1

حمید نعمت‌الله که بیشترین سابقه همکاریش با تهیه‌کنندگان مطبوع سیستم بوده بیان داشت⇐در سینمای ایران تهیه‌کنندگانی حضور دارند که جایشان در ساختمان‌سازی و بیزنس‌های دیگر است!/مسئولان سینمایی ما آدمهای عوامی هستند؛ یک دوره مدیر خط تولید سایپا هستند و یک دوره هم به سینما می‌آیند!/یک کشور چگونه و تا کی باید معطل سوءاستفاده دوقطبی اصلاح‌طلب-اصولگرا از واقعیت باشد؟

سینماروزان: حمید نعمت الله کارگردانی که سال قبل عاشقانه «رگ خواب» را روی پرده داشت و امسال هم فیلمی به نام «شعله ور» را در مسیر اکران دارد کمتر پیش آمده که به انتقاد از مشکلات موجود در سینمای ایران بپردازد با این حال این کارگردان که بیشترین سابقه همکاریش با تهیه کنندگانی مطبوع سیستم بوده در گفتگو با «نقد سینما» هم از حضور تهیه کنندگان بی ربط به سینما گلایه کرده و هم از مدیرانی که شرایط حضور چنین تهیه کنندگانی را در سینما فراهم میکنند.

نعمت الله که بیش از همه با محمدرضا شفیعی تهیه کننده مطبوع مدیران تلویزیون و سعید سعدی تهیه کننده مطبوع ارگانها و نهادهای مختلف از فارابی تا انجمن سینمای دفاع مقدس همکاری داشته درباره آفت حضور تهیه کنندگان بی ربط در سینمای ایران گفت: در سینمای ایران آدمهایی دارند کار میکنند که جایشان اینجا نیست؛ به ویژه در مورد تهیه‌کنندگان. اینها سرمایه‌گزارانی برای عرصه های مطمئن تر مثل ساختمان سازی، خرید و فروش دلار و انواع بیزنس های دیگر هستند که درصد اطمینان در آن خیلی بالاست و معمولا در آنها نیاز به ریسکهای پرخطر هست.

این کارگردان با اشاره به عیار کیفی پایین مدیران سینمایی گفت: مسئولان سینمایی ما متأسفانه آدمهای عوامی هستند. بندگان خدا یک دوره مدیر خط تولید سایپا و مدیرعامل ذوب آهن هستند و یک دوره هم منتقل میشوند به مدیریتهای فرهنگی و سینمایی. طبیعیست که متفکر نیستند و انتظاری هم از آنها نمیرود.

حمید نعمت الله با اشاره به رسوخ سیاسی بازی به سینمای ایران اظهار داشت: در سینما چیزهایی می بینیم که حقیقت ندارد. انگار همه داریم از واقعیت سوءاستفاده جناحی و حزبی می کنیم و هرچه به نفع ماست وجود دارد و هرچه به ضررمان است نمی‌بینیم. این اصرار به شدت عجیبی که در ایران روی دوقطبی اصلاح طلب-اصولگرا میشود به همه چیز کار دارد. سوال اینجاست که پس مردم ایران این وسط چه میشوند؟ و یک ملت و کشور با این جمعیت چگونه و تا کی باید معطل سوءاستفاده‌های این جریانها از واقعیت باشد؟




افسانه چهره‌آزاد در گفتگویی تفصیلی بیان کرد⇐ از «وضعیت سفید» یک خاطره تلخ دارم/برای همکاری با رامبد جوان دو هفته تمرینات بوکس و شمشیربازی انجام دادم/همسرم معتقد است مرا از امام رضا(ع) گرفته/۱۵ ساله بودم که عاشق شاهرخ فروتنیان شدم/۳۵ سال است که زندگی مشترک‌مان ادامه دارد

سینماروزان/احمد محمداسماعیلی: معمولا بازیگرانی که فامیل و یا بستگانی سرشناس و معروف دارند همواره با این چالش مواجه هستند که با نام آنها سنجیده شوند و یا مدام مورد مقایسه قرار بگیرند و دچارچالش بشوند. اما افسانه چهره آزاد با اثبات توانایی هایش از این چالش ها عبور کرده است و نام نیک مادربزرگش زنده یاد رقیه چهره آزاد را زنده نگه داشته است.

 افسانه چهره آزاد دوره دو ساله بازیگری را در اداره تئاتر زیر نظر حمید سمندریان گذرانده و فعالیتش را از سال ۱۳۶۶ با مجموعه تلویزیونی «سال‌های بدون خانه» شروع کرد.

در دهه هفتاد بازی در سینما را در نقش‌های مکمل آغاز کرد اما بازی اش در مجموعه تلویزیونی «جمعه تعطیل نیست» به همراهی علیرضا خمسه نقطه عطفی در کارنامه بازیگری اوست. بازی متفاوت او در نقش کوتاهی در فیلم «بوتیک» او را نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل زن از هشتمین جشن خانه سینما کرد. چهره آزاد در سال ۱۳۸۴ در نمایش «پنجره‌ها» به کارگردانی فرهاد آئیش بازی کرد و بازیش مورد توجه قرار گرفت.

 افسانه چهره آزاد در دوران بازیگریش نقشهایی متفاوت ایفا کرده است؛ مثل نقشش در فیلم «اسپاگتی در هشت دقیقه» و زن  افسرده و روانی مجموعه «وضعیت سفید» و یا نقش مثبت جذاب خاله مهربان و فداکار مجموعه «سربراه».

«قندون جهیزیه»، «شیفتگی»، «دهلیز»، «جابه‌جا»، «هیچ کجا هیچ‌کس»، «سیزده 59»، «شکلات داغ»، «حوالی اتوبان»، «ساعت 25»، «گناه من»، « چند تار مو»، «ساغر»، «عاشق فقیر»، « دو همسفر»، «یکبار برای همیشه»، «آشپزباشی»، «فاصله»، «داستان‌های نوروز»، «فروشگاه» و «آپارتمان»  از جمله آثار سینمایی و تلویزیونی هستند که افسانه چهره آزاد در آنها ایفای نقش کرده است.

این بازیگر بااخلاق در گفتگوی پیش‌رو در باره فعالیت های اجتماعی، زندگی خانوادگی و دغدغه های حرفه ایش سخن گفته است.

این گفتگو پیشتر در ماهنامه «دنیای زنان» منتشر شده است:

*چندی پیش عکسی سیاه و سفیدی از خودتان و همسرتان شاهرخ فروتنیان مربوط به دوران جوانی در حال زیارت در مشهد منتشر کردید. انتشار این عکس سبب ساز آن شد که بسیاری از مخاطبان شما را آدمی نوستالژیک و خاطره‌باز بدانند.

آدمیزاد است و خاطراتش و مخصوصا خاطرات خوش که همیشه شیرین است .این سفر من و شاهرخ فروتنیان جزو اولین سفرهایی بود که بعد از ازدواج انجام دادیم و با هم به پابوس امام رضا(ع) رفتیم. همسرم معتقد است من را از امام رضا(ع) گرفته است.

*آیا ازدواج شما و شاهرخ فروتنیان به سختی انجام شد؟

برای  اینکه ازدواجمان سر بگیرد پنج سال منتظر ماندیم زیرا در سن و سال کم عاشق شدم.

* چند سالتان بود؟

 من 15 سالم بود و همسرم 21 سال سن داشت و والدینم به همین دلیل تردیدهایی داشتند اما خوشبختانه با قضیه کنار آمدند.

*آیا والدین تان از آن دست خانواده هایی بودند که عشق در آن سن و سال را برآمده از احساس می دانستند؟

اول بگویم از اینکه همسرم شاهرخ فروتنیان است خوشحال هستم. اگر یک بار دیگرهم به دنیا بیایم بازهم ایشان را انتخاب می کنم.همان موقع هم ما مبنا را روی صبرکردن و ادامه تحصیل و بهبود شرایط گذاشتیم. با گذشت زمان هم خودمان به نتیجه رسیدیم وهم خانواده هایمان. با اینکه سخت بود ولی حاصلش خوب بود و خدا را شاکریم.

*اما گویا صبرتان نتیجه داد…

الان فکر می کنم که با تحمل این سختی ها ساخته شدیم و در نهایت در سال 61 ازدواج کردیم.

*به دلیل سن و سال کمتان درآغاز ازدواج با مشکلات اقتصادی مواجه نبودید؟

خوشبختانه ما دو پشنوانه قوی یعنی پدرانمان را داشتیم که ما را به لحاظ مالی حمایت کردند و هنوز هم در طبقه بالایی منزل پدری شاهرخ زندگی می کنیم.

*بنابراین شما و همسرتان جزو بازیگرانی نیستید که به فکر پر کردن حساب بانکی و داشتن ماشین شاسی بلند باشید.

پول خوب است اما من و همسرم زیاد به ظواهر توجهی نداریم. سال 68 یک رنو داشتم ودرجایی آقایی به من گفت شما بازیگرید و آن وقت رنو سوار می شوید؟ .برای ما این چیزها مهم نیست،خوب زندگی کردن برای ما تعریفش کمی با دیگران فرق دارد. حاصل عمل ما وکارهایی که می کنیم و پایگاه اجتماعی که می‌سازیم برایمان اولویت است و حساب بانکی و ماشین آخرین مدل چندان مسئله نیست.

*اینکه از یک خانواده هنری پا به عرصه بازیگری گذاشتید چقدر در تعیین مسیرتان موثر بود.

مادربزرگم زنده یاد رقیه چهره آزاد اززنان پیشگام بازیگری درسینمای ایران است وپدرخدابیامرزم شاگرد استاد صبا بودند ومادرم هم صدای بسیار زیبایی دارند. برادرم سیامک نعمت‌ناصرازنوازندگان سرشناس پیانو، تار و سه تار هستند. خدا را شکر می کنم در این خانواده هنرمند وارد بازیگری شده ام و در یک محیط کاملا فرهنگی رشد و نمو کردم.

افسانه چهره آزاد
افسانه چهره آزاد/عکس: بهنام یاوری

*نوع رابطه شما با همسرتان بعد از اینکه به صورت حرفه ای وارد کار بازیگری شدید نسبت به شروع ازدواج چه تغییراتی کرد؟

35 سال است که زندگی مشترکمان ادامه دارد و خدا را شکر سوای زن و شوهری با یکدیگر رفیق هستیم و به مانند دو دوست که برای هویت فردیمان احترام قائل هستیم.

*در مورد پیشنهادات کاری با یکدیگر  همفکری هم انجام می دهید؟

مستقل تصمیم می گیریم، اما به یکدیگر مشاوره می دهیم.

*یکی از کارهای خوب بازیگری شما بازی در نقش یک زن حساس و آسیب پذیر در سریال «وضعیت سفید» است؟

قبلا با حمید نعمت الله تجربه خوب همکاری در فیلم «بوتیک» را در نقش ژاله داشتم و توانایی کاریش را می شناختم. موقعی که فیلم فیلم «بوتیک» را در سینما دیدم تعجب کردم که چقدر فیلم خوبی شده است. یادم می آید قبل از شروع فیلمبرداری «بوتیک» من و حامد بهداد یک هفته ای در دفتر تهیه کننده تمرینات انفرادی داشتیم و نعمت الله دست ما را برای ارائه پیشنهاد باز گذاشت.علیرغم عزیز بودن مجموعه «وضعیت سفید» و نقش سیما اما یک خاطره تلخ دارم از این سریال دارم و آن هم از دست دادن پدرم!

*اغلب مخاطبان تلویزیون در دهه 80 شما را با  مجموعه زنده «جمعه تعطیل نیست» می شناسند.

 بله، در شروع کارعلیرضا خمسه با اطمینان می گفت «جمعه تعطیل نیست» کار بسیار خوبی خواهد شد و من دلشوره داشتم که چنین اتفاقی رخ ندهد زیرا در شروع متنی نداشتیم. یکی ازدلایلی که حضوردر این برنامه را قبول کردم این مسئله بود که بازی زنده جلوی دوربین برایم چه چالش هایی خواهد داشت و البته با بازی در صحنه تئاتر هم خیلی متفاوت است. دراین برنامه باید حواس من بازیگر به همه چیزبود. خدا را شکر که حاصل کار بسیار موفق شد و خوشحالم با توجه به مضامین خانوادگی که دراین برنامه ارائه می شد روی زندگی خیلی ازمردم تاثیرمثبت داشت. یک روزبه اتفاق همسرم برای خرید به فروشگاه شهروند رفته بودیم؛ آقایی از کارکنان فروشگاه به من گفت برنامه شما باعث شد که من وهمسرم از همدیگر جدا نشویم و خیلی بابت این قضیه خوشحال شدم.

*در فیلم «اسپاگتی در هشت دقیقه» از صحنه های اکشن و نماهای حرکات رزمی در بازیتان استفاده کردید.

این فیلم اولین تجربه کارگردانی رامبد جوان بود ومی دانست من اهل ورزش کردنم و به من پیشنهاد داد که این نقش را بازی کنم و دوهفته مربی بوکس وشمشیربازی داشتیم وبرای آماده شدن تمرینات مستمری انجام دادیم.

* در صحنه های درگیری زخمی نشدید؟

تمرین های بسیارسختی داشتیم و با شمشیر واقعی تمرین می کردیم و یکی از روزهای تمرین که به منزل آمدم،همسرم متوجه شد بازویم کبود است.اصولا نقش های متفاوت را دوست دارم بازی کنم وحیف است بروم نقش زنان سینی چای به دست در خانه را بازی کنم.




تازه‌ترین اظهارات محمدرضا گلزار⇔از “تُرکِ متعصب” بودن تا ترجیح دادن “قیصر” به “فروشنده” /از باور نکردن اتفاقات فیلم “ابد…” تا بیش‌فعال بودن و…

سینماروزان/فرانک آرتا: محمدرضا گلزار بدون‌شک یکی از نیازهای جریان غالب فیلم‌سازی در سینمای ایران است. هر کشوری که معتقد به صنعت سینماست و سازوکار عرضه و تقاضا را در گردش مالی و اساسا سیستم ستاره‌سازی مورد هدف قرار می‌دهد، به ستارگانی همچون گلزار نیازمند است.

به گزارش سینماروزان و به نقل از “شرق” هرچند ایران جزء ١٠ کشور دنیاست که سینما از بدو پیدایش خود به آن ورود پیدا کرده، اما واقعیت این است که تا امروز رشد ناهمگونی در شقوق مختلف خود داشته؛ مثلا دخل‌وخرج سینمای ایران با هم هم‌خوانی ندارد، در تکنولوژی و فناوری‌های روز دچار لنگی‌هایی است و … اما دو عنصر مهم را داراست؛ یکی نیروی انسانی کارآمد و مولد و دیگری تماشاگرانی بالقوه و بالفعل. جدا از بحث جامعه‌شناسانه و آسیب‌شناسانه، شخص محمدرضا گلزار هم چندسالی است که به‌اصطلاح پوست‌ انداخته و رویه خود را در نمایش هنر بازیگری تغییر داده است.

در پنج سال اخیر نوع انتخاب‌های نقش‌ها و گزیده‌کاری‌اش گواه این مدعاست. بنابراین برای مقوم‌شدن بنیه سینما، چه در بحث گیشه و چه از جنبه‌های هنری، بررسی چنین پدیده‌هایی ضروری به‌نظر می‌رسد.

هنگام اکران مردمی فیلم «خشک‌سالی و دروغ» دیدم که کنارتان طرفداران شما دختران، پسران نوجوان و البته جوانان و بزرگسالانی حضور داشتند که می‌خواستند با شما سلفی بگیرند. اما آنچه توجهم را جلب کرد، گریه دختر نوجوانی با چهره معصوم بود که دوست داشت شما را از نزدیک ببیند، ولی ظاهرا محافظان، شما را به اتاقی برده بودند تا از هجوم جمعیت در امان باشید. وقتی هنوز هم ابراز احساسات این‌چنینی طرفداران‌تان را می‌بینید، چه حسی دارید؟ با توجه به اینکه چند فیلم شما هم با شکست تجاری مواجه شد.
نخست باید بگویم همیشه استقبال و اظهار لطف مردم برایم محترم و لذت‌بخش بوده، هست و خواهد بود. برای من مردم بسیار مهم و عزیز هستند. تا اندازه‌ای هم که در توانم هست تلاش می‌کنم پاسخ‌گو و قدردان محبت‌های آنها باشم. در شب افتتاحیه اکران فیلم «خشک‌سالی و دروغ» خیلی دوست داشتم بیشتر در کنار مردم بمانم، اما از یک جایی به بعد حراست سالن تشخیص داد که بهتر است میان جمعیت نباشم. در ضمن به گواه آمار «شکست تجاری» درباره فیلم‌های من صدق نمی‌کند. بنابراین گفته شما را اصلاح می‌کنم که بعضی از فیلم‌هایم در مقایسه با فیلم‌های دیگرم فروش کمتری داشتند.
طبیعی است که تحلیلم در گستره فیلم‌های‌تان قابل بررسی است؛ یعنی خودتان را با خودتان مقایسه می‌کنم.
من همیشه تلاش کرده‌ام در انتخاب‌هایم نهایت دقت را داشته باشم، اما طبیعی هست که من هم مرتکب اشتباهاتی شده‌ام. بعضی مواقع هم فیلم‌های خوبی کار می‌کنی که در اکران دچار مشکل می‌شوند؛ مثل شرایط من در چند سال اخیر که دیگر تقصیر من نیست. حدود دو سال در سینما کار نکردم؛ نه اینکه منعی باشد، در حال بازی در مجموعه «ساخت ایران» بودم. دو سال هم هست که فیلم‌هایم به دلایل مختلف اکران نمی‌شوند. در فیلم «دلم می‌خواد»، به کارگردانی آقای بهمن فرمان‌آرا بازی کردم که به ‌دلیل اختلاف‌نظر بین کارگردان و تهیه‌کننده هنوز اکران نشده است. در فیلم «مادر قلب اتمی» بازی کردم که به گواه آنهایی که فیلم را دیده‌اند، فیلم بسیار خوبی شده، ولی متأسفانه به ‌دلیل سوژه خاصش اکرانش بلاتکلیف است! در فیلم «خشک‌سالی و دروغ» بازی کردم که سال گذشته از «جشنواره فیلم فجر» کنار گذاشته شد تا اصلاحاتی رویش انجام شود. حالا هم که خوشبختانه اکران شده، حوزه هنری از پخش آن در سالن‌های خود ممانعت کرده است. امیدوارم فیلم «سلام بمبئی» هم آذر امسال بدون مشکل اکران شود.
 شما چند ویژگی دارید که شرایط را تا حدی برای شما پیچیده و البته منحصر کرده است. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در دهه ٦٠ خورشیدی به‌ دلیل سیاست‌گذاری‌های مدیران وقت سینما، برخلاف The star system in Hollywood films، شاهد Anti star system بودیم که معمولا به‌جای بازیگران، فیلم‌ها و کارگردان‌ها ستاره بودند! اما در دهه ٧٠ و به‌ویژه بعد از سال ١٣٧٦، سینما تکانی خورد. شما بعد از آن شرایط پا به عرصه سینما گذاشتید و فرصتی پیش آمد که بحث ستاره‌سازی به ‌طور عملی دنبال شود. در سینمای تجاری و بدنه توانستید جایگاه مناسبی پیدا کنید. اما فقط شما بودید که توانستید در آن مقطع مخاطبان بالقوه سینما را به سالن‌ها بکشانید و آنها برای تماشای بازی‌های‌تان پول بلیت بدهند. این فرصت طلایی را البته مرحوم ایرج قادری برای سینمای ایران ایجاد کرد؛ او که سال‌ها در حاشیه نگه داشته شده بود! آقای قادری که به قول خودش «نبض تماشاگر در دستانش» بود، بازیگر جدیدی را وارد سینما کرد. سؤال اساسی این است که شما به مثابه یک «پدیده» چگونه و چقدر توانستید از این فرصت حسن استفاده را بکنید؟
با تحلیل شما مخالفت نمی‌کنم. اما به‌ طور کلی زمانی که کاری را انتخاب می‌کنیم، همیشه همه شرایط برای بهترشدن آن دست‌‎به‌دست هم نمی‌دهد.
من همیشه گفته‌ام اکثر کارها با این هدف که «آواتار» بسازیم، شروع می‌شود، اما در عمل «هادی و هدی» تحویل داده شده!
مرحوم جلال مقدم جمله معروفی دارند که می‌خواهیم مثل تارکوفسکی فیلم بسازیم، ولی دست آخر به قر کمر فیلمفارسی رضایت می‌دهیم!
بله. البته واقعیت این است هدف همه‌مان ساخت فیلم خوب است. من با فیلم «سام و نرگس» مرحوم ایرج قادری وارد سینما شدم، اما یادتان نرود کار دومم فیلم «زمانه» بود که در آن فیلم روی ویلچر نشستم و موهایم را از ته تراشیدم. فیلم «شام آخر» را بازی کردم و بعد از آن در فیلم «بوتیک» حضور یافتم. حالا شما چرا همان زمان به بازی من در این فیلم نپرداختید؟!… جالب است، الان هم که همه از «بوتیک» صحبت می‌کنند، اکثرا می‌گویند بازی آقای رضا رویگری (شاپوری)، حامد بهداد (مهرداد) و خانم فراهانی (اتی) و جهانگیر خیلی خوب بوده… توجه کنید، نمی‌گویند محمدرضا گلزار خوب بوده، می‌گویند جهانگیر خوب بوده!! در آن زمان هم فیلم را از بخش مسابقه سینمای ایران جشنواره فیلم فجر بیرون آوردند؛ درحالی‌که فیلم بسیار خوبی بود. داستانش از عشق در بطن جامعه آمده بود و بی‌دلیل مثل برخی از فیلم‌های امروزی سیاه‌نمایی نمی‌کرد. حالا سؤالم این است مگر یک بازیگر در عمر هنری خود چقدر فرصت پیدا می‌کند  و در چند فیلم درخشان می تواند حضور داشته باشد؟!
 البته فیلم «بوتیک» در بخش «فیلم‌های اول»، جایزه بهترین فیلم اول از بیست‌ودومین جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد، اما خب در این بخش بازی بازیگران ارزیابی نمی‌شد. بااین‌حال به این نکته اشاره کردید که منتقدان و صاحب‌نظران، بازی شما را تحلیل نکردند. آیا تا این حد برای نگاه منتقدان اهمیت قائل هستید؟
بدون تردید در آن مقطع نظر مثبت منتقدان باعث می‌شد فیلم‌نامه‌هایی هنری از این دست هم به سوی من سوق پیدا کند. اما این نادیده گرفته‌شدن‌ها من را از آن فضا دور کرد! من وارد فیلم‌های تجاری شدم که البته از بازی‌کردن در بسیاری از آن فیلم‌ها ناراضی نیستم و به نظرم اتفاقا فیلم‌های خوبی هستند.
مثلا چه فیلم‌هایی؟
مثل «کما»، «آتش‌بس» و «توفیق اجباری» که مردم آنها را دوست دارند. البته اشتباهاتم را می‌پذیرم، اما برخی از انتخاب‌هایم به دلیل شرایطی بوده که برایم پیش آمد؛ یعنی در شرایطی قرار گرفتم که گریزی از آن نبود.
 البته واقعیت این است که هر بازیگری برای تداوم حضور نیاز دارد فیلم بازی کند. این شرایط هم فقط مختص شما نیست. همه بازیگران چنین شرایطی دارند، اما سؤال این است که برای تداوم حضورتان، بهتر نبود برای حرکت مؤثر در هر دو جریان، فضا را مدیریت می‌کردید؛ یعنی هم در فیلم‌های تجاری و هم در فیلم‌های هنرمندانه با کارگردانان شاخص حضور ‌می‌داشتید؟
متوجه منظورتان هستم. این اتفاق‌ها مربوط به قبل از سال ١٣٩٠ است. از این سال به بعد در فیلم‌های خوبی بازی کرده‌ام؛ مثلا در سریال شبکه خانگی «ساخت ایران» بازی کردم و همین‌طور در چهار فیلم سینمایی خوب. درحال‌حاضر هم مجموعه «عاشقانه»ام در حال آماده‌شدن است.
 البته به نظر می‌رسد در جاهایی، مثل برخی از همکاران‌تان سیاست به خرج ندادید. بازیگرانی می‌شناسم که نه چهره و فیزیک شاخصی دارند و نه بازی دندان‌گیری، اما در هر نشریه و رسانه و هر دفتر فیلم‌سازی سایه‌شان را می‌بینیم، ولی سایه شما در خیلی جاها مستدام نبود! اصلا چرا با نشریات تخصصی و رسانه‌های مهم در ارتباط نیستید؟ چرا افراد معدودی با شما در ارتباط هستند که در عمل جوری به نظر می‌رسد که خود شما عامدانه از رسانه‌ها کناره‌گیری می‌کنید؟
تا حدی با شما موافقم. خیلی پیگیر این نوع ارتباطات نبودم. اعتقاد داشته و دارم که چیدمان زندگی‌ام رقم خورده و روزی‌ام از سوی خداوند مقدر شده است.
 این جمله شما شعارگونه است كه ما به توکل اعتقاد داریم و نه تبلیغات. این نگاه لازم است، اما کافی نیست. بالاخره جهان امروز عصر ارتباطات است و شما در این حیطه می‌توانید هدف‌تان را دنبال کنید!
اگر با مطبوعات هماهنگ نبودم، دلیلش تعمدی نبوده. شاید هم این عزیزان فکر می‌کردند اگر سراغ من بیایند، با برخورد بدی مواجه می‌شوند.
 شاید! اما واقعا دلیلش چه بود. آیا خجالتی هستید؟
اصلا. اما خب دلیلی هم نمی‌دیدم که چیدمانی داشته باشم که دیده شوم. احتمال فراموشی بازیگری که چهار سال در سینما، فیلم نداشته بسیار زیاد است. اما خوشحالم که الان با وجود کم کاری‌ام، مخاطبانم شاید ١٠ برابر زمانی شده‌اند که مثلا در «آتش‌بس» بازی کردم.
از گوشه‌وکنار شنیده‌ام که از فیلم‌سازان خوب پیشنهاداتی دریافت کردید؛ مثلا چرا با مسعود کیمیایی یا بهرام بیضایی همکاری تان عملی نشد؟
قسمت نبود. پروژه سینمایی «لبه پرتگاه» آقای بیضایی کلا منتفی شد. برای بازی در دو فیلم «سربازان جمعه» و «متروپل» آقای کیمیایی نیز دعوت شدم که هر کدام بنا به دلایلی اتفاق نیفتاد. جدا از آنکه کارکردن با آقای کیمیایی جزء افتخارات هر بازیگری است، ایشان را قلبا دوست دارم و امیدوارم روزی با ایشان کار کنم.
به‌طورکلی تعریف‌تان از سینما و نگاه‌تان به این هنر چیست؟
سینما برای من در وهله اول هنر – صنعت سرگرم‌کننده تعریف شده و سپس در قالب روایت سالم قصه، می‌تواند کاربرد آموزشی داشته باشد. خیلی کلی گفتم.
 منظور شما از اشاره به به‌کارگیری واژه سیاه‌نمایی برای برخی از فیلم‌های ایرانی چه بود؟
برخی از فیلم‌ها در این سال‌ها بدون هرگونه دلیل قانع‌کننده‌ای فقط نقاط تاریک جامعه را به رخ کشیدند که تعددشان می‌توانست برخی از واقعیات را نادرست مطرح ‌کند.
 چند سالی است که در کاربرد و مصرف واژگان اسراف می‌کنیم و بدون اینکه بدانیم جایگاه و منزلت هر واژه چیست و کجاست آن را به کار می‌بریم. «سیاه‌نمایی» هم از همان واژگان است. در جایی خواندم که گفتید فیلم «ابد و یک روز» بهترین فیلم سینمای ایران است. درحالی‌که برخی‌ها به فیلم واژه سیاه‌نمایی را سنجاق می‌کنند. نظرتان چیست؟
این فیلم را خیلی دوست دارم. ولی اعتقادی ندارم این همه داستان توأمان در یک خانواده رخ بدهد. چنین فیلم‌نامه‌ای از دیدگاه من وجود خارجی ندارد که این همه مصیبت گریبان‌گیر یک خانواده شود. حجم مصیبت و مشکلات آن قدر زیاد است که نمی‌توان به همه آنها در یک فیلم پرداخت. هر کدام از آن اتفاقات می‌تواند بن‌مایه داستان فیلم جداگانه‌ای باشد. حالا پس از موفقیت چنین فیلمی باید منتظر سری فیلم‌هایی باشیم که می‌خواهند شبیه «ابد و یک روز» ‌شوند و به احتمال زیاد فاقد نکات قوت این فیلم نیز هستند. آنچه می‌ماند تعدادی فیلم با داستان‌های به اصطلاح سیاه هست که در سطح مانده‌اند. ما فیلمی به نام «مادر قلب اتمی» ساختیم. فیلم از دقیقه ٢٠ به بعد وارد فضایی شبیه به سوررئال می‌شود که هیچ ما بازای بیرونی ندارد. وقتی فیلم در جشنواره برلین به نمایش درآمد و با استقبال زیاد مخاطبان مواجه شد، از من پرسیدند که داستان این فیلم در کشور شما وجود خارجی دارد که جواب من منفی بود. توضیح دادم که این فیلم براساس ذهنیت نویسنده فیلم‌نامه ساخته شده و نه براساس واقعیات موجود در ایران.
 پس از چه نظر فیلم «ابد و یک روز» مطابق عقیده‌تان بهترین فیلم است؟
فیلم به‌لحاظ ساختار و تکنیک و بازی‌ها درجه یک است. من مجموعه اتفاقات در فیلم را باور نمی‌کنم.
چقدر فیلم‌های روز جهان را دنبال می‌کنید؟
خیلی.
چه نوع فیلمی با ذائقه شما سازگار است؟
تنوع فیلم‌های مورد علاقه من کم نیستند.
از بازی کدام بازیگران استقبال می‌کنید؟
متیو مک کانهی، ادوارد نورتن، دنزل واشنگتن و راسل کرو جزء بازیگران مورد علاقه من هستند.
 نظرتان درباره بازی بازیگران زن خارجی چیست؟
مورد به‌خصوصی در نظر ندارم.
در مصاحبه‌ای از قول شما خواندم که علاقه‌مند نیستید با خبرنگاران زن گفت‌وگو کنید. چرا؟
این‌طور نیست.
 آیا ضدزن هستید؟
من آذری هستم. به عبارت دقیق‌تر ترک متعصب هستم. آیا مرد سنتی و غیرتی، ضدزن معنا می‌شود؟
 غیرتی‌بودن معنا و مفهومی دارد به عمق فرهنگ و تاریخ این سرزمین. به‌طور مثال دو فیلم «قیصر» و «فروشنده» را با هم مقایسه کنید. قریب ٥٠ سال از هم فاصله دارند. مردان هر دو فیلم، یعنی قیصر (بهروز وثوقی) و عماد (شهاب حسینی) با موقعیتی واحد مواجه می‌شوند که ناموس‌شان مورد تعرض قرار می‌گیرد. هر دو به قانون مراجعه نمی‌کنند و انتقام شخصی می‌گیرند و دست آخر هر دو به شیوه خودشان کَلَک متعرض را یک‌سره می‌کنند. حالا شما کدام مدل غیرتی هستید؟
همچنان مدل قیصر.
 اصولا مبنا و معیار شما برای بازی در چند فیلم، در یک سال چیست؟
بازی‌کردن من مثل بقیه بازیگران نیست؛ مثلا فلان آقای بازیگر در شش ماه اول سال دست کم در هشت فیلم بازی می‌کند؛ درحالی‌که در سال تنها شاید چهار کار درخشان در سینمای ما ماندگار شود.
 چون شما موقعیت‌ بیشتری برای امرار معاش دارید؟
چطور؟
 به شما به ‌دلیل چهره و فیزیک‌تان کارهای تبلیغاتی هم پیشنهاد می‌شود. پس فرصت شغلی برای شما خوشبختانه بیشتر است، اما دیگران چنین فرصتی ندارند؛ بنابراین مجبورند در فیلم‌های بیشتری بازی کنند تا خرج خود و خانواده‌شان را دربیاورند، اما از سویی قبول دارم که برخی از بازیگران این روزها مدل رضا بیک‌ایمان‌وردی در سینمای ایران کار می‌کنند که خب پذیرفتنی نیست.
این هم یک نظر است. اما به فعالیت تبلیغاتی‌ام اشاره کردید. از این نظر خرسندم که با برندهایی مثل لوندویل و جی.یو.ام کار می کنم.
  با همه این توضیحات چرا در فیلم بد «در امتداد شهر» علی عطشانی بازی کردید؟
من آخرین نفری بودم که به پروژه اضافه شدم و به‌هرحال جزء کارهای من است.
چقدر اهل کتاب‌خواندن هستید؟
زمان دانشگاه بیشتر کتاب می‌خواندم. الان هم‌زمان درگیر انتشار آلبوم موسیقی، برپایی کنسرت، بازی در فیلم و سریال و مدیریت دو رستوران هستم که متأسفانه فرصتی برای مطالعه نیست و می‌دانم که این ایراد بزرگ همه ما هست که کتاب‌خوان نیستیم.
 کار دیگری نمی‌خواهید انجام بدهید؟ به نظرم کم‌کار هستید… .
(می‌خندد) خب من بیش‌فعال هستم. هر ساعتی از شب بخوابم، رأس ساعت شش صبح بیدار می‌شوم و کارم را آغاز می‌کنم.
 خب فقط می‌توانم بگویم خداقوت!
(می‌خندد) ممنون، این اتفاق به من کمک می‌کند تا تلاش کنم به اهدافم برسم.
 اهداف‌تان چیست؟
اهداف که در هر زمان و شرایط می‌تواند فرق داشته باشد. ولی به طور کلی می توانم بگویم در این زمان دوست دارم نقش‌هایی را بازی کنم که هر وقت می‌بینمشان، همچنان برایم لذت‌بخش باشد. مردم از کارهای گذشته من هنوز یاد می‌کنند. در موسیقی هم به دنبال این هستم که دوباره روی صحنه برگردم. همان طور که می دانید از سال ٧٧ در عرصه موسیقی فعالیت می کنم
 جمله کلیدی پایانی شما برای این گفت‌وگو چیست؟
از مردم تشکر می‌کنم و دستشان را می‌بوسم. ممنونم که این همه لطف‌شان شامل حال من شده. امیدوارم از کارهایم خوششان بیاید و بتوانم محبت‌شان را جبران کنم.




انتقاد حامد بهداد از اکران فیلمهای مستهجن با استفاده از واژه “گینس”

سینماژورنال: حامد بهداد بازیگر مرد سینمای ایران که این روزها با مینی سریال “دندون طلا” به شبکه خانگی آمده است در دلنوشته ای که به بهانه عرضه اولین قسمت “دندون طلا” در صفحه اجتماعیش منتشر کرده است به انتقاد از اکران برخی فیلمهای مبتذل در سینمای ایران پرداخته است.

به گزارش سینماژورنال بهداد که یک درام خوش ساخت اما بلحاظ اکران معلق با نام “خانه دختر” را دارد نوشته است: اين روزها برام چيزى چندش آور تر از اكران و فروش فيلمهاى مستهجن و لجن وجود نداره. من خشمگين مي‌شم از سقوط سطح سليقه عموم مردم.

باید رکورد این سقوط را در گینس به ثبت رسوند

وی سپس با استفاده از واژه “گینس” و استفاده از صنعت جناس خطی ادامه داده است: بايد ركورد ميزان اين سقوط متعفن را در گينس به ثبت رساند. اما به جرأت ميتوانم بگویم مجموعه “دندون طلا ” در هنگامى كه كار مي‌كردم اين باور را بهم مي‌داد كه هم مردم و هم تماشاگرهاى حرفه اى را تحت تأثير منطقى خودش قرار مي‌دهد كه البته عامل انتقال اين تاثير جوانهاى خانواده خواهند بود. چون آنها هستند كه خانه را از ركود و يكنواختى بيرون مي‌كشند. كارى كه شخصاً خودم با خانه و خانواده ام انجام دادم.

با بازیگر شدنم خانواده ام علاقه دوباره ای به سینما بدست آوردند

بهداد افزوده است: خانه مان مي‌رفت تا در روزمرگى و بى نشاطى از تكرار عادت بيمار شود اما با بازيگر شدن و موفق شدنم، خانواده ام علاقه خود را دوباره به نمايش و سينما بدست آورد. طورى كه مادر و پدرم مرا از اخبار فرهنگى روز مطلع مي‌ساختند.

بازیگر “آدمکش” تاکید کرده است: در خانه ما هميشه بحث سر داستان و فيلم و اتفاق هايش بود و من اين سرزندگى فرهنگى را مديون خود بودم. بخاطر همين خيال مي‌كنم جوانهاى خانواده مي‌توانند جهان كوچك خانه شان را بسازند.




حامد بهداد ۲۲ ساله در کنار شهرام حقیقت‌دوست ۲۳ ساله+عکس

سینماژورنال: حامد بهداد بازیگر مرد ایرانی متولد 1352 نیشابور است و در اوایل دهه هفتاد به عنوان دانشجوی بازیگری در دانشگاه آزاد تهران به تحصیل پرداخت.

به گزارش سینماژورنال این بازیگر اولین بار در اواخر دهه هفتاد با “آخر بازی” همایون اسعدیان وارد سینما شد و بعد از فیلم نیمه تمام “چای تلخ” ناصر تقوایی با “بوتیک” و “کافه ستاره” خود را به مخاطبان نشان داد.

این بازیگر سینما که آخرین فیلم اکران شده اش “آرایش غلیظ” حمید نعمت ا.. است یک درام اجتماعی به شدت ملتهب به نام “خانه دختر” را هم آماده اکران دارد؛ فیلمی که بهداد در آن یکی از بهترین نقش آفرینی هایش را ارائه داده است.

در تصویر اجتماعی زیر که مرتبط با سال 1374 یعنی دقیقا دو هه قبل است حامد بهداد 20 ساله در کنار همکلاسی اش شهرام حقیقت دوست 21 ساله دیده می شود.

حقیقت دوست سه سال زودتر از بهداد و با ایفای نقش در “درخت گلابی” داریوش مهرجویی بازیگری سینما را آغاز کرد و در سالهای بعد در آثاری چون “غوغا”،”عطش”،”جنایت” و “احضارشدگان” تواناییهایش را نشان داد. آخرین فیلم اکران شده حقیقت دوست “کلاشینکف” سعید سهیلی بود.

حامد بهداد
حامد بهداد در کنار شهرام حقیقت دوست



همسر ۲۶ ساله رضا رویگری ۶۹ ساله: قبل از ازدواج نمیدانستم شوهرم بازیگر است/رضا موقع ازدواج حتی خانه‌ هم نداشت/پدرم مخالف ازدواجمان بود+عکس

سینماژورنال: رضا رویگری بازیگر سرشناس سینما و تلویزیون حدودا دو سالی میشود که به علت عوارض ناشی از سکته قلبی تقریبا از سینما و تلویزیون دور است.
به گزارش سینماژورنال در این مدت این همسرش تارا کریمی است که تمام وقت کنار او حضور دارد و از وی پرستاری میکند.
کریمی که 26 ساله است و 43 سال از رویگری کوچکتر است در گفتگویی درباره ماجرای آشنایی خود و این هنرپیشه خوش مشرب سخن گفته است.

وقتی برای استقبال رفتم با رضا آشنا شدم
تارا کریمی که در شیراز با رویگری آشنا شده با اشاره به اینکه قبل از آشنایی نمیدانسته وی بازیگر است به “زندگی ایده آل” می گوید: من اصلا ایشان را به عنوان بازیگر نمی شناختم و هیچ کاری از ایشان ندیده بودم. راستش در افتتاحیه برنامه ای در شیراز رضا رویگری به عنوان مهمان دعوت شده بود و دوست من هم وظیفه میزبانی ایشان را برعهده داشت. وقتی برای استقبال از ایشان به فرودگاه رفتیم اولین بار ایشان را دیدم و طی چند روزی که آنجا بودند با هم آشنا شدیم.

وقتی “بوتیک” را دیدم از رضا ترسیدم
وی ادامه می دهد: واقعا تا آن موقع نمی دانستم ایشان بازیگر است و او به من پیشنهاد تماشای فیلم “بوتیک” را داد و زمانی که این فیلم را دیدم یک جورهایی واقعا ترسیدم و فکر کردم نکند شخصیتش مانند شخصیت داخل فیلم باشد و برای همین تا یک مدت به تلفنهایش جواب نمیدادم تا اینکه خودش پیامک داد و من هم پرسیدم شخصیت شما همین طوریست؟ و ایشان هم پاسخ داد آن فقط یک نقش است و سپس پیشنهاد داد “اجاره نشینها” و بعد “مختارنامه” را ببینم.

پدرم مخالف ازدواجمان بود
به گزارش سینماژورنال تارا کریمی که موقع ازدواج با رویگری فقط 23 سال داشت درباره مخالفتهای والدین اش با این ازدواج بیان می دارد: پدرم مخالف بود و حتی خواهر بزرگم مدام به من میگفت چه اتفاقی افتاده، تو که برنامه دیگری برای زندگیت داشتی و نمیخواستی ازدواج کنی. اما به هر حال این اتفاق افتاد. خیلیها می گفتند رضا جای پدرت است و از این ازدواج برحذر کن ولی حرف مردم برایم مهم نبود.

رضا یک خانه داشت که آن را هم برای اینکه پسرش به زندان نیفتد فروخت
این زن جوان درباره وضعیت اقتصادی رویگری بهنگام ازدواج با وی بیان می دارد: زمانی که من با رضا ازدواج کردم تنها با یک حلقه ازدواج کردیم. رضا یک خانه داشت که آن را هم بابت اینکه پسرش بخاطر عدم پرداخت مهریه به زندان نیفتد فروخت. حتی خانه ای که در آن ساکن هستیم اجاره ای است.

رضا رویگری
رضا رویگری و همسرش تارا کریمی