1

پرسش یک رسانه اصولگرا⇐چرا انقلاب اسلامی از چله خود عبور کرده ولی هنوز محصولی روایتگر «غدیر خم» تولید نشده؟؟

سینماروزان: تلویزیون و سینمای بعد از انقلاب سعی زیادی کرده اند که حمایتهای هنگفت را صرف تولید محصولات مذهبی-تاریخی کنند؛ محصولاتی که برخی از آنها توانسته‌اند اقبال عمومی را هم شامل شوند با این حال هنوز اثری شایسته غدیرخم که روایتی جذاب و دراماتیک از این اتفاق ارائه دهد تولید نشده است.

جواد محرمی در روزنامه اصولگرای «جوان» با زیر سوال بردن این کمبود، گرفتاری رسانه ملی در برنامه سازی ویژه عیدغدیر را به چالش کشیده است.

متن یادداشت محرمی را بخوانید:

اگر غدیر از سوی مسلمانان نادیده گرفته نمی‌شد قطعاً عاشورا رقم نمی‌خورد، عاشورا مولود بی‌توجهی مسلمانان به امر غدیر است. به طور قطع اگر همان سروصدایی که شیعیان در طول تاریخ برای واقعه عظیم عاشورا کردند را برای غدیر هم به خرج می‌دادند به احتمال زیاد امروز شیعه در جهان اسلام به لحاظ جمعیت در اقلیت نبود. در واقع خود شیعیان هم آنطور که باید و شاید به واقعه غدیر ضریب نداده‌اند و آن را از غبار بی‌توجهی بیرون نیاورده‌اند. در این میان رسانه‌ها و عرصه هنر نیز همواره دچار سستی و کم‌کاری بوده‌اند. انقلاب اسلامی از چله خود عبور کرده، اما هنوز یک اثر نمایشی شایسته برای این واقعه نه تنها ساخته نشده که حتی فکر ساختن آن هم به ذهن اهالی فرهنگ و هنر خطور نکرده است!

سینما که جای خود را دارد. موضوع غدیر همواره در صداوسیمای جمهوری اسلامی هم مهجور بوده و همچنان است. جالب است که جمهوری اسلامی به خصوص طی سال‌های اخیر از سوی ضدانقلاب و حتی برخی خودی‌ها متهم به این نسبت ناروا شده که بیش از شاد کردن و روحیه دادن به مردم به فکر غمگین کردن فضای جامعه بوده است و شاید همین مسئله باعث شده تا رسانه ملی در موضعی انفعالی برای شاد کردن اوقات مردم با تولید جنگ‌های شادی و عیدانه‌های کاملاً سطحی رویکردی اشتباه در برنامه‌سازی پیش بگیرد. در واقع رسانه ملی در اعیاد مختلف مذهبی به ویژه عید مهمی همچون غدیر بیش از آنکه به فکر تعمیق و آگاه‌سازی مخاطبان از راه تولید آثاری با ایده‌های بکر، تازه و جذاب و البته سرگرم‌کننده باشد، بیشتر به فکر شاد کردن مردم از طریق تولید آثار دم دستی و مناسبتی بی‌محتوا بوده است.

برنامه‌هایی مثل دعوت از یک سلبریتی و گفتگو با وی پیرامون مسائل شخصی و حرفه‌ای یا جمع کردن مردم در محیطی روباز یا سربسته با اجرای دو مجری که مدام برای رقابت با یکدیگر بین حرف هم می‌پرند و به یکدیگر متلک‌پراکنی می‌کنند و برای خنده گرفتن از مخاطبان جوک تعریف می‌کنند، مثال‌های خوبی برای نزدیک کردن ذهن است. در این ایام در بهترین حالت با دعوت از یک کارشناس درباره موضوع غدیر مباحثی مطرح می‌شود؛ قالبی که اگرچه می‌تواند برای آن‌ها که نگاهی تخصصی به امر دین دارند و حتی جامعه دینداران جذاب باشد، اما برای جامعه خاکستری که نیازمند ارائه خوراک فرهنگی به واسطه تولید آثار با قابلیت‌های بالای هنری هستند، حرفی برای گفتن ندارد. اگر قرار باشد صداوسیما روزی به طور واقعی تبدیل به یک دانشگاه عمومی شود آنگاه باید منتظر باشیم واقعه عظیم غدیر از سایه بی‌مهری‌ها و روزمرگی‌ها بیرون بیاید.




از “بانوی عمارت” تا “ممنوعه”؛ معرفی بهترینهای تلویزیون جشن حافظ

سینماروزان: نامزدهای بخش تلویزیون نوزدهمین جشن حافظ معرفی شدند.

نامزدهای بهترین مجموعه تلویزیونی و شبکه نمایش خانگی امسال جشن سینمایی و تلویزیونی «حافظ»از میان مجموعه‌هایی انتخاب شده اند که از بعد از فروردین سال 97 تا فروردین 98 روی آنتن تلویزیون رفته یا در شبکه نمایش خانگی منتشر شده‌اند.

بهترين مجموعه:

بانوی عمارت (به تهیه‌کنندگی مجید مولایی)

پدر (به تهیه‌کنندگی حامد عنقا)

حوالی پاييز (به تهيه کنندگی سعيد پروینی)

دلدادگان (به تهیه‌کنندگی ایرج محمدی)

ممنوعه (به تهیه‌کنندگی علی اکبر نجفی)

بهترين فيلمنامه :

بانوی عمارت (احسان جوانمرد)

پدر (حامد عنقا و سیدحسین امیر جهانی)

دلدادگان (مهدی محمدنژادیان و بابک کایدان)

ممنوعه (علی اصغری و مهرداد کوروش¬نیا)

بهترين کارگردان:

همایون اسعدیان (لحظه‌ی گرگ و میش)

بهرنگ توفیقی (پدر)

عزیزالله حمیدنژاد (بانوی عمارت)

حسین نمازی (حوالی پاییز)

منوچهر هادی (دلدادگان)

بهترين بازيگر مرد کمدي:

حمیدرضا آذرنگ (نون خ)

سعید آقاخانی (نون خ)

علیرضا استادی (آرماندو)

محمد بحرانی (گلشیفته)

امین حیایی (ساخت ایران 2)

محمدرضا گلزار (ساخت ایران 2)

بهترين بازيگر زن کمدي:

نسیم ادبی (گلشیفته)

مهناز افشار (گلشیفته)

نازنین بیاتی (گلشیفته)

بهاره کیان افشار (گلشیفته)

مرجانه گلچین (زوج و فرد)

ناهید مسلمی (زوج و فرد)

بهترين بازيگر زن درام:

خاطره اسدی (ممنوعه)

ریحانه پارسا (پدر)

پانته‌آ پناهی ها (بانوی عمارت)

الهه حصاری (ممنوعه)

المیرا دهقانی (لحظه گرگ و میش)

مریم مومن (بانوی عمارت)

بهترين بازيگر مرد درام:

هادی حجازی‌فر (ممنوعه)

مجید سعیدی (بانوی عمارت)

مهدی سلطانی (پدر)

میلاد کیمرام (ممنوعه)

حسام منظور (بانوی عمارت)

سینا مهراد (پدر)

برگزیدگان نوزدهمین جشن سینمایی و تلویزیونی حافظ بیستم تیرماه معرفی خواهند شد.




واکنش “کیهان” به تهیه کننده “کلاه قرمزی” که مدیران سازمان را عامل عدم تولید فصل تازه آن دانسته بود⇐بودجه تولید فصل قبل “کلاه قرمزی” بیش از ۳میلیارد بوده؛ در دورانی که دلار کمتر از ۴هزار تومان بود!! /تهيه‌كننده “کلاه قرمزی” دستمزد و سود خود از بیت‌المال را صرف زندگی در هلند نموده!!  

سینماروزان: گلایه های حمید مدرسی تهیه کننده “کلاه قرمزی” از مدیران سازمان بابت عدم همراهی در تولید فصل تازه “کلاه قرمزی” با واکنش روزنامه اصولگرای “کیهان” مواجه شده است.

روزنامه “کیهان” با طرح این ادعا که بابت تولید آخرین فصل “کلاه قرمزی”(که با یک سال تأخیر در نوروز 97 روی آنتن رفت) نزدیک به 3 میلیارد( در دورانی که دلار کمتر از 4000 تومان بود) هزینه شده است عدم تولید فصل تازه سریال را به زیاده خواهی تهیه کننده نسبت داده است.

متن گزارش “کیهان” را بخوانید:

تهیه‌کننده برنامه «کلاه قرمزی» پس از حمله به صداوسیما، مديران اين ‌سازمان را عامل متوقف شدن ادامه این پروژه دانسته است.

اما بررسي چند نكته، درست بودن این ادعا را با تردیدهایی همراه می‌کند:

١- مرتضي ميرباقري معاون سيما در نشست خبري اسفند پارسال از مذاكره با تيم كلاه قرمزي و سفارش ساخت اين مجموعه براي نوروز و حتي ديگر مناسبت‌هاي سال ٩٨ خبر داده بود.

اين بدان معناست كه تلويزيون از ساخت سري جديد استقبال كرده و پيگيري‌هاي لازم را داشته است پس منطقي به نظر نمي رسد با وجود صحبت اين مقام عالي، تلويزيون قيد برنامه پُرمخاطب را بزند.

٢- تهیه‌کننده مجموعه تلویزیون «کلاه قرمزی» در يادداشت خود به‌طور مستقيم مدیرکل مالکیت فکری و حقوق بین‌الملل ‌سازمان صداوسیما را خطاب قرار داده‌اما اصل صحبت معيني،مدیرکل مالکیت فکری صداوسیما چه بوده است؟ وي تنها درخصوص روند پيگيري‌هاي حقوقي و در نهايت مصالحه براي ثبت مالکيت معنوي «كلاه قرمزي» به‌عنوان سرمايه اين ‌سازمان مطالبي را مطرح كرده بود.

اينكه تهیه‌کننده برنامه «کلاه قرمزی» كه در گذشته بارها موضوع مالي را شرط ادامه همكاري عنوان كرده و اين بار هم حقوق مسلم صداوسيما را برنتابيده، آيا به معني نمك خوردن و نمكدان‌شكستن نيست و زياده خواهي از تلويزيون را در اذهان تداعي نمي كند؟

٣- شنيده شده دستمزد ساخت سري قبلي كلاه قرمزي که در نوروز 97 روی آنتن رفت بيش از سه ميليارد تومان بوده است؛ بودجه‌اي چشمگير كه نشان‌دهنده توجه ویژه صداوسيما براي ساخت اين اثر بوده است.

در حالي كه تهيه‌كننده اين مجموعه دستمزد و سود خود را كه از محل بودجه بیت‌المال تأمین شده صرف زندگی در خارج از کشور (هلند) نموده است، آيا رضايت تمامي عوامل كلاه قرمزي به ميزان سهمشان از بودجه را هم تامين كرده است؟!




بازداشت بازیگر فیلم مطلوب ارزشیون!!!+حمله «کیهان» به صداوسیما بخاطر مشهور کردن این بازیگر!!

سینماروزان: با گسترش فضاهای اشتراکی بسیاری از چهره هایی که سالهاست از صفحه اول سینما و تلویزیون محو شده اند کوشیده اند با فعالیت مداوم در این فضاها، اسباب شهرت مجدد خود را فراهم آورند و البته که این تلاشها بارها با گافهایی هم روبرو شده که جمع کردنش بسیار بسیار دشوارتر از انجام ندادنش است.

محسن افشانی که با اجرا در رسانه ملی آغاز کرد و به تدریج به یکی از بازیگران نقش مکمل بسیاری از تله فیلمها و سریالها بدل شد در سالهای اخیر حضوری موثر در سینما و تلویزیون نداشته ولی در عوض کلی حاشیه در فضای مجازی ایجاد کرده است.

افشانی که سابقه بازی در تله فیلمی مطلوب ارزشیون با نام «ترمینال غرب» را که در زمره برگزیدگان جشنواره ارزشی عمار بوده را در کارنامه دارد دو سال قبل بخاطر انتشار لباس زیر زنانه(!!؟؟) در کانون انتقاد مخاطبان قرار گرفت و به تازگی نیز بخاطر استفاده از تفنگ و چاقو در ضبط یک کلیپ مجازی به شدت حاشیه ساز شده به گونه ای که کار به بازداشتش کشیده شده است.

محسن افشانی ، چند روز قبل همراه با همسرش اقدام به ضبط و انتشار یک کلیپ در فضای مجازی نمودند. در این ویدئو، افشانی تفنگ و چاقو همراه دارد و استفاده از آنها برای قتل را بازی می‌کند. ابتدا پلیس فتا به این بازیگر تذکر داد و وی ویدئوی مذکور را از صفحه خود در فضای مجازی حذف کرد. اما به دلیل انتشار و دست به دست شدن این فیلم در اینترنت و شبکه‌های اجتماعی، در نهایت به دستور مقام قضایی، محسن افشانی دستگیر و روانه زندان شد.

روزنامه اصولگرای «کیهان» با انتقاد از رفتارهای این بازیگر نوشته است:  محسن افشانی پیش از این نیز به خاطر رفتارهای نامتعارف و هنجارشکنی‌های پی‌در‌پی خود بازداشت شده بود. با این حال مشخص نیست که چرا سعی در بروز چنین رفتارهایی دارد. افشانی سال‌ها به عنوان مجری در تلویزیون فعالیت می‌کرد و سپس وارد عرصه بازیگری شد و در چند سریال بازی کرد. متأسفانه صداوسیما زمینه شهرت وی را فراهم کرد اما او از شهرت خود برای ترویج خشونت و ناهنجاری در جامعه استفاده می‌کند. جا دارد که رسانه ملی در همکاری خود با چنین افرادی تجدید نظر کند. همچنین اقدام قوه قضائیه در برخورد قاطع با این بازیگر قابل تقدیر است. امید است که دستگاه قضا بدون در نظر گرفتن شهرت افراد، با تخلفات و رفتارهای هنجارستیز سلبریتی‌ها در فضای مجازی مقابله نماید.




اسماعیل میرفخرایی مجری پیشکسوت بیان داشت⇐بعد از انقلاب مدیران تلویزیون فکر کردند باید چرخ را از نو اختراع کنند و برای همین بسیاری از نیروهای فنی ماهر به صرف فعالیت در دوران قبل از انقلاب، از کار برکنار شدند!/مرا با سه درجه تنزل از شغل خود در صداوسيما بازنشسته کردند!!!/لاریجانی مرا در آغوش گرفت ولی در تقدیر نامی از ما نبرد!!/همان گونه که خودروی ملی بی کیفیت تولید کردیم به افزایش تعداد شبکه های تلویزیون دست زدیم!/ بسياري از افراد بی ربط در اين سال‌ها به صرف اينكه فاميل شخص ديگري بودند وارد حوزه اجرا و حتي ديگر حوزه‌هاي تخصصي راديو و تلويزيون شدند!!/در حالی که من و چند تن از پيشكسوتان و از جمله اکبر عالمی مسئول انتخاب گزارشگر و مجري بوديم ولی همه افرادی كه ما انتخاب كرديم حذف شدند!!!/فردوسی پور زبانش الکن بود ولی به محتوایی که ارائه میداد تسلط داشت!

سینماروزان: اسماعيل ميرفخرايي جزو اولين‌هاي تلويزيون است. او از اولين كساني است كه همزمان با افتتاح تلويزيون در سال 45 در اين رسانه مشغول به كار شد و بعد جزو اولين‌هايي شد كه برايش حكم تهيه‌كنندگي خورد. او همچنين جزو مجريان تخصصي برنامه‌هاي علمي بوده که در سالهای اخیر چنان که باید ازش استفاده نشده.

اسماعیل میرفخرایی درباره افت کیفی تلویزیون علیرغم رشد کمی آن در سالهای اخیر به “اعتماد” گفت: مشكل اصلي همان‌طور كه گفتم در تفكر و مغز مديريتي صداوسيما است. بعد از انقلاب بسياري فكر كردند بايد چرخ را از ابتدا اختراع كنند و از تجربيات تلويزيون كه پيش از اين در غرب اختراع شده و مورد استفاده قرار گرفته بود بهره نبردند.

میرفخرایی ادامه داد: خيلي از افرادي كه در زمان شاه مشغول به كار بودند حتي اگر به عنوان عوامل فني و تکنیسینهای ماهر مثل نورپرداز و فيلمبردار در صداوسيما بودند به صرف فعالیت در دوران پیشین و بدون وابستگي به سیستم حاکمه از كار بركنار شدند و به اين ترتيب در حوزه‌هاي مختلف افراد غيرفني وارد كار شدند.

میرفخرایی درباره حذف خودش از رسانه ملی اظهار داشت: من زماني با سه درجه تنزل از شغل خود در صداوسيما بازنشسته شدم؛ البته در اين سال‌ها هميشه به عنوان مشاور و به روش‌هاي ديگر صداوسيما را همراهي مي‌كردم. يكي از گلايه‌هاي من در همه اين سال‌ها اين بوده است كه ما به اين همه شبكه نياز نداريم. بالاخره اين تعداد از شبكه هزينه دارد و براي درآوردن اين هزينه مجبوريد شبكه را دست اسپانسر بسپاريد. بنابراين انگار در اين شبكه‌ها آب قاطي كرده‌ايد و شما دستگاه دولتي را به اسپانسر سپرده‌ايد. مگر الان تعداد اتومبيل با تعداد اتوبان ما تناسب دارد اما همين‌طور دستگاه خودروهای ملی(؟!) بی کیفیت اضافه كرده‌ايم چون اين نگاه كمي همه جا حاكم بوده است. ما كمي فكر مي‌كنيم چون در اين سيكل براي ما مهم نيست بايد پيامي درست كنيم و به شكلي تاثيرگذار به مخاطب عرضه كنيم. مشكل ما طرز تفكرمان درباره راديو و تلويزيون است. مثلا فكر مي‌كنيم راديو بلندگوي مسجد است و بعد افرادي پشت ميكروفن‌هاي راديو حرف مي‌زنند يا به اجرا در تلويزيون مي‌پردازند كه در بديهيات اوليه نسبت به اداي كلمات مشكل دارند.

اسماعیل میرفخرایی پیرامون ورود مجریان بی ربط با اجرا به رسانه ملی گفت: در اجرا اين كيفيت ارتقا پيدا نكرد چون استانداردها رعايت نشد. بسياري در اين سال‌ها به صرف اينكه فاميل شخص ديگري بودند وارد حوزه اجرا و حتي ديگر حوزه‌هاي تخصصي راديو و تلويزيون شدند.

میرفخرایی با اشاره به تجربه خود در گزینش مجری گفت: خود من به همراه چند تن از مجريان پيشكسوت مسوول انتخاب گزارشگران و مجري بوديم و اتفاقا همه افرادي كه ما طي گزينش انتخاب كرده بوديم رد شده بودند. ما احساس كرديم مي‌خواهند ما را سر كار بگذارند چون من به همراه اكبر عالمي افراد ديگري را انتخاب كرده بوديم اما به دلايلي كه خود شما مي‌دانيد گزينش‌هاي ما را قبول نکردند. در جلسه آخر كه چند ماه پيش برگزار شد اكبر عالمي و محمود قنبري از مديران دوبلاژ و يكي از مديران سيما بودند و درباره اجراي هنرپيشه‌ها چالشي داشتيم كه باز هم درنهايت اتفاقي نيفتاد. ما در آن جلسه مطرح كرديم كه نوعي دسته‌بندي براي هنرپيشگاني كه سراغ اجرا مي‌آيند صورت بگيرد و آنها را در رده مجري- بازيگران قرار داديم اما همه اينها در راستاي همان حرف اوليه من است كه كسي نمي‌خواهد كار از اساس حل بشود به همين دليل جلساتي به صورت مقطعي برگزار مي‌شود. اينها از اساس تلويزيون را ابزاري مي‌بينند كه با نقش واقعي آن متفاوت است.

این مجری باسابقه با تعریض به ماجرای عادل فردوسی پور گفت: ممكن است فردي حتي قواعد اجرا را هم بلد نباشد اما بتواند به دليل تخصص‌هايي كه دارد برنامه‌اي به مخاطب عرضه كند كه هم از جذابيت برخوردار باشد هم بار محتوايي و آموزشي داشته باشد. فردي مثل عادل فردوسي پور به لحاظ بيان و شيوه اجرايي، مجري نيست. او از افراد نادري است كه بدون اينكه زبان و بيانش سينك باشد حرف مي‌زند و جملات را ادا مي‌كند اما چون به محتوايي كه ارايه مي‌كند وارد و حرفه‌اي است توانست نقيصه‌هاي بيان را جبران كند. فردوسي‌پور براي تلويزيون يك سرمايه بود و با تمام زبان الكن خود توانست براي تلويزيون يك سرمايه باشد درحالي كه به خاطر يك لجبازي كنار گذاشته شد!!

اسماعیل میرفخرایی با مرور ادوار مختلف سازمان اظهار داشت: با همين ترتيب كه محمد هاشمي رفت، علي لاريجاني آمد و بعد عزت‌الله ضرغامي رييس صداوسيما شد معيارهاي اجرا و تخصص‌گرايي در تلويزيون هم پايين آمد. من خاطرم هست در زمان لاريجاني برنامه‌اي به نام «با طبيعت» داشتم كه حتي او به دليل موفقيت برنامه من را در آغوش گرفت اما براي تقدير از برنامه نامي از ما آورده نشد و بيشتر آرم برنامه را برجسته كردند. در آن برنامه افرادي مثل اينانلو فعاليت داشتند كه از چهره‌هاي شناخته‌شده و قديمي بودند و سياست آنها اين بود كه آدم‌ها در كسوت مجري نبايد چندان محبوب شوند. جالب است كه الان اين سياست‌ها در حال تغيير است و افرادي را به عنوان مجري مي‌آورند كه بسيار محبوب هستند. درحالي كه زنده‌ياد اينانلو از جمله پرورش‌يافته‌هاي خود راديو و تلويزيون است. يعني ما مجريان بسيار محبوبي داشته‌ايم كه يا از دنيا رفته‌اند يا كنار گذاشته شده‌اند و حالا ادعا مي‌كنند كه چون قحط الرجال شده است سراغ بازیگران رفته اند!!!




انتقادات تند افسانه بایگان از رفتار شگفت دست اندرکاران یک برنامه تلویزیونی⇐گفتند میخواهیم برنامه ای برای گردشگری تاریخی بسازیم ولی بجای لوکیشن تاریخی از “ایران مال” سردرآوردیم!!!

سینماروزان: پردیس تازه تأسیس ایران مال که پیشتر و به هنگام افشای پیشنهاد ده میلیاردی به دبیرخانه فجر برای تصاحب کاخ جشنواره حاشیه ساز شده بود نوروز امسال و با ضبط ویژه برنامه سال تحویل شبکه دو از این پردیس و رپورتاژهای مکرر مجریان این برنامه برای ایران مال حاشیه ساز شد.
به تازگی افسانه بایگان بازیگر شناخته شده سینما و تلویزیون در متنی اجتماعی به گلایه از دست اندرکاران یک برنامه تلویزیونی پرداخته که به بهانه ضبط برنامه ای با مضمون گردشگری او را به لوکیشن ایران مال کشانده اند.
متن اظهارات افسانه بایگان را بخوانید:

واقعا همه چی آرومه؟؟؟

همه میدانند که من از حاشیه و جنجال و‌ موضع گیریهای احساسی پرهیز کرده ام ولی گاهی موضوعاتی پیش می آید که آدم احساس میکند به ساده ترین حقوق انسانیش تجاوز شده.
در آخرین روزهای سال گذشته از برنامه تلویزیونی پل فروردین شبکه دو با مدیر برنامه من تماس گرفتند (متن و وویس صحبتها موجود است) که میخواهیم یک برنامه راجع به گردشگری در آثار تاریخی بسازیم و چون امکان سفر به آن آثار نیست از لوکیشنی مشابه در تهران استفاده میکنیم ولی در روز ضبط به ناگاه از لوکیشن “ایران مال” سردرآوردیم(!!) و‌ کلیپی  آنجا تهیه شد که ربطی به آثار تاریخی ایران نداشت.
قول دادند که قبل از پخش، من نسخه نهایی را ببینم و در صورت موافقت پخش کنند ولی بدون هماهنگی و‌ تأیید من، از شبکه دو پخش شد و دیگر جواب تماسهای ما را هم ندادند.
شخصا اعلام میکنم که هیچ آشنایی با مواضع و مصالح ایران مال (بازار بزرگ آسیا)ندارم و قرار نبوده تبلیغی برایشان انجام دهم و واقعا برخورد زننده و اسفباری را تجربه کردم؛ مضافا اینکه زمان اجرای زنده برنامه هم با برخورد غیر مودبانه خانم متصدی حراست سال ما تحویلمان شد.

واقعا که همه چی آرومه ما چقدر خوشبختیم…




توصیه رامتین خداپناهی به مدیران رسانه ملی⇐برای نوروز هم که شده “باید” و “نباید” را فاکتور گیرید و اندرزهای آمرانه را طلاق دهید!!

سینماروزان: یکی از ویژگیهای سالیان رسانه ملی نگاه از بالا و آمرانه ایست که در اغاب برنامه های آن از بخشهای خبری تا تاک شوها دیده میشود. نگاهی که حتی برای ایجاد انبساط خاطر مخاطب به او دستور میدهند که بخندد!!!

رامتین خداپناهی بازیگر تلویزیون که اخیرا هم سریال “بانوی عمارت” را روی پرده داشت در اظهاراتی برای “جام جم” به نقد نگاه آمرانه رسانه ملی پرداخته است.

متن اظهارات خداپناهی را بخوانید:

نمیدانم تلویزیون سیاستگذاریهایش برای نوروز به چه منوالی است ولی اگر گروه خوبی، کار خوبی تولید کرده، تلویزیون هم باید هوشمندی به خرج دهد و برای موعد نوروز از چنین گروههایی حمایت کند.

مخاطب برای پرکردن اوقات فراغت نوروزی خود به سمت و سوی برنامه های تلویزیونی، چه داخلی و چه خارجی می رود و هیچ مرزبندی قایل نمی شود و مهم پرکردن اوقات فراغتش است ولی تجربه نشان داده شبکه های داخلی در الویت مخاطب هستند و اگر محصولات خوب عرضه کنند مخاطب سراغ ماهواره نمیرود.

اگر یک آمار میدانی بگیریم متوجه می شویم در نوروز در بخش خبر و کانال های سیاسی کمتر بیننده داریم تا کانالهایی که سرگرمی و سریال ارائه میدهند پس حتی در بخشهای خبری نوروز نیز باید دوز مفرح بودن را بالا برد و اخبار را از حالت خشک و تخت خارج کرد.

بخشهای سیاسی تلویزیون در نوروز باید برنامه هایی را تهیه و تدارک ببینند که افق دیدشان پر کردن وقت مخاطب به بهترین شکل باشد. مردم در نوروز به عنوان سرگرمی و فراغت و تفریح به تلویزیون نگاه می کنند و تلویزیون در نوروز باید یک مدیای عام باشد و برای مردم خاطره سازی کند.

در محتواهای نوروزی تلویزیون هم که شده تا حد ممکن “باید” و “نباید” را فاکتور بگیرند و بگذارند مخاطب خودش تصمیم بگیرد. از همه بهتر آن است که به جای توصیه مستقیم به مخاطب که به سمت ماهواره و فضای مجازی نرود با ارائه محتواهای سرگرم کننده و به طور غیرمستقیم کاری کرد که به سمت مدیاهای دیگر نرود.

فرقی نمیکند سریال نوروزی میسازند یا ویژه برنامه سال تحویل یا تاک شوی چهارشنبه سوری، مهم این است که نگاه اندرزگوی دستوری را کلا طلاق دهند و با مخاطب به مانند مخاطب حرف بزنند.

مردم خسته از گرفتاریهای اقتصادی حوصله شنیدن نصایح پدرانه ندارند. آنها تمدد اعصاب میخواهند و لذت که این دو عنصر هم با نگارش متنهای قوی و کارگردانی های شسته رفته ایجاد میشود. در نوروز باید تا میشود کار را به امتحان پس دادگان داد تا غلطها کم شود و میزان مخاطب رشد کند.




رییس مستعفی صداوسیما مطرح کرد⇐صداوسیما از فضای مجازی عقب افتاده!!/مافیای سینما و تلویزیون، کاربلدها را خانه‌نشین کرده!/چرا سینمای ایران همه چیز را تلخ نشان می‌دهد؟

سینماروزان: این خاصیت سینما و تلویون است که به دلیل در معرض قرار گرفتن فرصتی را فراهم میکند که هر شهروندی فارغ از نسبت خود با این پدیده، درباره اش اظهارنظر کند و نقاط ضعفش را بگوید! محمد سرافراز رییس مستعفی صداوسیما نیز هرچند بعد از حذف از این سازمان کمتر اظهارنظر کرده ولی اخیرا در یک اظهارنظر کوتاه هم مدعی وجود باند و مافیا در سینما و تلویزیون شده و هم مدعی تلخی آثار جشنواره سی و هفتم فجر شده است.

محمد سرافراز در گفتگویی به بهانه نقش فضای مجازی در توسعه رسانه ای به «تسنیم» گفت: باید خیلی پیشتر آینده‌نگری و پیش‌بینی برای سپهر رسانه‌ای کشور اتفاق می‌افتاد. شاید کمتر باور می‌کردند به چنین روزی برسیم؛ چرا که در همه ابعاد خصوصاً جنبه زیرساختی تقریباً هیچ‌کاری انجام نشده است تا در لایه بالاتر اپلیکیشن‌های قوی و شبکه‌های اجتماعی بتواند رقابت کند، بنابراین در حوزه رسانه‌ای خصوصاً صداوسیما از این قافله عقب مانده است و این عقب‌افتادگی از فضای مجازی، جدی است.

او درباره فضای سینمای ایران گفت: امسال به جشنواره فیلم فجر رفتم و چند فیلم را دیدم که یک فضای تلخی را القاء می‌کند. واقعاً در فضایی که شاهد مشکلات کشور در زمینه‌های مختلفی هستیم نمی‌دانم چرا چنین رویه‌ای در دستور کار آثار سینمایی ما قرار گرفته است که همه‌چیز را تلخ و سیاه نشان دهیم.

سرافراز در پاسخ به این سؤال که فقدان نظارت باعث می‌شود مافیا و باندبازی‌ها گسترش بیشتری پیدا کند، تأکید کرد: حضور مافیا و باند در همه بخش‌ها وجود دارد در بخش فرهنگی خصوصاً سینما و تلویزیون تأسف‌آور شده است. این اتفاق حقیقت دارد که باعث شده بسیاری از هنرمندان و کاربلد‌ها هم کنار گذاشته شوند، چون هر روز حضور سرمایه‌گذاری‌های شخصی و اسپانسر‌ها پررنگ‌تر می‌شوند. این‌ها همه به آخر لیست بودن بودجه‌های فرهنگی برمی‌گردد که برای هنرمندان ما مشکل معیشتی ایجاد کرده و آن‌ها را کم‌انگیزه‌تر هم می‌کند.




انتقاد همه جانبه “کیهان” از اوضاع اخیر رسانه ملی⇐تلویزیون در این روزگار هر روز لطمه جدیدی می‌خورد؛ چه از حیث هزینه‌دادن به خاطر یک عده‌ مجری کارنابلد و چه از حیث میدان دادن به جوانانی که از مدیریت چیزی نمیدانند!/چرا بنابر رابطه و سفارش به برخی فرصت داده می‌شود تا مدیریت در این رسانه را برعهده بگیرند؟/اسپانسری اداره کردن برنامه ها، تلویزیون را درمانده کرده!/برای پر کردن چاه طویل آنتن تلویزیون،‌ باید از هر نوع اسپانسر با هر نوع رویکردی بهره گرفت؟/در نتیجه تمرکز اسپانسرها بر امثال گلزار و گودرزی نبوده که کاربلدهای اجرا خانه نشین شدند؟

سینماروزان: انبوه مسابقه های فصلی در رسانه ملی را کنار اسپانسرمحور بودن بیش از حد این برنامه ها که بگذاریم متوجه خواهیم شد که چقدر دست رسانه ملی در جلب مخاطب خالی است.

روزنامه اصولگرای “کیهان” در تحلیلی انتقادی نسبت به اوضاع تلویزیون به صراحت برخی از مهمترین مشکلات این رسانه را فهرست کرده است.

متن تحلیل “کیهان” را بخوانید:

این روزها چند برنامه شاخص داریم که کودکان و نوجوانان آن را دنبال می‌کنند؛ یکی «محله گل و بلبل» اصطلاحاً عمو پورنگ(داریوش فرضیایی) است و دومی «فیتیله‌ای‌هاست» که با نگاهی جدید و متفاوت کاری تحت عنوان «دوقلوها» را می‌سازند. اما اسپانسری اداره کردن برنامه‌ها یا اصطلاحاً مشارکتی مدیریت کردن برنامه‌ها، تلویزیون را درمانده کرده است.

نکته‌ای که فیتیله‌ای‌ها خصوصا علی فروتن هم به آن اشاره کرده که همه کار ما را منوط به مشخص شدن سرنوشت اسپانسر مالی کرده‌اند و این کوچک انگاشتن جایگاه کودک در تلویزیون است. یا داریوش فرضیایی که در صفحه مجازی خودش به همین مشخص نبودن اسپانسر «محله گل و بلبل» اشاره می‌کند. این‌ها مصداقی از مشکلات تلویزیون با اسپانسرهاست. حالا بماند که اسپانسر امروز برای برنامه‌سازی و حتی سریال‌سازی در محتوا دخل و تصرف می‌کند و هرچه را که می‌پسندد در محتوای برنامه‌ها و سریال‌ها می‌گنجاند حال به نفع مخاطب باشد یا به ضرر مخاطب!

یکی از ضربه خوردن‌ها علاوه بر بی‌احترامی به نوستالژی‌های مخاطب، خانه‌نشین شدن کاربلدهاست. چرا که اسپانسرها یک عده سرمایه‌گذار هستند که با نگاه تجاری به میدان فرهنگی می‌آیند تا بگویند برای فرهنگ این مرز و بوم هم کاری کرده‌اند و احتمالاً پلی بشود برای پولدار شدن‌شان! زیرا به کار فرهنگی، نگاه فرهنگی ندارند و این یکی دیگر از آسیب های دیگر استفاده از اسپانسرهاست. اسپانسرها اصرار دارند مثلاً گلزار «برنده ‌باش» را اجرا کند چون از چشم و ابروی او خوش‌شان می‌آید و اصلاً محتوای بیان و گفتار او اهمیتی ندارد. اینکه حمید گودرزی می‌تواند مجری یک مسابقه تلویزیونی در حد استاندارد باشد برای اسپانسر و سرمایه‌گذار برنامه «پنج‌ستاره» هیچ اهمیتی ندارد. او فقط یک بازیگر مشهور است که احتمالاً در فضای مجازی هم فالوئر داشته باشد بقیه مطالب مهم نیست.

تلویزیون در این روزگار هر روز لطمه جدیدی می‌خورد چه از حیث هزینه‌دادن به خاطر یک عده‌ مجری نابلد کار که فقط صرف روابط و تعاملات و تسلط تمام عیار اسپانسرها، روی آنتن می‌روند. نمونه بارز آن شاید علی انصاریان باشد که «ورزشگاه» در حالی به او واگذار می‌شود که قبلاً این بازیکن سابق که سر از بازیگری و اجرا درآورده، شوخی‌های سخیف و مبتذلی را در ایام جام‌ جهانی در تلویزیونی اینترنتی انجام داد و حالا به او آنتن رسانه‌ملی داده‌اند. چند روز از اجرای ضعیفش نگذشته بی‌احترامی به ملت افغانستان رخ می‌دهد. حالا حالا چقدر از روی احساس و اراده شخصی بوده و چقدر تحت فشار، امیدواریم که خودخواسته این چنین اتفاقی افتاده باشد.

علی ضیاء هم که مثلاً یک مجری با سابقه تلویزیونی است با لحن ناشایستی وقتی گوشی تلفن همراه مهمان زنگ می‌خورد می‌گوید این تلفن را بیاورید یک فحش بدهم اما به یک باره بعد از صحبت کردن مهمان از او می‌پرسد چه کسی زنگ زده بود؟ او می‌گوید دخترم! اینجاست که آن نقش نظارت رسانه‌ ملی احساس می‌شود که انگار در خواب قیلوله‌ای به سر می‌برد که آنقدر باید مخاطب شاهد بی‌حرمتی‌های سریالی در صداوسیما باشد که این یک مصداق بارز آن همه رفتارهای غیراستاندارد و غیرمرسوم در تلویزیون است.

اینکه می‌گوییم اسپانسرها برخی از برنامه‌های تلویزیون را درمانده کرده‌اند بی‌راه نگفته‌ایم؛ چون رونق حضور سلبریتی‌ها در مقام اجرا و حتی تهیه‌کنندگی این روزها به دانیال عبادی هم آنتن داده و حتی می‌خواست فضای حضور بنیامین بهادری به عنوان مجری برنامه «تب‌تاب» را هم فراهم کند.

شاید گوشه‌ای از این مشکلات عدم مدیریت لازم و میدان‌دادن به جوان‌هایی باشد که اصلاً از رسانه چیزی نمی‌دانند. فقط بنابر رابطه و سفارش به آن‌ها فرصت داده می‌شود تا مدیریت شبکه‌ای را برعهده بگیرند. آن‌ها هم به خاطر ساختن یک عقبه اجتماعی برای خودشان، بر این باورند که می‌توانند با نزدیک شدن به هنرمندان سینمایی که خیلی با مدیوم تلویزیون آشنا نیستند، این اتفاق می‌افتد.

وقتی هم با آن‌ها صحبت می‌کنیم از این کار به عنوان آشتی با هنرمندان و نجات رسانه‌ ملی از ریزش مخاطب، یاد می‌کنند. اما به راستی تلویزیون بایستی خودش را رقیب ماهواره بداند و برای این رقابت دست به هر کاری بزند؟ یا در جریان بازنشستگی و استفاده از مدیران جدید، هر نوع مدیری بنابر سفارش و توصیه افرادی که عموماً سیاسی هم هستند را به کار بگیرد؟ یا در جریان مشکلات اقتصادی صداوسیما برای پر کردن چاه طویل آنتن تلویزیون،‌از هر نوع اسپانسر با هر نوع رویکردی بهره بگیرد؟ این سوالاتی است که امیدواریم هرچه زودتر مدیران به بطن آن‌ها دست پیدا کنند.




در حالی که بخش انبوهی از محصولات تولیدی سینمای ایران، مجال پخش در رسانه ملی را نمی‌یابند⇐در آستانه جشنواره فجر، رسانه ملی پر شده از برنامه‌هایی با محوریت سینما!!!

سینماروزان/محمدصادق عابدینی: در حالی که بخش انبوهی از محصولات تولیدی سالهای سینمای ایران مجال پخش در رسانه ملی را پیدا نمیکنند و همچنان تعلق خاطر رسانه ملی به محصولات دهه های شصت و هفتاد سینماست که به چشم میخورد اینکه به ناگاه در آستانه جشنواره فجر کلی از شبکه های تلویزیونی به سراغ تولید برنامه با محوریت سینما رفته اند جای سوال دارد.

به گزارش سینماروزان و به نقل از «جوان» زمانی که شبکه ۳سینما سیما اقدام به راه اندازی برنامه «هفت» کرد و قرار بود این برنامه تلویزیونی به عنوان «نود» سینمایی مطرح شود، سایر شبکه‌های تلویزیونی نگاه جدی به سینما نداشتند، اما اکنون رقابت بی‌معنایی در میان شبکه‌های تلویزیونی برای راه اندازی برنامه سینمایی به وجود آمده است. این رقابت در روز‌های نزدیک به جشنواره فیلم فجر، باعث ایجاد موج مصنوعی از فضاسازی برای سینما می‌شود. جالب این است که با وجود چنین پرداخت‌هایی در تلویزیون، همچنان اغلب  محصولات سالهای اخیر سینما جایی در رسانه ملی ندارند و از آن سو رسانه ملی همسو با برخی از اهالی سینما نسبت به فراگیر شدن ابتذال در سینما هشدار می‌دهد.

زمانی که تلویزیون تنها دو شبکه تلویزیونی داشت، شبکه یک سیما برنامه «هنر هفتم» را با اجرای اکبر عالمی تولید می‌کرد؛ برنامه‌ای که در آن به جای پرداخت‌های ژورنالیستی به سینما، تلاش می‌شد سواد سینمایی بینندگان تلویزیون افزایش پیدا کند. این برنامه که در دهه ۷۰ از تلویزیون پخش می‌شد، از نظر پرداخت علمی به سینما، یکی از فاخرترین آثار سیماست. شبکه اول سیما بعد‌ها برنامه «سینما یک» را روی آنتن برد. این برنامه که رویکرد تحلیلی دارد تا به حال با چند تیم تولید شده و در نهایت غلام‌عباس فاضلی، منتقد کم حاشیه سینما اجرای آن را عهده دار شد. سینما یک نیز رویکرد خبری نداشته است.
راحت‌ترین نوع اسم‌گذاری برای برنامه‌های تلویزیونی انتخاب پسوند شماره شبکه برای عنوان برنامه است، مانند «سینما دو» که قرار بود رقیب برنامه «هفت» باشد، اما هیچ وقت موفق نبود. این برنامه تلویزیونی از ۱۱ آذرماه سال ۹۵ با سردبیری و اجرای «محمد خزاعی» آغاز به کار کرد. قرار بود سینما دو با رویکرد «بررسی سینمای اجتماعی ایران با نگاهی جامعه‌شناسانه» هر هفته تازه‌های سینمای ایران را مورد بررسی قرار دهد. محمد خزاعی در همان روز‌ها مصاحبه‌ای انجام داد و درباره رقابت با «هفت» گفت: رقابت «سینما دو» با «هفت» مثل این است که بگوییم، چون الان چند روزنامه سینمایی درمی‌آید دیگر نیازی به انتشار یک روزنامه جدید نیست، البته ممکن است رقابت بین روزنامه‌ها به وجود بیاید، اما من فکر می‌کنم مأموریت هر برنامه سینمایی که در حال شکل گرفتن است باید متفاوت باشد. ولی خیلی زود خزاعی ترجیح داد به کار‌های مهم تری، چون تهیه کنندگی فیلم در سینما و دبیری جشنواره مقاومت بپردازد. سینما‌دو هم بعد از مدتی تعطیلی به حامد عنقا، فیلمنامه نویس سریال‌های تلویزیونی سپرده شد. نه خزاعی و نه عنقا نتوانستند «سینما دو» را از حد یک برنامه متوسط بالاتر ببرند. سینما دو قرار است با ویژه برنامه جشنواره فجر، حضور جدی در فضای تلویزیون داشته باشد. این برنامه همچنین نگاهی به ۴۰ سالگی سینمای بعد از انقلاب اسلامی خواهد داشت.
سال ۸۹ بود که راه اندازی برنامه تخصصی نقد سینما در شبکه ۳ سیما مطرح شد. پیش از آنکه نامی برای این برنامه مطرح شود، عنوان «نود» سینمایی برای آن انتخاب شد؛ استدلالی که بر اساس آن قرار بود برنامه‌ای در قواره «نود» که برند فوتبالی شبکه ۳ بود، برای سینما تولید شود. فریدون جیرانی سردبیر و مجری این برنامه که «هفت» نامگذاری شده بود، رویکرد جدیدی را برای برنامه‌های سینمایی در تلویزیون در پیش گرفت. در همان ماه اول، جمشید گرگین مجری تلویزیون در یادداشتی به مانور «نود» سینمایی بودن برنامه هفت حمله کرد و نوشت: «آیا سینما به آن درجه از جذب تماشاگر رسیده که با فوتبال مقایسه کنیم؟!»، هفت تا امروز چند دوره حیات را پیش رو داشته است. حضور فریدون جیرانی، محمود گبرلو، بهروز افخمی و رضا رشیدپور، چهار فصل جداگانه را در تاریخ این برنامه رقم زده است که البته دوره رشیدپور بسیار کوتاه‌تر از آن بود که عنوان فصل به آن تعلق بگیرد و به یک جشنواره فجر ختم شد. شبکه ۳ سعی کرده به رغم تعطیلی‌های متعدد، برند «هفت» را حفظ کند. «هفت» قرار است با اجرای محمدحسین لطیفی برای جشنواره فجر به آنتن شبکه ۳ بازگردد.
علی اصغر پورمحمدی، پدر معنوی شبکه ۳ سیما و معاونت سابق سیما نمی‌خواست برنامه «هفت» رقیبی در تلویزیون داشته باشد برای همین زمانی که غلامرضا غلامی، مدیر وقت شبکه ۴ سیما اعلام کرد این شبکه برنامه «سینمای ایران» را تولید خواهد کرد، میان معاون و مدیر شبکه دعوا شد و در نهایت مدیر شبکه با حالت قهر استعفا کرد. در نهایت لابی‌های غلامی توانست نظر پورمحمدی را عوض کند و «نقد چهار» (سینمای ایران) با اجرای امیر شهاب رضویان از مهر ۱۳۹۴ روی آنتن رفت. مدتی بعد رضویان جای خود را به شجاع‌نوری داد و شجاع‌نوری هم بعد از چند اجرا رفت تا امیرحسین ندایی جایگزین وی شود. شبکه ۴ سیما بعد از تعطیلی بی‌سر و صدای این برنامه مدتی بدون برنامه سینمایی بود تا اینکه با تغییر مدیریت شبکه، برنامه جدیدی با عنوان «سینماگرام» را از هفته اول آبان ۹۷ روی آنتن فرستاده است. مجری اصلی این برنامه «شاهرخ دولکو» منتقد سینماست.
بهروز افخمی مجری فصل سوم برنامه هفت، در مصاحبه‌ای اعلام کرد قرار است برنامه‌ای را در شبکه ۵ سیما با محوریت سینما اجرا کند. بهروز افخمی گفت: «برنامه شبکه ۵ برنامه‌ای سینمایی با فضایی کاملاً متفاوت در خصوص سینمای بین‌الملل و هنر و فرهنگ است و به‌زودی وارد فاز تولید خواهد شد.» روابط عمومی سیما نام این برنامه را «فیلمساز» عنوان کرده که مأموریتش استعدادیابی در سینماست و در عین حال ویژه برنامه شبکه ۵ برای جشنواره فجر خواهد بود.
حمیدرضا مدقق خبرنگار و مجری شبکه خبر سیما از سال ۹۴ برنامه تلویزیونی «شهر فرنگ» را به منظور بررسی اخبار سینما اجرا می‌کند. امسال مدقق به عنوان یکی از مجری‌های نشست‌های رسانه‌ای فیلم‌های جشنواره فجر انتخاب شده و معلوم نیست آیا در کنار جلسات نقد برنامه شهرفرنگ را اجرا خواهد کرد یا خیر!
شبکه نمایش سیما در سال ۹۲ برنامه‌ای سینمایی با عنوان «سینمایش» را برای پوشش زنده جشنواره فجر راه اندازی کرد. این شبکه بعد از ۱۷ سال توانست پوشش زنده افتتاحیه و اختتامیه جشنواره فجر را داشته باشد. سینمایش با وجود اینکه فصل جدیدی در تلویزیون به وجود آورد، برنامه ماندگاری نبود.
جدید‌ترین برنامه تلویزیونی با رویکرد سینما، برنامه «میزانسن» شبکه شماست. این برنامه سینمایی با تهیه‌کنندگی پدرام کریمی جمعه شب‌ها از شبکه شما پخش می‌شود و علاوه بر سینما به تئاتر نیز می‌پردازد. این برنامه نیز برای جشنواره فجر ویژه برنامه خواهد داشت.
با توجه به تعدد برنامه‌های سینمامحور شبکه‌های سینما، این سؤال را باید مطرح کرد که سینمای ایران مگر چقدر ظرفیت دارد که شبکه‌های متعدد تلویزیونی سعی دارند حتماً برنامه سینمایی داشته باشند؟!



محمود دینی بازیگری که بازپخش «آینه عبرت» در کانون توجهش قرار داده اظهار داشت⇐سیزده سال است که منتظرم تا استعلام سازمان برسد و به تلویزیون برگردم!!!/استعلام من نمی‌آید ولی طرح ده سال قبلم خُرد میشود تا در قالب برنامه‌های مختلف به تولید برسد!!!

سینماروزان: محمود دینی یا همان «علی» سریال ماندگار «آینه عبرت» به واسطه بازپخش این سریال مجددا در کانون توجه قرار گرفته است. دینی که در سالهای اخیر درگیر راه اندازی تولید پروژه ای چندملیتی به نام «گروگان» هم بوده مدتهاست قصد دارد به تلویزیون بازگردد اما امکانش فراهم نمیشود.

محمود دینی در اظهاراتی برای «جام جم» اصلی ترین دلیل غیبت طولانی مدت از رسانه ملی را استعلامی دانسته که باید برسد اما نمیرسد!!!

متن اظهارات دینی را بخوانید:

بازپخش مجموعه تلویزیونی “آینه عبرت” و اقبال مخاطبان دو پرسش مهم را از سوی ایرانیان روانه من کرد؛ یکی اینکه چرا کیفیت سریال برای بازپخش ارتقا پیدا نکرد؟ و دیگری اینکه چرا بعد از “آینه عبرت” کار برای تلویزیون را ادامه ندادم؟
کیفیت “آینه عبرت” حتی در بازپخش پایین است چون ضبط کار در دوران آنالوگ بود و با دوربین بتاکم و کیفیت رنگ “پال” فیلمبرداری انجام میشد و چون اغلب سیستمهای پخش آن دوران “سکام” بود برای تبدیل از ترانس‌کودی استفاده شد که کیفیت تصویر را تنزل میداد. هرچند بعدها در قسمتهای انتهایی فصل دوم سریال کیفیت بهتر شد ولی همان تبدیل سیستم باعث افت کیفی تصویر و خوردگی چهره برخی بازیگران شد.

درباره عدم همکاری با تلویزیون بعد از “آینه عبرت” هم باید بگویم من از سال 65 تا 72 درگیر “آینه عبرت” بودم و به دنبال آن وارد سینما شدم و تا سال 75 چندین فیلم کار کردم و به دنبال آن هم درگیر راه اندازی موسسه فیلمسازی خودم شدم و همین موجبات دوری از رسانه ملی را رقم زد ولی دقیقا از سال 84 تا همین امروز به دنبال تولید برای تلویزیون بوده‌ام و نشده است. تلویزیون خانه من است و من بچه تلویزیون هستم اما برایم عجیب است که در سیزده سال اخیر چندین طرح مختلف برای کار به شبکه های مختلف داده ام و علیرغم تصویب ابتدایی به بن بست خورده ام! تنها پاسخی که میدهند این است که استعلام شما نیامده است! آیا سیزده سال برای کسب استعلام درباره یک نیروی رشدکرده در تلویزیون کم است؟؟؟
زمانی که اغلب تهیه‌کنندگان بدون پول سازمان قدم از قدم برنمیداشتند من جزو آنهایی بودم که یک ریال از سازمان نگرفتم و برای تمامی تولیدات، اسپانسر وارد کار کردم. الان هم برای کار تلویزیونی ریالی از سازمان نخواهم گرفت و فقط منتظر تأیید استعلام شخص خودم هستم. حیف که استعلام من نمیاید و به ناگاه می‌بینم طرحی با عنوان “مسابقه بزرگ برای خانواده بزرگ” که یک دهه قبل به تلویزیون ارائه کردم خرد میشود و در قالب برنامه‌هایی مختلف به تولید میرسد!!!
من همچنان تلویزیون را دوست دارم و سریالها را پی میگیرم ولی افسوس که اغلب سریالها شبیه هم است! برای رهایی از این شباهت هم که شده باید راحتتر از قبل فضا را باز کرد برای استفاده از ایده های نو.




انتقاد یک فیلمساز از محصولات کودک تلویزیون⇐اینکه هنوز میخواهند با تکیه بر “بکن و نکن” محصول تولید کنند جواب نمیدهد!/خودم در شورای کودک یکی از شبکه ها بودم و می دیدم چه طرحهای خوبی که به خاطر نبود اسپانسر رد میشد!!/نباید اجازه می دادند کار به اینجا برسد که اسپانسر تعیین کننده باشد و به همه چیز جهت دهد!

سینماروزان: کیفیت محصولات کودک تلویزیون در سالهای اخیر بارها با نگاه تحلیلی منتقدان روبرو شده است و کمتر دیده ایم که برای اصلاح مشی تولیدی حرکت محسوسی انجام شود.

فرزاد اژدری کارگردان کودک به تازگی در اظهاراتی برای “جام جم” با اشاره به مشی پیام دهی مستقیم که در محصولات کودک تلویزیون شیوع یافته خواستار تعدیل این مشی شد.

متن اظهارات اژدری را بخوانید:

نه فقط به عنوان فیلمساز کودک بلکه به عنوان پدر به واسطه فرزندانم محصولات کودک و نوجوان تلویزیون به خصوص محصولات کانالهای نهال و پویا را رصد می کنم. درست است که تلاشهایی شده برای جلب مخاطب کودک ولی نیاز وافر داریم به بازنگری در شکل دهی به مضامین آثار. آنچه بیش از حد محصولات کودک را پر کرده نوعی پیام دهی مستقیم به کودکان و نوجوانان است آن هم در شرایطی که کودکان این نسل بسیار باهوشتر از کودکان سابق هستند.

 اینکه هنوز برخی تولیدکنندگان میخواهند با “بکن و نکن” محصول تولید کنند جواب نمیدهد؛ اگر همکاران ما سری به مدارس بزنند می بینند که میزان فرمان برداری این نسل از آموزگاران به شدت پایین آمده است. خودم یک دختر و یک پسر دارم در دو مقطع سنی کودک و نوجوان که برنامه های دارای پیام دهی مستقیم را پس میزنند.

مهم نیست که پیام چه باشد؟ مذهبی باشد یا ملی باشد یا بهداشتی. به عنوان مثال تشویق به دینداری خیلی هم خوب است ولی باید به صورت غیرمستقیم و در قالب داستان های رویاپردازانه ارائه شود. هرچقدر دوز فانتزی سازی و پیام دهی غیرمستقیم برای کودک بالاتر باشد محصول بیشتر و بیشتر مورد توجه قرار میگیرد. به عنوان مثال سریال “بچه مهندس” به یک دلیل مهم مورد توجه قرار گرفت و آن هم اینکه سریال کاملا غیرمستقیم و از طریق داستان پردازی جذاب حرفهایش را میزد.
البته کارگردانان تلویزیون هم مشکلات خودشان را دارند و در کمبودهای محصولات کودک بر آنها حرجی نیست چون اغلب این اسپانسرها هستند که به کار جهت میدهند. من مدت کوتاهی در شورای کودک شبکه دوم بودم و می دیدم چه طرحهای خوبی که به شورا می آمد ولی به خاطر نبود اسپانسر رد میشد و چه طرحهای ضعیفی که به خاطر اسپانسر حتی زیربار اصلاحات هم نمی رفتند.
نباید اجازه می دادند کار به اینجا برسد که اسپانسر تعیین کننده باشد و به همه چیز جهت دهد ولی به هر حال الان در این نقطه ایم و باید جلوی ضرر را حداقل در تولید محصولات آینده کودک بگیریم. باید اسپانسرها را توجیه کرد که با آدمهای کار بلد و در طرح های درجه یک شریک شوند.

خودم چندین طرح کودک در گونه فانتزی-قهرمان پرورانه دارم که اتفاقا عناصر اسلامی-دینی-ایرانی به شدت در آنها پررنگ است ولی به دلیل نبود اسپانسر به جایی نمیرسد؛ بماند که در محصولات کودکی که برای سینما ساختم هم شراکت تلویزیون را ندیدم.

ای کاش هم به اوضاع تولید محصولات کودک در تلویزیون جهت دهند و هم محصولات کودک شاخص سینما را برای پخش در تلویزیون خریداری کنند. هرچقدر هم که برای کودکان کار کنیم باز هم کم است چون خطر جهت دهی محصولات غربی به کودکان پاک طینت به شدت بیشتر از خطر محصولات غربی بزرگسالان است.




انتقادات یک مدیر فرهنگی از اوضاع تلویزیون⇐تب پر کردن آنتن به هر قیمت و با هر چهره غیرموجه، می شود همین آشی که یا شوری اش آزاردهنده است و یا بی نمکی اش!!/کاش به جای این همه لودگی و ترویج فرهنگ مصرف گرایی و به جان هم افتادن مجری و بازیگر و… چند ساعتی فقط برفک میدیم!!

سینماروزان: انتقادات وارده به رسانه ملی در ماههای اخیر به اوج رسیده و کار به جایی رسیده که انتقادات وارده به درگیری یک مجری-مهمان در یکی از شبکه ها به تغییر تیم تولید برنامه منجر شد.

به گزارش سینماروزان محمدهادی ناصری مدیرکل روابط عمومی و امور بین الملل نهاد کتابخانه های عمومی کشور در واکنش به اتفاقات اخیر رسانه ملی یادداشتی نوشته و با زبان طنز خواستار پخش برفک به جای برخی برنامه های فعلی شده است.

متن یادداشت ناصری را بخوانید:

به یاد برفک

نسل امروز نمیدانند برفک یعنی چه؟! نمیدانند چطور گاهی پیه دیدن  چند ساعت برفک را با تن میمالیدیم تا یک کارتون یا برنامه خوب ببینیم. برنامه ای که انتخاب شده بود با دقت و ظرافت های جدی! برفک برای نسل امروز معنی ندارد چون بیست و چهار ساعت شاهد برنامه های رنگارنگ  مختلف جعبه جادویی هستند. برنامه هایی که گاهی آرزو میکنی کاش جایشان برفک میدیدی…

و متاسفانه بعضی اتفاق ها که این روزها شاهدش هستیم جای خالی برفک را بیشتر و بیشتر نشان می دهد. باور کنید این حرف جدی است. اصلا باور کردنش سخت تر از این نیست که بخواهید باور کنید در یک برنامه صبحگاهی برای ادب کردن بخش خبر  به خبر حمله شود و یا شب،  گوینده خبر حالی به مجری برنامه صبحگاهی بدهد و …

یاد دارید که در یک برنامه آموزشی و مهارتی، کارشناس به هنرجو توهین کند ؟ حتی زمانی که برفک ها در صفحه جادو جولان میدادند باز هم از این خبرها نبود.

یا در آخرین اتفاق تلخ، یک مجری لوده و لمپن به یک منتقد باسواد (با همه نقدهایی که ممکن است به او هم باشد)توهین کند؟
اتفاقی که البته به مراتب بدتر و تلختر از قبلی هاست و برفک هم خجالت زده میشود و نمیتواند جای این برنامه را پر کند.

گاهی این اتفاقها را که می بینم آرزو میکنم کاش بجای این همه لودگی و ترویج فرهنگ مصرف گرایی و سبک زندگی غربی و به جان هم افتادن مجری و بازیگر و… چند ساعتی فقط برفک میدیم. کاش برفک دوباره سرو کله اش پیدا میشد اما هر برنامه ای از سیما پخش نمیشد و همه اینها در شرایطی است که قرار بود صداوسیما دانشگاه عمومی باشد.  تب پر کردن آنتن به هر قیمت و با هر چهره غیر موجه در بعضی از شبکه ها، می شود همین آشی که یا شوری اش آزار دهنده است و یا بی نمکی اش …

کاش یکی به بعضی مدیران متعهد و دلسوز و خستگی ناپذیر میگفت: بیایید مردانگی کنید و با گذاشتن چند ساعت برفک در کنداکتور پخش بهره وری این جعبه جادویی را بیشتر کنید!!!

محمدمهدی ناصری
محمدمهدی ناصری



اظهارات یک مجری رسانه ملی که روی آنتن زنده از خجالت عروس یک آقازاده درآمد⇐مردم مدام از ما می‌خواهند که لاکچری‌بازی آقازادگان را نقد کنیم/کل رسانه ملی باید در مبارزه با اشرافی‌گری و ایجاد شفافیت، بسیج شود/تفاخر آقازادگان باعث سرخوردگی جوانان شده!/باید از آقازاده مظاهری پرسید که آیا حاضرند پدرشان به‌جای پول، جان دهند؟/آیا حق کارگر ایرانی این است که بمیرد؟!

سینماروزان: انتشار فایل صوتی از برنامه رادیویی «پارک شهر» که در آن سیدحسین حسینی، مجری برنامه از وضعیت زندگی لاکچری و اظهارات یک دختر فعال در حوزه مدلینگ در فضای اینستاگرام به خشم می‌آید، بازتاب‌های زیادی داشته است.

به گزارش سینماروزان آن دختر الف. حسینی نام دارد که همسر آقازاده یکی از سفرای ایران در اروپا شده است!! دختری که در ظاهر از ساده زیستی میگوید اما تناقضاتی که میان گفته هایش با سبک زندگی لاکچریش وجود دارد با انتقاد مخاطبان مواجه شده و حتی سیدحسین حسینی مجری رادیو هم به صراحت این تناقضات را نقد کرده است.

سیدحسین حسینی در گفتگو با محمدصادق عابدینی در «جوان» درباره اظهاراتش در آن برنامه و رویکرد انتقادی نسبت به تجملگرایی در کشور، توضیحات بیشتری داده است و بر وظیفه اش مبنی بر تقابل با تفاخر آقازادگان تأکید کرده است.

آیا بعد از آن سخنان در برنامه رادیویی، برخوردی از سوی سازمان صداوسیما با شما شده است؟ 
هنوز که صحبتی نشده البته سازمان هم اینگونه نیست که مثلاً شنبه اتفاقی بیفتد و روز یک‌شنبه تذکر بدهد. معمولاً فرایند تذکر، یک بوروکراسی دارد که چند روزی طول می‌کشد. باید این را هم در نظر گرفت که رسانه چقدر می‌تواند سعه‌صدر داشته باشد و مدیران رسانه ملی نیز قطعاً با شرایط جامعه آشنایی دارند.

خیلی از مردم شاید تنها اجرای شما را به واسطه همان فایل صوتی شنیده‌باشند، آیا پیش از این نیز در برنامه به نقد فضای زندگی تجملی و اشرافی‌گری آقازاده‌ها و برخی مسئولان پرداخته بودید؟
من مدت‌ها است که مجری برنامه صبحگاهی «پیک بامدادی» رادیو هستم و از ابتدای راه‌اندازی برنامه «پارک شهر» در رادیو تهران نیز افتخار همکاری با آن برنامه را دارم. باید بگویم رویکرد ما در این برنامه بر اساس یکی از فرمایشات مقام معظم رهبری درباره مبارزه با اشرافی‌گری، مال‌اندوزی و زندگی لاکچری است. ما پیش از این نیز بار‌ها در رادیو تهران و پیک بامدادی درباره مصادیق اشرافی‌گری، گزارش تهیه کرده‌بودیم. اتفاقاً مردم بسیار بیشتر از ما نسبت به این موضوع‌ها حساسند و در شرایط فعلی جامعه و وضعیت اقتصادی کنونی، درخواست‌ها از ما برای پرداختن بیشتر به این موارد زیادتر هم شده است. 

شما می‌توانید مثل خیلی از برنامه‌های دیگر، اول صبح برای مردم جوک بگویید و موسیقی پخش کنید، چرا سراغ چالشی مثل اشرافی‌گری رفتید؟
به نظرم کل رسانه ملی باید در مبارزه با اشرافی‌گری و ایجاد شفافیت، بسیج شود. مقام معظم رهبری می‌فرمایند مبارزه با مفسدان در هر سطحی باید انجام شود، این پیام به آن معنا است که در مبارزه با مفاسد، آدمی فرا قانونی در کشور نداریم و فساد در هر کجا باشد باید با آن برخورد شود. البته منظورم این نیست که حتماً کسانی که در برنامه پیرامون‌شان صحبت شد، حتماً مفسد اقتصادی‌اند!

ولی خب در برنامه صحبت‌های آن خانم پخش شد و بعد شما عصبانی شدید!
اگر دقت کنید خطاب من عروس آقای سفیر نبود و فعل جملاتم را جمع بستم. انتقادم به این بود که چرا به تولید داخلی و کارگر ایرانی توجه نمی‌شود، حق کارگر ایرانی این است که بمیرد؟! در اینجا باید از شهامت محمد بخشایش، تهیه‌کننده برنامه که از بچه‌های ارزشی صداوسیما است، تشکر کنم که گذاشت تا آخر حرف‌هایم را بزنم. ما در چارچوب دستورات سازمانی که منتج‌شده از فرامین رهبری است، فعالیت می‌کنیم و تا جایی که توان داریم باید به نقد فاصله طبقاتی بپردازیم.

گروهی می‌گویند که صداوسیما نباید در موضوع مبارزه با مفاسد وارد مصادیق شود، با این حرف موافقید؟
تا امروز که کلی‌گویی شده چه نتیجه‌ای داشته است؟ اصلاً کلی گفتن نمی‌تواند تأثیری داشته باشد. حتی وقتی به صورت کلی از دولت انتقاد کنیم، خدمات دولت به مردم را نادیده گرفته و در اصل ظلم کرده‌ایم. تا وارد مصادیق نشویم نمی‌توانیم درمان کنیم. شما وقتی مصداق را می‌گویید هم مردم متوجه می‌شوند چه مشکلی هست، هم کسانی که مسئول هستند مطلع می‌شوند و در نهایت اگر مفسدی وجود داشته باشد می‌داند که دیده شده‌است و مثل قبل در امنیت نخواهد‌بود.

انتقاد‌هایی که در برنامه داشته‌اید، منجر به یک نتیجه ملموس نیز شده است؟
در دوره مدیریت آقای سیف در بانک مرکزی، قرار بود نرم‌افزاری برای نظارت بر عملکرد بانکی و تراکنش‌ها به کار برده شود که برنامه‌ای خارجی و متعلق به امریکا بود. ما در پیک بامدادی نسبت به آن اطلاع‌رسانی کردیم. با آنکه گفته می‌شد نرم‌افزار متعلق به بخش خصوصی در امریکا است، ولی هر دیتایی که از ایران خارج شود، حتماً مورد توجه و رصد دولت امریکا قرار می‌گیرد و می‌توانست به امنیت ملی ما ضربه بزند. خوشبختانه با اطلاع‌رسانی ما درباره ماهیت آن نرم‌افزار به کار‌گیری آن منتفی شد.

واقعاً چرا در آن لحظه عصبانی شدید؟
این را باید توضیح دهم که اصولاً از نظر اسلام هم ثروتمند بودن به خودی خود امر نکوهیده‌ای نیست، بلکه همان طور که رهبری نیز تأکید کرده‌اند تولید ثروت به تنهایی یک ارزش است. چون به خاطر آن حتماً چند نفر سر کار می‌روند و اشتغال ایجاد می‌شود، اما مشکل در این است که برخی‌ها به ثروتمند‌بودن تفاخر می‌کنند و می‌گویند مردم ببینید ما در چه وضعی هستیم؟! متأسفانه این فضای تفاخر مدتی هم هست که در اینستاگرام به راه افتاده و به آن دامن زده شده است. طرف عکس از ماشین، ساعت، لباس و مدل مویش می‌گذارد و حتی از مراسم ازدواج و مهمانی‌اش در اینستاگرام «لایو» می‌دهد. این مسئله باعث سرخوردگی خیلی از جوانان کشور می‌شود که از پشت صحنه این لاکچری‌بازی‌ها خبر ندارند وگرنه ما ثروتمندان محترمی نیز داریم که اهل اینطور ادا‌ها نیستند. 

با توجه به این بازتاب‌ها و احتمال توبیخ از سوی سازمان، باز هم به نقد فضای لاکچری بازی آقازاده‌ها ادامه می‌دهید؟
مرحوم گل آقا، این بیت شعر را همیشه در صفحه اول مجله منتشر می‌کرد که «یک دهان دارم دوتا دندان لق / می‌زنم تا زنده هستم حرف حق» همیشه به همکارانم هم می‌گویم تریبونی که امروز دست ما است، امانت است و قرار نیست تا ابد در اختیار ما باشد. باید تا فرصت هست، حرف مردم و حرف انقلاب را بزنیم. در ادامه هم هر جا موضوعی دیدم که باید نقد شود، حتماً خواهم گفت و ریسک آن را به جان می‌خرم.

سوژه بعدی شما چیست؟
ویدئویی منتشر شده که گویا منسوب به آقازاده ط. مظاهری(؟؟) است که در آن می‌گوید آدم‌هایی که رفتند در جنگ جان دادند، کار خاصی نکرده‌اند ما هم به جایش پول داده‌ایم. می‌گوید: «جان متاعیست که هر بی‌سر و پایی دارد!» امیدوارم که این ویدئو متعلق به وی نباشد و حتماً از فرزند آقای مظاهری خواهم پرسید که چنین حرف‌هایی صحت دارد یا نه! و اینکه آیا واقعاً پول با جان آدم یکی است؟ اگر اینطور است حاضرند پدر یا اقوامشان بروند به جای پول، جان بدهند؟!




رسانه اصلاح‌طلب خبر سینماروزان را تأیید کرد⇐ردّپای دو مجری تلویزیون به نامهای «م.م» و «ا.ع» در پرونده تخلفات یک موسسه مالی-اعتباری/«م.م» ۲میلیارد و ۹۰۰میلیون تسهیلات گرفته و «ا.ع» دقیقا ۳میلیارد عایدی داشته!!!

سینماروزان: برگزاری محاکمه متهمان پرونده تخلفات در موسسه مالی-اعتباری ثامن سبب ساز هویدا شدن ارتباطات برخی مجریان تلویزیون با این موسسه شده است؛ روندی که پیشتر هم در سینماروزان درباره آن اطلاع رسانی کردیم.(اینجا را بخوانید)

به تازگی روزنامه اصلاح طلب «شرق» هم با ارائه گزارشی درباره این تخلفات از ردپای دو مجری تلویزیون به نامهای «م.م» و «ا.ع» که هر دو برنامه های گفتگومحور را اجرا میکنند در پرونده تخلفات این موسسه خبر داده است و از تسهیلات میلیاردی دریافت شده توسط این دو خبر داده است.

«شرق» نوشته است: موارد تخلف پرونده مالی ثامن‌الحجج موردهای عجیبی نیز دارد؛ هزینه‌های ‌میلیاردی به نام تبلیغات برای دو مجری تلویزیون. در تاریخ 14/12/91 و 4/7/92، مؤسسه ثامن‌الحجج دو مبلغ 180 میلیون‌تومانی و 400 میلیون‌تومانی را به حساب «م.م» مجری یک برنامه تلویزیونی واریز می‌کند و عنوانی که روبه‌روی این اعداد در توضیح دلیل وجه ذکر شده، یک کلمه است؛ هدیه. اما رقم هدیه‌ای که آقای «م.م» به‌عنوان هدیه دریافت کرده، در مقابل تسهیلات دریافتی او از ثامن‌الحجج تقریبا ناچیز است. «م.م» از مؤسسه ثامن‌الحجج یک وام دومیلیارد‌و 900 میلیون‌تومانی دریافت کرده که تنها 800 میلیون تومان آن را بازگردانده است که البته این رقم بازگشتی را از هدیه دریافتی (580 میلیون تومان) کم کنیم، به عدد 220 میلیون تومان می‌رسیم که در واقع از جیب «م.م» خرج شده و درمقابل دومیلیارد‌و 780 میلیون تومان را در حساب خود نگه داشته است.

این رسانه ادامه داده است: ثامن‌الحجج به مجری معروف دیگر تلویزیون «ا.ع» هم بی‌توجه نبوده و به حساب او هم سه میلیارد تومان در قالب هزینه تبلیغات واریز کرده است.




باز شدن پای یک مجری اشک‌آور(!) به پرونده فساد در یک موسسه مالی-اعتباری!!!؟؟

سینماروزان: اوایل پاییز 94 بود که نارضایتی های سپرده گزاران در یک موسسه مالی-اعتباری از عدم پرداخت وجه درخواستی آنان آغاز شد و سرانجام با بالا رفتن حجم اعتراضات این موسسه با دستور قضایی منحل اعلام شد!!

همین چند روز قبل بود که خبری مبنی بر متواری شدن یکی از متهمان اصلی پرونده این موسسه منتشر شد و حالا نیز خبر رسیده پای یک مجری اشک‌آور به این پرونده باز شده و او برای توضیحات درباره همکاری با این موسسه احضار شده است.

این مجری اشک‌آور که ژستهای مظلوم‌نمایانه‌اش در حمایت از بیچارگان مدام جلوی چشمانمان رژه می‌رود، چند سال قبل به واسطه اسپانسری این موسسه بر برنامه‌اش تلاشهای بسیاری را انجام داد برای مطرح نمودن نام این موسسه مالی-اعتباری و گویا یک اختلاف حساب چندمیلیاردی در ورودیه مالی اسپانسر به برنامه بوده که برایش دردسرساز شده است.

مجری اشک‌آور مذکور مدتی بعد از اسپانسرینگ آن موسسه، با سرمایه ای که مشخص نشد متعلق به کیست به عنوان سرمایه گزار و بعدتر تهیه کننده در پروژه ای سیاه‌نمایانه که «ماکیان مُرده» در آن جای ویژه‌ای داشتند حاضر شد!! عجبا که کارگردانی این پروژه را هم یک مجری سابقا علاقمند به ژستهای ارزشی و اخیرا شبه‌روشنفکر برعهده داشت.

باید منتظر ماند و دید فرجام کار ارتباط میان مجری اشک‌آور و این موسسه مالی-اعتباری به کجا خواهد رسید؟ و آیا با پیگیریها سرمایه گزاری پروژه سینمایی مذکور هم خدشه دار خواهد شد؟




دم کیروش گرم اما این آبستنی، زایمان میخواهد!

سینماروزان: قبل از بازی رادیو میگوید: برد ایران برابر پرتقال، با حقیقت فوتبال ایران همخوانی ندارد!! حین بازی گزارشگر میگوید: نکند بیش از 3 -4 گل بخوریم!! بعد از بازی، عادل میگوید: مطمئنم مردم هم از این تساوی راضین!!

حقیقت اما کجاست؟ واقعیت فوتبال ما چیست؟ یک آبستنی چند دهه ای که فقط و فقط دردزاست و به تولد نمیرسد! نسل نو زایش میخواهد! نسل جوان و نوجوان خسته شده اند از اینکه مدام به گوشش خوانده اند همین که با حداقل گل باخته ایم یا به یک تساوی دقیقه نودی رضایت داده ایم کافیست!

نه! این کافی نیست!

صدای بوق ممتد خودروها حتی بعد از حذف از جام جهانی را بشنوید! این رضایت نیست! نوعی کلافگیست از تسلسلی که دچارش شده ایم! تسلسلی که حتی بظاهر انتلکت ترین مجری ورزشی اش هم آن را نادیده میگیرد مبادا موقعیت خودش یا کاسبی «ستاره چیز مربع» را متزلزل کند.

این آبستنی، زایمان میخواهد! کمک کنید پیش از آن که سقط شود به تولد برسد…




زمین، کج بود؟؟⇐توجیه مازیار میری در شکست سریال نوروزی «هیأت مدیره»: زمان پخش خوبی نداشت!!

سینماروزان: سریال نوروزی «هیأت مدیره» به سبب ریتم کشدار و عقب‌افتادگی داستانی نتوانست جلب توجه کند و برای همین هرچند در ابتدا بنا بود 100قسمتی شود اما فعلا نیمه‌کاره مانده. پیش‌بینی درباره سرنوشت این سریال با توجه به کارنامه سینمایی سالهای اخیر کارگردانش چندان دشوار نبود و هرچند در همان آغاز محول کردن کارگردانی «هیأت مدیره» به مازیار میری در این باره هشدار داده شد اما کسی هشدارها را جدی نگرفت تا شکست در پخش رخ دهد.

آرزو به دل مخاطبان مانده که وقتی کیفیت پایین محصولی باعث انتقادات نسبت به آن میشود عوامل اصلی سریال به صراحت کیفیت کاری خود را نقد کرده و از ضعفهای محصول خود بگویند.

مازیار میری کارگردانی «هیأت مدیره» نیز به جای قبول ضعفهای مشهود کار، زمان پخش سریال را عامل عدم اقبال دانسته بدون آن که حواسش باشد چه در سینما و چه در تلویزیون، نوروز یکی از بهترین مواعید برای پخش محصولات است.

مازیار میری که آخر هم مشخص نشد با کدام عقبه آکادمیک مدیر بخش «دارالفنون» محفل 8میلیاردی جهانی فجر شده در توجیه عدم اقبال مخاطبان به «هیأت مدیره» به خبرگزاری «مهر» گفت: این سریال در ایام نوروز زمان پخش خوبی نداشت و از روزهای ۱۵ و حتی ۲۰ فروردین به بعد مردم خیلی بیشتر آن را دیدند و من بازخوردها را دریافت کردم.

این کارگردان ادامه داد: سریال های «پایتخت» و «دیوار به دیوار» پیش از این پخش شده بودند و مردم آنها را می شناختند و از طرف دیگر شبکه پنج محدودتر دیده می شود. با این حال با توجه به اینکه بازیگران ما در نظرسنجی سریال های نوروزی از طرف مردم دیده شدند و رتبه آوردند یعنی سریال مخاطب هم داشته است. به دلیل همین بازخوردها بود که مدیران تلویزیون می‌خواهند سریال در ۱۰۰ قسمت ساخته شود و من امیدوارم هرکسی می خواهد ادامه آن را بسازد به خوبی آن را به پایان برساند.

جالب است که مازیار میری از علاقه مدیران تلویزیون برای تولید ادامه سریال و بی‌میلی خود به این کار گفته و بیان داشت:  من فعلا خیلی خسته هستم و به هزاران دلیل علاقمند نیستم که ادامه کار را بسازم. البته همچنان جلسات و مذاکراتی داریم ولی من خسته تر و دلخورتر از این هستم که بخواهم ادامه سریال را بسازم.




یک مبارز سرشناس انقلابی با گلایه از رسانه ملی بیان کرد⇐چرا در اغلب آثار، ساواکی‌ها احمق جلوه داده می‌شوند؟/برایم فیلمنامه‌ای نوشته‌اند که در بخشی از آن بخاطر تیر خوردن یک دختر، غش می‌کنم و در بخشی دیگر زن بازجو عاشقم می‌شود!!!/مدیران تلویزیون را تهدید کردم که اگر این فیلمنامه را تولید کنند از آنها شکایت خواهم کرد

سینماروزان: عزت الله شاهی یا عزت الله مطهری از جمله مبارزان انقلابی بوده که سالها در رژیم پهلوی در زندان به سر می برد و بعد از وقوع انقلاب اسلامی خاطرات مبارزاتی خودش را در کتاب «خاطرات عزتشاهی» منتشر نمود؛ کتابی که بارها صحبتهایی برای اقتباس تلویزیونی از آن مطرح شد اما هیچ گاه رنگ واقعیت به خود نگرفت.

به گزارش سینماروزان عزت الله مطهری به تازگی در آیین رونمایی از نشان گرامیداشت چهلمین سال پیروزی انقلاب با اشاره به مخالفتهایی که با ساخت سریالش داشته با انتقاد از رسانه ملی بیان داشت:  بارها شبکه‌های مختلف تلویزیونی از من خواستند با موافقت بنده، سریال مرتبط با خاطراتم را تولید کنند. من هم در جواب‌شان عرض کردم؛ من هیچ خواسته مادی و معنوی برای تولید این سریال‌ها نمی‌خواهم و حتی می‌توانید به اسم فرد دیگری این سریال را تولید و پخش کنید اما اگر بناست به نام بنده و خاطراتم منتشر شود، چند خواسته دارم. نخست اینکه واقعیت‌ها بازنمایی شود. من شخصا در طول مدت فعالیت‌های مبارزاتی‌ام راضی به حضور خانم‌ها در مبارزه‌های مسلحانه و خانه‌های تیمی نبودم؛ چه به لحاظ فسادی که مترتب می‌شد و چه از نظر شکنجه‌هایی که ساواک علیه خانم‌ها صورت می‌داد. به همین دلیل، من در طول مبارزات ارتباط چندانی با خانم‌ها نداشتم و عقیده دارم برای بیان واقعیت، این مسائل دستاویز بهانه‌های هنری- ماجراهای عشق و عاشقی- نشود.

وی شرط دوم خود را پیام‌دار بودن سریال عنوان کرد و اظهار داشت: من معتقد بودم که باید سریال یک پیام داشته باشد و مثل فیلم‌های تاریخی کنونی نباشد که برای سرگرمی تولید می‌کنند و از اعتبار تاریخی خارج است. در بسیاری از این آثار آدم بیشتر به ساواک می‌خندد تا بتواند فهم درستی از آنها به‌دست بیاورد. ساواکی‌ها تا حد زیادی احمق جلوه داده می‌شوند و بهانه سرگرمی موجب شده است تاریخ به درستی روایت نشود.

عزت‌الله مطهری شرط سوم خود را خواندن فیلمنامه عنوان کرد و بیان داشت: من از آنها خواستم که فیلمنامه را قبل از تولید مطالعه کنم و چون صلاحیت هنری لازم را در خودم نمی‌دیدم، معتقد بودم که مرتضی سرهنگی این کار را انجام دهند.

وی با بیان اینکه پس از خواندن 8-7 قسمت از فیلمنامه تعجب کرده است، اظهار داشت: من دیدم در فیلمنامه از تنها چیزی که حرف زده نمی‌شود، انقلاب است. در بخشی از فیلم من در پارک با دخترها ارتباط داشتم، همراه آنها کتاب می‌خواندم و به دختری علاقه‌مند شده بودم که با تیر خوردنش من نیز غش می‌کنم. یا در جایی دیگر به خاطر غذای زندانی‌ها با پلیس زندان درگیر شده‌ام  و همچنین زن بازجوی من به من علاقه‌مند شده است و…

وی با بیان اینکه با تولید چنین اثری که دروغین بوده و خلاف واقعیت است مخالفت کرده، گفت: مدیر شبکه گفته بود اصلا به چه کسی ربط دارد که ما می‌خواهیم سریال درست کنیم. من نیز در جواب گفته بودم که من هم‌اکنون زنده‌ام و اگر بخواهید چنین اثری را درباره من تولید کنید بی‌شک شکایت می‌کنم و در رسانه‌ها اعلام خواهم کرد که این اثر ربطی به بنده ندارد. آنها با این بهانه  که میلیون‌ها تومان خرج پیش‌تولید این کار شده است اصرار داشتند این اثر تولید شود و دلیل این تغییرات را خارج کردن خاطرات من از زمختی و خشکی عنوان می‌کردند، حال آنکه من حتی نمی‌خواستم کتاب خاطراتم را بنویسم تا اینکه دیدم برخی به دروغ از خود قهرمان‌هایی ساخته بودند که پرونده‌ها و تاریخ خلاف آن را بیان می‌کرد. بعد از واکنش‌های بنده نیز برخی کتاب‌های پر از غلو خود را از بازار جمع کرده و نسخه جدیدی را نگاشتند.




تحلیل شگرف(!) بازیگر یک سریال روتین نوروزی⇐سریالهای چندفصلی، شبکه‌های ماهواره‌ای را نابود خواهند کرد!/مردم فهمیده‌اند در سریالهای ماهواره‌ای چیزی عایدشان نمی‌شود!

سینماروزان: درحالی که نوروز امسال هم به مانند کل سال، تلویزیون و مجموعه هایش نتوانستند توجه قاطبه مخاطبان را موجب شوند و در این بین حواشی پیرامون برخی سریالها بود که کیفیت پایین آنها را تحت الشعاع قرار داد بازیگر یکی از همین سریالها تحلیل شگرفی را درباره بی علاقگی مخاطبان به محصولات ماهواره ای و افزایش علاقه به محصولات تلویزیون بیان کرده است.

حسن زارعی که بعد از دو دهه وقفه نوروز سال گذشته با سریال «دیوار به دیوار» به تلویزیون بازگشت و نوروز امسال هم فصل دوم این سریال را روی آنتن داشت گویا چنان از این دعوت به کار دوباره خوشحال بوده که چندفصلی شدن سریالهای را عاملی برای نابودی شبکه های ماهواره ای دانسته است.

حسن زارعی با اشاره به ویژگیهای مثبت چندفصلی شدن سریالهای تلویزیونی به «میزان» گفت: برای این که چند فصلی شدن در سریال سازی بیشتر باب شود و ادامه پیدا کند سازمان صدا و سیما می تواند نقش مهمی ایفا کند. مردم نشان داده اند که سریالهای چندفصلی با کیفیت خوب شبکه های ماهواره ای را نابود خواهند کرد. صدا و سیما می تواند هم تولید کننده و هم نظر جامعه را در کنار هم مدیریت کند.

زارعی در ادامه تحلیل خود درباره بی علاقگی مخاطبان به ماهواره بیان داشت: آثاری که با زندگی مردم گره خورده اند و روایت زندگی مردم هستند در دل مخاطب جا باز کرده اند، مخاطبان نیز می دانند و فهمیده اند که در سریال های ماهواره ای چیزی عایدشان نمی شود و دوست دارند پای تلویزیون ملی و سریال های خود بنشینند. مدیران نیز با اشراف بر این مسئله و ایجاد شرایط می توانند به این مسیر کمک کنند.