علی مصفا، صابر ابر و شمس لنگرودی به «چشمهایش» پیوستند
|
سینماروزان/مهدی فلاح: علی مصفا، صابر ابر و شمس لنگرودی به فیلم سینمایی «چشمهایش» به کارگردانی بهمن فرمانآرا پیوستند که با حمایت بنیاد سینمایی فارابی در حال تولید است.
پروژه سینمایی «چشمهایش» به کارگردانی بهمن فرمانآرا، وارد مرحله پیشتولید شد و علی مصفا، صابر ابر و شمس لنگرودی به عنوان بازیگر به این اثر پیوستند.
فیلم «چشمهایش» با کارگردانی بهمن فرمانآرا با حمایت بنیاد سینمایی فارابی، در حال تولید است.
بهمن فرمانآرا پیش تولیدفیلم سینمایی «چشمهایش» با اقتباس از رمان بزرگ علوی را در شهرک سینمایی غزالی کلید زد.
این فیلم اقتباسی است از رمان چشمهایش اثر ماندگار بزرگ علوی که در مرحله پیشتولید قرار دارد و در سالگرد هفتادمین چاپ این اثر مجوز فیلمنامه گرفته است.
بهمن فرمانآرا و شادمهر راستین به طور مشترک بهعنوان نویسنده فیلمنامه این اقتباس را گرد هم آورده اند.
«چشمهایش»، رمانی که اولین بار در سال ۱۳۳۱ منتشر شد، داستانی پُر از رمز و راز از زندگی یک نقاش انقلابی را روایت میکند؛ نقاشی که در دل یک فضای پرتنش سیاسی و اجتماعی، با دنیای پیچیدهای از عشق و مبارزه روبهرو است. بهمن فرمانآرا، کارگردان و نویسنده مطرح سینما، که پیش از این تجربههای موفقی چون «شازده احتجاب» و «سایههای بلند باد» را در کارنامه دارد، با این پروژه دوباره به سراغ ادبیات معاصر ایران رفته تا تصویری نو از این اثر جاودانه خلق کند.
#بهمن_فرمان_آرا کارگردان باسابقه بیان داشت: قرار بود رمان #داستان_جاوید را در قالب سریال ۲۴ قسمته بسازم اما ناگاه جواد نوروزبیگی تهیهکننده سریال ممنوع الفعالیت شد!/هر کس را برای کار انتخاب میکردیم ایشان میگفت گران است و باید صبر کنیم!/در نهایت به سرمایهگذار گفتم این سریال نمیشود چون ایشان تهیهکننده نیست و دلال پول است!/به دنبال اجازه فیلمبرداری در چند خانه قدیمی بودم که از طرف عزت ضرغامی تماس گرفتند و گفتند ایشان میخواهد شما را ببيند!/ بعد از بیست دقیقه ناگهان فردی وارد شد و گفت میخواهد عکس بگیرد/برای عکس گرفتن از من اجازه نگرفتند!/همان طور که سریال #جیران کاخ گلستان را کرایه کرده بود من هم برای اجازه دو لوکیشن پیش ضرغامی رفتم و لاغیر!/بحثهای ایجاد شده حول دیدار با ضرغامی باعث شد سرمایه گذار #چشمهایش انصراف دهد و تولید منتفی شد!/پروژه #چشمهایش قرار بود ۲۱ میلیارد سرمایه گذاری داشته باشد و خودم هم ۸۰۰ میلیون برای پیش تولید گذاشتم!/ ما هنرپیشه و طراح صحنه و لباس انتخاب کرده و همه کارهای پیش تولید را انجام داده بودیم و منتظر بودیم #فیلمنت جواب دهد!!/حتی فیلمنت پیشنهاد داد که شش قسمت را به عنوان مینی سریال بسازید ولی ناگهان…/فسادی گسترده در تولید و پخش سینما وجود دارد!/الان در سینما آدمی داریم که هم فیلم میسازد و هم سینما دارد و هم شرکت پخش!/انحصار باعث شده یک نفر در همه کمیسیونها باشد!/ این آدم هم در کمیسیون سینماداران است، هم در کمیسیون پخشکنندگان و اخیرا هم در کمیسیون پلتفرمداران!/ انحصار باعث شد فیلم #مجبوریم را که من در آن بازی کرده بودم در سانسهای ۱۱ و ۱۳ اکران کنند که کسی نتواند ببيند!/رضا درمیشیان برای اینکه چک کند فیلمش را اکران میکنند یا نه، یک شب بوشهر بود، یک شب شیراز و یک شب رشت!/راهاندازی هنروتجربه جزو اشتباهترین کارها بود!/دیگر ته خط هستم و نه پست میخواهم بگیرم و نه مقام!/ فقط میخواهم تا آخر در مملکت خودم بمانم!
|
سینماروزان/احمد غلامی: قرار بود رمان #داستان_جاوید اسماعیل فصیح را در قالب سریال ۲۴ قسمته بسازم اما ناگاه جواد نوروزبیگی تهیهکننده سریال ممنوع الفعالیت شد. بعد هر کس را برای کار انتخاب میکردیم ایشان میگفت گران است و باید صبر کنیم.
بهمن فرمانآرا با بیان مطلب فوق به روزنامه شرق گفت: در نهایت کار به جایی رسید که به سرمایهگذار گفتم این سریال نمیشود چون ایشان تهیهکننده نیست و دلال پول است و مثلا بودجه سریال را تا روز آخر به من نشان ندادند و فقط گفتند برآورد داریم در حالی که کارگردان باید بودجه را بداند.
فرمان آرا درباره ماجرای دیدار اخیرش با عزت ضرغامی گفت: بعد از دریافت حق اقتباس رمان #چشمهایش بزرگ علوی، تعدادی از خانه های قدیمی تهران را به عنوان لوکیشن انتخاب کردیم و برای کسب اجازه فیلمبرداری با میراث فرهنگی مکاتبه کردیم و آنها از طرف عزت ضرغامی تماس گرفتند و گفتند ایشان میخواهد شما را ببيند. دیدار بسیار محترمانه ای بود ولی بعد از بیست دقیقه ناگهان فردی وارد شد و گفت میخواهد عکس بگیرد. ضرغامی گفت اجازه فیلمبرداری را میدهد و شب که به خانه رسیدم دیدم همان عکس ها را پست کردهاند.
فرمان آرا گفت: در تمام ده سالی که ضرغامی رئیس صداوسیما بود من یک بار پیش او نرفتم. من چیز نهفته ای نداشتم و پیش ضرغامی رفتم فقط برای اجازه لوکیشن. من ۸۱ سالم هست و اصلا هم برای عکس گرفتن با ضرغامی از من اجازه نگرفتند. همان طور که سریال جیران کاخ گلستان را کرایه کرده بود من هم برای اجازه دو لوکیشن پیش ضرغامی رفتم و لاغیر… وقتی کسی را جایی دعوت میکنید اگر قرار است عکسی گرفته شود یا تبلیغی گردد در همه جا اجازه میگیرند.
این کارگردان تاکید کرد: بحثهای و حواشی ایجاد شده حول دیدار با ضرغامی باعث شد سرمایه گذار #چشمهایش انصراف دهد و تولید منتفی شد. این پروژه قرار بود ۲۱ میلیارد سرمایه گذاری داشته باشد و خودم هم ۸۰۰ میلیون برای پیش تولید گذاشتم ولی آن سرمایه دیگر وجود ندارد. ما هنرپیشه و طراح صحنه و لباس انتخاب کرده و همه کارهای پیش تولید را انجام داده بودیم و منتظر بودیم #فیلمنت جواب دهد!!حتی #فیلمنت پیشنهاد داد که شش قسمت را به عنوان مینی سریال بسازید که آن کار را هم میخواستیم بکنیم ولی ناگهان پروژه متوقف شد.
این سینماگر باسابقه ادامه داد: تا زمانی که زنده ام کار میکنم و علاقه به بازنشستگی هم ندارم. با اینکه میدانم فسادی گسترده در تولید و پخش سینما وجود دارد و فی المثل فیلم مجبوریم را که من در آن بازی کرده بودم در سانسهای ۱۱ و ۱۳ اکران میکردند که کسی نتواند ببيند. یا فیلم دلم میخواد را از ۲۴ سانس سینما چارسو ۲۳ سانس آن را به فیلمهای دیگر دادند…الان در سینما آدمی داریم که هم فیلم میسازد و هم سینما دارد و هم شرکت پخش در حالی که در آمریکا در سال ۱۹۴۷ گفتند شما نمی توانید هم تولیدکننده باشید و هم پخشکننده و سینمادار. رضا درمیشیان برای اینکه بداند فیلمش را اکران میکنند یا نه، یک شب بوشهر بود، یک شب شیراز و یک شب رشت! انحصار باعث شده یک نفر در همه کمیسیونها باشد؛ هم در میان سینماداران است و هم در میان پخشکنندگان و اخیرا در کمیسیون پلتفرمداران هم هست!!
این کارگردان افزود: در دوره ای هنروتجربه را با کلی بودجه و بریز و بپاش راه انداختند که جزو اشتباهترین کارها بود چون از همان ابتدا برچسب هنری نفروش روی فیلم میزدند که نفروشد.
فرمان آرا اظهار داشت: من چریک نیستم که بروم تظاهرات کنم ولی دلم با مردم ایران است. دیگر ته خط هستم و نه پست میخواهم بگیرم و نه مقام و فقط میخواهم تا آخر در مملکت خودم بمانم.
بهمن فرمان آرا: دیگر ته خط هستم!
حرفهای #محمد_متوسلانی سینماگر پیشکسوت⇐در میانه دهه شصت قرارداد اقتباس سینمایی #سو_و_شون را با سیمین دانشور بستم!/خیلی تلاش کردم فیلم را بسازم ولی تهیهکننده معتمد پیدا نشد!/کارگردان #شوهر_آهو_خانم میخواست این فیلم را بسازد که من مخالفتی نداشتم!/در یک مقطع رخشان بنیاعتماد میخواست این فیلم را بسازد که نشد!/یک بار فرمانآرا پیغام داد که میخواهد این داستان را بسازد ولی من گفتم میخواهم خودم فیلم را بسازم!/ساخت اثری تصویری از «سووشون» خیلی سخت است و کار هر کس نیست!!/نمیدانم نرگس آبیار امتیاز ساخت #سو_و_شون از را از چه کسی گرفته؟؟/شاید دخترخوانده سیمین، امتیاز را واگذار کرده!/شاید هم امتیاز را از داوود ملاپور گرفتهاند!
|
سینماروزان/پرستو فرهادی: ماجراهای زیادی را برای ساخت فیلم سو و شون پشت سر گذراندیم تا امروز که نمیدانم خانم نرگس آبیار امتیاز ساخت فیلم از کتاب سو و شون را از چه کسی گرفتند؟؟
محمد متوسلانی سینماگر باسابقه با بیان مطلب فوق به خبرگزاری ایسنا گفت: شروع ارتباط من با سیمین دانشور از جایی بود که خانم دانشور «سووشون» را منتشر کرد و همسر من نقدی نوشت که در گروه ادب رادیو، برنامهای مرتبط با نقد آثار ادبی پخش شد. بعد از آن یک نفر که «سووشون» را به زبان لهستانی ترجمه کرده بود با «خانم» تماس گرفته بود و میخواست این نقد را ابتدای کتاب خود منتشر کند. خانم دانشور هم با همسر من تماس گرفت و این اولین تماسشان با خانواده ما بود و بعد از آن دیگر رفت و آمد ما ادامه پیدا کرد. ایشان« کفشهای میرزا نوروز» را که ساخته بودم، دیدند و خوششان آمد. درباره دیگر آثارشان هم، در آن دوران که نقد پیدا نمیشد من نقدهایی را میگرفتم و به منزل ایشان میبردم. خلاصه تا آخر عمرشان برای ما مثل یک فامیل نزدیک بود و غالبا همدیگر را میدیدیم و برای من جایگاه ویژهای داشتند و حتی همسرم به ایشان مادر میگفت.
متوسلانی در ادامه به ماجرای ساخت فیلم از رمان «سووشون» رسید و گفت: در اواسط دهه شصت با خانم دانشور قراردادی برای ساخت فیلم بستیم. قراردادم را به موزه جلال و سیمین تحویل دادم تا در آنجا به نمایش گذاشته شود. من خیلی کوشش کردم فیلمی را از رمان «سووشون» بسازم. با تهیهکنندههای مختلفی صحبت کردم، حتی با تلویزیون مذاکره کردم که نسخه سریالی آن ساخته شود ولی هیچکدام به نتیجه نرسیدند و تهیهکننده معتمد پیدا نشد.
وی ادامه داد: ساخت اثری تصویری از «سووشون» خیلی سخت بوده و از هر کس برنمیآید چون هزینه ساخت آن بسیار زیاد است ضمن اینکه به هر حال روی فیلم و داستان حساسیت زیادی هم وجود داشت و باید با دقت کار میشد. این، چیزی نبود که آن را شروع کنیم، بعد در میانه راه به مشکل بخوریم و بخواهیم از بخشهایی کوتاه بیاییم یا کار را سرسری تمام کنیم. ساخت فیلم از «سووشون» مسئولیت سنگینی داشت و در نهایت شرایط برای من مهیا نشد.
متوسلانی افزود: یکی از کسانی که میخواست از این داستان فیلم بسازد یک کارگردان ایتالیایی بود که آقای مهاجرانی – وزیر وقت فرهنگ – واسطه بود و به خانم دانشور معرفی کرد. خانم هم به من گفتند و من چون میدانستم اینجا تهیهکننده پیدا نمیشود، به دنبال این بودم که ایشان موافقت کنند تا آن کارگردان ایتالیایی اجازه ساخت بگیرد، ولی همسرم که در آن زمان قرار بود در پروژه با من همکار باشد و بخش زیادی از طراحیها بر عهدهاش بود به خانم گفته بود که موافقت نکند و ایشان هم اجازه ندادند.
متوسلانی گفت: در یک زمان دیگر هم آقای داوود ملاپور – کارگردان فیلم «شوهر آهو خانم» – که فکر میکنم هنوز در لندن باشد، با من تماس گرفت و میخواست این فیلم را بسازد که من مخالفتی نداشتم و با خانم صحبت کردم. آقای ملاپور نمایندهای در تهران داشت به نام آقای محمد بلوری که نویسنده مطبوعات بود، آنها آمدند و قراردادی با خانم دانشور بستند. در واقع من انصراف دادم و قرارداد با آنها منعقد شد اما آقای ملاپور همه نتوانست فیلمی از «سووشون» بسازد و فیلمنامهای را هم که آقای بلوری نوشت نپسندید. در یک مقطع هم خانم رخشان بنیاعتماد می خواست این فیلم را بسازد که نشد. یک بار هم در همان دورانی که خودم دنبال ساخت فیلم بودم آقای فرمانآرا پیغام داد که میخواهد این داستان را بسازد و حتی به من پیشنهاد داد که نقش یوسف را خودم بازی کنم ولی من گفتم میخواهم خودم فیلم را بسازم.
متوسلانی با اشاره به تولید فیلم_سریال سووشون توسط آبیار خاطرنشان ساخت: خلاصه که ماجراهای زیادی را پشت سر گذراندیم تا امروز که نمیدانم خانم نرگس آبیار امتیاز ساخت فیلم از این کتاب را از چه کسی گرفتند، چون تا جایی که میدانم یک قرارداد مکتوب بین خانم دانشور و آقای ملاپور وجود داشت و پولی هم رد و بدل شده بود.
این کارگردان درباره قرارداد با داوود ملاپور تاکید کرد: این مورد را خانم دانشور به من سپرده بودند که برای یک بار استفاده از داستان برای ساخت فیلم در آن زمان، مبلغ ۲۰ میلیون تومان را پیشنهاد دادم. ۱۰ میلیون تومان داده شد و قرار بود ۱۰ میلیون تومان دیگر هم موقع شروع فیلم داده شود ولی قرارداد همانطور باقی ماند و خبر ندارم بعدها دیگر چه اتفاقی افتاد!
متوسلانی که فیلمنامه سینمایی «سووشون» را خودش نوشته بود، در پایان درباره ساخت نسخه سینمایی و سریالی «سووشون» توسط نرگس آبیار میگوید: وصی خانم دانشور، خانم لیلی ریاحی دخترخوانده ایشان بود که اگر قراردادی بسته شده، ممکن است از طرف ایشان بوده باشد یا اینکه ممکن است با آقای ملاپور صحبتی شده باشد که در هر صورت من بیاطلاعم. در نهایت هم ساخت این فیلم برای من آرزویی بود که متاسفانه شرایط آن پیش نیامد.
محمد متوسلانی: نمیدانم رایت ساخت فیلم-سریال سووشون را از چه کسی گرفتهاند؟
واکنش علی عباسی( تهیهکننده “رضا موتوری” و “تنگنا”) به ادعاهای بهمن فرمانآرا⇐فیلم “آقامهدی کلهپز” خیلی موفقتر از “خانه قمرخانم”فرمانآرا بود!/تمام فیلمهایی که فرمانآرا با بودجه دولت ساخت، حتی بهاندازه “خانه خراب”من، درآمد نداشت/آن زمانی که فرمانآرا، “خانه قمرخانم” را میساخت، من «حسنکچل»علی حاتمی و «رضاموتوری»مسعود کیمیایی را تولید کردم!/ فیلمسازی با پول توی جیب خودمان شاهکار است و نه با پول دولت و حمایت دربار!/متأسفم که فرمانآرا در این سنوسال مطالبی میگوید که طنز در برابرش ساده است!
|
سینماروزان/مهدی فلاحصابر: اظهارات بهمن فرمانآرا درباره کارنامهاش در سازمان گسترش صنایع سینمایی و طعنههایش به علی عباسی در روزنامه شرق با واکنش این تهیهکننده مواجه شد.
علی عباسی در جوابیه خود خطاب به فرمانآرا در روزنامه شرق آورد: جناب بهمن فرمانآرا در مصاحبهای گفته که «پس از آمدنشان به «سازمان گسترش صنایع سینمایی»، دیدند که «بایستی فیلمهایی بسازند که با فیلمهای برادران صادقپور و علی عباسی متفاوت باشد». اول اینکه آقای فرمانآرا اگر میخواستند مثل «صادقپور» فیلم بسازند، نمیتوانستند، چون تجربه ساخت فیلم «خانه قمرخانم» را داشتند ولی فیلم «آقا مهدی کلهپز» آقای صادقپور خیلی موفقتر از فیلم ایشان شد.
تهیهکننده “تنگنا” و “تنگسیر” ادامه داد: فرمانآرا اگر هم میخواستند مثل من فیلم بسازند تواناییش را نداشتند، چون تمام آن فیلمهایی که با بودجه دولت در سازمان گسترش ساخته شد، حتی معادل درآمد اولین فیلمی که من برای آن سازمان ساختم (“خانه خراب”) نمیشد.
تهیهکننده “حسن کچل” و “شب غریبان” افزود: در همان زمانی که فرمانآرا «خانه قمرخانم» را میساخت، من «حسنکچل»علی حاتمی و «رضاموتوری»مسعود کیمیایی ساختم. و حال ایشان میفرمایند که فیلمی میخواستند بسازند که به فیلمهای من شبیه نباشد! متأسفم که فرمانآرا در این سنوسال هنوز هم ما مطالبی میگوییم که طنز در برابرش ساده به نظر میآید!
علی عباسی تاکید کرد: امیدوارم این دوست عزیز بداند که فیلمسازی اگر از جیب خود آدم بود و فیلم مؤثر و محکمی میشد شاهکار بود و هیچوقت قابل مقایسه با ساخت فیلم با بودجه دولتی و حمایت دربار و آقازادگان نبود و نیست. کمااینکه همان زمانی هم که ایشان در «سازمان گسترش» بودند، فقط فیلم بیضایی و تقوایی نمیساختند و برای خودشان فیلمفارسی میساختند مانند «در امتداد شب» که در گیشه هم موفق باشد.
علی عباسی+بهمن فرمان آرا
بهمن فرمانآرا از ایفای نقش وکیل کرباسچی در فیلم درمیشیان میگوید+عکس
|
سینماروزان: بهمن فرمانآرا آخرین ساخته خود “حکایت دریا” را روانه اکران آنلاین کرده و درعین حال به دنبال فراهم آوردن مقدمات تولید تازهترین فیلمش “پر سوم” هم هست.
فرمانآرا که علاوه بر “حکایت دریا” در “بوی کافور عطر یاس” هم بازی کرده بود در فیلم آماده اکران رضا درمیشیان با نام “مجبوریم” هم ایفای نقش داشته است.
فرمانآرا در “مجبوریم” ایفاگر یک وکیل باسابقه است و خودش درباره این حضور به شرق گفت: از داستان «مجبوریم» خوشم آمد و نقش من هم به هر جهت مثبت بود. شخصیتم در فیلم درمیشیان شبیه کاراکتر مرحوم بهمن کشاورز که وکیل بود؛ وکیلی حاذق و بااخلاق.
به گزارش سینماروزان بهمن کشاورز که فرمانآرا نقشی معادلش را ایفا کرده بیش از هر چیز بهخاطر وکالت غلامحسین کرباسچی شهردار اسبق تهران شناخته میشد.
بهمن کشاورز متولد ۱۳۲۳ تهران، فرزند کریم کشاورز نویسنده و مترجم گیلک بود.
بهمن کشاورز که تحصیلات عالی در مقطع حقوق داشت در فاصله سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۰ و ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۶ ریاست اتحادیه کانونهای وکلای دادگستری را بر عهده داشت و در اردیبهشت ۹۸ درگذشت.
گریم بهمن فرمان آرا در “مجبوریم”+بهمن کشاورز
خروجی تازهترین گفتگوی بهمن فرمانآرا⇐”گنج قارون” شرافت داشت به بسیاری از فيلمهايي که امروز به اسم فيلم کمدي ميبينيم!/متأسفم که در “هزارپا” به همه چيزهايي که برايمان ارزشمند است و {ازجمله جانبازان جنگ} دهنکجي کردیم!!/سانسور آزاردهندهاي که از آن حرف ميزنيم، قبل از انقلاب هم وجود داشت!/قرار شد فيلم خارجي اکران نشود تا سينمايمان قوت بگيرد اما اتفاقاتي در سينماي ما رخ ميدهد که ميگوييم صد رحمت به فيلمفارسيها!/چهل سال به ناصر ملکمطيعي اجازه کارکردن داده نشد فقط به جرم اینکه تيپ جاهلی بازي ميكرد و حالا فیلمهایی روی پرده میرود که حرفهاي دوپهلو و سهپهلو درباره مسائل جنسي ميزنند!!/من تهيهکننده “در امتداد شب” هستم که هنوز هم پرفروشترين فيلم تاريخ سينماي ايران است ولی درعین حال تهیهکننده اولین فیلم کیارستمی هم هستم/سریالهای ترک جای تلویزیون را گرفتهاند چون تلویزیون به رادیو تبدیل شده و مدام دونفر را در تلویزیون میبینیم که نشستهاند و حرف میزنند
|
سینماروزان: انتقاد از سینمای کمدی ایران و پسرفتی که در سالهای اخیر داشته و در عین حال اقبال مخاطبان به این نوع سینما ادامه دارد. برای مخاطب مهم نیست فلان بهاصطلاح کارشناس در بهمان برنامه تلویزیون چگونه سینمای کمدی را مینوازد؛ او همچنان علاقه دارد به تماشای محصولات پاپکورنی چه در سینما چه در شبکه خانگی و چه در سامانههای ویدیوی درخواستی.
بهمن فرمانآرا کارگردان باسابقه سینما که در این سالها همچنان با عطشی بالا به فیلمسازی ادامه داده جزو تازهترین منتقدان سینمای کمدی است.
بهمن فرمانآرا با انتقاد از رواج نوعی ابتذال در سینمای کمدی به شرق اظهار داشت: وقتی درباره کمدیهای رایج حرف میزنیم از فيلمهايي صحبت ميكنيم که بهمراتب بدتر از «گنج قارون» هستند. به نظرم در مقايسه با فيلمهايي که امروز به اسم فيلم کمدي ميبينيم، «گنج قارون» شرافت داشت، چراکه به هر صورت قصهاي تعريف ميكرد. امروز ميبينيم که جواد عزتي و رضا عطاران با هم ميرقصند! در واقع بار ديگر به زمان فيلمفارسي برگشتهايم! براي من عجيب است. چطور در کشوري که استعدادهاي فراواني وجود دارد و بخشي از آنها را در جريان فيلمسازي ميبينيم، استعدادها اينقدر راحت از دست ميروند! قطعا سينما، هنري است که به نيروي تازهنفس نياز دارد و ميبينيم که بسياري از نيروهاي تازهنفس مسير درستي نميروند.
فرمانآرا درباره قدمت سانسور در سینمای ایران گفت: وقتي از سانسور حرف ميزنيم، اين نکته را هم بايد در نظر داشته باشيم که پيش از انقلاب نيز با چنين مواردي روبهرو بودهايم. پيش از انقلاب براي نمايش فيلم «شازده احتجاب» با ماجراي سانسور مواجه شديم. زماني که قرار بود فيلم نمايش داده شود، بهصراحت به من گفته شد شانس آوردي که در جشنواره فيلم تهران جايزه بهترين فيلم را گرفتي؛ در غير اين صورت هرگز فيلم نمايش داده نميشد. مقصودم اين است که سانسور آزاردهندهاي که از آن حرف ميزنيم، در دوره قبل نيز وجود داشت. غمانگيز است که بسياري از استعدادهاي خوب فيلمسازي آماده ورود به اين عرصه هستند، اما موانعي مانع از ورود آنها به جريان فيلمسازي حرفهاي ميشود. من، مهرجويي يا کيميايي اگر يک يا دو فيلم ديگر بسازيم، تأثيري در جايگاهمان در سينما ندارد؛ صحبتهاي من درباره کارگردانان جوان سينماست، کساني که قرار است سينما را سر پا نگه دارند. سينماي ما تا پيش از انقلاب در کنار فيلمهاي خارجي نمايش داده ميشد، بعد از انقلاب نمايش فيلمهاي خارجي را هم حذف کرديم؛ بنابراين رقابتي که در گذشته با اکران فيلمهاي خارجي داشتيم، الان وجود ندارد؛ يعني بار ديگر در همان چاله گير افتادهايم. امروز فيلمها براي فروش بيشتر بايد مبتذل باشند! درجه ابتذالي که باورکردني نيست. در فيلم «هزارپا» آدمهايي که در جنگ آسيب ديدهاند، با پاي مصنوعي بولينگ بازي ميكنند! متأسفم که به همه چيزهايي که برايمان ارزشمند است، اينطور دهنکجي ميكنيم.
بهمن فرمانآرا با گلایه از کیفیت پایین فیلمهای کمدی اظهار داشت: قرار شد فيلمهاي خارجي اکران نشود تا سينمايمان قوت بگيرد؛ اما ميبينيم اتفاقاتي در سينماي ما رخ ميدهد که ميگوييم صد رحمت به فيلمفارسيها. 40 سال به ناصر ملکمطيعي اجازه کارکردن داده نشد، جرم او فقط اين بود که تيپ جاهل را بازي ميكرد که در آن سالها مخاطب، چنين شمايلي را ميپسنديد. الان در سينما چه ميبينيم؟ برخي فيلمهاي کمدي حال حاضر را نميتوان با خانواده ديد. شخصيتهايي که حرکات زشت انجام ميدهند و حرفهاي دوپهلو، سهپهلو درباره مسائل جنسي ميزنند و دوستاني که در شوراي پروانه ساخت و نمايش حضور دارند و برخي نيز با داشتن سالن سينما و دفتر پخش که توان تهيهکنندگي هم دارند، اين جريان را کنترل ميكنند.
این کارگردان با اشاره به سوابقش در تهیهکنندگی آثاری در گونههای مختلف گفت: هيچکس از پول بدش نميآيد، من هم از اين قاعده مستثنا نيستم و هيچ مخالفتي هم با پولسازبودن فيلم ندارم، اما نبايد همهچيز را فداي درآمدزايي بيشتر کرد. من تهيهکننده فيلم «در امتداد شب» هستم که با وجود همه صحبتهايي که درباره آن ميشود، هنوز هم پرفروشترين فيلم تاريخ سينماي ايران است. بليت اين فيلم دو تا تک توماني و سه توماني بود که فقط در اکران تهران 15 ميليون فروش کرد. حالا اين ميزان فروش را ضرب در مقدار بليت اين روزهاي سينما بکنيد و ببينيد چه رقمي خواهد شد. مقصودم اين است که اين حرفه را بلدم. از آن طرف فيلمهايي مثل «گزارش»، اولين فيلم بلند عباس کيارستمي را هم تهيه کردهام.
فرمانآرا با نقد رسانه ملی گفت: تماشاچي رسانه ملي به 10، 15 درصد رسيده و جاي رسانه ملي را سريالهاي ترکي و رسانههاي خارجي گرفته، به اين دليل است که از روز اول اشتباه کرديم و هر وقت تلويزيون را تماشا کرديم، فقط دو تا آدم نشستهاند و با هم حرف میزنند؛ اينکه به تلويزيون نياز ندارد، اين راديو است. درنظرنگرفتن سليقه ميليونها تماشاگر نتيجهاش ميشود ريزش هرروزه اين رسانه و جذبشدن آنها به شبکهها و رسانههاي بيگانه. تلويزيون در تمام اين سالها نشان داده است که رقيب نميخواهد و هميشه بهدنبال حفظ انحصارش است. مدتي قبل از همين رسانه ملي آقايي شروع به فحاشي به هنرمندان اين کشور کرد. مشخص است که با اين فرايند هرروز از تعداد مخاطبان رسانه ملي کم خواهد شد!
پاره ای از تناقضات پیرامونی از منظر بهمن فرمان آرا⇐در سال 1947 در آمريکا دستور دادند که افراد نميتوانند همزمان، هم صاحب سينما، هم تهيهکننده و هم پخشکننده باشند، ولی سینمای ما الان[در سال 2019] گرفتار مونوپل افرادی شده که هم صاحب سینما هستند و هم تهیه کننده و هم پخش کننده!!/مزاري هم براي فيلمهاي هنري درست کرده اند با نام «هنر و تجربه»!!/مهندسی اکران به نفع یک اقلیت مثل این است که سینماگر مستقل را در رينگ بوکس بگذاريد، يک دستش را از پشت ببنديد و بوکسور ديگر هر دو دستش آزاد باشد!!/مردم حالشان از اقتصاد و کمشدن 80 درصدی ارزش پول ملی، بد است نه از تماشای فیلم های جدی!/صداوسيما و مديريت اشتباهش باعث شد GEM درست شود!/به جای این همه خرج کردن برای فیلمهای دولتی چرا يک سينما در پاريس نميخريم تا فقط فيلمهاي ايراني نشان دهيم؟! چرا بودجه های هنگفت را صرف خرید سینما در لندن و رم نمی کنیم؟؟/حتی نتوانستیم از مارکت افغانستان یا پاکستان برای صادرات فیلمهایمان استفاده کنیم!!/تا زمانی که کیارستمی زنده بود به فیلمهایش اکران نمیرسید و از زمانی که فوت شده دستكم هشت فيلم به من پيشنهاد شده ببينم که راجع به عباس ساخته شده است!!/در آسيا مونتاژ خودرو را تقریبا همزمان با کرهجنوبي شروع کرديم ولی حالا کرهجنوبي به جایی رسیده که هشت درصد مارکت جهان را دارد و ما هم دلخوشیم به صادرات تعدادی سمند به ونزوئلا يا پاکستان!!!/تهيهکنندههاي ما دلال پول شده اند و فیلم 40روزه را شش، هفت ماه طول میدهند!!/ چهار ماه است پروانه ساخت «سوختن در آب، غرقشدن در آتش» را داده اند ولی اعلام رسانه ای نکرده اند!!!
|
سینماروزان: بهمن فرمان آرا از جمله کارگردانان بازمانده از سینمای قبل از انقلاب اسلامی است که همچنان سعی کرده بی وقفه فیلمسازی را ادامه دهد و تراوشات ذهنی خویش را از طریق فیلمهایش به مخاطب ارائه دهد.
بهمن فرمان آرا در تازه ترین گفتگوی تفصیلی خود با “شرق” شماری از تناقضات موجود در ساختار سینمای ایران را مرور کرده است و البته پیشنهاداتی را نیز برای حل این تناقضات ارائه کرده است.
بهمن فرمان آرا با انتقاد از مافیای اکران که از سالن تا تولید و پخش را در اختیار گرفته اظهار داشت: متأسفانه پخش فيلم در ايران در يک مدار بسته ميچرخد. کساني فيلم ميسازند که از روز اول ميدانند فيلمشان در عيد اکران خواهد شد؛ به دليل شرکتي که سرمايهگذار و پشتيبان اوست و مسائل ديگر. ما در ايران گرفتار چيزي شدهايم که سال 1947 در آمريکا دستور دادند که افراد نميتوانند همزمان هم صاحب سينما، هم تهيهکننده و هم پخشکننده باشند، چون چنين موقعيتي مونوپلي است، بنابراين قانون گذاشتند هر کسي ميتواند يکي از شغلها را داشته باشد. ما الان[سال 2019] گرفتار همان شدهايم؛ يعني صاحبان سينماها و کساني که با سالن سينماهاي مهم در ايران قرارداد دارند، خودشان تهيهکننده هستند و بهترين زمان اکران به فيلمشان تعلق دارد. اين يک مشکل است. اشکال عمده ديگر اين است که سينماها حق اين را پيدا کردهاند که زمان پخش فيلم من، بهجاي 12 سانس نمايش، آن را به يک سانس تقليل دهند، اما فيلم ديگري را تا سانس 23 در يک روز اکران ميکنند، ولي فيلم من را فقط يک سانس و معمولا 11 صبح قرار ميدهند که نفروشد! درواقع در چنين مسئلهاي دخلوتصرف ميشود. پس کسي که در فيلم من سرمايهگذاري ميکند (که هميشه کسي هست) چه گناهي کرده که اولا فيلم من اکرانش به تأخير بيفتد و بعد هم زمان اکران چنين بلايي سرش بياورند. به فلان آقا گفتم چرا چنين کاري ميکنيد که پاسخ داد سينماها دست ما نيست! درحاليکه سينماها دست خودشان است و سانسهاي ۱۷ و ۱۹ و ۲۳ که بيشترين تماشاگر را دارند به فيلمهايي که خودشان ميخواهند میدهند!
فرمان آرا در توصیف مهندسی اکران به نفع یک اقلیت بیان داشت: مهندسي در پخش و فيلمساختن و حتي بودجه درستکردن است. با کساني که بودجههاي دولتي ميگيرند کاري ندارم. ولي زماني که برخی فيلمها از اول اکرانشان در نوروز و عیدفطر مشخص ميشود مثل اين است که شما سینماگر مستقل را در رينگ بوکس بگذاريد، يک دستش را از پشت ببنديد و بوکسور ديگر دو دستش آزاد باشد. خب معلوم است سینماگر مستقل بازنده خواهم بود. اين سيستم مهندسيشدن به اين شکل است.
این کارگردان با گلایه از نگاه اقتصادی حاکم بر اکران گفت: هميشه «اقتصاد» نقش مهمي در چنين اتفاقاتي داشته. به اين بهانه مزاري هم براي فيلمهاي هنري درست کرده اند به نام «هنر و تجربه»!!
فرمان آرا با رد نگاهی که اعتقاد دارد به دلخوری مخاطبان از آثار جدی گفت: مردم از فيلمهاي من اوقاتشان تلخ نيست. به اقتصاد و کمشدن 80 درصد ارزش پولمان نگاه کنيد. مردم حالشان از اين نظر بد است. فيلمي که موضوعي جدي را مطرح ميکند، حال ملتي را بد نميکند بلکه کاهش مدام ارزش پول ملی است که حال مخاطب را بد کرده!
بهمن فرمان آرا با بیان اینکه پروانه ساخت فیلمی را گرفته که سازمان سینمایی رسانه ایش نکرده گفت: آخرين فيلمنامهام که پروانه ساخت گرفته، «سوختن در آب، غرقشدن در آتش» نام دارد که از شعر چارلز بوکوفسکي(شاعر آمریکایی-آلمانی) گرفته شده؛ اما جالب اين است که چهار ماه است به آن پروانه ساخت دادهاند! اما به دلايلي – که به من نميگويند – اعلام رسانهاي نکردهاند! …اعلام نکردهاند ديگر! من هم خيلي دراينباره عجله نکردم. هر زمان بودجه اين فيلم فراهم شود- با بودجه کنترلشده – شروع ميکنم!
فرمان آرا با انتقاد از بریز و بپاش برای تولید فیلمهای دولتی گفت: اين همه خرج ميکنيم؛ چرا يک سينما در پاريس نميخريم تا فقط فيلمهاي ايراني نشان دهيم؟؟ حتی در لندن و رم و… هم میتوانیم اين کار را انجام دهيم.
این کارگردان در جایی دیگر از حرفهایش گفت : مارکت پاکستان و افغانستان ميتوانست سينماي ما باشد. در خانه سينما افرادي هستند که ميخواهند اين کار انجام شود اما آنها يک رأي در بين 50 رأي ديگر هستند.
بهمن فرمان آرا در انتقاد از کیفیت محصولات تلویزیون اظهار داشت: صداوسيما و مديريت اشتباهش باعث شد GEM درست شود؛ چون در داخل جواب تماشاگر را نميدهند. چرا بايد اين همه تلويزيون شبکههاي خارجي داشته باشيم که مردم براي اخبار واقعي داخل ايران به آنها گوش کنند؟
فرمان آرا با اشاره به مورد عباس کیارستمی بیان داشت: فيلمهاي کيارستمي را تا دو، سه سال اخير در ايران نمايش نميداديم؟ بهخاطر اينکه ميگفتند نميفروشد!!…از زماني که عباس فوت کرده دستكم هشت فيلم به من پيشنهاد شده ببينم که راجع به عباس ساخته شده است!!
این کارگردان با اشاره به عقب ماندگی صنعتی کشور اظهار داشت: در آسيا مونتاژ ماشين را زمان رژيم قبلي تقریبا همزمان با کرهجنوبي شروع کرديم. کرهجنوبي هشت درصد مارکت جهان را دارد و ما دلخوشیم به صادرات تعدادی سمند به ونزوئلا يا پاکستان!!
بهمن فرمان آرا با نقد ساختار تهیه کنندگی در سینمای ایران گفت: بايد تهيهکننده داشته باشيم که نداريم. تهيهکنندههاي ما دلال پول هستند چراکه ساخت هيچکدام از اين فيلمها نبايد شش، هفت ماه طول بکشد. «بنهور» که نميسازيم. زماني که هيچ چيز درباره سينما نميدانيد، (فقط پول را ميشناسيد) مجبوريد نوکر دستبهسينه کارگردان باشيد. فيلمي را که ميتوان در 40 روز ساخت، چرا بايد شش ماه طول بکشد؟! و خيلي موارد ديگر. با عباس کيارستمي، بيضايي، اصلاني و خسرو هريتاش کار کردهام اما هيچکدام از اين فيلمها 90 روز و صد روز طول نميکشيد. چون برنامهريزي بود.
یک رسانه اصولگرا با تأکید بر نقش حمیت صنفی در جهت حل مشکلات سینماگران مطرح کرد⇐چرا امثال فرمانآرا و فرهادی و بنیاعتماد و جعفر پناهی و… در کنار گردهمایی برای محمد رسول اف یک گردهمایی نمیگذارند برای حل مشکل بیمه بیکاری سینماگران؟/چرا یک گردهمایی نگذاشتند برای مشخص شدن سرنوشت عیدی میلیاردی وارده به خانه سینما؟/چرا یک گردهمایی نمیگذارند جهت ایجاد یک بیمه درمانی جامع برای سینماگران؟/آیا گردهمایی برای محمد رسول اف مرتبط است با مدیرعاملی عمویش بر یک بانک مهم؟؟
|
سینماروزان: محکومیت قضایی محمد رسول اف(برادرزاده جلال رسول اف مدیرعامل بانک آینده) به یک سال حبس تعزیری با واکنشهای حامیانه چندی از سینماگران روبرو شد و به دنبال آن نیز تعدادی از سینماگران یک گردهمایی را برای حمایت از این کارگردان ترتیب دادند.
روزنامه اصولگرای “جوان” در تحلیلی بر این ماجرا و با خوب دانستن حمیت صنفی برای عبور از بحران مصادیقی از مشکلات بدنه سینما که حل آنها نیاز به حمیت صنفی دارد را برشمرد.
متن تحلیل این رسانه را بخوانید:
حمیت صنفی نه تنها بد نیست بلکه اگر برای کمک به بهبود امور رفاهی صنف باشد خیلی هم لازم و ضروری است.
بدنه سینمای ایران مدتهاست از مشکلات رفاهی اولیه رنج میبرد و فیالمثل هنوز که هنوز است و بیش از ۲۰ سال بعد از راه اندازی خانه سینما همچنان یک بیمه بیکاری برایشان تعریف نشده یا هنوز یک بیمارستان که هیچ حتی یک درمانگاه اختصاصی هم ندارند و در کل سال یک سبدکالای اولیه میانشان توزیع نمیشود و اینهاست که حمیت صنفی را میطلبد. با کمک ثروتمندان و نامداران سینما به ضعفای بیبهره است که امکان حل این مشکلات وجود دارد و میتوان برای ذرهای هم که شده سطح رفاهی بدنه سینما را ارتقا داد ولی چنین حمیتی را برای ارتقای رفاهی نمیبینیم و به ناگاه برای حمایت از یک محکوم قضایی است که تعداد زیادی از سینماگران متمول و سرشناس صف میبندند. چرا یکی از این صفها برای حل مشکل بیمه بیکاری سینماگران بسته نمیشود؟ چرا امثال فرمانآرا و فرهادی و بنیاعتماد و جعفر پناهی و… در کنار گردهمایی برای محمد رسول اف یک گردهمایی نمیگذارند برای حل مشکل بیمه بیکاری سینماگران؟
چرا زمانی که کلی حرف و حدیث و نقل قول درباره عدم توزیع منصفانه عیدی میلیاردی ارشاد میان بدنه سینما مطرح شد، هیچ کدام از این سینماگران شناخته شده پیشتاز شفافسازی در این باره نشدند و یک گردهمایی نگذاشتند برای مشخص شدن سرنوشت عیدی میلیاردی وارده به خانه سینما؟
یک بار دیدهاید یا شنیدهاید که یکی از این سینماگران در جهت ایجاد یک بیمه درمانی جامع برای سینماگران حرفی ولو در حد یک جمله زده باشد؟ حمیت صنفی خوب است ولی وقتی آب این حمیت نه برای کلیت صنف که برای یک اقلیت نزدیک به ثروت گرم میشود چه باید گفت؟
چرا نزدیک به ثروت؟ سینماگر محکوم توسط قوه قضائیه، برادرزاده مدیرعامل بانکی است که خود یا آقازادهشان در سالهای اخیر از برخی از همین سینماگرانی که حمیت صنفیشان گل کرده حمایتهای جانانهای داشتهاند. در این شرایط معلوم است که این حمیت صنفی گره میخورد به آن حمایتها!
بماند که بلافاصله بعد از این حمیت هم یک رسانه بریتانیایی نمایش آخرین فیلم این سینماگر محکوم را در کنداکتور قرار میدهد و این خود نشاندهنده آن است که یک اقلیت چه حمایتهایی را از داخل تا خارج نصیب خود کردهاند؟ همه اینها به کنار، کدام یک از حامیان این محکوم قضایی پاسخی دارند به این پرسش که او چگونه از تیزرسازی در یک دفتر پخش به ناگاه به فیلمسازی بدل شده که هر چه فیلم میسازد اکران نمیشود ولی باز سرمایه لازم برای تولید فیلم در اختیارش قرار میگیرد؟ این چه بیزنسی است که چنین تواناییای را به ایشان داده؟
حمیت صنفی یعنی اینکه بپرسند در شرایطی که صدها سینماگر مطرح در بیکاری مطلق به سر میبرند یکی مثل نامبرده چگونه و بر چه مبنایی همچنان شرایط تولید دارد؟ اگر ایشان به پلن اقتصادی خاصی رسیدهاند که باید آن را برای کلیت صنف تدریس کنند تا بقیه بیاموزند و اگر هم بحث اتصال به کانون ثروت است که این همه مظلومنمایی برای تکافتادگی بیمعناست. حمیت صنفی خوب است ولیای کاش قبل از آن حتماً به پرسشهای فوق پاسخهایی منطقی داده شود.
بهمن فرمان آرا در چرایی تعطیلی اقتباس در سینمای ایران⇐ “دلال پول” زیاد داریم اما تهیه کننده درست و حسابی نداریم!!
|
سینماروزان: بهمن فرمان آرا کارگردانی که سابقه اقتباس ادبی را در آثاری همچون “شازده احتجاب” و “سایه های بلند باد” داشته فقدان اقتباس در سینمای ایران را ناشی از ضعف تهیه کنندگی دانست.
به گزارش سینماروزان فرمان آرا در نشست نقد و بررسی “سایه های بلند باد” در خانه هنرمندان گفت: ما نویسندگان و داستانهای خوبی داریم ولی وقتی سراغ تهیهکننده میرویم و خواستار خرید حقوق نویسنده میشویم، متوجه تفاوت میان نویسندگی و اقتباس در فیلمنامهنویسی نمیشوند. نویسنده برای تک خوانندگان کتاب مینویسد؛ یعنی هر جلد کتاب را در آن واحد یک نفر مطالعه میکند. ولی ما در سینما برای ۵۰۰ نفر فیلم میسازیم. نویسندهای هم که به حذف دو جمله کتابش در فیلمنامه ایراد میگیرد، اساسا مدیوم سینما را درک نمیکند.
فرمانآرا افزود: بعضی تهیهکنندگان به ما پیشنهاد میدهند انتهای داستان را تغییر دهیم و معتقدند نویسنده اگر شکایت کند، تا فرایند دادگاه را طی کند، ما فیلم را ساختهایم و تمام شده است.
این کارگردان ادامه داد: تهیهکننده درست و حسابی نداریم. دلال پول داریم، خیلی زیاد هم هستند، اما تهیهکننده با دانش سینمایی نداریم که ارزش اثر ادبی را درک کند و حاضر باشد برای آن پول خرج کند.
فرمان آرا خاطرنشان ساخت: کار تهیهکنندگی در واقع این است که تهیهکننده داستانی را انتخاب و بعد برای آن سناریست و کارگردان پیدا میکند. هر زمان تهیهکننده بودهام به این موضوع فکر کردهام که اسم من هم روی فیلم است.
کارگردان “یک بوس کوچولو” تأکید کرد: بزرگترین دلیلی که ادبیات وارد سینمای ایران نمیشود این است که تهیهکنندهها تن به این ماجرا نمیدهند که بالاخره برای نوشتن رمان وقت صرف شده است و نویسنده حق دارد پول مناسبی بابت تبدیل آن به فیلم دریافت کند. اکثر تهیهکنندگان با این موضوع مخالفند.
تازهترین خاطرات و نظرات ملکجهان خزایی طراح صحنه و لباس پیشکسوت⇐زمانی که حقوق انتظامی 1300 تومان بود من 6500 تومان میگرفتم!!/در بدو ورودم به ایران یکی از اهالی تئاتر گفت: «براش يک پشت پا ميگيريم که با مخ بياد رو زمين!»/به فرمانآرا گفتم من اهل شبزندهداری و الواطیهای سینما نیستم!!/شهرک سینمایی که علی حاتمی ساخت فقط مناسب دوران قاجار است! عجیب بود که «شهرزاد» را هم در این شهرک ضبط کردند/فمینیستها اغراق میکنند؛ در هنر نگاه جنسیتی وجود ندارد
|
سینماروزان: هرچند در سالهای پس از انقلاب با رشد حضور بانوان در حرفه های مختلف سینما و تئاتر و از جمله طراحی صحنه و لباس مواجه بوده ایم و بسیاری از سینماگران مرد هم که دل خوشی از دنیای بازیگری نداشتهاند(!) فرزندان دختر خود را به سمت و سوی این حرفه سوق دادهاند اما ملکجهان خزایی از بانوان پیشتاز سینما و تئاتر ایران در طراحی صحنه و لباس است.
او که برآمده از یک خانواده ایلیاتی اهل تربت حیدریه بود پس از تحصیل در انگلستان در رشته مدیریت هنری در اوایل دهه پنجاه به ایران آمد و ابتدا در تئاتر و بعدتر در سینمای ایران به کار طراحی صحنه و لباس پرداخت.
ملک جهان خزایی به تازگی در گفتگویی تفصیلی با «شرق» درباره بازگشت به ایران بعد از تحصیل در لندن گفت: فارغالتحصيل شده بودم و تئاتر رويال کورت لندن من را براي يک سال استخدام کرده بود. از سفارت با من تماس گرفتند؛ به من گفتند بيا ايران. گفتم «نميآيم چون شما اذيت ميکنيد»، هرچه تلفن ميکردند من قطع ميکردم. بالاخره آنقدر اصرار کردند و گفتند ما ميخواهيم تو بيايي ايران کار کني با بهترين شرايط و بالاترين حقوق. البته برايم جالب بود که اين ايراني که اينقدر هم ازش شنيده بودم، ميخواهد امکانات کاري به من بدهد.
این طراح صحنه ادامه داد: بالاخره شهامت به خرج دادم و آمدم ايران. حقوق من آن موقع شش هزارو 500 تومان بود اما حقوق آقاي انتظامي هزارو 300 تومان بود. بالافاصله همه گارد گرفتند. وقتي رفتم اداره، جلسه کارگردانان تئاتر بود و من بيرون دفترِ رئيس اداره نشسته بودم يکي از اين آقايان که اسمش را نميآورم، گفت «براش يک پشت پا ميگيريم که با مخ بياد رو زمين!» حالا شما فکر کنيد که من با يک بچه چهارساله آمدم ايران و قرار است با اين آقايان کار کنم!!!
ملک جهان خزایی پیرامون همکاری با بهمن فرمان آرا در «شازده احتجاب» گفت: آقاي فرمانآرا همراه فيلمنامه شازده احتجاب آمدند دفتر من در اداره تئاتر. من هم گفتم قرار نيست کار سينمايي انجام دهم چون شنيدهام که در سينما الواطي هست و شبزندهداري ميکنند و… . ايشان گفتند: «خب تو نکن!» و خيلي براي من جالب است که ايشان بار دوم همراه نعمت حقيقي به دفتر من آمدند و يک بار هم به من نگفتند اين را ميخواهيم اين را نميخواهيم. يعني به من اختيار تام دادند. من هم بايد کلي تحقيق ميکردم، درست است که از دوره قاجار عکس هست ولي بالاخره فيزيک بازيگر امروز با فيزيک کسي که در زمان قاجار بوده فرق ميکند؛ به همين مناسبت لباسهايشان هم فرق ميکند. اگر ما لباس آماده براي دوره قاجار انتخاب کنيم اين لباس روي تن بازيگر نمينشيند به خاطر قد و سرشانه و…
این طراح صحنه که مادر رفیع پیتز کارگردان سینماست، با ردّ شبهه های مربوط به محدودیت فعالیت بانوان در عرصه های هنری بیان داشت: زن و مرد ندارد. مهم اين است که تعداد سالهاي باقيمانده در حرفه چقدر باشد. تعداد سالهاي کاري زنها کم است؛ بهخاطر ازدواج، بارداري، بچه، ساعت کار، سفر و… زنها بعد از اينکه وارد اين پروسه شدند از يک جايي به بعد نميتوانند کار انجام دهند چون مسئوليت خانواده برعهدهشان است. من معتقدم که نگاه شخصي وجود دارد اما نگاه جنسيتي وجود ندارد. فمينيستها هم در حال اغراق هستند. از ديد من اين ايدئولوژي جنسيتي بصري به عنوان يک شخص اثر دارد؛ گاهي حتي فصلي است؛ مثل انتخاب رنگها.
ملک جهان خزایی که تجربه همکاری کوتاه مدت با علی حاتمی در «سلطان صاحبقران» را دارد با اشاره به تلاشهای حاتمی برای ساخت شهرک سینمایی غزالی اظهار داشت: شهرک سينمايي حاتمی اولين و آخرين شهرک سينمايي ساختهشده بود و آنقدر درست ساخته شده که براي شما که «هزاردستان» را ديدهايد، خاطره هزاردستان در يادتان مانده ولی بايد دوره قاجار را در شهرک کار کرد اما خب بعضي کارهايي که به دوره قاجار ربط ندارد هم آنجا کار کردهاند؛ مثلا من چند قسمت «شهرزاد» را ديدم اما دوره قاجار نبود ولي در شهرک سينمايي گرفته شده بود.
حدیث نفس فرمانآرا پروانه نمایش گرفت+صدور یک پروانه دیگر
|
سینماروزان: شورای پروانه نمایش سینمایی در تازه ترین جلسه خود با اکران دو فیلم موافقت کرده است.
بهمن فرمان آرا کارگردان پیشکسوت سینمای ایران پروانه نمایش «حکایت دریا» را که میتواند حدیث نفسی دیگر از این کارگردان باشد و شباهتهایی به «بوی کافور عطر یاس» از ساخته های قبلیش دارد را گرفته است.
فهرست کامل پروانه های صادره به شرح زیر است:
–«سیمین» به تهیه کنندگی و کارگردانی مرتضی آتش زمزم با موضوع کودک و نوجوان
–«حکایت دریا» به تهیه کنندگی و کارگردانی بهمن فرمان آرا در ژانر اجتماعی
ادعاهای بهمن فرمانآرا که در 78 سالگی نامزد دریافت جایزه بازیگری شده ⇐کیارستمی اصرار داشت که بازیگری را جدی بگیرم!/ جشنواره نیویورک مهمترین جشنواره سینمایی دنیاست!/من از وودی آلن خوش قیافهترم!!!
|
سینماروزان: بهمن فرمان آرا فیلمسازی که تلاشش برای ساخت فیلمی مفرح و موزون(!) به نام “دلم میخواد” علیرغم استفاده همزمان از محمدرضا گلزار و قر کمر رضا کیانیان به موفقیت چندانی در گیشه نرسید به تازگی نامزد دریافت جایزه بازیگری از جشنواره آسیاپاسیفیک شده برای فیلم آخرش “حکایت دریا”.
به گزارش سینماروزان فرمان آرا که بعد از مرگ کیارستمی بیش از قبل درباره این فیلمساز حرف زده نامزدی برای دریافت جایزه بازیگری از آسیاپاسیفیک را هم مجالی کرده برای گفتن از رفاقت با کیارستمی.
فرمان آرا به بهناز شیربانی در “شرق” بیان داشت: عباس کیارستمی هميشه به من ميگفت در فيلمهاي خودت بازي کن، براي اينکه ديالوگهايي که مينويسي خودت درستتر ادا ميکني، اما من امتناع ميکردم، چراکه همزمان بازي و کارگرداني کار سختي است. آخرينباري که در خانهاش ديدار داشتيم، از من پرسيد چهکار ميکني؟ از فيلم جديدم گفتم و اينکه قصد دارم نقشي بازي کنم. گفت: «من هميشه بهت ميگم، اگر گوش کرده بودي تا الان براي خودت يک برند شده بودي». وقتي از او پرسيدم که مشغول چه کاري است؟ آنقدر ضعيف شده بود که يک استکان کوچک چاي را به زحمت بلند ميکرد. با همه اينها از کارهايش برايم گفت. گفت «با کلود مونه با فاصله صد سال در يک روز به دنيا آمديم» و يکسري کار روي نقاشيهاي مونه انجام داده بود. به دستيارش گفت چراغها را تنظيم کند که آنها را ببينم و ديدم در بستر بيماري هم کارهاي بينظيري انجام داده است. عباس جزء هنرمندان چندوجهي بود؛ اگر من برگ را ميديدم، عباس ريشه را ميديد. به همين جهت من حرفش را گوش کردم.
فرمان آرا با تاکید بر اینکه جشنواره نیویورک مهمترین جشنواره سینمایی دنیاست گفت: زماني که «بوي کافور عطر ياس» در فستيوال نيويورک نشان داده شد که از نظر من مهمترين جشنواره است، يک خانمي بلند شد و گفت منتقد نيويورکتايمز گفته شما وودي آلن ايران هستيد. نظر شما در اين مورد چيست؟ گفتم: «وودي آلن فيلمساز مهمي است، فقط يک ايراد وجود دارد؛ اينکه من خوشقيافهتر از او هستم». مردم دست زدند و برايشان جالب بود!!
توضیحات بهمن فرمان آرا درباره حاملگی یک بازیگر مرد(!) در فیلمش!
|
سینماروزان: آخرین فیلم اکران شده بهمن فرمان آرا با نام “دلم میخواد” هرچند در عیدفطر روی پرده رفت و روایت آن هم متکی بر حرکات موزون رضا کیانیان پیش رفت اما چنان که ازش انتظار میرفت فروش نداشت.
صابر ابر از جمله بازیگران مکمل “دلم میخواد” بود که در جایی از فیلم از رویای حاملگی خویش سخن میگوید!!!
فرمان آرا با اشاره به مضمون کلی فیلمش درباره این حاملگی به مجتبی اردشیری در “آرمان” گفت: تز فیلم در واقع همین است که فرد چون میبیند آرزو برآورده شدنی نیست، دیوانه میشود… ما سکانسی داریم که با صابر ابر شروع میشود که میگوید «خواب میبینم که حاملهام»!! هر کدام از آدمها مساله افسردگیشان یک چیزی است که باعث شده متوقف شوند. حتی بچهای که میگوید «مدرسه نمیرم. دلم میخواد دهن ناظم را سرویس کنم چون تو مدرسه چیزایی به آدم یاد میدن که آدم بلد نیست»
فرمان آرا ادامه داد: در جایی حتی صابر ابر میگوید «پریشب بچه به دنیا اومد» بعد دکتر میپرسد «پس چرا هنوز افسردهای؟» که پاسخ میشنود : «این افسردگی پس از زایمان است». یعنی داریم با مزاح میگوییم که بیماریم و این بیماری افسردگی یک بیماری عمومی است که نه به پولداریات ربط دارد و نه به اینکه سر کار اذیتت میکنند و… کلا خوش نیستیم!!!
چرا بهمن فرمانآرا در گفتگوهای مرتبط با «دلم میخواد» از نقش یک آقازاده در تولید فیلم حرفی نمیزند؟ و مدام بر «مردم» تأکید میکند؟
|
سینماروزان: بهمن فرمان آرا کمدی-فانتزی «دلم میخواد» را ظرف یک ماه گذشته روی پرده سینماها دید؛ فیلمی که از رضا کیانیان در قامت نویسندهای که به ناگاه شروع به قر دادن میکند(!) استفاده کرده است. این فیلم علیرغم بشکن و بالاانداز کیانیان نتوانسته چنان که باید بفروشد.
«دلم میخواد» با حمایت احسان رسولاف آقازاده جلال مدیرعامل بانک آینده تولید شده است و فرمانآرا بی توجه به پرسشهای مدامی که نزد کف جامعه درباره چگونگی صعود آقازادگان از اقتصاد تا سیاست و حتی سینما مطرح است در گفتگوهایش پیرامون «دلم میخواد» هیچ گاه درباره همکاری با یک آقازاده حرف نمیزند.
فرمان آرا در تازه ترین گفتگویش که با یک رسانه اصلاح طلب انجام شده نیز سعی زیادی کرده که از اهمیت «مردم» و «ملت» بگوید! بی آن که بگوید چه ربطیست میان «مردم داری» و همکاری با آقازادگانی که شنیدن نامشان هم کلی علامت سوال و تعجب را در ذهن مردم سبز می کند.
او در جایی از گفتگو میگوید: با تمام کملطفیهایی که در تبلیغات این فیلم انجام شده است، مردم به این فیلم نیاز دارند، فیلم مسخرهبازی نیست، یک موضوع جدی است اما درعینحال مخاطب خوشحال سالن سینما را ترک میکند. وقتی مسئله نویسندهای این باشد که حق مردم از خوشی در این چندین و چند سال خورده شده و این دلیل دیوانگیاش است و در نهایت رؤیای او این است که مردم خوشحال باشند و برقصند، به خودی خود جذاب است.
این کارگردان در جایی دیگر از گفتگو بیان میدارد: با اینکه برخی دوست دارند من اصلا کار نکنم. اما من این کار را بلدم، یاد گرفتهام چطور با مردم مکالمه داشته باشم. اینکه منتقد فرانسوی، آلمانی یا انگلیسی از فیلم من تعریف کند، اسباب خوشحالی من نیست، چون نقد آنها برای من مثل خامه روی کیک است، برای من کیک، ملت ایران هستند. با اینکه امکان زندگی در خارج از ایران را دارم جایی نمیروم. من متعلق به اینجا هستم بهعلاوه هر چیزی که دارم از کشورم دارم و تابهحال هیچ آمریکایی در زندگانی من سرمایهگذاری نکرده است.
این مردمداری بهمن فرمان آرا آن هم درحالی که به هشتاد سالگی نزدیک میشود(!) اگر همراه می شد با توضیحی مختصر از ایشان درباره چرایی همکاری با یک آقازاده اقتصادی شاید مردم هم بیشتر به او ایمان می آوردند و فروش همین فیلم آخرش هم بیشتر و بیشتر میشد.
وقتی از مردم میگوییم باید به سوالات مردم هم پاسخ دهیم. مردم میخواهند درباره چگونگی رشد آقازادگان در ساختار موجود بدانند؛ اگر نمیتوانید درامی واقعگرایانه در این باره بسازید لااقل وقتی با آقازادگان همکاری میکنید درباره کیفیت همکاری هم بگویید بلکه ژست مردمداریتان معقولتر شود.
بهمن فرمانآرا در گفتگویی تازه اظهار داشت⇐تلویزیون «یک بوس کوچولو» را پخش کرد چون تهیهکنندهاش-علیرضا شجاعنوری-مرتبط با سیستم بود!!/فرمان ترامپ کمک کرد تا اصغر فرهادی اسکار بگیرد!!/الیور استون یک نُنُر امریکایی است که اخیرا جماعتی در ایران محو او شده بودند اما من فقط 10 دقیقه توانستم او را تحمل کنم/سالهاست میخواهم فیلمی درباره فروغ بسازم اما بهخاطر مسأله حجاب نمیتوانم!!/این چه جور فیلمسازی است که میروند برزیل تا زن بیحجاب نشان دهند؟؟!/هي فرياد ميزنند قيمت دلار قيمت دلار… درحالی که اصلا دلار وجود ندارد!!/هرچند دیگر کسی نمیتواند ادعای هویدا را داشته باشد که سیزده سال قیمت کبریت را ثابت نگهداشته اما ما همه با هم هستیم!!
|
سینماروزان: بهمن فرمان آرا فیلمسازی که به دلایل مختلف از مکنت مالی گرفته تا همراهی آقازادگان اقتصادی، هیچ گاه مشکل مالی برای تولید آثارش نداشته در سالهای اخیر کوشیده در گفتگوهایش خودش را مدافع مردمان تنگدست نشان دهد اما تازه ترین فیلمش با عنوان «دلم میخواد برقصم» یا «دلم میخواد» باز نویسندهای بلحاظ مالی بی نیاز را نشان میدهد که تنها مشکلش قرهای جامانده در کمرش است!
بهمن فرمان آرا با انتقاد از صداوسیما که تیزرهای فیلم جدیدش را پخش نمیکند به «اعتماد» اظهار داشت: فيلمهاي مرا هيچوقت تلويزيون نشان نميدهد و فقط «یک بوس کوچولو» را با حذفيات فراوان پخش كردند. آن هم چون تهيهكننده فيلم{شجاع نوری} مرتبط با سيستم بوده. به همين جهت وقتي ديديم تلويزيون آگهي ما را پخش نميكند ما فكر كرديم ببينيم دراين شرايط چه كنيم كه به احساسات مردم وصل باشد. سعي كرديم كمي گستردهتر به بحث تيزر نگاه داشته باشيم. اما مهمترين نكته اين است كه مردم خودشان مبلغ فيلم هستند اين شانسي است كه با هيچ قيمتي نميتواني بخري.
فرمانآرا با بیان اینکه همزمانی اکران فیلمش با اوضاع نچسب جامعه کاملا اتفاقی بوده گریزی زد به اسکار دوم فرهادی و ادامه داد: شانسي است كه گاهي اتفاق ميافتد و من دخالتي ندارم. موقعي كه ترامپ رييسجمهور شد و دستور به ممنوعالورودي ايرانيها را داد فيلم «فروشنده» اصغر فرهادي كه فيلم خوبي است و روي پرده بود اما همين فضا وفرمان ترامپ كمك كردتا در اسكار جايزه بگيرد. وگرنه آقاي فرهادي نه دخالتي در انتخاب ترامپ داشته و نه در كسب جايزه خود. فضايي است كه به وجود آمده؛ ما به مرحله انفجار رسيده بوديم كه فوتبال و برنده شدن تيم ملي ما، انرژي مضاعفي در ميان مردم پخش كرد.
این فیلمساز 77 ساله با اشاره به همکاریهایش در خارج از ایران با الیور استون و اسکورسیزی بیان داشت: اينكه من با اليور استون يا مارتين اسكورسيزي همكاري كردم به آن كمپاني مربوط بود كه آنجا مسووليت بالايي داشتم. شركت، سرمايهگذار فيلمهايي بود و من به ناچار درگير توليداتي ميشدم كه مارتين اسكورسيزي و اليور استون هم بودند. اما اين باعث نميشد كه من مملكت خودم را فراموش كنم.
فرمان آرا درباره دست و پا زدنهای حول حضور استون در محفل جهانی فجر گفت: وقتي اليور استون ايران آمد اتفاقا خيلي از ديدنش تعجب نكردم در حالي كه همه محو او شده بودند من بيش از ١٠ دقيقه تاب ديدنش را نداشتم، چون ميدانم آدم ننر عرقه امريكايي است.
بهمن فرمانآرا در بخشی از گفتگویش گریزی هم به اوضاع اقتصادی جامعه زده و اظهار داشت: معتقدم كشور به لحاظ اقتصادي بهشدت تحت فشار است. اينكه هي فرياد ميزنند قيمت دلار قيمت دلار… اصلا دلار وجود ندارد. يادم ميآيد قبل از انقلاب موقعي نفت از سه دلار به سيوسه دلار رسيده بود. به باجه بانك ملي ميرفتيم و از آنها ميخواستيم مقدار ريالي من را به مملكت ديگر بفرست، جلوي چشم ما انجام ميدادند و آنها هم موافق بودند تا بابت تورم، پولهايمان در ايران خرج نشود. همان زمان بود از هويدا پرسيده شد در سيزده سال نخستوزيري چه كرديد؟ گفت موقعي كه من نخستوزير شدم كبريت يك قران بود و الان هم بعد از سيزده سال كبريت يك قران است. اما الان اين ادعاي هويدا را كسي نميتواند داشته باشد؛ چون به محض اينكه يك تكان ميخوريم پانزده هزار تومان روي پول گوشت ميرود. اما از جهت ديگر ميبينيم ما همه با هم هستيم. اگر وضعم بهتر است كه خدا پدرم را بيامرزد دليل نميشود درك نكنم جواني را كه حقوقش به وسط ماه نميرسد، جواني كه ١٢ ساعت كار ميكند و نميتواند خانه بخرد. كدام جوان با حقوقي كه الان ميگيرد ميتواند آپارتمان پنجاه متري بخرد؟ اين روزها همه جوانها برگشتند منزل پدر و مادر كه فكر كرايه خانه را نداشته باشند.
بهمن فرمانآرا با ابراز علاقه به اشعار فروغ بیان داشت: سالهاست ميخواهم راجع به فروغ فرخزاد فيلم بسازم؛ مجبورم به جاي ديگر بروم بايد در فضاي مشابه مملكت ما فيلم روايت شود آن هم به خاطر باورپذيري فضا چون در زماني كه او زندگي و فوت كرده حجاب نبوده و ما بايد واقعيت را ترسيم كنيم.
این کارگردان مسأله حجاب را کنار فیلمسازانی که برای دور زدن ممیزی حجاب به فیلمبرداری در خارج از کشور روی میآورند قرار داد و اظهار داشت: فيلمسازي آنقدر مشكل است كه جوانهايي كه وارد كار ميشوند آن قدرت موقعيتي ندارند فقط ميخواهند وارد شوند و كار كنند. مثلا بلند ميشوند برزيل بروند تا زن بيحجاب نشان دهند. ميروند تايلند تا بتوانند با چيزي شوخي كنند. هر كس براي خودش راهي پيدا ميكند. اما صحبت من اين است كه وقتي داستان فيلمت را به دو نفر نميتواني بفروشي مردم را هم نميتواني به سينما بكشاني، قيمت ساخت فيلمها شده يك ميليارد و نيم. در حال حاضر چهار ميليارد هزينه ساخت فيلم اول كارگرداني است كه من مشاورش هستم.
بهمن فرمانآرا در گفتگویی تازه بیان کرد⇐شما را در رودخانه هل دادهاند و بعد میگویند چرا مملکت در تلاطم است!؟/چرا میهمانیها را به هم میزنیم؟ /چرا مردم اجازه ندارند در خیابانها شادی کنند؟/خاوری، مدیرعامل بانک ملی سههزار میلیارد را بهتنهایی اختلاس نکرده!/مگر امکان دارد بابک زنجانی بدون کمک دیگران نفت را بفروشد و به حساب خودش بریزد؟
|
سینماروزان: بهمن فرمانآرا فیلمساز بورژوای ایرانی یک تجربه به ظاهر مفرح به نام «دلم میخواد» که با سرمایه آقازاده مدیرعامل بانک آینده ساخته شده، را آماده اکران دارد و فیلم تازهای با نام «حکایت دریا» را هم ساخته که بیش از هر چیز یادآور «یک بوس کوچولو» و حدیث نفس شخصی کارگردان است.
به گزارش سینماروزان فرمانآرا در گفتگویی با «شرق» در خلال صحبت درباره حال و احوالش در این روزها هرازگاه تعریضهای خاص خودش را هم به اوضاع جامعه داشته است. فرمان آرا با اشاره به فضای ملتهب جامعه بیان داشت: نسل امروز مثل همان تمثیلی است که خودت گفتی. هلدادن توی رودخانه. شما را توی رودخانه هل دادهاند و دائم تلاش میکنید غرق نشوید. پشتکزدن، شناکردن توی رودخانه نیست. از همین جهت است که کل مملکت در تلاطم است. من همیشه به بچهها میگویم زمانی که سن بالا میرود انسان به جایی میرسد که دیگر چیزی متعجبش نمیکند. مثل آب که از پشت گرده ماهی رد میشود و ماهی به شناکردن ادامه میدهد، تو ناچاری پیش بروی چون همهجور را دیدهای. جوان این را ندیده است و به این خاطر دلش میشکند و خیلی سریع افسرده میشود.
فرمانآرا ادامه داد: پس عشق و امید کجاست؟ دنبال صبح طلایی گشتن کجا رفت؟ این یکی از زیباییهای جوانی است که طراوت داری. بعد میبینی غنچهها بازنشده پژمرده شدند و نگاهشان به همه همراه با سوءظن است، برای اینکه در خانوادهشان و در جامعه این آسیب را دیدهاند. با آنها بدرفتاری کردهاند چون جوانی میکنند و… . همه اینها را اگر روی هم بگذاریم کشوری پیدا کردهایم که متلاطم است و همه هم یاد گرفتهاند پشتک بزنند، اما مثل زمانی که در رودخانه افتادهای و آب تو را میبرد. اعتیاد، سیگارکشیدن، بیوفایی، خنجرزدن…
این کارگردان که در آستانه 80سالگی قرار دارد پیرامون طعنه های سیاسی آثار مختلفش اظهار داشت: چه چیزی باعث میشود این روند سیاسی در فیلمهایم باشد؛ من هیچوقت دنبال شغل دولتی نبودم. راستش هیچوقت نمیخواستم بر کسی حکومت کنم حتی نمیخواهم رئیس اداره باشم. به همین جهت نه در انتخابات اتحادیه کارگردانان و نه خانه سینما شرکت نمیکنم. اما نگاه میکنم به اطراف خودم. روزی که تشییع جنازه هوشنگ گلشیری بود، پسرش باربد به من گفت، عمو بیایید برویم سر خاک غزاله علیزاده که همانجا بود. زمان برگشتن جملهای به من گفت، در «بوی کافور، عطر یاس» زن نویسنده تماس میگیرد و میگوید امیر مُرد، باربد که آن زمان هجده ساله بود به من گفت عمو واقعا امیر مُرد؟ من خیلی منقلب شدم. من از اتفاقاتی که میافتد الگو میگیرم. چون مستقیما نمیتوانی اعتراض کنی، یکی از مسائلی که وجود دارد این است که با استعاره و در لفافه حرفت را میزنی. زیربنای این ناامنی ذهنی که معمولا همراه خودش دیکتاتوری میآورد، در فیلمهایم هست. حتی زمانی که چیزی مینویسم مثل «دلم میخواد». مسئله این است که حق ما از خوشی خورده شده. چرا میهمانیها را به هم میزنیم؟ چرا مردم اجازه ندارند در خیابانها شادی کنند و… چون میبینید این خوشیها امکان ندارد فیوز میپرانید، مثل شخصیت اول فیلم «حکایت دریا» که این اتفاق برایش افتاده. این اعتراض درواقع تکاندادن است که آقا از این مملکت ثروتمندتر و زیباتر کجاست، ما همه چیز داریم اما بچههایمان برای گردش به دوبی و ترکیه میروند.
فرمانآرا ادامه داد: من به زیربنا نگاه میکنم. از افراد انتظاراتی داریم که وقتی برآورده نمیشود غمناک میشویم. من از خانواده متوسط مرفهی بودم و هیچوقت نگرانی مالی نداشتم اما فیلمهایم را که خارجیها میبینند تصورشان این است که من فیلمسازی چپ هستم و پاسخ من همیشه به آنها این است که من در شدیدترین حالت سوسیالیست هستم، بهنظرم مردم همه حق دارند مسکن داشته باشند و از امنیت بهداشتی و تحصیلی برخوردار باشند. اما معتقدم بچه کارگر هم باید همان فرصتی را داشته باشد که دیگران دارند. من مذهب را ورای اخلاق میبینم. در هر دوره هم پیامبری آمده گفته از دیوار هم بالا نرویم، خیانت نکنیم و اگر میخواهیم با هم زندگی کنیم به اصولی پایبند باشیم. اما ما به پرتگاه بیاخلاقی سوق داده شدهایم. در این موقعیت اگر کسی کار اشتباهی میکند من چطور میتوانم جلویش را بگیرم. به یک جوان بیستوهفت ساله بگویم تو بیا اینجا هفتهای شش روز کار کن و یکمیلیون و دویستهزار تومان به تو حقوق میدهم، بعد میبینیم کسی مثل بابک زنجانی نفت را میفروشد و پولش را به حساب خودش واریز میکند که بدون همکاری دیگران امکانپذیر نیست. آقای خاوری، مدیرعامل بانک ملی هم سههزار میلیارد را بهتنهایی اختلاس نکرده است. زمانی که این موارد را میبینم سعی میکنم اعتراض کنم.
روایتهای کوتاه اما گویای بهمن فرمانآرا⇐ از صابر ابر و ماجرای «پروستات پارتی» تا حاتمیکیا و صرف میلیاردها تومان برای جشنواره فجر!/از فرسودگی پیرمردان رخنه کرده در محافل دولتی تا نیاز مبرم جامعه به استفاده از پتانسیل جوانان مستعد
|
سینماروزان: بهمن فرمان آرا که فیلم «دلم میخواد»ش که با حمایت احسان آقازاده جلال رسول اف مدیرعامل بانک آینده تولید شده بعد از حل مشکلات نظارتی، آماده اکران است فیلمی دیگر به نام «حکایت دریا» را هم اکراننشده دارد.
به گزارش سینماروزان کاراکترهای اصلی «حکایت دریا» عبارتند از دو نویسنده به نامهای «هوشنگ» و «طاهر» که در این بین اولی که نقشش را علی نصیریان ایفا کرده میتواند تمثیلی باشد از هوشنگ گلشیری(!؟؟) که زمانی فرمان آرا رمان «شازده احتجاب» او را به فیلم بدل کرده بود.
بهمن فرمان آرا با اشاره به دیالوگی از «حکایت دریا» به «چهلچراغ» گفت: در کار آخرم «حکایت یک دریا/دل دیوانه» دیالوگی دارم که صابر ابر در نقش یک دانشجو از استادش می پرسد حالا که درس نمی دهید چه می کنید؟ و استاد در پاسخ میگوید ما در پارک با چند پیرمرد دیگر پروستات پارتی داریم!!! او مینالد، من مینالم و…
این کارگردان با انتقاد از رسوخ پیرمردان در محافل اغلب دولتی ادامه داد: واقعیت هم همین است. از یک سنی که میگذریم بدن فرسوده میشود؛ یکی از دلایلی که نمیگذارد من در خانه بمانم ذهن من است. ذهن من نیاز دارد با جوانان معاشرت کند؛ برای من فیلمسازی ابراهیم حاتمی کیا اصلا جالب نیست اما جوانهایی مثل سعید روستایی، رضا درمیشیان، محسن امیریوسفی و… خیلی جذاب هستند.
فرمان آرا با اشاره به صرف بودجه میلیاردی برای جشنواره های فجر افزود: سینما همیشه به نیروهای جوان احتیاح دارد. این جشنواره دولتی فجر که به بهانه اش هر سال میلیاردها تومان خرج میکنند اگر میخواهد زندگی در آن باشد باید فقط فیلمهای اولی و دومی را نشان دهد وگرنه باز به من و امثال من جایزه دهند چه فایده ای دارد؟؟
ادعاهای تازه بهمن فرمانآرا که حمایت آقازاده یک بانک را در فیلمهای اخیرش داشته⇐میتوانستم با رانت فیلم بسازم اما نکردم!!!/وقتی در باند نباشی از همه طرف برایت میزنند!!!
|
سینماروزان: بهمن فرمان آرا از آن دست فیلمسازانی است که هرچند در برخی دوره ها اجازه فعالیت نداشته اما هیچ گاه مشکل مالی برای تولید هم نداشته است.
به گزارش سینماروزان فرمان آرا که حمایت احسان رسول اف آقازاده جلال رسول اف مدیرعامل بانک آینده را در تولید فیلمهای اخیرش و از جمله «دلم میخواد» داشته است در گفتگو با «اعتماد» مدعی شده هیچ گاه با رانت فیلم نساخته است!
فرمان آرا بیان داشت: وقتي در باند نباشي از همه طرف برايت ميزنند و اذيت ميشوي. چون كسي را نداري كه پشت تو بايستد و مراقب كارت باشد و كمك كند تا فيلمها راحت اكران شوند، سانسور نشوند و… همين حالا دو فيلم آخرم منتظر اكرانند و اميدي هم به اكرانشان ندارم و قبل از آنها هم راحت فيلم نساختم و راحت هم فيلمهايم اكران نشده.
سازنده «یک بوس کوچولو» و «خاک آشنا» افزود: حرف زدن راحت است. اما ايستادن و ساختن و متعهد بودن كار سختي است. من ميتوانستم به ايران برنگردم و راحت كارم را انجام بدهم يا فيلم بسازم، اما ترجيح دادم اين كار را نكنم و همينجا باشم يا مثلا در دارودستهاي باشم با رانت فيلم بسازم و فعاليت اقتصادي داشته باشم كه يكشبه ٢٠ ميليارد در حسابم باشد. همان اتفاقي كه براي يك بچه ٣٥ ساله افتاد و توانست نفت كشورش را بفروشد و پول به حساب شخصي خودش بريزد. همه اينها براي همه ما ممكن است و كافي است انتخاب كنيم كه قرار است كجا بايستيم و ميخواهيم چه كسي باشيم.
علیرغم حذف فیلمهای آقازادگان سیاسی چپ و راست⇐یک آقازاده اقتصادی با داستانی تکراری از روابط انسانی در زمان جنگ، وارد جشنواره شد⇔این آقازاده پیشتر سرمایهگزاری بیش از 5 فیلم را برعهده داشته؛ از محصولات اخیر فرمانآرا تا فیلمی به کارگردانی خالق «سربداران»، فیلم تاریخ یک مجله سینمایی(!!) و…
|
سینماروزان: «اردک لی» به تهیه کنندگی علی آقازاده الیاس حضرتی اصلاح طلب و «شاه کش» به تهیه کنندگی عباس آقازاده الیاس نادران اصولگرا از جمله محصولات سال اخیر آقازادگان سینمایی بودند که هیأت انتخاب جشنواره ُسی و ششم فجر آنها را حائز شرکت تشخیص نداد.
به گزارش سینماروزان با این حال درشرایطی که تصور میشد امسال هیچ آقازادهای در جشنواره حضور ندارد به ناگاه در فاصله حدودا یک هفتهای تا جشنواره و با تغییر تهیه کننده فیلم «بمب»پیمان معادی یک آقازاده به جشنواره راه پیدا کرد.
این آقازاده احسان آقازاده جلال رسولاف مدیرعامل بانک آینده است. احسان رسولاف که پیشتر سابقه سرمایه گزاری در سینما را هم داشته است به جای مانی حقیقی به عنوان تهیه کننده فیلم «بمب» معرفی شده است؛ فیلمی که اخیرا نام آن به «بمب: یک عاشقانه» تغییر پیدا کرده است.
داستان «بمب…» در دهه شصت میگذرد و اصلیترین روایت درباره آن داستانیست تکراری از روابط انسانی در دوران جنگ؛ فیلمی که علیرغم شایعات درباره حضور در جشنواره برلین به این جشنواره هم راه پیدا نکرده است تا بعد از «ابد…» که پیمان معادی امید زیادی به حضورهای جشنوارهایش داشت این بار هم از حضور در یکی از سکوهای پرتاب به محافل جشنوارهای بازماند.
احسان رسولاف از ابتدای تولید «بمب…» به عنوان سرمایهگزار در پروژه حضور داشت اما از آنجا که هنوز پروسه مربوط به صدور کارت تهیهکنندگیش صادر نشده بود ابتدا خود معادی بود که برای دریافت پروانه ساخت اقدام کرد و به در بسته خورد و سپس این مانی حقیقی بود که از راه رسید و پروانه تولید را گرفت.
رسولاف البته در حیطه سرمایهگزاری سینما تازهکار نیست و به جز فیلمهای اخیر بهمن فرمانآرا نظیر «دلم میخواد» در تولید آثاری همچون «سمفونی تولد» و «لابی» هر دو به کارگردانی محمد پرویزی، «دوئت» ساخته نوید دانش و «پرسه در شهر لاجوردی» به کارگردانی محمدعلی نجفی-سازنده «سربداران»- هم به عنوان سرمایهگزار حاضر بود اما هیچ کدام از این آثار فرصت اکران پیدا نکردهاند و تنها «لابی» است که تهیهکنندهاش امیرشهاب رضویان رایزنیهایی را آغاز کرده برای اکرانش. در میان این آثار در «سمفونی تولد» نام رسولاف به عنوان تهیهکننده آمده بود.
نام رسولاف که حامی مالی گروه پالت هم بوده، در مستندهایی مانند «ناپدید شدن»فرحناز شریفی، «دور مشو»مسعود امینی تیرانی و «کایه دو فیلم»میلاد ثابتکار که این سومی تاریخچه مجله «فیلم» را ارائه میدهد(!!!) نیز بهعنوان تهیهکننده آمده و قاعدتا سرمایهگزار این سه فیلم هم خودش بوده است.
فرمانآرا نام فیلمش را تغییر داد⇐«حکایت دریا» بهجای «دل دیوانه»+عکس
|
سینماروزان: نام فیلم تازه بهمن فرمانآرا که آخرین مراحل فنی خود را پشت سر می گذارد، از «دل دیوانه» به «حکایت دریا» تغییر یافت.
به گزارش سینماروزان «حکایت دریا» نهمین ساخته بهمن فرمانآراست که دی و بهمن ماه ۹۵ در شهرستان رامسر فيلمبرداری شد و فاطمه معتمدآریا ، علی نصیریان، لیلا حاتمی، صابر ابر، علی مصفا، رویا نونهالی، داریوش اسدزاده، پانتهآ پناهیها ، اصغر پيران و بهمن فرمان آرا در آن به ایفای نقش پرداختند.
فرمانآرا همچنين نويسنده و تهیهکننده «حکایت دریا» نيز هست. «حکایت دریا» به زودی آماده نمايش خواهد شد و معلوم نیست در جشنواره فجر رونمایی خواهد شد یا مستقیما راهی اکران می شود؟
ساير عوامل اصلی اين فيلم عبارتند از:
جانشين تهيه كننده و مجری طرح : ماهان حيدری ، دستيار اول كارگردان و برنامه ريز : مانفرد اسماعيلی، مدير فيلمبرداری : فرشاد محمدی، صدابردار : ساسان نخعی، طراح صحنه : كيوان مقدم ، طراح لباس : سارا سميعی، طراح گريم : مهرداد ميركيانی، آهنگساز: پیمان یزدانیان، عكاس : مسعود اشتری، فيلم پشت صحنه : الی حيدری، منشی صحنه : غزل رشيدی ، مدير توليد : وحيد مشاری ، مدير تداركات : جواد راهزانی، تدوين : سینا گنجوی ، طراح تيتراژ : ساعد مشكی، صداگذار : انسیه ملکی ، جلوههای ويژه تصویری : سينا قويدل ، مدیر روابط عمومی شهرستان رامسر : احسان یکتا ، مدير روابطعمومی و مشاور رسانهای : عسل عباسيان.