1

روایت تهیه کننده‌ای که گلشیفته را به دیوار مرگ فرستاد از موتورسوارانی که آسایش عابران پیاده‌روها را مختل کرده اند!!

سینماروزان: در ده سال اخیر رشد تولید موتورسیکلت در کشور فزونی فراوانی یافته است. این فزونی این نیاز را ایجاد میکرد که قوانین موثری هم برای برخورد با موتورسواران قانون شکن ایجاد شود با این حال آنچه در اغلب نقاط پایتخت می بینیم ویراژ گاه و بیگاه موتورسواران درکوچه و خیابان و حتی پیاده روهاست که بدجوری سوهان روح است.

هارون یشایایی تهیه کننده ای که نزدیک به یک دهه قبل در فیلم “دیوار” از گلشیفته فراهانی بعنوان راکب دیوارمرگ استفاده کرده بود در یادداشتی طنازانه برای “اعتماد” به انتقاد از عدم برخورد جدی با موتورسواران پرداخته.

متن یادداشت هارون یشایایی را بخوانید:

با اينكه امروزه همه چيز در همه جاي شهر به هم ريخته و رفت‌وآمد پرشتاب مردم لحظه‌اي متوقف نمي‌شود، حضور موتورسواران از هر قشر و طايفه‌اي حكايتي جداگانه دارد…! با آنكه بعضي از آنها خيابان‌ها و پياده‌رو‌ها را يكسره در اختيار دارند حالا با اجازه خود كوچه، پس‌كوچه‌هاي تهران را هم محل گذر و جولانگاه كرده و به هيچ تنابنده‌اي اعتنا نمي‌كنند، از حق نبايد گذشت كه بسياري از موتورسواران راه‌انداز كار مردم هستند و با درآمدي از اين طريق زندگي خود و خانواده را اداره مي‌كنند و ديگراني هم براي تفريح و گاهي مردم‌آزاري موتورسواري مي‌كنند و آسايش مردم را در كوچه‌پس كوچه‌هاي تهران به هم مي‌ريزند. بسياري از مردم همه چيز را تحمل مي‌كنند و به جز مدارا با آنچه پيش آمده حرفي ندارند…! اما ماشاءالله‌خان از زمره اين مردم نيست. زندگي دور از سروصدا در خانه پدري را در كوچه يك و نيم متري تقوي حق خود مي‌داند و مزاحمت‌هاي موتورسوارها را برنمي‌تابد و حالا كه بچه‌ها را به سروسامان رسانده دوران كهولت را با صفيه‌خانم روزگار مي‌گذراند. صبح‌ها بعد از نماز و رسيدگي به باغچه‌هاي خانه به كوچه مي‌آيد و محوطه روبروي خانه خود را آب و جارو مي‌كند و موتورسواران سحرخيز را كه از كوچه مي‌گذرند نصيحت مي‌كند «پدرجان خيابان به اين بزرگي را گذاشته به اين كوچه يك متر و نيمي پيله كرده‌ايد…؟» موتورسوارها اگر با ادب باشند يك «حاجي آقا ببخشيد…!» مي‌گويند و رد مي‌شوند. اما رفته رفته تعداد موتورسواراني كه براي رسيدن به خيابان ري كوچه تقوي را ميان‌بر انتخاب كرده‌اند آنقدر زياد مي‌شود كه نصيحت‌هاي ماشاالله‌خانه اثر ندارد و بالاخره بعد از مدتي با يكي از همسايگان به شهرداري محل مراجعه مي‌كنند و بعد از رفت و آمدهاي زياد شهرداري چند ميله آهني جلو كوچه تقوي مي‌كوبد…! با وجود اين ميله‌ها وضع از گذشته هم بدتر مي‌شود، موتوري‌ها با سروصدا و بدو بيراه گفتن موتورهاي خود را به دوش مي‌گيرند و از مانع عبور مي‌كنند و با سروصداي بيشتر به راه خود ادامه مي‌دهند.ماشاءالله‌خان با استفاده از خصلت ريش سفيدي خود توانسته بود چند نفري از اهالي محل را براي رفع مشكل با خود همراه كند. رفت‌ و آمدهاي فراوان و التماس كردن پيش اين و آن حوصله ماشاءالله‌خان را به سر آورده بود و كم‌كم مي‌رفت به آنچه پيش آمد رضا بدهد و بي‌خيال همه چيز بشود. اما به نظر مي‌رسيد قرار نيست موضوع فراموش شود بلكه همسايه‌ها تصميم گرفته بودند بي‌آنكه مزاحم ماشاءالله خان شوند براي رفع مشكل اقدام كنند! صبح زودي آقا مرتضي در خانه ماشاءالله‌خان را زد كه خبري خوش به ايشان بدهد. ماشاءالله‌خان بعد از سلام و احوالپرسي آقا مرتضي را گفت كه خير است ان‌شاءالله … مرتضي با خوشحالي گفت خير است. خبر خوبي براي‌تان آورده‌ام…! ماشاءالله‌خان با علاقه گوش داد كه آقامرتضي چه خبر خوشي آورده است…؟ مرتضي خبر داد كه بعد از مراجعات زياد به اداره راهنمايي و رانندگي موافقت كرده‌اند كه سر كوچه تابلو عبور موتوسيكلت ممنوع بزنند…! و براي توضيح بيشتر گفت اگر موتورسوارها توجه به تابلوي عبور ممنوع نكنند آن طرف كوچه در خيابان ري به وسيله مامورين جريمه خواهند شد! ماشاءالله‌خان با بي‌ميلي گفت ما كه گذشتيم ان‌شاءالله اين كار فايده داشته باشد. آقا مرتضي سري به تاييد تكان داد و خداحافظي كرد.مدتي از نصب تابلوي عبور موتوسيكلت ممنوع گذشته بود ولي هيچ چيز با گذشته فرق نكرده گويي موتورسوارها هرگز تابلو را نديده‌اند، با گذشت زمان ماشاءالله‌خان و ديگران بي‌خيال شده بودند. يك روز ماشاءالله‌خان سر كوچه آقا مرتضي را ديد و با خوش‌خلقي و به طعنه گفت «آقا مرتضي من نفهميدم اين تابلوي عبور ممنوع را براي ما زده بودند يا موتورسوارها…؟» آقا مرتضي با شرمندگي تعظيم مختصري كرد و گفت: «ما هر كار توانستيم كرديم، چه كنيم…؟ به ما قول داده بودند نشد…!»




پرویز پرستویی از نقش خود در موارد زیر پرده برداشت⇐معرفی محمد کاسبی به فیلمی با بازی گلشیفته/ معرفی توأمان سرمایه‌گذار و علیرضا خمسه به فیلمی که خمسه را به سیمرغ رساند/ کمک به رویا تیموریان برای برای ورود به بازیگری حرفه ای و…

سینماژورنال: پرویز پرستویی که در اکران نوروزی با “بادیگارد” به سینماها می آید هرگاه که طرف گفتگو قرار می گیرد سعی می‌کند برخی از ناگفته های خویش را بیان کند.

به گزارش سینماژورنال تازه ترین گفتگوی وی که با فرانک آرتا در “شرق” انجام شده نیز کم از این ناگفته ها ندارد؛ از جمله این ناگفته‌ها درباره بازیگران شاخصی است که اول بار توسط او به پروژه ها معرفی شده اند.

معرفی رویا تیموریان به “رعنا”ی میرباقری

پرستویی با اشاره به معرفی رویا تیموریان برای بازی در سریال “رعنا”ی داوود میرباقری می گوید: زمانی که داوود میرباقری می‌خواست سریال «رعنا» را بسازد به من گفت دنبال بازیگری هستم که مردانه مقابل همه مشکلات بایستد. گفتم کسی را می‌شناسم که هم تحصیل‌کرده است و هم در تئاتر فعالیت می‌کند. پیشنهاد دادم او را در یک مجلس ببیند. من معمولا به این‌گونه مجالس می‌گویم، مجالس خواستگاری. اگر خواستید انتخاب می‌کنید وگرنه هرکسی سوی کار خودش می‌رود.

وی ادامه می دهد: به رویا تیموریان زنگ زدم و گفتم ما داریم می‌آییم. (می‌خندد) جالب است ماجرا هم مثل خواستگاری پیش رفت. خانم تیموریان چای به دست داشت از ما پذیرایی می‌کرد که آقای میرباقری گفت خودشه! درنهایت هم خانم تیموریان از خود قابلیت نشان داد و در این سریال خوش درخشید. من هم که جای خانم تیموریان بازی نکردم. فقط نشانی به داوود میرباقری دادم تا کارش پیش برود. البته وقتی این مسائل را مطرح می‌کنم شاید برخی از دوستان دلخور شوند که دارم خودنمایی می‌کنم؛ درصورتی که هدفم تنها کمک‌کردن بوده و هست.

به خانم سرمایه‌گذار گفتم سینما یعنی ظرف یک بار مصرف

پرستویی درباره آشنایی با کاهانی و پیدا کردن سرمایه گذار برای فیلم “بیست” بیان می دارد: قبل از فیلم «بیست» آقای کاهانی را نمی‌شناختم تا اینکه روزی در آبادان در جشنواره دانشجویی حضور داشتم که خانم کرامتی با من تماس گرفت و گفت دوستی داریم به نام رضا کاهانی که قبلا در فیلمی با ایشان همکاری کرده‌ایم. ایشان تمایل دارند با شما کار کنند و از من خواستند موضوع را با شما در میان بگذارم، گفتم مشکلی نیست؛ آقای کاهانی به من زنگ زد. تلفنی به ایشان گفتم فیلم‌نامه را برای من بفرست. بعد از خواندن فیلم‌نامه تماس گرفتم و گفتم در کنار شما هستم، بعد باهم در دفتری قرار گذاشتیم.

این بازیگر ادامه می دهد: آنجا با خانمی برخوردم که ظاهرا سرمایه‌گذار کار بودند. در همان ابتدا خانم از من پرسید شما ناهار چه می‌خورید، گفتم غذایی مختصر؛ ایشان گفت غذا برایم مهم است و نمی‌شود مختصر باشد. بعد میز مفصلی چیدند، همان موقع گفتم با این میز بعید می‌دانم کار را به آخر برسانید! پرسید چطور؟ گفتم سینما یعنی ظرف یک‌بارمصرف، نه این‌همه ریخت‌وپاش! آن جلسه تمام شد.

روز موعود معلوم شد که خانم سرمایه گذار جا زده

پرستویی می افزاید: با آقای کاهانی قرار بعدی را در همان دفتر گذاشتیم. روز موعود فرا رسید؛ ناگهان متوجه شدم با یک فضای وسترن مواجه هستم! دیدم هیچ‌کس نیست. مهران احمدی هم که دستیار آقای کاهانی بود به من گفت شما بفرمایید بنشینید الان آقای کاهانی می‌آیند، بالاخره کاهانی آمد؛ رو به ایشان گفتم، خوبی؟ گفت، خوبم. گفتم، ولی به نظرم خوب نیستی! گفت، طوری نیست. همه‌چیز درست می‌شود! پرسیدم چه مشکلی پیش آمده؟ گفت البته من می‌دانم شما برای این فیلم کار دیگری را رد کرده‌اید، اما ما از شرمندگی شما درمی‌آییم. واقعیت این است که خانم سرمایه‌گذار ما گم شده! هرچه تماس می‌گیرم اصلا خبری نیست. انگار آب شده رفته توی زمین! گفتم، اگر شما سرمایه‌گذار داشته باشید، مشکل حل می‌شود؟ گفت بله. همان موقع با دوستی که همیشه به من لطف دارد تماس گرفتم و درخواست کردم اگر تمایل دارید در کاری حضور داشته باشید، دوست دارم در این فیلم سرمایه‌گذاری کنید. ایشان هم سرمایه‌گذاری کردند و فیلم ساخته شد.

پیشنهاد مهدی هاشمی به “هیچ”

پرویز پرستویی درباره معرفی مهدی هاشمی برای فیلم “هیچ” کاهانی اظهار می دارد: یا برای مثال آقای کاهانی بازی در فیلم «هیچ» را به من پیشنهاد داد، اما گفتم اجازه بدهید من بازی نکنم.، نه اینکه نتوانم این نقش را بازی کنم، بلکه احساس می‌کنم کسی دیگر برای این نقش از من جلو‌تر است، بنابراین آقای مهدی هاشمی را پیشنهاد دادم. وقتی آقای کاهانی با ایشان کار کرد، گفت چه درست به این مسئله نگاه کردید. البته شاید آقای هاشمی تا الان این نکته را نمی‌دانستند، اما فکر کردم حضور ایشان در این فیلم بهتر از من خواهد بود.

پیشنهاد علیرضا خمسه به “بیست”

وی خاطرنشان می سازد: همین‌طور آقای خمسه مدت‌ها بود که در فیلمی کار نکرده بود. آقای کاهانی برای فیلم «بیست» به من گفت برای بازی نقش این مرد که یک دست ندارد و با همسرش یک جا کار می‌کنند و حقوق مشترک می‌گیرند، کسی را سراغ ندارید، گفتم آقای خمسه مناسب است. کاهانی گفت ولی ایشان بیشتر کمدی بازی کرده‌اند. گفتم اگر به چهره آقای خمسه دقیق نگاه کنید غمی در صورتش وجود دارد که برای این نقش مناسب است.

پیشنهاد محمد کاسبی به “دیوار”

این بازیگر با اشاره به فیلم “دیوار” با بازی گلشیفته فراهانی می گوید: یا آقای محمدعلی طالبی، بازی در فیلم «دیوار» را به من پیشنهاد داد، گفتم این نقش برای من نیست، برای آقای کاسبی است.




تهیه‌کننده “ناخدا خورشید”: هیچ‌وقت با حمایت دولت فیلم نساختم/حتی پول مواد خامی که فارابی در اختیارم گذاشته بود را تا ریال آخر پس دادم/آخرین فیلم‌ام “دیوار” به‌دلیل حضور آن بازیگر سفر کرده{گ.ف} به هنگام اکران دچار مشکل شد و بعدش هم تولید فیلم را کنار گذاشتم

سینماژورنال: سینمای ایران هرچند در پرورش کارگردان یا بازیگران صاحب سبک و حتی امور پشت صحنه از فیلمبردار گرفته تا صدابردار، چهره پردازی،  موزیسین و تدوینگر، به اندازه خود حرف برای گفتن دارد اما متاسفانه در حیطه تهیه کنندگی و پرورش تهیه کنندگان کاربلد چندان قوی عمل نکرده است.

به گزارش سینماژورنال البته که به مانند هر قاعده دیگری در این زمینه نیز استثنائات خاصی وجود دارد اما کلیت فضای حاکم بر سینمای ما این طور بوده که عموما تهیه کنندگان کاربلد بیشتر از یک دهه نتوانسته اند حضور پررنگ و جدی در سینما داشته باشند و مرتب تهیه کنندگان جدید و بی تجربه یا کم تجربه وارد عرصه شده اند.

از جمله تهیه کنندگان سینمای ایران که در دهه های شصت و هفتاد برای خود نامی به هم زده بود و بواسطه تولید آثاری چون “هامون”، “ناخدا خورشید”، “اجاره نشینها”، “در مسیر تندباد” و “کیمیا” در قد و قامت یک تهیه کننده تمام عیار ظاهر شده بود هارون یشایایی است.

خودآگاهانه از سینمای بلند فاصله گرفته ام

یشایایی اما از اواسط دهه هشتاد هیچ حضوری در سینمای ایران نداشته و تقریبا گوشه گیر شده است. خودش درباره این دوری از سینمای حرفه ای به سینماژورنال می گوید: خودآگاهانه از سینمای بلند فاصله گرفته ام و به صورت اندک و تک و توک کارهای مستندی که فرزندم آرش درگیر آنهاست را تهیه می کنم. دلیل اصلی دوری ام هم آن است که ترجیح می دهم کار نکنم تا مجبور شوم به تولید با هر شرایطی تن دهم.

هیچ ارگانی از من کمک نخواسته است

وی درباره اینکه آیا در سالهای دوری از سینمای بلند هیچ مدیر سینمایی به سراغ او نیامده که ازش بخواهد تجربیات خود را در اختیار جوانترها بگذارد بیان می دارد: به طور جدی کسی از من نخواسته که مثلا کارگاهی برای انتقال تجربیات تهیه کنندگی ام راه بیندازم. البته خودم شخصا آدمی هستم که حتی اگر جوانی بی تجربه هم سراغم آمد و کمک بخواهد حتما کمکش می کنم اما اینکه ارگانهای دولتی فضایی را برای تبادل تجربیات فراهم کنند، هیچ گاه به صورت جدی صورت نگرفته است.

تولیدکنندگان ارگانی بیشتر از 500 میلیون تومان را صرف تولید نمی کنند.

هارون یشایایی با اشاره به شیوع پروژه های سفارشی در سینمای ایران که عاملی است بر دوری پیشکسوتان مستقل، اظهار می دارد: سفارشی سازی در گذشته هم بود اما در سالهای اخیر بیشتر شده است و اغلب هم چهره هایی را درگیر خود می کند که به سینما به چشم کار هنری نمی نگرند با این حال شخصا هیچ گاه با این گونه تولیدات موافق نبودم و خودم را هم درگیر آن نکردم.

وی ادامه می دهد: اغلب تهیه کنندگان ارگانی همه تلاش خود را می کنند که سودشان در تولید باشد شاید برای همین است که طوری برنامه ریزی می کنند که نهایت بودجه ای که صرف فیلم میشود از 500 میلیون تومان بیشتر نشود تا مابقی بودجه نوعی اندوخته باشد برای ادامه حضورشان در سینما.

به حمایتهای ارگانی از تولید در سینما اعتقاد ندارم

این تهیه کننده 80 ساله می افزاید: من به حمایتهای ارگانی از تولید در سینما اعتقاد ندارم و هیچ گاه هم با این حمایتهای دولتی فیلم نساختم. هیچ کس نمی تواند بگوید که حتی یکی از آثارم با وامهای ارگانی تولید شده است. تنها حمایتی که از بنیاد فارابی می گرفتم مواد خام بود که مبلغ آن هم تا ریال آخر پرداخت می شد.

هارون یشایایی
هارون یشایایی

هزینه تسهیلات را پرداخت می کردم

وی می افزاید: من از تسهیلات سینمایی برای تولید آثار استفاده می کردم مثلا نگاتیو می گرفتم یا دوربین فیلمبرداری و مواد خام ولی هزینه استفاده از این تسهیلات را پرداخت می کردم تا شبهه ای پیش نیاید.

11 فیلم تهیه کردم؛ برخی از آنها سودآور بود و برخی، نه

یشایایی پیرامون اینکه آیا همین استقلال طلبی و تلاش برای روی پا ایستادن نبود که باعث شد از جایی به بعد قید کار در سینما را بزند بیان می دارد: من در دوران تهیه کنندگی ام حدودا 11 فیلم سینمایی تولید کردم که هزینه تولید تمامی آنها را خودم دادم؛ برخی از این آثار بلحاظ تجاری برایم سودآور بود و برخی، نه اما هیچ گاه شکست تجاری عاملی نشد که بروم سراغ تولید پروژه های ارگانی چون این کار را با ذات کار هنری در تناقض می دانستم.

به دلیل حضور آن بازیگر سفرکرده برای فیلم مشکل ایجاد کردند

یشایایی با اشاره به آخرین تجربه تهیه کنندگی اش “دیوار” که اثری خوش ساخت بود اما بازدهی خوبی در فروش نداشت به سینماژورنال می گوید: محاسبات من و کارگردان کار آن بود که فیلم بلحاظ سوژه داستانی جذابش و فضای نسبتا پرتعلیقش این خاصیت را دارد که بفروشد اما متاسفانه فیلم علیرغم استقبال مخاطبان در جشنواره فجر به هنگام اکران با یک سری مشکل مواجه شد و به دلیل حضور آن بازیگر سفرکرده {“گ.ف”} در مسیر اکران آن سنگ اندازی شد و همین محدودیت باعث شد انتظارات مالی ام برآورده نشود و بعد از آن هم تولید فیلم را کنار گذاشتم.