1

محمد متوسلانی ذکرخیر سوسن تسلیمی را کرد اما از نقش بیضایی در نگارش «کفشهای میرزانوروز» چیزی نگفت! چرا؟

سینماروزان: نزدیک به سی سال بعد از مهاجرت سوسن تسلیمی بازیگر ایرانی به سوئد و درحالیکه در همه این سالها رسانه ملی روی خوش به محصولات این بازیگر نشان نداده محمد متوسلانی کارگردان-بازیگر ایرانی حضور در آی‌فیلم به بهانه نمایش «کفشهای میرزانوروز» را بهانه ای کرد برای ذکر خیر این بازیگر.

به گزارش سینماروزان متوسلانی با اظهار اینکه طرح اصلی کمدی «کفشهای میرزانوروز» از سوسن تسلیمی است که اول بار آن را در منبعی مطالعاتی در دانشگاه آکسفورد پیدا کرده از این گفت که همسر وقت تسلیمی یعنی داریوش فرهنگ هم براساس طرح سوسن «کفشهای میرزانوروز» را نگاشت!

متوسلانی از تغییر پایان بندی فیلمنامه اولیه بخاطر نظر همکاران هم گفت و اینکه حسرت دائمی سالهای بعدش این بوده که چرا پایان مطلوب خودش که مربوط به شکواییه یکی از مشتریان میرزانوروز علیهش بوده را از انتها حذف کرده!!!

 متوسلانی به این اشاره نکرد که بهرام بیضایی هم طرحی داشت به نام «کفشهای مبارک» برآمده از داستان قدیمی «کفشهای ابوالقاسم تنبوری» با شباهت فراوان به «کفشهای میرزانوروز» ! و شاید به دلیل ممنوع‌الفعالیت بودن بیضایی در آن روزگار بود که طرح از طریق تسلیمی به متوسلانی رسید بخصوص که بعدتر بیضایی با هوشنگ نوراللهی تهیه کننده «کفشها…» و همراهی تسلیمی «شاید وقتی دیگر» را ساخت و هیچ گاه هم بابت کپی برداری متوسلانی از طرحش گلایه نکرد!!

حتی اگر بیضایی به دلایل شرایط مدیریتی دهه شصت فیلمنامه را بدون ذکر نامش به متوسلانی واگذار کرده باز بعد از سی سال بد نبود متوسلانی درباره کلیت ماجرا به طور کامل حرف بزند.




چرا سوسن تسلیمی جواب رحمانیان را نداد؟ چرا بیضایی صدایش را به «آینه‌های روبرو» نداد؟ چرا مهدی هاشمی، داریوش فرهنگ و خمسه نپذیرفتند در نمایش رحمانیان حضور داشته باشند؟

سینماروزان: محمد رحمانیان که تنها تجربه سینمایی اش «سینمانیمکت» حتی در هنروتجربه هم توجهی برنینگیخت و همین ادامه کارش در سینما را به بن بست کشاند مدتها قبلتر از کار در سینما، تجربیات تئاتری خاص خود را هم داشت؛ تجربیاتی که از شدت پهلو زدن به آتراکسیون، مطلوب مخاطبان حرفه ای تئاتر واقع نشد و شاید همین بود که رحمانیان کوشید با به میان آوردن برخی نامهای خاص هنری ایران در کانون توجه قرار گیرد.

به گزارش سینماروزان او  در نمونه ای همچون «هامون بازان» به سراغ استفاده از وجاهت داریوش مهرجویی برای جلب مخاطب رفت و حالا چند سالیست که با روخوانی یا اجرای آثار بهرام بیضایی است که به دنبال کسب اعتبار است.

 رحمانیان بعد از روخوانی یا اجرای آثاری از بهرام بیضایی نظیر «روز واقعه»، «خاطرات هنرپیشه نقش دوم» و «مجلس ضربت زدن» چند هفته ایست که فیلمنامه «آینه های روبرو»ی بیضایی را روی صحنه برده است.

 «آینه های روبرو» که برخلاف ادعاهای رحمانیان درباره عاشقانه بودن، محصولی است درباره به قهقرا کشیده شدن جنس زن در مناسبات اجتماعی دو دوره تاریخی متفاوت، با فرمت فیلم-تئاتر روی صحنه رفته است.

رحمانیان در گفتگویی پیرامون «آینه های روبرو» از تلاشش برای جمع کردن بازیگران قدیمی بیضایی در این اجرا سخن گفته؛ تلاشی که به دلیل عدم استقبال سوسن تسلیمی، مهدی هاشمی، داریوش فرهنگ و علیرضا خمسه نتیجه نداده است.

محمد رحمانیان درباره چرایی تبدیل یک فیلمنامه به فیلم-تئاتر به «تاریخ ایرانی» بیان داشت: داستان با یک فلاش‌بک به سال ۱۳۳۵ می‌رود و بعد به دهه چهل می‌رسد و به نقطه اول برمی‌گردد. در فیلم شما این امکان را دارید که با یکسری تمهیدات سینمایی این رفت‌و‌برگشت‌ها را انجام بدهید. اما در تئا‌تر نمی‌توانستم این کار را بکنم. اینجا هر بار باید گریم بازیگران را جوان‌تر می‌کردیم. اما نمی‌شد چرا که چنین امکانی را در تئا‌تر نداریم. مگر اینکه دو بازیگر این نقش را بازی می‌کردند. یکی میانسالی و یکی جوانی را که این را هم دوست نداشتم و دلم نمی‌خواست این اتفاق بیافتد چرا که می‌دانستم بهرام بیضایی هم برای یک بازیگر این نقش‌ها را نوشته است. به طور مشخص نزهت را برای سوسن تسلیمی نوشته بود. مطمئن بودم خانم تسلیمی نقش نزهت را در ۳۱ سالگی، بین ۱۸ تا ۴۰ سالگی‌اش بازی کند. حتی تاریخ پایان متن با تاریخ تولد ۳۱ سالگی سوسن تسلیمی همزمان بود. یعنی ۱۸ بهمن ۵۹ این متن به پایان رسیده بود. به همین دلیل تصمیم گرفتم که یک بازیگر این نقش را بازی کند. اینجا بود که فیلم به کمکم آمد.

رحمانیان ادامه داد: برای سوسن تسلیمی نامه نوشتم و از او خواستم که صدایشان را داشته باشیم و خواستم که بخش پایانی را بخوانند. اما متأسفانه جوابم را ندادند. برای بهرام بیضایی هم نوشتم و خواستم که این بخش پایانی را خودش بخواند اما قبول نکرد. البته  مژده شمسایی پاسخ داد که بیضایی فکر می‌کند صدایش مناسب نباشد.

رحمانیان با اشاره به اینکه علاقه داشته تمام بازیگران آثار سابق بیضایی را دور هم جمع کند ادامه داد: حیف که داریوش فرهنگ نپذیرفت که در این کار باشد...مهدی هاشمی و علیرضا خمسه نپذیرفتند که بیایند.

رحمانیان در حالی از عدم پاسخ مثبت ایفای نقش در «آینه های روبرو» از سوی امثال مهدی هاشمی و داریوش فرهنگ مواجه شده که مشخص نیست دلیل پرهیز آنها از حضور در این فیلم-تئاتر چه بوده؟ آیا آنها نسبت به نتیجه نهایی کار خوش بین نبودند؟




داریوش فرهنگ که فارابی با ساخت فیلمنامه جنگی «صلیب زرد» توسط وی موافقت نکرده⇐ فارابی گفته من تجربه جنگ را ندارم و نباید فیلم جنگی بسازم؛ مگر اسپیلبرگ تجربه جنگ را داشت که «نجات سرباز رایان» ساخت؟/نوعی فرهنگ میان مدیران و مسئولان سینمایی جاری است که نه جواب می‌دهند و نه توضیح؟/اگر خودی باشید هرساله فیلم می‌سازید؛ چه میلیاردها بودجه بخواهید و چه نخواهید!

سینماروزان: شش سال از ساخته‌شدن «خنده در باران» آخرین فیلم داریوش فرهنگ می‌گذرد. فرهنگ در این شش سال دیگر فیلمی نساخته و ترجیح داده در مقام بازیگر مقابل دوربین ظاهر شود.

به گزارش سینماروزان و به نقل از «شرق» شاید همین پرهیز او از فیلم‌سازی کنجکاومان کرد درباره خبری که به‌تازگی درباره فیلم جدیدش منتشر شده؛ بپرسیم؛ خصوصا ازآن‌رو که فرهنگ برای ساخت این فیلم که «صلیب زرد» نام دارد، با بنیاد سینمایی فارابی مذاکره کرده و البته گویا با چالش‌هایی هم روبه‌رو شده است.

اخیرا بابک کایدان، فیلم‌نامه‌نویس «صلیب زرد» در گفتگو با «برنا» از شایعه‌ای یاد کرده که طبق آن داریوش فرهنگ نباید این فیلم را کارگردانی کند و بهتر است کارگردانی که در گونه دفاع مقدس فیلم ساخته آن را مقابل دوربین ببرد! با فرهنگ درباره صحت و سُقم این شایعه و دلیل کم‌کاری‌اش در سینما صحبت کردیم.

او این روزها سرگرم بازی در یک سریال تلویزیونی است و البته در تمام این سال‌ها ارتباطش را با تلویزیون حفظ کرده. علاقه‌مندان سریال‌های درخشان دهه ٦٠ قطعا «سلطان و شبان» به کارگردانی او در خاطرشان هست؛ سریالی که هنوز هم بازپخش آن خیلی‌ها را پای تلویزیون می‌کشاند.

 مدتی است حاشیه‌هایی مبنی بر اینکه قرار نیست فیلم سینمایی «صلیب زرد» را کارگردانی کنید شنیده می‌شود. آیا این موضوع صحت دارد؟
معمولا آدم آخرین نفری است که گفته‌هایی درباره خودش را می‌شنود. من که خبر ندارم، کمتر اهل فضای مجازی و گپ‌و‌گفت‌های مطبوعاتی و سایت‌ها هستم. هیچ صفحه‌ای هم در فضای مجازی ندارم و حالا از شما این خبر را می‌شنوم. همه چیز به سه سال پیش برمی‌گردد که طرحی نوشته بودم. به بابک کایدان دادم که فیلم‌نامه‌اش را نوشت و چندین‌بار بازنویسی کردیم و وقتی به فارابی برای ساختش پیشنهاد دادیم، بسیار استقبال کردند و حتی فیلم‌نامه را خریدند تا بسازند… . همین‌طور زمان گذشت و فقط اگر و اما و شاید و باید و… در کار بود و سرانجام به زبان بی‌زبانی گفتند: «بودجه لازم را نداریم و ان‌شاءالله در فرصت بعدی…» و از آن زمان تا حالا فرصت بعدی پیش نیامده است! مگر چقدر بودجه مهیا نیست؟ فیلم‌نامه بسیار نرمال و متداول بود، فیلمی که با زمینه‌ای بسیار انسانی در جنگ و ویرانی روایت می‌شد.
 طبق گفته شما فیلم‌نامه  مورد استقبال فارابی قرار گرفت، اما گویا شایعه‌ای وجود دارد مبنی‌بر اینکه علت اصلی ساخته‌نشدن فیلم تا به امروز به این دلیل است که شما تجربه جنگ و حضور در مناطق جنگی را نداشتید و بهتر است فیلمی با موضوع دفاع مقدس را کارگردانی نکنید، این موضوع تا چه حد حقیقت دارد؟
هرگز به‌طور مستقیم آن را نشنیده‌ام… ساختن یا نساختن یک فیلم بعد از سه سال هم انگیزه می‌خواهد، هم شور و شوق قلبی. از سوی دیگر، تهیه‌کننده یا بنیاد سینمایی فارابی از بدو تأسیس تا به امروز از همه جور فیلمی، حمایت و در آنها سرمایه‌گذاری کرده است، نوبت ما که رسید، آسمان تپید؟ من از وزارت ارشاد یا فارابی هرگز تقاضای مالی نکرده‌ام و تا زمانی که زنده‌ام این درخواست را نخواهم کرد. حتی یک ریال! آنها باید از من تقاضا کنند، نه من از آنها! بعد از ٤٠ سال کار، من نباید دنبال آنها بدوم. «صلیب زرد» فیلم مورد علاقه ارشاد و فارابی هم بوده است. مشکل کجاست؟ اگر گفته می‌شود «فرهنگ تجربه جنگ و جبهه را ندارد»، پس چطور توانسته طرحش را بنویسد؟ مگر بهترین فیلم‌ساز دلهره‌ای و جنایی، «هیچکاک»، در قتل و جنایت زندگی کرده؟ اتفاقا بسیار موجود ترسویی بوده، حتی از سایه پلیس هم می‌ترسیده. هرگز در اتاق تنها راه نمی‌رفته که مبادا سوسکی در اتاق یا حمام او باشد، مگر اسپیلبرگ کدام جنگ را شخصا تجربه کرده که فیلم زیبای «نجات سرباز رایان» را می‌سازد. بعد از «صلیب زرد» یک فیلم‌نامه دیگر، نوشته سعید شاهسواری را به فارابی دادم و تا به امروز جوابی نداده‌اند، از چه می‌ترسند؟ متوجه شده‌اید یک نوع فرهنگ میان مدیران و مسئولان جاری است که نه جواب می‌دهند و نه توضیح؟ اغلب دنبال کارهای خنثی و بی‌دردسر می‌گردند که تهدیدی برای پست و مقام و میزشان نباشد.
یکی دیگر از کارهای فارابی، درباره فیلم «یک گزارش واقعی» است که پس از پنج‌سال خاک‌خوردن در آرشیو حالا سر از سوپرمارکت‌ها درآورده است، شاید اولین‌باری است که یک فیلم قبل از اکران در سینماها در سوپرمارکت‌ها و مغازه‌ها پخش می‌شود.آن هم با نازل‌ترین کیفیت نوری و رنگ و بدون مشورت و هماهنگی و اجازه کارگردان. خب… واقعا یعنی چه؟ من هرگز اهل غرزدن نیستم و روش من نیست. در هر شرایطی استقلال و منش خودم را حفظ کرده‌ام و با گذشت زمان نه اهمیتی برای این تصمیم‌ها قائل هستم و نه توقعی دارم. آنها می‌آیند و می‌روند و امثال ما می‌مانیم و کار می‌کنیم. نگاه کنیم به آنها که رفتند و آنها که در این حرفه ماندند…
 طبق گفته شما قاعده و قانونی برای فیلم‌سازی و حمایت ارشاد و فارابی وجود دارد؟
قاعده و قانون فقط برای دورزدن فیلم‌سازهاست، شما اگر خودی باشید هرساله فیلم می‌سازید. چه میلیاردها بودجه بخواهید و چه نخواهید. اگر خودی نباشید باید با هزار و یک اما و اگر فیلمی بسازید و با هزار و یک اما و اگر به نمایش درآورید و بروید خانه در صف بعدی؛ یعنی پنج تا شش سال بمانید. اگر هم تازه‌کار هستید باید با مشقت بسیار و بودجه بسیار اندک، فیلمی بسازید که شاید جایی جرقه‌ای بزند و سر زبان‌ها بیفتد.
تمام این سال‌ها نه خودی بوده‌ام و نه غیرخودی، تلاشم این بوده که بی‌خودی نباشم. هرگز حاضر به ساختن فیلم با این روش‌ها نیستم. با گدابازی نمی‌شود فیلم ساخت. بسیاری از همکاران من در خانه نشسته‌اند و بی‌کارند، بسیاری در شأن خود نمی‌بینند که سر کج کنند و رضایت بدهند که باری به هر جهت باشند. بسیاری از بی‌برنامگی و بحران و بی‌مدیریتی دچار سردرگمی شده‌اند. بسیاری نمی‌خواهند نان را به نرخ روز بخورند و بسیاری با ایده‌هاي زیبا سکوت پیشه می‌کنند. بعضی‌ها هم راه‌حل را در جنجال و سروصدا و دعوا می‌دانند که همیشه هم در این سال‌ها جواب داده است. مدیران و مسئولان که نمی‌خواهند مورد سؤال این و آن قرار بگیرند یا مقام خود را از دست بدهند، به‌سرعت از این نوع افراد حمایت می‌کنند تا سروصدا را بخوابانند. آن شور و جذبه در فیلم‌ها و فیلم‌سازان گم شده و این همه ناشی از بلاتکلیفی و بحران مدیریت است.
 در این سال‌ها بیشتر بازی می‌کنید و حاضر نیستید به هر شکلی در سینما کار کنید، اما مدت‌هاست که از تئاتر فاصله گرفتید، گروه تئاتر «پیاده» که شما و مهدی هاشمی بنیان‌گذارانش بودید، کارهای ماندگار و جذابی روی صحنه برد، اما سال‌هاست که شما سراغی از تئاتر نگرفتید، چرا؟
البته من این شانس را دارم که بازیگری هم می‌کنم و همیشه کارهایم را انتخاب می‌کنم و اجازه نمی‌دهم انتخاب شوم و بعد از ٤٥ سال این حق را به خودم می‌دهم. من از تلویزیون با «سلطان و شبان» شروع کردم و در بعضی سریال‌ها بازی می‌کنم و سعی می‌کنم گزیده باشند. امروزه تئاتر در بین مردم جا افتاده و از آن استقبال می‌شود. در تئاتر مثل فیلم‌های اول و دومم فقط عشق است و تنها عشق است که همه را سر پا نگه می‌دارد و به آنها انگیزه می‌دهد. کدام تئاتری یا به شکل عام سینماگر را می‌شناسید که امورات زندگی‌شان از این راه بگذرد؟ دخل‌وخرج‌شان با هم بخواند؟ فقط رنج و سرمستی و شور همکارانم است که نمی‌گذارد چراغ‌شان در این خانه بسوزد. ان‌شاءالله در فرصت بعدی مفصل درباره همه چیز سینما، تئاتر و تلویزیون صحبت خواهم کرد. الان باید به سر صحنه برگردم و گروه را منتظر نگذارم.
 در چه سریالی مشغول بازی هستید؟
سریالی با نام موقت «در جست‌وجوی آرامش» به کارگردانی سعید سلطانی و تهیه‌کنندگی علی آشتیانی‌پور.




مسعود فراستی: کات را در فیلم مجیدی چه کسی داده؟ قطعا استورارو!/ ابرهه مثل جومونگ است

سینماژورنال: چندی قبل نشست نقد و بررسی فیلم «محمدرسول‌ا..(ص)» مجیدی در دانشگاه صداو سیما با حضور مسعود فراستی، منتقد سینما و دانشجویان برگزار شد.

به گزارش سینماژورنال فراستی کوشید در این نشست برخی از نقدهای مهمی که به فیلم مجیدی وارد می داند را به صراخت بیان کند و از جمله این نقدها، تأثیرگذاری بیش از اندازه مدیر تصویربرداری فیلم بر کارگردان است.

سینماژورنال متن کامل گفته های فراستی در این نشست را به نقل از “فارس” ارائه می دهد:

چه‌طور می‌شود که فیلمساز 20 سال قبل بلد بوده ولی الان بلد نیست؟

درام دو سر دارد، درام شکل نمی گیرد اگر همه خوب یا بد باشند. درام کنتراست و تضاد است و بین خوبی و بدی و بین آدم مثبت و منفی است. یک جمله ای فیلمساز (هیچکاک) دارد که خیلی دوستش دارم، می‌گوید: خوبی یک فیلم به قدرت بدمن هایش است، هرچقدر بهتر دربیاید این طرفی قوی‌تر و درست‌تر در می آید، یعنی کلید درام اینجاست. ما وقتی در بچه های آسمان صدای نمکی را می‌شنویم و بعد تصویرش را می‌بینیم که دم میوه فروشی می‌آید و آن کفش را می‌برد وظیفه‌اش را انجام می‌دهد و چیزهای کهنه را جمع می‌کند. در روح ما، ما را عصبانی می‌کند، ولی یک آدم فقیر است و کارش جمع کردن آت و آشغال است، وقتی فیلم به بوسه ماهی روی پا می رسد دیگر همه خلاص می شویم، کفش رسیده است و قبل از این صحنه کفش را خریده و پشت باربر دوچرخه است یعنی پاداش اینجایی اش را گرفته است و پاداش آنجایی را هم از طریق ماهی‌ها می‌گیرد. این به خاطر باور و دل و بلدی فیلمساز در آن لحظه است، این حرف من یک ذره سوال ایجاد می‌کند که چه‌طور می‌شود فیلمساز 20 سال قبل داشته چنین فیلمی می‌ساخته و بلد بوده، الان بلد نیست. چه شده که بعد از 20 سال که به نظر من بهترین فیلم بعد از انقلاب را ساخته است چنین سقوطی کرده است؟

یک لحظه «آن» در «محمدرسول‌الله(ص)» نیست، چه شده است؟ قصه شرح حال حضرت رسول (ص) تا 10-12 سالگی است، تمام عوامل فنی صد برابر عوامل فنی «بچه های آسمان» است، هزینه بیش از صدبرابر است، آدم های «بچه های آسمان» هم پشت آن هستند.

انسان باورمند در فیلم  کجاست؟

چه چیزی فیلم را خوب می‌کند؟ انسان باورمند و کاربلد. اگر باورمند باشد و کاربلد نباشد جلو نمی رود و اگر کاربلد باشد و به کارش باور نداشته باشد هم نمی گویند فیلم خوب است، ما در شرایط سینمایی آمریکا نیستیم که باور نداشته باشیم و همه تکنیسین های قابلی باشیم، چون بدترین‌ فیلم آمریکایی را هم که می‌بینید حداقل کیفیت را بلد است اما در بهترین فیلم‌های خودمان می بینیم چقدر ایراد دارد. چه چیزی سینمای ایران را نجات می داد؟ چه چیزی بچه های آسمان، دیدبان، مهاجر و سفر به چزابه را به وجود آورد؟ تکنیک؟ یا باور؟

کات را چه کسی می داد؟ قطعا استرارو 

در فیلم «بچه های آسمان» در صحنه ای که علی و زهرا در حیاط نشسته اند کفشش کثیف است، زهرا می‌گوید کفشت کثیفت است و علی می‌گوید بشوریمش، و شستن کفش تبدیل به صحنه شاد می‌شود که معرکه است، «ملک‌زاده» خودمان پشت دوربین بوده است، آن لحظه چه شده است؟ ببینید چقدر حس و حال دارد و شاد است. این از باور می‌آید، آن خانه بغل خانه فیلمساز بوده است و می شناخته و نفسش در آنجا بوده و در همان کوچه ها با مردم سلام و علیک داشته است، علی از جنس خودش بوده و فیلم درآمده است. «کات» را در «محمدرسول‌الله(ص)» چه کسی می داد؟ استرارو یا مجیدی؟ قطعا استرارو  و من این را ثابت می‌کنم. حتی حرکت‌های دوربین استرارو را هم که می‌بینید تکراریست. وقتی فیلمنامه درست نیست و دو سه نفر که اصلا از جنس فیلمساز و قصه فیلم نیستند نشسته‌اند و چیزهایی انتخاب کرده‌اند و خیال انگیز کرده اند که نمی فهمم معنی اش چیست. یعنی شما برای زندگی حضرت رسول خیال ساخته اید؟ عوامل فنی هم که هم تفکر و هم جنس با فیلمساز نبوده اند.

نورهای فیلم نور مسیحی است

 یک نما در فیلم محمد(ص) هست که ابرهه مثل جومونگ است، به آن نما دقت کنید، قبل از اینکه نما باز شود چقدر از این طرز لباس پوشیدن سمپاتی تولید می کند! واقعا فکر می‌کنید که یک قهرمان است و باز که می‌شود می بینید که یک جانور زشت است، این یعنی چه؟ یعنی یک بدمن را هم در نمی آوری؟ این فیلم چه درآمده است؟ تمام نورهای فیلم نور مسیحی است و ربطی به ما ندارند، نور زرد ماقبل رنسانس که الگوی این آدم بوده، هرچند طبیعی است اما اینجایی نبوده است و یک آدم مسیحی نیمه چپ است، با نور زرد به صورت عبدالمطلب و ابوطالب و … دوربین حرکت می کند و از دور به چهره می‌آید و نور زرد می شود و بازیگر از زیر سری تکان می دهد، به این نقاشی می‌گویند. چه کسی گفته این نقاشیست؟ اگر کادر و نور درست باشد به چه درد ما می خورد؟ مگر سینما یک پلان زیباست؟ ابدا. سینما زیبایی از پس تاثیرگذاری است، تاثیرگذاری باید به زیبایی ختم شود.

شخصیت پردازی پیامبر و بار دراماتیک فیلم کجاست؟

تمام نورپردازی فیلم غیر از اینکه مسلمانی نیست و مسیحی- یهودی است به درد ساختن شخصیت مسلمان نمی‌خورد، این مهمترین چیزیست که فیلمساز به آن می‌نازد و به درد نمی‌خورد. دوم اینکه فیلمساز می‌گوید حضرت محمد (صلوات الله علیه) را همه می شناسند پس خیلی نیاز به شخصیت پردازی نداشتیم و با همین جمله تمام می کند، یعنی چه؟ اگر بشناسم که کار تو سخت تر می شود چون سخت گیرتر می‌شوم، اگر نشناسم می‌گویم این چیست که ساخته‌ای؟ این بچه مرفه صدای دخترانه موسشواری محمد(ص) ماست؟ اگر حضرت محمد (ص) کودکی جدی دراماتیکی ندارد مگر مجبوری بسازی؟

این یعنی به شدت تفکر فیلمفارسی است

و بعد چرا اینقدر این بچه رفاه زده هست و چوپانی‌اش توریستی است!؟ نان پخش کردن و بدتر از همه دختری که از زنده به گوری درش می‌آورد اوج حماقت است که بچه را از گور در می آورد و به پدر کریه المنظرش می گوید چه چشم های زیبایی دارد. این یعنی به شدت تفکر فیلمفارسی است، اگر آن آدم به ناحق است که هست چرا زشتش می‌کنید. می گویند حضرت مسیح با حواریون از جایی رد می شده و یک سگ نیمه مریض می‌بیند، حواریون می‌گویند چه سگ زشتی؛ و حضرت می‌گوید چه چشم های زیبایی دارد و احتمال می دهم مجیدی این را شنیده که کاش نشنیده بود، نمی‌داند حضرت مسیح شوخی نمی‌کند و واقعا چشم زیبا دیده .

احتیاط و میزانسن های غلط

فیلم به شدت محتاط است، تاورکرین‌ها بسیار محتاطانه است و جایی کات می‌خورد که فقط نشان دهد نگاهش از بالا به این طرف است ولی وسط اینها که کات می‌زند اتفاقا نشان می‌دهد حرکت اینقدر جسور نیست، در فیلم «شتر» خوب است ولی جاهای دیگر این درستی را نمی‌بینیم یعنی دوربین غلط شروع ‌می‌کند و میزانسن نمی‌داند چه کار می‌کند، یا صحنه‌ای که دور کعبه دارند طواف می‌کنند، شجاع نوری هست و طفل می‌گوید همه اینها طوافشان باطل است و دوربین بالا می‌کشد، این چه‌کار می‌کند؟ یعنی یک میزانسن فیلم، میزانسن درستی که بتواند نتیجه بگیرد نیست، یا صحنه ابرهه که خیلی مونتاژ آهنگینی هم دارد.

دعوای اول فیلم خاطرتان هست که بین ابوطالب و ابوسفیان است؟ میزانسن طرف ابوسفیان است و همه حق را به ابوسفیان می‌دهند، آن میزانسن است. تنها چیزی که در فیلم یک ذره بازی دارد داریوش فرهنگ در همان نقش است که آن هم برای این فیلم نیست و از قبل آمده است.

 




چماق‌به‌دستان در تعقیب کوروش تهامی!!!+عکس

سینماژورنال: کوروش تهامی جزو بااخلاق‌ترین بازیگران سینما و تلویزیون است؛ بازیگری که شاید در برخی اوقات به دلیل همین اخلاقش(!) نتوانسته بسیاری از موقعیتهای هنری که می‌توانسته به دست آورد.

به گزارش سینماژورنال تهامی هرچند در سالهای اخیر در آثاری چون “زبان مادری” و “تنها در چند دقیقه سکوت” ایفای نقش داشته است اما خاطره‌انگیزترین کاراکترهای پنج سال اخیرش، نقشهایی است که در “برف روی شیروانی داغ” و “گناهکاران” ایفا کرده است.

تهامی به تازگی ایفای یکی از متفاوت ترین نقشهایش را در درامی تاریخی-سیاسی به نام “آشوب” پشت سر گذاشت؛ فیلمی به کارگردانی کاظم راست‌گفتار کارگردانی که او را به واسطه کارگردانی آثاری چون “چک” و “نقاب” می‌شناسیم.

“آشوب” در سکوت خبری جلوی دوربین رفت و کارگردان فیلم شاید به خاطر پرهیز از آنچه ایجاد حواشی می نامید سعی کرد عکسی از آن به رسانه ها ندهد اما حدودا یک ماه قبل سینماژورنال از حضور کوروش تهامی با پنج گریم متفاوت در این فیلم خبر داد(اینجا را بخوانید) و همین امر کنجکاوی مخاطبان نسبت به پروژه را بیشتر کرد.

چماق به دستان در تعقیب “آشوب”

“آشوب” داستان زندگی اولین فارغ التحصیل ادبیات دانشگاه تهران را روایت می کند که بر اثر بروز یک اتفاق وارد لاله زار شده و به پیش پرده خوانی می‌پردازد؛

این فارغ‌التحصیل که نام هنری “آشوب” را برای خود انتخاب کرده در کوران حوادث دهه سی خورشیدی با سیاست درگیر شده و به آشوبی برای رژیم پهلوی بدل می‌شود!

در نخستین تصاویری که از این پروژه از طریق سینماژورنال منتشر می‌شود کوروش تهامی در نمایی دیدنی در حال فرار از چماق به دستانی دیده می‌شود که در تعقیب او هستند؛ حال و هوای صحنه نشان دهنده حوادث منجر به کودتای 28 مرداد 1332 است و آنها هم که به دنبال تهامی یا همان “آشوب” هستند هم احتمالا دارودسته “شعبان جعفری” مشهور به “شعبون بی‌مخ” اند!

آشوب
کوروش تهامی در نمایی از “آشوب”

نیمی از تدوین انجام شده و اولین نمایش در جشنواره خواهد بود

 به گزارش سینماژورنال به تازگی پروسه فیلمبرداری “آشوب” به اتمام رسید. این درام تاریخی روزها در مرحله تدوین و صداگذاری به سر می برد.

نیمی از تدوین اثر نیز تاکنون توسط نیما کلباسی انجام شده است و صداگذاری را هم محمود موسوی‌نژاد انجام داده است.

ساخت و اجرای ترانه‌های سنتی و پاپ بخش موزیکال

بخشی از “آشوب” به واسطه سیر تحول کاراکتر اصلی دارای بار موزیکال است. ترانه های مربوط به این بخش که ترکیبی از سنتی و پاپ است ساخته و اجرا شده است.
کار ساخت موسیقی را علی راست گفتار برعهده داشته است؛ برادرزاده کارگردان فیلم.

اولین نمایش “آشوب” در جشنواره سی و چهارم فیلم فجر خواهد بود.

کاظم راست گفتار آخرین بار چهار سال قبل و با کمدی-خیابانی “چک” در جشنواره سی اُم فیلم فجر حضور داشت؛ نمایش “چک” در جشنواره البته  حواشی خاص خود را هم داشت و به سانسور بخشی از نماهای پرمخاطب اثر با بازی ثنا حاجی‌زاده بدل شد.

با این حال راست‌گفتار ترجیح داده همچنان اولین رونمایی تازه ترین اثرش “آشوب” را هم در جشنواره فیلم فجر انجام دهد.

آشوب
داریوش فرهنگ در نمایی از “آشوب”

فهرست عوامل “آشوب”
نویسنده، کارگردان و تهیه کننده: کاظم راست گفتار

بازیگران: کوروش تهامی، آتیلا پسیانی، یکتا ناصر، امیرحسین صدیق، داریوش فرهنگ، محمدرضا هدایتی، ارژنگ امیرفضلی، نادر سلیمانی، رامین ناصرنصیر، نیما فلاح، فرهاد آییش،فخرالدين صديق شريف، داريوش كاردان، همايون ارشادى، رضا فياضى، سعيد اميرسليمانى، رضا بنفشه خواه، آشا محرابى، ليلا اوتادى، ميرطاهر مظلومى، غلامحسين لطفى، مژگان غلامى، بهرام سرورى نژاد، خسرو اميرصادقى، شروين اميرصادقى و با حضور داریوش فرهنگ و شهره لرستانی و دهها بازيگر ديگر

مدیر تصویربرداری: مرتضی پورصمدی
صدابردار : محمود سماك باشى
طراح گريم: شهرام خلج
مدير هنرى: نيلوفر راست گفتار
تدوين: روزبه كلباسى
صداگذار: محمود موسوى نژاد
جلوه هاى ويژه كامپيوترى: امير و كامران سحرخيز

آشوب
کوروش تهامی در نمایی دیگر از “آشوب”



رامین ناصرنصیر مفهوم متنی “آشوب” را لو داد⇐داستان روشنفکرانی که برای حفظ عقاید باید در کنج خانه بپوسند+عکس

سینماژورنال: هفته گذشته بود که گزارشی درباره تیم بازیگران پروژه “آشوب” و گفتگو با بازیگر اصلی آن کوروش تهامی که با پنج گریم مختلف در فیلم ظاهر شده، در سینماژورنال منتشر شد.(اینجا را بخوانید)
به گزارش سینماژورنال انتشار آن گزارش در شرایطی رخ داد که تیم تولید این درام تاریخی و بخصوص کاظم راست گفتار کارگردان آن حین فیلمبرداری با چراغ خاموش پیش رفته و هیچ اطلاعاتی به رسانه ها نداده بودند.

حالا یک هفته بعد از گزارش سینماژورنال رامین ناصرنصیر یکی از بازیگران “آشوب” با نگارش یادداشتی اجتماعی مفهوم متنی اثر را هم لو داده است.

داستان معصومیت از دست رفته روشنفکران
در این یادداشت که تصویری از روز آخر فیلمبرداری ضمیمه اش شده آمده است: “آشوب” یک درام تاریخی درباره  این مساله هست که چگونه روشنفکران ناچار بوده اند برای بالا رفتن از نردبان موفقیت و پیدا کردن جایگاه اجتماعی درخور معصومیتشون را از دست بدهند.

حتی امروز هم برای حفظ عقاید باید در کنج خانه پوسید
ناصرنصیر ادامه داده است: این موضوعی آشناست که امروز هم حتی برای بسیاری از هنرمندان مصداق دارد؛ یا باید برای حفظ عقایدشان در کنج خانه بپوسند، و یا بر خیلی از چیزهایی که می بینند و حس می کنند چشم بپوشند تا امکان فعالیت و دیده شدن پیدا کنند.

عکس دسته جمعی گروه تولید "آشوب"
عکس دسته جمعی گروه تولید “آشوب”



گلایه داریوش فرهنگ از دستمزدهای پایین و زیر خط فقر(!!!)عوامل ایرانی فیلم مجیدی!/ شیفتگی خارجی پسندی زیادی بین تهیه کنندگان این کار بود!

سینماژورنال: تازه ترین فیلم مجید مجیدی لقب پرهزینه ترین اثر تاریخ سینمای ایران را به خود اختصاص داده است.
به گزارش سینماژورنال این فیلم با بودجه ای 150 میلیارد تومانی تولید شده و چنان که در میان مخاطبان شیوع یافته تیم تولید آن نیز دستمزدهای خوبی گرفته اند.

اما انگار این همه واقعیت نیست چراکه داریوش فرهنگ بازیگر نقش “ابوسفیان” در این فیلم در گفتگو با محمدصادق شایسته در “سینما” گلایه هایی را درباره وضعیت دستمزدهای عوامل ایرانی این کار طرح کرده است.

این کار نه برای داریوش فرهنگ منفعت مالی داشته و نه برای دیگر عوامل
داریوش فرهنگ گفته است بازی در پرهزینه ترین فیلم سینمای ایران برایش منفعت مالی نداشته همان گونه که معتقد است برای دیگر عوامل ایرانی هم منفعت نداشته است و آنها خیلی حیثیتی وار وارد کار شده اند.

شیفتگی خارجی پسندی زیادی بین تهیه کنندگان این کار بود!
فرهنگ می گوید: نه من بلکه تمام عوامل ایرانی این پروژه بزرگ و عظیم مالی، معصوم ترین و مظلوم ترین افراد بودند و متاسفانه شیفتگی خارجی پسندی زیادی بین تهیه کنندگان این کار بود و این یک واقعیت است که نه برای من بلکه برای همکاران ایرانی ام در پروژه، این فیلم یک مساله حیثیتی بود.

دستمزدهای ایرانیها در برابر بودجه عظیم فیلم کاملا زیر خط فقر بود
وی خاطرنشان می سازد: مسائل مالی ایرانیهای این فیلم در برابر بودجه عظیمی که داشت کاملا زیر خط فقر بود. این مساله که اینجا عنوان می کنم در برابر خود مجیدی، تهیه کنندگان و عوامل خارجی هم گفته ام و در آینده دوباره تکرار می کنم. این سنت تحت تاثیر خارجیها قرار گرفتن را باید از خودمان دور کنیم.




کوروش تهامی با ۵ گریم متفاوت نقش اول “آشوب” را ایفا کرد!+عکس/او در این فیلم خوانندگی هم می‌کند!/ کارگردان “آشوب”درباره این ماجرا سکوت کرد اما تهامی حضورش را تأیید کرد و درباره کاراکترش به سینماژورنال توضیح داد

سینماژورنال/مارتا ثناوش: کاظم راست گفتار کارگردانی که پیش از این آثاری چون “چک”، “نقاب” و “زنان ونوسی مردان مریخی” را ساخته بود این روزها مشغول فیلمبرداری تازه ترین اثرش “آشوب” است.

به گزارش سینماژورنال “آشوب” داستان زندگی اولین فارغ التحصیل ادبیات دانشگاه تهران را روایت می کند که بر اثر بروز یک اتفاق وارد لاله زار شده و به پیش پرده خوانی می پردازد اما این هم انتهای مسیر وی نیست چراکه در نهایت در کوران حوادث دهه سی خورشیدی وی با سیاست درگیر شده و به آشوبی برای رژیم پهلوی بدل می شود!!!(اینجا را بخوانید)

از آتیلا پسیانی و امیرحسین صدیق تا داریوش فرهنگ، عزت ا.. انتظامی و البته کوروش تهامی

آتیلا پسیانی، یکتا ناصر، شهره لرستانی، امیرحسین صدیق، همایون ارشادی، داریوش فرهنگ، محمدرضا هدایتی، رامین ناصرنصیر، نیما فلاح، فرهاد آییش و البته کوروش تهامی از جمله بازیگرانی هستند که در این پروژه ایفای نقش داشته اند.

گویا عزت ا.. انتظامی بازیگر قدیمی سینمای ایران نیز در این فیلم نقش کوتاهی ایفا کرده است.

راست گفتار “آشوب” را اواسط شهریورماه با مدیریت فیلمبرداری مرتضی پورصمدی و در لوکیشنهایی واقع در شهرک سینمایی غزالی کلید زد و طی یک ماهی که از فیلمبرداری گذشته هم هیچ عکس یا اطلاعات رسمی را از پروژه منتشر نکرد تا از بروز حواشی پیرامون کار جلوگیری کند.

نه حامد بهداد وارد پروژه شد و نه امین حیایی و نه حتی حسام نواب صفوی

پیش از شروع تولید، انتخاب بازیگر اصلی “آشوب” که می بایست بازیگری می بود که تجربه خوانندگی هم داشته باشد از جمله موضوعات مورد بحث رسانه ها بود و بازیگرانی چون حامد بهداد، امین حیایی و حسام نواب صفوی از جمله گزینه های بازی در این نقش بودند اما در نهایت توافقات لازم با هیچ کدام از این گزینه ها فراهم نشد.(اینحا را بخوانید)

قرعه به نام بازیگری محجوب به نام کوروش تهامی افتاد

با انتشار لیست احتمالی بازیگران “آشوب” هم هیچ توضیحی درباره بازیگر اصلی آن ارائه نشد اما شنیده های سینماژورنال حکایت از آن دارند که کوروش تهامی نقش اصلی “آشوب” را بازی می کند یعنی کاراکتری به نام “آشوب” که حین فیلم بخشهای مختلف زندگیش روایت میشود.

کارگردان “آشوب” فقط می گوید فیلمبرداری تا انتهای مهر ادامه دارد

راست گفتار در گفتگو با سینماژورنال نه این مساله را تکذیب می کند و نه تأیید و فقط درباره روند تولید پروژه می گوید: فیلمبرداری تا انتهای مهرماه ادامه خواهد داشت و تدوین کار بصورت همزمان با فیلمبرداری در حال انجام است تا فیلم به موقع به جشنواره برسد.

راست گفتار در چرایی عدم انتشار خبر یا تصویر رسمی از پروژه بیان می دارد: برای تمرکز بیشتر بر کارمان تا انتهای فیلمبرداری هیچ عکسی منتشر نخواهیم کرد!

کوروش تهامی حضورش در نقش اصلی را تأیید کرده و “آشوب” را اثری ساختارگرا می داند

کارگردان “آشوب” درباره شخصیت اصلی کار چیزی نمی گوید اما کوروش تهامی بازیگر این شخصیت شنیده های سینماژورنال را تأیید کرده و درباره حضور در این فیلم به سینماژورنال بیان می دارد: فکر می کنم “آشوب” یکی از متفاوت ترین کارهای من است. فیلم در عین داستانگویی به شدت ساختارگراست و بلحاظ فرمی متفاوت ترین ساخته کارگردان آن به شمار می رود.

تهامی با بیان اینکه پربازیگر بودن پروژه باعث شد کار طاقت فرسایی را پشت سر بگذارد ادامه می دهد: بازیگران فراوانی در کار حاضر بودند و تنوع نقشها و البته طولانی بودن پروسه فیلمبرداری سبب ساز آن شد که واقعا پروسه سختی را پشت سر بگذارم.

در این یک ماه هر روز آفیش بودم

وی می افزاید: در طول فعالیت بازیگریم سابقه نداشته در پروژه ای بازی کنم که بازیگر اصلیش هر روز آفیش باشد اما در این یک ماهی که از فیلمبرداری می گذرد من تقریبا هر روز آفیش بودم و جالب اینکه هر روز جلوی دوربین می رفتم.

صحبتهایی برای ضبط قطعات آوازی صورت گرفته

از آنجا که شخصیت اصلی “آشوب” در برهه ای از زمان به پیش پرده خوانی و خوانندگی هم روی می آورد انتخاب کوروش تهامی که سابقه فعالیتهای موسیقی هم دارد و البته در نوازندگی دو ساز تنبک و دف مهارت دارد، در این نقش چندان عجیب نیست.

این بازیگر درباره اینکه آیا در “آشوب” به خوانندگی هم پرداخته به سینماژورنال می گوید: به هر حال سوابق موسیقایی در انتخاب من بی تاثیر نبوده و صحبتهایی برای ضبط بخشهای آوازی بعد از اتمام فیلمبرداری صورت گرفته است.

کوروش تهامی در آشوب

کوروش تهامی با گریم اصلی “آشوب”

این بازیگر بااخلاق ادامه می دهد: کل داستان آشوب در سالهای قبل از انقلاب اسلامی می گذرد و بیشتر در دهه سی خورشیدی و البته که سبکی که باید قطعات آوازی در آن سبک ضبط شود موسیقی سنتی است.

کوروش تهامی که پیش از این سابقه ایفای نقشهای سینمایی متفاوتی در “برف روی شیروانی داغ”، “به رنگ ارغوان” و “گناهکاران” را داشته است خاطرنشان می سازد: در “آشوب” پنج گریم متفاوت دارم چون بنا بوده پنج مقطع سنی متفاوت از زندگی کاراکتر روایت شود.

وی در پایان گفته های خود به سینماژورنال می گوید: امید زیادی دارم که نقشم در این فیلم دیده شود چون زحمت زیادی برای کاراکتر کشیده ام.

آشوب
محمدرضا هدایتی، کوروش تهامی، نیما فلاح و رامین ناصرنصیر در پشت صحنه “آشوب”



داریوش فرهنگ: شرايطي بسيار رياكارانه، بي‌اخلاق و دروغ رایج شده/تلويزيون و وزارت ارشاد دچار بحران شديد مالي شده‌اند

سینماژورنال: «دغدغه من جدا از دغدغه مردم نيست و آن انتظار يك گشايش در كارها است.»

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “اعتماد” داريوش فرهنگ شرح‌دغدغه‌هاي اين‌روزهايش را با گفتن اين جمله كوتاه آغاز كرد و به اينجا رسيد كه از خبرهاي تلخي بگويد كه اين روزها شنيده:«مدت‌هاست خبر سرطان همكاران و هموطنان‌مان را به‌صورت خيلي غيرطبيعي مي‌شنويم و به راحتي از كنار آن مي‌گذريم. يا خبر خشكسالي و بي‌آبي كشورمان را مي‌شنويم و بدون اينكه كاري انجام دهيم، از كنار آن مي‌گذريم. مدت‌هاست عادت كرده‌ايم هر روز و هر ساعت خبري از اختلاس‌هاي كلان چند هزار ميلياردي را بشنويم، به سرعت از اين خبر مهم بگذريم و فردا هم يك اختلاس جديد از جاي ديگر سر باز كند و هيچ‌كس هم كاري نكند.»

مدتهاست یک خبر خوش نمی شنویم

فيلمساز ايراني اين‌روزها نگران احوال مردم است و تعريف مي‌كند: «مدت‌هاست يك خبر خوشي كه لبخند فراموش شده مردم را به لبان آنها برگرداند، نمي‌شنويم. چشم‌هاي مردم بي‌فروغ شده و دل‌هاي آنها خسته است. نشانه‌اي از اميد، كار، نشاط و سعادت در اوضاع زندگي مردم ديده نمي‌شود.»

شرايطي بسيار رياكارانه، بي‌اخلاق و دروغ اين طرف و آن‌طرف جاري شده و با قدرت درحال تاختن است

دغدغه‌هاي فرهنگ از مردم فراتر نمي‌رود و باز ادامه مي‌دهد: «وقتي مردم با اين دغدغه‌ها روبه‌رو هستند، نمي‌توان دغدغه‌ شخصي داشت. شرايطي بسيار رياكارانه، بي‌اخلاق و دروغ اين طرف و آن‌طرف رایج شده و با قدرت درحال تاختن است. به نظر مي‌رسد ارزش‌ها با كلمات جابه‌جا شده مثلا انگار شريف بودن جاي خودش را به چاپلوسي و دلالي داده. ساده‌دلي جاي خودش را به ساده‌لوحي داده است. اگر كسي بخواهد احترام براي خود و كارش قايل باشد، انگار عقب‌مانده است و از آن‌ قافله عقب مانده. همه‌چي درهم و برهم و شلوغ است و آدم‌ها سرجاي خود قرار ندارند. در اين شرايط انتظار داريد دغدغه من چه باشد. انگار همه در يك رقابت بي‌اخلاقي مسابقه مي‌دهيم كه از قافله عقب نمانيم. امروز را بگذرانيم و فردا دوباره روز از نو به همين منوال ادامه دهيم.»

همه ما از دولت، مسوولان و مجلس دربرابر آينده و تاريخ ايران مسوول هستيم

نگراني حرف اصلي داريوش فرهنگ است و همه را درباره آينده كشور مسوول مي‌داند، آينده‌اي كه معلوم نيست چه ميراثي براي آن به جا گذاشته شود: «من اعتقاد دارم همه ما از دولت، مسوولان و مجلس دربرابر آينده و تاريخ ايران مسوول هستيم و بايد جواب دهيم. كدام ميراث را مي‌خواهيم براي آيندگان به جا بگذاريم، هر سال بيشتر به اهميت اين جمله مي‌رسم كه انگارهر سال دريغ از پارسال شده است.»

تلويزيون و وزارت ارشاد دچار بحران شديد مالي شده‌اند

اين كارگردان به كم‌كاري‌هاي فرهنگي هم اشاره مي‌كند و مي‌گويد: «تلويزيون و وزارت ارشاد دچار بحران شديد مالي شده‌اند، بحراني كه باعث شده كارها با كيفيت ساخته نشوند وخيلي از كارها به‌صورت باري به هرجهت و خنثي توليد شوند. در دهه ٦٠و ٧٠ توليدات سينما و تلويزيون جذاب‌تر و حرفه‌اي‌تر بود و موضوعات و مضاميني كه سوژه قرار مي‌گرفت، براي مردم بيشتر اهميت داشت. فرهنگ ما به خصوص تلويزيون از مردم عقب‌تر است، بايد يك خانه‌تكاني اساسي و يك برنامه‌ريزي درست در رسانه‌ها و مخصوصا تلويزيون انجام شود، جهان و انديشه‌ها تغيير كرده و ما بايد اين را بپذيريم.»

ديگر كسي فاصله يك متري خودش را هم نمي‌بيند

فرهنگ، اشاره‌اي هم به تقويت انگيزه مردم مي‌كند: «بايد انگيزه‌ها را به‌حركت دربياوريم. مردم درگير روزمرّگي شده‌اند كه ديگر كسي فاصله يك متري خودش را هم نمي‌بيند، چه برسد به ديدن دورنما.»

اين كارگردان از چند طرح و پروژه سينمايي و تلويزيوني‌اش خبر مي‌دهد كه به دليل بحران مالي كنار گذاشته شده اما او همچنان منتظر است كه در كارها گشايشي ايجاد شود.




داریوش فرهنگ در نقش جوانی داوود رشیدی؟+عکس

سینماژورنال: شاید کمتر کسی است که بداند داریوش فرهنگ از جمله بازیگرانی است که در برهه ای از زمان برای ایفای نقش در سریال “هزاردستان” تست گریم شده بود.

به گزارش سینماژورنال عبدا.. اسکندری گریمور “هزاردستان” به تازگی تصویری از فرهنگ را با تست گریم این سریال منتشر کرده است؛ تصویری که با کمی دقت در آن شباهتهای فراوانش با کاراکتر “مفتش شش انگشتی” سریال مشخص می شود.

ِآیا فرهنگ بنا بود در این سریال نقش جوانی “مفتش شش انگشتی” را بازی کند؟!

جالب است که بدانیم در نهایت هم نقش جوانی و هم میانسالی مفتش را داود رشیدی ایفا کرد که از اساتید تئاتر داریوش فرهنگ بوده است.

داریوش فرهنگ با تست گریم "هزاردستان"
داریوش فرهنگ با تست گریم “هزاردستان”



حمله دزدان دریایی به کشتی ایرانی+عکس

سینماژورنال: فیلم «تا مدار 10 درجه» در آخرین مراحل فنی قرار دارد.

به گزارش سینماژورنال فیلم «تا مدار 10 درجه» به کارگردانی مهرداد خوشبخت و تهیه کنندگی مهدی تربتی فرد در حال حاضر در آخرین مراحل فنی قرار دارد و طبق برنامه ریزی ها طی یک ماه آینده آماده پخش خواهد شد.

 

تربتی فرد درباره مراحل فنی این پروژه گفت: «تدوین همچنان توسط علیرضا همتی و زیر نظر مهرداد خوشبخت در حال انجام است و تا اواخر ماه جاری به پایان می رسد. نام فیلم نیز از «من پدرم دریا» به «تا مدار 10 درجه» تغییر پیدا کرد و به نظرم این نام همخوانی بیشتری با موضوع فیلم دارد».

 

او اضافه کرد: «با توجه به اینکه نفتکش های شرکت ملی نفتکش ایران جهت صادرات نفت از خلیج عدن -که در مدار 10 درجه قرار دارد – باید از این مکان عبور کنند تصمیم گرفتیم نام فیلم را به «تا مدار 10 درجه» تغییر دهیم. دزدان دریایی در همین منطقه کشتی ها را مورد حمله قرار می دهند و نیروی دریایی ارتش برای محافظت از ناوگان دریایی از مدار 20 درجه عبور کرده و تا تنگه باب المندب که در مدار 10 درجه قرار دارد حضور پیدا می کنند».

 

داریوش فرهنگ، محمود عزیزی، حسن جوهرچی، حسین مهری، افشین نخعی، سارنگ بهمنی، ساناز نیک نام، افشین طائی، امین سیدی، داود محمدی، ناهید ثناگو و مرتضی زارع دیگر بازیگران اصلی این فیلم هستند.

 

«من پدرم دریا» به قلم مشترک کریم خودسیانی و حمزه صالحی درباره پارسا، فرزند ناخدا یاور است که برای تصویربرداری از انتقال نفت توسط نفتکش به کشورهای خارجی، راهی سفری دریایی می شود. این در حالی است که به دلیل مقتضیات شغل پدر، پارسا همواره دچار تعارضات اساسی با او بوده اما حمله دزدان دریایی خلیج عدن به نفتکش ایران و عملیات موفقيت آمیز نیروی دریایی ارتش به فرماندهی ناخدا یاور با دزدان، محملی برای تغییر نگاه پارسا نسبت به پدرش می شود… .

 

این پروژه عظیم با همکاری نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی و شرکت ملی نفتکش ایران تولید شده و محصول مرکز امور نمایش سيما (سیما فیلم) است.

 

سایر عوامل اصلی پروژه عبارتند از: مدیر تولید: رضا نصیری نیا، مدیر تصویربرداری: سیروس عبدلی، تصویربردار: سیدهادی سیدحسینی پویا، صدابردار: سامان شهامت، طراح صحنه و لباس: آرتا ماهان، مجری طرح: شرکت ترنج فیلم تصویر، طراح گریم: نوید فرح مرزی، دستیار اول کارگردان و برنامه ریز: رضا شریفی، مشاور رسانه ای: امین اعتمادی، عکاس: سینا عبدلی، مدیر تدارکات: محمود کوچکی