1

ادعای «کیهان» پیرامون نمایش فیلمهایی سوءتفاهم برانگیز از ایران در محفلی در برلین⇔از تجاوز به محارم تا تمسخر احکام و خشونت برآمده از روابط نامشروع⇔یکی از فیلمهای فارابی هم در این محفل حاضر بوده

سینماروزان: همین دو روز قبل بود که «کیهان» در گزارشی از هفته فیلمهای ایرانی در کلن به انتقاد از آثار حاضر در این هفته فیلم که «جشنواره فیلمهای ایرانی» میخوانندش پرداخت(اینجا را بخوانید) و حالا «کیهان» به سراغ یک محفل نمایش دیگر با نام «روزهای فیلم زنان ایران» رفته است؛ محفلی در برلین که به ادعای «کیهان» به نمایش فیلمهایی پرداخته که اغلب تصویری سوءتفاهم برانگیز از ایران ارائه می دهند.

به گزارش سینماروزان در این محفل فیلمهایی مانند «آبجی»(مرجان اشرفی زاده)، «زمانی دیگر»(ناهید حسن زاده)، «عصر جمعه»(مونا زندی حقیقی) و «جشن تکلیف» نمایش داده شده اند که در این بین «آبجی» از محصولاتی است که دو سال قبل با مشارکت مستقیم فارابی تولید شده بود اما در داخل کشور هنوز نتوانسته زمانی برای اکران پیدا کند.

متن گزارش «کیهان» را بخوانید:

به بهانه نمایش فیلم‌های کارگردانان زن ایرانی در برلین، فستیوال دیگری از سیاه‌نمایی جامعه ایرانی طی روزهای 11 تا 15 خرداد، تحت عنوان «روزهای فیلم زنان ایران» در آن سوی مرزها و برای مخاطب خارجی برگزار شد.

اوایل خرداد نیز فستیوالی از همین دست فیلم‌ها در کلن آلمان برگزار شد و فیلم‌های به نمایش درآمده، آنچنان تلخ و سیاه و چرک بودند که وب سایت «دویچه وله» (رادیو صدای آلمان) که خود در طرف برگزار‌کننده جشنواره یاد شده قرار دارد، آنها را «تلخ و پردرد، پر از فاجعه خانوادگی و با پایان مصیبت و ماتم» توصیف کرد. همچنین وب‌سایت «رادیو فرانسه» هم در مجموع، فیلم‌های فستیوال فوق الذکر را «تیره، ناامید‌کننده، ملال‌انگیز و خشن و مازوخیستی» دانست!

اما فستیوال آثار فیلمسازان زن ایرانی در برلین با رویکرد فمینیستی برپا شد، چنانکه مفسر تلویزیون سلطنتی انگلیس «بی بی‌سی» درباره 12 فیلم شرکت‌کننده در این فستیوال گفت:
«… فصل مشترک بیشتر این فیلم‌ها یک چیز است: دغدغه‌های زنانه در مواجهه با مشکلات و محدودیت‌های جامعه‌ای به شدت مردسالار…»
کارگردان فیلم «آبجی» (یکی از آثار شرکت‌کننده در این فستیوال) به خبرنگار «بی‌بی‌سی» می‌گوید که برای کار آینده اش باز هم به دنبال سوژه‌ای زنانه است! یکی دیگر از فیلم‌های شرکت‌کننده به نام «عصر جمعه» درباره تجاوز به محارم است که سالهاست توقیف شده و فیلم دیگر به نام «جشن تکلیف» به زیر سؤال بردن و تمسخر احکام اسلامی می‌پردازد.
همچنین «زمانی دیگر»، فیلم دیگر این فستیوال است (که در فستیوال کلن نیز حضور داشت). داستان دختر کم سن و سالی است که کودکی را به دنیا می‌آورد و حاضر نیست بگوید از چه کسی باردار شده است! صحنه‌های مملو از خشونت‌های افسارگسیخته پدر نسبت به دخترش به دلیل بارداری از رابطه‌ای نامشروع، به وضوح تلاش فیلمساز برای همدردی با وی را نشان می‌دهد! «بی بی‌سی» فیلم را دارای موضوعی می‌داند که در جامعه ایران تابوست!

متاسفانه فیلم «زمانی دیگر» با مجوز سازمان سینمایی و به تهیه کنندگی فردی ساخته شده که از سال 2000 انجمنی به نام «آرتکانتارا» را در بلژیک به قصد جذب زنان ایرانی در رشته‌های مختلف هنری، بوجود آورده و در همین کشور هم چندین فستیوال فیلم از آثار سیاه، ضد ایرانی و بدون مجوز نمایش فیلمسازان زن را بعضا با همکاری دولت بلژیک و برخی ضدانقلابیون فراری برگزار نموده است!
کارگردان فیلم «زمانی دیگر» هم جشنواره‌های خارجی را موجب امید و دلگرمی خود دانسته و حقیرانه با اظهاراتی ضدایرانی می‌گوید:
«… به خاطر رفتاری که در ایران با فیلمسازانی مثل من می‌شود، اگر ما جشنواره‌های خارجی را نداشتیم، مسیر فیلمسازی ما اصلا متوقف می‌شد. اینها برای ما تنها یک فرصت نیست بلکه ادامه مسیری است که ما راه‌های جدیدی پیدا بکنیم…»

اگرچه گفته‌های فوق تاییدی بر همان ادعای هدایت بخشی از سینمای ایران توسط جشنواره‌هاست اما نشانی دیگر بر تعطیلی و اختلال در سازمان عریض و طویلی به نام سازمان سینمایی وزارت ارشاد هم هست که پاسخی برای نمایش این حجم سیاهی و تباهی از جامعه ایرانی در فستیوال‌های آن سوی مرزها و در فیلم‌های با مجوز یا بدون مجوز و بعضا با تکیه بر سرمایه‌های خارجی ندارد! آیا آنچنان که قبلا مسئولان این سازمان مدعی شده اند، جریمه و مجازاتی برای تولیدکنندگان فیلم‌های شرکت‌کننده یا عوامل ایرانی برگزاری فستیوال‌های یاد شده که از همکاران نزدیک سازمان سینمایی نیز به شمار می‌روند، درنظر گرفته شده است؟!چگونه در عرض 15 روز دو فستیوال فیلم، با همکاری برخی فیلمسازان و موسسات به اصطلاح سینمایی داخلی و بعضی کانون‌های خارجی از تعدادی فیلم‌های توقیفی و ضد ایرانی و با موضوعات « تیره و مازوخیستی» (به قول رادیو فرانسه) و پر از «فاجعه خانوادگی و مصیبت و ماتم» (به گفته دویچه وله) در آلمان برگزار شده تا از جامعه ایرانی، فضایی مالیخولیایی و سادیستی تصویر شود اما از این سازمان به اصطلاح مسئول سینمایی، هیچ صدایی بلند نشده است؟! آیا این نتیجه همان سینمای «اعتدال و امید» است که تصاویر خود را در برابر چشمان مخاطب خارجی به نمایش می‌گذارد؟!




روایت بازیگر زن “لانتوری” از بیهوشی سر صحنه و چرایی ردّ پیشنهادات بین‌المللی

سینماژورنال: تازه ترین فیلم رضا درمیشیان با عنوان “لانتوری” از حضور یک بازیگر زن توانا به نام مریم پالیزبان در نقش اصلی خود سود می‌برد؛ بازیگری که پیش از این فقط دو فیلم سینمایی بلند یکی در “نفس عمیق” و دیگری در “لرزاننده چربی” ایفای نقش داشته است.

به گزارش سینماژورنال مریم پالیزبان در “لانتوری” ایفاگر روزنامه نگاری جوان و به‌ظاهر قاعده‌مند است که توسط جوانی خلافکار و البته عاشق‌پیشه دچار اسیدپاشی می شود.

پالیزبان که نماهای بعد از اسیدپاشی را با گریم سنگین عبدا.. اسکندری ایفا کرده است درباره ماسکی که مجبور بوده در این نماها روی صورت بگذارد به “هفت صبح” گفته است: اوایل خیلی تحت فشار بودم و احساس خفگی می کردم مثل اینکه زنده زنده زیر خاک باشید. موقعیت سنگین و سختی برای گروه بود چون حتی برای ناهار نمی توانستم این ماسک را کنار بگذارم؛ جایی را نمی دیدم و احتیاج داشتم دست مرا بگیرند.

وی ادامه داده است: حتی یک بار زیر این ماسک از حال رفتم و در بیمارستان پرستاری که برای وصل کردن سرم آمده بود نفهمید گریم است که البته تاییدی بود بر هنر بی نظیر استاد عبدا.. اسکندری. اما هیچ کس در آن لحظه نخندید و فضا همچنان سنگین باقی ماند.

پالیزبان درباره سختیهای ایفای نقش با چنین گریم سنگینی گفته است: صورت به عنوان ابزار اصلی برای انتقال احساسات از من گرفته شده بود پس تمرکز خودم را بر روی فیزیک مریم گذاشتم. در کنار این نکته آنچه که از ابتدای فیلمبرداری از مهمترین مسائل بود، صدای مریم و نحوه تکلمش بعد از حادثه بود که بعد از چند تمرین و در بررسی و پژوهش به شکل کنونی خود در فیلم رسید.

ترجیح دادم درگیر کلیشه زن مهاجر نشوم

به گزارش سینماژورنال مریم پالیزبان سالهاست ساکن آلمان است و در این کشور تحصیلاتش را تا مقطع دکترا در رشته هنرهای نمایشی ادامه داده است. پالیزبان طی سالهای تحصیل در آلمان با پیشنهادات بازیگری هم مواجه شده است اما هیچ کدام از آنها را نپذیرفته است.

پالیزبان گفته است: در سالهای اولی که به برلین آمده بودم چون آن موقع “نفس عمیق” در جشنواره برلین، کن و هامبورگ نمایش داده شده بود به من پیشنهادات زیادی شد اما این پیشنهاها برایم جالب نبود چون در اکثر موارد کلیشه یک زن مهاجر در آن وجود داشت و من خودم را در این کلیشه نمی بینم

وی ادامه داده است: من خودم را آدمی می بینم که ترجیح می دهد فراتر از مکان جغرافیایی که در آن به دنیا آمده به وی نگاه شود. شاید این درخواست زیادی نباشد اما ترجیح می دهم درگیر این کلیشه نشوم.

جالب است که پالیزبان ترجیح داده سراغ کلیشه گرایی در سینمای غرب نرود اما از آن سو بازیگران ایرانی را داریم که در فیلمها و سریالهالی درجه دوی هالیوودی مرتب به تکرار کاراکتر آوارگان شرقی می‌پردازند و البته مرتب از جایگاه خود در محصولات آن طرف گفته و برای حضور در چنین محصولاتی در داخل نشست خبری برگزار می‌کنند!!!