1

#حجت‌الاسلام_محمود_دعایی، روحانی نماز فوت هنرمندان درگذشت!

سینماروزان: حجت الاسلام والمسلمین سید محمود دعایی، سرپرست موسسه اطلاعات و نماینده شش دوره مجلس شورای اسلامی در سن ۸۱ سالگی درگذشت.

سیدمحمود دعایی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی سابقه فعالیت مبارزاتی داشته است، و در همین راستا به اروپا و کشورهای خاور میانه مانند لبنان، عربستان، سوریه، اردن، افغانستان و پاکستان سفر کرده است.

دعایی در شش دوره مجلس شورای اسلامی تا سال ۱۳۸۲ به عنوان نماینده مردم حضور داشته است و
در فاصله سال های ۱۳۵۷ تا ۱۳۵۹ به مدت دو سال سفیر ایران در عراق بوده.

او از اعضای مجمع روحانیون مبارز بود، و از سال ۱۳۵۹ تا زمان فوت، به عنوان سرپرست موسسه اطلاعات مشغول فعالیت بود و در عین حال روحانی مطلوب برخی از اهالی هنر بود و نماز میت بسیاری از هنرمندان را قرائت کرد.

با فوت دعایی باید دید چه کسی جانشین او در موسسه اطلاعات خواهد شد و کدام روحانی از حالا به بعد نماز میت هنرمندان را می‌خواند؟

فوت حجت الاسلام محمود دعایی؛ روحانی نماز فوت هنرمندان
فوت حجت الاسلام محمود دعایی؛ روحانی نماز فوت هنرمندان




ادعای یک کارشناس تلویزیون⇐سرتیپی دایی‌ام است/صدرعاملی پسرخاله‌‌ام+عکس

سینماژورنال:  رسول صدرعاملی کارگردان سینمای ایران و علی سرتیپی که هر دو از پایه‌گذاران موسسه فیلمیران هستند پسرخاله هستند و هر دوی اینها نیز سالها پیش کار فرهنگی خود را با روزنامه “اطلاعات” آغاز کرده اند.

به گزارش سینماژورنال به تازگی دکتر مسعود صابری کارشناس پزشکی برنامه “اکسیر” که با اجرای فرزاد حسنی روی آنتن می رود هم ادعای نسبت خویشاوندی با این دو نفر را کرده است.

صابری در این باره به “هفت صبح” گفته است: من اول پزشک شدم و بعد به سمت هنر رفتم. علی سرتیپی دایی من است و رسول صدرعاملی پسرخاله من. از دوران نوجوانی بین هنرمندان بزرگ شده ام و با این قصه بیگانه نبوده ام. از طرفی چون در دبیرستان قاری قرآن بودم صدایم تقویت شد و به سمت موسیقی رفتم. دلم می خواهد اینجا این را بگویم که من سالها آرزو داشتم که برنامه بسازم که هنرمندان بیایند و در مورد بیماریها با هم صحبت کنیم. حالا تمام آن ایده آلهای ذهنی من در “اکسیر” به حقیقت پیوسته است.

این پزشک درباره تلاش برای مهارت اجرا در “اکسیر” گفته است: برای اینکه در برنامه راحتتر باشم و یک مقداری مسلطتر باشم با همه گرفتاریهای کاری، یک سال کلاس فن بیان و اکت و بازیگری رفتم. از طرفی خدا به هر کس نعمتی داده و به من صدای خوب عطا کرده که در آینده نزدیک آلبوم من هم بیرون خواهد آمد.

فقط خواهرزادگی سرتیپی درست است

به گزارش سینماژورنال البته ادعایی که مسعود صابری کرده تا حدی قرین واقعیت است چون اگر نسبت پسرخالگی صدرعاملی و سرتیپی را درنظر بگیریم ایشان فقط خواهرزاده سرتیپی است و صدرعاملی، پسرخاله مادرشان می شود اما احتمالا چون توصیف رابطه دوم سخت بوده به همان نسبت پسرخالگی بسنده کرده است.

مسعود صابری در کنار فرزاد حسنی
مسعود صابری در کنار فرزاد حسنی



ماجرای متهم شدن رضا کیانیان به اعتیاد در دورانی که خبرنگار بود!

سینماژورنال: رضا کیانیان در کنار آن که بازیگر خوبی است نویسنده خوبی هم هست. سالهاست دلنوشته ها و یادداشتهایش را در رسانه های مختلف خوانده ایم ضمن اینکه گفتگوهایش با چهره هایی نظیر محمدعلی فردین هم به کتبی پرتیراژ بدل شده است.

به گزارش سینماژورنال شاید خیلیها ندانند که ذوق نوشتن کیانیان از سابقه روزنامه نگاری او نشأت گرفته است. سالها پیش از این کیانیان وقتی نوجوان برای روزنامه “اطلاعات” خبرنگاری می کرد.

این هنرمند توانان در یادداشتی زیبا که به مناسبت روز خبرنگار نگاشته است و در “اعتماد” منتشر کرده به ذکر خاطراتی از دوران خبرنگاری پرداخته است و از جمله خاطره ای از عکس خبرنگاریش که باعث شده بود برخی گمان کنند او اعتیاد دارد!

سینماژورنال متن کامل یادداشت کیانیان را ارائه می دهد:

من هم يك خبرنگارم

وقتي ١٥ساله بودم خبرنگار روزنامه اطلاعات شعبه خراسان شدم. بعد از مدت كوتاهي قرار شد عكسم در روزنامه، صفحه مخصوص خراسان چاپ شود. رفتم استوديو موگه پيش مصطفي. گفتم يك عكس هنري از من بگير! آن روزها تازه مد شده بود (حداقل در مشهد) براي پرتره يك طرف صورت را تاريك‌تر مي‌كردند.

رضا هروييني شده، چون لب‌هاش سياهه

اين عكس را به دفتر روزنامه دادم و چند روز بعد، يك خبر كوتاه چندخطي، وسط يكي از ستون‌ها چاپ شد، با همان عكس و زير آن نوشتند: «رضا كيانيان هنرمند جواني از مشهد». به زحمت كسي مي‌توانست آن عكس و خبر را ببيند. اما خودم به راحتي آن را ديده بودم و چند نسخه از روزنامه را هم از دفتر برداشته بودم كه به همه نشان بدهم. به ثبت رسيده بودم. اما خوشحالي من به زودي تبديل به خجالت شد، چون پيرمردهاي مسجد محل كه من هم عضو ثابت آنجا بودم، عكس را ديده و گفته بودند: «رضا هروييني شده، چون لب‌هاش سياهه، صورتش هم سياهه».

تمام نسخه های روزنامه را جمع کردم

حالا من جلوي چشم‌شان بودم كه نه لب‌هام و نه صورتم، هيچ كدام سياه نبود، اما به آن عكس استناد مي‌كردند و خودم را باور نمي‌كردند. چاره‌اي نداشتم، فقط سعي كردم تمام نسخه‌هاي روزنامه- حداقل اونايي كه تو محل‌مان پخش شده بود- را جمع كنم تا به مدرسه و به دست مدير و ناظم‌مان نرسد… !

هنوز انجمن صنفي روزنامه‌نگاران باز نشده

الان ٦٥ساله شدم و هنوز هم خودم را جزو روزنامه‌نگاران مي‌دانم؛ گاهي مطلبي، مقاله‌اي و… مي‌نويسم و گاهي هم با اين و آن مصاحبه مي‌كنم و اينجا و آنجا چاپ مي‌كنم. خب، سينماگر هم هستم. آقاي روحاني درمورد سينما، بعد از انتخاب شدن بلافاصله به قولش عمل كرد و خانه سينما را باز كرد و به خيلي از قول‌هاي ديگرش هم عمل كرد، حتي به قول‌هاي جهاني‌اش. اما هنوز انجمن صنفي روزنامه‌نگاران باز نشده.

من در روز خبرنگار به خاطر همه خبرهاي خوبي كه خودشان و همكاران‌شان آفريده‌اند، به همه خبرنگاران تبريك مي‌گويم و همچنان منتظرم براي يك خبر خوب ديگر؛ باز شدن انجمن صنفي روزنامه‌نگاران.