بازگشت مجدد بینالملل به جشنواره اصلی فجر!/قرائن چنین میگویند
|
سینماروزان/حامد مظفری: جداسازی بخش بینالملل از جشنواره اصلی فجر در دولت اعتدال رقم خورد ولی در دولت رییسی، مجددا جشنواره فجر یکپارچه شد اما بعد از روی کار آمدن دولت پزشکیان، خیلی سریع و حتی قبل از انتخاب شورای سیاستگذاری جشنواره، بینالملل باز از فجر جدا شد.
با وجود آن که بیش از پنج ماه از انتشار خبر رسمی جدایی بین الملل از جشنواره فجر میگذرد ولی هنوز زمانی قطعی برای برگزاری بین الملل پیدا نشده چون برگزارکنندگان اصرار دارند با فیاپف هماهنگ باشند و فیاپف هم با برگزاری جشنواره به سبک قبل و در بهار و حتی تابستان موافقت نکرده.
ابتدای بهمن ۱۴۰۳ رائد فریدزاده رئیس سینمای دولت پزشکیان در گفتگویی رسمی با ایسنا از محدودیت های حاکم بر انتخاب زمان برای برگزاری بینالملل فجر چنین گفته بود: تاریخی که آخرین بار به فیاپف (فدراسیون بینالمللی تهیهکنندگان فیلم) اعلام و تثبیت شده، هفته اول خردادماه یعنی بعد از جشنواره فیلم کن و قبل از جشنواره شانگهای چین بود. این زمان بهتر است تغییر کند چراکه خیلی از مخاطبین بالقوه ما با توجه به حضور در جشنواره کن، انرژی و زمان مناسب برای حضور در جشنواره جهانی فجر را ندارند. بعد از آن هم که شانگهای و لوکارنو و ونیز هستند؛ به همین دلیل ما مکاتبه کردهایم تا در یک زمانبندی دیگر جشنواره را برگزار کنیم. در بررسیهایی که صورت گرفته شاید بتوانیم جشنواره جهانی فجر را پیش از جشنواره برلین برگزار کنیم تا به عنوان آخرین جشنوارهای باشیم که در ماه دسامبر برگزار میشود و اگر این اتفاق بیفتد سال سینمایی بینالمللی که با جشنواره برلین شروع میشود با جشنواره جهانی فجر به پایان میرسد!! این پیشنهاد از سوی ما در جلسه ماه “فوریه” فیاپف مطرح خواهد شد و اگر موافقت شود، جشنواره جهانی فجر، در اواخر پاییز سال آینده پیش از جشنواره ملی فجر برگزار خواهد شد.
با توجه به اینکه اکنون میانه ماه آوریل را پشت سر گذاشتهایم-یعنی دو ماه بعد از تاریخ وعده دادهی فوریه- و هنوز اعلام رسمی زمان برگزاری بینالملل فجر رخ نداده، احتمالا یا فیاپف با این تاریخ موافقت نکرده یا «موافقت کرده» و مدیران سینمایی به دنبال پیدا کردن توجیهی برای برگزاری بینالملل فجر دقیقا مماس با جشنواره اصلی آن هستند.
اینکه بینالملل فجر باید اواخر پاییز یا ابتدای زمستان برگزار گردد تا قبل از برلیناله باشد -که معمولا اواخر بهمن ماه برگزار میشود- غیرمستقیم معنای تجمیع جشنوارههای فجر را نمیدهد؟
وقتی بهترین زمان برای برگزاری بینالملل فجر قبل از برلین است، یعنی باید بینالملل را یا انتهای آذر یا ماه دی یا ابتدای بهمن برگزار کرد که همهی این تاریخها تقریبا مماس با همان جشنواره اصلی فجر هستند یعنی باز یک جور تجمیع غیرمستقیم!!
جشنواره اصلی فجر عموما ۱۲ تا ۲۲ بهمن برگزار میشود و حالا اگر بینالملل را در دیماه یا آذرماه برگزار کنند چه تفاوتی دارد با اینکه جشنواره را در ابتدای بهمن و چند روزی زودتر با بخش بینالملل شروع کنند و در ادامه بخش اصلی استارت بخورد؟
تعارف که نداریم؛ واقعا کدام فیلمساز مطرح خارجی است که فیلمش را برای برلین نگه ندارد و قبل از برلین، فیلم را در بینالملل فجر رونمایی کند؟؟
این بینالملل فجر نهایتا چند تا مهمان بنگال و هندی و قزاق و آفریقایی گمنام و… که بیشتر ندارد؟ اینها هم برایشان فرقی ندارد جشنواره هر زمانی برگزار شود آنها تسهیلات اقامت رایگان و پذیرایی میخواهند که چه در آذر چه در بهمن برایشان جور میشود.
میماند تعدادی بازاریاب فیلم که آنها هم به دنبال انتخاب فیلم “ایرانی” بدردبخور برای خرید هستند و اتفاقا بیشتر دلشان میخواهد آثار بخش اصلی-ملی- فجر را ببینند.
پس خودمان را بیدلیل و با ژست بینالملل گول نزنیم و جشنوارهی فجر را یکپارچه برگزار کنیم تا در دورانی که مسعود پزشکیان بارها از ناترازیها ابراز نگرانی کرده، در سایه برگزاری یکپارچهی فجر از تلفات بیتالمال جلوگیری و اندکی از ناترازیها کاسته شود.
کدام تفاسیر باعث توقیف #سنتوری شد؟/چرا علی معلم زیربار شمارش آرای مردم در جشنواره فجری نرفت که هم #اخراجیها را داشت و هم #سنتوری؟/چه کسی درمیشیان را مجبور کرد که از دریافت سیمرغهای #عصبانی_نیستم انصراف دهد؟/چگونه ابراهیم داروغهزاده با يكچهارم بودجه دوره قبل، جشنواره فجر را برگزار كرد؟
|
سینماروزان: علیرضا رضاداد دبيری چند دوره جشنواره فيلم فجر را برعهده داشت و ازجمله جشنواره های فجر۲۵ و فجر۳۲ که غائله های مختلفی حین برگزاری آنها رخ داد و بر سر نمايش فیلمهایی مثل سنتوری، اخراجیها، عصباني نیستم، طبقه حساس و… که این حواشی به توقیف دائمی سنتوری و توقیف چند ساله عصباني نیستم، منجر گردید.
رضاداد در گفتگویی با روزنامه اعتماد پاسخگوی سوالاتی درباره حواشی های فوق بوده است که متن آن را به نقل از اعتماد میخوانید:
*در جشنواره ۲۵، هم دبير بوديد و جنجاليترين فيلمي كه در آن جشنواره داريد «سنتوري» است. فيلمي كه خيلي دوستش داشتيم.
دو فيلم بود «اخراجيها» و «سنتوري».
*«اخراجيها» كه ميتوانست به دليل ارتباطات مجوز بگيرد.
هر دو فيلمهاي جنجالي بودند. چون «اخراجيها» هم هندوانه دربسته بود كه يكباره آمد و فضاي پرمخاطبي ايجاد كرد.
*«سنتوري» را به دليل اينكه كمدي اجتماعي نبود و ملودرام اجتماعي تلخي بود چگونه گذاشتيد؟
چرا نگذاريم؟
*شورا فيلم را ديد؟
بله. «سنتوري» از پنج- شش ماه قبل آماده شده بود.
شوراي پروانه نمايش هم ديده بود كه اشكالاتي داشت.
*اشكالات عمده بود؟
بله. مرحوم مهرجويي و مرحوم فرازمند مسائلي با جمعبنديهاي شورا داشتند كه دو – سه بار رفت و آمد تا اينكه با هماهنگي آقاي جلوه قرار شد من پادرمياني كنم يا گفتوگويي با آقاي مهرجويي انجام دهم و مجموعه اشكالات را به تعادلي برسانم و همينطور هم شد. من فيلم را ديدم با آقاي مهرجويي صحبت كردم، ديدگاههاي ايشان را گرفتم با آقاي اربابي(معاون نظارت) هم صحبت كردم و ديدگاههايشان را گرفتم و اين دو ديدگاه خيلي به هم نزديك شد و نسخهاي كه در جشنواره نمايش داده شد، نسخهاي بود كه اشكالاتش..
*يعني شما فيلم را اصلاح كرديد؟ يعني شما به آقاي مهرجويي گفتيد كه اصلاح كند؟
بخشي از اشكالاتي كه شورا گرفته بود… آقاي اربابي تعديل كردند و با آن بخش ديگر آقاي مهرجويي موافقت كردند.
*يعني آقاي اربابي ايرادات را تعديل كرد و ايرادات تعديلشده را آقاي مهرجويي انجام داد؟
چون يك بخش ناشي از سوءتفاهم بود. بالاخره يكباره #تفسيري ميآيد درباره #نشانهاي در فيلم كه همه فيلم را تحتتاثير قرار ميدهد. به هر حال آن اتفاق افتاد و فيلم به جشنواره آمد.
*خاطرتان هست شورا چه اصلاحاتي داد؟
من سعي كردم ديدگاه شورا از طريق آقاي اربابي نسبت به فيلم كمي متعادل شود. البته الان جزييات خاطرم نيست. ولي آن تفسير غيرمتداول…
*از همان زمان در فيلم تفسير غيرمتعادل شده بود؟
يا در شورا يا بيرون از فيلم تفسير غيرمتداول شده بود.
*منظورتان از بيرون، آدمهاي بيرون است؟
بله.
*مگر بيرون فيلم را ديده بودند؟
در مورد فيلم همه به خودشان اجازه ميدهند كه اظهارنظر كنند. همين الان هم هست؛ مثلا يك فيلمي هنوز به شورا نرفته يك عده فيلم را ميبينند يا از جايي پيدا ميكنند و تفسيري ميشنوند و نسبت به آن حساس ميشوند. از اينجور تفسيرها نسبت به «سنتوري» شده بود.
*منظورتان از بيرون وزير نيست؟
نه لزوما. فعالان فرهنگي…
*مگر شورا فيلم را به فعالان فرهنگي نشان داده بود؟
نه لزوما شورا. آقاي ساداتيان فيلمي ساخته بود كه بعدا هم انتقاد كردند…
*«متري شيش و نيم».
يا متري شيش و نيم يا يك فيلم ديگري بود كه ميگفت به منزل فلاني رفتم و فلاني گفته من فيلم تو را ديدهام.
*آقاي رضاداد، موضوع اين است كه بعدا هم كندوكاو كرديم. يك سري فيلمها از طريق ارشاد به آدمهايي داده ميشد كه بعد عدهاي گفتن Xو Y در سالهاي اخير فيلمها را بيرون ميدهد.
يكي از كانالهاي خروجي فيلمها، اتفاقا ساختار خود ارشاد بود. حالا گاهي مشفقانه و گاهي هم غيرمشفقانه. اين هم بود. ولي ميخواهم بگويم در مورد هر فيلم خاصي نميتوان هر شخص خاصي را مسوول كرد.
توضیحات علیرضا رضاداد دبير سالیان جشنواره فیلم فجر درباره توقیف سنتوری و عصباني نیستم و…
*من ميخواهم تاريخ مطرح شود. آن فيلم كه بيرون رفته بود…
نميدانم بيرون رفته بود يا نه. راجع به فيلمنامه «سنتوري» هم كه باز عدهاي در شورا و بيرون خوانده بودند همين مناقشه بود. چون از فيلمنامهاش هم فارابي حمايت كرده بود. يكي از انتقادهايي كه به فارابي شده بود اين بود كه چرا حمايت حداقلي از فيلم كردهايد. كه من گفتم اين حمايتي است كه همه ميتوانند انجام دهند.
*فارابي دوره شما؟
بله. منتها سال اولي كه من آمدم يا قبل از اينكه من بيايم، فيلمنامهاش مطرح بود ولي حمايت در حد تجهيزات حمايت عجيب و غريبي نبود و براي همه فيلمها اتفاق ميافتاد.
*ولي اعتراض كردند كه چرا فارابي حمايت كرده.
ميخواهم بگويم مساله «سنتوري» نقطه عزيمتش فيلمنامهاش بود كه مثلا تعريضي به جريان مذهب يا خانوادههاي مذهبي دارد، بعدا شنيديم كه چنين برداشتي از فيلمنامهاش شده است.
*چند بار فيلم را در جشنواره نمايش داديد. فكر ميكنم تعداد نمايشهايتان هم زياد بود.
*تعداد نمايشها نسبت به فيلمهاي ديگر كمتر بود ولي زياد بود چون اگر خاطرتان باشد آن سال جشنواره، فردا يا پسفرداي عاشورا شروع ميشد و اين فيلم چون كمي طنز هم بود، با دو سه روز تاخير در جشنواره به نمايش درآمد و هنوز هم نسخه نهايي به دستمان نرسيده بود لذا در جدول جشنواره اگر دقت كنيد، براي فيلم جاي خالي گذاشته بوديم ولي اسم «سنتوري» را چون هنوز نسخه نهايي دستمان نرسيده بود ننوشته بوديم. يكي از مسائل جشنواره كه بعدا به خصوص در دوره آقاي انتظامي خيلي ايشان در موردش پافشاري ميكرد كه اين انضباطتان را رعايت كنيد اين بود كه بعضي از فيلمها روز چهارم ميآمد و بعضي از فيلمها روز اول ميآمد. بين خود فيلمسازان هم مناقشه بود كه چرا ما بايد از روز اول شروع كنيم ولي يك فيلم روز چهارم با يك فضايي ميآيد. و چنين حرفهايي هم بود. فكر ميكنم «سنتوري» با سه- چهار روز تاخير وارد جشنواره شد ولي آنقدر نمايشهايش با استقبال روبرو شد…
*نمايش اولش را ديدم كه قيامت بود.
با فيلم «اخراجيها» در رايگيري مردمي با يكصدم درصد تفاوت شد كه آن دوره هم از آقاي دادپور خواهش كرده بوديم كه دبير برگزاري راي مردمي شود، چون آن دوره يك مناقشه هم با خانه سينما داشتيم، هياتمديره خانه سينما عوض شده بود. راي مردمي هميشه در خانه سينما چالش ايجاد ميكرد. آن دوره ميركريمي مديرعامل خانه سينما بودند، خدا رحمت كند مرحوم علي معلم را، ايشان هم در هياتمديره بودند و اين تركيب تصميم گرفتند، گفتند ما راي مردمي را برگزار نميكنيم. گفتيم راي مردمي مسالهاي خيلي جدي است و اينكه اصرار داريم خانه سينما برگزار كند به خاطر اين است كه اتفاقا سازمان جشنواره از اين دعوا محفوظ بماند و خداي نكرده سوءتفاهم نشود كه سازمان جشنواره به يك فيلم علاقهمندتر است. ولي با ميركريمي به تفاهم نرسيديم. من فكر كردم چه كسي در سينما ميتواند مورد وثوق همه جامعه سينمايي باشد. ديدم آقاي دادپور بهترين فرد براي اين امانتداري هستند چون واقعا راي مردمي بهنوعي امانت دست برگزاركنندگان است. از ايشان خواهش كردم. ايشان هم در مسائل رياضي و آماري خيلي دقيق هستند روز آخر گفتند فاصله اين دو فيلم يكصدم درصد است و از نظر آماري با متخصصان آمار كه بررسي ميكنيم، همه متخصصان آمار ميگويند اين فاصله واقعا گويا و معنيدار نيست. شايد براي اولينبار بود كه دو فيلم مشتركا برگزيده راي مردمي ميشدند كه «اخراجيها» و «سنتوري» بود.
*يادم است كه با هم بالا آمده بودند اما يادم نبود مشترك بودند.
چندتا جايزه دوتايي داريم كه هر سال هم از اين بابت مورد انتقاد واقع شديم. يك جايزه براي دو فيلمنامه داشتيم، فكر ميكنم در دورههاي بعد بود؛ براي فيلم آقاي افخمي و فيلم «رستاخيز». جشنواره ۳۲ است.
گفته بوديم هر جايزه به يك فيلم بيشتر تعلق نميگيرد. ولي باز هم هيات داوران نتوانستند به جمعبندي برسند و ما اينجا از اختيار خودمان استفاده كرديم و گفتيم دو فيلم مثلا…
*بعد از نمايش فيلم «سنتوري» در جشنواره از جايي تلفني به شما زده نشد؟
آن سال كلا بعد از جشنواره اعتراض زياد داشتيم. نه فقط به فيلم «سنتوري». يك وجهي از اعتراضها نسبت به بيمهري به فيلم «اخراجيها» بود. بيش از آنچه آن سال اعتراض داشتيم نسبت به نمايش «سنتوري»، اعتراض داشتيم بابت اينكه هيات داوران نسبت به «اخراجيها» بيمهري كردهاند.
*شما بعد از جشنواره ۲۵ استعفا داديد و ديگر دبير نبوديد. ۲۶ آقاي مجيد شاهحسيني بود و ۲۷ هم مسعودشاهی. علت خاصي داشت؟
چون ديگر فارابي نبودم. قاعده اين بود كه مديرعامل فارابي دبير جشنواره فجر باشد.
*چرا از فارابي رفتيد؟
من مرداد سال بعد- سال ۸۰- استعفا كردم.
*چرا استعفا كرديد؟ به خاطر عدم نمايش سنتوري؟
خير. جشنواره كودك را هم برگزار كرديم. يكي از عواملش همان اتفاقي بود كه براي نمايش «سنتوري» افتاد ولي من حس كردم كه ديگر جاي من در مديريت سينما نيست. عرض كردم آنقدر به آقاي جلوه فشار ميآمد هم از ناحيه من و هم از ناحيه آقاي اربابي كه فكر كردم ما اگر كنارهگيري كنيم در سينما اين تلاطم و آرامش كمي كاهش پيدا ميكند و مديريت آقاي جلوه ميتواند همچنان ادامه پيدا كند و فشارهاي روي او كمتر شود.
*«سنتوري» را شما در جشنواره نمايش داديد. رسم بر اين بود كه هر فيلمي در جشنواره نمايش داده ميشود در اكران هم نمايش داده شود ولي «سنتوري» اكران نشد يعني جلوي اكرانش را گرفتند. چرا؟
بله جلوي اكرانش را گرفتند و بيلبورد خورد. همان مناقشاتي كه نسبت به «سنتوري» از قبل بود…
*همانها قدرت گرفت. تنها فيلمي است كه وزير- آقاي صفار هرندي- اعلام كرد كه ما فيلم را توقيف كردهايم.
البته در مورد «رستاخيز» هم اين اتفاق افتاد. «رستاخيز» هم روز اكران جلوي نمايشش گرفته شد. ميخواهم بگويم چند نمونه ديگر هم داريم.
*يكي از دلايل استعفاي شما اين بود كه با توقیف «سنتوري»...
فضا تنگ شد يعني احساس كردم با اعتمادي كه آقاي مهرجويي به من كرد و مناقشه جديد، ماندن قدري سخت است و اينكه آدم بتواند كمكي كه ميتواند به سينما بكند را بكند. ضمن اينكه فشارهاي روي آقاي جلوه انصافا زياد بود، اگر به صحبت آقاي جلوه در مراسم توديع من دقت كنيد همانجا هم بروز ميدهند كه شرايط به گونهاي شد كه ما بايد از توانمندي آقاي رضاداد- البته لطف كردند- جاي ديگري استفاده كنيم.
يعني ايشان هم به رغم ميلشان آماده اين تغيير شدند ولي من بيشتر از همه آماده تغيير بودم. من هميشه فكر ميكنم جايي كه انسان نميتواند كار كند، رها كند كه ديگران بتوانند كارشان را بكنند. چون اگر مقاومت كنيد به مجموعه فشار ميآيد نه به فرد.
كاملا درست است.
*فرض كنيد همين الان شما در اين موسسه زحمت ميكشيد، اگر قدري اينجا با چالش روبرو شويد، كل موسسه دچار چالش ميشود. جشنواره 32 خيلي پرسروصدا شد به دليل «عصباني نيستم» و تعويض جايزه «عصباني نيستم». داستانش چه بود؟
ببينيد، از انتخاب «عصباني نيستم» نگرانيهايي نسبت به اين فيلم و فيلمنامهاش- مثل همان «سنتوري» كه ميگويم از فيلمنامه شروع شد- ايجاد شد ولي بچههاي هيات انتخاب فيلم را ديدند و به لحاظ وجوه هنري و سطح فيلم انتخاب شد. شوراي پروانه نمايش هم فيلم را ديد و فيلم مشكلي نداشت؛ فيلم قدري اجتماعي- انتقادي بود ولي فيلمي نبود كه شوراي پروانه نمايش كه تغيير هم كرده بود، پروانه ندهد. من هم كه عرض كردم قاعدهام قانون است يعني وقتي ديدم اين فيلم پروانه نمايش دارد، هيات انتخاب، انتخاب كرده [پس] در جشنواره هم بايد ميگذاشتيم و گذاشتيم. از اولين نمايشها مقداري فيلم دوباره در معرض سوءتفاهمهاي متفاوت و انتقاد قرار گرفت. و اين انتقادها گسترده شد تا جايي كه آقاي داروغهزاده آن سال جانشين من و مدير كاخ جشنواره بودند- كه آقاي وزير گفته بودند نگوييد كاخ، خانه جشنواره است- مدير خانه جشنواره در برج ميلاد بودند. روز نمايش «عصباني نيستم» همزمان بود با نمايش فيلم «طبقه حساس» كمال تبريزي. آن فيلم هم بيرون حاشيه داشت، رضا عطاران داشت. آقاي داروغهزاده گفتند در مدتي كه اين چند روز اينجا هستم سروصداي «عصباني نيستم» زياد است و من نگران هستم و پالسهايي حس ميكنم كه ممكن است موقع نمايش فيلم اتفاقي بيفتد و مشورت كردند كه ما سانس اين را با يك فيلم پرمخاطب ديگر جابهجا كنيم. من هم گفتم هرچه خودتان صلاح ميدانيد انجام بدهيد من جو جامعه منتقدان و افكار عمومي رسانه دستم نيست و توجهم به بقيه مسائل جشنواره بود و ايشان آنجا عهدهدار بودند. ايشان هم نمايش را با يك سانس «طبقه حساس» جابهجا كرد كه آن هم خيلي پرمخاطب بود و زمان نمايش «طبقه حساس» كه خيلي شلوغ بود، فيلم «عصباني نيستم» را گذاشتند. بعد از نمايش «عصباني نيستم» به اين حس بيشتر دامن زده شد تا زماني كه باز نام كانديداها بيرون آمد. «عصباني نيستم» در دو- سه رشته نامزد بود.
*يكي نويد محمدزاده به عنوان بهترين بازيگر بود و تدوين خانم هايده صفيياري.
بله. تدوين، نويد و صدا هم بود. شايد باران كوثري هم بود. دقيق يادم نيست ولي در سه چهار رشته كانديدا بود. كانديداها كه درآمد از اينجا به بعد پالسش از وزارتخانه خودمان است كه از مجلس تماس گرفتهاند و گفتهاند اگر «عصباني نيستم» جايزه بگيرد ما وزير را استيضاح ميكنيم.
*وزیر آقاي جنتي بود.
بله. اصلا جايزه گرفتن يك فيلم چه ربطي به استيضاح دارد
*قصهها هم كانديدا شد؟
فكر ميكنم.
*چون آن هم فيلم جنجالي بود.
بعد من ديدم از اين به بعد مناقشهاي در وزارتخانه است.
*يعني مجلس با وزارتخانه تماس گرفته و فشار آورده بود.
به نوعي به آقاي وزير منعكس كرده بودند از طريق معاونت حقوقي يا پارلماني كه چنين جوي در مجلس هست. سال اول دولت هم بود. اينكه وزير نيامده و دوباره استيضاح… ما اول ماجرا را جدي نگرفتيم بعد آقاي حبيبي گفتند ماجرا جدي است. گفتم كاري نميشود كرد و الان شما هر تغييري بخواهيد بدهيد…
*راي داورها بيرون آمده بود؟
خير. در يكي – دو مورد هم در چهار دوره قبل كه دبير بودم معمولا هر مناقشه به اين صورت را داوران به شكل طبيعي ميفهميدند چون آنها در جريان افكار عمومي هستند و من هم به داوران منتقل ميكردم يا از جاهاي مختلف اگر موردي بود منتقل ميشد ولي من واقعا هيات داوران را هميشه يك مشاور امين ميدانستم؛ در خيلي چيزها حتي در ميزانسن اهداي جايزه كه اگر قرار است يك جايزه داده شود چه كسي بهتر است اين جايزه را بدهد. با داوران طرح موضوع كردم و جمعبنديمان با داورها اينطور شد كه راي داورها منطقي نيست كه تغيير كند؛ راي داورها جايزه نويد است، ولي اگر آقاي درميشيان انصراف بدهد، مثل اتفاقي كه سر فيلم خانم بنياعتماد آن سال افتاده بود- همان فيلم «خونبازي» كه از بهترين فيلم و بهترين كارگرداني انصراف داده بودند- قاعدتا ديگر موضوعيت ندارد و جمعبندي داوران اين شد كه اگر ايشان انصراف بدهد راي ما به آقاي عطاران تعلق ميگيرد. من مساله را با آقاي درميشيان مطرح كردم.
*خودتان تماس گرفتيد؟
نيست. به هر حال درميشيان به من پيام داد كه براي حفظ مساله سينما و اينكه مناقشهاي ايجاد نشود انصراف ميدهم. هم داوران و هم من مقيد بوديم كه اين انصراف را آقاي شهيدي پشت تريبون بخواند يعني چيزي را پنهان نكنيم چون در افواه هم اين مناقشه شيوع پيدا كرده بود.
*بله هم سر «قصهها» و هم «عصباني نيستم».
بله، همينطور هم شد و ايشان انصرافش پشت تريبون خوانده شد و داوران هم راي بعديشان را به عطاران دادند.
*كه آقاي عطاران هم گفت جايزه مال من نبوده مال نويد بوده. [با خنده]
فكر ميكنم آقاي عطاران آن موقع نميدانست، بعدا كه از ماجرا مطلع شد گفت اين جايزه مال نويد بوده. ما چيزي را پنهان نكرديم. شرح اين ماجرا را هوشنگ گلمكاني [هم در مصاحبه با خبرگزاري مهر بازگو كرد] و هم در مجله حسین معززينيا «سينما ۲۴» نوشت. يعني ما پنهانكاري نكرديم كه چنين فشاري به وزارتخانه آمده و اين جزو اتفاقات بد آن دوره جشنواره بود. چون آن دوره جشنواره خيلي اتفاقات خوبي افتاده بود.
*بعد از شما هم ابتدا محمد حیدری و بعد ابراهیم داروغهزاده دبیر فجر شدند که این دومی سعی کرد جشنواره را به ثبات برساند؟
فكر ميكنم ابراهیم داروغهزاده با يكچهارم بودجه دوره قبلش آن دوره جشنواره را برگزار كرد. نكته مهمتر اينكه همزمان شد با وقايع سقوط هواپيماي اوكرايني و اين اتفاق هم يك مناقشه ايجاد كرد و به نظر من نقش شخصي و شخصيتي دكتر داروغهزاده نقش بينظيري در آن دوره بود. چون آن دوره دچار چالش جدي و واگرايي اجتماعي شديم. تنشهاي سياسي بيروني و دروني خيلي روي واگرايي كه هميشه مورد انتظار جشنواره است، تاثير ميگذاشت. به نظرم قدر آقاي داروغهزاده براي برگزاري شايسته آن دوره بايد شناخته شود و اقدامات خيلي خوبي انجام دادند؛ مثلا هميشه جدول نمايش «چرا من امروز هستم، چرا سانس اول هستم» با مناقشه برگزار ميشد. ايشان شروع به قرعهكشي كرد كه نگاهي سويه (برابر) شود. در حالي كه رسم و روال متعارف جشنوارهها نيست و هميشه سازمان جشنواره اين حق را دارد كه هر فيلم را هر جايي كه بخواهد يا فكر ميكند درست است به نمايش دربياورد. ولي اين نگاه عدالتمندانه آقاي دكتر داروغهزاده به نظرم بخشي از چالشها يا آسيبها را كم كرد. دوره آقاي طباطبايي هم با اينكه ايشان هم بسيار فرد مسلط و دبير شايستهاي است، ولي همزمان با كرونا شد. در سال كرونا هم تعداد فيلمهاي توليدشده كم بود و ايشان براي اينكه استانداردهاي جشنواره پايين نيايد تعداد فيلمهاي انتخابي را ۱۷تا كرد. چون مقررات هميشه ميگويد حداكثر ۲۲ فيلم.
علیرغم تخصیص بیش از ۴۰ جایزه به آثار ارگانی و بایکوت سه فیلم استاندارد ⇐ رندی هیأت داوران جشنواره فیلم فجر۴۱ چه بود؟+فهرست کامل برندگان+فهرست ارگانیهای جایزهبگیر
|
سینماروزان/حامد مظفری: اختتامیه جشنواره فجر۴۱ منطبق با پیش بینی ها و با تخصیص بیش از چهل جایزه به آثار ارگانی به پایان رسید.
از میان جوایز اهدایی ، ۴۴ جایزه به آثار ارگانی رسید و از همه بیشتر به فارابی(۱۴جایزه).
هیات داوران جشنواره فجر امسال با وجود اشتباهات پررنگ نظیر نادیده گرفتن کامل فیلم پرونده باز است کیومرث پوراحمد و عدم توجه کافی به برخی فیلمهای قابل تأمل نظیر چرا گریه نمیکنی و وابل، رندی خاص خود را هم داشت و آن هم اعطای جوایز اصلی به استانداردترین فیلم جشنواره یعنی سینمامتروپل که ازقضا ارگانی هم بود و همچنین توجه به فیلم ارگانی باکیفیت اتاقک گلی.
پرهیز از اعطای جوایز اصلی به برخی فیلمهای ارگانی پرمدعا اعم از آثار دادزن، آثار لبخندنما و آثار کپیکاری که ارگانهای تولیدکنندهشان از سینما فقط استخدام کفزن را آموختهاند، از دیگر رندیهای هیأت داوران فجر۴۱ بود.
فهرست کمّی ارگانیهای جايزه بگیر فجر۴۱ به شرح زیر است:
اعلام فهرست کاندیداهای سیمرغ جشنواره فجر۴۱: حدود صد کاندیداتوری برای فارابی و اوج و کانون و حوزه و بنیاد!
|
سینماروزان/مهدی فلاح صابر: نامزدهای بخشهای مختلف چهل و یکمین دوره جشنواره فیلم فجر معرفی شدند.
بخش عمده کاندیداها(۹۶کاندیداتوری/نزدیک نود درصد) به آثار ارگانی تعلق گرفته که از فارابی تا کانون و اوج و حوزه را دربرمیگیرد.
—فارابی با هفت فیلم (از نه فیلم حاضر در فجر) و ۴۲ کاندیداتوری در صدر کاندیداهاست:
سینمامتروپل(۱۲ کاندیداتوری)+شماره ده(۱۰)+کت چرمی(۹)+جنگل پرتقال(۳)+بعد از رفتن(۲)+باوارده(۴)+روایت ناتمام سیما(۲)
—سازمان اوج با دو فیلم و ۱۲ کاندیداتوری:
غریب(۸)+سرهنگ ثریا(۴)
—حوزه هنری با دو فیلم و ۱۲ کاندیداتوری:
در آغوش درخت(۶)+عطرآلود(۶)
—بنیاد روایت، باغ موزه دفاع و بنیاد شهید با یک فیلم و ۱۱کاندیداتوری:
اتاقک گلی(۱۱)
— کانون با دو فیلم و ۱۱ کاندیداتوری در میان کاندیداهاست:
در آغوش درخت(۶)+بچه زرنگ(۵)
—نورتابان بنیاد مستضعفان با یک فیلم و ۸ کاندیداتوری:
غریب(۸)
رکوردداران عددی نامزدی در بخش سودای سیمرغ به شرح زیر است:
–سینما متروپل با ۱۲ نامزدی
–اتاقک گلی با ۱۱نامزدی
–یادگار جنوب و شماره ۱۰ هر کدام با ۱۰ نامزدی
— کت چرمی با ۹ نامزدی
— غریب با ۸ نامزدی
–در آغوش درخت و عطرآلود با ۶نامزدی
–بچه زرنگ با ۵نامزدی
فهرست کاندیداهای جشنواره فیلم فجر۴۱
فهرست کامل نامزدها به شرح زیر است:
نامزدهای بهترین فیلم
–«بچه زرنگ» به تهیه کنندگی حامد جعفری
–«شماره 10» به تهیه کنندگی ابراهیم اصغری
–«در آغوش درخت» به تهیه کنندگی محمد رضا مصباح
–«سینما متروپل» به تهیه کنندگی سید حامد حسینی
–«اتاقک گلی» به تهیه کنندگی داود صبوری
–«کت چرمی» به تهیه کنندگی کامران حجازی
–«یادگار جنوب» به تهیه کنندگی مجتبی رشوند
نامزدهای بهترین کارگردانی
–محمدعلی باشه آهنگر برای «سینمامتروپل»
–حسین میرزامحمدی برای «کت چرمی»
–محمد عسگری برای «اتاقک گلی»
–هادی محمدیان، بهنود نکویی و محمدجواد جنتی برای «بچه زرنگ»
–بابک خواجه پاشا برای «در آغوش درخت»
–حمید زرگرنژاد برای «شماره ۱۰»
–محمدحسین لطیفی برای «غریب»
نامزدهای بهترین فیلم اول (کارگردان اول)
–«جنگل پرتقال» به کارگردانی آرمان خوانساریان
–«بعد از رفتن» به کارگردانی رضا نجاتی
–«سرهنگ ثریا» به کارگردانی لیلی عاج
–«کت چرمی» به کارگردانی حسین میرزامحمدی
–«در آغوش درخت» به کارگردانی بابک خواجه پاشا
–«اتاقک گلی» به کارگردانی محمد عسگری»
نامزدهای بهترین نقش اول مرد
— مجید صالحی برای شماره ۱۰
— تورج الوند برای اتاقک گلی
— مصطفی زمانی برای عطرالود
— میرسعید مولویان برای جنگل پرتقال
–علی نصیریان برای هفت بهار نارنج
–جواد عزتی برای کت چرمی
–وحید رهبانی برای یادگار جنوب
نامزدهای بهترین نقش اول زن
— مارال بنی آدم برای در آغوش درخت
–هدی زین العابدین برای عطر آلود
— ژاله صامتی برای سرهنگ ثریا
–سارا بهرامی برای جنگل پرتقال
— نوشین مسعودیان برای سینما متروپل
–پردیس پورعابدینی برای غریب
نامزدهای بهترین بازیگر نقش مکمل مرد
–مهران احمدی برای فیلم «غریب»
–هومن برق نورد برای فیلم «سینما متروپل»
–امیر جعفری برای فیلم «آنها مرا دوست داشتند»
–پژمان جمشیدی برای فیلم «یادگار جنوب»
–سجاد بابایی برای فیلم «استاد»
-فرهاد قائمیان برای فیلم «غریب»
–روح الله زمانی برای فیلم «در آغوش درخت»
نامزدهای بهترین نقش مکمل زن
— ستاره پسیانی برای کت چرمی
— پریوش نظریه برای سینما متروپل
–سارا حاتمی برای کت چرمی
— پانته ا پناهی ها برای بعد از رفتن
— غزل شاکری برای روایت ناتمام سیما
— سحر دولت شاهی برای یادگار جنوب
–رویا تیموریان برای کت چرمی
نامزدهای بهترین فیلمبرداری
— فرشاد محمدی برای اتاقک گلی
–علی رضا زرین دست برای سینما متروپل
— آرمان فیاض برای کت چرمی
— روزبه رایگا برای عطر آلود
— حسن پویا برای شماره ۱۰
–میلاد پرتو برای یادگار جنوب
نامزدهای بهترین موسیقی متن
–امیر توسلی برای بچه زرنگ
— مسعود سخاوتدوست برای عطرالود و شماره ۱۰
— پیام آزادی برای هفت بهار نارنج
— کارن همایونفر برای روایت ناتمام سیما
— بهزاد عبدی برای سرهنگ ثریا
نامزدهای بهترین تدوین
— عماد خدا بخش برای کت چرمی
–حسن ایوبی برای بچه زرنگ
–میثم مولایی برای چرا گریه نمیکنی و اتاقک گلی
–حمید باشه آهنگر برای سینما متروپل
–پویان شعله ور برای یادگار جنوب
–مستانه مهاجر برای وابل
نامزدهای جلوه های ویژه بصری
–حسن ایزدی برای گل های باوارده
–محمد برادران برای سرهنگ ثریا و عطرالود
–کامیار شفیع پور برای سینما متروپل
–امیر ولی خانی برای غریب
نامزدهای بهترین چهرهپردازی
— امید گلزاده برای آن ها مرا دوست داشتند
— شهرام خلج برای اتاقک گلی
— منا جعفری برای یادگار جنوب
— عبدالله اسکندری برای فیلم وابل
— شهرام خلج برای شماره ۱۰ و غریب
نامزدهای بهترین طراحی صحنه
— فیلم محسن خدابخش برای اتاقک گلی
— برای فیلم آیدین ظریف برای گل های باوارده
— برای فیلم عباس بلوندی برای سینما متروپل
— برای فیلم محمدرضا شجاعی برای شماره ده و غریب
— محمدرضا میرزا محمدی برای عطر آلود
نامزدهای بهترین طراحی لباس
— سارا سمیعی برای یادگار جنوب
— فاطمه صفری برای اتاقک گلی
— محمدرضا شجاعی برای غریب
— عباس بلوندی و مهدی قوچانی برای سینما متروپل
— آرام موسوی برای باول
نامزدهای بهترین صدا
— بهمن اردلان صدا بردار و صداگذار برای «اتاقک گلی»
–حسین ابوالصدق صداگذار برای «بچه زرنگ»
–مسیح حدپور سراج (صدابردار) مهدی جواهر زاده (صداگذار) برای در آغوش درخت
–عباس رستگارپور (صدابردار ) حسین ابوصدق (صداگذار) برای سینما متروپل
–فرخ فدایی (صدابردار) و آرش قاسمی (صداگذار) برای شماره ۱۰
–امیر نوبخت(صدابردار) علیرضا علویان (صداگذار) برای یادگار جنوب
تأیید گزارش #سینماروزان توسط فارابی! ⇐چهل درصد جشنواره با فارابی
|
سینماروزان/حامد مظفری: همزمان با اعلام اسامی فیلمهای جشنواره فجر۴۱ از حضور پررنگ فارابی با (۱+۹) فیلم در جشنواره نوشتیم(اینجا را بخوانید) و حالا در آستانه جشنواره، فارابی به طور رسمی حضور دهفیلمه خود در جشنواره را تأیید کرده است.
از میان این ده فیلم، یک فیلم #بهشت_تبهکاران(برادران جوزانی) در بخش رزرو قرار گرفته و مابقی فیلمها در جشنواره، حاضر خواهند بود.
اگر برمبنای همان ۹ فیلم حساب کنیم حدود ۴۰درصد آثار جشنواره با حمایت فارابی تولید شده که عجیب هم نیست. چون هم روی پوستر جشنواره، لوگوی فارابی خورده و هم سالها فارابی زعیم برگزاری جشنواره بود؛ همان طور که در جشنواره حقیقت بخش عمده آثار محصولات مرکز هستند و در جشنواره کوتاه، بخش عمده آثار محصول انجمن سینمای جوان.
از حالا میتوان پیشبینی کرد که برخی از فیلمهای پرهزینه فارابی جزو جایزهبگیران جشنواره نیز خواهند بود که باز امری مسبوق به سابقه است. فقط امیدواریم دستاندرکاران فارابی از همین حالا به فکر بازاریابی و اکران مناسب آثارشان باشد تا به مانند اکران۱۴۰۰، برخی از آثارشان، قعرنشین گیشه نباشد.
فهرست فیلمهای حاضر در جشنوارهی فارابی به شرح زیر است:
— #بعد_از_رفتن به کارگردانی رضا نجاتی و تهیهکنندگی محمود بابایی
— #جنگل_پرتقال به کارگردانی آرمان خوانساریان و تهیهکنندگی رسول صدرعاملی
— #روایت_ناتمام_سیما به کارگردانی علیرضا صمدی و تهیهکنندگی مجید رضابالا
— #سینما_متروپل» به کارگردانی محمدعلی باشه آهنگر و تهیهکنندگی سیدحامد حسینی
— #شماره_۱۰ به کارگردانی حمید زرگر نژاد و تهیهکنندگی ابراهیم اصغری
— #کاپیتان به کارگردانی محمد حمزهای و تهیهکنندگی سیدصابر امامی
— #کتچرمی به کارگردانی حسین میرزامحمدی و تهیهکنندگی کامران حجازی
— #گلهای_باوارده یا #پالایشگاه به کارگردانی مهرداد خوشبخت و تهیهکنندگی سعید سعدی
— #هوک به کارگردانی حسین ریگی و تهیهکنندگی علی آشتیانیپور
— #بهشت_تبهکاران به کارگردانی مسعود جعفری جوزانی و تهیهکنندگی فتح الله جعفری جوزانی(رزرو)
گزارش رسمی فارابی تاییدی است بر مطلب سینماروزان درباره حضور حدود ده فیلم از فارابی در جشنواره فجر۴۱
جشنواره فجر۴۱ برگزار میشود اگر…
|
سینماروزان/حامد مظفری: هرچه به دهه فجر و موعد برگزاری جشنواره فجر۴۱ نزدیکتر میشویم اما و اگرهای برگزاری جشنواره فیلم فجر بیشتر میشود؛ اما و اگرهایی که بخشی از آن نه به خاطر اتفاقات بیرونی جامعه بلکه به خاطر نوعی خام نگری در پوشش محافظه کاری است که کلیت دبیرخانه فجر از رئیس تا مرئوس را دربرگرفته.
اوضاع هرچقدر هم که نزدیک به نقطه انجماد باشد باز هم از ادوار پیشین و فیالمثل فجر ۹۸ و۹۹ که جشنواره در دل تحریمهای آشکار و شیوع کرونا، برگزار شد بدتر نیست ولی انگار خامدستی و یا تجدید نظر طلبی بانیان تازهکار فجر باعث شده بر ابهامات افزوده شود.
جشنواره فجر۴۱ برگزار میشود اگر دبیرخانه فجر مسامحه را کنار گذارد و قبل از هر کار فهرست متقاضیان فجر را منتشر کند. مهم نیست که برخی از متقاضیان حتی راف کات هم به جشنواره ندادهاند، مهم آن است که در ثبت نام الکترونیک صورت گرفته توسط دبیرخانه، فهرست تمام متقاضیان با سند و مدرک پیش روست. دبیرخانه فجر هرچه زودتر فهرست تمام متقاضیان را بی کم و کاست منعکس کند تا معلوم گردد نفاق از جانب فرصت طلبانی است که هم متقاضی فجر۴۱ هستند و هم ژست نخنمای اعتراض گرفتهاند و در ارسال فیلم، تعلل میکنند.
جشنواره فجر۴۱ برگزار میشود اگر فارابی به عنوان مهمترین نهاد حاکمیتی تولید فیلم، فهرست تمام پروژه های مورد حمایت خود را اعلام کند، آثاری که مالک اصلی آنها سرمايهگذارشان یعنی فارابی است و این مالک اثر است که باید تعیین کند فیلمها به جشنواره بیایند یا نه. فارابی هرچه زودتر فهرست فیلمهای مورد حمایتش را اعلام کرده و به صراحت بگوید که متقاضی جشنواره فجر است.
جشنواره فجر۴۱ برگزار میشود اگر دبیرخانه تعارف را کنار گذاشته و فهرست همکاران خود در بخشهای مختلف ملی و بینالملل را اعلام کند. دیگر موقعیت جشنواره از موقعیت صداوسیما در دوران جدید حساستر نیست که رئیس آن بیتعارف فهرست مدیران اغلب تازهکار را رسانهای کرده و درباره سریالهای در دست تولید و عوامل آنها اطلاعرسانی میکند.
چه اهمیتی دارد که هیات انتخاب جشنواره چه کسانی هستند و اصلا چه اهمیتی دارد که در این هیات انتخاب همگان اصولگرای دوآتشه هستند و هیچ اصلاحطلبی در آن نیست. اصلا مگر در ادوار پیشین جشنواره ، همواره بالانس بین چپ و راست در مورد هیات انتخاب مهم بوده ؟که این بار دومش باشد؟؟
چهار پیش شرط برگزاری جشنواره فیلم فجر ۴۱ چیست؟
راه دوری نمیرویم، در همان جشنواره ی فجر دولت اعتدال به خاطر تحریم و درنبود افراد رزومه دار ،گاهی بازیگر تیپیکال تلویزیونی یا جماعتی شهره به پیشکاری مقامات شهری یا کیفکشان مدیر در سایه، با حداقل رزومه سینمایی را وارد هیات انتخاب یا داوری کردند و وضع بدتر از آنچه همیشه بود نشد. الان هم حتی اگر هیات انتخابی در کار نیست لااقل بی پرده پوشی، فهرست همکاران حقوقبگیر فجر۴۱ را منتشر کنند.
جشنواره فجر برگزار میشود اگر دبیرخانه فجر دنبال خواهش و تمنا از جماعتی که شیشلیک پروژههای ارگانی را خوردهاند و باز میخواهند وسط لحاف بخوابند نباشد. الحمدلله هم فارابی بودجه قابل توجه صرف تولیدات پرتعداد کرده و هم ارگانهایی مانند اوج و بنیاد روایت و سوره و آوینی و سیما فیلم و… بیش و کم فیلم آماده رونمایی دارند.
سالهاست شوربختانه بخش عمده آثار جشنواره فجر، تولیدات ارگانی بودهاند و حالا هم اتفاق شرم آوری نیست اگر در باز بر همان پاشنه بچرخد که بخش عمده فجر۴۱، آثار ارگانی باشند، چرا که شناعت نبود آثار مستقل و سینماگران جریان اصلی سابق سینمای ایران که در حصر خانگیاند از بین رفته و سرمایه سالاری ، فرهنگ را پیشاپیش از بین برده است درست زمانی که همه خواب نبودند، اما سلاحی جز گفتگو یا درج مقاله در مطبوعات و معدود سایت های دلسوز را نداشتند.
از اینها گذشته مجتبی امینی دبیر فجر۴۱ سابقهای در موسسه آوینی و تهیهکنندگی دارد که اتفاقا کاملا ضدمحافظه کاری است. امینی که از تولید یکی از امنیتیترین سریالهای این سالها یعنی #گاندو تا حمایت از برخی تولیدات موسوم به ارزشی در موسسه آوینی، بی محافظه کاری فعالیت کرد حالا هم قید جماعتی که میخواهند جشنواره فجر را جور دیگری برای او بنمایند و در لاک محافظهکاری قرارش دهند، گذشته و با همان مشی سابق هم فهرست متقاضیان را اعلام کند و هم فهرست همکاران و هم هیات انتخاب و داوری متبوع خویش را گرچه مطبوع و خوشایند مسئولان وسط باز نباشد.
لازمه برگزاری جشنواره فجر۴۱ همین روشنگریهای ساده است.
حامد+مظفری+منتقد+سینما+روزنامه+نگار
جدایی رسانه از #کاخ_جشنواره/دبیرخانه #فجر۴۱ حکم به جدایی اهالی رسانه از اهالی سینما داد
|
سینماروزان/کیوان بهارلویی: برج میلاد و پردیس سینمایی ملت به عنوان خانه جشنواره و خانه رسانه چهل و یکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر معرفی شدند.
طبق تصمیم دبیرخانه جشنواره، در این دوره از جشنواره، برج میلاد به عنوان خانه جشنواره میزبان بخش بین الملل، بازار فیلم، میهمانان داخلی و خارجی و صاحبان آثار خواهد بود.
اهالی رسانه و منتقدان به طور کاملا جدا از اهالی سینما در پردیس سینمایی ملت (خانه رسانه) به تماشای آثار این دوره از جشنواره خواهند نشست.
در دوره قبل جشنواره فجر اهالی رسانه در کنار سینماگران در کاخ جشنواره در برج میلاد مستقر شده بودند و با تفکیک زمانی در دو نوبت دو سانسی، فیلمها در کاخ به نمایش درمیآمد و نشستها هم در سالن اصلی برج برگزار شد.
حالا ولی دبیرخانه جشنواره فجر۴۱ تصمیم گرفته به سیاق دوران اعتدال باز اهالی رسانه را هدایت کند به سمت استقرار در پردیس ملت. پردیس ملت در همه دورانی که کاخ رسانه شده بود با وجود استاندارد کیفی سالنهای نمایش نتوانست برخی مشکلات اولیه خود و ازجمله دسترسی نامناسب، کمبود پارکینگ و نداشتن یک پیاده روی مناسب بر بلوار نیایش را حل کند.
متاسفانه در سالهای اخیر مشکلات اساسی پردیس ملت حل که نشد، به جایش فضای طراحی شده برای گالری های آن را تبدیل به سالن های کوچکی کردند که بعضی درب ورود و خروجشان هم یکی است!!!
جدایی اهالی رسانه از سینماگران در جشنواره فجر۴۱
انتصاب #مسعود_نجفی بهعنوان مدیر روابط عمومی جشنواره فجر۴۱
|
سینماروزان/مسعود احمدی: مجتبی امینی دبیر چهل و یکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر همزمان با روز ملی سینما، در اولین حکمش مسعود نجفی را به عنوان مدیر روابط عمومی این دوره جشنواره منصوب کرد.
به گزارش سینماروزان مسعود نجفی به غیر از سوابق رسانه ای و مدیریت روابط عمومی در ماههای اخیر به عنوان مدیر موسسه پخش تصویرشهر فعالیت داشت.
مسعود نجفی علاوه بر سابقه مدیریت روابط عمومی سازمان سینمایی، در ادوار پیشین جشنواره فجر و از دوره سی و پنج تا دوره سی و نهم به عنوان مدیر روابط عمومی جشنواره فجر حضور داشت و سعی زیادی کرد که در ارتباط موثر با اهالی رسانه، عملکرد نابسامان برخی مدیران سینمایی دولت اعتدال را بهبود بخشد.
متن حکم مجتبی امینی برای مسعود نجفی را بخوانید:
نظر به ضرورت برگزاری شایسته جشنواره بینالمللی فیلم فجر بهعنوان مهمترین رویداد فرهنگی و حرفهای سینمای ایران و اهمیت ویژه آن به سبب تقارن با جشنهای شکوهمند گرامیداشت ایامالله دهه مبارک فجر، با عنایت به درایت رسانهای و سوابق، توانمندی و تجربیات گرانمایه جنابعالی در حوزههای مرتبط، به موجب این حکم به عنوان مدیر روابط عمومی چهل و یکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر و مدیر سینمای رسانه منصوب میشوید.
فراهمسازی شرایط تعامل نزدیک با اهالی رسانه در راستای هر چه باشکوهتر برگزار شدن جشنواره، رعایت استانداردهای تأکید شده برای حضور رسانههای موثر و پیگیری امور مرتبط با حوزه اطلاعرسانی و به خصوص ایجاد جو متناسب با جشنهای پیروزی انقلاب اسلامی مورد انتظار خواهد بود.
امید است شایستگی و حسن سابقه جنابعالی موجبات ارتقا کیفی تعامل میان رسانه و جشنواره را فراهم آورد. توفیقات روزافزونتان را جهت پیشبرد اهداف عالی سینمای شریف ایران، از درگاه خداوند متعال خواستارم.
انتصاب مسعود نجفی به عنوان مدیر روابط عمومی جشنواره فجر ۴۱
صدور حکم دبیری جشنواره فجر برای تهیه کننده #هفت و #گاندو+تاکید صریح رییس سازمان بر #صرفه_جویی در متن حکم
|
سینماروزان: مجتبی امینی مدیرعامل اسبق موسسه آوینی و تهیه کننده فصل اخیر #هفت و سریال امنیتی #گاندو به دبیری جشنواره فجر 41 منصوب شد.
محمد خزاعی معاون وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و رئیس سازمان سینمایی کشور طی حکمی «مجتبی امینی» را به سمت دبیر چهل و یکمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فجر منصوب کرد.
آنچه در متن حکم خزاعی برای دبیر تازه فجر بیش از هر چیز صراحت دارد تاکید بر صرفه جویی و پرهیز از تشریفات زائد است.
متن حکم دبیر چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر به این شرح است:
جناب آقای مجتبی امینی
نظر به تجربه و تعهد، جنابعالی را به سمت دبیر چهل و یکمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فجر منصوب مینمایم.
امید است با اتّکاء به پروردگار متعال و با عنایت به افقهای ترسیم شده در نقشه گام دوم انقلاب اسلامی و راهبردهای کلان سازمان سینمایی مبتنی بر رویکرد «قانون گرایی، استانداردسازی و عدالت محوری» با سرلوحه قرار دادن سه ضرورت اجتناب ناپذیر سینمای ایران – «اخلاق، آگاهی، امید» ضمن همراهی با اهالی فرهیخته سینما، منتقدان و اصحاب رسانه، جوانان متعهد و با دانش؛ و با توجه به اصل صرفهجویی و اجتناب از هر گونه تشریفات زائد و بهرهگیری از تجارب ارزشمند گذشته و ظرفیت سینمای ایران در برگزاری رویدادِ فجر سینمای ایران همزمان با فجر انقلاب اسلامی موفق باشید.
انتظار میرود چهل و یکمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فجر، که با ساختاری منسجم و یکپارچه در گستره ملی و بینالمللی برگزار میشود با اهتمام به مقوله دیپلماسی فرهنگی، درک الزامات و ضرورتهای منطقهای و بینالمللی و جلب مشارکت گسترده کشورهایی که دارای مشترکات دینی، فرهنگی و گفتمانی هستند فرصتی مضاعف برای سینمای ایران در عرصه ملی و بینالمللی فراهم آورد.
هماهنگی، همکاری و همراهی مؤسسات و معاونتهای سازمان، در برگزاری هرچه باشکوهتر جشنواره بینالمللی فیلم فجر انقلاب اسلامی، مورد نظر و حائز اهمیت است.
شایسته میدانم از تلاشها و کمکهای آقای مسعود نقاش زاده که برغم مشغلههای حرفهای برای یک دوره دبیری این رویداد سینمایی را پذیرفته بودند قدردانی و تشکر نمایم.
شایان ذکر است، مجتبی امینی پیش از این مشاور رییس و معاونت فرهنگی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، مدیر عامل موسسه فرهنگی هنری شهید آوینی، دبیری سه دوره جشنواره فیلم کوتاه سما، دبیر دو دوره جشنواره چهل چراغ، عضو اتحادیه تهیه کنندگان سینما، تهیه کننده، مجری طرح و مدیر تولید بیش از 20 فیلم سینمایی بوده است
مجتبی امینی به دبیری جشنواره فجر چهل و یکم رسید
مسعود نقاشزاده: دبیری جشنواره چهل و یکم فجر را نپذیرفتم چون…
|
سینماروزان: به دلایل گوناگون، بنای پذیرش مسئولیت دبیری جشنواره برای دوره یا دورههای بعد را ندارم…
#مسعود_نقاشزاده دبیر جشنواره فجر چهلم با بیان مطلب فوق به خبرگزاری تسنیم گفت: فقط برای دبیری چهلمین جشنواره فیلم فجر قول دادم و اکنون که به لطف الهی، این دوره با همه فراز و نشیبهایش برگزار شد و به سرانجام رسید؛ میتوانم اعلام کنم که به دلایل گوناگون، بنای پذیرش مسئولیت دبیری جشنواره برای دوره یا دورههای بعد را ندارم.
نقاش زاده ادامه داد: امیدوارم مسئولین بعدی جشنواره فیلم فجر بتوانند گامهایی را که برای تحول بزرگترین رویداد فرهنگی و سینمایی کشور برداشته شده دریابند و ادامه دهند.
وی در چرایی بی انگیزگی برای دبیری ادوار بعدی فجر گفت: مسئولیت دبیری جشنواره برای دورههای بعدی را نپذیرفتم چون عمده نیروها و جناحهای سیاسی و رسانهای متنفذ در این عرصه، چنین دیدگاهی ندارند و اصولاً جشنواره فجر برای آنها، مهمترین عرصه و بهترین فرصت برای سهمخواهی قدرت در حوزه مدیریت فرهنگی و بلکه سیاسی است.
نقاش زاده تاکید کرد: برخلاف توجه رئیس سازمان سینمایی و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به اهمیت تداوم مدیریت فرهنگی، متأسفانه این گروههای فشار، اغلب امر فرهنگ را عرصه قدرتنمایی و خودنمایی میپندارند و خیال میکنند کارکردهای فرهنگی مطلوب را میتوان با نوعی عملکرد سطحی و شعاری مرسوم، محقق کرد!!!
مسعود نقاش زاده: دبیری جشنواره چهل و یکم فجر را نپذیرفتم
#حامد_مظفری روزنامهنگار و منتقد روی آنتن زنده مطرح کرد⇐بدترین آثار جشنواره امسال، آثار ارگانی بودند و بهترین آثار جشنواره هم ارگانی بودند!/قابل تقدیرین آثار جشنواره “موقعیت مهدی”، “دسته دختران” و “خائن کشی” بودند!/”علفزار” و “شهرک”، “ملاقات خصوصی” و “هناس” بهترین آثار جوانان فجر چهلم بود!/با وجود انصراف کیمیایی، هیات داوران اگر منصفانه رفتار میکرد نباید از کنار فیلم کیمیایی میگذشت! /کیمیایی در هشتاد سالگی کاری کرده که تقریبا محصولش از بیست فیلم همین جشنواره بالاتر است!/متاسفم که هیات داوران قدرشناس فیلم خوب کیمیایی نبودند!/بازیهای خوب امیر آقایی و پژمان جمشیدی در “خائن کشی” و “علفزار” شایسته سیمرغ بود!/ نیکی کریمی در “دسته دختران” خیلی منطقی و بدون شهوت دوربین، نقشش را بازی کرد!/اینکه سیمرغ بازیگری را به افرادی دادند که جلوی دوربین ضجه میزنند و ناله میکنند، بدترین انتخاب بود!/هیات داوران مردانه فجر چهلم، “دسته دختران” را ندید چون یک زن کاری کرده بود که بسیاری از کارگردانان مرد قادر به انجام آن نیستند؟/تعطیلی سیمرغ پرشبهه مردمی بهترین کار دبیر فجر چهلم بود!/ وقتی نمیتوان جلوی فساد در افزایش آرا را گرفت چه بهتر که اصلا رای گیری مردمی نداشته باشیم!/کلا در مساله آرای عمومی همواره دچار شبهه بودهایم و در دوره هاي قبل بارها فیلمهایی صدرنشین آرای مردمی شدند که در اکران عمومی، بازنده مطلق بودند/اینکه فیلمی در هفته اول جشنواره، سالنهایش خالی است ولی ناگاه آرای بالایش منتشر میشود معنایی دارد جز باگ در سمفا؟؟/اینکه امسال نسخه سینمایی دو مینیسریال در جشنواره درخشید محصول قضا و قدر است!
|
سینماروزان: حامد مظفری روزنامهنگا و منتقد سینما، روی آنتن زنده برنامه سینمامعیار رادیوگفتگو با اجرای امیرعباس صباغ، تحلیلی ارائه داد بر کیفیت آثار و روند برگزاری جشنواره فجر چهلم.
فرازهایی از گفتههای حامد مظفری را بخوانید:
—بدترین آثار جشنواره امسال، آثار ارگانی بودند و بهترین آثار جشنواره هم ارگانی بودند!
–قابل تقدیرین آثار جشنواره “موقعیت مهدی”، “دسته دختران” و “خائن کشی” بودند!
–“علفزار” و “شهرک” “ملاقات خصوصی و “هناس” بهترین آثار جوانان فجر چهلم است!
–با وجود انصراف کیمیایی، هیات داوران اگر منصفانه رفتار میکرد نباید از کنار فیلم کیمیایی میگذشت!
–کیمیایی در هشتاد سالگی کاری کرده که تقریبا محصولش از بیست فیلم همین جشنواره بالاتر است!
–باعث تاسف است که هیات داوران قدرشناس فیلم خوب کیمیایی باشند
–-بازیهای خوب امیر آقایی و پژمان جمشیدی در “خائن کشی” و “علفزار” شایسته سیمرغ بود!
— نیکی کریمی در “دسته دختران” خیلی منطقی و بدون شهوت دوربین، نقشش را بازی کرد و جای تعجب است که کاندیدا هم نشر.
–اینکه سیمرغ بازیگری را به افرادی دادند که جلوی دوربین ضجه میزنند و ناله میکنند، بدترین انتخاب بود!
—هیات داوران مردانه فجر چهلم، “دسته دختران” را ندید چون یک زن کاری کرده بود که بسیاری از کارگردانان مرد قادر به انجام آن نیستند؟؟
–واکنش بهموقع به انتقادات هم در ماجرای انتقال نشستها و هم در ماجرای تعطیلی سیمرغ مردمی، اتفاقی بود که در ادوار قبلی فجر ندیدیم!
–تعطیلی سیمرغ پرشبهه مردمی بهترین کار دبیر فجر چهلم بود!
— وقتی نمیتوان جلوی فساد در افزایش آرا را گرفت چه بهتر که اصلا رای گیری مردمی نداشته باشیم!
–کلا در مساله آرای عمومی همواره دچار شبهه بودهایم و در دوره هاي قبل بارها فیلمهایی صدرنشین آرای مردمی شدند که در اکران عمومی، بازنده مطلق بودند
–اینکه فیلمی در هفته اول جشنواره، سالنهایش خالی است ولی ناگاه آرای بالایش منتشر میشود معنایی دارد جز باگ در سمفا؟؟
—در سینمایی که صنعتی نشده نصف موفقیت هر فیلم را تقدیر و شانس رقم میزند
–اینکه امسال نسخه سینمایی دو مینیسریال در جشنواره درخشید محصول قضا و قدر است!
— ممکن است سال بعد نسخه سینمایی پنج سریال در جشنواره عرضه شود و ممکن است اصلا حتی یک مینیسریال هم در جشنواره نداشته باشیم!
—نفس آقازادگی دلیلی بر بد بودن فیلم نیست؛ در جشنواره امسال هم آقازادگانی مثل علی حضرتی و عباس نادران را داشتیم که فیلمهای قابل تحمل ساختند!
–آقازادگانی در جشنواره بودند که آثارشان، کمدی ناخواسته شده بود! امسال برادرزاده یکی از مدیران اعتدالی فارابی را داشتیم که نامش در تیتراژ فیلمی به شدت ضعیف به چشم میخورد.
بهترین اقدام دبیر فجر چهلم؟
باز جشنواره شد و تلویزیون یاد سینما افتاد!؟
|
سینماروزان/احمد محمداسماعیل: تولید چندین برنامه سینمایی در تلویزیون همزمان با جشنواره فیلم فجر از کجا نشات گرفته؟
اینکه در تمام ایام سال، تلویزیون توجه چندانی به سینما نشان نمیدهد ولی موعد جشنواره که میشود تلویزیون علاقمند به سینما میشود از کجا نشأت میگیرد؟؟
اینکه در تمام سال جز آیتمهای کوتاه و آن هم در قالب نقدهای عمدتا منفی نثار محصولات نمیشود ولی موقع جشنواره که میشود، شبکههای مختلف یاد سینما میافتند از کجا نشأت گرفته؟
بنا نیست بدبینی کنیم برای همین، حساب رادیو را از تلویزیون جدا میکنیم چون در طول سال شبکه رادیویی گفتگو با سینمامعیار، شبکه رادیویی اقتصاد با صنعتسینما، رادیوجوان با سینماچی، رادیوفرهنگ با سینمافرهنگ، رادیوایران با حوض نقره و کافههنر و
این اواخر رادیونمایش با پرانتزباز کوشیده بودند کم و بیش به مساله سینما ورود کنند.
ولی در تلویزیون چه؟ شهرفرنگ شبکه خبر را داشتهایم که ولو کمی عقبتر از تحولات سینما، به مسائل آن ورود میکرد ولی مابقی شبکهها چه؟
حتی همان شبکه سه نیز مدتها هفت را تعطیل کرده بود و چندی پیش از جشنواره یادش افتاد به سمت سینما بیاید.
اینکه یک باره حین جشنواره، کاخ یا خانه جشنواره مواجه میشود با انبوه برنامهسازان تلویزیون که مثلا آمده اند به جشنواره بپردازند از کجا نشأت گرفته؟
متاسفانه بخش عمده گردانندگان این برنامهها هم عمدتا افرادی هستند که بیشتر از کارشناسی سینما یا ژورنالیسم تخصصی سینما، درگیر روابط عمومیگری بودهاند.
چطور میشود در تمام طول سال هیچ مروری بر سینما نداشت و یکدفعه دم جشنواره، تحلیلگر و برنامهساز سینما شد؟
آیا عطش برنامهسازان تلویزیون را باید ریشه در بهرهوری از امکانات کاخ جشنواره و تماشای فیلم رایگان و تسهیلات پذیرایی دانست؟؟
واقعا اگر علاقهای به سینما نزد برنامهسازان هست بهتر نیست این علاقه در کل سال خودش را نشان دهد تا تولید ویژه برنامههای جشنوارهای منطقیتر باشد؟
از عکاس “گزارش یک جشن” تا تدوینگر و طراح پوستر “به وقت شام” در هیات انتخاب و داوری مسابقه تبلیغات فجر چهلم
|
سینماروزان/مهدی فلاح: علی نیکرفتار، مهرداد خوشبخت و محمد روحالامین به عنوان اعضای هیٲت انتخاب و داوری بخش مسابقه تبلیغات سینمای ایران در چهلمین جشنواره فیلم فجر معرفی شدند.
به گزارش سینماروزان، با حکم مسعود نقاشزاده دبیر چهلمین جشنواره فیلم فجر، علی نیکرفتار (عکاس)، مهرداد خوشبخت (کارگردان و تدوینگر) و محمد روحالامین (طراح گرافیک) به عنوان اعضای هیٲت انتخاب و داوری بخش مسابقه تبلیغات سینمای ایران، آثار رسیده به این بخش جشنواره را مورد ارزیابی قرار خواهند داد.
علی نیکرفتار متولد 1338 اهواز، دانشآموخته دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران در سال 1369 با رتبه ممتاز در مقطع کارشناسی رشته عکاسی، عنوان پایان نامه عکاسی صحنه. او فعالیت حرفهای عکاسی از سال 1372 و سپس کار در واحد عکاسی شبکه اول سیما را آغاز کرد. فعالیت او در سینما از سال 1369 آغاز شد که از آثار ش میتوان به اینجا بدون من، یه حبه قند، گزارش یک جشن، قصه پریا، راه آبی ابریشم، بیپولی، کنعان، صد سال به این سالها، آتش بس، کافه ستاره و… و سریالهایی چون یک مشت پر عقاب، دوران سرکشی و… اشاره کرد. نیکرفتار موفق به کسب رتبه اول در مسابقه عکاسی ترافیک و مردم، رتبه ممتاز در دومین جشنواره سراسری عکس کودک و نوجوان سوره، نامزد دریافت تندیس و جایزه برای عکسهای دو فیلم دیوانهای از قفس پرید و نگین در ششمین نمایشگاه سالانه عکس سینمای ایران، کسب مقام و جایزه در مسابقه و نمایشگاه بینالمللی هنر و نیایش و… شده است.
مهرداد خوشبخت متولد سال 1348 در آبادان، کارگردان، نویسنده و تدوینگر است. او دانشآموخته دوره انجمن سینمای جوانان ایران- دفتر خوزستان است. اولین کار جدیاش در عرصه کارگردانی، ساخت فیلم تلویزیونی «پرواز» با موضوع «حیات پس از مرگ» بود. او دو فیلم دیگر با این موضوع به نامهای «سفر آخر» و «پل» جلوی دوربین برد. «پیگرد»، «خشم و قضاوت»، «رویای آخر»، مجموعه پنج قسمتی «گروه ویژه» و فیلمهای بلند سینمایی «آبادان یازده60»، «عقاب صحرا»، «صدای پای من» و «جای او دیگر خالی نیست» از آثار این سینماگر است ضمن اینکه تدوین فیلم “به وقت شام” را نیز برعهده داشته است.
محمد روحالامین متولد سال 1354 در تهران، طراح پوستر است. او مدرک کارشناسی عکاسی از دانشگاه هنر و معماری دارد. روحالامین از سال 1378 فعالیت خود را در زمینه طراحی پوستر آغاز کرده و از جمله طراحانی است که در پنج دوره جشنواره، نامزد دریافت سیمرغ بلورین بوده و دیپلم افتخار طراحی نامواره (لوگو) را از فجر به دست آورده و در دو دوره نیز برنده جایزه جشنواره فیلم شهر شده است. او طراحی مواد تبلیغاتی بیش از 80 فیلم سینمایی از جمله متری شیش و نیم، سرخپوست، لاتاری، ماجرای نیمروز2، شعلهور، مصادره و به وقت شام را در کارنامه دارد.
بر اساس این خبر، بر اساس گاه شمار جشنواره چهلم، هیٲت انتخاب و داوری مواد تبلیغاتی فیلمهای سینمایی (داستانی، پویانمایی و مستند) متقاضی را بر اساس آئیننامه مورد ارزیابی قرار میدهند.
در مراسم اختتامیه چهلمین جشنواره فجر، سه سیمرغ بلورین به بهترین عکس، بهترین پوستر و بهترین آنونس و تیزر اهدا خواهد شد.
شفافسازی مدیر یک سامانه فروش بلیت جشنواره درباره آفات بدعت سمفا⇐معایب جلوگیری از پیشفروش سری بلیتهای جشنواره، بیشتر از مزایایش بود!/اولین آفت این روش آن بود که یک سری فیلم خاص، در بلیت فروشی، به طور کامل فروش رفتند و بخشی از فیلمهای گمنام یا بدون حمایت خاص(!) بلیتهایشان باقی ماند!!/آفت دوم بدعت سمفا، ضرردهی سینماداران و صاحبان آثار گمنام است!/آفت سوم بدعت سمفا، علاف شدن بالای مخاطب برای خرید دو سری بلیت بود!/در سالهای گذشته مخاطب نهایتا در ده دقیقه دو سری بلیت میخرید ولی امسال یک ساعت وقتش تلف میشد برای خرید همان دو سری بلیت!!+آماری از پرفروشترین و کم فروشترین فیلمهای جشنواره
|
سینماروزان: پیشتر درباره دردسرزا بودن تصمیم تازه سمفا در جلوگیری از فروش سری کامل بلیتهای جشنواره نوشتیم و هشدار دادیم که این بدعت فقط به اتلاف وقت مخاطبان منجر خواهد شد.(اینجا را بخوانید)
حالا مدیر یکی از سه سامانه بلیتفروشی جشنواره که نخواست نامش فاش شود، درباره آفات بدعت تازه سمفا حرف زده است.
مدیر این سامانه به سینماروزان گفت: بدعت سمفا در جلوگیری از پیش فروش سری بلیتهای جشنواره، معایبش بیشتر از مزایایش بود. اولین آفت این روش آن بود که یک سری فیلم خاص، در بلیت فروشی، به طور کامل فروش رفتند و بخشی از فیلمهای گمنام یا بدون حمایت خاص(!) بلیتهایشان باقی مانده.
وی ادامه داد: آفت دوم بدعت سمفا ضرردهی سینماداران و صاحبان آثار گمنام است. با توجه به اینکه امسال فروش گیشه حذف شده، این اقدام به ضرر صاحبان آثار و سینماداران است. سینماداران و صاحبان آثار در این بدعت متضرر شدند چون بسیاری از فیلمها در پیش فروش، مشتری نیافتند و بدیهی است که حین برگزاری جشنواره، سالنهایشان خالی خواهد ماند.
این مدیر گفت: سومین آفت بدعت سمفا، بُعد فنی بود. بدعت سمفا باعث معطلی بالای مخاطبان شد. در سالهایی که بلیت به صورت سری به فروش میرفت نهایتا مخاطبان برای تهیه دو سری بلیت پنج تا ده دقیقه وقت میگذاشتند ولی با الزام مخاطبان به خرید تکی بلیت، وقت مخاطب به شدت تلف شد چون هر مخاطب برای خرید ۲۲ بلیت باید کلی زمان میگذاشت و باید ۲۲ بار فرآیند خرید بلیت را طی میکرد و به طور متوسط یک ساعت معطلی ایجاد شد برای خرید دو سری بلیت. این، خودش بار روی سامانهها را بیشتر کرده و ترافیک سایتها را بالا برد که منجر به اختلالات متعدد شد. اختلالات گاه به گاه سامانهها ناشی از همین اصرار به فروش تکی بلیت بود!
این مدیر درباره پرفروشترین و کمفروشترین فیلمها در پیشفروش بلیت جشنواره گفت: “مرد بازنده”، “ملاقات خصوصی”، “خائنکشی”، “علفزار”، “بیرویا”، “بدون قرار قبلی”، “نگهبان شب”، “بیمادر”، “دسته دختران” و “موقعیت مهدی” پرفروشترین فیلمها بودهاند.
وی ادامه داد: “بیرو”، “درب”، “لایه های دروغ”، “نمور” و ماهان نیز جزو آثاری بودهاند که در پیش فروش اینترنتی، چندان طرف اقبال نبودهاند و یقینا این امر ناشی از همان جلوگیری سمفا از خرید سری بلیت فیلمهاست. واقعا معلوم نیست کیفیت کدام اثر بالاتر است و چه بسا یکی از همین فیلمهای اخیر، کیفیتش از آثار پرفروش، بهتر باشد ولی متاسفانه به خاطر آن بدعت، بلیتهایشان چندان فروش نرفت.
یک عضو هیأت انتخاب جشنواره فجر چهلم بیان کرد⇐در سالهای اخیر با افرادی بیهویت روبروییم که به صرف تکنیسین بودن، سفارشهای کاری از ارگانها و نهادها میگیرند!/چرا تهیهکنندگی سینما با سردارانی روبرو شده که از هویت رزمندگان هیچ ندارند؟/چرا وقتی کسی وارد هنر میشود این طور القا میشود که حیا مزاحم اوست!؟
|
سینماروزان: در سالهای اخیر با افرادی بیهویت روبروییم که به صرف تکنیسین بودن، سفارشهای کاری از ارگانها و نهادها میگیرند و حاصل کار افراد بیهویت فاقد بینش است!
مجید شاهحسینی از اعضای هیات انتخاب جشنواره فجر چهلم با بیان مطلب فوق در “بعد از جهانآرا” گفت: راه رسانه را از تکنیک شروع نکنید چون تبدیل به بدافزار میشوید چون هر آموزشی از تئوری و از مبنا آغاز میشود و وقتی به فردی میگوییم اعتقادات را بگذار بیرون و بیاعتقاد به کلاس تدوین، فیلمبرداری، موسیقی یا هر فن دیگری بیا، یعنی استارت بدل فرد به بدافزار زده شده.
وی ادامه داد: وقتی به هنرجو میگویند اگر چادری هستی یا لائیک اعتقادت را بیرون کلاس بگذار و بعد بیا وارد کلاس شو معنایی ندارد جز آن است که از فرد هویت زدایی کردهایم!؟این مدل آموزش که به شدت در کشور ما متداول است یکی از بدترین انواع آموزش است! چرا وقتی کسی وارد هنر میشود این طور القا میشود که حیا مزاحم اوست! ؟
شاه حسینی گفت: چرا با حیازدایی سعی میکنیم از فرد، هنرمند بسازیم در صورتی که به این روش نهایتا یک تکنیسین خواهیم ساخت. برای همین است که در سالهای اخیر با افرادی بی هویت روبروییم که به صرف تکنیسین بودن، سفارشهای کاری از ارگانها و نهادها میگیرند و چون هیچ هویتی ندارند حاصل کارشان فاقد بینش و جهانبینی است.
او گفت: این جوری است که به پدیده چادری-فمینیست یا ریشوهای لیبرال میرسیم یا سردارانی که تهیهکننده سینما میشوند ولی از هویت رزمندگان هیچ ندارند! یا طلبههایی که بعد از ورود به هنر چنان دچار خوداجتهادی میشوند که حتی اعتراض خانوادهها را برمیانگیزد.
این عضو هیات انتخاب جشنواره فجر چهلم تأکید کرد: اگر با حفظ هویت ایرانی-اسلامی-انقلابی برویم و هنر بخوانیم آن گاه شاهد بلوغ خواهیم بود ولی افراد از ترس پس زده شدن توسط بدنه شبهروشنفکری سینما بدون هویت خود وارد عرصه هنر میشوند و نتیجه اینکه فقط پروژه، سفارش میگیرند بی آن که دستاوردی در عرصه هنری به جا گذارند.
بالاخره ورود اوج به جشنواره فجر چهلم+عکس
|
سینماروزان/روحالله نشیبا: بالاخره سازمان اوج که از ورود به بخش اصلی جشنواره فجر چهلم بازمانده بوده با یک مستند به بخش جنبی فجر راه پیدا کرد.
به گزارش سینماروزان فهرست فیلمهای مستند جشنواره فجر چهلم اعلام شد و در میان آنها غلبه حضور با آثار ارگانی است که با حمایت ارگانهای مختلف از مرکز گسترش و حوزه تا صداوسیما و اوج تولید شدهاند.
مرکز گسترش با دو فیلم “آن مرد با اتوبوس آمد” و “دبستان پارسی”، مرکز مستند سوره حوزه هنری با “هیچکس منتظرت نیست”، صداوسیما با “احتضار” و “تفنگ برادرم” و سازمان اوج با “سرباز شماره صفر” در بخش مستند حاضر است. “سرباز شماره صفر” محصول باشگاه استانی رشد اوج در کهگیلویه وابسته به سازمان اوج است و داستانی دردناک دارد از زندگی یک جانباز کربلای چهار که همه اسناد پزشکی از بین رفته.
اوج که نتوانسته بود فیلم “مسیح پسر مریم” که در پایتخت و با هزینه بالا تولید شده بود را وارد بخش اصلی فجر کند حالا از طریق یک جوان شهرستانی به نام محمد سلیمیراد که با بودجهای حداقلی یک مستند تراژیک ساخته وارد جشنواره فجر چهلم شده بلکه موفقیت این جوان شهرستانی زمینهای باشد برای تغییر نگرش روسای این سازمان در توجه بیشتر به جوانان دور از مرکز.
فهرست فیلمهای بخش مستند جشنواره فجر چهلم به شرح زیر است:
–«آن مرد با اتوبوس آمد» به کارگردانی و تهیهکنندگی «نیما مهدیان» محصول مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی
–«احتضار» به کارگردانی «حجت طاهری» و تهیهکنندگی «حجت طاهری، عبدالخالق طاهری» با حمایت صداوسیما
— «تفنگ برادرم» به کارگردانی و تهیهکنندگی «کامران جاهدی» با حمایت شبکه زاگرس سیما
— «دبستان پارسی» به کارگردانی و تهیهکنندگی «حسن نقاشی» محصول مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی
–«سرباز شماره صفر» به کارگردانی و تهیهکنندگی «محمد سلیمیراد» محصول باشگاه استانی رشد اوج در کهگیلویه وابسته به سازمان اوج
— «مشق امشب» به کارگردانی و تهیهکنندگی «اشکان نجاتی، مهران نعمتالهی»
— «هیچکس منتظرت نیست» به کارگردانی و تهیهکنندگی «محسن اسلامزاده» با حمایت مرکز مستند سوره حوزه هنری
–«یکی از رویاهای من» به کارگردانی و تهیهکنندگی «محسن هادی»
احمد ضابطی جهرمی، محمد تهامینژاد، محمدعلی فارسی، مرتضی شعبانی و محمدرضا عباسیان اعضای هیات انتخاب بخش مستند جشنواره چهلم بودند.
مستند سرباز شماره صفر ساخته محمد سلیمی راد
پشت پرده نجومی انتقال کاخ جشنواره!!؟
|
سینماروزان/حامد مظفری: انتقال کاخ جشنواره فجر از سالنهای میلاد و ملت به سینماهای چارسو و فلسطین ، حرف و حدیثهای مختلفی را شکل داده.
پیشتر درباره درست و غلط این انتقال در سینماروزان نوشتیم(اینجا را بخوانید) ولی پشت پرده این انتقال چیست؟
هم سالن همایشهای برج میلاد و هم پردیس ملت که در سالهای قبل کاخ جشنواره بودند-مستقیم یا غیرمستقیم- متعلق به شهرداری هستند و حالا به جای آنها پردیس چارسو متعلق به بنیاد ۱۵ خرداد و سینما فلسطین متعلق به وزارت آموزش و پرورش هستند که جایگزین شدهاند.
این ردّپای مشترک شهرداری در سالنهای قبلی متعلق به کاخ جشنواره را باید ریشه اصلی انتقال از میلاد و ملت به چارسو و فلسطین دانست؟
اینکه چرا مدیران جشنواره فجر چهلم تمایلی به استفاده از سالنهای متعلق به شهرداری نداشتهاند بیش از هر چیز ظن پیشنهادات مالی صاحبان سالن به دبیرخانه را به ذهن متبادر میکند؟ واکنش رسمی به این ماجرا را یزدان عشیری مدیرکل روابط عمومی سازمان داشته که ذیل طرح گلایههای فیلمسازان از کیفیت فنی سالن میلاد گفت: شرایط بهره وری و امکان استفاده از برج میلاد در این دوره فراهم نبوده است.
بله؛ “شرایط بهرهوری” و “امکان استفاده” بیش از هر چیز ظن مالی را پررنگ میکند و احتمالا “شرایط”پرداخت پولی نجومی در کار نبوده که تقدیم شود و “امکان استفاده” از میلاد فراهم گردد؟؟
در سالهای قبلتر عمدتا برای استفاده از چنین سالنهایی هزینههای مالی قابل توجهی بر گرده جشنواره سوار نمیشد چون مدیران میلاد و ملت میدانستند هیچ فضایی برای برند شدن بهتر از کاخ جشنواره وجود ندارد.
ناگفته پیداست استقرار کاخ جشنواره در برج میلاد در دولت دوم احمدینژاد و تداوم این انتقال تا هفت سال بود که اشتهار میلاد را چند برابر کرد به خصوص که در تمام فضاهای تبلیغاتی کاخ جشنواره چه فرش قرمزها و چه فتوکالها سهمی ویژه برای برندینگ میلاد وجود داشت.
درباره پردیس ملت هم انتقال بخشی از کاخ جشنواره در دولت دوم روحانی به این پردیس، فضای تبلیغاتی ویژهای را برای این پردیس فراهم کرد که هرچند مدیران سابق تصویرشهر نتوانستند از این فضا برای ترمیم کامل ایرادات و ارتقای آن استفاده کنند ولی حداقلش این بود که ملت از آن پردیسِ مُرده سالهای قبل فاصله گرفت.
اینکه برج میلاد برای همراهی با جشنواره چهلم فجر، درخواست نجومی داده، هرچند تایید رسمی نشده ولی بیسابقه است؟ یادمان نمیرود که در دوره سی و ششم جشنواره فجر، ابراهیم داروغهزاده دبیر وقت، به یکباره قید میلاد را زد و کاخ جشنواره را به ملت منتقل کرد. هرچند در آن دوران دلایل اصلی این امر کیفیت فنی پایین سالن اصلی میلاد بود ولی شنیدههای غیررسمی حکایت داشت از آن که برای دراختیار گذاشتن میلاد به فجر درخواست مالی هنگفت شده!!
حذف میلاد از فجر این مزیت را داشت که فقط سه سال بعدتر برای استقرار جشنواره در آن، نه تنها هزینهای برای دبیرخانه تراشیده نشد بلکه در سال آخر برگزاری فجر در دولت اعتدال، شهرداری حامی جشنواره هم شده و به عنوان اسپانسر به کمک جشنواره آمد.
اینکه امسال مجددا میلاد به دلیل پیشنهاد بالای مالی(!؟) کنار گذاشته شده ضررش بیش از فجر برای میلاد است. چون درنهایت دبیرخانه فجر میتواند با تمرکز بر چارسو و فلسطین و البته افزودن یکی دو سینمای دیگر پایتخت به این دو سالن، آلترناتیوی قدرتمند برای میلاد بتراشد.
آلترناتیوی بسیار کمخرجتر که خواه ناخواه هزینههای اضافی موجود در میلاد و فیالمثل پذیرایی ویژه و تماموقت را هم تعدیل خواهد کرد.
مدیران شهرداری اگر دیر بجنبند آلترناتیو طراحی شده توسط دبیرخانه فجر چهلم برای رهایی از میلاد، تثبیت شده و در سالهای آینده وضعیت وارونه خواهد شد یعنی آن گاه مدیران شهرداری هستند که برای تغییر وضع و بازگرداندن فجر به میلاد باید نجومی هزینه کنند.
پشت پرده نجومی خروج کاخ جشنواره از میلاد به چارسو
اسامی ۱۰ فیلم کوتاه جشنواره فجر چهلم اعلام شد⇐شصت درصد فیلمها ارگانی است!/نیمی از فیلمها با حمایت انجمن تولید شده!/فیلمساز حاضر در بخش جنبی برلین۲۰۲۲، اینجا هم هست!/زن و شوهری حاضر در بخش اصلی فجر، در بخش کوتاه هم حاضرند!
|
سینماروزان/حامد مظفری: فیلمهای کوتاه داستانی حاضر در بخش کوتاه جشنواره فجر چهلم معرفی شدند.
به گزارش سینماروزان، شصت درصد فیلمها، ارگانی هستند با حمایت مرکز گسترش یا انجمن سینمای جوان تولید شدهاند.
نیمی از فیلمها با حمایت انجمن سینمای جوانان تولید شدهاند و مرکز گسترش هم با یک فیلم در بخش کوتاه فجر حضور دارد.
محمود غفاری کارگردانی که او را با “شماره ۱۷ سهیلا” به یاد داریم و امسال هم در بخش جنبی نسلهای برلین۲۰۲۲ با فیلم “روز سیب” حضور دارد در بخش کوتاه فجر چهلم هست. نام محمود غفاری به عنوان تهیهکننده پای فیلمی کوتاه خورده به نام “گوزن”.
آرین وزیردفتری-شادی کرمرودی زوجی که با فیلم “بی رویا” به تهیهکنندگی هومن سیدی و سعید سعدی در بخش مسابقه اصلی جشنواره فجر حاضرند در بخش کوتاه فجر هم حاضرند. شادی کرمرودی بازیگر “بی رویا”ست و وزیردفتری، کارگردان آن. “هرگز گاهی شاید” فیلم کوتاهی است به کارگردانی شادی کرمرودی و تهیه کنندگی آرین وزیردفتری که وارد بخش کوتاه فجر چهلم شده.
احمدرضا معتمدی، دانش اقباشاوی و حامد جعفری اعضای هیٲت انتخاب بخش سینمای کوتاه چهلمین جشنواره فیلم فجر بودند.
فهرست فیلمهای کوتاه جشنواره فجر چهلم به شرح زیر است:
–«آهو» به کارگردانی و تهیهکنندگی «مهسا رضوی»
–«ارفاق» به کارگردانی «رضا نجاتی» و تهیهکنندگی «سولماز وزیرزاده»
–«تابوت» به کارگردانی «اکبرزارع» و تهیهکنندگی انجمن سینمای جوانان ایران – دفتر تبریز، اکبرزارع»
— «گذشته» به کارگردانی «حمید محمدی» و تهیهکنندگی «حمید محمدی و دفترمرکز گسترش سینمای مستند و تجربی»
–«گوزن» به کارگردانی «هادی باباییفر» و تهیهکنندگی «هادی باباییفر و محمود غفاری»
— «لئو» بهکارگردانی «محمدمعین روحالامینی» و تهیهکنندگی «محمدمعین روحالامینی و انجمن سینمای جوانان ایران (دفتر کاشان)»
–«ماجان» به کارگردانی «فردین انصاری» و تهیهکنندگی «انجمن سینمای جوانان، بنیاد بینالمللی امام رضا(ع)»
— «هاجرو» به کارگردانی «افشین اخلاقیفیضآثار» و تهیهکنندگی «افشین اخلاقیفیضآثار و انجمن سینمای جوانان»
–«هرگز، گاهی، شاید» به کارگردانی «شادی کرمرودی» و تهیهکنندگی «آرین وزیردفتری»
–«ویار» به کارگردانی «حورا طباطبائی» و تهیهکنندگی «حورا طباطبائی و انجمن سینمای جوانان»
اعلام فیلمهای کوتاه جشنواره فجر چهلم
معرفی اعضای هیأت انتخاب و داوری بخش مستند جشنواره فجر چهلم با حضور⇐سه مدیر موسوم به ارزشی+دو نیروی متبوع مرکز
|
سینماروزان/مهدی فلاح: هیأت انتخاب و داوری بخش سینمای مستند در چهلمین جشنواره فیلم فجر از سوی دبیر جشنواره چهلم حکم گرفتند.
به گزارش سینماروزان، احمد ضابطیجهرمی (نویسنده و استاد دانشگاه)، محمد تهامینژاد (پژوهشگر)، محمدعلی فارسی (مستندساز و تهیهکننده سینمای مستند)، مرتضی شعبانی (مستندساز) و محمدرضا عباسیان (مستندساز و تهیهکننده سینما) به عنوان اعضای هیأت انتخاب و داوری بخش سینمای مستند چهلمین جشنواره فیلم فجر معرفی شدند.
در این میان مرتضی شعبانی و محمدعلی فارسی از جمله مدیران موسوم به ارزشی هستند که سالها در ارگان روایت فتح فعالیت داشتهاند. محمدرضا عباسیان از دیگر مدیران کم و بیش موسوم به ارزشی است که هم دبیری فجر و هم مدیریت موسسه رسانههای تصویری را برعهده داشته است.
احمد ضابطی جهرمی و محمد تهامینژاد دیگر اعضای هیات انتخاب و داوری مستند فجرند که بیشتر از فعالان متبوع مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی بودهاند.
احمد ضابطی جهرمی متولد 1330 جهرم، دارای مدرک کارشناسی کارگردانی سینما و تلویزیون از دانشکده هنرهای دراماتیک، کارشناسی ارشد پژوهش از دانشگاه هنر، دکترای پژوهش هنر در شاخه هنرهای دراماتیک از دانشگاه هنر، استاد ممتاز کشوری و مدرس سینما و تلویزیون است. او همچنین فیلمهای مستند تجربی تم و واریاسیون، نخل و یادگاریهای معماری، نخل: درخت زندگی، قهرمانی، آخرین بازمانده یوز ایرانی و مجموعه مستند تلویزیونی کشتی کویر را در کارنامه دارد و مولف کتابهایی چون رابطه سینما و موسیقی براساس تئوری سرگئی آیزنشتاین، سینمای الکساندر داوژنکو، تاریخ و نظریههای تدوین فیلم، شکلشناسی صدای فیلم، سی سال سینما، پژوهش در شناخت هنر ایران، شکل شناسی و گونه شناسی فیلم مستند، پژوهشها و اندیشههای سینمایی است و عضو هیات انتخاب و داوری جشنوارههای مختلف سینمایی بوده است.
محمد تهامینژاد متولد 1321 تهران، دارای مدرک کارشناسی سینما و گواهینامه درجه یک هنری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، محقق، پژوهشگر و نویسنده کتابهایی چون کارگردانان سینمای ایران: از مشروطیت تا سپنتا، رود و کاریز، از هامون تا هورالعظیم، فیلم مستند چهرهنگاری (پرتره) و شیوههایش، فیلم «خانه خدا»: یک سند انسان شناختی یا مستند توضیحی، جوش و خروشهای نظری، مقدمهای بر جنگ تصویری و جنگ در میدان است. او عضو هیئت موسس و هیات مدیره، بازرس و رئیس اسبق انجمن مستندسازان سینمای ایران، رئیس انجمن صنفی و کارگری کارگردانان سینمای مستند استان تهران، عضو هیات علمی اولین همایش انسانشناسی تصویری دانشگاه تهران، عضو هیات انتخاب و داوری جشنوارههای مختلف سینمایی بوده است.
محمدعلی فارسی متولد 1336 ورامین، دانش آموخته کارشناسی سینما، فیلمنامهنویسی از دانشکده صدا و سیما است و آثاری چون مهاجران، حقیقت گمشده، گلستان آتش، رستاخیز، شلمچه، قصههای جنگ، فانوس رو به باد، کبوتران امید، پرونده هیلیاس، سراب 2، مجنون و کسب جوایز مختلف را در کارنامه دارد. او معاون تولید موسسه فرهنگی روایت فتح، عضو هیات داوران ادوار جشنواره مستند سینما حقیقت، جشنواره فیلم کوتاه تهران، جشنواره فیلم فجر بوده است.
مرتضی شعبانی متولد 1343 تهران، دارای مدرک کارشناسی ارشد سینما و کارگردان فیلمهای کوتاه: زیتون تلخ، همسفر بهار، حمزه، دلباخته، شهید عاملی، تنگه ابوقریب، شهید الماس، نسیم حیات بوده و تهیهکنندگی مستندهایی چون پل، زنانی با گوشوارههای باروتی، قلب عقیق، خط تماس، ابوزینب را در کارنامه دارد و به عنوان مدیرعامل مرکز مستند حقیقت، مدیرعامل موسسه روایت فتح و دبیر ششمین جشنواره فیلم اتحاد فعالیت داشته است.
محمدرضا عباسیان متولد 1352 تهران، دارای مدرک فوقلیسانس مستندسازی، مستند ساز و تهیهکننده سینما است. او مدیرعامل موسسه رسانههای تصویری و دبیر سی و یکمین جشنواره فیلم فجر و اولین جشنواره ویدئویی یاس تهران بوده و به عنوان داور در جشنوارههای متعدد سینمایی فعالیت داشته است و آثاری چون قانا، مدرسه، سینکا و انس، فاطا، دختران، افسانه مجاهدین افغان را در کارنامه دارد. او جوایزی چون جایزه طلایی جشنواره الجزیره، تندیس بهترین فیلم مستند، بهترین فیلم مستند جشنواره سینماحقیقت، جایزه شهید آوینی، جایزه جشنواره مقاومت برای فیلم مستند قانا و جایزه شمشیر نقرهای جشنواره فیلمهای تاریخی لهستان برای فیلم مدرسه را به دست آورده است.
بر اساس گاهشمار جشنواره، کار بازبینی و داوری آثار بخش سینمای مستند از هفته گذشته آغاز شده و 25 دی ماه، آثار منتخب این بخش معرفی خواهد شد.
روسپیسوزی؛ از زکریا هاشمی و بیضایی و براهنی تا اوج؛ ایستاده در غبار یا نشسته در قلعه؟؟
|
سینماروزان/حامد مظفری: ماجرای مردود شدن فیلمی ارگانی با عنوان “مسیح پسر مریم” در جشنواره فجر چهلم و مدعیات سازندگان آن مبنی بر حذف فیلم بخاطر ضدفساد بودن آن در تعارض با نگاه هیات انتخابی قرار گرفته که فیلم را از منظر فنی فاقد کیفیت لازم دانستهاند.
اول.
این فیلم را ارگانی با نام اوج تولید کرده که در سالهای اخیر اغلب در جشنواره فجر بای نحو کان حاضر بوده و حالا که حذف در نخستین جشنواره فجر مدیریت جدید را دیده، بدجور گرفتار خشم و عوارضش شده به طوری که سرانش بهخاطر حذف از فجر، نشست خبری ویژه برگزار میکنند و هزاران کلمه حرف میزنند که از درستی عملکرد خود و نادرستی ردکنندگان فیلمشان بگویند. مگر نه اینکه این جشنواره فجر همان جشنواره فجری است که در سالهای قبل پذیرای با آغوش باز همه ی فیلمهای اوج با هر کیفیتی بوده؟ پس چرا در آن زمان ندیدیم که به بهانه تایید در فجر نشست بگذارند و از درستی تائیدکننده بگویند؟؟
دوم.
آنچه محل بحث قرار گرفته، مضمون فیلم ردّی اوج است. سازندگان، “مسیح پسر مریم” را فیلمی ضدّفساد(!) معرفی کردهاند. با انبوه اخباری که در سالهای اخیر درباره فسادهای کلان اقتصادی شنیدهایم اولین گمان این بود که فیلم مذکور یکی از همین مفاسد اقتصادی را افشا کرده و مثلا پشت پرده فرار خاوری از کشور را عیان کرده یا درباره عقبه حامی مافیای قیر، افشاگری کرده، ولی
وقتی شنیدیم که فیلم درباره روسپیان و آن هم روسپیان دوران پهلوی است و روایتی دارد از زندگی یک متشرع که میخواهد بفهمد چرا قوم و خویشاش به محلهای بدنام کشیده شده، واقعا آب سردی ریخته شد بر پیکرهمان! فساد، فساد که میگفتید یعنی این؟
سوم.
روسپی و زیستبومش آن قدر در سینمای فارسی دستمالی شده بود که حتی یکی مثل عباس کیارستمی وقتی میخواست متاثر از نئورئالیستهای اروپایی فیلمی مثل “گزارش” را بسازد باز در میانههای فیلم، بزمی بود و لعبتی و ماست و خیاری… برخلاف تصورات اوجنشینان، ساختار حاکم بر سینمای قبل از انقلاب هیچ ممانعتی نداشت از تولید فیلم درباره بدیها و پلیدیهای روسپی و روسپیگری و سران حاکم رژیم سابق خیلی هم خوششان میآمد از اینکه سینماگران به جای فیلمسازی درباره مفاسد اقتصادی و اخلاقی خاندان سلطنتی و دربار و وابستگان دربار و امثالهم ، تا میتوانند درباره قلعه، شهر نو و فاحشه و فاحشهخانه فیلم بسازند.
برای همین بود که انبوهی فیلمهای این چنینی با حداقل سانسور روی پرده میرفتند و رئالیستیترین اثر مرتبط با زنان بدنام یعنی “طوطی” نیز در همان دوران هم به شکل رمان و هم به شکل فیلم توسط زکریا هاشمی نوشته و کارگردانی شد.
بر این مبنا اینکه جماعت اوجنشین تصور کردهاند فیلمسازی درباره ی فواحش عصر پهلوی یعنی پیوستن به جنبش ضدفساد، سخت در اشتباهند که کل سینمایفارسی غوطهور بود در فواحش و این، البته پوششی بود برای ندیدن مفاسد کلانی که به انقلاب اسلامی منجر شد.
چهارم.
اگر باز کردن پای روسپیان به سینما یعنی مبارزه با فساد پس امثال بهرام بیضایی و رضا براهنی- که اولین آثار ادبی هنری بعد از انقلاب مرتبط با روسپیان را خلق کردند-بایستی پیشگامان مبارزه با فساد نام گیرند. بیضایی سالها پیش فیلمنامه “آینههای روبرو” را نوشت که با آتش زدن یک محله بدنام توسط انقلابیون و فرار روسپیان آغاز میشد و در ادامه و با روایت مسیری که زن محوری داستان را به فحشا میکشاند از او معلولی ساخت به شدت سمپاتیک. رضا براهنی نیز در بخشهایی از رمان “رازهای سرزمین من” روایتی ویژه دارد از یک روسپی که در گیرودار اتفاقات آتش سوزی خانهاش در بحبوحه ی انقلاب، پوست از سرش کنده میشود. در اینجا نیز باز لحن روایی براهنی طوریست که حس سمپاتیک نسبت به روسپی ایجاد شود.
حال باید دید تفاوت نگاه بیضایی و براهنی با همتایان خود در سینمایفارسی چه بود؟
در سینمای پیش از انقلاب، روسپی عمدتا در تقابل با قوّادی قرار میگرفت که از او بهرهکشی میکرد و همین قوّاد در جای “بدمن” فیلم قرار میگرفت یعنی درست در نقطه مقابل آثار بیضایی و براهنی که بهجای قواد ، “آتشزنندگان قلعه” را بهعنوان بدمن، آثارشان قراردادند و آنها را به طبقه و طیف مذهبی و مکتبی انقلابیون پنجاه وهفت منتسب دانستند! اساسا همین انتقال جایگاه بدمن بود که باعث شد حملات بالایی نثار این دو شود بهخصوص که بیضایی در ابتدای فیلمنامهاش و از زبان فاحشهای با نام “نزهت” میگوید: چی شده مشتریهای دیروز حالا شدن پامنبری؟؟ دیالوگی که محسن مخملباف براساس آن حملات گسترده و سازمان یافتهای را علیه بیضایی و مدیریت فرهنگی دهه ی شصت، پیش برد؛ اگر باور ندارید خاطرات رسول ملاقلیپور فقید و چگونگی فیلمنامهنویس شدنش را بخوانید یا رجوع کنید به پنج ساعت گفتگوی محسن مخملباف با ابراهیم نبوی در مجله وقت سروش.
براهنی هم در رمانش تصویر عینی از سوختن یک روسپی را با تکرار صریح و چند باره ی آیه “نزّاعه للشّوی” بهمعنای جدا شدن پوست از سر! به نمایش میگذارد.
ایستاده در غبار یا …؟؟
پنجم.
اوج از کجا برآمده؟ جز این است که از امتداد همان ایدئولوژی آمده که آثار امثال بیضایی و براهنی را میکوبید؟؟ اسلاف مدیران ارگانی موسوم به انقلابی نبودند که این نوع نگاه را به مدیران فعلی اوج که آن زمان به دنیا نیامده بودند به میراث گذاشتند؟؟
حالا اوج میخواهد با همان نگاه چهل سال قبل امثال بیضایی و براهنی محصولاتی تولید کند که چه در متن و چه در اجرا حتی در حد و اندازه آثار دستیاران سه بیضایی و کپیکنندگان براهنی هم نیستند؟
اینکه بیضایی و براهنی فرسنگها دورتر از وطن زندگی کنند و نتوانند حتی بیخطرترین آثار خود را در وطن تولید و نشر کنند و از آن سو منکوبکنندگان سابق میخواهند از ایدههای چهار دهه قبل آنها رونویسی کنند، خندهدار نیست؟
چه کاری است آخر؟ شماها که همه گونه مدعی هستید، تشریف ببرید استنفورد و بیضایی را محترمانه دعوت کنید تا بیاید همان “آینههای روبرو” را برایتان بسازد یا بروید فارابی- که حقوق اقتباس از “رازهای سرزمین من” را از رضا براهنی خریده بود- رایت را دریافت کنید و کنده شدن پوست سر یک روسپی توسط انقلابیون را بازسازی کنید….
آخر.
سالها پیش حوزه هنری با پرهیز از تن دادن به ممیزی مرسوم و با گرفتن ژست انقلابیگری چنان در مسیر اشتباهی و خودکامانه پیش رفت که از “گذرگاه” و “مهاجر” به “مرد عوضی” رسید.
اینکه حالا جماعتی دیگر پس از یک دهه اوجنشینی همان مسیر را رفتهاند و از تجربهای ناب مثل “ایستاده در غبار” به فیلمسازی درباره روسپیان سمپاتیک(!!) شهرنو و سوختنشان در آتش خشم انقلابیون رسیدهاند معنایی دارد جز آن که در این ملک و به خصوص در میان ارگانهای متصل به بیت المال، چرخ هر بار از نو، اختراع میشود؟