1

کارگردان «عصبانی نیستم» با نگارش نامه‌ای به رییس جمهور بیان داشت⇐فضاى امنيتى در عرصه فرهنگ و هنر در شأن سينماى ايران نيست!/چرا با داشتن ۵ پروانه نمایش و ثبت ۵ تاریخ اکران، باز هم «عصبانی نیستم» اکران نشد؟/ در شرايطى كه مدام از حق اعتراض و حق شهروندى مى‌گوييد، بايد مجددا فیلمم را تكه تكه كنم؟

سینماروزان: در پى توقف مجدد اكران «عصبانى نيستم!» رضا درميشيان نويسنده و كارگردان اين فيلم ، نامه اى به رئيس جمهور منتشر كرد.

به گزارش سینماروزان درمیشیان با مرور خلاصه اتفاقاتی که بر فیلمش رفته از انصراف از دریافت جوایز در جشنواره سی و دوم گرفته تا دریافت 5 پروانه نمایش و عدم اکران از رییس جمهور پرسش کرده که برای اکران باز هم باید فیلمش را تکه تکه کند؟

 متن نامه رضا درميشيان به رئيس جمهور به شرح زير است:

جناب آقاى حسن روحانى
رياست محترم جمهورى اسلامى ايران
من همان فيلمسازى هستم كه در شب سى و دومين جشنواره فيلم فجر براى آن كه دولت شما در برابر گروه هاى فشار آسيب نبيند ، به فشار مسئولان مجبور به انصراف از دريافت جوايز فيلمم شدم، فيلم «عصبانى نيستم!».
پنج سال از عمر اين فيلم مى گذرد اما گويى پنجاه سال بر من گذشته ، فيلمم همچنان بلاتكيلف است و هر بار به بهانه اى مانع نمايشش مى شوند.
سرانجام با تضمين مكتوب سه مدير رده بالاى سينمايى قرار بود چهارشنبه بيست و پنج بهمن «عصبانى نيستم!» رنگ پرده سينما را ببيند اما باز هم از نمايشش جلوگيرى به عمل آمد.
آيا دريافت پنج پروانه نمايش با سانسورهاى مختلف ، تائيد فيلم در كميته بازبينى آثار توقيفى ، انتخاب چهار تاريخ اكران توسط مسئولان سينمائى و چهار بار ثبت تاريخ اكران در شوراى صنفى نمايش، دريافت تعهدنامه كتبى تاريخ قطعى نمايش فيلم از مسئولان سينمايى ، پنج سال سكوت و انتظار ، درخواست و سوال نمايندگان محترم مجلس از وزير محترم ارشاد ، هزاران ساعت پشت در اتاق مديران سينمايى انتظار كشيدن ، صدها هزار بار پله هاى سازمان سينمايى را بالا و پايين كردن، سوال و جواب و باز هم سوال و جواب براى نمايش عمومى «عصبانى نيستم!» كافى نيست؟
آيا در شرايطى كه حضرتعالى مدام از حق سوال ، حق انتقاد، حق اعتراض و حق شهروندى سخن مى گوييد بايد فيلمم را پس از چندين و چند دفعه سانسور باز هم تكه تكه كنم؟
من و ديگر سينماگران مستقل در حسرت تحقق شعارهاى انتخاباتى تان به هنر و نگاه تان به عرصه سينما هستيم. فضاى امنيتى در عرصه فرهنگ و هنر در شأن سينماى ايران نيست.

من دو بار به «تدبير و اميد» راى داده ام ، اما بى نهايت نااميدم.




گفتگوی رشیدپور-روحانی صدای مجری احمدی‌نژاد را هم درآورد⇐با یک بیستم نفرات شما، گفتگوهای احمدی‌نژاد را ضبط کردیم!

سینماروزان: گفتگوی دوم بهمن ماه رضا رشیدپور با حسن روحانی رییس جمهور در این یک هفته ای که از انجام آن گذشته واکنشهای مختلف داشته و هر که به ظن خود درباره آن اظهارنظر کرده است.

به گزارش سینماروزان تازه ترین اظهارنظر را محمدرضا تقوی‌فرد از مجریان قدیمی تلویزیون انجام داده است؛ تقوی‌فرد با نگارش یادداشتی با استناد به یکی از سخنان رشیدپور از حجم بالای نیروی تولید برنامه گفتگوی اخیر با رییس جمهور ابراز تعجب کرده و مدعی شده گفتگوهای دوران احمدی‌نژاد با یک بیستم نفرات فعلی ضبط شده است.

متن یادداشت این مجری قدیمی تلویزیون که مجری چند گفتگو با احمدی نژاد بوده را بخوانید:

مجري و روحاني؛
هفلشتا؟ پلنگ و شيش تا!

چند روز پيش همكار خوبم جناب آقاي رشيدپور ، مجري برنامه گفتگوي اخير با حجت الاسلام حسن روحاني ، براي دفاع از زنده بودن برنامه اي كه برخي مخاطبان معتقد بودند توليدي بوده است، گفت: هفتصد هشتصد نفر درگير اين برنامه و مشغول كار بودند تا اين برنامه زنده پخش شود.

به نظر بنده اگر همكار خوبم هنگام اجراي برنامه به زمان اشاره مي كرد، بدين ترتيب  باورپذيري زنده بودن برنامه را براي مخاطب بيشتر مي نمود. البته من معتقدم كه سخن همكار عزيزم صحيح و برنامه زنده بوده است و نيازي به گواه گرفتن آن هفتصد هشتصد نفر – كه درگير پخش مستقيم برنامه رييس دولت دوازدهم بودند – نيست.

در اينجا يك نكته با ارزش و جالب ديگري وجود دارد كه طرح آن عاري از لطف نيست.

بنده در بهار١٣٩٠ مجري برنامه گفتگوي مستقيم با رييس جمهور محمود احمدي نژاد بودم و پيش تر و پس از آن حتي در جلسات دولت دهم حضور يافته و با حضور معاون اجرايي رييس جمهور و وزرا و حتي استانداران، ميزان پيشرفت مصوبه‌هاي سفر استاني دولت را از نزديك و در مقابل دوربين زنده و معرض مردم پيگيري مي كرديم. نكته اينجاست كه آن زمان شرايط راحتي فراهم شده بود تا رسانه‌ها با رييس جمهور و دولتمردان گفتگو كنند. در مصاحبه‌هاي مستقيم و زنده كه واحد سيار تلويزيون به محل نهاد رياست جمهوري مي رفت نيز با نيروي انساني به مراتب كمتر – حدود  يك بيستم  يعني پنج درصد اين هفتصد هشتصد نفري كه فرموديد مشغول خدمت براي تهيه برنامه حجت الاسلام حسن روحاني هستند- كار انجام مي‌شد.

خوب است جهت مزيد اطلاع آن همكار ارجمند عرض كنم؛ دست اندركاران ضبط و پخش مصاحبه هاي اخير محمود احمدي نژاد كه بنده مجري آن بودم  و در فضاي مجازي منتشر شد، يك درصد آن هفتصد هشتصد نفري كه براي پخش برنامه حجت الاسلام روحاني مشغول بودند هم نيست.

اي كاش «حالا خورشيد»! هم حال خورشيد را داشت! و صريح به مردم مي گفت ؛ جسارتا !!! آفتابه لگن هفت دست! شام و ناهار هيچي؟!




تحلیل مشاور رییس جمهور بر گفتگوی رشیدپور با حسن روحانی⇐آنهایی که تعجب کردند، متوجه تغییر فاز نشدند!

سینماروزان: گفتگوی دوم بهمن ماه رضا رشیدپور با حسن روحانی به سبب محافظه کاری که رشیدپور در گفتگو داشت و پرهیز از ایجاد چالش که متخصص‌اش است، با انتقاد برخی رسانه‌ها مواجه شد.

به گزارش سینماروزان فرشید شکیبا از مجریان جوان رسانه ملی به تازگی در متنی اجتماعی تحلیل حسام‌الدین آشنا مشاور رییس جمهور را درباره کیفیت این گفتگو منتشر کرده است.

فرشید شکیبا نوشت: امروز در حاشیه جلسه ای نظر حسام‌الدین آشنا را راجع به گفت‌وگوی رضا رشیدپور با رئیس جمهوری پرسیدم. آشنا معتقد است، ما وارد فاز جدیدی از توقعات مردم و سطح گفت‌وگو با رئیس جمهور شدیم؛ کسانی که از این نوع گفت‌وگو تعجب کردند، شاید هنوز متوجه تغییر فاز نشدند یا با توقعات قبلی این گفت‌وگو را ارزیابی می کنند. این گفت‌وگو شروع یک مسیر است باید اجازه بدهیم این مسیر ادامه پیدا کند، بعد راجع به آن اظهارنظر کنیم. این گفت‌وگو شروع خوبی است اما پایان کار نیست.




چرا «جسارت» آقای رشیدپور؟! پرسشگری از رییس جمهور عین فعالیت حلال است! جز این باشد چه تفاوتی هست میان اهالی رسانه و متصدیان روابط عمومی!؟

سینماروزان/حامد مظفری: گفتگوی دوشنبه‌شب دوم بهمن ماه رضا رشیدپور با حسن روحانی رییس جمهور از حیث تلاشهایی که رشیدپور برای رفتن به سراغ معضلات اصلی جامعه داشت قابل تأمل بود.

به گزارش سینماروزان رشیدپور سعی زیادی کرد که برخلاف رویه سابق که گفتگوهای این گونه مجالی می‌شد برای تعارفات مجری و تبلیغ طرف گفتگو برای کارهای کرده و نکرده خویش، شرایطی را فراهم آورد که در فرصتی حدود یک ساعته فقط پرسشهای اساسی مردم باشد که طرح شود.

در نتیجه چنین روندی بود که رشیدپور منطبق با فیدبکی که از کف مردم در فضای مجازی گرفته به طرح سوال پرداخت و از حادثه سانچی و زلزله و آلودگی هوا گرفته تا فیلترینگ و افزایش قیمت ارز و مشکل بیکاری و مشکل موسسات مالی-اعتباری را در قالب مسائل اصلی جامعه طرح نمود.

روحانی در پاسخگویی آن قدرها پیشرو نبود و بیشتر می‌کوشید با حفظ خونسردی و لبخندی که مدام بر لب داشت وعده حل مشکلات را دهد و مردم را امیدوار کند؛ یعنی در مایه‌های همان روندی که به کار تبلیغات انتخاباتی می‌آمد.

با توجه به سابقه ذهنی که از رشیدپور در ذهن داریم به راحتی می‌توانیم بگوییم اگر هر شخص دیگری جلوی رشیدپور قرار می‌گرفت این روش پاسخگویی منطبق با وعده دادن، مواجه می‌شد با چالش طرح پرسشهای تازه‌تر و در نهایت گفتگو به سمت یک تاک‌شوی واقعی پیش می‌رفت اما رشیدپور نوعی محافظه‌کاری در طرح چالش داشت و حتی وقتی می‌خواست اندکی سوالات تندتر بپرسد مدام از روحانی عذر می‌خواست که در حال «جسارت» به وی است!!

آیا این نتیجه توصیه‌های فرامتنی به رشیدپور بوده؟ یا آن که رشیدپور به دلیل قرار گرفتن در برابر حسن روحانی، اعتماد به نفس‌اش کم شده بود؟

اینکه کدام فرض درست است را نمی‌دانیم اما آنچه حائز اهمیت است اینکه رشیدپور نباید پرسش کردن از رییس جمهوری که مدام بر برخاستگی دولت از ملت تأکید کرده را «جسارت» بداند! پرسش کردن آن هم درباره دغدغه‌های اصلی مردم از یک مسئول مملکتی نه تنها «جسارت» نیست که عین فعالیت حلال است.

این حق مردم است که از نمایندگان خود در رسانه‌های رسمی بخواهند منعکس‌دهنده دغدغه‌هایشان در گفتگو با مقامات باشند!

آقای رشیدپور! نومیدتان نمی‌کنیم که در گفتگو با روحانی از بسیاری همکاران خود جلوتر بودید اما یادتان باشد پرسشگری است که رسانه‌ را از روابط عمومی‌ تمیز می‌دهد پس اگر مجددا خواستید به سراغ مسئولی سطح بالا برای گفتگو بروید خواهشا بدعت نگذارید و پرسشگری درباره دردها را «جسارت» توصیف نکنید.

رضا رشیدپور-حسن روحانی
رضا رشیدپور-حسن روحانی




هشدار یک رسانه مستقل خطاب به رضا رشیدپور که شده است مجری گفتگو با حسن روحانی⇐چشم اکثریتِ دور از رانت و آقازادگی به شماست! مراقب باش نومیدشان نکنی!

سینماروزان: رضا رشيدپور مجرى جزو معدود مجریان رسانه ملی بود که در سالهای دوری از رسانه ملی هم توانست با برنامه‌هایی همچون «دید در شب» باز هم توجه مخاطبان را به خود جلب کند. این مجری که در ماههای اخیر با «حالا خورشید» مجالی را فراهم کرده برای طرح معضلات مردم در ساعات ابتدای صبح، دوشنبه‌شب دوم بهمن‌ماه قرار است با حسن روحانى رييس جمهور گفتگو كند.

مسعود احمدی روزنامه‌نگار در رسانه مستقل «سینمامخاطب» با خطاب قرار دادن رشیدپور و استفاده از این تیتر که « ‎آقا رضا! چشم اکثریتِ دور از رانت و آقازادگی به شماست! مراقب باش نومیدشان نکنی» کوشیده بخشی از دغدغه‌های مردم و سوالاتی که آنها از رییس جمهور دارند را طرح کرده و از رشیدپور بپرسد آیا در این باره با رییس جمهور سخن خواهد گفت؟

متن پرسشهای این رسانه را بخوانید:

— آيا ديد درد واقعی جامعه که بیکاری و معضل اشتغال جوانان است در سخنان رشیدپور بازتاب خواهد داشت؟

–آیا او از رییس جمهور درباره دختران مظلوم وزرا که وام هاى چندصدمیلیونی میگیرند خواهد پرسید؟

–آیا رشیدپور از رییس جمهور درباره ماجرای بازداشت اخوی معاون اولش خواهد پرسید؟

–آیا رشیدپور از رییس جمهور درباره چگونگی آزادی متهمان سوءاستفاده از صندوق ذخیره فرهنگیان خواهد پرسید؟

–آيا رشيدپور درباره ٧٠٠ هزار شغلى كه دولت مدعى شده ايجاد كرده خواهد پرسيد؟

–آیا رشیدپور از روحانی خواهد پرسید در شرایطی که بدنه سینما لنگ یک وام یک میلیونی هستند چرا 20 میلیارد صرف برگزاری جشنواره‌های فجر شده؟

–آيا درباره بازگشت اعتبار به پاسپورت ايرانى ها خواهد پرسيد؟

–آيا درباره دستاورد برجام در سفره هاى ايرانى خواهد پرسيد؟

–آیا رشیدپور از رییس جمهور خواهد پرسید یک جوان بی پشتوانه از کجا 3 ضامن پیدا کند برای یک وام 15میلیونی ازدواج؟

–آیا رشیدپور از روحانی خواهد پرسید که وقتی دست گوسفنددزد بریده میشود چرا با دستان اختلاسگران میلیاردی کاری ندارند؟

مسعود احمدی
مسعود احمدی



شگفتی‌های بودجه ۹۷ سینما⇐۱۴ میلیارد برای جشنواره فجر+۳۲ میلیارد برای برگزاری جشنواره‌های دیگر!!!+۱٫۵میلیارد برای گروه سینمایی کم‌مخاطب

سینماروزان: حسن روحانی رییس جمهور در حالی لایحه بودجه سال 97 را به مجلس ارائه داد که سهم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از این رقم، هزار و 312 میلیارد و 539 میلیون تومان برآورد شده است.

از این هزار و 312 میلیارد سهم سینما نزدیک به رقم  222 میلیارد و 800 میلیون تومان در دو بخش هزینه‌ای و تملک دارایی‌های سرمایه‌ای برآورد شده است.

اجزای بودجه ای سینما به شرح زیر است:

–حمایت و گسترش سینمای ملی 160 میلیارد تومان

–احداث شهرک سینمایی در هشتگرد پنج میلیارد تومان

–جشنواره بین المللی فیلم فجر 14 میلیارد تومان

–برگزاری جشنواره‌های فیلم داخلی 32 میلیارد تومان

–گروه هنر و تجربه یک میلیارد و 500 میلیون

–توسعه صنعت انیمیشن ایران 15 میلیارد و 100 میلیون تومان

–کمک‌های فنی و اعتباری به پردیس‌های سینمایی دو میلیارد و 500 میلیون تومان

اینکه برخلاف اسناد ارائه شده درباره ریز بودجه جشنواره های فجر در سال 95 که رقمش به حدود 20 میلیارد رسیده بود در سال 97 بودجه 14 میلیاردی برای جشنواره درنظرگرفته شده قابل تأمل است اما مشخص نیست چه بخشی از این 14 میلیارد سهم جشنواره ملی فجر است و چه بخشی صرف محفلی به نام جهانی فجر!؟

از آن گذشته وابستگی بی حد و حصر یک گروه سینمایی که مدام ژست روشنفکرانه گرفته به بودجه های میلیاردی مملکت اسباب تأسف است. این گروه نزدیک به 1.5 میلیارد از بودجه سینما را مال خود کرده اما هنوز نتوانسته در جلب مخاطب به جایی برسد که لااقل درصدی پایین از هزینه های خود را برگرداند. چرا؟؟

قرار دادن 32 میلیارد برای برگزاری جشنواره های دیگر درون سازمان سینمایی از دیگر موارد قابل تأمل تخصیص بودجه است. به غیر از جشنواره‌هایی مانند کوتاه و سینماحقیقت مابقی جشنواره هایی که در سازمان برگزار میشوند خروجی قابل اعتنایی نداشته اند که رویهم رفته چنین بودجه عظیمی صرف آنها شده است!!!




مواضع کم و بیش متناقض باران کوثری در تازه‌ترین گفتگویش⇐از روند کار دولت روحانی راضی نیستم ولی رأی دادن به روحانی درست‌ترین انتخاب بود!/اتفاق محسوسی در این دولت نیفتاده است اما از آن هشت سال جهنمی بهتر است!/«عصبانی نیستم» آگاهانه درباره انتخابات۸۸ حرف می‌زند ولی دلیل عصبانیت مخالفان را نمی‌فهمم

سینماروزان: باران کوثری بازیگر زن سینمای ایران که جزو هواداران سفت و سخت حسن روحانی در انتخابات یازدهم و دوازدهم بوده است به تازگی به خاطر اظهارنظرش مبنی بر آن که از رأی دادن به روحانی پشیمان نیست در کانون توجه قرار گرفت.

به گزارش سینماروزان مدتی کوتاه بعد از این اظهارنظر بود که فیلم «عصبانی نیستم» با بازی وی در آستانه روی پرده رفتن، اکرانش معلق شد و مقامات ارشاد هم جز وعده اکران در آینده هیچ موضع گیری عملی در قبال این مسأله از خود نشان ندادند.

باران کوثری در تازه ترین گفتگویش با «جامعه فردا» بدون اشاره به انفعال مقامات ارشاد در ماجرای تعلیق اکران مجدد «عصبانی نیستم» از هشت سال جهنمی احمدی نژاد گفته است؛ یعنی همان هشت سالی که نه تنها هیچ فیلمی از باران توقیف نشد بلکه فیلمی ملتهب به نام «من مادر هستم» با حمایت آشکار مقامات سینمایی دولت و علیرغم فشارهای افراطیون روی پرده رفت!

باران کوثری درباره وضعیت پیش آمده برای «عصبانی نیستم» که یک بار دیگر در آستانه روی پرده رفتن، اکرانش معلق شد اظهار داشت: کمی سخت است در مورد این فیلم حرف بزنم. زیرا اصلا دلم نمی‌خواهد چیزی بگویم که در واقع مسئله فیلم را بیشتر کند و یا چیزی بگویم که نشان از محافظه‌کاری‌ام باشد. برای همین، در این شرایط حرف زدن در مورد این فیلم سخت است. چیزی که می‌توانم بگویم این است که عصبانیت عده‌ای از این فیلم را نمی‌فهمم. اصلا بحث موضع‌گیری نیست؛ زیرا موضع همه‌مان در مورد اتفاقات آن سال مشخص است. بعید می‌دانم کسی در ایران زندگی کند که چهره معروفی باشد؛ روزنامه‌نگار، ‌ورزشکار یا هنرمند باشد و ما موضع‌اش را در مورد اتفاقات آن سال ندانیم. به نظرم موضع همه واضح است. برای همین کسی ترسی ندارد که بگوید مواضع‌اش در آن سال‌ها چه بوده است. ماجرایی که هست این است که فیلمی مثل «عصبانی نیستم» برخلاف فیلم‌های دیگری که در مورد وقایع آن سال ساخته شده‌اند و مشخصا موضع‌گیری داشتند و تاریخ را تحریف کردند، اصلا به بعد از آن جریانات می‌پردازد و بدون این که بگوید موضع‌گیری درست آن موقع چه بوده است، دارد آسیب‌شناسی می‌کند. ولی همه ما به این امر واقفیم که با هر جانبداری از آن اتفاقات، عده‌ای آسیب دیدند، عده‌ای کشته شدند، عده‌ای زندانی شدند، عده‌ای ستاره‌دار شدند و عده‌ای هم بیکار شدند؛ این را که نمی‌شود انکار کرد. آیا نباید درباره این آسیب حرف زد؟ آیا هر حرف و فیلم ساختن، مقاله نوشتن و کتاب نوشتن درباره وقایع 88 باید بدون موضع مشخص باشد؟ اگر این موضع را نگیریم، یعنی داریم برخلاف چیزی حرف می‌زنیم؟ برای همین من دلیل عصبانیت آدم‌های مخالف را نمی‌فهمم. می‌توانند عصبانی باشند که موضع من و آقای درمیشیان را می‌دانند، این می‌تواند عصبانی‌شان کند.

باران کوثری با تأکید بر موضع گیریهای انتخاباتی «عصبانی نیستم» گفت: موضع فیلم، آگاهانه در مورد بعد از آن وقایع 88 و اتفاقاتی که بعدش آدم‌هایی درگیر شدند حرف می‌زند. من به هر حال به اکران «عصبانی نیستم» امیدوار هستم. دلیلی که آورده‌اند این است که حجم فیلم‌ها برای اکران در آخر سال زیاد است، اما نمی‌‌دانم حجم این فیلم‌ها برای اکران بعد از جشنواره و سال دیگر کمتر می‌شود؟ غیر از این است که بعد از جشنواره یک تعداد فیلم دیگر اضافه می‌شود؟ اما من می‌خواهم خوش‌بین باشم و فکر نکنم که این بهانه است. می‌خواهم فکر کنم که واقعا دلیلی وجود دارد.

باران با رد فرضیه حضورش در تئاتر بخاطر ممیزیهای دامنگیر سینما اظهار داشت: تئاترهای زیادی را هم با همین گروه که همکاری‌اش با آن مورد علاقه من است کار کرده‌ایم که بخشی از آنها را دیده‌اید، آنها را اجرا کردیم اما امکان اجرای عمومی نداشتند. ماه‌ها تمرین کردیم ولی به اجرای عمومی نرسیدند. یا نخواستیم یا نگذاشتند که اجرای عموم شوند. باید بگویم که نه واقعا این طور نیست فکر کنم تئاتر گوشه امن‌تر است چرا که تئاتر هم همانقدر زیر تیغ سانسور هست. ولی این طور نیست که اگر فیلم‌هایم سانسور یا توقیف می‌شوند فکر کنم که پس سینما فایده‌ای ندارد. برای اینکه معتقدم که این فیلم‌ها درنهایت دیده می‌شوند. این دیالوگ فیلم «قصه‌ها» را خیلی دوست دارم که می‌گوید؛ هیچ فیلمی برای همیشه در کمد نمی‌ماند. همان‌طور که مردم در انتظار اکران «عصبانی نیستم» هستند و این تبدیل به مطالبه‌ای از طرف مردم شده است فکر می‌کنم همین که اکران یک فیلم تبدیل به خواست عمومی مردم می‌شود، یعنی این که فیلم دارد کار خودش را می‌کند و فراتر از یک فیلم سینمایی هم کار خودش را می‌کند.

این بازیگر پیرامون عدم رضایت از کارکرد فرهنگی دولت روحانی و حمایت خود از این دولت اظهار داشت: به رأیی که دادم باور دارم؛ زیرا فکر می‌کنم در آن شرایط بهترین انتخاب بود. به نظرم آدم هیچ‌وقت آینده را نمی‌بیند. وقتی که دارم رای می‌دهم یک سال بعد را واضح نمی‌بینم. براساس یکسری وعده‌ها و براساس آدم‌هایی که توصیه می‌کنند به چه کسی رای دهید و من قبول‌شان دارم رای می‌دهم. همیشه گفته‌ام که رای ندادن هیچ‌وقت جزء گزینه‌های من در انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران نیست و نبوده است. برای همین فکر می‌کنم در آن شرایط، همچنان رای دادن به روحانی درست‌ترین انتخاب و کار بوده است.

کوثری ادامه داد: اینکه چقدر به وعده‌هایی که داده شده عمل کردند و من به آنها رسیدم، می‌توانم بگویم که من هم از روند کار دولت راضی نیستم، اما فکر می‌کنم که در آن شرایط، درست‌ترین کار بوده است. خیلی‌ها می‌گفتند که شما هنرمندان فقط براساس خواسته‌های خود انتخاب می‌کنید، اما اشکال این کار را هم نمی‌فهمم. همان‌طور که یک کارگر براساس خواسته‌های خود رئیس‌جمهورش را انتخاب می‌کند، من هم به عنوان یک هنرمند، براساس خواسته‌های خودم رئیس‌جمهورم را انتخاب می‌کنم. واقعیت این است که در چهار سال اول ریاست‌جمهوری آقای روحانی هم اتفاق عجیب و غریبی در فرهنگ و هنر نیفتاد که بگویم به کسی رای دادم که همه خواسته‌هایم در دولتش داشت برآورده می‌شد. من معتقدم اتفاق محسوسی در این دولت نیفتاده است، اما فکر می‌کنم که همین فضا که ما می‌توانیم مرتب در مورد خواسته‌های‌مان حرف بزنیم باید این فضا حفظ شود. منِ شهروند باید متعهد باشم که مدام خواسته‌ها و مطالباتم را بگویم و آنها را تکرار کنم. فکر می‌کنم همین فضای مثبتی است لااقل از هشت سال جهنمی قبل‌اش مثبت‌تر است.

باران درباره بی تفاوتی برخی از هنرمندان نسبت به مسائل مبتلابه جامعه بیان داشت: من این موضوع را به هنرمند و غیرهنرمند تقسیم نمی‌کنم. من می‌گویم همان‌طور ما همین الان در خیابان انقلاب راه برویم عده‌ای دل‌شان می‌خواهد در فضاهای مجازی خودشان، درباره مباحث سیاسی‌شان حرف بزنند و پیگیرش باشند و آنها را دنبال کنند اما یک عده برای‌شان فرقی نمی‌کند که چه کسی رئیس‌جمهور شود یا نشود. فکر می‌کنم در هنرمندان همین‌طور است. باید بگویم که من هنرمند همان‌قدر حق دارم در صفحه اینستاگرامم چیزی بنویسم که هرکس دیگری در این کشور حق دارد. من این مدلی تقسیم‌اش نمی‌کنم، اما خیلی شخصی می‌گویم که از پدر و مادرم یاد گرفته‌ام که شهرت یک مسئولیتی دارد و موضع نگرفتن در مواقعی بی‌مسئولیتی است. این نظر شخصی من است و به بقیه ایرادی نمی‌گیرم که چرا موضع تند نمی‌گیرند. اگر موضع تندی برخلاف چیزهایی که من فکر می‌کنم درست است بگیرند، خب نقدشان می‌کنم. ولی آنهایی که موضع نمی‌گیرند یا دل‌شان نمی‌خواهد وارد سیاست و مسایل اجتماعی شوند، فکر می‌کنم انتخاب‌شان این است اما من فکر می‌کنم اگر این کار را نکنم حال بدی با خودم پیدا می‌کنم.




در روزهایی که اثرات اقتصادی لایحه بودجه۹۷ در کانون توجه قرار گرفته⇐ نویسنده «بی‌وفا» و «دنیا» بیان داشت: هم‌وغم دولت متوجه سیاست خارجی و اقتصاد است

سینماروزان: بعد از ارائه لایحه بودجه 97 از سوی دولت دوازدهم به مجلس، نه فقط کارشناسان اقتصادی که بدنه جامعه هم از اثرات سوء بالا رفتن قیمت حاملهای انرژی و یا حذف احتمالی یارانه 30 میلیون ایرانی سخن می‌گویند.

به گزارش سینماروزان در این اوضاع فرهاد توحیدی نویسنده آثاری همچون «بی وفا»، «دنیا» و «مجردها» که زمانی از منتقدان سرسخت دولت محمود احمدی‌نژاد بود در گفتگویی با «شرق» که بهانه‌اش ماجرای حواشی پیش از اکران «عصبانی نیستم» بوده از این گفته که همّ  و غم دولت روحانی سیاست خارجی و اقتصاد است!!

فرهاد توحیدی بیان داشت: متأسفانه تصورم این است که در دولت آقای روحانی به فرهنگ توجه کافی نمی‌شود و این حوزه به امان خدا رها شده است و هم‌وغم دولت متوجه سیاست خارجی و اقتصاد است و اگر به این منوال ادامه داشته باشد غیرقابل‌جبران خواهد بود.




انتقاد «کیهان» از هنرمندانی که فقط به خاطر بالا رفتن عوارض خروج کشور زیر قولشان زدند و تا ۱۴۰۰ با روحانی نماندند⇐چرا درباره کاهش یارانه نان و افزایش قیمت حامل‌های انرژی حرفی نمی‌زنید؟؟؟

سینماروزان: در انتخابات96 هم به مانند اغلب انتخابات پیشین برخی از هنرمندان بدون توجه به کارنامه 4سال ابتدایی حسن روحانی به تبلیغ برای او دست زدند و مدام شعار «تا 1400 با روحانی» را دادند اما فقط شش ماه زمان لازم بود تا برخی از آنها به منتقدان روحانی تبدیل شوند.

به گزارش سینماروزان در هفته های گذشته با چهره هایی نظیر مهدی فخیم زاده و حمیدرضا آذرنگ روبرو بودیم که به صراحت به نقد عملکرد دولت دوازدهم پرداختند و در روزهای اخیر و درست بعد از ارائه لایحه بودجه97 به مجلس بود که برخی دیگر نیز به جمع انتقادکنندگان پیوستند.

رضا صادقی، مهدی پاکدل، نوید محمدزاده، باران کوثری، مهراب قاسم خانی، ساعد سهیلی و بهرنگ علوی از جمله چهره‌هایی بودند که افزایش عوارض خروج از کشور را مجالی کردند برای انتقاد از دولت دوازدهم..

روزنامه اصولگرای «کیهان» در گزارشی با مرور واکنش برخی از هنرمندانی که قید ادامه همراهی با روحانی تا 1400 را زدند به انتقاد از این پرداخته که چرا فقط یکی از بندهای لایحه بودجه که افزایش عوارض خروج از کشور باشد با انتقاد هنرمندان روبرو شده است؟

«کیهان» نوشته است: در میان تمامی موارد بحث‌برانگیز بودجه 97 نظیر افزایش حامل‌های انرژی، کاهش یارانه‌ نان و … که مستقیما با زندگی عامه مردم در ارتباط است هنرمندان تنها به افزایش عوارض خروج از کشور پرداخته‌اند، عوارضی که تنها شامل 8 درصد از مردم که قصد سفرهای تجاری و تفریحی به خارج از کشور را دارند می‌شود. این اتفاق بار دیگر نشان می‌دهد که اغلب بازیگران و عناصر سینمایی و به اصطلاح هنری فاصله زیادی با مطالبات مردم و جامعه دارند و بیشتر در فضای سرخوشی و سرمستی می‌گذرانند.




واکنش مهدی فخیم‌زاده به طرح پرسش سینماروزان در چرایی پاک کردن انتقاد از دولت روحانی⇐ده‌ها کامنت آمد که ترسیدی؟ ترساندنت ؟ تهدیدت کردن؟ بهت گفتن بردار؟/صفحه اینستاگرام بنده به آش شله قلمکار تبدیل شده بود در نتیجه تصمیم گرفتم که پاک کنم/پروژه «مشت در وقت اضافه» سه ماه پیش کلا منتفی شد/نه فارابی و نه هیچ یک از مراکز سینمایی قولی به من نداده!

سینماروزان: طرح پرسشی از سینماروزان در چرایی پاک شدن متن انتقادی مهدی فخیم زاده از حسن روحانی و طرح سوال درباره ارتباط این پاک شدن با وعده حمایت از سوی فارابی(اینجا را بخوانید) با واکنش مهدی فخیم‌زاده مواجه شد.

مهدی فخیم‌زاده با ارسال یادداشتی برای سینماروزان به صراحت از این گفته که نه از فارابی و نه از هیچ کدام از مراکز سینمایی دولتی یا غیردولتی قولی به او داده نشده که به خاطرش متنش را پاک کند؛ او دلیل پاک شدن متن را صرفا انبوه کامنتهای متناقضی دانسته که نثار صفحه اجتماعیش شده است.

متن یادداشت مهدی فخیم زاده برای سینماروزان را بخوانید:

سلام. نه والله! نه فارابی و نه هیچیک از مراکز سینمایی دولتی و غیردولتی با بنده تماسی نگرفته‌اند و هیچ قولی ردو بدل نشده. بنده سابقه‌ام در سینما مشخص است و نشان میدهد که به قول آن سیاستمدار بزرگ «نه فندق دارم که به کسی بدهم و نه دندان فندق شکستن دارم.»

پروژه «مشت در وقت اضافه» سه ماه پیش کلا منتفی شد و بنده خیال دارم آن قدر صبر کنم تا سرمایه‌گذار و تهیه کننده‌ای در بخش خصوصی پیداکنم و یا فرجی پیش بیاید و شخصا بتوانم سرمایه ساختش را فراهم سازم.

ازاین گذشته من تغییری در مواضعم ندادم؛ من در متن اول فقط یک کلمه نوشته بودم و فکر می‌کردم همین یک کلمه از طرف آدمی مثل من با سوابق کاری مشخص، برای خواننده کافی است که دریابد از چه پشیمانم. من که سیاستمدار و عضو حزب و جناح دسته و گروه خاصی نبودم جامعه شناس و اقتصاددان هم نیستم پس وقتی می‌گویم پشیمانم مشخص است که معنی اش چیست، معنیش اینست که از اوضاع فرهنگی و اختصاصا سینما ناراضی هستم.

اما به محض اینکه مطلب انتشار پیدا کرد هرکسی از ظن خود یار ما شد. یکی میگفت چرا پشیمانی؟ یکی میگفت اصلا بیخود از اول حمایت کردی! دیگری عقیده داشت که اصولا نباید در انتخابات شرکت میکردی و نفر بعد معترض بود که چرا به جای روحانی از فلان کاندیدا حمایت نکردی و الی اخر…

البته تعدادشان به نسبت کسانی که تائید میکردند اندک بود ولی به هر حال بودند و صفحه اینستاگرام بنده به آش شله قلمکار تبدیل شده بود در نتیجه تصمیم گرفتم که پاک کنم و همان مطلب را با توضیح و تفصیل و تفکیک جایگاه خودم در جامعه و سینما جایگزین سازم.

جالب این بود که در همان چند لحظه جایگزینی، ده ها کامنت آمد که ترسیدی؟ ترساندنت ؟ تهدیدت کردن؟ بهت گفتن بردار؟ در حالیکه هیچکدام از اینها نبود.

خود من این تصمیم را گرفته بودم و هیچ گونه مداخله و تماسی در کار نبود.

به هرحال چاره ای نیست؛ این شرایط فعلی جامعه ماست؛ ما به همه چیز معترضیم و به همه کس با شک و تردید و بدبینی نگاه میکنیم!امیدوارم این دوره نیز به سر آید و همه امور به روال طبیعی خودش باز گردد. انشاءالله.




چرا فخیم‌زاده اعتراض خود به روحانی را پاک کرد؟؟ آیا فارابی برای حمایت از «مشت در وقت اضافه» چراغ سبز نشان داده؟؟

سینماروزان: روز گذشته مهدی فخیم‌زاده با انتشار عکسی از حضور خود در یک همایش انتخاباتی با انتقاد از دولت روحانی نوشت: همراه تعدادی از سینماگران به مشهد رفته بودیم تا در مراسم سخنرانی آقای روحانی حضور داشته باشیم و برای ایشان تبلیغ کنیم. راستش را بخواهید الان پشیمانم.

فخیم زاده البته ساعاتی بعد، این متن اجتماعی را حذف کرد و در توضیحاتی اعلام کرد که در زمینه مسائل سیاسی صاحبنظر نیست و منظورش از این نوشته، این بوده که از وضعیت فرهنگ و هنر و سینما ناراضی است.

آن متن اعتراضی و سپس حذف سریع آن گمانه‌هایی را درباره جعلی بودن صفحه منسوب به فخیم‌زاده را شکل داد ولی فخیم زاده این گمانه را رد کرد و از تعلق این صفحه به خودش سخن گفت.

در این میان برخی هم به طرح پرسش درباره تغییر موضع ناگهانی فخیم‌زاده پرداختند و اینکه اصلا چرا او اول بار متن انتقادی نوشته که بخواهد پاکش کند؟

به مانند همیشه این طرح پرسش با پرسشهایی تازه امتداد یافت مبنی بر آن که آیا فارابی که پیشتر برای حمایت از تولید «مشت در وقت اضافه»فخیم زاده کمک نکرده بود بعد از متن انتقادی، به خود ادامه داده و به او برای حمایت چراغ سبز نشان داده؟؟




اظهارات تهیه‌کننده مستند انتخاباتی جهانگیری⇐مدیریت سینمایی روزگار احمدی‌نژاد فقط اصلاحیه‌ای کوچک به فیلمی با مضمون ترنس‌ها وارد کرد!!/اگر الان می‌خواستیم برای چنین فیلمی مجوز بگیریم یقینا دچار ممیزی‌های بیشتری می‌شدیم

سینماروزان: هرچند یک دوره چهارساله از رییس جمهوری حسن روحانی گذشته و او وارد دوره دوم ریاست جمهوری خود شده اما همچنان حرف و حدیث درباره محمود احمدی نژاد رییس جمهور دولتهای نهم و دهم است که از سیاست تا فرهنگ جریان دارد.

به گزارش سینماروزان به تازگی نشست نقد و بررسی فیلم «آینه های روبرو» از محصولات سینمایی روزگار احمدی نژاد، در خانه هنرمندان برگزار شد و جالب اظهارات فرشته طائرپور تهیه کننده این فیلم درباره همراهی مدیریت سینمایی دولت دهم با این فیلم ملتهب بود.

«آینه های روبرو» فیلمیست که به صراحت از مشکلات ترنس ها در جامعه ایران سخن می گوید و طائرپور که در جریان انتخابات96، تهیه کنندگی یکی از مستندهای انتخاباتی اسحاق جهانگیری معاون اول دولت روحانی را برعهده داشته از این گفته که این فیلم اگر بنا بود در دولت روحانی ساخته شود ممیزیهای بیشتری می خورد.

طائرپور با اشاره به همراهی مدیر وقت سینمایی با «آینه‌های روبرو» گفت: این فیلم را در سال 89 ساختیم. مدیریت سینمایی آن دوره در اختیار جریانی بود که با ما سر سازگاری نداشت و به همین دلیل منتظر مخالفت‌ها و ممانعت‌های بیشتری بودم. اما فقط اصلاحیه‌ای کوچک در انتهای فیلم روی صدا داشتند؛ فیلم با صدای «رعنا» و همسرش به پایان می‌رسد. وزارت ارشاد معتقد بود شخصیت زن مذهبی فیلم آنقدر محترم است که حتی سوال شک‌دار همسرش نسبت به او نباید مطرح شود. ما هم آن دیالوگ را تغییر دادیم.

این تهیه کننده ادامه داد: فکر می‌کنم اگر الان می‌خواستم برای این فیلم اجازه نمایش بگیرم، بیشتر مشکل داشتم. چون نیروهایی که مخالف این‌جور فیلم‌های نو و اجتماعی هستند، الان فعال‌تر شده‌اند و الان می‌توانند با فضاسازی ممانعت‌های بیشتری ایجاد کنند. در حال حاضر در مدیریت وزارت ارشاد تفکری وجود دارد که از اختلاف پرهیز می‌کند و رعایت می‌کند، پس یقینا دچار ممیزی‌های بیشتری می‌شدیم.

طائرپور با اشاره به مخالفت ابتدایی و در نهایت نمایش «آینه های روبرو» در قم افزود: یکی از جذاب‌ترین جلسات بحث و گفتگو راجع به این فیلم در قم بود؛ با جامعه‌ای پر از طلبه‌ها و دانشجویان الهیات. قصد داشتم اکران فیلم را از قم شروع کنم که برنامه‌ریزی و اعلام هم شد اما همان شب اول و قبل از اکران، فیلم را پایین کشیدند. اما شش ماه بعد از همان قم ما را دعوت کردند و بیش از هشتصد نفر در آن سالن به تماشای فیلم نشستند و فیلم را خیلی دوست داشتند. بنابراین فکر می‌کنم فیلم خوب راه خودش را باز می‌کند و تا سال‌های سال نفس می‌کشد.




کيومرث پوراحمد روي آنتن زنده بيان کرد⇐ديگر فيلم جنگي نمي‌سازم چون اين ژانر «مبصر» زياد دارد!!!/روحاني گفت اگر فيلم نسازيد بد است اما ۴ سال فيلم نساختيم و اتفاقي نيفتاد/امسال هم پس از انتخابات گفتند حمايت مي‌کنند اما اتفاقي نيفتاد/در کاخ جشنواره افرادي چيده شده بودند که «۵۰قدم آخر»-فيلمي که ۴۰ ميليون هم نفروخت- را تمسخر کنند!

سينماروزان: آغاز هفته دفاع مقدس سبب ساز آن شد که کيومرث پوراحمد که سابقه ساخت دو فيلم جنگي «اتوبوس شب» و «پنجاه قدم آخر» را دارد مهمان برنامه «سينمادو»ي حامد عنقا شود و هم درباره فيلمسازي جنگ بگويد و هم درباره کم لطفيهاي سياسيون نسبت به سينماگران.

به گزارش سينماروزان پوراحمد درباره تبديل شدن «اتوبوس شب» از تله‌فيلم به فيلم بيان داشت: گفته بودند «اتوبوس شب» تله‌فيلم شود منتها من بعد گفتم اين فيلم قرار است فيلم جنگي باشد و قرار نيست تله فيلم باشد و بعد از ديدن قرار شد فيلم سينمايي باشد و در عرصه جشنواره و فستيوال هاي خارجي و داخلي هم موفق بود.

پور احمد درباره تجربه ساخته شدن «پنجاه قدم آخر» که در گيشه شکست سختي خورد اضافه کرد: طرحي پيشنهاد شد؛ حبيب احمدزاده هم در اين باره نقش اساسي داشت و هميشه فکر مي کردم سخت ترين فيلم و بهترين فيلمم خواهد بود. اينکه سخت‌ترين بود به من ثابت شد اما بهترين را هنوز هم نمي دانم. فيلم را وقتي در مرحله راف کات بود به يکي از سرمايه گذاران نشان دادم که بسيار از آن تعريف کرد. قبل از ورود به سالن نمايش فيلم در کاخ جشنواره «پنجاه قدم آخر» در جشنواره پيامکي آمد مبني بر اينکه فيلم با برخورد سرد تماشاگران روبرو شده است در حاليکه هنوز فيلم ديده نشده بود. فهميدم قرار شده فيلم زده شود.

پوراحمد که «پنجاه قدم…»ش در اکران رسمي حتي 40 ميليون هم نفروخت در «سينمادو» مدعي برنامه ريزي براي زدن فيلم شد. اين کارگردان گفت: در سالن ميلاد هم انگار افرادي چيده شده بودند که فيلم را تمسخر کنند. در جلسه پرسش و پاسخ هم همين اتفاق افتاد. بعد هم کساني که فيلم را دوست نداشتند که جاي خود اما دوستان هم سکوت کردند؛ کساني که در اکران خصوصي فيلم از آن تمجيد کرده بودند. براي همين من هنوز نمي دانم فيلم خوبي ساخته ام يا بدي.

پوراحمد با اشاره به دلخوري از کار در ژانر جنگ پاسخ داد: من ديگر در اين عرصه فيلم نمي سازم چون سينما به اندازه کافي مصبر دارد و در عرصه دفاع مقدس اين مبصرها بسيار زيادتر مي شوند.

پور احمد درباره حال و روزش بعد از انتخابات96 بيان داشت: فقط فيلمنامه مي نويسم. در افطاري چهار سال پيش با آقاي روحاني ايشان گفتند اگر شما فيلم نسازيد بد است، اما اين چهار سال نساختم اتفاقي هم نيفتاد به جز يک فيلم «کفش هايم کو؟».

اين کارگردان ادامه داد: اينکه 40 سال تجربه خاک مي خورد افسردگي مي آورد. امسال هم پس از انتخابات، گفتند حمايت مي‌کنند اما اتفاقي نيفتاد اينطور به نظر مي رسد که زياد هم از بين رفتن اين تجربيات براي کسي مهم نيست.




علی جنتی بدون آن که حرف تازه‌ای در چرایی استعفایش از وزارت ارشاد بیان کند اظهار داشت⇐دیدگاهم به علی لاریجانی و عطاءالله مهاجرانی نزدیکتر بود/در دوره مهاجرانی، فضا باز شد!!!/لاریجانی هم دیدگاه باز و روشنی داشت ولی میرسلیم این‌طور نبود/حمایت من از روحانی در انتخابات۹۶ بخاطر منافع ملی بود و نه رفاقت شخصی/افرادی که رد صلاحیت شدند به من مراجعه کردند تا از پدر وقت ملاقات بگیرم/بعد از فوت مادرم، پدرم ازدواج کرد و فاصله رفت‌وآمدهای ما با پدر بیشتر شد/هیچ فعالیت اقتصادی ندارم/قبل از انتخابات۸۸ پدرم دو جلسه با احمدی‌نژاد صحبت کرد تا نامزد نشود/در سال ۸۸ و در حوزه انتخابی کویت ۱۱هزارنفر به احمدی‌نژاد رأی دادند و ۷هزارنفر به موسوی!/عناصر فرصت‌طلبی در حزب اعتدال و توسعه وجود داشتند که یک‌مرتبه به سمت احمدی‌نژاد سوق پیدا کردند/توصیه هاشمی‌رفسنجانی این بود که در دولت احمدی‌نژاد حضور داشته باشیم

سینماروزان: در بخش ابتدایی گفتگوی تفصیلی علی جنتی وزیر مستعفی ارشاد با روزنامه اصلاح طلب «شرق» بیشتر درباره زندگی شخصی او صحبت شده بود(اینجا را بخوانید) اما درباره یکی از مهمترین فرازهای زندگیش که استعفا از وزارت ارشاد دولت یازدهم است کلمه ای نبود.

همین نیاز ایجاد میکرد در بخش دوم گفتگوی او با «شرق» شاهد واکاوی کامل جریان استعفا و پرسشهای شکل گرفته پیرامون آن باشیم اما در بخش دوم هم هیچ حرف تازه ای درباره استعفا زده نشده و تنها به مسأله لغو کنسرتها در مشهد به عنوان دلیلی بر استعفا اشاره شده.

متن کامل بخش دوم گفتگو را بخوانید:

وقتی شما در استانداری شاهد رشد حاشیه‌نشینی بودید، کار خاصی نمی‌توانستید بکنید، مثلا آنها را تحت پوشش قرار دهید؟ 
بحثی که آن زمان داشتیم، این بود که آستان قدس به واسطه امکاناتی که داشت، باید به وضعیت این محرومان بیشتر رسیدگی کند. زمان مسئولیت من در خراسان، ۸۵ درصد اراضی مشهد، موقوفه آستان قدس بود.
‌الان چطور؟ 
الان نمی‌دانم؛ اما با رشد و توسعه‌ای که اتفاق افتاده، احتمالا این درصد تغییر کرده است. به‌عنوان نمونه، همه اراضی شهر سرخس، موقوفه آستان قدس رضوی بود. همچنین ٥٠ درصد اراضی شهر چناران به صورت مشاع موقوفه آستان قدس رضوی بود. البته در این دوره، گویا آقای رئیسی رسیدگی‌هایی را در این زمینه انجام داده است؛ اما در گذشته بین مردم مطرح بود که اگر امام ‌رضا(ع) الان خودشان حضور داشتند، با این مردم محروم و مستضعف چه‌کار می‌کردند؟
‌ بعد از آن، شما وارد وزارت ارشاد شدید؛ از سال ۷۱ در معاونت امور بین‌الملل. در دوره کدام وزرا کار کردید؟ 
دوره آقایان لاریجانی، میرسلیم و مهاجرانی.
‌ دیدگاه شما به کدام‌یک از وزرایی که نام بردید، نزدیک‌تر بود؟ 
به آقای لاریجانی و آقای مهاجرانی. 
‌ در مقطعی که در وزارت ارشاد کار می‌کردید، به مشکل خاصی برنخوردید؟ مثلا در دوران آقای مهاجرانی فشار و نقد به ایشان خیلی زیاد بود؛ در این رابطه با ایشان صحبت می‌کردید؟ 
نه؛ حوزه کاری من امور بین‌الملل بود و رایزنی‌های فرهنگی خارج از کشور.
‌ این نزدیکی دیدگاهی که گفتید (با آقای لاریجانی و آقای مهاجراني) بیشتر در چه بخشی بود؟ 
ببینید! بعد از انقلاب در کشور دو نظر وجود داشته است؛ یک نظر این است که ما باید فضا را برای فعالیت‌های فرهنگی باز کنیم؛ برای چاپ کتاب، ساخت فیلم، اجرای نمایش‌ها و تئاترها و برگزاری کنسرت‌ها البته در چارچوب قانون. یک‌ نظر هم این است که چون ما مدعی حکومت اسلامی هستیم و قدرت هم به دست ماست، باید آنچه را به‌عنوان ارزش‌های اسلامی تشخیص می‌دهیم، حاکم کنیم که در برخی موارد، ارزش‌های اسلامی در واقع با سلیقه افراد تعیین می‌شود و نه بر اساس آنچه در قانون آمده است. در دوره آقای مهاجرانی، فضا برای طرح این مسائل باز شد. آقای لاریجانی هم دیدگاه باز و روشنی داشتند؛ ولی دوره آقای میرسلیم این‌طور نبود. 
‌رابطه شما با آقای دکتر کمال خرازی چطور بود که پیشنهاد سفارت کویت را به شما دادند؟ 
زمانی که ایشان مسئول ستاد تبلیغات جنگ و خبرگزاری جمهوری اسلامی بودند. من هم در خوزستان بودم و گاهی خبرنگاران خارجی را برای بازدید از مناطق جنگی می‌آوردند. در حوزه تبلیغات جنگ همکاری داشتیم.
‌شما در دوره آقای خاتمی سفیر بودید. علاقه‌ای داشتید که سفارتتان در دوره ايشان ثبت شود؟ 
بله، من با ‌آقای خاتمی رفاقت دیرینه دارم.
‌چطور؟ یعنی خانوادگی؟ هنوز هم با یکدیگر ملاقات دارید؟ 
هنوز هم هرازچندگاهی ایشان را ملاقات می‌کنم. من در دهه ٤٠ با ایشان آشنا شدم. ایشان در دانشگاه اصفهان درس می‌خواندند و در کنار تحصیلات دانشگاهی، دروس حوزوی هم می‌خواندند. ایشان یکی از دروس فقهی خود را نزد پدربزرگ من در مدرسه چهارباغ اصفهان گذراندند. از آن زمان من با ایشان آشنا شدم و ارادت پیدا کردم که تا امروز ادامه پیدا کرده است.
‌ در این سال‌ها حزب اعتدال و توسعه هم راه‌اندازی شده بود. شما عضو هیئت مؤسس بودید. چرا این حزب فعالیت خود را محدود نگه داشت؟ قرائتی هست که اعتدال و توسعه را بال راست آقای هاشمی می‌دانست و کارگزاران را بال چپ، این قرائت را قبول دارید؟ 
حزب اعتدال و توسعه در مجموع پایه‌گذاری خیلی خوبی داشت؛ ما و جمعی از دوستان به این نتیجه رسیده بودیم که نه تفکر اصولگرایان و نه تفکر برخی از اصلاح‌طلبان که آن زمان خیلی افراطی عمل می‌کردند به‌نحوی‌که مرتب به آقای هاشمی توهین می‌کردند و علیه او می‌نوشتند نمی‌تواند ما را قانع کند؛ بنابراین با راهنمایی آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی حزب اعتدال و توسعه را تأسیس کردیم. در آن زمان ۳۰ نفر عضو شورای مرکزی بودند که همگی عناصر باتجربه و کارآمد بودند. ما از مرحوم دکتر حسن حبیبی نیز در زمینه آگاهی‌های سیاسی خیلی بهره بردیم، ایشان بخش عظیمی از تجربیات سیاسی خود را به حزب منتقل کرد. افراد دیگر نیز مثل آقای دکتر روحانی تجربیاتشان را منتقل می‌کردند. کار به نحو مطلوبی پیش می‌رفت تا سال ۸۴ که آقای احمدی‌نژاد آمد و تصمیم داشت حزب را منحل کند. شاید دلیلش حضور آقای دکتر نوبخت، دبیر کل حزب، در مناظره‌های تلویزیونی‌ انتخابات ٨٤ بود که خیلی تند علیه ایشان صحبت کرد و خب این حرف‌ها در ذهن آقای احمدی‌نژاد مانده بود و می‌خواست حزب را محدود یا منحل کند، بنابراین تصمیم گرفته شد به‌اصطلاح فتیله حزب را پایین بکشیم. البته عناصر فرصت‌طلبی هم در حزب وجود داشتند که یک‌مرتبه به سمت آقای احمدی‌نژاد سوق پیدا کردند، در آن هشت سال جلسات حزب به‌طور سالانه تشکیل می‌شد و اعضای حزب از سراسر کشور می‌آمدند. ما هم در تهران جلساتی را هر چندوقت یک‌بار برگزار می‌کردیم تا اینکه در سال ۹۱ تصمیم گرفته شد حزب را فعال کنیم.
ستاد آقای روحانی را در سال ٩٢ بیشتر عناصر اصلی حزب اعتدال و توسعه تشکیل دادند. در سه‌، چهار سال گذشته کم‌و‌بیش حزب رونق گرفت، اما به‌دلیل حضور عناصر پیش‌کسوت حزب در دولت، وقت کمتری صرف فعالیت حزب می‌کردند. حزب مجدد در آستانه سال ۹۶ فعال شد و به نظر من در انتخابات ریاست‌جمهوری، حزب اعتدال و توسعه فعال‌ترین تشکیلات سیاسی بود.
‌ اینکه فرمودید احمدی‌نژاد می‌خواست حزب را منحل کند، یعنی کار خاصی می‌کرد؟ 
بله، مثلا ما یک سایت خبری به اسم آفتاب داشتیم که هنوز هم وجود دارد. وزارت اطلاعات سه بار این سایت را فیلتر کرد. چرا؟! فقط به این دلیل که برخی کامنت‌های ذیل خبرها را نمی‌پسندیدند. به این بهانه سه بار سایت را بستند. حتی فردی که مسئول آن سایت بود، هنوز هم برای پاسخ‌گویی به دادگاه می‌رود!
‌ سال ۸۴ وارد ستادهای آقای هاشمی می‌شوید، اما بعد شما به‌عنوان معاون سیاسی وزارت کشور توسط آقای پورمحمدی معرفی می‌شوید. ابایی از کارکردن در دولت احمدی‌نژاد نداشتید؟ 
خیر، برای اینکه برای من اصل نظام مطرح بود. با اینکه آقای احمدی‌نژاد را اصلا قبول نداشتم و رقیب آقای هاشمی بود، ولی چون آقای پورمحمدی که از دوستان قدیمی دوران تحصیل من بود از من خواست کمک کنم، من پذیرفتم. ایشان هم با آقای احمدی‌نژاد هماهنگ کرده بود. احمدی‌نژاد، به‌طور نسبی من را می‌شناخت، ولی وقتی حکم من را صادر کردند و جلسه معارفه برگزار شد، بعدها شنیدم که آقای احمدی‌نژاد از همان موقع به آقای پورمحمدی فشار آورده بود که باید او را تغییر دهید. به ایشان گفته بودند کسی معاون سیاسی وزارت کشور شده که در ستاد آقای هاشمی بوده است! از همان زمان فشار آوردند که من را بردارند. آقای پورمحمدی هم مقاومت می‌کرد و به احمدی‌نژاد گفته بود من با موافقت شما او را منصوب کردم و با آبروی افراد بازی نمی‌کنم و ایشان باید حضورش ادامه پیدا کند! بنابراین ایشان تا یک سال مقاومت کرد.
‌در مسیر فعالیت شما مانع‌تراشی هم می‌کردند؟ 
من آن‌موقع خبر نداشتم. درست است که من آقای احمدی‌نژاد را قبول نداشتم، ولی هیچ‌‌جا برخلاف سیاست‌های ایشان صحبتی نمی‌کردم.
‌ در بحث چینش نیرو در استان‌ها، چقدر توانستید بر اعتدالی‌شدن نیروها تأثیر بگذارید؟ 
خیلی کم، برای اینکه آقای احمدی‌نژاد نه‌تنها در استانداری‌ها و فرمانداری‌ها دخالت می‌کرد، بلکه برخی از استانداران را هم از بالای سر وزیر کشور خودش منصوب می‌کرد.
‌یعنی اصلا فرصت نمی‌داد که وزیر کشور انتخاب کند؟ 
خیر، خیلی وقت‌ها به وزیر کشور می‌گفت فردا پرونده فلان آقا را به جلسه هیئت دولت بیاورید، می‌خواهیم او را به یک استانداری منصوب کنیم!
‌دست وزیر کشور هم برای مقاومت باز نبود؟ 
با حمایت‌هایی که از آقای احمدی‌نژاد می‌شد وزیر نمی‌خواست مخالفت کند. آقای احمدی‌نژاد در انتصاب معاونان سیاسی استانداری‌ها و حتی فرمانداری‌ها هم دخالت می‌کرد. او عموما عناصری را که در سراسر کشور در ستاد ایشان بودند یا ادعا می‌کردند در ستاد ایشان بوده‌اند، در پست‌هایی منصوب می‌کرد.
‌ درنهایت آقای پورمحمدی تسلیم شد یا شما استعفا دادید؟ 
من استعفا دادم. چون تا هفت، هشت ماه از بحث‌های ایشان با آقای احمدی‌نژاد خبر نداشتم. بعدا بعضی از رسانه‌ها نوشتند که پورمحمدی به‌خاطر فلانی تحت فشار است. من به ایشان گفتم که من آمده‌ام به شما کمک کنم، الان کمک من این است که استعفا بدهم و شما را از زیر فشار خارج کنم. ایشان نهایتا استعفای من را پذیرفت ولی به آقای احمدی‌نژاد گفت من در صورتی موافقت می‌کنم که ایشان بتواند پست دیگری بگیرد. آقای احمدی‌نژاد نهایتا پذیرفت که من برای بار دوم به‌عنوان سفیر به کویت بروم.
‌احیانا از طرف آقای هاشمی یا جریان این طرف به شما خرده نمی‌گرفتند که با دولت همکاری می‌کنید؟ 
خیر، اتفاقا توصیه آقای هاشمی این بود هرجا که از شما دعوت به کار کردند، بروید و کمک کنید. توصیه آقای هاشمی به من و دیگران این بود که در دولت حضور داشته باشید. برای اینکه فکر می‌کرد هر قدر از عناصر معتدل‌تر در دولت باشند به‌نفع جریان اعتدال است.
‌شما سال ۸۸ کویت بودید، آیا دورادور فعالیتی برای انتخابات سال ۸۸ انجام دادید؟ 
نه هیچ تحرکی نداشتم.
‌یعنی یک ناظر بی‌طرف بودید؟ 
بله، من در هر موقعیتی بودم سعی می‌کردم بی‌طرفی خود را حفظ کرده و وظایف قانونی‌ام را درست انجام دهم. سال ٨٠ هم که انتخابات دور دوم آقای خاتمی برگزار شد، اعضای سفارت هم نمی‌دانستند که من به چه کسی رأی می‌دهم. بعدا که آرا را شمردند بعضی از دوستان گفتند ما فهمیدیم که شما به آقای خاتمی رأی دادید. خط من را شناخته بودند. در دوران احمدی‌نژاد هم همین‌طور بود، نه در داخل سفارت و نه جای دیگر تبلیغ نمی‌کردم که به آقای احمدی‌نژاد یا آقای موسوی رأی دهید.
‌ولی گفته بودید که تعداد آرای احمدی‌نژاد خیلی بیشتر بود. 
بله، بیشتر بود. کل آرا، حدود ١٩ هزار بود. ۱۱ هزار نفر به آقای احمدی‌نژاد رأی دادند و هفت هزار نفر هم به آقای موسوی، مابقی هم به دیگران رأی دادند. 
‌چرا آرای احمدی‌نژاد بیشتر بود؟ 
آنجا محیط کارگری بود و بیشتر ایرانیان چون کارگر بودند گرایش بیشتری به احمدی‌نژاد داشتند.
‌گفته بودید که مقابل سفارت اعتراضاتی هم انجام شد. 
بله، بعد از انتخابات که اعلام شد آقای احمدی‌نژاد برنده انتخاب بوده مثل خیلی کشورهای دیگر آنجا هم ایرانیانی که حضور داشتند؛ ازجمله دانش‌آموزان ایرانی مقابل سفارت تجمع می‌کردند. ما هم از پلیس کویت خواستیم که مراقبت کنند کسی به سفارت حمله نکند و فقط شعارشان را بدهند.
‌تا چند وقت ادامه داشت؟ 
فکر می‌کنم یک‌هفته‌ای ادامه داشت.
‌ در جریان اتفاقاتی که افتاد از دوستان شما هم کسی را بازداشت کردند؟ که بعد از شما کمک بخواهند؟ 
نه، به خاطر ندارم. البته برخی از افراد که در ایران دستگیر شدند با من آشنا بودند و ایشان را می‌شناختم‌ ولی ارتباط ویژه‌ای با من نداشتند.
‌ نظر آیت‌الله جنتی درباره احمدی‌نژاد چه بود؟ 
قبل از انتخابات بسیاری به آقای احمدی‌نژاد توصیه کردند شما کاندیدا نشوید ازجمله پدر من که دو جلسه با ایشان صحبت کرده بودند و آقای احمدی‌نژاد را ترغیب کردند که نامزد نشود چون افراد دیگری بودند که مناسب احراز این پست بودند. ولی نپذیرفت. بعد از انتخاب او به‌عنوان رئیس‌جمهوری و پذیرفتن آن از سوی مقام معظم رهبری، پدرم به‌طور جدی از آقای احمدی‌‌نژاد حمایت می‌کرد. این حمایت‌ها ادامه داشت تا زمانی که احمدی‌نژاد خانه‌نشینی کرد و پدرم جلسه دو، سه‌ساعته‌ای با احمدی‌نژاد داشت که ایشان را قانع کند به محل کار خود بازگردد ولی احمدی‌نژاد قانع نشد و حرف‌هایی زد که نگاه ایشان کاملا عوض شد.
‌ از سال  ۸۹ تا انتخابات ریاست‌جمهوری ۹۲ در مرکز تحقیقات استراتژیک بودید؟ 
بله و بیشتر در حوزه سیاست خارجی، کار پژوهشی می‌کردم.
‌ قبل از انتخابات ۹۲ با آقای روحانی ارتباط داشتید، می‌دانستید که می‌خواهند نامزد ریاست‌جمهوری شوند؟ 
بله، ولی به‌طور رسمی خیلی دیر اعلام کردند که نامزد می‌شوند. دوستانی که با ایشان در ارتباط بودند از مدت‌ها قبل می‌دانستند که چنین قصدی دارند. از اواخر سال ۹۱ ستاد ایشان تشکیل شد.
‌وقتی آقای هاشمی ثبت‌نام کردند شما از او حمایت کردید. تصمیم حزب هم همین بود؟ 
بله، آقای دکتر جهانگیری و جمعی از دوستان اصلاح‌طلب ستادی را برای آقای هاشمی تشکیل دادند که در میدان هفت‌تیر بود. من هم به اتفاق آقای علی مطهری و جمعی از دوستان به فکر افتادیم که برای جذب اصولگرایان ستادی را فعال کنیم. یکی، دو روز بیشتر از این داستان نگذشته بود که اعلام شد ایشان رد صلاحیت شدند و ما هم آن قضیه را رها کردیم و آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی هم از دکتر روحانی حمایت کردند.
‌ تا زمانی که آقای روحانی به شما پیشنهاد وزارت را بدهند، در تمام این سال‌ها ارتباط شما با آقای روحانی چطور بود؟ به تناسب پست‌ها و مقامات با هم ارتباط داشتید یا رفاقتی هم بین شما برقرار بود؟ 
هم رفاقت بود و هم رابطه کاری بود. من در دبیرخانه شورای‌عالی امنیت ملی مسئول کمیته فرهنگی-اجتماعی بودم؛ ولی در بسیاری از سفرهایی که آقای روحانی برای پیگیری مسئله هسته‌ای داشتند، ایشان را همراهی می‌کردم؛ از‌جمله در سفر به استرالیا، تونس، فرانسه – دیداری که با آقای ژاک ‌شیراک داشتند – و آلمان.
‌ شما آقای روحانی را در این سال‌ها می‌شناختید و بعدا هم در دولت ایشان وزیر شدید. چه شد که به وزارت رسیدید؟ آقای روحانی چه رویکردی در قبال وزرا داشتند؟ آیا از شما حمایت کردند؟ درباره استعفایی که دادید، از آقای روحانی دلگیر شدید؟ 
رفاقت ما از سال ۴۳ شروع شد؛ یعنی ۵۳ سال قبل. در مقاطع مختلفی هم با هم همکار بودیم؛ در شورای سرپرستی صداوسیما، دبیرخانه شورای‌عالی امنیت ملی و مرکز تحقیقات استراتژیک، از نزدیک با ایشان کار کرده‌ام. ایشان کاملا من را می‌شناسند و دیدگاه‌های من را قبول دارند. من هم دیدگاه‌های ایشان را قبول دارم. به‌هرحال درباره استعفا از وزارت ارشاد با آقای دکتر روحانی مشکلی نداشتم.
‌ روحانی بعد از ریاست‌جمهوری فرقی کرده است؟ 
از نظر فکری نه، نظرات‌شان همان نظرات گذشته است؛ اما از نظر عملکرد بالاخره وقتی رئیس‌جمهور می‌شوید، باید ملاحظه خیلی جاها را داشته باشید. مثلا در همین دوره، خودشان گفتند که «من سه خانم را برای سه وزارتخانه کاندیدا کردم؛ ولی نشد». نگفتند چرا نشد، حتما ملاحظاتی بود یا فشاری در کار بود.
خیلی کارهای دیگر هم ایشان می‌خواست انجام دهد که نشد. حتما ملاحظاتی در کار بوده است؛ اما ایشان از نظر دیدگاه تفاوتی نکرده‌اند.

‌در دوره جدید پیشنهادی به شما داشتند؟ 
تاکنون خیر.
‌چطور شد که رئیس ستاد انتخابات شدید؟ پیشنهاد خودتان بود یا پیشنهاد دکتر روحانی؟ 
پیشنهاد ایشان که نبود. از اوایل اسفند سال گذشته در حزب اعتدال و توسعه تصمیم گرفتیم که فعالیت انتخاباتی را شروع کنیم و ستاد تشکیل دهیم. آن زمان بقیه دوستان مسئولیت دولتی داشتند؛ مثل آقای دکتر نوبخت، آقای دکتر واعظی و دیگران. آنها نمی‌توانستند رسما مسئولیت ستاد را برعهده بگیرند؛ به‌همین‌دلیل از من خواستند که مسئولیت ستاد را برعهده بگیرم. بعدا که آقای شریعتمداری به‌عنوان رئیس ستاد آقای روحانی منصوب شد، از من خواست که مسئولیت تبلیغات و اطلاع‌رسانی ستاد را عهده‌دار شوم؛ اما به ‌خاطر تعهداتی که در حزب اعتدال و توسعه داشتم، نپذیرفتم؛ اما نهایتا برای همکاری با ستاد مرکزی دوستان حزب از من خواستند که بیشترین وقت خود را صرف تبلیغات ستاد کنم.
‌ دوره معرفی کابینه بحث‌های بسیاری درباره نقش آقای واعظی، نوبخت و نهاوندیان مطرح شد. به جز آقای نهاوندیان، آقای نوبخت و آقای واعظی عضو حزب اعتدال و توسعه هستند. ‌آقای روحانی چقدر تحت تأثیر این چهره‌ها هستند؟ 
نمی‌توان گفت که آقای روحانی تحت تأثیر است. آقای دکتر روحانی کلا تحت تأثیر قرار نمی‌گیرند؛ ولی به اشخاصی که شما اشاره کردید، خیلی اعتماد دارند. طبیعتا با این چهره‌ها بیشتر از همه مشورت کرده‌اند. آقای روحانی پیشنهادهای همه گروه‌ها را برای کابینه گرفتند. از آقای دکتر جهانگیری تا فراکسیون‌های مجلس و حتی افراد عادی که پیشنهادهایی داشتند. خودشان بعضی‌ها را می‌شناختند یا قبول می‌کردند یا رد می‌کردند. درباره بعضی از گزینه‌ها مشورت می‌گرفتند. دو، سه نفری که شما نام بردید، جزء کسانی بودند که با آنها مشورت می‌کردند.
‌ آقای روحانی چه قدر افراد را طرف مشورت قرار می‌دهند و چه قدر به این مشورت‌ها توجه می‌کنند؟ آیا ایشان اساسا خود‌رأی هستند؟ 
خیر، ایشان مشورت می‌کنند و در مسائل خیلی با احتیاط رفتار می‌کنند. این‌طور نیست که شتاب‌زده تصمیم بگیرند. مثل احمدی‌نژاد نیست که صبح بیدار می‌شد و تصمیمات خلق‌الساعه می‌گرفت. کاری را که می‌خواهد انجام دهد، با افرادی که می‌داند در آن کار صاحب‌نظر هستند، مشورت می‌کند.
‌در بحث انتصابات کابینه گفتید که آقای روحانی به دکتر واعظی و دکتر نوبخت و آقای نهاوندیان خیلی اعتماد دارد… . آیا به آنها گفتید که چرا در این دوره تا این اندازه محل اثرگذاری واقع شده‌اید؟ 
اتفاقی که نیفتاده است! این چهره‌ها در زمان غربت آقای روحانی، با ایشان کار کردند. آقای دکتر نوبخت معاونت امور اقتصادی و آقای دکتر واعظی معاونت سیاست خارجی را در مرکز تحقیقات بر‌عهده داشتند. آقای دکتر روحانی با اینها از نزدیک کار کرده است و این اعتماد در طول زمان به وجود آمده است.
‌خب شما را هم از خیلی سال‌های گذشته می‌شناسند.
بله، ممکن است ایشان ملاحظاتی داشته باشند که من در کابینه نباشم؛ ولی با من هم اگر خصوصی جلسه‌ای داشته باشند، شاید مورد مشورت قرار گیرم.
‌ شما این انتقادات را به آقای نوبخت و واعظی منتقل کردید؟
انتقاد کنیم که چرا شما مورد اعتماد روحانی هستید؟!
‌ نه، اینکه چرا مهره‌چینی‌های اصلی را این دو نفر انجام دادند؟ 
خیر، این دو نفر مهره‌چینی نکرده‌اند. گروه‌های مختلف افرادی را معرفی می‌کردند برای یک وزارتخانه، آقای دکتر روحانی که به‌تنهایی نمی‌توانست درباره افراد تحقیق کند. این مسئله را باید واگذار می‌کرد به عده‌ای که بتوانند این تحقیقات را انجام دهند. این چهره‌ها تصمیم‌گیر نبودند، اما ممکن است در تصمیم‌سازی مؤثر باشند.
‌ اما تصمیم‌سازی مهم‌تر از تصمیم‌گیری است! دلخور نیستید که با توجه به آن سابقه و آشنایی دیرینه با دکتر روحانی، برخي از چهره‌های حزب اعتدال و توسعه بیشتر مورد وثوق آقای روحانی هستند و شما بیشتر متمرکز بر فعالیت‌های حزبی هستید. 
خیر، من به آقای دکتر روحانی ارادت دارم ولی حمایت من از ایشان چه در انتخابات و چه اکنون بر اساس منافع ملی کشور است نه بر اساس رفاقت شخصی. کشور با مشکلات زیادی روبه‌رو است و من اعتقاد دارم که ایشان توانایی حل‌وفصل این مشکلات را دارد.
‌ در ماجرای استعفا با پدرتان مشورت کردید؟ یا نظر استمزاجی از ایشان گرفتید؟! 
من فقط به ایشان اطلاع دادم.
‌ به‌نظر می‌رسید ماجرای اجرای موسیقی در مشهد و انتقاد آقای روحانی برای استعفای شما جرقه‌ای بود. 
بعضی فکر می‌کردند، ایشان وقتی تذکر دادند که وزیر نباید عقب‌نشینی بکند، تعریض به من بوده، درحالی‌که ایشان می‌خواستند تأکید کنند وزارت ارشاد باید وظیفه خود را عمل کند و کاری نداشته باشد که دیگران چه می‌گویند. ایشان اخیرا هم در مجلس گفتند که وزارت ارشاد وظایفی دارد یا این وظایف را از آن بگیرید یا اگر این وظایف را دارد دیگر کسی نمی‌تواند در آن دخالت کند.
‌ از طرف کسانی که در مشهد بودند آیا پیغامی برای شما فرستادند؟ 
خیر.
‌ خودتان وقتی با آن مقاومتی که در مشهد بود روبه‌رو می‌شدید، یا در ماجرای قم، واکنش‌تان چه بود؟ 
من از همکارانم حمایت می‌کردم. در طول سه سالی هم که در وزارت ارشاد بودم این‌طور نبود که در مشهد مطلقا کنسرت برگزار نشود. در همان زمان هم در منطقه قاسم‌آباد مشهد در یک سالن ۲۰۰، ۳۰۰نفره هر هفته کنسرت برگزار می‌شد ولی افراد محدودی دعوت می‌شدند.
‌ نرفتید آقای علم‌الهدی را ببینید؟ 
در سفرهایی که به مشهد داشتم با ایشان هم صحبت می‌کردم، منتها ایشان عقاید خاص خودش را داشت و از اهرم‌های خاص هم استفاده می‌کرد. دادستان مشهد هر کنسرتی که نمی‌خواست برگزار شود را لغو می‌کرد. این اواخر در سایر شهرهای استان خراسان هم مثل سبزوار کنسرت سالار عقیلی و در نیشابور کنسرت آقای شهرام‌ ناظری و کیهان کلهر را لغو کردند. حتی آقای قربانی خواست در چناران کنسرت برگزار کند باز هم مانع شدند.
‌آقای جنتی، پدر شما عضو شورای نگهبان شدند و بعد هم دبیری آن را بر عهده گرفتند. از یک مقطعی به بعد اتفاقاتی می‌افتد که خیلی‌ها خودآگاه و ناخودآگاه مرجع آن را پدر شما می‌دانند؛ مثل ردصلاحیت‌ها از مجلس چهارم به این‌سو. کسانی که در این سال‌ها ردصلاحیت می‌شدند آیا به شما مراجعه می‌کردند تا این موارد حل‌وفصل شود؟ 
به‌کرات! در طول سه دهه گذشته افرادی که ردصلاحیت می‌شدند به من مراجعه می‌کردند و من هم گاهی مسائل را منتقل می‌کردم یا برای آنان درخواست ملاقات می‌کردم. 
‌به نتیجه‌ای منتج می‌شد؟ 
خیلی کم.
‌دوباره هم مراجعه می‌کردند؟ 
بله، بارها پیش آمده بود برخی افراد ردصلاحیت‌شده سال‌ها بعد هم در جایی من را می‌دیدند ابراز گله‌مندی می‌کردند. بااین‌حال پدرم بارها گفته‌اند شورای نگهبان ۱۲ عضو دارد و برای اینکه صلاحیت کسی تأیید شود، حداقل هفت عضو باید صلاحیت او را تأیید کنند. البته ایشان در بین اعضای شورای نگهبان صاحب نفوذ بیشتری هستند و خیلی‌ها به نظر ایشان احترام می‌گذارند و از این نظر، تأثیرگذاری بیشتری دارند. اما درهرحال نظر اکثریت شورا ملاک است.
‌شما درباره حرف‌هایی که در مورد ایشان و درباره نقششان در بررسی صلاحیت‌ها مطرح می‌شود ناراحت می‌شوید؟ اصلا شده تابه‌حال این حرف‌ها را منتقل کنید؟ 
روندی که در شورای نگهبان وجود دارد این احساس را به وجود آورده که گرایش‌های سیاسی اعضا در تأیید و ردصلاحیت‌ها دخالت دارد. شورای نگهبان در انتخابات حکم داور را دارد و داور باید کاملا بی‌طرف باشد، نمی‌تواند یک‌طرفه عمل کند. وقتی یک یا دو عضو شورای نگهبان رسما و صریحا از یک کاندیدا حمایت می‌کنند؛ این خلاف رویه ‌داوری است که انتظار می‌رود شورای نگهبان داشته باشد. در همین انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری دو نفر از اعضای محترم شورای نگهبان در قم رسما با آقای رئیسی بیعت کردند. خب، یک‌وقت رأی مخفی می‌دهند اشکالی ندارد به هر کسی تشخیص می‌دهند رأی بدهند، اما اینکه به‌طور رسمی از یک کاندیدا حمایت کنند، خلاف رویه‌ای است که از شورای نگهبان به‌عنوان یک داور انتظار می‌رود.
‌راجع به این مسئله با پدر صحبت می‌کنید؟ 
زیاد صحبت کرده‌ام.
‌مراودات خانوادگی شما به چه صورت است؟ چه‌قدر همدیگر را می‌بینید؟ 
بسیار خوب است. مجموعه خانواده ما؛ یعنی من به‌همراه فرزندان، نوه‌ها و همسرانشان، تا یک‌سال‌ونیم قبل که مادرم در قید حیات بودند، هر هفته به منزل پدر سر می‌زدیم. بعد از فوت مادرم، فاصله رفت‌وآمدهای ما بیشتر شد. به دلیل اینکه پدر یک هفته‌درمیان به قم می‌روند، به‌ویژه بعد از انتخاب ایشان به‌عنوان رئیس مجلس خبرگان بیشتر به قم سر می‌زنند بنابراین ما هم هر دو هفته یک‌بار به ایشان سر می‌زنیم.
‌سایر برادران هم همین قاعده را رعایت می‌کنند؟ 
برادرم، محمد که در تهران هست، بیش از من به پدر سر می‌زند.
‌ پدر در تهران کجا زندگی می‌کنند؟ 
از ابتدا که ایشان به تهران آمدند و عضو شورای نگهبان شدند، در منزلی کنار ساختمان شورای نگهبان اسکان پیدا کردند. در اوایل دهه ٦٠ چندسالی با مرحوم آیت‌الله خزعلی به‌طور مشترک آنجا زندگی می‌کردند. بعدا مرحوم خزعلی منزل دیگری تهیه کردند، اما پدر از آن زمان همان‌جا سکونت دارند.
‌ بعد از فوت مادر، حاج‌آقا تنها زندگی می‌کنند؟ 
خیر، ازدواج کرده‌اند. چون سن ایشان بالاست و نیاز به مراقبت دارند. بعد از فوت والده، من یا برادرم باید شب‌ها در کنار ایشان می‌ماندیم یا ایشان را به منزل خودمان دعوت می‌کردیم که شب‌ها تنها نباشند و امکان مراقبت از ایشان فراهم شود. این وضعیت نمی‌توانست ادامه پیدا کند. باید فردی دائما از ایشان مراقبت می‌کرد. از این منظر معتقدم کار درستی انجام دادند.
‌چقدر بین شما و پدرتان بحث سیاسی درمی‌گیرد؟ یا اینکه این‌قدر بحث کرده‌اید، دیگر منصرف شده‌اید و به مباحث خانوادگی می‌پردازید؟ 
بیشتر بحث‌های ما خانوادگی است. در دوره آقای احمدی‌نژاد، خیلی بحث سیاسی داشتیم و همیشه هم در دو جبهه بودیم. بعد از آن، من دیگر بحث نمی‌کنم، چون ممکن است به جدال بینجامد و احترام ایشان خدشه‌دار شود. به‌همین‌دلیل بیشتر به مباحث خانوادگی می‌پردازیم.
‌هنوز هم به شما سفارشی می‌شود که به پدر منتقل کنید؟ یا چون از اختلاف سلیقه شما اطلاع دارند، حجم این سفارشات کمتر شده است؟
بعضی‌ها که کاری دارند، به من متوسل می‌شوند تا از ایشان وقت ملاقات بگیرم.
‌در انتخابات خبرگان و ماجرای فهرست‌هایی که پیش آمد، آقای جنتی جزء آخرین نفراتی بودند که وارد خبرگان شدند، خودشان حس خاصی نسبت به این نتیجه نداشتند؟ 

حقیقتا من اصلا با ایشان وارد این بحث نشدم.
‌خودشان چطور؟ 
نه ایشان هم با من دراین‌باره صحبتی نداشتند.
‌در کارها با شما مشورتی می‌کنند؟ 
در برخی موارد در امور خانوادگی اگر موضوعی پیش بیاید مشورت می‌کنند.
‌با توجه به اینکه در بالاترین جایگاه خبرگان هستند، پیش آمده مطلبی را دراین‌باره با ایشان مطرح کنید؟ 
خیر.
‌پس ظاهرا رابطه را در همان حد پدر و فرزندی حفظ کرده‌اید.
سعی من این است که احترام ایشان را کاملا حفظ کنم و ایشان هم البته نسبت به همه ما محبت دارند و احترام ما را حفظ می‌کنند. من بسیار تلاش دارم که این رابطه عاطفی بین ما محفوظ بماند.
‌ از فوت آقای هاشمی چه احساسی داشتند؟ آیا ناراحت شدند؟ 
خب بله، ایشان در اولین جلسه شورای نگهبان هم ابراز تأسف کردند که در رسانه‌ها هم پخش شد.
‌ با توجه به سابقه حضور شما در مشهد، با آقای رئیسی یا قالیباف سابقه آشنایی دارید؟ 
بله، با آقای رئیسی بعد از انقلاب آشنایی پیدا کردم. ایشان بیشتر در قوه قضائیه بودند، با هم ارتباط داشتیم. در دوره وزارت من هم، زمانی که ایشان دادستان بودند، جلسات مشترکی داشتیم. با آقای قالیباف هم در دوره وزارت همکاری خوبی داشتیم. البته ایشان را از سال ١٣٦٨ که استاندار خراسان بودم به‌خوبی می‌شناختم.
‌الان چه می‌کنید؟ 
استراحت می‌کنیم. مصاحبه می‌کنیم! ملاقات می‌کنیم، فعالیت‌های حزبی داریم و بعضی‌وقت‌ها هم مطالبی می‌نویسیم!
‌چه فعالیت اقتصادی‌ای انجام می‌دهید؟ 
هیچ فعالیت اقتصادی‌ای ندارم.




عزت‌الله ضرغامی روی آنتن زنده بیان کرد⇐مناظره تلویزیونی احمدی‌نژاد-موسوی از سوی احمدی‌نژاد دوقطبی شد/هم به موسوی و هم به کروبی گفتم با اختلاف ۱۲ میلیون رأی نمی‌توان تقلب کرد/بعد از انتخابات۸۸ موسوی از ما آنتن زنده خواست؛ آنتن زنده هم طرف مناظره می‌خواست و هم مجری اما موسوی قبول نکرد/خودم گفتم عکس پاره شده امام(ره) را در خبر «۲۰٫۳۰» نشان دهید تا مردم بفهمند با چه کسانی روبرو هستند/در جلسه شورای عالی امنیت ملی حسن روحانی موافق حصر بود!!!

سینماروزان: عزت الله ضرغامی رئیس ‌اسبق صدا و سیما که در یکی دو سال اخیر از کاربران فعال شبکه های اجتماعی است و میکوشد آرای خود درباره موضوعات مختلف را این طریق اعلام کند به تازگی با حضور در شبکه «افق» و برنامه «جهان آرا» روایتی از برخی از اتفاقات 88 ارائه داد.

به گزارش سینماروزان ضرغامی با بیان اینکه «مناظرات سال 88 بسیار تعیین‌کننده بود و نقشی اساسی در انتخاب مردم داشت» گفت: مناظره تلویزیونی احمدی‌نژاد-موسوی از سوی احمدی‌نژاد به شدت دوقطبی شد، این مناظره به قدری حساس بود که مجری نتوانست آن را اداره کند.

وی در بخش دیگری از این گفت‌و‌گو با بیان اینکه «هیچ دستگاه امنیتی فتنه را پیش‌بینی نمی‌کرد» اظهار داشت: ما فکر نمی‌کردیم که موسوی مصاحبه کند و خود را پیروز بنامد و مردم را به حضور در خیابان‌ها دعوت کند، هم خانه موسوی رفتم و هم خانه کروبی و با هر دو صحبت کردم. من گفتم فاصله 12 میلیون است و نمی‌توان تقلب کرد.

ضرغامی در ادامه با بیان اینکه «اگر خاتمی را ببینم به او می‌گویم با اینکه می‌دانستید در سال 88 تقلب نشده است چرا این را نگفتید؟ » تصریح کرد: جمله خس و خاشاکی که احمدی‌نژاد در جشن پیروزی گفت فضا را متشنج‌تر کرد. شاید بهتر بود که او از طرفداران رقیب برای حضور در انتخابات تشکر می‌کرد.

وی همچنین با اشاره به اینکه امکان تخصیص آنتن زنده به موسوی با حضور مجری و طرف مناظره وجود داشت اما موسوی آن را قبول نکرد، گفت: تشخیص من این بود که به آقای موسوی تریبون بدهیم تا تشنج کمی آرام‌تر شود، به او گفتیم حرف‌های خود را ضبط کنید و به ما بدهید. موسوی گفت من آنتن زنده می‌خواهم و برنامه ضبطی را قبول ندارم، آنتن زنده هم طرف مناظره را می‌خواهد و هم مجری که موسوی این را قبول نکرد. عقل قبول نمی‌کرد که با این شرایط به موسوی آنتن زنده بدهیم.

ضرغامی همچنین با ‌اشاره به پخش اهانت فتنه‌گران به تصویر امام خمینی در روز دانشجوی سال 88 نیز گفت: درمورد نشان دادن عکس پاره شده امام خمینی معاونت سیاسی با من تماس گرفت و گفت که این اتفاق افتاده است. من خودم گفتم که عکس پاره شده امام(ره) را در خبر بیست و سی نشان دهید تا مردم بفهمند که با چه کسانی روبرو هستند.

رئیس‌اسبق صدا و سیما در مورد حصر سران فتنه نیز گفت: حصر مصوبه شورای عالی امنیت ملی است که بیست ماه بعد از فتنه صورت گرفت، همزمان با بیداری اسلامی که حرکتی مقدس بود برای سوق دادن آن به ایران و سوریه طراحی انحرافی شد، سران فتنه برای حضور مردم در خیابان بیانیه دادند، با آقای ناطق نوری حرف زدم و ایشان گفتند که علیرغم ناراحتی از دست احمدی‌نژاد حرکت سران فتنه شدیدا محکوم است.

وی ادامه داد: بعد از بیست ماه باید آشوب‌ها تمام می‌شد. در جلسه شورای عالی امنیت ملی حصر به‌عنوان یک راه حل مطرح شد و نه یک مجازات.

ضرغامی در این گفت‌و‌گو اظهار داشت: در جلسه شورای عالی امنیت ملی برای تصمیم‌گیری درباره حصر سران فتنه، حسن روحانی حضور داشت و موافق حصر بود.




علیرضا رییسیان بیان کرد⇐ظاهرا برنامه‌های پیشنهادی عباس صالحی توسط زیرمجموعه‌های اداری تهیه شده و کاملا تکراری است!/باید منتظر باشیم صالحی به مجلس برود شاید کلام جدیدی از ایشان بشنویم/ دولت روحانی در چهار سال ۳ وزیر ارشاد معرفی کرد و به نوعی رکورددار انتخاب وزیر ارشاد بوده/امیدواریم عباس صالحی تا چهار سال آینده تغییر نکند!

سینماروزان: علیرضا رییسیان کارگردان سینمای ایران که اغلب می کوشد نظراتش پیرامون امور فرهنگی را با صراحت بیان کند به تازگی درباره معرفی عباس صالحی برای وزارت ارشاد دولت دوازدهم از این گفته که برنامه های او ظاهرا تکراری است و انگار توسط زیرمجموعه ها تهیه شده است.

به گزارش سینماروزان علیرضا رییسیان با اشاره به اینکه باید شخصیت و دانش شخص وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را از وظایف او تفکیک کر به «ایسنا» گفت: سابقه و رزومه آقای صالحی نشان می‌دهد خوشبختانه ایشان در حوزه فرهنگ اهل تفکر بوده و فقط به کارهای اجرایی نپرداخته است؛ چون گاهی کسانی در بخش‌های فرهنگی مشغول به کار می‌شوند که چندان به جنبه‌های عمیق حوزه فرهنگ و هنر علاقه یا دغدغه ندارند و آن طور که باید نمی‌توانند هنر خوب را از بد شناسایی کنند، اما در سابقه وزیر پیشنهادی فرهنگ و ارشاد اسلامی دیده می‌شود که ایشان، هم فلسفه خوانده‌اند، هم معاون فرهنگی بوده‌ و هم شاگرد اساتید بزرگی بوده‌اند.

رئیسیان با ابراز خرسندی از اظهار نظر اخیر سید عباس صالحی مبنی بر اینکه اهل گفت‌وگو است، ادامه داد: با این حال نکته مهم که همیشه گرفتاری‌ها از آنجا شروع می‌شود، این است که تعاریف خیلی کارآمد، به روز و قابل دفاع نیستند. من به عنوان کسی که ۳۰ سال در سینما بوده‌ام به یاد دارم همیشه برنامه‌ای که به مجلس ارائه شده در همین شکل و شمایل بوده و هیچ کس راجع به چگونگی خوب اجرا شدن آن‌ها صحبت نکرده است. برنامه‌های پیشنهادی آقای صالحی هم ظاهرا توسط زیرمجموعه‌های اداری تهیه شده و کاملا تکراری است.

وی درباره برنامه وزیر پیشنهادی فرهنگ و ارشاد اسلامی افزود: در این برنامه بخش‌های مختلفی به صورت تیتروار مطرح شده که ابطال ناپذیر است. نه می‌شود گفت خوب است و نه بد اما نکته مهم در دولت آقای روحانی این است که ایشان به‌نوعی، رکورددار انتخاب وزیر فرهنگ بودند (در چهار سال، سه وزیر) و الان سومین وزیر را برای این حوزه معرفی کرده‌اند که امیدواریم آقای صالحی تا چهار سال آینده تغییر نکند؛ چون ما در زمینه فرهنگ و هنر از رئیس جمهور محترم زیاد حمایت کرده‌ایم اما انتخاب‌های خوبی انجام نشده و مرتب مجبور به تصحیح می‌شوند.

او با اشاره به اینکه «باید منتظر باشیم آقای صالحی به مجلس برود و شاید کلام جدیدی از ایشان بشنویم»، گفت: واقعیت این است که در سینما فضای خوبی حاکم نیست و حجم پرفشاری از فیلم‌های غیراستاندارد، فضا را برای هر نوع اندیشه و تفکر تنگ‌تر کرده است و ظاهرا امیدی به تغییر نیست. در تئاتر هم تا جایی که دنبال می‌کنم به لحاظ کمّی اتفاقات خوبی رخ داده اما به لحاظ کیفی آن طور که باید خوب نیست. موسیقی و تجسمی از این‌ها هم بدتر هستند و این یعنی بخش مهم وزارت ارشاد که مجموعه معاونت سینمایی و هنری را دربرمی‌گیرد، عملکرد قابل توجهی نداشته است.

رئیسیان خاطر نشان کرد: دولت باید توسعه فرهنگی را جدی تلقی کند؛ چون در آینده نزدیک از آن آسیب جدی می‌بیند و حیف است که آقای روحانی با این رأی بالایی که دارند از جایی که توقع ندارند سروصدایی بیرون بیاید، انتقاد بشنود. البته ما نقطه نظرات خود را پس از رأی اعتماد مطرح خواهیم کرد ولی خوب است که در زمینه‌های هنری اندیشه‌ها و حرف‌های مختلف شنیده شود.




از سوی روحانی صورت گرفت⇐معرفی یک فعال حوزوی برای تصدی‌گری وزارت ارشاد دولت دوازدهم⇔آیا رییس سینمای حوزه هنری با حمایت مدیرعامل ۱۱شغله، به ریاست سازمان سینمایی خواهد رسید؟

سینماروزان: منطبق با پیش بینی های قبلی، حسن روحانی، عباس صالحی معاونت فرهنگی ارشاد دولت یازدهم را به عنوان وزیر پیشنهادی ارشاد دولت دوازدهم به مجلس معرفی کرد.

به گزارش سینماروزان عباس صالحی که یک حوزوی تمام عیار است در ابتدای دهه 50 وارد حوزه علمیه مشهد شد و دروس مقدماتی، سطوح مقدماتی و عالی را در حوزه علمیه مشهد گذراند.

وی از سال ۶۰ به حوزه علمیه قم عزیمت کرد و دروس خارج را تا سال ۶۸ در آن حوزه گذرانیده و مجدداً به مشهد عزیمت داشته و در دروس خارج اساتید مشهد ادامه تحصیل داد. وی در سال ۷۶ مجدداً به حوزه علمیه قم مراجعت تحصیلی و علمی داشت.

با حضور عباس صالحی در وزارت ارشاد احتمال تغییر و تحول در سازمان سینمایی هم کم نیست و همین روزها کم نبوده شنیده‌ها درباره اختلاف نظر صالحی و محمدمهدی حیدریان در روش مدیریت سینما.

بر این اساس گزینه های مختلفی هم به عنوان جانشین حیدریان شنیده شده است. احمد میرعلایی مدیر احمدی نژادی که در دولت دهم مدیرعامل فارابی شد از جمله این گزینه هاست.(اینجا را بخوانید)

محمد حمزه زاده رییس سازمان سینمایی حوزه هنری یکی دیگر از گزینه‌هاییست که در روزهای اخیر نامش به عنوان جانشین حیدریان شنیده شده است.

حمزه زاده که خیلی زود و از همان میانه دهه دوم زندگی مدیریت فرهنگی را با سردبیری مجلات رشد آغاز کرده از ابتدای دهه هشتاد وارد حوزه شد و از همان ابتدا هم به عنوان مدیر!!! حمزه زاده ابتدا مدیریت انتشارات سوره مهر را پذیرفت و بعد از نزدیک به یک دهه رییس سازمان سینمایی حوزه هنری شد.

یکی از دلایلی که می‌تواند احتمال حضور حمزه زاده بر ریاست سازمان سینمایی دولت دوازدهم را افزایش دهد رابطه نزدیکی است که میان حمزه‌زاده و مدیرعامل 11شغله خانه سینما(اینجا را بخوانید) وجود دارد.

منوچهر شاهسواری که آخرین فیلمش «مزارشریف» را با حمایت مستقیم حوزه هنری تولید کرده همزمان با مدیرعاملی خانه سینما در شورای تصویب فیلمنامه حوزه هنری و هیأت امنای موسسه هنرهای تصویری سوره وابسته به حوزه هم حضور دارد و با این رزومه آیا مخالف حضور حمزه زاده در ریاست سازمان سینمایی خواهد بود؟؟؟

 اگر حمزه زاده رییس سازمان سینمایی شود آن گاه مواضع او در برابر فیلمهایی که در آینده از سوی حوزه هنری توقیف خواهد شد چه خواهد بود؟؟؟ آیا حمزه زاده در جایگاه سازمان سینمایی دولت دوازدهم همچنان بر نقش «فانوس دریایی»بودن حوزه هنری تأکید خواهد کرد؟؟؟




کدام چهره‌های سینمایی در مراسم تنفیذ روحانی حاضر بودند؟⇐از بازیگر «قلاده‌های طلا» تا تهیه‌کننده فیلم ۳ارگانی شکست‌خورده در انتخابات و…

سینماروزان: مراسم تنفیذ حسن روحانی به عنوان دوازدهمین رییس جمهور اسلامی ایران در حالی صبح پنجشنبه دوازدهم مردادماه در حسینیه امام خمینی(ره) دفتر رهبری انجام شد که فارغ از حضور محمود احمدی نژاد کاندیدای ردصلاحیت شده انتخابات96، حضور برخی چهره های سینمایی در آن جالب توجه به نظر می رسید.

به گزارش سینماروزان از جمله این چهره ها محمود عزیزی بازیگر و مدرسی است که در سالهای اخیر در آثاری همچون «قلاده های طلا»، «معراجیها» و «بادیگارد» ایفای نقش کرده است. جالب اینجاست که عزیزی در «بادیگارد» در نقش رییس جمهوری بازی کرده بود که هدف یک حمله تروریستی واقع میشود!

شهریار بحرانی کارگردان «ملک سلیمان» که سالهاست به دنبال تولید قسمت دوم این فیلم تاریخی است و بودجه لازم را پیدا نمی کند، دیگر سینماگر حاضر در مراسم تنفیذ بود.

محمود رضوی تهیه کننده فیلم 3ارگانی «ماجرای نیمروز» که از حوزه هنری گرفته تا فارابی و تصویرشهر وابسته به شهرداری در تولید آن حضور داشتند دیگر چهره حاضر در تنفیذ رییس جمهور دوازدهم به شمار می رفت.

عجیب اینجاست که رضوی نماینده محمدباقر قالیباف کاندیدای انصرافی انتخابات و البته یکی از قطبهای مقابل حسن روحانی در مناظرات بود ولی حالا در تنفیذ حسن روحانی حاضر شده!! آیا او به نمایندگی از شورایعالی تهیه کنندگان در این مراسم حاضر شده؟؟ یا تلاش برای امتداد برخورداری از حمایتهای ارگانهای سینمایی دولتی و از جمله فارابی در دولت بعدی بوده که اسباب این حضور را رقم زده است؟؟

عباس صالحی که از او به عنوان گزینه اصلی وزارت ارشاد دولت دوازدهم نام برده میشود و همچنین محمدمهدی حیدریان رییس فعلی سازمان سینمایی از دیگر چهره های حاضر در تنفیذ حسن روحانی بوده اند.




روزنامه اصلاح طلب: در دولت نهم و دهم فیلمسازان راحتتر جامعه را نقد می‌کردند و جسورتر بودند⇔مریلا زارعی: کاملا قبول دارم/ در آن مقطع پرده‌ها افتاد اما در حال حاضر تعامل(!!!) باعث شده فیلمسازان نتوانند صادق باشند

سینماروزان: مریلا زارعی بازیگری که در هفته های اخیر «زیر سقف دودی» را روی پرده داشته است در خلال گفتگویی تفصیلی که درباره اکران این فیلم و چرایی برآورده نشدن انتظارات از اکران آن با روزنامه «اعتماد» داشته مخاطب پرسشی هم بوده درباره نقدناپذیری جامعه ایران.

به گزارش سینماروزان این پرسش به تأیید صراحت فیلمسازان در نقد جامعه در دولتهای نهم و دهم توسط روزنامه اصلاح طلب «اعتماد» منتج شده و مریلا زارعی هم پاسخی جالب درباره چرایی نقدهای صریح سینمایی در دولت احمدی نژاد و گرفتاری فیلمسازان در نوعی رودربایستی در دولت روحانی داده است.

متن این پرسش و پاسخ را بخوانید:

قبول داريد جامعه هم اين روزها تحمل شنيدن نقد را ندارد. ؟ زماني «واكنش پنجم» و «دو زن» جامعه مردسالار را نقد مي‌كرد و اين نقد از سوي جامعه شنيده مي‌شد. يا اينكه اصغر فرهادي در دوراني ويژگي‌هاي منفي جامعه از جمله دروغ و بي‌اخلاقي را به مخاطب نشان مي‌داد و او را با خود همراه مي‌كرد، اما در چند سال اخير فيلم‌هاي اجتماعي كاركرد خود را از دست داده‌ است. به نظر مي‌آيد در دولت نهم و دهم كه اهميت مباحث اخلاقي در جامعه بيشتر شده بود، فيلمسازان راحت‌تر جامعه را نقد مي‌كردند و جسورتر بودند.

هر سال دريغ از پارسال. كاملا قبول دارم. اين روزها نه مردم نه مسوولان توان و تحمل شنيدن انتقاد را ندارند. استنباط من اين است مردم اين روزها آنقدر درگير مشكلات و موانع بر سر راه زندگي روزمره‌شان هستند كه ديگر كسي ظرفيت نقد شدن برايش باقي نمي‌ماند. وقتي مردم يك شهر از داشتن هوا براي تنفس محروم هستند، وقتي هزار و يك مشكل معيشتي در مقابل روي‌شان صف كشيده، وقتي در برابر يك بيماري توان طي كردن پروسه درماني درست و استاندارد را ندارند چطور انتظار داريد گوش‌شان براي شنيدن انتقاد باز باشد؟ پس اين كم تحمل بودن در مردم از نظر من قابل توجيه است اما در مورد مسوولان، هرگز. مسوولان ما به نظرم بيش از آنكه نقدپذير باشند اداي پذيرش نقد را درمي‌آورند. وقتي بي‌اخلاقي در مسوولان و سياسيون يك جامعه رخنه كند قطعا مردم هم به نوعي به تبع الگوهاي‌شان؛ و ورودي‌هاي خود را نسبت به تمام مصلحت‌انديشي‌ها مسدود مي‌كنند. طبعا سينما آيينه ‌تمام‌نماي جامعه است. سينما هم در اين سال‌ها با همين نوسانات رفتاري و ظرفيتي مسوولان و مردم، عملكردهاي متفاوتي را تجربه مي‌كند. گاهي وقت‌ها نقد روي پرده سينما، شفاف و واضح رخ مي‌نمايد دقيقا همان زماني كه مسوولان ظرفيت پذيرش بالايي از خود نشان داده‌اند كه در ادامه اين وضعيت حاصل تاثيرش در رفتار و منش مردم جامعه هم ملموس و محسوس است. گاهي اوقات بنا به سليقه يا بهتر بگويم نگاه سليقه‌اي نقدها كمرنگ‌تر يا در آثار فيلمسازان هوشمند در لفافه به روي پرده مي‌رسند. آثاري كه با هوشمندي صاحبانش از مميزي‌ها و سليقه‌ها به سلامت عبور مي‌كنند. دوراني هم بوده يا هست كه به دليل حساسيت‌ها و فضاي ملتهب سياسي، مسوولان محترم، نخستين و آخرين حركت پسنديده را متوقف كردن آثار مي‌دانند، البته آثار منتقد كه اين توقف يا قبل از توليد يا بعد از آن اتفاق مي‌افتد. پس نتيجه‌گيري اين بحث مي‌تواند اين جمله باشد شجاعت و جسارت فيلمساز هميشه در ارتباط مستقيم با جسارت مديران وقت بوده است. اگر در دوره‌اي آثار ارزشمندتر و موثرتري به روي پرده اكران شده مطمئن باشيد بخشي از افتخارش براي مديراني است كه با شجاعت پاي مجوزهاي‌شان ايستاده‌اند.

در دولت نهم و دهم اگر به گفته شما چنين شرايطي حاكم بوده شايد به دليل اين است كه در آن مقطع پرده‌ها افتاد و سينماگران براي نشان دادن آن سوي پرده گوي سبقت از يكديگر مي‌ربودند. اما در حال حاضر وضعيت عجيبي رخ داده است. تعامل بين هنرمندان و سياسيون باعث شده همه در يك رودربايستي بزرگ با هم نتوانند در بيان مسائل صادق باشند كه البته من اين را از زيركي و هوشمندي مسوولان فعلي مي‌دانم. لبخند معجزه مي‌كند.

 




تازه‌ترین اظهارات عبدالرضا کاهانی که با حکم حکومتی رییس معزول، پروانه ساخت «ارادتمند…» را گرفت⇐ من فیلم‌ساز موردعلاقه مدیران نیستم!!!/چقدر درباره مادران پاك و پدران موجه فیلم بسازیم؟! بس نیست؟!/چقدر در مورد فرزندان‌مان به تماشاگر واقعی دروغ بگوییم؟/ از چه می‌ترسیم؟! از واقعیت موجود؟!/ در فیلم ندیده من «کاندوم» هم یافت کرده‌اند/می‌توانید پیش از انتخابات بگویید مشکل فیلم‌های توقیفی را حل خواهیم کرد و پس از آن حرفتان را تغییر دهید/چرا بارها یک فیلم توقیفی را می‌بینید و منحرف هم نمی‌شوید اما نگرانید مردم با یک بار تماشای آن فاسد شوند؟!/همه با هم به اندرزگو و قیطریه برویم و ببینیم فیلم من از واقعیت دور است یا شما چشمتان را روی واقعیت بسته‌اید؟/آمادگی دارم فیلمنامه مصوب «ارادتمند…» دوباره و با حضور و نظارت همه مميزان مقیم مرکز و البته به شرط اکران قطعی بسازم

سینماروزان: عبدالرضا کاهانی هرچند در دولت محمود احمدی نژاد بظاهر کارگردانی معترض به وضع موجود نشان میداد اما این شانس را داشت که در آن دولت فیلمهایش هم در جشنواره های فجر به نمایش درآید و هم اکرانهای خوبی داشته باشد. البته که مهمترین جایزه سینمایی وطنی که سیمرغ فجر باشد هم در دولت اول محمود به فیلم «بیست» او رسید.

بر این اساس حمایت او از حسن روحانی رییس دولتهای یازدهم و دوازدهم این پیش بینی را ایجاد میکرد که فیلمهایش بدون کمترین مشکل وارد جشنواره شده و اکران شود و او هم دست از اعتراضات دنباله دار بردارد اما جز یک فیلمش «استراحت مطلق» که در دولت یازدهم روی پرده رفت دو فیلم دیگرش «وقت داریم حالا» و «ارادتمند…» که اولی در فرانسه ساخته شده و دومی در ایران نه تنها راهی به جشنواره ها نیافته اند که حتی نتوانسته اند به اکران برسند.

در این بین «ارادتمند…» که گفته میشد علیرغم مخالفت شورای پروانه ساخت سینمایی با دستور مستقیم رییس معزول سینما مجوز تولید گرفته تا اینجا کاملا توقیف شده است.

عبدالرضا کاهانی به تازگی در نوشتاری سعی کرده به صریحترین شکل ممکن اعتراض خود را به این روند اعلام کند.

متن یادداشت کاهانی را بخوانید:

از من خواسته شده بود و تصمیم هم گرفته بودم برای اولین‌بار سکوت کنم. مقاومت خوبی هم داشتم اما انگار سرنوشت فیلم‌های من با شکایت و نگارش نامه‌های معترضانه گره خورده است. بسیاری از حرف‌ها را می‌توان نشنید اما برخی را حتما باید جواب داد. راه دور و عدم دسترسی به تیم جدید مدیریت سینما و مطلع‌کردن آنها از گذشته پیچیده و تلخ فیلم، برای دستیابی به یک تصمیم هوشمندانه هم مزید بر علت شد تا این یادداشت مفصل نگاشته شود.
حدود هشت سال پیش وقتی مدیران وقت وزارت ارشاد به فقر موجود در فیلم «هیچ» اعتراض کردند، با خود فکر می‌کردم شناخت آنها از جغرافیا محدود است و حتما پایین‌تر از انقلاب را به جا نمی‌آورند. بر این باور بودم یادشان رفته دولت متبوعشان با شعار فقرزدایی روی کار آمده است. سال پیش هم وقتی با اعتراض همه‌جانبه مدیران وقت وزارت ارشاد علیه فیلم «ارادتمند نازنین بهاره تینا» مواجه شدم، در اتفاقی مشابه، گمان کردم آنها هم شناختی از جغرافیا ندارند و البته این گروه خلاف چیزی که وانمود می‌کنند، بالاتر از انقلاب را نمی‌شناسند.

حالا فکر می‌کنم اگر مثل بعضی‌ها قدری موقعیت‌طلب و زمان‌شناس بودم، باید فیلم «هیچ» را سال گذشته و فیلم «ارادتمند نازنین بهاره تینا» را هشت سال پیش می‌ساختم و حتما ستایش هم می‌شدم. مشکل از آنجا ناشی می‌شود که من فیلم‌ساز موردعلاقه مدیران نیستم و نباید هم باشم و اتفاقا به جغرافیای کشورم اشراف دارم. می‌دانم آدم‌های فیلم «هیچ» درحال‌حاضر در چه وضعی به سر می‌برند و قطعا شخصیت‌های فیلم «ارادتمند نازنین بهاره تینا» چنان به سرعت در حال تغییرند که همین فیلم به‌زودی برایشان اثری مضحک خواهد شد. شخصیت‌های این فیلم آدم‌های اطراف ما هستند که اصرار به حذف و ندیدنشان داریم! چقدر درباره مادران پاك و پدران موجه فیلم بسازیم؟! بس نیست؟! چقدر در مورد فرزندان‌مان به تماشاگر واقعی دروغ بگوییم؟ این همه پنهان‌کاری به چه کار ما می‌آید؟ کنارگذاشتن واقعیت‌ها چه دردی از ما درمان می‌کند؟ اصلی‌ترین مشکل من هنگام ساخت فیلم «ارادتمند نازنین بهاره تینا» چشم‌پوشي خودخواسته از واقعيت بود که البته باز هم فایده‌ای نداشت. فیلم توقیف شد و حالا غبطه می‌خورم که ای ‌کاش لااقل تمام فیلم‌نامه‌ای که مجوز گرفته بود را می‌ساختم. وقتی سیاست از فرهنگ مستعمره بسازد، نتیجه‌اش همین می‌شود. برای همین هر هفته اخباری از توقیف و مميزي به گوشمان می‌رسد.
یکی از بزرگ‌ترین مشکلات فیلم‌سازی فاصله اجتماع با فیلم‌های شبه‌واقعی است. فیلم‌ساز اجازه نمایش واقعیت را ندارد و هر لحظه فاصله‌اش با مردم بیشتر می‌شود. فیلم‌های واقع‌گرایانه و اجتماعی برای تماشاگر خنده‌دار شده است. از چه می‌ترسیم؟! از واقعیت موجود؟! مردم که بر واقعیت اشراف دارند و بسیار هم جلوتر از فیلم‌ها و مدیران هستند. ما حتی تحمل نمایش فیلمی مانند «وقت داریم حالا» را هم نداریم! فیلمی که اساسا به جامعه فرانسه می‌پردازد و من در مهاجرت به این کشور آن را ساختم. چرا این فیلم را نمایش نمی‌دهید؟ مشکل این فیلم دقیقا چیست؟ گمان می‌کنید مردم فیلم نمی‌بینند و ممکن است فیلمی مانند «وقت داریم حالا» که با رعایت موازین و قوانین پخش در ایران ساخته شده آنها را متعجب کند؟

نزدیک به چهار سال از ساخت این فیلم می‌گذرد و چند مدیر سینمایی عوض شده اما هنوز جواب روشنی به من داده نشده است. من این فیلم‌ها را چون عاشق سینما هستم که نمی‌سازم! شما لابد دوست دارید واقعیت‌ها را ببینید و به روی خودتان نیاورید. نتیجه‌اش هم بشود جامعه متظاهرانه با رفتارهای متظاهرانه. من اما سعی می‌کنم با مردم صادق باشم حتی اگر دوستم نداشته باشند. من وظیفه دارم مردم و حال فعلی آنها را درک کنم و نمی‌توانم به سیاست‌های عقب‌مانده و قوانین کهنه آفرین بگویم.

شما  می‌توانید و قدرتش را هم دارید که فیلم را به بایگانی بسپارید اما نمی‌توانید من را به دروغگویی متهم کنید. می‌توانید فیلم را از لیست تولیدات سالانه سینمای ایران حذف کنید اما نمی‌توانید منکر هستی فیلم شوید. می‌توانید نمایش‌های فستیوالی و خارجی فیلم را مانند چند فیلم دیگرم ممنوع اعلام کنید اما نمی‌توانید ثابت کنید فیلم فقط برای خارجی‌ها ساخته شده است. می‌توانید بگویید که کاهانی فیلم‌نامه‌ای به وزارت ارشاد ارائه نکرده اما نمی‌توانید فیلم‌نامه کامل و بارها خوانده‌شده من را در آرشیو وزارت ارشاد نبینید.

می‌توانید برای فرار از برخی‌ها خلاف واقع بگویید که فیلم با فیلم‌نامه متفاوت است اما نمی‌توانید این دو را با هم مقایسه نکنید. می‌توانید تقصیر را گردن دیگران بیندازید و اعلام کنید فیلم با حکم خاص ساخته شده اما چرا حکم را نشان نمی‌دهید؟ چون ايمان داريد اين واژه برازنده برخي كارگردان‌ها است؛ کارگردان‌هایی که روزبه‌روز به تعدادشان اضافه می‌شود و البته آنها هم مدلی جدید از بشر هستند. مدلی که هم مميزي می‌کند و هم ادعا دارد از مميزي متنفر است. هم فیلم دولتی می‌سازد و هم داعیه استقلال دارد. هم جایزه می‌خواهد و هم از جایزه بدش می‌آید. اینها نوعی از موجودات جدید محسوب می‌شوند که در همه دولت‌ها و مجامع هم حضور دارند.

کسانی هستند که با کینه‌ورزی فضا را تخریب می‌کنند.  کارگردان‌های مميز همان‌ها هستند که فیلم را ندیده قضاوت می‌کنند و براساس شنیده‌هاشان مصاحبه مفصل می‌کنند و درشت‌نمایی! مثلا می‌گویند «فیلم [ارادتمند] در مورد زنانی است که برای مردان له‌له می‌زنند» اینها همان‌ها هستند که حقوق و مزایای مميزان را دریافت می‌کنند اما حاضر نیستند وظیفه‌شان که تماشای فیلم است را به درستی انجام دهند. بنابراین تعجبی ندارد که در فیلم ندیده من «کاندوم» هم یافت کنند و حالا من یک سال است هر کجا می‌روم و به هر فردی می‌رسم  باید جواب پس بدهم که چرا فیلم غیراخلاقی ساخته‌ام!

جالب‌تر آنکه برخی به همین حرف‌های بی‌پایه و اساس استناد کرده و حتی خلاصه داستان فیلم دیده‌نشده را از لابه‌لای همین حرف‌هاي بي‌پايه استخراج می‌کنند. می‌توانید و قدرتش را دارید من را به سکوت دعوت کنید و خودتان درباره فیلم دیده‌نشده مدام گفت‌وگو و جوسازی کنید و از آن یک فیلم ترسناک بسازید. می‌توانید عوامل و سرمایه‌گذاران سینما را به خاطر همکاری با من سرزنش کنید. می‌توانید توصیه کنید بهتر است به فیلم بعدی فکر کنم. می‌توانید پیش از انتخابات بگویید مشکل فیلم‌های توقیفی را حل خواهیم کرد و پس از آن حرفتان را تغییر دهید. می‌توانید فیلم توقیفی را بارها و بارها ببینید و حتی آن را با تیتر «بازبینی وزارت ارشاد» که روی فیلم حک شده، به دوستان و نزدیکانتان برسانید و پز بدهید فیلم را دیده‌اید و با افتخار به آنها هم توصیه کنید، ببینند و کاری کنید که نسخه ناقص فیلم در مجامع دوستانه خودتان دست به دست بچرخد و از همه مهم‌تر با تماشای فیلم نگران منحرف‌شدن خودتان و نزدیکانتان نشوید. چرا بارها یک فیلم توقیفی را می‌بینید و منحرف هم نمی‌شوید اما نگرانید مردم با یک بار تماشای آن فاسد شوند؟!
شما می‌توانید کارهای زیادی انجام دهید و حرف‌های زیادی هم بزنید و این قدرت را دارید که اگر از فیلمم دفاع کنم، نام فیلم‌ساز جنجالی را به من نسبت دهید. رسانه‌های همسو با این تفکر هم که مدت‌هاست تکلیفشان معلوم است و پیداست چه خواهند نوشت! شما به‌وقتش می‌توانید چشمتان را روی وقایع ببندید و وانمود کنید همه چیز عالی است و مشکلی نیست و اصلا بیایید همه با هم برویم شمال و بگوییم به‌به چه هوای خوبی! اما آیا مميز تعهد می‌دهد با لاپوشانی مسائل حل شود؟! آیا موضوعاتی چون اختلاس، مسکن، اخلاق، دروغ و… که به راحتی به دام قیچی مميزي افتاد، بحران سال‌های بعد نشد؟  
از آنجا که مجریان مميزي دچار فقر تحلیل‌ا‌ند، توان خالی‌کردن یک اثر از محتوا را دارند. نگاه ایشان به اثر هنری چون یک مانیفست است. در صورتی که اثر هنری می‌تواند برشی از واقعیت موجود باشد. چقدر این‌ حرف‌ها را تکرار کنیم؟ اینکه فیلم‌ساز مسئله را طرح کند الزاما به دلیل قرابت با آن نیست و این همان مسئله‌ای است که مميز آن را درک نمی‌کند.
مدیران سابق مدعی‌ بودند فیلم «ارادتمند نازنین بهاره ‌تینا» با فیلم‌نامه مصوب تفاوت دارد. فرض می‌کنیم حرف آنها صحیح است. آمادگی دارم همان فیلم‌نامه مصوب در وزارت ارشاد را دوباره و با حضور و نظارت همه مميزان مقیم مرکز و البته به شرط اکران قطعی بسازم. یا همه با هم به اندرزگو و قیطریه برویم و ببینیم فیلم من از واقعیت دور است یا شما چشمتان را روی واقعیت بسته‌اید.