1

#محمد_خزاعی رئیس سازمان سینمایی در گفتگویی تفصیلی اظهار داشت: جوانان فیلمساز زیرزمینی را مخالف نمی‌بینم!/اینها استعداد هستند و باید از آنها مراقبت کرد/اگر بي‌حجابي رواج بگيرد مشكل اقتصاد و معيشت مردم حل مي‌شود؟/چرا فلان صنف خانه سینما، برخی اعضایش را به‌خاطر شرکت در جشنواره، تعلیق کرد؟/سينماي ما وقتي خالي از قهرمان شد مخاطبش ريزش كرد!/تقلید کورکورانه از سینمای جشنواره‌ای، مخاطب را فراری داد/به نوعی سینمای جشنواره‌ای دچار شده‌ایم که نه داستان دارد و نه پایان و نه قهرمان!/در ادوار قبل از شاخ اينستاگرامي تا پسر فلان رييس بانك و خانمي كه پرونده قضايي داشت، به صرف پول داشتن، مجوز گرفتند!//هیچ فیلمسازی به‌خاطر ساخت فیلم به زندان نرفته!/ #برادران_لیلا خودش نخواست که مجوز بگيرد!/احکام زندان پناهی و رسول‌اف متعلق به قبل بود!/اینها حکم‌هایی داشتند که با فعالیت‌های سیاسی اخیرشان اجرایی شد و همه هم با عفو رهبری، آزاد شدند!/من مدیر مسائل سینمایی هستم و نه مدیر مسائل سیاسی-امنیتی!/همان قدر که دلم براي سینمای مهرجویی و بیضایی تنگ شده به همان اندازه نگران فیلمسازی حاتمی‌کیا هستم!/هم مسعود کیمیایی بايد فیلم بسازد و هم ابوالقاسم طالبی!

سینماروزان: من اين جوانان فيلمساز زيرزميني را مخالف نمي‌بيينم. اتفاقاً معتقدم اينها استعداد هستند و بايد حواسمان به آنها باشد و از آنها مراقبت كنيم. من معتقدم كه اينها هنوز راه و رسم مبارزه را ياد نگرفته‌اند، بلكه در تصوير يك فضا و يك موج به سفارش يك جايي كارهايي مي‌كنند كه توضيحش را دادم. دوم اينكه اگر بگوييم شرايط اجتماعي تغيير كرده، سينما بايد به سمت شرايط اجتماعي برود، باز هم گفتم شرايط اجتماعي به معناي اين نيست كه همه مردم، تفكر و انديشه‌ها با نظر شما موافق باشند. عده‌اي از اين مردم كه اكثريت هم هستند، هنوز حاضر نيستند بپذيرند.

محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی در گفتگو با پلتفرم زینما، بیان داشت: اگر در سينما از منظر نگاه شما بحث بي‌حجابي رواج بگيرد مشكل اقتصاد و معيشت مردم حل مي‌شود؟ بعید است.

وی گفت: اصلاً سينماي ما وقتي خالي از قهرمان شد مخاطبش ريزش كرد و وقتي ديگر نتوانست براي مردم ما قصه تعريف كند و ادبيات‌مان دچار مشكل شد و وارد سينماي ما نشد، ما از سينماي اروپايي به خاطر جشنواره‌اش تقليد کورکورانه كرديم، اتفاقي افتاد و قصه‌هايي تعريف كرديم كه نه پايان داشت، نه داستان و نه هيچ‌چيز ديگري و مخاطب ريزش كرد. الان مگر كل مخاطب سينما چند نفر است؟ چه چيزي باعث شده كه مخاطبمان را از دست بدهيم. شما الان كه نمي‌توانيد بگوييد در دو سال من اين اتفاق افتاده است.

خزاعی تاکید کرد: آقایی که برايش صندلي خالي در جشنواره‌هاي خارجي مي‌گذاشتند، پولش را از كجا مي‌گرفت؟ من 20 سال قبل را بحث مي‌كنم. من نامي از كسي نمي‌آورم، ‌اگر مي‌خواهيد من را مجبور كنيد اسم بياورم، اين كار را نمي‌كنم، من دوست دارم كلي بگويم، همه مي‌فهمند. در هر زمان و دوره‌اي كساني كه بتوانند ارتباط برقرار كنند، از آنها حمايت مي‌شود.

وی ادامه داد: هیچ فیلمسازی به خاطر تولید فیلم به زندان نبوده است. اصلاً به خاطر فيلم نبوده است. شما هم مي‌دانيد مشكل چيست، الان در همين دوره‌اي كه ما هستيم چه كسي زندان رفته است؟ چه كساني رفته‌اند؟ آقايان جعفر پناهي و رسول‌اف با عفو رهبري آزاد شدند. چه اتفاقي افتاد؟ اصلاً جريان زندان اينها متعلق به دوران ما نبوده است، حكم داشتند و جديدا كه فعاليت كردند حكم‌هايشان اجرايي شده است.

خزاعی با انتقاد از سیاسی کاری برخی صنوف خانه سینما گفت: واقعيت سينما مانند اين است كه صورت بسيار بزك‌كرده خوشگل است كه صورتش بيرون آب است و بدنش پر از مشكلات و موضوعات مختلف است كه داخل آب است و اگر اين را بيرون بكشيد مي‌فهميد چيست. مگر مي‌شود در يك سينما به خاطر اينكه فيلمسازي مي‌خواهد در جشنواره فيلم فجر در سينماي ملي كشورش حضور پيدا كند، دچار تهديد بشود؟ در جايي كه ما همه كارها را مي‌كنيم صنفی هم ده تا فيلمسازش را حذف مي‌كند و مي‌گويد چون شما با حكومت همكاري مي‌كنيد ما بيمه شما را نمي‌فرستيم و خفقان يعني اين، مگر مي‌شود بيمه يك نفر را حذف كنيم آن هم به چنين دلايلي. باز شما مي‌گوييد كه راجع به معيشت و اقتصاد نگو، من اين را مي‌گويم چون برايم مهم است و كليدواژه‌ام است.

رئیس سینمای دولت سیزدهم اظهار داشت: واقعيت اين است كه در بعضي از مسائل، مسائلي كه مربوط به سينماي ايران مي‌شود من مدیر هستم، اما مسائلي كه فراتر از سينماست و وارد جريان‌هاي امنيتي، سياسي، ليدري، اغتشاشات، اعتراضات و مسائلي از اين دست مي‌شود طبيعتش اين است كه من مدير مسائل سياسي نيستم. من اختيار در پروانه ساخت و پروانه نمايش دارم. اختيار در اين دارم كه شرايط توليد را كنترل كنم و ببينم در روابط بين‌الملل چه اتفاقي مي‌افتد و به فكر رونق توليد و راه‌اندازي هنر و تجربه باشم، در استان‌ها هم زيرساخت‌ها و سينما را فراهم كنم. مدير اينها من هستم و پاي اصول آن ايستاده‌ام و كسي هم دخالت نمي‌كند.

محمد خزاعی درباره مشکلات پیش آمده برای فیلم برادران لیلا گفت: قبل از حضور «برادران لیلا» در جشنواره کن شورای پروانه نمایش جلسه فوق‌العاده گذاشت و دوستان گفتند فیلم در جشنواره کن حضور پیدا کند و فقط چهار مورد اصلاح را کنند. این اصلاحات یکی سیلی بود که پدر می‌خورد. یکی دستشویی بود که کاراکتر پدر در ظرفشویی ادرار می کرد که کجای فرهنگ ما اینجوریه؟ شما به عنوان کالای فرهنگی به مردم دنیا می‌گویی این یک ایرانیه که این کار را می‌کند در حالی که ایرانی‌ها حتی قبل از اسلام هم قوم متمدنی بودند. دوستان این را هم نپذیرفتند و گفتند وقت گذشته و… گفتیم حداقل به جشنواره کن که می‌روید رعایت احوالات را بکنید. ما در آن مقطع دیگر در مورد «برادران لیلا» بحثی نداشتیم و قرار بود برگردند و روی اصلاحات صحبت کنیم. رفتند جشنواره کن و آن اتفاقات افتاد و آن صحبت‌ها را کردند و از آنجا به بعد بحث «برادران لیلا» از دست ما خارج شد و نهادهای دیگر وارد شدند. «برادران لیلا »خودش بانی مشکلاتش شد. وقتی دوست دارند از دیوار بپرند من چکار می‌توانم بکنم؟ قبل از اینکه بپرند می گویم از اینجا بپرید زخمی می‌شوید. اما می‌گویند دوست داریم بپریم. آنها خودشان حواشی را ایجاد کردند و این حواشی باعث شد فیلم سر و صدا کند و سرو صدایش همزمان با سایر شرایط اجتماعی منجر به این وضعیت شد.

محمد خزاعی
محمد خزاعی

او افزود: قوانيني كه در سازمان سينمايي هست، 40 سال است قوانين بوده، حالا به من رسيدند و مي‌گويند اين قوانين چيست. انگار من اختراعش كردم، من هيچ‌چيز را در اين سينما اختراع نكردم، من فقط آمدم كه كار اجرايي بكنم. من همين الان مي‌گويم آقاي داريوش مهرجويي و بهرام بیضایی عزيز چرا فيلم نمي‌سازيد؟ من دلم براي سينماي شما تنگ شده است. همين‌طور مي‌گويم ابراهيم عزيزِ حاتمي‌كيا كاش موسي را نمي‌رفتي و ما در اين ظرفيت دو تا فيلم سينمايي از تو مي‌ديديم. من مي‌گويم آقاي مسعود كيميايي فيلمت را بساز، آقاي ابوالقاسم طالبی شما هم بايد بسازيد و آقاي پرويز شيخ‌طادي هم بايد بسازد.

خزاعی پیرامون غلبه سرمایه بر سینما در سال‌های اخیر بیان داشت: كارگردان اولي چطور شكل مي‌گرفت؟ در زمان قديم يك بحث بود و در زمان‌هاي 4، 5 سال اخير هر كسي پول دارد مي‌تواند فيلم بسازد؛ يا پول داشت يا دستيابي به پول داشت، استعداد كجا بود؟ كشف استعداد چه معنايي داشت؟ شاخ اينستاگرامي و پسر فلان رييس بانك و خانمي كه پرونده قضايي دارد، داشتند كارگردان مي‌شدند و شدند. كجاي كار هستيم؟ مگر اينها استعدادند؟ بعد آن جواني كه در همين تهران تمام دوره‌ها را گذرانده و فيلم‌هاي كوتاهش هم فيلم‌هاي خوب است يا در همين شهرستان‌ها چون من بچه شهرستانم و اصليت شما شهرستاني است، ما اصلاً به استعدادها توجه نمي‌كرديم در حالی که باید به دنبال جذب استعدادها بود.




اظهارات محسن نامجو علیه سینمای موسوم به جشنواره‌ای⇐ سینمای شلخته پناهی در برابر سینمای #ژان‌پیر_ژونه چیزی جز کنش نهیلیستی عوامانه است؟/آقا راجع‌به خودش فیلم می‌سازد و جایزه اولین فیلم را می‌گیرد؟ / زمانی جایزه برلین و ونیز را می‌دادند به امثال #ویم_وندرس و حالا‌‌‌…/در حسرت گذشته‌ای هستم که جایزه #فیلمنامه را در  به #فلینی و #برگمن می‌دادند/کل سینمای جشنواره‌ای این سال‌های ما چیزی جز دوختن کت و شلوار بر اساس دکمه است؟!

سینماروزان/احسان بدیعی: به دنبال اعطای جایزه ویژه هیات داوران جشنواره ونیز۲۰۲۲ به فیلم #خرس_نیست ساخته جعفر پناهی، بخش‌هایی از حرفهای محسن نامجو -خواننده آلبوم مشهور #ترنج- علیه جریان سینمای موسوم به جشنواره‌ای منتشر شده است.

محسن نامجو میگوید: چرا در غرب ما را می‌پذیرند؟ سینمای شلخته پناهی در برابر سینمای #ژان‌پیر_ژونه چیزی جز کنش نهیلیستی عوامانه و از سر تنبلی و بی‌استعدادی و فرصت طلبی است؟

خواننده آلبوم #مطنطن ادامه داد: آقا بهش حکم پنج ساله دادند راجع‌به خودش فیلم می‌سازد و جایزه اولین فیلم را می‌گیرد؟ یک زمانی #جایزه فیلمنامه #برلین را می‌دادند به #ویم_وندرس و حالا…

خواننده آلبوم #جبر_جغرافیایی ادامه داد: این جوایز هیچی نیست و ما خودمان را گول می‌زنیم! کل سینمای جشنواره‌ای این سال‌های ما اگر از استثنائات بگذریم چیزی جز دوختن کت و شلوار بر اساس دکمه است؟ انگاره‌های مبتذل پیش پا افتاده و عصبی‌سر و ته سینمای جشنواره‌ای ای را گرفته؟؟

محسن نامجو با اشاره به تجربیات شخصی بیان داشت: شخص خودم تازه بعد از ملاقات با شجریان فهمیدم که چقدر عمق تحریرهای نسل ما کم و اشتباه است. راز و رمز هنر اصیل را امثال شجریان می‌دانستند که در کوههای اطراف تهران، تمرین آواز می‌کردند ولی الان خوانندگان ما در نخ پارتی و علف و…!

این خواننده که تلفیق‌های پاپیولاری میان موسیقی سنتی و مدرن رقم زده، گفت: در #فلسفه، در #نقاشی، من در حسرت گذشته‌ای هستم که آدم حسابی می‌پرورانید، در #شعر در تحقیق در ترجمه. اکنون باید بر پیر شدن، مردن و تمام شدن غول‌ها #گریست! من در حسرت گذشته‌ای هستم که جایزه #فیلمنامه را در برلین به #فلینی و #برگمن می‌دادند نه #جعفر_پناهی!

برای تماشای فیلم اظهارات نامجو اینجا را ببینید.

اظهارات محسن نامجو علیه جعفر پناهی و سینمای موسوم به جشنواره ای
اظهارات محسن نامجو علیه جعفر پناهی و سینمای موسوم به جشنواره ای




همراهی آقازاده جعفر پناهی با خوانندگان لس‌آنجلسی در کن+عکس

سینماروزان: گویا آقازادگی در محافل اروپایی هم رسوخ کرده و بعد از حضور آثار جعفر پناهی در جشنواره‌های آن‌طرفی، حالا آقازاده‌اش پناه پناهی با فیلم “جاده خاکی” در کن۲۰۲۱ حضور دارد.

به گزارش سینماروزان فیلم پناه پناهی، فرزند جعفر پناهی در بخش دو هفته کارگردانان کن حاضر است. او پس از همکاری با پدرش در فیلم «سه‌رخ»، خود به‌طور مستقل با فیلم «جاده خاکی» برای دریافت «دوربین طلایی» رقابت می‌کند.

فیلم «جاده خاکی» از تمام ویژگی‌ها و مشخصه‌ها و نشانه‌های فیلم‌های جشنواره‌ای ایرانی در سی سال اخیر برخوردار است؛ ویژگی‌هایی از به تصویر کشیدن یک خودرو و سرنشینانش در مسیر یک جاده، شکاف و فاصله خانوادگی و ارجاعاتی به وضعیت فرهنگی و اجتماعی کشور در طول سال‌های اخیر.

البته این فیلم شاهد همراهی چندی خواننده لس‌آنجلسی هم هست؛ «سوغاتی» هایده دده‌بالا، «دیار» شهرام شب‌پره و «شب زده» ابراهیم حامدی ازجمله قطعاتی هستند که در سکانس‌های مختلف فیلم گنجانده شده.

پناه پناهی به همراه خواهرش سولماز پناهی در کن۲۰۲۱
پناه پناهی به همراه خواهرش سولماز پناهی در کن۲۰۲۱

امین سیمیار در این فیلم در نقش مرد جوانی ظاهر شده که در حال راندن خودروی حامل برادر نوجوان عصبی خود (رایان سرلک)، مادر پریشان‌حال خویش (پانته‌آ پناهی‌ها) و پدری با پای شکسته(حسن معجونی) و سگ به‌شدت بیمارشان«جسی»، از میان مزارع و زمین‌های مفروش به درخت‌های پسته به سمت مرز ایران با ترکیه است.

دلایل این سفر برای بیننده مبهم نگه داشته شده؛ این استراتژی است که در روایت داستان، با توجه به اینکه برادر جوان‌تر نمی‌تواند جلوی زبانش را بگیرد و امکان دارد مقصد سفر خانواده را فاش کند، به‌خوبی توجیه
شده است.

پایان‌بندی فیلم «جاده خاکی» نیز متاثر از پایان‌بندی‌های مرسوم در فیلم‌های جشنواره‌ای ایرانی است. پناه پناهی همچنین از به‌کار‌گیری عناصر متداول در آثار جشنواره‌ای ابایی ندارد؛ ازجمله این عناصر می‌توان به پیانوی نقاشی شده روی قالب گچ پای پدر خانواده اشاره کرد که فرزند کوچک‌تر با آن موسیقی فرامتنی (موسیقی برون‌داستانی یا غیرحکایت‌گر) فیلم را می‌نوازد.

در سکانس پایانی فیلم نیز به ناگاه تپه‌ای به‌طور کامل پوشیده شده از چمن بدل به کهکشانی پرستاره و بی‌انتها می‌شود. این صحنه با فیلمبرداری از بالا و زوم روی صحرا به تصویر کشیده شده تا شاید جنبه نمادگرایی فیلم را ارتقا دهد…

فیلم جاده خاکی ساخته پناه پناهی
فیلم جاده خاکی ساخته پناه پناهی




روزنامه اصولگرای “کیهان” مدعی شد⇐ نزدیک به چهل فیلم بلند ایرانی درخواست حضور در برلین۲۰۱۹ را داشتند و درخواست همه آنها رد شد!!/حتی فیلمنامه نویس جعفر پناهی هم نتوانست به جشنواره راه یابد!/تاریخ مصرف سینمای جشنواره ای به پایان رسیده و کاسبان این نوع سینما، همچون دستمالی یک بار مصرف دور انداخته شده اند!؟

سینماروزان: عدم حضور حتی یک فیلم بلند ایرانی در جشنواره برلین 2019، علیرغم تلاشهای بسیاری از صاحبان آثار شبه روشنفکرانه برای حضور، با واکنش روزنامه “کیهان” مواجه شده است.

متن گزارش “کیهان” را بخوانید:

شصت و نهمین جشنواره فیلم برلین درحالی در بهمن ماه سال جاری برگزار می‌شود که هیچ فیلم بلند ایرانی به هیچ یک از بخش‌های چندین‌گانه آن راه پیدا نکرده است. این درحالی است که براساس گزارش‌های خبرگزاری‌ها و منابع دیگر، حدود 40 فیلم ایرانی برای حضور در این جشنواره درخواست داده‌اند اما به هیچ‌کدام از درخواست‌های یاد شده پاسخی داده نشده است.

از جمله فیلم‌هایی که درخواست حضور در جشنواره شصت و هشتم برلین را داشته، فیلمی از نادر ساعی‌ور، فیلمنامه‌نویس فیلم «سه رخ» جعفر پناهی بوده که از فیلمسازان محبوب جشنواره برلین به حساب آمده و تاکنون با حضور یا بدون حضور وی و فیلم‌هایش فقط به دلیل اعمال و موضع‌گیری‌های ضدایرانی وی، جوایز متعددی در این جشنواره به او داده شده است. فیلم «سه رخ» او نیز در اردیبهشت ماه گذشته در جشنواره فیلم کن حضور داشت اما چندان مورد لطف قرار نگرفت!

چنین رویکردی در جشنواره فیلم برلین، تعجب و شگفتی برخی کارشناسان سینمایی را در داخل و خارج کشور برانگیخته که آیا سینمای جشنواره‌ای ایران به پایان راه خود رسیده که حتی از میان 40 فیلم درخواستی، یک فیلم هم قابلیت حضور در میان صدها اثر حاضر در بخش‌های مختلف جشنواره را نداشته است؟!

شاید هم دیگر تاریخ مصرف این گونه فیلم‌ها و آثار به اصطلاح سینمایی حداقل در جشنواره‌هایی مانند برلین گذشته که زمانی برای سینمای ما، نسخه می‌پیچیدند و تعیین راه می‌کردند و متاسفانه عده‌ای هم به هوای جوایز و بوی کباب، به دنبال این نسخه‌های مسخ شده و هر آنچه ارزش‌های ملی و دینی و انسانی بود را زیر پا می‌گذاشتند.

اگرچه این ماجرا مسبوق به سابقه است و بسیاری از این دسته افراد وقتی به آن سوی مرزها در جست‌وجوی تشویق و جایزه و امثال آن رسیدند، پس از استفاده و بهره‌های مختلف جشنواره‌ها و محافل وابسته، همچون دستمال یک بار مصرفی به دور انداخته شدند. امروز دیگر بسیاری از آن نام‌ها در جشنواره‌های یاد شده به چشم نمی‌خورد!




پیام تبریک کانون فیلمنامه‌نویسان سینمای ایران به جعفر پناهی

سینماروزان: کانون فیلم‌نامه‌نویسان سینمای ایران بخاطر دریافت جایزه بهترین فیلمنامه جشنواره کن توسط جعفر پناهی، پیام تبریکی را صادر کرد.

متن پیام تبریک کانون را بخوانید:

کانون فیلم‌نامه‌نویسان سینمای ایران دریافت جایزهٔ بهترین فیلم‌نامه از هفتاد و یکمین «جشنوارهٔ بین‌المللی فیلم کن»، به‌خاطر فیلم‌ «سه رخ» ساختهٔ «جعفر پناهی» و نوشته «نادر ساعی‌ور» را تبریک می‌گوید.
این دومین باری است که ظرف سه سال گذشته، سینمای ایران در بخش فیلم‌نامهٔ معتبرترین جشنوارهٔ جهانی، به چنین افتخاری نایل می‌شود.
امیدواریم دریافت این جایزه در رشد و اعتلای سینمای کشور مؤثر باشد.




پیام اختتامیه کن۲۰۱۸⇐اصغر به خانه برگرد و در ایران فیلم بساز!/جعفر در خانه بمان و ممنوع‌الخروجی‌ات را در آغوش بگیر!+فهرست کامل برندگان

سینماروزان: اختتامیه جشنواره کن2018 برای ایرانیان ولرم تمام شد آن هم با یک جایزه “نوعی نگاه” برای فیلم “مرز” ساخته علی عباسی ایرانی مقیم سوئد و یک جایزه اشتراکی یا نصفه جایزه که به جعفر پناهی ممنوع الخروج برای فیلمنامه “سه رخ” دادند.
“سه رخ” فیلمیست که جعفر با تاثیرپذیری از سینمای عباس کیارستمی ساخته و گواهی بر آن که جعفر بعد از مدتها که به دنبال خلق سبک شخصیش بود به جایی نرسید و دوباره به کیارستمی بازگشت و حتی در پیام اختتامیه هم از کیارستمی نام برد تا اعتبار کسب کند بدون آن که از اختلافات کیارستمی با روند کاری امثال او که با اپوزیسیون انگاری به دنبال جلب توجهند حرف بزند.

اصغر فرهادی و فیلم تازه اش “همه میدانند” که در اسپانیا تولید شده نیز در اختتامیه کن کاملا دست خالی ماند تا مهمترین پیام این محفل برای جعفر ماندن در ایران و خالی کردن صندلی در کن باشد و برای اصغر بازگشت به ایران و نمایش اگزجره و گاه تخیلی اجتماع ایران!

برنده نخل طلای کن2018 فیلم ژاپنی “دله دزدها” بود با محوریت مرور زندگی پرفلاکت یک خانواده پایین دستی ژاپنی چیزی در مایه های سینمای فلاکت بار خودمان(!) و اسپایک لی کارگردان سیاهپوست آمریکایی هم جایزه بزرگ جشنواره را برای “بلک کلنزمن” گرفت.

فهرست کامل برندگان کن2018 به شرح زیر است:

–نخل طلا: فیلم «دله دزدها» ساخته هیروکازو کوره ایدا/ژاپن

–جایزه بزرگ: اسپایک لی برای فیلم «بلک کلنزمن»

–جایزه هیات داوران: نادین لبکی برای فیلم «کفرناحوم»

–بهترین فیلمنامه: «سه رخ» به نویسندگی نادر ساعی ور و جعفر پناهی/ «لازارو خوشحال» به نویسندگی آلیس رورواچر

–بهترین کارگردان: پاوو پاولیکوفسکی برای فیلم «جنگ سرد»

–بهترین بازیگر زن: سامال ایسلیاموا برای فیلم «آیکا»

–بهترین بازیگر مرد: مارسلو فونت برای فیلم «مرد سگی»

–جایزه دوربین طلایی: لوکاس دونت  برای فیلم «دختر» / در بخش فیلم اول

–نخل طلای افتخاری: ژان لوک گدار برای فیلم «کتاب تصویر»




در پی برخورد سرد منتقدان با فیلم «اصغر» در کن⇐رقیب اصلی «جعفر»،این فیلمساز روسی درحصر است!!!

سینماروزان: جشنواره فیلم کن در حالی آغاز به کار کرده که برخورد سرد منتقدان با «همه میدانند»اصغر فرهادی و کسب پایین‌ترین نمره از سوی نویسندگان «اسکرین دیلی» دورنمایی مطلوب را برای فیلم اصغر ایجاد نکرده است؛ گویا دست اصغر برای معلق نگه داشتن دوسوم ابتدایی فیلم و غافلگیری انتهایی، برای آن ور آبیها هم کاملا رو شده است و دیگر این سبک، جذابیتی برای محافل جشنواره ای ندارد.

در این اوضاع اما عدم صدور مجوز خروج جعفر پناهی برای حضور با «سه رخ» در جشنواره کن و خالی نگه داشتن یک صندلی به یادش در کن، دورنمایی مطلوبتر را برای «سه رخ»جعفر در کن فراهم کرده است. این را بگذارید کنار انتخاب «طعم گیلاس»کیارستمی به عنوان دومین فیلم محبوب برنده نخل طلا از سوی «گاردین» تا شانس جعفر که یکی از دستیاران کیارستمی بود و فضاسازی فیلم تازه اش هم تداعیگر سینمای کیارستمی است برای دریافت نخل طلا بیشتر شود.

اما جعفر یک بدشانسی بزرگ آورده و آن هم اینکه یک فیلمساز روسی منتقد پوتین به نام «کریل سربرنیکوف» که با اتهام اختلاس(!) در حصر خانگی است، تازه‌ترین فیلمش «تابستان» را در بخش مسابقه کن دارد! سربرنیکوف نیز به مانند جعفر نتوانسته در این محفل حضور یابد و نتیجه‌اش شده حضور عوامل به جای کارگردان که این معنایی ندارد جز تزلزل موقعیت جعفر.

بماند که در ماههای اخیر اتحادیه اروپا با روسیه در موضوعاتی مختلف از جریان اوکراین و شبه جزیره کریمه تا قتل جاسوس دوجانبه در انگلیس، تقابل داشته و حالا جشنواره کن میتواند محملی باشد برای تسویه حساب بر سر این تقابل؛ تسویه حسابی که بیش از همه به نفع فیلمساز روسی منتقد پوتین است.

حالا باید منتظر ماند و دید محفل کن، مداخله در امور ایران را ارجح می‌داند یا مداخله در امور روسیه را؟؟

اگر درنظر داشته باشیم روسیه از سوی دول اروپایی همواره به عنوان متحد استراتژیک ایران نگریسته شده، توجه به فیلمساز منتقد پوتین علاوه بر روسیه  به نوعی تقابل اروپا با متحدان روسیه را هم شامل شده و اینجاست که بدشانسی جعفر بیشتر به چشم  می آید چون دیگر صندلی خالی هم به کارش نیامده و فیلمساز درحصر روسی است که نخل طلا برایش پست خواهد شد!!

جعفر هرگز گمان نمی‌کرد که در  راه  میانبر برای رسیدن به نخل طلا با صندلی خالی که- اولین بار «یلماز گونی» فیلمساز زندانی ترکیه با این روش  در زمان زندانی بودنش نخل طلا گرفت-  رقیب روسی گردن کلفتی هم در کنارش قرار بگیرد و این یعنی جعفر تا اینجا برخلاف همیشه خوش شانس نبوده است!!




واکنش کارگردان فیلم ضدّایرانی «اسکندر» به پرسشهای سینماروزان⇐پناهی را نمی‌شناسم!/فرهادی کیست؟؟

سینماروزان/مهناز خدادوست: ساعاتی بعد از نخستین حضور الیور استون کارگردان فیلم ضدایرانی «اسکندر» در محفل 8میلیاردی جهانی فجر، سینماروزان در تحلیلی بر نیش و کنایه این کارگردان به جریان سینمای جشنواره ای ایرانی، پرسشهایی را طرح کرد در میزان آشنایی استون با اصغر فرهادی و جعفر پناهی و همچنین نقطه نظر وی درباره حضور هفت سال قبل فرزندش «شان استون» در ایران.(اینجا را بخوانید)

در نشست پرسش و پاسخ الیور استون با اهالی رسانه دقیقا همین پرسشها بود که بازتابی پررنگ یافت و استون به موازات نقد قبلی که بر سینمای کند جشنواره ای داشت صراحتا اعلام کرد نه پناهی را میشناسد و نه اصغر فرهادی را.

استون پیرامون ممنوع الخروجی جعفر پناهی که علیرغم پذیرفته شدن فیلمش نخواهد توانست در جشنواره کن2018 حضور داشته باشد بیان داشت: من پناهي را نمي‌شناسم، اما براي يك فيلمساز تنها بايد ساختن فيلم مهم باشد. براي عرضه فيلم شايد بايد در جايي حاضر باشي ولي مهم فيلم ساختن است اما من درباره مسائل سياسي پناهي خبر ندارم و نمي‌توانم اظهارنظر كنم.

استون با تأکید دوباره بر کسالت بار بودن فیلمهای جشنواره ای ایران گفت: من به طور خاص نگفتم فيلم‌هاي ايراني و هندي و منظور من آن دسته از فیلمهای این دو کشور بود که مدام به جشنواره ها میروند بود؛ منظورم فيلم‌هاي جشنواره‌اي بود كه روند كلي آنان كند است. من در جمع دانشجويان حرف مي‌زدم كه به آنان مي‌گفتم بهتر است فيلم‌هايشان هيجان‌انگيز و داراي تنش و كنش باشد. شما بيلي وايلدر را مي‌شناسيد، او از من انتقاد كرد كه چرا 5/3 ساعت درباره نيكسون فيلم ساختي و معلوم است كه او فيلم كوتاه دوست داشت. من فيلم نيكسون را هنوز دوست دارم.

الیور استون درباره تأثير جوايزي چون اسكار و گلدن گلوب و ارزش سياسي آن در اهدايشان به ايرانيان گفت: نمي‌توانم با دانش و تجربه جمع‌آوري آرا در اسكار سخن بگويم. برخي از اين فيلم‌ها سياسي نيستند.

وقتي خبرنگاری به استون گفت كه سينماگر ايراني اصغر فرهادي هم جايزه اسكار را برده است، او با تعجب از امير اسفندياري(مدير امور بين‌الملل فارابي) كه در كنارش نشسته بود پرسيد: فرهادي كيست!؟؟

کارگردان فیلم ضدّایرانی «اسکندر» پیرامون حضور فرزندش در ایران و بستنی طلا خوردن در برج میلاد در کنار شماری از نیروهای موسوم به ارزشی بیان داشت: فارغ از همه حواشی پسرم كه چند سال پيش به ايران آمد تعريف و تمجيد‌هاي زيادي از ايران كرد و من دوست داشتم حتماً يك روز به ايران بيايم و امروز خيلي خوشحالم كه اينجا هستم.




پرسشهایی منتج از عطش بالای کانون‌ کارگردانان به نامه‌نگاری برای حسن روحانی⇐چرا شورای مرکزی کانون کارگردانان به جای رییس دستگاه قضا از رییس جمهور خواسته ممنوع‌الخروجی جعفر پناهی را برطرف کند؟/نامه به روحانی برای تحریک رسانه‌های اصولگراست تا متعاقب حملات آنان، کار فیلم جعفر در کن راحتتر شود؟/چرا شورای مرکزی کانون کارگردانان نامه‌ای نمی‌زند به مدیرعامل ابوالمشاغل صنف و در چگونگی هزینه‌کرد بودجه میلیاردی خانه سینما از وی پرسش نمی‌کند؟

سینماروزان/محمد شاکری: اینکه چه کسی به کانون کارگردانان گفته، اهم وظایفش نامه‌نویسی و آن هم فقط به رییس جمهور است را نمی‌دانیم؛ شاید پیش خود گفته اند پیشتر اصغر نعیمی نامه ای به وزیر سابق ارشاد درباره فیلمهای بلاتکلیف نوشت و وزیر هم در بحبحوحه انتخابات قول رسیدگی داد و حالا اگر آنها هم هرازگاه نامه ای به رییس جمهور بنویسند یحتمل رییس جمهور هم پاسخ خواهد داد.

برخی از اعضای کانون کارگردانان چندی قبل نامه‌ای به رییس جمهور نوشته و خواستار رفع ممنوع‌الخروجی محمد رسول‌اف شد؛ نامه ای نوشته بر آب(؟) که هیچ واکنشی از سوی رییس جمهور به دنبال نداشت. به تازگی شورای مرکزی کانون، نامه‌ای دیگر به رییس جمهور نوشته و خواستار رفع ممنوع الخروجی جعفر پناهی شده است!

اول. چرا نامه به رییس جمهور؟؟ منطق می‌گوید برای رفع ممنوع‌الخروجی باید به سراغ دستگاه قضا رفت پس چرا کانون کارگردانان هم در مورد رسول‌اف و هم در مورد جعفر، به جای رییس قوه قضاییه برای رییس جمهور نامه می‌نویسد؟ آیا اعضای شورای مرکزی کانون کارگردانان هم دنباله‌روی ژوله و مهراب و محسن افه و دیگر کارمندان اینستا شده و پیش خود گفته‌اند حالا که تب بازپس گیری رأی از روحانی، 38 درجه سلسیوس را رد کرده پس آنها هم نامه‌ای به رییس جمهور بزنند؟

دوم. شورای مرکزی کانون کارگردانان که این قدر به نامه‌نگاری علاقه دارد چرا به مدیرعامل ابوالمشاغل خانه سینما نامه‌ای نمی‌زند و از او درباره چگونگی هزینه کرد بودجه میلیاردی سال اخیر نمی‌پرسد؟ مگر نه این است که در کار صنفی، مصلحت جمع، ارجح است بر مصلحت فرد، پس چرا در دو هفته اخیر که ریزهزینه های هنگفت خانه سینما فاش شده، شورای مرکزی کانون کارگردانان حتی یک خط واکنش نشان نداده؟

بدنه صنف سینما مدام گلایه می کنند از نداشتن حتی یک بیمه درمانی جامع که به هنگام بروز اتفاقات غیرمترقبه، مجبور به پرداخت هزینه های سرسام آور درمان نشوند و شورای مرکزی کانون کارگردانان حتی پرسشی کوتاه در چگونگی خرج بودجه میلیاردی روانه مدیرعامل خود نمی‌کند و چرایی عدم استفاده از این بودجه ها برای برطرف کردن نیازهای رفاهی اولیه صنف که یکی اش همان بیمه درمانی است را جویا نمی‌شود!

سوم. آیا نامه‌نگاری به‌خاطر جعفر در جهت تحریک رسانه‌های دست راستی است؟

یک فرض اثبات شده می‌گوید اگر جعفر پناهی در کن حضور نیابد و دلیل این عدم حضور هم ممنوع الخروجی باشد شانس بردن جایزه از این محفل بالاست! چطور؟ همان طور که ایشان چهار سال قبل نتوانست به برلین برود و فیلم آماتوریش «تاکسی» برنده نخل طلا شد! همان طور که پنج سال قبل باز هم نتوانست به برلین برود و فیلمنامه ای نوشته او به نام «پرده» جایزه بهترین فیلمنامه را گرفت! همان طور که هفت سال قبل ایشان نتوانست به کن برود و فیلم شخصی «این فیلم نیست»اش برنده جایزه عجیب‌الاسم «مربی طلایی» شد! همان طور که هشت سال قبل باز نتوانست به کن برود و یک صندلی خالی برایش در هیأت داوران قرار دارند…

حالا خیلی عجیب است اگر جعفر به کن نرود و به ناگاه برنده نخل طلا شود؟

نه اصلا عجیب نیست! اتفاقا در محافلی که سیاست بر هنر چربش دارد-چه از نوع داخلی و چه از نوع فرنگی- بیش از کیفیت محصول هنری این موضع گیریهای سیاسی صاحب اثر است که اهمیت دارد و بعید است خود جعفر یا اعضای شورای مرکزی کانون کارگردانان به این نکته واقف نباشند. پس نامه نگاری برای رفع ممنوع الخروجی حتی اگر با پاسخی عملیاتی روبرو شود در نهایت ممکن است به ضرر جعفر تمام شود. آنها جعفرانی را می‌خواهند که علیرغم سالها کارمندی صداوسیما باز هم ژست اپوزیسیون را بچسبند و از محدودیتها و فشارها و موانع بگویند؛ جعفر آزاده به درد هیچ محفل سیاسی‌بازی نمی خورد.

بر این اساس نامه‌نگاری کانون کارگردانان فقط می‌تواند یک هدف داشته باشد و آن هم ایجاد موج خبری حول پناهی و تحریک اصولگرایان به پاسخ‌دهی است تا به واسطه هجمه رسانه‌‍ای اصولگرایان، کار جعفر برای جایزه‌بگیری از کن ساده‌تر هم بشود! آیا همین طور است؟

پی‌نوشت: تمام پرسشهایی که پیش روی کانون کارگردانان در جریان نامه نویسی به حسن روحانی وجود دارد پیش روی کانون فیلمنامه‌نویسان هم که دنباله‌روی کانون کارگردانان شده و در ماجرای جعفر برای رییس جمهور نامه نوشته هم هست.




رقابت اصغر و جعفر با گلشیفته در کن⇐فیلم جعفر درباره درگیریهای سه هنرپیشه زن ایرانی است؛ یک بازیگر زن قبل از انقلاب و دو هنرپیشه معاصر!⇔گلشیفته با شمایل یک زن مبارز کُرد به کن می‌رود+عکس

سینماروزان: امسال به جز اصغر فرهادی که با «همه میدانند» پروژه تولیدی در اسپانیا در بخش مسابقه جشنواره کن حضور دارد نام جعفر پناهی فیلمساز پرحاشیه ایرانی و گلشیفته فراهانی بازیگر مهاجر ایرانی هم در بخش مسابقه جشنواره کن به چشم می‌خورد.

به گزارش سینماروزان گلشیفته فراهانی با فیلم «دختران خورشید» ساخته «اوا هاسون» کارگردان فرانسوی در بخش رقابتی کن2018 حاضر است. گلی در این فیلم در نقش یک زن مبارز کرد ظاهر شده است.

جعفر پناهی با فیلمی به نام «سه رخ» در جشنواره کن حاضر شده است؛ فیلمی که بعید است با دریافت پروانه ساخت صادر شده باشد چون پناهی در سال 89 طی یک حکم قضایی به مدت 20 سال از فیلمسازی محروم شده بود.

«سلولوئید فیلمز»به مدیریت هنگامه پناهی که از دفاتر بازاریابی فیلم در اروپاست رایت «سه رخ» را در اختیار گرفته و  توانسته پخش فرانسه آن را به «ممنتوفیلمز»بدهد یعنی همان کمپانی که «فروشنده»اصغر فرهادی را تولید کرده بود. «ممنتوفیلمز» فیلم پیشین پناهی با نام «تاکسی تهران» را هم در فرانسه پخش کرده بود.

طبق اخبار رسیده به سینماروزان «سه رخ»پناهی روایتگریست از درگیریهای زندگی سه هنرپیشه زن ایرانی که هر یک شرایطی ویژه را در حرفه کاری خویش تجربه میکنند؛ یکی از این هنرپیشگان متعلق به دوران سابق و روزگار غلبه فیلمفارسیهاست؛ این هنرپیشه اکنون ممنوع الفعالیت است و با خاطرات گذشته روزگار می‌گذراند. هنرپیشه دوم محصول روزگار معاصر و از چهره های کنونی است که تلقی خاص خود را از حیطه کاری خویش دارد. هنرپیشه سوم هم جوانیست در ابتدای راه که به دنبال ارتقای جایگاه خویش است.

بهناز جعفری، مرضیه رضایی، مائده ارتقایی بازیگران فیلمند و به مانند اغلب فیلمهای جعفر پناهی در اینجا و از طریق مرور احوالات این سه زن است که بناست تصویری مطلوب فیلمساز(!) از جامعه امروز ایران ارائه شود.

جعفر پناهی با داستانی پیرامون سه هنرپیشه زن به کن2018 راه یافته آن هم چند ماه بعد از آن که مانی حقیقی با «خوک» که داستانی پیرامون زندگی یک کارگردان معاصر است به برلین2018 راه یافته بود!!

اصغر فرهادی با «همه میدانند» در افتتاحیه کن حضور دارد و گلشیفته که با اصغر در «درباره الی» همکاری داشت هم با «دختران خورشید» به کن می‌رود اما مشخص نیست جعفر پناهی بتواند مجوز خروج از کشور و حضور در کن را دریافت کند یا نه؟؟ هشت سال قبل که او به عنوان عضوی از داوران این جشنواره معرفی شده بود نتوانست مجوز خروج و حضور را دریافت کند! باید منتظر ماند و دید در سایه اعتدال جعفر خواهد توانست از کشور خارج شده و در کن به اصغر بپیوندد؟

فهرست هجده فیلم حاضر در بخش رقابتی کن به شرح زیر است:

–«همه می‌دانند»/ اصغر فرهادی (فیلم افتتاحیه)
–«در جنگ»/ استفن بریز
–«داگمن»/ متئو گارونه
–«کتاب تصویر»/ ژان لوک گدار
–«آساکو  ۱و ۲»/ ریوسوکو هاماگوچی
–«فرشته تاسف»/ کریستوف آنری
–«دختران خورشید»/ اوا هوسان
–«خاکستر خالص‌ترین سفید است»/ ژیا ژانگ که
–«سارقان مغازه»/ کوردا هیروکازو
–«کفر ناحوم»/ نادین لاباکی
–«سوختن»/ لی چانگ-دونگ
–« BLACKKKLANSMAN»/ اسپایک لی
–«زیر دریاچه نقره‌ای»/ دیوید روبرت میشل
–«سه‌رخ»/ جعفر پناهی
–«جنگ سرد»/ پاول پالیکوفسکی
–«یوم الدین»/ ای.بی شاوکی
–«تابستان»/ کریل سربرنیکوف

سه رخ-جعفر پناهی

نمایی از «سه رخ»جعفر پناهی

گلشیفته فراهانی در «دختران خورشید»
گلشیفته فراهانی در «دختران خورشید»

 




متعاقب مخالفت با نمایش «ارادتمند…»کاهانی در کانادا طرح شد⇐ادعای رسانه اصلاح‌طلب درباره وجود «ارشاد برون‌مرزی»!+عکس و توضیحات جعفر پناهی در این باره

سینماروزان: عدم اکران «ارادتمند نازنین بهاره تینا»ی عبدالرضا کاهانی در یک محفل نمایش فیلم در کانادا سبب ساز طرح پرسشهای فراوانی درباره دامنه تصمیم گیری نظارت ارشاد و راه اندازی شورایی برای صدور مجوز اکرانهای خارجی شده است.

روزنامه اصلاح طلب «جامعه فردا» که در طراحی صفحات و لوگو شباهتهایی با روزنامه دوم خردادی و در عین حال توقیفی «جامعه» به سردبیری ماشاءالله شمس‌الواعظین دارد، با انتخاب تیتر «ارشاد برون مرزی» به این مسأله واکنش نشان داده و در گزارشی پیرامون ماجرای فیلم کاهانی مدعی شده فیلمهایی که در داخل مجوز اکران دریافت نکرده اند نمیتوانند در خارج از کشور اخراج شوند.

متن گزارش این رسانه را بخوانید:

چندی پیش جشنواره سینه ایران در کانادا برگزار شد، زمزمه‏‌هایی برای اکران «ارادتمند نازنین بهاره تینا» در کانادا به گوش می‏‌رسید، اما روابط عمومی جشنواره اعلام کرد که این فیلم در این جشنواره اکران نمی‏‌شود.

با این اتفاق به نظر می‏‌رسید که وزارت ارشاد، دارد فرامرزی عمل می‏‌کند، چرا که منابع آگاهی اعلام کردند که این فیلم قرار بود در کانادا اکران شود اما وزارت ارشاد جلوی آن را گرفته است. از قرار کارگردان تهدید شده است که اگر به «توصیه» عمل نکند و فیلمش را در کانادا اکران کند، فیلم دیگرش به نام «ما شما را دوست داریم خانم یایا» هرگز مجوز اکران نمی‏‌گیرد.

یک منبع آگاه در سازمان سینمایی  گفت: فیلمی که در ایران مجوز اکران دریافت نکرده نمی‏‌تواند در کشورهایی دیگر پخش شود، چرا که عقوبت‏‌هایی برای عوامل فیلم که در ایران کار می‏‌کنند به دنبال خواهد داشت.

جعفر پناهی، کارگردان، درباره این اعمال قدرت برون‌مرزی ارشاد گفت: واقعا زمان آن رسیده است که از این قوانین دست‌وپاگیر خلاصی پیدا کنیم. یا تکلیفمان را مشخص کنند و سینما را بالکل تعطیل کنند یا اینکه دنبال راهکار باشیم. وقتی قوانین تا این اندازه سختگیرانه است و تا شروع فیلمبرداری چندین مجوز باید صادر شود به این معنی است که فیلم «ارادتمند، نازنین، بهاره، تینا»ی آقای عبدالرضا کاهانی مجوز ساخت داشته است؛ حالا چه اتفاقی افتاده است که این فیلم حتی خارج از کشور اجازه اکران ندارد؟ اگر بخواهیم در قوانین اکران کشورهای دیگر دخالت کنیم پس تلویزیون هم اجازه ندارد فیلم کشورهای دیگر را پخش کند، زیرا نحوه ساخت آنها با قوانین کشور ما جور درنمی‌آید.

پناهی در پاسخ به اینکه آیا قانونی بین‌المللی درباره اکران فیلم‌ها وجود دارد گفت: برای اکران در کشورهای دیگر که نمی‌توان قوانین داخلی کشور خود را اعمال کرد. یا باید تابع قوانین بین‌المللی بود یا تابع قوانین داخلی‌مان. اگر اینگونه بود که سینمای ایران هیچوقت نمی‌توانست رشد کند و به همه جهان معرفی شود و هیچ کشوری فیلم‌های ما را اکران نمی‌کرد. این مشکل همیشه بوده و بچه‌های سینما تلاش کرده‌اند با راهکارهای دیگر فیلم‌هایشان را به جهان ارائه دهند. بعضی رفتارها با هم جور در نمی‌آید، اگر شما می‌توانید فیلم‌های خارجی را نشان دهید که در آنها مواردی هست که در کشور ما ممنوع‌اند، دیگر کشورها هم می‌توانند فیلمی را که با قوانین خودشان منطبق است اما در ایران قابل اکران نیست پخش کنند. پس مشکل چیست؟ این تضاد رفتار عجیب و غیر قابل درک است. اگر قرار است از قوانین بین‌المللی تبعیت نکنیم فیلم‌های خارجی را پخش نکنید.

خسرو دهقان، منتقد سینما، نیز در واکنش به این خبر و رویه جدید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: همیشه این حرف‌ها بوده و چیز جدید و عجیب‌وغریبی با وجود قوانین کشور نیست. بحث خوب و بدِ اتفاق نیست، بحث این است که این اعمال نظرها اتفاق جدیدی نیست و تعجب مرا دیگر برنمی‌انگیزد.

حالا که خوب نگاه‏‌ می‏‌کنیم، می‏‌بینیم که در واقع کاهانی برای اینکه بتواند فیلم بعدی‏‌اش را در ایران بسازد، عطای نمایش فیلم در خارج از کشور را به لقایش بخشیده است و برای اینکه اوضاع خودش و عوامل فیلمش در ایران سخت‏‌تر نشود به خواست وزارت ارشاد تن داده است، نکته‏‌ای که وزارت ارشاد آن را تایید نخواهد کرد، چرا که با این موضوع ثابت می‏‌شود که این وزارتخانه تنها به مرزهای این کشور بسنده نمی‏‌کند، هر فیلمی که اینجا توقیف شده باشد در همه دنیا هم اجازه نمایش ندارد. این موضوع بدعتی در سینمای ایران است و حالا این وزارتخانه پایش را از مرزها هم فراتر گذاشته است.

تیتر «ارشاد برون مرزی» در صفحه اول «جامعه فردا»
تیتر «ارشاد برون مرزی» در صفحه اول «جامعه فردا»



گزارش «کیهان» از زیر و بم فیلم تازه جعفر پناهی⇐چگونه می‌شود هم ممنوع‌الفعالیت باشد و هم فیلم بسازد؟

سینماروزان: جعفر پناهی هرچند در ظاهر به مدت بیست سال از ساخت هر گونه فیلم منع شده است اما در واقع همچنان به کار فیلمسازی خود اشتغال دارد؛ او در این سالها به طور مستقل «تاکسی» را ساخت و به جشنواره برلین ارائه داده و جایزه گرفت و با همراهی مجتبی میرطهماسب «این یک فیلم نیست» و با همراهی کامبوزیا پرتوی «پرده» را ساخت که اولی در کن و دومی در برلین به نمایش درآمدند.

جعفر پناهی به تازگی هم فیلمی با نام «یک گزارش ویدیویی» را ساخته است. «یک گزارش ویدیویی» همان طور که از نامش برمی آید مستندی است گزارش گونه که محوریت آن تمرکز بر دروایش گنابادی است.

روزنامه اصولگرای «کیهان» که چندی قبل محمدحسین مهدویان کارگردان فیلم 3ارگانی «ماجرای نیمروز» را بخاطر تلاش برای دلجویی از جعفر در جشن منتقدان به باد انتقاد گرفته بود(اینجا را بخوانید) گزارشی کامل درباره فیلم جدید جعفر منتشر کرده است.

متن گزارش «کیهان» را بخوانید:

فیلم دیگری از ج.پ تحت عنوان یک گزارش ویدئویی روی وب سایت‌های رسانه‌های وابسته به سرویس‌های اطلاعاتی و جاسوسی غرب (مانند رادیو زمانه) قرار گرفت.
این فیلم ویدئویی که به صورت یک گزارش توسط رسانه‌های وابسته فوق‌الذکر انتشار یافته، ظاهرا درباره یکی از اماکن وابسته به فرقه انحرافی دراویش گنابادی بوده، فرقه‌ای که براساس اسناد و شواهد معتبر، وابستگی سرکرده‌های آنها به محافل مشکوک بیگانه و همچنین تشکیلات فراماسونری غیر قابل تردید است و از همین روی حضور آنها در اغلب تحرکات ضد انقلابی سال‌های اخیر مانند فتنه 88 و یا ایجاد اغتشاشات قومی و مذهبی عیان بوده است.

وابستگی سرکرده این فرقه به دربار شاه و احزاب به اصطلاح ملی گرا که برخی آنها از سوی حضرت امام خمینی (رحمه‌ًْ الله علیه) محکوم به ارتداد شدند، از جمله دیگر نقاط خیانت آمیز کارنامه سیاه این فرقه به شمار آمده است.
اما گزارش ویدئویی ج.پ پس از نمایش بخش‌هایی از بنای «شترگلو» واقع در ماهان کرمان، در گفتار متن خود به مرثیه‌سرایی برای محدودیت‌های اعمال غیر قانونی و ضد انقلابی فرقه یاد شده توسط مراجع قضایی کشیده می‌شود.
این در حالی است که براساس حکم دادگاه انقلاب اسلامی، این کارگردان به دلیل حضور فعال در جریان فتنه 1388، به مدت 20 سال از ساخت هرگونه فیلم و ویدئو منع شده است. اما طی سال‌های گذشته بارها و بارها این حکم لازم الاجرای قضایی از طرف پناهی نقض شده و فیلم‌های وی از طریق سفارتخانه‌ها به برخی جشنواره‌های معلوم‌الحال خارجی نیز ارسال شده و علی‌رغم ساختارهای بسیار ضعیف و مادون آماتوری، بعضا جوایزی هم از این جشنواره‌های دریافت کرده است!
او که طی هفته‌های اخیر پس از عمل زننده خود در مراسم منتقدان و خودداری از اعطای جایزه فیلم «ماجرای نیمروز»، مورد تقدیر و تحسین وسیع همان رسانه‌های وابسته به سرویس‌های جاسوسی و اطلاعاتی غرب، طیف ضد انقلاب خارج کشور و برخی عناصر داخلی قرار گرفت، از سوی عناصر حامی فرقه ضاله بهاییت و گروهک تروریستی منافقین نیز تجلیل شد!




تيتر «کيهان» درباره کارگردان فيلم ۳ارگاني «ماجراي نيمروز» که علاقه زیادی به دوربین سوپر۱۶ و لرزندان مدام آن دارد⇐از شعبان بي‌مخ‌ها مي‌ترسد!!!

سينماروزان: طفره رفتن جعفر پناهي از اعطاي جايزه به محمدحسین مهدویان کارگردان فیلم 3ارگانی «ماجراي نيمروز» در یک محفل مرتبط با خانه سینما و تلاش ناکام مهدویان براي دلجويي از پناهی(اینجا را بخوانید) هرچند با انتقاد برخي رسانه هاي اصولگرا از پناهي مواجه شده اما روزنامه «کيهان» در تحليلي قابل تأمل از اين گفته که چرا کارگردان جوان «ماجراي نيمروز» که در آثارش علاقه زیادی به کار با دوربین سوپر16 و لرزاندن مدام آن دارد، بايد به دنبال دلجويي از فیلمساز سطح پایینی باشد که به او توهين کرده است.

متن گزارش «کيهان» را بخوانيد:

کارگردان «ماجرای نیمروز» از شعبان بی‌مخ‌ها می‌ترسد!

موفقيت جديد کارگردان «ماجراي نيمروز» براي او عواقبي را در پي داشته است و اين فيلمساز جوان را درگير حاشيه‌هايي کرده است.

برخورد طلبکارانه يک فيلمساز درجه سه که بيشتر به پادويي براي محافل ضدايراني مشهور است تا هنرمندي، در جشن انجمن منتقدان با اين فيلمساز، شروع ماجرا بود. ماجرايي که به زعم بسياري، تلاش براي فشار آوردن بر مهدويان براي دست برداشتن از ساخت فيلم‌هاي انقلابي است. براي افرادي که دشمني و مخالفتشان با مردم و اين انقلاب بر همه آشکار است، طبيعي است که موفقيت يک فيلم مردمي و انقلابي باعث آزار آنها شود. به خصوص اگر سازنده اين فيلم، يک کارگردان جوان باشد. جو ايجاد شده در پيرامون مهدويان، براي بسياري ديگر از هنرمندان مستقل و متعهد آشناست. وابستگان به جريان‌هاي سياسي ضدمردمي و نان‌خورهاي آن سوي مرزها، همواره مأموريت داشته‌اند که هنرمنداني که با آنها همراه نبوده‌اند را تنبيه و دلسرد کنند. آنها آن‌قدر فشار را ادامه مي‌دهند تا هنرمنداني که به زعم آنها غيرخودي هستند را از مسيري که در پيش گرفته‌اند پشيمان کنند!

به طور طبيعي، دلجويي و تواضع در برابر چنين جريان‌هايي که ادامه دهنده راه شعبان بي‌مخ‌ها هستند، کمک به آنهاست. جاي شگفتي است که محمدحسين مهدويان در برابر فيلمساز سطح پاييني که براي جلب توجه محافل ضدايراني دست به هر نمايشي مي‌زند، تواضع به خرج مي‌دهد و طوري رفتار مي‌کند که گويي قصد دلجويي از وي را دارد. آن هم در شرايطي که  تمام مخاطبان فيلم‌هاي جعفر پناهي به اندازه  يکي از فيلم‌هاي مهدويان  هم نبوده است و اصلا سطح آثار اين دو کارگردان قابل مقايسه نيست.

قطعا مهدويان و فيلم‌هاي او مديون انقلاب هستند و اگر اعتبار و محبوبيتي براي اين آثار ايجاد شده بيشتر به خاطر اين بوده که محور آنها قهرمانان انقلاب بوده‌اند. بايد ديد مواجهه کارگردان «ماجراي نيمروز» با وارثان شعبان بي‌مخ به کجا خواهد رسيد؟ آيا مهدويان با شجاعت از هويت انقلابي آثارش دفاع مي‌کند يا اسير فضاسازي شبه روشنفکرهاي فراري از مردم مي‌شود؟




پرسشهای یک منتقد پیشکسوت درباره محفلی موسوم به جشن منتقدان خانه سینما⇐آیا برگزاری این دورهمی به نام کلی منقدان، سوءاستفاده از جایگاه نقد و منقد نیست؟/چطور است نام آثار تهیه‌کننده‌ای سابقا گریمور همواره در میان برگزیدگان این دورهمی دیده می‌شود؟!/چه کرده‌اید که امثال تهمینه میلانی شما را به استقلال دعوت می‌کنند؟

سینماروزان: تازه ترین جشن انجمنی موسوم به منتقدان خانه سینما در حالی برگزار شد که بیشتر از خود این جشن محفلی، این انتقادات جمشید مشایخی به عزت الله انتظامی و بایکوت صاحبان فیلم 3ارگانی از سوی جعفر پناهی به هنگام اعطای جوایز بود که مورد توجه قرار گرفت.

با این حال جبار آذین منتقد و مدرس پیشکسوت سینمای ایران که خود از موسسان این انجمن بوده و در این سالها مدام درباره دور افتادن انجمن از اهداف اصلی هشدار داده، با نگارش یادداشتی تأمل برانگیز پرسشهایی طرح کرده درباره این جشن، اهداف برگزارکنندگان و به خصوص چینش جوایز آن.

از جمله پرسشهای آذین درباره سوءاستفاده از نام نقد و منتقد در چنین محفلی بوده است و پرسشی دیگر ناظر به برنده شدن مدام آثاری مختلف از تهیه کننده ای سابقا گریمور در این جشن!!!

آذین به مانند همه این سالها پرسشهایی کلیدی هم طرح کرده در چرایی فاصله بعیدی که میان این انجمن و رسانه ها و منتقدان مستقل افتاده و البته به خروجی این انجمن که در یک جشن و توزیع کارت جشنواره خلاصه شده ایراد وارد نموده است.

متن یادداشت جبار آذین را بخوانید:

انجمن موسوم به منتقدان و نویسندگان خانه سینما یازدهمین دورهمی خود را هم با عنوان جشن منتقدان ونویسندگان سینمایی ایران برگزار و به برگزیده هایش جوایزی اهدا کرد.

نکته کلیدی و مهم در این ارتباط این است که انجمن مذکور به عنوان یک صنف ذاتا فرهنگی و سینمایی سالها است که از مسیر اصلی خود که یاری و همراهی سینمای ایران، حمایت و پاسداری از حریم و حرمت نقد و منقد و منافع صنفی و اجتماعی حتی اعضای خود است به دور افتاده و برخلاف نگاه و اهداف بنیانگذاران خود که درپی ایجاد تشکلی مستقل،متعهد ومردمی بودند،تبدیل به گروهی وابسته شده که از سوی خانه سینما و در واقع سازمان سینمایی و دولت ارتزاق مالی واجرایی می کند.

 انجمن مذکور، دورهمی خود را به غلط و با سوءاستفاده از مقام و منزلت منقد و نقد با عنوان جشن منتقدان برگزار می‌کند، درصورتی که انجمن یادشده تنها دربرگیرنده گروهی از منتقدان و بیشتر خبرنگاران است و منتقدان و رسانه های مستقل با آن همکاری ندارند. آیا حلقه بالادستی این انجمن هیچ گاه از خود پرسیده‌اند که چرا فاصله میان آنها و رسانه‌ها و منتقدان مستقل هر سال بیشتر از قبل شده است؟؟؟

این انجمن، تشکلی کاملا وابسته و در واقع انجمن منتقدان وابسته به خانه سینما است که خود ده ها و بلکه صدها مشکل با بدنه صنفی خویش دارد و نه انجمن منتقدان سینمای کشور و براین اساس آیا برگزاری دورهمی آن به نام کلی منقدان، درست است و سوءاستفاده از جایگاه نقد و منقد نیست؟

گرچه بسیاری از اعضای انجمن از همکاران و فعالان عرصه رسانه و سینما و همگی دوستانی قابل احترام اند، ولی حضور آنها با کجروی ها و عملکردهای طیفی از راهبران انجمن که ازموقعیت و امکانات و تسهیلات انجمن در مسیری غیر از صنف وسینما و رسانه استفاده می کند، درمعرض لطمه  و آسیب حیثیتی، شغلی و اجتماعی قراردارد.

در هر حال جامعه منقدان کشور، خانواده ای گسترده و قابل احترام است و انجمن منتقدان خانه سینما فقط جماعتی از آن را شامل می‌شود. انجمن موسوم به منتقدان سالها است که  حتی به وظایف صنفی و فرهنگی خود به درستی عمل نکرده و تمام خروجی آن در برگزاری دورهمی سالیانه در قالب جشنی که صدها مسأله وحاشیه دارد و البته گرفتن کارت یک جشن پاره بزرگتر ازخود(!) خلاصه شده است. چرا تمامی خروجی محفل موسوم به منتقدان خانه سینما خلاصه شده به برگزاری جشن و توزیع کارت جشنواره؟

این به اصطلاح جشن، تنها یک دورهمی است که یازدهمین دوره خود را درادامه راه دوره های قبل و با همان اهداف، روش ها و خطاها و مسائل حاشیه ای پیشینیان برگزار کرد و باز هم نشان داد که در حوزه نقد و سینما و رسانه حرفی برای گفتن ندارد و البته پرسشهایی پررنگ را هم بر جای گذاشت؛ مثلا اینکه چطور است در سالهای اخیر نام آثار تهیه‌کننده‌ای سابقا گریمور همواره  در میان برگزیدگان جشن دیده می‌شود؟ عین همین پرسش وجود دارد درباره آثار کارگردانی که سالها پیش نقشی هنروری به یکی از رئوس بالادستی انجمن داده بود و در سالهای بعد اغلب ساخته‌هایش در میان برگزیدگان جشن بود!

نقد عملکردهای این انجمن و به خصوص چینش شبهه برانگیز جوایز آن که حتی صدای تهمینه میلانی را هم درآورد به معنای نفی حضور و تلاش اعضای صادق و صمیمی آن که به هر علت در آن فعالیت دارند نیست که نمایشگر صدمات و لطمات وابستگی، انحراف و منافع محوری گروهی از حلقه بالادستی است که همراه خود انجمن را به ترکستان می برد.

تهمینه میلانی اوضاع انجمن یاد شده را دقیق دیده و در دورهمی یازدهم  آن، کاملا درست گفت که منقدان باید مستقل باشند!  و در واقع مسأله اصلی جامعه منقدان و موضع اصلی منقدان راستین همین  است. منقدان باید مستقل، صادق، شجاع ،منصف، متعهد و مردمی باشند،نه وابسته،قلم فروش و بازیچه خط و خطوط سیاسی وجناحی. چرا انجمن باید به جایی رسیده که باید امثال تهمینه میلانی آن را به استقلال دعوت کنند؟ چه کرده اید که امثال میلانی باید بیایند و شما را به استقلال که در نفس نقد است دعوت کنند؟

اهالی هنر وسینما و رسانه باید میان منقدان مستقل و مدعیان و انتقادگران فیلم و سینما تفاوت قائل شوند و برای جامعه روشنگری کنند که جامعه منقدان با انجمن منتقدان خانه سینما فرق دارد و این انجمن صرفا در برگیرنده عده‌ای بلحاظ کیفی معدود از فعالان سینمایی نوشتاری و نقد است و عملکردهای آن، عملکرد جامعه منقدان کشور نیست و در بسیاری موارد به دلیل وابستگی مالی و سیاسی، اقدامهایش با  اهداف صنفی و فرهنگی اهالی نقد مغایر و حتی گاه مخالف حرکت سینماگران مستقل و سینما و فرهنگ و ادبیات مردمی است.

دورهمی یازدهم انجمن وابسته خانه سینما هم برگزارشد، با ده ها اما و اگر و مسأله و اختلاف و سوءتفاهم ،بدون آنکه دروضع و حال و بهبود و ارتقای سینما، نقد، منقدان و رساته ها ،کمترین نقش و تأثیر را داشته باشد.

جبار آذین
جبار آذین



در یک محفل سینمایی رخ داد⇐طفره جعفر پناهی از اهدای جایزه به فیلم ۳ارگانی «ماجرای نیمروز»!!+فیلم

سینماروزان: محمدحسین مهدویان کارگردان فیلم 3ارگانی «ماجرای نیمروز» که برای تولید آن از فارابی تا حوزه هنری و تصویرشهر وابسته به شهرداری بودجه گذاشتند اگرچه برآمده از ارگانهایی ارزشی همچون روایت فتح و سازمان اوج است ولی در ماههای اخیر سعی کرده ظاهری انتلکت از خود به جای بگذارد.

شاید اگر در جریان جشن انجمنی موسوم به منتقدان خانه سینما او جایزه اش را از جعفر پناهی که یکی از سران جریان سینمای انتلکت‌مآبانه جشنواره‌ای است دریافت میکرد همه چیز آن گونه که مهدویان میخواست پیش میرفت اما نشد آنچه باید بشود.

جعفر پناهی بنا بود به همراه رخشان بنی اعتماد و محسن امیریوسفی جوایز بهترین کارگردانی را بدهد و پناهی احتمالا آگاه به اینکه جایزه اصلی به “رگ خواب” حمید نعمت الله میرسد به سمت سن رفت اما به محض اینکه متوجه شد دیپلم افتخاری هم باید اهدا شود به مهدویان کارگردان فیلم 3ارگانی «ماجرای نیمروز» ترجیح داد روی سن نباشد.

پناهی در مسیر بازگشت به میان حضار، با پادرمیانی دست اندرکاران این محفل برای بازگشت مواجه شد اما زیر بار نرفت و آن قدر تعلل کرد تا مهدویان جایزه اش را گرفته و به میان حضار برود و تازه آن زمان بود که پناهی روی سن رفت تا جایزه نعمت الله را بدهد.

جالب آن که مهدویان بعد از گرفتن جایزه به سمت پناهی رفت تا به نوعی با او در یک قاب قرار گیرد اما پناهی باز هم زیربار نرفت…

پناهی البته قبل از اعطای جایزه نعمت الله دلیل این کار خود را چنین بیان کرد: فیلم دولتی بسازند و صدها سینما بگیرند اما فقط یک سینما به ما دهند!

برای دیدن طفره جعفر پناهی از اهدای جایزه به صاحب فیلم 3ارگانی اینجا ببینید.




اصغر فرهادی بهتر است یا جعفر پناهی؟ “فروشنده” بهتر است یا “ابد و یک روز”؟

سینماروزان/جواد محرمی: تفاوت عمده سینمای اصغر فرهادی که آثار او را با دیگر فیلمهای تلخ سینمای اجتماعی ایران کاملا متمایز می‌کند پرهیز از کلیشه هاست.

فرهادی این رویکرد را در فرم، قصه، ساختار، شخصیت پردازی رعایت می کند. او در خلق موقعیت ها و کاراکترهایی که نمونه آن زیاد در سینمای اجتماعی ایران دیده شده کلیشه ها را می شکند. دو گانه مرد مذهبی ظالم و و زن مظلوم به عنوان میراث  مسلط آثار صادق هدایت بر ادبیات و سینمای اجتماعی ایران در فیلمهای فرهادی حضور ندارد.

حتی روسپی او در فیلم «فروشنده» هرچند بسیار دور است از زیست بوم این طبقه در روزگار معاصر اما شباهتی به کلیشه های نخ نمای ادبیات و سینمای روشنفکری معاصر ایران ندارد. فرهادی با اینکه خود آدمی مذهبی نیست و در این وادی ادعایی ندارد و با نگاهی کاملا سکولار فیلم می سازد با این حال برخلاف بسیاری از فیلمسازان سینمای اجتماعی ایران هیچ اصراری بر روی آوردن به ارجاعات مذهبی برای محیط  و کاراکترهای نسبتا منفی آثارش ندارد.

او در فیلمهایش علیه مذهب و سنت بیانیه تصویری یا صوتی صادر نمی کند. اصولا کاراکتر فیلمهای  فرهادی خاکستری اند و او به ورطه شخصیت پردازیهای افراطی برای نقشهای منفی نمی افتد. بدمن های آثار او مانند کاراکتر خواهر فروش فیلم «ابد و یک روز» انگشتر عقیق به دست ندارند و قسم خوردن مداوم به نامهای مقدس لقلقه دهانشان نیست.

کاراکتر زن چادری در فیلم «فروشنده» به نسبت غالب آثار اجتماعی سینمای ایران شریف تر، واقعی تر و انسانی تر است. قاعدتا یک زن کامل و الگو نیست چرا که اصولا کاراکترهای آثار فرهادی به طور مطلق سیاه یا سفید نیستند، زن در آثار او مانند هر زن ایرانی دیگری مملو از خصائص مثبت و منفی است. شاید ساده دل باشد اما ابله نیست.  او بر خلاف فیلمهای سیاه نمای روشنفکری از چادر به عنوان نماد منفی استفاده نمی کند. زن چادری در فیلم او به عنوان بخشی از واقعیت جامعه حضور دارد.

کاراکترهای سنتی فیلمهای او مبتنی بر حقیقت جامعه  در درام نقش دارند نه مبتنی بر آنچه فیلمساز قصد حقنه آن را دارد. زن سنتی مانند فیلم «خانه دختر» نفرت انگیز تصویر نشده است. او به این ورطه فرو نمی غلتد چون می داند چنین تاکیدات ابلهانه ای سینما را به ابتذال می کشاند و از عمق آن فرو می کاهد. فرهادی برای کاراکترهایش احترام قائل است و آنها را ملعبه و دستمایه عقده گشایی های شخصی نمی کند.

روسپی که در سینما و ادبیات روشنفکری ایران کارکرد زیادی دارد در فیلم «فروشنده» بدون اینکه دیده شود حضور دارد. البته نسبت به نگاه قدری احترام آمیز او به روسپی فیلم می توان انتقاد داشت اما این نگاه از تفکر اومانیستی او برمی خیزد و نگاهش به روسپی فراملی است و برخلاف سینمای روشنفکری ایران از آن به عنوان دستمایه ای برای تحقیر ملت یا حکومت استفاده نمی کند.

 او از زمان ساخت سریالهای تلویزیونی همچون «روزگار جوانی» و «در شهر» نشان داده بود که دغدغه اجتماعی دارد و جالب است که تا به حال که نزدیک به دو دهه از آن زمان می گذرد در روند فیلمسازی اش دچار نوسان نشده و همان خط دغدغه مندی مسائل اجتماعی را دنبال کرده است. فرهادی فیلمهایش را مبتنی بر انتخاب گزینشی قطعات پریشان و ملتهب جامعه نمی سازد و جامعه را نسبتا نزدیک به آنچه هست روایت می کند. در واقع رئالیسم آثار فرهادی در مقایسه با معیارسینمای ایران وفادارانه تر است.

فرهادی اگرچه به لحاظ فکری در زمره روشنفکران قرار می گیرد اما در آثارش شعار نمی دهد، ادا و اطوار روشنفکری در نمی آورد، داستان و روایت برای او اصل است. بیش از اینکه بخواهد معنا و مفهومی را حقنه کند سعی می کند با رعایت موازین روایی داستان، مخاطبش را همراه کند.

در میان حجم عظیم سینماگران اجتماعی ایران که با ژست رئالیستی به بزرگنمایی ضعفهای جامعه ایران می پردازند و بعضا همه کژیها را با دوز بالا در آثارشان تجمیع می کنند و بسته ای جذاب جلوی روی جشنواره های غربی می گذارند فیلمهای فرهادی نسبتا-تأکید می‌کنم نسبتا- سینمای قابل احترامی را نمایندگی می کند.

 سینمای او اگرچه نماینده مطلوب سینمای انقلاب اسلامی نیست اما ایران را به نسبت آثار فیلمسازان سیاسی سازی چون جعفر پناهی در جشنواره های غربی سرافکنده نمی کند. نکته مثبت اصغر فرهادی این است که سینما بیش از هر چیز دیگری برای او جدی است. او بر خلاف منادیان شعار اساسا غلط هنر برای هنر که اغلب در ورطه سیاسی کاریهای مبتذل غرق می شوند و به آنچه نشخوار می کنند در عمل وفادار نمی مانند، به این نگرش فکری نه در شعار بلکه در عمل قدری پایبندی نشان داده است. البته او به شرایط اجتماعی انتقاد دارد. این انتقاد به طور طبیعی در اغلب آثار او و به ویژه در «شهر زیبا» و «جدایی نادر از سیمین» مشهود است اما زبان هنر برای او بر هر چیز دیگری ترجیح  و البته غلبه دارد. نه اینکه اندیشه ای پشت سینمایش نباشد بلکه همواره از بیرون زدن اندیشه از آثارش پرهیز کرده است.

در آثار او ردی از رئالیسم افراطی سینمای اجتماعی ایران دیده نمی شود، متاسفانه مقلدان او نتوانسته اند از فروغلتیدن در ورطه تاکید صرف بر کژیهای جامعه پرهیز کنند. «چهارشنبه 19 اردیبهشت» یکی از این نمونه هاست که در فرم، میزانسن،  فضاسازی،تکنیک و جنس روایتگری به سینمای فرهادی نزدیک شد و جایزه اش را از ونیز گرفت اما به دلیل ذهنیتها و پیش فرضهای فیلمساز که بر مولفه هایی چون فقر و فلاکت جامعه ایران بیش از هر چیز دیگری تاکید داشت اثری غیر متعادل و افراطی از کار در آمد. مقلدان فرهادی به این مسئله در آثار او توجه نمی کنند که ساختار و فرم سینمایی و در یک کلام سینما در آثار او حرف اول را می زند نه اندیشه سیاسی یا اجتماعی صرف.

آنچه واضح است این است که ایران مدینه فاضله نیست. بزرگترین حامیان انقلاب اسلامی هم منکر این نیستند که جامعه ایران درگیر با معضلات و مشکلات و تناقضهای عدیده ای است. فرهادی داستانهایش را بر بستر همین جامعه بنا می کند و آنچه به تصویر می کشد تجلی بخشی از جامعه ایرانی است. تصویری که فرهادی از جامعه ایران به دنیا مخابره می کند تصویر جامعه ای مدرن و متمدن است با این توضیح که در مدرنترین و متمدن ترین جوامع نیز تناقضات اخلاقی و اجتماعی زیادی دارند و فیلمسازان در همه کشورهای جهان بر بستر این تناقضات فیلم می سازند.

 سرگشتگی و پوچی انسان یکی از اصلی ترین مضامین آثار سینمایی در جوامع پیشرفته است. البته تولید آثار مثبت ، الهام بخش و امید بخش سهم کمی از تولیدات سینمای ایران را به خود اختصاص داده است و این آفت ریشه در غفلت و بی تدبیری مدیران فرهنگی و سینمایی کشور دارد. فرهادی و امثال او به طور طبیعی در چارچوب نگرش و جهان بینی فکری خود فیلم می سازند و از ایشان نباید انتظار داشت همسو با استراتژی انقلاب اسلامی دست به خلق اثر بزنند و کم کاری و بی تدبیری مدیران را با آثارشان پوشش دهند اما همین قدر که فیلمسازانی چون او در بازنمایی جامعه ایران رااه به افراط و تفریط نمی برند خود جای شکر گذاری دارد. آنهایی که معتقدند «فروشنده» بدترین انتخاب برای معرفی به اسکار است اگر تا به حال فرصت نکرده اند فیلم «ابد و یک روز» را ببینند یا به وقت اکران دومین ساخته نرگس آبیار با نام «نفس» را مشاهده کنند تا دریابند فروشنده در مقابل خیلی از آثار، فیلم آبرومندانه تری قلمداد می شود.




خبر “کیهان”⇐کارگردان فتنه‌گر در جشنواره فیلم فجر!+عکس

سینماروزان: روزنامه اصولگرای “کیهان” در خبری با تیتر “کارگردان فتنه گر در جشنواره فجر” خبر از حضور محمد رسول اف در جشنواره فجر امسال داده است.

متن خبر “کیهان” را بخوانید:

محمد رسول اف با فیلم «لِرد» در جشنواره فیلم فجر شرکت می‌کند.

به گزارش سینماروزان و به نقل از “کیهان” قابل ذکر اینکه محمد رسول اف در ایام فتنه پس از انتخابات ریاست‌جمهوری سال 1388 در حالی که همراه جعفر پناهی مشغول ساخت فیلمی ضدایرانی و ضدانقلابی در جهت حمایت از فتنه‌گران بود، دستگیر و به زندان محکوم شد.

او پس از آزادی از زندان فیلم دیگری در تحریف وقایع سال‌های اخیر، درباره واقعه موسوم به قتل‌های زنجیره‌ای ساخت به نام «دستنوشته‌ها نمی‌سوزند» که علی‌رغم پذیرش از سوی جشنواره فیلم کن اما در داخل کشور توقیف شد و خود رسول اف ممنوع‌الخروج گشت. گفته می‌شود که وی اینک با قید وثیقه آزاد است.

گویا فیلم جدید رسول اف به نام «لِرد» (به معنای میز مخصوص شراب) با مجوز رسمی سازمان سینمایی جلوی دوربین رفته است و از هم اکنون و حتی پیش از بازبینی مسئولان جشنواره کن برای این جشنواره برگزیده! و انگار اصلا به سفارش این جشنواره ساخته شده است!

سؤال اینجاست که چگونه سازمان سینمایی وزارت ارشاد به چنین فردی با سابقه محکومیت در فتنه و ساخت فیلم‌های ضدایرانی و توقیفی، در حالی که ظاهراً با قید وثیقه آزاد است، مجوز ساخت فیلم می‌دهد؟ آیا از نظر سازمان سینمایی وزارت ارشاد، محکومین و متهمین دستگاه قضایی و آنان که در بازداشت بوده و تنها با قید وثیقه آزاد هستند هم می‌توانند فیلم بسازند؟!

آیا رسول اف که در جریان ساخت فیلمی درباره فتنه همراه جعفر پناهی دستگیر و به زندان محکوم شد، هیچ‌گاه مانند پناهی از نظر این وزارتخانه ممنوع‌الکار نبوده است؟ گرچه جعفر پناهی هم علی‌رغم ممنوع‌الکاری، چندین فیلم دیگر ساخت و به خارج از کشور نیز فرستاد و جایزه هم دریافت کرد!

محمد رسول اف
محمد رسول اف



بولتن کاغذی جشنواره، سخن سازمان سینمایی را تکذیب کرد

سینماژورنال: در حالی که انتشار خبر حضور جعفر پناهی به عنوان سناریست فیلم “یک شهروند کاملا معمولی” مجید برزگر از سوی یکی از خبرگزاریهای اصولگرا با واکنش سازمان سینمایی و طرح این موضوع مواجه شد که پروانه ساخت این فیلم به نویسندگی برزگر صادر شده اما مجددا نقیضی بر واکنش سازمان شکل گرفته است.

به گزارش سینماژورنال این نقیض در بولتن کاغذی جشنواره صورت گرفته است. بولتنی که پیش از انتشار بر سر هزینه‌زایی آن بحثهای فراوانی درگرفت و حتی دبیر جشنواره علاقه چندانی به انتشار آن نداشت اما در نهایت مدیر روابط عمومی فارابی تصدیگری انتشار دوباره آن را برعهده گرفت.

بولتن جشنواره فیلم فجر در اقدامی که نقض واکنش رسمی سازمان سینمایی است نام جعفر پناهی را به عنوان نویسنده فیلمنامه “یک شهروند کاملا معمولی” ذکر کرده است.

اینکه بولتن کاغذی جشنواره سخن سازمان سینمایی را نقض می کند ریشه در چه چیزی دارد؟ اینکه متصدی انتشار این بولتن از واکنش سازمان خبر ندارد یا آن که خبر دارد و چون اطلاعات خودش را موثق تر می داند آنها را منعکس می کند؟




فیلمساز توقیفی در کنار فوتبالیست مقیم آمریکا+عکس

سینماژورنال: جعفر پناهی هرچند ممنوع الفعالیت است اما فیلم میسازد و فیلمهایش هم از جشنواره های آن وری جایزه می گیرند!

به گزارش سینماژورنال آخرین فیلم وی “تاکسی” نام داشت که توانست خرس طلای جشنواره برلین را بگیرد.

پناهی به تازگی تصویری اجتماعی از خود منتشر کرده در کنار حسین کلانی قوتبالیست اسبق پرسپولیس که به دلیل تحصیل در آمریکا اقامت این کشور را هم دارد.

جعفر پناهی در کنار حسین کلانی
جعفر پناهی در کنار حسین کلانی



حجت‌ا.. ایوبی: دنبال راه‌حلی برای مشکل جعفر پناهی هستیم/بهمن قبادی مشکلی برای فیلمسازی ندارد

سینماژورنال: تازه ترین اظهارات رییس سازمان سینمایی درباره دو تن از فیلمسازان ایرانی سبب ساز ایجاد حواشی رسانه ای فراوانی برای وی شده است.

به گزارش سینماژورنال حجت ا.. ایوبی در گفتگو با یک نشریه آمریکایی از نگاه منعطف سازمان تحت امرش در برخورد با جعفر پناهی و بهمن قبادی یاد کرده است و همین باعث بروز برخی انتقادات شده است.

روزنامه “وال استریت ژورنال” اخیرا به بهانه تاثیر توافق هسته‌ای بر سینمای ایران و بخصوص بر شرایط دو سینماگر مختلف یعنی جعفر پناهی و بهمن قبادی که اولی به حکم دستگاه قضا امکان فعالیت ندارد(هرچند از زمان صدور حکم سه فیلم زیر زمینی ساخته است) و دومی به دلیل ساخت “فصل کرگدن” امکان فعالیت در کشورش را ندارد به سراغ حجت‌ا.. ایوبی رئیس سازمان سینمایی رفته است.

به گزارش سینماژورنال این رسانه  از مدیر سینمای ایران در رابطه با مذاکرات اخیر پرسیده که ایوبی نیز در جوابی گفته است: اگر قبل از این سینمای ایران می توانست از پنجره وارد دنیا بشود با توجه شرایط فعلی می‌توان از درب اصلی وارد شد. ما تمام فیلمسازان را به کار کردن تشویق می کنیم. مخصوصا کسانی که در زمان دولت قبلی کار نکردند.

او در مورد شرایط جعفر پناهی هم گفته است: جعفر پناهی یک مورد خاص است چون تنها فیلمساز ایرانی است که مشکل قضایی دارد و دولت و وزارت ارشاد کاری از دستش برنمی‌آید. از طرف خودم و دستگاه قضایی به دنبال راه حلی هستیم تا به شکل قانونی راه حلی برای مورد آقای پناهی پیدا کنیم.

ایوبی درباره بهمن قبادی هم به وال استریت ژورنال گفته است: درب برای همه هنرمندان ایرانی باز است و من می‌دانم که بهمن قبادی مشکلی نخواهد داشت اگر به ایران بیایید و در ایران فیلم بسازد.