1

سیدضیاء هاشمی رییس جامعه صنفی تهیه‌کنندگان روی آنتن زنده بیان کرد⇐آمادگی نمایش فوتبال جام‌جهانی در سینماها را داریم ولی نیروی انتظامی مجوز نمی‌دهد!/ماکزیمم ظرفیت نمایشی ما سالانه ۶۶ فیلم است!/باید در تولید، جلوی فیلمهای ضعیف گرفته شود نه آن که در اکران شکست سنگین بخورند/ارشاد به‌جای تولید به فکر سالن‌سازی در سراسر کشور باشد/برای تنوع اکران به صورت محدود فیلم خارجی روی پرده خواهد رفت

سینماروزان: آشفتگی اکران در سال 96 و به خصوص نیمه دوم سال که همراه بود با باز شدن ورودی اکران و روی پرده رفتن انبوهی از فیلمها موجب آن شد که تلاش شود با تنظیم نظام نامه ای تازه برای اکران، بخشی از مشکلات مرتفع شود اما به محض انتشار نظام نامه تازه هم نقد و نظر در باب غلبه حضور دولتی ها در شورای صنفی نمایش آغاز شد.

به گزارش سینماروزان سیدضیاء هاشمی رییس جامعه صنفی تهیه کنندگان سینما و از اعضای شورای صنفی نمایش با حضور روی آنتن زنده شبکه ششم سیما با اشاره به مشکلات اکران گفت: امسال نارضایتی از اکران بعلت کمبود سالن سینما زیاد بود، ما از اکران امسال راضی نیستیم چون کیفیت فیلمها پایین بود و به دلیل کمبود سالن، توزیع مناسب سانس نداشتیم اما تولیداتی که برای سال ۹۷ اکران میشود بهتر است و با افزایش سالن امیدواریم که اوضاع اکران بهبود یابد.

این تهیه کننده پیشکسوت ادامه داد: سینما رفتن با وضعیت جیب مردم ارتباط دارد و مردم از کمدی استقبال میکنند چون سرگرمشان میکند. دقت در تولید سال ۹۶ نسبت به سال ۹۵ باعث اکران موفق ۹۷ خواهد شد. باید قبول کرد که ماکزیمم ظرفیت نمایشی ما در سال ۶۶ فیلم است نه ۸۲ فیلم، خیلی از فیلمها باید به شبکه نمایش خانگی می رفتند و قابلیت سینما نداشتند. ۴۵ فیلم 96 با فروش زیر 800 میلیون روبرو شدند و شکست تجاری سنگینی خوردند. اینها فیلمهایی بودند که با فشار سازندگان اکران شدند و نفروختند. باید در تولید جلوی این فیلمهای ضعیف گرفته شود و پروانه ساخت داده نشود نه اینکه پروانه ساخت و نمایش بگیرند و بعد به هنگام اکران شکست سنگین بخوردند. متأسفانه ما در سال ۹۶ تنوع ژانر نداشتیم و فیلمهای اجتماعی قابلیت ارتباط با مخاطب نداشتند.

سیدضیاء هاشمی که یک فیلم اولی متفاوت با نام «امیر» را آماده اکران دارد با ارائه آمار بیان داشت: با ۸۲ میلیون نفر جمعیت، ۲۷ میلیون بیننده سینمارو داریم و نهایت یک فیلم، دو میلیون مخاطب دارد و این بخاطر عدم تعدد سالن سینما است و عدم گستردگی اکران است. ارشاد به جای تولید باید دنبال جذب سرمایه گذار برای سالن سازی سینما در کشور باشد؛ همین حالا فقط در تهران ۳۰۰ سالن سینما نیاز داریم.

تهیه کننده «عروس» و «اعتراض» با اشاره به نظام نامه اکران 97-98 گفت: سعی کردیم ضدانحصارترین آئین نامه اکران را تنظیم کنیم تا همه دفاتر پخش کار کنند و این آئین نامه کنترل جدی و بازرسی قوی دارد تا شرایط برای همه یکسان باشد. کمیته انضباطی هم باید جدی تر از قبل تخلفات را پیگیری کند.

رییس جامعه صنفی تهیه کنندگان درباره ایجاد ظرفیت اکران خارجی توسط موسسه رسانه های تصویری در اکران 97 گفت: سینمای ایران جایگاه خود را در برابر فیلم خارجی از قبل از انقلاب تا به حال حفظ کرده است و برای تنوع اکران باید به صورت محدود فیلم خارجی داشته باشیم که در پردیس ها فقط در یک سالن و در سایر سینماها در یک سانس اکران خواهد شد.

سیدضیاء هاشمی با اشاره به در پیش بودن جام جهانی و اثر آن بر کاهش مخاطب سینما گفت: سینما در ماه رمضان و بعد از آن که جام جهانی است افت فروش خواهد داشت و ما آمادگی نمایش فوتبال جام جهانی در سینماها را داریم اما نیروی انتظامی دنبال جداسازی زن و مرد است و مجوز نمی دهد! امیدواریم که با تعامل با نیروی انتظامی بتوان کاری کرد که سینماها در این ایام هم سودده باشند.




تحليل واپسگرايانه و البته گاف‌آلود رسانه اصلاح‌طلب⇐کمتر از ۵ درصد مخاطبان «جدايي» به تماشاي «اخراجيها» رفتند!!!

سينماروزان: در دوراني که عليرغم همه تبعيضها در تخصيص سالن و ارائه تبليغات، آثار مستقل سينماي ايران هم توانسته‌اند در کنار محصولات تجاري مخاطب جلب کنند و مخاطبان هم فارغ از دسته‌بندي‌هاي محفلي مي‌کوشند همه جور فيلمي را در سبد نمايش خود قرار دهند اينکه باز رسانه‌اي پيدا شود و تزهاي دو دهه قبل را درباره تقسيم بندي مخاطبان طرح کند جاي سوال دارد.

به گزارش سينماروزان رسانه اصلاح طلب «اعتماد» به تازگي با ارائه يادداشتي درباره لزوم تنوع در اکران نوروزي مدعي شده فقط کمتر از 5 درصد مخاطبان «جدايي» حاضر بوده‌اند به تماشاي «اخراجيها» بروند!! ادعايي که نه سندي درباره‌اش وجود دارد و نه ريشه استدلالي قوي دارد و شايد همه تصور نگارنده از طرح چنين ادعايي و تلاش براي تعميمش به روزگار معاصر دسته بندي‌هاي سياسي چپ و راست سنتي باشد که هر کدام فيلمي را مطبوع خود معرفي مي‌کنند.

مدعيان چنين تحليلي اگر فقط ساعتي را در دل مردم و مخاطبان سينمايي در نقاط مختلف ايران و نه فقط منطقه‌اي خاص از پايتخت بگذارنند قطعا خواهند دريافت که براي مخاطب، اول و آخر کيفيت محصول است که تعيين‌کننده اقبال است و نه توصيه‌هاي سران چپ و راست سنتي يا حتي محافلي که با ژست انتلکت، بودجه کار فرهنگي و راه‌اندازي گروه سينمايي خالي از مخاطب مي‌گيرند.

اين محافل و گعده‌ها مدتهاست حنايشان براي کف جامعه، رنگي ندارد و اگر بناست تحليلي درباره خواسته‌هاي مخاطب ارائه دهيم بهتر آن است که با حداقل آلودگي محفلي باشد. بماند که تحليلگر اين رسانه اصلاح‌طلب گافی هم داده درباره سقف پخش فقط یک فیلم از هر دفتر پخش و گويا خبر ندارد مدتهاست سقف پخش هر دفتر پخش در هر دوره اکران 2 فیلم است؛ روندی که در نظام نامه اکران97-98 هم بر آن تأکید شده!

متن تحليل «اعتماد» را بخوانيد:

پيش‌تر  به غلط‌ترين تصور جاري درباره پديده «پسند مخاطب» در سينماي خودمان پرداخته بوديم. چكيده‌اش اين بود كه تهيه‌كننده و پخش‌كننده نمونه‌اي سينماي ايران همچنان و مانند سال‌هاي دهه سي، «مردم» و سليقه آنها را از يك جنس و يكدست مي‌پندارد. در حالي كه در اين سال‌ها و دهه‌ها، طيف‌ها متنوعند و مثلا شايد در مجموع كمتر از پنج درصد از بيننده‌هاي فيلم «جدايي نادر از سيمين» در نوروز سال 90 حاضر باشند پا به سالن سينماي نمايش‌دهنده هر يك از سه قسمت «اخراجي‌ها» بگذارند.

حالا و در آستانه نوروز 97، اشاره به اين تبارهاي متفاوت سليقه نزد مخاطب، باز هم ضروري به چشم مي‌آيد. ضوابط مطرح شده براي انتخاب فيلم‌ها توسط شوراهاي مرتبط تنها دو دامنه را در بر مي‌گيرد: تلاش براي اكران فيلم «مناسب» براي اكران نوروزي و رعايت عدالت در اكران فقط يك فيلم{؟؟؟} از هر دفتر توزيع. اينها قبول و خيلي هم درست. اما بر سر آن تعبير «مناسب» جاي مكث و بحث وجود دارد.

در اين زمينه، تناسب، ويژگي مشخص يك فيلم نيست؛ بلكه تناسب را بايد در تركيب فيلم‌ها و گستردگي طيف و قشر و طبقه‌اي كه هر كدام به عنوان «مخاطب هدف» خود برگزيده‌اند، در نظر گرفت. وقتي فيلمي به قصد جذب مخاطب جوان طبقات عام ساخته شده باشد و فيلمي ديگر، بداند كه مي‌خواهد با روايت و دنيا و حتي تبليغاتش افرادي از طبقه اهل فرهنگ را درگير خود كند، ما به تدريج مي‌توانيم با كنار هم چيدن اين دو و انواع فيلم‌هاي ديگر با مخاطباني ديگر، به تركيب متناسب برسيم. بابت اينكه سينماي ايران عملا تفكيك ژانري مشخص ندارد، ناگزيريم با همين تفكيك طبقات و سليقه‌هاي مخاطب به چيدن سبد متنوع و به درد بخوري از محصولات سينمايي براي تعطيلات عيد برسيم؛ نه با «تقسيم غنائم» به شيوه تلاش براي راضي نگه داشتن همگان.




کارگردان جوان «اسرافیل» هم به صف معترضان به آشفتگی اکران پیوست⇐فضایی برای نفس کشیدن سینمای مستقل نمانده!/فیلمهای خودشان را دو ماه روی پرده نگه می‌دارند و فیلمهای مستقل شانس اکران ۳۰ روزه را هم ندارند!

سینماروزان: باز کردن ورودی اکران در نیمه دوم سال و روی پرده فرستادن همزمان بیش از 20 فیلم در همه این شش ماه با اعتراضات مدام سینماگران روبرو بوده است.

به گزارش سینماروزان از محمد نيک بين، منصور لشکري قوچاني و مهدي صباغ زاده و محمد احمدی گرفته تا علیرضا رییسیان، مهدی کرم پور، داريوش باباييان، حسين فرحبخش، حبيب اسماعيلي، سعيد خاني، وحید موساییان، محسن محسنی‌نسب و بالاخره احمد نجفی در این ماهها به آشفتگی اکران تاخته اند اما اوضاع تغییر نیافته است.

به تازگی آیدا پناهنده کارگردان جوانی که فیلم «اسرافیل» را روی پرده دارد به انتقاد از اوضاع اکران پرداخته و به «شرق» گفته است: بدترين زمان اکران به ما داده شد و امروز که با شما صحبت مي‌کنم فيلم من با وجود رشد ١٢٠‌درصدي آمار تماشاگران(!!) قرار است از ٢٣ اسفند (يعني کمتر از يک ماه از آغاز اکران) از پرده سينماها پايين کشيده شود! چون آقايان مي‌گويند مي‌خواهيم فيلم‌هاي نوروزي را اکران کنيم؛ اما چيزي که قبلا به ما گفتند، خلاف آن چيزي است که الان دارند به آن عمل مي‌کنند. قرار بود که فيلم ما در نوروز هم روي پرده باشد و البته «اسرافيل» فيلمي است که نياز به زمان داشت تا مخاطب هدفش را پيدا کند.

این کارگردان با اشاره به وجود تبعیض در توزیع اکران ادامه داد: عادلانه نيست که فيلم‌هايي با آمار فروش خيلي کمتر از «اسرافيل» هشت هفته روي پرده باشند و فيلم من حتي شانس اين را نداشته باشد که ٣٠ روز روي پرده بماند. فقط مي‌توانم بگويم که متأسفم و براي آينده سينماي ايران در سال‌هاي آينده به‌ طور جدي نگرانم. سينماي مستقل و جدي ايران، نَفَس کم خواهد آورد. اين را مطمئنم؛ چون ديگر فضايي براي نفس‌کشيدن ما نمانده است و بايد «يک فکر اساسي کرد»!




امتداد آشفتگی اکران در روزهای آخر سال و پرسشهای کلیدی یک روزنامه فرهنگی-اجتماعی⇐چرا نزدیک به ۴۰۰ سالن در اختیار ۳ فیلم از یک شرکت پخش خاص است؟/چرا فیلمهای مستقل روی هم ۱۰۰ سالن هم ندارند؟؟/آیا این اتفاقات، تصادفی است یا معلول روابطی خاص میان سازمان سینمایی با یک کارتل خاص؟

سینماروزان: توزیع نامتناسب اکران در نیمه دوم سال 96 با تراکم اکران و روی پرده رفتن انبوهی فیلم در هر دوره اکران تشدید شد و شرایطی را پیش آورد که کلی فیلم دارای پتانسیل برای فروش بالا، به فروش متوسط یا سوختن بسنده کنند.

به گزارش سینماروزان روزنامه فرهنگی-اجتماعی «جام جم» در گزارشی با کنار هم قرار دادن تعداد سالنهایی که در اختیار شش فیلم مختلف قرار گرفته به پرسشی کلیدی دست زده درباره چرایی تبعیض در توزیع سالن میان فیلمها؛ واقعا چرا نزدیک به 400 سالن سینما در اختیار 3 فیلم از یک شرکت پخش خاص قرار گرفته و سه فیلم مستقل روی هم 100 سالن هم ندارند؟

متن گزارش «جام جم» را بخوانید:

این روزها فقط با یک جستجوی کوچک و دیدن جدول فروش فیلم‌ها یا حتی فقط فیلم‌های در حال اکران می‌شود به نتایج عجیبی رسید. نتایجی که فقط یکی از آنها می‌تواند شاخک‌های مدیران سینمایی را دست کم در مورد احتمال وجود یک کارتل سینمایی در پخش و اکران حساس کند.

نتایجی که یکیش این است: حدود 400 سالن برای اکران سه فیلم از یک شرکت خاص در نظر گرفته شده است. یعنی برای اکران «بدون تاریخ بدون امضا»، «آینه بغل» و «ما خیلی باحالیم.»

با این اوصاف هم برای اکران فیلمهایی مستقل مانند «مادری»، «کمدی انسانی» و «پل خواب» روی هم فقط 100 سالن سینما میماند.

اما چه اتفاقی میافتد که این شرکت خاص سالنها را قبضه میکند؟ آیا ممکن است این شرکت روابطی در میان انجمنها یا مجمعها یا حتی در سازمان سینمایی داشته باشد؟ آیا همه اینها تصادفی است؟

آیا ممکن است به صورتی کاملا تصادفی 400 سالن در اختیار سه فیلمی قرار گیرد که مستقیم یا غیرمستقیم از این کارتل سینمایی خاص درآمده باشد؟

عجالتا با دو تهیهکننده سینما به گفتوگو نشستهایم و باقی اطلاعاتی که ممکن است ما را به جواب برساند را میگذاریم برای بعد… .

غلامرضا آزادی تهیهکننده و کارگردان سینما با اشاره به خودکامگی در حوزه اکران، شرکت توزیع و پخش یک شرکت خاص را یک کارتل خودکامه دانست. او در گفتوگو با جامجم تصریح کرد: تمام تهیهکنندگان و کارگردانانی که در حوزه سینما مشغول فعالیت هستند به نوعی درگیر خودکامگیهای اکران هستند. خودکامگی و مافیای یک شرکت خاص به حدی رسیده که هر کاری بخواهد میکند. این شرکت کسانی را در قسمتهای مختلف سینما دارد که برایش تسهیلات مختلفی را فراهم میکند و دیگر تبدیل به کارتلی خودکامه در سینما شده. هر زمان هم که ما به عنوان تهیهکننده یا کارگردان شکایت به مراکز دولتی میبریم میگویند این موضوع مربوط به بخش خصوصی سینماست! در کش و قوس این مسائل اکران، عموما فیلمهایی که مربوط به تجلی فرهنگ ایران است نادیده گرفته میشوند و از آنطرف فیلمهای نه چندان ارزشمند فروشهای میلیاردی میکنند! متاسفانه همین موضوع است که باعث تغییر ذائقه مخاطب شده. مردم ما مردمی نبودند که گزارشهای روزمره از اجتماع یا کمدیهای سخیف را که ریشه در لمپنیزم دارند فیلم بدانند، اما امثال این شرکتها سینما را به این سمت و سو کشاندهاند.

تهیهکننده فیلمهای سینمایی «شور زندگی»، «مرد نامرئی» و «دره شاپرکها» ادامه داد: امیدوارم با شورای صنفی جدیدی که از سال آینده شروع به کار میکند دیگر شاهد چنین مناسباتی در اکران نباشیم. چون همه میدانند که یک شرکت خاص در شورای صنفی کسانی را داشت که برای گروه خودشان کار نمیکردند بلکه برای یک شرکت خاص کار میکردند و به نوعی شریک یک شرکت خاص محسوب میشدند. یک شرکت خاص افرادی را در رئوس سینما داشت یا دارد که برای سود شرکتشان هر کاری میکنند و اینها دقیقا همان کسانی هستند که به سینما به عنوان نوعی تجارت مینگرند. الان بسیاری از تهیهکنندگان و کارگردانان ما زمین خوردهاند و اینها همان کسانی هستند که یا از ایران رفتهاند یا در سکوت دیگر کار نمیکنند. مگر یک تهیهکننده چقدر سرمایه دارد که مرتب فیلم بسازد و با شکست مواجه شود! فاجعه اکران به حدی رسیده که فیلمی دو میلیون میفروشد و فیلمی دیگر با شرایط بهتر اکران 20 میلیارد! و به هیچ وجه هم نمیتوان گفت که فیلم دو میلیونی فیلم خوبی نیست و در مقابل فیلم 20 میلیاردی فیلم ارزشمندی است.

روحا… برادری، تهیهکننده پیشکسوت سینما مشکلات پخش و اکران را منحصرا مربوط به تصمیمات شورای صنفی نمایش دانست. او به جامجم گفت: مشکلات ما در حوزه پخش و اکران به شورای صنفی و تصمیماتش برمیگردد که در اغلب موارد ظلمی است در حق صاحبان فیلم. شورای صنفی غالبا با تصمیماتاش موجب نابودی بخش خصوصی سینما میشود. تهیهکنندگان بخش دولتی اگر شرایط خوبی برای اکرانشان مهیا نشود برایشان مهم نیست. چون پولشان از جای دیگری تامین میشود، اما کسانی که در بخش خصوصی فعالیت میکنند برایشان مهم است که چه زمان و با چه شرایطی فیلمشان به اکران درمیآید.

تهیهکننده فیلمهایی چون «درساژ»، «احتمال باران اسیدی» و «شهابی از جنس نور» تصریح کرد: به نظرم باید زیرساختهای سینمایی را بهبود ببخشیم. الان بسیاری از مناطق محروم و شهرستانها هستند که اصلا سینما ندارند و ضروری است برایشان سالنی مطلوب فراهم کنیم. کشور ما با کمبود شدید زیرساختها و مکانهای فرهنگی و هنری مواجه است و چنانچه این کمبود مرتفع شود بخش اعظم مشکلات ما هم رفع خواهد شد.




بعد از دلجویی رییس اوقاف شهرری از یک بازیگر⇐ای کاش یکی هم پیدا شود و از سینماگران گرفتار فیلمسوزی دلجویی کند!/آقایان رییس! ارگانهای چنبره زده بر بیت‌المال، به بوسه شما نیاز ندارند؛ دست سینماگران گرفتار فیلمسوزی را بگیرید

سینماروزان/مسعود احمدی: رییس اداره اوقاف شهرری با دعوت از ارژنگ امیرفضلی که اخیرا با انتشار پستی در فضای مجازی نسبت به آسیب رسیدن به مزار پدرش در جریان تخریب قبور امامزاده عبدالله معترض شده بود، از او دلجویی کرد و توضیحاتی را ارائه داد.

به گزارش سینماروزان این اتفاق را بگذارید کنار انفعال مدیران سینمایی نسبت به اعتراضاتی که ماههاست به آشفتگی اکران وجود دارد! باز کردن ورودی اکران در نیمه دوم سال و روی پرده فرستادن انبوهی فیلم موجب شد بسیاری از محصولات سینمایی گرفتار کمبود سالن و سانس و در نهایت فیلمسوزی شوند.

از علیرضا داوودنژاد و مهدی صباغ زاده تا حسین فرحبخش و محمد احمدی و از نیکی کریمی و حبیب اسماعیلی تا امیرحسین شریفی، داریوش باباییان، محمد نیک بین و جهانگیر کوثری و بسیاری دیگر در این پنج ماه مدام به انتقاد از اوضاع اکران پرداختند اما دریغ از برگزاری یک محفل دلجویی صوری برای مرهم گذاشتن بر زخم فیلمسوزی!

شاید همین بی تفاوتی مدیران سینمایی به اوضاع اکران بود که باعث شد احمد نجفی توشه بازیگری خود را محملی کند برای تولید فیلمی با عنوان «گل گیری در شورای اکران»!! فیلمی که بازخوردهای فراوانی هم یافت.

آیا نمی شد همان طور که رییس اوقاف شهرری در کمترین فاصله بعد از اعتراض به دلجویی از ارژنگ امیرفضلی پرداخت، مدیران دولتی سینما هم که در حال ارتزاق از بودجه های عمومی هستند از همان نخستین انتقادات، باب گفتگو برای حل ضربتی مشکل تراکم اکران را می گشودند؟؟

آیا امکان این وجود نداشت مدیران سالها عقب افتاده از سیکل مدیریتی روز که به ناگاه به مدیریت سینما رسیده اند در کنار بوسه هایی که برای ارگانهای متمول متصل به بیت المال می فرستند دست فیلمسازان مستقل گرفتار فیلمسوزی را می گرفتند؟؟؟

یک دلیل این اهمال ناشی از متصدیان واپسگرای روابط عمومی سینما بود که به جای اطلاع رسانی صحیح به مافوق، مدام به سرپوش گذاشتن بر مشکلات و خودشیرینی پرداختند تا جایی که خودشان هم معزول شدند…

اکران96 کاملا از دست رفت و چند فیلمساز ورشکسته روی دست سینما ماند؛ آقایان رییس! به بقای سینما که هیچ؛ اگر به بقای خودتان می اندیشیدید سال 97 را تبدیل کنید به سال گفتگو با منتقدان راستین و نه مجیزگویانی که با مشاوره های نادرست، فیلمسوزی را بر اکران 96 آوار کردند!

ارژنگ امیرفضلی-اوقاف شهرری
ارژنگ امیرفضلی-رییس اوقاف شهرری



علیرغم استفاده بی‌ربط از گلزار برای اکران مردمی⇐اکران فیلم مجیدی برای دومین بار به تعویق افتاد⇔پرسش: آیا مطابق آیین‌نامه، این فیلم تا شش ماه آینده از اکران محروم خواهد شد؟

سینماروزان: اکران فیلم تازه مجید مجیدی با عنوان «پشت ابرها» که یک بار به دلیل مشکلات فنی از 25 بهمن به دوم اسفند موکول شده بود، بار دیگر به تعویق افتاد.

به گزارش سینماروزان دست اندرکاران پخش این فیلم اعلام کرده اند به دلیل آماده نبودن نسخه دوبله، فیلم «پشت ابرها» تا پایان امسال اکران نخواهد شد.

فارغ از عدم اقبال به پیش خرید اینترنتی بلیتهای «پشت ابرها» که ممکن است دودلی در اکران آن را نزد دست اندرکاران ایجاد کرده باشد طبق روال قبلی آیین نامه شورای صنفی نمایش انصراف از اکران در عین ثبت قرارداد با تأخیری شش ماهه در اکران مواجه خواهد شد.

آیا با فیلم «پشت ابرها» هم مطابق با همین روال برخورد خواهد شد و این فیلم تا شش ماه آینده از اکران محروم خواهد شد یا آن که به عنوان یکی از گزینه های اکران نوروزی روی پرده خواهد رفت؟

عدم اقبال مخاطبان به پیش خرید اینترنتی «پشت ابرها» و تعویق اکران آن در شرایطی رخ داده که دست اندرکاران پخش، اکرانی مردمی با حضور محمدرضا گلزار که کمترین ربطی به فیلم ندارد ترتیب داده بودند تا مخاطبان را تهییج کنند به تماشای فیلم؛ اقدامی که گویا چندان مثمرثمر نبود و در نهایت شور لازم برای اکران فیلم در این مقطع را ایجاد نکرد.




کارگردان یکی از آثار در حال اکران با انتقاد از آشفتگی ۵ماهه اکران اظهار داشت⇐روی پرده فرستادن فیلم با فقط ۴ سالن چه معنایی دارد جز فیلمسوزی؟؟/شرایطی را فراهم می‌کنند که فقط آقازادگان و ژن‌های خاص در سینما بمانند!!

سینماروزان: آشفتگی اکران که با روی پرده فرستادن انبوهی از فیلمها در نیمه دوم سال استارت خورده بود پنجمین ماه خود را هم پشت سر گذاشت تا یک نقطه منفی پررنگ را در کارنامه سیاستگزاران سینمایی کشور قرار دهد؛ سیاستگزارانی که در این مدت مدام درباره بلبشوی اکران شنیدند اما هیچ نکردند و به جایش بوسه فرستادند برای ارگانهای متصل به منابع عمومی!!!

به گزارش سینماروزان از جمله فیلمهایی که در تراکم اکران نیمه دوم و در بحبوحه جشنواره روی پرده رفت اکشنی به نام «شاخ کرگدن» است از کارگردانی به نام محسن محسنی نسب؛ اکشنی که به دلیل محدودیت اکران نتوانسته فروش معقولی داشته باشد.

محسنی نسب با انتقاد از محدودیت سینمای مستقل در اکران به «مهر» گفت: فیلم ما پیش از آغاز سی و ششمین جشنواره ملی فیلم فجر تنها با ۴ سالن روی پرده رفت که اکثر سانس های آن هم در زمان صبح و پیش از ظهر بود از همین رو در چنین سانس هایی که در زمان اوقات فراغت افراد قرار ندارد کسی به تماشای این فیلم نمی نشیند این موضوع یکی از مشکلاتی است که سینمای مستقل با آن درگیر است.

محسنی نسب اظهار کرد: اکران آثار به این صورت فیلمسوزی را رقم می زند زیرا در عین حال که فیلم اکران شده است اما سالنی برای نمایش ندارد بنابراین اگر قرار بر این است که آثار فقط نام اکران را به یدک بکشند باید چاره ای برای آن اندیشید برای مثال دولت باید وارد این کارزار شود تا دست افرادی که لابی دارند و می توانند در بهترین فصل و ساعت فیلم های شان را به نمایش بگذارند، کوتاه کند تا سینماگران مستقل هم بتوانند به حیات خود ادامه بدهند.

این کارگردان با اشاره به حمایتهایی که از آقازادگان و ناقلان ژن خوب در سینما میشود افزود: در غیر این صورت سرمایه بخش خصوصی باز نمی گردد و سینمای مستقل از بین می رود؛ در چنین شرایطی تنها آقازاده ها و ژن های خاص پول های خاص را را وارد سینما می کنند این در حالی است که چنین افرادی تنها به دنبال عکس گرفتن با سلبریتی ها هستند و ماندگار نیستند. افرادی مثل من که تمام زندگی خود را در سینما گذاشته اند متاسفانه با این شرایط اکران، نفس ها آخر خود را در سینما می کشند زیرا فیلمسازان نسل من به جز آنهایی که با سیستم دولتی در ارتباط هستند، محکوم به رفتن هستند برای مثال این روزها فیلمسازان قدیمی هیچکدام در سینما حضور ندارند و هر کدام به دنبال شغل های دیگر رفته اند.




علیرضا رییسیان در تازه‌ترین گفتگویش اظهار داشت⇐نظام عرضه و تقاضا قبل از انقلاب با یک اتاق و دو کارمند پیش می‌رفت؛ حالا همان نظام عرضه و تقاضا با کلی سازمان عریض و طویل سینمایی و کلی مدیر و کارمند پیش می‌رود!!/شورای اکران بد عمل می‌کند و باعث شده تقریبا همه ناراضی باشند/وقتی شریک یک دفتر پخش خاص می‌شود نماینده تهیه‌کنندگان در شورای اکران معلوم است که منافع شخصی غالب می‌شود/اگر آمار فیلمهای پرفروش را درآورید همه بیش از ۱۰۰ سالن در اختیار داشته‌اند! این معنایی دارد جز آن که سبدتان را فقط با پرتقال پر کرده‌اید؟/بهترین زمان اکران یا به فیلمهای سفارشی می‌رسد یا به افراد صاحب نفوذ در شورای اکران!!/چرا رییس شورای صنفی نمایش فیلمش را در نوروز روی پرده می‌فرستد؟؟

سینماروزان/علی رستگار: علیرضا رئیسیان را جدا از کار فیلمسازی می‌توان یک کارشناس و صاحب نظر قابل اعتنا دانست، چرا که همیشه درباره مسائل کلان سینمایی حرف‌های مهم و راهکارهایی کاربردی دارد.

به گزارش سینماروزان و به نقل از «جام جم» مدرک تحصیلی مرتبط (او دانش‌آموخته کارگردانی از دانشکده صداوسیما و دارای نشان درجه یک هنری معادل دکترای افتخاری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است) و سال‌ها فعالیت در سینمای حرفه‌ای به‌عنوان کارگردان و مسئولیت‌هایی چون رئیس کانون کارگردانان، عضویت در شورای پروانه ساخت و عضویت در هیات انتخاب و هیات داوری جشنواره فیلم فجر، مهر تائیدی بر نقد و نظرات و تحلیل‌های رئیسیان است.

 کارگردان فیلم‌هایی چون «دوران عاشقی»، «چهل سالگی» و «ایستگاه متروک» در گفت‌وگویی مفصل درباره مسائل و مشکلات مختلف این روزهای سینمای ایران به اظهارنظر پرداخت.

اول این که چرا از سال 93 به بعد و پس از «دوران عاشقی» تاکنون فیلم کار نکردید و دیگر این که چرا در طول سه دهه فعالیت، فقط شش فیلم ساختهاید؟

بعد از موفقیت «دوران عاشقی» دلم میخواست زودتر یک فیلم بسازم، اما واقعیت این است که الان شرایط فیلمسازی خیلی مناسب حال و هوای آدمهایی مثل من نیست. در این چند سال گذشته، سینمای ایران کاملا دوقطبی شده است؛ یک بخش فیلمهای خیلی عامهپسند تجاری و بخشی هم فیلمهای سفارشی. کسانی که در این دو شکل قضیه مهارت یا به آنها علاقه نداشته باشند و نتوانند کار کنند، شرایط سختی خواهند داشت. فیلمسازانی که شاکله اصلی سینمای ایران را شکل میدادند، تقریبا همه همین مشکل را دارند و سه چهارسالی است که بیکار هستند. همین چند ماه پیش همراه بعضی از این دوستان جلسهای با آقای حیدریان، رئیس سازمان سینمایی داشتیم؛ هیچکدام از ده کارگردانی که در این جلسه حضور داشتند، مشغول فیلمسازی نبودند. به آقای حیدریان گفتیم، این وضعیت هیچ پرسشی برای شما ایجاد نمیکند. چرا این آدمها با این خاستگاهها و سوابق خوبی که دارند هیچکدام مشغول فیلمسازی نیستند؟ این یک پرسش جدی است که چرا شرایط سینمای ایران در این چند سال طوری پیش رفته که عدد جای کیفیت را گرفته است. یعنی یک مسابقه رکورد و عدد اتفاق میافتد که فلان فیلم، رکورد فیلم دیگر را زده است درحالی که این جا مسابقه وزنهبرداری نیست. اگر هم مسابقهای باشد در حوزه اندیشه است. یکی از دلایل فیلم نساختنم در این چند سال این وضعیت بود، دلیل دیگر آن هم روابط درون خود سینماست. همه چیز را هم نمیتوانیم گردن دولت و مدیریت بیندازیم. برخی فیلمسازان فیلمهایی میسازند که با جنبههای شخصی روحی خودشان در ارتباط است و علایق آنها در فیلمهایشان وجود دارد. گاهی برای فیلمسازی، باید احساسات و اندیشههای چند آدم به هم گره بخورد و علایق آنها در یک زمان به هم نزدیک شود تا یک محصول خوب به وجود بیاید، ضمن این که ما نباید به عنوان آدم حرفه ای، همیشه ملاکمان خودمان باشد و فکر کنیم هر فیلمی که داریم کار میکنیم، بخشی از زمان را میفروشیم و باید قیمت خوبی در ازای آن بگیریم. بعضی وقتها به این شکل است که همه ما با یک فیلم ارتقا مییابیم و جنبههای هنری خود را تقویت میکنیم. پس نباید آن شکلی را که برای یک فیلم پرفروش نوع دیگر از سینما درنظر میگیریم، با همکاران دیگر همان معامله را انجام دهیم. در دنیا هم این طور نیست و همه میدانند، آدمهایی که شکل فیلمسازی آنها با جریان سینمای عامه پسند و تجاری فرق میکند، مناسبات و روابط متفاوتی دارند. خیلی وقتها شما در سینمای دنیا میبینید، بازیگرانی که دستمزد حد بالای سینمایی دارند، وقتی با این پروژهها کار میکنند، دیگر توقع دستمزد بالا ندارند، چون اگر اینطور نباشد، دیگر آن فیلمها ساخته نمیشود، ضمن این که این فیلمها قصدی هم برای رکوردزنی ندارند.

با توجه به این صحبتها به نظر میرسد، فیلمسازی به معنای خلق اثر، برای شما مراتب و آدابی دارد. اگر این چیزی است که شما بهعنوان فیلمسازی به آن اعتقاد دارید، پس آن سازوکار سینمایی و تولید انبوه و با کمترین فاصله زمانی برخی فیلمسازان را باید چه چیز نامگذاری کرد؟!

هر وقت از من میپرسند چرا کم فیلم میسازی، میگویم من همیشه حیرانم که چرا بقیه زیاد فیلم میسازند! (میخندد) چون فیلمسازی یک پروسه زمانبر، سخت و پیچیده است. حتی کسانی که خودشان را صنعتگر میدانند، اگر بهترین آنها را هیچکاک در نظر بگیریم، ـ گو اینکه کیشلوفسکی هم خودش را یک صنعتگر میدانست که به نظرم دروغ میگفت و یک اندیشمند بودـ ، در اوج دوران کاری خود و در بهترین حالت نهایتا سالی یک فیلم میساختند. این طور نبود که وقتی فیلم میساختند، یک سریال را هم در پیش تولید داشته باشند و همزمان با ساخت سریال هم فیلمی آماده اکران داشته باشند! البته این وضعیت، سفارش واقعی سینما نیست، یعنی با دوره ملتهبی که برخی فیلمها خوب میفروشد، اتفاق میافتد و بعد از دو سه سال کارنامه آن فیلمساز فروکش میکند. این مساله نشان میدهد این یک امتیاز و خاصیت قوی برای هر فیلمساز نیست و نمیتوان خیلی روی این محاسبات، حساب باز کرد. نمونههای آن هم در سینمای ایران و جهان زیاد است. این فقط بخشی از سینماست، اما اگر این موضوع تبدیل به همه سینما شد، خطری اتفاق میافتد و راه وسط و میانه سینمای تاثیرگذار در میان فیلمهای تحت تاثیر موج رایج و آثار سفارشی، این قدر تنگ میشود که حتی یک نفر نمیتواند از آن عبور کند؛ در حالی که این راه باید وسیع تر از اینها باشد. حالا یا این یک تئوری است که سینمای خواست مردم باید کمرنگ شود یا از بی توجهی مدیران و مسئولان است که حواسشان نیست چه اتفاقی در حال رخ دادن است. به هرحال حتی در اوج سینمای قبل از انقلاب هم سینمای روشنفکرانه و هنری هیچ گاه منقطع نشد. جریان فیلمفارسی برعکس آنچه آقای فریدون جیرانی در مصاحبه اش گفته بود، منقطع شد. یعنی وقتی تولید سینمای ایران از 91 فیلم در سال 51 به 13 فیلم در سال 56 رسید (تازه از این 13 فیلم تولیدی، فقط شش فیلم به نمایش درآمد) یعنی حیات این سینما منقطع شد، اما سینمای روشنفکرانه و هنری همواره توسط فیلمسازهایی مانند تقوایی، حاتمی، مهرجویی، کیمیایی و کیمیاوی وجود داشت. پس معتقدم نباید تحلیل ما به سمتی برود که بگوییم جریان فیلمهای عامه پسند، ویژگی و امتیاز بیشتری دارد و باید هم همین طور باشد. برای این که خاصیت جریانهای عامه پسند خیلی به ابتذال نزدیک میشود و وقتی ابتذال رواج پیدا کرد، دیگر خصلتهای عمومی فرهنگ جامعه را هم تحت تاثیر قرار میدهد. آن وقت دیگر برگرداندن یک جامعه به فاکتورهایی که استاندارد فکری در آن مطرح است، سخت میشود.

یکی از بحثهای مهم نیازمند بررسی در سینمای فعلی ایران همین است؛ انگار مردم در مقابل فیلمهای سطح پایین بیحس شدهاند و به آن عادت کردهاند و این قدر که به لحاظ تعدد، فیلم کم کیفیت و دور از استاندارد دیدهاند، فکر میکنند سینما یعنی همین. در میان این افت سلیقه، برخی فیلمهای خوب و با نگاهی استاندارد و متفاوت هم نزد این دیدگاه تنزل یافته، قربانی میشوند. منظورم دیکته و بخشنامهای کردن نیست، اما نمیتوان با کنترل و نظارت کیفی (نه به معنای ممیزی) به سمت تولید فیلمهای استاندارد و جذاب برای ارتقای سلیقه پایین آمده مردم رفت؟

پرسش خوبی مطرح کردید که من برای پاسخگویی به آن مجبورم یک بحث مهم دیگر را باز کنم. این آمار، روح ندارد و ممکن است اعداد، شما را فریب دهد. از دل چنین آماری همین تحلیلها بیرون میآید و بحثهایی چون سلیقهسازی و دنبال کردن سلیقه مردم و هنر به معنای سرگرمی صرف در سینما مطرح میشود، اما واقعا این طوری نیست و اگر بخواهیم جدی تر به این قضیه نگاه کنیم، باید به تفاوت جامعه الان ما با جامعه قبل از انقلاب اشاره کنیم؛ بیننده ما در این مقطع زمانی، کاملا واکنشی است و به هیچ عنوان کنشگر نیست. سادهترین و عامیانهترین واکنش این است که شما سراغ چیزی بروید که به قول فرهنگ عامیانه با آن حال کنید و بخندید و سرگرم شوید که اصلا هم چیز بد و مذمومی نیست. گروهی حق دارند به سینما بروند و حال کنند، چه اشکالی دارد؟ این وسط یک امای بزرگ هم وجود دارد. اما وقتی شما گفتید اصل همین است؛ هر چیزی که مردم خواستند، شما به آنها بدهید، وقتی مردم شما و این محصولات را پس زدند، آن وقت دیگر میخواهید چه چیزی به آنها بدهید؟ کما این که در سینمای پس از انقلاب، حداقل سه دوره این اتفاق افتاد و ما سه موج فیلمهای پرفروش داشتیم و بعد بلافاصله سینما دچار رکود شد. این یعنی نقش دولت به معنای ناظر و تنظیم کننده جریان بازار (و نه دخالتکننده) و عرضه و تقاضای فرهنگی چیست؟ این اتفاق که قبل از انقلاب بهطور خود به خود پیش میآمد و نیاز به برنامهریزی آنچنانی و این همه سازمان عریض و طویل سینمایی و این همه مدیر و کارمند نبود و فقط یک اتاق به این امر اختصاص داشت. کتاب «سینما و من» آقای مهدی فخیم زاده، تاریخچه خوبی از همین جریان واقعی سینما را در اختیار خواننده قرار میدهد. یک اتاق بود و دو کارمند و 91 فیلم با امکانات آن روز سینمای ایران در سال 51 تولید شد و همه آنها به نمایش درآمد و حتما تماشاگر هم داشت که اکران میشد،اما چه شد، کجا رفت و چه اتفاقی افتاد؟ اگر ما الان تشکیلات وسیعی داریم و یک بروکراسی بسیار بزرگ را داریم اعمال میکنیم و بر قدم ابتدایی تا قدم انتهایی فیلمساز نظارت میکنیم، پس نظارت و دقت ما بر بازار کجاست؟ این که فیلمها همسان میشوند و یک جور کپی از همدیگر هستند، حاصل همین نظارت دستگاههای دولتی است؟ پس یک چیز دیگر در این میان حادث میشود که خیلی مهم است و آن هم این است که دولت وظایف فرهنگی خودش را درست انجام نمیدهد. در وضعیت کنونی، اشکال بزرگی که وجود دارد، پنهان شدن پشت خواسته و میل یک گروه مشخص از تماشاگران است؛ اگر به آمار فیلمهای پرفروش دو سه سال اخیر نگاه کنید، حداکثر دو میلیون بیننده دارند. یعنی از 80 میلیون جمعیت، شما با دومیلیون بیننده برای تمام سینما ایجاد سلیقه میکنید. این یعنی به هم ریختن بازار، نه نگهداری بازار، چرا؟ چون تماشاگرانی که به انواع دیگر فیلم علاقه دارند، اصلا فضایی برایشان وجود ندارد. فیلم رگ خواب، همین امسال پنج و نیم میلیارد تومان فروخت، فیلمی که با هیچ کدام از معیارهای سینمای تجاری همخوان نبود. این یک اتفاق است و رگ خواب، یکی از پرفروش ترین فیلمهای امسال سینماست. پس این نوع فیلمها بیننده دارد؛ حتی اگر تلخ و گزنده باشد و حتی اگر فقط یک بازیگر معروف در آن حضور داشته باشد. همین فیلم خفه گی آقای جیرانی در یک ماه، چهار میلیارد تومان فروخت که رقم خوبی است؛ یک فیلم تلخ و خاص و سیاه وسفید با یک موضوع خیلی ویژه. پس این فیلمها بیننده دارد، اما شرایط دیده شدن این آثار برای بیننده اصلا وجود ندارد، چرا؟ چون تمایل اصلی، خواست سالن دارها و سینمادارها شده است. پس معنی حمایت دولت در بخش تولید از این نوع سینما و در بخش حمایت از نمایش این آثار چیست؟ ممکن است بگویید خود دست اندرکاران سینما و شورای صنفی نمایش که دست خود آحاد سینماست، برای عرضه این فیلمها تصمیم میگیرند. دراین صورت باید بگویم، این شورا بد عمل میکند و باعث شده الان تقریبا همه ناراضی باشند. دولت باید ورود کرده و این سیستم را اصلاح کند که مورد رضایت اهالی سینما نیست. مردم که اطلاع ندارند شورای صنفی چیست، اما این شورای صنفی نمایش است که با تصمیمات خود روی وضعیت بازار تاثیر میگذارد. اعضای شورا میگویند، تعیین کننده وضعیت پیش آمده نیستند. اگر نیستید کنار بروید. اصلا این شورا را برداریم، چه اتفاقی میافتد؟ شما میگویید بلبشو میشود، اما من میگویم نمیشود. بدتر از این چیزی که هست دیگر نمیشود. اگر شورا وجود دارد باید درست عمل کرده و این نارضایتی باید کاهش پیدا کند. وظیفه دولت ایجاد تعادل و توازن است، یعنی یک فیلم گودزیلا نشود و همه محصولات کوچکتر را بخورد! در این وضعیت اکران، فقط اوضاع به نفع آن محصولات بزرگ است و حتی بیش از ظرفیت خود تحویل گرفته میشوند، اما انواع دیگر سینما بشدت آسیب میبیند.

اینجا بحث فیلم سوزی هم مطرح میشود که در این چند سال و بخصوص در این چند وقت اخیر به وفور شنیده ایم و برخی صاحبان آثار، شورای صنفی نمایش را مسئول این فشردگی اکران میدانند.

آنها میگویند نسبت میزان فیلمهای تولیدشده به میزان فیلمهای به نمایش درآمده، همخوانی ندارد و ما تورم در تولید داریم. باید جلوی این تورم در تولید را گرفت؛ یعنی تولید یک تعداد فیلم برای یک مدت اکران که دهه 60 و 70 هم همین طور بود و دولت هم خودش جدول اکران را میبست و سلیقه مردم هم خیلی در آن دخیل نبود و اهمیت نداشت. پس این راه حل خوبی نیست، راهحل بهتر چیست؟ تا زمانی که سالنهای سینما افزایش پیدا کند، نوعی عدالت نسبت به استاندارد فیلمها باید رعایت شود. در جاهای دیگر دنیا، درجهبندی سنی وجود دارد که ما اینجا نداریم. در ایران شما نمیتوانید بگویید این فیلمهایی که میفروشد محصول محاسبه درست سازندگان آن بوده یا شرایط پخش یا حال و هوای بینندهها یا تعداد سالنها. اگر آمار فیلمهای پرفروش را دربیاورید، هرکدام بالای 100 سالن در اختیار داشتند. در پاسخ به چرایی این همه سالن هم میگفتند این خواسته سینماداران است که ضرر نکنند، اما اگر جامعه ضرر کرد، چه کسی جواب میدهد؟ یعنی فقط سبدتان را با یک مدل میوه پر میکنید؟! همه باید پرتقال بخورند ولاغیر؟ با این وضع، کمبودهای دیگر جامعه از بین میرود؟ اصلا شاید بحث سینمادار را هم مطرح نکنند و بگویند مردم این را میخواهند، اما من به شما ثابت کردم که مردمِ دیگر، چیزهای دیگر هم میخواهند. ممکن است این توجیه را هم مطرح کنند و بگویند برای آن مردم دیگر هم محصولاتی به نمایش درآوردیم، اما سوال این جاست که از این جنس سینما چند فیلم به نمایش درآمد و از آن محصولاتی که خودشان و سینمادارها دوست دارند، چند فیلم اکران شد؟ ضمن این که هر وقت هم فیلمهای سفارشی وجود داشت، بهترین زمان اکران را به مدت طولانی به آنها اختصاص دادهاید، این هم نوعی دیگر از بیعدالتی در اکران. هرجا که از قبل این تصمیم گرفته میشود که مردم این را میخواهند یا مردم باید فلان فیلم را ببینند، این محکوم به شکست است، اما این که الان شما با این وضع بازار و عدم تناسب تولید و نمایش، شورای صنفی را نادیده بگیرید و تصور کنید که اصلا وجود ندارد، باز میگویم ضایعات آن از وضع فعلی کمتر است و اتفاق بدتر از این نمیافتد. در همه جای دنیا و در حالت عادی هم اگر فیلمی با افت فروش مواجه شود، بتدریج سالنهای سینمای آن کم میشود و جایش را به فیلمی دیگر میدهد. در چنین شرایطی بهعنوان مثال، هم فیلمهای وودی آلن امکان دیدن دارند و هم فیلمهای ابرقهرمانانه و هم فیلمهای خانوادگی و هم کمدی رمانتیکها و همه فیلمها کم کم جایگاه خود را در اکران پیدا میکنند. من وقتی از دولت صحبت میکنم، دخالت در خود بازار نیست، بلکه متعادل کردن است، چون اگر دخالت دولت مدام باشد، همان اتفاقات دهههای 60 و 70 میافتد که با وجود خوب بودن فیلمها، نارضایتی هم وجود داشت و سلیقه یکی دو نفر تعیین میکرد مردم در چه زمانی چه فیلمی ببینند و چه فیلمی را نبینند. در این شرایط، نه برنامه ریزی تولید دست سازنده بود و نه پخش و نمایش آن. منظورم این است که دولت تا رسیدن به وضع مطلوب، ناگزیر است که رفتار درست را در تولیدات متنوع و در نمایش آنها و در ظرفیتهای مخاطبانی که دارند، تعریف کند. حتی اگر به نظر برسد، ابتدا خسارتهایی دارد، اما یکی از وظایف ذاتی دولت، زمینهسازی است.

یکی دیگر از معضلات اکران، تجمع و تراکم فیلمهای با مولفههای بالای فروش در نیمه اول سال بویژه عید نوروز و تابستان است که باعث میشود در نیمه دوم سال بویژه ماههای پایانی، با فقدان یا کمبود شدید فیلم موفق در گیشه و انبوهی فیلم کم مخاطب روبهرو باشیم.

این مساله هم ارتباط مستقیمی با تصمیمات شورای صنفی نمایش دارد. آن شورای صنفی نمایشی که من، مرحوم سیفالله داد و آقای شاهسواری و یکی دو نفر از دوستان دیگر آیین نامه آن را نوشتیم، مربوط به همان زمان است و برای امروز نوشته نشده بود. تا آن مقطع، دولت همه کاره اکران بود و بعد از مدتی کمیسیون نمایش تشکیل شد که اشکالات زیادی داشت. بعد هم شورای صنفی نمایش راهاندازی شد که ترکیب آن شامل سه تهیهکننده، سه سینمادار و یک کارگردان بود که الان شده چهار، چهار، یک. این شورا متعلق به آن دوران و آن شرایط بود، اما این که این تا ابد تغییر نکند، همین مشکلات از آن درمیآید. یعنی شما میبینید که سالها سه نفر از اعضای شورای صنفی نمایش، نماینده کمپینهای بزرگ سینماداران دولتی هستند، یکی از آنها به طور توامان هم سینمادار است و هم در حوزه پخش. تهیه کنندهها هم همین مشکل را دارند، مثلا تا همین الان تهیهکنندههایی آنجا هستند که یکی از آنها مستقیما شریک بزرگترین دفتر پخش و سالن نمایش است، بنابراین آن منافع غالب میشود و دیگر منافع تهیهکنندگی جایش را به آن میدهد. همین ایراد به خود رئیس شورای صنفی نمایش هم وارد است، یعنی به نظر میآید ملاحظات زیادی را راجع به دفاتر مختلف دارد. دولت هم بهعنوان ناظر شاید بدش نیاید که بگوید ببینید! خودتان نمیتوانید خودتان را اداره کنید، پس چرا به من ایراد میگیرید و غر میزنید؟! هیچ راهی بجز اصلاح این وضعیت و این ترکیب وجود ندارد. فرض کنید الان شورای صنفی نمایش دیگر نیاز نیست، آن وقت جریان اکران چطور باید اتفاق بیفتد؟ ما میگوییم این تعداد سالن داریم و این تعداد هم فیلم. شاید کمترین فایده این تجربه این باشد که ما ببینیم راههای نیمه کاره همیشه غلط است؛ نیمه دولتی ـ نیمهخصوصی، نیمه صنفی ـ نیمهغیرصنفی، نیمه مدیریتی ـ نیمه آزاد… همه اینها وضعیت را دچار مشکل خواهد کرد، به دلیل این که همان استثناها وسط میآیند. تازه اگر آنها هم وسط نیایند، شما باید حجم کمی از فیلم را در شش ماهه اول سال به هر طریقی اکران کنید، در این میان هرکس که نفوذ بیشتری در شورا دارد دست به کار میشود. معلوم است چه وضعیتی پیش میآید. مثلا رئیس شورای صنفی نمایش، فیلم خود را در عید اکران میکند که گل اکران است، اما جالب این جاست که فیلمش هم نمیفروشد! (می خندد) بعد که از او میپرسید، چرا این طوری است؟ میگوید ما فیلم را زودتر ساخته بودیم و زود هم برای آن پروانه نمایش گرفتیم! خب، این موضوع غلطی است، چون شما از سال گذشته اکران، هنوز 17 فیلم باقیمانده دارید، در حالی که شما فیلمتان را بعد از این آثار تولید کردید. پس اول برای آن 17 فیلم قبلی، زمان اکران تعیین میکردید و بعد میگفتید من نفر اولم!

تازه قبل از آن 17 فیلم سال قبل هم چندین فیلم از سالهای گذشته پشت خط اکران هستند.

بله، همین طور است. در همه دنیا اولویت با فیلمهایی است که قبلا تولید شده و به ترتیب در سینماها به نمایش در میآید. در سفری که سه سال قبل و به مناسبت جشنواره بینالمللی بمبئی به هند داشتم، رئیس اتحادیه تهیهکنندگان این کشور به من گفت که همه هزار فیلم تولید سالانه هند طی سال به نمایش در میآید و به سالهای بعد موکول نمیشود. یعنی آنها هفتهای 20 فیلم اکران میکنند، شاید طول اکران فیلمها در آنجا کم باشد، اما اکران عرضی آنها بهدلیل نمایش در تعداد سالنهای فراوان بیشتر است. شیوه اکران ما برعکس است. در اروپا این طور نیست و مثلا فرانسه 130 فیلم در سال تولید میکند که نصف آنها هم در سینماها به نمایش درنمی آید. حتی در آمریکا بخش عمده فیلمهای رده ب و ج در سینماها اکران نمیشود و برای نمایش سر از تلویزیون و شبکههای کابلی و ویدئویی درمی آورد، اما این جا چون میگوییم دولت، پروانه ساخت فیلم سینمایی میدهد، پس این فیلم، سینمایی است و بعد پروانه نمایش همان فیلم را هم دولت میدهد، پس این محصول، سینمایی است و باید در سینما اکران شود. فیلم در سالن سینما اکران میشود، اما هیچ کس نمیرود آن را ببیند، بعد میگویند آن فیلمی که هیچ کس آن را در اکران نمیبیند، به هنر و تجربه برود! بعد شما میگویید بخشی از این فیلمها حتی در هنر و تجربه هم تماشاگر ندارند (میخندد). میگویند خب، تولید شده است دیگر. وقتی میگویم این اعداد روح ندارند، همین جاست. یعنی شما امسال میبینید 17 فیلم دارید که اکران نشده اند و هیچ کس آنها را ندیده، سال بعد تعداد آن میشود 20 عنوان و سال بعدترش میشود 25 و …. میگوییم پس راهش چیست؟ میگویند جلوی تولید را بگیریم، اما این اصلا راه خوبی نیست. شما با این کار، بازار کار را میبندید.

شما خودتان هم چند دوره، عضو پروانه ساخت بودید.

بله، من از دوره مرحوم سیف الله داد تا شش هفت سال عضو پروانه ساخت و رئیس کانون کارگردانان بودم.

امسال شاهد افت تولید نسبت به سالهای گذشته بودیم. انگار میخواهند به خاطر کمبود سالنهای نمایش، کمتر مجوز تولید صادر کنند. پس قائل به این نیستید که چون سالن کافی نداریم، جلوی تولید گرفته شود؟

مثل این است که شما بگویید ظرفیت راهها و خیابانهای شهر برای ماشین پر است و دیگر کارخانهها ماشین تولید نکنند. شما باید برای این مساله فکر داشته باشید؛ یعنی خیابانها را مرتب افزایش داده و حمل و نقل عمومی خود را گسترش دهید و … معتقدم این راه حلش نیست، ضمن این که از پروانه ساخت، خروجیهایی بیرون میآمد که بسیار ناراضی کننده بود، یعنی تنوع در تولید وجود نداشت و شاهد آثار هم شکلی بودیم که حمایت آنها هم مسائل و مشکلات مربوط به خودش را داشت. اصلا باید پروانه ساخت را هم برداشت و فقط پروانه نمایش صادر شود. آن وقت هر کسی که تولید میکند، نباید توقع اکران داشته باشد و این که چون دولت مجوز ساخت صادر کرده، آن فیلم را نمایش هم بدهد. الان وقتی دولت ساخت فیلم شما را تائید میکند، باید ضمانت نمایش آن را هم به عهده بگیرد. عملا دولت این ابزار را ندارد و بیشترین سینماها دست دولت نیست. درچنین شرایطی شما با نقش تخریبی دولت مواجه میشوید. به نظرم دولت باید پروانه ساخت را بردارد و بگوید اصلا 150 فیلم در سال تولید شود، اما ضمانت نمایش و سالنها با من نیست. دراین صورت تنوع فیلمها هم بیشتر میشود، چون مگر میشود که شما 50 نهنگ عنبر تولید کنید؟ نمیتوانید. یکی از این است و یکی میشود من سالوادور نیستم. هر سال همین است، بقیه میخواهند این فیلمها شوند، اما نمیتوانند. نهنگ نمیشوند و میشوند ماهی حوض! این شرایط کمکم خودش را به تعادل میرساند.




انتقادات تند و تیز رسانه اصولگرا از اوضاع حاکم بر اکران⇐ چرا اكثر كساني كه در شوراي صنفی نمایش حضور دارند، ساخته‌هايشان در بهترين زمان و مجهزترين سالن‌هاي سينما به نمايش گذاشته مي‌شود؟/چرا اكران فيلم‌هاي غيرخودي‌ به پاييز و زمستان واگذار می‌شود؟/ چرا بعضي از سرمايه‌گذاران پشت پرده مي‌توانند آن قدر فيلمشان را روي اكران نگه دارند تا هزينه و سود سرشار آن تأمين شود؟؟

سینماروزان: آشفتگی اکران پاییزی با تزریق هفتگی فیلم به اکران تشدید میشود و مدیران بالادستی سازمان سینمایی کمترین واکنشی نسبت به این اوضاع نشان نمیدهند.

به گزارش سینماروزان نتیجه این آشفتگی، تراکم اکران و عدم تقسیم عادلانه سانس و سالن به فیلمهای روی پرده است و نتیجه آن، سود هنگفت معدودی از فیلمها و شکست سنگین مابقی است.

روزنامه اصولگرای «جوان» در تحلیلی پیرامون اوضاع اکران، پرسشهایی کلیدی را درباره منفعت طلبی حاکم بر اکران طرح کرده است.

متن تحلیل «جوان» را بخوانید:

كداميك از تهيه‌كنندگان و كارگردانان به‌جز يكي دو نفر از افراد بانفوذ كه در شوراي نمايش فيلم حضور دارند، از نحوه توزيع و نمايش راضي هستند؟ سرمايه‌گذاران سينماي ايران به‌طور اعم معتقدند همه‌چيز در دست مافياي دفاتر پخش فيلم است كه بعضي از سهامداران عمده آنها اعضاي شوراي نمايش مي‌باشند! اين شورا، نوع، ميزان زمان نمايش و سالن را براي يك فيلم تعيين مي‌كند، اما تفكيك نهايي به عهده مافياي فيلم و مجوز نمايش است كه به‌راحتي فيلم‌هايي را به بخش نمايش تحميل مي‌كند! در حالي‌كه دهه 60، كشور با جمعيت 40ميليوني حدود 800 سالن نمايش داشت و امروز 80 ميليون نفر صاحب ۲۰۰ سينما هستند كه ۱۷۰ سالن آن فاقد استانداردهاي لازم براي نمايش باكيفيت فيلم‌هاي پيشرفته و مطرح است، بنابراين فاخرهاي سينما ناچارند منتظر اكران در 30 سالن قابل‌قبول كشور باقي بمانند!
ژانر‌ها فرقي نمي‌كنند، مهم محل نمايش مناسب است كه شديداً با كمبود روبه‌رو است. وقتي همه هنرمندان معترفند اين معضل وجود دارد و مسئولان وزارت ارشاد اقدامي نمي‌كنند، ناچاريم اعتراف كنيم دلسوزي براي سينماي كشور وجود ندارد! اين بي‌تفاوتي، تماشاچي‌هاي حرفه‌اي سينما را هم به‌زودي مأيوس خواهد كرد، بنابراين بهتر است قبل از افتادن اين اتفاق ناميمون تلاش شود تا باري از دوش فيلم‌هاي مطرح پشت اكران برداشته شود. امروز مي‌رود تا فيلم‌سوزي به علت از دست دادن زمان ارائه سوژه، باب شود. مسئولان وزارت ارشاد خوب نگاه كنند تا بهتر متوجه شوند اكثر كساني كه در شوراي نمايش فيلم حضور فعال دارند، ساخته‌هايشان در بهترين زمان و مجهزترين سالن‌هاي سينما يعني در شش‌ماهه اول سال به نمايش گذاشته مي‌شود و اكران فيلم‌هاي متعلق به غيرخودي‌ها به پاييز و سرماي زمستان و شروع كار مدارس واگذار مي‌شود كه بالطبع عاقبتي به‌جز ورشكستگي سرمايه‌گذار و تهيه‌كننده را در بر نخواهد داشت.
اكثر فيلم‌هايي كه به‌صورت فردي تهيه مي‌شود، محكوم ‌به نمايش در زمان غير پيك يعني شش‌ماهه دوم سال يا مانده در آب‌نمك براي نسل‌هاي بعد مي‌باشد!

بعضي از تهيه‌كنندگان و سرمايه‌گذاران پشت پرده به دلیل نفوذ مي‌توانند آنقدر فيلمشان را روي اكران نگه دارند تا هزينه و سود سرشار آن تأمين شود. 

تناقض در سياستگذاري‌هاي سينما در اين سال‌ها باعث شده تا تعدد تصميم‌گيران درباره آن هر روز افزايش يابد، از جمله صداوسيما، آموزش‌وپرورش، كانون پرورش فكري، جشنواره فجر و ديگر نهادها و ارگان‌ها كه متأسفانه هركدام گوشه‌اي از اين لاشه مظلوم را گرفته و به‌سوي خواسته‌هاي خود مي‌كشند و محصولات يكديگر را تقبيح مي‌كنند!
اين‌يك نوع ملوك‌الطوايفي است كه بر سينماي كشور حكومت مي‌كند. وقتي در شوراهاي صنفي شرايطي به وجود مي‌آيد و ناجي عدالت نمي‌شوند و منافع شخصي در آنجا به منافع جمعي مي‌چربد و تنها مرجع توليد و توزيع به بي‌عدالتي سازمان‌يافته درباره يك فيلم مي‌پردازد و حب و بغض‌هاي فرهنگي و غيرفرهنگي در آن حاكم باشد، درباره آن ديگر چه مي‌توان گفت؟ باز هم بايد اقرار كرد، امروز ملوك‌الطوايفي بر شرايط سينماي كشور حاكم‌شده و مسئولان نظارت بر هنر هفتم در وزارت ارشاد هم تقريباً هيچ قدرتي براي مبارزه با آن در اختيار ندارند… اين گوشه‌اي از سرگذشت غم‌انگيز و نزار سينماي كشور است كه همچنان دست‌وپا مي‌زند تا پرده‌اي براي نمايش آثاري كه تعداد آنها در سال بيش از سالن‌هاي نمايش‌دهنده است، پيدا كند تا حداقل هزينه توليد فيلم تأمين شود.



روایت سروش صحت از آلودگی هوا و پیدا شدن دو توده در ریه و طحال!!!

سینماروزان: هرقدر که اکران پاییزی سینماهای متراکم‌تر و آشفته‌تر میشود هوای تهران هم به دلیل خشکی بیش از حد روزبروز آلوده‌تر میشود.

به گزارش سینماروزان همان قدر که شورای صنفی نمایش به عنوان متولی اصلی چینش اکران، فیلمسوزی برآمده از تراکم اکران پاییز را قبول ندارد متولیان ارگانهایی که بودجه میگیرند برای حمایت از محیط زیست هم موضعی منفعلانه در برابر هوای تهران دارند.

سروش صحت بازیگر-کارگردانی که به تازگی «لیسانسه ها2» را روی آنتن فرستاده آلودگی هوای تهران را مجالی کرده برای داستانکی با نام «زندگی…» که در یک تاکسی می گذرد.

متن داستانک صحت را بخوانید:

خيابان كيپ‌كيپ بود و ماشين‌ها از جاي‌شان تكان نمي‌خوردند. مردي كه عقب تاكسي نشسته بود، گفت: «اين ترافيك ديگه داره ديوانه‌مون مي‌كنه.» زني كه كنار مرد نشسته بود، گفت: «قبلاها فقط صبح‌ها و غروب‌ها ترافيك بود، حالا ديگه همه‌اش ترافيك داريم، صبح، ظهر، عصر، شب، نصفه شب… همه‌اش.» راننده گفت: «حالا كاش هوا خوب بود… فكر كنيد همه‌اش تو ترافيك باشيد، هوا هم آلوده باشه.» مردي كه عقب تاكسي نشسته بود، گفت: «تازه هنوز اول آلودگيه، بذاريد زمستان بشه ديگه نفس نمي‌تونيم بكشيم.»

زني كه عقب تاكسي نشسته بود، گفت: «خدا بهمون رحم كنه.»

مرد ميانسالي كه جلوي تاكسي نشسته بود، به بيرون خيره شده بود و انگار صداي بقيه مسافرين تاكسي را نمي‌شنيد. زني كه عقب تاكسي نشسته بود از مردي كه جلو نشسته بود و بيرون را نگاه مي‌كرد، پرسيد: «شما رو ترافيك و آلودگي هوا اذيت نمي‌كنه؟» مرد لحظه‌اي مكث كرد و بعد گفت: «من دو تا توده توي ريه و طحالم پيدا شده، دارم ميرم جواب آزمايش‌هاش رو بگيرم، ببينم چيه.»




اظهارات کارگردان یک فیلم کودک درباره اوضاع بغرنج اکران پاییزی⇐باعث تأسف است که شرایط اکران پاییزی از نظم و قاعده خارج شده!/براساس کدام استراتژی ٢٠ فيلم را به طور همزمان اکران کرده‌اند؟/چرا هیچ کس پاسخگوی فیلم‌سوزی و سرمایه‌سوزی متعاقب آن نیست؟/شهرداری فقط هوای برخی تهیه‌کنندگان ارگانی را دارد و به بقیه چیزی نمی‌رسد

سینماروزان: پیچیدگی اکران پاییز روزبروز بیشتر میشود و از یک طرف فشار به فیلمسازانی که فیلمهایشان در آستانه اکران است فزونی یافته و از طرف دیگر فشار به فیلمسازانی که محصولاتشان در تراکم اکران 20 و چندفیلمه پاییزی روی پرده رفته است.

به گزارش سینماروزان حسین قناعت کارگردانی که در همه این سالها فیلم کودک ساخته از جمله کارگردانانی است که تازه ترین فیلمش «قهرمانان کوچک» در اکران شلوغ پاییزی روی پرده رفته است و عدم تخصیص سانس کافی به فیلم در عین طرح شعارهای حامیانه نسبت به سینمای کودک با گلایه او مواجه شده است.

حسين قناعت با اشاره به شرایط اکران فیلمش به سینماروزان اظهار داشت: اكران فیلم ما از اواسط مهرماه آغاز شده و علیرغم تراكم بالای اكران، مخاطب نسبی خود را داشته ایم و رشد فروشمان هم خوب بوده اما مسأله شلوغی اکران باعث شده هیچ فیلمی نتواند مخاطب حداکثری خود را داشته باشد.

این کارگردان با ابراز تأسف از اینکه شرايط اكران از نظم و قاعده خارج شده، گفت: واقعا براى خودم سوال شده كه چگونه به صورت همزمان شاهد اكران ٢٠ فيلم سينمايى هستيم؟ براساس چه استراتژى اين تصميمات گرفته مى‌شود؟ متاسفانه سياست‌گذارى‌هاى اكران آثار سينمايى به فيلمها ضربات جبران ناپذيرى وارد مى كند و کسی هم پاسخگوی فیلم‌سوزی و سرمایه‌سوزی متعاقب آن نیست.

اين فيلمساز در ادامه با انتقاد از عدم همراهی شهردارى تهران با صاحبان محصولات فرهنگی بيان كرد: متأسفانه شهردارى در حمایت از آثار عادلانه رفتار نمی‌کند. بيلبوردهاى شهرى در اختيار دو الى سه فيلم خاص قرار داده شده به شكلى كه «قهرمانان كوچك» از تبليغات محيطى شهرى محروم شده است. فقط شعار حمایت از فیلم کودک میدهند اما به اکران که میرسیم هیچ خبری از حمایت نیست.

قناعت ادامه داد: «قهرمانان کوچک» با موضوع مهم حمايت از توليد ملى ساخته شده آن هم در ژانر كودك که می‌تواند زیربنای ارتقای ذهنی جامعه باشد. مگر موضوع حمايت از توليد داخلى و وطنى توسط سياست‌گذاران نظام به مسئولان ابلاغ نشده پس به چه دليل شهردارى از كمدى سالمى همچون «قهرمانان كوچك» حمايت نمى‌كند و تنها هوای برخی تهیه‌کنندگان ارگانی را دارد؟ ارگانی‌ها هرچه تولید کنند بیلبوردهای عریض و طویل میگیرد و هرچه پخش کنند علیرغم فروش پایین بیلبورد دارد اما به بقیه چیزی نمیرسد!

قناعت در ادامه با اشاره به اينكه اميدوارم روزى فرا برسد كه مسئولان فرهنگی صرفا شعار حمایت ندهند و به وعده هاى خود عمل كنند گفت: متاسفانه شهردارى تهران در حق «قهرمانان كوچك» كم لطفى كرده است  و ميدانم روزى فرا مى رسد كه بابت اين اتفاق از سازندگان «قهرمانان كوچك» عذرخواهى خواهند کرد زيرا اين فيلم به ارزش هاى خانواده و حمايت از كالاى وطنى با قصه ‌اى سر راست و روان اشاره مى كند. چهره هاى سينماى كمدى و يوسف كرمى قهرمان بين‌الملى با اخلاص نيت و اداى دين به توليدات داخلى در اين فيلم حضور پيدا كردند تا مردم به مفهوم مقوله مهم حمايت از توليدملى پي ببرند.

وى در خاتمه  گفت: خوشبختانه فروش روزانه اين فيلم بالاتر از ٤٠ ميليون تومان در روزهاى اخير بوده است، مطمئن هستم اين فيلم از پتانسيل بالاترى براى فروش برخوردار است، به نظرم «قهرمانان كوچك» شگفتى سينماى كودك در سال جارى خواهد بود و عنوان پرفروش ترين فيلم در ژانر كودك امسال را به خود اختصاص خواهد داد.




حال حسابی شورای صنفی نمایش و حوزه هنری به یک فیلم رفع توقیف شده؟؟⇐قرارداد اکران «خانه دختر» برای گروه آزاد است اما هم به اندازه فیلمهای سرگروه دار، سالن دارد! و هم پردیس آزادی را!

سینماروزان: فیلم توقیفی «خانه دختر»شهرام شاه‌حسینی در حالی با تعدیلهایی که به گنگی بیشتر فیلم منجر شده روی پرده رفته که از همان روز ابتدایی اکران تعداد بالای سالنهایش جلب توجه می کند.

«خانه دختر» نه تنها با توقیف حوزه هنری روبرو نشده و مهمترین سینمای حوزه که پردیس آزادی باشد به این فیلم سالن اصلیش را به صورت فول سانس داده بلکه تعداد سالنهای آن هم جالب توجه است.

«خانه دختر» بلافاصله بعد از صدور پروانه نمایش در گروه آزاد روی پرده رفته اما فقط در تهران بیشتر از 20 سالن به آن تخصیص داده شده؛ یعنی اوضاع اکران آن چندان تفاوتی با فیلمهای سرگروه دار ندارد!!

تازه فیلمهای دیگر بعد از دریافت پروانه نمایش حداقل چند ماهی پشت خط اکران می مانند بلکه زمان برای اکران پیدا کنند اما «خانه دختر» با فاصله ای اندک از صدور پروانه نمایش روی پرده رفته است آن هم با حجمی قابل توجه از سالن.

صدالبته که رفع توقیف فیلم و اینکه حتی نسخه ای تعدیل شده از آن توانسته اکران شود بلکه بخشی از سرمایه تولید بازگردد خیلی هم خوب است و قابل ستایش اما مختصات اکران در گروه آزاد باید طوری باشد که برای صاحبان دیگر آثار روی پرده سوءتفاهم برانگیز نباشد.

آیا تسهیل شرایط اکران «خانه دختر» یک تشویق است در جهت جبران توقیف دوساله فیلم!؟؟ با این حساب آیا دیگر فیلهمای رفع توقیف شده هم مشمول این تسهیلات قرار می گیرند؟




آغاز اکران «ماه در جنگل» از همین هفته/ادامه اکران سایر فیلمها تا هفته آینده

سینماروزان: در تازه ترین جلسه شورای صنفی نمایش مقرر شد تازه ترین فیلم سیامک شایقی با نام «ماه در جنگل» از چهارشنبه یکم شهریورماه در گروه آزاد اکران شود.

به گزارش سینماروزان با توجه به اینکه کف فروش سایر فیلم های روی پرده بالا بود اکران آنها تا هفته آینده ادامه دارد تا در جلسه آینده شورای صنفی نمایش درباره‌شان تصمیم گیری شود.

به این ترتیب در هفته آینده مشخص خواهد شد که سایر فیلمهای روی پرده که مدتهاست از اکران آنها میگذرد بالاخره چه زمانی تعویض خواهند شد. در این بین البته «اکسیدان» به دلیل توقیف توسط حوزه هنری با دو هفته اضافه اکران روبرو خواهد بود؛ این وضعیتی است که برای «پا تو کفش من نکن» دیگر کمدی توقیفی حوزه هم پابرجا خواهد بود.




با یک «نهنگ…»سیری‌ناپذیر، اکران نیمه اول سال را سوزاندند تا⇐برای نیمه دوم، وضعیت قرمز اعلام کنند؟

سینماروزان: اینکه یکی از پخش‌کنندگان فعال این سالهای سینمای ایران که در این سالها در هر فیلمی که شراکت داشته آن فیلم به لطف حجم بالایی از سالن و سانس که بهش تخصیص یافته تبدیل به رکوردشکن اکران سینماها شده است به ناگاه در آستانه آغاز اکران نیمه دوم سال از پتانسیل پایین فیلمهای باقیمانده برای جلب مخاطب بگوید عجیب می‌نماید.

به گزارش سینماروزان اینکه این پخش کننده تا جایی پیش می‌رود که برای نیمه دوم سال به دلیل عدم وجود آثار کمدی بفروش یا محصولات مملو از حرکات موزون، وضعیت قرمز اعلام می کند غریب به نظر می‌رسد.

کافیست به فیلمهایی که در ماههای ابتدایی سال96 روی پرده رفته‌اند نگاهی بیندازیم تا دریابیم بخش عمده فیلمهایی که در همین جشنواره پرحاشیه اخیر متفاوت جلوه کردند از «فراری» گرفته تا «سد معبر»، «بدون تاریخ بدون امضاء»، «ایتالیا ایتالیا»، «نگار»، «اسرافیل»، «خفگی» و «کمدی انسانی» هنوز به اکران نرسیده‌اند تا عدم فروششان عامل غصه داری این پخش کننده شود.

اما چرا آثار قابل تامل جشنواره نتوانستند در 5 ماه ابتدایی سال روی پرده بروند؟

یک دلیل این امر «نهنگ…»گرسنه ای بود(!) که به ناگاه از اواسط بهار روی پرده رفت و تاب تحمل دیدن هیچ رقیب ششدانگی را کنار خودش نداشت تا جایی که در مدت سه ماهی که این نهنگ مشغول بلعیدن سانسها و سالنها بوده، به جز چند فیلم خوش ساخت، سبد اکران با کلی فیلم ضعیف و متوسط و حتی یک سری آثار که با پروانه ویدیویی تولید شده بودند(!!!) چیده شد تا مبادا حتی بخشی از سالنهای این «نهنگ…» خوش اشتها حذف شود.

نتیجه هم که پیش روست. همانها که با وارد کردن این نهنگ مانع اکران بسیاری از درامهای غیرکمدی خوش ساختی که می‌توانستند مانند «رگ خواب» یا حتی «برادرم خسرو» بفروشند، شدند حالا غمگسار اکران نیمه دوم شده اند که چه نشسته‌اید که فیلمهایی مانند «سلام بمبئی» برای اکران دوم نمانده!!!

واقعیت چیست؟

واقعیت همان است که درباره اکران نمونه هایی مانند «رگ خواب» و پیشتر «تیک آف» دیده ایم؛ کافیست کمی شرایط عادلانه در تخصیص سانس و سالن در اکران برقرار باشد تا درامهای جدی خوش ساخت که اتفاقا تعدادشان کم هم نیست بفروشد.

پس پیش از آن که فرار رو به جلو کنید و زنگ خطر را به صدا درآورید ابتدا فقط نیمی از سانسهایی را که به «نهنگ»گرسنه تان می‌دهید در اختیار یکی از ده ها آثار جدی خوش ساخت پشت خط اکران قرار دهید و آن گاه اگر این آثار نفروختند کاسه چه کنم چه کنم دست بگیرید…




داریوش باباییان با انتقاد از روند چینش فیلمها برای اکران اظهار داشت⇐از ابتدای سال فقط ۴ فیلم کمدی فروش داشته‌اند و بقیه ضرر داده‌اند/اگر شورای صنفی نمایش کمک نکند وضع بدتر خواهد شد

سینماروزان: عدم تنوع لازم در اکران سینماها موضوعیست که مدتهاست درباره آن نقد و نظر وجود دارد. این عدم تنوع در حالیست که بعضا دیده میشود برخی آثار ویدیویی با تغییر پروانه به جای شبکه خانگی به سینماها راه پیدا میکنند و البته نه تنها فروش چندانی نمیکنند بلکه سدّی میشوند در جهت اکران فیلمهای سینمایی که در انتظار اکران هستند.

به گزارش سینماروزان داریوش باباییان تهیه کننده و مدیر موسسه پخش شکوفافیلم از جمله تهیه کنندگانی است که به این روند انتقاد دارد.

داریوش بابائیان به اسامی فیلم‌هایی که در اکران تابستانه به نمایش درمی‌آیند اشاره کرد و به «ایسنا» گفت: «ساعت پنج عصر» ساخته مهران مدیری، پیش بینی می‌شود فروش خوبی داشته باشد و «پا تو کفش من من» ساخته حسین فرحبخش، «سارا و آیدا» ساخته مازیار میری، «زادبوم»ابوالحسن داوودی و «۲۱ روز بعد»محمدرضا خردمندان نیز در مسیر اکران‌های تابستانه قرار دارند.

او با بیان اینکه “انتظار ما از میزان فروش چندتایی از این فیلم‌ها بالا است”، ادامه داد: تهیه‌کننده، کارگردان و پخش کننده‌ها سعی کرده‌اند فیلم‌های خیلی خوب و قوی برای این موقع از سال داشته باشند بنابراین مسلما می‌تواند اکران موفقی باشد ولی اگر تماشاگر نتواند با آن ارتباط قرار بکند و فروش خوبی نداشته باشد، مساله‌ی جدایی ست که باید بررسی شود.

بابائیان با تاکید بر اینکه “سینما به تنوع ژانر احتیاج دارد” اظهار امیدواری کرد: باید تصمیماتی که توسط مدیران گرفته می‌شود، درست باشد و لازم است به تنوع ژانر برگردیم. جای سینمای کودک و نوجوان و حتی سینمای جنگ خالی است در حالیکه همه اکران ژانرها کمدی و اجتماعی شده‌اند.

این پخش‌کننده تصریح کرد: ما خیلی تلاش کردیم سینمای کودک احیا شود و اگر قرار باشد که شورای صنفی نمایش و سینمادار هماهنگ نباشند و کمک نکنند همچنان فقط فیلم‌های کمدی و خانوادگی اکران می‌شود و سینما وضعیت‌اش بدتر خواهد شد.

او در ادامه افزود: باید در یک اتاق فکر به جمع بندی برسند و این مساله بررسی شود و در نهایت باعث یک تصمیم‌گیری خوب برای اکران فیلم‌های فرهنگی‌تر و در رابطه با کودک بشود چون فیلم‌های کودک مخاطب خوبی دارد و دنیای کودک دنیای شیرینی است و آنان ارتباط خوبی با فیلم‌ها برقرار می‌کند. ما احتیاج داریم که کودک خانواده پای شبکه‌های خارجی ننشیند و یا فیلم‌های تکراری ببیند.

داریوش باباییان در پایان صحبت‌های خود به یک دست شدن سینما اشاره و اظهار کرد: متاسفانه الان سینما یک دست شده است و از عید نوروز تا اکنون فقط ۳ فیلم کمدی فروش خوبی داشتند و چهارمی هم باز کمدی است و بقیه فیلم‌ها اکثرا ضرر داده‌اند و سود نمی‌برند. دستمزد یک بازیگر خوب به حدود ۷۰۰ تا ۸۰۰ میلیون می‌رسد و با این اوصاف فروش فیلم‌ها معمولا تهیه‌کننده‌ها ضرر می‌دهند.

 




اظهارات تهیه‌کننده «پری» و «ضیافت» که با «کبریت سوخته» به سینماها آمده⇐تنها با رابطه می‌توان فیلم اکران کرد/داعش در معرض نابودیست اما هنوز نتوانسته‌ایم فیلم ضدّداعشی که سه سال قبل ساختیم را اکران کنیم!/آیا مدیران ارشاد حواسشان به مافیای اکران هست؟

سینماروزان: امیرحسین شریفی تهیه‌کننده ای که در کارنامه اش آثاری همچون «پری»، «ضیافت» و «سیب سرخ حوا» را دارد به تازگی با «کبریت سوخته» به سینماها آمده است؛ فیلمی که به دلیل اکران در گروه آزاد نتوانسته تعداد سینماهای کافی داشته باشد.

به گزارش سینماروزان شریفی در انتقاد از شرایط موجود در اکران به «فارس» گفت: «کبریت سوخته» تولید سال 93 است و با مجوز سینمایی ساخته شد اما بعد از تلاش مکرر و گذشت سه سال توانستیم از روز چهارشنبه (21 تیرماه) فیلم را در سینماها در گروه آزاد اکران کنیم. این در شرایطی است که فیلم پتانسیل داشتن سرگروه را داشت اما نتوانستیم سرگروهی پیدا کنیم!

وی با مخاطب قرار دادن مدیران ارشاد که چرا حواسشان به وضعیت اکران نیست ادامه داد: در شرایط فعلی تنها با رابطه می‌توان فیلم اکران کرد و اگر رابطه نداشته باشیم امکان اکران فیلم در سینماها وجود ندارد. متاسفانه سینما گرفتار مافیای اکران است و باید برای این شرایط فکر شود و راه چاره‌ای عاجل از سوی مدیران ارشاد صورت گیرد.

امیرحسین شریفی در ادامه درباره اکران فیلم «آوازهای سرزمین من» که چهار سال قبل تولید شده گفت: فیلم سینمایی «آوازهای سرزمین من» کاملاً با میل و اراده شخصی و از روی تکلیف در لبنان ساختیم. کاملاً مصداق صحبت اخیر مقام معظم رهبری به صورت «آتش به اختیار» ساخته شد اما متاسفانه هنوز اکران نشده در شرایطی که نزدیک به 13 جایزه بین المللی به فیلم اهداء شده اما هنوز در ایران نتوانستیم فیلم را اکران کنیم.

وی ادامه داد: این در شرایطی است که داعش رو به زوال و نابودی است اما ما هنوز نتوانستیم فیلمی که در نقد و ضدیت با رفتارهای تکفیری داعش توسط عباس رافعی ساخته شده را در سینماهای کشور اکران کنیم.

وی در خاتمه تاکید کرد: الان اکثر صاحبان آثار که بدون رابطه و باند در سینمای ایران فعال هستند با این مشکل مواجه می‌شوند  و باید برای مافیای اکران فکری عاجل شود زیرا اکثر آثار در صف اکران باقی مانده است.




تازه‌ترین مصوبات شورای صنفی نمایش⇐ارجاع پرونده پردیس آزادی به کمیته تخلفات به‌خاطر عدم اکران «اکسیدان»+آغاز اکران «کارگر ساده نیازمندیم» از همین هفته+ثبت قرارداد اکران «۲۱ روز بعد»

سینماروزان: شورای صنفی نمایش در تازه ترین جلسه خود تصمیم گرفت که منطبق با مصوبه قبلی فیلم «کارگر ساده نیازمندیم» به کارگردانی منوچهر هادی از چهارشنبه ۱۴ تیرماه در پردیس سینمایی کوروش اکران شود.

همچنین قرارداد فیلم «۲۱ روز بعد» برای اکران در پردیس سینمایی کوروش پس از فیلم «کارگر ساده نیازمندیم» ثبت شد.

به جز این شورای صنفی نمایش پردیس آزادی را نیز به خاطر تخلف در عدم اکران کمدی «اکسیدان» به کمیته تخلفات ارجاع داد.

فیلم «اکسیدان» برای اکران در پردیس سینمایی آزادی قراردادی را در شورا به ثبت رسانده بود و به دلیل اینکه این سینما برخلاف مصوبه، قرارداد منعقد شده را اجرا نکرد به کمیته تخلفات شورای صنفی ارجاع داده شده و در این کمیته وضعیت آن بررسی خواهد شد.




سعید خانی مدیر پخش نسیم صبا بیان کرد⇐بعد از حادثه تروریستی با ۴۰ درصد افت فروش مواجه شدیم!/نیم بها بودن سانس‌ها در ماه رمضان مفید نبود زیرا ساعاتی که برای آن اختصاص داده بودند تاثیری بر فروش نداشت!/چرا باید قیمت بلیت سینما در صبح شنبه با شب پنجشنبه یکی باشد؟/با تخصیص سانسهای فراوان به یک فیلم کمدی، سینمای اجتماعی هویت خودش را از دست می‌دهد

سینماروزان: اقبال مخاطبان به سینماها در ماه رمضان امسال و حتی با راه اندازی طرح افطار تا سحر چندان قابل توجه نبود؛ یک دلیل آن را میتوان توزیع نامناسب سانسها میان فیلمها دانست به گونه ای که قسمت دوم یک کمدی رقص‌آلود بخش عمده سالنها را در اختیار داشت و بقیه فیلمها با حداقل سالن روبرو بودند.

به گزارش سینماروزان سعید خانی مدیر پخش نسیم صبا با اشاره به کاهش مخاطب در رمضان امسال به «ایسنا» گفت: امسال فروش سینمایی ما خوب بوده ولی با ۲۰ درصد ریزش مخاطب مواجه شده‌ایم که این روند می‌تواند علل مختلفی از جمله افزایش قیمت بلیت‌ها یا نداشتن تنوع ژانر و بحث اطلاع رسانی داشته باشد.

او همچنین حادثه تروریستی اخیر را نیز در کاهش فروش فیلم‌ها و مخاطب موثر دانست و افزود: مردم کمتر در مکان‌های شلوغ حضور پیدا می‌کنند، به طور مثال ما در مقایسه با روز مشابه در هفته قبلش ۴۰ درصد با افت فروش مواجه شدیم.

وی در عین حال خاطرنشان کرد: البته با گذر زمان این روند به حالت طبیعی خودش باز می‌گردد و مثلا با حضور فیلم‌هایی مثل «اکسیدان» ان شاءالله تا عید فطر فروش‌ها بهتر خواهد شد.

خانی در ادامه به ارائه راه‌حلی برای فروش بهتر گیشه پرداخت و افزود: به نظر من باید قیمت فروش بلیت‌ها به روش پلکانی باشد؛ چرا باید قیمت بلیت سانس ساعت ۱۰ صبح شنبه با ۱۰ شب ۵ شنبه یکی باشد و این یک روند اشتباه است، باید ضریب سانس‌ها رعایت شود.

این تهیه‌کننده سینما با اشاره به اینکه طرح‌های اجرایی در ماه مبارک رمضان چندان موفق عمل نکردند، گفت: نیم بها بودن سانس‌ها مفید نبود زیرا ساعاتی که برای آن اختصاص داده بودند تاثیری بر فروش نداشت و تا ساعت ۵ بیشتر نبود. مردم تا قبل از افطار به سینما نمی‌روند و بقیه ساعات نیز مثل مواقع دیگر سال بود بنابراین باید بقیه ساعات شب نیز نیم بها می‌شد و در این مورد تبلیغات می‌کردند به هرحال باید یک کار دسته جمعی اتفاق می‌افتاد و توسط شهرداری یا دولت حمایت و اطلاع رسانی می‌شد.

این پخش کننده با تاکید بر اینکه باید تنوع ژانر در سینما وجود داشته باشد، گفت: فیلم‌های کنونی، فیلم‌های خوبی هستند ولی اینکه سانس بیشتری به فیلم کمدی اختصاص داده می‌شود، طبیعتا سینمای اجتماعی هویت خودش را از دست می‌دهد این یک مشکلی است که در نهایت به سینمای ایران صدمه وارد می‌کند، زیرا که ما باید تنوع ژانر داشته باشیم. قطعا یک جایی این کمدی را مردم ما پس می‌زنند مثلا در سال‌های ۸۵،۸۶ ژانر کمدی را پس زدند و دیگر مخاطب نداشت.

یک پخش کننده و تهیه‌کننده سینما با اشاره به اینکه توجه به فیلم‌های کمدی بیشتر از ژانرهای دیگر است، گفت: متاسفانه فیلم‌های اجتماعی حتی اگر خوب باشند چون ما بهای بیشتری به فیلم‌های طنز و کمدی می‌دهیم دیده نمی‌شوند؛ اساسا سینماداران ما هم همه دوست دارند فیلم کمدی اکران کنند بنابراین حتی اگر فیلم‌های اجتماعی خوبی هم داشته باشیم فرصت دیده شدن ندارند که بخواهند فروش داشته باشند.




سعید سهیلی در تازه‌ترین گفتگوی خود بیان کرد⇐«گشت۲» امکان تبلیغی مناسبی نداشت /«ماجرای نیمروز» روزی صد تیزر داشت!/«یک روز بخصوص» تبلیغات داشت/اگر تیزر ماهواره‌ای داشتیم فروش «گشت۲» بالای ۲۵ میلیارد بود

سینماروزان: سعید سهیلی که تازه ترین فیلمش «گشت2» پیشتاز گیشه نوروزی سینماها بوده است و به نظر می رسد در نهایت بتواند به فروش 20 میلیاردی برسد در تازه ترین گفتگویش که با «شرق» انجام شده در کنار ابراز خرسندی از فروش بالای فیلمش، کمبود امکانات تبلیغی فیلمش و بخصوص تبعیضی که رسانه ملی در پخش تیزر آثار داشته را به نقد کشیده است؛ تبعیضی که باعث شده محصولی 3ارگانی به نام «ماجرای نیمروز» فراوان تیزر داشته باشد ولی پخش تیزرهای فیلمی مانند «سه بیگانه» کاملا ممنوع باشد و فیلمی مانند «گشت2» هم با حداقل تیزر به اکران ادامه دهد.

سعد سهیلی می گوید: فروش بالای «گشت٢» برای من مهم بود؛ به‌‌ دلیل‌ اینکه این فیلم مورد بی‌مهری بسیاری از مسئولان فرهنگی و هنری کشور قرار گرفت و به حقش نرسید. «گشت ٢» بدون داشتن تیزر تلویزیونی و تبلیغات ماهواره اکرانش را آغاز کرد؛ بنابراین مشخص است که این فیلم پتانسیل خوبی برای فروش داشته.

این کارگردان می افزاید: فیلم‌های دیگری که وارد عرصه رقابت نوروزی شدند، امتیازات ویژه‌ای داشتند؛ مثل فیلم «ماجرای نیمروز» که شاید روزی صد تیزر تلویزیونی داشت و مردم مدام نام این فیلم را از رسانه ملی می‌شنیدند یا فیلم «یک روز بخصوص» که تبلیغات داشت. حتی سال گذشته فیلم «٥٠ کیلو آلبالو» با پخش تیزرهای ماهواره‌ای توانست بسیاری را متوجه اکرانش کند و فروش خوبی داشت؛ اما «گشت ٢» امکان تبلیغی مناسبی نداشت و به نظر من رسیدن به چنین فروشی جای افتخار دارد.

سهیلی خاطرنشان می سازد: اگر فیلم ما به اندازه «٥٠ کیلو آلبالو» تیزر ماهواره‌ای داشت، قطعا با فروش بالای ٢٥‌ میلیارد تومان به اکرانش پایان می‌داد و این فیلم با تکیه بر پتانسیلش در اکران می‌درخشید. متأسفم که «گشت ٢» از شرایط مساوی تبلیغات برخوردار نبود و پیش‌بینی من ردکردن رقم ٢٠‌ میلیارد در پایان اکران است و رسیدن به همین رقم رکورد عظیمی در سینمای ایران خواهد بود.




«رسوایی۳» در هنروتجربه!؟

سینماروزان/حمید لازمی: شورای صنفی نمایش هفته گذشته اعلام کرد اکران فیلم های سرگروه دار در گروه هنروتجربه ممنوع است؛ یک تصمیم درست که قبل تر گرفته شده بود ولی متاسفانه درصد توهم متصدیان این گروه ایزوله آنقدر بالا بود که با عدم پای‌بندی به آن شرایط اعلام دوباره آن در ابتدای سال جدید را فراهم کردند.

حالا بعد از اعلام این تصمیم هم  متصدیان این گروه، این تصمیم گیری را دشمنی و اعلان جنگ می دانند و طبق معمول این چند سال از کارمندان زیر مجموعه خود طلب نوشتن نقد و اعتراض  می‌کنند که کمی از بار رسوایی خالی ماندن سالنهایشان و عدم بازگشت مالی مطلوب کم شود.

گروهی که مخاطب دارد چه نیازی دارد به اکران آثار دیگران؟
در این سالها نقدهای فراوانی از جانب منتقدین مستقل بر گروه هنروتجربه وارد شده که برخوردهای نادرست و بعضا سیاسی با آن شده است و از همان ابتدای تأسیس این گروه به اسم حمایت از جوانان تجربه‌گرا همه مخالفان این گروه به جرم اینکه با سینمای جوان و آینده‌ساز مشکل دارند مورد حمله قرار گرفتند. در جواب بارها گفته شد که سینمای بدنه که بخش عمده ظرفیت سینما را اشغال کرده باید از مقدار ناچیز سالن اشغال شده توسط این گروه نهراسد و اجازه دهد همین بستر ناچیز مختص فیلمسازان این گروه باشد. خیلی ها با این جوابیه قانع شدند که اعتراضی علیه این گروه نداشته باشند تا مدیران فوق الذکر به اصطلاح حمایت خود را از فیلمسازان جوان ادامه داده و امید جوانان فیلمساز تجربی ساز را پرنگ تر کنند.

بله… خیلی ها با روند هنروتجربه کنار آمدند تا نتایج آن را ببینند ولی این گروه که به دلیل انحصاری بودن ساختار نتوانسته بود علیرغم همه بریز و بپاشها از مراسم رونمایی گرفته تا انتشار کتابچه و راه اندازی سایت و کانال حدی استاندارد از مخاطب داشته باشد برای نجات خود از سقوط  و ظاهرسازی اینکه همچنان پابرجاست و استقامت دارد حرکتی برخلاف وعده های سیاستگزارانش آغاز کرد و آن واگذاری بخشی از صندلی های ناچیزش به فیلمهایی بود متعلق به جریان آزاد اکران که هم سرگروه دارند و هم به اندازه کافی در حال دیده شدن هستند؛ آن هم با تأکید بر وجه تجربه گرایی این آثار!
به نظر می رسد ناراستی بزرگی پشت این تصمیم وجود داشت و آن هم اینکه گروهی که خودش شدیدا به حمایت نیاز دارد چرا به این حد از توهم رسیده است که مثلا از فیلمی مثل «فروشنده» که جهانی است و البته در جریان اکران سراسری بیشتر از 100 سالن در اختیار دارد حمایت می کند و بخشی از سالنهای معدودی که باید به فیلمهای خودش تعلق گیرد را نثار این چنین آثاری می کند؟

چرا عصبانی هستید؟

طبیعی هم بود که این روند با انتقاد شورای صنفی نمایش و  در نهایت صدور دستورالعمل مجدد مبنی بر ممنوعیت اکران آثار چرخه رسمی اکران در این گروه مواجه شود. پرسش اما اینجاست که دلیل عصبانیت متصدیان این گروه از تصمیم شورا چیست؟ مگر نه اینکه آنها مدام از اقبال مخاطبان به آثار هنروتجربه ای خویش می گویند. چرا همین داشته را عاملی نمی کنند برای امتداد حیات و همچنان به دنبال این هستند که با الصاق نام گروه خویش به امثال فرهادی توجیه‌گر بودجه میلیاردی باشند.

جالب است یکی از رسانه های شبه‌اصولگرا که سال گذشته و با انتشار مدارکی مثلا محرمانه از دستمزد یک مدیر سابق به حمایت از رییس معزول سینما پرداخته بود اخیرا در نوشتاری که بوی رپورتاژ از آن به مشام میرسد ادعا کرده که با اکران مثلا فیلم «فروشنده» عایدی مادی به گروه هنروتجربه سرازیر شده که بتواند به فیلمهای گروهش کمک کند!!! آیا این خود شاهدی نیست بر این مدعا که این گروه حتی با تزریق بودجه میلیاردی دولتی هم نتوانسته در طی سه سال به حدی متوسط از مخاطب برسد تا با تکیه بر همانها به حیات خود ادامه دهد؟

اگر پاسخ به این پرسش منفی باشد باید زودتر از اینها به فکر تغییر وضعیت این گروه بود و به جایش شرایطی را فراهم کرد که این پخش کنندگان باسابقه باشند که با اکران ولو به صورت آزاد فیلمهای هنری اسباب ارتقای این نوع سینما را موجب شوند نه انحصارگرایانی بی کمترین پیشینه نه فقط در سینمای مستقل که همه چیز را در خدمت خود می‌خواهند و حتی جرأت این را ندارند که در رقابت با ساختار رسمی اکران به اعلام رقم فروش هفتگی فیلمهایشان مبادرت کنند!