1

معرفی مدیر روابط عمومي انجمن منتقدان خانه سینما

سینماروزان: براساس مصوبه هیات مدیره انجمن منتقدان و نویسندگان خانه سینما، مدیر روابط عمومی این نهاد صنفی انتخاب و منصوب شد.

جعفر گودرزی رییس انجمن منتقدان و نویسندگان اعلام کرد: بر اساس مصوبه هیات مدیره جدید انجمن، نغمه دانش آشتیانی به عنوان مدیر روابط عمومی انجمن منصوب شد.

به گفته وی، این انتصاب از جمله مصوبات اولین جلسه هیات مدیره انجمن بوده است.

نغمه دانش آشتیانی عضو انجمن منتقدان و نویسندگان آثار سینمایی و از فعالان مطبوعات سینمایی بیش از دو دهه سابقه کار در مطبوعات فرهنگی-هنری به ویژه مطبوعات سینمایی را در کارنامه دارد.

ساماندهی جریان اطلاع‌رسانی انجمن، ارتقای سطح تعامل با رسانه‌ها و اعضا و کمک به ارتقای ارتباطات درون‌سازمانی و برون‌سازمانی انجمن از ماموریت‌های روابط عمومی انجمن، پس از این انتصاب است.

جعفر گودرزی، رضا درستکار، کامران ملکی، رضا صائمی و محمدرضا لطفی اعضای هیات مدیره و پیمان شوقی بازرس انجمن منتقدان و نویسندگان آثار سینمایی ایران را تشکیل می‌دهند.




معرفی مدیر روابط عمومی جشن منتقدان خانه سینما

سینماروزان: با مشخص شدن دبیر چهاردهمین جشن بزرگ منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران، مدیر روابط عمومی این دوره جشن نیز حکم گرفت.

جعفر گودرزی دبیر چهاردهمین جشن بزرگ منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران در حکمی نغمه دانش آشتیانی را به عنوان مدیر روابط عمومی و اطلاع‌رسانی این دوره جشن منصوب کرد.

در متن حکم وی آمده است: «سرکار خانم نغمه دانش آشتیانی نظر به سوابق حرفه ای و شایستگی های مشهود و حضور مداوم در عرصه های حرفه ای اطلاع رسانی و همچنین حسن ارتباط و جایگاه شایسته و قابل احترام در میان اهالی رسانه، بدینوسیله به موجب این حكم به عنوان مدیر روابط عمومی و اطلاع رسانی چهاردهمین جشن بزرگ منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران منصوب می شوید. جشن بزرگ منتقدان سینما هماره به عنوان رویدادی مهم در جریان سینمای ایران ‌ودر نزد اهالی سینما جایگاهی قابل اعتنا و ارزشمند دارد، امیدوارم با بهره‌گیری از تمام ظرفیت‌های موجود این رویداد مهم و با تعامل و همراهی شما، گام‌های موثر و ارزشمندی به منظور تعالی هر چه بهتر و بیشتر چهاردهمین جشن بزرگ منتقدان برداشته شود.»

در دوره پیش، علی افشار از روزنامه‌نگاران شاخص حوزه سینما این مسئولیت را برعهده داشت.
با مشخص شدن مدیر روابط عمومی جشن، به زودی فراخوان و شرایط این دوره جشن اطلاع‌رسانی می‌شود.




تبریک انجمن منتقدان خانه سینما به اصغر فرهادی

سینماروزان: دریافت جایزه اشتراکی گراندپریکس کن۲۰۲۱ توسط اصغر فرهادی با تبریک انجمن منتقدان خانه سینما مواجه شد.

متن بیانیه انجمن منتقدان خانه سینما در خصوص موفقیت اصغر فرهادی در جشنواره کن را بخوانید:

به نام حضرت دوست
در میان حجم انبوه خبر های تلخ و ناگوار این دورانِ دور افتاده از سرخوشی، موفقیت چشمگیر “قهرمان” اصغر فرهادی در یک زمانه بی قهرمان، همچون نور امیدی ست در وجود جامعه دل خسته ایرانی.
باور داشته باشیم که فیلمساز و هنرمند ایرانی با حضور موثر و خلاقانه اش در گستره جهانی، می تواند در مقام و جایگاه یک سفیر فرهنگیِ دلسوز و دغدغه‌ مند قرار گیرد. دلگرمی و  امید مان دو چندان می‌شود، وقتی می‌بینیم که  اصغر فرهادی این بار از داخل جغرافیای بومیِ سرزمین خود نظاره‌ گر قهرمانِ خاکستریِ این زمانه اش است.
برای تداوم این موفقیت‌ها در جامعه فرهنگیِ سوت وکورمان، از تلخی ها و ناکامی ها عبور می کنیم و بذر امید می کاریم تا فردایی بهتر و مطمئن تر را در کنار هم تجربه کنیم.




بعد از صنف مدیران تولید خانه سینما، صنف منتقدان هم شفاف سازی کرد: فقط ۸ میلیون از یک میلیارد عیدی ارشاد به منتقدان رسیده!!!⇐پرسش: مابقی عیدی میلیاردی ارشاد کجاست؟؟ آقای شاهسواری! شفاف سازی بفرما!

سینماروزان: پس از تأیید ورود یک میلیارد عیدی به خانه سینما توسط یک عضو هیأت مدیره، انجمن مدیران تولید پیشتاز شفاف سازی شد و اعلام کرد از آن یک میلیارد فقط 10 میلیون به مدیران تولید رسیده!(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماروزان به دنبال انجمن مدیران تولید، حالا انجمن منتقدان و نویسندگان خانه سینما نیز به قافله شفاف سازی پیوسته است.

جعفر گودرزی نایب رییس انجمن منتقدان خانه سینما درباره سهم صنفش از عیدی میلیاردی خانه سینما گفت: سهم انجمن منتقدان و نویسندگان خانه سینما تنها 8 میلیون تومان بوده که در قالب 40 کارت 200 هزار تومانی به تعدادی از اعضا اهدا شده است.

با شفاف سازی دو صنف مدیران تولید و منتقدان خانه سینما مشخص شده تا اینجا 18 میلیون از یک میلیارد عیدی ارشاد صرف دو صنف اخیر شده ولی همچنان مشخص نیست 982 میلیون مابقی چگونه صرف شده است؟؟




از سوی رییس انجمنی موسوم به منتقدان خانه سینما صورت گرفت⇐شبیه‌سازی کوچه‌ای همجوار تئاتر مستقل تهران با محله بدنامی که در آتش سوخت!

سینماروزان: جواد طوسی رییس انجمنی موسوم به منتقدان خانه سینما ورای یادداشتهایی که اغلب با حسی سمپاتیک نسبت به مسعود کیمیایی و آثارش می نویسد هفته گذشته به خاطر غائله یکی از اعضای انجمنی موسوم به منتقدان خانه سینما در کانون توجه قرار گرفت.

به گزارش سینماروزان این عضو انجمن گلایه کرده بود که چرا به خاطر داوری در جشنواره کوتاه به او هدیه نداده اند(!) و انجمن سینمای جوانان هم در نامه ای به جواد طوسی از وی خواست درباره رفتار این عضوش اعلام موضع کند چون از ابتدا بنا نبوده هدیه ای به وی تعلق گیرد و این خواسته خود انجمن بوده که به دنبال مشارکت در داوری بوده.(اینجا را بخوانید)

نامه انجمن سینمای جوان با واکنشی آشکار از سوی جواد طوسی مواجه نشد و تازه ترین یادداشت او در «شرق» نیز کلمه ای در این باره ندارد. او در این یادداشت روایتی را ارائه کرده از تماشای یک نمایش در تئاتر مستقل تهران؛ در این روایت یک شبیه سازی خاص هم ارائه شده میان کوچه ای همجوار تئاتر مستقل تهران با محله بدنام دوران پهلوی.

متن یادداشت رییس انجمن منتقدان خانه سینما را بخوانید:

دوئل با اسلحه خالی

با پرويز رفاقت ٢٦‌ساله دارم و جدا از وجه اشتراكمان در رشته حقوق، دغدغه و علايق اصلي‌مان فرهنگ و هنر، به‌ويژه سينما، است. پسرش كارشناسي‌ارشد در رشته «پژوهش هنر» را مي‌گذراند و دخترش سال آخر رشته تدوين در مقطع كارشناسي است. او اين خوش‌شانسي و توفيق اجباري را دارد كه به لحاظ رابطه عميق و تفاهم‌آميز با دو فرزند اهل هنرش، آدم «به‌روز»ي باشد. هفته گذشته پيشنهاد كرد برويم نمايش‌نامه «اين يك پيپ نيست»، نوشته و كار سيدمحمد مساوات را ببينيم؛ چون شنيده تجربه متفاوتي است، خودش لطف كرد و از طريق دخترش بليت اين نمايش را تهيه كرد و به اتفاق فرزندانش و يكي از دوستانم در سالن «تئاتر مستقل تهران» در خيابان رازي حضور يافتيم. جلوي درِ ورودي و داخل سالن انتظار مملو از جمعيت بود و اكثر قريب‌به‌اتفاقشان جوانان دهه ٦٠ و ٧٠ بودند. چیزی که همان ابتدا نظرم را به خود جلب کرد، حضور چند دختر و پسر بسیار جوان در مدخل کوچه بن‌بست هم‌جوار آن سالن بود که خیلی راحت روی زمین نشسته بودند و سیگار می‌کشیدند. مشابه دفُرمه چنین صحنه‌ای را (دور از جان این جوان‌های رعنا) اوایل دهه ٥٠ در کوچه‌و‌پس‌کوچه‌های فرعی قلعه (شهرنو) دیده بودم. با این تفاوت که در آنجا مردان و تک‌وتوک زنان معتاد کنار یکدیگر نشسته بودند و تنها هدفشان در آن دنیای بختک‌زده، این بود که خودشان را بسازند، یا در عالم نشئگی به سیگار‌شان پُک عمیق بزنند و بی‌خبر از دنیا و مافی‌ها شوند. در واقع برای آنها تحت آن شرایط مقصد دیگری متصور نبود؛‌ ولی در اینجا این نوع یله‌شدن روی زمین و سیگارکشیدن دسته‌جمعی به همراه بگو‌و‌بخند، بخشی از قواعد بازی جوانان آوانگاردی است که دارند ‌مقدمات روشنفکری را می‌خوانند و تجربه می‌کنند و «خاکی‌بودن» را این‌گونه نشان می‌دهند! 

داخل سالن انتظار، من و پرویز با مو و ریش سفیدمان، حسابی تابلو و در میان آن جمع جوان مثل دو وصله ناجور بودیم. از این انزوا و حجم انبوه بیگانه با خودم، هراسان شدم. خود اجرا، حال و روزم را خراب‌تر کرد. در مقایسه با متن ایرانی و رئال «قصه ظهر جمعه» و فضای گروتسک‌گونه و ترکیب غریب فانتزي، خشونت و وحشت در نمايش «بي‌پدر»، كار اخير محمد مساوات زياد به دلم ننشست. جدا از تسلط بازيگران و فضاسازي مناسب، اين بازي بي‌امان كلامي، در دل پوچي و روزمرگی كه با بياني سوررئال درهم آميخته شده، براي نسل آرمان باخته‌اي مانند ما نسخه مناسب و دندان‌گيري در اين مقطع سني نيست. از‌ يك‌سو كشيده‌شدن نمايش‌نامه‌نويس و كارگردان جوان و بااستعدادي مانند مساوات از آن لحن و اجراي ملموس «قصه ظهر جمعه» به اين فرماليسم افراطي «این يك پيپ نيست» ، برايم سؤال‌برانگيز بود؛ از سوي ديگر، شور و حال نسل خودمان را در دوران جواني با ديدن تئاترهاي «كله‌گردها و كله‌تيزها» ناصر رحماني‌نژاد، «معدن»، «پاتك» و «شب در حلبي‌آباد» بهزاد فراهاني، «شويك در جنگ جهاني دوم» فرهاد مجدآبادي، «مرده‌هاي بي‌كفن‌و‌دفن» حميد سمندريان، «مرگ يزدگرد» بهرام بيضايي و… در يك جمع اغلب مردانه را با اصرار نسل جوان اين زمانه بر فرار از هر لحن و قالب جدي و خوشامد به پوچي، جفنگ‌بازي، ازخودبيگانگي و پوزخند «كوپل‌گونه» بر هرچه كه هست، مقايسه مي‌كنم و ايمان مي‌آورم به آغاز فصل سرد وادادگي و هويت‌باختگي… .




ادعاهای محمود گبرلو در برنامه اینترنتی «کات»⇐سینماگران ایرانی با سرعت عجیبی در حال پیشرفت هستند ولی منتقدان بیسواد جامانده‌اند/در {فصل دوم «هفت»} منتقد مخالف، وسط برنامه با تهیه‌کننده می‌بست و به ناگاه به موافق او بدل می‌شد!/فراستی کاملا مخرب شده و اندیشه و تفکر و حرفهایش دیگر هیچ سودی برای سینمای ایران ندارد/خبرنگاران {برای} کپی-پیست هم {از رسانه شان} حقوق می‌گیرند و هم از تهیه‌کنندگان و مدیران، هدیه دریافت می‌کنند

سینماروزان: محمود گبرلو مجری فصل دوم «هفت» که بعد از حذف فریدون جیرانی تهیه و اجرای این برنامه را برعهده گرفت امسال مدیریت نشستهای پرسش و پاسخ جشنواره فجر را برعهده داشت.

به گزارش سینماروزان حضور گبرلو در قامت مجری نشستهای پرسش و پاسخ جشنواره به اندازه اجرای «هفت» کلیشه گرا و بی رمق بود و نشان از آن داشت که این علاقمند به اجرا همچنان اعتماد به نفس اجرا را ندارد.

با این حال گبرلو آن قدر اعتماد به نفس دارد که در گفتگویی تصویری که با برنامه «کات»  داشته نه فقط خبرنگاران و منتقدان را به راحتی زیر سوال ببرد که ادعاهایی را طرح کند درباره پیشرفت سینماگران ایرانی با سرعتی عجیب(!!!) و جاماندن خبرنگاران از قافله پیشرفت! بدون اینکه بگوید جایگاه خودش در این جاماندگی چیست؟

گبرلو البته ادعاهایی را هم طرح کرده درباره زدوبند منتقدان حاضر در فصل دوم «هفت» با تهیه کنندگان سینما اما این را نگفته چرا منتقدانی را به برنامه اش دعوت میکرده که اهل زدوبند باشند.

در گفته های گبرلو تناقضاتی از این دست هم به چشم می خورد که یکجا میگوید بخاطر اوضاع خراب خبرنگاری و نقد خجالت میکشد بگوید منتقد و خبرنگار است و در جایی دیگر میگوید خودش را منتقد و خبرنگار نمیداند چون بجای نقد فیلم به دنبال جریان شناسی است!!!

گبرلو البته به مانند اغلب گرفتاران در تب نوستالژی از روزگاری با حداقل رسانه یعنی اواخر دهه شصت تا اوایل دهه هفتاد به عنوان روزگاری متفاوت یاد کرده است.

فرازهای خواندنی گفتگوی محمود گبرلو با برنامه «کات» سامانه «آپارات» را بخوانید:

با رفتن به جشنواره های جهانی رشد کردم

من نسبت به اوایل انقلاب خیلی تغییر کرده ام. سینما خصلت اش همین است، تغییر دادن آدمها. من با دیدن فیلمهای روز ایران و جهان و با رفتن به فستیوال های جهانی به فضایی از نظر ذهنی رسیدم که باید می رسیدم. آدم ها باید تغییر کنند وگرنه فسیل میشوند. سینما زندگی من را تغییر داد مخصوصا فکر و اندیشه ام را. همه ی عشق من سینماست.

 نه منتقدم و نه خبرنگار

من هیچ وقت خودم را منتقد فیلم ندانستم و نمی دانم و هیچ وقت هم خبرنگار نبودم. من یک روزنامه نگارم. همین. در شان خودم نمیدانم که منتقد باشم! روزنامه نگار ادبیات اش روزمره و به روز است. یاداشتش خیلی تخصصی نیست. من بیشتر جریان شناسی میکنم تا نقد تخصصی یک فیلم.

 در اواخر دهه 60 فقط 45 نفر بودیم
فضای نقد فیلم و فعالیت رسانه ای در دهه 60 و 70 نسبت به امروز خیلی متفاوت بوده. در اواخر دهه 60، قبل از تشکیل انجمن منتقدان، مجله فیلم خودش می خواست انجمن منتقدان را راه بیندازد. اولین جلسه شان هم در روزنامه کیهان برگزار شد. برگزار کنندگانش خانم کلهر و آقای فریدون صدیقی و آقای محمد آقازاده بودند. صدیقی آن زمان مسئول بخش فرهنگی – هنری کیهان بود و آقازاده منتقد کیهان. من هم به نمایندگی از روزنامه رسالت رفته بودم. شاید باور نکنید اما در آن جلسه که تمام منتقدین مطرح و خبرنگاران آمده بودند، همه با هم به 50 نفر هم نمی رسیدیم. کلا حدود 45 نفر بودیم. از گلمکانی و نورایی تا خسرو دهقان همه بودند…

تهیه کنندگان بودند که سینمای مطبوعات را راه انداختند

 آرام آرام تهیه کنندگان، سینمای مطبوعات را راه انداختند. خودشان هم تایین میکردند که چه کسی در این سینما حضور داشته باشد و چه کسی نیاید. خبرنگارها و منتقدین آنجا در کنار هم بودند. در سینمای شهر قصه. قالب افراد حاضر در آنجا روشنفکران بودند و ما در اقلیت بودیم. در بین مجلات مجله فیلم و گزارش فیلم اعتبار زیادی داشتند و ما اصولگراها همه با هم، فقط می توانستیم صندلی های ردیف آخر سالن را پر کنیم!

 آن موقع نزاعی بین منتقدان جناح های مختلف نبود

 آن موقع نزاعی بین منتقدان جناح های مختلف نبود. در سالن مطبوعات همه ی افراد روی هم حدود شصت – هفتاد نفر بیشتر نبودند. هرکس دیدگاه خودش را داشت اما درگیری و جدل اصلا نبود. همه به هم احترام می گذاشتیم و کسی مثل امروز در زمان نمایش فیلم سوت و کف نمیزد. اصلا آن زمان در سینمای مطبوعات چنین فرهنگی وجود نداشت. بین فیلمساز و تهیه کننده، با منتقد و خبرنگار رابطه ی بسیار محترمانه ای برقرار بود اما هر رسانه قدرت خودش را داشت. هم روزنامه سلام که آقای فرید آنجا بود قدرت خودش را داشت، هم کیهان، هم ما در رسالت.

امروز اوضاع نقد فیلم و خبرنگاری و روزنامه نگاری سینمایی، بسیار بد است

بگذارید رک بگویم. امروز اوضاع نقد فیلم و خبرنگاری و روزنامه نگاری سینمایی، بسیار بد است. ما در فضایی اسیر شدیم که نمی دانیم از این طناب های پیچیده ی دور خودمان چطور خودمان را رها کنیم. در عرصه نقد و کار روزنامه نگاری سینما لحظه به لحظه عقب رفتیم و پسرفت داشتیم. همه فقط شور و هیجان دارند و با علاقه به نشست های مطبوعاتی میروند و کارت می گیرند و فیلم می بینند، اما با سواد اندک و عملکردشان به سینما و عرصه ی رسانه ضربه میزنند.

خجالت میکشم بگویم منتقد و خبرنگار سینما هستم!
من یکی از معدود افراد عرصه ی رسانه و مطبوعات هستم که چند سال پشت هم مسئول مدیریت و برگزاری تمام جلسات پرسش و پاسخ فستیوال فیلم فجر بودم. دو سال هم که رییس انجمن منتقدان بودم و کاملا بر اوضاع انجمن و اعضایش اشراف دارم. در برنامه ی هفت هم به عنوان تهیه کننده و مجری بودم که اوج فعالیت و گسترده شدن شناخت و تحلیل ام نسبت به اوضاع منتقدان فیلم بود. برآیند مجموع این تجربه ها و تحلیل خودم را برای اولین بار در برنامه ی شما میگویم. واقعیت این است که من دیگر خجالت میکشم بگویم منتقد و خبرنگار سینما هستم! از بچه های مطبوعات و رسانه خسته شده ام چون اکثرشان بی سواد و بی دانش هستند. من در برنامه هفت هرکس را بگویید به عنوان منتقد فیلم دعوت کردم. از طیف های مختلف همه را آوردم. ولی یک روز دیگر به این نتیجه رسیدم که همه شان را بگذارم کنار و بروم برای تحلیل فیلم یک جامعه شناس بیاورم.

اکثر منتقدان نمی توانستند هم سطح فیلمساز حرف بزنند

 در برنامه هفت اکثر منتقدان نمی توانستند هم سطح فیلمساز حرف بزنند. یک برنامه تلویزیونی با آن مخاطب گسترده… واقعا برایم افت داشت که این منتقدان بی سواد بیایند و تحلیل فیلم کنند. به خاطر بی سوادی و بی دانشی شان بحث نقد را به حاشیه می بردند و با فیلمساز چالش های بی ربط و سیاسی میکردند، چون بی سواد بودند.

منتقد فیلم، وسط برنامه خودش را با تهیه کننده آن فیلم هماهنگ میکرد و پشت پرده با او می بست!

 چیزهایی در برنامه هفت دیدم که واقعا شرم آور بود. منتقد فیلم، وسط برنامه خودش را با تهیه کننده آن فیلم هماهنگ میکرد و پشت پرده با او می بست! وقتی می خواستم منتقد را به برنامه دعوت کنم می گفت من مخالف فیلم هستم اما در برنامه به یکباره موافق فیلم میشد! بهش می گفتم تو که تا دو ساعت قبل میگفتی مخالف فیلم هستی الان چطور موافق شدی؟! بعد می فهمیدم با تهیه کننده بسته است! خجالت آور است. من عضو انجمن منتقدان هستم و خودم توی این صنف ام اما وقتی این چیزها را دیدم دیگر خجالت کشیدم بگویم من منتقدم.

فراستی کاملا مخرب شده و اندیشه و تفکر و حرفهایش دیگر هیچ سودی برای سینمای ایران ندارد

در برنامه هفت مشکل آنچنانی با فراستی نداشتم اما تهیه کننده ی هفت من بودم نه فراستی. فراستی باید این را می پذیرفت. خط مشی برنامه را من باید تایید میکردم نه او. من در مورد شخص مسعود فراستی تحلیل دارم. او سه دوره ی مختلف داشته. دوره اول دوره ی سروش و ایامی که با شهید آوینی بود، که عملکرد خوب و مثبتی داشت. در دوره ی دوم که دوره ی برنامه هفت جیرانی بود، به خودش غره شد، و الان دیگر به نظرم کاملا مخرب شده. یعنی اندیشه و تفکر و حرفهایش دیگر هیچ سودی برای سینمای ایران ندارد.

خبرنگاران فقط کپی-پیست می کنند و هم حقوق می گیرند و هم از تهیه کنندگان و مدیران، هدیه دریافت میکنند!
در این سالها در فستیوال فیلم فجر واقعا آزار دیدم. بی سوادی مجموع افرادی که در برج میلاد هستند آزار دهنده است. منتقدان با سواد و جدی که در این سالها اصلا برج میلاد نمیایند، حق هم دارند چون آزار می بینند بیایند در چنین فضایی. از عملکرد مدیران هم باید انتقاد کرد اما من الان دارم درون صنفی حرف می زنم. هر چند همه چیز آشکار و علنی میشود، اما بالاخره یک روز باید این حرفها صریح گفته شود و به نظرم امروز وقتش است. امروز خبرنگارهایی مشغول کار در رسانه ها هستند که حتی خبرنویسی بلد نیستند. اصلا نمی دانند کار رسانه یعنی چه، فقط کپی پیست می کنند و از روی یک سایت دیگر خبر را می گیرند و روی سایت یا خبرگزاری خودشان می گذارند بعد حقوق هم می گیرند و در کنارش از تهیه کنندگان و مدیران هم هدیه می گیرند!

خبرنگاری از فیلمساز سوال می پرسد که اصلا فیلم آن فیلمساز را ندیده!

 اطلاعات خبرنگاران سینما بسیار کم است در حدی که حتی نمی دانند فیلمسازان، چه فیلمهایی ساخته اند و تهیه کننده ها چه کارهایی را تولید کرده اند. من در سالهای مختلف مسئول برگزاری جلسات پرسش و پاسخ فیلم فجر بوده ام. خبرنگاری از فیلمساز سوال می پرسد که اصلا فیلم آن فیلمساز را ندیده! مثلا می پرسید چرا در آن سکانس فیلم شما چنین اتفاقی افتاده؟ کارگردان جواب میداد که چنین سکانسی اصلا در فیلم من نبوده! واقعا شرم آور است.

 خبرنگاری در نشست پرسش و پاسخ، از فیلمساز پرسید چند روز فیلمبرداری فیلم تان طول کشید؟ آخر این چه سوالی است؟ خوب برو توی دفترچه اطلاعات این فیلم بخوان چند روز طول کشید.

او که نشست «زمهریر» را به هم زد به دنبال بحثهای سیاسی خودش بود

 در نشست جنجالی فیلم زمهریر من مسئول نشست بودم. اتفاقا به نظرم نشست پرباری بود. کسانی وارد بحث و جدل شده بودند که جایگاهی داشتند. خبرنگارها نبودند، بلکه منتقدین مطرح بودند. درگیری لفظی هم از جایی شروع شد که چند منتقد بلند شدند نظرشان را علیه فیلم گفتند اما کارگردان این فیلم نتوانست تحمل کند و شعری در جوابشان خواند که منتقدان احساس کردند بهشان توهین شده است. به همین خاطر به فیلمساز معترض شدند و پرخاش کردند. بعد هم منتقدان شروع کردند به دفاع از یکدیگر حرف زدن.

کیوان کثیریان (که عکسهایی از او در حال فریاد زدن در نشست رسانه ای فیلم زمهریر همچنان در فضای مجازی می چرخد) اعتراضش در آن نشست به خود کارگردان بود. او دنبال بحث های سیاسی خودش هم می گشت. مثلا به فیلمساز میگفت شمقدری پشت فیلم تو بوده و اینطور نظرهای سیاسی…

سینماگران ایرانی با سرعت عجیبی در حال پیشرفت هستند ولی منتقدان بیسواد نمی توانند با نقدهایشان تاثیری روی آنها بگذارند

 الان تهیه کنندگان و کارگردانان، جایگاه خبرنگار و منتقد را جایگاه خوبی نمی دانند. نگاهشان به مطبوعات مثبت نیست. حق هم دارند. خبرنگارها خودشان فکر می کنند دارند خوب کار می کنند چون به هر حال زندگی شان میگذرد و چیزی هم می نویسند، اما واقعیت این است که جریان نقد فیلم در سینمای امروز ایران هیچ جایگاه و تاثیری ندارد. سینماگران ایرانی با سرعت عجیبی در حال پیشرفت هستند و دائم با فیلمهای درخشانشان غوغا می کنند و طبیعی است که منتقدان بی سواد نمی توانند با نقدهایشان تاثیری روی آنها بگذارند. این را با علم و تحقیق میگویم و اثبات هم میتوانم بکنم.




کم‌کاری صنفی را دبیرخانه فجر جبران کرد

سینماژورنال: در حالی که برخی از اعضای باسابقه انجمنی موسوم به منتقدان خانه سینما به دلایل مختلف نتوانسته بودند از طریق صنف خود کارت حضور در کاخ جشنواره را دریافت کنند، همکاری مستقیم دبیرخانه فجر باعث حل مشکل این گروه و صدور کارت برایشان شد.

به گزارش سینماژورنال از جمله این منتقدان چهره ای بود که چندی قبل در گزارشی به واقعه نگاری شفاف اتفاقات اخید انتخابات انجمن مذکور پرداخته بود و شاید همین واقعه نگاری صریح باعث شده بود از طریق صنف متبوعش کارت شرکت در جشنواره برایش صادر نشود!

دبیرخانه فجر اما بلافاصله بعد از آگاهی از مشکل این منتقد و با بررسی سوابق وی، کارت جشنواره وی را صادر کرد تا کم کاری صنف مذکور را جبران کند.




لزوم شفاف‌سازی در خروجی ۴۵۰ کارت جشنواره‌ای که طی این سالها برای “منتقدان خانه‌سینما” صادر شده‌ است

سینماژورنال: در فاصله کمتر از یک ماه به برگزاری جشنواره فیلم فجر و در شرایطی که دبیرخانه جشنواره برنامه اش را کاستن از حجم افراد غیرمرتبط با هنر و رسانه در کاخ جشنواره قرار داده است یک اتفاق تازه هم رخ داده است.

به گزارش سینماژورنال این اتفاق تازه آن است که برخلاف سالهای قبل که خبرنگاران و اعضای انجمنی موسوم به منتقدان خانه سینما همزمان با هم برای دریافت کارت ورود به کاخ جشنواره ثبت‌نام می‌کردند امسال برای ثبت نام نوعی تفکیک میان اهالی رسانه و منتقدان وابسته به این انجمن به وجود آمده است.

این تفکیک اگر با بررسی دقیق فعالیتهای حرفه ای اعضای این انجمن صورت گیرد قطعا خواهد توانست در پالودگی کاخ جشنواره از حضور افراد غیرمرتبط موثر باشد.

ارزیابی فعالیت آنها که سال قبل هم از طریق انجمن، کارت کاخ جشنواره را گرفتند

البته که یک راه برای این بررسی مرور فعالیتهای آن دسته از اعضای انجمن است که در سالهای گذشته هم کارت حضور در کاخ جشنواره را دریافت کرده بودند.

این یک واقعیت است که در همه سالهای اخیر بخشی از چهره‌های غیرمرتبط حاضر در کاخ جشنواره از کانال انجمنی موسوم به انجمن منتقدان و نویسندگان خانه سینما کارت ورود به کاخ جشنواره را دریافت می کردند.

حجم کارت گیرندگان انجمن به 450 نفر رسیده بود

در سالهای گذشته این انجمن که البته فقط بخشهایی از جامعه رسانه ای مرتبط با سینما را تشکیل می‌دهد به لطف انحصاری که در موجودیتش وجود دارد نزدیک جشنواره که می‌شد لیستی بلندبالا از اعضای خود را برای دبیرخانه جشنواره ارسال کرده و تقاضای کارت ورود به کاخ جشنواره را می‌کرد.

جالب است که در سه سال اخیر حجم آنها که از طریق این انجمن کارت ورود به کاخ جشنواره را گرفته اند به حدود 450 نفر رسیده بود!!!

تمامی این 450 نفر هم با کارتهایی که عنوان منتقد روی آن به چشم می‌خورد وارد کاخ جشنواره می‌شدند اما آیا واقعا این 450 نفر منتقد واقعی سینما بودند؟

شما در نظر بگیرید که در بازه زمانی ده روزه برگزاری جشنواره لااقل روزی 5 تا 6 فیلم به نمایش درمی‌آمد یعنی در مجموع 50 تا 60 فیلم. درصد پایین را هم درنظر بگیریم و فرض کنیم که هر کدام از اینها که کارت منتقد گرفته اند فقط روزی 3 نقد هم که نه 3 یادداشت یا 3 ریویو، تولید می کردند باید در انتهای جشنواره حداقل با 13 هزار مطلب تولیدی از نقد گرفته تا یادداشت و ریویو مواجه باشیم.

آیا در قبال 450 کارت 10 هزار مطلب تولید شده است؟

حتی اگر 3 هزار مطلب هم تخفیف بدهیم آیا این انجمن در قبال 450 کارتی که گرفته 10 هزار مطلب تولید کرده است؟

دقت کنید که ابدا با کیفیت مطالب تولیدی که میتواند سطوح مختلفی از ضعیف گرفته تا متوسط و قوی را شامل شود کاری نداریم. نگاهمان در اینجا فقط نگاه کمیت گرا است.

آیا دست اندرکاران انجمن بیلانی از فعالیت جشنواره ای سالیان گذشته اعضای خود را دارند؟

آیا دست اندرکاران این انجمن وابسته به خانه سینما هیچ گاه به فکر افتاده‌اند که فقط بیلانی کمی از فعالیت اعضای خود در جشنواره های سالیان گذشته را پیش روی دبیرخانه فعلی قرار دهند. البته که این بیلان باید مستند هم باشد و مطالب تولید شده و البته منبع مطالب هم مشخص گردد.

ای کاش مدیران این انجمن وابسته به خانه سینما، خودشان زودتر از اینها به غربال‌گری اعضایشان پرداخته و بی‌تعارف آنها را که سالهاست فقط حق عضویت می‌دهند و نه فقط در طول سال که هنگام جشنواره هم محتوایی تولید نمی‌کنند را از حساب منتقدان و نویسندگان اصیل جدا می‌کردند تا دبیرخانه جشنواره هم به ناگاه مواجه نشود با حجم انبوهی از چهره‌هایی که به لطف پرداخت حق عضویت سالانه و نه فعالیت نوشتاری در عرصه سینما، حق خود را حضور در کاخ جشنواره می‌دانند.

دبیرخانه جشنواره، منتقدان فعال را از منتقدنمایان جدا کند

اگر چنین بیلانی حتی به صورت کمی هم وجود داشت آن گاه دبیرخانه جشنواره می‌توانست در صدور کارت برای اعضای انجمن انعطاف بیشتری به خرج دهد ولی حالا که این بیلان وجود ندارد این حق دبیرخانه است که به غربال گری اعضای انجمن بپردازد و حساب آنهایی که سالهاست فقط عضویت در انجمن را با خود یدک می‌کشند از آنها که منتقدان و نویسندگان فعال هستند جدا کند.




گزارش یک ناظر از انتخابات انجمنی موسوم به “منتقدان خانه‌سینما”⇐از عشوه‌های انتخاباتی یک کاندیدای عشق ریاست تا برخورد خشن با یکی از منتقدان صادق

سینماژورنال: مشکلات و ایرادهای موجود در سیستم مدیریتی انجمنی موسوم به انجمن منتقدان خانه سینما سبب ساز آن شده است که هرازگاه برخی از چهره‌های مستقل عرصه نقد با نگارش مطالبی به آسیب‌شناسی عملکرد آن بپردازند.

به گزارش سینماژورنال حدودا یک ماه قبل بود که نیما حسنی نسب روزنامه‌نگار سینمایی با نگارش یادداشتی برخی از آسیبهای گریبانگیر این صنف را بیان کرد(اینجا را بخوانید) و سه هفته قبل نیز امیر فرض‌اللهی بازرس علی‌البدل پیشین انجمن برخی از سوءاستفاده‌های صورت گرفته در انجمن را رسانه‌ای نمود.(اینجا را بخوانید)

در تازه‌ترین مورد فریده ذاکری که بیشتر از یک دهه‌ای می‌شود عضو انجمن منتقدان خانه سینما است، در گزارشی به مرور برخی از اتفاقاتی پرداخته که در انتخابات اخیر انجمن منتقدان خانه سینما رخ داده است.

متن کامل گزارش فریده ذاکری را در ادامه می خوانید:

برای بیان انتقادات در انتخابات شرکت کردم اما…

در سالهای اخیر شاهد بوده‌ام  اغلب دوستان رسانه ای عضو انجمن منتقدان خانه سینما به خاطر عدم روشنگری و پاسخگویی به ابهامات پیرامون عملکرد شورای مرکزی انجمن، عطای انجمن را به لقایش بخشیده و در هیچ کدام از مراسم و برنامه های انجمن شرکت نمی‌کنند و احتمالا به خاطر دریافت کارت شرکت در جشنواره فجر است(!) که همچنان عضو انجمن بودن را یدک میکشند با این حال برای آن که بتوانم به عنوان یکی از اعضای این انجمن لااقل انتقاداتی که به سیستم مدیریتی آن دارم را بیان کنم در جلسه انتخابات اعضای شورای مرکزی انجمن که چند شب پیش برگزارشد شرکت کردم.

اما زهی خیال باطل چراکه خیلی زود فهمیدم مثل همه این سالها، امسال هم بنا نیست فضایی برای نقد درون انجمنی فراهم باشد و کسی تاب شنیدن انتقادات را ندارد… از آن طرف روند برگزاری انتخابات هم به بی‌برنامه‌ترین شکل ممکن پیش رفت و شرایطی پدید آمد که باز هم آنها که سالهاست این انجمنِ تحت قیمومیت خانه سینما را مدیریت می کنند باز هم بر کرسی های خویش تکیه زنند.

هیچ گزارش درستی از عملکرد سالانه انجمن ارائه نشد

ضعف در مدیریت و برنامه‌ریزی که پاشنه آشیل همیشگی انجمن بوده در این انتخابات هم به چشم می خورد؛ شروع برنامه با یک ساعت تأخیر همراه بود و به دنبال آن نیز حدودا 4 ساعت وقت تلف کردن را شاهد بودیم بدون آن که حتی گزارش درستی از عملکرد سالانه انجمن توسط منشی، خزانه دار و بازرسین ارائه شود.

اتلاف وقت همراه با عشوه‌های او که انجمن را ملک پدری خویش می داند

در جریان برگزاری انتخابات هم همه چیز با بی سلیقگی و کم تجربگی تمام پیش رفت. بهترین راه این بود علاقمندان کاندیداتوری برای شورای مرکزی، پیشتر اعلام حضور می‌کردند و البته سوابق دقیق آنها به همراه سودی که می‌توانند برای صنف داشته باشند نیز از طریق رسانه‌ها در اختیار اعضاء قرار می گرفت تا در روز رأی گیری فقط اظهارنظر این کاندیداها و در نهایت رأی گیری آنها را شاهد باشیم با این حال کلی اتلاف وقت و هیاهو فقط بر سر اعلام نام کاندیداها صورت گرفت و البته در این میان ناز کردن و عشوه آمدن یکی از آنها که سالهاست به حضور در هیأت رییسه انجمن چنان ملک پدری می نگرد هم بیش از پیش موقعیتی ابزورد را پدید آورده بود!

بر سر هوادارانشان منت گذاشتند و قبول کردند باز هم کاندیدا شوند

این عضو عاشق ریاست که در ماههای اخیر با انتقادات فراوانی به واسطه سیاستهای تمامیت خواهانه خود در انجمن روبرو بوده است در ابتدا از این گفت که علاقه‌ای به کاندیداتوری ندارد و چون خسته است دیگر نمی خواهد وارد هیـأت رییسه شود اما دوستان ایشان که گویا قبلا توجیه شده بودند(!) تا ایشان دم از خستگی زد بی‌توجه به “نمیخوام نمیخوام”های نامبرده، با تشویقهای مکررشان که فضای انتخابات انجمن را شبیه فضای حاکم بر استادیوم آزادی کرده بود، از ایشان خواستند بر سر آنها منت گذاشته و قبول فرمایند  که باز هم کاندیدا شوند و بازهم چون تشبیه نیما حسنی‌نسب ایشان و دوروبریهایشان، مسافران شیشه‌ای شهر فرنگ باشند و سایرین اهل طاعونی قبیله‌های مشرقی‌…

البته که نتیجه نهایی انتخابات هم کاملا منطبق با علاقمندی این عضو عاشق ریاست پیش رفت چون تقریبا تمام رفقای ایشان در انجمن باز هم وارد هیأت رییسه شدند.

روسایی که تاب شنیدن یک نقد محترمانه را هم ندارند

آن شب با دیدن برخوردهای هیأت رییسه با یکی دو تن از منتقدین که شهامت اعتراض داشتند سکوت کردم! برایم عجیب بود که هیأت رییسه این انجمن که همه موجودیت و امتیازات مادی و غیرمادی خود را از طریق واژه‌ای به نام “نقد” به دست آورده خودش از شنیدن حتی ساده ترین نقدها هم رگ گردنش متورم می شود.

یک نمونه اش زمانی بود که یک عضو انجمن پشت میکروفون قرار گرفت و شروع به نقد عملکرد رییس انجمن نمود؛ روسا چنان در برابر این عضو کاملا مستقل و اتفاقا دارای سوابق مناسب نویسندگی واکنش نشان دادند که نگو و عجیب اینکه به سرعت دستور حذف حرفهای ایشان را از صورت جلسه دادند و به دنبال آن نیز به هیچ‌کس اجازه اعتراض داده نشد!!!

پیشکسوتان نقد قید کاندیداتوری را زدند و بجایش کارگردانان شکست خورده کاندیدا شدند

شاید همین رفتارها بود که باعث شد یکی دو نفر از پیشکسوتان عرصه نقد سینمایی که قصد کاندیداتوری را داشتند خیلی راحت قید این کار را زدند و در عوض کارگردانانی شکست‌خورده که در کانون کارگردانان مجالی برای ظهور نمی‌یابند کاندیدای حضور در هیأت رییسه انجمن منتقدان خانه سینما شدند!!!

آن شب متأسف شدم از اینکه  عضو انجمنی هستم که روسایش برخلاف نامش جز تعریف و تمجید از عملکرد خود را برنمی‌تابند اما در اینجا به صراحت می گویم مشکل نه فقط از آن منفعت طلبان و کاسبکاران که از بدنه صنفی است که در برابر این رفتارها واکنش نشان نمی‌دهد!

چگونه است منتقدی که بناست با نقدش سینما را اصلاح کند حتی جرأت ندارد نقدی صریح و بی پرده را درباره آفات صنفی که عضوش است بیان کند؟