1

آغاز پیش‌فروش بلیتهای “فروشنده”/تحقق رسمی اکران در سینماهای حوزه هنری

سینماژورنال: در حالی که بناست از چهارشنبه دهم شهریورماه “فروشنده” اصغر فرهادی در گروه آزاد روی پرده برود پیش فروش اینترنتی بلیتهای این اثر  آغاز شد.

به گزارش سینماژورنال پیش فروش بلیتها با پردیس کوروش آغاز شده و با یک فاصله زمانی کوتاه پردیس آزادی هم به فهرست سینماهای پیش فروش پیوست؛ این یعنی تحقق عملی اکران “فروشنده” در سینماهای حوزه هنری!

حالا باید تا چهارشنبه منتظر ماند و دید “فروشنده” به طور عملی هم در سینماهای حوزه اکران خواهد شد.

“فروشنده” که از حضور ترانه علیدوستی و شهاب حسینی در نقشهای اصلی سود می برد داستان تعرض به یک زن در خانه اش و عواقب برآمده از این تعرض را به تصویر می کشد.

“فروشنده” بناست با پخش فیلمیران در 35 سینما و از جمله سینماهای حوزه هنری روی پرده برود.

 




اکران “فروشنده” در ۳۵ سینما و از جمله سینماهای حوزه هنری و به‌ویژه سینما آزادی

سینماژورنال: در حالی که همچنان برخی رسانه های اصولگرا به دلیل مضمون حساسیت‌برانگیز فیلم، مخالف اکران “فروشنده” اصغر فرهادی در سینماهای حوزه هنری هستند اما پخش کننده فیلم بار دیگر بر اکران فیلم در سینماهای حوزه تأکید کرد.

به گزارش سینماژورنال علی سرتیپی مدیر شرکت پخش فیلمیران یک هفته پیش از شروع نمایش «فروشنده» ساخته اصغر فرهادی از اکران این فیلم در 35 سالن سینما خبر داد.

علی سرتیپی مدیر شرکت پخش فیلمیران درباره اکران این فیلم در شهرستان‌ها و تهران به “خبرآنلاین” گفت: نمایش عمومی «فروشنده» با 20 سالن سینما در تهران و 15 سالن در شهرستان‌ها شروع می‌شود و بعد از یک هفته، به تعداد سالن‌های این فیلم افزوده خواهد شد.

تازه‌ترین ساخته فرهادی یک هفته دیگر چهارشنبه دهم شهریورماه روی پرده سینما خواهد رفت.

سرتیپی همچنین تاکید کرد: شرایط نمایش فیلم در سینماهای حوزه هنری فراهم شده است و «فروشنده» سینمای آزادی را هم برای اکران در اختیار خواهد داشت.

هرچند «فروشنده» در گروه آزاد روی پرده می رود اما به هر حال حضور پخش کننده ای به نام فیلمیران، شرایط تخصیص تعداد بالای سینما و سالن به فیلم را به خصوص در پردیسهایی همچون کوروش که مدیریت آن هم برعهده علی سرتیپی است، فراهم خواهد کرد.




ادعاي يک رسانه اصولگرا⇐اساسنامه حوزه هنري اجازه اکران “فروشنده” را نمي‌دهد/اين فيلم غيرت و تعصب را معادل رفتارهاي تروريستي دانسته!!!

سينماژورنال: ماجراي اکران “فروشنده” در سينماهاي حوزه هنري مسأله اي نيست که به مذاق رسانه هاي اصولگرا خوش آيد.

به گزارش سينماژورنال در شرايطي که به واسطه راه اندازي پرديسهاي مختلف در شهر اثرگذاري سينماهاي اغلب فرسوده حوزه هنري از بين رفته است اما رسانه هاي اصولگرا همچنان علاقه اي ندارند به اينکه حوزه هنري “فروشنده” را اکران کند.

روز گذشته واکنش روزنامه اصولگراي جوان به اين مساله را ديديد(اينجا را بخوانيد) و امروز هم روزنامه اصولگراي “وطن امروز” در يادداشتي با طرح اين ادعا که اساسنامه حوزه هنري اجازه اکران “فروشنده” را نمي دهد با استناد به سخنان اصغر فرهادي در نشست رسانه اي فيلمش در جشنواره کن اين شائبه را مطرح کرده که “فروشنده” غيرت و تعصب مردان نسبت به ناموش خويش را معادل رفتارهاي تروريستي دانسته است.

متن يادداشت “وطن امروز” را بخوانيد:

موافق شباهت غيرت با تروريسم هستيد؟

چند روز پيش از اکران «فروشنده» و در حالي که نقد و نظرها و بحث‌ها پيرامون آخرين ساخته اصغر فرهادي به صورت جدي در رسانه‌ها مطرح شده است، گمانه‌هايي مبني بر قطعي شدن اکران اين فيلم در سالن‌هاي حوزه هنري مطرح شده است. موضوعي قابل تامل که سوال‌هايي جدي‌ را متوجه حوزه هنري و سازمان تبليغات مي‌کند.
فارغ از همه مناسبات و مواجهه‌هايي که ميان منتقدان و فرهادي وجود دارد و فارغ از همه نقدهايي که اين روزها منتقدان نسبت به محتواي فيلم تازه او منتشر کرده‌اند، توضيح و تشريحي که خود فرهادي و بازيگران نقش‌هاي اصلي اين فيلم بويژه ترانه عليدوستي درباره فيلم ارائه مي‌دهند، قابل تامل است.

اصغر فرهادي در کنفرانس مطبوعاتي فيلم، در کن درباره خشونت شخصيت اصلي فيلم پس از مساله آزار همسرش مي‌گويد: يک خشونتي است که حاصل يک عصبانيت است ولي يک زماني خشونتي داريم که برايش دليل داريم و براي اين دليل هم ايمان داريم که حاصلش مي‌شود همان رفتارهاي تروريستي که در دنيا وجود دارد و آنها بر اين خشونت باور دارند. شخصيت اصلي فيلم در کل فيلم در حال دليل جمع کردن براي اعمال خشونت است.

نقطه نظر خاص “فروشنده” فرهادي
در واقع “فروشنده” فرهادي خشونتي را که در عرف از آن به «غيرت» نيز تعبير مي‌شود با رفتارهاي تروريستي مشابهت مي‌دهد. اين نقطه‌نظر فرهادي آنقدر سوال‌برانگيز است که ترانه عليدوستي بازيگر نقش «رعنا» – که در فيلم مورد آزار و اذيت روحي قرار گرفته است و در حمام به او حمله شده- در همان کنفرانس خبري اظهار مي‌کند نظر فرهادي را نمي‌پذيرد. ترانه عليدوستي مي‌گويد: موضوع آبرو، حيا و غيرت در اين فيلم مطرح مي‌شود و من برخلاف نظر آقاي فرهادي فکر مي‌کنم يک مرد غربي هم در مواجهه با اين موضوع چنين برخوردي را انجام مي‌داد. مساله درباره تعرض به حريم شخصي يک زن است و اين مساله در همه جاي دنيا وجود دارد و هميشه قرباني خجالت مي‌کشد درباره اتفاقي که برايش اتفاق افتاده حرف بزند. اينکه مردي ادعا مي‌کند روشنفکر و هنرمند است ولي نمي‌تواند از کنار اين مساله عبور کند، گره اصلي اين داستان بود.

اين مرد بالاخره نتوانست از اين ورطه نجات پيدا کند و بين قرباني شدن زن و تجاوز به قلمروي مردانه‌اش تفکيک قائل شود. صحبت‌هاي عليدوستي در واقع تاييد اين گزاره است که فرهادي «غيرت» را در فروشنده به چالش کشيده است  و اگرچه غيرت در عرف بيشتر جوامع فارغ از نگاه سنتي، در حال گذار به مدرنيته و حتي مدرن به عنوان خشونتي مقدس، محترم شمرده مي‌شود، او آن را با رفتار تروريست‌ها مشابهت مي‌دهد.  گزاره‌هاي بالا صرفا بخشي از نظرات خود عوامل “فروشنده” درباره اين فيلم است که از محتوا و فضاي فيلم حکايت مي‌کند و فارغ از نقدهاي نگارنده يا ديگران به فيلم، طرح شده است.

اگرچه صحبت‌هاي عليدوستي و فرهادي به نوعي تاييد گزاره‌هاي مطرح‌شده از  سوي منتقدان نيز هست. آنجا که يکي از منتقدان در نقدي که با تيتر «قيصرکشي در فروشنده» منتشر مي‌کند، به موضوع «غيرت» در فيلم اشاره کرده و مي‌نويسد: اگر 40-30 سال قبل قهرمان سينماي ايران «قيصر» و «صادق کرده» بودند که براي ناموس‌شان 3 برادر آب‌‌منگل را مي‌کشتند يا ? راننده کاميون را براي لکه‌دار کردن عصمت همسرشان به مسلخ مي‌بردند، امروز فرهادي نسخه ديگري پيچيده است و مي‌گويد از اين فضاي سنتي بايد به فضاي مدرن عبور کرد، ديگر زمان انتقام و خشم نيست، حالا دوره بخشش و فراموشي است، فرهادي به وضوح قيصرکشي مي‌کند و از تقوايي و کيميايي عبور مي‌کند و حرف تازه‌اي دارد، غيرت براي دوران سنت بود، در دوران مدرن اين چيزها مايه دردسر است».

اساسنامه حوزه هنري چه مي گويد؟

با اين همه اين روزها که خبرهايي از اکران «فروشنده» در سينماهاي حوزه هنري در برخي رسانه‌ها مطرح شده است، سوال‌هايي را درباره وظايف، اهداف و کارويژه‌هاي اين نهاد حاکميتي به وجود آورده است. سوال‌هايي که با توجه به اساسنامه حوزه هنري قابل استناد و تامل است. در بخش‌ها و بندهاي متعددي از اهداف و وظايف حوزه هنري مندرج در اساسنامه اين نهاد، به اصول و مواردي اشاره شده است که نمي‌تواند دست حوزه را براي رفتارهاي غيرقابل توجيه- مانند نمايش فيلمي که «غيرت» را به چالش مي‌کشد- باز بگذارد. در بندهاي يک تا 6 اهداف حوزه هنري در اساسنامه نسبت به رشد هنر مبتني بر معرفت اسلامي و متعهد به انقلاب، ترويج فضائل اخلاقي، هنر و ادبيات انقلاب اسلامي، راه‌هاي اصولي مقابله با جريان‌هاي هنري معارض و معرفي الگوي ادبي و هنري تاکيد شده است که اکران فيلمي با محتوايي که به اعتقاد خود کارگردان و- نه منتقدان- خشونت مقدس مرد يا همان غيرت را با رفتار گروه‌هاي تروريستي مشابهت مي‌دهد، نمي‌تواند با اين مباني و اساسنامه توجيه‌پذير باشد.

استثناء قائل شدن براي “فروشنده”؟
از طرفي در بندهاي مربوط به وظايف حوزه هنري نيز گسترش هنر اسلامي و الگوآفريني ادبي و هنري تاکيد شده است. مشخصا مسؤولان حوزه نيز خود خواهند پذيرفت که ترويج نگاهي اباحه‌گرايانه به مساله خانواده، ناموس و غيرت نمي‌تواند در راستاي اين وظايف قابل توجيه و پذيرفته شده باشد. مساله ديگري که اکران فيلم‌هايي مشابه را توجيه‌ناپذير خواهد کرد، استثنا قائل شدن براي فيلمي خاص است. بناي حوزه هنري چه در دولت پيشين و چه در دولت فعلي بر پخش و اکران فيلم‌هايي با محتوايي که در مغايرت با موارد طرح‌شده در اساسنامه است، نبوده است. وراي اين مسائل حق طبيعي حوزه هنري است براي سالن‌هايي که اتفاقا در سال‌هاي متمادي از نهادهاي انقلابي در اختيار حوزه قرار گرفته است خود تعيين کننده باشد و از فضاسازي‌هاي ژورناليستي نهراسد و براساس اهداف خود عمل کند.

فشارها بر حوزه هنري زياد است
به عبارت ديگر چنانچه نمي‌توان به بخش خصوص سينماداراني که تا ماه‌ها يک فيلم کم‌مخاطب را روي پرده نگه مي‌دارند يا فيلم انقلابي را خيلي زود از پرده پايين مي‌کشند، معترض شد، به طريق اولي اين حق براي حوزه هنري به عنوان يک نهاد حاکميتي محفوظ است که اولويت سالن‌هاي خود را خود تعيين کند. نکته ديگر آنکه در شرايطي که وزارت ارشاد و ارگان‌هاي دولتي در عمل به وظايف خود کاهلي مي‌کنند، نمي‌توان از حوزه هنري نيز اين کاهلي و سستي در مسائل فرهنگي را پذيرفت.

اما فشارها بر حوزه هنري زياد است. گروهي که طرفدار «اصغر فرهادي به هر قيمتي» هستند، بي‌آنکه فيلم را ديده باشند، به حوزه هنري براي اکران اين فيلم فشار مي‌آورند و با رويکردهايي تحقير شده مانند « ما که باشيم که درباره فيلم فرهادي حرف بزنيم» تقدسي ايجاد مي‌کنند که ماحصل آن اکران آخرين ساخته او را به صورت گسترده محقق کند.




شفاف‌سازی مجری طرح “کاناپه” عیاری درباره روند انتخاب بازیگران این فیلم

سینماژورنال: در روزهای گذشته اخباری در برخی رسانه‌ها منتشر شد مبنی بر آن که کیانوش عیاری برای تولید “کاناپه” با بازیگرانی نظیر شهاب حسینی، ابوالفضل پورعرب و جهانگیر الماسی به توافق نهایی رسیده است.

به گزارش سینماژورنال شاهرخ دستورتبار مجری طرح “کاناپه” در گفتگو با سینماژورنال با تکذیب این خبر بیان کرد: هنوز با هیچ بازیگری قرارداد رسمی امضاء نشده است.

دستورتبار که در تولید “خانه پدری” هم به عنوان مجری طرح در کنار عیاری بود با اشاره به اینکه عیاری در ماههای گذشته با بازیگران مختلفی نظیر مهدی هاشمی، شهاب حسینی و ترانه علیدوستی برای حضور در “کاناپه” مذاکره داشته است اظهار داشت: گفتگوهای اولیه با برخی بازیگران انجام شده و علیرغم حصول توافقات اما قراردادی با هیچ بازیگری منعقد نشده است.

درامی با یک کاناپه در محوریت ماجراها

به گزارش سینماژورنال “کاناپه” در کنار “چاله چوله” یکی از دو طرح سینمایی عیاری است که بعد از “خانه پدری” در دستور کار قرار گرفته بود. در این بین تولید “چاله چوله” به نتیجه نرسید اما عیاری قصد دارد “کاناپه” را تولید کند.

کاناپه” درامی است که شخصیت اصلی آن یک کاناپه است!!! کاناپه ای که روزی از روزها از خانه خانواده ای نسبتا مرفه بیرون می‌آید و به جرم مستعمل بودن کنار خیابان گذاشته می‌شود. در این بین خانواده ای که وضعیت اقتصادی چندان مناسبی ندارند کاناپه را به خانه خود برده و بعد از نظافت از آن استفاده می کنند.

اما این تازه ابتدای ماجراست چراکه آشنایی دختر و پسری از این دو خانواده و خواستگاری پسر از دختر در حضور همان کاناپه است(!) که اتفاقاتی عجیب و غریب را شکل می‌دهد؛ اتفاقاتی که در عین کمدی بودن بار تراژیک هم دارند…

شاهرخ دستورتبار
شاهرخ دستورتبار



خاطره هولناک نویسنده “شهرزاد” از فرودگاه فرانکفورت+عکس

سینماژورنال: نغمه ثمینی که در ماههای اخیر به خاطر نگارش “شهرزاد” نامش سر زبانها افتاد اخیرا یکی از نمایشنامه هایش با عنوان “نگاهمان میکنند” را در عمارت مسعودیه روی صحنه می بیند.

به گزارش سینماژورنال این نمایشنامه توسط محمدرضا اصلی کارگردانی شده و مضمون آن درباره کنترل بودن و زیرنظر بودن آدمیان است.

ثمینی همین مضمون را بهانه ای کرده تا در گفتگو با “شرق” از تجربیات شخصی خود درباره زیرنظر بودن بگوید و در این بین اشاره‌ای کرده به خاطره تلخی که از فرودگاه فرانکفورت دارد؛ خاطره ای که برایش شرایط هولناکی رقم زده است.

در غرب هم گاهی احساس می کنم زیر نگاهم

نغمه ثمینی می گوید: حس نبود امنیت و زیر نگاه‌بودن موضوعی فراگیر و همه‌جایی است و جغرافیا نمی‌شناسد؛ منتها در کشورهای مختلف این حس کم و زیاد می‌شود. در غرب هم گاهی‌وقت‌ها شدیدا حس می‌کنم که یک‌جورهایی زیر نگاهم. اگرچه که اگر بخواهم صادق باشم باید بگویم اینجا، خیلی بیشتر زندگی‌ام با این حس پیوند خورده است.

شرایط هولناک در سفر هلند

وی ادامه می دهد: برای من به‌عنوان کسی که از خاورمیانه به غرب سفر می‌کند، همواره این حس هولناکِ زیرِ نگاه‌بودن وجود دارد و در آن جغرافیا بالقوه می‌توانم یک متهم باشم. در سفری که اخیرا به هلند داشتم، بین راه در فرودگاه فرانکفورت به من گفتند که اثر چهار انگشت تو با اثر انگشتی که سفارت فرستاده، نمی‌خواند و باید پلیس به این موضوع رسیدگی کند. شرایطی هولناک بود چون حتی به انگشت‌های دستت هم شک می‌کنی و فکر می‌کنی آن چهار اثر انگشتی که ناخوانا بوده، پس انگشتان کیست؟!

نهایتا به پلیس گفتم…

این نویسنده می افزاید: سیستم‌های امنیتی در سراسر دنیا به این شکل است که اگر در دامشان بیفتی، چنان مثل گناهکار با تو رفتار می‌کنند که به خودت شک می‌کنی! نهایتا به پلیس گفتم شما فکر می‌کنید من چهارتا انگشتم را عوض کرده‌ام؟ یا شش‌تا انگشت به خودم وصله زده‌ام؟ نهایتا ماجرا با مذاکره حل شد و گذاشتند که من به سفرم ادامه بدهم.

چقدر زیر نگاه بودن سخت است

ثمینی خاطرنشان می سازد: بعد از این اتفاق فکر کردم که چقدر روزبه‌روز این زیر نگاه‌بودن برای ما سخت و تلخ و تلخ‌تر می‌شود. در ایران به‌تازگی و در غرب، از مدت‌ها پیش دوربین‌های مداربسته همه‌جا ما را زیرنظر دارند. جز زیرنظرگرفته‌شدن توسط این دوربین‌ها، ما می‌دانیم تمام چیزهایی که در کامپیوتر یا موبایلمان ذخیره می‌کنیم در جای عجیبی به نام آی‌کلود ذخیره می‌شود که دقیقا نمی‌دانیم کجاست و آیا ممکن است روزی دیگران هم به آن دسترسی داشته باشند؟ اگر روزی آی‌کلود ترکید و همه اطلاعات ما پخش شد، چه می‌شود؟ یا حس اینکه وقتی داری با تلفن حرف می‌زنی یک نفر دیگر هم ممکن است صدای تو را بشنود ترسناک است.

نغمه ثمینی
نغمه ثمینی



پرسش بازیگر زن “تایتانیک” بعد از دیدن اشکهای ترانه عليدوستي هنگام اهداي جايزه شهاب حسيني+عکس

سینماژورنال: دریافت جایزه بهترین بازیگری جشنواره کن از سوی شهاب حسینی اشک شوق را بر چشمان همبازی او در “فروشنده” یعنی ترانه علیدوستی که در “شهرزاد” هم با یکدیگر همبازی بودند نشاند.

به گزارش سینماژورنال این اشک شوق و آن جایزه بازیگری سبب ساز آن شده که در صفحه اجتماعی منسوب به کیت وینسلت بازیگر زن فیلم جاودانه “تایتانیک”  جیمز کامرون پرسشی جالب طرح شود.

صفحه منسوب به وینسلت با قرار دادن تصویری چهار بخشی که در بالای آن خودش به هنگام اسکار گرفتن لئوناردو دی کاپریو دیده می شود و در پایین ترانه علیدوستی در هنگام جایزه گرفتن شهاب حسینی این پرسش را طرح کرده است که “آیا این دوست‌داشتنی نیست؟

این پرسش سبب شده است تعداد زیادی از کاربران ایرانی به این صفحه هجوم آورده و هم لایک بزنند و هم به نوبه خود پاسخی دهند بر پرسش وی.

متن اجتماعی صفحه منسوب به کیت وینسلت
متن اجتماعی صفحه منسوب به کیت وینسلت



فصل دوم “شهرزاد” چه زمانی کلید خواهد خورد؟

سینماژورنال: محمد امامي، تهيه‌كننده سريال پرمخاطب «شهرزاد» گفت: از عوامل موفقيت اين سريال مي‌توان در درجه اول به فيلمنامه اين سريال اشاره كرد كه بارها نگارش و بازنويسي شده بود. ما روي ذائقه مخاطب مطالعه كرديم و به يك استاندارد نسبي رسيديم.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “تسنیم” وي افزود: علاوه بر متن، سريال «شهرزاد» تمام پارامترهاي موفقيت را داشته است و محتوا، فيلمنامه، بازيگران، كارگردان، گروه توليد و تهيه از ديگر عوامل موفقيت اين سريال محسوب مي‌شوند.

امامي با بيان اينكه جامعه ما نسبت به مجموعه نمايش خانگي بي اعتماد شده بود، گفت: ما با ساخت سريال «شهرزاد» توانستيم اين اعتماد را بار ديگر به مردم و مخاطبان بازگردانيم.

وي درباره ساخت فاز دوم اين سريال توضيح داد: «شهرزاد» در سه فصل به توليد مي‌رسد كه فصل دوم آن ۲۲ قسمت دارد.

تهيه‌كننده «شهرزاد» اضافه كرد: در حال حاضر فيلمنامه اين سريال توسط حسن فتحي و نغمه ثميني در حال نگارش است و ۱۴ قسمت اول اين سريال نگارش شده است.

امامي گفت: با برنامه‌ريزي انجام شده تا پايان خرداد ماه، نگارش فيلمنامه «شهرزاد۲» به پايان مي‌رسد.

تهيه‌كننده «شهرزاد» گفت: با برنامه‌ريزي انجام شده فصل دوم سريال«شهرزاد» از اواسط و يا پايان تير ماه آغاز مي‌شود.



نظرات كاملاً متفاوت درباره “فروشنده” فرهادي كه شباهت عميق به “حقايق درباره ليلا دختر ادريس” بيضايي دارد⇐از “نخل طلا را به اين فيلم بدهيد” تا “كم‌رمق‌تر از هميشه است و به سختي مي‌تواند تأثير بگذارد”+سیناپس فیلم

سینماژورنال: بالاخره تازه ترین فیلم اصغر فرهادی “فروشنده” در جشنواره کن به نمایش درآمد.

به گزارش سینماژورنال فیلم تازه فرهادی که داستان سکنی گزیدن یک زوج جوان در خانه زنی بدنام  است، بعد از اولین نمایش در کن مواجه شد با اظهارنظرات متنوعی از نمایندگان رسانه های حاضر در نمایش فیلم.

این اظهارنظرات دامنه متفاوتی را هم شامل می شود و از لایق نخل طلا بودن تا کم رمقی را دربرمی‌گیرد.

نکته ای که در خلال این نظرات وجود دارد این است که بازی شهاب حسینی بازیگر مرد “فروشنده” مورد توجه قرار گرفته و هیچ بعید نیست جایزه بهترین بازیگری جشنواره به او برسد.

ابتدا سیناپس “فروشنده” را بخوانید:

آ‍پارتمانی در تهران در حال فرو ریختن است و ساکنان آن از جمله زوج متاهلی که شخصیت‌های اصلی داستان اند، عماد (شهاب حسینی) و رعنا (ترانه علیدوستی)، برای نجات جان خود با عجله در حال فرار از خانه اند.  در پایان خانه سر جایش ثابت می‌ماند، با ترکی عمیق بر روی دیوار که منجر به نشت گاز می‌شود.

عماد و رعنا مجبور می‌شوند که خانه‌ تازه‌ای پیدا کنند. آنها سریعا می‌روند به واحد بزرگ ولی قدیمی خانه‌ای که در نزدیکی همان‌جا واقع است. اما ظاهرا ردپای ناخوشایندی از گذشته‌ی خانه هنوز باقی مانده. مستأجر قبلی نیمی از اثاثش را جا گذاشته و حاضر نشده که برای بردنشان بیاید.

وقتی که علتش را می‌پرسند، در جواب معلوم می‌شود خانم مستاجر، آن طوری که در بیان مردم تهران رایج است، با مردهای زیادی پریده، به بیان دیگر روسپی بوده. نق‌ نق‌ها شروع می‌شود و بعد از آن اتفاقی می‌افتد که سبب نادیده گرفتن موضوعی سیاه‌تر می‌شود. رعنا در خانه تنها است و می‌شنود که کسی وارد خانه شده. به تصور این که عماد است شروع می‌کند به حرف زدن، اما عمادی در کار نیست.

شب همان روز عماد به خانه برمی‌گردد و وقتی که از پله‌ها بالا می‌رود، ردپای خونی در راه‌پله‌ها به چشمش می‌خورد و همسرش را در حالی می‌بیند که وقتی زیر دوش بوده، توسط کسی که وارد خانه شده به سرش ضربه خورده. در بیمارستان سرش را بخیه می‌زنند و معلوم می‌شود که مشکل جسمی خاصی ندارد.

به غیر از این که اوضاع کلا خوب نیست. چنین اتفاقاتی پیش می‌آید و آدم‌های خوب در شهرهای بزرگ ممکن است که مورد حمله قرار بگیرند. اما آنچه که بر سر رعنا آمده، خوبی ذاتی‌اش را تحت تاثیر قرار می‌دهد. رعنا وحشت کرده…حالت تدافعی هم بهش دست داده.

از عماد که معلم ادبیات دبیرستان است می‌خواهد تا کارش را رها کند و در خانه پیشش بماند… اما از طرف دیگر هم می‌خواهد که تنها باشد. رعنا مجموعه‌ای از تنش‌ها و فراتر از آن مجموعه‌‌ی تناقضات است. از سر تنش و استرس شروع می‌کند به پرخوری.

عماد در قالب جوانمردی تمام عیار ظاهر می‌شود که فقط به دنبال آرامش و حمایت از همسرش است. اما اوضاع وقتی به هم می‌ریزد که احساسات زنانه‌ غیرمنطقی رعنا این اجازه را به او نمی‌‌دهد و عماد هم طاقتش تمام می‌شود و همین است که اتفاقات تازه ای را شکل می دهد…

فروشنده اصغر فرهادی
ترانه علیدوستی و شهاب حسینی در نمایی از “فروشنده” اصغر فرهادی

حالا بخشی از نظرات کوتاه نسبت به “فروشنده” را به نقل از “دنیای تصویر آنلاین” مرور کنید:

متیو اندرسون از بی‌بی‌سی: درام اخلاقی پرتنش اصغر فرهادی را دیدم. نخل طلا را بدهید به این فیلم.

جردن فرلی از توتال فیلم: نمایش اخلاقگرایانه‌ تکان‌دهنده‌ای از ایران که به پای «جدایی» نمی‌رسد.

ربکا لاورنس، معاون دبیر سرویس فرهنگ بی‌بی‌سی: «فروشنده» فوق‌العاده بود. مدعی دیرهنگام برای نخل طلا.

هالیوود السور: «فروشنده» درباره‌ شک، خشم، مالکیت، انتقام، گناه و ترحم است. اما تمام این‌ها را زیرمجموعه‌ شووینیسم(میهن پرستی افراطی) قرار می‌دهد.

پیتر بردشاو از گاردین: «فروشنده‌» اصغر فرهادی محصولی فریبنده‌ای با مایه‌هایی از هانکه و دنیس ویلونوا است.

گریگوری الوود، موسس هیتفیکس: «فروشنده» یک ملودرام خوش‌ساخت و باز هم یک درام اخلاق‌گرایانه‌ دیگر از اصغر فرهادی است. ترجیح می‌دهم چیز تازه‌تری ببینم.

جردن رویمی از ایندی وایر: فکر می‌کنم که کاملا مشخص است که «فروشنده» با «جدایی» فرق دارد. اما یک بار دیگر باید بپرسیم که این چیست؟ یک فیلم عالی که بعد از فیلم شان پن بدجوری بهش نیاز داشتیم.

الکس بیلینگتون از فرست شوئینگ: فیلم جدید فرهادی حرف ندارد. یک درام انتقامی فریبنده با لایه‌های فراوان. ولی تا جایی که امیدوار بودم پیش نمی‌رود. تا همین جا هم خوب است.

تیم گریرسون از اسکرین اینترنشنال: سرگردانی اخلاقی و کنایه‌های دراماتیک سرراست فرهادی این بار کم‌رمق‌تر از همیشه است و به سختی می‌تواند تاثیر بگذارد.

شهاب حسینی، اصغر فرهادی، ترانه علیدوستی، بابک کریمی و محمد حقیقت در جشنواره کن
شهاب حسینی، اصغر فرهادی، ترانه علیدوستی، بابک کریمی و فرید سجادی حسینی در جشنواره کن

نیکولا گروژاندوویچ از پلی‌لیست: «فروشنده» شگفت‌انگیز است. نه به خوبی «جدایی» ولی بهتر از «گذشته». مدعی خیلی جدی برای بهترین بازیگر مرد.

واکنش رسمی توتال فیلم: ابهامات اخلاقی به شدت تکان‌دهنده، این فیلم را از «جدایی» فراتر برده. بازی‌های درجه یک.

رنه نارانخو، خبرنگار اسپانیایی: در «فروشنده»، اصغر فرهادی فیلمسار ایرانی، شخصیت‌های قدرتمندی را خلق کرده و تنش‌های موجود در یک چارچوب اخلاقی و مذهبی را آشکار ساخته است.

آلخاندرو جی کالوو ناشر اسپانیایی: اصغر فرهادی در «فروشنده» نسبت به «گذشته» پیشرفت کرده اما همچنان درامی بیش از حد مهندسی شده دارد.

سم سی مس از مجله اسلنت: «فروشنده» یا مرگ عقاید تلقین شده به یک مرد ایرانی در باب عدالت اجتماعی. بالاخره کارگردانی فرهادی به پای نویسندگی‌اش رسید.

ترویس کولرویس از مجله فرهنگی منسل: فیلم فرهادی تشریح کامل احساس تحقیر و گناه است.

استفان لو بلانک روزنامه‌نگار فرانسوی: «فروشنده» داعیه‌ای پرشور علی انتقام‌جویی است.

⇓⇓⇓

 پی نوشت سینماژورنال

فارغ از طیف گسترده نظراتی که نسبت به “فروشنده” وجود دارد شباهت عحيب داستان فيلم فرهادي با یکی از فیلمنامه‌های شناخته‌شده بهرام بیضایی یعنی “حقايق درباره ليلا دختر ادريس” بخصوص تا نيمه فيلم، شگفتي آور است، هرچند خود آن فيلمنامه نیز به نوعی به “مستأجر” رومن پولانسكي شبيه بود.

در “حقایق درباره لیلا دختر ادریس” با دختری به نام “لیلا” روبروییم که پدر و مادر خود را از دست داده و كسي را ندارد، او به دنبال يك زندگي مستقل  در یکی از محله‌های فقیرنشین به زحمت خانه اي براي  اجاره می يابد؛ خانه‌ای که او  به آنجا نقل مكان می‌کند پيش از اين متعلق به زنی روسپی به نام اعظم بوده است و از اینجا به بعد اتفاقات اين خانه، مشکلات تازه اي را براي ليلا رقم می‌زند، يعني رجوع مشتري‌هاي اعظم به خانه اي كه حالا ليلا در آن زندگي مي كند باعث بروز احساسات متضاددرون ليلا مي شود.

تفاوت “حقایق درباره لیلا دختر ادریس” با “فروشنده” در اين است كه ليلا برخلاف رعنا همسري ندارد و تنها یک نامزد دارد که هرازگاه او را بخاطر زندگی مستقل سرزنش می‌کنند.

به نظر مي رسد براي نشان دادن غربت اين زن كه مستاجر جديد اين خانه بدنام است تصميم بيضايي براي تنها بودن زن، انتخاب درست تري است تا نسخه فرهادی كه زن همسري همراه و همدل هم دارد.

حقایق درباره لیلا دختر ادریس
“حقایق درباره لیلا دختر ادریس” بهرام بیضایی

در “مستأجر” رومن پولانسکی هم با مردی به نام “تروکوفسکی” روبروییم که وارد آپارتمانی می شود که پیشتر دختری با گذشته نامعلوم در آن زندگی کرده است؛ دختری که گفته می شود خود را از پنجره ساختمان به بیرون پرت کرده و به این ترتیب به زندگی خود پایان داده است.

همین گذشته آپارتمان است که باعث تعارضات تروکوفسکی و همسایه‌هایش می شود و سرانجام تقدير مستأجر قبلي بر سرنوشت مستاجر جديد سايه مي افكند.

هر چند بهرام بيضايي نتوانست “حقايق درباره لیلا دختر ادریس” را جلوي دوربين ببرد و به چاپ آن در نهايت اكتفا كرد اما حالا فيلمي با تقريبا همان خط داستاني نماينده رسمي ايران در كن است؛ اتفاقي كه شايد سالها پيش و پس از نمايش “چريكه ي تارا” در بخش نوعي نگاه كن در سال ١٩٨٠ مي‌توانست با ” حقايق درباره لیلا دختر ادریس” بيفتد، فيلمي درباره سايه  شوم مستأجر قبلي بر مستأجر فعلي كه بالاخره ساخته شد.

مستأجر رومن پولانسکی
“مستأجر” رومن پولانسکی



پرسش یک رسانه اصولگرا⇐چرا الگوبرداری از “شهرزاد” می‌تواند خطرناک باشد؟

سینماژورنال: سریال “شهرزاد” جزو معدود سریالهای شبکه خانگی بود که توانست توجه مخاطبان را به قدر کفایت جلب کند و همین عاملی شده است برای آن که برخی رسانه ها این موفقیت را یک اتفاق ویژه و منحصربفرد قلمداد کنند.

به گزارش سینماژورنال با این حال روزنامه “صبح نو” از روزنامه های تازه تأسیس اصولگرا با دیدی واقع نگرانه به خطرات تحسین بیش از حد این سریال پرداخته است با طرح این پرسش که چرا الگوبرداری از این سریال می تواند خطرناک باشد؟

این روزنامه با ذکر مثال از آثاری همچون “مختارنامه”، “کیف انگلیسی” و “مدار صفر درجه” و تأکید بر فقر اقتصادی سالهای اخیر رسانه ملی که منجر به عدم توانایی تولید محصول نمایشی ویژه شده است یکی از دلایل توجه بیش از حد به “شهرزاد” را عدم امتداد سنت تولید سریالهایی فاخر نظیر “مختارنامه” در رسانه ملی دانسته است.

سینماژورنال متن کامل گزارش “صبح نو” را ارائه می دهد:

«شهرزاد» حد بالایی از سریال سازی است یا صرفا یک موفقیت نسبی در شبکه خانگی؟

در ماههای اخیر و با موفقیت نسبی که سریال «شهرزاد» در شبکه خانگی داشته است با تحلیلهای مختلفی روبروییم در نقد رسانه ملی با این رویکرد که چرا «شهرزاد» می تواند موفق باشد و رسانه ملی، نه!

اگر دوز احساسی چنین تحلیلهایی را کنار بگذاریم و بخواهیم به لحاظ منطقی درستی چنین تحلیلهایی را به بررسی کنیم چقدر می توانیم آنها را کاربردی بدانیم؟

در کیفیت استاندارد «شهرزاد» به خصوص در تصویرسازی بصری تاریخی خاص شکی نیست اما آیا «شهرزاد» حد بالایی از سقف آرزوهایمان در سریال سازی است یا صرفا یک موفقیت نسبی در شبکه خانگی؟

طبیعی است که درستی فرض دوم بیشتر است. «شهرزاد» سریال استانداردی است آن هم در شبکه خانگی که عموما کارها با بزن دررویی کامل در آنها پیش می رود و سازندگان بیشتر از آن که به دنبال جلب مخاطب در این مدیوم باشند به دنبال جلب اسپانسر برای تولید محصولند.

«شهرزاد» را چه کسی ساخته؟ حسن فتحی کارگردانی که محصول تلویزیون است و تمامی تجربیات موفقش در ژانر تاریخی از «پهلوانان نمی میرند» تا «شب دهم» و «مدار صفر درجه» را مرهون فضایی است که رسانه ملی برای رشد و نمو در اختیار او گذاشت.

فتحی تکنیسینی محصول رسانه ملی است

اگر بخواهیم «شهرزاد» را موفق بدانیم باید سهمی از آن را برآمده از سیاستهای رسانه ملی بدانیم. اما کدام سیاستها؟ سیاستهایی لااقل مربوط به یک دهه قبل که وجود منابع مالی کافی این شانس را پیش روی امثال حسن فتحی قرار می داد که بتوانند درونیات ذهنی خود از تاریخ را در قالب داستانهایی جذاب به مخاطب عرضه کنند.

حتی اگر براساس رگه های سیاسی-اجتماعی «شهرزاد» بخواهیم قضاوت کنیم کفه کیفیت در آثاری مانند «مدار صفر درجه» خیلی سنگین تر به نظر می رسد چون سریال اخیر فتحی برخلاف سریالهای قبلی اش با حداقلی از مابه ازای تاریخی پیش رفته و بیشتر این روایات عشق و فراغ و مایه های تبهکارانه بوده که به اثر شکل داده است.

اما فتحی چون تکنیسینی است محصول رسانه ای که زمانی واقعا ملی بود و سبد سرگرم سازی مخاطبان را شکل می داد دقیقا فهمیده حتی با فاکتور گرفتن یا کمرنگ کردن اتفاقات تاریخی از درامی که در دل تاریخ می گذرد چگونه باید درامی پرکشش خلق کند.

«شهرزاد» سقف توانایی های فتحی نیست

همین است که «شهرزاد» در دوره فقدان محصول سرگرم کننده نمایشی در رسانه ملی به شدت به چشم می آید و کار تا جایی می رسد که کارشناسان ما هم مرتب بر تنور الگوبرداری از «شهرزاد» می دمند….

ولی اشتباه دقیقا همین جا رخ می دهد چراکه «شهرزاد» نه تنها سقف توانایی های فتحی نیست که تجربیاتش نشان داده وقتی او به صراحت به سراغ نگارش اثری تاریخی منطبق با داده های سیاسی مشخص می رود نتیجه ای نظیر «مدار صفر درجه» رخ می دهد که در عین سرگرم سازی می تواند یک منبع مطالعاتی درباره دوره ای خاص از تاریخ هم باشد.

نتیجه چیست؟ نتیجه آن است که منطقی ترین رویکرد در قبال موفقیت «شهرزاد» این است که به جای تکرار کلیدواژه الگوبرداری از این سریال که قطعا جز کلیشه پردازی را به دنبال نخواهد داشت بر پروسه بازگشت امثال حسن فتحی به رسانه ملی تأکید کنیم.

پرسشی که روسای جدید باید به آن پاسخ دهند

باید مروری داشته باشیم بر سریالهای پرمخاطب تلویزیون در دو دهه اخیر و مثلا مقایسه ای کنیم میان «مختارنامه»، «کلاه پهلوی» و «کیف انگلیسی» با «معمای شاه» که چطور قبلی ها توانستند ذهن مخاطبان علاقمند به تاریخ را تا حد زیادی غرق لذت کنند و اثر فعلی نمی تواند آن گاه باز هم به این نتیجه می رسیم که مدیوم تلویزیون کارکشته های خودش را می خواهد.

سیدضیاءالدین دری بعد از سالها سعی و خطا و کسب تجربه در سینما و تلویزیون بود که با ساخت «کیف انگلیسی» به مرور برهه ای حساس از تاریخ پرداخت اما او نیز چند سالی است از تلویزیون فاصله گرفته.

این وضعیت درباره داوود میرباقری هم صادق است. چرا میرباقری بعد از صرف سالهای فراوان از زندگی اش و زمانی که به شکوفایی کاملی رسیده بود که نتیجه اش می شد «مختارنامه» به ناگاه از رسانه ملی فاصله گرفت و به تولی سریالهای روتینی مانند «شاهگوش» و «دندون طلا» رسید.

انصافا اگر بخواهیم «مختارنامه» یا «کیف انگلیسی» و حتی «مدار صفر درجه» را با «شهرزاد» مقایسه کنیم به کدام یک رأی خواهیم داد؟

خیلی جرأت می خواهد که یکی از این سه سریال را به لحاظ کیفی پایین تر از «شهرزاد» بدانیم.

پس چرا سنت تولید «مختارنامه»ها امتداد نیافته؟ این پرسشی است که مدیران تازه رسانه ملی باید به طور جدی به دنبال یافتن پاسخ آن باشند.




از “فروشنده” تا “مشتري”⇐تغيير يك نام يا يك ايده؟

سینماژورنال: 16 اردیبهشت ماه خبری از سوی محمد حقیقت منتقد مقیم فرانسه منتشر شد مبنی بر اینکه فیلم تازه اصغر فرهادی با تغییر نام از “فروشنده” به “مشتری” در جشنواره کن به نمایش درخواهد آمد.

این خبر تحلیل سینماژورنال را در پی داشت که با زیر ذره بین بردن مضمون این فیلم که در بخشی از آن ماجراهای پیرامون یک زن بدنام روایت می شود، تغییر چند باره نام این فیلم از “برسد به دست آهو” تا “بدنام”، سپس “فروشنده” و در نهایت “مشتری” را به نوعی تردید کارگردان در عدم توانایی انتخاب نامی قطعی برای فیلم نسبت داد.(اینجا را بخوانید)

ساعاتی بعد از گزارش سینماژورنال خبری از سوی روابط عمومی فیلم فرهادی منتشر شد مبنی بر اینکه به دلیل تولید فیلمی همنام فیلم فرهادی در فرانسه ، نام فیلم فرهادی در این کشور از “فروشنده” به “مشتری” تغییر ماهیت داده است.

در خبر روابط عمومی فیلم فرهادی چنین آمده است: پخش‌ جهانى اين فيلم بر عهده كمپانى ممنتو است که این فیلم را با عنوان انگلیسی The Salesman اکران می‌کند. عنوان فرانسوی این فیلم، به دلیل آنکه اخیرا فیلمی با نام “فروشنده/LE VENDEUR” در فرانسه ساخته شده است به “مشتری/ LE CLIENT” تغيير كرده است. 

فارغ از اینکه روابط عمومی “فروشنده” عقب‌تر از یک روزنامه نگار ایرانی مقیم فرانسه است و ابتدا باید محمد حقیقت خبر تغییر نام را به مخاطبان بدهد و تازه چند ساعت بعد و البته پس از گزارش سینماژورنال درباره شبهه‌های گریبانگیر فرهادی در تغییر چندباره عنوان فیلم است که روابط عمومی فیلم به ذکر توضیح در این باره می پردازد نکاتی دیگر هم درباره این توجیه خبری حائز اهمیت است.

از همه مهمتر اینکه می گویند چون اخیرا فیلمی به نام “فروشنده” در فرانسه ساخته شده پس نام فیلم فرهادی باید بشود “مشتری”!

این توجیه البته عقلانی نیست زیرا از یک طرف فیلم فرهادی زودتر از فیلم موردنظر ساخته شده است و از طرف دیگر اهمیت نام فیلمی که در جشنواره کن رونمایی می‌شود قاعدتا باید بیشتر از فیلمی باشد که در مرحله ساخت است و هنوز مشخص نیست می تواند در یک جشنواره الف رونمایی شود یا نه.

“مشتری” حتی در فرانسه هم نام ارژینال نیست

 اگر مبنا، انتخاب نام ارژینال باشد هم که “مشتری” ابدا نمی تواند یک عنوان تازه باشد چون سالها پیش و در ابتدای دهه نود یک درام جنایی با همین عنوان و با بازی “تامی لی جونز” و “سوزان ساراندون” در هالیوود تولید شده بود.

این درام جنایی در بسیاری از کشورهای اروپایی و از اسپانیا گرفته تا آلمان و ایتالیا و انگلستان گرفته تا مجارستان، بلغارستان، روسیه، نروژ و البته  فرانسه هم با همان نام “مشتری” اکران شد. پس حتی در خود فرانسه هم این اولین بار نیست که فیلمی با عنوان “مشتری” روی پرده می رود.

 اگر بخواهیم به سابقه عنوان “فروشنده” هم اشاره کنیم که بنا شده فیلم فرهادی با این عنوان اکران شود باز هم حداقل نیم قرن قبل چنین عنوانی برای مستندی آمریکایی ساخته آلبرت و دیوید مایسلس به کار رفته است.

در کن “مسئول خرید شخصی” هم هست اما “فروشنده” نه!

البته در بخش اصلی جشنواره کن امسال فیلمی محصول فرانسه وجود دارد به نام PERSONAL SHOPPER  ساخته “الیویر آسایاس” که معادل فارسی آن می تواند “مسئول خرید شخصی” باشد که این هم نمی تواند قرابت چندانی با “فروشنده” داشته باشد و اتفاقا به “مشتري ” شبيه تر است.

سوژه ای که در ایران بدعت چندانی ندارد

در سينماي ايران چه پرداختن به آن كسي كه در لباس تردامنانه يك بدنام فروشنده است و چه مشتري هايي كه به عمل او رونق مي بخشند چندان بداعت و طراوتي ندارد.

به بیان بهتر مرور زندگی زنان بدنام اتفاق تازه ای در هنرهای تصویری ایران نیست و به روزگار تولید فیلمفارسیها بازمی گردد. در آن روزگار فراوان آثاری یافت می شد که با محوریت عشق زنان بدنام به کلاه مخملیها یا بالعکس داستان خود را روایت می کردند که شاید در این بین “آقای هالو”ی داریوش مهرجویی یک نمونه آشنا باشد.

در دهه های بعد هم بسیاری دیگر از آثار تصویری و از جمله مستند “فقر و فحشا” مسعود ده نمکی، “ده” عباس کیارستمی، “زیر پوست شهر” رخشان بنی‌اعتماد مستقیم یا غیرمستقیم موضوع زنان بدنام را دستمایه کار کردند پس کاری که فرهادی در “فروشنده” انجام داده آن قدرها هم بدیع نیست.

نمونه جشنواره ای چنین سوژه ای هم یک دهه قبل تولید شد..

اگر در مقیاس آثار جشنواره ای هم بسنجیم نمونه هايي چون ” دايره” جعفر پناهي را داریم که بيش از يك دهه قبل ساخته شده و جوايز شان را هم از اكثر جشنواره ها گرفته اند.

مي ماند نگاه روانشناختي به موضوع كه نه در علايق فرهادي است و نه قابليت هاي سينماي او كه همواره اجتماعي است و نه آمادگي كلي در سينماي ايران براي طرح اين موضوع از اين منظر!

حال سوال این است این همه تردیدی که در مسیر انتخاب نهایی نام این فیلم که ظاهرا نام زن بدنام آن “آهو” است چیست؟ ایجاد فضای تبلیغاتی پیرامون اثر و ایجاد کنجکاوی در ذهن مخاطب يا سردرگمي فيلمساز از اينكه كانسپت اصلي اش در طراحي داستانش چه بوده است.

تغییر نام، متداول است اما استفاده از عنوان متضاد، نه

این را هم نباید فراموش کرد که هرچند تغییر عنوان فیلمها برای اکران در کشورهای مختلف امری بدیهی است که شاید نمونه ای قابل ملاحظه برای آن “رنگ خدا”ی مجید مجیدی باشد که با عنوان “رنگ بهشت” پخش جهانی شد اما سابقه نداشته که برگردان عنوان خارجی فیلم به مانند مورد فرهادی کاملا متضاد با عنوان اصلی آن باشد!

 




“فروشنده” فرهادی در فرانسه به “مشتری” بدل شد!⇔با پوستری که یادآور “شهرزاد” است+عکس

سینماژورنال: “فروشنده” ساخته اصغر فرهادی که یک هفته بعد از اعلام نام سایر فیلمهای بخش مسابقه، نامش به عنوان فیلم اضافه شده به بخش مسابقه جشنواره کن معرفی شد با تغییر نام در این جشنواره به نمایش درخواهد آمد.

به گزارش سینماژورنال خبر این تغییر نام را محمد حقیقت منتقد و روزنانه نگار ساکن پاریس به “بانی فیلم” داده و از این گفته که در آفیش تبلیغاتی این فیلم که توسط شرکت پخش کننده طراحی و منتشر شده نام “مشتری” است که به چشم می خورد.

ابتدا گزارش محمد حقیقت در این باره را بخوانید:

“فروشنده” آخرین ساخته اصغر فرهادی که به عنوان نماینده سینمای ایران در بخش مسابقه شصت و نهمین دور جشنواره کن، حضور دارد، در آفیش تبلیغاتی اش که توسط شرکت پخش کننده طراحی و منتشر شده با نام “مشتری” در سینماهای فرانسه به نمایش در می آید.

 اصغر فرهادی با “فروشنده” برای دومین بار است که به بخش مسابقه جشنواره کن راه یافته است.

“فروشنده” با نام “مشتری” از روز دوم نوامبر ۲۰۱۶ در سینماهای فرانسه به نمایش عمومی در خواهد آمد. کمپانی ممنتو و اصغر فرهادی به طور مشترک این فیلم را تهیه کرده اند.

مدت زمان “فروشنده” دو ساعت و پنج  دقیقه است و امتیاز فروش بین المللی این فیلم همچون چند فیلم اخیر اصغر فرهادی در اختیار کمپانی ممنتو است.

اخیرا آفیش فرانسوی به همراه تعداد زیادی عکس در اختیار مطبوعات فرانسوی قرار داده شده که عنوان “مشتری” برای فیلم آمده است. آیا در نهایت اسم فیلم «فروشنده» خواهد بود یا “مشتری”؟ آیا “فروشنده” بهتر می فروشد یا “مشتری” طرفداران بیشتری به خود جلب خواهد کرد؟

به همه این پرسش ها در ماه نوامیر آینده پاسخ داده خواهد شد.

از ورای خلاص داستان ارائه شده از سوی پخش کننده و عکس های منتشر شده،  صحنه ها در آپارتمان است و به نظر می آید آخرین فیلم اصغر فرهادی از نظر فضا سازی نزدیک به “جدائی نادر ازسیمین” است.

پوستر "مشتری" یا همان "فروشنده"
پوستر “مشتری” یا همان “فروشنده”

در رابطه با یک “بدنام” اینجا “فروشنده” است که اهمیت دارد و آنجا “مشتری”

نکته جالب پیرامون تغییرنام “فروشنده” آن است که شنیده های سینماژورنال حکایت از آن دارد که فیلم داستان زندگی زوجی را بیان می کند که وارد مجتمعی می شوند که یک زن بدنام هم در آن زندگی می کند و تعارضات با همین زن بدنام است که بخشی از درام را شکل می دهد.

شاید یک دلیل اینکه در برهه ای از زمان فرهادی بدش نمی‌آمد این پروژه را “بدنام” بنامد تعبیری بود که واژه “بدنام” می توانست برای کارگر جنسی حاضر در داستان ایجاد کند؛ با این حال به دلیل اشتهار بیش از حد تریلر “بدنام” آلفرد هیچکاک او ترجیح داد به سراغ عنوان “فروشنده” برود.

حالا با تغییر نام فیلم از “فروشنده” به “مشتری” این حس به مخاطب دست می دهد که گویا برخلاف اینجا که فرهادی بدنام را به فروشنده تشبیه کرده بود ممنتوفیلم ترجیح داده برای اکران خارج از کشور، مشتری را معادلی بداند برای مضمون مرتبط با یک زن بدنام! به عبارت بهتر از دید فرهادی بدنامی برای “فروشنده” بود اما خارج از کشور انگار این “مشتری” ها هستند که بدنام قلمداد می شوند!

طراحی ساده انگارانه پوستر

فارغ از تغییر ماهیت چندباره عنوان فیلم از “برسد به دست آهو” تا “بدنام” و “فروشنده” و حالا “مشتری” که نشان دهنده تردیدهای فراوان اصغر فرهادی است، درباره طراحی پوستر فرانسوی “مشتری” هم نکته ای وجود دارد و آن هم طرح به شدت ساده انگارانه و دم دستی آن است که به نظر می رسد بیشتر مناسب عرضه فیلمی سوپرمارکتی در شبکه خانگی باشد نه ارائه محصول در جشنواره کن.

به خصوص که بازیگران اصلی فیلم فرهادی، شهاب حسینی و ترانه علیدوستی هستند که طی ماههای اخیر با سریال “شهرزاد” مهمان شبکه خانگی بوده اند و البته طراحی پوستر “مشتری” فعلی یا “فروشنده” قبلی بی شباهت به پوسترها و بنرهای این سریال هم نیست.

یادآوری فیلمی از تامی لی جونز

به گزارش سینماژورنال عنوان “مشتری” یادآور محصولی دهه نود در هالیوود هم هست؛ یک درام جنایی با بازی “تامی لی جونز” و “سوزان ساراندون” ساخته “جوئل شوماخر” از محصولات برادران وارنر با این حال آن درام ربطی به بدنامی(!) به شکل مدنظر فرهادی نداشت.

“مشتری” هالیوودی داستان کشته شدن وکیلی را روایت می کرد که وکالت خلافکاران را برعهده می گیرد. مظنون بودن یکی از مشتریان این وکیل به قتل یک سناتور و گره خوردن آن با ماجرای کشته شدن وکیل بود که درام را پیش می برد.

پوستر فیلم دهه نودی "مشتری"
پوستر فیلم دهه نودی “مشتری”

 




واکنش سرمایه گذار “شهرزاد” به انتشار خط داستانی فصل دوم سریال و ماجرای حضور معتمدآریا در نقش “عمه بلقیس”

سینماژورنال: در روزهای گذشته برخی اخبار درباره خط داستانی فصل دوم سریال “شهرزاد” و حضور فاطمه معتمدآریا در این فصل در نقش “عمه بلقیس” در فضای رسانه ای منتشر شد.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال در واکنش به این اخبار محمدهادی رضوی داماد محمد شریعتمداری معاون رییس جمهور که سرمایه گذار این سریال است تمامی این اخبار را زیر سوال برده است.

رضوی در این باره به “تسنیم” گفت: برخی رسانه‌ها مدعی شده‌اند که داستان فصل دوم را منتشر کرده‌اند در صورتی که فیلمنامه فصل دوم هنوز قوام پیدا نکرده است.

رضوی اظهار کرد: سریال «شهرزاد» در حال حاضر در مرحله فیلمنامه است و هنوز پیش تولید آن تمام نشده است.

سرمایه گذار سریال «شهرزاد» بیان کرد: تمام عوامل در تلاش هستند که یک اثر با کیفیت ارائه دهند همانطور که در فصل اول با شتاب زدگی عمل نکردیم در فصل دوم هم با شتاب زدگی کار نخواهیم کرد.

رضوی درباره بازیگران احتمالی فصل دوم گفت: بازیگران فصل دوم “شهرزاد” همان بازیگران فصل اول خواهند بود و درباره اضافه شدن بازیگران جدید هنوز هیچ تصمیمی گرفته نشده است.

وی در پاسخ به این سؤال که فیلمنامه “شهرزاد2” چه زمانی قطعی می‌شود‌، تصریح کرد: احتمالاً حدود 2 ماه طول می‌کشد تا فیلمنامه به آن جایگاهی که باید، برسد.




“شهرزاد” دم آخري گاف داد

سینماژورنال: در قسمت‌هاي قبلي سريال شهرزاد، بينندگان بيشتر روي گاف‌هاي عادي مانند لباس يقه اسكي پوشيدن شهرزاد در مرداد ماه سال 32 كه اوج گرما است و اينكه چرا بازيگر زن اين سريال در دهه 30 كيف چرم مارك خارجي مدل سال جديد را دارد، مطرح مي‌كردند و كمتر پيش مي‌آمد سوتي‌هاي اين سريال از اين موارد بيشتر شود.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “جوان” ولي در قسمت 26 يعني دو قسمت باقي مانده به پايان سريال که اتفاقاً از جذاب‌ترین و به لحاظ دیالوگ‌ها از به یادماندنی‌ترین قسمت‌های شهرزاد است، يك گاف اساسي در شهرزاد ديده شد.

بحث شرعي محرميت ميان داماد و مادر زن كه محرميتي ابدي به شمار مي‌رود و از نظر شرع حتي بعد از جاري شدن صيغه طلاق ميان زن و شوهر محرميت عروس به پدر شوهر و محرميت داماد به مادر همسرش تا ابد باقي مي‌ماند.

اين درحالي است كه وقتي قباد داماد سابق‌ مادر شهرزاد  مي‌خواهد دستش را ببوسد، مانع اين كار مي‌شود و خطاب به داماد سابقش مي‌گويد، «آقا قباد اين چه كاريه محرمي گفتند نامحرمي گفتند!»

اضافه شدن دو قسمت ديگر به سريال “شهرزاد” در ميانه‌هاي كار و شايعاتي درباره اختلاف ميان تيم سازنده اين سريال باعث شده تا در قسمت‌هاي انتهايي اين مجموعه نمايشي، شاهد افت داستان باشيم.




بالاخره “فروشنده” فرهادی وارد کن شد+ فهرست کامل هفت فیلم اضافه شده به کن ۲۰۱۶

 سینماژورنال: یک هفته بعد از اعلام رسمی فیلمهای جشنواره کن امشب نام “فروشنده” اصغر فرهادی به عنوان تنها فیلم اضافه شده به بخش مسابقه اعلام شد.

به گزارش سینماژورنال البته که این تنها فیلم اضافه شده به جشنواره نیست و فیلمهایی از مصر، انگلیس، آمریکا، تونس و فرانسه به بخشهای مختلف کن اضافه شده اند.

–فیلمهای اضافه شده به نگاه نو عبارتند از: “برخورد” محصول مصر و “جهنم یا پرآبی” محصول انگلیس

–فیلمهای اضافه شده به نمایشهای ویژه: “عناصر اشتباه محصول آمریکا، “جنگل مبهوت”محصول فرانسه، “شوف” محصول فرانسه و تونس

–فیلم اضافه شده به نمایشهای نیمه شب: “خون پدری” محصول فرانسه




نویسنده “شهرزاد” ضمن تشکر از دولت قبل بیان کرد⇐ترانه علیدوستی آرزویم بود/شهاب حسینی، خیالم!

سینماژورنال: نغمه ثمینی نویسنده سرشناس تئاتر ایران چند ماهی می‌شود که به عنوان نویسنده سریال “شهرزاد” مهمان مخاطبان است.

به گزارش سینماژورنال  ثمینی که در نگارش فیلمنامه هایی چون “سه زن” و “خون بازی” نقش داشته قبل از “شهرزاد” تجربه حضور در تیم نگارش “طعم شیرین خیال” کمال تبریزی را هم داشت؛ پروژه ای که آن قدرها مورد توجه قرار نگرفت.

ثمینی اما با “شهرزاد” مجددا در کانون توجه قرار گرفته است.

باید از دولت قبل تشکر کرد…

ثمینی در گفتگویی با “شرق” درباره اینکه آیا زمان طولانی که صرف نگارش فیلمنامه “شهرزاد” شده او را از دغدغه اصلی اش که تئاتر است جدا نکرده بیان داشت: شاید این از خوش‌شانسی من بود، وقتی شروع به نگارش «شهرزاد» کردم، دولت عوض شد و بسیاری از نمایش‌نامه‌های من که قبلا مجوز نگرفته بود، مجوز گرفتند.

وی ادامه داد: باید از دولت قبل تشکر کرد که به متن‌های من مجوز نداد و در پستو ماندند و در دورانی که فرصت نوشتن نمایش‌نامه جدید نداشتم، متن‌ها اجرا شدند و حس تئاتری من ارضا شد. “هیولاخوانی”، “نگاهمان می‌کنند” و… کارهایی بودند که در دوران نوشتن سریال «شهرزاد» با متن من اجرا شدند و این اتفاق خوشحال‌کننده‌ای بود. نگارش سریال «شهرزاد» من را خسته نکرد، بلکه خیلی ورزیده کرد. «شهرزاد» تا حد زیادی فضای تئاتری دارد و بیرون از فضای دیالوگ و ارتباط آدم‌ها نبود و جنسی از فیلم‌نامه بود که بیشترین نزدیکی را به تئاتر داشتم. سعی کردم اغراق تئاتر را از این زبان بگیرم و کمی ملموس‌تر بنویسم.

ترانه آرزویم بود/شهاب خیالم

نغمه ثمینی درباره اینکه آیا در زمان نوشن فیلمنامه به گروه بازیگران فعلی فکر می کرده یا نه اظهار داشت: واقعیت این است از روزی که می‌نوشتم، آرزو می‌کردم خانم ترانه علیدوستی نقش «شهرزاد» را بازی کند؛ چراکه به نظر من شهرزاد دقیقا همین شکلی است که می‌بینید. یک زیبایی خیلی ملایم، اما در کنارش یک جور قدرت و معصومیت کودکانه‌ای دارد که باورش می‌کنیم. ترانه علیدوستی یک انتخاب درخشان بود و من به رؤیایم رسیدم.

وی ادامه داد: برای «قباد» آقای شهاب حسینی یکی از خیال‌های من بود که محقق شد. «بزرگ آقا» بهتر از چیزی شد که در متن بود و آقای نصیریان چیزهایی در نقش پیدا کرد که من زمان نوشتن به آن فکر نمی‌کردم و البته بازیگران دیگری مثل آقای مصطفی زمانی یا پریناز ایزدیار و… . شخصیت‌های اصلی انتخاب‌های خوبی هستند و البته باقی بازیگران و خوشحالم که آقای فتحی سر انتخاب‌هایش ایستاد؛ چراکه سخت است این تعداد از بازیگران خوب را در یک زمان طولانی در اختیار داشته باشید و آقای فتحی حتی سر یک بازیگر کوتاه نیامد و تمام بازیگران ایده‌آلش را کنار هم داشت.

نغمه ثمینی
نغمه ثمینی



توقیف یک فیلم با بازی گلزار+عکس

سینماژورنال: در حالی که این روزها محمدرضا گلزار مشغول بازی در فیلم “سلام بمبئی” قربان محمدپور است یکی از فیلمهای وی توقیف شد.

به گزارش سینماژورنال “مادر قلب اتمی” فیلمی خیابانی به کارگردانی علی احمدزاده که بازیگران اصلی آن پگاه آهنگرانی و ترانه علیدوستی هستند و گلزار هم در آن نقش کوتاهی بازی کرده بود و پیشتر اخباری درباره صدور پروانه ساخت آن صادر شده بود(اینجا را بخوانید) بعد از مدتها رایزنی تهیه کننده با اداره نظارت بالاخره توقیف شد.

بنا به اطلاعات ارائه شده در “سینما” این فیلم سینمایی از دو سال قبل تاکنون سرنوشت نامعلومی دارد و با توجه به چندین بار اصلاحیه هنوز موفق به دریافت پروانه نمایش نشده است.

دست اندرکاران فیلم حدود 8 دقیقه اصلاحیه اولیه را اعمال کردند و در حالیکه پیش بینی می‌شد این بار پروانه نمایش فیلم بدون مشکل صادر شود بازهم سازمان سینمایی از صدور پروانه نمایش خودداری کرد.

شورای پروانه نمایش با نسخه اصلاح شده مشکلی ندارند اما اداره نظارت و ارزشیابی تصمیم گرفته فعلا «مادر قلب اتمی» اکران نشود.

حدود شش ماه قبل سید ضیاء الدین دری از طرف شورای پروانه نمایش مذاکراتی با سازندگان فیلم داشت و آنها بر سر اصلاح 8 دقیقه از فیلم به توافق رسید. بدین ترتیب قرار شد بخش هایی از فیلم اصلاح شود و در بخش هایی  با صدای بازیگران نریشن هایی به فیلم اضافه شود.

مادر قلب اتمی
محمدرضا گلزار و آهنگرانی در نمایی از “مادر قلب اتمی”



ادعای تهیه‌کننده⇐با بودجه “شهرزاد” نمی‌توان حتی یک کارگاه کوچک را راه‌اندازی کرد

سینماژورنال: از زمان تولید سریال “شهرزاد” تاکنون مرتب شنیده‌های مختلفی درباره رقم بودجه صرف شده برای تولید این کار طرح گشته است و البته تولیدکنندگان کار نیز کوشیده‌اند به نوبه خود پاسخگوی این شنیده ها باشند.

به گزارش سینماژورنال دلیل اصلی این شنیده‌ها حضور محمدهادی رضوی داماد معاون رییس جمهور به عنوان سرمایه‌گذار این پروژه است.

محمد امامی که به عنوان تهیه کننده کنار رضوی بوده است در گفتگویی با “شرق” با اشاره به رقم بودجه مصروف شده برای تولید این سریال از این گفته که با بودجه این کار حتی یک کارگاه کوچک صنعتی را هم نمی توان راه اندازی کرد.

توجه بخش خصوصی به شبکه خانگی، باعث شد تا روند بهتری در تولید آثار شکل بگیرد

محمد امامی می‌گوید: در نبود شبکه خصوصی در ایران، مدیومی به نام شبکه نمایش خانگی ایجاد شد. اتفاقی که تنها در ایران شاهدش هستیم. تا پیش از این تنها وظیفه این مدیوم پخش آثار سینمایی اکران‌شده بود و به مرور روند سریال‌سازی در این شبکه شکل گرفت. طبعا توجه بخش خصوصی به این حوزه، باعث شد تا روند بهتری در تولید آثار شکل بگیرد. اما حضورسرمایه‌گذاری که با داشتن نگاه صنعتی، نسبت به هنر هم شناختی داشته باشد.

اینکه میگویند فرهنگ سودده نیست را قبول ندارم

وی ادامه می‌دهد: البته باید در اینجا به نکته‌ای اشاره کنم و آن این است که برخلاف صحبت برخی که معتقدند حوزه فرهنگ سودده نیست و نمی‌توان روی آن سرمایه‌گذاری کرد، را قبول ندارم. شاید درحال‌حاضر نیاز است که اقتصاددان‌های ما به حوزه فرهنگ وارد شوند و مطالعاتی روی آن داشته باشند و شرایط را بسنجند. تجارت فرهنگ اتفاق بسیار مهمی است که متأسفانه جای خالی آن در کشور ما حس می‌شود.

هزینه “شهرزاد” 12 میلیارد و 700 میلیون بوده/با این مبلغ حتی یک کارگاه کوچک را هم نمی توان راه اندازی کرد

این تهیه‌کننده خاطرنشان می‌سازد: هزینه ساخت سریال «شهرزاد» حدود ١٢‌میلیاردو ٧٠٠‌ میلیون تومان بوده است. با این مبلغ نمی‌توان حتی یک کارگاه کوچک را در حوزه صنعت راه‌اندازی کرد. اما مثلا می‌توان سریالی در شبکه نمایش خانگی ساخت که پنج ‌هزار شغل ایجاد کندو کاملا می‌تواند حوزه سوددهی باشد. واقعیت این است هنوز در این حوزه کاری انجام نشده است که با قطعیت بتوان گفت شبکه نمایش خانگی سودده یا زیان‌ده است.




انتقادات اهالی کرمان از “شهرزاد” به مجلس کشیده شد!/این همان سریالی است که بودجه تولیدش را داماد معاون رییس‌جمهور فراهم کرده…

سینماژورنال: اولین حاشیه سریال تازه حسن فتحی با عنوان “شهرزاد” زمانی رقم خورد که هویت سرمایه‌گزار این سریال و نسبت خانوادگی وی با معاون رییس جمهور رسانه‌ای شد.(اینجا و اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال دومین حاشیه سریال مربوط به ناهماهنگی‌های نشست خبری آن در پردیس ملت بود و حالا در شرایطی که هنوز پخش سریال “شهرزاد” به نیمه هم نرسیده است انتقادات به برخی دیالوگهای یکی از کاراکترهای زن سریال درباره کرمان، سومین حاشیه سریال را برانگیخته است.

پریناز ایزدیار بازیگر جوانی که در این سریال در نقش دختری به نام “شیرین” ایفای نقش کرده است در روزهای اخیر مواجه شده است با انتقادات برخی از اهالی کرمان که از خودش!

ایزدیار در “شهرزاد” لهجه خاصی ندارد اما توصیفی که کاراکتر این بازیگر از شهر کرمان و اهالی اش می کند عصبانیت برخی کرمانی ها را برانگیخته است.

دهاتی خطاب کردن مردم کرمان و اینکه در آنجا همه چیز بوی … می داد

در قسمت هشتم این سریال پریناز ایزدیار که نقش “شیرین” دختری مغرور و البته دچار عقده‌های درونی را بازی می‌کند، پس از سه ماه اقامت در کرمان به تهران و نزد پدرش برمی گردد.

شیرین که زنی نازاست و به همین دلیل مجبور شده به ازدواج دوم همسرش تن دهد، بدلیل ازدواج دوم همسرش به کرمان و نزد عمه اش سفر کرده و پس از سه ماه به تهران برگشته است.

وی بعد از بازگشت نزد پدر ابتدا در پاسخ به این سوال پدرش که می پرسد ” انگار خیلی خوش گذشته که دو هفته شده سه ماه؟” می گوید: خوش که چه عرض کنم آقا جون، تهرون کجا بقیه جاها کجا، همش خاکی خلی، در و داهاتی.

شیرین چند دقیقه بعد و هنگام صحبت کردن با همسرش “قباد”(با بازی شهاب حسینی) هم ابتدا در پاسخ به این سوال قباد که می پرسد “خوش گذشت؟” با لحن تمسخر آمیزی می گوید “خیلی” و چند دقیقه بعد با گفتن این جمله که انتظار سوغاتی نداشته باشید و چی می آوردم که بهترش اینجا نباشد می گوید: خفه شدم از این که آن جا (کرمان) همه چی بوی خاک و خل و پهن می داد.

دیالوگ های بالا باعت شد کرمانی ها رنجیده خاطر شوند. “داهاتی” خطاب کردن کرمانی ها و ” بوی پهن دادن همه چیز در کرمان” باعث شده تا صدای کرمانی ها درآید.

نماینده کرمان در مجلس: وزیر ارشاد نسبت به جمع آوری سریال “شهرزاد” اقدام کند

به گزارش سینماژورنال این شده است که نه تنها برخی از مخاطبان کرمانی سریال به سراغ صفحه اجتماعی پریناز ایزدیار بروند و از خجالت وی درآیند که محمد مهدی زاهدی نماینده مردم کرمان در مجلس در تذکری در جلسه علنی امروز یکشنبه 22 آذرماه مجلس اظهار کرد: اخیرا سریالی تحت عنوان سریال “شهرزاد” که از نمایش های خانگی و به کارگردانی فردی به نام ح.ف است توهین جدی به مردم بصیر و ولایت مدار کرمان کرده که جای تاسف است اجازه پخش چنین سریال‌هایی داده می‌شود.

وی افزود: از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی می خواهیم با این موضوع برخورد کنند و نسبت به جمع آوری آن اقدام کنند و شکایت به قوه قضاییه نیز انجام شود که خود ما هم پیگیر آن هستیم.

حسن فتحی: خانواده “شیرین” نه تنها کرمانی نیستند که مردم کرمان مورد ستایش قرار می گیرند

این انتقادات با واکنش متقابل حسن فتحی مواجه شده است که سعی کرده از طریق روابط عمومی سریالش به نوبه خود در این باره توضیح دهد.

کارگردان اين سريال، ضمن اظهار تاسف از سوءتفاهم پیش آمده در رابطه با شهر کرمان در یکی از قسمتهای اين سریال اظهار كرد: جایگاه فرهنگی و اقتصادي رفیع مردم هنرپرور کرمان در تاریخ ایران بر کسی پوشیده نیست و مایه مباهات است.
او با توجه به قسمت هاي بعدي سريال شهرزاد، اين چنين توضيح داد: در بخشی از قسمت یازدهم سریال نه تنها معلوم می شود که خانواده شیرین كه در واقع -شخصیت منفی و افاده ای قصه است- کرمانی نیستند بلکه مردم نجیب و نازنین کرمان مورد ستایش قرارمی گیرند.

شهرزاد
پریناز ایزدیار(شیرین) و علی نصیریان(بزرگ آقا/پدر شیرین) در نمایی از “شهرزاد”




افشای رقم دقیق بودجه تولید “شهرزاد” از زبان حسن فتحی

سینماژورنال: تازه ترین سریال حسن فتحی “شهرزاد” در دو ماه اخیر در شبکه نمایش خانگی توزیع شده است. حضور محمدهادی رضوی داماده محمد شریعتمداری معاون رییس جمهور به عنوان سرمایه گذار این پروژه(اینجا و اینجا را بخوانید) شائبه هایی را ایجاد کرده بود درباره رقم هزینه شده برای این سریال.

به گزارش سینماژورنال این شائبه ها باعث شده است حسن فتحی در تازه ترین گفتگوی خود درباره این سریال که با “شرق” انجام شده است رقم دقیق بودجه این سریال را اعلام کند.

رقم دقیق تولید 12 میلیارد و 700 میلیون بوده است

حسن فتحی با اشاره به شایعاتی مرتبط با بودجه سریال می گوید: خواسته یا ناخواسته خبرهایی درباره این کار منتشر شده است که بودجه این کار به روایتی ١٧ میلیارد تومان بوده و به روایتی ٣٠ میلیارد تومان و از این دست ارقام. بنده آخرین نظر را از سعید ملکان که مجری طرح این کار است، پرسیدم و گفت دقیقا ١٢میلیارد و ٧٠٠ میلیون تومان کل رقم بودجه این کار بوده است.

وی ادامه می دهد: این را از این جهت می‌گویم که این تصور پیش نیاید که سریال “شهرزاد” این بازیگران را دعوت کرد و آنها هم رقم‌های خیلی بالایی گرفتند و چون رقم‌های بالایی گرفتند، کارشان را خوب انجام داده‌اند. واقعا این‌طور نیست. خوشبختانه تهیه‌کننده این سریال حسن نیت داشت و آدم اهل فرهنگی است و این امکان را فراهم کرد که ایده هشت‌ساله من اجرائی شود و باید از این بابت از آنها تشکر کرد.

سکانسهای سه روزه را در یک روز می گرفتیم

این کارگردان می افزاید: اما از طرف دیگر این‌طور نبوده که بودجه خیلی بالایی برای این سریال هزینه شده باشد. ما هم یک جاهایی سعی کردیم صرفه‌جویی کنیم و گاهی به کار سرعت دادیم تا از هزینه‌ها را کم کنیم. مثلا سکانس‌هایی که در فرم معقول باید سه‌روزه تمام می‌شد، سعی کردیم یک‌روزه فیلم‌برداری کنیم. شاید جالب باشد که بگویم تمام سکانس‌های مربوط به کودتا با تمام آن شلوغی‌ها یک روز و نیم یا نهایت دو روز فیلم‌برداری شد.

شهرک سینمایی غزالی در حال فروریختن بود

حسن فتحی که بخشی از بودجه سریال را صرف بازسازی شهرک سینمایی غزالی کرده است خاطرنشان می سازد: زمانی که شهرک سینمایی را تحویل گرفتیم با مکانی روبه‌رو شدیم که اکثر بناها در حال فروریختن بود. متأسفم که مکانی که زنده‌یاد علی حاتمی مدت‌ها برای ساختش زحمت کشید این‌طور از بین می‌رود.

نمی دانم چرا این شهرک به نام علی حاتمی نشد

وی بیان می دارد: نمی‌دانم چرا حداقل این مکان به نام این مرد بزرگ نشد و چه انگیزه‌ای باعث شد شهرکی که اخلاقا باید به اسم علی حاتمی شود نامش شهرک سینمایی غزالی شد؟ به‌هرحال همتی شد تا شهرک سینمایی بار دیگر بازسازی شود و تهیه‌کننده سریال “شهرزاد” و سعید ملکان، مجری طرح سریال، حقیقتا زحمت زیادی برای این کار کشیدند. چیزی حدود یک‌ماه‌ونیم برنامه فیلم‌برداری شهرک به تعویق افتاد تا نوسازی انجام شود. خوشحالم که این سریال بهانه‌ای شد تا بازسازی روی بناها انجام شود تا حداقل گروه‌های بعدی بهتر در این مکان کار کنند.

 




گلایه “یوزارسیف” از عینک بزرگی که در “شهرزاد” بر بینی‌اش قرار دادند!!!

سینماژورنال: مصطفی زمانی که با ایفای نقش “یوزارسیف” در سریال “یوسف پیامبر” به مخاطبان شناسانده شد در هفته های اخیر با سریال “شهرزاد” میهمان مخاطبان ایرانی است.

به گزارش سینماژورنال زمانی در “شهرزاد” در نقش جوانی دارای علایق روشنفکرانه ایفای نقش کرده که درگیری اش در کودتای 28 مرداد باعث از دست دادن دختر محبوبش می شود.

یکی از نکات مرتبط با گریم مصطفی زمانی در “شهرزاد” عینک کائوچویی بزرگی است که در این سریال بر بینی اش گذاشته اند تا شاید دوز روشنفکرانه کاراکترش بالا رود.

آن عینک برای من بزرگ بود و روی صورتم نمی‌ایستاد

زمانی در پاسخ به سوالی درباره اینکه آیا میزان کردن عینک روی صورتش بخشی از تعریف شخصیت است به “مهر” گفت: من از عوامل تیم تولید عذرخواهی می کنم اما آن عینک برای من بزرگ بود و روی صورتم نمی‌ایستاد به همین دلیل دایما ناگزیر بودم آن را بالا ببرم.

مشکل از همان بزرگ بودن قاب عینک برای صورتم بود

وی با تاکید بر اینکه قرار نبوده است جابجا کردن عینک روی صورت بخشی از رفتار شخصیت فرهاد باشد، بیان کرد: البته در بعضی از موقعیت ها مانند فکر کردن قرار بود این اکت باشد که فکر می کنم کاملا برای مخاطب مشخص است و بیننده متوجه می شود، اما مثلا در زمانی که شخصیت را در بحبوحه درگیری ها دستگیر می کنند دیگر قرار نبود این اکت را داشته باشم و مشکل از همان بزرگ بودن قاب عینک برای صورتم بود.

عینک به مرور مثل کفش جا باز می کرد و بزرگتر می شد…

بازیگر سریال «شهرزاد» در پاسخ به اینکه چرا عینکی مناسب وی تهیه نشده بود، اظهار کرد: این مشکل مطرح شد اما فکر می کنم فرم عینک به گونه ای بود که نمی توانستیم کاری بکنیم.

زمانی با اشاره طنز عنوان کرد: این عینک به مرور حتی مثل کفش جا باز می کرد و بزرگ تر می شد.