1

آقازاده شمقدری در فرنگ، مستندسازی می‌کند و خودِ شمقدری با بازیگران فرنگی در وطن سریال ۳۰قسمتی می‌سازد!

سینماروزان: هم حسین آقازاده جواد شمقدری و هم شخص شمقدری معاون سینمایی دولت نهم در ماهای اخیر پرکارتر از همیشه هستند. آقازاده شمقدری بعد از تولید مستندهای دمده «انقلاب جنسی» در اروپا اخیرا رهسپار روسیه شده بود و مستند «فوتبال فقط بهونه اس» را برای شبکه ارزشی افق ساخته است.

جواد شمقدری هم این روزها درگیر تولید سریال «نفوذ» است؛ سریالی 30قسمتی که اتفاقات مرتبط با تسخیر سفارت آمریکا در ایران را روایت میکند و با حمایت صداوسیما و بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس تولید میشود آن هم به تهیه کنندگی محسن علی اکبری که در دوران ریاست شمقدری بر سازمان سینمایی پروژه فاخر و پرهزینه «استرداد» را تولید کرده بود.

محسن علی‌اکبری درباره روند تولید «نفوذ» اظهار داشت:  تاکنون چهار ماه از آغاز تصویربرداری «نفوذ» می‌گذرد و ۴۰ درصد از تصویربرداری‌ این سریال در ۳۸ لوکیشن مختلف در تهران انجام شده است. این پروژه براساس اسناد موجود در قبل از انقلاب و اسنادی که بعد از انقلاب در برخورد نیروهای انقلابی با مکان‌های در اختیار آمریکا به دست آمد ساخته شده است. این سریال با این هدف ساخته می‌شود که تاثیر منفی حضور بیگانگان را در داخل کشور به تصویر بکشد و در نهایت می‌خواهد برای نسل جوان و نوجوان این سؤال را پاسخ دهد که چرا به سفارت آمریکا لانه جاسوسی می‌گویند. ما در سریال می‌بینیم که سایت‌های مختلف جاسوسی در اقصی نقاط کشور، مثل سایت کبکان کارش جاسوسی است و گزارش‌هایش را به طور کامل تحویل سفارت آمریکا می‌داده است و از آنجا به CIA منتقل می‌کردند. این سفارت، سفارت نبود بلکه مرکز جاسوسی بود و این حرکت بزرگ دانشجویان خط امام هم بجا بود و با دیدن این سریال بخشی از سؤالات نوجوانان و جوانان ما پاسخ داده خواهد شد.
وی در ادامه با‌ اشاره به سایر مراحل تولید نیز گفت: اگر مشکلی پیش نیاید پنج بازیگر خارجی داریم که باید از خارج کشور بیایند و همچنین لوکیشن بسیار بزرگی هم داریم که باید ساخته شود. نزدیک ۴۰۰ دقیقه از سریال‌مان جلوه‌های ویژه و کارهای سی.جی.آی است. الان هم گروهی بیست نفره درگیر این کار هستند و سکانس‌هایی که ما ضبط کردیم را درست می‌کنند. همه اینها با حمایت رسانه ملی و مرکز حفظ آثار دفاع مقدس برای ما فراهم خواهد شد.
علی اکبری با ‌اشاره به مدت زمان تاریخی که در این سریال نشان داده می‌شود گفت: این مجموعه تلویزیونی به شش ماه از مقطع تاریخی ایران اسلامی می‌پردازد. از دی ماه ۵۷ تا آبان ۵۸ و اتفاقات هشت ماه از تاریخ انقلاب را در ۳۰ قسمت نشان می‌دهد. فصل دوم سریال «نفوذ» هم قرار است ساخته شود و در این سری داستان از تسخیر لانه جاسوسی آغاز شده و تا پایان جنگ تحمیلی ادامه دارد.




ادعاهای آقازاده شمقدری که در دوران ریاضت اقتصادی بدنه سینما، دومین «انقلاب جنسی» را هم ساخت⇐همه هزینه‌های تولید را از جیب دادیم!/هیچ کمکی به ما نشد!/از خانواده و آشنایان پول قرض کردیم!!⇔پرسش اول: این چه جور پول توجیبی است که تمام نمی‌شود؟؟/پرسش دوم: چرا با پول آشنایان فقط درباره مسائل جنسی فیلم می‌سازید؟؟/پرسش سوم: چرا پول قرضی را صرف فیلمسازی درباره سوءاستفاده‌های هزارمیلیاردی نمی‌کنید؟؟

سینماروزان: در دورانی که یکی از اصلی ترین مشکلات جوانان جامعه بیکاری و نداشتن موقعیت شغلی مناسب است اینکه آقازاده یکی از کارگردانان قدیمی سینما که زمانی هم رییس سازمان سینمایی بوده فیلمهایی با عنوان «انقلاب جنسی» بسازد جای تعجب دارد.

به گزارش سینماروزان حسین آقازاده جواد شمقدری سال قبل اولین قسمت «انقلاب جنسی» را رونمایی کرد و حالا هم دومین قسمت این مستند را با ادعای تولید مستقل عرضه کرده است.

حسین شمقدری درباره چگونگی تأمین بودجه فیلمهایش به «جوان» گفت: اگر تصور مي‌كنيد اعتمادي كه به ما شده به منزله اين است كه پول و كمك در اختيار ما قرار داده‌اند، اشتباه مي‌كنيد. هيچ كمكي براي توليد مستند «انقلاب جنسي» در اختيار ما قرار نگرفته است و همه هزينه‌هاي آن را از جيب خودمان داديم و حتي از خانواده و آشنايانمان پول قرض كرده‌ايم.

به مانند اغلب آقازادگان، آقازاده شمقدری هم مدعی تولید با پول توجیبی است اما نمی‌گوید این چه جور پول توجیبی است که تمام نمی‌شود؟؟ یا چطور میشود جوانی که خودش باید کمک خرج خانواده باشد رویش می شود از خانواده پول قرض کند؟ آن هم نه برای گذران زندگی که برای ساخت فیلم؟ آن هم نه فیلمهایی با مضامین به‌روز و مبتلابه جوانان که فیلمهایی با سوژه‌هایی واپسگرا؟؟ راستی چرا این آقازادگان درباره سوءاستفاده های هزارمیلیاردی که مدام درباره شان می‌شنویم و کف جامعه هم مرتب از آن گلایه می‌کنند فیلم نمی‌سازند؟؟




اظهارات آقازاده شمقدری که مستندی درباره مسائل جنسی ساخته⇐ممنونم که به من اعتماد شد/می‌خواستم عكس‌هاي اندازه‌گيري مايوی شناي زنان را هم بياورم اما نشد…/ خيابان «چراغ قرمز»هلند بيشتر جنبه توريستي دارد/ ازدواج موقت يكي از نمادهاي روشنفكري دين اسلام است

سینماروزان: حسین شمقدری آقازاده جواد رییس اسبق سازمان سینمایی که چند سالی است به مستندسازی می‌پردازد در امتداد برخی دیگر از آنها که در ابتدا با مضامین ارزشی و دارای حمایت ارگانی وارد کارزار تولید می‌شوند اما بعد از مدتی به سمت مباحث اروتیک می‌روند تازه‌ترین مستندش با عنوان «انقلاب جنسی» را با محوریت روابط جنسی ساخته است.

به گزارش سینماروزان «انقلاب جنسی»شمقدری هرچند درظاهر قصد دارد مقایسه ای انجام دهد میان چگونگی ارضای جنسی جوانان در ایران و غرب اما از آنجا که به دلایل شاید ناگفته بناست روایت طوری پیش برود که در نهایت غرب محکوم باشد و پایان بندی به نفع تفکر خاص حامی فیلمساز رقم بخورد نمی تواند مانایی یک مستند واقع گرایانه را داشته باشند.

حسین شمقدری در گفتگو با محمدصادق عابدینی در «جوان» در عین اینکه تلویحا تأیید کرده چون آقازاده شمقدری بوده در تولید این مستند به او اعتماد شده، ادعاهایی را هم درباره فیلمش و نظرگاهش نسبت به مسائل جنسی بیان کرده است. آقازاده شمقدری در جایی از گفتگویش هم با طعنه ای به محمود احمدی نژاد از این گفته که در بحث همجنسگرایی به سراغ مقایسه میان ایران و غرب نرفته چون بعضی در داخل گمان میکنند چنین چیزی وجود ندارد!!

متن کامل گفتگوی آقازاده شمقدری را بخوانید:

بعد از «ميراث آلبرتا» و «سي و سه سال سكوت» باز هم سراغ موضوعي در غرب رفتهاي، دوباره شاهد مقايسه ميان آنچه در غرب ميگذرد و آنچه در ايران است، هستيم. در مستندهايت به خوبيهايي كه در غرب هست نگاه ميكني و اين خلافنظري است كه ميگويد همه غرب بد است يا اينكه همه غرب خوب است، چرا اين نوع نگاه را انتخاب كردهاي؟

علت اصلياش اين بود كه خودم نيز در اوايل نگاه خوبي نسبت به غرب نداشتم. مخصوصاً از اينكه نخبگان جامعهمان به غرب مهاجرت ميكنند، ناراحت بودم. اما وقتي كه خودم از نزديك با غرب و جامعهشان روبهرو شدم، ديدم خوبيهايي دارند كه توانستهاند سطح جامعهشان را تا حدي بالا ببرند كه بتوانند بچههاي نخبه ما را جذب كنند. غرب مجموعهاي از خوبيها و بديها است و نميشود گفت صرفاً خوب يا بد است. در موضوع آزاديهاي جنسي هم به نظرم الان ما در نقطهاي هستيم كه جامعه غربي حدود 200 سال پيش در آن حضور داشت و ميخواهيم مقايسه كنيم ميان مسيري كه آنها رفتهاند و مسيري كه پيش روي ما است.

مستند را با عكسهاي قديمي شروع ميكني و به نظرم تنها دليلي كه براي اثبات اينكه ما در مسير غرب هستيم ميآوري اين است كه مثلاً در عكسهاي حدود 100 يا 150 سال پيش زنان غربي هم با حجاب بوده و روسري داشتهاند، آيا اين براي نشان دادن اينكه ما به سرنوشت غرب دچار ميشويم كافي است؟

به نظرم همين كافي بود، وقتي نوع پوشش جامعه غربي را نشان ميدهيم نشان دهنده روابط اجتماعي آن جامعه است. در آن زمان روابط اجتماعي بسيار سختگيرانه و محدوديتهاي اجتماعي زيادي در جامعه غربي بوده كه تخطي از آنها توبيخهاي قضايي را به همراه داشته است و حتي اين قوانين موضوع بزرگي است كه جاي پرداخت دارد.

ما هيچ اثري از آنها در مستند نميبينيم، به نظر ميرسد مسيري كه غرب پشت سر گذاشته بسيار فراتر از موضوع پوشش بوده، تغييرات سياسي، تكنولوژيك و حتي دگرگوني در ساختار اقتصاد جامعه هم مؤثر بوده!

ما ميخواستيم طرح موضوع اوليه داشته باشيم و به نظرم همين پرداختن به حجاب روسري به اندازه كافي تكاندهنده بود. ميشود اين ايراد را گرفت كه چرا بر اساس سناريويي كه داشتيم به اين موضوعات توجه بيشتري نكرديم اما ميشود گفت در همين حد هم براي نشان دادن اين موضوع كه ما در راهي هستيم كه غرب قرار داشته، كافي است، مثلاً ميخواستم درباره محدوديتها عكسهايي را كه مربوط به اندازهگيري مايوی شناي زنان است هم در مستند بياورم اما بعد نظرم عوض شد.

بعد از اينكه تيزر مستند منتشر شد، خيليها گفتند اگر كسي غير از حسين شمقدري سراغ اين موضوع ميرفت، نه تنها جلوي مستندش را ميگرفتند،بلكه با خودش هم برخورد شديد ميشد و به قول معروف توي گونياش ميكردند! خودت اينها را شنيدهاي؟

بله، شنيدهام (ميخندد)، اما كلاً سعي كرده ام وقتي در هر موضوعي مانند اين به من اعتماد شد جواب اين حسن اعتماد را بدهم. خودم ميدانم كه فيلم موضوع حساسي دارد و تلاش كردهام آن را صحيح و سالم به مقصد برسانم و احتياطهاي لازم را درباره آن داشته باشم. ممنونم از اينكه به من اعتماد شد ولي خب به ديگر گروههاي مستندساز هم در جاي خودش اعتماد شده و اين نبوده كه صرفاً در مورد من اين كار را انجام داده باشند.

با ساخت مستند «انقلاب جنسي» به نظرم تعريفها از «تابو» و خط قرمز را خيلي جلوتر بردهاي، اين تابوشكني عامدانه بوده است؟!

بسياري از تابوهايي كه ما در جامعهمان با آن سر و كار داريم براي اين به وجود آمدهاند كه نيامدهايم دربارهشان به صورت علمي حرف بزنيم و براي حلشان استدلال و دليل بياوريم. ما تلاش ميكنيم ذهنيت جامعه و حاكميت را نسبت به برخي از مسائل اصلاح كنيم. علاوه بر اين هنوز موضوعات زيادي هستند كه به عنوان تابو در جامعه ما شناخته ميشوند و ميتوان به آنها نيز پرداخت؛ موضوعاتي كه شبيه عرف شدهاند اما با اصل دين اسلام و مباني اسلامي در تضاد نيستند.

مانند بحث ازدواج موقت يا همان«صيغه» كه در مستند «انقلاب جنسي» از آن به عنوان راهحل جامعه براي دچار نشدن به معضلات جنسي در غرب ياد ميكني!

بحث ازدواج موقت يكي از نمادهاي روشنفكري دين اسلام است. زماني ما از دنياي غرب دفاع ميكنيم دقيقاً جايي است كه آنجا چيزهايي رخ ميدهد كه در اسلام وجود دارد اما ما آن را از اسلاممان حذف كردهايم. در حالي كه اين مسائل در اسلام بوده و اسلام آن را ترويج ميداده است. در غرب به طور كامل به نيازهاي جنسي پاسخ داده ميشود و ما ميگوييم اينكه به يك نياز پاسخ داده ميشود، خوب است. اسلام نيز با مطرح كردن مسئله ازدواج موقت به اين نياز پاسخ داده است.

به نظر ميرسد نگاهي كه نسبت به آزاديهاي جنسي در غرب داريد، نگاه مثبتي است و حتي پرداختن به راهپيمايي همجنسبازها يا مردان فاحشه، نيز آن طور كه بايد نتوانسته فساد جنسي در غرب را به نمايش بگذارد.

تم اصلي كار ما مقايسه ميان غرب و شرايط ايران بود و صرفاً در مرحله بحث همجنسبازي يا مردان فاحشه به خاطر اينكه بعضيها در داخل فكر ميكنند كه اين موضوع وجود ندارد، دست به مقايسه نزديم. مراد ما از نشان دادن سكانس مردان روسپي، اين بود كه بگوييم زنان غربي به خاطر اينكه مردانشان داراي شادابي جنسي نيستند سراغ مسائلي مثل رابطه با روسپيهاي مرد و همجنسگرايي رفتهاند و آن طور كه ما تصور ميكنيم اين موضوع در غرب فراگير نيست. براي همين هم زياد به آن نپرداختيم.

بحث فساد اخلاقي در غرب و بيبندوباري جنسي در غرب را چطور ميبينيد؟

در غرب بيبندوباري جنسي مانند آنچه در خيابان «چراغ قرمز» ديديم بيشتر جنبه توريستي و كسب درآمد دارد.

در انتهاي فيلم به توليد قسمت دوم «انقلاب جنسي» اشاره كرديد، به نظر ميرسد مخاطب هنوز جواب سؤالهايش را نگرفته و منتظر است در قسمت بعدي جوابهايش را بگيرد، اين اتفاق به اينكه بيننده نتواند جمعبندي از مستند داشته باشد، نميانجامد؟

اين را قبول ندارم كه مخاطب نميتواند به يك نتيجهگيري كلي از مستند برسد. ما براي ايجاد جذابيت و پيگيري قسمت بعدي سؤالهايي را مطرح كردهايم ولي مستند داراي چارچوب و ساختاري است كه در آن به جواب آنچه در ابتدای مستند به آن پرداختهايم ميرسد.




این عطش از کجا نشأت گرفته؟⇐بعد از تلاشهای کارگردان فیلم ۳ارگانی قتل موسی خیابانی برای فیلمسازی درباره قاچاق زنان⇐حالا رونمایی از مستند «انقلاب جنسی» آقازاده شمقدری+فیلم⇔پرسش: چرا به‌جای این مضامین دستمالی‌شده به سراغ گورخواب‌ها نمی‌روند؟/چرا رشد حبابی آقازادگان ناقل «ژن خوب» و چگونگی سوءاستفاده‌های هزاران میلیاردی در سینمای ایران واکاوی نمی‌شود؟

سینماروزان/حامد مظفری: جاذبه پرداخت به مضامین اروتیک هرچند در ظاهر به فیلمسازان موسوم به روشنفکر نسبت داده میشود اما در این سالها کم نداشته‌ایم فیلمسازانی که در ابتدا نماد ارزشگرایی معرفی شده‌اند اما در نهایت به سراغ مضامین به زعم خودشان ملتهب اروتیک رفته اند.

از محسن مخملباف که با «توبه نصوح» شروع کرد و به «جنسیت و فلسفه» رسید تا مسعود ده‌نمکی که بعد از سالها روزنامه نگاری در رسانه‌های مدعی ارزشها با «فقر و فحشا» وارد کار فیلمسازی شد و چند سال بعدش «رسوایی» را با محوریت زندگی یک روسپی ساخت با لوگویی به‌اشتراک یک کفش پاشنه بلند قرمزرنگ؛ شاید با تاثیرپذیری از «مالنا»ی جوزپه تورناتوره.

یکی از سروصداهایی که اخیرا به پا شد هم از سوی محمدحسین مهدویان کارگردان فیلم 3ارگانی قتل موسی خیابانی با نام «ماجرای نیمروز» بود. این کارگردان که بخاطر تغییر پایان‌بندی فیلمش و حذف اسدالله لاجوردی از خانه فتح شده موسی خیابانی با انتقاد مواجه شده به گلایه از این پرداخته بود که چرا به او پروانه ساخت فیلمنامه تازه‌اش را نمی‌دهند؟

مضمون فیلمنامه چه بود؟ قاچاق زنان!! بله، مضمون قاچاق زنان نه مثلا در دهه هفتاد بلکه در دهه نود و در روزگاری که نه قاچاق زنان بلکه ورود توریست جنسی به برخی از شهرهای خاص کشور است که انتقادات صریح شهروندان و مقامات محلی را به دنبال داشته(!) شده است مضمون مطلوب فیلمسازی محصول ارگانهای ارزشی.

مضمونی که فارغ از دستمالی شده بودن توسط یکی مثل اصغر هاشمی در «نگین» و سالها پیشتر از وی توسط مجید مجیدی در «بدوک» از این حیث که نشان دهنده تغییر فاز سریع یکی از افتخارات سالیان اخیر جریان ارزشی از تولیدات ارگانی به سمت محصولی با پیرنگ سوءاستفاده جنسی از زنان است، عجیب به نظر می‌رسد.

جدا از آن که یک دلیل ناگفته عدم صدور پروانه ساخت برای چنین محصولی هم نه سوژه دستمالی شده که درخواست شورایعالی تهیه‌کنندگان در جلوگیری از ورود بی‌رویه جوانان و یکی مثل مهدویان به فاز تهیه کنندگی بود و عنقریب است که فیلم با حضور تهیه‌کننده فیلم 3ارگانی به تولید برسد، پرسش اصلی بر سر تغییر فاز سریع یک نماد افتخارآفرینی ارزشی به مسیریست کاملا پیش بینی‌پذیر.

به تازگی فیلمی از حسین شمقدری آقازاده جواد شمقدری با عنوان «انقلاب جنسی» هم در فضای ویدیوی درخواستی عرضه شده؛ مستندی که تیزرش پر شده از ارجاعات جنسی! برای دیدن تیزر اینجا را ببینید.

البته این ارجاعات به مانند تمامی موارد این چنینی به بهانه آسیب شناسی ولنگاری جنسی بوده؛ بهانه ای که باعث شده این آقازاده به برخی از کشورهای قرارگرفته در رأس بیزنس جنسی نیز سری بزند و لبخند به لب هم به مناطق 18+ شهرها رفته و هم از شهروندان درباره تجربیات جنسی آنها بپرسد.

اگر بدانیم حسین شمقدری پیشتر سازنده مستندهایی کاملا ارزشمدارانه درباره مثلا فرار مغزها بوده است رویکرد او به سمت اروتیسم عجیب به نظر میرسد.

ماجرا چیست؟ چرا دوز چرخش به سمت مضامین جنسی در میان طیفی که نماد سینمای ارزشی معرفی می‌شوند زیاد است؟ چرا امثال حسین شمقدری و محمدحسین مهدویان زودتر از حد تصور آسیب شناسی درباره موضوعات مطلوب ارگانهایی که کلی خرجشان کرده‌اند را رها کرده و وارد مسیری می‌شوند کاملا در تعارض با مضامین قبلی؟

اگر حتی تا یک دهه قبل می‌شد تابوشکنی درباره چنین موضوعاتی را دلیل رویکرد مثبت اینان دانست این روزها دیگر حرف زدن از تابوشکنی جنسی هم به عنوان دلیل فیلمسازی به بهانه آسیب شناسی جنسی، سرکار گذاشتن مخاطب است!

چون نه تنها به واسطه گشایش فضا در شبکه های اجتماعی ماهانه کلی مستند و فیلم کوتاه درباره چنین موضوعاتی در فضای مجازی منتشر میشود بلکه مثلا جوانان سفرکرده به فلان شهر تایلند یا بهمان منطقه قرمزرنگ(!) هلند هم ویدیوهای تجربیات حضور خود در این شهر را در فضای مجازی بازنشر میکنند و به این ترتیب تقریبا هیچ خط قرمزی باقی نمی ماند.

خط قرمز روز چیست؟

اختلاف طبقاتی روبه گسترش در جامعه و پدیده هایی مانند آقازادگان ناقل «ژن خوب» و تسهیلات هزاران میلیاردی واریزی به جیب اختلاسگران که تابلوترین معلولشان گورخوابی است! همان گورخوابی که باعث نامه‌نگاری اصغرها می‌شود اما کوچکترین محصول آسیب‌شناسانه‌ای پیرامون آن در سینمای ایران تولید نمی‌شود. چرا؟

در این سالها مدام ملت از گرفتاریهای اقتصادی و در عین حال سوءاستفاده های چندهزارمیلیاردی گلایه کرده اند؛ اما واکنش سینمای ایران در ورود به آن کاملا منفعلانه است. آیا در توافقی نانوشته، چپ و راست افراطی قید ورود به آن را زده اند؟ اگر این گونه است باید گفت زنده باد امتداد فیلمسازی درباره آسیب شناسی جنسی و قاچاق زنان!