1

خاطره‌نگاری محسن امیریوسفی از علاقه مدیران ارشاد مسجدجامعی به بایگانی کردن “خواب تلخ”

سینماژورنال: محسن امیریوسفی کارگردان جوانی که سابقه طولانی در توقیف آثارش دارد و تقریبا هر فیلمی که ساخته دچار مشکل توقیف شده است این روزها بعد از یک دهه و خرده‌ای اولین فیلمش “خواب تلخ” را روی پرده می‌بیند.

به گزارش سینماژورنال امیریوسفی در گفتگویی تفصیلی که به بهانه اکران این فیلم با “شرق” انجام داده به بخشی از مشکلاتی که برای ساخت و اکران این فیلم داشته اشاره کرده است.

نکته جالب گفته های امیریوسفی جایی است که به توقیف اولیه فیلم در دوران وزارت ارشاد احمد مسجدجامعی در روزگار اصلاحات اشاره می‌کند.

بخشهایی از گفته های امیریوسفی که درباره توقیف این فیلم و حل نشدن مشکل آن در ادوار مختلف است را در ادامه می‌خوانید:

ماجراهاي  “خواب تلخ”  چگونه رخ داد؟
این را باید از مدیران قدیمی بپرسید! سال ٨٢ پروانه ساخت این فیلم گرفته شد. البته یک مقدار طول کشید، چون فیلم اولم بود و شرایطی بود که برای ساخت فیلم اول قوانین دست‌وپاگیر بیشتری بود. یکی از مشکلاتم این بود که سابقه دستیار کارگردانی در سینما نداشتم! البته فیلم کوتاه می‌ساختم. بعد از گرفتن پروانه آبان ٨٢ فیلم کلید خورد و دی‌ماه نسخه اولیه فیلم آماده بود که در جشنواره فیلم فجر در هیأت انتخاب رد شد!
چرا؟
شاید مسئله این بود که موضوع این فیلم برای آن زمان عجیب بود و البته هیأت انتخاب از نظر ساخت هم فیلم را ضعیف دانستند! بعد از ١٢ سال برای اولین‌بار اینها را می‌گویم نه به واسطه خودم چون فکر می‌کنم شان خودم و فیلم بالاتر از این حرف‌هاست ولی گفتن این حرف‌ها برای تاریخ سینما ضروری است. یادم هست حتی کار به جایی رسید که پیشنهاد دادند «خواب تلخ» آرشیو شود! می‌گفتند خیلی‌ها فیلم اولی ساخته‌اند که موفق نبوده و تو هم ناراحت نباش با انرژی شروع به ساخت فیلم دومت کن!
آن زمان رئیس سازمان سینمایی چه کسی بود؟
فکر کنم آقای حیدریان معاون وزیر و آقای مسجدجامعی وزیر بودند. البته این بحث‌ها در اداره نظارت و مرکز گسترش آن زمان پیش آمد.
تا اینکه فیلم در جشنواره کن پذیرفته شد؟
بله، فیلم را برای جشنواره کن آماده کردیم که اتفاقات خوبی هم افتاد. جایزه ویژه بخش دوربین طلایی را گرفت و یک جایزه نگاه جوان هم دریافت کرد. نقدهای مثبتی هم گرفت که می‌گفتند فیلم متفاوتی از سینمای ایران آمده و اولین فیلم ایرانی بود که طنز را برای تماشاگر خارجی شناسانده بود. البته غیر از طنز فیلم، سکانس‌های ترسناک و تلخی هم در فیلم هست که ترکیب این طنز و ترس و تلخی در کنار شخصیت‌های کمتر دیده شده از سینمای ایران «خواب تلخ» را ساخت. وقتی هم با دست پر از جشنواره کن برگشتم اولین مسئله‌ام این بود که دوباره به حس‌وحال قبل از کن برگردم و برای همین نمایشی در سینما سپیده گذاشتم که البته خیلی‌ها اصرار داشتند فیلم بکر بماند و در جشنواره فجر دیده شود. ولی همه طیف‌های سینما آمدند و فیلم را دیدند. آقای رضاداد، دبیر جشنواره فیلم را برای جشنواره سال ٨٣ در خارج از مسابقه دعوت کرد که فیلم دیده شد.
تلاش کردید که فیلم اکران شود؟
چندین‌بار تلاش کردم.
دوره آقای جلوه ؟
بله، زمان آقای جعفری جلوه و آقای شمقدری بود و در اواخر دولت اصلاحات هم برای اکران تلاش کردم که گفتند صبر کنید. ولی چشم به هم زدیم از تولید فیلم ١٢ سال گذشت!
اما هیچ‌وقت نگفتند چرا فیلم توقیف شده؟
خیر نگفتند. اگر هم مصادیقی وجود داشته باشد باید از فیلم حذف شده باشد. این سؤال برای خودم هم مطرح است که چرا ١٢ سال فیلم محروم از اکران بود.
در دوره آقای ايوبي  مشکلی برای اکران نبود؟
خیر، ولی الان درگیر حل مشکل فیلم جدیدم و منتظر اکران «آشغال‌های دوست‌داشتنی»هستم .
شما سه دوره سازمان سینمایی را طی کردید؟
با این دوره چهار دوره وسابقه توقف من در ارشاد از خیلی مدیران سینما بیشتر است!




طعنه‌های منیژه حکمت به خانه سینما⇐ صنف نمي‌تواند شعبه دوم وزارت ارشاد باشد/چرا درباره دیدار تیم خانه سینما با احمدی‌نژاد شفاف‌سازی نمی‌شود؟/صنف بايد دغدغه همه اعضاء را داشته باشد و نه يك حلقه‌ معدود!

سینماژورنال: مسائل مبتلابه تنها صنف موجود سینمای ایران از تعطیلی در زمان جواد شمقدری تا حالا که دو سالی هم از بازگشایی آن می‌گذرد همواره محل بحث سینماگران بوده است.

به گزارش سینماژورنال درباره روابط متقابل میان هیأت مدیره سابق این نهاد با دولت دهم و سازمان سینمایی این دولت هم حرف و حدیث فراوان بوده است.

چندی پیش محمدمهدی عسکرپور مدیرعامل سابق این نهاد در گفتگویی به صراحت از پیشنهاد وزیر ارشاد دولت دهم برای پذیرفتن معاونت سینمایی گفت(اینجا را بخوانید) و حالا منیژه حکمت نیز در گفتگویی هم گلایه‌های خود را از ارتباط بیش از حد خانه سینما و وزارت ارشاد بیان کرده و هم تعریضی زده است به دیدار تیم خانه سینما با احمدی نژاد در دولت دهم بدون اینکه درباره این دیدار شفاف سازی صورت بگیرد.

متن کامل این بخش از گفته های منیژه حکمت را به نقل از “اعتماد” بخوانید:

  الان به نظر شما خانه سينما دست آنهاست يا دست شماست؟
من ورود به خانه سينما نمي‌كنم چون پيچيدگي‌هايي دارد كه تا شفاف نشود نمي‌توانم راجع‌ به آن صحبت كنم. از دوره شمقدري اتفاقاتي كه افتاده تا الان بايد شفاف شود.
روايت‌تان را از دوره شمقدري و بحران خانه سينما بگوييد.
شمقدري و دوران شمقدري… به نظر من آن دوران بدترين موقعيت سينماي ايران بود. دوراني بود كه صبح‌ها ما بي‌هيچ انگيزه‌اي از خواب بيدار مي‌شديم كه طي طريق كنيم. دوست ندارم اصلا راجع به آن دوران حرف بزنم. اينكه تلاش مي‌كني اتفاقي در جهت بهبود جامعه‌ات و ايجاد شرايط مطلوب‌تري براي جامعه‌ات رقم بزني، ولي به ديوار سيماني برمي‌خوري، مي‌بيني سنگ جلوي راهت است… آن روزگارها را دوست ندارم، نه به عنوان كارگردان يا تهيه‌كننده بلكه به عنوان يك ايراني آن روزها را دوست نداشتم. روزهاي بد…
آقاي عسگرپور دو هفته پيش از آن روزها گفت و جالب اين بود كه تقريبا همين لحن را داشت. به نظر شما آقاي عسگرپور از آنهاست يا از شما؟
من يك ديني به آقاي عسگرپور دارم. زماني كه براي پگاه آهنگراني (دخترم) مشكلاتي به وجود آمد به عنوان رييس صنف خيلي به ما كمك كرد. بگذاريم در اين مورد اينها و آنها نگوييم. ولي به هرحال آن بخش از تاريخ خانه سينما با مديريت آقاي عسگرپور بايد شفاف شود. اينكه واقعا چه اتفاقاتي افتاد. دو گروه بايد بيايند حرف‌هاي‌شان را بزنند.
كدام دو گروه؟
گروه شمقدري و گروه خانه سينماي آن موقع. مثلا در همان دوره تيم خانه سينما با احمدي‌نژاد ديدار داشته، بايد در مورد اين ديدار مطالب شفاف شود. يك سكوتي از جلسات آن دوران است كه براي من گزنده است. تا روشن نشدن آن اتفاقات و حواشي آن دوره، هيچ اظهارنظري نمي‌توانم بكنم.
نظرتان در مورد خانه سينماي اين دوره چيست؟
من زياد با خانه سينما كاري ندارم، اگر ديده باشيد در مراسم‌شان هم زياد حضور ندارم. كاري هم ندارم. من اين ور كار خودم را مي‌كنم.
چرا ، بالاخره صنف شماست؟
صنف بايد تعريف شود. صنف نمي‌تواند شعبه دوم وزارت ارشاد باشد.
الان به نظر شما هنوز هم خانه سينما شعبه دوم وزارت ارشاد است؟ آيا هميشه همينطور بوده؟
گفتم كه تشكيلات و صنف را بايد تعريف كنيم. البته كه هميشه اين طوري نبوده. يك مقطع‌هايي خانه سينما مستقل‌تر بوده. ولي مشخصا الان شعبه دوم وزارت ارشاد است. خب من مي‌روم مشكلاتم را با خود وزارت ارشاد حل مي‌كنم چرا بروم سراغ شعبه‌اش؟ اينكه يك حلقه ١٠ نفره مدام در همه جشن‌هاي خانه سينما هستند، همان‌ها جايزه مي‌دهند، همان‌ها برگزار مي‌كنند و هر اشكالي كه داشته باشي تو حق اعتراض نداشته باشي ديگر صنف معني نمي‌دهد. نخستين مطالبه، نخستين تعريف يك صنف اين است كه بچه‌ها بتوانند منتقدش باشند نه اينكه هر كسي منتقد بود بايد حذف و از اين دايره كنار گذاشته شود. اين صنف نيست. يك صنف بايد دغدغه اعضاي پنج هزار نفري را داشته باشد نه اينكه يك حلقه‌اي دور هم جمع شوند براي خانه سينما خودشان تصميم بگيرند، مدام هم از هم تشكر كنند.
اين حلقه چه كساني هستند؟ از رانت‌بگيرهاي قديم هستند؟
نه، اين حلقه هميشه بودند. به نظر من مطبوعات بايد رصد كنند چه كساني هستند.
يعني در تمام دولت‌ها اين حلقه فرق نكرده؟
نه، رصد كنيد، كاري ندارد. اين وظيفه مطبوعات است، مي‌شود رصد كرد. جشن‌ها را ببينيد، عكس‌ها را ببينيد، مهماني‌ها را ببينيد. اشكالي هم ندارد سينما را مايملك خود و حق طبيعي خود مي‌دانند. انقلاب را از خودشان مي‌دانند و براي مردم و مطبوعات عادي شده است.
شما و يك عده ديگر اين انتقاد را به آقاي ايوبي داريد كه يك عده خاص دور و برشان هست…
ما اين را مدام گوشزد كرديم. آقاي ايوبي دوست ندارد اين را بشنود. ولي ما وظيفه‌مان اين بود كه بگوييم، گوشزد كنيم كه سينما اين اقليت ١٠ نفره نيست، سينما يك خانواده است و اينها عقل كل و داناي كل نيستند. مشاركت همه تفكرهاي سينماي ايران مي‌تواند در كنار شما اثرگذار باشد. ولي خب به هرحال ايشان مدير هستند و ما نمي‌توانيم مجبورشان كنيم.
اگر واقعا به اين سفت و سختي بود كه شما توصيف مي‌كنيد، كسي مثل اصغر فرهادي مي‌توانست بيايد بالا؟
مگر من فيلم نساختم مگر من بالا نرفتم مگر كسي از من حمايت كرد… ما كارمان را مي‌كنيم. ما دغدغه‌مان و مساله‌مان اين است كه نگرانيم كه آدم‌ها نتوانند اميدوارتر باشند، حركت بايد رو به جلو باشد. تلاش‌مان را مي‌كنيم و فكر مي‌كنيم اين درست است. شايد هم ما اشتباه مي‌كنيم نمي‌دانم. ما چشم به مديريت نمي‌دوزيم. ما در عرصه كاري خودمان بر اساس عقلانيت و انديشه‌مان عمل مي‌كنيم. دوران شمقدري از لحاظ تهيه‌كنندگي پركارترين دوران من بوده. حس مي‌كردم نياز جامعه الان اين فيلم‌هاست… من كارم را مي‌كردم. اصلا مهم نبود اسم من باشد يا نباشد. وظيفه من اثرگذاري و جريان‌سازي است.




ادعاهای خاص محمدمهدی عسکرپور⇐ بخش زیادی از مردم رُم موضوع خانه سینما را می‌دانند!!!/ساختاري شبیه تلویزیون ما فقط در شوروی سابق پیدا می‌شد

سینماژورنال: محمدمهدی عسکرپور که بیشتر از سوابق کارگردانیش به خاطر حضور طولانی‌اش در سمت مدیرعاملی خانه سینما و بخصوص حضور در این سمت به هنگام درگیریهای منجر به بسته شدن خانه سینما شناخته می شود این شبها سریالی به نام “نفس گرم” را روی آنتن دارد.

به گزارش سینماژورنال پخش این سریال باعث شده عسکرپور در خلال برخی اظهارنظرات درباره سریالش نقبی هم بزند به گذشته و درباره خانه سینما واگویه کند.

جالب اینجاست که در اغلب گفتگوهایی که انجام داده هم بیشتر از آن که بخشهای مرتبط با سریالش خواندنی باشد صحبتها و حرفهایی که درباره ماجرای خانه سینما و درگیری با جواد شمقدری داشته در کانون توجه قرار می گیرد.

عسکرپور هفته گذشته در گفتگویی با روزنامه اصلاح طلب “شرق” به تأیید شایعاتی پرداخت که از مذاکره با او برای پذیرفتن معاونت سینمایی دولت دهم احمدی نژاد سخن می گفت(اینجا را بخوانید) و امروز در گفتگو با یک روزنامه اصلاح طلب دیگر یعنی “اعتماد” ادعای جالبی را بیان کرده درباره اینکه حتی مردم رم ایتالیا نیز وقایع مربوط به انحلال خانه سینما را پیگیری می کرده اند!!!

این روزها برای من دوران کسب تجربه‌اي جدید است

به گزارش سینماژورنال عسکرپور درباره روزگار جدیدش که با حذف از مدیرعاملی خانه سینما می گذرد بیان داشته است: این روزها برای من دوران کسب تجربه‌اي جدید است؛ هرچند همیشه تلاش می‌کنم خیلی با گذشته‌ام زندگی نکنم. روزگاری که پشت سر گذاشتیم برای همه قصه معروفی است، چه در داخل کشور و چه در خارج از این مرزها.

بخش زیادی از مردم رم موضوع خانه سینما را می‌دانند

وی ادامه داده است: آن‌قدر روشن هست که یک روز بعد از بازگشایی خانه سینما (که البته من این لفظ بازگشایی را خیلی سخت ادا می‌کنم چون همیشه معتقد بودم خانه سینما باز است) از شبکه رادیویی ایتالیا برای مصاحبه آمدند و مصاحبه‌کننده قصد داشت متوجه شود که یک نهاد صنفی چطور خودش را حفظ کرد؟ در شرایطی که هر نهاد صنفی باید تعطیل می‌شد. مصاحبه‌کننده از من پرسید که مردم ایتالیا دوست دارند این اتفاق را متوجه شوند و من متوجه شدم که بخش زیادی از مردم رم موضوع خانه سینما را می‌دانند.

چه کسی مایل بود خانه سینما آتش بگیرد

عسکرپور درباره مخالفان خانه سینما هم بیان داشته است: برای من جالب بود که برخی دوستان ما در خانه سینما به کسانی کمک کردند که باعث بسته‌شدن خانه سینما شدند؛ مثلا کسی که پرونده‌های سنگین در شورای داوری خانه سینما داشت و ما در جریان آنها بودیم، مایل بود خانه سینما آتش بگیرد؛ چراکه آن پرونده‌های او هم آتش می‌گرفت، تا کسی که فکر می‌کرد با بی‌مهری از صنف کنار گذاشته شده است یا کسانی که برکنار شده بودند، کارهایی در جهت نابودی خانه سینما انجام دادند.

تلاش کردم مانع تحریف وقایع شوم

این مدیر سابق با اشاره به کوششها و تلاشهایش ادامه داده است: تلاش کردم در آن دوران مانع تحریف وقایع شوم. این اواخر احساس کردم اگر کمی جلو برود، تاریخ این‌طور ساخته می‌شود که عسکرپور دوست نزدیک آقای وزیر سابق و شمقدری بود و خانه سینما را بست و ما هم سعی کردیم خانه سینما را نگاه داریم! و به همین سادگی ممکن است همه‌چیز برعکس شود. یکی از تلاش‌های من این بود که سعی کردم برای جلوگیری از تحریف روشنگری کنم. 

عسکرپور که در همه سالهای اخیر شرایط فعالیت تلویزیونی هم برایش فراهم بوده تعابیر خاصی را هم درباره ساختار رسانه ملی اظهار داشته است. وی گفته است: از نظر من، سیستم تلویزیون فرسوده شده است. وقتی وارد سازمان صداوسیما می‌شوید بوی کهنگی را از آن دریافت می‌کنید و شور و نشاط کمی در آن دیده می‌شود و از نظر فیزیکی رخوتی در آن دیده می‌شود. هرچند که این اتفاق به مدیران بر نمی‌گردد که البته کار مدیران هم می‌تواند باشد. مدیران می‌توانند این اتفاق را تا حدی تغییر بدهند و تلویزیون ما سازمانی مطابق با وضعیت روز دنیا شود.

کارگردان “میهمان داریم” ادامه داده است: ما هنوز هم اندر خم یک کوچه هستیم که تلویزیون خصوصی می‌توان داشت یا خیر؟ برای ما که اساسا دستی در ساخت فیلم و سریال داریم، صحبت در مورد ساختار تلویزیون کشورمان در خارج از کشور سخت است. به این دلیل که مشابه چنین ساختاری بخشی از رسانه‌های آن کشور است، نه همه آن.

ساختاري شبیه تلویزیون ما فقط در شوروی سابق پیدا می‌شد

محمدمهدی عسکرپور در تشبیه تلویزیون بیان داشته است: ساختاري شبیه تلویزیون ما فقط در شوروی سابق پیدا می‌شد. ایراد این نیست که ما نمی‌توانیم چنین ساختاری را توضیح بدهیم. ایراد از اینجا شروع می‌شود که حقیقتا خودمان هم این ساختار را متوجه نمی‌شویم. ساختار تلویزیون ما از نظر سیستم ناکارآمد است. درحال‌حاضر شبکه‌هایی که با یک‌هزارم بودجه و کارمندان و امکانات تلویزیون ما اداره می‌شوند به مراتب جذاب‌تر از تلویزیون ما هستند. 

نمیتوان به راحتی در خیابان دوربین گذاشت و فیلم گرفت چون پوششها غیرقابل پخش است

وی افزوده است: بنابراین ما با تلویزیونی مواجه هستیم که نه می‌توانیم بگوییم دولتی است و نه خصوصی. البته قطعا خصوصی نیست و به نظر من این تأثیر خودش را در سریال‌سازی گذاشته است. بخش درخور توجهی از سریال‌های تولیدشده تناسبی با زندگی روزمره آدم‌ها ندارد. مثال ساده آن این است که دیگر نمی‌توان در خیابان به‌راحتی دوربین گذاشت و کار کرد؛ چراکه پوشش‌ها، غیرقابل پخش است و چیزی که در سطح جامعه می‌بینیم با چیزی که از تلویزیون پخش می‌شود همخوان نیست. حالا کدام‌یک باید خودش را به دیگری نزدیک کند؟




عسکرپور بالاخره تأیید کرد⇐ هم پیشنهاد پذیرفتن معاونت سینمایی دولت احمدی‌نژاد را و هم جلسه‌ای که با وزیر ارشاد احمدی‌نژاد داشته!

سینماژورنال: در روزهای بالا گرفتن تقابل خانه سینما و سازمان سینمایی دولت دهم که در نهایت به انحلال خانه سینما منجر شد و البته تمام مدتی که این نهاد تعطیل بود شایعه ای وجود داشت مبنی بر اینکه مدیرعامل آن زمان خانه سینمای یعنی محمدمهدی عسکرپور اولین گزینه دولت دهم محمود احمدی نژاد برای معاونت سینمایی بوده؛ همان معاونتی که بعدها به سازمان بدل شد.

به گزارش سینماژورنال البته که جواد شمقدری رییس سازمان سینمایی دولت دهم هم یکی دو بار به این موضوع اشاره کرده بود اما عسکرپور کمتر درباره آن حرف زده بود.

حالا اما حدودا دو سال بعد از پایان عمر دولت دهم و راه اندازی مجدد خانه سینما، محمدمهدی عسکرپور در گفتگویی تفصیلی که به بهانه روی آنتن رفتن سریال “نفس گرم” با “اعتماد” داشته هم آن شایعه را تأیید کرده و هم درباره دیدارش با محمد حسینی وزیر ارشاد دولت دهم صحبت کرده است.

اینکه می گویند معاونت سینمایی به من پیشنهاد شده، درست است

عسکرپور در پاسخ به این سوال که آیا شائبه اینکه قرار بوده شما معاون سینمایی شوید و از سوی شمقدری هم بیان شده، درست است یا نه می گوید: بله، به من هم در همان مقطع گفته شده بود اما چيزي كه برايم جالب است و از اظهارنظر آقاي شمقدري تعجب كردم اين است كه براي من مثل روز روشن بود كه من نمي‌توانم با دولت دهم كار كنم! بهتر است مثال هم نزنم!

یکی دو جلسه با محمد حسینی صحبت کردیم

وی ادامه می دهد: البته به نظر من آقاي حسيني يك مرد شريف و غيرمسلطي مي‌آمد كه يكي دو جلسه با هم صحبت كرده بوديم و معلوم بود كه نمي‌تواند اداره كند كه در ادامه هم اين موضوع را ديديم. اساسا اختلاف ما با آقاي شمقدري به اين موضوع برنمي‌گردد. زماني مي‌توان اين حرف را زد كه من علاقه داشته باشم در سيستمي باشم، آن‌هم در دولت دهم كه اصلا اين طور نبود. اگر چنين شرايطي بود مطمئنا من ترجيح مي‌دادم چهار سال خارج از ايران زندگي كنم، اما چنين اتفاقي برايم نيفتاد.

كار در آن دولت مي‌توانست لكه ننگي براي فعاليت حرفه‌اي من باشد

محمدمهدی عسکرپور با صراحت بیشتر خاطرنشان می سازد: واقعيت اين است كه من الان با صراحت مي‌گويم، چون آن زمان نمي‌توانستم. كار در آن دولت مي‌توانست لكه ننگي براي فعاليت حرفه‌اي من باشد. آقاي شمقدري اين حرف‌ها را از اين جهت زدند كه دعوا را بكشند به اين سمت كه كسي مي‌خواست در اين سمت باشد، اما چون نشد، حالا دلخور و ناراحت است و چنين مي‌كند. همان زمان اين را گفتم كه آقاي حسيني در بسياري از جاها عدالت را زير پا گذاشت و من به عنوان كسي كه هنوز با هم سلام و عليكي داريم، از ايشان درخواستي داشتم؛ آن هم اينكه كپسولي و خلاصه دو جلسه خودتان را با ما بگوييد. يعني همان جلسه‌اي كه آقاي حسيني هنوز از مجلس راي اعتماد نگرفته بود و پيش از قطعي شدن وزارتش جلسات مختلفي را در دانشگاه پيام نور برگزار مي‌كرد.

جلسه با وزیر ارشاد احمدی نژاد

این کارگردان درباره دیدار با وزیر ارشاد احمدی نژاد بیان می دارد: روزي كه{حسینی} با ما قرار صحبت داشت، من تقاضا كردم اعضاي هيات‌مديره و رييس سه صنف هم حضور داشته باشند و مي‌توانند شهادت بدهند. پيش از جلسه دوستان به من گفتند كه اگر ايشان پيشنهادي به شما دادند، رد نكنيد، همانجا من گفتم كه در اين جلسه مطلقا درباره گزينه معاونت سينمايي حالا هركسي كه مي‌خواهد باشد ما صحبت نمي‌كنيم. ما اينجا آمده‌ايم كه درباره برنامه‌ها حرف بزنيم. اينكه ما برنامه‌اي داريم و اين برنامه مورد علاقه ما است اگر خواستيد از اين برنامه استفاده كنيد و اگر هم نخواستيد عيبي ندارد، برنامه‌تان را اعلام كنيد كه به نقطه‌اي برسيم و مطلقا وارد مصداق نشويم. آن جلسه همچنين شد و فقط درباره برنامه‌ها صحبت كرديم.

در شب بعد هم جلسه ای گذاشتند و درباره مصداقها صحبت کردند

عسکرپور ادامه می دهد: شب بعد جلسه ديگري ايشان با دوستان ديگري داشتند كه اخباري كه به من رسيد مبني بر اين بود كه تنها چيزي كه درباره آن صحبت نشده بود برنامه بوده است و در آن جلسه فقط درباره مصداق‌ها صحبت شده است كه چه كسي بيايد و چه كسي برود بهتر است؛ نتيجه همان جلسه شده بود آقاي شمقدري. بعدتر هم خود آقاي شمقدري اعلام كرد كه من فهميدم آقاي حسيني مي‌خواهد اين كار را بكند (عسکرپور را انتخاب كند) و اين گونه انحراف بزرگي در سينما ايجاد مي‌شد و براي همين هم من گفتم كه من از خودم مي‌گذرم حالا كه اين طور است و اين سمت را قبول مي‌كنم.

واقعا بعضي وقت‌ها به خدا دلم مي‌سوزد براي اين بنده خدا (آقاي شمقدري)

این کارگردان سپس با لحنی تحقیرآمیز درباره شمقدری می گوید: البته واقعا بعضي وقت‌ها به خدا دلم مي‌سوزد براي اين بنده خدا (آقاي شمقدري) . بعضي از همكاران ما نه مي‌توانند فيلمساز موفقي باشند و نه مدير موفقي، هم دوست دارند اين باشند و هم دوست دارند آن باشند، ولي نه اين مي‌شوند و نه آن. گاهي اوقات بيشتر آدم دلش به رحم مي‌آيد تا اينكه بخواهد اينها را يك موجود جدي در نظر بگيرد. هرچند كه رفتارهاي جدي و غيرمترقبه هم از خودشان بروز مي‌دهند ولي به نظرم واقعيت اين است كه آنقدر جدي نيستند كه ما تلقي مي‌كنيم.

 




پاسخ تهیه کننده “پاداش” به شمقدری: گذشت زمان فراموشی می آورد/اصلاحات نقش صابر ابر قبلا انجام شده بود

سینماژورنال: داستان توقیف “پاداش” به دستور جواد شمقدری و بدون توجه به نظر محمود احمدی نژاد رییس جمهور وقت همچنان ادامه دارد.

به گزارش سینماژورنال بعد از صحبتهای تبریزی درباره اینکه احمدی نژاد پخش “پاداش” را بی اشکال دیده بود اما شمقدری اجازه پخش نداد ، شمقدری هم در مقام دفاع از خود از مستقل بودن اداره نظارتش در توقیف و رفع توقیف فیلمها گفت.

شمقدری همچنین دلیل اصلی مشکل “پاداش” را کاراکتری دانسته بود که صابر ابر در آن ایفا کرده بود.

برای آگاهی از سخنان شمقدری اینجا را بخوانید.

این ادعای شمقدری سبب ساز آن شد که مهدی کریمی تهیه کننده “پاداش” در تماس با سینماژورنال و با زیر سوال بردن سخنان شمقدری بگوید: گذشت زمان فراموشي مي آورد. ايشان يادشان نيست که اصلاحات و سانسور نقش “اباذر”-همان نقشی که صابر ابر ایفا کرده- قبلا انجام شده بود و دوستان با وجود اعمال اصلاحات باز هم مجوز نمایش فیلم را صادر نکردند.

به گزارش سینماژورنال “اباذر” کاراکتری از “پاداش” است که مرتب سعی دارد بیرقی را در مدینه بر مزار اهل بیت(ع) نصب کند.




جواد شمقدری: مشکل اصلی “پاداش” کاراکتر صابر ابر بود/شورای پروانه نمایش ما، سفارش رییس جمهور را هم قبول نمی‌کرد

سینماژورنال: یکی از دو فیلم توقیفی کمال تبریزی با عنوان “پاداش” در حالی روی پرده است که همچنان حرف و حدیثهای فراوانی درباره دلایل توقیف هفت ساله این فیلم مطرح است.

به گزارش سینماژورنال تبریزی در چند گفتگوی خود به صراحت از این گفته که محمود احمدی نژاد این فیلم را دیده بود و با اکران آن مشکلی نداشت ولی جواد شمقدری رییس سابق سازمان سینمایی اجازه نمایش فیلم را نداده است.

مستقل از رییس جمهور بودیم

شمقدری اما با اشاره به اینکه سعی میکرده مستقل از دستور، سازمان تحت امرش را اداره کند به “تماشاگران امروز” بیان می دارد: در دوره ما این طور نبود که به توصیه رییس جمهور از ضوابط بگذریم. ما شورای پروانه نمایش داشتیم که به کار{“پاداش”} ایرادهایی گرفت و ما هم قرار بود طبق ضوابط کار کنیم و سفارش هم از هیچ کس حتی رییس جمهور قبول نمی کردیم.

شخصیتی که بیرق داشت…

جواد شمقدری درباره مشکل اداره نظارت متبوعش با “پاداش” بیان می دارد: یکی از مشکلات اصلی فیلم درباره شخصیتی بود که  پرچمی داشت و میخواست بر سر مزار اهل بیت(ع) این بیرق را نصب کند. این کاراکتر با بازی صابر ابر رفتارهای عجیب و غریبی داشت.

وی ادامه می دهد: بعد خود تبریزی قسمتهای بقیع را درآورد. الان در نسخه ای که اکران شده تقریبا اثری از آن نماها و صابر نیست و نقش او خیلی کوتاه شده است.




فرشته طائرپور: بي انصافي است اگر نديده بگيرم “آينه‌هاي روبرو” را با همه موانع در دوران مديريت شمقدري ساختم/بي‌غيرتي است اگر فراموش كرده باشم كه شوراي صنفي نمايش وقت، انواع محدوديتهاي بي‌سابقه را در مسير تنفس فیلم ايجاد كرد

سینماژورنال: در اوضاع سیاست زده پیرامون ما که اغلب سعی می کنند با الصاق خود به سیاستمداران حاکم برای خویش نام و احیانا نانی دست و پا کنند هرازگاه با چهره هایی روبرو میشوی که سعی می کنند با مشی مستقل خویش و بر مدار اخلاق پیش بروند.

به گزارش سینماژورنال سینمای مملکت ما هم پر شده از چهره هایی که تا مدیری روی کار است زبان جز به تملق نمی گشایند و تا مدیر برکنار می شود است که سیاهه ایرادات وی را مرور می کنند.

با این حال هنوز هم هستند چهره های مستقلی که بی درگیری در سیاسی بازی و صرفا بر مدار منطق به ارزیابی کارنامه مدیریتی سینمای کشور می پردازند. از جمله این چهره ها فرشته طائرپور است؛ تهیه کننده بااخلاق سینمای ایران که تولید آثاری چون “گلنار”، “زن دوم” و “آینه های روبرو” را در کارنامه دارد.

طائرپور در یادداشتی که به بهانه اکران “آینه های روبرو” در فرانسه نگاشته به واقعه نگاری برخی اتفاقاتی که حین اکران فیلم در ایران رخ داد هم پرداخته است و در این واقعه نگاری به همان اندازه که از شورای صنفی نمایش دوران شمقدری بابت کارشکنیهایشان گلایه کرده این را هم گفته که آن فیلم را در دوران مدیریت شمقدری ساخته و اکران کرده و بخاطرش جایزه گرفته است.

سینماژورنال با امید اینکه بخش اصلی سینماگران ما به هنگام موضع گیریهای خود بکوشند مانند طائرپور نیمه های پر و خالی لیوان را با هم ببینند یادداشت فرشته طائرپور را ارائه می دهد.

آغاز اکران “آینه های روبرو” با 30 سالن در فرانسه بدون ایرادگیری صاحبان سینما

پخش كننده فرانسوي مي گويد كه با ٣٠سالن اكران “آينه هاي روبرو” را در پاريس و شهرهاي ديگر آغاز مي كند و اميدوار است كه با ٩٠سالن ادامه دهد.
بيش از چهارسال از توليد فيلم گذشته، در بيش از ٢٠٠ فستيوال جهاني شركت كرده، اما نه پخش كننده و نه هيچ صاحب سينمايي در فرانسه، با شانه هاي بالا كشيده، نگفتند كه فيلم جديد نيست، ستاره ندارد، به زبان ديگري است و زيرنويس دارد، مخاطبش خاص است، كارگردانش از مشاهير نيست و بهانه هايي از اين قبيل كه به كرات با طرح آنها، فيلم هاي ايراني در خاستگاه خودشان خاكستر مي شوند.

اینجا جلسات معرفی آثار قبل از اکران برگزار میشود و نه بعد از آن

٣٠ سالن با همت و جديت پخش كننده، دارند آماده اكران مي شوند؛ من و نگار آذربايجاني(كارگردان) دعوت شده ايم تا يك هفته قبل از اكران به پاريس و نانت بياييم براي مصاحبه هاي معرفي و نقد فيلم (كه در اينجا پيش از اكران اتفاق مي افتد نه چند ماه بعد از آن)؛ براي فيلم پوستر زده اند و تبليغ كرده اند؛ آنونس فيلم از مدتي پيش در سينماها دارد نمايش داده مي شود.

سینما آزادی بعد از یک هفته میخواست سرگروه بشود اما شورای صنفی مخالفت کرد
ياد اكران فيلم در ايران مي افتم. ده ها قيد به دست و پاي نداشته اش بستند و گفتند فقط ٦ سالن؛ شهر قم كه مي خواستم شهر آغازگر اكران باشد تا مرا براي تندترين برخوردهاي احتمالي آماده كند، به دستور مسئول وقت ارشاد!!! قبل از اولين سئانس نمايش، سردرهاي سينما را پايين كشيد و جلسه نقد و بررسي اش را منتفي كرد؛ از ارشاد تهران به شهرستانها گفته شده بود فتيله فيلم طائرپور را پايين بكشيد؛ سينما آزادي بعد از اولين هفته نمايش، با ديدن استقبال مخاطبان پيشنهاد داد كه سرگروه بشود، شوراي صنفي نمايش وقت مخالفت كرد؛ سينماسپيده كه به خواست من و بخاطر دانشجويان از همان ابتدا نيم بها اعلام شده بود،از ميزان مراجعه مخاطبان تكراري شگفت زده شده بود.

صداوسیما ضمن تحسین فیلم 80 تیزر حمایتی داد به شرط آن که…

سازمان صدا و سيما ضمن تحسين فيلم اعلام كرد عليرغم غيرقابل پخش بودن فيلم از شبكه هاي تلويزيوني ايران ٨٠ تيزر حمايتي ١٥ ثانيه اي به فيلم مي دهد به شرط آنكه تصويري از شخصيت ترنس فيلم در آن نباشد و لذا تيزر فيلم شد صرفا صداي دو بازيگر روي فهرست اسامي فستيوال هايي كه فيلم در آنها شركت كرده و درخشيده بود در ميان برنامه هايي كه پرمخاطب نبودند؛ نقدهاي حاميانه خبرنگاران و منتقدان مطبوعاتي و رسانه اي، تنها مايه دلگرمي بود…

فيلم در همان ٦سالن، ١٠٠روز روي پرده ماند بي آنكه فروشش به نسبت سئانس هاي چرخشي و سرگرداني كه داشت افت كند.

بی انصافی است اگر ندیده بگیرم که “آینه های روبرو” را در دوران شمقدری ساختم

بي انصافي است اگر نديده بگيرم كه به هر حال “آينه هاي روبرو” را با همه ريسك ها و مشقت ها و موانع، در دوران مديريت شمقدري ساختم و اكران كردم و بخاطرش جايزه هاي مهمي هم گرفتم…

آینه های روبرو
غزل شاکری و شایسته ایرانی در نمایی از “آینه های روبرو”

بی غیرتی است که فراموش کرده باشم شورای صنفی نمایش وقت محدودیتهای بی سابقه ای را برای اکران ایجاد کرد

همانقدر هم بي غيرتي است اگر فراموش كرده باشم كه شوراي صنفي نمايش وقت، بعنوان عامل فعل ارشاد، آگاهانه و عامدانه در گلوگاه اكران، انواع محدوديت هاي بي سابقه را در مسير تنفس “آينه هاي روبرو” ايجاد كرد.

اگر نورچشمی بودم…

شك ندارم كه اگر تهيه كننده “آينه هاي روبرو” يكي از نورچشمي هاي آن دوران بود، ده ها ارگان و سازمان ذيربط و بي ربط پشت سرش صف مي كشيدند و آن را بمثابه پرچم يك فيلم مثال زدني، كه توانسته بدون لغزش، به يكي از حادترين موضوعات اجتماعي بپردازد، بالاي سر مي گرفتند.

شورامردانی که مشغول خوش خدمتی بودند

شورا-مرداني كه در آن ايام، بجاي خدمت به فيلم ها و مخاطبان و سينما، صرفا مشغول خوش خدمتي به ارشادي بودند كه “خانه سينما” را بسته بود، اصلا برايشان مهم نبود كه فيلم هايي مانند “آينه هاي روبرو” حق چه نوع اكراني را دارند؛ برايشان تكاليف مديريت دولتي در قبال تهيه كنندگان اين نوع فيلم هاي اجتماعي (بخصوص با استعداد جلب مخاطب) قابل درك و مطالبه نبود؛ برايشان تعريفي از وظايف و حساسيت هاي كار صنفي، حتي در حق رقيب و مخالف، وجود نداشت.

کارنامه شما باقی مانده و البته “آینه های روبرو” هم مانده است

امروز آنها مجال ميدانداري شان به اتمام رسيده و از پشت ميزهاي تصميم گيري رفته اند، اما كارنامه شان مانده است و خواهد ماند.

“آينه هاي روبرو” هم مانده است و راهي را ادامه مي دهد كه آنها مي خواستند سد كنند…و هميشه آنچه مي ماند، مهم تر است.




پیشنهاد عجیب یک نویسنده: جلوي ماشين شمقدري و دوستانش بخوابيم و نگذاريم كه فيلم سردار سلیمانی را بسازند!!!

سینماژورنال: قابل پیش بینی بود انتشار خبری درباره فیلمسازی با محوریت بخشهایی از زندگی سردار قاسم سلیمانی بحث برانگیز باشد.

این بحثها آن قدر زیاد بود که در نهایت خودِ سردار وارد گود شده و به صراحت از این گفت که علاقه ای ندارد درباره او فیلم ساخته شود.

به گزارش سینماژورنال با این حال بحثها همچنان ادامه دارد و در تازه ترین مورد سیدعلی میرفتاح نویسنده و روزنامه نگار اصلاح طلب با نگارش یادداشتی طنزآلود در “اعتماد” از این گفته که نباید اجازه داد فیلم سردار ساخته شود.

این روزنامه نگار دلیل اصلی خود در این باره را به کیفیت پایین حادثه پردازی در سینمای ایران ربط داده و از این گفته که وقتی حتی نمی توانیم یک نمای اکشن درست و حسابی را در فیلمهایمان به تصویر بکشیم دلیلی ندارد به سراغ زندگی شخصیتی برویم که الگوی تعداد زیادی از جوانان است و ممکن است تصویرسازی بی کیفیت از او به این نمای الگووار لطمه بزند.

سینماژورنال متن کامل یادداشت سیدعلی میرفتاح را ارائه کرده است:

انگار “بن هور” و “ده فرمان” ساخته اند!

من هم موافقم كه پهلوان زنده را عشق است اما هر پهلوان زنده‌اي را كه فيلم نمي‌سازند از زندگي‌اش، يعني الان همه فيلم‌ها ساخته شده و همه شخصيت‌هاي‌مان به پرده سينما راه يافته‌اند الا سردار سليماني؟ حالا اگر هاليوود بوديم و سينما توي مشت‌مان عين موم بود و هر چيزي را كه مي‌خواستيم به طرفه‌العيني مي‌ساختيم و مورد پسند دنيا واقع مي‌شد يك حرفي. يك جوري برنامه مي‌ريزند كه هركس نداند فكر مي‌كند “بن هور” و “ده‌فرمان” كه نه، بلكه “بردمن” و “موسي” و “بوي هود” را اينها ساخته‌اند.

حتی یک تصادف معمولی را نمیتوانیم بازسازی کنیم…

من نمي‌خواهم سينماي ملي‌مان را بي‌اعتبار كنم اما ما تصادف ساده و معمولي را عاجزيم كه در سينما نمايش دهيم. يك تعقيب و گريز معمولي را صد بار گاف مي‌دهيم تا نماي اولش را به آخرش بچسبانيم. كسي كه “تيكن” مي‌سازد حق دارد بيايد زندگي ژنرال‌شان را به تصوير بكشد اما كسي كه “توفان شن” مي‌سازد، سمت سردار سليماني نرود بهتر است.

فخیم زاده با آن ادعا چه افتضاحی درآورد

سردار كه جاي خود دارد توي تلويزيون از پس زندگي يك گروهبان ساده برنمي‌آيند. درجه مهدي فخيم‌زاده در سريال عيدش چه بود؟ استوار؟ ستوان؟ حالا هرچه. مهدي فخيم‌زاده با آن همه واردي و اهن و تلپش بايد مي‌ديديد كه چه افتضاحي درآمده فيلمش. من چند دقيقه ديدم كه در يك رستوران بيوك ميرزايي قرار بود با تير مهدي فخيم را بكشد. آبروريزي بود. هيچ نمي‌فهميدي كي به كي است. “تيكن” را مي‌دادند اين دوستان مي‌ساختند كل سيا را به خاك سياه مي‌نشاندند. همه ترس من اين است كه سردار سليماني را بسازند و همين كارشان باعث شود كه داعش و غير داعش روي‌شان را زياد كنند و گستاخي كنند و… از عرض من نرنجيد.

با همه چیز شوخی کنید به جز سردار سلیمانی

من منكر سينماي ملي نيستم و توان رفيقان فيلمساز را هم واقفم. لذا در كمال تواضع عرض مي‌كنم بلكه خواهش مي‌كنم كه با همه‌چيز شوخي كنيد و درباره همه‌چيز فيلم بسازيد جز سردار سليماني. مگر ما چند سردار داريم؟ حالا بقيه چيزها زيادند و به نظرم به جايي برنمي‌خورد كه چندين فيلم ضعيف بسازند…

یکی فیلم مناسبتی میسازد و کاربران به آن میخندند

يادم آمد يكي هست توي فضاي مجازي كه فيلم‌هاي مناسبتي مي‌سازد و به ايرج ملكي مشهور است. ظاهرا جدي و حساب شده مي‌سازد اما كاربران به آن مي‌خندند و نوع فيلمسازي‌اش را دست مي‌اندازند و برايش مضمون كوك مي‌كنند. عيب ماجرا اين است كه اين رفيق بزرگوار فاصله چنداني با فيلمسازان حرفه‌اي‌مان ندارد و آنها هم همين تصنع و تكلف را درآثارشان دارند منتها قدري‌تر و تميزتر و حرفه‌اي‌تر.

برویم جلوی ماشین شمقدری بخوابیم…

من البته حساب چند فيلمساز بزرگوار را كه آبروي هنر كشورند از بقيه جدا مي‌كنم اما با همه اينها معتقدم كه اگر شده برويم جلوي ماشين شمقدري و دوستانش بخوابيم نگذاريم كه فيلم حاج قاسم را بسازند. اين محبوبيت ارزان به دست نيامده و نبايد مفت و مسلم از دستش داد. اصلا سليماني هر چقدر از ديده‌ها پنهان باشد و جلوي دوربين نيايد هم براي خودش بهتر است و هم براي طرفدارانش و هم براي‌شأن نظامي مملكت. ما هرچه را كه در چنته داريم نبايد رو كنيم يعني حتي اگر ريدلي اسكات هم مي‌خواست چنين پروژه‌اي را پيش ببرد بايد جلويش را مي‌گرفتيم. سليماني كه رمبو و جيسون بورن نيست.

موضوع برای فیلمسازی کم نیست

مي‌خواهيد فيلم جذاب و اكشن بسازيد موضوع كم نيست. چرا از تخيل خود استفاده نمي‌كنيد؟ سردار سليماني خود نماد صدها جوان و جوان‌پيري است كه موي خود را در عمليات‌هاي نظامي سپيد كرده‌اند و هركدام براي خود يلي هستند اما دخلي به فيلم و سينما ندارند و نمي‌شود بلكه نبايد دراماتيزه‌شان كرد و به تقليد از هاليوود فيلم‌شان را ساخت.

کدام مضمون سیاسی را آبرومند کار کرده اند

بحث قداست و شأنيت اين بزرگان يك طرف بحث توان نظامي ايران يك طرف. باز برگردم به بضاعت فيلمسازي‌مان. فيلم‌هاي هسته‌اي تلويزيون را ببينيد. بيشتر باعث خنده و شوخي است. شما به من بگوييد دوستان ما كدام فيلم را خوب و جذاب ساخته‌اند و از پس كدام مضمون سياسي و نظامي آبرومند برآمده‌اند تا بگذاريم با خيال راحت بروند سراغ موضوعاتي به اين مهمي و حساسي. واي به حال‌مان كه بخواهند عشق و عاشقي و درام را هم داخل در سينما كنند و رابطه‌هاي عاطفي را هم به تصوير بكشند.

قاچ زین را بچسبید، اسب سواری پیشکش

عجله نكنيد. اين سينما با اين مخاطب كاري زمين مانده ندارد و ماموريتي در اين باره بر دوشش سنگيني نمي‌كند. به همين فيلم‌هاي آپارتماني قناعت كنيد و قاچ زين را بچسبيد، اسب‌سواري پيشكش. گيرم كه خوب ساختيد. كيست كه بيايد ببيند؟ مگر “روباه” افخمي را كسي مي‌بيند؟ مگر شما براي كسي حوصله سينما گذاشتيد؟




فریدون جیرانی: کاش در دوم خرداد ۷۶ ناطق نوری رییس جمهور می‌شد!/شمقدری به من گفت اگر زودتر فهمیده بودم نمی‌گذاشتم “سنتوری” توقیف شود/پرده‌دری فیلمفارسیها را روشنفکران باب کردند

سینماژورنال: فریدون جیرانی فارغ از جایگاهش به عنوان یک نویسنده و کارگردان در سینمای ایران همواره بواسطه تحلیلهای سینمایی اش هم در کانون توجه بوده است.

به گزارش سینماژورنال او جزو معدود سینماگران سینمای ایران است که به دلیل سابقه سالها روزنامه نگاری همواره نقطه نظرات جالب و خواندنی خود را درباره دوره های مختلف سینمایی داشته است و البته همین نقطه نظرات بود که باعث شد برنامه “هفت”اش به سرعت به یکی از برنامه های پربیننده تلویزیون تبدیل شود.

کافیست وضعیت “هفت” بعد از خروج جیرانی و حضور یک مجری با حداقل تحلیل سینمایی را با “هفت”جیرانی مقایسه کنیم تا بفهمیم اهمیت مطالعات سینمایی و البته روزآمد بودن تا چه حد میتواند در دوری یک برنامه تلویزیونی از تکرار کارگر باشد.

این کارگردان که آخرین ساخته اش “خوابزده ها” به تازگی به شبکه خانگی آمده در تازه ترین گفتگویش با سعید مروتی در “بانی فیلم” هم سعی کرده نکات ارزنده و کمتر شنیده شده ای را درباره ادوار مختلف سینمای ایران بیان کند.

موج نوی سینمای ایران نقش مفیدی برای سینما نداشته است

به گزارش سینماژورنال فریدون جیرانی در تحلیلی عجیب پرده دریهای فیلمفارسیهای ابتدای دهه 50 را ناشی از روش سینمایی روشنفکران می داند و می گوید: سینمای روشنفکری از “قیصر” به بعد باعث میشود شکل طبیعی سینمای ایران نابود شود. آن تنوع ژانری که سینما در سال 47 داشت با وجود سطح نازلش از بین رفت و کنار سینمای روشنفکری یک سینمای لاتی و جاهلی مسلط شد که در سطح نازلی قرار داشت. من برخلاف تصور خیلیها معتقدم موج نوی سینمای ایران نقش مفیدی بر سینما نداشته است. به گزارش سینماژورنال جیرانی در توجیه این ماجرا بیان می دارد: روشنفکر این دوران دچار بی هویتی شده و احساس میکند هویتش در این جامعه پا در هوا که نه سنتی است و نه مدرن، گم شده. جامعه هم دچار تحول شده و از سوی دیگر برداشتن سانسور باعث میشود از سال 48 بی پروایی در سینما رواج پیدا کند. این اتفاق نصف تماشاگران را که حاشیه نشینهای شهرها بودند از سینما جدا کرد.

پرده دریهای فیلمفارسی را روشنفکران باب کردند

جیرانی ادامه می دهد: تماشاگران فیلمفارسیها که در سالهای 45 و 46 به دیدن فیلمهای فردین می آمدند حالا با یک سری فیلمهای بی پرده مواجه بودند که اتفاقا روشنفکرها آنها را باب کردند. آن صحنه های بی پروا و پرده درانه از سینمای روشنفکری شروع میشود و بعد به سینمای فارسی می رسد. علت حمله مردم به سینما در جریان انقلاب هم ناشی از همین نوع سینما بود.

از کیمیایی بگیر تا مهرجویی و حاتمی همه جامعه مدرن را می زنند

این کارگردان سینما نگاه انتقادی هم به سینمای چهره هایی چون کیمیایی و مهرجویی و حاتمی در آن دوران داشته و می گوید: وقتی شاه همه احزاب را تعطیل کرد و اجازه نفس کشیده به مخالفان را ندارد همه چیز بسته شد و از دلش یک سینمای مرخرف فارسی بیرون زد که وقاحتش تماشاگر را پس زد. وی می افزاید: از آن طرف یک سینمای روشنفکری به وجود آمد که خودش ضدتجدد و جامعه مدرن بود. از کیمیایی بگیر تا مهرجویی و حاتمی همه جامعه مدرن را می زنند. آدم مدرن فیلم “پستچی” آدم مزخرفی است و میخواهد خوکدانی راه بیندازد.

مجله “فیلم” در خدمت سیاستهای مدیران سینمایی دهه 60

فریدون جیرانی درباره نقش مجله “فیلم” در کمک به سیاستهای گلخانه ای دهه شصت با صراحت بیان می دارد: نگاه مدیران دهه 60 به سینما نگاه روشنفکری است..و این یک واقعیت است که مجله “فیلم” در تعمیم نگاه روشنفکری مدیران دهه شصت به مدیران سینما کمک می کرد. نکته اش اینجاست که سینما را نمیشود با نگاه روشنفکرانه رشد داد. با این نگاه میشود از سینمای روشنفکری حمایت ولی نمیشود از کل سینما حمایت کرد.

 کاش در دوم خرداد 76 ناطق نوری رییس جمهور می‌شد!

کارگردانی که در دوران برآمده از دوم خرداد توانسته بود آثاری چون “آب و آتش” و “قرمز” را بسازد یک واقعیت تلخ را هم درباره نتیجه گیری خودش نسبت به تحولات اصلاحات بیان می کند. جیرانی می گوید: من در این سالها به نتیجه تلخی رسیده ام. کاش در دوم خرداد 76 ناطق نوری رییس جمهور میشود! اگر ناطق نوری رییس جمهور می شد بعدها خیلی از اتفاقات دیگر نمی افتاد و جامعه به شکل طبیعی تری جلوی می رفت. به گزارش سینماژورنال جیرانی می افزاید: آن شتابی که اصلاح طلبان بعد از دوم خرداد در تغییر جامعه داشتند همخوانی با شرایط جامعه نداشت و همین بعدها باعث شد راست افراطی قدرت بگیرد.

 شمقدری گفت اگر زودتر فهمیده بودم نمی گذاشتم “سنتوری” توقیف شود

این فیلمساز کهنه کار درباره حضور جواد شمقدری در دولت اول احمدی نژاد می گوید: در دولت اول احمدی نژاد که شمقدری مشاور هنری رییس جمهور بود هم دست از مخالفت با مدیران سینمایی برنداشت و مخالف جدی جعفری جلوه و صفارهرندی بود. به گزارش سینماژورنال جیرانی با اشاره به اینکه شمقدری مخالف توقیف “سنتوری” بوده است ادامه می دهد: یک روز از شمقدری درباره اکران “سنتوری” پرسیدم و او گفت اگر من زودتر فهمیده بودم نمی گذاشتم “سنتوری” توقیف شود.

 ده نمکی متعلق به سینمای دولتی است

فریدون جیرانی برخلاف بسیاری که مسعود ده نمکی را محصول بخش خصوصی می دانند او را زاییده دولت احمدی نژاد دانسته و درباره وی می گوید: ده نمکی متعلق به سینمای دولتی است و ربطی به سینمای خصوصی ندارد. او متعلق به سینمایی است که دولت از او حمایت کرده ولی بعد به دلیل فروش “اخراجیها1” برای کارهای بعدی خودش سرمایه گذار پیدا کرده است.

 شمقدری خیلی هم اهل بستن فضا نبود

جیرانی درباره اوضاع سینمایی دوران شمقدری بیان می دارد: داستان این طوری نیست که ما فکر کنیم عرصه فرهنگی در زمان شمقدری کاملا بسته بوده است. شرایط سیاسی جامعه به دلیل وقایع 88 تقابلی ایجاد کرده بود که جریان روشنفکری مذهبی باور نداشت شمقدری خیلی هم اهل بستن فضا نیست. روشنفکری مذهبی قائل به همکاری با شمقدری نبود. به گزارش سینماژورنال شمقدری می افزاید: من معتقدم برخی از فیلمسازان که حتی اقدام به گرفتن پروانه از شمقدری نمی کردند اگر با او وارد گفتگو می شدند می توانستند پروانه بگیرند.




فرهاد اصلانی: باید به مدیریت شمقدری دست مریزاد گفت/ابوالقاسم طالبی مرد شریفی است/با میرکریمی موافق نبودم/گفته‌های حاتمی‌کیا رعب و وحشتی را در جشنواره ایجاد کرد/محمدرضا عباسیان “بخاطر پونه” را کنار گذاشت

سینماژورنال: فرهاد اصلانی از جمله بازیگران سینمای ایران است که نمیتوان او را به خط و ربط سیاسی خاصی نسبت داد.

همین مساله بوده که باعث شده وی هم در آثار حسین فرحبخش ایفای نقش کند، هم در فیلمی به کارگردانی رضا میرکریمی، هم اثری محصول رخشان بنی اعتماد، هم فیلمی به کارگردانی انسیه شاه حسینی و هم کاری از مازیار میری.

به گزارش سینماژورنال همین ویژگی است که باعث شده اصلانی در تازه ترین گفتگوی خود که با فرانک آرتا در “شرق” انجام شده نیز بی پروا و صرفا از کانال ذهنی خویش به رصد اتفاقات چند سال اخیر سینما بپردازد.

البته که این سیاسی نبودن به شدت هم به کمک وی آمده تا دورنمایی نسبتا واقعی از اوضاع و احوال سینمای ایران را پیش روی مخاطب بگذارد.

با نامه میرکریمی موافق نبودم

به گزارش سینماژورنال فرهاد اصلانی با انتقاد از انصراف میرکریمی از داوری “یه حبه قند” در جشنواره بیست و نهم می گوید: پاییز 88 “یه حبه قند” را کار کردیم که کاری گروهی و پرانرژی بود اما میرکریمی با نگارش نامه ای که شاید ما خیلی با آن موافق نبودیم به شورای داوری جشنواره اظهار کرد فیلم را داوری نکنید. با این کار عملا خودش را مقابل جریان حاکم بر سینما قرار داد و فیلم قربانی شد.

طالبی مرد شریفی است

اصلانی درباره دلایل رد کردن پیشنهاد بازی در “قلاده های طلا” بیان می دارد: ابوالقاسم طالبی مرد شریفی است و من به ایشان گفتم خیلی خوشحال میشوم که در فیلمهای سیاسی بازی کنم اما به شرطی که به اندازه کافی از وقایع مهم فاصله گرفته باشیم تا نگاهمان در فیلم، حاصل عصبانیتمان نباشد! به گزارش سینماژورنال اصلانی ادامه میدهد: البته که باید فیلمهایی دیگر با روایتهای دیگر از این اتفاقات سیاسی اجازه ساخته شدن داشته باشد تا تصویرسازی کاملی صورت گیرد.

کاراکترم در “خصوصی” آن روزنامه نگار اصلاح طلب نیست

فرهاد اصلانی درباره شائبه های شباهت کاراکترش در “خصوصی” با “الف.گاف” اظهار می دارد: این کاراکتر آن روزنامه نگار اصلاح طلب نیست. ترجیح می دهم از شخص خاصی به عنوان الگویم در این نقش صحبت نکنم اما در فیلم نشانه هایی گذاشتم که معلوم میشود چه کسی مدنظرم بود.

فرحبخش آدرس غلط داد تا فیلم ممیزی نشود

اصلانی با اشاراتی که به نظر می رسد به یارغار پرحاشیه احمدی نژاد بازگردد می افزاید: در این فیلم رادیکالها نشانه گرفته شده بودند و حسین فرحبخش آدرس غلط داد تا فیلم دچار ممیزی نشود. یادمان نرود این فیلم در دوره محمود احمدی نژاد ساخته شد!

فرهاد اصلانی
فرهاد اصلانی

باید به مدیریت شمقدری دست مریزاد گفت که پای فیلمش ایستاد

فرهاد اصلانی با انتقاد از فشارهایی که جلوی اکران طبیعی “خصوصی” را گرفتند ادامه می دهد: من همان سال سیمرغ بهترین بازیگر را گرفتم اما شرایط اکران فیلم با مشکلاتی مواجه شد. البته باید به آن مدیریت{جواد شمقدری} بابت آن تصمیم گیری دست مریزاد گفت چون پای فیلمی که مجوزش را داده بود، ایستاد در حالی که مدیریت فعلی این گونه نیست.

در جشنواره سی و یکم بازار فیلمهای رانتی داغ بود

به گزارش سینماژورنال فرهاد اصلانی با اشاره به جشنواره سی و یکم فیلم فجر-یعنی همان جشنواره ای که آثاری چون “استرداد”، “برلین منهای هفت”، “عقاب صحرا” و “فرزند چهارم” در آن حضور داشتند- بیان می دارد: بازار فیلمهای رانتی در آن سال داغ بود. من فقط در “بخاطر پونه” بازی کردم چون از جنس دیگری بود.

عباسیان با فیلم مشکل داشت

وی درباره مشکل دبیر آن زمان جشنواره فجر با این فیلم ادامه می دهد: فیلم درباره اعتیاد بود اما برخی در پشت پرده فیلم را در ردیف فیلمهایی از نوع خیانت جلوه دادند و به طور مشخص محمدرضا عباسیان دبیر وقت جشنواره مقابل فیلم ایستاد و آن را از جشنواره کنار گذاشت.

مجبور شدند فیلمهای احمدی نژاد را مدیریت کنند

این بازیگر بااخلاق درباره حضورش در جشنواره سی و دوم فیلم فجر با فیلم پرحاشیه “قصه ها” می گوید: آن دوره جشنواره به روزهای ابتدای ریاست جمهوری حسن روحانی متصل شد و مجبور شدند مجموعه فیلمهای دوره احمدی نژاد را مدیریت و اکران کنند.

فرهاد اصلانی
فرهاد اصلانی

گفته های حاتمی کیا رعب و وحشت ایجاد کرد

اصلانی ادامه می دهد: در افتتاحیه تکلیف روشن شد که داستان به این سادگیها نیست. حمله ای که به سعید راد شد را به یاد بیاورید. به گزارش سینماژورنال فرهاد اصلانی با اشاره به صحبتهای حاتمی کیا که در جشنواره سی و دوم با “چ” حاضر بود می افزاید: گفتگوهای حاتمی کیا رعب و وحشتی در فضای جشنواره به وجود آورد ضمن اینکه داوران تحت فشار تصمیماتشان را عوض کردند و ارزش کار دو بازیگر را در دو فیلم، زیر سوال بردند؛ چه به کسی که جایزه دادند و چه به کسی که جایزه ندادند.

هر هنرمندی که با مدیران لابی داشته باشد برنده است اما من الویتم مخاطب است

فرهاد اصلانی در انتهای گفته هایش هم نکته ظریفی را درباره دلیل مشکلات فراوان عرصه فرهنگ و هنر ایران بیان می کند. وی می گوید: به عقیده من سیاست گذاری در حوزه فرهنگ و علی الخصوص سینما با توجه به خاستگاه نظام و کشور رقم نمیخورد بلکه با توجه به علایق دولتها شکل می گیرد.

اصلانی تاکید می کند: بنابراین هر هنرمند اعم از کارگردان، بازیگر و تهیه کننده که لابی قدرتمندی با مدیران دولتی داشته باشد برنده است اما من به عنوان بازیگر علاقمندم الویت کاریم در ارتباط با مردم تعریف شود.