1

کارگردان توقیفی ایرانی در جمع آکادمی اسکار+عکس

سینماژورنال: آکادمی اسکار بیش از شش هزار عضو دارد که این اعضا در نقاط مختلف دنیا پراکنده اند.

به گزارش سینماژورنال از جمله اعضای امسال آکادمی جعفر پناهی فیلمسازی است که سابقه ای طولانی در ساخت فیلمهای توقیفی دارد.

فیلم تازه پناهی “تاکسی” نیز از جمله آثاریست که نه فقط در داخل توقیف است که پناهی آن را در دوران ممنوع الکاریش ساخته است.

با این حال این فیلم در جشنواره برلین شرکت جسته و خرس طلای بهترین فیلم را هم گرفته است.

جعفر پناهی به تازگی تصویری اجتماعی از کارت داوری خود در آکادمی اسکار را منتشر نموده است.

کارت مخصوص اعضای آکادمی جعفر پناهی
کارت مخصوص اعضای آکادمی جعفر پناهی

 




یک زن ایرانی پخش فیلم برنده نخل طلای کن را انجام میدهد!+عکس/آیا این زن، خواهر جعفر پناهی است؟

سینماژورنال: مراسم پاياني شصت و هشتمين دوره جشنواره فيلم کن،  با معرفي برنده نخل طلا و اهداي جوايز به ساير برگزيدگان به پايان رسيد.

نخل طلاي اين دوره که مهمترين جايزه اين فستيوال است به فيلمساز فرانسوي ژاک اوديار براي ساخت فيلم “دیپان” رسيد.

نخل طلاي افتخاري اين جشنواره به “آنيس واردا” فيلمساز زن مستقل فرانسوي که از سينماگران اصلي موج نوي سينماي فرانسه است، رسيد.

جايزه ويژه هيئت داوران اين دوره از مراسم کن نیز نصيب فيلم “خرچنگ” شد.

ساير جوايز اهدا شده در اين مراسم به شرح زير است:

 بهترين کارگرداني: “هو شيائو شين” براي “آدمکش”

بهترين فيلمنامه: “وخيم” به کارگرداني ميشل فرانکو

بهترين بازيگر مرد: “ونسان لندون” براي فيلم فرانسوي “قانون بازار”

بهترين بازيگر زن:  به طور مشترک به “امانوئل برکو” براي “پادشاه من” و روني مارا براي “کارول”

بهترين فيلم کوتاه: “موج 98” ساختته “الي داغر” لبنانی تبار

پخش “دیپان” توسط هنگامه پناهی

شاید برای بسیاری از ایرانیان جالب باشد که بدانند پخش فیلم “دیپان” برنده نخل طلای کن را شرکتی برعهده دارد که توسط یک زن ایرانی مدیریت می شود.

این شرکت که “سلولوئید دریم فیلمز” نام دارد و قدمتی دو دهه ای را دارا می باشد توسط یک زن ایرانی به نام هنگامه پناهی اداره می شود.

سلولوئید دریم فیلمز در سالهای اخیر آثاری چون “بازیهای مفرح”(2007) ساخته میشائیل هانکه، “من آنجا نبودم”(2007) ساخته تاد هاینس و “پسر رمبو”(2007) به کارگردانی “گارث جنینگز” را پخش کرده است.

مدیر ایرانی این شرکت پیشتر نیز شرایط خرید “تاکسی” جعفر پناهی و پخش آن را فراهم کرده بود.

به جز “دیپان” ساخته ژاک اودیار، “ریوزو و هفت نوکرش” محصول ژاپن و “محبوبترین” محصول مشترک مراکش و فرانسه تازه ترین فیلمهایی هستند که سلولوئید فیلمز برای پخش خریداری کرده است.

هنگامه پناهی
هنگامه پناهی

فرار از جنگهای داخلی

داستان “دیپان” در سریلانکا می گذارد و درباره زندگی “دیپان” است که برای فرار از وضعیت بدی که به دلیل جنگهای داخلی کشورش را دربرگرفته به مقصد پاریس از کشور خارج میشود در حالی که همسر و دخترش هم همراه او هستند.

زندگی در پاریس هم هرچند در ابتدا برای وی شرایط بهتری را رقم می زند اما دیری نمی گذرد که زخمهای حضور در کشوری جنگ زده سرباز می زند و اتفاقاتی غیرمنتظره پیش می آید.

آیا این زن خواهر جعفر پناهی است؟

از آنجا که نام خانوادگی مدیر سلولوئید، پناهی است و البته این شرکت پخش فیلم پناهی را نیز برعهده دارد این سوال پیش می آید که آیا هنگامه پناهی، خواهر جعفر پناهی است؟

اگر قیافه های این دو نفر را مقایسه کنیم هم متوجه می شویم شباهتهای ظاهری میان این دو وجود دارد اما اینکه واقعا هنگامه خواهر جعفر باشد و جعفر برادر هنگامه، مشخص نیست.




ادعای جالب جعفر پناهی درباره عشق “رومن پولانسکی” به “تاکسی”؛ پولانسکی گفت اگر جعفر را دیدی بگو چقدر فیلمش را دوست دارم!!

سینماژورنال: جعفر پناهی فیلمساز ایرانی که ظاهرا ممنوع الکار است اما در باطن فیلم می سازد و فیلمهایش در جشنواره های اروپایی جوایز ارزنده ای(!) هم می گیرند به تازگی ادعای جالب و البته عجیبی را درباره آخرین فیلمش بیان کرده است.

به گزارش سینماژورنال پناهی با اشاره به دیالوگی که میان پخش کننده فیلم “تاکسی” و “رومن پولانسکی” شکل گرفته از این گفته که پولانسکی عاشق “تاکسی” شده و پیام این عشق را از طریق پخش کننده فیلم به او رسانده است.

آنچه جعفر پناهی درباره علاقه پولانسکی به “تاکسی” می گوید قطعا نشان از جهانی شدن(!!!) سینمای ایران دارد. البته جهانی شدن از طریق فیلمهایی که مخاطبان داخلی جز خمیازه واکنشی در برابر آنها نشان نمی دهند.

پولانسکی گفت اگر جعفر را دیدی بگو چقدر فیلمش را دوست دارم

جعفر پناهی در صفحه اجتماعی خود درباره علاقه پولانسکی به فیلمش می گوید: پخش كننده فيلم “تاكسى” از طرف رومن پولانسكى پيام زير را برايم فرستاده است؛ نمايش “تاكسي” در كراكف بسيار موفق بود-حتا پولانسكي آمد و سلام عليك كرد و به من به دليل خريد آن تبريك گفت و گفت كه فيلم را در پاريس ديده بود و عاشقش شده بود؛ و گفت اگر جعفر را ديدم يا با او حرف زدم بگويم كه چه اندازه فيلمش را دوست داشته است؛همراه با صميمانه ترين احترامات.

جعفر پناهی
این تصویریست که جعفر پناهی ضمیمه یادداشتش کرده بلکه وجه رئالیستی یادداشت بیشتر شود



منتقد “سایت اند ساوند”: “امروز” شخصی را نشان می‌دهد که قانون‌شکنی می‌کند!!!/ کتابی که درباره “ده” کیارستمی نوشتم چند نسخه بیشتر فروش نداشت!/ هنگام دیدن “پرده” جعفر پناهی گیج شده بودم و نمی‌توانستم آن را بفهمم/”تاکسی” سبک‌تر از “ده” است

سینماژورنال: “جف اندرو” منتقد سرشناس نشریه سینمایی “سایت ‌اند ساوند” و یکی از برنامه‌ریزان مؤسسه بنیاد فیلم بریتانیاست.

او مقالاتی درباره سینمای ایران نوشته و کتابی هم درباره سینمای کیارستمی تألیف کرده است.

اخیرا اولین‌جلسه گفت‌وگوی بی‌پرده جشنواره فیلم روتردام با حضور او و رضا میرکریمی برگزار شد.

به گزارش سینماژورنال این منتقد بریتانیایی در گفتگویی اختصاصی با امیر گنجوی در “شرق” کوشیده به برخی از سوالات او درباره سینمای ایران پاسخ دهد.

ناراحت کننده اینجاست که تمامی دامنه ذهنی این منتقد درباره سینمای ایران عباس کیارستمی و جعفر پناهی هستند. البته که او به واسطه همراهی با رضا میرکریمی در جشنواره روتردام هم توانسته فیلم “امروز” وی را ببیند؛ البته فقط “امروز” و نه هیچ فیلم دیگری از او.

“امروز” شخصی را نشان میدهد که قانون شکنی میکند!

این منتقد درباره آخرین ساخته میرکریمی می گوید: از “امروز” خوشم آمد. خیلی‌جذاب بود. تنها شاید از یک‌چیز خوشم نیامد، نحوه استفاده از موسیقی در فیلم؛ بعضی‌وقت‌ها موسیقی زیادی قوی به‌نظر می‌آمد، ولی به‌نظرم خود فیلم درمجموع خیلی‌خیلی خوب بود، اما تعجب کردم که فیلم در رقابت‌های اسکار نامزد نشد.

به گزارش سینماژورنال این منتقد در توصیفی عجیب از فیلم می افزاید: این فیلم شخصی را نشان می‌دهد که قانون‌شکنی می‌کند و در‌عین‌حال این شخص به‌نوعی قهرمان و شخصیت اصلی است. خیلی‌ عجیب بود که برای اسکار نامزد نشد. خیلی از فیلم خوشم آمد. نمی‌دانستم داستان به کجا می‌کشد. کمی شگفت‌زده‌ام می‌کرد.

کتابی که درباره “ده” کیارستمی نوشتم چند نسخه بیشتر فروش نداشت!

جف اندرو که پیشتر کتابی درباره فیلم “ده” کیارستمی نگاشته است درباره اینکه آیا قصد ندارد کتابی جدید درباره سینمای ایران بنویسد بیان می دارد: کتابم در مورد «ده» هم چند‌نسخه بیشتر فروش نداشت و ثروتمندم نکرد! ‌ای‌کاش این‌طور شده بود. وی سپس می افزاید: تا همین چندی‌پیش نمی‌دانستم که این کتاب به فارسی ترجمه شده است و حتی به ایران رسیده است و البته که یک‌پنی هم از فروش ترجمه آن به من نرسید، ولی خیلی خوشحالم که مردم در ایران می‌توانند آن را بخوانند. خیلی افتخار می‌کنم.

هنگام دیدن “پرده” جعفر پناهی گیج شده بودم و نمی‌توانستم آن را بفهمم

جف اندرو درباره فیلم تازه جعفر پناهی “تاکسی” اظهار می دارد: این فیلم یک بازگشت به فرم بود برای او، چون فکر می‌کنم فیلم قبلی او «پرده»، شاید خیلی نمادگرایانه بود. از وسط فیلم گیج شده بودم و دیگر نمی‌توانستم آن را بفهمم و حس می‌کردم که تقریبا از فیلم بیرون افتاده‌ام. این یکی خیلی فیلم بازتری بود.

“تاکسی” خیلی‌خیلی بامزه بود

به گزارش سینماژورنال این منتقد اضافه می کند: “تاکسی” خیلی‌خیلی بامزه بود. فیلم، خیلی باز و سخاوتمند به‌نظر می‌آید. اصلا تلخی یا عصبانیت ندارد. فکر می‌کنم فیلم خیلی‌جالبی است و به‌نوعی جنبه‌های مختلف زندگی در تهران را نشان می‌دهد و همچنین مرتبا فیلم‌های قبلی او را به‌یاد ما می‌آورد. فیلم خیلی زیرکانه و بازیگوشانه (playful) است.

“تاکسی” سبک‌تر از “ده” است

این منتقد در مقایسه “ده” و “تاکسی” بیان میدارد: شاید “ده” در نوع خودش سیاسی‌تر باشد! چون «تاکسی» درباره نوع درست سینما و فایده سینما صحبت می‌کند و اینکه سینما باید واقعیت، واقعیت تحریف‌شده یا واقعیت فریبنده را نشان دهد و به این سؤال می‌پردازد و کمتر به مسائل سیاسی اشاره می‌کند. بیشتر فیلم خنده‌دار و سرگرم‌کننده است، خیلی‌سرخوشانه است، ولی “ده” فیلمی است که کمی بیشتر به عمق می‌رود، چون خیلی دلواپس مسائل زنان است. “تاکسی” کمی سبک‌تر است.




احمد طالبی‌نژاد: این چه جور بازی است که پناهی در عین ممنوعیت، فیلم می‌سازد؟/”تاکسی” فیلم متوسطی است/پناهی دچار غرور نشود که شاهکار ساخته

سینماژورنال: جعفر پناهی فیلمسازی که در ظاهر ممنوع الکار است و در باطن فیلم ساخته و برای جشنواره های فرنگی می فرستد در آخرین دوره جشنواره برلین با فیلمی به نام “تاکسی” حضور داشت.

به گزارش سینماژورنال پناهی هرچند خود در تهران حضور داشت و به برلین نرفته بود اما فیلمش برنده خرس طلای بهترین فیلم این جشنواره شد.

احمد طالبی نژاد منتقد پیشکسوت سینما با نگارش یادداشتی با عنوان “بازی بازی، با ما هم…؟” در مجله “فیلم” به تناقض مرتبط با فیلمسازی پناهی در عین ممنوع الکاری اشاره کرده است.

مانده ایم حیران که این چه جور بازی است؟

طالبی نژاد در ابتدای یادداشت خود آورده است: همه می دانیم که جعفر پناهی محکوم شده که دست کم تا بیست سال فیلم نسازد و از کشور هم خارج نشود اما او طی همین مدت دست کم سه فیلم بلند “این یک فیلم نیست”، “پرده” و “تاکسی” را ساخته که این آخری تا حالا چند جایزه هم گرفته است. به گزارش سینماژورنال طالبی نژاد ادامه داده است: پناهی در عین ممنوعیت فعالیت فیلم می سازد و ما مانده ایم حیران که این چه جور بازی است؟ نکند به قول امروزیها ما را سر کار گذاشته اند. مگر میشود برخلاف حکم قطعی دادگاه چنین کاری را انجام داد؟

این از زرنگی پناهی است یا سوء‌استفاده از یک موقعیت؟

طالبی نژاد در بخش دیگری از یادداشت خود نوشته است: اینکه کسی در چنین شرایطی مخفیانه فیلم بسازد و به خارج از کشور هم بفرستد و آب از آب تکان نخورد و تازه این فیلمها در جشنواره ها زیر پرچم ایران به نمایش درآیند کمی تا قسمتی عجیب و غریب است…این از زرنگی پناهی است یا سوءاستفاده از موقعیت بی نظیری که در جهان برای او فراهم شده؟

پناهی هر فیلم متوسطی بسازد به نظر خارجیها شاهکار می آید

احمد طالبی نژاد که سابقه ساخت یک فیلم بلند به نام “عزیزم من بن لادن نیستم” را هم در کارنامه دارد با اشاره به اینکه ممنوعیت فیلمسازی در ایران برای پناهی اشتهار جهانی فراهم کرده اظهار داشته است: چه کسی این محبوبیت جهانی را برای پناهی فراهم کرده؟ لابد کسانی که او را محکوم کرده اند و حالا او هر فیلم متوسطی بسازد به نظر خارجیها شاهکار می آید.

مسئولان شرایط دیده شدن فیلمهای پناهی را فراهم آورند تا مردم بدانند او چه ساخته

طالبی نژاد در ادامه یادداشت خود پیشنهادی هم داده است به مدیران: من اگر به جای مسئولان بودم شرایطی فراهم می کردم که این سه فیلم دیده شوند تا همه بدانند این فیلمها در چه حد و اندازه ای هستند و خود پناهی هم دچار غرور نشود که شاهکار ساخته.

“تاکسی” از “این یک فیلم نیست” بهتر نیست/مدیران جشنواره ها اعتبارشان را حفظ کنند

این منتقد در ادامه نظر خود درباره “تاکسی” را چنین درج کرده است: فیلم “تاکسی” را من هم مثل برخی دوستان دیدم و به نظرم فیلم متوسطی است. دست کم می توان گفت از “این یک فیلم نیست” بهتر نیست… به گزارش سینماژورنال طالبی نژاد در نهایت به مدیران جشنواره های فرهنگی با این جملات طعنه ای زده است: ولی بالاخره مدیران جشنواره ها هر چه هم سیاسی عمل کنند باید اعتبار جشنواره شان را هم حفظ کنند چون تماشاگران را نمیتوان گول زد.




بهروز افخمی: خرس طلای جعفر پناهی و خالی نگهداشتن صندلی‌اش در هیأت داوران یک بازی سیاسی است!!!

سینماژورنال: بهروز افخمی هر قدر که در کارگردانی بگیرنگیر داشته باشد و یک بار “فرزند صبح” را بسازد که خودش هم امضایش را زیرپای آن نمی گذارد و بار دیگر “سن پطرزبورگ” را که بهترین کمدی سالیان اخیر می شود در اظهارنظر اما همواره سخنانش گیرایی خاص خود را دارد.

 به گزارش سینماژورنال این گیرایی را باید بیش از هر چیز به صراحت او نسبت داد و اینکه از اظهارنظر منطبق با خوشامد گروهی خاص یا دسته ای خاص تر پرهیز می کند.

 این فیلمساز رشد کرده در کوران انقلاب اسلامی، در تازه ترین گفتگویش که به بهانه بررسی جایگاه “آندره تارکوفسکی” در سینمای گلخانه ای دهه 60 با ماهنامه “24” انجام شده نیز در کنار نواختن تارکوفسکی به عنوان کسی که فیلمساز نبوده این فیلمساز روسی را با جعفر پناهی مقایسه کرده که او هم فیلمساز نیست و ابزار بازیهای سیاسی می شود.

 تارکوفسکی شاعر بود اما فیلمساز، نه!

افخمی در جایی از گفتگو با کتمان تارکوفسکی به عنوان فیلمساز رده یک می گوید: وقتی میگوییم تارکوفسکی فیلمساز دینی است؛ دو ادعا را مطرح کرده ایم. یکی اینکه او فیلمساز است و دیگری اینکه آثارش دینی است. من در مورد همان بخش اول هم تردید دارم. به گزارش سینماژورنال افخمی ادامه میدهد: تارکوفسکی شاید یک آدم باذوق و بااحساس و شاعرمسلک بوده است که احتمالا شعر هم گفته اما در مورد فیلمساز بودن تارکوفسکی به طور جدی تردید دارم. تارکوفسکی روحیه شاعرانه و در عین حال صوفیانه داشته اما وقتی سراغ سینما می آید معلوم است که چارچوبهای اولیه آن را نمی شناسد.

 مطرح کردن تارکوفسکی ربطی به سینما نداشت

برنده سیمرغ کارگردانی بخاطر “آذر شهدخت…” با اشاره به تبی که به تاسی از سیاستهای سینمایی سیدمحمد بهشتی در فارابی در ترغیب علاقمندان سینما به آثار تارکوفسکی در دهه شصت رواج یافته بود اظهار می دارد: کسانی که در سالهای ابتدایی انقلاب از تارکوفسکی یک ستاره ناراضی عرصه سینما ساختند خودشان هم می دانستند که بحثشان ربطی به ارزشهای سینمایی ندارد.

 مطرح کردن جعفر پناهی هم بازی سیاسی است

افخمی با شبیه سازی وضعیت تارکوفسکی با وضعیت جعفر پناهی می افزاید: الان در مورد جعفر پناهی هم اغلب می دانند که دیگر بحثی از ارزشهای سینمایی در میان نیست. یک بازی سیاسی است که شروع شده و یک بار صندلیش را در هیات داوران خالی می گذارند و بار دیگر به او خرس طلا می دهند.

 فیلمهایی مثل “نار و نی” فرست تجربه های درست را از سینمای ایران گرفت

به گزارش سینماژورنال افخمی در جایی دیگر از گفتگو بیان می کند: {فیلمهایی مانند “نار و نی” و “آن سوی مه” که تحت تاثیر سینمای تارکوفسکی ساخته شد} در نهایت به سینمایی منتهی نشد که بتواند مردم را به سینما بیاورد یا آنها را در سینما نگه دارد. این فیلمها فرصت تجربه های درست و پیدا کردن راهی برای رسیدن به سینمای واقعی ایران را تلف کرد.

با مطرح کردن اسم تارکوفسکی به دنبال پز روشنفکری بودند

وی در انتهای گفتگویش تاکید می کند: برخی در دهه 60 با مطرح کردن اسم تارکوفسکی به دنبال یک جور پز روشنفکری بودند که خوشبختانه دیگر از مد افتاده است…اما به هر حال موج آن مانند سرطان است که بعد از معالجه هم امکان برگشت دارد اما اگر بتوانیم این عود کردن را مهار کنیم بیماری تارکوفسکی کاملا درمان میشود.