1

درگذشت حبیب کاووش؛ تجاری ساز چپ انرژیک!!

سینماروزان: حبیب کاووش کارگردان سینمای ایران به علت ابتلا به سرطان درگذشت.

به گزارش سینماروزان کاووش از جمله فیلمسازان چپ نضج یافته در سینمای پس از انقلاب بود که متأثر از افکار توده گرای خویش دو فیلم “آب” و “پرواز در قفس” را قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ساخته بود.

حبیب کاووش بعد از انقلاب چند فیلم تجاری پرفروش ساخت و از جمله “دادشاه” و “آتش پنهان”. “دادشاه” با حضور سعید راد نه فقط در اکران اولش در اوان دهه شصت بلکه در اکرانهای یک دهه بعدش نیز همچنان پرمخاطب بود.

“آتش پنهان” هم هرچند درباره مقاومت فلسطین بود و با بازیگران ناشناس تولید شد ولی بخاطر نماهای اکشن مورد توجه قرار گرفت.

کاووش تجربه ملودرام سازی موفق را هم با “امید” در کارنامه داشت.

آخرین فیلم تولیدی کاووش “محفل ایکس” بود که شاید به دلیل حجم بالای خشونت هیچ گاه اکران سراسری نیافت.

حبیب کاووش از جمله اعضای باسابقه جامعه صنفی تهیه کنندگان سینمای ایران بود و در اواخر دهه هشتاد سخنگویی پرانرژی برای شورای صنفی نمایش بود.




واکنش عبدالله اسفندیاری به نامه تند و تیز حبیب کاووش خطاب به وزیر ارشاد⇐یادت رفته که دو فیلم خودت را با حمایت همان «دیکتاتورهای دلسوز» ساختی؟/اگر «دیکتاتورهای دلسوز» نبودند اصلا نمی‌توانستی وارد سینما شوی/به جای نامه‌نگاری به فیلمسازی بپرداز!!

سینماروزان: دلنوشته حبیب کاووش کارگردان آثاری نظیر «دادشاه»، «فصل خون» و «پرواز در قفس» به وزیر ارشاد و متصف کردن «دیکتاتوری دلسوزانه» به تیم مدیریتی محمدمهدی حیدریان با واکنش عبدالله اسفندیاری از مدیران سالیان بنیاد فارابی مواجه شد.

به گزارش سینماروزان عبدالله اسفندیاری در واکنش به نامه حبیب کاوش به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بیان کرد که او فراموش کرده دو فیلمش در دهه 60 با حمایت همان دیکتاتورهای دلسوز تولید شده است!!

عبدالله اسفندیاری از مدیران سینمای ایران در دهه 60 با انتقاد از نامه اخیر حبیب کاوش به سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و استفاده از کلمه «دیکتاتورهای دلسوز» برای مدیران سینما در دهه 60 گفت: استفاده آقای کاوش از این کلمه که خود من برای اولین بار استفاده کردم، ناشی از عدم مطالعه درست و آگاهی درباره ریشه این کلمه است اما ایشان ظاهرا یادشان رفته دو فیلمش به نام‌های «امید» و «آتش پنهان» در دهه 60 و  با حمایت همان «دیکتاتورهای دلسوز» تولید شد است.

اسفندیاری اظهار کرد: نامه ایشان دارای چند وجه مختلف است. وجه نخست درباره استفاده از کلمه «دیکتاتورهای دلسوز» برای مدیران سینما در دهه 60 و تعمیم آن به مدیران فعلی سینما است که به اعتقاد من ایشان اطلاعات کافی از ریشه این کلمه ندارند.

او افزود: کلمه «دیکتاتورهای دلسوز» را برای اولین بار خود من در توصیف شرایط کاری مدیران دهه 60 بکار بردم که معنای امروزی کلمه حکیم حاکم است در بیان افلاطون است و در یک تفکر قدیمی ریشه دارد و اشاره به نوعی رفتار طرفدارانه و دلسوزانه و توام با باید و نباید از سوی مسولان برای جهت دهی درست نسبت به موضوعی دارد که اصلا چیز عجیبی نیست اما به نظر می‌رسد دلیل استفاده ایشان در نامه از روی بی‌اطلاعی است.

این مدیر سابق سینمایی ادامه داد: نکته دوم در نامه آقای کاوش این است که ایشان پس از انقلاب چندین فیلم ساختند که  دو فیلم ایشان به نام‌های نام‌های «امید» و «آتش پنهان» در دهه 60 و  با حمایت همان «دیکتاتورهای دلسوز» تولید شد است. «آتش پنهانی» که به موضوع فلسطین اشغالی می‌پردازد و به نوعی موفق‌ترین فیلم ایشان محسوب می‌شود و اگر همان «دیکتاتورهای دلسوز» دهه 60 نبودند شاید اصلا ایشان نمی‌توانست وارد سینما شود و باید این سوال را مطرح کرد که چرا امروز نمی‌توانند کاری را بسازند؟

تهیه‌کننده فیلم آماده اکران «نرگس مست» خاطرنشان کرد: در صحبت‌های آقای کاوش البته یک وجه سیاسی هم وجود دارد که مسبوق به سابقه است و پیش از این هم و در دوران مدیریت آقای شمقدری از این نوع اظهارنظرهادر مصاحبه‌‎ها و یا بیانیه‌ها شاهد بودیم اما مجموعه این سخنان در ارتباط با مدیریت دهه 60 به هیچ عنوان منصفانه نیست چراکه هنوز هم بسیاری از بزرگان سینما، سیاست‌های آن دوران را در پیشرفت سینمای ایران موثر می‌دانند.

اسفندیاری در خاتمه اظهار کرد: هرچند نامه آقای کاوش کاملا نامه‌ای غیرمنصفانه است اما نگارش آن را می‌توان ناشی از عدم فعالیت ایشان در سینما پس از دوره‌ای که در زمان آقای شمقدری مسولیت داشتند دانست و اشتباهشان این است که به جای کارکردن و فعالیت سعی دارند از طریق مصاحبه‌های جنجالی و یا نامه‌نگاری در بطن اخبار باشند در حالیکه اگر فیلمسازی بلد هستند بهتر است به جای پرداختن به حاشیه به فیلمسازی بپردازند.




کارگردان «دادشاه» خطاب به وزیر ارشاد نوشت⇐چرا در سازمان سینمایی، میلی غیرقابل مقاومت برای «دیکتاتوری دلسوزانه» و بازگشت به دهه شصت را شاهدیم؟؟

سینماروزان: سیاستهای محمدمهدی حیدریان در سازمان سینمایی آن قدر به‌روز و پویا نبوده است که بتواند نمره قبولی بگیرد. حیدریان به واسطه سابقه قبلی خود در معاونت سینمایی به سازمان سینمایی آمد و اصلی ترین انتظار از او بود که در کنار به کارگیری نیروهای تازه نفس و انرژیک به اصلاح ساختارهای بودجه‌خوار تأسیس شده در دوران رییس معزول بپردازد و از آن مهمتر اسباب توزیع عادلانه حمایتهای دولتی را برای سینماگران فراهم کند.

اما هیچ کدام از این اتفاقات نیفتاد و به جایش امتداد تزریق بودجه به ساختارهای بودجه‌خوار و راه اندازی گروههای بودجه‌خوار برای گونه‌های مختلف سینمایی را شاهد بوده‌ایم. اخیرا هم در یک روند کاملا در تضاد با اصل 144 قانون اساسی، راه‌اندازی اکران فیلم خارجی به موسسه رسانه های تصویری و رییسش سپرده شده که کمترین تجربه ای در اکران حتی محدود ندارد. بماند که حیدریان برای آن همه آشفتگی اکران96 هم هیچ چاره مشهودی قرار نداده است.

حبیب کاووش از جمله سینماگران نضج یافته در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی که فیلمهایی مانند «دادشاه»، «پرواز در قفس» و «فصل خون» را در بحبوحه سالهای پرهیاهوی ابتدای انقلاب ساخته در یادداشتی برای عباس صالحی وزیر ارشاد با انتقاد از سیاستگزاری های محمدمهدی حیدریان، کارنامه حدودا یک ساله وی را با عبارت «دیکتاتوری دلسوزانه» نواخته است!

متن یادداشت حبیب کاووش را بخوانید:

به نام خدا

جناب آقای صالحی
وزیر محترم فرهنگ ارشاد اسلامی

پس از سلام و ادب و تبریکات این عید تازگی ها و دوباره شدن ها و تکامل یافتن ها ان شاءالله…عرض میکنم شما در بدو طلوع تان در قامت وزیر ارشاد،این فرهنگی ترین وزارت خانه کشور از خود پیشینه ای فرمودید که من و به احتمال زیاد،بسیاری از اهالی هنر را چه در نگاه و چه در جان! به وجد کشاند.

شما از مطالعه کتاب های ماندگار! دیدن فیلمهای بسیار تاثیر گذار! محشور بودن با تئاتر و… فرمودید! شما همانید! نه خوانش کتاب ها را میتوان که از شما بر گرفت و نه دیدن آن فیلمها و نه … ،به نظر، شما پیش از آنکه یک رجل سیاسی باشید یک انسان منطقی هستید،چه بدون آغشته بودن بر منطق هرگز نمیتوان آن کتابها،فیلمها،تئاترها و نوا ها را از راه جان درک کرد.

عرض میکنم چندی است که یک میل غیر قابل مقاومتی در معاونت سینمایی یا همان سازمان سینمایی به وجود آمده تا همه چیز به شکل سالهای دهه شصت یا همان دوران «دیکتاتوری دلسوزانه»!؟-البته به گفته خودشان- بازگردد.

کلمه داور بی اختیار آدمی را یاد ترازو میاندازد، در فرهنگ معین و در معنای داور آمده است: دادور ،حکم،کسی که میان نیک و بد حکم کند،کسی که برای قطع و فصل مرافعه دو یا چند نفر انتخاب میشود…

داوران محترمى كه براى جشنواره ملى فجر انتخاب شدند بی هیچ گفتگو از فرهیختگان، نخبگان و اثرگذاران سینما هستند و حقیر خود از هر چند نفر اینان بسیار آموخته و هنوز هم می آموزم، اما این فرزانگان (موضع) ویژه سیاسی دارند و هر چند نفر-فاش میگویند و از «گفته»خود دلشادند-و دلیلی هم ندارد که نگویند و دلشاد هم نباشند! آن چنان که بعضی دیگر و در جناح های دیگر میگویند و دلشاد هم هستند!

اما…آیا این اشخاص ارزشمند در غیاب مدافعان جناح مقابل به تنهایی  «داوربی طرف» و یا «ترازوی میزان» جشنواره فجر میتوانند باشند – که یک جشنواره ملی است – ؟! که مملو از فیلمهای دو جناح حاضر در ایران است … و آن جنس از داوری ها و مصاحبه‌های صادقانه دوستان داور، خود روشن کننده بسیارهاست.

نفرمایید که کار به آنان سپرده شده و شما دخالتی در آن نمیکنید که مسموع نیست. شما وزیر ارشاد هستید و آن جمع هم به ظاهر منعکس کننده نظرات و منویات شمایند.گو اینکه همه میدانند معاونت سینمایی توسط چه دستان پنهانی اداره میشود و بالطبع بسیاری کارها از جمله تعیین داورها و… به دبیر و … ارتباط مستقیمی ندارد که فعلاً شرح اش بماند برای بعد ان شاءالله. اما شما وزیر ارشادید! باید وزیر همه باشید! اصلاح طلب و اصولگرا و حتی دگراندیش! آن انفجار اختتامیه  و… را به خاطر دارید؟

اگر در خانه کس است یک حرف بس است!
هزار جهد بکردم که سرّ عشق بپوشم
نشد بر سر آتش ميسّرم كه نجوشم




بعد از حمایت از رقیب روحانی در انتخابات⇐سازنده «دادشاه» به سراغ پروژه گران «بادهای پول‌آور» رفت

سینماروزان: حبیب کاوش کارگردانی که به جز سخنگویی شورای صنفی نمایش در دولت دوم احمدی نژاد بخاطر فیلم دهه شصتی «دادشاه» شناخته میشود قصد تولید فیلمی به نام «بادهای پول آور» را دارد.

به گزارش سینماروزان حبیب کاوش که آخرین فیلمش «محفل ایکس» را بیش از یک دهه قبل ساخته است و در این سالها همواره برای تولید آثار تازه اش مشکل سرمایه داشته است در حالی خبر از تولید فیلمی تازه داده که در انتخابات اخیر از ابراهیم رییسی رقیب حسن روحانی حمایت کرده بود و همین مسأله شاید شرایط حمایت برخی ارگانها و نهادها از پروژه وی را فراهم کند.

حبیب کاوش درباره تولید «بادهای پول آور» به «مهر» گفت: قصد دارم به زودی فیلم سینمایی «بادهای پول آور» را بسازم زیرا در جامعه امروز خیلی از افراد به ویژه جوانان تابوتِ روان آرزوهای خود شده اند و برای مثال اگر یک روز با غول چراغ جادو مواجه شوند یکی از آرزوهایشان رسیدن به پول برای برآورده کردن آرزوهایشان است.

وی افزود: ما برای این اثر درخواست پروانه ساخت داده ایم و در صورت کسب مجوز، پیش‌تولید «بادهای پول آور» را در شهریور ماه و فیلمبرداری را یک ماه بعد از آن در تهران آغاز می کنیم و بخش هایی از فیلم نیز در جنوب کشور روایت می شود.

کاوش بیان کرد: این مساله موضوع روز جامعه ما است البته تنها به کشور ما اختصاص ندارد بلکه در همه جای دنیا چنین موضوعی وجود دارد و هر روز که پیش می رویم جوانان بیشتر از آرزوهای خود بازمی مانند و همانطور که گفتم سینه آنها تابوت آرزوهایشان است.

این کارگردان اظهار کرد: فیلمنامه «بادهای پول آور» نوشته خودم است و در حال حاضر نیز مشغول مذاکره با سرمایه‌گذاران هستیم ضمن اینکه در نظر داریم از بازیگران حرفه ای و جدید برای ایفای نقش های این اثر استفاده کنیم. «بادهای پول آور» کارهای تصویری زیادی دارد و از این نظر پروژه گرانی خواهد بود.




کجایی خسروخان معتضد که ببینی چه بر سر تاریخ می‌آورند؟/آقای “گروه سینمایی تازه تأسیس”! لطفا تاریخ را تحریف نکن!

سینماژورنال/حامد مظفری: اینکه صبح یکی از روزهای ابتدایی هفته صندوق ورودی ایمیلت را باز کنی و با پیامی عجیب از روابط عمومی یک گروه سینمایی تازه تأسیس روبرو شوی که در آن ادعا شده رکورد طولانی ترین زمان نمایش فیلم در تاریخ سینمای ایران متعلق به این گروه است، هم می تواند درس آموز باشد و هم خاطره ساز.

به گزارش سینماژورنال اینکه کمی بعد از آن به سراغ روزنامه سینمایی مطرح کشور رفته و بر روی جلد آن با آگهی بزرگی از  این گروه روبرو شوی که در آن با فونت درشت نوشته شده رکورد طولانی ترین زمان نمایش در تاریخ سینمای ایران متعلق به دو فیلم از محصولات همین گروه تازه تأسیس است هم درس آموز است و هم خاطره ساز.

درس آموز از آن جهت که به هر حال می بینیم همان طور که خسرو معتضد یعنی کسی که تاریخ کشور از اشکانیان تا مصدق از کانال او روایت میشود فرموده اند تحریف تاریخ فقط متعلق به گذشتگان نبوده و در روزگار فعلی هم خیلیها هستند که برای اثبات خویش به تحریف واقعیات تاریخی می پردازند و خاطره ساز از این جهت که در میان انبوهی از هزینه هایی که صرف راه اندازی این گروه شده و البته بازگشت مالی چندانی نداشت حالا برای موجه جلوه دادن این هزینه های بی بازگشت، یک فعل هزینه‌بر دیگر صورت می گیرد.

دست اندرکاران این گروه سینمایی ادعا کرده اند که با اکران 9 ماهه “ماهی و گربه” و اکران 8 ماهه “پرویز” رکورد طولانی ترین زمان نمایش در تاریخ سینمای ایران را شکسته اید اما بدجوری به بیراهه رفته اند.

“سنگام” کجای این رکوردهاست؟

آقای گروه سینمایی تازه تأسیس! نمی دانیم اسم فیلم “سنگام” را شنیده اید یا نه. همان محصول بالیوودی که راج کاپور هم کارگردانش بود و هم تهیه کننده اش و هم در آن ایفای نقش می کرد. این فیلم فقط در سینما همای سابق که در خیابان فردوسی واقع شده بود یک سال تمام روی پرده بود و روزی هشت سانس هم به نمایش درمی آمد.

شاید بگویید “سنگام” فیلم خارجی بود و رکورد شما درباره ایرانیان است.

“گنج قارون” را هم فراموش کردید؟

در میان فیلمهای ایرانی بودند فراوان فیملهای موسوم به فارسی که بیشتر از یک سال روی پرده بودند. مهمتر از همه “گنج قارون” بود که بعد از اکران موفقیت آمیز اولیه اش که بیشتر از شش ماه طول کشید تا چهار سال در اکران نوروزی سینماهای مرکز شهر روی پرده می رفت. از آن گذشته “گنج قارون” تا چند سال به طور مداوم در سینماهای تازه تاسیس شهرستانها هم روی پرده می رفت و ماهها روی پرده می ماند.

یادمان نرود که “گنج قارون” شش ماه در 15 سینما و هر سینما روزی 5 سانس روی پرده می رفت آن هم در تهرانی که جمعیتش حدودا 2 میلیون وو نیم نفر بود!!!

شاید بگویید اینها فیلمفارسی بودند و محصول پیش از انقلاب و رکورد شما درباره فیلمهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی است.

“عقابها” و “دادشاه” که دیگر نباید یادتان رفته باشد!

اگر کمی به حافظه تان فشار بیاورید در همین سینمای بعد از انقلاب اسلامی فیلمهایی را داشتیم مثل “عقابها”ی ساموئل خاچکیان و “دادشاه” حبیب کاووش که از زمان ساختشان در اوایل دهه 60 تا حدودا یک دهه بعد یعنی اوایل دهه 70 در سینماهای مرکز شهر و سالنهای لاله زار روی پرده بودند چون مخاطب داشتند.

آقای گروه سینمایی تازه تأسیس! پس اینکه می گویید رکوردشکنی کرده اید نه تنها درست نیست که یک فانتزی سازی تمام عیار است.

هنروتجربه
تازه ترین آگهی تبلیغاتی “هنروتجربه”

ای کاش از عضو سیاستگذارتان می پرسیدید

آقای گروه سینمایی تازه تأسیس! شما که سردبیر یکی از نشریاتی را که اخیرا برای “گنج قارون” ویژه نامه پر و پیمانی را درآورد در هیات سیاستگذارت داری چرا این چنین بی توجه به عواقب این تحریف تاریخی، رپورتاژ آنها را در اختیار رسانه ها گذاشتی؟ کافی بود از این سردبیر درباره این رکوردشکنی کسب اطلاع کنی تا او به طور کامل در این باره به شما اطلاعات بدهد.

پیشنهادی برای اصلاح این رپورتاژ

آقای گروه سینمایی تازه تأسیس! هنوز هم دیر نشده! برای اینکه این تحریف تاریخی بیشتر از این به چشم نیاید به طراح آگهی هایتان بگویید در انتهای تیتر “رکورد طولانی ترین زمان نمایش در تاریخ سینمای ایران” عبارت “در گروه سینمایی هنروتجربه” را بیاورد و خلاص.

پی نوشت: در بالای آگهی طراحی شده برای این تحریف تاریخی عبارت “سینمای هنروتجربه تقدیم می کند” به چشم می خورد. هر چه فکر کردیم ربط این عبارت که بیشتر برای ترغیب مخاطبان به حضور در یک مراسم خاص مانند تماشای فیلم یا اجرای کنسرت موسیقی به کار می رود با این آگهی را درنیافتیم.