1

به دنبال دو حادثه تروریستی در حرم امام(ره) و مجلس⇐آیا افطاری رییس جمهور با هنرمندان لغو خواهد شد؟

سینماروزان: در ساعات گذشته اخباری منتشر شده درباره دو حادثه تروریستی که یکی از آنها در حرم امام خمینی(ره) و دیگری در مجلس شورای اسلامی رخ داده است.

به گزارش سینماروزان در حادثه حرم امام(ره) عاملی انتحاری باعث انفجار و آسیب دیدگی چندین نفر و در حمله 4 نیروی مهاجم به مجلس هم چند نفر کشته و زخمی شدند.

این دو حادثه در حالی رخ داده که بنا بود چهارشنبه شب مراسم افطاری رییس جمهور با هنرمندان برگزار شود و مقدمات برگزاری این مراسم هم فراهم شده بود  و کارتهای دعوت هم برای برخی از هنرمندان ارسال شده بود با این حال مشخص نیست حوادث پیش آمده موجب لغو افطاری خواهد شد یا نه؟




بعد از ۴ سال شعاردهی مدیران وطنی در حمایت از پیشکسوتان⇐مراسم تقدیر از بیضایی را دانشگاهی در «اسکاتلند» برگزار می‌کند!!!

سینماروزان: در حالی که چهار سال ابتدایی دولت حسن روحانی به روزهای پایانی خود رسیده و در این چهار سال مدیران سینمایی این دولت مدام در حمایت از پیشکسوتان دم زدند ولی حتی شرایطی فراهم نشد که بهرام بیضایی بتواند به وطن بازگشته و در کشورش فعالیت کند حالا بناست مراسم تقدیر از بیضایی در دانشگاهی اسکاتلند برگزار شود.

به گزارش سینماروزان گروه ادبیات فارسی دانشکدۀ زبان‌های خارجه و مؤسسۀ ایرانشناسی دانشگاه سنت اندروز اسکاتلند برنامه ویژه‌ای تدارک دیده‌ که طی آن بهرام بیضایی به خاطر شش دهه فعالیت مستمر و خلاقانه در حوزه‌های پژوهش نمایش و اساطیر، نمایشنامه‌نویسی و فیلمسازی، دکترای افتخاری ادبیات دریافت خواهد کرد.

این برنامه که به ابتکار سعید طلاجوی (مدیر گروه فارسی) و با همکاری پروفسور علی انصاری (مدیر مؤسسۀ ایرانشناسی) دانشگاه سنت اندروز برگزار می‌شود شامل چندین سخنرانی دربارۀ آثار بهرام بیضایی، نمایش نسخۀ بازسازی شدۀ اولین فیلم بلند او رگبار ( ١٣٥١) و اجرای انفرادی بخش نخست نمایش شب هزار و یکم (١٣٨٢) با هنرنمایی مژدۀ شمسایی خواهد بود.

در این برنامه، علاوه بر سخنرانی بیضایی در مورد ضحاک و جمشید، سعید طلاجوی در مورد دیالوگ بیضایی با سینمای ایران در فیلم رگبار، پرویز جاهد در مور عناصر تریلر جنایی در فیلم‌های بیضایی با تمرکز روی فیلم‌های کلاغ، شاید وقتی دیگر و سگ‌کشی، مریم قربان کریمی در مورد هویت زنانه در رگبار، سعید زیدآبادی نژاد در مورد چندزبانی در فیلم باشوی بیضایی، فرشاد زاهدی در مورد فضا، زمان، بدن‌ها و حافظه در آثار بیضایی، نینا خامسی در مورد بازنمایی جوانان آواره در سینمای ایران، فرشید کاظمی در مورد جنبه‌های شاعرانه و اسطوره‌ای صدای زنانه در سینمای بیضایی، فاطمه خوانسالار در مورد خوانش بومگرایانه از غریبه و مه، چریکه تارا و باشو غریبه کوچک، حمید احیا در مورد زبان و شیوه‌های اجرایی در طرب‌نامه بیضایی و نیلوفر بیضایی در مورد نبوغ بیضایی و تلاش خستگی‌ناپذیر او در تئاتر و سینمای ایران سخنرانی خواهند کرد.

بهرام بیضایی که از شهریور 88 به این سو در دانشگاه استانفورد آمریکا به تحقیق و تدریس مشغول است در طی سال‌های دوری از ایران، علاوه بر تدریس و تألیف، سه نمایشنامۀ «گزارش ارداوریراف»، «سایه بازی» و «طرب نامه» را به صحنه برده است.

مراسم اهدای دکترای افتخاری به بهرام بیضایی با حضور اساتید برجستۀ دانشگاه سنت اندروز و به دست رئیس دانشگاه، پروفسور سالی ماپستون، در روز اول تیرماه ١٣٩٦ به انجام خواهد رسید و سخنرانی‌ها و نمایش فیلم که به وسیلۀ دکتر سعید طلاجوی برنامه‌ریزی شده‌اند در روزهای دوم و سوم تیرماه اجرا خواهند شد.




ادعای «کیهان»⇐پرهزینه‌ترین سریال سیما در خدمت مجیزگویی دولت!

سینماروزان: کلیپ دابسمشی که سامان مقدم با حضور بازیگران سریال «دیوار به دیوار» بر روی قطعه تقدیمی محسن چاووشی به حسن روحانی ساخته بود و البته در تیتراژ پایانی قسمت آخر این سریال هم روی آنتن رفت با انتقاد «کیهان» مواجه شده است.

متن انتقاد «کیهان» را بخوانید:

پرهزینه‌ترین سریال سیما در خدمت مجیزگویی دولت!

درحالی که حسن روحانی در یکی از سخنرانی‌های اخیر خود مدعی شده که بدون در اختیار داشتن رسانه، پیروز رقابت انتخابات شد(!) پرهزینه‌ترین سریال حال حاضر سیما در آخرین قسمت خود به طور آشکار به مجیزگویی دولت پرداخت!

سامان مقدم که در کارنامه خود تولید فیلم‌ضدایرانی «صد سال به این سال ها» را دارد، جمعه‌ شب گذشته در آخرین قسمت از مجموعه «دیوار به‌ دیوار» دِین خود را به دولت وعده و دروغ ادا کرد و پایان‌‌بندی کار خود را با پخش کلیپ دابسمش هنرمندان سریال که هر کدام بخشی از لباس‌هایشان به رنگ تبلیغاتی حسن روحانی ترکیب کرده بودند، با ترانه «بیست‌ هزار آرزو» محسن چاوشی به پایان برد. همان ترانه‌ای که در ایام انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم توسط محسن چاوشی در حمایت از حسن روحانی منتشر شده بود.
سریال «دیواربه‌ دیوار» سامان مقدم که از طرفی در ایام تعطیلات نوروز به ‌صورت شبانه از شبکه سه سیما روی آنتن رفت و تا پایان اردیبهشت ماه هم پخش آن ادامه داشت، فاقد نوآوری در فرم و محتوا و تنها بازتولید مجدد سریال قبلی این کارگردان در لوکیشنی تازه بود.
گویا نظارت در شبکه سوم تابع مدیریت خودمحور این شبکه است و کارگردان سلطنت‌طلب آن نیز مانند برخی مجریان شبکه،خود را از ضوابطی عقلانی و روشن آزاد تصور کرده است!




درخواست مدیر اسبق رادیو از حسن روحانی⇐همین امروز با رییس صداوسیما جلسه بگذارید و مشکل «ربنا»ی شجریان را حل کنید

سینماروزان: بعد از نامه ای که رضا صالحی امیری وزیر ارشاد دولت یازدهم به رییس صداوسیما نوشت و خواستار پخش «ربنا» شد محمدجواد لاریجانی از اعضای شورای نظارت بر صداوسیما پاسخی مبسوط به صالحی امیری درباره دلایل عدم پخش «ربنا» داد. پاسخی که با واکنش برخی موزیسینها و از جمله حمیدرضا نوربخش مواجه شد.(اینجا و اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماروزان در امتداد این ماجرا حالا محمدعلی ابطحی رییس دفتر دولت اصلاحات که سابقه مدیریت بر رادیو در دهه شصت یعنی دورانی را در کارنامه دارد که برخی از ادعیه ای که پیش از انقلاب از رادیو پخش می شد اجازه پخش از رادیو را پیدا نمی کردند، در یادداشتی که برای «اعتماد» نوشته از حسن روحانی رییس دولت دوازدهم خواسته همین امروز با رییس صداوسیما جلسه گذاشته و با او درباره رفع توقیف «ربنا» مذاکره کند.

متن یادداشت ابطحی را بخوانید:

آقاي روحاني امروز با رييس صدا و سيما جلسه بگذاريد

من پيشنهاد مي‌كنم كه آقاي روحاني، شخصا با آقاي علي عسكري، رييس سازمان صدا و سيما ملاقات كند و در مورد پخش ربناي شجريان گفت‌وگو كند و در همين ماه رمضان نسبت به پخش آن اقدام شود. طبعا اين پرسش به ذهن مي‌رسد كه مشكلات اين كار چيست و چرا پخش ربناي شجريان بايد اينقدر پراهميت تلقي شود. دلايل آن را اينجا مي‌نويسم:
۱- شجريان قطعا از كساني است كه در تاريخ ايران ماندگار مي‌شود. در تاريخ حتما ثبت خواهد شد كه در دهه اخير ربنايش، كه مذهبي‌ترين آواي اوست در عهد حكومت ديني پخش نشد. اين سوال براي اهالي هنر آينده تاريخ باقي خواهد ماند. همچنان كه امروز بسياري از اين مطالب و سوالات در ذهن خوانندگان تاريخ از شخصيت‌هاي ديگر باقي مانده است.
در مقابل اگر در زمان حيات او توسط حاكميت اين ممنوعيت لغو شود، باز در تاريخ خواهد ماند كه حكومت بي‌اعتنا به هنر و هنرمندان نبوده است. به هر دليلي فعلا فراتر از بحث‌هاي جناحي اين عدم پخش جنبه نمادين پيدا كرده است. شايد براي مسوولان فعلي كشور مسائل اقتصادي، اجتماعي و سياسي اولويت داشته باشد كه واقعا
هم دارد.
اما هنر و هنرمند در تاريخ خيلي ماندگار‌تر است و بيشتر مورد قضاوت قرار مي‌گيرد. همه مصايبي كه بر هنرمندان در تاريخ رفته است، با جزييات مانده است. اما كمتر كسي به شرايط اقتصادي  وسياسي دوران آن هنرمندان توجه مي‌كند. سياستمداران باهوش و ماندگار در تاريخ كساني هستند كه به هنرمندان توجه ويژه دارند.
۲- اگر جلسه پيشنهادي من، بين رييس‌جمهور و رييس صدا و سيما برگزار شود، در آن جلسه مي‌شود مشخص كرد كه دليل آغاز اين عدم پخش چه بوده. بر اساس آن يافته‌ها قضاوت‌هاي تاريخي مي‌تواند تصحيح شود.
گروهي معتقدند بر اساس نامه‌اي كه خود استاد شجريان نوشته است، ربنا پخش نمي‌شود و اين به احترام توجه به خواست خالق اثر است. اين موضوع اگر دليل پخش نشدن باشد، به صورت كلي قابل احترام است كه حق خالق اثر رعايت شود. اگر چنين باشد مي‌شود كسي از استاد بپرسد كه آيا اين نظر ايشان هنوز استمرار دارد يا منصرف
شده‌اند.
اين كار اگر صورت پذيرد و استاد همچنان مخالف باشند، به صورت رسمي در پايان همان جلسه اعلام مي‌شود و در اذهان عمومي و تاريخ هم اين عدم موافقت ايشان ثبت خواهد شد و بي‌دليل حاكميت محكوم نمي‌شود.
۳ – اگر عامل پخش نشدن صداي استاد دليل سياسي داشته باشد باز در همان جلسه مي‌تواند مورد بررسي قرار گيرد.
همه اعتراضات استاد بعد از انتخابات سال ۸۸ به نظراتي بود كه آقاي احمدي‌نژاد ارايه كرده
بودند.
مهم‌ترينش خس و خاشاك خطاب كردن معترضان بود. من نديدم به نظام و نه به رهبري آن اعتراض و اهانتي صورت گرفته باشد.
حالا ديگر ماهيت احمدي‌نژاد بر مسوولان بيشتر از مردم روشن شده است. زاويه او با نظام و دادن راي باطله و آسيبي كه به زير بناهاي كشور زد، بر همگان آشكار است. براي مخالفت با احمدي‌نژاد بايد به شجريان جايزه داد. اگر دليل پخش نشدن آواي شجريان اين باشد، در همان جلسه مي‌توانند به نتيجه
برسند.
چون اجماعي كه عليه احمدي‌نژاد و تفكر او هست، مي‌تواند پشتوانه لغو اين تصميم باشد. ضمن اينكه بخش عمده‌اي از معترضان به مسائل بعد، انتخابات ۸۸ سال‌هاست كه در پست‌هاي كليدي نظام به خدمت مشغول هستند.
۴- بعضي از مخالفان پخش آواي شجريان به رفتارهاي فردي و شخصي وي و تصاويري كه با فلان و فلان دارد، اشاره مي‌كنند.
هنرمند به خاطر هنرش مورد توجه جامعه است و نه رفتارهاي فردي و اخلاقي و اعتقادي‌اش. ضمن اينكه كمتر هنرمند تراز اولي وجود داشته كه در مجموع در اذهان مردم محترم‌تر از شجريان
باشد.
امروز جامعه از بازي، آواز، نقاشي، مجسمه، كارگرداني، و موسيقي چهره‌هاي زيادي بهره مي‌برد. صدا وسيما هم آنها را منتشر مي‌كند. نه مردم و نه رسانه ملي از رفتارهاي شخصي اين هنرمندان نمي‌پرسند. چون اساسا هنرمند را كسي به عنوان الگوي ديني و اعتقادي و اخلاقي نگاه نمي‌كند، هنرش را دوست دارند.
۵- وقتي در همين نزديكي‌ها يكي از خوانندگان رپ با كانديداي ارزشي‌هاي كشور ملاقات مي‌كند و پس از ملاقات هم مورد تشويق نيروهاي ارزشي قرار مي‌گيرد، خواه‌ناخواه پخش نشدن نواي ربناي شجريان به عنوان استاد اول آواز ايران مورد قضاوت مردم و تاريخ قرار مي‌گيرد.
و در نهايت بسياري از مواردي كه در برجام تصويب شد، قبل از پيگيري دقيق، غير قابل اجرا مي‌نمود. اما وقتي پيگيري شد، راه‌هايي براي اجرايش پيدا شد. از آقاي روحاني مي‌خواهم هنر را كمتر از سياست نداند.
ضمن اينكه اگر در اين ابتداي كار، دكتر روحاني اين موضوع را مطرح و توافق ايجاد كند، اميد فراواني براي كارهاي ديگر ايجاد خواهدشد.




پیشنهاد مدیر کاخ جشنواره فجر به دولت در روزگار غلبه فضای مجازی⇐آقای رییس جمهور! به فکر توسعه حمل و نقل ریلی باشید تا اطلاعات عمومی افزایش یابد!!!

سینماروزان: بهروز غریب پور کارگردان شناخته شده تئاتر که در دو سال اخیر مدیریت کاخ میلاد جشنواره فجر را هم برعهده داشته در یادداشتی که برای «شرق» نوشته از دولت خواسته به فکر توسعه حمل و نقل ریلی باشد چون این کار باعث افزایش ارتباط و در نهایت افزایش اطلاعات عمومی میشود؛ در روزگار غلبه فضای مجازی که باعث شده حتی پایتخت نشینان نیز اصلی‌ترین منبع دریافت اخبارشان اپلیکیشنهای ارتباطی باشد این گونه پیشنهادات عمیقا مخاطب را به فکر فرومی برد!!!

متن یادداشت غریب پور را بخوانید:

آقای روحانی، جادوی خطوط ریلی را دست‌کم نگیرید

یقینا جمعیت ‌میلیونی رأی‌دهنده به آقای روحانی، مطالبات مختلف و فراوانی از دولت دوازدهم دارند که برخی هم‌پوشانی‌هایی با هم دارد. به‌عنوان مثال، بعید نیست که بیشتر اهالی فرهنگ و هنر بخواهند التفات دولت به این حوزه بیشتر از قبل شده و در بخش‌های مختلف، یاری‌رسان هنرمندان برای ارتباط گسترده‌تر با مردم باشد. اما آنچه من به‌عنوان مطالبه خود از دولت جدید مطرح می‌کنم در ظاهر هیچ ربطی به گسترش فضاهای فرهنگی کشور و حوزه تخصصی من که تئاتر است ندارد، بلکه شاید بتوان گفت یکی از نتایج عملی‌شدن این مطالبه می‌تواند به رشد و ترقی تئاتر هم کمک کند.

از دولت انتظار دارم که به گسترش و توسعه حمل‌ونقل ریلی در تمام کشور توجه ویژه کند. شاید این مطالبه اندکی عجیب به نظر برسد، خصوصا آنجا که یک هنرمند حوزه تئاتر آن را به‌عنوان دغدغه اصلی خود مطرح می‌کند؛ درحالی‌که شاید با فن و دانش زیرساخت‌های گسترش حمل‌ونقل ریلی چندان آشنا به نظر نرسد. اما واقعیت این است که برای طرح چنین مطالبه‌ای به کنه انتخابات اخیر مراجعه می‌کنم. انتخابات بیست‌ونهم اردیبهشت نشان داد که روستايیان ما یکی از فهیم‌ترین و معاصرترین و باشناخت‌ترین روستايیان جهان به‌ شمار می‌روند و اگر از طریقی (مثلا گسترش حمل‌ونقل ریلی) بتوان ارتباط آنها را با شهرهای کشور و حتی کشورهای همسایه فراهم کرد، پیامدهایی مانند افزایش سطح اطلاعات عمومی، گسترش مشارکت و ارتباطات جمعی و… همراه خواهد داشت.  از فرایند ساخت راه‌آهن در گذشته دور هزار کیلومتر خط آهن به جا مانده است؛ این در حالی است که با وجود همه توسعه‌های تکنولوژیکی در سال‌های پس از آن ما هنوز به چنین رقمی نرسیده‌ایم اما حالا و پس از انتخابات اخیر به نظر بنده این توسعه می‌تواند نه‌تنها ابعاد زیرساختی و عمرانی بلکه پیامدهای فرهنگی، فکری و اجتماعی برای کشور و خصوصا مردمان نواحی محروم به جا بگذارد. توسعه خط ریلی درست مثل انتشار یک روزنامه، ساخت یک فیلم و اجرای یک تئاتر می‌ماند، با تأثیری به‌مراتب بیشتر و گسترده‌تر. اگر دولت بتواند قدمی بردارد که مردم از طریق آن به سیر و سفر و کشف دنیای اطراف خود ترغیب شوند و بدانند که با آرامش، ارزان و امن می‌توانند از شهری به شهر دیگر و از گوشه‌ای به گوشه‌ دیگر این کشور سفر کنند، قطعا در ترقی و پیشرفت همه‌جانبه کشور قدمی بزرگ برداشته شده است.
شناخت ایران و بعد از آن شناخت جهان می‌تواند انزوای روستايیان ما را به پایان برساند. روستايیانی که در این سال‌ها به دلیل مشکلات اقلیمی در بن‌بست‌های جغرافیایی اسیر بوده‌اند، حالا بعد از گسترش شبکه‌های ارتباطی اینترنتی، این حق را دارند كه از بن‌بست فیزیکی نیز خارج شوند. به‌همین‌دلیل اگر جای آقای روحانی بودم، بودجه‌ای زیاد را صرف این می‌کردم که ریل‌های راه‌آهن در همه مساحت کشورم کشیده شود و قطعا، اندکی بعد شاهد نتایج خارق‌العاده آن نیز می‌بودم.
برای نمونه بد نیست که کشور ایتالیا را در نظر بگیریم، کشوری با بیشترین خطوط ریلی در اتحادیه اروپا که شمال این کشور را به جنوبش متصل می‌کند و این امکان را در اختیار شهروندان کشور قرار می‌دهد که با کشورهای اتحادیه اروپا در ارتباط باشند. از چنین زاویه‌ای، تأثیر این خطوط ریلی به مراتب بیشتر از رسانه‌ها خواهد بود، چراکه «بسیار سفر باید تا پخته شود خامی». در آن صورت است که یک مخاطب جدی تئاتر در شهرستان می‌تواند صبح سوار قطار شود و برای بازدید تئاتری به مرکز استان یا تهران بیاید و شب به خانه‌اش بازگردد. این جادو را دست‌کم نگیرید آقای روحانی!




حسین فرحبخش در گفتگو با رسانه اصلاح‌طلب⇐رییس اداره نظارت فیلم اخیرم «پا تو کفش من نکن» را با وجود داشتن پروانه نمایش ۸ ماه معلق نگه داشت/در دولت روحانی هیچ حمایتی از «مستانه» نشد؛ نه تلویزیون تیزرهای ما را پخش کرد و نه شهرداری اجازه تبلیغ داد!/ در همه فیلم‌هایم فرهنگ را از زاویه‌ خودم می‌سازم نه از نگاه شریعتمداری!/در زمان اکران «خصوصی» تفکراتی نظیر ایشان{شریعتمداری} موانعی را برای فیلم به وجود آوردند/به شریعتمداری نامه نوشتم تا راهی باز شود…

سینماروزان: حسین فرحبخش بعد از دو نامه ای که به شهردار تهران نوشت و درباره سوءمدیریت شهری به صراحت او را مخاطب قرار داد به تازگی هم نامه ای به مدیرمسئول «کیهان» نوشت و به گلایه از او پرداخت که چرا بخاطر حمایت از کاندیدایی خاص در انتخابات بر او و شماری دیگر از همصنفانش تاخته است.

این نامه نگاری باعث شده روزنامه اصلاح طلب «شرق» که به لحاظ سیاسی در قطب مقابل «کیهان» است به سراغ فرحبخش رفته و درباره این نامه نگاری بپرسد. پرسیدن در این باره باعث شده فرحبخش درباره برخی مشکلاتی که در سالهای اخیر و علیرغم روی کار آمدن دولتی که در انتخابات 96 از آن حمایت کرده، وجود داشته هم سخن گوید.

متن گفته های فرحبخش را بخوانید:

بعد از نامه‌نگاری‌تان به شهردار تهران قبل از برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری، ‌این هفته هم نامه‌ای خطاب به مدیرمسئول روزنامه «کیهان» نوشته‌اید. معمولا رسم بر این است که نامه‌های اعتراض‌آمیز را خطاب به نویسندگان مطالب می‌نویسند؛ چرا این بار مدیریت اصلی  یک روزنامه را هدف قرار داده‌اید؟‌
دراین‌باره مجبورم مقدمه‌ای را توضیح دهم.  پدر مرحوم من از السابقون انقلاب بودند و در این مسیر با شهید مطهری حشرونشر داشتند و هم‌نظر و هم‌عقیده با نگاه ایشان بودند. طبیعی است من هم دنباله‌رو ایشان بودم و میان فرزندان پدرم، ‌بیشتر از همه من از ایشان دنباله‌روی می‌کردم. به همین دلیل از دوران جوانی تا امروز، دین مبین  اسلام را به گونه‌ی دیگر یاد گرفته‌ام. همه می‌دانند مردم ایران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی مشقات زیادی را تحمل کرده‌اند. بعد از انقلاب هم در روزهای جنگ، متحمل سختی‌های زیادی شده‌اند. اصلا کل جهان مقابل ملت ایران ایستاده بود؛ اما به حول‌و‌قوه‌ الهی ملت همه این مسائل را پشت سر گذاشتند. ملت ایران، ‌ملت بیدار و هوشیاری است و همه مسائل را دقیقا رصد می‌کند.  من هم همیشه دوران، نه اصولگرا و نه اصلاح‌طلب بوده‌ام‌؛ بلکه خود را پیرو مکتب اهل بیت سلام‌الله‌علیها می‌دانم که همان خط‌مشی اعتدالی است. به فرموده‌ امام صادق(ع)، هرکه جلوتر از ما حرکت کند، می‌سوزد و هرکس از ما عقب بیفتد، هلاک می‌شود. متأسفانه مدیرمسئول «کیهان» معمولا مطالبی را به افراد نسبت می‌‌دهد که حقیقت ندارد. معمولا هرکسی مخالف نگاه ایشان عمل کند،‌ به چوب ناسزا و اتهام رانده می‌شود.  به همین دلیل ناچار شدم نامه‌ای سرگشاده خطاب به ایشان بنویسم. مگر ایشان در جایگاهی قرار دارند که به ملت توهین می‌کنند. خیلی به منتخبان مردم انگ بیگانه‌پروری می‌زند و آنها را به ضدیت علیه نظام جمهوری اسلامی و مردم متهم می‌کند.
در موارد متعدد علیه هنرمندان پرونده‌سازی می‌کند؛ ازجمله اینکه در سال ١٣٩١ خطاب به خودم  نوشت که من در ابتدا تدارکاتچی بودم و با پارتی‌بازی تهیه‌کننده شدم و حالا هم مشغول برج‌سازی در شمال تهران هستم! جل‌الخالق. همه می‌دانند من در سال ١٣٦١ با فیلم «ریشه در خون» به کارگردانی سیروس الوند برای نخستین‌بار تهیه‌کنندگی را در سینما تجربه کردم. قبل از آن هم اصلا در سینما حضور نداشتم.
آن  موقع کل هزینه فیلم  دو میلیون تومان شد که با این مقدار پول، می‌توانستم چهار آپارتمان در خیابان ونک خریداری کنم؛ اما امروز با پول دو تا فیلم هم به‌راحتی نمی‌توان یک خانه خرید. بااین‌حال، چون کار فرهنگی را دوست داشتم، به سینما رو آوردم. منتها من در همه فیلم‌هایم فرهنگ را از  زاویه‌ خودم می‌سازم نه از نگاه آقای شریعتمداری. یا در زمان اکران فیلم «خصوصی»، تفکرات نظیر ایشان موانعی  برای فیلمم به وجود آوردند؛ اما سؤال اساسی من این است که چرا کسی با او کاری ندارد؟‌ ایشان با کدام اسنادی این مطالب را می‌نویسند‌؟ بالاخره ایشان باید روزی پاسخ‌گوی این‌گونه مطالب باشد و این نکته همچنان مجهول است.
  البته برخی‌ها معتقدند شما هم به‌راحتی فیلم می‌سازید و به دلیل حمایت برخی‌ها، کسی نمی‌تواند به شما  اعتراض کند. نظرتان چیست؟‌
نه این‌گونه نیست. پس چرا فیلم اخیرم «پا تو کفش من نکن» را رئیس‌کل اداره نظارت و ارزشیابی با وجود دادن مجوز از سوی شورای پروانه نمایش، هشت ماه معلق نگه داشت و از اختیارات خود استفاده کرد و گفت موارد دیگری باید اصلاحیه بخورد؟! در چهار سال  اول دولت روحانی هم نه‌تنها حمایتی از فیلم «مستانه» نشد؛ بلکه تلویزیون تیزرهای فیلم را پخش نکرد و شهرداری هم اجازه نداد فیلم در سطح شهر تبلیغ شود و فیلم من را داغان کردند. خب اگر حمایتی  داشتم، سرنوشت فیلم‌هایم چنین نمی‌شد! مگر کدام‌یک از فیلم‌های من خلاف قانون و شرع  بودند که این‌گونه با آنها رفتار شد؟ پس مشخص است اتهامات به فیلم کذب محض است. ضمنا در محتوای نامه‌های من کدام‌یک خلاف واقعیت موجود است! من فکر می‌کنم گر گدا کاهل بود / تقصیر صاحبخانه چیست، حکایت ماست. اگر کاهلی می‌کنیم و نقدها را مطرح نمی‌کنیم، مشکل ماست؛ وگرنه جمهوری اسلامی مشکلی با این حرف ندارد و پذیرای نقدهاست.
  با وجود اینکه قدرت شما و مدیرمسئول در کفه ترازو یک وزن نیست، از تبعات اعتراض‌تان احساس خطر نمی‌کنید؟
به‌هیچ‌وجه؛ چون ابتدای نامه‌ام آوردم «اِلهي و رَبي مَن لي غَيرُك». کسی که به خدا ایمان داشته باشد از هیچ چیزی هراس ندارد؛ اما حکایت برخی‌ها، داستان فیلم «سامسون و دلیله» است که در دوران بچگی دیدم. قهرمان داستان تازمانی‌که مو داشت، توانایی غلبه بر همه چیز را داشت و وقتی موی‌سرش را تراشید، فاقد قدرت شد. من هیچ پشتوانه‌ای ندارم جز خدا.
  حالا فکر می‌کنید با نوشتن این نامه مشکل‌تان حل می‌شود؟‌
من شخصا مشکل ندارم. نوشتم تا راهی باز شود. اگر شد که دیگر به خود اجازه نمی‌دهند چنین کارهایی را تکرار کنند و اگر نشد، من به تکلیف خودم عمل کرده‌ام.




تأییدی بر تحلیل رسانه اصولگرا پیرامون حل مشکل صاحبان فیلمهای توقیفی حامی روحانی؟⇐رییس اداره نظارت از بازبینی مجدد فیلمهای توقیفی خبر داد

سینماروزان: تنها دقایقی بعد از آن که تحلیل روزنامه «جوان» را درباره حل مشکل صاحبان فیلمهای توقیفی حاضر در ستاد تبلیغاتی روحانی را منتشر کردیم(اینجا را بخوانید) گفتگویی از سوی حبیب ایل بیگی رییس اداره نظارت از سوی روابط عمومی سازمان سینمایی منتشر شده که در آن بر بازبینی دوباره فیلمهای توقیفی تأیید کرده است.

به گزارش سینماروزان جالب است ایل بیگی در حالی در گفتگوی اخیر خود حرف از حل مشکل فیلمها زده که در ماههای پیش از انتخابات کمتر پیش آمده بود که چنین اظهارات مثبت اندیشانه ای را از ایشان شاهد باشیم.

ایل بیگی با اشاره به اینکه در پی اظهار نظر چندی پیش محمدمهدی حیدریان رئیس سازمان سینمایی مبنی بر امکان بازبینی مجدد تعدادی از فیلم‌های بدون پروانه نمایش و مشکل‌دار، کمیته ویژه‌ای جهت این امر تشکیل شده اظهار داشت: رئیس محترم سازمان سینمایی چندی قبل در خصوص بازبینی مجدد تعدادی از فیلم‌های بدون پروانه نمایش و مشکل‌دار صحبت کردند که در پی این موضوع و دستور ایشان به معاونت نظارت و ارزشیابی مبنی بر تشکیل کمیته‌ای با حضور سینماگران و صاحب‌نظران فرهنگی؛ این کمیته تشکیل شده و فعالیت خود را آغاز کرده است.

وی افزود: این کمیته در حال بررسی فیلم‌‌های مختلف است تا بتوانیم به مرور فیلم‌هایی که مشکل داشتند را بازبینی و راهکاری پیدا کنیم، برای رفع مشکلشان و فکر می‌کنم در آینده‌ای نزدیک بتوانیم در خصوص فیلم‌هایی که توسط این کمیته بازبینی شده و گفت‌وگوهایی که حتما با خود دست‌اندرکاران فیلم‌ها خواهد شد، گزارش کاملی بدهیم و جزئیات را اعلام کنیم.

ایل‌بیگی در خاتمه اظهار داشت: از آنجائیکه این فیلم‌ها محصول فرهنگی-هنری هستند و محصول فرهنگی-هنری هم باید شرایط عرضه آن فراهم شود، تلاش این کمیته هم این است که راه‌حلی را برای رفع مشکلات فیلم‌ها پیدا کند.




تحلیل یک رسانه اصولگرا⇐سینماگران حامی روحانی به‌مرور چک‌هایشان را برای وصول به سازمان سینمایی خواهند برد؟؟

سینماروزان: در روزهای اخیر رسانه های اصلاح طلب ماهها بعد از رسانه های مستقل کوشیده اند از دولت روحانی بخواهند که وضعیت فیلمهای توقیفی را روشن کند و در سوی مقابل شنیده هایی طرح شده درباره حل مشکل برخی آثار توقیفی و روی پرده رفتن آنها در ماههای پیش رو.

در این شرایط روزنامه اصولگرای «جوان» با اشاره به حمایت برخی سینماگران از حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری به طرح این مسأله پرداخته که برخی از سینماگران حامی این کاندیدای انتخابات در روزهای بعد از انتخابات خواهان رفع توقیف فیلمهایشان خواهند بود؛ رفع توقیفی که می تواند شباهت داشته باشد به وصول چک غیرنقدی؟؟؟

متن گزارش «جوان» را بخوانید:

حمايت انتخاباتي، رفع توقيف سينمايي!

ستاد هنرمندان دولت يازدهم با مديريت حجت‌الله ايوبي در جريان انتخابات رياست جمهوري اخير بخشي از سينماگران را پاي کار خود آورد. سينماگراني که در ميان آنها فيلم توقيفي‌ها هم ديده مي‌شوند به مرور چک‌هايشان را براي وصول به سازمان سينمايي خواهند برد؟؟  رقم برخي از اين چک‌ها احتمالاً معادل از توقيف درآوردن برخي فيلم‌هاست که به دليل عبور از خط قرمزهاي اخلاقي و اجتماعي رنگ پرده را نديده‌اند؟؟

فيلم‌هاي توقيفي همواره يکي از چالش‌هاي وزارت ارشاد دولت‌هاي مختلف بوده است؛ مسئله‌اي که بايد آن را ناشي از بي‌تدبيري مديران سينمايي کشور قلمداد کرد. طنز تلخ ماجرا اين است که بخش عمده‌اي از اين فيلم‌ها با هزينه دولتي و از جيب ملت ساخته شده است. در واقع دولت و وزارت ارشاد در هزينه‌کرد بودجه عمومي که سالانه بخشي از آن به توليد فيلم در کشور اختصاص مي‌يابد از سازوکاري منطقي و معقول بهره نمي‌برد. هزينه توليد يک فيلم معمولي در سال حداقل يک ميليارد تومان است و اگر يک فيلم سينمايي پس از صرف اين هزينه نجومي راه به اکران نبرد، در واقع بودجه عمومي يکجا هدر رفته يا به جيب مبارک عوامل ريخته شده است. تازه اين در صورتي است که قائل به ارتقاي هنر و فرهنگ عمومي به واسطه توليد و اکران فيلم ساخته شده باشيم و اگر موضوع برعکس باشد در واقع اکران فيلم به خدشه‌دار کردن فرهنگ آن هم از جيب مردم منجر خواهد شد. تعداد فيلم‌هايي که بر اين سبيل رفته و مي‌روند، کم نيست.

پروسه معيوب ساخت فيلم

وزارت ارشاد پس از بررسي فيلمنامه، پروانه ساخت صادر مي‌کند، بودجه‌هاي دولتي از نهادهاي مختلف جذب مي‌شود و بعضاً آنچه توليد مي‌شود با آنچه قرار بوده توليد شود، منطبق نيست. فيلمساز پلان‌ها، ديالوگ‌ها يا سکانس‌هايي را به فيلم افزوده که در فيلمنامه اساساً وجود نداشته است. فيلمساز محترم اين چرخه شيره ماليدن سر اداره نظارت و ارزشيابي را طي چند نوبت فيلم ساختن و در عرض چند سال به خوبي از بر مي‌شود و تجربياتش را به همکاران خود نيز انتقال مي‌دهد.

فيلم چند سالي در محاق توقيف مي‌ماند، کارگردان و عوامل که دستمزد خود را گرفته‌اند و فقط کافي است در دوره توقيف خوب نقش آدم‌هاي مظلوم را بازي کنند. اين روش اساساً يک گير بزرگ دارد و آن اين است که نمي‌توان بدون اجازه سرمايه‌گذار و تهيه‌کننده دولتي فيلم را روانه جشنواره‌هاي خارجي کرد، البته استثنا هم وجود دارد و آن اينکه تهيه‌کننده اثر مدير دولتي مثل محمد آفريده باشد و شخصاً از اثر موهني چون «يک خانواده محترم» حمايت کند و شخصاً فيلم را به جشنواره کن بفرستند، ولي اين مدل خيلي نادر است.
راه‌حل راحت‌تر اين است که بودجه فيلم از طريق سفارتخانه کشورهاي ديگر جذب شود. در اين مدل مي‌توان بخش توليد فيلم را از همان روش شيره ماليدن سر مدير سينمايي مربوط انجام داد و براي ارسال فيلم به جشنواره خارجي همچون بودجه توليد دولتي نيست به اصطلاح گيروگور زيادي وجود ندارد و فقط هزينه کار براي فيلمساز مقدار کمي بالاتر مي‌رود.

فشار از پايين، چانه‌زني از بالا

در دولت يازدهم فيلم‌هاي توقيفي زيادي روي دست سازمان سينمايي ماند، حتي يکي از اين فيلم‌ها با وجود مخالفت قاطع شوراي پروانه ساخت با حکم رياستي از بالا توليد شد، ولي نتيجه کار آنقدر افتضاح بود که از سوي خود دولت با توقيف مواجه شد. با همه اين احوال دولت در آستانه انتخابات نتوانست روي حمايت سينماگران حساب نکند و آنها را پاي کار نياورد.

عبدالرضا کاهاني يکي از همين سينماگران بود که باز از انتخاب مجدد روحاني حمايت کرد. فيلم توقيفي او با نام «ارادتمند، بهاره، تينا، نازنين» با حکم رياستي حجت‌الله ايوبي ساخته شده بود. کيانوش عياري هم که دو فيلم «خانه پدري» و «کاناپه»‌اش در دولت يازدهم توقيف شده بود با طرح مطالبه از توقيف درآمدن آثارش پاي کار حمايت از بنفش‌ها حاضر شد. محسن اميريوسفي، کارگردان فيلم آشغال‌هاي دوست‌داشتني هم همين‌طور.

چالش فيلم‌هاي توقيفي
با آغاز به کار دولت دوازدهم يکي از چالش‌هاي جدي دولت وعده‌هايي است که به سينماگران داده است. روزنامه اصلاح‌طلب «شرق» به تازگي در گزارشي با مرور برخي فيلم‌هاي توقيفي از دولت دوازدهم خواسته تکليف اين آثار را روشن کند. كيانوش عياري در زمان انتخابات ضمن حمايت از روحاني، مهم‌ترين مطالبات عرصه هنر را «رفع توقيف» فيلم‌ها معرفي کرد. او به «شرق» گفت: «مهم‌ترين موضوعي که رئيس‌جمهور منتخب بايد به آن توجه داشته باشد، فيلم‌هاي توقيفي است که تا به امروز بنا بر شرايطي فرصت نمايش پيدا نکرده‌اند. بايد به اهميت اين موضوع توجه شود و شرايط بهبود يابد.»

«رستاخيز» به کارگرداني احمدرضا درويش نيز از زمان ساخته‌شدنش تا امروز دچار جنجال‌هايي شده است. حتي رضا صالحي‌اميري، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي، چندي پيش درباره وضعيت فيلم سينمايي «رستاخيز» گفته بود: فيلم «رستاخيز» را به يک کميته حکميت سپرديم تا پس از بررسي، ابعاد آن را به ما گزارش دهند. در اين راستا سه نفر از اصحاب مطرح سينما انتخاب شدند و در حال بررسي نحوه اقدام ما براي چگونگي برخورد با فيلم «رستاخيز» هستند.

وزير ارشاد تأکيد کرده بود: «در مجموع، سياست ما حمايت از تهيه‌کننده و کارگردان فيلم «رستاخيز» است که انسان‌هاي بزرگي هستند و آقاي درويش از افتخارات صنعت سينماي ايران است. در نتيجه در روزهاي آينده با تفاهم و هماهنگي اين مسئله را حل‌وفصل مي‌کنيم و ان‌شاءالله در آينده نزديک خود آقاي درويش نتيجه را اعلام مي‌کند.»

فيلم «خانه دختر» به کارگرداني شهرام شاه‌حسيني نيز ديگر فيلمي است که تکليف اکرانش همچنان نامشخص است. محمدمهدي حيدريان، رئيس سازمان سينمايي، ‌مدتي قبل در گفت‌وگو با ايسنا در پاسخ به اين سؤال که «در حوزه فيلم‌هاي توقيفي بايد منتظر اتفاقي در چند ماه آينده بود»، اظهار کرد: «اتفاقي که حتماً مي‌افتد اين است که اين آثار دوباره بررسي مي‌شوند و همچنين اينکه بررسي‌ها با اين نگاه انجام خواهد شد که اگر بخش‌هايي از فيلم با دوباره گرفته‌شدن، آن اثر را بلامانع کند همين سياست را دنبال کنيم. ضمن اينکه اگر فيلمي هم باشد که اشکالش خيلي کلي‌تر از اين بحث‌هاست حتماً اعلام مي‌کنيم و آن را در برزخ نگه نمي‌داريم تا تکليفش روشن باشد.»

چرخه معيوب توليد فيلم
توليد فيلم سينمايي در ايران گرفتار چرخه‌اي معيوب است، علت آن است که سينما در ايران از پارادايم مشخصي پيروي نمي‌کند. مديران سينمايي هنوز تکليف‌شان با اين پديده مشخص نيست، اغلب مديران نمي‌دانند براي چه منظوري بايد سينما وجود داشته باشد. آيا لزوماً بايد نسبتي ميان سينما و راهبردهاي کلان کشور ترسيم کرد يا اساساً لازم نيست قائل به چنين الزامي باشيم. ميلياردها تومان پولي که سالانه صرف توليد فيلم سينمايي در کشور مي‌شود، اساساً بايد کدام نياز ملي را پاسخگو باشد.

جايزه گرفتن در جشنواره‌هاي فيلم خارجي چقدر بايد اصالت داشته باشد؟ بخشي از اين سؤالات هنوز طرح نشده، به بخشي پاسخ‌هاي درخور داده شده، ولي در حد حرف باقي مانده و به راهبرد عملياتي تبديل نشده است. نکته غم‌انگيز ماجرا آنجاست که هنوز سينماي جشنواره‌اي براي مردان اصلي سينماي ايران يک راهبرد تلقي مي‌شود. تا در بر اين پاشنه مي‌چرخد نمي‌توان انتظار کاهش فيلم‌هاي توقيفي را داشت. چالش اين فيلم‌ها براي دولت دوازدهم چالشي جدي محسوب مي‌شود.




در نخستین نشست خبری پس از انتخابات رخ داد⇐طفره روحانی از پاسخ به پرسشی کلیدی+تعریض به دیدار تتلو-رییسی+فیلم

سینماروزان: حسن روحانی در اولین نشست خبری بعد از انتخاب به عنوان رییس دولت دوازدهم طرف پرسشی درباره چگونگی چینش نیرو در عرصه فرهنگ و هنر قرار گرفت و به صراحت از او پرسیده شد با توجه به حمایت اهالی هنر آیا او از چهره های هنری برای مدیریت فرهنگی استفاده خواهد کرد یا باز هم نیروهای سیاسی-امنیتی به کار گرفته خواهند شد.

روحانی اما بدون پاسخگویی شفاف به این پرسش کلیدی با طعنه ای که انگار به دیدار رییسی-تتلو مربوط بود از این گفت که خوشحال است انتخابات 96 باعث صلح همگان با موسیقی شده و بر این تاکید کرد که زیاد موافق موسیقیهای سطح پایین(تتلو؟؟) نیست.

برای دیدن فیلم این پرسش و پاسخ اینجا را ببینید.




آقای روحانی! این بار دیگر متخصصان را در مناصب هنری بگمار!

سینماروزان: حسن روحانی برای دومین بار به ریاست جمهوری رسید تا به مانند اسلاف خود از هاشمی رفسنجانی گرفته تا محمد خاتمی و محمود احمدی نژاد رییس جمهوری را برای هشت سال تجربه کند.

به گزارش سینماروزان در چهار سال اول دولت روحانی بیش از همه از فقدان تخصص در مدیرانی گفتیم که مناصب فرهنگی-هنری به آنها واگذار شد و این فقدان تخصص در نهایت با استعفای علی جنتی و برکناری رییس سازمان سینمایی همراه شد.

این بار اما دیگر فرصت خطا وجود ندارد. شاخه های مختلف هنری و از جمله سینما مدیرانی را می خواهند که واقعا متخصص هنر باشند. دیگر نمی توان با فارغ التحصیلان سیاست حتی اگر فرنگ رفته باشند و مدام شعر بخوانند هنر را اداره کرد.

مدیریت هنری نیاز به مدیر متخصص دارد؛ مدیری که به جای برخورد تدافعی با منتقدان، نقدهای سازنده آنها را با گوش جان بشنود و همین نقدها را زیربنای اصلاح مدیریت خود یا گذشتگانش کند.

حل مشکلات هنری اگر مدیران بالادستی هنر آدمهایی دارای عقبه هنری باشند کار سختی نیست. سیاهه مشکلات که موجود است و البته در این سالها، پیشنهادات کمابیش مفیدی هم از سوی رسانه های مستقل ارائه شده است.

پس آقای روحانی! متخصصان را به مدیریت هنری بگمار تا در سال 1400 به جای مرور چندین باره سیاهه مشکلات از موفقیتهایتان در حل مشکلات بگوییم.




مدیرمسئول «کیهان» اظهارنظر منسوب به خودش درباره تتلو-رییسی را «دروغ» خواند⇔فضلی‌نژاد این دیدار را «ابتذال» خواند

سینماروزان: پس از دیدار رپر زیرزمینی امیر تتلو با ابراهیم رئیسی از کاندیداهای ریاست جمهوری(اینجا را بخوانید) واکنشهای مختلفی شکل گرفت و در این میان اظهارنظری منسوب به حسین شریعتمداری مدیرمسئول «کیهان» منتشر شد.

به گزارش سینماروزان در آن اظهارنظر اینگونه ادعا شده بود که شریعتمداری این دیدار را تقبیح کرده و آن را نشانه‌ای از ضعف و استیصال جریان اصولگرایی دانسته است اما گویا آن اظهارنظر کاملا جعلی بوده است.

حسین شریعتمداری در این باره به روزنامه متبوعش گفته است: من درباره دیدار آقای تتلو با جناب رئیسی هیچ اظهار نظری نداشته‌ام و از دروغی که طرفداران آقای روحانی به اینجانب نسبت داده‌اند هم اصلا تعجب نمی‌کنم. چون حال و هوای رو به زوال دوران فریبکاری و غارتگری آنها را درک می‌کنم و از جماعتی که ۴ سال به همه دروغ گفته‌اند انتظار راستگویی ندارم. از شخصی پرسیدند آیا در همه عمر خود یک کلمه سخن راست گفته‌ای؟ جواب داد اگر بگویم آری، یک دروغ دیگر گفته‌ام!

شریعتمداری در حالی اظهارنظر منفی نسبت به دیدار تتلو-رییسی را تکذیب کرده که پیام فضلی نژاد از نویسندگان نزدیک به جریان اصولگرا از این ماجرا با عبارت «ابتذال تتلو فاجعه آفرین شد» نام برده است!




به سفارش آقازاده اصلاح‌طلب؟؟⇐محسن چاوشی برای روحانی خواند+موسیقی

سینماروزان: محسن چاوشی خواننده ای که به زودی و یک بار دیگر با سریال «شهرزاد» به میان مخاطبان می آید در آستانه انتخابات قطعه ای را در حمایت از حسن روحانی منتشر کرده است.

به گزارش سینماروزان و به نقل از «نمایش خانگی» این قطعه «۲۰ هزار آرزو» نام دارد از غزلیات مولانا در «دیوان شمس» که با مطلع «ای همه خوبی تو را پس تو کرایی که را/ای گل در باغ ما پس تو کجایی کجا» آغاز میشود.

محسن چاوشی پیشتر با سرمایه گذاری حمیدرضا عارف آقازاده نماینده اصلاح طلب مجلس که فیلمی به نام «فصل نرگس» را هم تولید کرده، آلبوم «امیر بی گزند» را به بازار موسیقی ارائه داده بود؛ آلبومی که قطعه «متصل» آن که در میانه به «متصلست او/ معتدلست او/ شمع دلست او…» می‌رسید، بسیاری را به این گمانه انداخت که آیا این قطعه ای برای تبلیغ جهت حسن روحانی است؟ و جالب اینجا بود که در تبلیغات انتخاباتی روحانی هم از این بخش از قطعه کم استفاده نشد.

حالا و در آستانه انتخابات هم شنیدن قطعه تقدیمی چاوشی به حسن روحانی این گمانه را به ذهن میدارد که آیا قطعه جدید امتدادیست بر سرمایه گذاریهای آقازاده عارف برای چاوشی؟؟؟

برای شنیدن قطعه «۲ هزار آرزو» اینجا را کلیک کنید.




تحلیل بازیگری که رفیق بابک زنجانی بود از معضل بیکاری⇐مردم تن‌پرور شده‌اند که از بيکاري مي‌نالند!

سینماروزان/فرزین ماندگار: «مردم تن‌پرور شده‌اند که از بيکاري مي‌نالند» اين جمله را امیر جعفری گفته است؛ بازیگری که زمانی نه چندان دور به عنوان یکی از رفقای بابک زنجانی شناخته شد و حتی شرایط سرمایه گذاری وی را در فیلمی به نام «سیزده» با بازی خودش فراهم آورد.

به گزارش سینماروزان و به نقل از «جوان» امیر جعفری که در انتخابات پیش رو به حمایت از حسن روحانی پرداخته در اشاره به يکي از دستاوردهاي دولت وی گفته: «الان راحت‌تر به سفر خارجي مي‌رويم.»

همين دو جمله کافي است تا سطح دغدغه و نسبت يک هنرمند با مردم را خوب درک کنيم. امير جعفري مي‌توانست بدون تحقير کردن مردم از نامزد دلخواهش حمايت کند. واقعاً چرا يک بازيگر به اين جمع‌بندي مي‌رسد که صراحتاً در گفت‌وگويي تصويري مردمي را که در اثر بي‌برنامگي و سياست‌هاي دولت مورد علاقه او تحت فشار کم‌سابقه اقتصادي و بيکاري قرار گرفته‌اند، از موضعي بالا مورد تحقير قرار مي‌دهد؟

ويديوئي در فضاي مجازي دست به دست مي‌چرخد که در آن این بازيگر حامي روحاني، ضمن برشمردن اقداماتي نظير خريدن هواپيماي نو و شرکت برخي سينماگران در فستيوال‌هاي هنري به عنوان دستاوردهاي دولت حسن روحاني، شديداً به مردم منتقد او تاخته و آنها را با عباراتي مانند رعيت، بيکاران و تنبل مورد شماتت قرار مي‌دهد.
چرا يک بازيگر به اين جمع‌بندي مي‌رسد که صراحتاً در گفت‌وگويي تصويري مردمي را که در اثر بي‌برنامگي و سياست‌هاي دولت مورد علاقه او تحت فشار کم‌سابقه اقتصادي و بيکاري قرار گرفته‌اند، از موضعي بالا مورد تحقير قرار دهد؟ به نظر مي‌رسد از بيان اين سخنان نبايد تعجب کرد، آنچه امروز يکي از هنرمندان نزديک به جريان شبه‌روشنفکري هنر مطرح کرده، دقيقاً ترجمان هماني است که سال‌هاي سال است به انحاي مختلف و در قالب آثار مختلف به اصطلاح هنري از سوي اين جريان به مردم نسبت داده مي‌شود.
مگر جز اين است که مردم در ديدگاه اين جريان، توده‌اي انباشته از تمام بدي‌ها هستند که بايد به انحاي مختلف ديدگاه‌ها، عقايد و حتي فرهنگ آنها را تحقير کرد؟
مطرح‌ترين شاعر و قله آمال اين جريان شبه‌روشنفکري در روزگاري نه‌چندان دور گفته بود «تنها آرزويي که برايم باقي مانده اين است که پس از مردن، لاشه مرا در گورستان عمومي دفن نکنند. بگذاريد دست‌کم پس از مرگ آرزوي من براي به دور ماندن از مردم و پليدي‌هاي‌شان برآيد؛‌ مردمي که از ايشان متنفرم. من وظيفه‌اي براي خود در قبال اين مردم نمي‌شناسم.»
همين ديدگاه را مي‌توان در آثار عديده هنري و ادبي جريان ضدمردمي شبه‌روشنفکري رهگيري کرد؛ داستان‌ها و فيلم‌هايي که مملو از تلخي و سياهي است، روايتگران جامعه‌اي که زنان و مردانش فاسد، چشم‌چران، بيکاره، مفت‌خور و رياکارند، طبيعي است که امروز در عالم واقع نيز مردمان‌شان را همانگونه تحليل کنند.



بالاخره کمتر از ۳ روز مانده به انتخابات و یک روز بعد از انصراف شهردار از انتخابات⇐عسکرپور درباره حمایت از دولت روحانی نوشت

سینماروزان: حدودا دو هفته قبل که خبر ساخت فیلم تبلیغاتی اسحاق جهانگیری توسط جوانی با حداقل رزومه منتشر شد در چرایی عدم حضور سینماگران سرشناس برای ساخت چنین آثاری از حمایتهایی که از سوی شهردار تهران نثار برخی از آنان شده سخن گفتیم و اینکه نوعی رودربایستی با شهردار باعث میشود آنها جرأت حضور آشکار پشت روحانی و معاونش جهانگیری را نداشته باشند.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماروزان دیروز که محمدباقر قالیباف به نفع ابراهیم رییسی از انتخابات کنار رفت می‌شد حدس زد برخی از سینماگرانی که تاکنون به دلیل تعارف با قالیباف اظهارنظر رسمی درباره روحانی نداشتند آشکارتر وارد صحنه شوند.

یک روز بعد از انصراف شهردار محمدمهدی عسکرپور تهیه کننده و کارگردانی که سابقه سالها کارمندی برای سازمان فرهنگی-هنری شهرداری را داشته و در سالهای اخیر و مثلا در تولید آخرین فیلمش «ماجان» حمایت تصویرشهر را داشت با نگارش یادداشتی درباره حمایت از دولت تدبیر سخن گفته است.

اینکه عسکرپور که در ورود به سینمای جوانی به نام محمود رضوی-نماینده ستاد قالیباف و تهیه کننده فیلم 3ارگانی قتل موسی خیابانی- نقش موثری داشته است و البته  آخرین سریالش «نفس گرم» را به تهیه کنندگی همین جوان ساخت، تازه بعد از انصراف قالیباف درباره حمایت از دولت تدبیر سخن می گوید تأمل‌برانگیز به نظر می رسد اما عسکرپور به جای سخن گفتن در این باره در یادداشتش به گلایه از آنها پرداخته که در زمان دولت دهم آسیب‌زا بودند و حالا در کنار یکی از نامزدها-منظور ابراهیم رییسی است؟؟- حضور یافته اند!

متن یادداشت عسکرپور را به نقل از «ایسنا» بخوانید:

در این روزها که جدل لفظی بین نامزدهای انتخاب ریاست جمهوری حالت فزاینده پیدا کرده، فارغ از عملکرد دولت یازدهم در حوزه‌های مختلف که خود جای بحث دارد، برای من و لابد خیلی از اهالی حوزه فرهنگ و هنر که دوره سختی را در سال‌های دولت دهم پشت سرگذاشتیم، دیدن چهره‌ها و شنیدن صداهایی که در آن ایّام رفتار به شدت ضد فرهنگی، تفرقه آمیز و آسیب زننده داشتند، در کنار یکی از نامزدها بیشتر جلب نظر می‌کند. به نظرم به همین دلیل ساده، اهالی کار و کرامت نباید نسبت به حمایت گسترده هنرمندان و اهل فرهنگ از دولت تدبیر و امید برآشفته شوند، پس بهتر است که کمی از فحاشی و بددهنی که شیوه رایج و پیش برنده در آن سال‌ها بوده دست بردارند. به هر صورت در عرصه نمایش چیزی داریم به نام فلاش بک!




اظهارات یک نماینده سابق مجلس که حامی رییسی است⇐اگر روحانی می‌توانست مشکل بیکاری را حل کند ما هم شهرام شب‌پره را به کشور می‌آوردیم تا کنسرت بگذارد!!!

سینماروزان: در حالی که سهم موزیسین های ایرانی از سه مناظره تلویزیونی کاندیداهای ریاست جمهور فقط اشاره ای غیرمستقیم به محمدرضا شجریان بود که با نام بردن از ممنوعیت «ربنا»ی وی صورت گرفت اما در اتفاقی عجیب در همایش انتخاباتی یکی از کاندیداهای اصولگرای انتخابات پای شهرام شب پره به ماجرا باز شد.

به گزارش سینماروزان در همایش نخبگان حامی ابراهیم رئیسی که در دانشگاه تهران برگزار شد الیاس نادران از نمایندگان سابق مجلس و حامیان رییسی با اشاره به معضل بیکاری در کشور گفت: آنچه در برنامه ابراهیم رییسی درباره ایجاد شغل و حل مشکلات جوانان وجود دارد کاملا برنامه ریزی شده است و تمامی این اهداف دست یافتنی است.

وی ادامه داد: دولت یازدهم ‌از مردم نیست و همت کارکردن برای مردم ندارد و ما معتقدیم اگر از فرار مالیاتی دوستان دولت بکاهیم و قاچاق کالای اطرافیان دولت را کم کنیم می توانیم منابع یارانه را تامین کنیم. اگر وام های زیادی که دوستان آقای فریدون گرفتند از کشور فرار کردند را باز گردانیم محل تامین یارانه ها معلوم می شود.

نادران با اشاره به وضعیت بیکاری جوانان گفت: امروز آمار بیکاری از سی درصد گذشته است اما دولت به جای حل مشکل کار به فکر کنسرت گذاشتن است. اگر این دولت عرضه داشت تا مشکل بیکاری را حل کند ما خودمان مجوز می گ رفتیم و شهرام شب پره را به کشور می آوردیم تا کنسرت بگذارد.




کناره گیری کاندیدایی که سابقه بازیگری داشت به نفع روحانی؟!+فیلم

سینماروزان: مصطفی هاشمی طبا یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری که سابقه بازیگری در سینما در «جنگ اطهر» را داشته(اینجا را ببینید) به تازگی در گفتگویی بیان داشته که در انتخابات پیش رو به روحانی رای خواهد داد.

آیا این به معنای انصراف از کاندیداتوری به نفع روحانی است؟

هاشمی طبا در کنار مصطفی میرسلیم دو کاندیدایی بودند که در مناظرات انتخاباتی هیچ کدام از رقبا نتوانست ادعا یا سندی درباره سوءاستفاده های اقتصادی آنها طرح کند.

برای دیدن فیلمی که هاشمی طبا در آن از رأی به روحانی میگوید اینجا را ببینید.




شيوع يک سندروم عجيب در پيکره سينما⇔همراهي با روحاني درعين برائت از ايوبي!!!

سينماروزان/حامد مظفری: همان طور که کاملا قابل پيش بيني بود الويت نداشتن فرهنگ و هنر در مباحث طرح شده از کاندیداها در کنار حمايتهايي که از سوي برخي کانديداهاي منتسب به اصولگرايان نثار برخي اهالي سينما شده موجب آن گشته در فاصله کمتر از يک هفته مانده به انتخابات هيچ کدام از کانديداهاي رياست جمهوري نتوانند اجماعي کامل از سينماگران را دنبال خود داشته باشند.

در اين شرايط اتفاقي که افتاده حمايتهاي پراکنده اي است که از سوي برخي سينماگران نثار حسن روحاني شده است؛ حمايتهايي که قدري عجيب به نظر مي رسند.

عجيب از اين جهت که اين سينماگران که دامنه مختلفي از  فريبرز عرب نيا و فرهاد اصلانی و شهاب حسینی گرفته تا عبدالرضا کاهاني، محسن اميريوسفي، سعيد سهيلي و حتي مسعود جعفري جوزاني را شامل مي‌شود در عين حمايت از روحاني مستقیم یا غیرمستقیم به گلايه از وضعيت فرهنگ و هنر و به ويژه سينما در دولت يازدهم پرداخته اند!

اين مسأله چه دليلي مي تواند داشته باشد جز همان ايراد ساختاري موجود در مديريت سينمايي دولت تدبير که بارها و بارها از سوي سينماروزان گوشزد شد؟

اينکه يک فارغ التحصيل سياست که کمترين عقبه‌اي در سينما نداشت به ناگاه در دولت يازدهم سر از مديريت سينما برآورد و کوشيد کم‌تجربگي خود در اين حيطه را با گوش سپردن به معدود مشاوراني پوشش دهد که همه عمر حتي يک قدم هم بي رانتهاي دولتي برنداشته بودند حاصلي نداشت جز  افزوده شدن بر دايره سيستمهاي دولتي و بودجه خوار سينما از مدرسه عالي سينما گرفته تا گروه سينمايي هنروتجربه و جشنواره اي موسوم به جهاني که بيش از سالنهاي نمايش‌اش فودکورتش مخاطب داشت در شرايطي که نه فقط تنها محمل گفتگوی مستقیم سینماگران با رییس جمهور که شورایعالی سینما بود منحل شد بلکه مجالي با نام «کميته ارتقاي منزلت» که بنا بود به بهبود مهمترين مشکل سينماگران که معيشت است کمک کند به دليل کمبود بودجه معلق شد!!!

البته که ساختار فرهنگي دولت روحاني هم هرچند خيلي دير اما در نهايت متوجه ناکارآمدی آن رييس شد و در آخرين روزهاي سال 95 وي را عزل کرد اما نامبرده اين روزها رياست بخش هنرمندان ستاد تبليغاتي روحاني را محملي کرده براي ابراز وجود! چرا؟ برای گرفتن پست و سمت جديد در دولت بعد؟؟؟

دلیلش را که خدا میداند و نامبرده اما نتيجه اين اتفاق، شيوع سندرومي عجيب در سينماي ايران است؛ سندرومي به نام اعلام حمايت از روحاني درعين اعلام برائت از عملکرد سينمايي او که رييس بخش هنرمندان ستاد تبليغاتي‌ روحاني است!!!

این سندروم عجیب فارغ از پرسش برانگیز شدن، هشداری را پیش روی تک تک کاندیداهای ریاست جمهوری قرار می دهد. هشداری جدی مبنی بر آن که مبادا در دولت دوازدهم مجددا آدمهایی برای مدیریت سینما روی کار بیایند با حداقل تجربه در سینما؛ آدمهایی که تشنه ديده شدن و به مانند تين ايجرها به دنبال قرار گرفتن با سينماگران در قابهای مختلف هستند!

سينما آدمهاي باعقبه را مي خواهد که هم سينماگران و هم جريانات موجود در سينما را بشناسند؛ هر کدام از این شش کاندیدا که رییس جمهور شد باید یکی از استخوان خردکرده های سینما را برای مدیریت انتخاب کند.

حامد مظفری
حامد مظفری



از رییس معزول سینما تا سینماگرانی که حمایت از توقیف غیرقانونی فیلمها توسط حوزه هنری را به حمایت از صنف ترجیح دادند در صف اول حمایت‌کنندگان از روحانی!!

سینماروزان: یارکشی از میان اصناف شناخته شده جامعه مانند هنرمندان و ورزشکاران در رقابتهای انتخاباتی عجیب نیست و در این سالها هم هنرمندانی را داشته ایم که تبدیل شده اند به عامل حمایت مردم از کاندیدایی خاص و هم ورشکارانی که رزومه ورزشی خود را مجالی کرده اند برای ترغیب شهروندان به سمت و سوی کاندیدایی خاص.

مشکل اما زمانی آغاز می شود که آدمهایی با روزمه نه چندان مطمئن که اتفاقا گافهای بزرگی هم حین فعالیت حرفه‌ای خود داشته‌اند زمینه ای می شوند برای رأی جمع کردن و تشویق مخاطبان به سمت و سوی خاص.

در انتخابات پیش رو از یک طرف دیدیم حجت الله ایوبی رییس معزول سینما که توسط ساختار فرهنگی دولت روحانی کنار گذاشته شد برای آن که از گود کنار نماند هر طور که بود خود را وارد ستاد انتخابات حسن روحانی کرد و حتی عنوان «رییس بخش هنرمندان» این ستاد را برای خویش خلق کرد که باز هم دیده شود.

از آن سو مازیار میری و برخی از نزدیکان او مانند فرهاد توحیدی نیز سعی کردند برای اعلام حمایت از حسن روحانی بیانیه ای را ارائه کرده و برای تأیید آن، امضاء از نوع تلگرامی‌اش جمع کنند. این ماجرای تلگرامی از یک طرف با دعوت از افرادی گمنام و با حداقل رزومه در سینما برای بالا بردن تعداد امضاها شگفتی ساز شد و از طرف دیگر دعوت از برخی سینماگران واقع‌بین که با عقبه امضاءجمع‌کنندگان آشنا بودند و اعتراض به این دعوتهای ناخواسته، سبب ساز آن شد که بعد از ساعاتی کل این ماجرا از هم بپاشد.

پرسش اصلی اما نه بر سر راه اندازی بخش هنرمندان ستاد روحانی و نه جمع آوری امضاء است. پرسش اینجاست اینکه حمایت سینمایی از روحانی را امثال ایوبی و میری و توحیدی برعهده بگیرند واقعا به سود روحانی است؟

فارغ از کارنامه پرغلط ایوبی که به جای حمایت از بدنه صنف سینما و تلاش برای افزایش وضعیت رفاهی صنف و مثلا راه اندازی بیمه بیکاری به موازی سازی و ایجاد نهادهای بودجه خوار دولتی مانند مدرسه عالی سینما، گروه سینمایی هنروتجربه و جشنواره ای موسوم به جهانی دست زد و در نهایت نیز از سازمان سینمایی برکنار شد، مازیار میری و توحیدی هم هیچ گاه سینماگرانی موثر و دارای تحلیل که حامی منافع صنف باشند نشان نداده‌اند.

هم میری و هم توحیدی در زمره سینماگرانی بودند که به حمایت از سیاستگذاری حوزه هنری در تحریم فیلمهایی پرداختند که به صورت کاملا قانونی تولید شده و هم پروانه ساخت داشتند و هم پروانه نمایش و معلوم است که حالا تلاش آنها برای جمع آوری امضاء به نفع روحانی به دل بدنه صنف نخواهد نشست.

اغلب سینماگران یادشان نرفته میری در جریان توقیف فیلمهای مجوزدار سینمای ایران توسط حوزه هنری به جای اینکه کنار صنف بایستد و به حمایت از همکارانش بپردازد ترجیح داد با چشم بستن بر اتفاق تلخی که دامن صنف را گرفته با سرمایه حوزه هنری «حوض نقاشی» را بسازد.

هم ایوبی و هم امثال میری و توحیدی گافهای ضدصنفی آشکاری داشته اند و لیدر شدن افرادی با کارنامه‌ای تا این حد ضدّصنف برای جلب نظر سینماگران درجهت حمایت از روحانی نه تنها به افزایش آرای روحانی در میان سینماگران کمک نمی‌کند که اتفاقا ممکن است به ضد خود عمل کند و نوعی حس منفی نسبت به این کاندیدا ایجاد کند…

شاید اگر می‌بینیم در انتخابات پیش‌رو بیشتر از نیمی از سینماگران مطرحی که در انتخابات92 پشت روحانی قرار گرفتند دیگر علاقه‌ای به حمایت از وی نشان می دهند یک دلیلش همین سوءتفاهم برانگیز بودن کارنامه آدمهایی است که لیدر جلب هنرمندان به سمت روحانی شده‌اند.




ادعاهای یک کارگردان سینما⇐ روحانی و جهانگیری میگویند اگر ما نباشیم نمی‌توانید کنسرت برگزار کنید درحالیکه امروز هنرمندان ما گوشه خیابان و مترو موسیقی اجرا می‌کنند!!

سینماروزان: در فاصله کمتر از دو هفته‌ای که تا انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده هر کدام از سینماگران می کوشند نقطه نظر خود را نسبت به اوضاع و احوال سیاسی جامعه بیان کنند؛ نقاط نظراتی که از حمایت از حسن روحانی تا مخالفت با وی را شامل میشود.

پرویز شیخ طادی یکی از کارگردانانی است که در اظهارنظر سیاسی که داشته کوشیده به انتقاد از مشی فرهنگی دولت روحانی پرداخته و اینکه آنها در مناظره ها مردم را می ترسانند به چالش بکشد. این کارگردان به «خبرگزاری دانشجو» گفته است: روحانی و جهانگیری طوری مردم را می‌ترسانند که اگر آنها نباشند چه اتفاقی برای مردم می‌افتد. به عبارتی دولت فعلی در مناظره‌ها همان وعده‌ها و شعارهای چهار سال پیش را می‌دهد به‌اضافه یک القای ترس از نبود این دولت.

وی افزود: اگر الان یک غیرایرانی این مناظره را ببیند با حرف‌های روحانی و جهانگیری فکر می‌کند تمام آزادی‌ها از ما سلب شده و هنرمندان در یک فضای امنیتی زندگی می‌کنند. تعجب می‌کنم از دولتی که خودش و کارنامه‌اش تندرو بوده و حالا ما را در نبودشان از فضای امنیتی می‌ترسانند.

این کارگردان سینما در خصوص مصادره به مطلوب کنسرت‌ها توسط دولت یازدهم افزود: این دولت ما را می‌ترساند که اگر ما نباشیم نمی‌توانید کنسرت برگزار کنید در حالی که امروز هنرمندان ما گوشه خیابان و مترو موسیقی و کنسرت اجرا می‌کنند و مردم به آنها پول می‌دهند. دولت اگر خدماتی ارائه داده بود، امروز مردم شاهدش بودند.

شیخ طادی خاطرنشان ساخت: ما حداقل انتظار داشتیم در دولت یازدهم سالن‌های تئاتر مجهزتری در مناطق مختلف تأسیس شود که نشد. انتظار داشتیم بودجه سازمان صداوسیما را پرداخت کنند که هزاران نفر از اهالی سینما و تلویزیون بیکار نشوند. انتظار داشتیم واحدهای صنفی سینما را به رسمیت بشناسند. انتظار داشتیم از بودجه جاری وزارت ارشاد کم شود و به بودجه تولیدات سینمایی اضافه شود که این هم اتفاق نیفتاد.




چرا این کارگردان جوان به‌جای تأسی از تهیه‌کننده فیلم ۳ارگانی‌اش، روحانی را به قالیباف ترجیح داد؟؟+عکس

سینماروزان: جدی تر شدن فعالیتهای انتخاباتی کاندیداهای مختلف منجر به راه اندازی گروههای تلگرامی برای اعلام حمایت از کاندیداها شده است.

به گزارش سینماروزان از جمله این گروهها، «دوباره ایران» نام دارد و به جمع آوری امضاء برای حمایت از حسن روحانی اختصاص دارد.

جالب است که یکی از افرادی که در این گروه حمایت خود را از حسن روحانی اعلام کرده محمدحسین مهدویان است یعنی کارگردان فیلم 3ارگانی «ماجرای نیمروز» که برای تولید آن از حوزه هنری تا فارابی و البته تصویرشهر وابسته به شهرداری بودجه گذاشتند.

فارغ از حمایت شهرداری از تولید فیلم مهدویان، تهیه کننده این فیلم محمود رضوی هم به نماینده شهردار در انتخابات بدل شده و سعی زیادی دارد که با شعارهایی خاص برای وی رأی جمع کند.

در این شرایط چرا مهدویان به سراغ حمایت از شهردار نرفته؟ آیا مهدویان که لااقل به واسطه همکاری با رضوی باید از وی شناخت داشته باشد هم شعارهای متکی بر کلیدواژه «درصد» که از سوی کاندیدای متبوع رضوی بیان میشود را باور ندارد؟ یا شاید او هم متوجه شده رشد حبابی و بی تکیه بر استعداد و تجربه در هر حیطه‌ای، زودتر از حد تصور، فرودی با شیب تند را به دنبال خواهد داشت؟

اعلام حمایت مهدویان از روحانی
اعلام حمایت مهدویان از روحانی