1

فخيم زاده و كيانيان در “بزرگداشت”

سینماژورنال: در حالی که این روزها بیش از همه اخبار مربوط به هیأت انتخاب جشنواره فجر است که به گوش می‌رسد و البته حرف و حدیثهای فراوانی هم درباره رسیدن و نرسیدن فیلمها به جشنواره در کانون توجه قرار دارد گویا دبیرخانه در تدارک چیدن بزرگداشتهای جشنواره است.

شنیده های سینماژورنال حکایت از آن دارند که برای بخش بزرگداشتها بناست ترکیبی از فعالان عرصه های مختلف سینمای ایران انتخاب شوند و گویا تا اینجای کار نام دو بازیگر پیشکسوت برای این بخش قطعی شده است.

این دو بازیگر رضا کیانیان و مهدی فخیم‌زاده هستند که هر دو نفر از فعالان سینمای ایران در سالهای اخیر بوده اند.

کیانیان را به عنوان بازیگری شناخته‌ایم که تمامی فیلدها از تئاتر گرفته تا سینما و تلویزیون را تجربه کرده است و فخیم‌زاده هم بازیگر-کارگردانی است که در این سالها همواره چه در تلویزیون چه در سینما فعالیت داشته است.

به زودی دو سینماگر دیگر به جمع کیانیان و فخیم‌زاده افزوده خواهند شد و بزرگداشت این چهره ها در افتتاحیه جشنواره فیلم فجر صورت خواهد گرفت و البته فیلمهایی نیز برای بزرگداشت آنها ساخته خواهد شد.




نوازندگی رضا کیانیان برای رویا نونهالی+عکس/کیانیان در نقش میانسالی فروتن؟

سینماژورنال: سیدعلی قائم‌مقامی از پایان فیلمبرداری «کفش‌هایم کو» نوزدهمین فیلم بلند سینمایی کیومرث پوراحمد و تلاش برای رساندن فیلم به جشنواره فیلم فجر خبر داد.

به گزارش سینماژورنال تهیه‌کننده فیلم سینمایی «کفش‌هایم کو» گفت: فیلمبرداری 16 آبان ماه آغاز شد و پس از 34 جلسه شامگاه 21 آذرماه با فیلمبرداری سکانس‌های خیابانی با حضور مجید مظفری به پایان رسید.

وی افزود: پیش از اتمام مهلت مقرر برای ثبت نام جشنواره فیلم فجر فرم را پر کرده ایم و این روزها تمام تلاش خود را معطوف به ارائه نسخه با کیفیت و مطلوب از فیلم کرده‌ایم چرا که خوشبختانه با همکاری همه گروه، حتی از زمان پیش بینی شده نیز فیلمبرداری زودتر به پایان رسید و به همین دلیل تمرکز بیشتری را بر روی مراحل فنی گذاشته‌ایم.

قائم‌مقامی خاطرنشان کرد: از مدتی قبل میثم مولایی کار تدوین و محمود موسوی‌ نژاد کار صداگذاری را آغاز کرده‌اند و به تازگی فردین خلعتبری ساخت موسیقی متن فیلم را آغاز کرده است.

کیانیان در نقش میانسالی فروتن؟

به گزارش سینماژورنال از زمان پیش‌تولید “کفشهایم کو” شنیده‌هایی وجود داشت مبنی بر آن که این فیلم امتدادی است بر “شب یلدا” اثر خاطره انگیزی که پوراحمد یک دهه و نیم پیش ساخت.

هرچند روابط عمومی “کفشهایم کو” در تازه ترین خبر ارسالی برای رسانه ها به صراحت تأکید کرده که این فیلم ربطی به “شب یلدا” ندارد و صرفا اثریست درباره تبعات مهاجرت با این حال در تازه ترین تصاویر منتشر شده از “کفشهایم کو” رضا کیانیان را در حال نوازندگی سه‌تار می بینیم درست شبیه به شخصیت اصلی “شب یلدا” یعنی حامد احمدزاده که محمدرضا فروتن آن را ایفا می‌کرد.

این تصویر این گمانه را ایجاد می کند که آیا شخصیتی که کیانیان در “کفشهایم کو” ایفا می کند امتدادی است بر کاراکتر حامد احمدزاده “شب یلدا” و به بیان بهتر میانسالی آن کاراکتر ولو به صورت نمادین در این فیلم به تصویر کشیده شده است؟

برای آگاهی از این امر باید تا نمایش فیلم در جشنواره سی و چهارم فیلم فجر منتظر ماند.

کفشهایم کو
رضا کیانیان و رویا نونهالی در نمایی از “کفشهایم کو”

رضا کیانیان، رویا نونهالی، مجید مظفری، شقایق فراهانی، بهاره کیان‌افشار، مینا وحید و منصوره وافری بازیگرانی هستند که در «کفش‌هایم کو؟» مقابل دوربین علیرضا زرین‌دست قرار گرفتند.

سایر عوامل فیلم عبارتند از:

کارگردان:کیومرث پوراحمد، نویسنده:کیومرث پوراحمد و فرید مصطفوی،مدیر فیلمبرداری:علیرضا زرین‌دست، طراح صحنه و لباس:مجید میرفخرایی، طراح چهره:مهرداد میرکیانی، موسیقی:فردین خلعتبری، صدابردار:آرش برومند، تدوین:میثم مولایی، صداگذار:محمود موسوی‌نژاد، دستیار اول و برنامه‌ریز:ایمان توکلی، عکاس:مهدی حیدری، فیلمبردار پشت صحنه:پویا طالبی، دستیار اول فیلمبردار:مهرداد لشکری‌نژاد، مدیر تدارکات:حسین روزبهانی،مدیر صحنه: امیرعباس دهقانی،منشی صحنه:محسن بهاری،جامه‌دار:سحر سطوت،مجریان گریم:هاشم فغانی،ساناز سرمدی،دستیاران تدارگات:سامان مریوانی،اسماعیل شاهی‌وند،مشاور پزشکی:دکتر مریم نوروزیان،تهیه‌کننده و مدیر تولید:سیدعلی قائم‌مقامی.




ماجرای دعوتنامه سناریست فیلم توقیفی فرمان‌آرا برای ۱۳۰ بازیگر تئاتر

سینماژورنال: امید سهرابی سناریست “دلم میخواد” آخرین ساخته سینمایی بهمن فرمان آرا که همچنان بی پروانه نمایش مانده قصد اجرای یک نمایش متفاوت را دارد.

به گزارش سینماژورنال وی نمایشی سه‌گانه نوشته که در آن جمعی از بازیگران مطرح تئاتر ایران هر نقشی را که دوست داشتند ایفا خواهند کرد!!!

سهرابی که نگارش آثاری مختلف در سینما و تلویزیون از  “شمس العماره”  تا “آخرين گناه” و “خنده در باران” را برعهده داشته است چندی قبل دعوت نامه ای را برای 130 بازیگر تئاتر ارسال کرده و از آنها برای حضور در این نمایش دعوت کرده است.

برای 130 بازیگر دعوتنامه ارسال کردم

سهرابی در این باره به “مهر” گفت: در حال حاضر سه نمایشنامه دارم که یکی از آنها شرایط ویژه تری دارد؛ چندی پیش به ۱۳۰ بازیگر تئاتر که طی این سال ها خودشان را روی صحنه اثبات کرده اند دعوت نامه ای ارسال کردم و از آنها خواستم هر نقشی را که از متون نمایشی دوست داشتند بازی کنند اما تاکنون فرصتش فراهم نبوده به من بگویند تا فرصت ایفای آن را برایشان فراهم کنم.

وی افزود: همیشه ما نمایشنامه را می نوشتیم و نقش را به بازیگر پیشنهاد می دادیم اما این بار می خواهم بازیگران پیشنهاد دهند که تمایل به حضور در چه نقشی دارند. بعد از بررسی پیشنهادهایی که به دست ما می رسد تعدادی از آنها را انتخاب کرده و در نمایشی سه گانه که اجرای اول آن «جشن» نام دارد روی صحنه خواهیم برد.

حضور بازیگران مختلف در یک مهمانی

سهرابی گفت: در این نمایش بازیگرانی که تعیین کننده نقش ها هستند در یک مهمانی حضور پیدا می کنند و شرایط به گونه ای طراحی می شود که بتوانند آنچه را مدنظرشان است روی صحنه ایفا کنند. بخش دوم این سه گانه «شبی با چخوف» نام دارد اما هنوز اسمی برای قسمت سوم اجرا در نظر نگرفتم.

وی تاکید کرد: همیشه دلم می خواست این ایده را به اجرا برسانم و امیدوارم بتوانم با همکاری دوستان تحقق آن را جلو اندازم.




روایت شریفی‌نیا از ۱۰ بازیگر مرد و ۷ بازیگر زنی که کاندیدای بازی در “روز واقعه” بودند

سینماژورنال: درباره بازیگرانی که در برهه های زمانی مختلف کاندیدای بازی در نقشهای اصلی مرد و زن “روز واقعه” بودند شنیده های فراوان و در عین حال منقطعی وجود دارد.

به گزارش سینماژورنال از آن سو شاید کمتر کسی باشد که بداند مسئول انتخاب بازیگران این مهمترین پروژه عاشورایی سینمای ایران محمدرضا شریفی نیا بوده است که البته نامی از او در تیتراژ نیامده است!

شریفی نیا دو دهه بعد از ساخت “روز واقعه” در گفتگو با احسان ظلی‌پور در “سینما” به تمام گزینه هایی که برای بازی در این فیلم مدنظر بودند اشاره کرده است.

ابتدا نام گزینه های کاندیدای بازیگری در فیلم را فهرست وار مرور می‌کنیم:

بازیگران مرد

–رضا کیانیان
–خسرو شجاع زاده
–خسرو شکیبایی
–آتیلا پسیانی
–ابوالفضل پورعرب
–ایرج نوذری(گزینه نهایی در تولید اولیه فیلم)
–پارسا پیروزفر
–فرهاد جم
–جمشید هاشم پور
–علیرضا شجاع نوری(گزینه نهایی در تولید ثانویه)

بازیگران زن
–سوگند رحمانی(گزینه نهایی در تولید اولیه فیلم)
–عاطفه رضوی
–مهناز افضلی
–شقایق فراهانی
–بهاره رهنما
–هدیه تهرانی
–زهرا مستوفی(گزینه نهایی در تولید ثانویه)

از بین بجه های تئاتر و نقاشی و موسیقی انتخاب می کردم

شریفی نیا می گوید: از بین بچه های تئاتر، موسیقی و نقاشی هر کس که به نظرم می رسید به درد کار بخورد انتخاب می کردم. البته بیشتر معطوف شدیم به تئاتر.

وی ادامه می دهد: از بین بچه هایی که سینما کار نکرده بودند رضا کیانیان مدنظرم بود. او تئاتری کار کرده بود به نام “ازدواج آقای می سی سی پی” و به نظرم بازیگر پرقدرتی می آمد. ایشان برای نقش اول “روز واقعه” تست گریم هم شد. بعد از آن در تئاتر خسرو شجاع زاده را دیدیم که قبلا هم با بیضایی کار کرده بود و قرار شد ایشان نقش اصلی را بازی کند.

شکییایی گفت از پس این نقش برنمی آیم

شریفی نیا خاطرنشان می سازد: با خسرو شکیبایی هم صحبت کردیم ولی خیلی راحت گفت: من از عهده این نقش برنمی آیم. در مرحله بعد آتیلا پسیانی را تست زدیم…ابوالفضل پورعرب را هم در یکی از نمایشها دیده بودیم و او هم تست گریم شد.

پورعرب را به “عروس” فخمی دادیم و ایرج نوذری را به “روز واقعه” آوردیم

این چهره که در این سالها به عنوان مسئول انتخاب بازیگر شهرت فراوانی به هم زده می افزاید: ایرج نوذری هم دیگر گزینه ما بود. ایرج آن زمان به عنوان پسر منوچهر نوذری در دفتر محمدرضا هنرمند برای بازی در فیلم “عروس” بهروز افخمی انتخاب شده بود و بنا بود نقش اصلی را بازی کند اما ما پورعرب را به افخمی دادیم و نوذری را به پروژه خودمان آوردیم.

شریفی نیا در ادامه درباره تولید ناموفق اول بار “روز واقعه” می گوید: در نهایت ایرج نوذری برای نقش اصلی قطعی شد اما کار را با سکانسهای دیگری شروع کردیم و نوبت به ایرج نوذری نرسید تا اینکه کار دوباره متوقف شد.

20 دقیقه با بازی سوگند رحمانی در نقش “راحله” و مهدی فتحی در نقش پدر راحله فیلم گرفتیم

شریفی نیا ادامه می دهد: در آن هنگام 20 دقیقه ای هم فیلم گرفته شد و یک ماهی درگیر فیلمبرداری بودیم. سوگند رحمانی نقش اصلی زن را بازی می کرد و مهدی فتحی نیز نقشی را که در نسخه نهایی عزت ا.. انتظامی بازی کرد. اصغر همت، رضا فیاضی، سروش خلیلی و تعدادی از بازیگران تئاتر هم در کار بودند. تورج منصوری فیلمبردار بود و 20 دقیقه ای که گرفته شد خیلی بهتر از نسخه اصلی است.

تهیه کننده سپاه بود و بخاطر حساسیتها کار متوقف شد

محمدرضا شریفی نیا درباره دلیل توقف کار بیان می دارد: تهیه کننده در آن زمان سپاه بود و بخاطر حساسیتهایی که روی موضوع فیلم داشت کار متوقف شد.

سوگند رحمانی به آمریکا رفت و آن 20 دقیقه هم بلااستفاده ماند

به گزارش سینماژورنال این بازیگر درباره شروع دوباره کار و گزینه های تازه بازیگری اظهار می دارد: کار دو سالی متوقف بود و اکیپ قبلی از دست رفت. سوگند رحمانی به آمریکا رفت و آن 20 دقیقه هم بلااستفاده ماند.

شریفی نیا می افزاید: در مرحله دوم پارسا پیروزفر را برای نقش اصلی معرفی کردم و تست زدیم. بعد فرهاد جم را در تئاتر دیدیم. جمشید هاشم پور هم برای این نقش تست زده شد اما در نهایت نقش به علیرضا شجاع نوری رسید.

برای نقش “راحله” 200 بازیگر را تست زدیم

وی ادامه می دهد: برای نقش “راحله” هم بازیگران زیادی را تست زدیم؛ از عاطفه رضوی تا مهناز افضلی، شقایق فراهانی، بهاره رهنما و حدود 200 نفر دیگر. بعد هدیه تهرانی را تست زدیم که چهره اش مورد قبول قرار گرفت اما در نهایت لادن مستوفی نقش اصلی را بازی کرد.




نقش اصلی زن قسمت دوم “شب یلدا” به باران کوثری رسید

سینماژورنال: در حالی که کیومرث پوراحمد به تازگی پروانه ساخت “کفشهایم کو؟” با مضمون آسیبهای مهاجرت را گرفته است، رضا کیانیان و مجید مظفری بازیگران اصلی “سگ کشی” هم نقشهای اصلی فیلم را ایفا خواهند کرد.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال بازیگر زن اصلی این کار هم باران کوثری است که هرچند هنوز حضور رسمی اش در پروژه اعلام نشده است اما توافقات حضورش در این درام فراهم شده است.

باران کوثری نقش اصلی زن است

مجید مظفری یکی از بازیگران اصلی کار در گفتگو با “تسنیم” با تأیید حضور باران کوثری گفته است: باران کوثری هم یکی دیگر از بازیگران این پروژه است که امیدوارم زودتر حالش خوب شود و به این پروژه سینمایی اضافه شوند.

هرچند پیش بینی ها حکایت از آن دارند که “کفشهایم کو؟” دنباله ای است بر “شب یلدا” که پیشتر با عنوان “برزخ حامد” فیلمنامه اش در خانه سینما ثبت شده بود اما مجید مظفری شباهتی میان این دو فیلم ندانسته است.

مجید مظفری می گوید “کفشهایم کو” شبیه “شب یلدا” نیست اما…

البته که این بازیگر سینما از داخلی بودن اغلب نماهای فیلم مانند “شب یلدا” خبر داده و بیان داشته است: “کفش‌هایم کو” اگر چه فیلم آپارتمانی است ولی هیچ شباهتی با “شب یلدا” ندارد.

اظهارات این بازیگر قدیمی سینما در حالی بیان می شود که شنیده های سینماژورنال حکایت از آن دارند که “کفشهایم کو؟” روایتی است از آینده زندگی “حامد احمدزاده” کاراکتر اصلی “شب یلدا” و البته معضلات همسر قبلی وی بعد از مهاجرت.

تهیه کنندگی “کفشهایم کو؟” را علی قائم مقامی برعهده دارد.




رضا عطاران و مهناز افشار در سریال تازه داوود میرباقری نقشهای اصلی را بازی می‌کنند!/این سریال “ماه تی‌تی” نام دارد و برای شبکه خانگی تولید خواهد شد/برای تولید “ماه تی‌تی” بودجه‌ای ۵ میلیاردی تخمین زده شده+جزییات داستانی پروژه، جزییات کاراکتر عطاران و تیم بازیگران

سینماژورنال/غفور پورغفور: داوود میرباقری کارگردانی که بعد از “مختارنامه” و به دلیل مشکلات اقتصادی که در تولید سریال “سلمان فارسی” پیش آمده بود قید کار در تلویزیون را زده و به سراغ شبکه خانگی رفت قصد دارد به زودی یکی از ایده های قدیمی خود را در این شبکه به سریال درآورد.

به گزارش سینماژورنال این ایده “ماه تی تی” نام دارد که نگارش آن به دهه هفتاد و بعد از ساخت “آدم برفی” بازمی گردد. در آن زمان طرح اولیه “ماه تی تی” توسط میرباقری نوشته شد اما درگیری اش در تلویزیون و ساخت مجموعه های مختلف باعث شد تولید آن به تعویق بیفتد

حالا بعد از دو تجربه “شاهگوش” و “دندون طلا” در شبکه خانگی میرباقری تصمیم گرفته “ماه تی تی” را هم در قالب یک مجموعه 15 قسمتی برای شبکه خانگی بسازد.

بودجه 5 میلیاردی تولید

اخبار رسیده به سینماژورنال حکایت از آن دارند که برای تولید “ماه تی تی” یک بودجه 5 میلیاردی تخمین زده شده و مهران برومند تهیه کننده ای که در تولید “شاهگوش” و “دندون طلا” نیز در کنار میرباقری بود در اینجا هم به عنوان تهیه کننده اصلی حضور دارد.

میرباقری دستمزدی نمی گیرد و شریک تولید است

سرمایه گذاری کار اما با مشارکت میان میرباقری و برومند و البته دو شرکت فعال در شبکه خانگی صورت خواهد گرفت. اساس کار بر این مبنا شکل گرفته که هیچ کدام از طرفین درگیر تا رسیدن پروژه به سوددهی هیچ دستمزدی نخواهند گرفت.

این شراکت میرباقری در تولید سبب ساز آن شده است که وی دقت زیادی در انتخاب بازیگران داشته باشد و در قدم اول نیز قرار شده برای کمک به سوددهی بالای کارشرایط جذب رضا عطاران در “ماه تی‌تی” فراهم شود.

عطاران نقش یک مرزبان ایرانی را بازی می کند

اگر مذاکرات مطابق پیش بینی ها پیش برود عطاران نقش اصلی “ماه تی‌تی” را بازی خواهد کرد یعنی یک مرزبان ایرانی که در بحبوحه حمله مغول به ایران و فرار سلطان محمد خوارزمشاه درگیر اتفاقات مختلفی می شود.

اتفاقاتی که ناگاه به حرکت او در بُعد چهارم ماده یعنی زمان منجر شده و فرودش در روزگار معاصر را موجب می شود.

با آمدن “ماه تی‌تی” به روزگار معاصر او تناقضهای رفتاری ایرانیان را مشاهده می کند؛ تناقضاتی که گویا از صدها سال پیش تاکنون نسل به نسل منتقل شده است و همین تناقضات است که بار طنز کار را شکل می دهد.

بازسازی اتفاقات دهشتناک رخ داده در جریان حمله مغول

میرباقری تصمیم گرفته در “ماه تی‌تی” بخشهایی از اتفاقات دهشتناکی که در جریان حمله مغول به ایران رخ داد را نیز با ترکیب فیلمبرداری زنده و سی.جی.آی بازسازی کند؛ اما فضای کلی کار بیشتر در حال و هوای طنز می گذرد بخصوص زمانی که کاراکتر اصلی به روزگار معاصر می آید.

مهناز افشار بازیگر مقابل عطاران است

مهناز افشار که چندی قبل با رضا عطاران در کمدی “نهنگ عنبر” همبازی بود بازیگر مقابل عطاران در “ماه تی تی” است؛ به گزارش سینماژورنال در اینجا هم برخورد این دو نفر و شکل گیری مایه های رمانس است که بخشی از روایت را به خود اختصاص می دهد.

رضا عطاران و مهناز افشار
رضا عطاران و مهناز افشار

تیم بازیگران کار

به جز عطاران و افشار، بخش عمده تیم بازیگران سریال “شاهگوش” در این کار در کنار میرباقری خواهند بود.

رضا کیانیان، مهران احمدی، حمیدرضا آذرنگ، شهرام حقیت دوست، مرجانه گلچین، احمد مهرانفر و هادی کاظمی از جمله بازیگران “شاهگوش” هستند که حضورشان در “ماه تی تی” قطعی شده است.

آذر ماه پروژه کلید می خورد

به گزارش سینماژورنال “ماه تی تی” این روزها در مرحله پیش تولید و انتخاب بازیگر به سر می برد ضمن اینکه میرباقری محاسبات دقیقی را هم برای انتخاب لوکیشن انجام می دهد.

برنامه ریزی پروژه طوری بوده که دو قسمت ابتدایی مجموعه در یک دی.وی.دی، به شبکه خانگی عرضه خواهد شد.




دنباله “شب یلدا” با بازیگران “سگ کشی” و بدون حضور محمدرضا فروتن ساخته می‌شود!

سینماژورنال: کیومرث پوراحمد نویسنده و کارگردان سینمای ایران دو سال بعد از تجربه ناموفق “پنجاه قدم آخر” به تازگی پروانه نمایش “کفشهایم کو؟” را گرفت.

به گزارش سینماژورنال شنیده ها حکایت از آن دارند که فیلمنامه جدید پوراحمد که پیشتر نامش “برزخ حامد” بود، امتدادیست بر درام تحسین شده “شب یلدا” که در ابتدای دهه هشتاد ساخته شده بود.

بازیگران اصلی “سگ کشی” در کنار پوراحمد

نکته اینجاست که مطابق با اطلاعات ارائه شده در “سینما” بازیگران اصلی این فیلم رضا کیانیان و مجید مظفری هستند و محمدرضا فروتن بازیگر اصلی “شب یلدا” در آن حضور ندارد.

رضا کیانیان و مجید مظفری پیش از این و حدودا یک دهه و نیم قبل در تریلر “سگ کشی” ساخته بهرام بیضایی ایفای کاراکترهای “جواد مقدم” و “ناصر معاصر” را برعهده داشتند.

مجید مظفری بعد از شش سال با این فیلم به سینما باز میگردد؛ او آخرین بار در فیلم در فیلم “وقتی همه خوابیم” کاریکاتوری از یکی از تهیه کنندگان سینمای ایران را آفریده بود.

همکاری با نویسنده “زیر پوست شهر”

پوراحمد فیلم نامه این کار را مشترکا با فرید مصطفوی همکار سالیان اخیر رخشان بنی اعتماد و نویسنده آثاری چون “خون بازی”، “گیلانه”، “زیر پوست شهر” و “تقاطع” نوشته است.

نوزدهمین اثر سینمایی پوراحمد این روزها در مرحله پیش تولید است و برای حضور در جشنواره فیلم فجر، به زودی جلوی دوربین می رود.




در آستانه روز ملی سینما یک تشکل سینمایی جدید اعلام موجودیت کرد+عکس

سینماژورنال: در آستانه 21 شهریورماه روز ملی سینما یک تشکل سینمایی جدید اعلام موجودیت کرد.

به گزارش سینماژورنال این تشکل سینمایی که جمعی از چهره های نسبتا مستقل سینمای ایران از بازیگران تا کارگردانان و تهیه کنندگان عضویت دارند خود را “شورای راهبردی تحقیق و توسعه سینمای ایران” نامیده است.

این شورا به دنبال آن است که در مقاطع حساس سینمایی کشور با ارائه مشاوره به مدیران سینمایی آنها را در جهت تصمیم گیریهای درست یاری کند.

اعضای این شورا عبارتند از:

فرهاد اصلانی، بهروز افخمی، مسعود جعفری جوزانی، محمدعلی حسین‌نژاد، سیدشهاب حسینی، پوران درخشنده، سیدضیاءالدین دری، علیرضا رئیسیان، سیدجمال ساداتیان، منوچهر شاهسواری، رسول صدرعاملی، مهدی فخیم‌زاده، فرامرز قریبیان، مهدی کرم‌پور، رضا کیانیان، علی معلم، مجید میرفخرایی، سیدضیاء هاشمی

متن بیانیه مربوط به اعلام موجودیت شورا که برای سینماژورنال ارسال شده به شرح زیر است:

سینمای ایران به عنوان مهم‌ترین دستاورد هنری جامعه‌ی ایران پس از انقلاب اسلامی، در طول نزدیک به چهار دهه، دوران پرفرازونشیبی را تجربه کرده و اینک در شرایط نگران‌کننده‌ای به سر می‌برد.

شورای راهبردی تحقیق و توسعه سینمای ایران که توسط جمعی از سینماگران ایرانی از بهار سال 1394 تشکیل شده و تاکنون جلسات متعددی برگزار کرده، با مطالعه و تحقیق پیرامون روند تحولات سینمای ایران و جهان و بررسی بحران‌های کنونی و وضعیت نگران‌کننده سینمای ملی قصد دارد با ایجاد یک فضای گفتگومحور، راهبردهایی جهت خروج سینمای ایران از بن‌بست فعلی ارائه دهد و ضمن تعامل با مراکز تصمیم‌گیری، بر ایجاد یک چشم‌انداز نوین در وظایف، مطالبات و تکالیف این هنر-صنعت با تکیه بر نقش بنیادین بخش خصوصی تأکید کند.

متأسفانه در شرایط فعلی فقدان یک افق روشن در جهت فعالیت‌های سینمایی، و تأکید دستگاه‌های تصمیم‌گیر و مدیریت‌های فرهنگی و سینمایی بر سیاست‌ها و روش‌های گذشته‌نگر و به بن‌بست رسیده، روزبه‌روز به شکاف‌های متعدد بین سینمای ایران و مخاطبان بالقوه‌اش دامن زده است. فضای نامطمئن برای سرمایه‌گذاری در امر تولید و تضمین حقوق سینماگران، به بیکاری آحاد سینما انجامیده و تخریب ستون اصلی سینمای ملی، که همانا بخش خصوصی و سینمای جریان اصلی است، مدت‌هاست که آغاز شده است.

شورای راهبردی تحقیق و توسعه سینمای ایران که به عنوان نهادی غیردولتی، غیرانتفاعی و غیرسیاسی تشکیل شده، بر آن است تا در مقاطع مختلف به ارائه بحث‌ها و نتایج کارشناسی‌ها اقدام و جلساتی را با افراد موثر در تصمیم‌سازی‌های کلان برگزار کند. در این راستا از عموم سینماگران، صاحب‌نظران و مخاطبان علاقمند به حفظ سینمای ملی ایران تقاضا دارد که این جمع را یاری داده و به غنای این تصمیم‌سازی‌ها بیفزایند.

شورای راهبردی تحقیق و توسعه سینمای ایران
یکی از جلسات شورای راهبردی تحقیق و توسعه سینمای ایران



یک ماه قبل سینماژورنال همین نکته را متذکر شده بود⇐رضا کیانیان: آقای ایوبی می‌خواهد مدرسه ملی سینما ایجاد کند؛ مگر در ایران مدرسه سینمایی کم داریم که قرار است یکی دیگر اضافه شود؟

سینماژورنال: حدودا یک ماه قبل بود که سینماژورنال درباره دلایل ضروری نبودن تأسیس مدرسه عالی سینما گزارش مبسوطی ارائه داد(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال در آن گزارش سعی شده بود با اشاره به برخی از مهمترین مشکلات معیشتی جامعه سینمایی ایران پیشنهاداتی برای حل این مشکلات به جای تمرکز بر تأسیس مدرسه عالی سینما ارائه شود.

حالا رضا کیانیان نیز در تازه ترین گفتگوی تفصیلی خود که با “شرق” انجام شده بر بی فایده بودن تأسیس مدرسه عالی سینما در ایران تأکید کرده و از این گفته که در ایران به اندازه کافی مدرسه سینمایی وجود دارد.

مگر در ایران مدرسه سینمایی کم داریم که قرار است یکی دیگر اضافه شود؟

کیانیان می گوید: آقای ایوبی می‌خواهد مدرسه ملی سینما ایجاد کند… شما می‌دانید مدرسه ملی سینما چیست؟ مگر ما در ایران مدرسه سینمایی کم داریم که قرار است یکی دیگر اضافه شود؟ ما چند تا مدرسه سینمایی در ایران داریم؟

کمک کنند مراکز آموزشی فعلی تاثیرات لازم را داشته باشند

این بازیگر در پاسخ به اینکه شاید فکر کرده‌اند مراکز فعلی تأثیرهای لازم را ندارند و برای همین به فکر تأسیس مدرسه ای جدید افتاده اند بیان می دارد:
خوب کمک کنند تا تأثیرهای لازم را داشته باشند. آیا پژوهش و آسیب‌شناسی کرده‌اند که ضعف آنها چیست؟ و چرا نتوانسته‌اند خوب آموزش بدهند؟ بدون اینکه درباره سطح آموزشی مدرسه‌های ملی و دولتی سینما پژوهشی کرده باشند! فقط می‌خواهند یک مدرسه جدید ایجاد کنند. به چه حقی می‌خواهند از بودجه بیت‌المال مدر سه ملی سینما را ایجاد کنند؟ که چه بشود؟ من که بازیگرم هدف این مدرسه ملی سینما را نمی‌دانم شما که روزنامه‌نگارید نمی‌دانید، پس چه کسی می‌داند؟

برخی به ایوبی گفته اند این کار را نکنید چون فایده ای ندارد

وی ادامه می دهد: می‌دانم آقای ایوبی با افرادی از داخل سینمای ایران مشورت کرده و تعدادی از آنها به او گفته‌اند این کار را نکنید. چون فایده‌ای ندارد، ولی آقای ایوبی همچنان دارد ادامه می‌دهد! درست مثل ماجرای سازمان سینمایی. آقای ایوبی باید بیاید دقیقا توضیح دهد که مدرسه ملی سینما برای چه ایجاد شده است؟

چرا باید یک تشکیلات موازی ایجاد کنیم؟ تشکیلانی که کارش خوردن وقت و هزینه کردن بودجه کشور است

بازیگر “خانه ای روی آب” با اشاره به اینکه خودش هم در نشست مشورتی تأسیس مدرسه سینمایی حضور داشته می افزاید: از من دعوت کردند که بروم آنجا و نظرهای کمکی بدهم، من اصلا با جبهه‌گیری نرفتم. من اصلا نسبت به هیچ موضوعی جبهه‌گیری ندارم، مگر اینکه خلافش ثابت شود. آنها گفتند ما در وهله اول می‌خواهیم وُرکشاپ‌هایی برای صنوف مختلف سینما بگذاریم که سطح دانش آنها بالا برود و از استادهایی استفاده کنیم که خارج از کشور هستند و در سطح جهانی کار می‌کنند که بیایند به صنوف آموزش بدهند تا سینمای ما با سینمای جهان وارد تعامل شود. حرف بسیار خوبی است؛ اما فقط در ظاهر. من گفتم این کار که وظیفه خانه سینماست و وظیفه مدرسه عالی سینما نیست، چه لزومی دارد مدرسه عالی سینما به وجود بیاید، که چنین کاری را انجام دهد؟ خانه سینما هست. به آنجا کمک کنید و این ورک‌شاپ‌ها را راه بیندازید! چرا باید یک تشکیلات موازی ایجاد کنیم؟ تشکیلاتی که کارش خوردن وقت و هزینه‌کردن بودجه کشور است. بهتر است اول پژوهش شود!

اینکه فقط با برخی افراد مشورت کرده‌اند که اسمش پژوهش نیست
این بازیگر پیشکسوت با تأیید اینکه برای راه اندازی این مدرسه با برخی چهره ها مشورت شده بیان می دارد: مشورت بله ولی مشورت با پژوهش فرق دارد… پژوهش یک علم است؛ یعنی سیر تا پیاز مدارس سینمایی را می‌ریزند روی میز و متخصصان این حوزه را دعوت می‌کنند. چارت‌های آموزشی را مشاهده می‌کنند، تحقیقات میدانی و اسنادی می‌کنند. اینکه فقط با برخی افراد مشورت کرده‌اند که اسمش پژوهش نیست. الان این سؤال مطرح است که پژوهشکده سینمای ایران کجاست؟ آیا سینمای ایران به پژوهش احتیاج دارد یا نه؟ نمی‌توانیم بگوییم احتیاج ندارد. امروز در جهان همه‌چیز براساس پژوهش پیش می‌رود! عجیب است که ما پژوهشکده نداریم! پژوهشکده موسیقی و تئاتر ایران کجاست؟

به جای مدرسه ملی سینما، پژوهشکده سینمای ایران را تأسیس کنید

وی خاطرنشان می سازد: من به دوستان گفتم به جای مدرسه ملی سینما، پژوهشکده سینمای ایران را تأسیس کنید که جزء وظایف ملی شما هم است. سالیان سال است می‌گویند ضعف سینمای ایران در فیلم‌نامه است. برخلاف آنکه گفته می‌شود ما در زمینه فیلم‌نامه مشکل داریم، به نظرم ما بهترین فیلم‌نامه‌نویسان را داریم؛ ولی فیلم‌نامه‌های آنان در شوراهای مختلف نابود می‌شود…؛ اما کسی حق ندارد درباره این شوراها حرف بزند. در این شوراها چه کسانی هستند؟ پژوهشکده سینمای ایران باید به این مسائل بپردازد. سینمای ایران بعضی مواقع فروش می‌کند، بعضی مواقع فروش نمی‌کند، چرا این‌گونه است؟

چرا علنی نمیشود که چه کسی گفته مدرسه عالی سینما خوب است؟

رضا کیانیان تاکید می کند: پژوهشکده سینمای ایران باید به این موضوعات بپردازد. چرا یک کارگردان سینمای ایران در یک سال فیلم درجه یک می‌سازد و بعد دیگر نمی‌تواند فیلم خوب بسازد؟ در مدرسه ملی سینما و سازمان سینمایی به این سؤالات جواب داده نمی‌شود. درباره مدرسه عالی سینما، از میان افرادی که به آقای ایوبی مشاوره داده‌اند، چه کسانی گفته‌اند مدرسه ملی سینما خوب است و چه کسانی گفته‌اند مدرسه ملی بد است! چرا این بحث‌ها علنی نمی‌شوند؟




انتقاد رضا کیانیان از فاخرسازی در دوران مدیریت شمقدری در حالی که خودش یکی از بازیگران اصلی پروژه فاخر و پرهزینه “راه آبی ابریشم” بود!!!

سینماژورنال: رضا کیانیان بازیگر پیشکسوت ایرانی در تازه ترین گفتگوی خویش که با رسانه اصلاح طلب “شرق” انجام شده است سعی کرده محافظه کاری که در دو سال اخیر نسبت به تیم جدید مدیریتی سینما داشته است را کناری گذاشته و بی رودربایستی به نقد مدیران جدید سینما بپردازد.

به گزارش سینماژورنال البته که این نقد مدیریت جدید توأم بوده است با انتقاد از سیاستهای مدیران قبلی سینما و مثل همیشه گلایه از بستن خانه سینما و چرایی تأسیس سازمان سینمایی.

با این حال جالب ترین نکته مربوط به گلایه ها از سازمان سینمایی قبلی جایی است که کیانیان از فاخرسازی در دولت قبل انتقاد کرده است.

آمدند یک سینمای فاخر راه انداختند که فیلم هالیوودی بسازند

کیانیان با اشاره به مدیران سابقه سینما گفته است: آمدند سینمایی به اسم سینمای فاخر درست کردند. سینمای فاخر، یعنی یک بودجه‌ای در حد فیلم‌های هالیوودی به شما می‌دهیم تا بروید فیلم هالیوودی بسازید!!! حتی یکی از این فیلم‌های فاخر نه‌فقط شبیه فیلم‌های هالیوودی نشد، بلکه از آنچه خودمان داشتیم هم عقب ماند! و هیچ هم نفروخت.

به سینمای فاخر نه جایزه ای داند و نه تحویلش گرفتند

وی ادامه داده است: ما چرا با دست خودمان سینمای مستقل‌مان را خراب می‌کنیم و خودمان را می‌اندازیم در بازی سینمای آمریکا که قرار است در آن شکست بخوریم. ما با فیلم‌های سینمای ایران برنده بودیم، حتی اسکار هم مجبور شد به سینمای ایران جایزه بدهد. جشنواره‌های جهانی مجبور شدند به سینمای ایران جایزه بدهند؛ اما به سینمای فاخر ما نه جایزه‌ای دادند و نه تحویلش گرفتند. چون از این نوع فیلم‌ها، خیلی بهترش را در انبارهای‌شان به تعداد زیادی دارند. سینمای فاخر یعنی: آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد!

بازیگر فیلم فاخر شده است منتقد سینمای فاخر!!!

به گزارش سینماژورنال نکته جالب منتج از گفته های کیانیان درباره سینمای فاخر از آنجایی ناشی می شود که ایشان انتقادات تمام و کمالی به سینمای فاخر دارند اما خودشان در یکی از پرهزینه ترین آثار فاخر آن روزگار یعنی درام تاریخی “راه آبی ابریشم” ساخته محمد بزرگ نیا ایفاگر یکی از نقشهای اصلی بودند!!!

کیانیان در “راه آبی ابریشم” ایفاگر “ادریس” ناخدایی عیاش بود که در میانه سفر دریایی چشمش به کنیزی زیبا به نام “ماهورا” می افتد و تصمیم میگیرد تا او را از صاحبش خریداری کند و سپس به عقد خود درآورد اما “ماهورا” به هیچ عنوان زیر بار این ازدواج اجباری نمی رود، در همین حال ناگهان سر و کله دزدان دریایی هم پیدا می شود…




رضا کیانیان: شش ماه پیش از منشی ایوبی وقت ملاقات خواستم؛ هنوز این وقت را به من نداده‌اند!/آقای ایوبی هر وقت سخنرانی می‌کنند شعر از مولانا می‌خوانند! شعرخواندن از مولانا چه فایده‌ای برای سینمای ایران دارد؟

سینماژورنال: یکی از بازیگران متبحر ایرانی که مدیومهای مختلف از سینما تا تلویزیون و تئاتر را در حد کمال تجربه کرده است رضا کیانیان است.

به گزارش سینماژورنال کیانیان در سالهای اخیر در آثاری چون “هیچ کجا هیچ کس”، “پنج تا پنج”، “دلم می خواد” و “خبر خاصی نیست” ایفای نقش کرده است که در این بین وضعیت اکران “دلم می خواد” که کارگردانش بهمن فرمان آرا است مشخص نمی باشد.

کیانیان در تازه ترین گفتگوی تفصیلی خود که با “شرق” انجام شده است در کنار گلایه از عدم مشخص شدن وضعیت اکران “دلم می خواد” نقبی هم زده است به اوضاع و احوال مدیریت سینما در دولت جدید و البته سیاستگذاریهای شخص حجت ا.. ایوبی.

این بازیگر با اشاره به مشکلات سینمای ایران تنها ویژگی مثبت مدیریت جدید سینمایی را راه اندازی گروه “هنروتجربه” دانسته است و از مدیران سینمایی دولت یازدهم پرسیده است که چرا سازمان سینمایی که توسط مدیران قبلی تأسیس شده بود را همچنان نگه داشته اند!

کیانیان گلایه هایی هم کرده از اینکه برای دیدار با مدیران سینمایی و از جمله رییس سازمان سینمایی همچنان مشکل وجود دارد.

سینماژورنال متن کامل گفتگوی کیانیان را ارائه می کند:

شما دو فیلم مهم در کارنامه خود دارید که سال‌ها اکران نشده‌اند… .
بله آنها هر دو پروانه نمایش دارند و به دلایلی که من نمی‌دانم حق اکران ندارند! به این فیلم‌ها، فیلم سومی هم به تازگی اضافه شده؛ فیلم «دلم می‌خواد» ساخته آقای فرمان‌آرا، که به‌دلیل اختلافی که میان آقای کارگردان فیلم و تهیه‌کننده فیلم وجود دارد از اکران محروم است!… در هیات انتخاب جشنواره فیلم فجر همه این فیلم را دیده‌اند و متفق‌القول معتقدند که فیلم خوبی است و فیلم بدون مشکلی است، حالا این سؤال مطرح است که این اختلاف را چه کسی باید حل کند؟ آیا قرار است این مشکل حل‌نشده باقی بماند و تبدیل به یک زخم کهنه شود و هیچ‌وقت دوا نشود؟ یا اینکه قرار است مسئولان سینمایی کشور به‌خاطر مسئولیتی که دارند باید برای حفظ سینمای ایران و سرمایه‌های سینمای ایران تلاش کنند؟ و با پادرمیانی این مشکل را حل کنند؟… من با آقای ایوبی صحبت کردم و نظراتم را به ایشان گفتم و راه‌حل‌هایم را با او در میان گذاشتم. با آقای شاه‌آبادی و آقای تابش، مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی هم صحبت کرده‌ام؛ نظراتم و راه‌حل‌هایم را هم به این دوستان گفته‌ام. اما متأسفانه هیچ…  و هیچ… .
وقتی با آقای ایوبی صحبت می‌کردید چه واکنشی داشتند؟
من حدود شش ماه پیش، به دفتر آقای ایوبی رفتم و از منشی ایشان یک وقت ملاقات خواستم. هنوز این وقت را به من نداده‌اند. اگر به من رضا کیانیان وقت ندهند پس به چه کسی می‌خواهند وقت بدهند؟ آقای ایوبی از سوی دیگر شماره تلفنش را به من داده و گفته هر وقت کاری داری به من زنگ بزن. من زنگ زدم و به ایشان گفتم من به دفتر شما رفتم و وقت ملاقات خواستم ولی هنوز خبری نشده! آقای ایوبی به من گفت: اصلا یک قرار ناهار می‌گذاریم و صحبت می‌کنیم. ولی این قرار ناهار هنوز گذاشته نشده است. من چند ماه باید پشت در اتاق ایشان صبر کنم تا این قرار گذاشته شود؟ آیا من باید بروم پشت آن در بست بنشینم؟ و مثل بچه یتیم‌ها وقت ملاقات بخواهم؟ من که با حکم و بخش‌نامه بازیگر نشده‌ام. ولی آقای ایوبی مثل هر مدیر دیگری با بخش‌نامه و حکم، مدیر شده‌اند و با یک حکم و بخش‌نامه هم می‌توانند از این شغل کنار بروند. ایشان باید یادشان باشد اگر سینماگران نباشند معاونت سینمایی به دردی نمی‌خورد این همه معاونت که در وزارت ارشاد است اعم از معاونت مطبوعاتی، معاونت سینمایی و معاونت هنری و… به خاطر این است که کار هنرمندان را راه بیندازند. نه اینکه در کار ما مشکل ایجاد کنند، نه اینکه من پشت در اتاق آقای ایوبی ماه‌ها صبر کنم. آقای جعفری جلوه (معاونت اسبق) هم با من همین رفتار را کردند! من و بهمن فرمان‌آرا رفتیم از مدیر دفتر آقای جعفری‌جلوه یک وقت ملاقات خواستیم. آقای جعفری‌جلوه تا پایان دوران ریاستش این وقت ملاقات را به ما نداد.
اما ما همچنان سینماگریم و ایشان تا به حال چندبار به شغل‌های دیگر فرستاده شدند!
مشکلی که برای فیلم «دلم می‌خواد»، به وجود آمده، مشکلی است بین تهیه‌کننده و کارگردان. این مشکل در تاریخ سینمای جهان بارها و بارها بین کارگردان‌ها و تهیه‌کننده‌ها پیش آمده است. اما بالاخره حلش کرده‌اند، چون آن فیلم مهم است. چون تهیه‌کننده و کارگردان و بازیگران و سایر عوامل مهم هستند. آقای ایوبی، شما باید قدم پیش بگذارید و این مشکل را حل کنید! آقای ایوبی، شما قول اکران نوروز این فیلم را داده بودید. شما قول اکران عید فطر این فیلم را داده بودید! شما قول اکران دوم عید فطر را داده بودید… این قول‌ها چی شد و کو؟
مثل اینکه از اوضاع خیلی شاکی هستید… .
من می‌خواهم بگویم اوضاع از این ماجرا که تعریف کردم وخیم‌تر است. من تا زمانی که توافق هسته‌ای نشده بود از این حرف‌ها نمی‌زدم… الان خوشبختانه توافق به سلامتی و دل خوش انجام شده است… حالا مسائل پس از توافق وجود دارد هم در ایران و هم در جهان… اما باید وضع ما هم روشن شود. من سینماگرم، باید مشخص شود که این سینماگر از نظر مدیران چه‌کاره است؟ می‌خواهم خطاب به آقای روحانی بگویم آقای روحانی عزیز، در سینمای ایران به جز چند کار خوب! دیگر نه از تدبیر خبری هست و نه از امید.
آقایان جنتی و ایوبی هر دو انسان‌های خوبی هستند ولی خوب‌بودن برای وزارت و معاونت فقط شرط لازم است. آقای روحانی شما قول دادید خانه سینما را باز می‌کنید و باز کردید. این اتفاق بسیار خوب و درجه یک و خوشحال‌کننده‌ای بود. ما بعد از بازگشایی خانه سینما، جلسه‌ای با مسئولان وزارت ارشاد داشتیم و من سؤالاتی را مطرح کردم. از جمله از آقای ایوبی پرسیدم شما وقتی به معاونت سینمایی وزارت ارشاد منصوب شدید چرا همچنان سازمان سینمایی را حفظ می‌کنید، سازمان سینمایی میراث کسانی بود که با سینما دشمن بودند. سازمان سینمایی میراث کسانی است که خانه سینما را بستند. سازمان سینمایی میراث کسانی بود که کوپن بین هنرمندان پخش می‌کردند و گداپروری می‌کردند و کیسه برنج و روغن می‌دادند! آقای ایوبی سازمان سینمایی میراث آن نوع مدیریت است شما چرا ادامه‌اش دادی و حفظش کرده‌ای؟ سازمان سینمایی میراث دولتی است که سازمان برنامه و بودجه را منحل کرد! من همان روز اینها را از آقای ایوبی پرسیدم و هنوز که هنوز است کسی جواب این سؤال را به من نداده است. یک نفر بیاید به من بگوید سازمان سینمایی چه نفعی برای سینمای ایران دارد؟ … سازمان سینمایی به ضرر سینمای ایران و به ضررسیاست‌های کلان نظام جمهوری اسلامی است.
زمانی که سازمان سینمایی را در دولت گذشته ایجاد کردند اصلا اهدافشان از ایجاد این سازمان چه بود؟
اصولا سازمان سینمایی با هدف دولتی‌کردن کامل سینما ایجاد شد. سازمان سینمایی تشکیل شد برای اینکه سینما را به‌طور کامل زیر چتر دولت ببرد. درحالی‌که ما باید به سمت خصوصی‌سازی حرکت کنیم. هنر باید خصوصی شود. وقتی سازمان سینمایی تشکیل شد آقای احمد نجفی آمد برنامه هفت و از تشکیل سازمان سینمایی دفاع کرد. هم آقای نجفی و هم آقای شمقدری در آن زمان می‌گفتند که ما سازمان سینمایی را تشکیل دادیم برای اینکه بتوانیم بودجه بیشتری را برای سینما بگیریم تا سینمای ایران رونق بگیرد. به نظرم کسی نباید برای سینمای ایران بودجه بگیرد برای اینکه سینمای ایران خودش بلد است برای خودش بودجه بگیرد. فقط باید ممیزی‌ها را از سر راه سینمای ایران بردارند. وقتی دولتی می‌خواهد برای سینمای ایران بودجه تعیین کند منظورش این است که من به شما پول می‌دهم تا آنچه را من می‌خواهم بسازید. پس اصل ٤٤ ما چه می‌شود؟ من این سؤال را از آقای روحانی دارم. آقای روحانی! چرا در وزارت ارشاد شما همچنان سازمان سینمایی را حفظ کردند؟ سینمای ایران مگر چیست که به یک سازمان احتیاج داشته باشد؟ یک معاونت هم برایش زیاد است. سینمای ایران دچار بیشترین نظارت و ممیزی در مقایسه با همه عرصه‌های دیگر است. ما الان یک شورای تصویب فیلم‌نامه داریم بعد یک شورای پروانه ساخت داریم بعد یک شورای پروانه نمایش. پس سه بار ممیزی می‌شویم. بعد از اینکه به ما پروانه نمایش دادند چند شورای پنهان وجود دارد. یک جایی هم مثل حوزه هنری است که می‌گوید من این فیلم را اکران نمی‌کنم. یک جایی مثل شهرداری وجود دارد که می‌گوید من این فیلم را اکران نمی‌کنم. با اینکه از سه مرحله ممیزی گذشته است ولی ارگان‌های دیگر و کسان دیگری هم هستند که برای اکران یک فیلم باید و نباید وضع می‌کنند!
مثل ماجرای فیلم رستاخیز… .
ما خیلی فیلم داریم که با چنین مشکلاتی مواجه شدند. این موضوع فقط مربوط به سال‌های اخیر نیست! ما فیلم‌هایی داریم که هیچ‌وقت اکران نشده‌اند و وزارت ارشاد هیچ‌وقت هیچ مشکلی با آنها نداشته است. مثل فیلم «صد سال به این سال‌ها»… وزارت ارشاد هیچ‌وقت مشکلی برای اکران این فیلم نداشته است. مثل «خانه‌ای روی آب» که وزارت ارشاد هیچ مشکلی با آن نداشت ولی مشکلات زیادی برای اکران داشت و البته بالاخره اکران شد؛ مثل «گزارش یک جشن». همان کسانی که سازمان سینمایی را درست کردند که سینما را دولتی کنند، گزارش یک جشن را از کارگردان و تهیه‌کننده‌اش خریداری کردند! یعنی آنچه مورد تأیید ما نیست پولش را می‌دهیم و می‌اندازیم گوشه انبار!!! از این به بعد هم آن چیزی را می‌سازید که مورد نظر ماست. این یعنی کاملا سینمای دولتی. تا قبل از هشت سال دوران آقای احمدی‌نژاد و سیاست دولتی‌کردن سینما، سینمای ایران در جشنواره‌های جهانی می‌درخشید. اینکه سینمای ایران در جشنواره‌ها می‌درخشید باعث شد یکسری از آدم‌ها که ناراحت‌های همیشگی‌اند…
منظورتان دلواپسان هست دیگر…
دلواپسند، ناراحتند، دلخورند، اعتراض دارند. هستند که ایراد بگیرند. از همه‌چیز دلخورند و با همه چیز هم مخالفند و حتی با خودشان هم مخالفند. اصلا شغلشان این است. اینان وقتی فیلمی از سینمای ایران در جشنواره‌های جهانی می‌درخشید می‌گفتند به‌خاطر سیاه‌نمایی است. من می‌گویم به‌خاطر سیاه‌نمایی نیست به‌خاطر نوعی از سینماست که قبل از انقلاب متولد شد و در نظام جمهوری اسلامی رشد کرد. این سینما در برابر سینمای آمریکا ایستاده بود و هنوز هم ایستاده است. سال‌ها پیش، هر کشوری از اروپا برای خودش سینمای مستقل خودش را داشت؛ ایتالیا سینمای مستقل خودش را داشت؛ فرانسه سینمای مستقل خودش را داشت؛ آلمان، سوئد، انگلیس… و در آسیا هم ژاپن سینمای مستقل خودش را داشت. اما سینمای آمریکا آمد و همه این سینماها را نابود کرد. با وجود آنکه سینمای آمریکا توانست همه سینماهای مستقل کشورها را نابود کند نتوانست سینمای یک کشور را نابود کند و آن سینمای ایران بود که فرمول مخصوص خودش را داشت. این سینما یعنی سینمای ایران را اروپایی‌ها خیلی دوست داشتند و دارند! چون نوستالژی سینمایی را که آمریکا نابودش کرده بود در سینمای ایران می‌دیدند. چون در گذشته در مقابل سینمای آمریکا حرفی برای گفتن داشتند ولی سینمای آمریکا سینمای آنها را نابود کرد. به‌همین‌دلیل در جشنواره‌های اروپایی مرتب به سینمای ایران جایزه می‌دادند؛ برای اینکه سینمای ایران یک هویت مستقل داشت.
وضعیت سینمای ایران در سال‌های اخیر در آن سوی مرزها چگونه است؟
در هشت سال گذشته خواستند این هویت مستقل از بین برود و تقریبا هم به خواسته خود رسیدند. برای اینکه در جشنواره‌های مختلف مرتب جای سینمای ایران خالی و خالی‌تر شد. بدنه سینمای ایران هم تضعیف شد. در مقابل این تضعیف سینمای بدنه، چه کار کردند؟ شرایطی ایجاد کردند که سینمای ایران وارد بازی سینمای آمریکا و هالیوود شود؛ یعنی کاری که آمریکا با سینمای اروپا کرد. مسئولان سینمایی در رؤیا‌هاشان می‌گفتند ما می‌توانیم فیلم بزرگ هالیوودی بسازیم!! طوری که روی هالیوود را کم کند. این در حالی بود که ما با فیلم‌هایی که ساخته بودیم سال‌ها بود روی هالیوود را کم کرده بودیم. آقای دکتر صالحی یک‌بار که درباره سینمای ایران حرف می‌زدیم، تعریف کردند در نشریه‌ای خارجی مطلبی خوانده‌اند که فیلم‌های سینمای ایران با هزینه‌ای به اندازه خرج قهوه بین پلان‌های فیلم‌های آمریکایی ساخته می‌شود و همین فیلم‌های ایرانی که با چنین بودجه‌های کمی ساخته می‌شوند در برابر سینمای آمریکا ایستاده‌اند و حرف برای گفتن دارند!
آمدند سینمایی به اسم سینمای فاخر درست کردند. سینمای فاخر، یعنی یک بودجه‌ای در حد فیلم‌های هالیوودی به شما می‌دهیم تا بروید فیلم هالیوودی بسازید!!! حتی یکی از این فیلم‌های فاخر نه‌فقط شبیه فیلم‌های هالیوودی نشد، بلکه از آنچه خودمان داشتیم هم عقب ماند! و هیچ هم نفروخت. ما چرا با دست خودمان سینمای مستقل‌مان را خراب می‌کنیم و خودمان را می‌اندازیم در بازی سینمای آمریکا که قرار است در آن شکست بخوریم. ما با فیلم‌های سینمای ایران برنده بودیم، حتی اسکار هم مجبور شد به سینمای ایران جایزه بدهد. جشنواره‌های جهانی مجبور شدند به سینمای ایران جایزه بدهند؛ اما به سینمای فاخر ما نه جایزه‌ای دادند و نه تحویلش گرفتند. چون از این نوع فیلم‌ها، خیلی بهترش را در انبارهای‌شان به تعداد زیادی دارند.
سینمای فاخر یعنی: آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد!
آیا سریال‌های تاریخی مثل مختارنامه، فاخر محسوب می‌شوند؟
ببینید آقای میرباقری که تاریخی می‌سازد، مثل مختارنامه، مثل امام علی(ع)، هرگز شکست نخورده‌ است! برای اینکه ثابت کرده این کار را بلد است و دیگر اینکه، آن یک سریال است! و ما در ساخت سریال تاریخی تجربه و پیشینه داریم! اما فیلم مسافر ری ایشان هرگز به پای سریال‌های‌شان نرسید!
درباره فیلم‌هایی مثل رستاخیز و محمدرسول‌الله(ص) هم چنین تحلیلی دارید؟
من فیلم‌های محمدرسول‌الله(ص) و رستاخیز را هنوز ندیده‌ام؛ ولی برای هر دو کارگردان آنها احترام قائلم!
به نظر می‌رسد انتقادات فراوانی از مدیران فعلی دارید…
کار مثبتی که آقای ایوبی انجام داده است، تشکیل گروه هنر و تجربه است. خوب و قابل دفاع است! اصلا کار دولت همین است که در کار سینما دخالت نکند و فقط حمایت کند. این سینمای هنر و تجربه حمایت از سینمایی است که قرار است تجربه‌های جدید در آن انجام شود و وجوه هنری‌اش قوی‌تر از وجوه بازاری‌اش است؛ بنابراین دولت از آن حمایت می‌کند و یک‌سری سالن هم می‌دهد برای اینکه حمایت شود. من مصاحبه‌ مفصلی در زمینه سینمای هنر و تجربه کرده‌ام و خیلی هم آنجا تشکر کرده‌ام؛ اما از کار‌های نکرده ایشان گله دارم!
محسن امیریوسفی هم همین را می‌گفت… . او نیز معتقد است تنها کار مثبتی که سازمان سینمایی انجام داده، تشکیل گروه هنر و تجربه است…
همه سینمایی‌های دلسوز همین را می‌گویند…، اما من این سؤال را می‌پرسم که سازمان سینمایی به چه دردی می‌خورد؟ آقای ایوبی باید توضیح دهد چرا این سازمان را نگه داشته است… از سویی دیگر، الان تهیه‌کنندگانی هستند که از بعد از انقلاب فعالیت خود را شروع کرده‌اند و در این سی‌وچندسال برادری خود را ثابت کرده‌اند و نشان داده‌اند تهیه‌کنندگان خوبی‌ هستند. یک‌سری تهیه‌کنندگان هم از قبل از انقلاب فعالیت داشته‌اند. آنها هم تهیه‌کنندگان خوبی بوده‌اند و تا حالا کارشان را بسیار خوب انجام داده‌اند. آیا شأن این تهیه‌کنندگان با تهیه‌کنندگانی که یکی، دوسال است تهیه‌کننده شده‌اند یکی است؟ باید خطاب به رئیس‌جمهور بگویم آقای رئیس‌جمهور در وزارت ارشاد شما از تهیه‌کنندگان قدیمی گرفته تا تهیه‌کنندگان جدید، همه با یک چوب رانده می‌شوند. درصورتی‌که آقای ایوبی و جنتی فقط دو سال است که به سینما آمده‌اند؛ اما همه این تهیه‌کنندگان قدیمی در طول عمر نظام جمهوری اسلامی با سینما در ارتباط بوده‌اند. آیا این تهیه‌کنندگان قدیمی همان‌قدر باید نظارت شوند که یک تهیه کننده‌ای که تازه وارد این کار شده است! آن هم بعضا با رابطه! پس سرمایه تجربه کجا می‌رود؟ آیا سرمایه مادی و معنوی را باید ارج بگذارند یا نه؟ الان تهیه‌کننده‌ای که سال‌ها فعالیت کرده با تهیه‌کننده‌ای که فقط یک ‌سال است وارد این عرصه شده است، هیچ فرقی ندارد. چرا؟ هر دو باید همان مراحل ممیزی را بگذرانند! این ندیدن شأن آدم‌ها در سینما و احترام‌نگذاشتن به سال‌ها تجربه و کار آدم‌ها، از کجا آب می‌خورد؟
آقای ایوبی هر وقت سخنرانی می‌کنند شعر از مولانا می‌خوانند. خب شعرخواندن از مولانا چه فایده‌ای برای سینمای ایران دارد؟ اگر مولاناست پس باید درجه شناخت او از آدمی و خدا در سینمای ما پرتو بیفکند! من از ایشان می‌پرسم! پرتو مولانا در سینمای ما کجاست! به شکل عینی نشان دهید!
وقتی سینمای ایران در جشنواره‌ای خارجی حضور پیدا می‌کند، چند هزار کلمه مثبت راجع به سینمای ایران نوشته می‌شود؟ چند هزار کلمه مثبت در برابر سینمای آمریکا به نفع سینمای ایران نوشته می‌شود؟ به نظرم این همان جلوه شعور عرفانی است که خیلی مهم است. چرا این چیزها را کسی نمی‌بیند. آقای کیارستمی با موفقیت‌هایش در جشنواره‌های بین‌المللی جزء پرچم‌داران مقاومت در برابر سینمای آمریکاست و جزء خط مقدم جبهه است. آقایان ایوبی و جنتی هم آمدند گفتند ما هم فیلم فاخر خواهیم ساخت. برای چه می‌خواهید فیلم فاخر بسازید؟ فیلم فاخر سینمای ایران را نابود می‌کند. دو چیز به سینمای ایران به ‌شدت ضربه می‌زند؛ یکی تله‌فیلم‌ها و فیلم‌های تلویزیونی و یکی هم فیلم‌های فاخر که هر دو با سرمایه دولتی حمایت می‌شوند! ز یک طرف فیلم‌های ارزان‌قیمت و تله‌فیلم درست می‌کنند برای اینکه سینمای خصوصی از فرط ارزانی نتواند با آن برابری کند. از یک طرف فیلم فاخر می‌سازند که سرمایه خصوصی از فرط گرانی نتواند با آنها برابری کند و در ضمن به سرمایه بخش خصوصی اجازه فعالیت نمی‌دهند. در ظاهر از بخش خصوصی استقبال می‌کنند! اما با ممیزی‌های گوناگون او را پس می‌زنند! آقایان! سینمای دولتی در همه کشورهای جهان بارها شکست خورده است. همسایه شمالی ما بزرگ‌ترین و پرقدرت‌ترین سینمای دولتی را داشت، ولی بالاخره شکست خورد؛ حالا ما می‌خواهیم جا پای آنها بگذاریم.؟
بالاخره نظرتان را درباره وضعیت اکران فیلم «صد سال به این سال‌ها» نگفتید… .
همین فیلم «صدسال به این سال‌ها» که حدود هفت سال از ساخت آن گذشته است، اگر اکران شود قطعا مردم از آن استقبال بسیار خوبی خواهند کرد. فیلم پروانه نمایش هم دارد، ولی اکران نمی‌شود. چرا نمی‌شود؟ کسی نمی‌داند.
درباره فیلم «گزارش یک جشن» هم چنین نظری دارید؟
آن را هم که خریدند و انداختند در انبار… .
… موضوع مهم دیگری که حتما باید به آن اشاره کنم موضوع ایجاد مدرسه ملی سینماست. آقای ایوبی می‌خواهد مدرسه ملی سینما ایجاد کند. آقای تاجیک شما می‌دانید مدرسه ملی سینما چیست؟ مگر ما در ایران مدرسه سینمایی کم داریم که قرار است یکی دیگر اضافه شود؟ ما چند تا مدرسه سینمایی در ایران داریم؟
شاید فکر کرده‌اند این مراکز تأثیرهای لازم را ندارند… .
خوب کمک کنند تا تأثیرهای لازم را داشته باشند. آیا پژوهش و آسیب‌شناسی کرده‌اند که ضعف آنها چیست؟ و چرا نتوانسته‌اند خوب آموزش بدهند؟ بدون اینکه درباره سطح آموزشی مدرسه‌های ملی و دولتی سینما پژوهشی کرده باشند! فقط می‌خواهند یک مدرسه جدید ایجاد کنند. به چه حقی می‌خواهند از بودجه بیت‌المال مدر سه ملی سینما را ایجاد کنند؟ که چه بشود؟ من که بازیگرم هدف این مدرسه ملی سینما را نمی‌دانم شما که روزنامه‌نگارید نمی‌دانید، پس چه کسی می‌داند؟ می‌دانم آقای ایوبی با افرادی از داخل سینمای ایران مشورت کرده و تعدادی از آنها به او گفته‌اند این کار را نکنید. چون فایده‌ای ندارد، ولی آقای ایوبی همچنان دارد ادامه می‌دهد! درست مثل ماجرای سازمان سینمایی. آقای ایوبی باید بیاید دقیقا توضیح دهد که مدرسه ملی سینما برای چه ایجاد شده است؟ از من دعوت کردند که بروم آنجا و نظرهای کمکی بدهم، من اصلا با جبهه‌گیری نرفتم. من اصلا نسبت به هیچ موضوعی جبهه‌گیری ندارم، مگر اینکه خلافش ثابت شود. آنها گفتند ما در وهله اول می‌خواهیم وُرکشاپ‌هایی برای صنوف مختلف سینما بگذاریم که سطح دانش آنها بالا برود و از استادهایی استفاده کنیم که خارج از کشور هستند و در سطح جهانی کار می‌کنند که بیایند به صنوف آموزش بدهند تا سینمای ما با سینمای جهان وارد تعامل شود. حرف بسیار خوبی است؛ اما فقط در ظاهر. من گفتم این کار که وظیفه خانه سینماست و وظیفه مدرسه عالی سینما نیست، چه لزومی دارد مدرسه عالی سینما به وجود بیاید، که چنین کاری را انجام دهد؟ خانه سینما هست. به آنجا کمک کنید و این ورک‌شاپ‌ها را راه بیندازید! چرا باید یک تشکیلات موازی ایجاد کنیم؟ تشکیلاتی که کارش خوردن وقت و هزینه‌کردن بودجه کشور است. بهتر است اول پژوهش شود!
ممکن است برای تأسیس مدرسه ملی سینما با افراد زیادی مشورت کرده باشند… .
مشورت بله ولی مشورت با پژوهش فرق دارد…  پژوهش یک علم است؛ یعنی سیر تا پیاز مدارس سینمایی را می‌ریزند روی میز و متخصصان این حوزه را دعوت می‌کنند. چارت‌های آموزشی را مشاهده می‌کنند، تحقیقات میدانی و اسنادی می‌کنند. اینکه فقط با برخی افراد مشورت کرده‌اند که اسمش پژوهش نیست. الان این سؤال مطرح است که پژوهشکده سینمای ایران کجاست؟ آیا سینمای ایران به پژوهش احتیاج دارد یا نه؟ نمی‌توانیم بگوییم احتیاج ندارد. امروز در جهان همه‌چیز براساس پژوهش پیش می‌رود! عجیب است که ما پژوهشکده نداریم! پژوهشکده موسیقی و تئاتر ایران کجاست؟ من به دوستان گفتم به جای مدرسه ملی سینما، پژوهشکده سینمای ایران را تأسیس کنید که جزء وظایف ملی شما هم است. سالیان سال است می‌گویند ضعف سینمای ایران در فیلم‌نامه است. برخلاف آنکه گفته می‌شود ما در زمینه فیلم‌نامه مشکل داریم، به نظرم ما بهترین فیلم‌نامه‌نویسان را داریم؛ ولی فیلم‌نامه‌های آنان در شوراهای مختلف نابود می‌شود…؛ اما کسی حق ندارد درباره این شوراها حرف بزند. در این شوراها چه کسانی هستند؟ پژوهشکده سینمای ایران باید به این مسائل بپردازد. سینمای ایران بعضی مواقع فروش می‌کند، بعضی مواقع فروش نمی‌کند، چرا این‌گونه است؟ پژوهشکده سینمای ایران باید به این موضوعات بپردازد. چرا یک کارگردان سینمای ایران در یک سال فیلم درجه یک می‌سازد و بعد دیگر نمی‌تواند فیلم خوب بسازد؟ در مدرسه ملی سینما و سازمان سینمایی به این سؤالات جواب داده نمی‌شود. درباره مدرسه عالی سینما، از میان افرادی که به آقای ایوبی مشاوره داده‌اند، چه کسانی گفته‌اند مدرسه ملی سینما خوب است و چه کسانی گفته‌اند مدرسه ملی بد است! چرا این بحث‌ها علنی نمی‌شوند؟ من از مدت‌ها قبل می‌خواستم انتقاداتم را مطرح کنم، ولی می‌ترسیدم کسانی سوءاستفاده کنند و انتقاداتم را گذاشتم برای بعد از توافق هسته‌ای. الان هم که توافق انجام شده است. کارنامه دولت در زمینه وعده‌هایی که آقای روحانی داده، کارنامه خوبی است. تورم پایین آمده است و دارد مهار می‌شود. تعامل با کشورهای جهان در حال افزایش است. صلح‌طلبی جایگزین افراطی‌گری و جنگ‌طلبی شده است. الان با سیاست‌های دولت، حتی افراطی‌گری در دنیا منزوی شده و در گوشه دیوار قرار گرفته و تضعیف شده است. اینها را باید دید و تشکر هم باید کرد و حتی باید گفت دمش گرم! ولی آقای روحانی پس وضعیت فرهنگ و هنر چه می‌شود؟ آقای روحانی شما به فرهنگ و هنر توجه ندارید. هنر ذاتش اعتدال است. هنر یعنی اعتدال. هنر قلوب را تسخیر می‌کند. هنر می‌تواند جهان را معتدل کند. پس چرا دولت اعتدال به هنر توجهی نمی‌کند؟
فارغ از اینکه انتقاداتی به مدیران سینمایی وارد است، به‌نظر می‌رسد کلا سینما و هنر ایران زیر ضربه است… و دلواپسان مرتب فشار می‌آورند… مثلا از یک طرف کنسرت‌های زیادی لغو می‌شود و از طرف دیگر، به شبکه مستند برای پخش مستند چنارستان خیلی فشار می‌آید یا حتی وضعیت برنامه هفت خیلی مشخص نیست… .
خیلی خوب است اینهایی که شما می‌گویید، حمله می‌کنند. برای اینکه در مسئله‌ای نظراتشان را می‌گویند ولی این دوستان یعنی مدیران سینمایی مگر قدرت دولتی ندارند؟ بایستند و استدلال کنند. چرا عقب می‌نشینند؟ باید شرایطی باشد که همه نظراتشان را بگویند و دولت هم باید بتواند از خودش دفاع کند. وقتی دولت می‌گوید باید کنسرت باشد باید کنسرت برگزار و بعد سمیناری برگزار شود و مخالفان نظراتشان را بگویند.
مثلا در قضیه پخش مستند چنارستان از شبکه مستند، دلواپسان بسیار به نمایش این فیلم اعتراض کردند ولی مدیر شبکه مستند به این اعتراض‌ها توجهی نکرد و حتی این مستند دوبار پخش شد، بعد هم دیگر دلواپسان اعتراضی نکردند… .
بله، اعتراض‌ها خوابید و معلوم هم نشد اعتراض‌ها سر چه‌چیزی هست؟ البته معلوم بود ولی از یک‌سوی دیگر اصلا معلوم نشد! مسئولان باید با دلایل روشنی درباره اقدامات خود سخن بگویند، مثلا برنامه هفت را تعطیل می‌کنند بدون اینکه دلیلی برای تعطیلی آن بیاورند. بعد هم شایعه می‌شود چون برنامه هفت با خانم بنی‌اعتماد صحبت کرده، تعطیل شده است. اگر دلیلش این است، خب بگویند… برنامه‌ای که به سینمای ایران می‌پرداخته، به همین سادگی تعطیل می‌کنید؟ برای چه این کار را می‌کنید؟ به چه حقی؟ مگر تلویزیون شبکه خصوصی شماست؟ باید با حساب‌وکتاب و با دلیل بیایند علت تعطیلی برنامه هفت را بگویند. مثلا آقای ایوبی به‌گونه‌ای رفتار می‌کند که خیلی سروصدا نشود و همه‌چیز آرام باشد. سروصدا نشود! آقای ایوبی می‌تواند این پست را قبول نکند. وقتی قبول می‌کنید باید کار انجام دهید.
شاید ترجیح می‌دهند چهار تا فیلم اکران نشود ولی آرامش در سینما برقرار باشد… .
خب، این آرامش به چه دردی می‌خورد؟
شما در اکران خصوصی فیلم «پاداش» کمال تبریزی حضور داشتید… آیا نسخه اصلی این فیلم را قبلا دیده بودید؟
من اصل فیلم پاداش را دیده‌ام. با تماشای این فیلم آدم از خنده روده‌بر می‌شود. ولی سروته این فیلم را کلی زده‌ و کلی سانسور کرده‌اند. من نمی‌دانم مسئولان چرا چنین نسخه بی‌سروتهی را اکران کرده‌اند بعد هم احتمالا افتخار می‌کنند این فیلم را نشان داده‌اند! با چه وضعیتی نشان داده‌اند؟ با وضعیت بدی نشان داده‌اند و خودشان هم می‌دانند! من همان اوایل که آقای تبریزی فیلم را ساختند و مونتاژ شد فیلم را دیدم. من هنوز هم آن نسخه اصلی فیلم را دوست دارم. کدام یک از موضوعاتی که در «پاداش» به آن پرداخته می‌شد، وجود ندارد؟ ما راجع‌به ریا و دروغگویی حق نداریم حرف بزنیم؟ من وقتی نسخه سانسورشده و بی‌سروته فیلم پاداش را دیدم، دلم خیلی سوخت.
دلتان برای که سوخت؟
دلم برای فیلم، برای کمال تبریزی، برای بازیگران و سایر عواملش سوخت! یک چیز دست‌وپاشکسته‌ای نشان دادند، اینکه آن فیلم نیست. حال آدم بد می‌شود. حالا افتخارشان این است که این فیلم را نشان داده‌اند. آیا این نوع نشان‌دادن، افتخارکردن دارد؟
همین نسخه فعلی را هم آقای تبریزی مصاحبه کرده‌اند که وزارت ارشادی‌ها نگران بودند سر نمایشش اتفاقی بیفتد… .
خب بشود! چطور فقط عده‌ای حق دارند سروصدا درست کنند و بقیه حق ندارند.

 




ماجرای متهم شدن رضا کیانیان به اعتیاد در دورانی که خبرنگار بود!

سینماژورنال: رضا کیانیان در کنار آن که بازیگر خوبی است نویسنده خوبی هم هست. سالهاست دلنوشته ها و یادداشتهایش را در رسانه های مختلف خوانده ایم ضمن اینکه گفتگوهایش با چهره هایی نظیر محمدعلی فردین هم به کتبی پرتیراژ بدل شده است.

به گزارش سینماژورنال شاید خیلیها ندانند که ذوق نوشتن کیانیان از سابقه روزنامه نگاری او نشأت گرفته است. سالها پیش از این کیانیان وقتی نوجوان برای روزنامه “اطلاعات” خبرنگاری می کرد.

این هنرمند توانان در یادداشتی زیبا که به مناسبت روز خبرنگار نگاشته است و در “اعتماد” منتشر کرده به ذکر خاطراتی از دوران خبرنگاری پرداخته است و از جمله خاطره ای از عکس خبرنگاریش که باعث شده بود برخی گمان کنند او اعتیاد دارد!

سینماژورنال متن کامل یادداشت کیانیان را ارائه می دهد:

من هم يك خبرنگارم

وقتي ١٥ساله بودم خبرنگار روزنامه اطلاعات شعبه خراسان شدم. بعد از مدت كوتاهي قرار شد عكسم در روزنامه، صفحه مخصوص خراسان چاپ شود. رفتم استوديو موگه پيش مصطفي. گفتم يك عكس هنري از من بگير! آن روزها تازه مد شده بود (حداقل در مشهد) براي پرتره يك طرف صورت را تاريك‌تر مي‌كردند.

رضا هروييني شده، چون لب‌هاش سياهه

اين عكس را به دفتر روزنامه دادم و چند روز بعد، يك خبر كوتاه چندخطي، وسط يكي از ستون‌ها چاپ شد، با همان عكس و زير آن نوشتند: «رضا كيانيان هنرمند جواني از مشهد». به زحمت كسي مي‌توانست آن عكس و خبر را ببيند. اما خودم به راحتي آن را ديده بودم و چند نسخه از روزنامه را هم از دفتر برداشته بودم كه به همه نشان بدهم. به ثبت رسيده بودم. اما خوشحالي من به زودي تبديل به خجالت شد، چون پيرمردهاي مسجد محل كه من هم عضو ثابت آنجا بودم، عكس را ديده و گفته بودند: «رضا هروييني شده، چون لب‌هاش سياهه، صورتش هم سياهه».

تمام نسخه های روزنامه را جمع کردم

حالا من جلوي چشم‌شان بودم كه نه لب‌هام و نه صورتم، هيچ كدام سياه نبود، اما به آن عكس استناد مي‌كردند و خودم را باور نمي‌كردند. چاره‌اي نداشتم، فقط سعي كردم تمام نسخه‌هاي روزنامه- حداقل اونايي كه تو محل‌مان پخش شده بود- را جمع كنم تا به مدرسه و به دست مدير و ناظم‌مان نرسد… !

هنوز انجمن صنفي روزنامه‌نگاران باز نشده

الان ٦٥ساله شدم و هنوز هم خودم را جزو روزنامه‌نگاران مي‌دانم؛ گاهي مطلبي، مقاله‌اي و… مي‌نويسم و گاهي هم با اين و آن مصاحبه مي‌كنم و اينجا و آنجا چاپ مي‌كنم. خب، سينماگر هم هستم. آقاي روحاني درمورد سينما، بعد از انتخاب شدن بلافاصله به قولش عمل كرد و خانه سينما را باز كرد و به خيلي از قول‌هاي ديگرش هم عمل كرد، حتي به قول‌هاي جهاني‌اش. اما هنوز انجمن صنفي روزنامه‌نگاران باز نشده.

من در روز خبرنگار به خاطر همه خبرهاي خوبي كه خودشان و همكاران‌شان آفريده‌اند، به همه خبرنگاران تبريك مي‌گويم و همچنان منتظرم براي يك خبر خوب ديگر؛ باز شدن انجمن صنفي روزنامه‌نگاران.




شریفی‌نیای کوچک در گرجستان چه می‌کند؟+عکس

سینماژورنال: فیلمبرداری فاز سوم سریال “کیمیا” در حالی در گرجستان آغاز شده که تعدادی از بازیگران سریال و از جمله مهراوه شریفی نیا برای ایفای نقش جلوی دوربین جواد افشار رفته اند.

به گزارش سینماژورنال رضا کیانیان، نیکی کریمی و پوریا پورسرخ دیگر بازیگرانی هستند که در تفلیس گرجستان جلوی دوربین رفته اند.

فازهای اول و دوم “کیمیا” در تهران و جنوب کشور جلوی دوربین رفته بود. تهیه کنندگی سریال را محمدرضا شفیعی برعهده دارد.

رضا کیانیان، مهراوه شریفی نیا و پوریا پورسرخ در پشت صحنه "کیمیا"
رضا کیانیان، مهراوه شریفی نیا و پوریا پورسرخ در پشت صحنه “کیمیا”




استفاده ابزاری از تنگدستی همبازی رضا کیانیان برای کمک به فروش یک فیلم؟!

سینماژورنال/حامد مظفری: عیان شدن ماجرای دستفروشی یکی از بازیگران قدیمی سینمای ایران با نام احمدرضا اسعدی که سالها پیش در فیلم کودکانه “پاتال و آرزوهای کوچک”همبازی رضا کیانیان بود، به جای آن که موجب شکل گیری یک عزم جمعی برای کمک به این هنرمند شود، شده است عاملی برای شوآف تهیه کننده یکی از آثار گروه سینمایی تازه تاسیس.
به گزارش سینماژورنال در شرایطی که نه فقط پیشوایان دین اسلام مرتب بر نگه داشتن حرمت مستمندان هنگام دستگیری از آنان تاکید دارند که کتب معارف و تعلیمات دینی مقاطع مختلف تحصیلی ما پر شده از توصیه در این باره اما متاسفانه در حمایت از بازیگری با عزت نفس چنان سوءاستفاده تبلیغاتی صورت می گیرد که بیا و ببین.
در روزهای اخیر تهیه کننده یکی از آثار گروه سینمایی تازه تاسیس نشستی را با این بازیگر داشته و قول داده که تمام فروش فیلمش به ایشان تعلق گیرد.

هدف نیک/روش ناپسند
در نیک بودن تصمیم این تهیه کننده شکی نیست اما اینکه خبر حمایتی که گره خورده است به نام فیلم و فروش آن به همراه تصویر مظلومانه این بازیگر در برابر تهیه کننده، مرتب در فضای رسانه ای پخش شود چه معنایی دارد جز استفاده ابزاری از مفهومی به نام دستگیری.
جالب است که برخی هنرمندان نیز با قرار دادن این تصویر در صفحات اجتماعی خود مخاطبان را تشویق میکنند به دیدن فیلم موردنظر بروند تا کمک بیشتری از بازیگر بخت برگشته صورت گیرد.
کمی عمیق تر در این ماجرا بنگریم متوجه می شویم به گونه ای کاملا غیرمستقیم احمدرضا اسعدی به آیکونی تبلیغاتی برای کمک به فروش فیلم بدل شده است!

از مردمان بامرام روزگار درس بیاموزیم
یادمان نمی رود که انتشار گزارشی درباره دستفروشی  بازیگر “ساعت خوش” در سینماژورنال در کنار همه تلخیهایش(اینجا را بخوانید) سبب ساز آن شد که چند بانوی نیکوکاری که نه تهیه کننده سینما بودند و نه حتی ربطی به عالم هنر داشتند کنار هم قرار گرفته و با هدیه کردن پس انداز خود به این بازیگر قدری از مشکلات وی را بکاهند. اما فکر می کنید این هدیه دادن چگونه صورت گرفت؟
این بانوان حتی نخواستند بازیگر موردنظر نام آنها را بداند و صرفا با یک تماس تلفنی و دریافت شماره حساب، کمک خود را به وی پرداخت کردند.
از آن طرف یکی از بانوان بازیگر سینما و تلویزیون نیز بارها در پوشش یک مشتری عادی به سراغ بساط دستفروشی این بازیگر رفته و با خرید تعداد زیادی دی.وی.دی از وی کوشید برای چند شب هم که شده او را با دست پر به خانه بفرستد. البته که این بازیگر نه به سبک هنرمندنمایان روزگار ما تصویری از خود و این بازیگر در صفحه اجتماعیش قرار داد و نه کوشید کمک خویش را در بوق و کرنای رسانه ها کند.

پوستر "پاتال و آرزوهای کوچک"
پوستر “پاتال و آرزوهای کوچک”/او که گوش کیانیان را می پیچد احمدرضا اسعدی است!

وعده کمک را در بوق نکنید
بله، او که می خواهد کمک کند طوری به یاری می شتابد که حتی نامش را کسی نمی داند و او که قصد راه اندازی پروپاگاندای تبلیغاتی برای خود  دارد وعده کمک-و نه خود کمک- را چنان فریاد می زند که همه از آن باخبر شوند.
سخن خود را با روایتی از سیدالشهداء به پایان می بریم؛ همو که این روزها نمایش فیلمی درباره ایشان به موضوع مجادله بسیاری از سینماگر گرفته تا سیاستمدار بدل شده است.
می گویند مردی از انصار محضر امام حسین(ع) شرفیاب شد و تصمیم داشت که حاجتش را با ایشان مطرح کند. حضرت که می دانست بیان نیازهای ایشان حتی فقط با خود وی اسباب شرمندگیش را فراهم می کند، به او فرمود: ای برادر انصاری! آبروی خود را حفظ کن و درخواست خود را شفاهی و رو در رو مطرح نکن، بلکه حاجتت را در نامه ای بنویس و بیاور تا من آنچه در نامه نوشته ای و سبب خوشحالی تو می شود به خواست خدا بر آورده سازم.




رضا کیانیان: گراني به همين راحتي و با توافق{هسته ای}درمان نمي‌شود

سینماژورنال: حواشی پیرامون مذاکرات هسته ای و اینکه امروز دوشنبه تکلیف توافق هسته ای ایران و غرب در وین مشخص شد و بالاخره طرفین به توافق رسیدند سبب ساز آن شده که سینماگران هم در این باره اظهارنظر کنند.

به گزارش سینماژورنال رضا کیانیان از جمله هنرمندان سینماست که سعی کرده به نوبه خود درباره ماجرای توافق و اثرات آن بر زندگی ایرانیان صحبت کند.

کیانیان با بیان اینکه بعد از به نتیجه رسیدن مذاکرات هم راه درازی در پیش داریم در گفتگو با “اعتماد” به این نکته اشاره کرده که تازه بعد از توافق هسته ای، وقت رفتن به سمت مشکلات اقتصادی و اجتماعی است.

سینماژورنال متن کامل گفته های کیانیان را ارائه می دهد:

نباید خسته و نومید شویم

سروصداها درباره مذاكرات هسته‌اي خيلي زياد است. مردم تمام توجه خود را به اخبار و اتفاقاتي داده‌اند كه در وين رخ مي‌دهد و تمام حواس‌شان به وين است. درست هم است. در گذشته بسيار بسيار ديديم كه خبرها و سوژه‌هاي زيادي توجه مردم را به خود جلب مي‌كرد كه چندان اهميت نداشت، اما مردم درگيرش مي‌شدند و باقي مسائل را فراموش مي‌كردند. اما درباره مذاكرات هسته‌اي و اين سران شش كشور قدرتمند جهان كه دورهم جمع‌ شده‌اند، اين اتفاق چندان عجيب نيست و عجيب نيست كه مردم مركز زندگي خود را به نتيجه اين مذاكرات بسته‌اند و توجه به تك تك اتفاق‌هايي كه در وين مي‌افتد. اما تمام اين توجه و درگيري، كه بخشي از عادت فرهنگي ما مي‌آيد و اينكه عادت داريم بعضي مسائل را آنقدر بزرگ كنيم كه ديگر به جنبه‌هاي مختلف آن نگاه نكنيم، نبايد وارد مسيري شود كه خستگي و نااميدي را به همراه مي‌آورد.

ديپلمات‌هاي ما و تيم مذاكرات، مدت‌هاست كه براي رسيدن به نتيجه مناسب وقت و انرژي گذاشته‌اند

اين‌روزها و در شرايطي كه مذاكرات ادامه‌دار شده، زياد مي‌شنويم كه مي‌گويند؛ خسته شده‌ايم، يا اي‌ كاش زودتر تمام شود و حرف‌هايي از اين دست. اين جملات و اين مدل طرزتفكر از همان توجه تمام و كمال مي‌آيد كه باعث مي‌شود يادمان برود، اگر ما از عيد تا همين روزها منتظر نتيجه بوديم، ديپلمات‌هاي ما و تيم مذاكرات، مدت‌هاست كه براي رسيدن به نتيجه مناسب وقت و انرژي گذاشته‌اند و اين‌روزها خسته و پراز استرس و فشار همچنان در ميدان مذاكرات مانده‌اند و تلاش مي‌كنند. خستگي اصل نبايد براي ما باشد، چون ما در نقش حاميان تيمي هستيم كه دوران سختي را مي‌گذراند و بايد به جاي تمام حرف‌هاي نااميدكننده و از روي خستگي، با حرف‌ها و همراهي‌ها، آرامش را ايجاد كنيم. مساله هسته‌اي هم تنها مساله ما نيست.

گراني به همين راحتي و ناگهان با يك توافق درمان نمي‌شود

ما بايد بدانيم كه بعد از به نتيجه رسيدن مذاكرات، همچنان راه درازي در پيش داريم و مسائل مهم ديگري پيش روي ماست؛ در حوزه اقتصاد، ما هنوز با گراني روبه‌رو هستيم و گراني به همين راحتي و ناگهان با يك توافق درمان نمي‌شود. در حوزه اجتماعي، ما با مساله بيكاري دست و پنجه نرم مي‌كنيم؛ اتفاقي كه باعث شده تا خيل عظيمي از جمعيت جوانان كشور دچار آسيب‌هاي ناشي از آن شوند و حل بحران بيكاري هم از آن دسته مسائلي نيست كه يك‌شبه اتفاق بيفتد و در كنار برنامه‌ريزي‌هاي مديران اجتماعي به همت جمعي احتياج دارد.

در همين بي‌آبي هم ما حواس‌مان را پرت كرديم

در حوزه طبيعي هم مشكلات بزرگ هستند؛ آلودگي هوا و محيط‌زيست، چالش اساسي اين روزهاي ما است. ما روزبه‌روز در هوايي مسموم‌تر و زميني كه ناسالم‌تر مي‌شود، زندگي مي‌كنيم و آن بخشي از رفتارهاي سالم اجتماعي را كه به محيط‌زيست كمك مي‌كند ، خودمان انجام نمي‌دهيم. بحران بي‌آبي، ديگر چيزي نيست كه كسي از آن خبر نداشته باشد، اما در همين بي‌آبي هم ما حواس‌مان را پرت كرديم و بي‌توجه به اتفاقي كه در حال رخ ‌دادن است، روزگار مي‌گذرانيم و نگران آينده مذاكرات هسته‌اي هستيم.

با اتمام مذاكرات، تازه كار ما شروع مي‌شود

مسائل و بحران‌هايي كه به نظر كوچك مي‌آيند، در اطراف ما بسيار بسيار زياد است و در كنار تمام اينها، به جاي نااميد شدن و توجه به يك مساله، بايد كمي سر را بچرخانيم و به اتفاق‌هايي نگاه كنيم كه خودمان هم مي‌توانيم در حل آن پيش‌قدم شويم. ديدني‌ها كم نيست. ما بايد درست نگاه كنيم و با دقت بيشتري بخواهيم كه روزگاري آرام‌تر، بهتر و اميدوارتر داشته باشيم. با اتمام مذاكرات، تازه كار ما شروع مي‌شود و از الان بايد به فكر آن روزگار و بهبودش باشيم.




کمال تبریزی: دسترسی به احمدی‌نژاد خیلی راحت بود/یک ماه است می‌خواهیم وزیر کار را ببینیم و ما را به این و آن پاس میدهند

سینماژورنال: کمال تبریزی کارگردانی که این روزها کمدی “پاداش” را روی پرده دارد از جمله چهره هایی است که معمولا مرور اظهارنظراتش جالب است.

به گزارش سینماژورنال شاید دلیل اصلی این امر آن باشد که او فارغ از تعلقات سیاسی خودش همواره سعی می کند صراحتی آمیخته با طنز را چاشنی گفته هایش کند.

مرور تازه ترین گفتگوی این کارگردان نیز جذابیت برانگیز است بخصوص که وی به صراحت درباره بد و خوب آدمهای مختلف عرصه سیاست سالهای اخیر صحبت کرده است.

نمی خواهند قبول کنند جامعه در حال عوض شدن است

تبریزی با اشاره به اینکه فیلمنامه ای دارد با عنوان “رستگاری جهان” که مضمونی درباره هرج و مرج جامعه پیرامونی دارد به “تماشاگران امروز” می گوید: دلایل تقابل سینما با ممیزی آن است که سینما می خواهد واقعیت جامعه را نشان دهد و ممیزی اینها را نمی خواهد. متاسفانه مسئولان هم نمی خواهند قبول کنند جامعه در حال عوض شدن است.

من رییس جمهور را نمی بینیم که بخواهم گوشزد کنم

کمال تبریزی در چرایی این وضعیت و اینکه هنرمندان منتظر بودند با آمدن حسن روحانی فضا شود اما هنوز این اتفاق نیفتاده و آیا او قصد ندارد در این باره با رییس جمهوری صحبت کند بیان می دارد: من آقای روحانی را نمی بینم که بخواهم در این باره نکته ای را گوشزد کنم ولی اگر احمدی نژاد بود حتما می گفتم.

دسترسی به احمدی نژاد خیلی راحت بود

وی در توجیه این مساله ادامه می دهد: به آقای روحانی دسترسی نداریم اما آقای احمدی نژاد را خیلی راحت پیدا می کردیم. دسترسی به احمدی نژاد خیلی راحت بود و این یکی از ویژگهای مثبت وی بود.

الان یک ماه است که من و رضا کیانیان می خواهیم وزیر کار دولت یازدهم را ببینیم…

تبریزی با اشاره به دیداری که برای حل مشکلات فیلم “پاداش” با محمود احمدی نژاد داشته است می افزاید: برای نمایش “پاداش” خیلی راحت با دفتر احمدی نژاد یک تماس گرفتیم و گفتند فردا بیایید. الان یک ماه است که من و رضا کیانیان می خواهیم وزیر کار دولت یازدهم را ببینیم و نمی شود.

خدا همه چیز را به یک آدم نمی دهد؛ معایب و محاسن با هم است

کارگردان “مارمولک”، “لیلی با من است” و “طبقه حساس” درباره دلیل دیدار با وزیر کار بیان می دارد: یک پروتکل بین وزارت کار و خانه سینما برای ساخت فیلم امضاء کرده ایم و یک ماه است بخاطر همین موضوع می خواهیم ایشان را ببینیم، ما را به این و آن پاس می دهند. این تازه وزیرش است، خودش که هیچ. متاسفانه خدا همه چیز را به یک آدم نمی دهد؛ محاسن و معایب با هم است.




رضا کیانیان: شاملو اهل مصاحبه و قیل و قال بود و دعوا راه می‌انداخت اما سهراب سپهری، نه!

سینماژورنال/نرگس عاشوری: در شرایطی که هنرمندان راستین، دوام و شهرت‌شان را از راه نفوذ بر مردم دارند و نه تبلیغات؛ هنرمندانی که عموماً طالب شهرت هم نبودند و اگر هم شهرت پیدا کرده‌اند به واسطه عظمت کارشان بوده است که باعث شده پس از سال‌ها نام و آثار آنها بیش از افراد دیگری که در همان عصر زندگی می‌کنند بر سر زبان‌ها باشد.

به گزارش سینماژورنال وجه تمایز هنرمندانی که محصول فردیت، اندیشه و جهان ذهنی خود هستند و هنرمندانی که شخصیت ژورنالیستی اجتماعی دارند و محصول شرایط رسانه‌ای و اجتماعی زمانه خود هستند و همچنین ویژگی‌ هنرمندان حرفه‌ای موضوعاتی است که در گفت‌وگوی “ایران” با رضا کیانیان بدان پرداخته شده است.

 هنرمند را با هنرش می‌شناسند و نه با اخلاقش!
«بچه‌ای که نقاشی می‌کند، پیکاسو و کسی هم که کپی‌کار است همگی کار نقاشی انجام می‌دهند اما یک نکته متمایزکننده وجود دارد و آن هم خلاقیت است. بچه غریزه محض است! کپی کار تکنیک محض است! اما پیکاسو اوج تکنیک و غریزه پرورش یافته و کنترل شده به اضافه عنصری به نام خلاقیت است!

برخی کارمند بازیگری هستند درست مثل کپی کاران

این جملات بخشی از گفته های کیانیان در خصوص وجه تمایز هنرمند از شاغل هنری است. او که معتقد است «خلاقیت» مهم‌ترین مؤلفه افتراق در این حوزه است، در توضیح بیشتر می‌افزاید: عده‌ای بازیگرند و فقط بازی می‌کنند، برایشان هم فرقی ندارد در چه فیلم و سریالی، برای کدام شبکه یا با کدام کارگردان، به اعتقاد من اینها کارمند یا کارگر بازیگری هستند. مثل  همان  کپی کار هستند! یا همان کودکی که نقاشی می کند! اما برخی تا زمانی که خلاقیتی سراغ‌شان نیاید یا چیزی قلقلک‌شان ندهد یا به تعبیر من ذهن‌شان باردار نشود نمی‌توانند بازی کنند که من به آنها می‌گویم بازیگر خلاق.

یک نقاش ممکن است مدت‌ها نقاشی نکند چون خلاقیتی به سراغش نیامده است

کیانیان می‌گوید: در دیگر حوزه‌های هنری هم چنین قاعده‌ای صدق می‌کند. مثلاً در نقاشی، یک نفر کپی‌کار خوبی است و هر چه را در هر زمانی که به او سفارش دهند انجام می‌دهد در صورتی که یک نقاش ممکن است مدت‌ها نقاشی نکند چون خلاقیتی به سراغش نیامده است یعنی فکر جدید و دریچه‌ای جدید به جهان باز نشده است یا ذهن‌اش حامله نشده است که مجبور به وضع حمل شود.

برخی خلاقانه کار هنری انجام می‌دهند و بعضی غیرخلاقانه

با وجود این او محصول هر دو نفر را کار هنری می‌داند و در توضیح بیشتر می‌افزاید: «برخی خلاقانه کار هنری انجام می‌دهند و بعضی غیرخلاقانه. کار نقاش خلاقانه است چون چیزی خلق کرده که تا به حال نبوده است.»

کیانیان می‌گوید درباره این تفکیک و جداسازی در حد یک نظر خواهی، بیشتر از این نمی‌توان گفت! و بقیه مسائل فنی و تکنیکی و خلاقانه، نیاز به سلسله مباحث طولانی دارد.این بازیگر در پاسخ به این سؤال که چقدر به مؤلفه اخلاقی بودن یعنی سلوک باطنی و به قول غربی‌ها تجربه درونی به عنوان شاخصه هنری معتقد است، می‌گوید: اگر مقصود شما  گفته‌ لئوناردو داوینچی است که: هنر در ذات خویش بی‌نیاز از جان هنرمند نیست و هنرمند باید جانش را پاک و زلال کند، بلافاصله سؤال دیگری مطرح می‌شود که پاکی و زلالی چیست.

تفاوت شاملو و سهراب

او در ادامه می‌افزاید: شاملو بشدت اهل مصاحبه و قیل و قال بود. دعوا راه می‌انداخت. در مورد عرصه‌های دیگر نظر می‌داد، مسائل اجتماعی دغدغه‌ او بود اما سهراب سپهری اهل مصاحبه و قیل و قال نبود. مسائل درونی و شخصی دغدغه‌ او بود. بیشتر ساکت بود.  آیا می‌توان ادعا کرد یکی از این دو هنرمند نیستند؟نه! هر دو شاعرند و خلاق. فقط سلوک شخصی و اجتماعی شان متفاوت است.

خیلی‌ها هستند که آدم‌های پاک و شرافتمندی هستند  ولی هنرمند نیستند

این بازیگر همچنین می‌گوید: ونگوگ زمانی که زنده بود مردم کارش را نمی‌فهمیدند و نمی‌پسندیدند  ولی  پیکاسو در دوره زنده بودنش هم درک می‌شد و هم پسندیده می‌شد و قیمت تابلوهایش هم بسیار بالا بود. حال اگر بخواهیم این ویژگی را نیز معیار قرار دهیم به اشکال برمی‌خوریم و مجبوریم بین پیکاسو و ونگوگ یکی را انتخاب کنیم، که غلط است چون فرض خلاقیت را که اصل است ندیده‌ایم و به فروع چسبیده‌ایم!

کیانیان استناد به مؤلفه‌های اخلاقی رایج و عرفی جامعه را هم به عنوان اصل و معیار سنجش  هنر  کافی نمی‌داند. او معتقد است معیارهای اخلاقی به تنهایی جواب نمی‌دهند و در توضیح بیشتر می‌افزاید: خیلی‌ها هستند که آدم‌های پاک و شرافتمندی هستند  ولی هنرمند نیستند، اما هنرمندان بنامی داریم که زندان رفته‌اند مثل اوژن یونسکو!

هنرمند را با هنرش می‌شناسند نه با اخلاقش
او در بخش پایانی صحبت‌هایش با تأکید بر این نکته که  هنرمند را با هنرش می‌شناسند نه با اخلاقش، خاطرنشان می‌کند: هنرمند کسی است که خلاقیت هنری دارد. اگر عکاس است باید خلاقیت عکاسی داشته باشد اگر مجسمه‌‌ساز است باید خلاقیت مجسمه‌سازی داشته باشد و اگر آهنگساز و بازیگر  و… هم هست، خلاقیت اصل ماجراست!




تمجید وزیر ارشاد دولت اصلاحات از فاخرساز دولت احمدی‌نژاد

سینماژورنال: احمد مسجدجامعی از جمله اعضای شورای شهر تهران است که از دیرباز وابستگی خاصی به جریان اصلاحات داشته است.
به گزارش سینماژورنال او در دولت دوم اصلاحات به عنوان وزیر ارشاد خدمت می کرد و همین حضور به عنوان وزیر ارشاد بود که باعث شد وقتی وارد شورای شهر هم میشود تلاش کند ارتباط نزدیکی با اهالی فرهنگ و هنر داشته باشد.
حضور یافتن در پشت صحنه برخی از تولیدات سینمای ایران نتیجه همین تلاش بود.

عضو اصلاح طلب شورا سر صحنه “قشنگ و فرنگ”
مسجدجامعی در تازه ترین مورد در پشت صحنه فیلمی حاضر شده است به نام “قشنگ و فرنگ”؛ فیلمی که از حضور بازیگرانی چون رضا کیانیان، افشین هاشمی و رعنا آزادی ور سود می برد و داستانی درباره رفاقت دو پزشک و مادران آنها را روایت می کند.
نکته جالب درباره این فیلم کارگردان آن است یعنی وحید موسائیان. این کارگردان که حضور یک سیاستمدار اصلاح طلب را در پشت صحنه فیلمش می بیند، یکی از معدود کارگردانانی بود که تولید یکی از پروژه های فاخر سینمایی دوران محمود احمدی نژاد به او محول شد.

دیدار با کارگردانی که سازمان سینمایی احمدی نژاد به او پروژه فاخر داد
موسائیان سه سال پیش از این با حمایت کامل بنیاد فارابی فیلمی فاخر به نام “فرزند چهارم” را ساخت که علیرغم صرف هزینه بالا برای تولید آن و استفاده از چهره هایی چون مهدی هاشمی، حامد بهداد و مهتاب کرامتی نه در اکران، موفق بود و نه توجه منتقدان را جلب کرد.
“فرزند چهارم” در کنار “راه آبی ابریشم” از جمله پروژه های فاخر دولت احمدی نژاد بودند که نتیجه مطلوبی را عاید سینما نکردند اما به هر حال بواسطه دریافت ردیف بودجه ویژه، شرایط مالی خوبی را برای عوامل خود رقم زدند.

تناقضی که پاسخ ندارد
اینکه یکی از سردمداران جریان اصلاحات در پشت صحنه فیلم کارگردانی ظاهر میشود که یکی از کارگردانان مقبول سازمان سینمایی متبوع دولت احمدی نژاد بوده از آن تناقضاتی است که با مرور آن و با پرهیز از به کار بردن آن اصطلاح عامیانه برای سیاست، همین قدر می گوییم که سیاست مقوله ای است بشدت غیرقابل پیش بینی!!!
جالبتر آنجاست که این سیاستمدار اصلاح طلب در این دیدار به تمجید از برخی ویژگیهای سینمای موساییان پرداخته و برای آوردن مثال نقض از این ویژگیها، بدون نام بردن از پروژه میلیاردی “فرزند چهارم” به فیلمی اشاره می کند به نام “گل چهره” که این کارگردان سه سال قبل از “فرزند چهارم” ساخته بود!




هنرور فیلم فرحبخش؛ کارگردان گروه “هنر و تجربه”!/پای خالق “آواز قو” هم در میان است+عکس

سینماژورنال: آن دسته از دفاتر فیلمسازی ایران که محوریت خویش را بر کار در سینمای بدنه گذاشته اند اغلب محل خوبی بوده اند برای ورود چهره های ناشناخته بازیگری یا کارگردانی به سینما.

به گزارش سینماژورنال طبیعیست که یک فیلمنامه نویس یا بازیگر جوان اگر بخواهد اولین تجربه خود را در سینما رقم بزند راحتتر برایش این است که عضوی شود از گروه تولید یک فیلم تجاری.

آغاز مهناز افشار و بهرام رادان با داریوش باباییان

نمونه هایی مانند مهناز افشار و بهرام رادان که از طریق موسسه سپاهان فیلم و شخص داریوش باباییان که یک تجاری ساز تمام عیار است به سینما معرفی شده اند مهمترین مثالهای این قضیه هستند.

زمانی که باباییان در اواخر دهه هفتاد این دو بازیگر جوان و بی تجربه را مقابل هم قرار داد هیچ کس فکر نمی کرد یک دهه بعد هر دو نفر از چهره های مطرح بازیگری سینمای ایران باشند.

پیمان معادی با واسطه سعید اسدی به فرحبخش معرفی شد

پیمان معادی فیلمنامه نویسی که در سالهای اخیر هم کارگردان شده و هم بازیگر نیز کارش را با یک تجاری ساز یعنی حسین فرحبخش آغاز کرده است. او به واسطه آشنایی خانوادگی با سعید اسدی کارگردان “آواز قو” از سوی این فیلمساز به عنوان سناریست به فرحبخش معرفی شد.

البته که فیلمنامه اصلی “آواز قو” را خودِ اسدی نوشته بود و فقط بخشهایی از فیلمنامه که مربوط به سکانسهای داخل کلانتری بود توسط معادی نگارش شد اما اسدی برای آن که به معادی کمک کرده باشد نام وی را به عنوان نگارنده آورد و البته همین حضور سبب شد فرحبخش که اقبال فوق العاده مخاطبان به “آواز قو” را دیده بود از معادی برای نگارش سناریوی اولین فیلمش در مقام کارگردان یعنی “عطش” استفاده کند. به دنبال آن فیلمنامه یکی از موفقترین محصولات تجاری پویافیلم یعنی “کما” را هم معادی نوشت ولی رفته رفته سعی کرد از سینمای تجاری فاصله بگیرد و در نهایت با قرار دادن خویش کنار اصغر فرهادی مسیری کاملا متفاوت را پیمود.

بازیگر تک سکانسی”زندگی خصوصی” هم کارگردان شد

در تازه ترین مورد یکی دیگر از بازیگرانی که زمانی نه چندان دور کارش را با فرحبخش آغاز کرده بود کارگردان شده و البته فیلمش در نقطه مقابل سینمای تجربی یعنی گروه “هنروتجربه” روی پرده است.

این بازیگر تارا اوتادی نام دارد؛ تارا که خواهر لیلا اوتادی بازیگر سینما و تلویزیون است 4 سال قبل بواسطه خواهرش به فرحبخش معرفی شد و فرحبخش نیز نقشی کاملا کوتاه در فیلم جنجالی “زندگی خصوصی” را به وی داد.

باز هم پای کارگردان “آواز قو” در میان است

اوتادی در “زندگی خصوصی” نقش منشی دفتر سردبیر روزنامه “مردم امروز” را بازی میکرد؛ سردبیری به نام “ابراهیم کیانی” که ایفای نقش اش را فرهاد اصلانی برعهده داشت.

تارا اوتادی
تارا اوتادی در برابر فرهاد اصلانی در “زندگی خصوصی”/این تنها عکس باکیفیتی بود که از این سکانس پیدا کردیم

نقش تارا اوتادی در “زندگی خصوصی” بسیار کوتاه و در حد یکی دو سکانس بود. حالا آن بازیگر تک سکانسی بدل شده است به کارگردانی که فیلمی به نام “پنج تا پنج” را ساخته و در گروه “هنروتجربه” روی پرده فرستاده است.

این فیلم که اقتباسی از نمایش “پنچری” فردریش دورنمات است توسط سعید اسدی تهیه شده؛ یعنی همان کارگردانی که پیمان معادی را به پویافیلم معرفی کرده بود!

فرحبخش: نمی دانستم ایشان به دنبال کارگردانی است

فرحبخش درباره تبدیل بازیگر یکی از کاراکترهای فرعی “زندگی خصوصی” به کارگردان به سینماژورنال می گوید: من تا قبل از اکران فیلم خبر نداشتم که ایشان بناست فیلم بسازد و زمانی هم که برای بازی در “زندگی خصوصی” آمد اصلا از اینکه به دنبال کارگردانی است چیزی نگفت ولی به هر حال استعدادش را داشت و پیش رفت.

تارا اوتادی
تارا اوتادی در پشت صحنه “پنج تا پنج” در میان تورج نصر و رضا کیانیان

این تهیه کننده درباره اینکه چهره ای که او به سینما وارد کرده به فیلمساز جریانی بدل شده به نام “هنروتجربه” که وی با آن مخالف است بیان می دارد: من با سیاستگذاریهای مدیر این گروه سینمایی مشکل دارم وگرنه در این گروه، فیلم خوب هم وجود دارد. اتفاقا فیلمی که همین تارا اوتادی هم ساخته فیلم خوبی است و اگر تمامی فیلمهای این گروه مانند فیلم ایشان باشد خیلی هم خوب است.

حسین فرحبخش با اشاره به اینکه در سالیان طولانی حضور در سینما چهره های بسیاری را وارد سینما کرده به سینماژورنال می گوید: به هر حال در کنار تولید محصول یکی از وظایف هر تولیدکننده معرفی استعدادهای تازه به سینما است و من هم خوشحالم که در این حیطه دست جوانترها را گرفته ام.




کیانیان برای دایی همسرش سنگ تمام گذاشت!!!

سینماژورنال: حراج تهران جمعه شب گذشته در حالی برگزار شد که حضور یک بازیگر مطرح سینما، تئاتر و تلویزیون به عنوان مجری به شدت هیجان موجود در این حراج را افزایش داد.

به گزارش سینماژورنال شاید اگر بجای کیانیان هر چهره دیگری اجرای این حراج را برعهده می گرفت نه بار خبری آن تا این حد گسترده می شد و نه ارقام رد و بدل شده در این حراج تا این حد بالا می رفتند.

کیانیان درست همان طور که نقش یک شریک رکب خورده را به رئالیستی ترین شکل ممکن در “سگ کشی” ایفا کرد و همان طور که نقش پزشکی دائم الخمر را به همذات پندارانه ترین وجه در “خانه ای روی آب” خلق نمود در خلق شخصیت مجری یک حراج بزرگ ایرانی نیز کاملا حرفه ای عمل کرد.

گویا او لحظه به لحظه و منطبق با فیلمنامه ای که از قبل نوشته شده بود این حراج را پیش می برد و دقیقا به همین دلیل بود که حاضران را نیز به وجد می آورد که تا می توانند وارد عرصه خرید شده و با بالا بردن ارقام، حراجی پویا و اثرگذار را رقم بزنند.

از کیارستمی تا “طبیعت بی جان”

در حراج اخیر تهران هم فروش 720 میلیونی تابلوی “طبیعت بی جان” بهمن محصصی را داشتیم و هم اثری از فریده لاشایی که 320 میلیون تومان به فروش رفت. یکی از آثار عباس کیارستمی کارگردان سرشناس سینمای ایران نیز در این حراج به قیمت 55 میلیون تومان عرضه شد.

با این حال در کنار این همه آثار میلیونی این اثری از سهراب سپهری شاعر و نقاش مشهور ایرانی بود که رکورد فروش حراج را از آن خود کرد.

یکی از آثار سهراب سپهری که بین یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان تا یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان قیمت گذاری شده بود با رقم دو میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان چکش خورد و به فروش رفت تا اوج هیجان به حراج سال تهران وارد شود.

در ایجاد این هیجان و بالا رفتن بیشتر از یک میلیاردی رقم اولیه، بیش از هر چیز هنرنمایی رضا کیانیان به عنوان یک شومن تمام عیار بود که رخ می نمود.

نسبت خانوادگی کیانیان با سپهری هیجان حراج را بالا برد

کیانیان فارغ از آن که شخصا به اشعار سپهری علاقه دارد بواسطه نسبت خویشاوندی با وی برای بالا بردن رقم اثری از این شاعر مرحوم سنگ تمام گذاشت.

هایده قراچه داغی، همسر کیانیان، خواهر مهدی قراچه داغی مترجم و خواهرزاده سهراب سپهری است.  قطعا این نسبت خانوادگی به اندازه خود به کیانیان در خلق لحظاتی کاملا دراماتیک برای فروش تابلویی از سپهری کمک کرده است.

البته که کیانیان برای بالا بردن رقم نهایی تمامی آثار عرضه شده در حراج از توانایی هنری خود سود جست اما از یک طرف نام سهراب سپهری به عنوان یک چهره هنری مشهور و از طرف دیگر نسبت خانوادگی میان این دو نفر سبب ساز آن شد که به هنگام حراج تابلوی سهراب، هیجان موجود در حراج چند برابر شود.