1

حمله «کیهان» به مسعود فراستی به‌خاطر داداش کوچیکه هویدا

سینماروزان: مسعود فراستی منتقدی که در سالهای اخیر به واسطه اظهارنظرات خاصش در فصول اول و سوم «هفت» در کانون توجه قرار گرفت بعد از تجربه کافی‌شاپ‌داری به تازگی فصلنامه‌ای با نام «فرم و نقد» را راه انداخته است.

به گزارش سیماروزان استفاده فراستی از یکی از مقالات فریدون برادر کوچکتر امبرعباس هویدا نخست وزیر سیزده ساله پهلوی دوم که در کارنامه‌اش بنیانگذاری مجله سینمایی «کایه دو سینما» به چشم میخورد با انتقاد شدید «کیهان» مواجه شده که به خاطر استفاده از مقاله این فرد و ذکر نامش بر روی جلد به فراستی تاخته است.

متن گزارش «کیهان» را بخوانید:

حضور بهایی معروف در تازه‌ترین مجله سینمایی

تازه‌ترین فصلنامه سینمایی تحت عنوان «فرم و نقد» توسط مسعود فراستی منتشر شد. اما آنچه در ابتدا و روی جلد این نشریه جلب نظر می‌کند، مقاله و مطلبی از فریدون هویدا عنصر شناخته شده رژیم شاه، برادر امیرعباس هویدا صدر اعظم 13 ساله رژیم پهلوی و بهایی معروف است که در سال 1385 فوت کرد.
اگرچه فریدون هویدا همکاری‌هایی با برخی مجلات سینمایی از جمله «کایه دو سینما» داشت و همچنین انتقادهایی نسبت به سیاست‌های شاه می‌کرد، اما وی همواره از کارگزاران مورد اعتماد شاه و دربار بود. چه در سال 1344 که معاون وزارت خارجه شد، چه سال‌های 1349 تا زمان پیروزی انقلاب که نماینده شاه در سازمان ملل بود و چه در آخرین روزهای طاغوت که ماموریتی سری برای نجات رژیم پهلوی برعهده‌اش گذاشته شد. ماموریتی که هیچ‌گاه سرانجامی نیافت.
فریدون هویدا از معاندین سرسخت اسلام و به خصوص شیعه بوده و در اغلب سخنرانی‌ها و گفت‌و‌گوها و مکتوباتش به ارزش‌ها و باورهای اسلامی و شیعی حمله کرده و آنها را مورد وهن قرار داده است. از جمله در30 اردیبهشت 1382 برابر با  20 مه 1983 در برنامه ویژه یک کانال ضد انقلاب‌ درباره تقلید و مرجع تقلید در شیعه گفت: «…مرجع تقلید معنی ندارد، بنده خیلی قبل از این آقایی که در تهران حبس کرده‌اند، آغاجری (مجری‌: هاشم آغاجری) 30 سال پیش که هنوز حکومت ایران وجود داشت، حکومت پادشاهی، من گفتم که مگر […] هستیم که تقلید بکنیم … این هم باید از بین برود …»
حال سوال اینجاست که چگونه به بهانه مطلب سینمایی، یکی از بدنام ترین چهره‌های رژیم شاه که پدرش از چهره‌های شاخص فرقه ضاله بهاییت بوده و خود و برادرش نیز فعالیت‌های بسیاری برای این فرقه ضاله انجام دادند، به طوریکه به پاس این خدمات، برادرش لقب کدخدای بهاییان را دریافت کرد، سر از نشریه‌ای نوپا درمی‌آورد که ادعای نقد فیلم دارد؟! آن هم در شرایطی که رسانه‌های معلوم‌الحال بیگانه و شبکه‌های ضد انقلاب، برای تحریف تاریخ و تخریب اذهان نسل امروز، سعی در تطهیر مزدوران و چهره‌های سیاهکار رژیم پهلوی از جمله هویدا و فرح دیبا و … دارند.



ابراز تأسف «کیهان» از نمایش شکوفایی دهه ۴۰ ایران در مستندی ارزشی با نقد هویدا!

سینماروزان: به تازگی مستندی با نام «زندگی زمانه و مرگ هویدا» درباره امیرعباس هویدا از نخست وزیران سالیان پهلوی دوم از شبکه مستند روی آنتن رفت؛ مستندی که محصول یک ارگان ارزشی به نام «خانه مستند انقلاب اسلامی» است و برخی رسانه های موسوم به ارزشی به تحسین آن پرداختند.

روزنامه اصولگرای «کیهان» در گزارشی پیرامون این مستند نقدهای تند و تیزی را نسبت به نادیده گرفتن برخی واقعیات مرتبط با هویدا و از جمله نقش پدرش در روی کار آمدن پهلوی و همچنین ارتباطاتش با سران رژیم صهیونیستی طرح کرده است.

این روزنامه نسبت به اینکه مستند مذکور دهه 40 را هم دوران شکوفایی اقتصاد ایران دانسته است ابراز تأسف کرده است.

متن کامل گزارش «کیهان» را بخوانید:

فیلم مستند «زندگی، زمانه و مرگ هویدا»درباره امیرعباس هویدا (یکی از موثرترین و پرسر و صداترین عناصر دوران پهلوی دوم) طی چهار قسمت از شبکه مستند سیما پخش شد.
به گزارش خبرنگار کیهان، مستند هویدا که کاری از «خانه مستند انقلاب اسلامی» است، با استفاده از تحقیق و پژوهشی گسترده، بهره‌گیری از تصاویری که بعضا (مانند دادگاه هویدا) برای نخستین بار پخش می‌شدند و همچنین ساختاری قابل قبول، توانسته پاسخی درخور و شایسته درمقابل رسانه‌های بیگانه و شبکه‌های معلوم‌الحال وابسته به سرویس‌های اطلاعاتی و جاسوسی غرب ارائه دهد. شبکه‌هایی که جهت تطهیر و منزه ساختن چهره و کارنامه سیاه عناصر فاسد رژیم شاه از جمله هویدا با انتشار کتاب و ساخت فیلم، تلاشی گسترده انجام داده‌اند.
پرداختن به گذشته هویدا از دوران کودکی و بررسی اصل و نسب وی در خانواده‌ای بهایی، ارتباط و سرسپردگی‌اش به محافل آمریکایی، بی‌اختیاری کامل در برابر شاه و دربار، مسئولیت دوم کشور بیش از 13 سال و در سیاه‌ترین دوران رژیم شاه، میدان دادن به فساد و تباهی درباریان و اطرافیان محمدرضا پهلوی و… از جمله فرازهای مهمی به نظر می‌رسد که مستند «زندگی، زمانه و مرگ هویدا» ساخته مصطفی شوقی در کادر دوربین خود قرار داده است.
اما علیرغم همه تلاش و سعی قابل تقدیر دوستان «خانه مستند انقلاب اسلامی» در ساخت مستند «زندگی، زمانه و مرگ هویدا»، به نظر می‌رسد که برخی از نکات محوری زندگی و کارنامه سیاه این صدراعظم مرموز مغفول مانده و بعضی از مسائل نیز (علیرغم گفت‌و‌گو با اساتید معتبری همچون قاسم تبریزی و ابراهیم ذوالفقاری) متاسفانه توسط برخی کارشناسان نه چندان موثق، وارونه‌نمایی شده است.
مثلا اگرچه به رابطه آمریکا و رژیم شاه‌اشاراتی وجود دارد اما تصمیمات شاه از جمله درباره اصلاحات ارضی یاجشن‌های شاهنشاهی و یا حتی نخست‌وزیری هویدا به گونه‌ای نشان داده شده که گویا مستقلا و با ابتکار شخصی خود شاه گرفته شده! یا اگرچه به اهمیت حبیب الله عین الملک (پدر هویدا) در تصمیم گیری‌های منطقه‌ای پرداخته شده اما به نقش برجسته او در شناسایی و معرفی رضاخان به اردشیر ریپورتر (عامل اصلی سیاست‌های خاورمیانه‌ای صهیونیسم) برای برپایی رژیم پهلوی، اشاره‌ای نمی‌شود و یا اساسا از عضویت دیرپای هویدا در تشکیلات فراماسونری و لژهای مختلف آنکه نقش مهمی درانتخاب وزراء و اتخاذ سیاست‌های دولت او داشتند،سخنی نمی‌رود، گویی سخن از تشکیلات فراماسونری مانند آنچه در رسانه‌های شبه روشنفکری رایج است، همچنان تابو بوده وحکایت همان قضیه «اسمشو نبر» است!
تاسف بارتر اینکه در این فیلم مستند، دهه 40 در دوران صدارت هویدا، دهه شکوفایی اقتصاد ایران نمایانده شده و دست‌اندرکاران اقتصاد آن دوران (از جمله عنصر سرسپرده‌ای به نام علینقی عالیخانی، رابط شبکه صهیونیستی زیتون و واسط اصلی حضور اسرائیل در ایران) را مردانی کارآمد و متخصص در پیشبرد اقتصاد ایران جلوه داده! این درحالی است که به استناد اسناد مختلف داخلی و خارجی، کلید نابودی اقتصاد ایران از همان دهه 40 زده شد که با طراحی امثال «والت ویتمن روستو»ی یهودی و «موشه دایان» اسرائیلی، طرح‌هایی همچون اصلاحات ارضی و لوایح ششگانه به نابودی کشاورزی و دامپروری ایران  به نفع پروژه‌های کشاورزی اسرائیل در ایران نظیر پروژه دشت قزوین و برقراری یک صنعت دست چندم مونتاژ منجر گردید.

برای تحلیل اقتصاد دهه 40 ایران، هیچ منبعی موثق‌تر از فرمایشهای حضرت امام خمینی(رحمه الله علیه)نیست که طی نامه‌ای در سال 1346 خطاب به خود هویدا نوشتند:
«… شماها… ناظر فقر و گرسنگي ملت و ورشكستگي بازار و بيكاري جوانان فارغ‌التحصيل هستيد، ناظر وضع اختلال فلاحت و زراعت، اختلال وضع بازار و تسلط اسرائيل بر شئون اقتصادي كشور بلكه به طوري كه گزارش داده‌اند دخالت اسرائيل در فرهنگ مي‌باشيد. ناظر فقدان ضروريات اولية زندگي در غالب دهات نزديك به مركز چه رسد به دهكده‌هاي دور افتاده از قبيل آب آشاميدني سالم، حمام و وسائل بهداشت هستيد…»
همچنین مستند تحلیلی یک بعدی از زمینه‌های شکل‌گیری انقلاب اسلامی ایران نشان می‌دهد به نحوی که با نگاهی مادی همه تحولات را در تحولات اقتصادی خلاصه کرده و سخن چندانی از نابودی فرهنگ اسلامی – ایرانی، از بین رفتن استقلال کشور، سیاست‌های دین‌ستیزانه رژیم پهلوی و قرار گرفتن بهائیان در رأس امور به عنوان عوامل اصلی انقلاب به میان نمی‌آورد.




حدادعادل؛ دستیار فیلمبردار این فیلم بود؟+عکس

سینماروزان: هرازگاه در خلال گفتگوهایی که سراسر سیاسی-تاریخی هستند نه فقط کلی خرده داستان می یابی که قابلیت تبدیل شدن به فیلم سینمایی یا اپیزودهایی از یک سریال تلویزیونی دارند بلکه نکاتی کمتر شنیده شده از عقبه برخی چهره های سیاسی-فرهنگی هم می یابی.

به گزارش سینماروزان گفتگوی مفصل هادی غفاری سیاستمدار 65 ساله عضو مجمع نیروهای خط امام با خبرگزاری “ایرنا” نیز پر شده از این خرده داستانها.

یکی از این خرده داستان ها مربوط به ماجرای دادگاه امیرعباس هویدا نخست وزیر پهلوی و سپس جریان اعدام اوست. غفاری در این گفتگو پیرامون دیده هایش از دادگاه هویدا سخن گفته است و از آن طرف خبرنگار “ایرنا” نیز پاره ای از شنیده هایش درباره ماجرای دادگاه هویدا را مطرح کرده است که از غفاری جواب رد یا تأیید بگیرد.

یکی از این شنیده ها پیرامون حضور خبرنگارانی است که در دادگاه هویدا حاضر بودند؛ خبرنگارانی که از علی لاریجانی تا غلامعلی حدادعادل و رسول صدرعاملی را دربرمی گیرد.

بخشی از گفته های غفاری که مرتبط با دادگاه هویداست را بخوانید:

شما در دادگاه هویدا نیز کنار وی نشسته بودید؟

فقط در یکی از دادگاهایش بودم. یک کلمه هم صحبت نکردم.

در کتاب “معمای هویدا” ادعا می شود که شما هویدا را قبل از اعدام با کلت کمری کشته اید؟

هیچ کس جز خلخالی، هویدا و خدا نمی داند چه کسی او را کشت. هر کس بگوید غفاری یا هر کس دیگری این کار را کرد صددرصد دروغ می گوید. خلخالی بعد از پایان دادگاه همه را از سالن بیرون کرد و خودش ماند و هویدا.

صدای تیر هم نشنیدید؟

من نشنیدم. حتی آن روز بحث نشد که هویدا کشته شده است. خبر آن چند روز بعد منتشر شد.

هیچ وقت حتی به طور خصوصی از آقای خلخالی نپرسیدید چه کسی هویدا را اعدام کرد؟

هیچ وقت. چون اینقدر جو آلوده بود اگر حرفی می زدیم حالت دفاع از هویدا پیدا می کرد. اما راجع به نویسنده کتاب معمای هویدا یعنی عباس میلانی باید بگویم که وی آدم بسیار کم شرفی است. کتابش را از ابتدا تا انتها خوانده ام. ایشان هیچ اطلاعی از داخل کشور نداشته و صرفا داستان سرایی کرده است. خود من آن موقع در بطن تمام حوادث کشور بوده ام.

رای همین اگر کسی راجع به آن دوران اظهار نظر کند سریع می فهم راست می گوید یا اوت می زند. میلانی هر چه نوشته دروغ و خیالپردازی است معلوم است اصلا در صحنه ایران نبوده است. من تمام آدمهای آن موقع که دست به قلم بودند را می شناختم. میلانی در کار نبود. این اتهامات را افرادی سر زبان ها انداخته اند که قصد انتقام گیری از بچه های انقلاب را دارند.

آقای هویدا فرد قابل دفاعی نبود. 5 اداره مهم زیر نظر مستقیم نخست وزیری شاه اداره می شد که یکی از آنها اوقاف بود. پول حرم امام رضا(ع) را می گرفت و کارش پرورش آخوندهای مزدور طرفدار شاه بود. می خواست از طریق پولهای اوقاف آخوندها را بخرد و از آنها جاسوسی کند.

هادی غفاری
هادی غفاری

دومین اداره ای که مستقیم زیر نظر هویدا بود ساواک بود. دست ایشان در تمام قتل هایی که به دست ساواک انجام شد به خون آلوده است.
استفعای 18 شهریور هویدا هم یک حرکت عوام فریبانه بود که به دستور شاه صورت گرفت. شاه می خواست دست به اصلاحات صوری بزند تا انقلاب را بخواباند. شاه که تیمور بختیار اولین رئیس ساواک را کشته بود ابایی از قربانی کردن دیگر عواملش نداشت.

حتی برادر کوچکتر خود علی پهلوی را نیز به زندان انداخت. شما علی پهلوی را ندیده بودید. بسیار انسان شریفی بود از پدر و مادرهم با شاه یکی و برادر تنی وی بود. بعد از شهریور 20 به همراه سپهبد قرنی می خواست علیه شاه کودتا کند که ناموفق ماند.

وی فردی مسلمان و متدین بود و حتی فامیل خود را از پهلوی به اسلامی تغییر داده و با نام علی اسلامی شناخته می شد.

پای صحبت های علی پهلوی نشسته بودید. مخالفتش با شاه چه بود؟

شاه را یک موجود کثیف و عیاش می دانست و می گفت وی هیچ اراده ای برای اداره مملکت ندارد و افسارش دست خارجی هاست.

ضمن اینکه او را دیکتاتور محض می دانست. می گفت محمد رضا هیچ کس جز خودش را قبول ندارد و این باعث بدبختی اش می شود. می گفت شاه حاضر نمی شود هیچ کس بر امور مالی دربار و دستگاه سلطنت نظارت کند. می گفت اشرف کشور را اداره می کند. می گفت پس از روی کارآمدن دولت مصدق، نخست وزیر چند روز قبل از کودتای 28 مرداد به شاه اخطار داده بود که اشرف باید ظرف 3 روز ایران را ترک کند.

میلانی دروغ اندر دروغ گفته است. گفته است من از پشت با شلیک دو گلوله هویدا را کشتم. من جنازه هویدا را دیده ام تیرهایی که به بدن وی خورده از روبروست نه از پشت سر.

بهتر نبود هویدا در دادگاهی با حضور وکیل مدافع محاکمه می شد؟ با توجه به قوانین جاری، به احتمال بسیار قوی، باز حکم اعدام برای وی صادر می شد چرا که حتی بر اساس قانون اساسی مشروطه، حتی وزرا نیز باید از انجام هر دستور غیرقانونی شاه امتناع یا استفعا کنند. یا اینکه به وی اجازه داده می شد تا خاطرات 13 سال صدارت یا به قول خودش، خاطراتش از شهریور 20 تا 57 را به رشته تحریر درآورد و بعد مجازات شود؟ این طور وجهه کار بهتر نبود؟

چون در جریان قطعی داستان هستم بگذارید چیزی را صریحا به شما بگویم. نمی دانم داستان فرودگاه انتبه را شنیده اید یا خیر؟ یک سری از نیروهای یاسر عرفات عده ای از سران اسرائیلی را در آنجا گروگان گرفتند. همان موقع عده ای به عرفات گفتند اینها را زودتر بکشید وگرنه آمریکایی ها نجاتش می دهند. اما عرفات گفت نه نگهشان می داریم برای معامله با اسرائیل خوبند. فردای آنروز دهها هلی کوپتر و جنگنده به آن فرودگاه حمله کردند و تمامی گروگانگیرها را کشتند و گروگان ها را آزاد کردند.

این جریان مال قبل از انقلاب اسلامی است اما خاطره آن در گوش یاران انقلاب اسلامی از جمله من و خلخالی و صدها انقلابی دیگر مانده بود.
در همان دادگاه خلخالی گفت هویدا به من گفته اگر اعدام مرا تنها دو ماه عقب بیندازی 20 میلیون تومان پول به تو می دهم. آن موقع با 600 هزار تومان پول می شد یک آپارتمان سه طبقه شیک در یک منطقه خوب تهران خرید.

وضع ما هم اینقدر خراب بود که پول نهار بچه هایی که دادگاه را تشکیل داده بودند را نداشتیم چرا که بودجه دست دولت موقت بود و تا به ما پول بدهد طول می کشید. ضمن اینکه جهت دولت موقت با ما متفاوت بود.
با این تفاصیل چه تضمینی وجود داشت که آنچه در فرودگاه انتبه اتفاق افتاده بود در مورد هویدا رخ ندهد؟ شواهد نشان می داد که وی از طریق آدمهای بیرون زندان، تلاش زیادی را برای آزادی خود انجام می داد.

ضمن اینکه نگرانی هایی از کودتای سلطنت طلبان هم وجود داشت. سران ارتش شاه هنوز زنده بودند. از طرفی همه در دادگاه موافق اعدام وی بودند. پدر برادران رضایی که از بنیانگذاران اولیه سازمان مجاهدین خلق بودند و توسط ساواک اعدام شده بودند در همان دادگاه بلند شد و به شدت از اعدام هویدا دفاع کرد.

پس چپ ها هم موافق بودند؟

راست ها هم موافق بودند.

فقط دولت موقت مخالف بود؟

مخالف نبودند ولی می گفتند در این کار عجله نکنید. ضمن اینکه هویدا آدم فرهنگی نبود. فردوست یک آدم فرهنگی بود که از 5 سالگی با شاه بزرگ شده بود و خاطرات بسیاری از وی داشت. پدرش باغبان رضا خان بود. فردوست چیزهای بسیاری درباره نظام پهلوی نوشته که بسیاری از آنها هنوز هم محرمانه است و در مرکز اسناد وزارت اطلاعات نگه داری می شود.

هادی غفاری در دادگاه هویدا
هادی غفاری در دادگاه هویدا

هویدا کجا دفن شد؟

تا جایی که من در جریانم، خواهرش آمده بود پیش خلخالی و جنازه را خواسته بود. آن موقع مردم می ریختند و قبر روسای ساواک را آتش می زدند. امکان چنین کاری برای جنازه هویدا هم وجود داشت.

خلخالی به من گفت با احمد آقا تماس بگیر ببین نظر امام چیست؟ تماس گرفتم و منتظر جواب شدم. احمد آقا یک ربع بعد زنگ زد و گفت امام می گویند جسد را هر جا می خواهند می توانند ببرند ولی هزینه انتقالش با خودشان است چون که حمل جسد با هواپیما نیاز به پول داشت.

این اتفاق مربوط به چند روز پس از اعدام هویداست؟

کمتر از یک هفته. یک روز که به پزشکی قانونی رفته بودم خواهرش پیش من آمد و گفت می خواهیم جسد را به آنکارا ببریم.

پرسیدم بعد از آن؟

گفت: اگر بگویم نمی گذارید ببریم.

گفتم: نه، امام گفته اند مشکلی ندارد.

گفت: شهر عکای اسرائیل.

جسد را به همان جا بردند و نزدیک قبر پدرش خاک کردند.

اما آیت الله خلخالی در خاطرات خود می گوید سه ماه بعد از اعدام هویدا، جسد وی توسط ابراهیم یزدی و غیره از سردخانه ربوده شد.

شاید تا آن موقع جسد را هنوز نبرده بودند.

شما فرمودید در همان هفته های اول بردند؟!

خاطرات آقای خلخالی در اواخر عمر ایشان نوشته شده است. البته شاید هم 3 ماه بعد برده باشند چون آن روز من فقط پرسیدم کجا می برید و خواهرش گفت به اسرائیل.

هویدا بهایی بود؟

بله.

چرا در کیفرخواستش، اتهام بهایی گری ذکر نشده بود؟

چرا هست. آقای خلخالی خودش در دادگاه گفت.

اما متن کیفرخواستش اینجا مقابل من است. چنین اتهامی وجود ندارد.

به کیفرخواست کاری ندارم. بهایی بودن آن موقع اتهام نبود.

ظاهرا در دادگاه با هویدا شوخی هم کرده اید؟

بله. هویدا در لبنان درس خوانده ولی عربی را خوب بلد نبود. به من گفت توکُلت علی الله.

هر آدمی می داند توکَلت علی الله است. به او گفتم نترس نیم ساعت دیگر کُلت علی الله هستی! گفت آقای خلخالی غفاری مرا تهدید می کند.

خلخالی جواب داد آقای هویدا اینهمه آدم کشته ای عیب نداشته حالا یکی تهدیدت می کند عیب دارد؟

شما می دانستید قرار است اعدام شود؟

پس توقع داشتید به هویدا مدال افتخار بدهیم!

چند خبرنگار در دادگاه هویدا بودند که بعدا به چهره هایی سرشناس تبدیل شدند. آقای علی لاریجانی که اکنون رئیس مجلس است. غلامعلی حداد عادل که دستیار فیلمبردار بود و اکنون رئیس فرهنگستان ادب فارسی است. برادرش مجید حدادعادل که فیلمبردار دادگاه بود و بعدها شهید شد. رسول صدر عاملی که خبرنگار روزنامه اطلاعات بود و بعدها کارگردان سینما شد.

این را در جریان نبودم.

 




فیلمساز حاضر در دادگاه هویدا چه کسی بود؟

سینماژورنال: سبقه خبرنگاری برخی از فیلمسازان رشد کرده در دوران بعد از انقلاب اسلامی سبب ساز آن شده است که با مرور اخبار و اطلاعات سالهای ابتدایی انقلاب یعنی روزگاری که آنها خبرنگار بودند داده های جالبی استخراج شود.
به گزارش سینماژورنال از جمله خبرنگاران سالهای ابتدایی انقلاب اسلامی رسول صدرعاملی بود که بعدتر فیلمسازی شناخته شده در سینمای ایران شد.
سایت “تاریخ ایرانی” در گزارشی که به تفصیل درباره دادگاه امیرعباس هویدا منتشر کرده، اشاره کوتاهی به خبرنگاران حاضر در جلسه دادگاه دارد و البته که نامی هم از صدرعاملی برده است.
سینماژورنال متن کامل نوشته این رسانه درباره خبرنگاران حاضر در جلسه محاکمه هویدا را ارائه می کند:

 خبرنگاران ایرانی حاضر در دادگاه ، سرنوشتی عجیب داشتند. حمید هوشنگی، خبرنگار تلویزیون همچنان روزنامه‌نگار ماند، مجید حدادعادل که به عنوان دستیار صدابردار نامش رد شده بود، شهید شد. برادرش غلامعلی حدادعادل که به عنوان دستیار فیلمبردار از نزدیک شاهد محاکمه هویدا بود، یک دوره و علی لاریجانی دیگر همراه گروه خبری تلویزیون ایران نیز دو دوره رئیس مجلس شدند. آن‌سوتر رسول صدرعاملی خبرنگار روزنامه اطلاعات نیز کارگردان امروز سینماست.