1

رسول نجفیان: از نوروز برایم خاطره تماشای “دکتر ژیواگو” و “گنج قارون” باقی‌ مانده/برای تماشای “دکتر ژیواگو” تمام شهریه مدرسه‌ام را یکجا دادم/”گنج قارون” رقص داشت اما انسانیت تزریق می‌کرد

سینماژورنال/مارتا ثناوش: رسول نجفیان جزو هنرمندان غریزی ماست؛ یک دلیل غریزی بودن هنر در وجود او علاوه بر چندبعدی بودن هنرش و  توانایی در خوانندگی، بازیگری و نویسندگی به این بازمی‌گردد که برخلاف کشته مرده‌های بازیگری که حاضرند همه کار کنند برای نقش گرفتن و دیده شدن، نجفیان طی سالهای فعالیتش در بازیگری چنان که باید عطش دیده شدن در مقام بازیگر را نداشته است و بیشتر سعی کرده از هنر به عنوان مقوله ای مرتبط با روان آدمی لذت ببرد تا ابزاری برای دیده شدن.

به گزارش سینماژورنال نجفیان بیشتر شوریدگی هنر را دارد و همین شوریدگی است که به نقشهایی که ایفا می‌کند یا قطعاتی که می‌خواند رنگ و بویی دیگر می‌دهد.

رسول نجفیان امسال علاوه بر ادامه همکاری با داوود میرباقری در سریال “دندون طلا” یک سری برنامه شاهنامه‌خوانی را هم در باغ موزه هنر در دستور کار قرار داد ضمن اینکه برنامه ای تلویزیونی به نام “آیین های ماندگار” را نیز به عنوان پژوهشگر، نویسنده، مجری، ترانه سرا و خواننده تولید کرد.

خلوت و آرامش تهران در نوروز فرصت خوبی است برای مطالعه

نجفیان درباره اینکه تعطیلات نوروز 95 را چگونه می گذراند به سینماژورنال می‌گوید: معمولا تعطیلات نوروز تهران هستم چون تهران خلوت است و به این ترتیب می‌توان از این خلوت و آرامش برای مطالعه و البته نوشتن استفاده کرد.

وی ادامه می دهد: من جنون کتاب خواندن دارم و تقریبا هر کتاب باارزشی که ببینم را می خرم و سعی می کنم آن را بخوانم. همواره هم به جوانان توصیه کرده ام که تا می توانند بخوانند. تعطیلات نوروز را هم به کتابخوانی می‌پردازم و نوشتن برخی متون.

کتاب عیدی می دهم

این بازیگر با اشاره به اینکه اغلب سعی می‌کند به مهمانانش هم کتاب عیدی دهد بیان می دارد: کتاب عیدی دادن را به عنوان یک سنت وارد خانواده‌ام کرده ام چون فکر می کنم حتی نگاه کردن به جلد یک کتاب و آشنایی با نام نویسنده اش هم کافیست تا در حد خودمان دانش را تسری داده باشیم. از آن طرف به علت اوضاع کساد کتابفروشیها، اینکه یاد بگیریم کتاب هدیه دهیم به بهبود اوضاع فروش کتاب در جامعه ادبی هم کمک می‌کند.

بازیگر سریالهایی چون “مرد هزارچهره” و “آشپزباشی” درباره کتابهایی که امسال عیدی خواهد داد به سینماژورنال می گوید: خیالتان راحت؛ کتاب تزیینی گران هدیه نمی دهم و سعی می کنم بسته به مهمانم و براساس سطح مطالعاتش کتاب هدیه دهم.

نجفیان می افزاید: به علاقمندان توصیه می‌کنم تفسیرهایی که از حافظ داریم یا تفاسیر اشعار مولانا را عیدی بدهند که به شدت به کار می‌آید. شاهنامه هم که جای مخصوص به خود را دارد.

در کودکی تنها پول را به عنوان عیدی قبول می کردم!

وقتی از این بازیگر بااخلاق می پرسیم که آیا در کودکی هم کتاب عیدی می‌گرفته وی با لحنی طنازانه بیان می دارد: نه آن موقع فقط پول قبول می‌کردم!!! عیدی هایم را هم فقط صرف تماشای فیلم می کردم. معمولا در نوروز سینماها فیلمهای مشهور خارجی و فیلمهای چهره های برجسته ای چون فردین یا ناصر ملک مطیعی را اکران می کردند و من هم سعی می کردم هیچ کدام از این آثار را از دست ندهم.

وی می افزاید: یادم می آید در یکی از همان تعطیلات نوروز “گنج قارون” سیامک یاسمی را دیدم و البته برایم جذاب هم بود. چه آن زمان و چه بعدتر بشدت به این گونه آثار احترام می گذاشتم چون عواطف انسانی و انسانیت را در وجود مردمان زنده می کرد.

سینمای رویاپرداز آن روزگار یک عمله را هم به سوی خود می کشید اما سینمای بیمار امروز رویاپردازی را کاملا فاکتور گرفته!

نچفیان خاطرنشان می سازد: همان زمانی که من به تماشای “گنج قارون” می رفتم یک عمله یا یک آب حوضی و یک کارگر نانوایی هم می آمد و “گنج قارون” می دید و از رویاپردازی اثر لذت می‎برد اما امروز سینمای ما بیمار شده، وقت خود را صرف نمایش ناملایمات تلخ کرده و رویاپردازی را کاملا فاکتور گرفته در صورتی که اصلی ترین ویژگی سینما رویاپردازی است و مخاطب به سینما می رود تا برای لحظاتی هم که شده غرق در رویا شده و تلخیهای زندگی را فراموش کند.

بازیگر “نقش عشق” و “مسافر ری” با نقد رفتارهای دفعی نسبت به تاریخ سینمای ایران به سینماژورنال می گوید: سینمای‌فارسی مانند همین “گنج قارون” ابتذال داشت و نماهای رقص و آواز آن باعث می‌شد که به سمت سطحی بودن پیش برود اما آن سینما انسانیت را تزریق می کرد و جوانمردی و مروت را.

رسول نجفیان
رسول نجفیان

با پول شهریه مدرسه ام رفتم و “دکتر ژیواگو” دیدم

رسول نجفیان با اشاره به فیلمهای خارجی که در نوروز دیده بیان می دارد: آن زمان اخبار مطرح مربوط به فیلمهای روز جهان را از طریق رسانه ها دنبال می کردیم و سپس مرتب منتظر بودیم تا نسخه دوبله شده این آثار به ایران برسد و در سینما هم آنها را ببینیم. “دکتر ژیواگو”، “جنگ و صلح” و “دایی وانیا” از جمله آثاری بود که خاطره تماشای نوروزی آنها در ذهنم باقی مانده است.

این بازیگر که کارگردانی تئاترهایی نظیر “رستم و سهراب” و “بیژن و منیژه” را هم در کارنامه دارد در ادامه گفتگوی خود با سینماژورنال به ذکر خاطره ای جالب از جور کردن پول تماشای “دکتر ژیواگو” می پردازد. نجفیان می گوید: بلیت “دکتر ژیواگو” حدود 5 تومان بود و پول توجیبی ام کفاف پول بلیت را نمی‌داد این شد با پولی که برای پرداخت شهریه مدرسه از پدرم گرفته بودم رفتم و “دکتر ژیواگو” را دیدم و کلی هم لذت بردم.

پدرم لبخندی زد و گفت…

وی می افزاید: من در ابتدا در مدرسه دولتی درس می خواندم اما به دلیل سرودن یک سری اشعار سیاسی از مدرسه دولتی اخراج شدم و چاره ای نداشتم جز ثبت‌نام در مدارس ملی آن زمان که معادل مدارس غیرانتفاعی روزگار فعلی بود. درس خواندن در مدارس ملی با پرداخت شهریه امکانپذیر بود و پدرم با اینکه وضعیت شغلی روبراهی هم نداشت، شهریه مدرسه را جور کرد و من هم تا دیدم “دکتر ژیواگو” اکران شده کل شهریه را صرف دیدن این فیلم کردم.

نجفیان ادامه می دهد: درنظر بگیرید که بعد از تماشای فیلم با چه دل نگرانی به خانه رفتم. پدرم هم خیلی زود متوجه شد که نگرانم و از من دلیل خواست. من هم گفتم این فیلم را خیلی دوست داشتم و پولی را که به من داده بودید از دست دادم. با این حال پدر آن قدر بزرگواری داشت که فقط لبخندی بزند و بگوید: نوش جانت! خودم دوباره پول مدرسه ات را فراهم می کنم.




دوبلور “شِرِک” و راوی “دیرین دیرین” در “پایتخت۴″+عکس

سینماژورنال/مارتا ثناوش: فصل چهارم سریال “پایتخت” بلحاظ سوژه هنوز نتوانسته به اندازه فصل سوم جذاب و مملو از موقعیتهای کمیک باشد.

یک دلیل این امر احتمالا فشردگی تولید بوده که باعث شده وقت زیادی برای فیلمنامه اثر گذاشته نشود و این مساله به نوعی به پر کردن سریال با نمایش برپایی سفره های افطاری و سحری و تناول غذا منجر شده است!

به گزارش سینماژورنال بازیهای موش و گربه واری که میان “نقی” و “ارسطو” در طول سریال روی می دهد نیز آن قدر تکراری و دمدستی ارائه شده که بجای خنده نوعی ناراحتی حاکی از ساده انگاری را به مخاطب مستولی می دارد.

در این بین اما هستند یکی دو شخصیت مکمل که در لحظات ورود خود به سریال به اندازه خود می کوشند سریال را از درغلتیدن کامل به ورطه تکرار نجات دهند.

یکی از این شخصیتها “بائو” نام دارد؛ مردی میانسال با سبیلی پرپشت که در روایت داستان به عنوان رقیب انتخاباتی “هما سعادت” همسر “نقی معمولی” معرفی می شود.

“بائو” هرگاه که وارد سریال می شود می کوشد با ارائه یک بازی معلق میان کمدی و جدی شرایطی را فراهم کند که حتی وقتی کسی مثل “نقی معمولی” هم در برابر اوست بیشتر از “نقی” دیده شود.

“بائو” کیست؟

شاید برای بسیاری از مخاطبان “پایتخت4” جالب باشد که بدانند بازیگر نقش “بائو” کیست؟ آیا او بازیگر حرفه ای است یا چهره ای که تازه وارد عرصه بازیگری شده؟

کمی دقت در تصویر و البته صدای “بائو” کافیست تا دریابیم بازیگر این شخصیت یک صداپیشه شناخته شده است؛ صداپیشه ای به نام محمدرضا علیمردانی.

علیمردانی که به جز دوبلوری در انیمیشنهایی نظیر “شرک”، “ماشینها” و “باب اسفنجی” به عنوان راوی در مجموعه انیمیشن “دیرین دیرین” هم حضور داشته است سالهاست فعالیت بازیگری دارد.

از “هنروتجربه” تا شبکه خانگی

وی که فارغ التحصیل آکادمیک بازیگری است از اواسط دهه هفتاد کار بازیگری را با سریالهایی نظیر “جنگ آفتاب” و “نوروز76” شروع کرد و در دهه های بعد به اندازه فعالیت در دوبله بازیگری را هم ادامه داد و از جمله در مجموعه هایی مانند “مامور بدرقه” هم بازی کرد.

علیمردانی این روزها یک فیلم با نام “فردا” را در گروه هنروتجربه روی پرده دارد و در شبکه خانگی هم “روز روشن” را. او در تولید دو انیمیشن سینمایی “رستم و سهراب” و “مبارک” نیز به عنوان مدیر دوبلاژ حضور داشته است.

علیمردانی سابقه خوانندگی هم دارد و آنها که سریال “انقلاب زیبا” را دیده اند حتما صدای او در تیتراژ این سریال را شنیده اند؛ صدایی که به شدت شبیه به صدای محسن چاووشی است.

محمدرضا علیمردانی
محمدرضا علیمردانی

لارنژیت دوران کودکی و شش ماه روزه سکوت

به گزارش سینماژورنال نکته جالب درباره علیمردانی که کفه فعالیتش به عنوان دوبلور و صداپیشه خیلی بیشتر از بازیگری است، بیماری لارنژیتی است که در کودکی گریبانش را گرفت و تا چهارده سالگی توانایی درست حرف زدن را از وی گرفت.

در این زمان بود که وی به واسطه معلم قرآن مدرسه ای که در آن درس می خواند با سرگذشت یک قاری مصری آشنا می شود که برای کمک به ادای درست واژگان قرآن، روزه سکوت می گرفته است.

اینجاست که علیمردانی نوجوان هم تصمیم به روزه سکوت گرفته و بعد از شش ماه ریاضت کشیدن در نهایت سلامتی صدای خود را بازمی یابد.

خیلی بهتر از آنها که ستاره نام گرفته اند

محمدرضا علیمردانی حالا نه فقط با صدای رسای خود به “پایتخت4” آمده بلکه خیلی خوب سکانسهای مقابلش با بازیگرانی چون محسن تنابنده، احمد مهرانفر و هومن حاجی عبدالهی را نیز از آن خود می کند خیلی بهتر از آنها که این روزها به عنوان ستاره سینما می شناسیمشان و هنوز حتی راه رفتن جلوی دوربین را نیاموخته اند.