1

اکران “ربوده شده” در گروه استقلال+عکس

سینماژورنال: تازه ترین فیلم نیکی کریمی با عنوان «ربوده شده» به کارگردانی بیژن میرباقری پس از فیلم «من» در گروه سینمایی استقلال اکران می‌شود.

به گزارش سینماژورنال “ربوده شده” داستان زندگی زن و شوهری را روایت میکند که در آستانه مهاجرت از ایران درگیر مشکلاتی می شوند که حوادث فیلم را رقم میزند.

روزبه بمانی ترانه سرای موسیقی پاپ در “ربوده شده” نقش مقابل نیکی کریمی را بازی می کند.

سروش صحت، پگاه خسروی، مارال فرجاد، حامد جوادی، کامران ملکی، غزاله معتمدی و… دیگر بازیگران “ربوده شده” هستند.

عوامل و دست اندرکاران فیلم عبارتند از:

نویسنده، کارگردان و تدوینگر: بیژن میرباقری، مدیر تولید: حسین بشگرد، دستیاراول  کراگردان و برنامه ریز: امید جزینی ،مدیر فیلمبرداری: کیوان معتمدی، طراح گریم: محسن ملکی ،صدابردار و صداگذار: پرویز آبنار ، موسیقی: علیرضا افکاری ،  طراح صحنه و لباس: ثنا نوروز بیگی ،  منشی صحنه ، غزل رشیدی،جلوه های ویژه ی بصری : میلاد فرج الهی ، جلوه های ویژه میدانی : آرش آقا بیک، دستیاران کارگردان: بهرنگ حجازی ، امید شیر انگیز،عکاس: مسعود اشدری،مشاوران رسانه ای و تبلیغات:علی زادمهر،منصوره بسمل، دستیار فیلمبردار: مهدی حسینی ،مجری طرح :روزبه حسینی کارگر،تهیه کننده : جواد نوروز بیگی

ربوده شده
روزبه بمانی و حامد جوادی در نمایی از “ربوده شده”




نمایش خصوصی تازه‌ترین فیلم گلزار برای نمایندگان مجلس/یک نماینده مجلس: با این کار جلوی تنشها گرفته می‌شود+عکس

سینماژورنال: در حالی که هنوز پروانه نمایش “سلام بمبئی” قربان محمدپور صادر نشده است روز گذشته سوم مردادماه تهیه کننده این فیلم جواد نوروزبیگی نمایش خصوصی این فیلم را برای برخی نمایندگان مجلس و از جمله اعضای کمیسیون فرهنگی برگزار کرد.

به گزارش سینماژورنال در این دارد که استودیوی صداگذاری علیرضا علویان انجام شده آن طور که “ایسنا” گزارش داده فاطمه ذوالقدر، طیبه سیاوشی، حجت‌الاسلام مهدی شیخ و حجت‌الاسلام احمد مازنی از اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی و مصطفی کواکبیان نماینده مردم تهران حاضر بوده اند.

نظرات نمایندگان مجلس

مرور نظرات نمایندگان مجلس درباره این فیلم هم جالب است. حجت‌الاسلام مهدی شیخ در سخنانی اظهار امیدواری کرد: روند تولید مشترک سینمای ایران با کشورهای دیگر ادامه پیدا کند.

حجت‌الاسلام احمد مازنی هم با بیان اینکه این فیلم سینمای هند را ارتقاء داده است، گفت:‌ معمولا در فیلم‌های هندی کمتر مانند این فیلم درونش واقع‌گرایی دیده شده است و اگر روند این تولیدات مشترک ادامه پیدا کند، برای پیشرفت سینمای ایران بسیار موثر خواهد بود.

وی ادامه داد: آمریکا هالیوود را دارد و هند بالیوود، چرا ما نمی‌توانیم چنین سینمای گسترده‌ای داشته باشیم؟ علتش این است که تمرکزگرا شده‌ایم و همه چیز دولتی است و باید کمک کنیم سینما در بخش خصوصی پررنگ شود.

طیبه سیاوشی دیگر عضو کمیسیون فرهنگی هم «سلام بمبئی» را یک فیلم جدی رمانتیک دانست و گفت: علیرغم اینکه من این گونه فیلم‌ها را نگاه نمی‌کنم اما برایم جذاب بود و مطمئنم برای ایرانی‌ها جذاب خواهد بود و استقبال می‌شود.

کواکبیان هم در سخنان کوتاهی اظهار کرد: اینکه سینمای هند هم ایرانیزه شود یک دستاورد بزرگ محسوب می‌شود.

نمایشهای خصوصی برای جلوگیری از تنش در اکران

به گزارش سینماژورنال در سوی دیگر جمشید جعفرپور دیگر عضو کمیسیون فرهنگی که البته در نمایش “سلام بمبئی” حاضر نبوده است نمایشهای پیش از اکران فیلمها برای اعضای کمیسیون فرهنگی را در جهت جلوگیری از ایجاد تنش دانسته است.

جمشید جعفرپور نایب رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس درباره نگاه کمیسیون فرهنگی این دوره مجلس به آثار تولید شده در سینما به “فارس” گفت: بحثی در صحن کمیسیون فرهنگی داشتیم و تعدادی از اعضا ابراز علاقه‌مندی کردند تا فیلم‌هایی که از جهات مختلفی ممکن است مطرح باشند، دیده شوند. ما هم تصمیم گرفتیم ابراز علاقه اعضاء را به سازمان سینمایی انتقال دهیم تا سازمان سینمایی و عوامل سازنده اثر بتوانند برخی از فیلم‌ها را قبل از اکران عمومی ببینند.

عضو کمیته گردشگری کمیسیون فرهنگی گفت: با دیدن فیلم‌ها توسط اعضای کمیسیون فرهنگی تنش‌هایی که ممکن است صورت بگیرد قبل از اکران جلوگیری شود.

وی در پاسخ به این سوال که چه فیلم‌هایی مد نظر اعضای کمیسیون است گفت: در کمیسیون اسم فیلم خاصی مطرح نشد اما فیلم‌هایی که در جشنواره مطرح می‌شوند و درباره آن‌ها بیشتر صحبت می‌شود چه به لحاظ جنبه‌های مثبت و چه جنبه‌های منفی اثر توسط برخی از اعضای کمیسیون فرهنگی دیده می‌شوند.

نمایندگان مجلس در نمایش خصوصی "سلام بمبئی"
نمایندگان مجلس در نمایش خصوصی “سلام بمبئی”/قربان محمدپور و جواد نوروزبیگی هم در سمت چپ تصویر دیده می شوند



هم جواد نوروزبیگی و هم مدیرعامل سابق فارابی ادعای پرستویی را تکذیب کردند⇐ “زنگی و رومی” تقوایی مشکل تأمین بودجه نداشت+شرح دلیل اصلی عدم تولید فیلم

سینماژورنال: پرویز پرستویی بازیگر سینمای ایران به تازگی گفتگویی کرده و از تلاشهایش برای تولید پروژه نیمه تمام “زنگی و رومی” ناصر تقوایی در دولت سابق و عدم تولید فیلم به دلیل عدم تأمین بودجه توسط مسئولان وقت فارابی سخن گفت.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال ادعای طرح شده از سوی پرویز پرستویی سبب ساز آن شد که برای سنجش صحت گفته‌های پرستویی ابتدا به سراغ جواد نوروزبیگی برویم یعنی تهیه کننده‌ای که در آن برهه زمانی قصد داشت با حضور پرستویی کار تولید فیلم را انجام دهد.

جواد نوروزبیگی: مشکل بر سر “چای تلخ” بود

نوروزبیگی که در سالهای اخیر از جمله تهیه کنندگان فعال سینمای ایران بوده است با اشاره به اینکه مسأله “زنگی و رومی” مسأله تأمین بودجه نبوده است به سینماژورنال گفت: ناصر تقوایی یک پروژه نیمه تمام به نام “چای تلخ” داشت که تهیه کنندگی آن را سعید حاجی‌میری برعهده داشت. ناتمام ماندن آن پروژه به بروز اختلافاتی میان تقوایی و حاجی‌میری منجر شد و مسئولان فارابی در آن زمان این طور گفتند که تا مسأله فیلم قبلی تقوایی تمام نشود نمی‌توان شرایط تولید فیلم جدید را فراهم آورد.

نوروزبیگی ادامه داد: از فحوای کلام دوستان این طور برمی‌آمد که می‌خواهند به ما بگویند تقوایی هر وقت “چای تلخ” را تمام کرد می‌تواند بیاید “زنگی و رومی” را به جریان بیندازد و این به نظر سنگ بزرگی به نظر می‌رسید.

مدیرعامل وقت فارابی: “زنگی و رومی” مشکل تأمین بودجه نداشت

احمد میرعلایی مدیرعامل وقت بنیاد سینمایی فارابی نیز به مانند نوروزبیگی عدم تولید “زنگی و رومی” را مسائل بودجه‌ای نمی‌داند و دلیل اصلی عدم تولید آن را مشکلات تقوایی با تهیه کننده فیلم ناتمام “چای تلخ” می‌داند.

میرعلایی با اشاره به اینکه در زمان حضورش در فارابی سعی کرده به همه فیلمسازان به یک اندازه توجه کند به سینماژورنال گفت: جواد نوروزبیگی برای تولید “زنگی و رومی” پیشقدم شد و البته ما نیز سعی کردیم شرایط تولید را فراهم آوریم. تمامی محاسبات اجرایی مربوط به تولید را انجام دادیم و حتی با درنظر گرفتن شرایط جسمی تقوایی این پیشنهاد را طرح کردیم که یک کارگردان اجرایی جوان و باانرژی کنار پروژه قرار گیرد؛ کارگردانی که در خدمت تقوایی باشد و تقوایی هم به عنوان کارگردان اصلی کار از پشت مونیتور کارگردانی را انجام دهد.

میرعلایی ادامه داد: ابدا مشکل بودجه ای برای تولید “زنگی و رومی” در میان نبود و همه چیز آماده تولید بود که به دلیل آن که تقوایی شاکی شخصی داشت کار پیش نرفت… بر سر فیلم “چای تلخ” مشکلاتی میان تقوایی و تهیه کننده آن فیلم سعید حاجی‌میری پیش آمده بود و به همین دلیل تقوایی برای کارگردانی هر پروژه دیگری باید ابتدا رضایت شاکی قبلی را جلب می‌کرد. تا آنجا که من می‌دانم حاجی‌میری هم برای رضایت دادن از تقوایی خواسته بود که یا خودش “چای تلخ” را تمام کند یا آن که به اتمام کار با حضور کارگردانی دیگر رضایت دهد که البته هیچ یک از این دو مورد محقق نشد.

مدیر سابق بنیاد فارابی با بیان اینکه در آن زمان هم به نوروزبیگی پیشنهاد کرده با تعامل میان حاجی میری و تقوایی مشکل را حل کند اما اقدام عملی ندیده است خاطرنشان ساخت: ما از حضور تمامی کارگردانانی که فیلمنامه های خوب برای ارائه داشتند استقبال می کردیم؛ ناصر تقوایی که جای خود دارد و به هر حال ایشان جزو چند چهره برتر سینمای ما بوده و برخلاف آنچه مطرح شده “زنگی و رومی” اصلا مشکل تأمین بودجه نداشت.




ادعاهای شهرام جزایری درباره تولید فیلم، بازیگری، دوستی با جواد نوروزبیگی و…

سینماژورنال: شهرام جزایری که در سالهای اخیر خود را به عنوان تاجر و فعال اقتصادی معرفی می کند در ابتدای دهه هشتاد و در جریان یک پرونده فساد اقتصادی محاکمه و به بیش از ده سال زندان محکوم شده بود؛ محکومیتی که در میانه با گریز وی از زندان و البته در نهایت دستگیری اش در عمان و بازگشت مجددش به زندان همراه بود.

به  گزارش سینماژورنال شهرام جزایری مهر 94 و پس از گذراندن دوران محکومیتش از زندان آزاد شد و اولین حضورش در برابر شهروندان و طرح ادعاهایی عجیب به برنامه “دید در شب” رضا رشیدپور بازمی گشت.

حالا شهرام جزایری در گفتگویی با مسعود احمدی در “برنا” خبر از این داده که قصد دارد فیلمی به نام “بانک جهانی شهرام” را تولید کند؛ فیلمی که گویا مضمون آن برآمده از اتفاقات زندگی واقعی خودش است!!!

جالب است جزایری در این گفتگو از دوستی با جواد نوروزبیگی گفته است؛ تهیه کننده‌ای که با حمایت بانک پاسارگارد فیلمهای “بهمن” و “من دیه‌گو مارادونا هستم” را تولید کرده بود و اخیرا هم با حمایت آقازاده رییس اتحادیه طلا و جواهر ایران “سلام بمبئی” را تولید کرد.

فیلمی که موجب شناخت بیشتر مردم از شهرام میشود

شهرام جزایری درباره زمان تولید این فیلم گفته است: در حال حاضر شرایط برای تولید این فیلم مهیا نیست چرا که هنوز به پختگی لازم  نرسیده است. جدایی از پختگی، محتوای فیلم باید برابر با چارچوب نظام جمهوری اسلامی باشد. زمانی که تمام این نکات اعمال شود،  پیش تولید آن را آغاز خواهیم کرد، علاوه بر نکاتی که برای تولید این فیلم مطرح کردم، سناریوی آن باید برای مخاطب آموزنده باشد به طوری که به لحاظ اعتقادی، باورهای دینی و مذهبی او را تقویت کند. در حال حاضر نحوه ساخت فیلم در دست بررسی قرار دارد تا بتوانیم مقدمات ساخت آن را مهیا کنیم.

جزایری در پاسخ به این سوال که آیا با ساخت این اثر سینمایی به دنبال ایجاد تغییر نگاه اقشار مختلف جامعه به خودش است، خاطرنشان کرد: بله، اما تنها بخشی جزئی از آن به این مسئله مربوط می شود. هیچ انسانی کامل نیست، همه افراد دارای عیب و ایراداتی هستند، بیشتر از یک دهه و اندی به من از طرف رسانه‌ها و افراد دیگری بی وفایی شد، با عنوان‌های ناپسند از من در سطح جامعه یاد می کردند یا اسم کذابی برای من درست کرده بودند و…  پس این مسئله‌ای هم که شما عنوان کردید، وجود دارد ولی خیلی کم‌رنگ است، در مجموع بخش اصلی آن بیشتر به خاطر مردم است تا مخاطبان با اتفا‌ق‌‌هایی که برای جزایری رخ داده است،  آشنا شوند. این فیلم موجب شناخت بیشتر مردم از شهرام جزایری می شود.

در امتداد طرح اقتصادی “بانک جهانی شهرام”

وی با اعلام اینکه فیلمش باید آموزنده باشد، یادآور شد: خود من هم در ایام جوانی مرتکب اشتباهاتی شده‌ام، چرا که در آن مقطع ناپختگی زیادی در رفتار و کارهای خودم دیده می‌شد‌، حال جنبه آموزندگی این فیلم باید طوری باشد که تاثیر آن را در جوانان مشاهده کنم، اهداف زیادی در ساخت این اثر نهفته است که تمام آنها باید در فیلم اعمال شود و جذابیت های لازم را هم در آن مشاهده کنیم.

جزایری در پاسخ به اینکه چه نامی را برای این اثر سینمایی در نظر گرفته‌اید، گفت: طرح اقتصادی به نام “بانک جهانی شهرام” دارم که سال آینده آن را با جزئیاتی که اعلام کردم، عملی خواهم ساخت. به همین خاطر شاید اسم فیلم را “بانک جهانی شهرام” گذاشتم، جریان روایی آن هم از وضعیت کنونی من آغاز خواهد شد، قصه فیلم هم با تعریف شهرام از اتفاق‌های که در گذشته به آن مواجه شده‌ است به صورت فلش بک جلو می رود. البته این نکته را اعلام کنم که شاید در آینده نام فیلم و جریان روایی آن به طور کل تغییر پیدا کند.

خودم نقش خودم را بازی می کنم

وی با اشاره به اینکه در این فیلم نقش خودش را ایفا خواهد کرد، گفت: خیلی از دوستانم بارها گفتند که کاریزمای خاصی دارم و خیلی آکروباتیک هستم، خلاصه خیلی بازیگر هستم. در مجموع به عنوان نقش اصلی در این فیلم بازی خواهم کرد.

همکاری با جواد نوروزبیگی

پیشتر شنیده هایی وجود داشت مبنی بر همکاری وی با جواد نوروزبیگی گفت: ایشان از دوستان من است و همواره به من لطف داشته است، با وی صحبت های در این رابطه صورت گرفته، ولی هنوز اتفاقی رخ نداده است، زیرا همانطور که در صحبت های خودم اشاره کردم، همه چیز باید استاندارد و طبق اصول پیش برود، به همین خاطر بی محابا هیچوقت کاری را آغاز نکردم، این نکته را از افرادی که من را می‌شناسند، می‌توانید جویا شوید.

بحث سودآوری مطرح نیست

وی با اعلام اینکه به خط قرمزهای نظام آگاه است و فیلمی را خواهد ساخت که با ممیزی مواجه نشود، گفت: بحث سودآوری این فیلم شاید آنچنان برای شهرام جزایری مطرح نباشد، بیشتر به مواردی که اعلام کردم، می خواهم بپردازم. خط قرمزها را در جریان روایی این اثر کاملا رعایت خواهیم کرد.

جزایری در آخر در رابطه با حضور فیلم خود در سی و پنچمین جشنواره فیلم فجر، گفت: خیلی بعید می‌دانم که این اتفاق رخ دهد، زیرا همانطور که اعلام کرده بودم، با خونسردی و مرحله به مرحله ساخت این فیلم به جلو خواهد رفت، همین موضوع باعث خواهد شد که تولید این فیلم طول بکشد، در حال حاضر بیش از یک سال و دوماه است که بخشی از تمرکز خود را برای ساخت این فیلم سینمایی گذاشته‌ام، پس تحت هیچ شرایطی بی محابا ساخت آن را آغاز نخواهیم کرد.




بعد از تجربه ناموفق “امکان مینا”⇐توحیدی باز هم برای تبریزی فیلمنامه کمدی می‌نویسد/آخرین کمدی اکران شده توحیدی “۵۰ کیلو آلبالو” بود

سینماژورنال: فرهاد توحیدی که اولین بار در ابتدای دهه هشتاد فیلمنامه اثر شبه‌معناگرایانه “گاهی به آسمان نگاه کن” را برای کمال تبریزی نوشته بود سال قبل فیلمنامه “امکان مینا” را به اتفاق و مشاركت نويسنده ديگري كه بخش عمده آثار مورد حمایت معاونت فرهنگی وزات اطلاعات معمولا نگارش اوليه اوست، براي تبریزی نوشت.

به گزارش سینماژورنال نه “گاهی…” و نه “امکان مینا” نتوانستند توجهات مخاطبان را به خود جلب کنند و حتی “امکان مینا” به هنگام رونمایی در جشنواره فجر با انبوه انتقاداتی روبرو شد که ساختار داستانی اثر را بیش از حد سطحی می دانستند.

با این حال توحیدی آن طور که خودش گفته می خواهد یک فیلمنامه دیگر برای تبریزی بنویسد؛ این فیلمنامه کمدی است و جواد نوروزبیگی تهیه کننده ای که با همکاری بانک پاسارگاد آثاری نظیر “بهمن” و “من دیه گو مارادونا هستم” را تولید کرده بود نیز به عنوان تهیه کننده پروژه حاضر است.

نگارش یک کمدی-اجتماعی به تهیه کنندگی نوروزبیگی و کارگردانی کمال تبریزی

فرهاد توحیدی در این باره به “فارس” گفته است: قرار است كه يك فيلمنامه سينمايي ديگر به نگارش در بياورم كه كمال تبريزي قرار است ساخت آن را بر عهده بگيرد. تنها چيزي كه مي‌توانم بگويم اين است كه اين فيلمنامه يك كمدي اجتماعي خواهد بود و به لحاظ نگارشي در نيمه راه آن هستم. نام اين فيلمنامه به دليل اينكه در حال تغيير است بهتر است از آن نامي نبرم تا زماني‌كه نهايي شود.

اين فيلمنامه‌نويس در ادامه عنوان كرد: تهيه‌كنندگي اين فيلم برعهده جواد نوروز‌بيگي خواهد بود. بعد از اتمام سريال «سرزمين كهن» كه به نظرم تا اواخر پاييز طول مي‌كشد اين فيلم‌ سينمايي نيز كليد خواهد خورد.




آوازخوانی بنیامین و گلزار در یک فیلم سینمایی+عکس

سینماژورنال: محمدرضا گلزار بازیگر و بنیامین بهادری خواننده ایرانی که اخیرا یک همکاری در اولین محصول مشترک ایران و هند با عنوان “سلام بمبئی” را انجام داده اند قرار است در این فیلم آوازخوانی هم داشته باشند.

به گزارش سینماژورنال قربان محمدپور کارگردان “سلام بمبئی” با اعلام این خبر به “مهر” گفت: ترجیح می دهم در این فیلم علاوه بر ترانه های هندی از ترانه های ایرانی نیز استفاده شود تا موسیقی ایرانی نیز در اکران های خارجی به مخاطبان معرفی شود.

4 ترانه هندی و 2 ترانه ایرانی

محمدپور افزود: چهار ترانه هندی توسط چهار خواننده سرشناس هندی برای این فیلم آماده شده و ۲ ترانه مانده که قرار است بنیامین بهادری آنها را آماده کند تا تصمیم نهایی برای انتخاب ترانه ها را بگیریم، البته تا امروز ترانه ای از طرف بهادری به دست من نرسیده است.

وی ادامه داد: در کنار بنیامین بهادری، محمدرضا گلزار نیز در حال آماده کردن یک ترانه است. بعد از آماده شدن این دو ترانه باید ببینم که کدام یک از آنها بیشتر برای فیلم مناسب است و در نهایت از بین ترانه هایی با صدای این دو هنرمند، یکی را برای «سلام بمبئی» انتخاب می کنم.

محصول آقازاده صنف طلا و جواهر

به گزارش سینماژورنال پخش “سلام بمبئی”که سرمایه گذاری آن برعهده امیدرضا کشتی آرای فرزند رییس اتحادیه صنف طلا و جواهر بوده است(اینجا را بخوانید) را شرکت فیلمیران به مدیریت علی سرتیپی برعهده دارد.

در این فیلم علاوه بر محمدرضا گلزار که نقش اصلی مرد را بازی می کند “دیا میرزا” بازیگر هندی نیز ایفای نقش اصلی زن را برعهده دارد.

نمایی از سلام بمبئی
نمایی از سلام بمبئی



همکاری معتمدآریا با نویسنده بدترین سریال نوروزی!!!⇔بانك پاسارگاد سومين تجربه ناموفقش را با اين گروه كليد خواهد زد؟!

سینماژورنال: بهرام توکلی بعد از شکستهای متوالی آثاری همچون “بیگانه”، “آسمان زرد کم عمق” و “من دیه گو مارادونا هستم” در گیشه، امسال شانس خود را در تلویزیون هم امتحان کرد و نگارش سریال نوروزی “بیمار استاندارد” را برعهده داشت که این سریال هم جزو یکی از کم مخاطب ترین سریالهای نوروزی شد و البته “همشهری جوان” هم به آن تمشک زرین بدترین سریال را داد.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال این شکستها اما باعث نشده وی از پای بنشیند و باز هم تصمیم گرفته فیلم سینمایی بسازد.

تازه ترین فیلمنامه ای که وی پروانه ساخت آن را گرفته “برف سرخ” نام دارد و آن طور که “سینما” خبر داده بازیگر اصلی این فیلم فاطمه معتمدآریا خواهد بود.

توکلی و معتمدآریا پنج سال پیش از این و در “اینجا بدون من” همکاری داشتند؛ فیلمی که تنها تجربه موفق توکلی در جلب مخاطب عام بود. در اين اقبال هيجانات تند سياسي بعد سال ٨٨ و ممنوع التصويري معتمد آريا و بنرهاي پاره شده فيلم با تصوير او كه معلوم نبود چگونه پاره مي‌شد، نقش قابل توجهي داشت.

حالا توکلی که بعد از “اینجا بدون من” نتوانسته موفقیت و اقبالی که این فیلم داشت را تجربه کند بار دیگر به سراغ معتمدآریا رفته و بناست با حضور وی به عنوان بازیگر فیلم تازه اش را بسازد.

تهیه‌کننده معتمد بانک پاسارگاد هم هست

جواد نوروزبیگی تهیه کننده ای که دو سال قبل با حمایت بانک پاسارگاد آثاری نظیر “دیه گو…”ی توکلی را تهیه کرده بود در تولید “برف سرخ” به عنوان تهیه کننده کنار وی حضور دارد.

نوروزبيگي و معتمدآريا و باز بانك پاسارگاد تجربه ناموفق فيلم “بهمن” را داشتند كه  عليرغم فضاسازي هاي رسانه اي گسترده از جمله درباره  غائله كاشان، حتی در گروه “هنر و تجربه” هم اكران موفقي نداشت.

هنوز مشخص نیست ضلع سوم اين همكاري ها يعني بانك پاسارگاد اين بار هم حضور خواهد داشت يا خير؟

همکاری با آقازاده صنف طلا و جواهر و حالا…

نوروزبیگی اخیرا “سلام بمبئی” را با همکاری آقازاده صنف اتحادیه طلا و جواهر کشور به عنوان سرمایه گذار تولید کرد؛ فیلمی که بناست عیدفطر روی پرده برود.(اینجا را بخوانید)

حالا باید منتظر ماند و دید نتیجه تازه ترین همکاری نوروزبیگی-توکلی چه خواهد شد؟ آیا این دو خواهند توانست خاطره شکست “دیه گو…” را جبران کنند؟




ابراز پشیمانی خسرو معصومی از اکران فیلمش در “هنروتجربه”

سینماژورنال: خسرو معصومی که اغلب آثارش را به صورت سراسری اکران کرده بود، تازه ترین فیلمش “تابو” را برای اکران در اختیار گروه “هنروتجربه” قرار داده است و البته که اکران محدود در این گروه هم به مذاق وی خوش نیامده است.

به گزارش سینماژورنال خسرو معصومی به تازگی در گفتگویی صریح با “هفت” اعتراف کرد که اکران “تابو” در این گروه سینمایی اشتباه بوده است.

معصومی گفت: احسان من این است که فیلم «تابو» در هنر و تجربه نباید اکران می شد. پیشنهاد جواد نوروزبیگی بود؛ تهیه کننده صوری ما. تهیه کننده اصلی محمد امامی بود. ایشان گفت در این گروه بهتر دیده می شود. اما من بعدها فهمیدم در این گروه بیشتر فیلم های لوباجت که با هزینه های کمی ساخته می شود، اکران می شود که با فروش در درازمدت می تواند کارگردان را نجات دهد و به او اجازه دهد فیلم بعدی خود را بسازد.

وی ادامه داد: من احساس می کنم جای این فیلم در این گروه نیست و این کابوس من است که احساس می کنم جای دیگران را تنگ کردم و برای این موضوع از دوستان دیگر عذرخواهی می کنم.

کارگردان فیلم سینمایی «تابو» بزرگترین مشکل در «هنر و تجربه» را نبود تبلیغات مناسب برای فیلم های این گروه دانست و گفت: شما یک بیلبورد برای «تابو» نمی بینید!

کارگردان “رسم عاشق کشی” تأکید کرد: من فکر می کردم که فیلم «تابو» در 8 سینمایی که این فیلم را اکران  می کنند هر روز یک سانس در این سینماها دارد. اعتراف می کنم که اشتباه کردم. نمی دانستم «هنر و تجربه» این است. برای فیلم بعد خود قبل از صحبت با تهیه کننده اول با پخش کننده صحبت میکنم اگر او پذیرفت بعد سراغ ساخت می روم

پیشتر شنیده هایی مطرح شده بود که اکران “تابو” در “هنروتجربه” شرطی است برای فراهم آوردن اکران “خرس” فیلم توقیفی معصومی در همین گروه.(اینجا را بخوانید)

البته که این ماجرا از سوی معصومی نه تأیید شد و نه تکذیب.




گلایه‌های خسرو معصومی از جواد نوروزبیگی⇐همه تبلیغات “تابو” شده است یک گروه تلگرامی!

سینماژورنال: فیلم “تابو” آخرین ساخته خسرو معصومی، این روزها در حالی، توسط “هنروتجربه” به نمایش درآمده که پیشتر یکی از رسانه ها از این گفته بود واگذاری پخش “تابو” به “هنروتجربه” مسیری است برای دریافت پروانه نمایش فیلم توقیفی “خرس” از همین کارگردان(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال با این حال فروش “تابو” در “هنروتجربه” چندان خوب نبوده است و با توجه به زیبایی شناسی بصری فیلم و البته درام عاشقانه آن که با طبیعت گرفه خورده بسیار کمتر از حد انتظار بوده است.

خسرو معصومی خود در گفتگو با “شرق” دلیل این وضعیت را تبلیغات ضعیف «تابو» و بی‌توجهی تهیه‌کننده این فیلم- جواد نوروزبیگی- به اوضاع تبلیغات، آن می داند.

معصومی البته به صراحت از نقش تیزرهای ماهواره ای در بالا رفتن آمار فروش برخی فیلمها سخن گفته است و در انتهای گفتگویش هم جمله ای را گفته که می تواند موید فرضیه ای باشد که واگذاری پخش “تابو” به “هنروتجربه” مسیری است برای اکران “خرس” در همین گروه. آن جمله این است:«امیدوارم هنروتجربه برای “خرس” کاری کند.»

سینماژورنال متن کامل گفتگوی معصومی را ارائه می‌دهد:

 از اینکه «تابو»، آخرین فیلمتان، در گروه «هنر و تجربه» به نمایش درمی‌آید ناراضی هستید؟
ابدا. اینکه فیلمم در «هنر و تجربه» اکران شود که خواستِ خودم بوده ولی اصلا از تبلیغات فیلمم راضی نیستم. بعضی از دوستان طی تماس‌هایی که داشتند، پرسیدند فیلمت اساسا کجا پخش می‌شود، چون رفته‌ایم پردیس کوروش و حتی یک پوستر هم از فیلمت نیست! انگار فیلم فقط در فضای مجازی تبلیغ می‌شود و در سطح شهر هیچ تبلیغی نمی‌بینیم. درحالی‌که می‌توانستند برای «تابو» چند بیلبورد در شهر بزنند.

 در اکران نوروز امسال، فیلم‌هایی بودند که برخلاف اینکه پرمخاطب پیش‌بینی می‌شدند اما نهایتا در گیشه شکست خوردند. از جمله این فیلم‌ها می‌توان به «خشم و هیاهو» هومن سیدی و «کفش‌هایم کو؟» کیومرث پوراحمد اشاره کرد. به نظر شما بهتر نیست این دست از فیلم‌ها که با علایق مخاطبِ گیشه چندان جور نیستند و مخاطب خاص دارند، در گروه «هنر و تجربه» اکران شوند؟
اگر واقعا جایگاهشان هنر و تجربه است و با اکران در این گروه، مخاطب خودشان را پیدا می‌کنند، مسلما باید در این گروه اکران می‌شدند. چون فرصتی که «هنر و تجربه» در اکران به یک فیلم می‌دهد، سبب می‌شود تا فیلم، مخاطب خودش را پیدا کند. تا جایی که می‌دانم فیلم خودم، «تابو»، تا شهریور اکران است. البته «هنر و تجربه» در تبلیغات برای فیلم محدودیت‌هایی دارد و همان‌قدری که در حوزه توانش هست، تبلیغ می‌کند.

 گفتید از تبلیغات فیلم خودتان ناراضی هستید. یعنی به عملکرد تهیه‌کننده نقد دارید؟
دقیقا. مسئله من تهیه‌کننده‌ای است که فیلم را می‌سازد و به سرمایه‌گذار قولِ بازگشت سرمایه می‌دهد و تعهد می‌دهد که به پخش فیلم کمک کند و موقع اکران به هیچ‌یک از اینها وفادار نیست. تهیه‌کننده باید رایزنی‌هایی کند که فیلمش لااقل چند بیلبورد در سطح شهر داشته باشد نه‌اینکه صرفا یک گروه تلگرامی به اسم فیلم تشکیل شود و همه تبلیغات همان‌جا اتفاق بیفتد. تمام نارضایتی من از تبلیغ‌نشدن فیلم است. با اینکه من سرمایه‌گذار نیستم ولی در جایگاه کارگردان دلم برای سرمایه‌گذار می‌سوزد.

 نوروز امسال، اکران پیش‌بینی‌نشده‌ای را پشت‌سر گذاشت. استقبال از فیلم‌ها فراتر از حد انتظار بود. شما دلیل رونق دوباره گیشه را چه می‌دانید؟
بی‌شک تبلیغات ماهواره بسیار مؤثر است. یک نکته خیلی ساده است و آن هم اینکه تماشاگر در خانه‌اش نشسته و ماهواره تماشا می‌کند و بین سریال‌ها، تیزر فیلم‌های سینمایی را هم می‌بیند. اگر این تیزر جذبش کند به سینما می‌آید. اصلا کاری به این ندارم که تبلیغ از ماهواره درست است یا غلط اما چرا در ایران، در صداوسیمای خودمان چنین اتفاقی نمی‌افتد؟ تهیه‌کننده‌های ما حاضرند به تلویزیون تیزر بدهند، اما همان هم توسط تلویزیون سانسور می‌شود! بماند که با برنامه‌های ضعیفی که تلویزیون دارد، مخاطبش را از دست داده. ببینید «کوچه بی‌نام» در دو هفته اول اکرانش فروش خوبی نداشت اما از وقتی تبلیغاتش در ماهواره پخش شد، فروشش عالی بود.

 اما تبلیغات «خشم و هیاهو» و «کفش‌هایم کو؟» هم از ماهواره پخش ‌شد، چرا از این فیلم‌ها استقبال نشد؟
به‌هرحال خود فیلم هم در جذب مخاطب مؤثر است. موضوع «کفش‌هایم کو؟» موضوعی تکراری بود و فیلم درنیامده بود. پیش‌تر از پوراحمد «شب یلدا» را با همین فضا دیده بودیم. «خشم و هیاهو» هم تبلیغی داشت که ضدفیلم بود و هیچ‌کس دوستش نداشت. در تیزر این فیلم یک صحنه اکتیو ندیدیم؛ صحنه‌ای که مخاطب را جذب کند در این تیزر نبود. و تفاوتش را ببینید با تیزر فیلم «ابد و یک روز». سعید روستایی فیلم تلخش را با یک تیزر گرم و گیرا شروع کرده بود و تیزرش با رقص شروع می‌شود. یا مثلا تیزر «سالوادور» خیلی خوب عمل کرد. یا تیزر «٥٠ کیلو آلبالو» به‌همین‌ترتیب، ٥٠ بازیگر را معرفی می‌کند. اما درمورد فیلم «خشم و هیاهو» خیلی‌ها وقتی فیلم را دیدند گفتند خودش از تیزرش خیلی بهتر است. در تیزر این فیلم نوید محمدزاده هست که با وجود اینکه بازیگر خیلی خوبی است، هنوز کسی او را نمی‌شناسد. تیزر باید جذابیت‌هایی داشته باشد که تیزرهای «کفش‌هایم کو؟» و «خشم و هیاهو» فاقد آن بودند.
از طرفی تعداد سینماهایی که این دو فیلم را در اختیار داشتند هم باید در نظر گرفت. سینماهای کمی به این دو فیلم اختصاص یافت. من وقتی فیلم هومن سیدی را در جشنواره دیدم با خودم فکر کردم حتما این فیلم خوب می‌فروشد اما ناعدالتی در تعداد سینماهای اختصاص‌داده‌شده، باعث شد این فیلم فروش درخوری نداشته باشد. کلا «پخش» و مافیای اکران همیشه کابوس من در این سال‌ها بوده. فیلم‌ساختن و نوشتن فیلم‌نامه ابدا کابوسم نیست. منتها «پخش» آدم را بیچاره می‌کند. به‌هرحال باید سرمایه فیلم برگردد. همیشه فکر کردم اگر یک پخش‌کننده‌ای داشته باشم که فیلمم را خوب در سراسر ایران پخش کند اتفاقات خوبی خواهد افتاد. همیشه دغدغه‌ام پخش است. متأسفانه پخش، حوزه کاری من نیست و به تهیه‌کننده برمی‌گردد و من همیشه از این بابت ضربه خورده‌ام.

 درحال‌حاضر که فیلم شما در «هنر و تجربه» به نمایش درآمده، مهم‌ترین دغدغه‌تان چیست؟
از اینکه با اکران در «هنر و تجربه»، فیلمم در درازمدت معرفی می‌شود راضی هستم اما مدام فکر می‌کنم مبادا ما جای دوستانی که لوباجت‌فیلم می‌سازند و جایشان صددرصد گروه «هنر و تجربه» است را تنگ کرده باشیم.

 جدا از سینمای کمدی که همیشه مخاطبان خودش را دارد، فکر می‌کنید چه جنس فیلم‌هایی این روزها پرمخاطب‌ترند؟
فیلم‌هایی که به موضوعات مربوط به جوان‌ها و دیگر موضوعات روز می‌پردازند. فیلمی مثل «عصبانی نیستم» که مسئله روز مملکت ماست، حتما اگر اکران شود خوب می‌فروشد. یا «ابد و یک روز» با همه تلخی‌هایی که دارد، در اکران موفق است چون موضوع روز جامعه را به نمایش می‌گذارد.

 راستی سرانجام «خرس» چه شد؟
همچنان دنبال اکرانش هستیم. در آن فیلم هم آقای نوروزبیگی ٥٠ درصد سهیم است اما برای فیلم کاری نمی‌کند و گویا منتظر معجزه‌اند! باز امیدوارم «هنر و تجربه» برای «خرس» کاری کند.

 




سرمايه‌گذار جديد سينماي ايران⇐شغل اصلي من خودرو و مواد شيميايي است/ با نوروزبيگي خارج از سينما همكاري‌هايي در گذشته داشتم

سینماژورنال: جواد نورزبیگی تهیه کننده ای که سال قبل چند فیلم و از جمله “من دیه گو مارادونا هستم” و “بهمن” را با حمایت بانک پاسارگاد تولید کرده بود به تازگی یک پروژه مشترک با بالیوود به نام “سلام بمبئی” را تهیه کرد.

به گزارش سینماژورنال چندی قبل از سرمایه گذار “سلام بمبئی” که فرزند رییس صنف طلا و جواهر ایران است رونمایی شد.(اینجا را بخوانید)

اما این تنها فیلم سال اخیر نوروزبیگی نبوده است چرا که وی به جز “سلام بمبئی” سه فیلم آماده اکران دیگر را هم به عنوان تهیه کننده دارد؛ “ماحی”(داوود خیام)، “ربوده شده”(بیژن میرباقری) و “جاودانگی”(مهدی فردقادری) عناوین این سه فیلم هستند.

مسعود احمدی در خبرگزاری “برنا” اخیرا گزارشی ارائه کرده درباره سرمایه‌گذار این سه فیلم که جوانی است فارغ التحصیل مدیریت اجرایی یا MBA از یونان!

این سرمایه گذار روزبه حسینی‌کارگر نام دارد. جوانی که درباره کسب و کار خود به “برنا” می گوید: شغل اصلی من صادرات و وارادت خودرو و مواد شیمیایی  است.

این سرمایه گذار صنف خودرو و مواد شیمیایی درباره دلیلش برای فعالیت سینمایی بیان می دارد: به هنر و سینما علاقمند هستم، این مسئله موجب شد که به همکاری با فیلمسازان جوان و جویای نام روی بیاورم.

باید به سودآوری برسیم

وی ادامه می دهد: البته که به مسائل مادی و درآمدزایی سینما هم فکر می کنم و باید از فعالیت در این عرصه به سودآوری برسیم ولی در مجموع معتقد هستم که پتانسیل بالایی در همه عرصه ها از جمله سینما وجود دارد.

روزبه حسینی‌کارگر در جایی دیگر از گفتگوی خود بر بحث درآمدزایی تأکید کرده و می گوید: جدا از مباحث دیگر، بحث اقتصادی و درآمدزایی از سینما هم مطرح است چرا که اعتقادم بر این است که هم باید از فیلمنامه نویسان و کارگردانان جوان حمایت شود هم باید به جنبه های مادی و سودآوری هم فکر کرد.

پیشینه همکاری های غیرسینمایی با نوروزبیگی

این سرمایه گذار که نخستین فعالیت سینمایی اش حضور در تولید یک فیلم اولی به نام “ماحی” به کارگردانی داوود خیام بوده است درباره چگونگی این حضور می گوید: بعد از توافق‌های اولیه با داود خیام فیلمنامه را به دقت مطالعه کردم از محتوای سناریو راضی بودم. پس از آن با جواد نوروزبیگی در خصوص تهیه کنندگی “ماحی” به گفتگو پرداختیم به توافق و نتیجه لازم درخصوص حمایت از “ماحی” رسیدیم هرچند که در گذشته همکاری های دیگری در زمینه‌ای جدا از سینما با وی داشتم.

روزبه حسینی کارگر
روزبه حسینی کارگر

در کار کارگردانان دخالت نمی کنم

روزبه حسینی‌کارگر درباره تعامل با کارگردانانی که پول تولید آثارشان را فراهم کرده اظهار می دارد: اصلا به هیچ عنوان هم قصد دخالت در وظایف کارگردان‌ها را ندارم ولی شاید بنده فکر نو و جدیدی دارم ولی نمی‌توانم آن را پرورش بدهم پس باید افرادی که در این عرصه حضور دارند از حضور فکر ، نگاه جدید استقبال کنند همچنین در جهت رشد آن گام بردارند.

این آقای سرمایه گذار جوان نقطه نظرات جالبی هم درباره پاشنه آشیل سینمای ایران یعنی فقدان فیلمنامه های خوب دارد. وی می گوید: خیلی‌ها اعتقاد بر این دارند که پاشنه آشیل سینما نبود فیلمنامه خوب که در آن ساختارهای لازم رعایت شده‌باشد، است در صورتی که به نظرم این چنین نیست، افراد مستعد فیلمنامه نویس زیادی در سرتاسر کشورمان وجود دارند ولی مکان یا پایگاهی برای رشد آنها وجود ندارد.

حضور آنا نعمتی در دو فیلم از سه فیلم

به گزارش سینماژورنال هر سه فیلمی که حسینی کارگر در سرمایه گذاری آنها حضور داشته است تهیه کننده ای مشترک به نام جواد نوروزبیگی دارند. ضمن اینکه بازیگر اصلی دو فیلم از این سه فیلم یعنی  “ماحی” و “جاودانگی” آنا نعمتی است.




آقازاده رييس صنف طلا و جواهر هم به سينما آمد+عکس و توضیحات یک تهیه‌کننده در این باره

سینماژورنال: فیلمبرداری بیشتر از 90 درصد سکانسهای “سلام بمبئی” قربان محمدپور که اولین محصول سینمایی ایران و بالیوود به شمار می رود به انتها رسیده و فقط مانده برخی نماها که باید در ایران گرفته شود.

به گزارش سینماژورنال “سلام بمبئی” از یک طرف به واسطه حضور محمدرضا گلزار، بنیامین بهادری و شایلی همسر بنیامین در تیم بازیگران و از طرف دیگر به خاطر حضور یک سری بازیگر هندی نظیر دیا میرزا در آن مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است.

تهیه کنندگی این فیلم را جواد نوروزبیگی برعهده دارد و در تمام گزارشها و گفتگوهای مربوط به این فیلم از برگزاری مراسم ضیافت شامش در نقطه‌ای مرفه نشین از پایتخت تا فیلمبرداری اش در هندوستان همواره تاکید بر تولید پروژه در بخش خصوصی بوده که مورد توجه قرار گرفته است.

از آنجا که تهیه کننده این فیلم بیشتر تهیه‌کننده ارگانی سینما و تلویزیون بوده و آخرین تجربیات اکران شده اش یعنی آثاری چون “بهمن” و “من دیه گو مارادونا هستم” نیز با سرمایه بانک پاسارگاد تولید شده بود این تولید محصول در بخش خصوصی بیشتر جلوه گر می‌شود.

به هر حال پروژه دوملیتی است و به علت فیلمبرداری در هندوستان هم که شده باید هزینه هایی بالاتر از حد معمول سینمای ایران برایش صرف شده باشد و همین است که کنجکاوی پیرامون چگونگی تولید بودجه را بیشتر می‌کند.

در میان فهرست عوامل “سلام بمبئی” که دقت می‌کنیم نام سه نفر به عنوان سرمایه‌گذار آمده است: امیدرضا کشتی‌آرای، جواد نوروزبیگی و حسن غلامی.

در میان این سه نفر نیز بیش از همه نام امیدرضا کشتی آرای است که جلب توجه می کند بخصوص که نام وی قبل از نام نوروزبیگی آمده و قطعا این به معنای اهمیت حضور وی در این پروژه است.

ردپای فعالان طلا و جواهر

شنیده های سینماژورنال درباره حضور فعالان صنف طلا و جواهر به عنوان سرمایه گذار این پروژه و بخصوص شباهت نام خانوادگی سرمایه گذار اصلی کار با نام خانوادگی یک چهره متنفذ صنف طلاسازی باعث کنجکاوی بیشتر درباره دانستن هویت سرمایه گذاران شد.

فعالان حوزه های اقتصادی قطعا نام محمد کشتی‌آرای را شنیده اند؛ رییس صنف کشوری اتحادیه طلا و جواهر که متولد 1329 است و 3 فرزند پسر دارد.

آیا امیدرضا کشتی‌آرای که سرمایه گذار اصلی “سلام بمبئی” است فرزند محمد کشتی‌آرای است؟

پدر در پاسخگویی روی خوش نشان نمی دهد

محمد کشتی آرای با تایید اینکه فرزندی به نام امیدرضا دارد وقتی این سوال که آیا فرزند شما وارد فعالیت سینمایی شده است را از سینماژورنال می‌شنود برای پاسخگویی روی خوش نشان نمی دهد و سعی می‌کند با توجیه “تشابه اسمی”(!!!) پاسخگویی را ناتمام بگذارد.

تهیه کننده “سلام بمبئی” حضور این آقازاده را تأیید می کند

با این حال جواد نوروزبیگی تهیه کننده فیلم اینکه سرمایه گذار فیلمش، فرزند کشتی‌آرای بزرگ است را تأیید کرده و به سینماژورنال می‌گوید: خانواده کشتی‌آرای خانواده ای هستند که از سالها پیش علاقه به فعالیتهای خیریه و با درونمایه فرهنگی داشته اند. هدف آنها از این فعالیتها کسب درآمد نیست و بیشتر دوست دارند اثرگذاری فرهنگی داشته باشند.

محمد کشتی آرای
محمد کشتی آرای رییس صنف کشوری طلا و جواهر
 امیدرضا کشتی آرای سرمایه گذار "سلام بمبئی"
امیدرضا کشتی آرای سرمایه گذار “سلام بمبئی”

 

50 تا 60 درصد بودجه را فرزند رییس اتحادیه طلا و جواهر تأمین کرده
جواد نوروزبیگی با اشاره به اینکه “سلام بمبئی” اولین فعالیت سینمایی امیدرضا کشتی آرای است ادامه می دهد: حدودا 50 تا 60 درصد بودجه تولید کار را ایشان تامین کرده اند ضمن اینکه خودم هم بخشی از بودجه را فراهم نموده ام.

جواد نوروزبیگی درباره هزینه صرف شده برای تولید “سلام بمبئی” که 50 تا 60 درصد آن را آقازاده رییس صنف طلا و جواهر داده به سینماژورنال می‌گوید: ما با پروژه را با ارقام مرسوم ایران تولید کردیم آن هم در شرایطی که فقط یک ماه در هند پیش تولید داشتیم و حین فیلمبرداری به طور روزانه به 125 نفر هندی دستمزد می دادیم.

کمی بیش از 5 میلیارد هزینه تولید شده
این تهیه کننده ادامه می دهد: به هر حال سالها تجربه تولید سنگین را در سینمای ایران داشته ام و همین تجربه کمک کرد تا حتی یک ریال هم تلف نکنم.

نوروزبیگی در پاسخ به این سوال سینماژورنال که آیا بودجه تولید “سلام بمبئی” بیشتر از 5 میلیارد بوده یا کمتر می گوید: کمی بیشتر از 5 میلیارد هزینه تولید این کار شد.

گلزار و دیا میرزا در نمایی از "سلام بمبئی"
گلزار و دیا میرزا در نمایی از “سلام بمبئی”



تعلیق تولید قسمتهای دوم و سوم “محمد…”⇐مجیدی در مرز هند و پاکستان فیلم می‌سازد؛ با همراهی سناریست بازگشت سینمایی ناصر ملک‌مطیعی

سینماژورنال: در حالی که پروژه پرهزینه “محمد رسول ا..(ص)” مجیدی علیرغم بودجه ای بیشتر از 100 میلیارد تومان برای آن نتوانست حتی اکران منطقه ای گسترده ای داشته باشد مجیدی این روزها به هندوستان رفته و درگیر پیش تولید پروژه ای تازه است.

به گزارش سینماژورنال حضور مجیدی در هندوستان در شرایطی رقم می خورد که جواد نوروزبیگی تهیه کننده سینما نیز اخیرا تولید پروژه ای با نام “سلام بمبئی” را در هندوستان آغاز کرده بود.

نوروزبیگی که سالها پیش و با عنوان تدارکاتچی و مشاور نظامی پروژه هایی چون “شیدا”، “سجاده آتش” و “آخرین شناسایی” وارد کار سینما شده بود در سالهای بعد به عنوان مدیر تولید در فیلمهای “بید مجنون” و “آواز گنجشکها” در کنار مجیدی فعالیت کرد و در جشنواره سی و سوم فیلم فجر نیز با آثاری چون “اعترافات ذهن خطرناک من”، “من دیه گو مارادونا هستم” و “بهمن” که دو عنوان از این آثار با حمایت بانک پاسارگاد تولید شده بودند حاضر بود و مورد تقدیر ویژه هیأت داوران قرار گرفت؛ آن هم هیأت داورانی که رییس آن مجیدی بود.

حالا بعد از کلید خوردن و پیشرفت فیلمبرداری پروژه نوروزبیگی آن طور که “تسنیم” خبر داده مجیدی نیز در هندوستان درگیر پیش تولید فیلمی به نام “باغهای معلق” است و در این حضور مهران کاشانی فیلمنامه نویس “آواز گنجشکها” نیز کنار وی است.

آخرین کار سینمایی اکران شده مهران کاشانی به عنوان سناریست “نقش نگار” علی عطشانی بود که بازگشت ناصر ملک مطیعی به سینما محسوب می شد. این فیلم که بودجه تولید آن را نیز سورینت فیلم شرکت متبوع بابک زنجانی فراهم کرده بود به هنگام اکران عمومی بیشتر از 250 میلیون فروش نداشت که طبیعتا با حجم بازیگران حاضر در آن و البته تمرکز فیلم بر نام ناصر ملک مطیعی فروش قابل قبولی به شمار نمی رود.

کارگردان یونیت دوم “محمد…” از تولید فیلم در مرز هند و پاکستان گفت

اگرچه پیشتر گفته شده بود بازیگر اصلی “باغهای معلق” هم یک بازیگر هندی است که باید به زبان انگلیسی مسلط باشد اما بیژن میرباقری کارگردان یونیت دوم “محمد رسول ا..(ص)” در گفتگو با “برنا” از این گفته که نه فقط بازیگر اصلی فیلم که بازیگران مکمل و عوامل پشت دوربین نیز اغلب هندی خواهند بود.

میرباقری با اشاره به اینکه این فیلم بنا بوده در مرز هند و پاکستان تولید شود، نکته جالبی را هم درباره وضعیت اکران این فیلم در هند بیان کرده است و آن هم اینکه هر فیلمی که در هند ساخته می شود باید قرارداد پخش شفافی داشته باشد و به عبارت بهتر تضمین سرمایه پیش از تولید فیلم باید فراهم بیاید.

حالا باید منتظر ماند و دید آیا “باغهای معلق” برخلاف فیلم قبلی مجیدی که نتوانست علیرغم وعده ها اکرانهای خارجی تأثیرگذاری داشته باشد خواهد توانست لااقل در همین هندوستان که محل تولید آن است به طور گسترده دیده شود؟

تعلیق تولید قسمتهای دوم و سوم “محمد..”

به گزارش سینماژورنال مجیدی پیشتر از برنامه هایش برای ساخت قسمتهای دوم و سوم “محمد…” سخن گفته بود و حالا و با عزیمت ایشان به هندوستان و راه اندازی پروژه ای به نام “باغهای معلق” قاعدتا تا اطلاع ثانوی تولید دو قسمت بعدی این فیلم منتفی است؛

یک دلیل این امر هم می تواند همان عدم اکران گسترده خارجی این فیلم باشد که باعث شد این محصول نه فقط بلحاظ بازگشت سرمایه بلکه به واسطه اثرگذاری فرهنگی هم فاقد کارکردهای فراایرانی باشد.

ربط دیدار رییس اداره نظارت با معاون سینمایی هند با پروژه مجیدی

چندی قبل حبیب ایل بیگی رییس اداره نظارت و ارزشیابی سینمای ایران هم به بهانه بازدید از پشت صحنه فیلم “سلام بمبئی” به هندوستان رفته بود و البته حین این حضور با معاون سینمایی هندوستان هم دیدار کرده بود.(اینجا را بخوانید)

آیا این دیدار با پروژه مجیدی هم مرتبط بوده است؟

این پرسشی است که در آینده نزدیک پاسخ آن را خوهیم شنید.




رمزگشايي عجيب و حيرت‌آور از نمادهاي فيلم بانك پاسارگاد توسط كارگردانش!/ از آن بهمن تا اين بهمن چه اشاراتي نهفته است…

سینماژورنال: از جمله محصولاتی که سال قبل با بودجه بانک پاسارگاد و به تهیه کنندگی جواد نوروزبیگی تولید شد “بهمن” بود.

به گزارش سینماژورنال این فیلم علیرغم هزینه ای که صرف آن شد اما در جشنواره سی و سوم چندان مورد توجه قرار نگرفت و در اکران هم از گروه “هنروتجربه” سردرآورد.

به تازگی رسانه اصولگرای “سینماپرس” که وابسته به رییس سابق سازمان سینمایی است در گفتگو با کارگردان “بهمن” به طرح شبهاتی درباره مفاهیم نمادگرایانه فیلم پرداخته است.

متن کامل این گفتگو را بخوانید:

* آقای فرشباف ابتدا از خودتان بگویید.

ـ در سال ۱۳۶۴ در گنبد کاووس به دنیا آمدم. از سال ۸۲ تا ۸۶ در دانشگاه هنر رشتۀ سینما می‌خواندم. از سال ۸۵ در ورک‌شاپ‌های آقای کیارستمی شرکت کردم و فارغ التحصیل شدم. مقداری نیز با ایشان کار کردم. سال ۱۳۹۰ فیلم اولم به نام «سوگ» را ساختم که در ۵۴ جشنواره خارجی شرکت کرد و بعد از فیلم جدایی نادر، مهم‌ترین فیلم سال ایران در جشنواره‌ها بود.   جوایز بهترین فیلم سال در آسیا و همچنین پوسان (کره جنوبی) را گرفت، و در ۱۰ ایالت امریکا اکران شد. در آنجا با جشنواره ساندنس و لابراتوار فیلمنامه‌نویسیِ آنها آشنا شدم و طرح فیلمنامۀ بهمن را معرفی کردم که جزو دوازده طرح انتخابی، پذیرفته شد. آنها در یک بازۀ ۱۰ روزه با بهترین فیلمنامه‌نویسان هالیوود روی این طرح‌ها کار می‌کنند. من یک دورۀ ۹ ماهه در امریکا بودم و روی فیلمنامه بهمن کار کردم. سپس برای ساختنش به ایران آمدم. با آقای نوروزبیگی کار کردم و فیلم بهمن ساخته شد.

* نسخۀ اولیه فیلمنامه‌تان را دارید؟

[آقای فرشباف، نسخۀ انگلیسی فیلمنامه بهمن (Avalanche) را از کمد درمی‌آورد.]

ـ این حاشیه‌ها، دستخط هوارد روآدمن است، رئیس اتحادیۀ فیلمنامه نویسان امریکا که جزو بزرگترین آدم‌ها است. نام کاراکتر اول فیلمنامه، «نازی» بود که به دلیل تشابه با حزب نازی، آن را به «هما» برگرداندیم. نام شوهر نیز «حمید» بود که به خاطر بازی آقای احمد حامد، آن را به «احمد» تغییر دادیم. فیلمنامۀ اولیه، قصۀ بیشتری داشت. مثلاً یک دکتر در بیمارستان بود که از قصه حذف شد و همچنین نقش خواهر (خانم یزدانبخش) کم‌رنگ‌تر شد.

* چرا فیلم “سوگ” هنوز اکران نشده است؟ مگر مشکلی دارد؟

ـ قرار است بهار در گروه هنر و تجربه، اکران شود. آنها ترجیح دادند که ابتدا با فیلم “بهمن” به مخاطبان شناسانده شوم. گفتند این فیلم به دلیل حضور خانم معتمد آریا تماشاگران را به سینما می‌کشاند. وگرنه تا به حال، به آثار من اصلاحیه نخورده است؛ نه در وقت صدور پروانۀ ساخت و نه پروانۀ نمایش.

* از آقای کیارستمی چه چیزهایی یاد گرفتید؟ ایشان روی شما چه اثری داشته است؟

ـ آقای کیارستمی آدم بسیار تأثیرگذاری است و ناخودآگاه بر آدم‌های اطرافشان تأثیر می‌گذارند. ردّ پای ایشان را می‌توانید در آثار کسانی که با ایشان کار کرده‌اند ببینید. از آقای جعفر پناهی که در زیر درختان زیتون (۱۳۷۲) دستیار ایشان بود؛ آقای بهمن قبادی در فیلم باد ما را خواهد برد (۱۳۷۸) دستیارش بود؛ آقای حسن یکتاپناه که با فیلم جمعه (۱۳۷۸) جایزۀ دوربین طلایی کن را گرفتند جزو دستیاران آقای کیارستمی بوده‌اند؛ خانم نیکی کریمی شروع مستندسازی و رفتن به سمت کارگردانی را مدیون آقای کیارستمی هستند؛ و همینطور خانم مانیا اکبری. و اینها در حالی است که آقای کیارستمی چیزی را به اطرافیانش تحمیل نمی‌کند. ولی اصرار دارد که همه باید کار کنند تا محصول داشته باشند. لذا افراد بسیاری از شاگردهای ورک‌شاپ ایشان به تولید حرفه‌ای سینمای ایران پیوسته‌اند؛ فائزه عزیزخانی با فیلم روز مبادا (۱۳۹۳)، علی کریم که دو فیلم ساخته، عادل یراقی که دومین فیلمش را امسال ساخت، امسال پوریا پارسا مقام می‌خواهد فیلمش را بسازد، آناهیتا قزوینی‌زاده جوایزی گرفته است، همۀ اینها بچه‌های آقای کیارستمی هستند.

* کیارستمی یک نگاهی به سینما دارد که باب طبع خیلی‌ها نیست. مثلاً با اینکه آقای پوراحمد در خانۀ دوست کجاست؟ (۱۳۶۵) دستیار ایشان بوده ولی راهش را از او جدا کرده است.

ـ بله. پوراحمد مثال خوبی است. البته کیارستمی نگاه انسانیِ فیلم‌های پوراحمد را خیلی می‌پسندد. می‌دانم که شب یلدا (۱۳۸۰) را خیلی دوست دارد. اما مثلاً مدل فیلمسازی بهمن قبادی که راهش را از کیارستمی جدا کرده، مورد تأیید ایشان نیست. نمی‌شود با دستیاری آقای کیارستمی، این نوع نگاه را تقلید کرد.

* مهم‌ترین چیز‌هایی که شما از آقای کیارستمی گرفتید چیست؟

ـ در سفری که برای انتخاب لوکیشن رفته بودیم هم‌صحبت شدیم و از اظهار نظرهایش دربارۀ زندگی چیزهای زیادی آموختم. حتی از عکس‌هایی که می‌گرفت. ایشان به ما می‌آموزد که چطور به اطرافمان نگاه کنیم.

* به وقت تماشای فیلم سوگ، بدون اینکه بدانم شما شاگرد آقای کیارستمی بوده‌اید، از شکل لوکیشن‌های طبیعت، نوع کادربندی و ساختار فیلمتان فهمیدم که شاگرد ایشان هستید.

ـ من در آن دوران بسیار تحت تأثیر آقای کیارستمی بودم و می‌خواستم از او الهام بگیرم. استاتیک آن فیلم، کاملاً وامدار سینمای ایشان است. اما بهمن، نه.

* دربارۀ ایدۀ بهمن توضیح دهید.

ـ ایدۀ بهمن بعد از خواندن داستان کوتاه «برف» نوشتۀ خانم آن بیتی (Snow by Ann Beattie) به ذهنم خطور کرد. این داستان از دید زنی است که خاطرات خود را مرور می‌کند و می‌گوید که برف شدیدی آمده و راه‌ها بسته است و اینها. ایدۀ اولیۀ فیلم بهمن نیز ماجرای زنی است که از پشت پنجره دارد به برف نگاه می‌کند و راه‌ها بسته است و او نمی‌تواند خارج شود. او به چیزهایی فکر می‌کند و این تردید به سراغش می‌آید که آیا این مسیری که رفته درست است یا نه. موقعیت ابتدایی از اینجا وام گرفته شده است. شخصیت‌های هما و پیرزن را از الگوی مادر و مادر بزرگم ساختم. رابطۀ این دو نفر را با آن ماجرای تخیلی که اگر ۱۰ روز مداوما برف ببارد چه می‌شود تلفیق کردم و منجر شد به این بی‌خوابی شخصیت هما.

* نام پیرزن ـ شتی ـ مخفف چیست؟

ـ هیچ. من از بچگی به مادر بزرگم می‌گفتم «شتی». اسمش شفیق بود و من نمی‌توانستم تلفظ کنم. لذا این اسم روی ایشان ماند.

* من قصۀ کوتاه خانم آن بیتی را خوانده‌ام. ایشان معلم داستان‌نویسی بوده است. برای اینکه به شاگردانش نشان دهد که داستان دوم شخص را چطوری می‌نویسند این را نوشته است. قصه‌اش اصلاً درام ندارد. نمی‌دانم شما چه استفاده‌ای از آن کرده‌اید؟

ـ من فقط دو سه تصویر از آن برداشتم. زنی پشت پنجره، مرور کردن خاطرات و فضای برف. صرفاً یک جرقه برای من بود. گاهی ممکن است جرقۀ یک فیلم با تماشای یک عکس زده شود یا شنیدن خاطرات یک نفر. شبی که طرح این قصه را ریختم بعد از خواندن این دو صفحه بود. آن وقت، درگیر بیماری مادربزرگم بودم و به بحران میانسالی مادرم فکر می‌کردم. به فکرم رسید قصۀ فیلم، دربارۀ یک پرستار باشد که در اتاق بیمارستان گیر کرده و نمی‌تواند بیرون بیاید.

* شخصیت‌های فیلم، اندک است.

ـ به نظر می‌رسد که هما، ایزوله شده است. او با پنج شخصیت دیگرِ فیلم نمی‌تواند ارتباط بگیرد. یعنی موضوع فیلم، همین عدم ارتباط است. فیلم تا دقیقه ۷۵ بر این تنهایی تأکید می‌کند. حتی موضوع فیلم اولم نیز، عدم ارتباط پسرک با اطرافیانش است. در فیلم بعدی‌ام نیز همین موضوع وجود دارد. من فکر می‌کنم مهم‌ترین بحران آدم‌ها در وقتی است که توانایی ارتباط با دیگران را از دست می‌دهند.

* شخصیت‌های فیلم بهمن خیلی عجیبند و شما هم اطلاعاتی از آنها نمی‌دهید. مثلاً احمد معلوم نیست چرا نویسندگی را ترک کرده و چرا بطور ناگهانی به نویسندگی روی می‌آورد، یا اینکه زن طبقۀ بالا که پیانو می‌نوازد کیست؟ مخاطب فقط نیم ثانیه تصویر او را از ویزور درب می‌بیند…

ـ او را در ۱۲ فریم نشان می‌دهیم. بس نیست؟ (خنده) حق با شما است. کم است. طراحیِ ما روی کاغذ، این بود که هما به خانه بیاید و ببیند که در غیاب او چه اتفاق‌هایی افتاده است. در غیبت اوست که کسری خالکوبی کرده و ماجراهای خودش را با دوستش داشته است، در غیاب اوست که شوهرش شروع به نویسندگی می‌کند و ارتباط با زن همسایه و غیره. او می‌فهمد که چه زندگیِ سستی داشته است. لذا شروع می‌کند به شک کردن. لذا آن نشانه‌ها بیشتر برای من، معرّف شخصیت هما هستند و کاشتن بذر تردید در دل او. لذا اطرافیان هما را نابازیگر چیدم تا او مانند یک ملکۀ درام بدرخشد. برای ما مهم نبود که احمد (شوهر هما) با زن همسایه، ارتباط دارد یا نه. ما نیز حکم ندادیم و همین ابهام برای فیلم ما کافی است.

* اشارات فیلم، خیلی کمرنگ هستند. مثلاً من در نوبت دوم تماشا بود که متوجه بشقاب‌ها شدم که می‌توانست نشانۀ این باشد که زن همسایه به این خانه آمده است.

ـ بسیار خوب دیده‌اید. پس، دیده می‌شود. علتش این است که ما نمی‌خواستیم که مخاطبان بعد از فیلم بتوانند به‌راحتی بگویند که مشکل زن چیست. فقط مواردی باشد که نشان بدهد هما به افسردگی مبتلا شده است.

* فیلم بهمن را دو بار در جشنواره فجر تماشا کردم و امروز برای این مصاحبه در نوبت سوم آن را دیدم.

ـ پس چه زجری کشیده‌اید!

* شاید حالا بتوانم مواردی را برای افسردگی هما بشمارم ولی باز هم مطمئن نیستم که درست باشند. مانند: شب‌کاری، مشکل عدم ارتباط او با شوهرش و درک نکردن همدیگر، پسرش کسری که به امریکا رفته و هما کشف می‌کند که او همجنس‌باز بوده است، برف مداومی که می‌آید، عدم وجود خورشید، دکتر شمس که به مسافرت رفته و ما او را اصلاً نمی‌بینیم و نامش که استعاره‌ای است از نبودن خورشید.

ـ بله همه‌اش درست است. پس من خیالم راحت شد که فیلمنامۀ خوبی نوشته‌ام.

* چرا علاقه دارید که اینقدر مینی‌مال کار کنید و قطره قطره اطلاعات بدهید؟

ـ فضای فیلم این استراتژی را داد و من علاقۀ چندانی به این روش ندارم. مثلاً درام فیلم سومم که می‌خواهم بسازم خیلی قوی است. اما قصۀ بهمن به عمد سعی می‌کند تا پایان به نقطۀ اوج نرسد. فکر می‌کنم که این موضوع از دقیقۀ ۱۵ تا ۲۰ به تماشاچیان منتقل می‌شود و آنها می‌فهمند که این فیلم، به حسّ و فضا می‌پردازد و فیلم قصه‌گو نیست. می‌خواستم بعد از چند بار نشان دادن خانم معتمد آریا جلوی پنجرۀ بیمارستان، تماشاگر بتواند در انتها ذهن او را بخواند و بفهمد که او چه می‌کشد.

* به نظرم عمد داشتید که روایت اول شخص نباشد. وگرنه با نریشن، مشکل ذهن‌خوانی حل می‌شد.

ـ بله. آقای نوروزبیگی و دهقان و حتی پوریا پارسا مقام همین پیشنهاد را کردند که تصاویر، خیلی زیباست ولی تماشاچی مقصودت را متوجه نمی‌شود. پس برایش نریشن بنویس. می‌دیدم که برخی فیلمسازان در مرحلۀ پس‌تولید این کار را می‌کنند. من هم اگر می‌کردم تماشاچیانِ فیلمم سه برابر می‌شد. کاری نداشت. خانم معتمد آریا برای تماشاگر به‌آرامی نجوا می‌کرد و حسّ خود را نسبت به شوهر و پسرش می‌گفت. اینها را می‌شد در آن نماهای عبوری و لانگ شات بگذاریم. به لحاظ ساختاری، غلط هم نبود. ولی نخواستم. چون فیلمم از اصل خودش دور می‌شد و آن جادویی که دنبالش بودم را از بین می‌برد. و یا آن جاه‌طلبی که من برایش این فیلم را ساختم، محو می‌کرد.

* کدام جاه‌طلبی؟

ـ همین که گفتم. آن لایه‌ای از ابهام که تماشاچی به تصویر این زن نگاه کند و آنچه را که در ذهن او می‌گذرد درک کند. حتی اگر مشخصاً نتواند آن را توصیف نماید.

* این کار، فقط از عهدۀ یک تماشاگر بسیار حرفه‌ای برمی‌آید.

ـ من نامه‌های خوبی دریافت کرده‌ام از کسانی که ربطی به سینما نداشته‌اند. یک خانم پنجاه ساله در فیسبوک برایم پیام گذاشته بود که این فیلم قصۀ زندگی من است. لذا نمی‌شود به‌ راحتی تماشاگران را دسته‌بندی کرد. من مخالف این هستم که بگوییم سینما مخاطب عام و خاص دارد. یعنی بعضی فیلمساز‌ها برای سرگرمی فیلم می‌سازند و برخی دیگر برای غیرسرگرمی. مثلاً آن کسانی که تارکوفسکی می‌بینند نیز سرگرم می‌شوند. آنها که برای زجر کشیدن و تفکر به سینما نمی‌آیند. جنس سرگرمی‌ها با هم تفاوت می‌کند. مخاطبی وجود دارد که با فیلم بهمن سرگرم می‌شود و مخاطب دیگر، نه. پس قصد من این نبوده که فیلمی بسازم که آدم‌ها را در سینما زجر بدهد. اما فیلم من، دستۀ کمتری از آدم‌ها را سرگرم می‌کند.

* خودتان الآن می‌گفتید که برای نوبت سوم چه زجری کشیده‌اید!

ـ شوخی بود. به خاطر نقدهایی بود که بعد از جشنواره نوشتند که شما نمی‌دانید که ما چه زجری کشیدیم تا فیلم تمام شد. می‌خواستم با نویسندۀ آن نقدها شوخی کنم.

* فیلم بهمن با اینکه می‌گویید از سینمای آقای کیارستمی دور است اما اینطور نیست. ریتم کند این فیلم را می‌توان با خانۀ دوست کجاست؟ (۱۳۶۵) مقایسه کرد. وقتی خانۀ دوست از تلویزیون پخش  می‌شد من همزمان در شبکۀ دیگر اخبار گوش می‌کردم و چیزی را هم از دست ندادم.

ـ اینطور نیست. ظاهر خانۀ دوست، خیلی ساده است اما کارگردانیِ پیچیده‌ای دارد. شما را ارجاع می‌دهم به مقاله‌ای از فرودون در کایه دو سینما، که به مناسبت بیست سالگی خانۀ دوست نوشته است. در آنجا روایت پیچیدۀ فیلم را شرح می‌دهد.

* لطفاً موارد استثناء را کنار بگذارید. اینکه کسی ممکن است زندگی خودش را در فیلم شما دیده باشد و آن را تا انتها تماشا کند، یک استثناء است. اینها نباید برای شما ملاک و معیار داوری باشند. سؤال این است که این فیلم آیا با زبان مخاطب سینما حرف می‌زند؟

ـ زبان سینما را چه کسی بلد است؟ مثلاً فیلم روباه زبان مخاطب عام را بلد است؟ این زبان آنقدر پیچیده است که قابل پیش‌بینی نیست. در هالیوود سالانه حدود پنجاه فیلم هستند که کمتر از حد انتظار می‌فروشند و بالعکس. حتی آنها هنوز نتوانسته‌اند پیش‌بینیِ دقیقی از فروش فیلم‌ها داشته باشند. تئوریسین‌های این موضوع در کار خود وامانده‌اند. بهتر است منِ فیلمساز به جای اینکه دغدغۀ زبان مخاطب عام را داشته باشم سعی کنم چیزی را که عمیقاً به آن معتقدم، با دیگری به اشتراک بگذارم. حالا اگر خوش‌شانس بودم و مخاطب بیشتری جذب کردم خوشا به حالم و لذتش را می‌برم. وگرنه، کمتر لذت می‌برم.

* یکی از مشخصات زبان مخاطب سینما، صراحت است. اما شما دارید با کنایه و اشاره حرف می‌زنید. بسیاری از مخاطبان اصلاً اهل کنایه نیستند.

ـ می‌دانم. لذا آن مخاطبان عام را از دست می‌دهم. اما مخاطبان اندکی که اهل اشاره هستند مرا انتخاب می‌کنند و این فیلم را می‌بینند. من خودم مخاطب فیلم‌های صریح نیستم. چرا باید دروغ بگویم؟

* فیلم کنایی ساختن، هوشمندی بیشتری می‌خواهد. اما مردم که برای حل پازل به سینما نمی‌آیند.

ـ این را قبول دارم که این چیزها در فیلم بهمن ایراد دارد. من دو سال روی این فیلم وقت صرف کردم. اما الان که دو سال از ساختش می‌گذرد و من از آن فاصله گرفته‌ام تعصب خود را از دست داده‌ام و می‌پذیرم که باید اندکی گل‌درشت‌تر کار می‌کردم تا تماشاچی ارتباط بهتری با هما برقرار کند و او را بفهمد. نه اینکه به فیلمنامه ماجراهایی اضافه کنم بلکه همان خطوط ظریف را بایست پررنگ‌تر می‌کردم. لذا این چیزهایی را که شما در نوبت دوم متوجه شده‌اید را در نوبت اول درمی‌یافتید. این ضعف را در بهمن قبول دارم. گمان می‌کردم که این استراتژی روایی، کافی است. ولی نبود.

* پیش‌فرض شما این بوده است که مخاطبان سینما، آدم‌هایی با ضریب هوش بسیار بالا هستند که اشارات شما را درک می‌کنند.

ـ بله، اشتباه بوده است.

* چون به هر حال سالن سینما یک مکان عمومی است. حتی تماشاگران خاص گروه هنر و تجربه، نیز برای فیلم بهمن همچون مخاطب عام تلقی می‌شوند و فیلم شما برای آنها نیز ثقیل است. یک کارگردان تئاتر لهستانی به نام یرژی گروتوفسکی بود که در جشن هنر شیراز فقط کسانی را به تئاترش راه می‌داد که در آزمون ورودی پذیرفته می‌شدند. شما هم باید آزمون مشابهی برگزار کنید. چون درک فیلم بهمن، یک نشانه‌شناسی خاصی می‌خواهد.

ـ نه، واقعاً این را قبول ندارم.

* شما فرض کنید که به جای خانم معتمد آریا یک بازیگر معمولی یا حتی ناشناس نقش هما را بازی می‌کرد. آیا همین تعداد اندک هم به تماشای فیلم شما می‌آمدند؟

ـ در این صورت این فیلم را نمی‌ساختم. به هر حال انتخاب من باعث شده که ایشان در فیلم باشند. مثل این است که بگویید اگر برف در این فیلم نبود چه می‌شد.

* قاعدتاً فیلمنامه باید خودش جذاب باشد و مخاطب را به سینما بکشاند و فیلم نباید متکی به بازیگرانش باشد.

ـ کار به آنجا رسید که به اقای نوروزبیگی گفتم اگر خانم معتمد آریا نباشد من این فیلم را نمی‌سازم. مشخصاً من باید بازیگری می‌گذاشتم که کلوزآپ او، تماشاچی را در این فیلم بدون قصه، نگه دارد.

* منظورتان این است که در حین نگارش فیلمنامه، وجوه بازیگری خانم معتمد آریا را در نظر داشته‌اید؟

ـ بله. در نسخۀ دوم که سن زن را بالا بردیم، تنها کاندیدای ما فقط خانم معتمد آریا بود. این را به آقای نوروزبیگی هم گفتم که احتمال دارد که حتی یک سال برای آمدن ایشان صبر کنیم. چون بهمن، فیلم بازیگر است، فیلمِ همان بازیگر است. هیچ پلانی در فیلم نیست که خانم معتمد آریا در آن نباشد. یا خودش هست یا خواب او یا نمای نظرگاهش (P.O.V.). به همین دلیل باید بازیگری باشد که تماشاگر بتواند ۹۰ دقیقه با او همراهی کند. لذا این جزو استراتژی نوشتن ما بود. وقتی ما می‌نوشتیم مواردی را خالی گذاشتیم. چون روی خطوط چهرۀ خانم معتمد آریا حساب کرده بودیم.

* اینکه گفتید اطرافیان معتمد آریا را بازیگر غیرمشهور گذاشته‌اید در جشنواره‌های خارجی که خانم معتمد آریا را هم نمی‌شناسند.

ـ مقصودم توانایی اجرا بود و نه بخش ستاره بودن او.

* فیلمبرداری آقای بهمنش مخصوصاً در صحنه‌ها برفی، چشمگیر است.

ـ بله. آن انرژی‌ که برای فضای برفی گذاشته شده برای آن بود که بتواند یک وهم و کابوسی را ایجاد کند تا خطوط کمرنگ قصه جبران شود. لذا فیلمبرداری هومن بهمنش، صدای آقای علویان، جلوه‌های ویژۀ آرش آقابیگ و بازی خانم معتمد آریا کمک شایانی به این موضوع کرده‌اند.

* سهم خانم مرعشی در فیلمنامه چیست؟

ـ خیلی زیاد. قبل از رفتن من به امریکا، ما ۹ ماه به طور مکاتبه‌ای روی این فیلمنامه کار کردیم و بعد از بازگشت نیز ۸ ماه کار کردیم؛ سه روز در هفته، و هر روز حدود ۸ تا ۱۰ ساعت.

* ایشان را چطور پیدا کردید؟

ـ از طریق همسرشان حسام اسلامی که مستندساز است. او تدوینگر من در فیلم سوگ بود. فیلم بهمن، اولین کار فیلمنامه‌نویسی خانم مرعشی است. ایشان امسال جایزۀ جلال را برد. یک رمان دیگر نیز در دست چاپ دارند. من قبلاً دو داستان کوتاه خوب در «همشهری داستان» از او خوانده بودم.

* اما در فیلم بهمن، این همه زحمت و تلاش که می‌گویید دیده نمی‌شود.

ـ اینجا برای اول بار برای شما اقرار می‌کنم که خطای ما در چه بود. ما برای فیلم بهمن، یک فیلمنامۀ بسیار مهندسی‌شده و دقیق در حدود ۱۰۰ دقیقه نوشته بودیم. اما در مرحلۀ تدوین دیدیم که فیلم به ۱۴۰ دقیقه رسیده است. لذا مجبور شدیم دو کاراکتر را تماماً حذف و مقداری از قصه‌ها را نیز کمرنگ کنیم. یعنی در تعدادی از کاشت و برداشت‌های فیلم، فقط مرحلۀ برداشت باقی مانده است.

* اگر ریتم را در فیلمبرداری تند می‌کردید، به این مشکل برنمی‌خوردید.

ـ نه اینطور نیست. زمان فیلمنامۀ ما طولانی بود.

* زمان فیلم را از روی متن فیلمنامه، می‌توان تخمین زد. خطای شما در کجا بود؟

ـ ما یک فیلمنامۀ ۱۴۰ دقیقه‌ای نوشته بودیم. موضوعات مطرح‌شده در فیلم از قبیل بی‌خوابی، سکون، بیماری و… باعث کُند شدن ریتم فیلممان شد. لذا مقدور نبود آن سکانس‌ها را با سرعت دو برابر فیلمبرداری کنیم. از ابتدا باید طرح یک فیلمنامۀ ۹۰ دقیقه‌ای را می‌ریختیم.

* ریتم شما در خیلی جاها، بطئ است. مانند سکانس آمدن میلاد به خانه برای بردن سگ. مخصوصاً که در آخر، سگ را هم نمی‌برد. تنها اطلاعی که این سکانس به مخاطب می‌دهد این است که جملۀ خالکوبی پسر چه بوده است. البته این سکانس از موارد قابل تحمل در فیلم شماست.

ـ بله. خیلی‌ها می‌گویند این سکانس باعث روان شدن فیلم شده است. چون دو تا آدم دارند با هم حرف می‌زنند.

* بعد از جشنواره آیا دخل و تصرفی در فیلم کردید؟

ـ بله. ۱۳ دقیقه از زمان فیلم، کم کردیم. از ۱۰۲ دقیقه به ۸۹ دقیقه رسید. مثلاً سکانس بیرون بردن پیرزن، بازگشت هم داشت که حذف شد.

* پوشش پیرزن در این سکانس، شبیه سکانس پایانی ئی. تی (۱۹۸۲) شده است.

ـ بله. خودمان هم می‌خندیدیم و می‌گفتیم که شبیه ئی. تی شده است.

* آیا قصد نداشتید به ئی. تی ارجاع بدهید؟
ـ نه. من از اسپیلبرگ خیلی بدم می‌آید. نگاه میهن‌پرستانۀ امریکایی‌اش مرا آزار می‌دهد. فیلم‌های اسپیلبرگ، کاملاً سفارشی و در حمایت از امریکا و جذاب نشان دادن این کشور است.

* بجز نجات سرباز رایان (۱۹۹۷) چه فیلم دیگری از او حاوی این نوع نگاه است؟
ـ اسب جنگی (۲۰۱۱) و پل جاسوس‌ها (۲۰۱۵) که فیلم‌های خوبی نیستند.

* ارجاعات سمبلیک و استعاری در فیلم بهمن هست که باید به آنها بپردازیم. مثلاً خود برف که در ابتدا باعث شادی و خرسندی است اما بعد، کلافه‌کننده می‌شود. صدای مجری رادیو را هم می‌شنویم که می‌گوید: «آخه چند روز برف؟ بسه دیگه!» آیا این وجوه استعاری را قبول دارید؟

ـ فیلم بهمن به این نگاه استعاری، راه می‌دهد. ولی من ترجیح می‌دهم دربارۀ آن حرفی نزنم.

* چرا؟
ـ وظیفۀ من نیست که دربارۀ رمزگشایی فیلمم بگویم. من اینها را گذاشته‌ام تا دیگران حرف بزنند. اگر قرار بود خودم بگویم که صریح در فیلمم می‌گفتم. قرار نیست ابهام آن نمادها را با مصاحبه از بین ببرم.

* پس، ظن من درست است؟
ـ بله. کاملاً.

* پس قبول دارید یک استعار‌ه‌هایی در فیلم بهمن وجود دارد. مثلاً ۱۰ روز پیاپی برف آمدن، یا اینکه می‌گوید این برف در ۵۳ سال گذشته بی‌سابقه بوده است. اینها نشانه‌هایی است که شما دارید به چیزی ورای ظاهر فیلم ارجاع می‌دهید.
ـ [سکوت]

* چیزی ندارید بگویید؟
ـ نه!

* جالب است که قصۀ برف خانم بیتی که شما از آن ایده گرفته‌اید نیز دارای مفاهیم سمبولیک است. من الآن دو مقاله در شرح استعارات این داستان پرینت گرفته‌ام که می‌بینید.
ـ بله. برف در فیلم بهمن هم، تفسیر سمبلیک دارد. در جشنواره‌های خارجی نیز همین خط را گرفته‌اند.

* ناراحت نمی‌شوید اگر کسی به شما بگوید که شما دارید ضد حکومت فیلم می‌سازید؟
ـ چرا ناراحت می‌شوم. چون باز هم می‌خواهم در این مملکت فیلم بسازم.

* پس فقط به این خاطر ناراحت می‌شوید!؟
ـ بله. آخر چرا باید از این تفسیرها بشود؟ آقای نوروزبیگی که تهیه کنندۀ این فیلم بوده، از سربازان این نظام هستند.

  * شاید آقای نوروزبیگی متوجه نشده باشد. یا کاسب‌کارانه رفتار کند و این مسائل الآن برایش مهم نباشد. معیار حق و باطل که آقای نوروزبیگی نیست. لااقل بگویید چند نفر از تماشاگران نمادهای فیلم شما را فهمیده‌اند؟

ـ بوده‌اند کسانی که این را متوجه شده‌اند.

* سهم آقای بلخاری در این فیلم چیست؟
ـ ایشان به ما مشاوره می‌دادند. هم در فیلمنامه و هم در وقتی که فیلم تمام شد. آقای مجیدی هم به ما بسیار کمک کرد.

* مجید مجیدی؟
ـ بله.

* سهم آنها چیست؟
ـ سهم آنها این است که این تردیدی که شما دارید در فیلم اتفاق نیفتد. یعنی در خوانش فیلمنامه و در ظرافت‌های فیلم به ما کمک کردند.

* آقای نوروزبیگی چه می‌کرد؟
ـ ایشان تهیه کننده، رفیق، همراه، و مشاور من در این فیلم بود. آقای نوروزبیگی، یک تهیه کنندۀ حرفه‌ای است. او با کسی کاری را شروع نمی‌کند ولی اگر شروع کرد بسیار کمک می‌کند تا آنچه کارگردان دلش می‌خواهد اتفاق بیفتد. به همین دلیل مسئولیت همۀ فیلم بر عهدۀ من است. چه دنیای فیلم، و چه حرف‌هایی که در آن وجود دارد، چه ساخت آن و چه کیفیتش. کمتر تهیه کننده‌ای پیدا می‌شود که روی چنین پروژه‌ای، ریسک و قمار کند. واقعاً ممنون آقای نوروزبیگی هستم.

* آقای بلخاری در فیلم بهرام توکلی نیز مشاور بود که آن را هم آقای نوروزبیگی تهیه کرده است.
ـ بله. ایشان سال گذشته در سه فیلم مشاور بودند: بهمن، من مارادونا هستم، مرگ ماهی.

* جالب توجه اینکه فیلم مارادونا نیز به وقایع سال ۸۸ اشاره دارد. یادم هست که در جشنواره فجر گذشته، آقای نوروزبیگی را دیدم و گفتم: چه شده که شما فیلم‌های سمبلیک می‌سازید؟ رنگ ایشان پرید که شما چه متوجه شدید؟ دریافت خودم را از «بهمن» گفتم. ایشان انکار نکرد. در عوض شروع کرد به آسمان و ریسمان بافتن که ببینید فلان فیلم و بهمان کارگردان چه می‌گویند. گفتم: به دیگران چه کار دارید؟ به حساب خودتان برسید. لذا شروع به اعتراف کرد. و همانجا بود که خبر داد فیلم مارادونا دربارۀ وقایع سال ۸۸ ساخته شده است و اضافه کرد که من چندان با آنها موافق نبودم! آن وقت من هنوز فیلم را ندیده بودم، چون نوبت نمایشش در روز بعد بود.
ـ بله. ما را خیلی ترساندند که این حرف‌ها، خطرناک است و نگذارید برای فیلم پیش بیاید. لذا ما هم درباره‌اش حرف نزدیم.

* حرف نزدید!؟ شما فیلمش را ساخته‌اید! فیلم ساختن که بالاتر از حرف زدن است.
ـ یعنی من یک فیلم ضد حکومتی ساخته‌ام، واقعاً؟ چه تعبیر وحشتناکی است از فیلم بهمن. این فیلم، یک فیلم کاملاً شخصی است.

* یکی دیگر از نمادها این است که رادیو می‌گوید که ۱۰ شب دارد برف می‌بارد که اشاره‌ای است به دهۀ فجر. یا می‌گوید که این برف در ۵۳ سال گذشته بی‌سابقه بوده است. ۵۳ سال، عمر حکومت پهلوی است.
ـ بله در مونتاژ بعدی ۵۳ را عوض کردیم و شد ۳۵ سال!

* حتی یک جای دیگر می‌گویید که الآن ۵۳ ساعت است که دارد برف می‌بارد. اینها نشان می‌دهد که شما این زبان نمادین را می‌شناسید و به کار گرفته‌اید.
ـ آقای بلخاری این زبان را خیلی خوب می‌شناسد. او این موضوع را به‌خوبی برایمان توضیح می‌داد. راجع به آفتاب پایانی که به صورت هما می‌تابد، یا گویندۀ اخبار که می‌گوید بالاخره برف دارد بند می‌آید.

* من از سال ۱۳۷۸ با آقای بلخاری آشنا هستم. آن زمان او در کانون‌های فرهنگی ادبی دانشگاه‌ها (کفا) به طور هفتگی نقد فیلم داشت. می‌دیدم که این زبان را می‌شناسد و حتی در تفسیر برخی فیلم‌های هالیوودی زیاده‌روی می‌کرد و به تکلّف می‌افتاد. دو سه بار به او تذکر دادم. ولی گاهی نیز از آن طرف بام می‌افتاد. یک بار به او پیغام دادم که فیلم دالان سبز (۲۰۰۰) دربارۀ عیسی(ع) است. او حرف مرا نصفه و نیمه گرفت و فکر کرد که فیلم در تمجید از عیسی است. لذا مدافع فیلم شد و در شب کریسمس سال ۸۳ در برنامۀ سینمایک از آن تمجید می‌کرد!
ـ در مورد بهمن نیز این حساسیت‌ها وجود داشت. بالاخره ما دکتر بلخاری را رد کردیم، حالا ظاهراً گیر شما افتاده‌ایم!

* یعنی چی؟ بالاخره آقای بلخاری معانی نمادین فیلم شما را فهمید؟
ـ ایشان به این نتیجه رسید که فیلم بهمن می‌خواهد بگوید که ثمرۀ این انقلاب، آفتاب است. لذا فیلم با امید تمام می‌شود. می‌بینید که این نوع خوانش‌ها نیز وجود دارد.

* چه حرف عجیب و غریبی! بعد از ۱۰ روز بارش مداوم برف، رادیو اعلام می‌کند که بهمن در اطراف کندوان سقوط کرد و از فردا، آفتاب طالع می‌شود. واضح است که مقصود شما از سقوط بهمن، سقوط انقلاب بهمن است.

ـ حرف من این است که برف رحمت در فیلم، زیادی باریده است.

* خب؟
ـ الآن به نظرم می‌رسد که شما در سینماپرس در جشنواره فجر نیز نقد تندی علیه بهمن نوشته بودید.

* آن را من ننوشته‌ بودم. نقدهای من در جشنواره فجر، در مشرق نیوز منتشر می‌شد. در یادداشت‌های روز پنجم جشنواره به فیلم شما پرداخته بودم: سقوط بهمن در ماه بهمن.
ـ آن را خوانده‌ام. همین حرف‌ها را در آنجا زده‌اید.

* شما با اینکه چند دقیقه پیش، به نمادین بودن فیلمتامه اذعان کردید اما الآن منکر شده‌اید و حرف خود را عوض می‌کنید. به هر حال این موضوع قابل انکار نیست. مخصوصاً که آقای نوروزبیگی هم در صحبتمان در جشنواره فجر، سمبلیک بودن فیلم را انکار نکرد. جالب اینکه تا آنجا که من فهمیدم، کسی در جشنواره چندان نمادین بودن بهمن را متوجه نشد جز چند نفر خاص. ما همان وقت پازل‌های آن را کنار هم چیدیم و بحث کردیم. البته فیلم‌های دیگری نیز علیه جمهوری اسلامی ساخته شده‌اند. یکی از آنها فیلم «ما همه خوبیم» ساختۀ بیژن میرباقری (۱۳۸۳) است.
ـ چقدر من آن فیلم را دوست دارم.

* “ما همه خوبیم” را در جشنواره ۲۳ فجر دیدم و همانجا با خود بیژن میرباقری سمبلیک بودن فیلمش را مطرح کردم. چند مورد از نمادهای فیلم را گفتم. اینکه نام جوان هجده سالۀ فیلم را «امید» گذاشته‌ است و در آخر می‌فهماند که امیدی به او نیست، یعنی به آیندۀ کشور. او بسیار مشعوف شد و گمان کرد که من موافق فیلمش هستم. لذا دو سه مورد دیگر را نیز فاش کرد که مثلاً چرا نام برادر را هوشنگ گذاشته‌ام و چرا آن پیرمرد لال است.
ـ خب! آدم وقتی می‌نویسد اینها را هم می‌چیند. به هر حال، فیلم می‌تواند دنیای شخصی تو باشد. لذا می‌توانی نشانه‌هایت را بگذاری به طوری که قابل ترجمه برای همه کس نباشد. این دنیا را تو ساخته‌ای. لذا گذاشتن این نشانه‌ها، بخشی از لذت فیلمسازی است.

* لذتش در چیست؟ در تمسخر دیگران، یا در کشف مخاطب؟
ـ لذتش در طراحی آن دنیا است. من دلم می‌خواست برای برزخی که آن سال‌ها در آن زندگی می‌کردم یک کابوس بسازم. بهمن، یک آینۀ جدّی و بدون تمسخر از درون من است. این فیلم اصلاً جایی برای شوخی ندارد. من وارد این بازی نمی‌شوم که مانند آقای بیژن میرباقری نشانه‌های خودم را برای شما باز کنم. من با دقت این فیلمنامه را نوشته‌ام.




تهیه‌کننده‌ای که با ۶ فیلم از جشنواره حذف شده⇐دبیر جشنواره می‌گوید حق شما ضایع شد

سینماژورنال: جواد نوروزبیگی تهیه‌کننده سینما سال قبل با “من دیه گو مارادونا هستم”، “بهمن” و “اعترافات ذهن خطرناک من” در جشنواره حضور داشت؛ فیلمهایی که اغلب آنها با حمایت مالي  بانک پاسارگاد ساخته شدند.

به گزارش سینماژورنال اما هیچ کدام از این فیلمها در اکران عمومی  موفق نبودند و دو فيلم از اين مجموعه سه تايي اكران محدود “هنروتجربه” اي را تجربه كرد.

این یک بدبیاری بزرگ برای نوروزبیگی بود كه عليرغم تاييدات هيات داوري جشنواره سال قبل كه او در جریان تقدیر از خود در اختتامیه این جشنواره، دست رييس اين هيات را هم بوسید، تاييدات مردمي شامل حال فيلم هاي او بخصوص كمدي پر بازيگرش نشد، با این حال نوروزبیگی دست از تولید برنداشت و امسال هم 6 فیلم تولید کرد و به جشنواره ارائه داد.

ولی هیچ کدام از 6 اثر او در جشنواره پذیرفته نشدند تا پازل بدبیاریهای این تهیه کننده تکمیل شود.

تکمیل فرم برای یک فیلم بلند+4فیلم اولی+یک فیلم مستند

«ربوده شده» به کارگردانی بیژن میرباقری و همچنین چهار فیلم اولی به نام‌های «ماحی» به کارگردانی داود خیام، «جاودانگی» ساخته مهدی فردقادری، «کژال» به کارگردانی نیما صالحیان و «صداهای خاموشی» ساخته سهی بانو ذوالقدر و فیلم مستند «باتلاق وان» آثاری به تهیه کنندگی نوروزبیگی بودند که متقاضی حضور در جشنواره بودند اما هیچ کدام از آثار در جشنواره پذیرفته نشدند.

نوروزبیگی خود در گفتگویی  با “ايسنا” پیرامون این حذف از جشنواره به این نكته عجيب  اشاره کرده که چون تهیه کننده ای متعلق به بخش خصوصی است از جشنواره کنار گذاشته شده است.

همه فیلمهای دولتی انتخاب شدند اما به بخش خصوصی رحم نشد
او بدون اشاره به مصداق خاصي مي گويد: متأسفانه جایگاه بخش خصوصی را در این دوره پایین دیدم، در حالی که همه فیلم‌های بخش دولتی حتی آن‌هایی که کیفیت پایین داشتند انتخاب شدند اما رحمی به بخش خصوصی نکردند.

همينطور ادامه مي دهد: طبیعتا بخش خصوصی در این اوضاع کشور چراغ سینما را روشن نگه داشته اما این سهم در جشنواره نادیده گرفته شد و این جای سوال دارد.

مسولان سینمایی این اجحاف در بخش خصوصی را چگونه جبران می‌کنند؟/دبیر جشنواره می‌گوید حق شما ضایع شد

این تهیه‌کننده خاطر نشان مي كند: من تقریبا هر سال در جشنواره فیلم داشته‌ام و با دقتی که روی فیلمنامه‌ها می‌کنم، سعی می‌کنم کار خوب انجام دهم. با دبیر جشنواره هم صحبت کردم می‌گوید حق شما ضایع شد اما متأسفانه کار از کار گذشته و معتقدم اشتباه بزرگی رخ داده است و نمی‌دانم مسولان سینمایی این اجحاف در بخش خصوصی را چگونه جبران می‌کند.

اولین ضعف جشنواره امسال پایین آوردن بخش خصوصی است

نوروزبیگی در پايان با بیان اینکه این روند در کار حرفه‌ای تهیه‌کنندگان بخش خصوصی تأثیر منفی خواهد گذاشت نتيجه مي گيرد: عدم انتخاب فیلم‌های ما آسیب جدی به فعالیت آینده‌مان زده است و معتقدم اولین ضعف جشنواره امسال پایین آوردن بخش خصوصی است که امیدوارم جبران شود و به روال سال‌های قبل فیلم‌هایی که شایستگی دارند به جشنواره اضافه شوند.

پی‌نوشت سینماژورنال

اینکه جواد نوروزبیگی که در همه سالهای اخیر و در تولید آثار خود حمایتهای ارگانهای مختلف نظیر انجمن دفاع مقدس، حوزه هنری، بنیاد فارابی، ناجا، سيماي جمهوري اسلامي، بنياد شهيد و اخیرا هم بانک پاسارگاد را داشته آن طور که خودش می‌گوید امسال بالاخره دست به جيب شده و 6 فیلم را بالاخره در بخش خصوصی تولید کرده واقعا مایه مسرت است آن هم برای سینمایی که سالهاست به دلیل وابستگی بیش از حد به بودجه های دولتی، آسیبهای فراوانی را متحمل شده است.

سینماژورنال ضمن تبریک به نوروزبیگی که در کوران وابستگی چهره های مختلف سینما به بخشهای دولتی و شبه‌دولتی، توانسته 6 فیلم را در بخش خصوصی تهیه کند، امیدوار است ایشان درباره روشهای یافتن سرمایه گذار در بخش خصوصی هم توضیحات مبسوطی ارائه دهند تا کارگردانان جوان و مستقل سینمای ایران بتوانند از این روشها برای یافتن سرمایه تولید آثار خود بهره جویند و بدین صورت هم سینمای ایران رشد بهتری را تجربه کند و هم مدیران سینمایی از حجم بالای درخواست کمک سینماگران خلاص شوند.

البته که ایشان می‌تواند اسناد مثبته اي را كه نشان دهنده تهيه شدن اين فيلم ها با سرمايه غيردولتي است را براي يقين خاطر دوستداران بخش خصوصي ارائه دهد تا حلاوت صحبتهاي او در مورد بخش خصوصي بيشتر بر  ذائقه جانها بنشيند.




بنيامين بهادري هم بازيگر شد!

سینماژورنال: بالاخره و بعد از مدتی حرف و حدیث شایعه حضور بنیامین بهادری در فیلمی با عنوان “سلام بمبئی” و همکاری با محمدرضا گلزار تأیید شد.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “سلام سینما” فیلم “سلام بمبئى” به كارگردانى قربان محمدپور و تهيه كنندگى جواد نوررزیيگى محصول مشترك سينماى ايران و باليوود است و به تازگی قربان محمدپور از حضور و قرارداد رسمی با بنیامین برای حضور در این فیلم خبر داد.

بنیامین بهادری در فیلم “سلام بمبئى” در نقش یک دانشجوی پزشکی بازی خواهد کرد. همچنین بنیامین قرار است دو ترانه برای فیلم بخواند.

پیش از بنیامین، حضور محمدرضا گلزار، دیا میرزا و بهروز چاهل به عنوان بازیگر در پروژه سینمایی “سلام بمبئی” قطعی شده بود.




واکنش مدیر برنامه‌های بنیامین به همبازی شدن این خواننده با محمدرضا گلزار

سینماژورنال: مدتی است خبری مبنی بر حضور بنیامین بهادری به عنون همکار محمدرضا گلزار در فیلمی به نام “سلام بمبئی” شنیده می شود.

به گزارش سینماژورنال هرچند در این باره نه قربان محمدپور کارگردان فیلم و نه جواد نوروزبیگی تهیه کننده آن اظهارنظری نکرده اند اما مدیر برنامه های بنیامین بهادری به این خبر واکنش نشان داده است.

سلیم احمدی مدیر برنامه های بنیامین بهادری خواننده موسیقی پاپ درباره حضور این خواننده در فیلم سینمایی “سلام بمبئی” به “مهر” گفت: مدتی است که در فضاهای مجازی مطرح شده که بنیامین بهادری قرار است در فیلم سینمایی «سلام بمبئی» به کارگردانی قربان محمدپور و تهیه کنندگی جواد نوروزبیگی بازی کند و همچنین اخباری مبنی بر قطعیت حضور این خواننده در این فیلم سینمایی مطرح می شود که باید تاکید کنم این حضور هنوز قطعی نشده است.

مذاکرات اولیه انجام شده اما حضور این خواننده قطعی نیست

وی با بیان این مطلب که مذاکرات اولیه برای حضور این خواننده انجام شده است، بیان کرد: مذاکرات اولیه برای بازی بنیامین بهادری برای بازی در فیلم «سلام بمبئی» انجام شده اما حضور این خواننده هنوز به قطعیت نرسیده است و در صورت تحقق یافتن شرایط دو طرف، بنیامین بهادری در این فیلم سینمایی بازی خواهد کرد.

مدیر برنامه های بنیامین بهادری یادآور شد: در صورت فراهم شدن شرایط همکاری، بنیامین بهادری نخستین تجربه سینمایی خود را با این فیلم کسب خواهد کرد و در نقش برادر محمدرضا گلزار با او همبازی خواهد شد.

در صورت پذیرفته شدن به صورت رسمی اعلام می شود

احمدی در پایان تاکید کرد: بنابراین اخباری مبنی بر قطعیت حضور این خواننده در فیلم «سلام بمبئی» صحت ندارد و در صورت پذیرفته شدن شرایط دو طرف، حضور بهادری در این فیلم را رسما اعلام می کنیم.

فیلم «سلام بمبئی» پروژه مشترک سینمای ایران و هند است و قربان محمدپور نویسندگی و کارگردانی این فیلم سینمایی را به عهده دارد. حضور محمدرضا گلزار، دیا میرزا و بهروز چاهل به عنوان بازیگر در این پروژه سینمایی قطعی شده است.




ممنوعیت تولید همزمان بیش از یک فیلم توسط یک تهیه‌کننده⇐ تهیه‌کننده معتمد حوزه هنری: موافق/تهیه کننده معتمد بانک پاسارگارد: مخالف

سینماژورنال: طرحی تازه در وزارت ارشاد تصویب شده که می‌گوید هر تهیه‌کننده در سینما بیش از دو فیلم را نمی‌تواند به‌صورت هم‌زمان تهیه و تولید کند.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “شرق” محمدرضا فرجی «مدیرکل دفتر سینمای حرفه‌ای» وزارت ارشاد تصویب این طرح را رسانه‌ای کرده است.
او می‌گوید این آیین‌نامه مصوب داخلی این وزارتخانه و همچنین سازمان سینمایی است و به دلیل اینکه شورای پروانه ساخت بیش از پیش تهیه‌کننده را متوجه کیفیت فیلم کند این قانون را بنا نهاده است.

محدودیت فعالیت تهیه کنندگان برای ارتقای کیفیت محصول
ظاهرا این طرح فعالیت تهیه‌کنندگان را محدود می‌کند چراکه تهیه‌کننده باید در کنار پروژه‌ای که تولید می‌کند حضور داشته باشد اما از سوی دیگر این روند بر کیفیت اثری که تولید می‌شود تأثیر خواهد داشت.
این قانون، صدور پروانه ساخت را نیز دچار تغییراتی می‌کند که از آن جمله این است که شورای پروانه ساخت به تهیه‌کننده حرفه‌ای به صورت هم‌زمان پروانه ساخت بیش از دو فیلم را نمی‌دهد و بعد از اتمام ساخت کارهایی که در دست دارد، پروانه ساخت فیلم بعدی آن صادر خواهد شد.
فرجی در بخش دیگری از صحبت‌هایش با اشاره به اینکه این آیین‌نامه از نیمه دوم سال جاری قطعا اجرائی است، می‌گوید: البته شورای پروانه ساخت از این به‌بعد در هنگام صدور پروانه ساخت به مواردی دقت خواهد داشت مثل اینکه آیا آثار پیشین کارگردان و تهیه‌کننده‌ای که درخواست پروانه ساخت کرده است موفق به دریافت پروانه نمایش شده است یا خیر.

ممنوعیت تولید فیلم برای تهیه کننده ای که پروانه بگیرد و فیلم نسازد
این یکی از نکاتی است که قطعا در هنگام صدور پروانه ساخت به آن توجه خواهد شد. این نکته را نیز پیش‌بینی کرده‌ایم که تهیه‌کننده‌ای که پروانه ساخت بگیرد و اقدام به ساخت نکند قطعا برای کار سوم وی پروانه ساخت صادر نخواهد شد. باید ابتدا تکلیف دو فیلم قبلی که برایشان پروانه ساخت دریافت کرده است مشخص شود. حتی اگر انصراف هم بدهد، تا یک‌سال به تهیه‌کننده موردنظر پروانه ساخت داده نخواهد شد. البته این در شرایطی است که این اتفاق برای هر دو فیلمی که پروانه ساخت دریافت کرده است بیفتد.

قانونی علیه تهیه‌کنندگان
جواد نوروزبیگی، یکی از تهیه‌کنندگان پرکار سینما  که سال قیل با حمایت باتک پاسارگاد آثاری چون “بهمن”، “من دیه گو مارادونا هستم”  تولید کرد، ظاهرا با این تصمیم موافق نیست و می‌گوید: شاید بهتر است که سوابق تهیه‌کننده نیز در تصویب این طرح لحاظ شود. مگر چند فیلم سینمایی در سال ساخته می‌شود که چنین قانونی تصویب می‌شود؟

وی ادامه می دهد: تهیه‌کنندگانی نیز در این سینما کار می‌کنند که در سال چندین کار موفق را تهیه‌کنندگی کرده‌اند.

او در بخش دیگری از صحبت‌هایش ادامه می‌دهد: تهیه‌کنندگی یک فیلم به تعداد کارها نیست بلکه به علم و آگاهی است.

ساخت یک فیلم هم کار مشکلی است
منوچهر محمدی که در سالهای اخیر چندین فیلم نظیر “بوسیدن روی ماه”، “میهمان داریم” و “حوض نقاشی” را با حمایت حوزه هنری تولید کرده، اما نظری متفاوت با نوروزبیگی دارد.

او می‌گوید: تا پیش از این نیز چنین قانونی وجود داشته است و فکر می‌کنم تصمیم معقولی است. با توجه به دشواری‌های تولید و پشتیبانی که باید در تولید یک فیلم لحاظ شود، ساخت دو فیلم به‌طور هم‌زمان توسط تهیه‌کننده حقیقی کار مشکلی است.

وی ادامه می دهد: درصورتی‌که برای تهیه‌کنندگان حقوقی مشکلی ایجاد نمی‌کند و می‌توانند بیش از دو فیلم در سال تولید کنند.

او در بخش دیگری از صحبت‌هایش می‌افزاید: به گمان من ساخت حتی یک فیلم در شرایط فعلی سینما به خودی‌خود سخت است و به سلامت به‌پایان‌رساندن حتی یک فیلم دشوار است. اما از نظر من این تصمیم معقول به نظر می‌رسد.




بدمن بالیوود با گلزار همبازی شد!+عکس

سینماژورنال: «گلشن گروور» مرد نقش‌های منفی سینمای بالیوود پس از «دیا میرزا» دومین بازیگر سینمای هند است که با عقد قرارداد به پروژه سینمایی «سلام بمبئی» پیوست.

به گزارش سینماژورنال «گروور» که بعنوان بازیگر در بیش از چهارصد فیلم حضور داشته، این رکورد بازی را تاکنون در سینمای هند از آن خود کرده و در سال 2015 نیز در 9 فیلم جلوی دوربین رفته است و طی سالهای اخیر نیز توانست به عنوان یکی از بازیگران نقشهای منفی بالیوود خود را بشناساند.

فیلم « beeba boys» با بازی «گلشن گروور» هفته گذشته در فستیوال لندن حضور داشت.

پروژه مشترک سینمای ایران و هند این روزها در پیش تولید به سر می‌برد و طبق برنامه‌ریزی‌های انجام شده قرار است «سلام بمبئی» به کارگردانی «قربان محمدپور» نیمه دوم نوامبر در شهر «بمبئی » هند جلوی دوربین برود.

تاکنون حضور محمدرضا گلزار، «دیا میرزا» و  «بهروز چاهل» بعنوان بازیگر در پروژه سینمایی «سلام بمبئی» قطعی شده است.

همچنین عبدالله اسکندری، مجید میرفخرایی، علیرضا علویان و حسن پویا با این فیلم همکاری می‌کنند.

این فیلم به تهیه کنندگی جواد نوروزبیگی از ایران و پهلاج نیهالانی از هندوستان تولید می شود.

گلشن گروور
گلشن گروور



الناز شاكردوست در “ابتدای پاییز” برنده بهترين بازيگر نقش اول زن جشنواره سانفرانسيسكو شد؟/جشنواره سانفرانسیسکو که “اردیبهشت” برگزار شده بود!!!

سینماژورنال/حامد مظفری: یکی از تازه ترین اخبار جشنواره ای سینمای ایران مربوط می شود به کسب موفقیت فیلم تازه خسرو معصومی “تابو” در جشنواره ای که پسوند سانفرانسیسکو را دارد.

به گزارش سینماژورنال یکی از چهار جایزه ای که فیلم گرفته جایزه بهترین بازیگر زن این جشنواره است؛ جایزه ای که برخی رسانه ها از آن به عنوان “جایزه بازیگر نقش اول زن جشنواره سانفرانسیسکو” نام برده اند.

مخاطبی که آگاهی چندانی از اوضاع و احوال جشنواره ها ندارد پیش خود گمان می کند این فیلم و آن بازیگر برنده جایزه از جشنواره مشهور سانفرانسیسکو هستند!

جشنواره سانفرانسیسکو در بهار برگزار میشود و نه پاییز
اما واقعیت اینجاست که جشنواره بین المللی فیلم سانفرانسیسکو که یکی از بزرگترین جشنواره های آمریکایی است نه در ابتدای پاییز بلکه در ابتدای بهار هر سال برگزار می شود.

تاریخ دقیق اش را بخواهید 23 آوریل تا 7 می که میشود 3اردیبهشت تا 17اردیبهشت، زمان رسمی برگزاری جشنواره سانفرانسیسکو است.

این جشنواره توسط انجمن فیلم سانفرانسیسکو برگزار میشود و با نمایش حدود 200 فیلم از 50 کشور جهان.

الویت انتخاب فیلم برای این جشنواره آثاریست که هنوز توسط شرکتهای پخش آمریکایی پخش نشده اند.

اگر مدیر اجرایی جشنواره را بخواهید بشناسید “نوح کوئن” است؛ کوئن مدیر اجرایی سابق جشنواره تورنتو است و از 2014 به این سو مدیریت جشنواره را برعهده دارد.

این یک جشنواره کاملا ایرانی است که در سانفرانسیسکو برگزار میشود
پس جشنواره ای که الناز شاکردوست و فیلم متبوعش از آن جایزه گرفته چیست؟
این جشنواره، جشنواره ایست مخصوص فیلمهای ایرانی!!! که در سانفرانسیسکو برگزار میشود یعنی درست مانند جشنواره های مختلفی که در داخل و با الویت پخش آثار مطرح داخلی برگزار میشوند این جشنواره هم وضعیتی مشابه دارد یعنی یک سری فیلم ایرانی در آن به نمایش درمی آیند و در نهایت در انتهای جشنواره نیز تعدادی فیلم ایرانی به عنوان برگزیده مشخص می شوند.

یعنی رقابت کاملا ایرانی است و فقط جغرافیای رقابت، ایالات متحده آمریکاست و ایالتی به نام کالیفرنیا و شهری به نام سانفرانسیسکو!

اگر ساده ترش را بخواهید یک هفته فیلم ایرانی در سانفرانسیسکو برگزار شده که برای جذابتر شدن، رقابتی هم برای فیلمهای حاضر در آن تعریف شده!!!

البته آنها که در تیتر اخبار خود موفقیت فیلم شاکردوست در جشنواره سانفرانسیسکو را بولد کرده اند دو خط پایین تر پسوند ایرانی را هم به جشنواره افزوده اند اما مشکل تیتر اصلی آنهاست که به شدت اغراق آمیز است.

درست مثل این است که یک رقابت میان کشتی گیران ایرانی در سانفرانسیسکو برگزار شود و در نهایت تیتر نتایج آن برنده را به عنوان برنده جام جهانی کشتی سانفرانسیسکو معرفی کند!

عیار معصومی آن قدر هست که نیاز به این اغراقها ندارد
در ارزشهای “تابو” و کارگردانی به نام خسرو معصومی که سالهاست به تنهایی دوربین اش را در دل طبیعت زیبای مازندران می کارد و عاشقانه هایی پر از زیبایی را مصور می کند شکی نیست اما این اغراقهای خبری هم بیش از همه اعتبار معصومی و فیلمش را زیر سوال می برد.
عیار “تابو” آن قدر هست که با همه حرف و حدیثها پیرامون اوضاع کیفی جشنواره مونترال امسال، تنها فیلم ایرانی راه یافته به بخش مسابقه جشنواره مونترال بود؛ آن هم با وجود تعداد بالای آثار ایرانی که در این جشنواره بود.
معصومی و “تابو” نیاز به این اغراقها در اطلاع رسانی ندارند پس شمایی که خبررسانی می کنید هم کمی جانب اعتدال را رعایت کنید.




نیکی کریمی جای مهناز افشار را در پروژه‌ای گرفت که دختر و پسر تهیه‌کننده هر دو در تیم تولید حضور دارند

سینماژورنال: هرچند گروه تولید تازه ترین فیلم بیژن میرباقری با نام “ربوده شده” به گمان این بودند که ماجرای انصراف مهناز افشار از بازی در این فیلم رسانه ای نخواهد شد و آنها همه چیز را در سکوت پیش می برند اما خبری که یکی از عوامل تولید در اختیار سینماژورنال قرار داد و به روشنی درباره دلایل انصراف توضیح داد(اینجا را بخوانید) سبب ساز این شد که حدودا دو روز بعد از انتشار خبر،  تهیه کننده پروژه به طور رسمی به اطلاع رسانی درباره انصراف بپردازد.

به گزارش سینماژورنال البته که به مانند همیشه و روال متداول، همراه با اطلاع رسانی با تأخیر تهیه کننده، گلایه ای هم صورت گرفته از رسانه ای که زودتر از عوامل یک پروژه، خبری صحیح را اطلاع رسانی کرده است.

در ابتدا با نیکی کریمی مذاکره نمودیم اما…

جواد نوروزبیگی با اشاره به اینکه نیکی کریمی در “ربوده شده” جای مهناز افشار را گرفته به روابط عمومی پروژه اش گفته است: در ابتدای پیش تولید و مذاکره برای انتخاب بازیگر نقش اول فیلم “ربوده شده” با خانم نیکی کریمی مذاکره نمودیم و به دلیل حضور در جشنواره ونیز و داوری ایشان در جشنواره گرجستان، این همکاری میسر نشد و با دیگر بازیگران به مذاکره پرداختیم تا در روند تولید دچار مشکل نشویم به همین منظور پس از انجام مذاکره وعقد قرارداد با خانم مهنازافشار  و اعلام انصراف ایشان، مجددا از خانم کریمی دعوت بعمل آمد تا با این پروژه سینمایی همکاری نمایند.

برخی سایتهای خبری ایجاد حساسیت می کنند

ایشان با بیانی که قطعا اشاره دارد به خبر سینماژورنال ادامه داده است: چنین اتفاق هایی در پروژه های سینمایی موضوع جدید، ییچیده و عجیبی نیست که برخی از سایتهای خبری به دلایلی که برای من نیز جای تعجب دارد اقدام به ایجاد حساسیت میکنند تا تعداد کلیک های سایتشان بالا برود، در چنین شرایطی خواهشمندم خبرهای مربوط به فیلم را تنها از مراجع رسمی و روابط عمومی “ربوده شده” پیگیری نمایید.

نه آقای تهیه کننده! اطلاع رسانی ربطی به ایجاد حساسیت ندارد

فارغ از بحثی که درباره مذاکره اولیه تهیه کننده “ربوده شده” با نیکی کریمی مطرح شده(!) اینکه یکی از تهیه کنندگان سرشناس سینمای ایران اطلاع‌رسانی درباره پروژه های سینمایی کشور را “ایحاد حساسیت” قلمداد می کنند جای سوال دارد.

رسانه ها نمی توانند منتظر اطلاع رسانی شما بنشینند

البته که سینماژورنال نیز به مانند جناب نوروزبیگی معتقد است خبرهای مربوط به فیلمهای سینمایی را باید از کانال روابط عمومی پیگیری کرد اما وقتی روابط عمومی یک پروژه منتظر می ماند تا اخبار از کانال غیررسمی منتشر شده و سپس و با تأخیری 48 ساعته درباره آن اطلاع رسانی می کند طبیعی است که نمی توان رسانه ها را از انتشار اخباری بازداشت که صحت آنها مورد تأیید است اما عوامل پروژه جرأت رسمی کردن آنها را ندارند.

پسر تهیه کننده مجری طرح است و دخترش طراح صحنه

 در کنار اظهارنظر نوروزبیگی درباره انتخاب بازیگر اصلی “ربوده شده” و حضور نیکی کریمی به عنوان بازیگر فیلمی که داستان اتفاقی مشابه آنچه چند سال قبل برای هدیه تهرانی با دزدیده شدن لپ تاپش رخ داده بود را روایت میکند،فهرست عوامل این فیلم هم منتشر شده است.

نکته جالب درباره فهرست عوامل حضور امیرحسین نوروزبیگی پسر تهیه کننده به عنوان مجری طرح و ثنا نوروزبیگی دختر تهیه کننده به عنوان طراح صحنه پروژه است.

امیرحسین پیشتر و در دیگر تولیدات پدر مانند “طبقه حساس”، “من دیه گو مارادونا هستم” و سریال “آمین” تجربه هایی چون فیلمبرداری پشت صحنه، دستیاری تولید و مجری گری طرح را برعهده داشته اما در جستجوی سوابق دختر تهیه کننده به جای خاصی نرسیدیم.