1

عباس صالحی که برای وزارت ارشاد دولت دوازدهم معرفی شده اظهار داشت⇐مصرف فیلم‌بینی و تئاتربینی در خانواده‌ ما بسیار بالاست/ازبچه‌های کوچک ما تا فرزندان بزرگمان که در دهه‌ سوم زندگی‌شان هستند، به سینما و تئاتر علاقه دارند/از سن ۱۳-۱۴ سالگی کمتر فیلم ایرانی بوده که آن را ندیده باشم!/ مجلات نقد فیلم را به شکل پیوسته دنبال کرده‌ام/مشکل توقیف فیلمها و لغو کنسرتها را با گفتگو حل خواهیم کرد/تغییرات می‌تواند با حفظ مدیران باشد یا با تغییر آنان!

سینماروزان: عباس صالحی معاون فرهنگی ارشاد دولت یازدهم به عنوان وزیر ارشاد دولت دوازدهم به مجلس معرفی شده است.

به گزارش سینماروزان صالحی که بعد از علی جنتی و رضا صالحی امیری سومین وزیر ارشاد اعتدالیون خواهد بود در گفتگویی تفصیلی که با «ایسنا» داشته کوشیده از یک طرف درباره علاقه خود و خانواده به فیلم بینی بگوید و از آن طرف در گفتمانی تکراری از حل مشکل توقیف فیلم و لغو کنسرت با کمک گفتگو حرف بزند.

صالحی البته با هوشمندی تمام نه حفظ مدیران زیردستی خود در ارشاد و نه تغییر آنان را تأیید نکرده است.

بخشهایی از گفته های عباس صالحی را بخوانید:

*آیا اساسا ممکن است بخشی‌از سلایق و علایق شما در حوزه‌های هنری نمود پیدا نکرده باشد؟ مثلا چون شما دانش‌آموخته و مدرس فلسفه هستید، قاعدتا باید با سینما قرابت داشته باشید ولی این کمتر دیده و بیان شده است. آیا چنین لایه‌هایی هم وجود دارد؟

بله. حتما وجود دارد. در حوزه‌های تئاتر و سینما، هم از لحاظ  نظری و هم از لحاظ انس فردی ارتباطی وجود داشته است. از سن ۱۳-۱۴ سالگی شاید کمتر فیلم ایرانی باشد که آن را ندیده باشم. مجلات نقد فیلم را به شکل پیوسته دنبال کرده‌ام. در حوزه‌ی تئاتر هم همین‌طور. ما گاهی راه‌های طولانی طی می‌کردیم تا تئاتر یا فیلمی را که عرضه شده است، ببینیم. مصرف فیلم‌بینی و تئاتربینی در خانواده‌ی ما بسیار بالاست. شاید یکی از چیزهایی که جمع خانوادگی ما را دور هم جمع می‌کند، همین دیدن فیلم و تئاتر باشد. در بچه‌های کوچک ما تا فرزندان بزرگمان که در دهه‌ی سوم زندگی‌شان هستند، این علاقه وجود دارد. مجموعا یک خانواده‌ی حرفه‌ای سینمارو – تئاتربین و علاقه‌مند به حوزه‌ی هنر هستیم.

*اگر قرار باشد شما در جایگاه وزیر فرهنگ و ارشاد قرار بگیرید، حتما در حوزه‌ی سینما با چالش‌هایی مواجه خواهید شد؛ از توقیف فیلم‌ها گرفته تا مساله‌ی موفقیت‌های جهانی برخی آثار. همچنین در حوزه‌ی موسیقی و کنسرت‌ها اختلاف‌های شدیدی وجود دارد. همین‌طور در زمینه‌ی تئاتر و برخی شاخه‌های هنرهای تجسمی. در بحث رسانه‌ نیز مساله‌ی تعطیلی صنف روزنامه‌نگاران همچنان پابرجاست. با این‌ها می‌خواهید چه‌کار کنید؟

یکی از چیزهایی که در این چهار سال حضور در وزارت ارشاد شیوه‌ی من بوده، این است که اگر بتوانیم از مسیر گفت‌وگو بین کنشگران حوزه‌ی فرهنگ حرکت کنیم، اگر نگوییم همه‌ی مشکلات ما حل می شود، دست‌کم بخشی از مشکلات ما حل خواهد شد. گفت‌وگوی فعال، مستمر و سازنده بین اصحاب فرهنگ که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منافعشان را تعقیب می‌کند، با کسانی که در حیطه‌های فرهنگی از دیگر حوزه‌ها ورود دارند؛ چه کنشگران سیاست، چه کنشگران دین و امنیت. این گفت‌وگوها در مرحله‌ی اول، پاره‌ای از سوء‌تفاهم‌ها را می‌تواند حل کند و در مراحل بعدی، به نزدیکی ذهنیت‌ها منجر شود؛ برای اینکه برخی از اتفاقات به گونه‌ای دیگر رقم بخورد و تفاهمی بین طرفین به وجود بیاورد. با این گفت‌وگو همانگونه‌ که در حوزه‌ی نشر  مسئله‌هایی را رو به جلو برده است، در حوزه‌ی سینما، ‌تئاتر و موسیقی هم معتقدم که می‌توان رو به جلو حرکت کرد. با کمک تجربه‌ی چهارساله در مدیریت معاونت فرهنگی و دوستان خوبی که در وزارت ارشاد داریم، امیدواریم با یک گفت‌وگوی پیوسته بتوانیم ذهن‌ها را به هم نزدیک کنیم.

* درباره‌ی حوزه‌هایی که مسئله‌دار و حاشیه‌ساز بوده‌اند، بفرمایید مشخصا استراتژی شما چیست. در این چهار سال کلیدواژه‌ی شما گفت‌وگو بوده است. قطعا یکی از شعارهای دولت هم گفت‌وگو بوده، ولی درنهایت برخی مسائل حل نشده است. به نظر شما آیا مثلا مساله‌ی کنسرت‌ها صرفا با گفت‌وگو حل می‌شود؟

 به نظر می‌آید هر یک از این موضوعات را باید در مرحله‌ی عمل پیش برد. اجازه بدهید به وقت خودش به آن بپردازیم. احساس خود من این است که گفت‌وگو حتی در سخت‌ترین مسئله‌ها می‌تواند راه‌هایی بگشاید، اما باید وارد مرحله‌ی عمل شد و به این مسئله توجه کرد تا مسیرهای خودش  را نشان بدهد. چون این مسئله شاید یک پاسخ یکنواخت و سراسری نداشته باشد. ممکن است در فضاهای مختلف این گفت‌وگو سناریوهای متفاوت خودش را پیدا کند.

* یکی از بحث‌های دیگری که درباره‌ی شما شایع شده، این است که اهل تغییرات اتوبوسی نیستید و این یعنی تغییراتی در لایه‌های مدیریتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام نخواهد شد. در عین حال برخی هم نظر عکس دارند. آیا استراتژی شما ابقای مدیران و معاونت‌ها است یا تغییر آنها؟ یا اینکه ممکن است مدیری را ابقا کنید، اما عمکرد دیگری از او انتظار داشته باشید؟

نه ثبات مدیران اصل است و نه تغییر مدیران. چیزی که مهم است، برنامه و اقداماتی است که ذیل آنها انجام  و پیگیری می‌شود. یعنی باید از برنامه‌ها و اقدامات عقب‌نشینی نکنیم. ثبات یا تغییر را نمی‌شود اصل دانست. شعار تغییر می‌تواند التهاب‌زا باشد و فضا را برای کارهای اصلاحی ببندد. از آن طرف هم اصل ثبات نباید به این معنا باشد که تکامل و پیشرفت در برنامه‌ها دیده نشود. همانطور که اشاره کردید، تغییرات می‌تواند با حفظ مدیران صورت بگیرد، اما تغییر رویکرد داشته باشیم؛ که در برخی از حوزه‌ها می‌تواند با حفظ مدیران هم نباشد. درواقع تغییراتی که التهاب‌آفرین نباشد؛ به‌گونه‌ای که التهاب تغییرات عملا رویکردها را زیر سوال ببرد و مسئله‌ی تغییر خودش اصالت پیدا کند و مانع ایجاد شود.




یک رسانه اصولگرا از تغییر رییس سینما بعد از تغییر وزیر خبر داد+گزارش یک رسانه مستقل درباره احتمال حضور یک مدیر احمدی‌نژادی حامی رییسی در مدیریت آینده سینما!!

سینماروزان: رفتن رضا صالحی امیری از وزارت ارشاد تقریبا قطعی شده است و عباس صالحی معاون فرهنگی رییس جمهور اصلی ترین گزینه جانشینی او به شمار میرود.

به گزارش سینماروزان هرچند برخی از ماندگاری محمدمهدی حیدریان بعد از جلوس صالحی بر وزارت ارشاد سخن می گویند اما برخی نیز از تغییر و تحول در سازمان سینمایی به دلیل عدم همسویی صالحی و حیدریان گفته اند.

روزنامه اصولگرای «جوان» در گزارشی که بهانه آن مرور خلأهای موجود در سینما در دولت یازدهم بوده از تغییر رییس سازمان سینمای سخن گفته است  و از آن سو رسانه مستقل «سینمامخاطب» به گمانه زنی درباره حضور احمد میرعلایی مدیرعامل فارابی در دولت دوم محمود احمدی نژاد در سازمان سینمایی دولت دوازدهم پرداخته است.

ابتدا گزارش «جوان» را بخوانید:

پس از چند دهه آزمون و خطا لازم است سازمان سينمايي دولت دوازدهم چارچوب‌ها و مرزهاي سينماي منطبق با منافع ملي را مشخص كند. به نظر مي‌رسدحيدريان تا به حال توانمندي براي تحقق اين موضوع نشان نداده است و احتمالاً وزير ارشاد جاي خود را به مدير لايق‌تري بدهد. عزل مدير وزارت خارجه‌اي سازمان سينمايي در اواخر سال گذشته از سوي وزير ارشاد دولت يازدهم اگرچه ديرهنگام و پس از نزديك به چهارسال فرصت‌سوزي انجام شد ولي اميدها را براي آمدن مديري كاردان جهت ارتقاي سينماي اميد زنده كرد و انتصاب مديري باسابقه در سينما منجر به دلخوشي به آينده شد اما به نظر مي‌رسد حيدريان نيز بي‌برنامه و بدون استراتژي پا به ميدان گذاشته است.

محمد مهدي حيدريان برخلاف سلفش در سازمان سينمايي به دليل سابقه قبلیش در سينما دلخوشي‌ها را براي تغيير و تحول سينمايي بالا برد. همه مي‌گفتند كه او مديري است كه فضاي سينما را مي‌شناسد و برخلاف ايوبي كه صرفاً خوب شعر مي‌خواند و بد عمل مي‌كرد، احتمالاً تحولاتي مثبت رقم خواهد زد. وعده‌هاي نخستين او درباره لزوم رويكرد سيستمي در اداره سينماي كشور نيز مديريتي متفاوت را نويد مي‌داد اما حالا و پس از گذشت نزديك به شش ماه از روي كار آمدن او تقريباً مي‌توان به نتيجه رسيد كه حيدريان نيز مانند حجت‌الله ايوبي مديري باري به هر جهت و بدون برنامه است.

چينش معاونان و مديركل‌هاي سازمان سينمايي نيز نشانه ديگري از اين بود كه اساساً قرار نيست اتفاق اميدبخشي در سينماي كشور رقم بخورد. حيدريان تقريباً همان مهره‌هاي ناكارآمد پيشين را جا‌به‌جا كرده بود. تنها فرد جديد، ابراهيم داروغه‌زاده بود كه به نظر مي‌رسد بايد انتصاب خوبي قلمداد شود.
حالا مي‌توان گفت كه خوش‌بيني به حيدريان تا حدود زيادي ساده‌انديشانه بوده است، مديري دهه شصتي كه از سخنانش بيشتر رنگ و بوي همان فضاي فكري 30سال پيش فهميده مي‌شود. سينماي بدون قهرمان و مخاطب خاص كه بيش از همه به دنبال ديده شدن در جشنواره‌هاي خارجي است تا توهم بين‌المللي شدن ادامه پيدا كند. با گمانه‌زني‌هايي كه درباره تغيير وزير ارشاد در دولت دوازدهم به گوش مي‌رسد، مي‌توان احتمال زيادي داد كه سكان سازمان سينمايي هم دچار تغيير شود. البته اين اتفاق منوط به آمدن وزيري است كه واقعاً راهبرد و برنامه‌اي منطبق با نيازهاي سينماي كشور داشته باشد و در انتخاب مهره‌هاي جديد هوشمندانه و كارشناسانه عمل كند.

حالا گزارش «سینمامخاطب» را بخوانید:

طی روزهای گذشته  شنیده ها حاکی از این بوده که عباس صالحی جایگزین رضا صالحی امیری می شود و با انتصاب عباس صالحی به نظر میرسد محمد مهدی حیدریان هم به احتمال قوی از سمت ریاست سازمان سینمایی استعفا خواهد داد. شنیده های «سینما مخاطب» حاکی از آن است که  سیداحمد میرعلایی مدیر احمدی‌نژادی حامی رییسی در انتخابات ریاست جمهوری جزو گزینه های جدی برای ریاست سازمان سینمایی به شمار می رود به صورتی که این خبر از جانب نزدیکان میرعلایی با آب و تاب خاصی در میان همکاران وی به گوش می رسد.

میرعلایی قرار بوده سریال «موسی(ع)» را با حمایت آستان قدس تولید کند و در حال حاضر هم دبیر جشنواره ای است به نام «در مسیر عشق» که با حمایت آستان قدس امکان برگزاری یافته است. وی وقتی بعد از انتخابات88 در دولت دوم احمدی نژاد مدیرعامل فارابی شد بودجه فراوانی را صرف تولیداتی موسوم به فاخر کرد که برخی از این آثار به شدت زیر حد استاندارد بودند. وی البته به واسطه حضور بستگان نزدیکش در فارابی مورد انتقاد قرار گرفته بود.

حضور یک مدیر احمدی نژادی بر سر پرحاشیه ترین کرسی فرهنگی دولتی که با تکفیر احمدی نژاد روی کار آمد و به فعالیت ادامه داد جالب به نظر می رسد. آیا در دوران پسااحمدی نژاد بناست شاهد رویکرد مثبت روحانی به مدیران احمدی نژادی باشیم و بعد از میرعلایی افرادی دیگر از مدیران وی وارد سیکل مدیریتی شوند؟؟!




بعد از طرح گزینه‌هایی همچون عباس صالحی و حسام‌الدین آشنا برای جایگزینی⇐«کیهان» هم خبر از تغییر وزیر ارشاد داد

سینماروزان: چند هفته‌ای می‌شود که شنیده‌های مختلفی درباره تغییر وزیر ارشاد در دولت بعدی حسن روحانی شنیده می‌شود.

به گزارش سینماروزان این شنیده‌ها که ابتدا در شبکه های اجتماعی منتشر شده بود در روزهای اخیر در برخی رسانه ها هم بازتاب داشته است و در خلال آنها نام گزینه‌هایی مانند عباس صالحی و حسام الدین آشنا به عنوان جانشینان رضا صالحی امیری شنیده میشود.

در تازه ترین مورد روزنامه اصولگرای «کیهان» هم در گزارشی خبر از تغییر رضا صالحی امیری وزیر فعلی ارشاد با فردی دیگر در دولت دوازدهم داد.

متن گزارش «کیهان» را بخوانید:

نارضایتی هنرمندان و نخبگان فرهنگی نسبت به عملکرد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، موجب حرف و حدیث‌های بسیاری درباره آینده این وزارتخانه شده است.
هیچ کس نمی‌تواند انکار کند که بیشترین انتقادات نسبت به مسائل فرهنگی کشور از سوی اهالی فرهنگ و هنر طی چهار سال گذشته رخ داد. این انتقادات حتی بطور صریح و مکرر از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز مطرح شد. به طوری که معظم له بارها از کلیدواژه‌هایی چون «نفوذ»، «ولنگاری فرهنگی»، «مختل بودن دستگاه‌های فرهنگی»، «آتش به اختیار» و … استفاده کردند و مردم را به کار فرهنگی خود جوش و تمیز فراخواندند. همه این مسائل گواه آن هستند که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی کنونی یعنی سیدرضا صالحی امیری که هنوز یک سال هم از انتصابش به این مسئولیت نگذشته، با چالش‌های متعددی مواجه است.
نکته مهم این است که حتی درون خود دولت و اردوگاه اعتدالگرایان نیز رضایت چندانی از عملکرد صالحی امیری وجود ندارد. انتشار موقت خبر برکناری صالحی امیری از وزارت ارشاد توسط سایت خبرآنلاین (وابسته به معاون مطبوعاتی همین وزارتخانه) که بعد از زمان کوتاهی حذف شد، یکی از نشانه‌های این اختلاف درونی است.با این حال، سوال این است که اگر صالحی امیری قرار نیست وزیر ارشاد دولت دوازدهم باشد، چه کسی جایگزین وی خواهد شد؟ تا به حال چند گزینه از میان معاونین فعلی و گذشته صالحی امیری در این وزارتخانه مطرح شده است که با توجه به سابقه شان، توان ایجاد تحول و ارتقای وزارت ارشاد را ندارند.



پیشنهاد مدیر کاخ جشنواره فجر به دولت در روزگار غلبه فضای مجازی⇐آقای رییس جمهور! به فکر توسعه حمل و نقل ریلی باشید تا اطلاعات عمومی افزایش یابد!!!

سینماروزان: بهروز غریب پور کارگردان شناخته شده تئاتر که در دو سال اخیر مدیریت کاخ میلاد جشنواره فجر را هم برعهده داشته در یادداشتی که برای «شرق» نوشته از دولت خواسته به فکر توسعه حمل و نقل ریلی باشد چون این کار باعث افزایش ارتباط و در نهایت افزایش اطلاعات عمومی میشود؛ در روزگار غلبه فضای مجازی که باعث شده حتی پایتخت نشینان نیز اصلی‌ترین منبع دریافت اخبارشان اپلیکیشنهای ارتباطی باشد این گونه پیشنهادات عمیقا مخاطب را به فکر فرومی برد!!!

متن یادداشت غریب پور را بخوانید:

آقای روحانی، جادوی خطوط ریلی را دست‌کم نگیرید

یقینا جمعیت ‌میلیونی رأی‌دهنده به آقای روحانی، مطالبات مختلف و فراوانی از دولت دوازدهم دارند که برخی هم‌پوشانی‌هایی با هم دارد. به‌عنوان مثال، بعید نیست که بیشتر اهالی فرهنگ و هنر بخواهند التفات دولت به این حوزه بیشتر از قبل شده و در بخش‌های مختلف، یاری‌رسان هنرمندان برای ارتباط گسترده‌تر با مردم باشد. اما آنچه من به‌عنوان مطالبه خود از دولت جدید مطرح می‌کنم در ظاهر هیچ ربطی به گسترش فضاهای فرهنگی کشور و حوزه تخصصی من که تئاتر است ندارد، بلکه شاید بتوان گفت یکی از نتایج عملی‌شدن این مطالبه می‌تواند به رشد و ترقی تئاتر هم کمک کند.

از دولت انتظار دارم که به گسترش و توسعه حمل‌ونقل ریلی در تمام کشور توجه ویژه کند. شاید این مطالبه اندکی عجیب به نظر برسد، خصوصا آنجا که یک هنرمند حوزه تئاتر آن را به‌عنوان دغدغه اصلی خود مطرح می‌کند؛ درحالی‌که شاید با فن و دانش زیرساخت‌های گسترش حمل‌ونقل ریلی چندان آشنا به نظر نرسد. اما واقعیت این است که برای طرح چنین مطالبه‌ای به کنه انتخابات اخیر مراجعه می‌کنم. انتخابات بیست‌ونهم اردیبهشت نشان داد که روستايیان ما یکی از فهیم‌ترین و معاصرترین و باشناخت‌ترین روستايیان جهان به‌ شمار می‌روند و اگر از طریقی (مثلا گسترش حمل‌ونقل ریلی) بتوان ارتباط آنها را با شهرهای کشور و حتی کشورهای همسایه فراهم کرد، پیامدهایی مانند افزایش سطح اطلاعات عمومی، گسترش مشارکت و ارتباطات جمعی و… همراه خواهد داشت.  از فرایند ساخت راه‌آهن در گذشته دور هزار کیلومتر خط آهن به جا مانده است؛ این در حالی است که با وجود همه توسعه‌های تکنولوژیکی در سال‌های پس از آن ما هنوز به چنین رقمی نرسیده‌ایم اما حالا و پس از انتخابات اخیر به نظر بنده این توسعه می‌تواند نه‌تنها ابعاد زیرساختی و عمرانی بلکه پیامدهای فرهنگی، فکری و اجتماعی برای کشور و خصوصا مردمان نواحی محروم به جا بگذارد. توسعه خط ریلی درست مثل انتشار یک روزنامه، ساخت یک فیلم و اجرای یک تئاتر می‌ماند، با تأثیری به‌مراتب بیشتر و گسترده‌تر. اگر دولت بتواند قدمی بردارد که مردم از طریق آن به سیر و سفر و کشف دنیای اطراف خود ترغیب شوند و بدانند که با آرامش، ارزان و امن می‌توانند از شهری به شهر دیگر و از گوشه‌ای به گوشه‌ دیگر این کشور سفر کنند، قطعا در ترقی و پیشرفت همه‌جانبه کشور قدمی بزرگ برداشته شده است.
شناخت ایران و بعد از آن شناخت جهان می‌تواند انزوای روستايیان ما را به پایان برساند. روستايیانی که در این سال‌ها به دلیل مشکلات اقلیمی در بن‌بست‌های جغرافیایی اسیر بوده‌اند، حالا بعد از گسترش شبکه‌های ارتباطی اینترنتی، این حق را دارند كه از بن‌بست فیزیکی نیز خارج شوند. به‌همین‌دلیل اگر جای آقای روحانی بودم، بودجه‌ای زیاد را صرف این می‌کردم که ریل‌های راه‌آهن در همه مساحت کشورم کشیده شود و قطعا، اندکی بعد شاهد نتایج خارق‌العاده آن نیز می‌بودم.
برای نمونه بد نیست که کشور ایتالیا را در نظر بگیریم، کشوری با بیشترین خطوط ریلی در اتحادیه اروپا که شمال این کشور را به جنوبش متصل می‌کند و این امکان را در اختیار شهروندان کشور قرار می‌دهد که با کشورهای اتحادیه اروپا در ارتباط باشند. از چنین زاویه‌ای، تأثیر این خطوط ریلی به مراتب بیشتر از رسانه‌ها خواهد بود، چراکه «بسیار سفر باید تا پخته شود خامی». در آن صورت است که یک مخاطب جدی تئاتر در شهرستان می‌تواند صبح سوار قطار شود و برای بازدید تئاتری به مرکز استان یا تهران بیاید و شب به خانه‌اش بازگردد. این جادو را دست‌کم نگیرید آقای روحانی!




درخواست رسانه اصلاح‌طلب از دولت دوازدهم⇐ تکلیف فیلمهای توقیفی را روشن کنید

سینماروزان: برگزاری انتخابات96 و انتخاب مجدد حسن روحانی به عنوان رییس جمهور، رسانه ها را در فاز پیشنهاد و درخواست برده است.

به گزارش سینماروزان از جمله درخواستهایی که پیش روی دولت دوازدهم است مشخص کردن تکلیف فیلمهای توقیفی است. فیلمهایی نظیر «خانه دختر»، «عصبانی نیستم»، «رستاخیز»، «خانه پدری»، «آشغالهای دوست داشتنی»، «ارادتمند نازنین بهاره تینا» و «کاناپه» که برخی از آنها با وجود داشتن پروانه نمایش دچار توقیف شدند از جمله آثاری هستند که صاحبانشان انتظار تعیین تکلیف شان را دارند.

روزنامه اصلاح طلب «شرق» به تازگی در گزارشی با مرور برخی فیلمهای توقیفی از دولت دوازدهم خواسته تکلیف این آثار را روشن کند.

متن گزارش این رسانه اصلاح طلب را بخوانید:

طلسم توقیفی‌ها شکسته می‌شود؟

کلاف سردرگمی موسوم به «فیلم توقیفی»،‌ همواره گریبانگیر دولت‌ها بوده، اما این موضوع برای دولت نوبهار «دوازدهم» کمی متفاوت می‌نماید. همین چندروز گذشته بود که مردم با تمام توان خود و هنرمندان با قدرت، به پشتوانه محکمی برای دولت حسن روحانی تبدیل شدند تا بتواند در انتخابات پیروز شود و برای بار دوم سکان اجرائی کشور را به دست بگیرد. هنرمندان با نام‌ها و عناوین مختلف در هرکجا که توانستند از دولت تدبیر و امید و اعتدال حمایت کردند تا ایران را سربلند کنند، اما بعد از انتخابات این حامیان، ‌مطالبات بحقی هم دارند. شاید کمترین حق این باشد که هر هنرمندی در هر صنفی بتواند راحت و بی‌دردسر در چارچوب قانون اثر خود را خلق کند. بااین‌حال در گذشته با سقف کوتاهی از اعمال سلیقه‌ها از سوی مسئولان مواجه شدند که زایش هنر را مختل می‌کرد.

نمونه عینی‌اش را در عرصه «سینما» شاهدیم که هنوز هم با فیلم‌های توقیف‌شده‌ای مواجهیم که تکلیفشان روشن نیست و به‌اصطلاح در محاق توقیفند. اصلا توقیف فیلم‌ها به دو شکل؛ پیش از اکران عمومی و دیگری پایین کشیده‌شدن از پرده سینما پس از صدور مجوز نمایش، همواره پابرجاست و علت هرچه باشد،‌ فیلم‌سازان آنها با عبور از لابیرنت و انواع و اقسام قوانین به خلق اثرشان دست زده‌اند و حالا چه می‌شود که مثلا بعد از دریافت مجوز نمایش بار دیگر با تیر غیب ممیزی مواجه می‌شوند؟ این سؤال در عین کلیدی‌بودن، ‌سرنوشت‌ساز هم هست؛ مثلا نمونه اخیرش فیلم «نهنگ عنبر ٢» است.

درحالی‌که فیلم بعد از دریافت پروانه نمایش بدون مشکل و با رضایت مدیران حوزه هنری به اکران عمومی درآمده است، ‌دوباره از سوی وزارت ارشاد دچار ممیزی شد.
در طول تاریخ سینمای ایران فیلم‌های زیادی با وجود داشتن مجوز رسمی و قانونی ساخت و پروانه اکران، به دلیل اعمال فشار کتبی و شفاهی از سوی منابع رسمی و غیررسمی که اغلب عنوان «مصلحت» را یدک می‌کشند رنگ پرده را ندیده‌اند، اما آیا امروز هم باید چنین شود؟ آیا نباید از تاریخ سینما درس گرفت و مهم‌تر اینکه به مردم اعتماد کرد و به مطالبات حق‌مدارانه آنها پاسخ مثبت داد؟‌
در این روزها هم شاهدیم که برخی از فیلم‌ها در دولت‌های قبل توقیف شده‌اند و برخی هم در همین دولت یازدهم! مثلا فیلم تحسین‌برانگیز «کاناپه» به کارگردانی کیانوش عیاری از سوی مسئولان وقت دولت یازدهم توقیف شد!!!
یا فیلم مهم دیگر عیاری به نام «خانه پدری» همچنان در محاق توقیف است. کیانوش عیاری در زمان انتخابات ضمن حمایت از روحانی، مهم‌ترین مطالبات عرصه هنر را «رفع توقیف» فیلم‌ها معرفی کرد. او به «شرق» گفت: «مهم‌ترین موضوعی که رئیس‌جمهور منتخب باید به آن توجه داشته باشد٬ فیلم‌های توقیفی است که تا به امروز بنا بر شرایطی فرصت نمایش پیدا نکرده‌اند. باید به اهمیت این موضوع توجه شود و شرایط بهبود یابد».
فیلم «آشغال‌های دوست‌داشتنی» محسن امیریوسفی حالا دیگر پای ثابت فیلم‌توقیفی‌ها شده! هر دولتی بیاید و برود ظاهرا طلسم آن نمی‌شکند. آیا دولت جدید قصد ندارد ‌طلسم‌شکن این موضوع باشد؟!
«رستاخیز» به کارگردانی احمدرضا درویش از زمان ساخته‌شدنش تا امروز دچار جنجال‌هایی شده است. حتی دکتر رضا صالحی‌امیری، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، چندی پیش درباره وضعیت فیلم سینمایی «رستاخیز» گفته بود: «فیلم «رستاخیز» را به یک کمیته حکمیت سپردیم تا پس از بررسی، ابعاد آن را به ما گزارش دهند. در این راستا سه نفر از اصحاب مطرح سینما انتخاب شدند و در حال بررسی نحوه اقدام ما برای چگونگی برخورد با فیلم «رستاخیز» هستند».
او خاطرنشان کرد: «درمجموع، سیاست ما حمایت از تهیه‌کننده و کارگردان فیلم «رستاخیز» است که انسان‌های بزرگی هستند و آقای درویش از افتخارات صنعت سینمای ایران است. در نتیجه در روزهای آینده با تفاهم و هماهنگی این مسئله را حل‌وفصل می‌کنیم و ان‌شاءالله در آینده نزدیک خود آقای درویش نتیجه را اعلام می‌کند».
و حالا ما منتظر نتیجه هستیم! فیلم «خانه دختر» به کارگردانی شهرام شاه‌حسینی نیز دیگر فیلمی است که تکلیف اکرانش همچنان نامشخص است، هرچند به این فهرست می‌توان فیلم «ارادتمند، نازنین، بهاره، تینا» به کارگردانی عبدالرضا کاهانی را افزود. محمدمهدی حیدریان، رئيس سازمان سینمایی، ‌مدتی قبل در گفت‌وگو با ایسنا در پاسخ به این سؤال که «در حوزه فیلم‌های توقیفی باید منتظر اتفاقی در چند ماه آینده بود» اظهار کرد: «اتفاقی که حتما می‌افتد این است که این آثار دوباره بررسی می‌شوند. و همچنین اینکه بررسی‌ها با این نگاه انجام خواهد شد که اگر بخش‌هایی از فیلم با دوباره گرفته‌شدن، آن اثر را بلامانع کند همین سیاست را دنبال کنیم. ضمن اینکه اگر فیلمی هم باشد که اشکالش خیلی کلی‌تر از این بحث‌هاست حتما اعلام می‌کنیم و آن را در برزخ نگه نمی‌داریم تا تکلیفش روشن باشد».
و اما «لرد» به کارگردانی محمد رسول‌اف که این روزها در جشنواره ٧٠ فیلم کن در بخش «نوعی‌نگاه» نمایش داده می‌شود. اما آیا این فیلم در ایران هم قابل نمایش است؟ و یا فیلم «سفر به هیدالو» (مجتبی راعی) که در دهه ٨٠ به دلیل بازي بازيگرش مشمول این بیت شد که «گنه کرد در بلخ آهنگری/ به شوشتر زدند گردن مسگری» و تا امروز وضعیت مشخصی ندارد! اما جالب اینکه در جشنواره کن امسال در این روزها فیلم «تهران تابو» با بازی همین بازیگر در حال نمایش است! 




در نخستین نشست خبری پس از انتخابات رخ داد⇐طفره روحانی از پاسخ به پرسشی کلیدی+تعریض به دیدار تتلو-رییسی+فیلم

سینماروزان: حسن روحانی در اولین نشست خبری بعد از انتخاب به عنوان رییس دولت دوازدهم طرف پرسشی درباره چگونگی چینش نیرو در عرصه فرهنگ و هنر قرار گرفت و به صراحت از او پرسیده شد با توجه به حمایت اهالی هنر آیا او از چهره های هنری برای مدیریت فرهنگی استفاده خواهد کرد یا باز هم نیروهای سیاسی-امنیتی به کار گرفته خواهند شد.

روحانی اما بدون پاسخگویی شفاف به این پرسش کلیدی با طعنه ای که انگار به دیدار رییسی-تتلو مربوط بود از این گفت که خوشحال است انتخابات 96 باعث صلح همگان با موسیقی شده و بر این تاکید کرد که زیاد موافق موسیقیهای سطح پایین(تتلو؟؟) نیست.

برای دیدن فیلم این پرسش و پاسخ اینجا را ببینید.




یک سکانس سینمایی⇐از خاوران تا نارمک⇔احمدی‎نژاد رأی می‌آورد یا روحانی؟

سینماژورنال: هرچند در سینمای ایران و در دوقطبی شکل گرفته مابین دو گونه فیلمسازی کاملا تجاری و کاملا شبه‌روشنفکرانه کمتر کارگردانی را می بینیم که جرأت داشته باشد با ساخت فیلمهای با نقد سیاسی به مرور کارنامه سیاستمداران بپردازد اما در این میان همچنان هستند روزنامه‌نگارانی که جور کم کاری فیلمسازان تنبل را می کشند.

به گزارش سینماژورنال یکی از این روزنامه نگاران که در “اعتماد” فعالیت می کند کوشیده به نوبه خود گزارشی میدانی ترتیب دهد درباره میزان علاقمندی شهروندان به محمود احمدی نژاد رییس دولتهای نهم و دهم و از خلال این گزارش فضایی را فراهم کند برای پاسخ دادن به این پرسش که اگر در انتخابات 96 دوقطبی احمدی نژاد-روحانی روی دهد برنده رقابت کیست.

سینماژورنال متن کامل گزارش “اعتماد” را ارائه می دهد:

صدای پای مرد بهاری در خیابان خاوران

روزي كه مقابل مسجد جامع مسعوديه در ابتداي خيابان خاوران آغاز شد و مقابل مسجد جامع نارمك در ميدان هفت حوض به پايان رسيد؛ روزي در ميان موافقان و مخالفان محمود احمدي‌نژاد. صبح يك روز تابستاني در خيابان خاوران زمزمه بازگشت مرد بهاري بلندتر شنيده مي‌شود اما غروب همان روز در ميدان هفت حوض خيلي از اين زمزمه‌ها خبري نيست.

همسايگان احمدي‌نژاد در نارمك شانسي براي او قايل نيستند اما فقط كافي است يك خط اتوبوس سوار شوند و به سه راه افسريه و خاوران بروند تا مردمي را ببينند كه همسايه آنها را مرد خوش‌شانس انتخابات سال آينده مي‌دانند. فرقي نمي‌كند در خاوران زندگي كني يا نارمك، در هر حال محل زندگي، همسايگان و اطرافيانت محور مي‌شوند و ايران را در آنها خلاصه مي‌كني و اينگونه است كه در خاوران مردم مي‌گويند احمدي‌نژاد محبوب‌ترين سياستمدار ايران است، در نارمك تبديل مي‌شود به نا‌محبوب‌ترين چهره سياستمدار.

وقتي محمود احمدي‌نژاد به زنجان رفت منابع خبري نزديك به او از آن روز با عنوان « حماسه زنجان » ياد كردند، در مسجد جامع مسعوديه كه سخن گفت كانال‌هاي تلگرامي‌شان آن را «حادثه مسعوديه » خواندند. حالا من روبه روي مسجد جامع مسعوديه ايستاده‌ام، در ابتداي خيابان خاوران، پيش از ظهر آفتابي كه هر لحظه داغ‌تر و داغ‌تر مي‌شد. خيابان خلوت و آرام بود. اينجا صداي پاي احمدي‌نژاد واضح به گوش مي‌رسد.

مردم اين محله اميدوارند احمدي‌نژاد بازگردد

رييس دولت سابق محبوبيت دارد، مردم اين محله اميدوارند احمدي‌نژاد بازگردد. مردمي كه در خيابان خاوران زندگي مي‌كنند عطش وصف‌ناپذيري در صحبت كردن دارند و وقتي مي‌گويم خبرنگارم بي‌وقفه صحبت مي‌كنند، از مشكلات‌شان مي‌گويند، از بيكاري و فقر گرفته تا اعتياد و ويراژ نوجوانان موتورسوار در خيابان‌ها و كوچه‌ها در سبد مشكلات‌شان موجود است.

تنها چند دقيقه صحبت با يك نفر لازم بود تا تعدادي در اطرافم حلقه بزنند و دوست داشته باشند جمله‌هاي‌شان روي تكه كاغذي كه دستم بود حك شود. موضوع هم اما براي‌شان جذاب بود، سياستمدار محبوب‌شان «محمود احمدي‌نژاد ». نام او لبخند را بر لب‌هاي‌شان مي‌نشاند. براي‌شان دو نام را مطرح مي‌كنم، «احمدي‌نژاد » و «روحاني». واكنش‌هاي مردم نسبت به اين دو نام فارغ از آن چيزي است كه در جريانات سياسي كشور در حال رخ دادن است. تحليل‌ها و اتفاقاتي كه در زير پوست اين بخش از جامعه ايران در حال رخ دادن است خيلي متفاوت از آن چيزي است كه در ميان نخبگان و اهالي سياست در حال وقوع است.

روحاني براي دوران تحريم خوب بود تا تحريم‌ها را بشكند، ما براي دوران پساتحريم يك احمدي‌نژاد مي‌خواهيم

اينجا مردم روحاني را دوست دارند، حسن روحاني براي آنها مردي است كه زنجير تحريم‌ها را شكسته و دنيا را با ايران آشتي داده است. وقتي در اطرافم حلقه زده بودند، مرد ٦٤ ساله‌اي كه مي‌گفت راننده كاميون بوده و هنگام صحبت كردن دستانش هم به اندازه زبانش كار مي‌كرد و مدام آنها را در هوا مي‌چرخاند و با صدايي رسا مانند يك سخنران صحبت مي‌كرد گفت: روحاني براي دوران تحريم خوب بود تا تحريم‌ها را بشكند، ما براي دوران پسا تحريم يك احمدي‌نژاد مي‌خواهيم. جمله‌اش كه به آخر رسيد مردم كف و سوت مي‌زدند و هيچ كس به اين فكر نمي‌كرد اين تحريم‌هايي كه روحاني شكست اصلا از كجا آمده بودند؟ زن ٣٢ ساله‌اي كه خانه‌دار بود خيلي حسرت مي‌خورد كه در سخنراني روز پنجشنبه احمدي‌نژاد حضور نداشته است و گفت‌: «خيلي دوست داشتم بروم اما دخترم مريض بود، تب كرده بود اما شوهرم و تمام اعضاي خانواده او رفتند.»

با ذوق وصف نا‌پذيري از فيلم‌هايي مي‌گفت كه همسرش گرفته بود و در تلگرام براي تمام اهالي فاميل فرستاده و اين نويد را داده است كه احمدي‌نژاد كانديدا خواهد شد. زن ٤٥ ساله‌اي كه مادر سه فرزند بود و مدام چادرش را مرتب مي‌كرد با صداي آرامي گفت: من خيلي خوشحال مي‌شوم اگر او كانديدا شود و حتما به او راي مي‌دهم. وقتي از او مي‌پرسيدم چرا احتمال كانديداتوري احمدي‌نژاد خوشحالت مي‌كند نمي‌توانست شادي‌اش را پنهان كند، دليل شادي و برق چشمانش يك كلمه بود «يارانه».

وقتي در مورد يارانه‌ها حرف مي‌زد ديگر تن صدايش پايين نبود، با صداي رسا حرف مي‌زد و موقع حرف زدن به آسمان و چپ و راستش خيره نمي‌شد و مستقيم به من نگاه مي‌كرد، درست مانند كسي كه اعتماد به نفس از دست رفته‌اش را دوباره بازيافته است، انگار يارانه‌ها برايش دليلي بود كه ديگر نمي‌شد روي آن حرف آورد. « خانم ايشون رييس‌جمهور بشه شك نكنيد يارانه‌ها رو بيشتر مي‌كنه.

احمدي‌نژاد روز پنجشنبه نامه‌هاي مردم را جمع مي‌كرد

پسر من خودش تو اينترنت خونده بود كه اگه احمدي‌نژاد بياد نفري ٢٠٠ هزارتومن يارانه ميده ». پيرزني كه كنارش ايستاده بود با صداي بلند و متعجب فرياد زد «راست مي‌گي؟ ما اصلا نشنيده بوديم !» مردي در آن ميان گفت «نه بابا اين شايعه است، اگه مملكت آنقدر پول داشت كه خب از همون اول يارانه‌هامون رو بيشتر مي‌كردن.» زن ميانسال اما از تك و تا نمي‌افتاد و مي‌خواست ثابت كند كه حرفش درست است « دوره احمدي‌نژاد تحريم بوديم آقا، بيشتر از اين نمي‌شد يارانه داد ولي آقاي ظريف تو مذاكرات تحريم‌ها را برداشت.» در ميان صحبت‌هاي‌شان نمي‌دانم كه چه شد بحث فيش‌هاي حقوقي داغ شد. هر‌كدام‌شان چيزي مي‌گفتند، مديران كشور را دزد و غارتگر مي‌خواندند اما در ميان خشم‌شان از فيش‌هاي حقوقي از عزل‌ها و عذرخواهي‌ها هم سخن مي‌گفتند. مرد جواني كه نقاش ساختمان بود اما از ترديدهايش مي‌گفت.

ترديدش درباره حضور احمدي‌نژاد نبود بلكه مشكلش با زمان حضور بود. « خانم! اين مردم خيلي آگاهي ندارن و تصميمات احساسي مي‌گيرن كه ممكنه به ضرر كشور تموم شه، فعلا براي بازگشت احمدي‌نژاد زوده، روحاني در سياست خارجي از احمدي‌نژاد بهتره پس بايد صبر كنيم تموم كارهاشو بكنه و بعد احمدي‌نژاد برگرده.»

به او مي‌گويم فكر نمي‌كنيد احمدي‌نژاد مخالف سياست خارجي روحاني است و آن را نقد مي‌كند. اگر او بازگردد دوباره به همان خانه اول بازگرديد؟ نه را قاطعانه گفت، او بر اين باور بود سياست خارجي هم مانند برجام است وقتي روحاني درستش كند احمدي‌نژاد هم آن را خواهد پذيرفت حتي اگر دوست نداشته باشد. وقتي از مردم در مورد حسن روحاني پرسيدم پاسخ‌ها نشان از مقبوليت او در ميان‌شان داشت. پسر جواني كه چهره‌اش مانند ورزشكاران بود و مي‌گفت كه كشتي‌گير است، معتقد بود روحاني رييس‌جمهور خوبي است اما صداي آنها را نمي‌شنود.

زير آفتاب چشم‌هايش را جمع مي‌كند و با دست مسجد را نشان مي‌دهد و مي‌گويد: «احمدي‌نژاد روز پنجشنبه نامه‌هاي مردم را جمع مي‌كرد، من خودم شنيدم همه نامه‌ها را ميخونه و در حدي كه بتونه به مردم كمك مي‌كنه، اگه روحاني اين اخلاق احمدي‌نژاد رو داشت من خودم تا آخر عمر نوكرش بودم و در هر انتخاباتي كه شركت مي‌كرد هم بهش راي مي‌دادم و هم براش راي جمع مي‌كردم. مشكل روحاني اينه كه صداي ما را نميشنوه.» وقتي مي‌پرسم روز پنجشنبه فضا چطور بود همه با هم شروع به حرف زدن مي‌كنند و اينكه همه محل آمده بودند، صداي‌شان در يكديگر گم مي‌شود. پسر نوجواني با موتور در رفت و آمد بود با خنده فرياد زد «خانم خبرنگار برو بنويس اميد نسل جوان احمدي قهرمان.» پيرزني كه چادر گل‌دار به سر داشت رو به او كرد و گفت: ديروز تو نزديك بود نوه‌ام را با موتور بزني؟ خانم اين آقاي روحاني همين رو هم حل كنه براي من كافيه!» در هياهوي توصيفات‌شان از روز پنجشنبه خداحافظي كردم به سمت دفتر روزنامه و به اين فكر كردم چگونه است « مردم اين خيابان روحاني را دوست دارند اما منتظر احمدي‌نژادند.»

اينجا حد وسط ندارد، يا دوستش هستند يا دشمن
محله «نارمك» با «خاوران» خيلي تفاوت دارد. خيابان‌هايش سرسبز و پردرخت است و در ترافيكش گاهي چشمانم به ماشين‌هاي مدل بالا و شيكي خيره مي‌شود. اينجا حتي لباس پوشيدن مردم هم متفاوت است و مغازه‌هاي پرزرق و برقش به راحتي حواست را پرت مي‌كند. مردمي كه در نارمك زندگي مي‌كنند احمدي‌نژاد را بيشتر از ساير مردم ايران مي‌شناسند، اگر او براي ملت ايران رييس دولت سابق باشد براي نارمك‌نشينان بيش از همه اينها همسايه شمرده مي‌شود. در ميدان ٧٢ نارمك فقط كافي است سري بگرداني تا از كيوسك نگهباني كه سر بن‌بست هدايت وجود دارد، متوجه شوي كه خانه محمود احمدي‌نژاد در كدام كوچه اين ميدان قرار دارد.

سر كوچه ايستاده بودم و به داخل سرك مي‌كشيدم. سرباز جواني كه داخل اتاقك نگهباني بود به سمتم آمد و گفت: « اگر اومدي آقاي احمدي‌نژاد رو ببيني الان ديگه نميشه، صبح ساعت ٧ بيا موقع بيرون رفتن ميتوني ببينيش و باهاش حرف بزني.» سرباز جوان با صبر و مهرباني پاسخ مي‌داد و در پاسخ دادن به برخي سوال‌هايم ترديد مي‌كرد و مي‌گفت: « واسه من مسووليت داره خانم اين حرفا به من ربطي نداره.» او تنها دوست داشت در مورد نامه‌هايي بگويد كه مردم براي احمدي‌نژاد مي‌آورند. از ميدان ٧٢ حركت مي‌كنم تا قدمي در محله محمود احمدي‌نژاد بزنم، نرسيده به ميدان زني ميانسال و چادري از سوپرماركت بيرون مي‌آيد. سلامم را با خوشرويي پاسخ مي‌دهد و وقتي مي‌گويم خبرنگارم به من امان صحبت نمي‌دهد و با خنده مي‌گويد كه «اومدي در مورد احمدي‌نژاد بپرسي؟ از اون موقع كه رييس‌جمهور شد خبرنگار زياد مياد تو اين محل.»

مي‌گويم: پس با اين حساب شايد دوست داشته باشيد او دوباره كانديدا شود تا شايد بار ديگر يك رييس‌جمهور همسايه‌تان شود؟ طوري كه انگار براي سوالم پاسخ طولاني داشت، كيسه خريدش را روي زمين گذاشت و گفت: « ما هم يه چيزايي شنيديم، ٢١ ماه رمضونم تو همين مسجد جامع سخنراني داشت و همه مي‌گن انگار مي‌خواد كانديدا بشه ولي من دعا مي‌كنم ايشون از خر‌شيطون پياده بشه، ما هم بيشتر راضي هستيم ايشون همسايه معمولي ما باشه.» وقتي از او پرسيدم چرا دوست ندارد احمدي‌نژاد كانديدا شود، اجازه نداد جمله من كامل شود و گفت: «ايشون همسايه بدي نيست و ما در عالم همسايگي ازش بدي نديديم اما اصلا رييس‌جمهور خوبي نبوده، زمان ايشون گروني زياد شد و تحريم‌ها هم پدر ملت رو در آورد، با چندرغاز يارانه كه نمي‌شد جلوي تورم وايساد.» عصر بود و گرماي هوا فروكش مي‌كرد و كوچه و خيابان مردم بيشتري به خود مي‌ديد. كمي بالاتر دو پيرمرد روي نيمكت و در سايه درخت نشسته بودند.

همه بچه‌هياتي‌ها دعا مي‌كنن ايشون دوباره كانديدا بشه

برعكس زن ميانسال آنها دوست داشتند كه بار ديگر احمدي‌نژاد را در قامت رييس‌جمهور ايران ببينند. يكي از آنها گفت: «من خودم هياتي هستم، تو همين هيات آقاي احمدي‌نژاد. همه بچه‌هياتي‌ها دعا مي‌كنن ايشون دوباره كانديدا بشه». از او مي‌پرسم احتمال راي آوردن احمدي‌نژاد را چقدر مي‌داند و مي‌گويد كه «خانم اين چه سواليه ايشون اگه بياد بي‌برو و برگرد رييس‌جمهوره.» به ميدان هفت‌حوض رفتم در ايستگاه اتوبوس يك زن ٣٢ ساله چادري ايستاده بود و در حال چك كردن تلفن همراهش. وقتي سلام كردم كمي جا خورد اما سر صحبت كه باز شد ديگر حواسش هم نبود كه اتوبوس‌هاي يكي پس از ديگري مي‌روند. زن جوان، معلم زبان انگليسي بود و به قول خودش ٣٢ سال است كه در اين محل بزرگ شده است.

وقتي در مورد احمدي‌نژاد پرسيدم، گفت كه اتفاقا خانه مادربزرگم در ميدان ٧٢ است و از خيلي وقت پيش احمدي‌نژاد را مي‌شناسم. او مي‌گفت در اين محل مردم دو دسته هستند يا او را بسيار دوست دارند يا به‌شدت مخالفش هستند و تقريبا هيچ حد وسطي وجود ندارد. خاطرات زيادي براي گفتن داشت از دوران پيش از رييس‌جمهور شدنش و هياتي كه در ميدان ٧٢ داشت. « ميدان ٧٢ نارمك يكي از بزرگ‌ترين هيات‌هاي اين محل رو داره تا قبل از اينكه آقاي احمدي‌نژاد رييس‌جمهور بشه اون محل فقط يه هيات داشت اما بعد از رييس‌جمهور شدنش يه تعدادي از اون هيات جدا شدن و ديگه نيومدن، حتي يكسري بزرگان محل هم جزوشون بودن، عموي منم ديگه اون هيات نرفت.» زن جوان براي ادامه دادن صحبت‌هايش نگاهي به موبايلش انداخت و با لبخند گفت: هنوز وقت دارم و ادامه داد: «خيلي از اهل محل مي‌گفتن آقاي احمدي‌نژاد از هيات واسه كارهاي سياسي خودش استفاده ميكنه و به همين خاطر جدا شدن و رفتن يه هيات ديگه راه انداختن، از سال ٨٥ يا ٨٦ بود كه ميدون ٧٢ دوتا هيات داره.»

خانم تو رو به خدا اسم ايشون رو نيار كه تن و بدنم ميلرزه

در ميدان هفت‌حوض محو ويترين مغازه‌ها شده بودم، وارد يكي از مغازه‌ها شدم و يك جفت كفش را انتخاب كردم و مغازه‌دار با خوشرويي برايم آورد تا امتحان كنم، به اتكت قيمتش نگاه كردم و با لحن شوخي رو به مغازه‌دار جوان و خوشرو گفتم: در محله آقاي احمدي‌نژاد بعيد است جنسي آنقدر گران باشد. مرد جوان دستانش را با حالت تسليم بالا برد و بدون اينكه نشاني از لبخند روي صورتش باشد، گفت كه «خانم تو رو به خدا اسم ايشون رو نيار كه تن و بدنم ميلرزه، هر روز خدا فقط دعا مي‌كنم خدا اونو هشت سال ديگه واسه ما نياره.»

زن جواني با دختر بچه‌اي پنج، شش‌ساله در مغازه بود و كيفي را از اين دست به آن دست مي‌كرد، بدون اينكه به سمت من برگردد، از آينه مقابلش به من نگاه كرد و گفت: «همون موقع هم كه مي‌گفت گوجه‌ رو بياييد از محله ما بخريد، ما اينجا گوجه ‌رو گرون‌تر از بقيه جاها مي‌گرفتيم.» از زن جوان پرسيدم كه ديد مردم محل و همسايگانش نسبت به احمدي‌نژاد چگونه است و آيا صحبتي درباره كانديداتوري دوباره‌اش در محل مي‌شود. زن جوان هم تاييد كرد كه در اين محل فضا نسبت به احمدي‌نژاد دو‌قطبي است و عده‌اي او را دوست دارند و عده‌اي ديگر به‌شدت مخالفش هستند. «خانم پشت سر احمدي‌نژاد حرف زياده، الان ديگه نميشه چيزي رو از مردم پنهون كرد، همين گوشياي موبايل و تلگرام همه‌چيز رو، رو مي‌كنه، روزي نيست كه تو تلگرام فك‌و‌فاميل و دوست و آشنا يه خبري از تخلفا و دزدي‌هاي دولت قبلي واسم نفرستن.»

اگر اسم احمدی نژاد را نیاورید به تاریخ می پیوندد

زن جوان كارت بانكي‌اش را به مغازه دار داد، به نظر مي‌رسد كه او كيف را پسنديده و بدون اينكه به نظر برسد بين جمله‌هايي كه مخاطبش من بودم وقفه‌اي ايجاد شده رو به مغازه‌دار، گفت: لطفا تخفيف بديد ما مشتري هستيم و بلافاصله رو به من گفت: مگه همين فيش‌هاي حقوقي نبود كه آنقدر سر و صدا كرد بين مردم؟ اگه تلگرام تو دوره احمدي‌نژاد بود همون موقع از چشم مردم مي‌افتاد با اين وضعيت ايشون هيچ شانسي نداره.»

طوري كه انگار يهو به خود آمده باشد، گفت: «حالا اين سوال رو واسه ‌چي مي‌پرسي؟» به او گفتم گه خبرنگارم و براي تهيه گزارش آمده‌ام با مردم صحبت كنم. مرد مغازه‌دار با صدايي بلند و لحني عتاب‌آور گفت كه «همين شما خبرنگارا مسائل رو الكي‌الكي بزرگ مي‌كنيد، اصلا چرا بايد همچين مساله‌هايي تو رسانه‌ها پخش بشه، اگه شما آنقدر اسمش رو نياريد احمدي‌نژاد به تاريخ مي‌پيونده و تموم ميشه حالا بماند كه سختي‌ها و مشكلاتي كه واسمون گذاشته هنوز تمومم نشده»؛ روزي كه مقابل مسجد مسعوديه در خيابان خاوران آغاز كردم در نارمك و مقابل مسجد‌جامع نارمك داشت به پايان مي‌رسيد؛ يك روز كامل با موافقان و مخالفان احمدي‌نژاد.