1

سریال‌سازی کارگردان “خانه پدری” برای شبکه اول سیما

سینماروزان: کیانوش عیاری که سابقه ساخت سریالهایی نظیر “روزگار قریب” و “هزاران چشم” را در کارنامه دارد قصد دارد به زودی یک سریال دیگر برای رسانه ملی بسازد.

به گزارش سینماروزان این سریال “88 متر” نام دارد و آن طور که عیاری خود به “شرق” گفته بلافاصله بعد از پایان کار تولید فیلم تازه اش “کاناپه” به سراغ ساخت این سریال خواهد رفت؛ سریالی که برای شبکه اول سیما ساخته خواهد شد.

 ماجرای ساخت سریال «٨٨ متر» به گواه اخبار منتشره، به سال ٩١ برمی‌گردد. عیاری در گفت‌وگویی اعلام کرده بود قصد داشته در سال ٨٧ ساخت این مجموعه را آغاز کند، ولی به دلایل مختلف از جمله تأمین‌نشدن بودجه مالی این کار به تعویق افتاده است.

طبق گفته او، داستان این مجموعه در زمان معاصر اتفاق می‌افتد و راجع به آپارتمانی است که به چند خانواده فروخته شده.  خبر بازگشت کیانوش عیاری به تلویزیون را می‌توان از منظر تغییروتحولات احتمالی تلویزیون و توجه بیشتر این رسانه به کیفیت مجموعه‌هایش به فال نیک گرفت.

کیانوش عیاری در همه این سال‌ها به آرمان‌های سینمای آماتور وفادار ماند. در میان سریال‌های او، «روزگار قریب» درخشان‌تر و مرتفع‌تر است، تا آنجا که بسیاری از همکاران او مدعی‌اند بهترین سریال در میان همه سریال‌های دو دهه اخیر است.

عیاری بارها گفته این سریال را بی‌هیچ فیلم‌نامه‌ای جلوی دوربین برده است. شب‌به‌شب پیش از فیلم‌برداری، فیلم‌نامه روز بعد را می‌نوشته است. شاید به‌همین‌دلیل زمان‌بندی ساخت آثارش تنها با نظارت مستقیم خود او به نتیجه می‌رسد. 




شفاف‌سازی مجری طرح “کاناپه” عیاری درباره روند انتخاب بازیگران این فیلم

سینماژورنال: در روزهای گذشته اخباری در برخی رسانه‌ها منتشر شد مبنی بر آن که کیانوش عیاری برای تولید “کاناپه” با بازیگرانی نظیر شهاب حسینی، ابوالفضل پورعرب و جهانگیر الماسی به توافق نهایی رسیده است.

به گزارش سینماژورنال شاهرخ دستورتبار مجری طرح “کاناپه” در گفتگو با سینماژورنال با تکذیب این خبر بیان کرد: هنوز با هیچ بازیگری قرارداد رسمی امضاء نشده است.

دستورتبار که در تولید “خانه پدری” هم به عنوان مجری طرح در کنار عیاری بود با اشاره به اینکه عیاری در ماههای گذشته با بازیگران مختلفی نظیر مهدی هاشمی، شهاب حسینی و ترانه علیدوستی برای حضور در “کاناپه” مذاکره داشته است اظهار داشت: گفتگوهای اولیه با برخی بازیگران انجام شده و علیرغم حصول توافقات اما قراردادی با هیچ بازیگری منعقد نشده است.

درامی با یک کاناپه در محوریت ماجراها

به گزارش سینماژورنال “کاناپه” در کنار “چاله چوله” یکی از دو طرح سینمایی عیاری است که بعد از “خانه پدری” در دستور کار قرار گرفته بود. در این بین تولید “چاله چوله” به نتیجه نرسید اما عیاری قصد دارد “کاناپه” را تولید کند.

کاناپه” درامی است که شخصیت اصلی آن یک کاناپه است!!! کاناپه ای که روزی از روزها از خانه خانواده ای نسبتا مرفه بیرون می‌آید و به جرم مستعمل بودن کنار خیابان گذاشته می‌شود. در این بین خانواده ای که وضعیت اقتصادی چندان مناسبی ندارند کاناپه را به خانه خود برده و بعد از نظافت از آن استفاده می کنند.

اما این تازه ابتدای ماجراست چراکه آشنایی دختر و پسری از این دو خانواده و خواستگاری پسر از دختر در حضور همان کاناپه است(!) که اتفاقاتی عجیب و غریب را شکل می‌دهد؛ اتفاقاتی که در عین کمدی بودن بار تراژیک هم دارند…

شاهرخ دستورتبار
شاهرخ دستورتبار



کیانوش عیاری “میرمهنا” را به رسانه ملی می‌آورد؟

سینماژورنال: کیانوش عیاری از کارگردانان سینمای ایران است که وقتی به رسانه ملی آمد توانست سریال‌هایی مانند «هزاران چشم» و «روزگار قریب» را بسازد که با بهره‌گیری از استانداردهای بالای جذب مخاطب و به واسطه ایجاد نوعی تعلق خاطر به زندگی ایرانی و سنت‌های شرقی، مورد توجه قرار گرفت.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “صبح نو” عیاری یک دهه پیش از این به دنبال تولید پروژه‌ای با عنوان «میرمهنا» بود؛ پروژه‌ای تاریخی که بخش‌هایی از اتفاقاتی را روایت می‌کرد که در قرن دوازدهم خورشیدی و در جنوب ایران رخ داده بود.

او طرح ابتدایی این کار را به مدیران بنیاد سینمایی فارابی ارائه داد و البته که مدیران این نهاد نیز با تأیید طرح از وی خواستند فیلمنامه کار را هم نگارش کرده و ارائه کند. فیلمنامه هم تصویب شد اما کار به برآورد بودجه که رسید، ورق برگشت و شرایط به سمتی پیش رفت که تولید عملاً میسر نشد.

در هفته‌های گذشته و با حضور مدیران تازه در رسانه ملی استفاده از کارگردانان کارکشته و تولید سریال‌های الف به عنوان راهکاری برای عبور از بحران کمبود مخاطب در رسانه ملی در دستور کار قرار گرفته است و در کنار آقایان داوود میرباقری و حسن فتحی، کیانوش عیاری هم از کارگردانانی قلمداد شده که بر حضورش در تولید سریالی اثرگذار می‌شود حساب باز کرد.

آیا «میرمهنا» در رسانه ملی تولید خواهد شد؟
اما آیا کیانوش عیاری خود راغب به این است که طرح «میرمهنا» را برای تولید یک سریال به رسانه ملی ارائه دهد؟ آیا فکر می‌کند با محدودیت‌های بودجه‌ای رسانه ملی بتوان این پروژه را به انتها رساند؟

آقای شاهرخ دستورتبار مجری طرح «میرمهنا» که نگارش طرح اولیه اثر هم با حضور وی صورت گرفت با اشاره به اینکه اگر شرایط تولید به صورت همه جانبه فراهم باشد، می‌توان برای تولید این فیلمنامه در تلویزیون هم تعامل داشت به «صبح‌نو» گفت: فیلمنامه اصلی این کار برای یک درام تاریخی سینمایی بود که البته با پرداخت کامل به فارابی ارائه شده بود.

در زمان دولت نهم و حضور آقای محمدرضا جعفری جلوه در بنیاد فارابی فیلمنامه تصویب شد ولی در تأمین هزینه به مشکل خورد.

وی ادامه داد: فارابی می‌خواست «میرمهنا» را با هزینه‌ای معمولی جمع کند اما عیاری اصرار داشت که یا کار را انجام ندهد یا با پروداکشن وسیع و حضور بازیگران شاخص آن را اجرا کند و نهایتاً نیز به همین دلیل پروژه معلق شد.

دستورتبار که در سال‌های اخیر در اغلب تجربه‌های کارگردانی عیاری کنارش حضور داشته و در تازه‌ترین فیلمش «کاناپه» هم به عنوان مجری طرح حاضر است با بیان اینکه در همان زمان که فیلمنامه «میرمهنا» را به فارابی ارائه داده‌اند صحبت از موجود بودن طرحی به همین نام در سازمان به نام نادر ابراهیمی بود، گفت: یادم می‌آید که آن زمان گفتند نادر ابراهیمی که بیشتر به واسطه «آتش بدون دود» می‌شناسیمش نیز روی چنین طرحی کار کرده و البته به نتیجه نرسیده است اما طرح «میرمهنا»ی عیاری کاملاً متفاوت و البته با دیدگاهی جامع نسبت به این شخصیت نگاشته شده است.

احترام به مخاطب؛ شرط اصلی تولید
این سینماگر ادامه داد: فیلمنامه «میرمهنا» با این اولویت نگاشته شد که بر وجهه قهرمانی این شخصیت تأکید کند؛ او به شدت با سلطه هر گونه قوای غربی از هلندی‌ها گرفته تا انگلیسی‌ها و بیگانگانی که قصد تصرف و تکه‌تکه کردن ایران را داشتند، مخالف بود. برای همین هم سعی می‌کرد اموالی را که آنها از بومیان جنوب می‌دزدیدند با پاتک زدن به خودشان به صاحبان اصلی‌اش بازگرداند.

شاهرخ دستورتبار درباره اینکه چقدر می‌توان امیدوار بود که تولید این پروژه در ردیف پروژه‌های حمایتی سازمان صداوسیما در روزگار مدیران جدید قرار گیرد، اظهار داشت: کیانوش عیاری کارگردانی است که امتحان خود را در رسانه ملی پس داده است. همین سریال «روزگار قریب» را درنظر بگیرید که بارها بازپخش شده و همچنان مخاطب خود را دارد. چرا؟ چون اندیشه‌ای که پشت تولید این سریال بود برمبنای احترام به مخاطبان و البته ارزش قائل شدن برای مدیوم تلویزیون بود. قطعاً اگر همراهی برای تولید «میرمهنا» هم صورت گیرد همین احترام به مخاطب در اولویت قرار خواهد گرفت.

شاهرخ دستورتبار
شاهرخ دستورتبار



رییس اداره نظارت آب پاکی را روی دست کیانوش عیاری ریخت

سینماژورنال: “عصبانی نیستم، “خانه پدری”، “خانه دختر”، “آشغالهای دوست داشتنی” و “رستاخیز” از جمله فیلمهای توقیفی در دولت یازدهم هستند.

به گزارش سینماژورنال هرازگاه صحبتهایی درباره حل مشکل و روی پرده رفتن این فیلمها شنیده می‌شود و در نهایت نیز هیچ اتفاق تازه ای رخ نمی‌دهد.

به تازگی نیز حبیب ایل بیگی رییس اداره نظارت با حضور در برنامه “شهرفرنگ” شبکه خبر درباره دو عنوان از این آثار حرف زده است.

امیدوار به حل مشکل “رستاخیز”
آن طور که “ایلنا” گزارش داده حبیب ایل بیگی درباره آخرین وضعیت فیلم “رستاخیز” گفت: این فیلم با بودجه غیر دولتی ساخته شده است و بخشی از هزینه آن از سوی شیعیان و مسلمانان جهان تأمین شده است.

وی ادامه داد: در آخرین صحبت‌هایی که با احمدرضا درویش کارگردان فیلم داشتیم، ایشان همچنان معتقد بود که امکان حذف شخصیت حضرت عباس (ع) از فیلم وجود ندارد.

وی ادامه داد: امیدواریم مسائل حقوقی این فیلم حل شود و دولت نیز کمک کند تا بخشی از هزینه‌های این فیلم تأمین شود و با رضایت دو طرف فیلم در سال ۹۵ اکران شود زیرا فیلم “رستاخیز” ابراز ارادت سینمای ایران به واقعه عاشورا و امام حسین (ع) است.

آب پاکی روی دست عیاری⇐نمایش “خانه پدری” منتفی است

ایل بیگی درباره آخرین وضعیت فیلم “خانه پدری” گفت: تغییری در وضعیت این فیلم به وجود نیامده است و نمایش آن همچنان منتفی است.

اینکه ایل بیگی با چنین صراحتی درباره “خانه پدری” صحبت کرده و به راحتی از منتفی بودن نمایش آن گفت هم جالب به نظر می رسید!




یک سال و اندی بعد از توقیف “خانه پدری”⇐تولید “کاناپه” عیاری هم متوقف شد+توضیحات مجری طرح پروژه درباره این توقف

سینماژورنال: حدودا سه ماه قبل بود که کیانوش عیاری برای فیلمنامه ای با نام “کاناپه” پروانه ساخت گرفت.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال “کاناپه” یک درام اجتماعی است که شخصیت اصلی آن یک کاناپه است؛ کاناپه ای از خانه یک خانواده متوسط به عنوان زباله بیرون گذاشته شده و ورود آن به خانه خانواده ای فقیر سرآغاز ماجراهاست.

ماجراهایی که با خواستگاری پسر طبقه متوسط از دختر فقیر است که امتدادی تراژیک می یابد…

تست بازیگری برای یافتن بازیگر زن به همراه حضور پورعرب و شهاب

عیاری بلافاصله بعد از دریافت پروانه ساخت “کاناپه” پیش تولید آن را آغاز کرد و از آنجا که برای ایفای نقش دختر داستان به دنبال یک چهره تازه می گشت مدتی را هم به تست علاقمندان جوان بازیگری گذراند تا گزینه مطلوب را پیدا کند.

از آن طرف برای انتخاب بازیگران مرد هم وی به سراغ چهره های تازه ای رفته بود و البته توافقاتی را با یکی از چهره های جوانی که در جشنواره اخیر درخشید هم انجام داد.

بنا بود ابوالفضل پورعرب در “کاناپه” ایفاگر نقش پدر دختر داستان باشد و شهاب حسینی هم نقشی متفاوت در کار داشت.

به ناگاه تولید معلق شد

با این حال علیرغم فراهم شدن مقدمات تولید اما “کاناپه” وارد مسیر فیلمبرداری نشد و تولید آن تا اطلاع ثانوی معلق شد.

برخی فراهم نشدن بودجه را دلیل اصلی این توقف می دانند و برخی نیز عدم همراهی بنیاد فارابی را.

از ابتدا هم بنا نبود فارابی بودجه را بدهد

شاهرخ دستورتبار مجری طرح “کاناپه” در گفتگو با سینماژورنال با تایید توقف تولید “کاناپه” گفت: فیلم در آستانه فیلمبرداری بود و بازیگران هم بعد از پروسه طولانی تست بازیگری انتخاب شده بودند ولی در نهایت نشد آنچه باید بشود.

وی با اشاره به نقش فارابی در تولید فیلم و ربط آن به توقف تولید اثر گفت: از ابتدا هم بنا نبود فارابی بودجه تولید را فراهم کند. قرار بر این بود که فارابی به مانند همه پروژه های دیگر به “کاناپه” هم وامی دهد که در نهایت برگردانده شود. تولید فیلم با حضور اسپانسر بخش خصوصی صورت می گرفت که به لحاظ جذب اسپانسر تلاشهایی صورت گرفته بود.

عیاری به پایان بندی ایده‌آل خود نرسیده بود

دستورتبار در پاسخ به این سوال که اصلی ترین دلیل توقف تولید “کاناپه” چه بود بیان داشت: عیاری کارگردانی است که بیگدار به آب نمی زند. در مورد “کاناپه” هم او هرچند علاقه زیادی به تولید داشت اما چنان که باید با پایان بندی فیلمنامه کنار نیامده بود و ترجیح داد که تا رسیدن به پایان بندی ایده آل، قید تولید را بزند.

از “چاله چوله” به “کاناپه” و در نهایت هیچ

به گزارش سینماژورنال اوایل دی 93 بود که ساخته قبلی عیاری با نام “خانه پدری” چهار سال بعد از ساخت وقتی بنا شد با لحاظ درجه بندی سنی به صورت محدود در گروه هنروتجربه روی پرده برود تنها دو روز بعد از اکران از پرده پایین کشیده شد و توقیف گشت.

14 ماه بعد از توقیف “خانه پدری” تولید جدی ترین پروژه پیش روی عیاری یعنی “کاناپه” هم متوقف شد.
عیاری پیشتر قصد تولید فیلمی با نام “چاله چوله” را با حمایت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان داشت که آن فیلمنامه هم به دلیل پاره ای نظرات اصلاحی کانون به تولید نرسید.

حالا باید منتظر ماند و دید در سال 95 طلسم فیلم نساختن عیاری شکسته خواهد شد یا نه.




مینا ساداتی: تمایل داشتم که آقای مجیدی مرا از نزدیک ببینند/مديون شيرخوارگاه آمنه هستم

سینماژورنال: مینا ساداتی بازیگر جوانی که این روزها همچنان با فیلم اخیر مجید مجیدی روی پرده سینماهاست در یکی از معدود گفتگوهایش که با “اعتماد” انجام شده درباره حضور در “محمد رسول ا..(ص)” و همکاری با مجیدی نکات خاصی را بیان کرده است.

به گزارش سینماژورنال مهمترین نکته که در ابتدای گفتگو مطرح شده این است که برمبنای عکسهایی که با تست گریم “آمنه” از او گرفته شده مجیدی او را رد کرده اما بعد از اینکه با مجیدی دیدار حضوری داشته، مجیدی او را پذیرفته است.

ساداتی که در آثاری چون “عیار14″، “خانه پدری” و “عصر یخبندان” هم بازی داشته است حضور در شیرخوارگاه آمنه و در جمع نوزادان بی سرپرست را عاملی مهم در نزدیک شدن به نقش دانسته است.

سینماژورنال متن کامل گفتگوی ساداتی را ارائه می دهد:

چطور شد كه شما به عنوان بازيگر نقش حضرت آمنه برگزيده شديد؟
زماني كه اين نقش به من پيشنهاد شد، تعدادي از گزينه‌ها از ميان عكس‌ها انتخاب شدند و تعدادي ديگر از آنها حضوري تست بازيگري دادند. وقتي از من هم خواستند، در دفتر پيش‌توليد حاضر شدم و تست گريم دادم. بعد از چند روز آقاي مجيدي عكس‌هاي من را ديدند ولي من تاكيد داشتم كه به دفتر بروم و من را با تست گريم ببينند. ايشان گفته بودند كه چهره‌اش به نقش نزديك نيست ولي من تمايل داشتم كه از نزديك من را ببينند و اين گونه حضور من به عنوان بازيگر اين نقش ميسر شد.
  امروز براي مخاطب نام مينا ساداتي با دو نقش، ليلاي سريال «تنهايي ليلا» و ديگري حضرت آمنه در فيلم محمد رسول‌الله (ص) شناخته مي‌شود. هر دوي اين نقش‌ها در ناخودآگاهش تِمي معنوي دارد. اين موضوع مسير حرفه‌اي شما را به عنوان بازيگر سخت‌تر نمي‌كند؟
هدف‌گذاري‌ام را در مسير بازيگري از خيلي وقت پيش تعيين كرده‌ام. از همان زمان كه نخستين كار حرفه‌اي‌ام را با فيلم عيار١٤ به كارگرداني پرويز شهبازي آغاز كردم. بعد از اين دو اثر افراد بيشتري من را مي‌شناسند اما براي خودم همان قدر كه اين كارها دوست‌داشتني و ارزشمند محسوب مي‌شود، عيار١٤ هم به همان ميزان دوست‌داشتني است. فيلم خانه پدري كه مقطع كوتاهي در خدمت آقاي عياري بودم به همان اندازه برايم مهم است، تك‌تك كارهايي كه انجام داده‌ام مثل فيلم‌هاي «عصر يخبندان» و «برف» يا نمايش‌هايي كه روي صحنه اجرا كردم در شكل‌دهي من در مسير بازيگري تاثير داشته‌اند. اين طوري نبوده كه كاملا ناآگاه بروم و در سريال «تنهايي ليلا» ايفاي نقش كنم يا همين طور ندانسته در فيلم «محمد رسول‌الله(ص)» نقش حساسي را ايفا كنم. به خودم ثابت شده كه قرار نيست نگاه‌هاي مردم من را جوزده كند و مسير حرفه‌اي بازيگري‌ام را تحت تاثير قرار دهد. منظورم اين است، سريالي از من پخش شده و خوشبختانه پرمخاطب هم بوده است، من را تحريك نمي‌كند كه بلافاصله بعد از آن بروم يك سريال ديگري كه صرفا مخاطب زيادي دارد، بازي كنم. يكسري از كارها را از روي علاقه انجام مي‌دهم و الان هم اين كار را ادامه خواهم داد.
  در سينماي ايران پيش‌تر اين گونه بوده است كه وقتي كسي در يك نقش مذهبي قرار مي‌گيرد ناخودآگاه آن نقش برايش هاله‌اي مي‌سازد كه هم به خاطر مخاطب و هم به خاطر آن نقش، مسير بازيگري تحت تاثير قرار مي‌گيرد. حالا شما نقشي را بازي كرده‌ايد كه نه فقط در ايران، در جهان نيز ديده شده است. چه تاثيري حضور شما در نقش حضرت آمنه در فيلم «محمد رسول‌الله (ص)» در ادامه مسيرتان داشته است؟
مفروضات سوال شما غلط است. متاسفانه ميان سينماگران ما، تقسيم‌بندي‌هاي مختلفي وجود دارد. با فيلم‌هاي روشنفكري يك جور و با فيلم‌هاي مذهبي هم به گونه‌اي خاص رفتار مي‌شود. اما يك نكته‌اي را نبايد فراموش كنيم كه همه ما بازيگران و سينماگراني هستيم كه در ايران كار مي‌كنيم و همه پايبند به يك‌سري اصول و چارچوب هستيم. همه در فيلم‌هايي كار مي‌كنيم كه با هر نوعي از روايت و مضمون از يك فيلتر عبور مي‌كند، آن هم فيلتر فرهنگي اين جغرافيا. من براي كارم خيلي تقسيم‌بندي‌هاي اين شكلي نمي‌گذارم و نقش براي من مهم است. در مورد فيلم محمد رسول‌الله(ص) در واقع چيزي كه در درجه اول من را خيلي تشويق كرد حضور آقاي مجيدي بود. مجيد مجيدي قبل از آن فيلم «بچه‌هاي آسمان» را هم ساخته است و نبايد فراموش كنيم. اين فيلم يكي از محبوب‌ترين فيلم‌هاي زندگي من است. امروز وقتي اسم مجيد مجيدي مي‌آيد، همه مي‌گويند كارگردان فيلم محمد رسول‌الله (ص)، در حالي كه آقاي مجيدي نخستين فردي بودند كه از طرف ايران نماينده اسكار شدند و در جشنواره‌هاي فيلم كن، برلين و… حضور داشته است. كارگرداني كه فيلم‌هايي همانند «آواز گنجشكها»، «رنگ خدا»، «بچه‌هاي آسمان» را در كارنامه خود دارد، براي من آقاي مجيدي آن است. فكر كردم فيلم حضرت محمد(ص) از نگاه آقاي مجيدي حتما فيلم متفاوتي خواهد شد. اين كار فاكتورهاي ديگري داشت مثل حضور ويتوريو استرارو به عنوان فيلمبردار و تيم حرفه‌اي كه در كنار او قرار داشتند. حضور در كنار تك تك اين عوامل براي من ارزشمند بوده است.
  فكر نمي‌كنيد كار در اين پروژه كمتر از كار در پروژه‌اي به قول خودتان روشنفكري اجازه نقد بازي‌تان را به منتقدان بدهد؟
گاهي اوقات پيش مي‌آيد، دوستان و همكاران شما در بخش سينمايي مطبوعات، فيلمي را ظاهرا نقد مي‌كنند ولي درواقع همه‌چيز را از بنا نابود مي‌كنند. در حالي كه كار در اين پروژه سختي‌هاي زيادي براي تك‌تك عوامل به همراه داشت و حتي دوستان حرفه‌اي‌تر كه به عنوان بازيگر در كنار من حضور داشتند اذعان داشتند كه كار در اين فيلم براي آنها مثل خدمت سربازي مي‌ماند. اتفاقا حضور من در اين پروژه باعث شد تا تجربه چند ساله بازيگري‌ام را تكميل كنم اما اينكه بگويم چون دريك فيلم اينچنيني حضور داشتم، پس مسير حرفه‌اي من از آن به بعد تحت تاثير قرار خواهد گرفت كه راهم را ادامه بدهم، نه، بايد بگويم كه من براساس نقش‌ها، كارم را انتخاب مي‌كنم. يعني فيلمنامه را مي‌خوانم و اگر احساس كردم پله‌اي است براي ادامه كارم در اين حرفه جذاب و پرفراز و نشيب، پس انتخابش مي‌كنم.
  البته كه شما از ابتداي حضور حرفه‌اي‌تان هم با كارگردانان خوبي مثل آقايان شهبازي، كيانوش عياري، مجيد مجيدي و لطيفي كار انجام داده‌ايد.
بله كاركردن با اين بزرگان سعادت بوده. ديگر به اين جريان خيلي فكر نمي‌كنم كه اين فيلمي كه مي‌خواهم بازي كنم يك اثر مذهبي، جشنواره‌اي يا روشنفكري است. البته كه كاركردن با همكاران حرفه‌اي و با سابقه درخشان در اين حرفه هميشه برايم جذاب بوده و خواهد بود. به هر حال ايفاي نقش حضرت آمنه در فيلم محمد رسول‌الله(ص)، نقش بسيار ارزشمندي براي من بوده است و خيلي خوشحالم كه بازي كرده‌ام و احساس مي‌كنم يكي از موهبت‌هاي خداوند بوده است.
  به گمانم بسياري از بازيگران سينماي ايران دوست داشتند در چنين چينشي قرار بگيرند.
احتمالا همكاران زيادي دوست داشتند كه در اين پروژه كار كنند. خيلي از دوستان، قبل از من به آن دفتر مراجعه كرده و تست گريم داده بودند. زماني كه من براي اين فيلم انتخاب شدم و جلوي دوربين رفتم، جلوي دوربين «استرارو»اي مي‌رفتم كه بازيگران بزرگي در دنيا جلوي دوربين او رفته بودند. از طرفي تا به حال در تاريخ سينما بازيگري نبوده است كه در قالب حضرت آمنه به ايفاي نقش بپردازد. راجع به حضرت مسيح و حضرت مريم فيلم‌هاي بسياري ساخته شده است اما راجع به مادر حضرت محمد(ص) تصويري وجود نداشته است و اين حضور براي من جذابيت داشت.
بله، در سينماي جهان اسلام هم تا به حال تصويري از حضرت آمنه خلق نشده بود.
براي نخستين‌بار قرار بود كه چهره حضرت آمنه را ببينيم. اين كار براي من چالش بازيگري در ژانري كه تاكنون تجربه نكرده بودم را نيز به همراه داشت و كار در اين پروژه جزو سخت‌ترين كارهايي بود كه تا آن زمان انجام دادم.
  پس از انتخاب شدن به عنوان بازيگر نقش حضرت آمنه، مجيدي به عنوان كارگردان براي اينكه اين نقش را براي شما تشريح كنند و حضرت آمنه را به شما بشناسانند، جدا از فيلمنامه به چه نكاتي اشاره كرد؟ و نگاهش به اينكه اين نقش بايد چگونه باشد، چه بود؟
تا آنجايي كه من مي‌دانم در تاريخ چيزهاي زيادي راجع به جزييات شخصيت حضرت آمنه وجود ندارد اما يك اصل مشتركي كه در همه جا نوشته شده بود: آرامش شاعرانه اين شخصيت بزرگ، پاكدامني و خصايص والاي انساني ايشان بوده است. زماني كه با آقاي مجيدي صحبت كردم و تمام مراحل گريم، تست بازيگري و دوربين انجام شد و قرار شد كه من در اين نقش بازي كنم، آقاي مجيدي از من خواستند كه فقط آرامشي كه مدنظر ايشان بود براي اين شخصيت، در تمام طول فيلمبرداري با من همراه باشد و من تمام تلاشم را كردم كه اين اتفاق بيفتد.
  اين تلاش شما چگونه بود؟
نخستين اقدامي كه انجام دادم اين بود كه خود را نسبت به دنياي اطرافم ايزوله كردم. از طرفي، تعداد عواملي كه در اين فيلم حضور داشتند، از يك پروژه سينمايي معمولي و شهري خيلي بيشتر بود. بنابراين زماني كه سر صحنه حاضر مي‌شدم، عوامل محرك بسياري وجود داشت كه بازيگر را درگير و ذهن او را مشغول مي‌كرد و من سعي ‌كردم خود را از اين فضا جدا كنم. وقتي دورهم در يك اتاق جمع مي‌شديم، گوش دادن به موسيقي و كتاب خواندن و كارهايي از اين قبيل باعث مي‌شد تا با آرامش عميق‌تري جلوي دوربين بروم.
از جمله كارهايي كه براي نزديك شدن به نقش حضرت آمنه انجام دادم اين بود كه تلاش كردم فيلم‌هاي مذهبي مهم و در دسترس را ببينم، بخشي از آن را خودم فراهم كردم و ديدم و تعدادي از آنها را به پيشنهاد آقايان بيژن ميرباقري و كامبوزيا پرتوي گرفتم و تماشا كردم. قبل از فيلمبرداري فيلم محمد رسول‌الله (ص) سعي كردم تعدادي از كتاب‌هايي را كه راجع به اين شخصيت وجود دارد مطالعه كنم و هر مطلبي كه به من معرفي مي‌شد با دقت مي‌خواندم. نكته ديگري كه در اين سال‌ها تجربه نكرده بودم و ميسر شد، كاركردن با كودكان بود. براي اينكه بتوانم با آنها ارتباط برقرار كنم و براي نزديك شدن به نقش و در آمدن احساس مادرانه، تصميم بر اين شد كه به شيرخوارگاه آمنه بروم. بعد از يك ماه و نيم نامه‌نگاري، سرانجام اين اتفاق رقم خورد و اين فرصت براي من فراهم شد تا به اين مكان عجيب و پرشور بروم. روزهاي اول حضورم در شيرخوارگاه آمنه، به سختي گذشت. آنجا كودكاني نگهداري مي‌شوند كه به‌شدت خواستار آغوش هستند. در مدت زمان اندكي به بچه‌ها علاقه‌مند شدم. اين يك اتفاق ويژه‌اي بود در زندگي‌ام، كه آن را مديون شيرخوارگاه آمنه هستم و البته فيلم محمد رسول‌الله (ص).
   بعد از نمايش فيلم، چه در مونترال و چه در ايران، چه بازخوردي گرفتيد؟ آيا آن اتفاقي كه بايد مي‌افتاد، افتاد و به آنچه مي‌خواستيد رسيديد؟
بازخوردهاي اجتماعي در زندگي من در وهله دوم قرار دارند چرا كه نقد در شكل حرفه‌اي هم گاهي دستخوش دلايل شخصي و غيرحرفه‌اي قرار مي‌گيرد. هميشه سعي كردم مسير درست را در كار حرفه‌اي دنبال كنم و بازيگري براي ذات بازيگري برايم مهم باشد نه جو حاكم. تعدادي بودند كه خيلي فيلم را دوست داشتند و نظرهاي خود را صريح و شفاف اعلام كردند و تعدادي نه. در ميان مردم ديدگاه‌هاي شفاف و بدون حاشيه‌اي وجود دارد. يك روزي به شيريني‌فروشي نزديك منزل رفته بودم و در آنجا پسربچه‌اي شش، هفت ساله ايستاده بود و من را نگاه مي‌كرد. مادرش به او مي‌گفت بيا برويم، مي‌گفت نه آمنه است، مي‌خواهم نگاهش كنم. بعد از آن مادرش نگاه كرد و تا آن لحظه اصلا متوجه من نشده بود. اتفاق‌هاي اينچنيني بخشي از كار ما است اما اين اتفاقات خيلي براي من ملاك تعيين‌كننده‌اي نيست كه به خود بگويم كه ديگر تمام شد، اين اتفاق‌ها خاطره مي‌شود و مي‌گذرد.
  همان طور كه اشاره كرديد هم نقش‌تان در فيلم مجيدي نقش سختي بوده است و هم اينكه شما با عواملي كار كرده‌ايد كه از دنياي سينماي حرفه‌اي آمده‌اند. دنياي سينماي بيگ پروداكشن و صنعت سينما با سلايقي متفاوت از سينماي ايران و به قطع حرفه‌اي‌تر. همين موضوع هم بايد سطح توقع شما را بسيار بالاتر برده باشد.
صددرصد، همكاري در كنار بزرگاني كه تجربه بزرگ دارند براي ما هم در خودآگاه و هم ناخودآگاه پر است از تجربه‌هاي نو و قابل اعتنا. البته ما در سينماي ايران به لحاظ تكنيكال، سينمايي بسيار حرفه‌اي داريم اما در يك موردهايي هنوز سستي‌هايي وجود دارد. گهگاه يكي از اين سستي‌ها در توليد و تداركات است. در پشت صحنه افرادي را داريم كه حرفه‌اي هستند و در حوزه خود مطالعه دارند، اميدوارم كه حضور اين افراد در سينما روز به روز پر رنگ‌تر شود. به جرات مي‌توانم بگويم كه فيلم محمد رسول‌الله(ص) تاثيرات ناخودآگاهي روي سينماي ايران گذاشت كه ما الان متوجه آن نيستيم. مثل يك سرمايه‌گذاري بود كه در مدت طولاني به نتيجه خواهد رسيد. يعني خيلي از كساني كه در صحنه كار مي‌كردند، در گروه لباس كار مي‌كردند، در گروه فيلمبرداري كار مي‌كردند اينها علاوه بر تجربيات تكنيكالي كه با خودشان در گروه‌هاي ديگر آورده‌اند يك‌سري تجربيات رفتاري هم گرفته‌اند. يك‌سري چيزهايي ديده‌اند كه آنها را با خودشان به سينماي ايران آورده‌اند و اين اتفاق بزرگي است. اميدوارم پروژه‌هاي بيشتري پيش بيايد كه ما با سينماي دنيا كار كنيم؛ پروژه‌هاي مشترك بيشتر با كشورهايي كه در سينما فعال هستند و كار مي‌كنند.
  اگر زمان بازگردد و شما با همين تجربه به عقب بازگرديد و بخواهيد دوباره نقش آمنه را بازي كنيد، در بازي‌تان چه اضافه مي‌كنيد و چه كم مي‌كنيد؟
نمي‌دانم چه چيزي اضافه مي‌كنم، اما آدم بايد در موقعيت قرار بگيرد تا بداند. حتي پيش‌توليد يك فيلم هم با توليد آن متفاوت است. نقش آمنه يك نقش استرليزه‌اي بود و خيلي با نقش‌هاي ديگر فرق مي‌كرد. با آن لباس و در آن ظاهر، با آن كلمات و با آن تصويري كه به‌ جز بازيگر چيزهاي ديگري هم در آن مهم است. گاهي فكر مي‌كردم براي بيان احساسي بيشتر، قبل يا بعد از بعضي سكانس‌ها يك چيزهايي لازم دارد براي اينكه حس من در اين لحظه بهتر نشان داده شود اما آيا شرايطش براي من بازيگر پيش مي‌آيد كه در يك چنين پروژه‌اي با آن پروداكشن و آن اضطراب و استرس، خواسته‌هاي خودم رابراي ايفاي نقش پياده كنم يا نه؟!اين پروژه خيلي چيدماني است. ما حتي در مورد ديالوگ‌ها هر بحثي مي‌كرديم بايد قبل از آن انجام مي‌داديم كه چگونه گفته شود اما سر پلان هم به همان ترتيب گرفته مي‌شد و با همان حس و حال. من كاري‌ را مي‌كردم كه آقاي مجيدي مي‌خواست و با او به يك نقطه نظر مشترك رسيده بوديم. در فيلم‌هاي ديگر بيشتر مي‌توان گفت؛ مثلا در فيلم عصر يخبندان در سكانس‌هاي ماشين شايد، كار ديگري مي‌كردم، بهتر بود. من اين روزها سر فيلم «امكان مينا» به كارگرداني آقاي تبريزي هستم. در زمان پيش‌توليد فيلم صحبت مي‌كنيم كه اين كار را انجام بدهيم، آن كار را انجام ندهيم، اين تصوير را بگيريم. اما زماني كه براي توليد مي‌رويم متوجه مي‌شويم آن سكانسي كه در موردش ساعت‌ها صحبت مي‌كرديم بنا به يك شرايطي حذف مي‌شود، بايد در موقعيتش قرار بگيريد.
  گفتيد كه مسير حرفه‌اي‌تان را بر اساس آن چيز كه پيش مي‌آيد انتخاب مي‌كنيد. گمان‌تان اين است كه از اين پس چه پيش خواهد آمد؟
از اينجا به بعد هيچ‌كس نمي‌تواند بگويد كه فرداي زندگي خود چه كار مي‌كند.
  در ذهن خودتان كه قطعا ايده‌اي براي ادامه مسير حرفه‌اي‌تان داريد؟
بله، صددرصد. من از سال ٧٨ وارد دانشگاه هنر شدم و در فضايي آرتيستي نفس كشيدم، نوازندگي ‌كردم، پايان‌نامه‌ام هم در مقطع كارشناسي و هم كارشناسي ارشد در مورد سينما بوده و قبل از اينكه وارد بازيگري شوم به كلاس‌هاي فيلمسازي مي‌رفتم و فيلم كوتاه مي‌ساختم. حضور در ورك‌شاپ‌هاي عباس كيارستمي به من كمك كرد كه سينما را به شكل حرفه‌اي شروع كنم.
در دنياي هنر يك آدم ايده‌آليست هستم يعني فكر مي‌كنم در آينده اگر نقش‌هايي كه من دوست دارم به من پيشنهاد نشود، حتما كار ديگري را براي انجام دادن خواهم داشت. اولويت من الان كار بازيگري است و اين حرفه بسيار مقدس است و به عنوان بازيگر يك مسووليت خيلي سنگيني روي دوش ما است كه يك چيزهايي را بتوانيم نشان دهيم و يك دردهايي را بتوانيم حل كنيم، اما اگر فردا ببينم آن فيلمي كه بايد به من پيشنهاد شود نمي‌شود با ويديوآرت اين حرف را مي‌زنم، با پوستر كار كردن اين حرف را مي‌زنم، با نوشتن اين كار را انجام مي‌دهم.
  نقشي كه دوست داريد به شما پيشنهاد شود، چيست؟
خيلي نقش‌هاست اما نقش معلول را خيلي دوست دارم. نمي‌گويم دور است ولي خيلي دوست دارم تجربه‌اش كنم، از سوي ديگر نقش افراد ناشنوا را خيلي دوست دارم. نقش‌هايي كه مجبور باشم كار فيزيكي انجام دهم و از اين ظاهري كه دارم دور شوم.
  مي‌شود اين گونه استنتاج كرد كه سيرت را بر صورت ترجيح مي‌دهيد؟
بازيگران واقعا بايد براساس توانايي‌هاي‌شان انتخاب شوند نه براساس ظاهر فيزيكي. توانايي‌ها با كاركردن شكل مي‌گيرد. شايد چندنفر در سينما باشند كه بگوييم بازيگران غريزي هستند مثل اكبر عبدي كه وقتي به دنيا آمده است انگار بازيگر به دنيا آمده است، بقيه آن سواد و مطالعه و كاركردن است. به جرات مي‌توانم بگويم كه من نسبت به چهار يا هشت سال پيش متفاوت هستم و بايد باشم اگر غير از اين باشد غلط است. به همين دليل است كه الان جرات اين را دارم كه بگويم مي‌خواهم نقش يك معلول را بازي كنم. به خاطر اينكه احساس مي‌كنم يك وجه ديگر از بازيگري را بايد تجربه كرد و يك دنياي ديگر را. مثلا وقتي مريل استريپ، كه خيلي بازيگر توانمندي است، در يك فيلمي نقش يك معتاد را بازي مي‌كند در واقع، به لحاظ كار بازيگري لحظه‌هايي برايش رقم مي‌خورد كه غير‌قابل توصيف است. من جزو آدم‌هاي به‌شدت احساسي هستم. هنوز هم كه هنوز است موقع تماشاي فيلم گريه مي‌كنم. لحظه‌هايي كه به لحاظ حسي من را برانگيخته مي‌كند و بازيگر احساس درستي را به من منتقل مي‌كند، تحت تاثير قرار مي‌گيرم. وقتي نقش‌هايي شبيه مريل استريپ در فيلم«August: osage county»مي‌بينم هميشه مي‌گويم مي‌شود من اين نقش را تجربه كنم؟ به نظر من بايد بازيگري را يك مقدار وراي ظاهر آن نگاه كنيم. همان طور كه گفتم يك حرفه مقدس است و من وقتي در نقش آمنه بازي مي‌كنم، وقتي در نقش ليلا بازي مي‌كنم، وقتي در نقش ستاره عصر يخبندان بازي مي‌كنم در واقع يك كنش و رفتار را نشان مي‌دهم، كاراكتري را به آدم‌ها معرفي مي‌كنم كه مابه‌ازاي بيروني دارد؛ براي همين بازيگري حرفه پراهميتي است. يعني اجازه ندارم صرف يك قالب و صورت به آن نگاه كنم و بگويم همين است و تمام شد و رفت يا آدم‌ها چهره من را دوست دارند، لازم نيست كاري انجام دهم. نه اين نيست، يك مقدار مسووليت را سنگين مي‌كند كه براي دنيا چه داري كه روكني؟ براي اينكه آدم‌ها را تحت تاثير قرار بدهي چه داري؟ دستاورد من از آن سريالي كه پخش شد براي خودم شخصا اين بود كه توانسته بودم از يك سريال نسبتا معمولي يك‌سري از آدم‌ها را تحت تاثير قرار بدهم كه داستان من را باور كنند. بخش زيادي از سريال سرگرمي است. اگر بتواني در قالب همين سرگرمي احساسات انسان‌ها را كنترل كني، يعني راه درستي را طي كرده‌اي.




“کاناپه” عیاری پروانه ساخت گرفت⇐یک کاناپه شخصیت اصلی فیلم است!!!/شهاب حسینی و مهدی هاشمی بازیگران اصلی فیلمند

سینماژورنال: شش سال بعد از تولید فیلم توقیفی “خانه پدری” که با وجود داشتن پروانه نمایش حتی از اکرانهای خصوصی آن هم مانعت به عمل می آید کیانوش عیاری پروانه ساخت پروژه تازه خود را گرفت.

به گزارش سینماژورنال این پروژه “کاناپه” نام دارد که درامی اجتماعی است و فیلمنامه آن توسط خود عیاری نوشته شده و خود وی نیز کار تهیه آن را انجام خواهد داد.

چرا کانون وقت عیاری را تلف کرد؟

کیانوش عیاری حدودا یک سالی منتظر حمایت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برای حمایت از تولید یکی دیگر از فیلمنامه های خود با عنوان “چاله چوله” بود اما متأسفانه بوروکراسی عجیبی که سالهاست کانون را به خود درگیر کرده جز اتلاف وقت عیاری برای وی ثمری نداشت و این شد که عیاری قید “چاله چوله” را زد و به سراغ “کاناپه” رفت.

“کاناپه”ای که از خانه ای به خانه ای دیگر نقل مکان می کند

“کاناپه” درامی است که شخصیت اصلی آن یک کاناپه است!!! کاناپه ای که روزی از روزها از خانه خانواده ای نسبتا مرفه بیرون می‌آید و به جرم مستعمل بودن کنار خیابان گذاشته می‌شود. در این بین خانواده ای که وضعیت اقتصادی چندان مناسبی ندارند کاناپه را به خانه خود برده و بعد از نظافت از آن استفاده می کنند.

اما این تازه ابتدای ماجراست چراکه آشنایی دختر و پسری از این دو خانواده و خواستگاری پسر از دختر در حضور همان کاناپه است(!) که اتفاقاتی عجیب و غریب را شکل می‌دهد؛ اتفاقاتی که در عین کمدی بودن بار تراژیک هم دارند…

البته که عیاری کوشیده حین نگارش فیلمنامه گوشه چشمی داشته باشد به بحرانهای اقتصادی که در سالهای اخیر طبقه متوسط را به شدت تحت تأثیر قرار داده است.

عیاری این روزها بازنویسی نهایی فیلمنامه “کاناپه” را انجام می‌دهد و در عین حال به دنبال پیدا کردن لوکیشنهای مناسب برای اثر خویش است تا بتواند در اولین فرصت کار را کلید بزند.

عیاری در انتظار مهدی هاشمی و شهاب حسینی

تیم بازیگران “کاناپه” هنوز به طور کامل انتخاب نشده اند اما شنیده های سینماژورنال حکایت از آن دارند که حضور مهدی هاشمی و شهاب حسینی که هر دو در “خانه پدری” هم کنار عیاری بودند و اتفاقا هر دو نفر نیز “خانه پدری” را جزو تجربیات خاطره انگیز خود می‌دانند در “کاناپه” قطعی شده است.

با توجه به اینکه مهدی هاشمی این روزها درگیر روخوانی و سپس بازی در “سیانور” به کارگردانی بهروز شعیبی است به نظر می‌رسد عیاری باید حداقل تا نیمه های آذر در انتظار مهدی هاشمی باشد تا فیلم را کلید بزند.

از آن سو درگیریهای مختلف شهاب حسینی و به خصوص حضورش به عنوان مشاور دبیر جشنواره سی و چهارم فیلم فجر سبب ساز آن شده که هماهنگیهای آغاز فیلمبرداری برای عیاری کمی سخت شود.

اگر “کاناپه” به جشنواره فجر نرسد به جشنواره بین المللی ایران می رود

در این میان اما عیاری همه چیز را با حوصله و بی عجله پیش می‌برد و حضور یا عدم حضور در جشنواره سی و چهارم فیلم فجر چندان اهمیتی برایش ندارد بخصوص که از سال گذشته بخش بین الملل جشنواره در اردیبهشت ماه برگزار می شود و هیچ بعید نیست که نرسیدن “کاناپه” به بخش ملی جشنواره آن را راهی جشنواره بین الملل کند.

بخش بین الملل فجر که حدودا سه ماه پیش به جشنواره ای مستقل بدل شد و نام ایران هم روی آن گذاشته شد اردیبهشت ماه به دبیری سیدرضا میرکریمی در تهران برگزار خواهد شد.(اینجا را بخوانید)

باید منتظر ماند و دید تازه ترین ساخته کارگردانی کیانوش عیاری 64 ساله که چهاردهمین محصول سینمایی این کارگردان به شمار می‌رود در جشنواره فجر به نمایش درخواهد آمد یا جشنواره بین المللی ایران؟




اعتراف شقایق فراهانی⇐ باید یاد می‌گرفتم که برای پسرم، بیشتر مادری کنم

سینماژورنال/احمد محمداسماعیلی: شقایق فراهانی از یک خانواده کاملا هنری پای به عرصه بازیگری گذاشت و اولین بار مخاطبان با چهره معصوم و غم زده اش با چشمان درشت در فیلم ” لیلا”ی داریوش مهرجویی آشنا شدند که قرار بود همسر دوم مردی بشود که زن اولش عقیم و نازا است.

با حضور در این فیلم توجه کارگردانها به سمت این بازیگر مستعد و خوش چهره جلب شد و در سالهای بعد توانست با برخی از کارگردانان شناخته شده سینما از قبیل بهرام بیضایی، ایرج قادری ، مهدی فخیم زاده ، داریوش فرهنگ و احمد امینی همکاری کند.

فراهانی طی سالهای فعالیتش توانسته با تسلط کامل انواع و اقسام شخصیتهای زن سینمایی و تلویزیونی از قبیل زن معصوم ، روستایی ، شهری ، روشنفکر ، سنتی ، وکیل ، دکتر، مهندس و غیره را بازی کند.

فراهانی فارغ التحصیل نقاشی از دانشگاه آزاد اسلامی است و از دوران کودکی همراه پدر و مادرش بهزاد فراهانی و فهیمه رحیمی نیا به بازی در تئاتر پرداخته است.

 “کلاشینکف” ، “شبهای تهران”، “پروانه ای در باد” ، “عاشقانه های تجریش” ، “خانه پدری” ، “مهمان” و سریالهای “انقلاب زیبا” ، “کلاه پهلوی” و “فوق سری” از جمله کارهای شناخته شده کارنامه کاری فراهانی محسوب می شوند.

با شقایق فراهانی که این روزها مثل همیشه پر کار است درباره فعالیتهای مختلفش، زندگی خانوادگی و نقش هایی که ایفا کرده است گفتگو کرده ایم.

این گفتگو پیش از این در “دنیای زنان” منتشر شده است.

*بازیگر قابل احترامی هستید. ضمن اینکه حضورتان در کارهای خیریه و زیست محیطی به شما وجهه متفاوتی می دهد. چقدر این نوع فعالیت ها برایتان در حکم یک دغدغه محسوب می شود؟

از بیست سال پیش مشارکت و حضور در این نوع فعالیت های اجتماعی جزو دغدغه های مهم زندگیم بوده است و گرم شدن کره زمین و تبعات زیست محیطش که متاسفانه سال به سال بدتر هم می شود همیشه به عنوان یک معضل فراگیر جهانی برایم مطرح بوده و اینکه بتوانم به آدمها این آگاهی را بدهم که باید بیشتر از اینها به فکر نجات و حفظ کره زمین باشند و چه کارهایی باید برای حفظ کره زمین انجام بدهیم برایم اهمیت داشته است. در هر جایی که در این حوزه ها کوچکترین کاری از دستم برآمده حضور داشته ام. رعایت موارد زیست محیطی در تمام عرصه ها برای آدمها شرایط زندگی بهتر را فراهم می کند و تک تک ملزمیم به آگاهی بخشی در این زمینه.

*در بخش حمایت از حیات وحش هم حضوری جدی دارید و در چند مستند در این باره حضور داشتید؟

حیات وحش هم جزئی از زندگی ومحیط زیست کره زمین است و باید دراین زمینه فرهنگ سازی هم انجام داد. چه خوب که تجربیات بازیگری من هم مجالی شود برای حمایت از این حیطه.

*با توجه به اینکه بازیگر محبوب و شناخته شده ای هستید آیا تا به حال تلاش کرده اید از محبوبیت خود در جهت آگاهی رسانی به مردمی که از این نوع فعالیتها اطلاعی ندارند استفاده کنید؟

به دفعات چنین کاری را انجام داده ام.

* بنابراین خیلی ها را از کارهای اشتباهشان در زمینه تخریب محیط زیست و کشتن حیوانات، آگاه کرده اید؟

من اسمش را اشتباه نمی دانم بلکه بیشتر عدم آگاهی است. الان سر صحنه هر فیلمی که بازی می کنم سعی می کنم با همکاری سایرین بعد از خوردن وعده های غذایی به تفکیک زباله ها بپردازیم و ظروف پلاستیکی جدا و شیشه ها نیز جدا در کیسه دیگری قرار گیرد و حتی المقدور کمتر از ظروف یکبار مصرف استفاده کنیم. همین ته سیگارهایی که عابران بی توجه کف خیابان می اندازند مدتها زمان صرف می شود که اثرش از بین ببرد و منشأ آلودگی است.

آذرخش فراهانی
شقایق فراهانی در کنار پدر و مادر و فرزندش

*در زندگی خانوادگی چطور آدمی هستید؟ بخصوص در رابطه با فرزندتان. به نظر می رسد به دلیل فاصله کم سنی میان شما و پسرتان رابطه تان متفاوت تر باشد.

اعتراف می کنم هرچقدر که سنم بالاتر می رود بیشتر از قبل به اشتباهاتم در رابطه با بزرگ کردن پسرم پی می برم. البته فکر میکنم همه پدر و مادرها در زندگی به چنین دیدگاهی می رسند. خدا را شکر در سال 94 رابطه بهتری با پسرم داشته ام و فکر می کنم بچه ها واقعا به وجود پدر و مادر نیازمند هستند و چون دوست در دور وبرشان زیاد دارند باید والدین وقت بیشتری را برای هدایت و حمایت آنها صرف کنند. اعتراف می کنم باید یاد می گرفتم که بیشتر برای پسرم مادری کنم.

*آیا دلیل این مسئله که کمتر برای پسرتان وقت گذاشته اید شرایط کاریتان بوده است؟

کار هم جزیی از این مسئله است اما به هر حال چنین اتفاقی افتاده است و مهم این است که از حالا به بعد از آن درس بگیرم و جور دیگری رفتار کنم.

*آیا تا به حال در رابطه با پسرتان دچار چالش جدی شده اید؟

کدام مادری است که با فرزندش درگیر این چالش های جدی نشده باشد. هر کسی بگوید که چنین اتفاقی برایش رخ نداده است واقعیت را کتمان کرده است. با گذر از این چالش ها است که مهر و عشق مادر-فرزندی محکم تر می شود.

*این شانس و موهبت را داشتید در خانواده ای رشد کنید که پدرتان بهزاد فراهانی نازنین و فرهیخته و مادرتان فهیمه رحیم نیا صبور و مهربان باشد. چقدر این خاستگاه خانوادگی به شما کمک کرد که انسان موفقی باشید؟

پدر و مادرم دو بال پرواز من در زندگیم هستند. در زندگی هر کسی پدر و مادر نقش مهم و کلیدی دارند و قطعا در زندگی من هم همین طور بوده است و طبیعی است که اگر در خانواده دیگری بودم سرنوشت دیگری پیدا می کردم.

*جزو معدود بازیگرانی هستید که این توانایی را دارید که هم در نقش زنان پایین شهری مثل کاراکترتان در سریال “فوق سری” و یا زنان پولدار و متشخص مانند کاراکترتان در “کلاه پهلوی” بازی کنید. چقدر این تنوع نقشی برایتان دارای اهمیت است؟

دوست دارم نقش های متفاوتی بازی کنم که بازیم برای مخاطب باورپذیر باشد و البته همواره سعی می کنم در نقش غرق شوم و دوری کنم از اینکه مخاطب دستم را بخواند. اگر مخاطب متوجه شود که من دارم نقش بازی می کنم این برایم شکست محسوب می شود.

*آیا به بازی رئالیستی اعتقاد دارید؟

زیاد به دنبال استفاده از این اصطلاحات نیستم!(باخنده). نقش باید باورپذیر بازی شود و به قول پدرم به شیوه استانیسلاوسکی(زندگی با نقش) علاقه بیشتری دارم.

شقایق فراهانی
شقایق فراهانی

*آیا دوست دارید در نقش هایی کم دیالوگ که این روزها بیشتر متداول شده بازی کنید؟ منظورم نقشهایی است که ایفای آنها را متکی بر بازی استیلیزه و حسی می دانند.

بله ، دوست دارم همه جور نقشی را بازی کنم و از جمله نقشهای متکی به حرکت و نه دیالوگ.

* برای نقش های مشابه در آثار مختلف مثل نقش هایتان در “کلاشینکف” و “فوق سری” چه تفکیکهای قائل می شوید که نقشتان رنگ آمیزی بشود؟

این تفاوتها برمی گرد به تحلیلها و تحقیقاتی که من درباره خود شناسی گذرانده ام و هنوز هم پیگیریش می کنم و هر چقدر می آموزم متوجه می شوم که چقدر کم می دانم. روند خودشناسی با جامعه شناسی و شناخت فرهنگها و خانواده ها کامل می شود. موقعی که درگیر شناخت از کاراکتری که قرار است بازی اش کنم می شوم، متوجه می شوم این امر می تواند باعث ارائه بازی بهتری بشود. نوع راه رفتن، آناتومی بدن، نوع حرف زدن، خندیدن و نظایر آن اله مانهایی هستند که یک شخصیت را کامل می کنند.

*آیا در آثاری که نیاز دارند به استفاده از لهجه سعی می کنید مشابه سازی لهجه را با معادلهای بیرونی انجام دهید یا سعی می کند مطابق فیلمنامه خودتان لهجه خلق کنید.

بستگی به کار دارد. مثلا در “فوق سری” بیشتر تغییر لحن حرف زدن بود تا لهجه و من صداسازی انجام دادم. البته دوست داشتم از لهجه برای این شخصیت استفاده کنم که به خاطر حساسیت های موجود از آن گذشتیم. در این سریال مهدی فخیم زاده با کم کردن زوائد و حواشی بازیم به من کمک زیادی کرد تا نقشم را شایسته تر بازی می کنم؛ نقش زنی ساده دل و مهربان که به کارهایش باور داشت و عاشق خانواده اش بود.

*برخی از کارگردانها مثل مهدی فخیم زاده در حین کار خیلی جدی و تا حدی عصبانی هم می شوند. شما با رفتارهای مختلف کارگردانها چگونه کنار می آئید؟

مهدی فخیم زاده استاد است و از ایشان آموختم. در مورد سایر کارگردانان هم سعی می کنم همه چیز را با احترام متقابل و دوسویه پیش ببرم.

*به عنوان آخرین پرسش می خواهم بدانم اوقات فراغت را چگونه سپری می کنید؟

بیشتر مواقع سرگرم بازی در فیلم ها و سریال ها هستم و اوقات فراغت کمی دارم و ترجيح مي‌دهم دراوقات فراغتم در درجه اول وقتی برای پسرم بگذارم و در درجه دوم با دوستانم معاشرت كنم چون واقعا دلم برای همه آنها تنگ می شود.




خداحافظی آفریده با جشنواره روح‌ا..؟

سینماژورنال: کمتر کسی فکر می‌کرد نخستین دوره یک جشنواره و آن هم جشنواره‌ای برای فیلمهای کوتاه قبل از برگزاری به رویدادی پرحاشیه برای اهالی سینما بدل شود.

به گزارش سینماژورنال با این حال نخستین جشنواره روح‌ا.. به دلیل انتصاب دبیرش قبل از برگزاری در کانون توجه رسانه ها قرار گرفت.

نخستین جشنواره فیلم کوتاه روح‌ا.. که قرار بود شاهد رقابت سازندگان فیلم‌های 60 ثانیه‌ای باشد، به‌واسطه انتخاب محمد آفریده در مقام دبیر جشنواره با واکنش‌های خبری مختلفی از سوی رسانه‌های اصولگرا مواجه شد.

سکوت رسانه های اصلاح طلب و ترکتازی اصولگرایان

این موضوع ازآن‌جهت برای رسانه‌های مذکور حساسیت‌برانگیز بود که آفریده به گفته آن‌ها سازنده «فیلم موهن “یک خانواده محترم” بود که در صحنه صحنه آن توهین آشکار به شهدا، خانواده ایثارگران و بنیان‌گذار کبیر انقلاب به تصویر کشیده شده بود»!!! این رسانه‌ها همچنین از آفریده به‌عنوان فیلم‌سازی یادکردند که در آثارش «همواره پنجه بر چهره انقلاب کشیده است»!!!

طرح این دیدگاه‌های انتقادی در حالی بود که رسانه‌های اصلاح‌طلب به‌جای دفاع از آفریده، کاملاً سکوت کردند.

 کنار گذاشتن محمد آفریده؟

حالا اما اتفاقات جدیدی در شرف روی دادن است. شنیده‌ها حاکی است پس از طرح انتقادهای شدید در برخی رسانه‌ها، مسئولان فرهنگی موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، با برگزاری جلسات فوق‌العاده و همچنین رایزنی‌های مختلف، اقدام به تجدیدنظر در تصمیم‌گیری خود نموده اند.

یکی از خروجیهای این جلسات، تصمیم برای کنار گذاشتن محمد آفریده از دبیری جشنواره است.

رایزنی با چند فیلمساز اصولگرا برای پذیرفتن دبیری

مسئولان این موسسه در حال رایزنی با چند فیلم‌ساز متعهد و اصولگرا جهت پذیرش دبیری این جشنواره هم هستند تااین رایزنی‌ها در روزهای آینده به نتیجه رسیده و دبیر تازه جای دبیر قبلی را بگیرد.

دلیل سکوت رسانه‌ای مسئولان موسسه تنظیم و نشر در روزهای اخیر نیز همین قضیه بوده است.

موفقیتی دیگر برای رسانه های اصولگرا

اگر این تغییر رخ دهد، رسانه‌های اصولگرا به موفقیتی تازه در عرصه فرهنگی دست پیداکرده‌اند. پیش‌تر موضع‌گیری آن‌ها در خصوص آثاری همچون «عصبانی نیستم!»، «خانه پدری»، «خانه دختر» و… باعث عقب‌نشینی مسئولان سینمایی و ممانعت از نمایش این فیلم‌ها شده بود و حالا با تغییر دبیر یک جشنواره سینمایی، تازه‌ترین پیروزی و موفقیت اصولگرایان در این عرصه رقم خواهد خورد.

 جزئیاتی از جشنواره روح‌ا..

به گزارش سینماژورنال جشنواره روح‌ا.. در دو بخش «اصلی» و «ویژه» برگزار می‌شود. بخش اصلی به مسابقه فیلم‌های 60 ثانیه‌ای در قالب «داستانی، انیمیشن و نماهنگ» اختصاص دارد. در بخش ویژه نیز فیلم‌های 60 تا 180 ثانیه‌ای در قالب «داستانی، انیمیشن و نماهنگ» با یکدیگر رقابت خواهند کرد.

جهت مشارکت هرچه بیشتر شرکت‌کنندگان در این رویداد، فضایی نیز فراهم‌شده تا علاقه‌مندان در بخشی مجزا طرح، ایده و فیلم‌نامه با موضوع داستانی، انیمیشن و نماهنگ را جهت تولید در قالب فیلم‌های 60 تا 180 ثانیه‌ای ارسال نمایند. این آثار نیز در جشنواره با یکدیگر رقابت خواهند کرد.

بر اساس اعلام برگزارکنندگان، علت انتخاب قالب جدید فیلم‌های 60 تا 180 ثانیه‌ای، ایجاد زمینه مشارکت هرچه بیشتر علاقه‌مندان به فیلم‌سازی است. علاقه‌مندان به شرکت در این رویداد می‌توانند آثار ساخته‌شده با دوربین‌های حرفه‌ای، نیمه‌حرفه‌ای و موبایلی را در این جشنواره شرکت دهند.




لغو اکران خصوصی “خانه پدری” با داشتن پروانه نمایش⇐در حالی‌که آثار ضدّایرانی نظیر “گلاب” به‌بهانه نقد و بررسی به‌راحتی اکران خصوصی می‌شوند

سینماژورنال: در حالی که سال قبل اکران “خانه پدری” با داشتن پروانه نمایش در گروه “هنروتجربه”، بعد از گذشت فقط یک روز از نمایش لغو شد، به تازگی جلوی اکران خصوصی فیلم در دانشگاه تهران هم گرفته شد.

به گزارش سینماژورنال در حالی برخی فیلمهای ضدایرانی مانند “گلاب” و “آرگو” به بهانه نقد و بررسی در اکرانهای خصوصی به نمایش درآمده اند اما بسیار عجیب است که “خانه پدری” حتی نمی تواند اکران خصوصی داشته باشد.

“خانه پدری” قرار بود روز سه‌شنبه 26 آبان‌ماه در دانشکده حقوق دانشگاه تهران نمایش داده شود که با اعلام مخالفت گروه‌هایی از دانشگاه، این برنامه منتفی شد.

گروههایی پیغام دادند به سالن می آیند و سروصدا راه می اندازند
شاهرخ دستورتبار مجری طرح “خانه پدری” درباره این اتفاق به “ایسنا” گفته است: گروه‌های در دانشگاه پیغام دادند که اگر این فیلم نمایش داده شود به سالن می‌آیند و سروصدا راه می‌اندازند و شایسته نبود که چنین اتفاقی بیفتد.

دستورتبار اضافه کرد: پیش از این هم از نمایش “خانه پدری” در این دانشگاه جلوگیری شده و این دومین بار است که چنین اتفاقی رخ می‌دهد. این در حالی است که برای نمایش فردا کلی هزینه پوستر شده و به تعداد 250 نفر هم بلیت فروشی شده است.

لغو اکران “خانه پدری” در شرایطی صورت گرفت که قرار بود تعدادی حقوقدان و کارشناس امور حقوقی در این برنامه نمایش خصوصی فیلم حضور داشته باشند و درباره‌ی “خانه پدری” صحبت کنند.




کیانوش عیاری: اگر مجلس تغییر کند، ممکن است مشکل "خانه پدری" حل شود!/اگر پدر خانواده که دخترش را می‌کشد شغلی به جز فرش‌فروشی داشت شاید مشکلات فیلم حل می‌شد/مرا بدون باج دادن راحتتر می‌شود خرید تا با ارقام و اعداد!

سینماژورنال: نام کیانوش عیاری در سالهای اخیر با نام “خانه پدری” گره خورده است؛ فیلمی که وقتی بعد از مدتها توقیف در گروه “هنروتجربه” اکران شد، فقط یک روز روی پرده بود و سپس به سرعت از پرده پایین کشیده شد.

به گزارش سینماژورنال اینکه سرنوشت “خانه پدری” چه باشد و اینکه این فیلم بتواند در نهایت روی پرده برود را زمان مشخص خواهد کرد اما عیاری خودش امیدوار است.

این کارگردان محجوب در تازه ترین گفتگویش که با احمد طالبی نژاد در “شرق” انجام شده هم از سرنوشت “خانه پدری” گفته و هم از برنامه هایی که برای ساخت فیلم پیش رو دارد.

سینماژورنال متن کامل گفتگوی عیاری را ارائه می دهد:

شنیده‌ام در تدارک فیلم تازه‌ای هستی، اما مثل همیشه با دست‌انداز‌هایی روبه‌رو شده‌ای؟

راستش این روز‌ها به هر طرحی فکر می‌کنم، ارتباطی با مصائب اقتصادی و در بعدی کوچک‌تر، روزمرگی و معیشت مردم ندارد؛ مردمی که با زیستی دشوار روبه‌رو هستند. اگر نخواهی این مردم و مسائلشان را ببینی، خواب راحتی نخواهی داشت و اگر ببینی، برخی ناراحت می‌شوند و انگ نخ‌نمای سیاه‌نمایی به خودت و اندیشه‌ات خواهد خورد و البته باز هم خواب راحتی نخواهی داشت. به قول یکی از دوستان، دیگر چنان به واژه اختلاس عادت کرده‌ایم که ارقام چندهزار میلیاردی برایمان پیش‌پا افتاده به‌نظر می‌رسد. رونمایی‌های پی‌درپی از اختلاس‌ها و مفاسد اقتصادی چنان برایمان عادت شده که از غارت خاک، جنگل، کوه، نفت و جوانی و زندگی‌ها، حیرت نمی‌کنیم. درحالی‌که نباید عادت کنیم. اینکه پرده خانه‌مان نیست که به آن عادت کنیم. این شرف انسان است که بر باد می‌رود. مسئولان غیرتمند و دلسوز سینما باید از عادت‌گریزی برخی سینماگران راضی باشند؛ که به بهای محرومیت و ناکامی، زبانشان گزنده و تلخ است مثل زهر مار.

 خب، اینکه شد بیانیه. درباره فیلم یا فیلم‌هایی که قرار است امسال شروع کنید، لطفا توضیح دهید.
دو سالی هست این ماجرا شروع شده و ادامه دارد. فیلم‌نامه‌ای به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان داده‌ام. سال گذشته به آقای مهدی ارگانی که در کانون مسئولیتی دارد؛ گفتم اگر این بوروکراسی‌های آزار‌دهنده را از پیش‌پای این فیلم بردارید، من قول می‌دهم آن را بسازم و حتی به جشنواره هم برسانم. ١٠ روز بعد از این مکالمه، من بازیگران را انتخاب کردم و آماده شروع بودیم، اما موانع یکی‌یکی بروز کردند و نشد که نشد تا حالا که هنوز هم مطمئن نیستم بشود.
 قرار است فیلم را برای کانون پرورش بسازی؟
قرارمان این بود. گفتم اگر تا قبل از عید سال گذشته، موانع بر طرف شد، می‌توانم در فروردین فیلم را بسازم. چون بعدش اهواز که لوکیشن اصلی فیلم است، تبدیل به جهنم می‌شود و نمی‌شود کار کرد. من که بچه اهوازم و به آن گرما عادت دارم ولی برای سایر عوامل غیرقابل تحمل است.
 فیلم مربوط به کودکان است؟
بیشتر نوجوانانه است. اسمش هم هست «چاله چوله».‌ گیر اصلی آقایان هم سر فیلم‌نامه است. مثلا پیله کرده‌اند که چرا آدم خوب توی این فیلم‌نامه نیست. ماجرای سه تا نوجوان است که ١٠ میلیون تومان پول پیدا می‌کنند. وقتی خانواده‌هایشان باخبر می‌شوند، هر یک تلاش می‌کنند این پول را به زخم خودشان بزنند و چاله‌چوله‌های زندگیشان را پر کنند. در نتیجه رقابتی بینشان آغاز می‌شود. فکر می‌کنم با این دیدگاه، من را به مخمصه بدی بکشانند. راستش در اسفند آقای ایوبی، به مدیرعامل بنیاد سینمایی دستور داد، به این فیلم ٥٠٠ ‌میلیون وام بدهند. وقتی این اتفاق افتاد، من اعلام کردم که با کانون کار نمی‌کنم. بقیه‌اش را جور می‌کنم و خودم می‌شوم تهیه‌کننده فیلم.
 ولی شنیده‌ام این مبلغ را بابت فیلم خانه پدری داده‌اند که جبران خسارت توقیف آن فیلم بشود… .
نه درست نیست. من برای چاله‌چوله، ١٤، ١٥ میلیون خرج کرده بودم و واقعا باید شروع می‌کردم. به کانون هم امیدی نداشتم. به‌هرحال اواخر فروردین صد ‌میلیون از این پول را دادند. ولی دیگر دیر شده بود. و باید تا نیمه دوم سال صبر کنم. حالا دوباره کانون جلو آمده و مشغول کل‌کل هستیم. نزدیک به یک ماه است قرار‌داد بسته‌ایم و هنوز از پرداخت پیش‌قسط خبری نیست و احتمال می‌دهم سر تأمین بودجه، مشکل ایجاد شود.
 کانون یکی از ضعیف‌ترین نهاد‌های فرهنگی است. برآوردتان چه قدر است؟
یک ‌میلیاردو صد ‌میلیون. در ضمن می‌گویند وام فارابی هم باید به ما منتقل شود. گویا قراردادی با فارابی بسته‌اند که امسال دو، سه تا فیلم با مشارکت هم تولید کنند. یک فیلم با علی طالبی و یکی هم توسط من. از سومی هم خبر ندارم. ولی همین دو، سه روز پیش به حسن آقا کریمی، که مدیر امور سینمایی کانون بود و گویا در آستانه بازنشستگی است، اعلام کردم که فیلم را برای کانون نخواهم ساخت. چون می‌دانم که سر فیلم‌نامه اذیت‌مان خواهند کرد. یعنی یک سال از عمر من که باید صرف کار می‌شد، عملا هدر رفت. آقای ارگانی پایش را توی یک کفش کرده که مثلا مادره باید آدم خوبی باشد و با توضیح و توجیه من هم، از خر شیطان پایین نمی‌آید. یادم هست روزگاری که سردار طلایی، رئیس‌پلیس بود، گفت تو می‌توانی چند تا پلیس بد هم نشان بدهی به شرط اینکه یک پلیس خوب هم ببینم. خب با آن منطق می‌شو د کنار آمد، اما با دیدگاه‌های ارگانی نمی‌توانم.
 پس این ٥٠٠ ‌میلیون ربطی به فیلم خانه پدری ندارد؟
نه آقا. هیچ ربطی ندارد. این وامی است برای ساختن فیلم چاله‌چوله. خانه پدری، ٨٨٠ میلیون هزینه برده. به شهادت همان ١٠ سئانسی که در سینما کوروش نمایش داده شد، که همه بلیت‌هایش از پیش ‌فروش رفته بود و در پایان هر سئانس نمایش، تماشاگران ایستاده چند دقیقه دست می‌زدند، اگر نمایش‌اش ادامه می‌یافت، چند ‌میلیارد فروش واقعی می‌کرد.
 خب یک سال و اندی تبلیغات مجانی داخلی و خارجی در باره این فیلم را هم نباید فراموش کرد… .
حتما تأثیر داشته، اما در پاسخ به دریافت پول در ازای سکوت من، باید بگویم اصلا بلد نیستم با کسی زد و بند کنم. اصلا نمی‌دانم در این جور مواقع، چه جوری باید حرف بزنم. آن هم منِ لجباز. من را بدون خرج‌کردن و باج‌دادن راحت‌تر می‌شود خرید، تا با ارقام و اعداد. اهل معامله و سودا‌گری نیستم.
 بالاخره قرار است برای خانه پدری چه اتفاقی بیفتد؟
اگر مجلس تغییر کند، ممکن است مشکل فیلم حل شود.
 چه ربطی دارد به مجلس؟ مخالف اصلی نمایش فیلم کی یا چه نهادی است؟
گفتم که مجلس به دلیل سوءتفاهم‌ها مانع اصلی نمایش فیلم است. چون به‌نظر می‌رسد مقامات ارشاد، مخالفتی ندارند. آنها نگران مجلس هستند. سال ١٣٩٢، آقای ایوبی از من دعوت کرد که رفتم دفترش. پرسید بیا تکلیف فیلم را روشن کنیم. می‌خواهی در جشنواره شرکتش بدهی؟ گفتم حتما. پاسخ داد من فردا می‌روم مجلس و با کمیسیون فرهنگی صحبت می‌کنم. چون می‌دانست که بعضی نمایندگان این فیلم را در سال ١٣٨٩ دیده بودند و آقای پژمان‌فر، نماینده مشهد گفته بود، نوک پیکان این فیلم به سمت اسلام است. با گذشت پنج سال هنوز معنی این حرف را نفهمیده‌ام. کدام یک از فیلم‌هایم شعاری و ضد اسلام بوده که این یکی باشد؟
 لابد به‌این‌دلیل این حرف را زده که به قول خودشان یکی از قوانین فقهی را نقد کرده‌ای؟ درحالی‌که اسلام مدعی حقوق زنان بوده و علما دائم به پیش از اسلام و عصر جاهلیت ارجاع می‌دهند که حتی نوزادان دختر را زنده به گور می‌کردند… .
ببین، اگر پدر این خانواده که به جرم عدول از اخلاقیات دخترش را می‌کشد، شغل دیگری می‌داشت؛ مثلا به جای فرش‌فروشی که یک کار نسبتا سنتی است، کار دیگری می‌کرد؛ شاید حساسیت آقایان کمتر می‌شد. مثلا راننده لوکوموتیو می‌بود یا در تلگراف‌خانه کار می‌کرد یا هر شغل مدرن دیگری در اواخر دوره قاجاریه، این فیلم متهم نمی‌شد که اسلام را نشانه گرفته است. چون اتهام دختر، کاملا موهوم است. البته فراموش نکنیم که عین این اتفاق‌ها هم‌اکنون هم رایج است. در بخش‌هایی از کشور، دختران به اتهام‌هایی مشابه، توسط خانواده به قتل می‌رسند. ١٠ ماه پیش در روزنامه خبری مشابه به داستان این فیلم خواندم و روزنامه‌اش را هم دارم. زنی می‌رود کلانتری و مدعی می‌شود که شوهر و پسرم، یک سال پیش دخترم را کشتند و در خانه دفنش کردند.
 حتی دو سال پیش یک خانواده سنتی ترکیه‌ای که ساکن آلمان هستند، دختر جوان خانواده را به جرمی مشابه، کشتند و این ماجرا کلی هم  سروصدا کرد. در  پاکستان و افغانستان و بعضی کشور‌های عربی هم مشابه این حوادث مدام اتفاق می‌افتد. گویا نخستین بار نیروی انتظامی که در تولید این فیلم مشارکت داشت، با آن مخالفت کرد؟
نه. سرهنگ سلطانی که آن زمان رئیس «ناجی هنر» بود، آمد دفتر ما فیلم را دید و جلوی خودم با رئیس سازمان سینمایی وقت جواد شمقدری، مسئول بخش فرهنگی فارابی و مدیر جشنواره که مخالف شرکت فیلم در جشنواره بودند، تماس گرفت و با لحنی تند به آنها گفت، شما سواد اسلام را ندارید که این فیلم را مغایر با اسلام می‌دانید. ولی فرمانده وقت نیروی انتظامی سردار احمدی مقدم، فیلم را چندش‌آور تلقی کرده بود.
 بدت نمی‌آید اگر بگویم فصل کشتن دختر‌کم و بیش چندش‌آور است؟
خُب، اهمیت این صحنه در همین است که چندش آور باشد تا کراهت این عمل غیرانسانی را گوشزد کند و تا پایان فیلم که هیچ اتفاق مهم دیگری درش نمی‌افتد، همواره آن زیر زمین بوی مرگ بدهد. چگونه می‌توانستم در سه اپیزود بعدی، تماشاگر را جذب فیلمی کنم که پس از آن فاجعه نخستین، فاقد هرگونه اتفاق جذابی است؟ این حس مرگ نهفته در زیر زمین است که تماشاگر را کنجکاو می‌کند که بالاخره چه زمانی این راز برملا خواهد شد.
 راستی خانه پدری فیلم‌نامه داشت، یا مثل بعضی از کارهایت از جمله سفره ایرانی و سریال روزگار قریب، فاقد فیلم‌نامه آماده بود؟
دو اپیزود اولش داشت ولی دو اپیزود بعدی، بر مبنای طرح جلو رفت.
 یادت هست سر سریال «روزگار قریب»، در گفت‌وگویی که با هم داشتیم، گفتی که هیچ فیلم‌نامه‌ای نداشته‌ای و من چی گفتم؟
گفتی تو یا نابغه‌ای یا دروغ گویی بزرگ (خنده). نه مطمئن باش که دو قسمت این فیلم فیلم‌نامه کامل داشته. ولی خب در اواسط کار برخوردم با بیماری شدید همسرم که زندگیم را تحت‌الشعاع قرار داده بود و فقط دلم می‌خواست این فیلم یک‌جوری جمع شود و برود پی‌کارش.
 در آن بخشی که فیلم‌نامه داشت، چه قدر رعایت منطق برایت مهم بود؟
یعنی چی؟ من همیشه درباره منطق حساسیت داشته‌ام. حتی به‌عنوان تماشاگر هر وقت در فیلمی می‌بینم شخصیت‌ها کار‌های بی‌دلیل و بی‌منطق انجام می‌دهند، عصبانی می‌شوم.
 اگر منطق برایت مهم است، چرا در شروع فیلم می‌بینیم که پدر و برادر نوجوان دختر منتظرند دختر برگردد به خانه تا نقشه کشتن او را عملی کنند؟ اگر بحث منطق در میان باشد، دختری که به دلیل خطای اخلاقی در آستانه مرگ قرار گرفته، چگونه از خانه خارج شده و کجا رفته است؟ درحالی‌که براساس منطق، باید در خانه حبس شده باشد… .
خب او لجبازی کرده و رفته بیرون و همین هم باعث شده پدر و برادرش عصبانی‌تر بشوند و تصمیم به قتل او بگیرند.
 یک‌وقت هست که تو می‌گویی برای من منطق نمایشی مهم است نه منطق علت و معلولی. این منطقی است. درحالی‌که به شهادت فیلم، شق دوم برایت مهم بوده. یعنی منطق واقعیت. واقعیت این است که دختری در این موقعیت، به هیچ‌وجه نمی‌تواند از خانه خارج شود. از طرفی مثلا در صحنه دفن جنازه در زیرزمین، ما می‌بینم که کف زمین در حدود نیم متر کنده شده. درحالی‌که برای دفن یک جنازه، عمق قبر باید بیشتر باشد تا بوی جنازه به مشام نرسد. بعد هم رویش خاک ریخته می‌شود و آجر‌ها سر جایشان قرار می‌گیرند و فرش‌ها بر می‌گردند سر جایشان. هیچ برجستگی‌ای هم نمی‌بینیم. انگارنه‌انگار جنازه‌ای آن زیر مدفون شده. انصافا این با منطق می‌خواند؟
به‌نظرم جایی که جنازه مثل یک جنین در گودال خوابیده و چادر و کفش‌ها هم با او دفن می‌شود، لحظه بسیار تأثیر‌گذاری است.
 خب این می‌شود منطق نمایشی…
نه نه، همه‌چیز دقیق اندازه‌گیری شده تا کف زیر‌زمین برجسته نشود. هر فیلم‌سازی برای تأثیر‌گذاری و مسخ تماشاگر، روشی دارد. من با سماجت تمام این مراسم خشونت‌بار را نمایش دادم تا بوی مرگ تا پایان فیلم در مشام تماشاگر بماند.
از‌این‌جهت روی این لحظه تأکید دارم بعد می‌بینیم یکی، دو نسل دیگر در این زیرزمین زندگی می‌کنند. امکان ندارد کسی متوجه وجود جنازه نشود. فکر می‌کنم آن‌قدر درگیر بیان موضوع بوده‌ای که به این جزئیات نپرداخته‌ای. انصافا هم موضوع دردناکی است.
من همیشه برای پیش‌پاافتاده‌ترین صحنه‌ها هم حوصله کافی‌ووافی دارم. درضمن یادت نرود روی قبر ملاط می‌ریزند که وقتی خشک می‌شود، بسیار مستحکم خواهد شد و امکان ندارد بویی از لای درزهایش بیرون بزند. خیالت راحت. من درباره هر چیزی به اندازه کافی تحقیق می‌کنم تا گاف ندهم.
 ویژگی عمده فیلم‌هایت، باور‌پذیری و باوراندن به مخاطب است. در اغلب کارهایت این نکته وجود دارد و کسی هم اماواگر نمی‌کند. فیلم «بودن یا نبودن» از این جهت مثال‌زدنی است. اما در این فیلم، حفره‌هایی وجود دارد که نمی‌دانم از چه چیزی ناشی شده‌اند؟ مثلا گریم مهران رجبی در نقش پدر، یادآور گریم در نمایش‌های مدرسه‌ای است که مثلا موی ‌سفید پیرمردها به صورت اغراق‌شده جلوه می‌کند… .
ما صحنه‌هایی را گرفتیم و چون از گریم راضی نبودم، تکرارشان کردیم. ولی با گریم فعلی مشکلی ندارم. گاهی آدم‌ها در واقعیت هم بد گریم شده‌اند. خب، این پدر هم از ازل بد گریم شده.
 اینها که توجیه است. حالا که بحث به اینجا کشید، اجازه بده کمی هم وارد معقولات شویم. در روابطی که با هم داشته‌ایم ازجمله چندین سفر به اقصی نقاط کشور، چند بار از تو شنیده‌ام بهترین بازیگران سینمای ایران، رضا فاضلی، بیک‌ایمانوردی، حسن رضایی و مهران رجبی هستند. به نظرم این یک شوخی است… .
اصلا. فکر می‌کنم اینها بهترین بازیگران سینمای ایرانند. بیک‌ایمانوردی همه فیلم‌هایی که بازی کرده، مبتذل بودند. ولی من چون شاخک‌های حساسی دارم، می‌توانستم ببینم زیر این بازی کلیشه‌ای و این داستان‌های سطحی، چه گوهری نهان است. به شکلی که اگر با یک کارگردان خوب مثل داریوش مهرجویی کار می‌کرد، ثابت می‌شد درست می‌گویم.
 بر چه اساسی؟ بازی‌اش که فیگوراتیو و اغراق‌شده بود، شکل و شمایل خوبی هم که نداشت. از او بدتر، رضا فاضلی است که در فیلم «سفر سنگ» کیمیایی هم بازی کرد ولی همانی بود که در فیلم‌های سطحی از او دیده‌ایم. همین مهران رجبی هم که چند فیلم با او کار کرده‌ای، همان شیوه بازیگری اغراق‌شده در فیلمفارسی‌ها را دنبال می‌کند… .
در همه فیلم‌هایی که با او ساخته‌ام، اثری از هنر بازیگری در او ندیده‌ام. این هنر آن‌قدر محو و گم است که به یک ارزش تبدیل می‌شود؛ همان چیزی که در کار مارلون براندو و رابرت دنیرو می‌بینیم.
 این حرف‌ها واکنش ایجاد می‌کند. حواست هست؟
صددرصد. عیبی ندارد. من هرگز مصلحت‌اندیشانه حرف نزده‌ام.
 با این صدای منوتن و گوش‌آزار مهران رجبی چه کنیم؟
کمتر کسی می‌تواند مثل او دیالوگ‌ها را خوب ادا کند. او عین زندگی واقعی، دیالوگ را ادا می‌کند. گاهی هم ممکن است صدایش خروسی شود. این را یک‌بار وقتی فیلم «بیدارشو آرزو» در جشنواره بود یکی از داوران به من گفت که صدای رجبی خروسی بود وگرنه به او جایزه می‌دادیم. من هم شیطنت کردم و گفتم پدرم را درآوردم تا صدای او خروسی شود. این از نظر من ارزش بود نه ضدارزش.
او در اولین فیلمش «کودک و سرباز» با همین لحن و صدا ظاهر شد و چون غیرحرفه‌ای بود، خیلی هم دلنشین جلوه کرد. البته پرکاری و ایفای نقش‌های مشابه هم مزیدبرعلت شده. به قول خودش، فقط در برنامه اذان و اخبار نیست.
و البته توی کانال کولر (خنده).
 در کارنامه‌ات همه‌جور فیلمی دیده می‌شود. از فیلم‌های تلخ و سیاهی مثل تنوره دیو، آن سوی آتش، بودن یا نبودن تا کمدی‌هایی مانند روز باشکوه و دونیمه سیب. تابع چه شرایطی فیلم می‌سازی؟
من تا رسیدن به «روز باشکوه»، ١٩ فیلم‌نامه به ارشاد و فارابی دادم که در فاصله‌ای سه‌ساله همه رد شدند. من هم که به‌جز سینما کار دیگری نه دارم و نه بلدم. یعنی ١٩ دغدغه ذهنی را نوشتم و نشد. شوخی نیست. آن هم پس از ساختن آن سوی آتش که می‌دانی در جشنواره‌های متعدد جهانی مطرح شده و جوایزی هم گرفته بود. یک روز داشتم عرض خیابان جمهوری را طی می‌کردم که دستی به شانه‌ام خورد. دیدم یونس صباحی است که آن موقع مدیر تولید هدایت فیلم بود. پرسید یک سناریو داریم کار می‌کنی؟ بی‌معطلی گفتم بله. چون فکر کردم رویش کار می‌کنم و به شکلی درمی‌آورم که موردپسندم باشد. سناریو را خواندم و بازنویسی‌اش را آغاز کردم که در پایان کار، خودشان گفتند ما می‌توانیم سناریو اولی را هم بسازیم. یعنی دگرگونی تا این حد بود. این نخستین تجربه من در عرصه طنز بود. گرچه قبل از آن «شبح کژدم» را هم ساخته بودم که فیلمی کاملا تراژیک بود، اما حسی از طنز هم در آن جریان داشت.
 من هم فکر می‌کنم «روز باشکوه»، یکی از بهترین کمدی‌هایی است که در سینمای ایران ساخته شده. در یکی از صحنه‌های فیلم، گروه لمپن‌های شهر که توسط فرماندار اجیر شده‌اند تا بروند به استقبال اشرف پهلوی، دیر می‌رسند. سرکرده‌شان که می‌بیند ممکن است به دلیل دیررسیدن پولشان را ندهند، به بقیه می‌گوید: «اینجا که نشد. بریم اونجا» یعنی بروند به جمع مخالفان حکومت بپیوندند که خب نگاه درست و طنزآلودی است به نقش این قشر در مناسبات اجتماعی و سیاسی روزگار ما.
این درست که آن فیلم، یک کار گزارشی بود اما همیشه این گفته «تروفو» پس ذهن من هست که اگر دارید درباره یک کارخانه تولیدی هم فیلم تبلیغاتی می‌سازید، سعی کنید همه استعداد و توانتان را به کار ببرید تا فیلم خوبی از کار در‌آید.
 نمونه‌اش کار خودت سریال «روزگار قریب»؛ که ممکن بود فیلم‌ساز دیگری همین سفارش را دریافت کند، اما نتیجه این‌گونه نمی‌شد. این سریال در زمان خودش خیلی محبوبیت پیدا کرد. به‌ویژه در میان نسل جوان… .
بچه‌های ٨، ٩ ساله هم این سریال را می‌دیدند و خیلی کنجکاو بودند بدانند عاقبت این بچه روستایی چه می‌شود. انگار می‌خواستند آینده خودشان را ببینند.
سه فیلم به نمایش‌درنیامده داری. «سفره ایرانی»، «بیدار شو آرزو» و همین «خانه پدری» که خیلی‌ها هنوز منتظر نمایش آن هستند. آن دو فیلم را راستش فکر می‌کنم خودت هم مایل نیستی نمایش داده شوند. سفره ایرانی ایده خوبی دارد. اینکه یک اسکناس‌ هزار تومانی بهانه‌ای می‌شود برای گشت‌و‌گذار در لایه‌های آشکار و پنهان زندگی مردم ایران، فکر بکری است. ولی به‌گمانم پرداخت فیلم خوب نیست. چون اصلا پلات و هسته دراماتیک روشنی ندارد و حتی فکر می‌کنم اصلا فیلم‌نامه از پیش‌نوشته‌شده‌ای هم نداشته است.
بله، فیلم فاقد درام است؛ چون ماجراهایش در طول‌وعرض این مملکت اتفاق می‌افتد. بنابر این فرصت کافی برای تمرکز روی آدم‌ها و موقعیت‌ها نداشتیم. این را قبول دارم. ولی این‌جوری نیست که نخواهم نمایش داده شود. مشتاقانه منتظر زمانی هستم که به نمایش عمومی در‌آید. این فیلم در جشنواره کارلوویواری موفقیت خوبی به‌دست آورد و در چند جشنواره آمریکایی هم به نمایش درآمد. درضمن سکانس پایانی این فیلم ساخته نشده و من قبل از فیلم بعدی، حتما پایان سفره ایرانی را خواهم ساخت.
 البته ممکن است امروز به‌دلیل افت کیفی سینمای ایران در ١٠ سال اخیر، اگر به نمایش در‌آید، جلوه خوبی هم داشته باشد، اما در قیاس با ساخته‌های خودت، فیلم موفقی نیست. «بیدار شو آرزو» هم انتظار‌ها را برآورده نکرد.
در نهمین روز پس از زلزله بم، فیلم‌برداری ما شروع شد؛ آن‌هم براساس یک وظیفه اخلاقی و تاریخی. فیلم، داستان واحدی ندارد. یک خط کلی است که ما دنبالش می‌کنیم بدون اینکه عنصر دراماتیکی داشته باشیم. چه درامی هولناک‌تر از خود زلزله؟ ما براساس یک ایده خیلی خطی به سوی بم حرکت کردیم. ایده اصلی، جست‌وجوی جنازه‌های خویشان یک مردوزن بود که بر اثر ضرورت، همراه می‌شوند. در کشوری که همه‌جایش روی گسل‌های زلزله است. زلزله هولناک تهران بیخ‌گوشمان است. پس از هر زلزله‌ای تب داغ زلزله تهران بالا می‌گیرد و زود هم فراموش می‌شود. به همین دلیل، در مراسم اهدای چند جایزه به این فیلم در جشنواره فجر سال ٨٣ که عده‌ای از مقامات سیاسی هم حضور داشتند، گفتم این فیلم را ساخته‌ام تا آب خوش از گلویتان پایین نرود.
 به‌نظرم بد نیست در آستانه پنجم دی‌ که سالگرد زلزله بم است، این فیلم در گروه هنر و تجربه نمایش داده شود… .
این ایده خوبی است و می‌تواند پیگیری شود. البته فیلم در اختیار بنیاد سینمایی فارابی است و آنها باید پیگیری کنند. بله. این یک فیلم کاربردی است.
 اگر به هر دلیل فیلم «چاله‌چوله» ساخته نشود، طرح یا فیلم‌نامه دیگری داری؟
فیلم‌نامه دیگری دارم به نام کاناپه که حتی پیش از چاله‌چوله آماده ساخت بود ولی منتظر نتیجه چاله‌چوله ماندم. اگر این نشد، کاناپه را حتما امسال خواهم ساخت. ضمن اینکه تعهدی هم برای ساخت یک مجموعه با نام ٨٨ متر به تلویزیون دارم که امیدوارم در سال آینده، تولیدش را شروع کنم. موضوعش هم کلاهبرداری‌هایی است که در زمینه مسکن رواج پیدا کرده و اغلب مردم از آن بی‌خبرند.
 به آینده سینمای ایران امیدواری؟
به‌شدت. مهم نیست مدیریت‌ها گاه غلط عمل می‌کنند؛ مهم این است نسل تازه‌ای از سینماگران از راه رسیده‌اند که همه محدودیت‌ها را دور می‌زنند و فیلم‌های خودشان را می‌سازند. از میان اینها قطعا چند فیلم‌ساز خوب ظهور خواهند کرد.




رییس گروه سینمایی تازه تأسیس، “خانه پدری” را “فیلم دینی” قلمداد کرد!

سینماژورنال: “خانه پدری” در کنار “خانه دختر”، “عصبانی نیستم” و “رستاخیز” از جمله آثار سینمایی بودند که در دولت یازدهم پروانه نمایش گرفتند اما توقیف شدند.

به گزارش سینماژورنال در این بین “خانه دختر” و “عصبانی نیستم” اصلا نتوانستند اکران را تجربه کنند اما “رستاخیز” و “خانه پدری” چند ساعتی روی پرده بودند و بعد توقیف شدند.

در این میان امیرحسین علم الهدی مدیر گروه سینمایی تازه تأسیس “هنروتجربه” با نگارش یادداشتی در “بانی فیلم” با گلایه از توقیف “رستاخیز” آن را در کنار “خانه پدری” قرار داده و هر دو را آثار دینی خوانده است.

میتوان از ارشاد گله کرد

علم الهدی در یادداشت خود آورده است: در ماجرای توقف نمايش فيلم «رستاخيز» كمتر از چند ساعت از شروع اكران به نظرم به دليل عدم تحليل شرايط موجود مي‏توان از ارشاد گله كرد كه چه اطلاعاتي در اين چند ساعت دريافت كرديد كه قبل از نمايش از اين اطلاعات بي خبر بوديد. بعيد مي‏دانم حضور چندصدنفر در جلوي وزارت ارشاد باعث توقف نمايش فيلم باشد؟ آيا نمي‏ شد نمايش فيلم را قبل از اكران، به تعويق مي انداختيد؟ آيا با اكران كردن يك فيلم در چند ساعت و يا چند روز و جلوگيري از ادامه اكران مي توان به دنبال سينما بود آن هم سينماي ديني؟

در کمتر از چند ماه از اکران دو فیلم دینی جلوگیری شد

وی با تأکید بر دینی بودن “خانه پدری” ادامه داده است: در كمتر از چندماه دو فيلم ديني (فارغ از مضامين متفاوت آن ها) «رستاخيز» و «خانه پدري» بنا به دلايلي هركدام ظرف چند ساعت و چند روز از اكران شان جلوگيري شد. بعد از اين اتفاقات فریاد منتقدان سینما گوش فلك را كَر مي كند كه چرا فيلم‏هاي سطحي فروش مي‏كنند؟ …و اینکه چرا سينما به سمت دين و آموزه هايش و زدودن غبارهاي دين محمدي نمي رود؟

واقعا با اين وضعيت بايد به سراغ سينماي ديني رفت؟
این مدیر که سابقا و در زمان اولین ماجرای توقیف فیلمهای پروانه دار توسط حوزه هنری جزو مدیران این نهاد بود خاطرنشان ساخته است: واقعا با اين وضعيت بايد به سراغ سينماي ديني رفت؟ به نظرم در خصوص جلوگيري از نمايش فيلم «رستاخيز» تنها إيرادي كه بايد  از دولت گرفت  اين است كه چرا فيلم را با اين وضعيت اكران و بعد از چند ساعت از نمايش آن جلوگيري كرد! يا نبايد به خاطر مجموع شرايط موجود اكران مي شد و يا بايد پس از اكران ارشاد به پروانه نمايش خود متعهد مي‏ماند! اما انتظار اين كه فقط بايد دولت مسئوليت عدم نمايش فيلم «رستاخيز» را بپذيرد نمي توانم با اين منطق كنار بيايم؛ معتقدم مسئوليت اين اتفاق برعهده مجموعه حاكميت است و نه فقط قوه مجريه ..




رسانه وابسته به دولت خطاب به رییس سازمان سینمایی: آقای ایوبی! خطرناک صحبت می‌کنید

سینماژورنال: در ماههای ابتدایی روی کار آمدن دولت یازدهم بودند مخالفان سیاسی این دولت که سعی کردند کشمکشهای سیاسی خود با دولتمردان را وارد عرصه سینما کرده و به انتقاد از رویکرد سینمایی دولت بپردازند.

به گزارش سینماژورنال با این حال بعد از جلوگیری از اکران چند فیلم مجوزدار و حواشی های عجیبی که در دو جشنواره فجر گذشته رخ داد آرام آرام رسانه های دولتی هم به انتقاد از مشی سینمایی دولت می پردازند.

در تازه ترین مورد روزنامه “شهروند” که ارگان جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی بوده و از رسانه های وابسته به دولت به شمار می رود به انتقاد صریح از تازه ترین سخنان رییس سازمان سینمایی پرداخته است.

سینماژورنال متن کامل این یادداشت را که محمدصادق شایسته با عنوان “آقای ایوبی خطرناک صحبت می کنید” نگاشته است ارائه می دهد:

آقای ایوبی!خطرناک صحبت می کنید

«حرف غیرقابل قبولی است که توقع داشته باشیم هر فیلمی ساخته می‌شود، حتما باید اکران بگیریم. ما محکوم نیستیم تمام فیلم‌ها را اکران کنیم، البته شورای پروانه ساخت تلاش می‌کند به فیلمسازان مشاوره بدهد تا فیلم‌هایی بسازند که قابلیت اکران را داشته باشد و از ساخت فیلم‌هایی که شانسی برای اکران ندارد، پیشگیری کند.»
این جملات بر زبان حجت‌الله ایوبی، رئیس سازمان سینمایی در گفت‌وگو با ایسنا جاری شده است. مدیر خوش اخلاق و محجوب سینمای ایران که در دو‌سال فعالیت خود در رأس سازمان سینمایی تلاش کرده اول از همه آرامش را به بدنه سینما بازگرداند با گفتن این جملات خواسته یا ناخواسته درحال مشروعیت‌بخشی به قانون‌گریزی گروه‌های افراطی از سویی و از سوی دیگر دلواپسان سینما است. رئیس سازمان سینمایی به این نکته اشاره کرده که سازمان سینمایی محکوم به اکران همه فیلم‌هایی که مجوز می‌دهد، نیست آن هم در شرایطی که این روزها گروه‌های فشار بر سینما به نحو احسن توانسته‌اند وظیفه خود را که همان بی‌ارزش جلوه دادن مجوزهای سازمان سینمایی و وزارت ارشاد است، به خوبی انجام دهند.

فعالیتهایی که علیه سینمای ایران صورت گرفته
جلوگیری از اکران فیلم‌هایی چون «عصبانی نیستم» و «خانه دختر»، پایین کشیدن فیلم‌هایی چون «رستاخیز» و «خانه پدری» و لیست سیاه دوباره حوزه هنری درخصوص برخی فیلم‌ها ازجمله «از رئیس‌جمهور پاداش نگیرید» فعالیت‌هایی است که در یک‌سال و نیم گذشته علیه سینمای ایران صورت گرفته و هر بار موضع سازمان سینمایی و ارشاد موضع عقب‌نشینی و منفعلانه بوده است. درست است که این روزها خانه سینما باز است یا سینماگران کمتر با هم درگیر می‌شوند، اما آیا سازمان سینمایی به این نکته پی نبرده که هر روز ارزش مجوزهایی که می‌دهد کمتر و کمتر می‌شود؟

آیا مدیریت سازمان سینمایی نگران بی اعتماد شدن سینماگران نیست؟

آیا مدیریت سازمان سینمایی که مدام در مقابل فشارها به هر دلیلی کوتاه آمده نگران بی‌اعتماد شدن سینماگران به بدنه مدیریتی سینمای کشور نیست؟ اگر سازمان سینمایی هیچ تضمینی برای اکران فیلم‌ها نمی‌دهد پس چرا مجوز و پروانه ساخت برای آن صادر می‌کند؟ آیا سینماگر ایرانی توان و مهم‌تر از آن اجازه این را دارد که به شکل شخصی و خصوصی و بدون نیاز به مجوزهای دولتی فیلم خود را بسازد و اکران کند و نیازی هم به حمایت ارشاد از مجوزهایی که می‌دهد، نداشته باشد؟ این نکته واضحی است که سینماگر ایرانی بدون پروانه ساخت قانونا نمی‌تواند فیلم خود را بسازد و بدون پروانه نمایش هم قانونا نمی‌تواند در اندیشه اکران آن باشد.

اگر مجوز بی اعتبار شود فیلمساز با چه انگیزه ای فیلم بسازد؟
پس در هر حال سینماگر ایرانی برای انجام فعالیت قانونی نیازمند مجوزهای دولتی است. حالا اگر قرار باشد ارشاد مجوز ساخت صادر کند اما هیچ تضمینی برای اکران شدن آن ندهد فیلمساز با چه انگیزه‌ای فیلم بسازد؟ آقای ایوبی خودشان راهکار جالبی در این خصوص پیشنهاد می‌دهد: « اگر فیلمی به هر دلیلی دچار مشکل اکران شود، ما آن را می‌خریم تا سرمایه مادی‌ سازندگانش برگردد و در کنار آن به آن فیلمساز کمک می‌کنیم تا فیلم بعدی‌اش راحت‌تر ساخته شود. 
هرچند فیلم سرمایه آن فیلمساز است اما از دیدگاه ما سرمایه اصلی خود فیلمساز است که نباید خلاقیتش در یک فیلم مشکل‌دار متوقف شود.»

آیا متوجه خطر گفتن چنین جملاتی نیستید؟

اما آیا رئیس سازمان سینمایی متوجه خطر گفتن چنین جملاتی نیستند؟ این‌که از این پس هر طیفی از هر فیلمی خوشش نیامد ٤٠٠ یا ٥٠٠ نفر را صدا کند، آنها را روانه در ورودی وزارت ارشاد کند و تنها چند ساعت بعد ارشاد و سازمان سینمایی را مجبور به عقب‌نشینی از همه مواضع قانونی‌اش {تاکید می‌کنیم مواضع قانونی‌اش} کند. سینماگر و فیلمساز در هیچ کجای جهان فیلمش را نمی‌سازد که یکی آن را بخرد و بگذارد داخل کمد. این همان روشی نیست که در مدیریت قبلی سینماگران شاهدش بودند و کلی هم به آن اعتراض کردند؟ این‌که چون فیلم فیلمسازی ممکن است پایه‌های مدیریتی ما را بلغزاند پس خودمان بخریم تا هم فیلمساز ضرر مالی نکند و هم تسامح.

در کنار تساهل، قاطعیت هم لازم است

آقای ایوبی تساهل و تسامح امر پسندیده‌ای است، صبوری از واجبات اخلاقیات انسانی و دینی است اما در کنار تساهل و تسامح قاطعیت هم وجود دارد، در کنار صبوری، مدیریت بحران هم واجب است و در هیچ کتاب موفق مدیریتی نوشته نشده که برای جلوگیری از حاشیه مدام باید عقب نشینی کرد. بزرگترین کابوس سینماگران پس از دوران تلخ مدیریت قبلی سینما این بود که روزی حسرت برخی سیاست‌های آن دوره را بخورند، آقای ایوبی نشانه‌های این کابوس درحال دیده شدن است.




“رستاخیز” توقیف شد!!!

سینماژورنال: حواشی عجیبی که درست یک هفته پیش از آغاز اکران رسمی “رستاخیز” آغاز شده بود کار خود را کرد و سازمان سینمایی نتوانست فشارها را تحمل کند و حکم به تعویق اکران فیلم داد

به گزارش سینماژورنال در حالی که بنا بود از امروز “رستاخیز” در سینماها اکران شود و حتی شرایط رزرو بلیت آن در سینماها هم فراهم آمده بود اما عصر امروز چهارشنبه سازمان سینمایی با صدور بیانیه ای حکم به تعویق اکران فیلم داد.

سازمان سینمایی در اطلاعیه خود تأمین نظر علما و مراجع تقلید را دلیل تعلیق در اکران “رستاخیز” احمدرضا درویش دانسته است.

اکران “رستاخیز” در شرایطی رخ داد که درویش برای جلب نظر منتقدان در نسخه دوم بخشهایی از موارد سوءتفاهم برانگیز نسخه اصلی را حذف کرده بود. اینجا را بخوانید.

با این حال فشارها کار خودش را کرد و یک فیلم دیگر هم در فهرست فیلمهایی قرار گرفت که اکرانشان به تعویق می افتد.

از “عصبانی نیستم” تا “خانه دختر” و حالا “رستاخیز”

یادمان نمی رود درست چند روز پیش از اکران فیلم “خانه دختر” شهرام شاه حسینی نیز همین اتفاق رخ داده بود. ماجراهای پیش از  اکران “عصبانی نیستم” و “خانه پدری” نیز کاملا در همین حال و هوا بود با این تفاوت که فیلم اول نتوانست اکران شود و فیلم دوم یک روز بعد از اکران، پایین کشیده شد.

سینماژورنال متن کامل اطلاعیه سازمان سینمایی درباره تعلیق اکران “رستاخیز” را ارائه می دهد:

فیلم “رستاخیز” به منظور پاسداشت ،عظمت و شکوه حماسه جاوید کربلا و به تصویر کشیدن این واقعه بی مثال تاریخ بشری توسط جمعی از هنرمندان و سینماگران متعهد و ممتاز سینمای ملی تولید و در جدول اکران سینماهای کشور قرار گرفت.

این فیلم که با نیت تقویت تولید فیلم دینی و استفاده از هنر سینما برای جاودانه کردن حادثه عاشورا تولید شد از بدو امر تاکنون در محافل مختلف فرهنگی و دینی در معرض آرا و دیدگاه های صاحبان درک و درد دین قرار گرفته و با استقبال کارگردان محترم فیلم از منظر تاریخی و روایی با اصلاحات چندی مواجه شد که اصلاحات اعمال شده نیز مورد تایید بسیاری از صاحبنظران قرار گرفت.

اما نظر به رعایت جایگاه و شان مراجع عظام تقلید و عالمان شاخص دینی یادآوری می کنیم که اکران فیلم”رستاخیز” تا تامین نظر برخی از مراجع بزرگوار تقلید به تعویق می افتد.




وزیر ارشاد احمدی‌نژاد: “گذشته” فیلمی کسل‌کننده بود/آثار منفی تماشای “خانه پدری” تا یک هفته اذیتم می‌کرد/پاشایی صدای دلنشینی داشت و بعد از درگذشتش طرفداران بیشتری پیدا کرد!/می‌گفتند “کتاب قانون” خانواده‌های ایرانی را زیر سوال می‌برد

سینماژورنال: سیدمحمد حسینی وزیر ارشاد دولت دهم بعد از صفارهرندی روی کار آمد و البته سعی کرد تندرویهای او را نداشته باشد.

 به گزارش سینماژورنال با این حال عدم روحیه کاریزماتیک در برخورد با مشکلات دستگاههای زیرمجموعه سبب ساز آن شد که دوران مدیریت وی در ارشاد چنان که باید دلچسب اهالی هنر نباشد.

 این وزیر سابق در تازه ترین گفتگوی خود که با “تماشاگران امروز” انجام شده سعی کرده به صراحت موضع خود را درباره برخی اتفاقات سینمایی چهار سال حضورش در وزارت ارشاد بیان کند.

 “خانه پدری” تا یک هفته اذیتم می کرد

یکی از این مواضع جایی است که درباره “خانه پدری” می گوید: “خانه پدری” را خودم دیدم و آثار منفی و تلخ این فیلم تا یک هفته مرا اذیت می کرد. آثار منفی صحنه ای که پدری با سنگ بر سر دخترش می زند و او را می کشد. این را دیدم و گفتم این فیلم مناسب بیننده نیست و اعصاب او را به هم می ریزد.

 به فرهادی گفتیم آن مساله نمی تواند مانع کار شما شود

حسینی جایی دیگر درباره ماجرای توقف موقت تولید “جدایی…” فرهادی بیان می دارد: در جریان تولید “جدایی…” وقفه ای افتاد و بعد اصغر فرهادی به دفترم آمد و صحبت کردیم و مساله حل شد. به هر حال نگاه، نگاه انسدادی نبود و علاقمند بودیم افراد توانمند از طیفهای گوناگون فعالیت کنند. بحث بر سر این بود که ایشان خارج از بحث فیلمسازی در مراسمی شرکت کرده بود و از سینماگرانی اسم برده که در خارج از کشور معاند نظام محسوب می شوند. این بحث پیش آمده بود که ایشان نمی تواند کار کند اما گفتیم این مساله نمی تواند مانع کار شما شود و ایشان فیلمشان را ساختند و بعد هم جوایزی به دست آوردند.

 “گذشته” کسل کننده بود و جاذبه نداشت

وی ادامه می دهد: ایشان درخواست دیگری داشت مبنی بر آن که فیلمی که در فرانسه ساخته در ایران اکران شود. ما وقت گذاشتیم و فیلم “گذشته” را دیدیم و هرچند تا حدودی کسل کننده بود و جاذبه آن چنانی نداشت ولی مجوز اکران آن صادر شد.

 کارشناسان اطلاعات “به رنگ ارغوان” را دیدند و گفتند فیلم مشکلی ندارد

وزیر ارشاد دولت دهم درباره رفع توقیف برخی فیلمها مانند “به رنگ ارغوان”در دوره خودش اظهار می دارد: بعضی از کارشناسان که سالها در وزارت اطلاعات کار کرده بودند “به رنگ ارغوان” را دیدند و گفتند این طور نیست که فیلم به ارزشها و اصول لطمه بزند و اکران مشکل آمیز نخواهد بود.

 این طور نبود که “کتاب قانون” ایرانیان را زیر سوال ببرد

این وزیر سابق ادامه می دهد: در فیلمی مانند “کتاب قانون” یک لبنانی به ایران می آید و بعضی رفتارهای افراد را در یک خانواده نمی پسندد. عده ای این مساله را بیان می کردند که فیلم کل خانواده های ایرانی را زیر سوال می برد در حالی که این طور نبود و در داستان فیلم این لبنانی برخی رفتارهای ناشایست ما مثل غیبت، تهمت، سخن چینی و استهزا و تمسخر را نقد می کرد.

 موسیقی بدون کلام را دوست ندارم

سیدمحمد حسینی در بخشی از گفتگو هم درباره علایق خود به موسیقی می گوید: من موسیقی بدون کلام دوست ندارم و حتما باید در کنار موسیقی آوازی هم وجود داشته باشد و مضمونی که روی انسان تاثیر بگذارد باشد که موسیقی را گوش کنم.

 پاشایی صدای دلنشینی داشت

وی درباره علاقمندی خود به خوانندگان موسیقی پاپ بیان می دارد: همین مرتضی پاشایی که مرحوم شد صدای دلنشینی و طرفداران زیادی داشت و بعد از درگذشتش پیدا کرد.

تاثیرگذاری شبکه های اجتماعی باعث حضور عظیم هواداران در تشییع پاشایی بود

حسینی درباره حضور عظیم هواداران پاشایی بعد از درگذشت هم می گوید: بعید میدانم این حضور را کسی پیش بینی کرده بود. این مساله دلایل متعددی داشت که یکی از آنها تاثیرگذاری شبکه های اجتماعی است و اینکه بالاخره اخبار در سطح وسیعی منتشر می شود.




باران کوثری از اکران “قصه‌ها”ی مادرش خبر داد

سینماژورنال: در حالی که به تازگی زمزمه هایی شنیده می شود مبنی بر اکران آخرین فیلم رخشان بنی اعتماد در سینماها به تازگی فرزند این کارگردان هم تلویحا به آغاز اکران این فیلم اشاره کرد.

به گزارش سینماژورنال باران کوثری که خود به عنوان بازیگر در آخرین ساخته مادرش “قصه ها” حضور داشته است با نگارش جمله ای کوتاه تلویحا خبر اکران این فیلم را تایید کرده است.

خبر رسیده خبری در راه است

باران کوثری با قرار دادن تیزری کوتاه از “قصه ها” در صفحه اجتماعیش و نگاشتن جمله “خبر رسیده خبری در راه است” ذهن مخاطبان را به سمت اکران این فیلم برده است.

“قصه ها” که در دولت دهم و با مجوز ویدیویی ساخته شد داستان آدمهای مختلفی را بیان می کند که بخش عمده آنها از آثار قبلی بنی اعتماد پای به “قصه ها” گذاشته اند.

پیشتر شنیده هایی مطرح شده بود مبنی بر اکران “قصه ها” در گروه سینمایی آزاد.

آیا سرنوشت “عصبانی نیستم” در انتظار “قصه ها”ست؟

به گزارش سینماژورنال “قصه ها” به مانند “عصبانی نیستم”، “خانه دختر” و “خانه پدری” از جمله آثاری بود که حین نمایش در جشنواره فیلم فجر رسانه های افراطی نسبت به آن موضع منفی گرفته و اکران آنها را مغایر ارزشها دانستند.

حالا باید منتظر ماند و دید آیا اکران این فیلم که پروانه نمایش هم دارد به سرنوشت عجیب اکران “خانه دختر”، “عصبانی نیستم” و “خانه پدری” دچار خواهد شد یا آن که این بار ماجرا شکلی دیگر پیدا می کند.




اکران یک فیلم توقیفی در جشنواره فیلم شهر!

سینماژورنال: جشنواره فیلم شهر خردادماه امسال در تهران برگزار می شود و البته که مدیران جشنواره نیز برای ایجاد جذابیت در جشنواره تصمیم به اکران برخی فیلمهای خاص در جشنواره کرده اند.

به گزارش سینماژورنال این فیلمها از آن جهت خاص هستند که تاکنون در هیچ جشنواره ای به نمایش درنیامده اند و اولین رونمایی رسمی آنها در جشنواره فیلم شهر صورت می گیرد.

از جمله این فیلمها “بلوک نه خروجی دو” اثر توقیفی علیرضا امینی است. فیلمی که بواسطه لحن تلخ و گزنده داستانگویی اش مدتهاست که پشت خط اکران مانده است.

شنیده های سینماژورنال حکایت از آن دارند که این فیلم بناست با قدری اصلاحات در جشنواره فیلم شهر به نمایش درآید!

امیر جعفری، پانته آ بهرام، حمیدرضا آذرنگ، الهام کردا، شبنم مقدمی و ستایش محمودی بازیگران “بلوک نه خروجی دو” هستند.

یاد خبر اکران “خانه پدری” در جشنواره پلیس افتادیم

حالا باید منتظر ماند و دید اکران این فیلم در جشنواره شهر بدون حاشیه انجام میشود یا نه!

یادمان نمی رود که چند سال قبل دست اندرکاران جشنواره فیلم پلیس هم برای ایجاد شانتاژ خبری از نمایش فیلم “خانه پدری” در جشنواره خود دم زدند. البته که این مساله هیچ گاه عملی نشد اما بار خبری خوبی برای این جشنواره داشت!




سیدضیاءالدین درّی: زمانی به بازبینی “خانه دختر” رسیدم که فیلم تمام شده بود/به “استراحت مطلق” ممیزی شرعی وارد شده/اصلاحات “دلم میخواد” در حد یکی دو کلمه است/کارگردان “نهنگ عنبر” در نهایت صبوری فیلم را مجددا تدوین کرد/”عصبانی نیستم” را آن طوری ندیدم که مخالفان دیدند!

سینماژورنال/حـــامد مظفـــری: سیدضیاءالدین دری کارگردان شناخته شده ایرانی که تجربیات قابل توجهی در ژانر تاریخی داشته است یکی از اعضای شورای پروانه نمایش است و تقریبا زودتر از بسیاری از مخاطبان به همراه همکارانش در این شورا فیلمها را بازبینی می کند.

دری درباره حاشیه هایی که در دولت اخیر بر سر عدم اکران برخی فیلمهای مجوزدار پدید آمد به سینماژورنال گفت: درباره این گونه فیلمها باید فیلم به فیلم صحبت کنیم. مثلا ماجرای فیلم “خانه پدری” متفاوت است از “عصبانی نیستم”.

مشکلات “خانه پدری” از دولت قبل به جا مانده

وی ادامه داد: در مورد فیلم عیاری ماجرا به دولت فعلی برنمی گردد و مشکلات آن پیش آمدی بود که از دولت قبل به جا مانده بود و در نهایت باعث شد فیلم نتواند به اکران خود ادامه دهد.

برای انجام اصلاحات “عصبانی نیستم” فیلمبرداری مجدد انجام شد

دری با اشاره به “عصبانی نیستم” بیان داشت: این فیلم در ابتدا به هیات انتخاب جشنواره ارائه شد و آنها نیز اشکالاتی را به فیلم وارد دانستند و از کارگردان خواستند فیلم را اصلاح کند. در آن برهه کارگردان هم همکاری لازم را انجام داد و حتی فیلمبرداری مجدد انجام داد و نسخه دیگری از فیلم به هیات انتخاب ارائه شد. هیات انتخاب برای بررسی شبهه ها، نسخه تازه را به شورای پروانه نمایش آورد.

عصبانی نیستم
عصبانی نیستم

“عصبانی نیستم” را آن طوری ندیدم که مخالفان دیدند

این عضو شورا درباره نگاه شورای پروانه نمایش به این فیلم اظهار داشت: اعضای شورا هم یک سری اصلاحات را برای فیلم لازم می دانستند و قرار شد بعد از انجام اصلاحات، فیلم پروانه نمایش بگیرد. در نهایت نسخه اصلاح شده فیلم به جشنواره ارائه شد و البته حاشیه ساز هم بود اما شخصا “عصبانی نیستم” را آن طوری ندیدم که مخالفان دیدند یعنی فکر میکنم در قضاوت فیلم عجولانه عمل شد.

وزارت ارشاد وقتی نمی ایستد که می بیند از پروانه نمایش سوءاستفاده شده

ضیاءالدین دری در پاسخ به این پرسش که آیا جلوگیری از اکران فیلمهای مجوزدار مانند “عصبانی نیستم” و “خانه پدری” سبب ساز سلب اعتبار پروانه نمایش نمیشود به سینماژورنال گفت: ببینید، وزارت ارشاد وقتی در برابر مخالفان نمی ایستد که می بیند از صدور پروانه نمایش سوء استفاده شده به بیان بهتر وزارت ارشاد درست آنجایی که می بیند بخشی از مخالفان ادعاهای درست مطرح میکنند در موضع خود تجدیدنظر می کند.

وزارت ارشاد آنجایی عقب نشینی می کند که خللی بر کار وارد است

وی ادامه داد: مدیر رده بالای سینما اگر اطمینان داشته باشد فیلم قابل دفاع است باید آن را پیش وزیر کشور، رییس جمهور و حتی بالاتر یبرد و سعی کند درباره شبهات با آنها صحبت کند. وزارت ارشاد آنجایی عقب نشینی می کند که خللی بر کار وارد است.

خانه دختر
خانه دختر

زمانی به جلسه بازبینی “خانه دختر” رسیدم که فیلم تمام شده بود

امسال و در آستانه جشنواره و سپس به هنگام برگزاری آن نیز تعدادی فیلم حاشیه ساز نداشتیم. شاید این حواشی به اندازه سال قبل نبود اما در مورد فیلمی چون “خانه دختر” سبب ساز معلق ماندن وضعیت پروانه نمایش اثر شد. دری درباره وضعیت “خانه دختر” به سینماژورنال گفت: در جلسه ای که بنا بود “خانه دختر” بازبینی شود من نبودم و زمانی رسیدم که نمایش فیلم تمام شده بود. من فقط صورتجلسله را خواندم و نظرات همکاران دیگر را که اصلاحاتی را پیشنهاد کرده بودند دیدم.

حتما در ساختمان بصری “خانه دختر” حرکتی صورت گرفته که شبهاتی را ایجاد کرده

وی درباره تعابیری که برخی رسانه ها از “خانه دختر” بیرون کشیده اند بیان داشت: حتما در ساختمان بصری فیلم، حرکتی صورت گرفته که شبهاتی را مطرح کرده است. وقتی برداشت چند نفر درباره فیلم برداشت خاصی است حتما اشاراتی در فیلم بوده که این برداشت را ایجاد کرد و حالا کارگردان اثر اگر واقعا قصدش چیز دیگری بود میتواند راشهای شبهه برانگیز را حذف کند.

یک سری اصلاحات جزیی به “استراحت مطلق” وارد شده

سیدضیاءالدین دری درباره تازه ترین فیلم عبدالرضا کاهانی یعنی “استراحت مطلق” و وضعیت ممیزی آن به سینماژورنال گفت: یک سری اصلاحات جزیی به فیلم وارد شده و کاهانی نیز در نسخه مجوزگرفته این اصلاحات را اعمال کرده است.

استراحت مطلق
استراحت مطلق

ممیزیهای شرعی شامل همه بازیگران میشود

این عضو پروانه نمایش درباره بحث برانگیز بودن نماهای دونفره زن و مرد محوری داستان بیان داشت: کاهانی پیش خود فتوای شرعی صادر کرده که چون بازیگران این دو کاراکتر زن و شوهر هستند میتواند یک سری نماها را با حضور آنها نشان دهد در صورتی که ممیزیهای شرعی شامل حال همه بازیگران و همه فیلمها میشود.

“استراحت مطلق” هیچ ممیزی سیاسی ندارد

دری درباره شنیده هایی مرتبط با ممیزی سیاسی “استراحت مطلق” اظهار داشت: فیلم هیچ اشاره سیاسی ندارد و ممیزیهای آن نیز مربوط به مقولات شرعی است.

ممیزی “دلم میخواد” در حد یکی دو کلمه است

یکی دیگر از فیلمهای بحث برانگیز امسال “دلم میخواد” بهمن فرمان آرا است که دری درباره حذفیات وارده به آن بیان داشت: ممیزی چندانی به فیلم وارد نشده و در حد یکی دو کلمه از کل فیلم حذف شده است. عدم حضور در جشنواره هم ربطی به ممیزی ندارد.

دلم میخواد
دلم میخواد

 

سامان مقدم در نهایت صبوری “نهنگ عنبر” را مجددا تدوین کرد

سیدضیاءالدین دری درباره اصلاحات کمدی “نهنگ عنبر” هم به سینماژورنال اظهار داشت: بعد از اولین نمایش فیلم در شورا، یک سری اظهارنظرات مطرح شد و کارگردان نیز سعی کرد با نهایت صبوری و تعامل فیلم را مجددا تدوین کند.

نهنگ عنبر
نهنگ عنبر

وی ادامه داد: اتفاقا این اصلاحات به نفع فیلم تمام شد و سبب ساز آن گردید که لحظات خوبی در “نهنگ عنبر” وجود داشته باشد و باعث شود فیلم تفاوتهایی با کمدیهای هم رده خود داشته باشد.