1

تازه ترین اظهارات خسرو سینایی پیش روی مدیرانی که عاشق عکس گرفتن با تابوت هنرمندان اند⇐برای امثال من مجال فعالیت نیست ولی فیلم‌هایی مبتدیانه ساخته شده با ١٠ برابر بودجه‌ای که فیلم من نیاز داشته است!!/یک سری گزارش سطح پایین را به‌عنوان فیلم به خورد ملت میدهند که واقعا با دیدن آنها از فیلمسازی بیزار شده‌ام!!/به من اجازه فیلمسازی نمیدهند و درعین حال از من دعوت میکنند که عضو هیات داوران فلان جشنواره شوم!!

سینماروزان: خسرو سینایی ازجمله سینماگران سرشناس ایرانی است که متاسفانه به دلایل مختلف در سالهای اخیر بیکار بوده! بیکاری امثال سینایی که بیش از هر چیز به نبود حامی برای تولید بازمیگردد را کنار بودجه های میلیاردی که فقط صرف هزینه های جاری و پشتیبانی زیرمجموعه های دولتی سینما میشود بگذارید یک واقعیت تکان دهنده عاید میشود و آن هم تجاهل مدیریت دولتی سینما در حمایت از این پیشکسوتان.

خسرو سینایی با اشاره به خط کشی های بی فایده در سینمای ایران به شهروند گفت: من فیلمساز هستم و بسته به موضوع پیش‌رو تصمیم می‌گیرم که فیلم مستند بسازم، مستند داستانی یا سینمایی داستانی، در صورتی که به اشتباه همیشه مُهر قدیمی مستندساز بودن را در این حرفه به من زده‌اند. این مهر باعث شده نتوانم بسیاری از کارها را انجام دهم. هیچ وقت نمی‌خواستم وارد بازار فیلم شوم، می‌خواستم استقلال خود را حفظ کند. هر زمانی هم که امکان ساختن فیلم داشته‌ام از “زنده باد” و “عروس آتش” گرفته تا بقیه آثارم در محافل بین‌المللی جایزه گرفتم، بنابراین آنها نمی‌توانستند بگویند سینایی فیلمسازی بلد نیست. می‌گفتند بله… ولی مستندساز است، در صورتی که این حرف دروغ است و چندین دهه ادامه دارد.

سینایی ادامه داد: نمی‌گذارند من و امثال من فیلممان را بسازیم و یک سری گزارش سطح پایین را به‌عنوان فیلم اجتماعی یا مستندنمایی همه جا پخش می‌کنند، واقعا با دیدن آنها از فیلمسازی بیزار شده‌ام، اینها که مستندنگاری نیست، یکسری تصویر گویاست.

این کارگردان افزود: با دیدن اینها احساس می‌کنم به حرفه‌ام توهین شده است. هر کسی با یک دوربین کوچک فیلم ساخته و می‌گوید که فیلمساز هستم. فیلم‌ها را با نوعی زرنگی به کانال‌های خارجی می‌فروشند، اما آدم از دیدن‌شان شرمنده می‌شود. نسلی ۵٠‌سال روی این موضوع کار کرد تا بگوید فیلم چیست و مستند چیست، اما حالا…. نمی‌شود که یکسری تصویر بگیرید، روی آن صدا بگذارید و بگویید مستند است. به اینها که مستند نمی‌گویند.

سینایی با اشاره به ذبح آخرین فیلمش “جزیره رنگین” در هنروتجربه بیان داشت: وقتی در آن زمان از آن مدیران هنروتجربه پرسیدم چطور فیلم را اکران کردید که پس از ۶ ماه فقط ۴‌میلیون و ٢٠٠‌هزار تومان فروخت؟ در جوابم گفت بفروش بساز تا اکران خوب بدهیم.
سینایی افزود: منظورم این نیست که هرگز فیلم بفروش نسازیم، می‌گویم هر فیلمی جایگاه خود را دارد و باید به آن امکان زندگی داد. قصدم این بود که در همه نقاط ایران براساس فرهنگ آن منطقه، با هنرمندان و داستان‌های همان منطقه فیلم‌هایی ساخته شود تا مردم با کشور خود بیشتر آشنا شوند، ولی با حرف‌هایی که آنها به من گفتند دیگر حرفی برای گفتن نداشتم و ندارم. مدت‌ها بود که تصمیم گرفته بودم سکوت کنم.

سینایی با گلایه از تبعیضها گفت: در همین دو‌سال اخیر هم که اوضاع اقتصادی کمی بدتر شده است، بارها دیده‌ام فیلم‌هایی ساخته شده با ١٠ برابر بودجه‌ای که فیلم من نیاز داشته است. اینها تاوان مستقل‌بودن است، پذیرفتم، (فیلم نمی‌سازم) به اندازه کافی فیلم ساخته‌ام.  با این شرایط نمی‌توانم فیلمم را بسازم، حالا شاید برای خودم کارهایی انجام دهم و در خانه با دوستانم فیلم بسازم، اما این‌طور نه. شاید عده‌ای بگویند تنبلی است که نمی‌خواهد فیلم بسازد، اما فیلم‌ساختن بودجه می‌خواهد. بعد از ۵٢سال توقع دارم از تجربیاتی که طی این سال‌ها کسب کرده‌ام، در ساختن فیلمی استفاده کنم که کمی بودجه بیشتری نسبت به بقیه نیاز دارد، جوان تازه‌کار نیستم که فیلم یک ربعه بسازم و دلم خوش باشد. این را نمی‌خواهم، بیش از ١٠٠ فیلم ساخته‌ام و الان دیگر نمی‌توام به خاطر اینکه فیلم ساخته باشم بروم دم در اتاق کسی بنشینم.

سینایی افزود: دلم می‌سوزد که بارها از این کلمه استاد استفاده می‌کنند، می‌گویند استاد! بیایید تشریف بیاورید هیأت ژوری و داور فلان جشنواره باشید، می‌گویم اگر من فیلمساز هستم، بگذارید کارم را بکنم. آدم بنده هیچ چیز نباشد جز خداوند، من بنده فیلمسازی نیستم، ولی فیلمسازی را با عشق دنبال کردم و سعی کردم حرمت آن را حفظ‌کنم، اما آنجایی که یک نفر -که معلوم نیست از کجا آمده- بگوید بفروش بساز تا اکران خوب بدهیم، دیگر جای من نیست.




به بن‌بست رسیدن ساختاری دولتی که میلیاردها هزینه‌اش شد؟!⇐خسرو سینایی: فروش فیلم آخرم در «هنروتجربه» به اندازه یک وعده ناهار گروه تولید هم نشد!!!

سینماروزان: از همان اوان راه اندازی گروه دولتی هنروتجربه در زمان رییس معزول سینما، رسانه های مستقل به انتقاد از کمیت گرایی این گروه و تلاش برای تبدیل آن به ساختاری کارمندمحور و دور از جریان آزاد اکران پرداختند ولی افسوس که آن انتقادات جدی گرفته نشد و در این سالها مدام فیلمسازان حاضر در این گروه بوده اند که به انتقاد از آن پرداختند و حالا فیلمسازی محجوب مانند خسرو سینایی هم علنا به انتقاد از این گروه پرداخته است.

خسرو سینایی که آخرین فیلمش «جزیره رنگین» در هنروتجربه اکران شد، درباره چرایی عدم تولید فیلمی تازه به «ایسنا» گفت: پیشنهادهایی به من شده و چند سوژه در ذهن دارم اما در شرایط موجود سینما هرکاری بخواهی انجام بدهیم به بن‌بست می‌خوریم. من سعی‌ام را می‌کنم اما باید ببینیم به کجا می‌رسم. موضوعاتی هست که اگر بشود انجام می‌دهم اما در نهایت اصراری برای انجام آن ندارم زیرا عملاً دیدم که سینما مخارج اش را از طریق گیشه‌اش مشخص می‌کند و به هر دلیلی در زمان اکران آن را می‌سوزاند. با توجه به فعالیت‌هایی که تاکنون داشته‌ام و در این سنی که هستم شرایطی ندارم که بخواهم بگویم اثری شاهکار ساخته‌ام.

خسرو سینایی همچنین یادآور شد: من دلم می‌خواست فیلم‌هایی بر اساس فرهنگ بومی نقاط مختلف ایران با بازیگران بومی و همراهی یکی دو چهره سینمایی بسازم تا مردم ایران مملکت خود را بشناسند اما با توجه به فروشی که مثلا از مستند «جزیره رنگین» به دست آمد که به اندازه یک وعده ناهار اعضای گروه هم نشد، امکان اینکه بتوانیم این راه را ادامه دهیم بسته شد. بر این اساس کار فیلمساز فیلم ساختن است اما نحوه اکرانش نیاز به حمایت دارد.

سینایی با اشاره به مهجوریت اکران آثار آلترناتیو بیان داشت:  وقتی صحبت از فیلم فرهنگی می‌کنیم باید امکان نمایش عمومی آن را هم فراهم کنیم. هنگامی که این اتفاق نمی‌افتد و مسائل مادی تعیین کننده سرنوشت فیلم است دیگر من کاری از دستم برنمی‌آید. حدود دو سال پیش در زمانی که بیشتر فیلم‌های سینمایی حدود ۱۵ میلیارد و ۲۰ میلیارد فروش داشتند و فیلم من در گروه سینمایی هنر و تجربه به نمایش درآمده بود، به یکی از مسئولان غیردولتی که نقش بسیار مهمی دارد گفتم با توجه به این شرایط چگونه است که درآمد حاصل از فروش فیلم من به اندازه یک وعده ناهار اعضای گروهم هم نشده است؟ او در پاسخ به من گفت: “بفروش بساز” تا اکران خوب بگذاریم!




انتقاد خسرو سینایی از وضعیت نامناسب اکران فیلم آخرش در هنروتجربه‌ای که بودجه میلیاردی دارد⇐قید فیلمسازی را زدم/علاقه ندارند فيلم‌هاي من ديده شود!/مي‌خواهند امثال بنده نباشيم!

سینماروزان: قصه پرغصه اکران در گروهی ایزوله به نام هنروتجربه که میراث رییس معزول سینماست در تمام مدت زمان راه‎اندازی این گروه وجود داشته و علیرغم بودجه میلیاردی که صرف این گروه شده همچنان انتقادات فیلمسازان این گروه است که گاه و بیگاه شنیده میشود.

به گزارش سینماروزان غلبه کمیت محصول در این گروه در جهت ارائه بیلان کاری بالا موجب شده برخی فیلمهای این گروه حداقلی از فضای اکران را هم نداشته باشند و نتیجه اش هم نه کم دیده شدن بلکه ندیده شدن محصولات است.

خسرو سینایی کارگردان سرشناس سینمای ایران آخرین فیلمش «جزیره رنگین» را برای اکران به هنروتجربه داد اما قلّت شدید سانسهای فیلمش باعث شد با یک مهجوریت فراوان فیلم روی پرده برود.

سینایی که به تازگی مجموعه ای از اشعارش را آهنگسازی کرده و خود خوانش آنها را برعهده داشته و در یک کتاب صوتی به نام «یادگاری» عرضه کرده است در گفتگویی که با «شرق» داشته با انتقاد از وضعیت اکران «جزیره رنگین» به صراحت از این گفته که برخی علاقه ای ندارند امثال او باشند ولی وی پوست کلفت تر از اینهاست.

خسرو سینایی درباره چرایی انتشار یک کتاب صوتی تعریضی زد به وضعیت اکران فیلم آخرش و گفت: چندي‌پيش مهرداد اسکويي به من اين پيشنهاد را داد که چرا خود شما براي اشعارتان موسيقي نمي‌سازيد و آهنگ‌سازي نمي‌کنيد. من هم که اين روزها قيد فيلم‌سازي‌ام را زده‌ام، ‌از اين پيشنهاد استقبال کردم و با خودم گفتم که رشته دانشگاهي‌ام موسيقي است و چه چيزي از اين بهتر!

خسرو سینایی با اشاره به اینکه از این به بعد فقط برای خودش فیلم میسازد و به فکر اکران آن نخواهد بود اظهار داشت: شما بهتر از من مي‌دانيد که آخرين فيلم من «جزيره رنگين» به چه شکلي اکران شد! وقتي برخي‌ها دوست ندارند فيلم من ديده شود، خب من ديگر مقاومت نمي‌کنم. اين فيلم حدود چهارميليون‌وخرده‌اي فروش کرد. خب اين نکته چه معنايي مي‌دهد؟ مگر اينکه برخي علاقه ندارند فيلم‌هاي من ديده شود. هرچند پول مهم است. اما من هيچ‌وقت به دليل پول فيلمي نساخته‌ام. مي‌سازم چون بايد بسازم. اما درعين حال نمي‌توانم چشمم را روي تبعيض‌ها ببندم و آنها را ناديده بگيرم. به هر حال چنين مسائلي در سينماي ما وجود دارد. من هم گفتم حالا که سينما من را نمي‌خواهد، ‌من هم رهايش مي‌کنم. ديدم فرصت مناسبي است که به علايق ديگرم بپردازم که هم فضاي بهتري دارد و هم چالش‌هاي شبيه محيط سينما را ندارد.

وی با تأکید بر اینکه حرفهایش به منزله عقب نشینی از سینما نیست ادامه داد: من بارها به اين نوع مسائل اعتراض کرده‌ام. اما کو گوش شنوا! کم‌کم متوجه شدم که انگار برخي‌ها مي‌خواهند امثال بنده نباشيم! درست است که برخي‌ها دوست ندارند ما نباشيم. اما من به قولي پوست کلفت‌تر از اينها هستم که کنار بکشم و از رو نمي‌روم. به قول دوستي ما شبيه «شيوا» خداي هندو‌ها هستيم که با وجود دست‌هاي متعدد او، ‌اگر يکي از دستانش را قطع کنند، ‌دست ديگري دارد. به همين دليل کار هنري‌ام را انجام مي‌دهم و از حرکت نمي‌ايستم.




خسرو سینایی: برگزاری بزرگداشت در جشنواره کوتاه به درد من نمی‌خورد؛ باید بتوانم فیلم بسازم/نمی‌دانم “جزیره رنگین” چگونه در “هنروتجربه” اکران شد که در مجموع بیشتر از چهار میلیون تومان فروش نداشت! که نیمی از آن را هم به فارابی دادیم!!! چطور بهتر از این می‌توانند زیرآب یک فیلم‌ساز را بزنند؟!

سینماروزان: خسرو سینایی با ورود به مرز ٥٠سالگی فعالیت هنری خود، ‌در سی‌وسومین جشنواره فیلم کوتاه تهران تجلیل می‌شود.

به گزارش سینماروزان و به نقل از “شرق” ضمن ارج‌نهادن به چنین حرکت‌هایی، بد نیست مسئولان مربوطه هم به فیلم‌سازی امثال سینایی اهمیت بیشتری بدهند تا بتواند کار خود را به‌راحتی انجام دهد.

او و هم‌نسلانش در سنی نیستند که دنبال سرمایه‌گذار بگردند. او سرشار از تجربه و انگیزه برای فیلم‌ساختن است. این انگیزه‌ها را پاس بداریم و به هنرمندان فقط به‌مثابه زینت‌المجالس نگاه نکنیم.

بهتر است قضاوت تاریخ را همیشه مانند تابلویی ارزشمند روبه‌روی خود قرار دهیم. به همین بهانه با خسرو سینایی گفت‌وگو کردیم:

‌آقای سینایی! مطلع هستید که سی‌وسومین جشنواره فیلم کوتاه تهران قرار است برای شما بزرگداشتی برگزار کند؟
نه. خبر ندارم.
‌یعنی به شما اطلاع نداده‌اند؟‌
فقط قرار است منتخبی از فیلم‌های مستندم مانند «حاج مصور»، «حسین یاوری»، «شرح حال»، «میان سایه و نور» و «گواهان تاریخ» را به نمایش بگذارند. البته به نظرم این نوع بزرگداشت‌ها خیلی به درد فیلم‌سازانی مانند من نمی‌خورد.
‌چطور؟
آنچه برای هر فیلم‌ساز مهم است، ‌این است که بتواند فیلم بسازد. یعنی دولت‌ها موقعیتی برای فیلم‌سازان فراهم کنند تا آنها بتوانند کار خودشان را انجام دهند.
‌بعد از «جزیره رنگین» چرا دیگر فیلم نساختید؟
خب برای ساخت این فیلم کلی ضرر کردم!
‌مگر فروش فیلم چقدر شده بود؟
حدودا چهار میلیون تومان.
‌جدی می‌گویید؟!
کاملا. من در افتتاحیه فیلم که در موزه سینما به نمایش درآمد، افرادی مانند احمد مسجدجامعی را دعوت کردم، ‌اما آن‌قدر کیفیت صدا و تصویر بد بود که همان اوایل نمایش فیلم از سالن خارج شدم و در فضای موزه، گوشه‌ای نشستم تا اصلا شاهد چنین چیزی نباشم. ضمن اینکه گفته بودند این فیلم در گروه «هنر و تجربه» اکران خواهد شد، ‌اما نمی‌دانم چگونه اکران شد که در مجموع فروش چیزی حدود چهار میلیون تومان بیشتر نداشت! که نیمی از آن را به بنیاد سینمایی فارابی دادیم، چون شریک فیلم بود. سهم بنده هم دومیلیون و ٣٠ هزار تومان شد که درنهایت به دلیل هزینه‌های تمام‌شده، فقط یک‌ میلیون تومان برای من باقی ماند! به نظر شما چطور بهتر از این می‌توانند زیرآب یک فیلم‌ساز را بزنند؟!
‌شما خودتان دلیل این مشکل را می‌دانید؟
من خودم می‌دانم که چه کسانی می‌خواهند من فیلم نسازم. اما آنها هیچ‌وقت نمی‌توانند. آنها این قدرت را ندارند که من را خرد کنند. چون پیش از صحبت با شما داشتم روی موسیقی فیلم جدیدم کار می‌کردم. درنهایت من دور از هرگونه غوغا کار خودم را انجام خواهم داد.
‌چرا هیچ‌وقت اسامی این افراد را مطرح نمی‌کنید؟
به دلیل اینکه من اهل این‌جور کارها نیستم. اما درباره این مسائل و ریشه‌هایش باید در زمان دیگری مفصل صحبت کنیم. اما مگر مسئولان ما مدت‌ها درباره مسائل محیط زیست و گردشگری صحبت نمی‌کنند؟
‌البته.
پس فیلم «جزیره رنگین» فرصت مناسبی بود که به این دغدغه‌ها بپردازد و در سطح وسیعی باب این مسائل را باز کند. در این زمینه حرف زیاد است. اما بهتر است که بگذریم!
‌آقای سینایی! با توجه به اینکه جشنواره فیلم کوتاه تهران، ‌سی‌وسومین دوره خود را برگزار خواهد کرد، آیا به نظر شما فیلم کوتاه می‌تواند سکوی پرش مناسبی برای ساخت فیلم بلند باشد؟‌
این‌گونه که شما می‌گویید، خیر. مثل این می‌ماند که بگوییم خیام، ‌رباعی می‌سرود تا بعدا بتواند قصیده بگوید! بالاخره هر چیزی سر جای خودش معنا می‌دهد. درحالی‌که ما می‌توانیم در فیلم کوتاه، ‌انواع و اقسام گونه‌های سینمایی را بیان و تجربه کنیم. درحالی‌که فیلم بلند حرفه‌ای چنین امکاناتی را در اختیار ما قرار نمی‌دهد. چون اصلا امکان تجربه در آن وجود ندارد.
‌ شما این جمله را که «فیلم‌سازی کوتاه ما حرفه‌ای شده» چگونه تحلیل می‌کنید؟
اگر بخواهم معنایی برای این جمله پیدا کنم،‌ می‌توان گفت در کشورمان جوانان بااستعدادی داریم که فیلم‌های کوتاه خوب می‌سازند. نمونه موفق آن هم کسی مثل مهرداد اسکویی است که آن‌قدر فیلم کوتاه ساخت و زیربنای فیلم‌سازی را در خود محکم کرد که امروز توانست جوایز متعددی را از جشنواره‌های مطرح دنیا دریافت کند.
‌ یا همین‌طور شهرام مکری و سعید روستایی که در ساختن‌ فیلم‌ کوتاه ‌ موفق عمل کردند و حالا هم در سینمای حرفه‌ای حرفی برای گفتن دارند.
کاملا.
به نظر شما آیا هر کشور صاحب سینما، ‌به فیلم‌سازی کوتاه نیاز دارد؟
خب همه اینها به یکدیگر وابسته و پیوسته‌اند. وقتی درک درست سینما در فیلم‌سازان شکل گرفت، هر کسی بسته به نوع خلاقیتش راهی را در پیش گرفت. مثل هنرمندان تجسمی که گرایش‌های مختلفی مثل نقاشی، ‌گرافیک، ‌کاریکاتور و… را انتخاب می‌کنند که در جای خود محترم‌‌اند. منتها از آنجا که سینما به مسائل اقتصادی متکی است در زمینه‌های تبلیغات، ستاره‌سازی،‌ امکانات سینمایی و… شرایط و مناسبات خاصی را می‌طلبد.
‌ شما از جمله فیلم‌سازانی هستید که در قیاس با هم‌نسلان خود فیلم‌های کوتاه بسیاری ساخته‌اید. آیا از این نظر فرصتی بهتر برای حضور بهتر در سینمای حرفه‌ای پیدا کردید؟‌
اتفاقا بزرگ‌ترین اشتباه من این است که پیش از انقلاب که حتی زودتر از هم‌نسلانم کارم را شروع کردم، ‌بسیار فیلم کوتاه ساختم. درحالی‌که چنین انرژی‌ای را باید برای ساخت دست‌کم پنج فیلم بلند سینمایی می‌گذاشتم. آن زمان مانند امروز به فیلم کوتاه اهمیت داده نمی‌شد.
‌این روزها مسائل فیلم کوتاه را پیگیری می‌کنید؟
من این روزها هیچ چیزی را پیگیری نمی‌کنم. فقط در گوشه دنجی کار خودم را انجام می‌دهم.

 




خسرو سینایی: فیلم تازه‌ام را دفتری در شیراز به‌طور غیرقانونی در اینترنت آپلود کرد!/هیچ تقاضایی برای دریافت نشان هنری نداشتم

سینماژورنال: خسرو سینایی کارگردان پیشکسوت ایرانی در جشنواره سی و سوم فجر فیلمی را داشت با نام “جزیره رنگین”؛ فیلمی که هرچند در بخش مسابقه نمایش داده نشد اما جزو فیلمهای مطلوب مخاطبان جشنواره بود.

به گزارش سینماژورنال نکته عجیب درباره این فیلم اما به قاچاق اینترنتی آن و آپلود شدن اش در یکی دو سایت اینترنتی بازمی گردد. سینایی در تازه ترین گفتگویش که با فرانک آرتا در “شرق” انجام شده هم درباره این قاچاق اینترنتی حرف زده و هم درباره ویژگیهای فیلمش.

سینایی در جایی از این گفتگو نیز به صراحت اعلام کرده برخلاف آنچه توسط مدیران بیان شده وی برای دریافت نشان هنری درجه یک هیچ تقاضایی نداشته و شخص مدیران بوده اند که دوست داشته اند به وی نشان دهند!

سینماژورنال متن کامل گفتگوی سینایی را ارائه می کند.

برای اکران عمومی «جزیره رنگین» چه برنامه‌ای در نظر گرفتید؟
تمام سعی و تلاشمان بر این است که فیلم اکران شود. همان‌طور که می‌دانید، من با بنیاد سینمایی فارابی شریک هستم و با وجود اتفاقی که در دفتری در شیراز رخ داد و فیلم را غیرقانونی در سایتی آپلود کردند، می‌خواهیم هرچه‌زودتر فیلم اکران شود.
واکنشتان درقبال این عمل غیرقانونی چه بود؟
موضوع را با ستاد مبارزه با قاچاق و کمیته صیانت از آثار فرهنگی در میان گذاشتیم و آنها قضیه را پیگیری می‌کنند، همان‌طور که آقای دکتر ابطحی در رسانه‌ها به آن اشاره کردند. البته ما هم باور نمی‌کردیم که تااین‌حد قضیه پیش برود و کار به دانلود از سایت کشیده شود. هرچقدر هم فکر می‌کنم نمی‌دانم چگونه این‌گونه شد! اما ظاهرا این‌روزها این رویه کم‌کم دارد به رسمی نامألوف تبدیل می‌شود.
با وجود اکران عمومی‌نشدن فیلم، واکنش مخاطبان را درباره فیلم در اکران‌های محدود و فرهنگی چگونه دیدید؟
همان‌طور که می‌دانید من این فیلم را نساختم تا در بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر به نمایش درآید، بلکه ساختم تا مخاطبان از هر قشری با آن ارتباط برقرار کنند. چون فیلمی نیست که منطبق بر عادت متداول تماشاگر سینمارو باشد. بنابراین در وهله نخست برخی از مخاطبان فیلم را دوست دارند و برخی‌ها هم نمی‌دانند که چه برخوردی با آن داشته باشند ولی بعدا به آن عادت می‌کنند و آن را می‌پسندند. گروهی هم اصلا این نوع سینما را نمی‌پسندند. ولی ما سعی می‌کنیم فرهنگ و روابطی را در حد خود و بضاعتمان جا بیندازیم و پیشنهادی مطرح کنیم. البته قصد ارائه راه‌حل نداریم. ولی با هدفی مشخص با ساخت این فیلم قصد داشتیم فرهنگی گسترش یابد و بتوانیم بحثی را در سطح عمومی مطرح کنیم. هرچند که در این فیلم تبلیغ جزیره هرمز را نکردیم ولی از طریق آن به موضوع موردنظرمان پرداختیم.
حالا اگر هم در این مسیر جزیره هرمز مطرح شود، چه اشکالی دارد؟
اشکالی ندارد. منتها برخی‌ها معتقدند ما فقط به‌دنبال تصاویر کارت‌پستالی بودیم! درحالی‌که اگر محیط‌زیست جایی قابلیت تصاویر کارت‌پستالی داشته باشد، چه اشکالی دارد از آن هم استفاده کنیم؟ منتها ما به آن اکتفا نکردیم و از طریق جزیره هرمز خواستیم حرفمان را بزنیم. چون فیلم نکاتی را مطرح می‌کند که بهتر است فقط به رویه آن توجه نشود و به اعماق فیلم هم توجه شود.
چرا اسم فیلم را «جزیره رنگین» انتخاب کردید؟
معمولا، هدف فیلم‌ها مانند نامشان، آخر مشخص می‌شود. شاید «جزیره رنگین» اولین فیلمم باشد که نامش را از روز نخست انتخاب کردم. اما، به‌هرحال پس از حدود ٥٠ سال کار هنری این را یاد گرفته‌ام که اجازه دهم هر ماجرایی روال طبیعی‌ خود را طی کند و ببینم اصلا این روال طبیعی چه می‌گوید. به‌نظرم، برای طرح فضای یک جامعه در فیلم باید در آنجا زندگی کرد. آدم‌ها را شناخت و با آنها زندگی کرد. درواقع، آنها هستند که به من می‌گویند چه کنم. من نیستم که به آنها می‌گویم چه کنند. البته، من از آنها می‌آموزم و بعد آن را برای فیلم تنظیم می‌کنم. این راهی است که شخصا برای ساخت فیلم‌هایی که به جامعه مربوط می‌شوند، انتخاب می‌کنم.
در فیلم چه می‌خواستید بگویید؟
بیش از هرچیز فعالیت دکتر احمد نادعلیان و رفتارش با محیط‌زیست مرا ترغیب کرد که به این سمت کشیده شوم. البته فعالیت آقای دکتر احمد نادعلیان را دیده بودم. اما آن زمان به فیلم‌ساختن به این شکل فکر نکرده بودم. حتما در جریان هستید که آن زمان بیش از سه‌سال صبر کردم تا فیلم «قطار زمستانی» را بسازم. حتی اعلام آمادگی هم کرده بودم. فیلمی داستانی در مورد مهاجران لهستانی است که به ایران آمدند. استاد عزت‌الله انتظامی – که به ایشان ارادت دارم- به این فیلم علاقه داشت و می‌گفت خسرو آرزو می‌کنم این فیلم را با هم کار کنیم. من در لهستان هم گفته بودم وقتی طرف ایرانی، آقای انتظامی است، طرف لهستانی باید یکی از بهترین بازیگران شما باشد. این فیلم داستان عاشقانه پیرمرد و پیرزنی است که در قطار روبه‌روی هم نشسته‌اند و به مرور کشف می‌کنند که وقتی در اردوگاه بودند – در ١٥، ١٦سالگی- عاشق و معشوق بودند ولی نمی‌توانستند با یکدیگر صحبت کنند. متأسفانه آن فیلم تا این لحظه نشده! بعد از اینکه دیسک کمرم را جراحی کردم، به خودم گفتم دیگر فیلمی را که از دلت نیست نساز؛ البته تاکنون فیلم‌های زیادی ساخته‌ام، اما سعی کرده‌ام حرمت حرفه‌‌ام را حفظ کنم. نزدیک به ١٢٠ – ١١٥ فیلم ساخته‌ام و اگر از من بپرسید کدام از دلت برآمده، می‌گویم چهار، پنج فیلم. در این مسیر علاقه‌مند شدم به حرکت‌هایی فرهنگی که در جزیره هرمز شده بود بپردازم.
چرا در اغلب فیلم‌هایتان از مهدی احمدی، به‌عنوان بازیگر استفاده می‌کنید؟
خب اگر نقشی به ایشان نخورد، از ایشان استفاده نمی‌کنم. اما جدا از این مسئله، آقای احمدی هنرمند قابلی هستند. موسیقی و نقاشی را می‌شناسند و با سینما کاملا آشنایی دارند. منتها شاید از آن دسته بازیگران جنجالی نباشند که به‌دنبال کسب شهرت باشند، اما هنرمند صادقی هستند.
روز دوشنبه فیلمتان در خانه هنرمندان به نمایش درآمد. علت این اکران چه بود؟
تعدادی از عوامل بومی و افرادی که در فیلم در جزیره هرمز شرکت داشتند، به تهران آمدند و عده‌ای هم هنوز فیلم را ندیده‌اند و می‌خواستند در تهران فیلم را ببینند. خانه هنرمندان هم فضای مناسبی برای اکران فیلم ایجاد کرد به‌همین‌دلیل تصمیم گرفتیم به شکل محدود فیلم را برای این عزیزان به نمایش بگذاریم.
به‌تازگی به شما نشان درجه یک هنری دادند. نظرتان دراین‌باره چیست؟
واقعیت این است که در همه کشورها رسم بر این است که اگر خواستند از زحمات افراد و هنرمندان قدردانی کنند به آنها نشان می‌دهند. البته درباره این نشان باید بگویم هیچ‌کس تقاضا نکرد، دست کم من تقاضایی نداشتم. حالا از این مسئله چگونه برداشت می‌شود فرق می‌کند. عکس‌العمل‌ها بستگی به تصمیم آدم‌ها دارد، اما نکته‌ای وجود دارد؛ اینکه من کار خودم را انجام می‌دهم و به ‌کارم ادامه خواهم داد. حالا اگر در این مسیر کسی از من قدردانی کرد، تشکر می‌کنم. وقتی انگلستان و فرانسه به کسی نشان می‌دهد اینها به تفکر هیأت انتخاب بستگی دارد و هر هنرمندی هم این نشان را می‌گیرد، در اصل قضیه تغییری ایجاد نمی‌شود. من هم سعی می‌کنم کار خودم را انجام بدهم. حالا هرکسی می‌تواند هر نوع عکس‌العملی داشته باشد.
 می‌گویند هنرمند نباید از دولتمردان چیزی یا نشانی دریافت کند. نظرتان درباره این دیدگاه چیست؟
اتفاقا اینها مسائلی است که در فیلم «جزیره رنگین» مطرح شد. اگر کسی «لژیون دونور» فرانسه را گرفت آیا معنایش این است که وابسته به دولت فرانسه است؟ اگر فلان جشنواره به کسی و فیلمش جایزه داد، بدین معنی است که هنرمند از دیدگاهش دست می‌کشد؟ به نظرم باید این نوع نگاه‌ها بررسی شوند. ضمن اینکه من اصولا با کسی برخوردی نمی‌کنم و معتقدم هرکسی عقایدی دارد بر آن اساس تصمیم می‌گیرد. منتها پیشنهادم این است که معیارها مشخص شود، برای اینکه گاهی معیارها قاتی می‌شود و جایگاه افراد مشخص نیست. با معیارهای مشخص، اعتراض‌های کم‌تری می‌تواند صورت بگیرد. مثلا اگر بنده دوستی را به ناهار دعوت می‌کنم، آیا صرفا به‌دلیل احترامی است که برای او قائلم یا اینکه به واسطه آن ناهار باید معیارهایش عوض شود و من از او تقاضایی داشته باشم؟ همه این‌ها در تصمیم‌گیری و نتیجه تأثیر می‌گذارد.
فیلم بعدی‌تان را کی خواهید ساخت؟
من ٣٤ سال پیش فیلم‌نامه «یک شهر، یک راه، یک عمر» را نوشتم و قرار است در زادگاهم، شهر ساری، این فیلم را بسازم؛ منتها هنوز بودجه فراهم نیست. آن موقع هم بودجه فراهم نبود! درصورتی که چندین برابر این بودجه‌ها صرف کارهای دیگر می‌شود تا این شهر معرفی شود. حدود ١٥روز پیش به من خبر دادند بودجه لازم فراهم نشده، من هم به این نتیجه رسیده‌ام که به آقایان نمی‌توان اطمینان کرد. به هر حالت به این نوع زندگی‌کردن عادت کرده‌ام و این نوع مشکلات همیشه هست.
شما به‌دلیل ساخت فیلم «مرثیه گمشده» شهرت زیادی در لهستان دارید. به‌تازگی فیلم «جزیره رنگین» هم در لهستان به نمایش درآمد. واکنش‌ها چطور بود؟
سمینار بین‌المللی «تاریخ و تحولات سینمای لهستان» به همت فیلم‌سازان مستقل این کشور برگزار شد و بخشی از سمینار به فیلم‌شناسی من اختصاص داده می‌شود.
 فیلم «جزیره رنگین» در کاخ قدیمی زامِک در شهر پوزنان لهستان به نمایش درآمد و برایم خیلی جالب بود که بیشتر تماشاگران که عموما فیلم‌سازان جوان بودند، بعد از دیدن فیلم از من می‌پرسیدند چگونه می‌توان به جزیره هرمز رفت؟
استادی که برای شاگردانش فیلم را به نمایش درآورد، گفت یکی از راه‌های فیلم‌سازی مستند – داستانی همین فیلمی است که امروز در جهان و برای بیشتر فیلم‌سازان اروپایی متداول شده که با نگاه شخصی‌شان دنبال می‌شود. او توجه فیلم‌سازان جوان را به مستند- داستانی معطوف کرد و آن را نویددهنده ساخت فیلم‌های قابل‌تأمل در این حوزه می‌داند.
من هم پاسخ دادم سال‌هاست در فیلم‌هایی مثل «کوچه پاییز» و «گفت‌وگو با سایه» این راه را دنبال می‌کنم. فکر می‌کنم هر موضوعی چارچوب و ساختار خود را می‌طلبد و به‌دنبال آن نحوه بازی‌گرفتن از بازیگران و سایر مسائل مطرح می‌شود.




خسرو سینایی: هویدا با “گاو” مخالف بود و شدیدا از “قیصر” دفاع کرد!

سینماژورنال: خسرو سینایی کارگردان بااخلاق و محجوب وطنی که یک فیلم به شدت رنگارنگ و سرخوشانه به نام “جزیره رنگین” را آماده اکران دارد کمتر پیش آمده که درباره ناشناخته های زندگیش حرف بزند.

 به گزارش سینماژورنال سینایی به سبب حجب و حیایی ذاتی کمتر از خود می گوید و اغلب سعی می کند شنونده خوبی برای پیشنهادات و انتقادات باشد.

 با این حال گپ صمیمانه ای که عسل عباسیان در “شرق” با او زده سبب ساز آن شده است که وی واضحتر از همیشه درباره خواسته هایش حرف بزند.

 سینایی در این گپ از آرزویش برای ناهار خوردن با آنتونی هاپکینز گفته و البته بزرگترین اتفاق زندگیش را داوری در نخستین جشنواره فیلم تهران دانسته است؛ جشنواره ای که در آن هم “قیصر” حضور داشته و هم “گاو” و این طور که سینایی روایت میکند فریدون هویدا برادر نخست وزیر وقت با “گاو” مشکل داشته است.

 سینماژورنال متن کامل گفته های سینایی را ارائه می دهد:

“سالامی علیکم”؛ فیلمی که بیشترین تاثیر را روی من گذاشت

-فیلمی که به‌تازگی بیشترین تأثیر را بر من گذاشت یا برایم جالب بود: متأسفانه در ایران هم شناخته‌شده نیست اما نمونه یک فیلم مفرح و خوش‌ساخت است که در نهایت خیلی از حرف‌ها را در ارتباطات بین‌فرهنگی بیان می‌کند. فیلمی از علی احدی‌صمدی، جوان خوش‌فکر ساکن آلمان به نام «سالامی علیکم.» همه فکر می‌کنند من دنبال فیلم‌های خیلی خاص هستم. در حالی که درباره «سالامی علیکم» صرفا چون فیلم توسط کسی ساخته شده که معلوم است سینما را بلد است و خیلی حرف‌ها برای زدن دارد، آن را دوست دارم.

فیلم بعدی ام یک اثر کلاسیک است
-فیلم بعدی سینمایی‌ام: قطعا یک فیلم داستانی کلاسیک است با بازیگرانی که برای مردم شناخته‌شده‌اند. من انواع ژانر فیلم را امتحان کرده‌ام و برایم مهم است فیلم تازه‌ام متفاوت با جزیره رنگین باشد. برای من وقتی یک فیلم ساخته شد، تمام می‌شود و هر فیلمی با فیلم قبلی اگر متفاوت نباشد حوصله‌ام را سر می‌برد.

برای الهام گرفتن به درون خودم می روم
– برای الهام‌گرفتن در فعالیت هنری‌ام می‌روم به: درون خودم. جوشش خلاقه با قرارگرفتن در فضایی مؤثر است. من نمی‌توانم بگویم آن فضا چه چیز می‌تواند باشد. ممکن است شما در بیغوله قرار بگیرید و تکانتان بدهد و به ایده برسید و ممکن است گاهی هم در فضای زیبا ایده بگیرید. مهم سفر درونی است. هرروز موسیقی گوش می‌دهم و کتاب می‌خوانم و به درون خودم می‌روم تا به ایده‌های تازه برسم.

هنر عاملیست برای زیباتر زندگی کردن
– اگر بخواهم هنر را در یک واژه خلاصه کنم باید بگویم هنر عبارت است از: عاملی برای زیباترزندگی‌کردن.

شاهکار هنری باید در موزه باشد
– اگر روزی به ثروتی هنگفت دست پیدا کنم کدام شاهکار هنری را برای خود خریداری می‌کنم؟
شاهکارهای هنری باید در موزه‌ها باشند و در جاهایی که خوب حفاظت می‌شوند. قصد تملک ندارم و فکر می‌کنم باید از یک شاهکار هنری فقط لذت برد. اثر باارزش باید جایی باشد که همه از آن لذت ببرند. هنر برایم ابزار تجارت نیست. البته بماند که امیدی ندارم دیگر ثروتی هنگفت به دست بیاورم و علاقه‌ای هم البته به آن ندارم.

دوست دارم با آنتونی هاپکینز ناهار بخورم
– کارگردان یا بازیگری که تمایل دارم با او ناهار بخورم؟
اگر زنده بودند فلینی و برگمان و البته در میان زندگان آنتونی هاپکینز. اما به‌طورکلی از کسی برای خودم بت نمی‌سازم.

زندگی بزرگترین معلم است
– بزرگ‌ترین معلمم: خود زندگی.

با ستاره ها مشکل دارم؟!
– بزرگ‌ترین سوءتفاهم درباره من این است که گفته شود:
با ستاره‌ها مشکل دارم. اگر ستاره‌ای به نقشی بخورد و امکانات هنری‌اش را نشان دهد، خیلی هم استقبال می‌کنم.

به لذت بردن از زندگی فکر می کنم
– اصل مهم برای اینکه در دنیای هنر ماندگار باشید؟

من بیشتر به لذت‌بردن از فعالیت هنری فکر می‌کنم. ماندگاری دست ما نیست. عوامل مختلفی می‌خواهد که در زمانه‌های مختلف این عوامل متفاوتند. اگر اثری از ارزش‌های واقعی برخوردار باشد، شانس ماندگاری دارد.

فیلمهایی که نساخته ام…
– اگر در رشته هنری‌ام به عقب برگردم، آرزو می‌کنم:
فیلم‌هایی را که نساخته‌ام بسازم؛ فیلم‌هایی مثل پانته‌آ، یک راه یک شهر یک عمر، صورتگران عصر خون، سپید جامه و دادگاه تلویزیونی.

پزشک می شدم
– چه‌کاره بودم اگر کسی نمی‌شدم که حالا هستم؟
می‌توانستم پزشک باشم چون شغل سنتی خانوادگی‌مان بود. یادم هست وقتی دنبال سینما رفتم، همه به‌نوعی شوکه بودند، نمی‌دانستند عاقبتم چه خواهد بود. گاهی که پیش می‌آید فیلمی تکه‌تکه می‌شود یا اتفاقی در کارم مرا ناراحت می‌کند؛ اعضای خانواده و فامیل به من مشاوره می‌دهند. یک‌بار در این مشاوره‌ها از من پرسیدند دوست داشتی چه‌کاره می‌شدی؟ بازهم رسیدم به اینکه باز هم می‌خواستم کارگردان شوم. آنها هم گفتند پس مشکلاتش را هم بپذیر.

جهان به سمت فاجعه می رود
– آرزوی زندگی‌ام: این است که دنیای ما به جهت مثبت‌تر و بهتری حرکت کند. جهان در شرایطی قرار گرفته که به سمت فاجعه می‌رود به‌خصوص در زمینه محیط‌زیست. نباید یادمان برود ساکنان زمینی هستیم که نسبت به آن مسئولیم و ارتباطات انسانی با ظهور تکنولوژی کمرنگ می‌شود اما باید تلاش کنیم فراموش نشوند؛ آرزویی که به آسانی تحقق نمی‌یابد.

هویدا از “قیصر” دفاع کرد و من از “گاو”
– جالب‌ترین اتفاقی که طی این سال‌ها در سینما برایم افتاده؛
این بود که در اولین جشنواره فیلم تهران عضو هیأت‌داوران بودم؛ همان جشنواره‌ای که «گاو» و «قیصر»، رقیب هم بودند. در آن هیأت‌داوران، جوان‌ترین فرد بودم و ناشناخته. شدیدا از گاو حمایت کردم چون فکر می‌کردم یک سینمای فرهنگی را در سطح کشور مطرح می‌کند. متأسفانه فریدون هویدا، برادر نخست‌وزیر وقت با من مخالف بود و شدیدا از قیصر دفاع کرد.
به‌خاطر سابقه همکاری‌اش با نشریه «کایه‌دو سینما»ی فرانسه، همه به حرف او گوش دادند. تمام بحث ما تا یک شب طول کشید و نهایتا مدیر جشنواره، مهندس محسن فروغی گفت: بحث کافیست و رأی بگیریم. در آن رأی‌گیری من و فرخ غفاری که به گاو رأی دادیم، بازنده شدیم ولی اشتباهی که من کردم این بود که وقتی گفتند حالا قیصر برگزیده شده، برای اینکه تشتت آرا در رأی داوران احساس نشود، به‌جای اکثریت آرا بگوییم اتفاق آرا. اینجا به‌دلیل بی‌تجربگی پذیرفتم. دو روز بعد مرحوم هژیر داریوش و هوشنگ بهارلو مرا دیدند و گفتند تو چرا به گاو رأی ندادی؟ گفتم من دادم. آنها هم گفتند ولی اعلام شد به اتفاق آرا قیصر انتخاب شده. گفتم من اشتباه کردم و این تجربه را نداشتم که این موضوع هم می‌تواند ایجاد سوءتفاهم کند. امروز خوشحالم که «گاو» جای خودش را در تاریخ سینما به‌عنوان فیلم فرهنگی موفق تثبیت کرد