1

واقعه‌نگاری مهرجویی از “بازداشت در دوبی” و “گرفتاری در پاریس” در انتظار مجوز ارشاد

سینماژورنال: داريوش مهرجويي را بيشتر با فيلم‌هايش مي‌شناسيم، اما او غير از فيلم‌سازي، هم ترجمه مي‌كند و هم داستان مي‌نويسد. قبلا «در خرابات مغان» و «به خاطر يك فيلم بلند لعنتي» او منتشر شده است.

به گزارش سینماژورنال او اخيرا سومين رمانش با نام «آن رسيد لعنتي» براي چاپ داده است، كتابي كه خودش مي‌گويد موضوعش حرص و آز است. در واقع داستاني درباره گذر از برزخ است. اين كتاب از سوي نشر به‌نگار در نمايشگاه كتاب منتشر خواهد شد.

مهرجویی در خلال گفتگو درباره این کتاب با “اعتماد” نکاتی را هم بیان کرده درباره انتشار دو کتاب با عناوین “خاطرات پاریس” و “عوج کلاب” که اولی ماجرای گرفتاری اش در پاریس را روایت می کند و دیگری ماجرای بازداشتش در دوبی.

سینماژورنال متن کامل گفتگوی مهرجویی را ارائه می دهد:


رمان «آن رسيد لعنتي» چه زماني نوشته شده است؟ در مورد داستان اين رمان توضيح مي‌دهيد؟
اين رمان را دو سال پيش نوشته‌ام. رمان «آن رسيد لعنتي» تم حرص و آز دارد كه از طريق ديگر سفر به يك زندگي جديد را دنبال مي‌كند. موضوع داستان، يك كارگردان تلويزيوني است كه سريالي ساخته و صداوسيما قرار است پولي را بابت آن بپردازد. كارگردان براساس اينكه اين پول به دستش خواهد رسيد، زندگي‌اش را دگرگون مي‌كند و براي همين با چالش‌ها و مشكلاتي مواجه مي‌شود. اين داستان در واقع درباره گذر از برزخ و رسيدن اين پول به شخصيت اصلي رمان است.
اين تم حرص و پولدار شدن در رمان ديگرم يعني «سفر به سرزمين فرشتگان» هم وجود دارد. با اين تفاوت كه در اين رمان علاوه بر اين مضمون، موضوع معصوميت و خوش‌قلبي در جريان فريبكاري‌هاي مالي و گول خوردن‌ها هم در نظر گرفته شده است. داستان «سفر به سرزمين فرشتگان» روايت يك زوج فريب‌خورده است كه گرفتار آگهي‌‌هاي تبليغاتي مثل برنده شدن چند ميليون دلاري جايزه شده‌اند و براي رسيدن به اين جايزه مسيري را طي مي‌كنند. «سفر به سرزمين فرشتگان» در واقع روياي توهم‌آميزي است كه بيشتر ما داريم و حاصل دلخوشي‌هايي است كه براي چيزهاي كوچكي مثل بردن يك جايزه ايجاد مي‌شود و در نهايت زندگي‌ها را تحت‌تاثير قرار مي‌دهد.
اين رمان چند سال در انتظار مجوز چاپ بود و آيا تغييراتي هم در آن اعمال شده است؟
نه، تا آنجا كه من اطلاع دارم هيچ تغييراتي در آن اعمال نشده است. البته اطلاعات بيشتر در اين مورد را مي‌توان از ناشر پرسيد.
اين سوال را از اين بابت پرسيدم كه قبلا در خبرها و همزمان با چاپ رمان ديگر شما، «در خرابات مغان» اعلام شد كه «آن رسيد لعنتي» هم براي دريافت مجوز به ارشاد فرستاده شده است…
نه، اين‌طور نبود. من رمان «آن رسيد لعنتي» را بعد از «در خرابات مغان» نوشتم. حتي در مورد «در خرابات مغان» هم تصور اشتباهي در آن زمان ايجاد شد. اسم واقعي اين رمان «خدا در كازينو» است، در صورتي كه همه فكر مي‌كنند كه كتاب در رابطه با حافظ نوشته شده است موضوع ديگري دارد. داستان «در خرابات مغان» درباره يك بچه مسلمان ايراني است كه بعد از روزگاري مجبور شده در يك كازينو كه پدر زنش كارمند آن بوده است كار كند. تمام اعمال اسلامي‌اش مثل نماز و روزه‌اش سرجاي خودش است، اما از بد روزگار در فيلادلفيا و آتلانتيك سيتي، مركز كازينوهاي امريكا زندگي و كار مي‌كند.
به جز «آن رسيد لعنتي» كتاب‌هاي بعدي من همه بعد از «در خرابات مغان» نوشته شده است.
در خبرها اعلام شده بود دو كتاب «خاطرات پاريس» و «عوج كلاب» هم براي مجوز به ارشاد ارايه شده‌اند؛ در مورد آنها توضيح مي‌دهيد؟
دو كتاب خاطره هستند كه يكي از آنها مربوط به سال‌هاي اول بعد از انقلاب مي‌شود. من يك دوره سه‌چهار ساله را در پاريس بودم. آن زمان ما را به فستيوال كن براي فيلم «مدرسه‌اي كه مي‌رفتيم» دعوت كردند و با وجود اينكه ويزاي ما صادر شد فيلم توقيف شد و به جشنواره نرسيد و در آنجا ماندگار شديم. اين خاطره، داستان سه يا چهارسالي است كه من در آنجا بودم. داستان «عوج كلاب» هم سوءتفاهمي است كه در دوبي رخ داد و من را به خاطر چند قرص آسپرين و سرماخوردگي دستگير كردند و خلاصه چهار شب من را بازداشت كردند.
«آن رسيد لعنتي» يا رمان ديگرتان به نمايشگاه كتاب امسال مي‌رسد؟
احتمالا مي‌رسند، اما از كتاب‌هاي خاطرات خبر ندارم كه مجوز گرفته‌اند يا نه.
از كتاب‌ها و ترجمه‌هاي ديگرتان در نمايشگاه امسال چاپ جديدي منتشر خواهد شد؟
اطلاعي ندارم. دو رمان و چندتا كتاب ترجمه دارم. مي‌دانم كه كتاب «جهان هولوگرافيك» تا الان به چاپ چهلم رسيده و فكر مي‌كنم كه چاپ جديدتر آن اين روزها بيرون بيايد.
شما فيلم مي‌سازيد و حرفه اصلي‌تان كارگرداني است و در كنار آن كار ترجمه و كارگرداني تئاتر هم مي‌كنيد. چرا سراغ نوشتن رمان رفتيد؟ داستان‌نويسي چه ويژگي داشت كه با فيلمسازي نمي‌شد بيانش كرد؟
هركسي مي‌تواند در عين حال چند كار را همزمان انجام دهد و مجبور نيست كه تنها در يك حوزه كار كند. در واقع من بيشتر نويسنده‌ام و تمام سناريوهايم را هم خودم نوشته‌ام. هميشه آرزويم اين بوده كه يك رمان‌نويس شوم و بنويسم. در اين ميان به سينما هم خيلي علاقه داشتم. اما شما تا بخواهيد يك فيلمي را شروع كنيد و به سرانجام برسانيد يكي دو سال زمان مي‌برد. در اين بين شما چه كار بايد كنيد؟ من ترجيح مي‌دهم بنشينم رمان بنويسم و ترجمه كنم.




داریوش مهرجویی: نظارت سینمایی تبديل به رد كردن شده است/فقط مي‌شود نشست و دعا كرد كه مشكلي پيش نيايد

سینماژورنال: داريوش مهرجويي قرار است «غرب واقعي» را روي صحنه ببرد. اين كارگردان برجسته كه آثار سينمايي درخشاني چون «گاو»، «هامون» و «اجاره‌نشين‌ها» را در كارنامه‌اش دارد براي دومين بار در مقام كارگردان تئاتر اثري از سام شپارد را اجرا خواهد كرد.

به گزارش سینماژورنال او كه پيش‌تر نمايش «درس» اثر يونسكو را با بازيگران مطرحي چون امير جعفري و طناز طباطبايي در مجموعه تماشاخانه ايرانشهر به صحنه برده بود، اين بار مسير متفاوتي را در پيش گرفته است که درباره آن به “اعتماد” می گوید: « دوستان كرج برنامه‌اي گذاشته بودند. متني نوشته بودند و مرا دعوت كردند. خب به نظر من بچه‌هاي با استعداد و حرفه‌اي آمدند و قرار شد با هم همكاري كنيم. من قبلا دوتا از كارهاي سام شپارد را يكي كودك مدفون و ديگري غرب واقعي را از مجموعه آثار اين نمايشنامه‌نويس انتخاب و ترجمه كردم كه توسط نشر هرمس چاپ شد. هميشه دوست داشتم آنها را به صحنه ببرم. خوشبختانه فرصتي پيش آمد كه توانستم غرب واقعي را با مجموعه‌اي از بچه‌هاي كرج كار كنيم و اميدوارم كه بتوانيم بعد از اينجا، اين كار را در سالن‌هاي ديگر هم به صحنه ببريم.»

کرج فرقی با تهران ندارد
در سال‌هاي اخير كه مركزگرايي بدل به يكي از مشخصه‌هاي هنر در ايران شده است، اين رفتار مي‌تواند بسيار معنادار و البته قابل تحسين باشد. مركزگرايان غالبا عدم امكانات و عدم استقبال را علت مركزگرايي‌شان مي‌دانند. واقعيت هم اين است كه در اين نگرش هر جايي حتي كرج مي‌تواند به عنوان يك مكان حاشيه‌اي تلقي شود. داريوش مهرجويي اما نگاهي كاملا متفاوت دارد. «كرج يكي از شهرهايي است كه خيلي پيشرفت كرده و فرقي با تهران ندارد. نه تنها فرقي ندارد بلكه مشكلاتي مثل آلودگي هوا هم در اينجا وجود ندارد. به هيچ‌وجه حس نمي‌كنم كه جاي حاشيه‌اي و بدون امكاناتي دارم كار مي‌كنم. يك شهر خيلي مدرن و امروزي است كه برج‌هاي بلند، فروشگاه‌هاي بزرگ و خوب و همه آنچه يك شهر مدرن امروزي بايد داشته باشد را دارد.»

در فرانسه در تئاتر بازی هم میکردم
سينما و تئاتر خويشاوندي ديرسالي با هم دارند. سينماگراني كه در حوزه تئاتر فعال بوده‌اند، بسيارند. اما مهرجويي در ايران بيش از هر چيز به عنوان يك سينماگر شناخته شده است. مهرجويي با اشاره به اينكه به عنوان بازيگر تئاتر هم فعاليت كرده است، گفت كه تئاتر دلمشغولي و علاقه‌مندي هميشگي او بوده است. « رشته اصلي تحصيلي من فلسفه بود ولي رشته فرعي من هنرهاي تئاترال بود كه شامل تئاتر، سينما و تلويزيون مي‌شود. بنابراين از همان قديم پيگير آثار درام‌نويسان برجسته‌اي مثل يونسكو، آلبي، ويليامز و ميلر، اونيل، بكت و غيره بودم. حتي در دانشگاه UCLA  من نمايشنامه مادمازل ژولي را كه از معروف‌ترين آثار استرينبرگ است، به صحنه بردم كه خودم هم در آن بازي كردم. به همين دليل من هميشه تئاتر را هم دوست داشتم هم پيگير بودم و دوست داشتم كه كار كنم.»

دی.وی.دی “درس” به زودی منتشر می شود
كارگردان فيلم ماندگار «اجاره‌نشين‌ها» در گفت‌وگويش يك خبر هم دارد و آن هم اینکه «قرار است فايل تصويري تئاتر «درس» به زودي منتشر شود. در اين كار نظر تماشاچي‌ها، پشت صحنه، تمرين‌ها و خود اجرا هم هست.»

سینما هم وارد کار شده
از فضاي اين اثر پرسيدم و او گفت: « در اين كار يعني غرب واقعي من سينما را هم وارد كار كرده‌ام. در واقع تكه‌هايي از فيلم را با كار قاطي كرده‌ام كه فكر مي‌كنم خوب از آب درآمده.»

در تئاتر کارگردان هنگام اجرا کاری از دستش برنمی آید
بي‌ترديد وقتي كارگرداني برجسته از سينما پا به عرصه كارگرداني تئاتر مي‌گذارد، مي‌تواند پاسخي قابل تامل درباره شباهت و تفاوت‌هاي اين دو حوزه داشته باشد. پرسشي كه همواره كم‌و‌بيش وجود داشته و حتي گاهي در ارزش‌بخشي به يكي در مقابل ديگري نيز به كار رفته است. «به نظر من هر كدام خصوصيت خودشان را دارند و وجوه خاص خودشان را. هم تئاتر و هم سينما ولي خب از طرفي هم شبيه به هم هستند. اما در تئاتر كارگردان بعد از انجام تمرينات و وقتي تئاتر روي صحنه مي‌رود كاري از دستش برنمي‌آيد و كاملا دست بازيگرهاست. فقط مي‌تواند اميدوار باشد كه همه‌چيزهايي كه در تمرينات انجام شده روي صحنه هم اجرا شود چون به هر حال گاهي بازيگران تحت تاثير فضا و مواجهه بي‌واسطه‌اي كه با تماشاچي دارند، ممكن است اكت‌هاي متفاوتي بروز دهند يا چيزي را اضافه و كم كنند. عدم كنترل لحظه‌اي يكي از مسائل تئاتر است كه كارگردان نمي‌تواند اثري در لحظه اجرا بگذارد».

موقع اجرا فقط مي‌شود نشست و دعا كرد كه مشكلي پيش نيايد

اما تاكيد مي‌كند كه «شما در سينما مي‌توانيد پلاني را بارها تكرار كنيد تا به آنچه مي‌خواهيد برسيد. ولي اين اتفاق در تئاتر تنها در تمرين ممكن است. موقع اجرا فقط مي‌شود نشست و دعا كرد كه مشكلي پيش نيايد. البته وقتي بچه‌ها حرفه‌اي باشند و خوب تمرين شده باشد اين امكان خيلي كمتر است.» هرچند وي معتقد است اساسا فضاي تئاتر نسبت‌به‌قبل تفاوت چشمگيري پيدا كرده است. «خب فضا وامكانات تئاتر هم مثل سابق نيست كه مثلا لازم باشد بازيگر داد بزند تا صدايش به همه جاي سالن برسد. مي‌توانند ميكروفن‌هاي مخصوص داشته باشند و صداي خوبي را به مخاطب منتقل كنند. تئاتر مديوم جالبي است و براي من خيلي جذاب است. هر چند در نهايت كم و بيش مثل فيلم است. برايم فرقي ندارد. هر دو هوش و ذكاوت و حس و بقيه موارد لازم براي خلق يك اثر خوب را لازم دارند.»

نظارت تبديل به رد كردن شده است
مهرجويي فيلمساز اما دل خوشي از حال‌و‌روز سينماي ايران ندارد. «سيستم كنوني نظارت اصلا مناسب نيست. نظارت تبديل به رد كردن شده است. تمام موهبت‌هايي كه دولت در اختيار اين نهادها گذاشته مثل هزينه‌هايي كه بايد صرف سينما شود، صرف جوان‌هاي تازه‌كاري شود كه قرار است باعث تعالي سينما شوند، الان به عده خاصي مي‌رسد. برخي از اين مديران فقط به فكر خودشان هستند. فقط مي‌گويند خودي خودي خودي! و ما هم اين وسط شده‌ايم نخودي!»

يك سيستم انحصارگراي زشت كه بر سينماي ما حاكم شده
مترجم «جهان هولوگرافيك» كه دل ‌پري از برخي مديران و دست‌اندركاران اين روزهاي سينما دارد، مي‌گويد: «اين يك سيستم انحصارگراي زشت است كه بر وضع سينماي ما حاكم شده. امتيازات فقط به عده خاصي تعلق مي‌گيرد. خودشان اكران دارند، خودشان سالن‌هاي خوب سينما را دارند، خودشان بهترين سرگروه‌هاي سينمايي را دارند و ما نخودي و بيخودي هستيم و بايد كنار برويم. اين زشت و وقيح است. اميدوارم هرگز سينماي جهان نفهمد ما چه وضعي داريم. در بقيه جهان، جاهايي مثل مركز سيناتوگرافيك فرانسه اين‌طور نيست. آنها توجه مي‌كنند، هزينه مي‌كنند، ميدان مي‌دهند به جوان‌هايي كه مي‌خواهند وارد اين حوزه شود تا هنر سينما تعالي پيدا كند.»

اجرای “غرب واقعی” در شبهای مهرجویی
نمايش «غرب واقعي» قرار است در «شب‌هايي مهرجويي» از عوامل و بازيگران خود رونمايي كند. هادي خوانساري، مدير اجرايي اين نمايش گفت كه قرار است فيلم‌هاي «گاو»، «هامون» و«سنتوري» از پنجم تا هفتم خردادماه در برنامه‌اي با عنوان «شب‌هاي مهرجويي» با حضور خود آقاي مهرجويي و چهره‌هاي مطرح سينما اكران شوند.

اين برنامه در سال «سيروس صابر» در اداره فرهنگ و ارشاد استان البرز اجرا خواهد شد. وي همچنين از آغاز اجراي اين اثر از ٢٧ تيرماه مصادف با عيد فطر خبر داد كه قرار است به مدت يك ماه روي صحنه باشد. خوانساري تاكيد كرد كه پس از اجراي كرج، اين اثر در مجموعه «كوروش» تهران و پس از آن احتمالا در شهرهاي ديگر و در نهايت هم خارج از كشور اجرا خواهد شد.