1

کارگردان سریال “روزی روزگاری” اظهار داشت⇐بیش از سی سال است که مترصد ساخت فیلمی درباره جنگ تحمیلی هستم ولی نمی‌شود!/وقتی تجربیات خود از حضور در جنگ را به فیلمنامه بدل کردیم با انگ “غریبه”، طرد شدیم!!/ما را غریبه می‌خوانند چون الگوی‌شان برای ساخت فیلم‌های جنگی مبتنی بر الگوی فیلم‌های جنگ جهانی دوم است

سینماروزان/محمد خاجی: کارگردان سریال ماندگار “روزی روزگاری” از تلاش‌های ناکامش برای ساخت فیلمی جنگی سخن گفت.

امرالله احمدجو با اشاره به تجربیاتش از نگارش فیلم‌نامه جنگی به خبرگزاری تسنیم گفت:  متأسفانه پیش‌تر در ارتباط با موضوع هشت سال دفاع مقدس فیلم‌هایی ساخته شده است که اغلب شعاری و کم‌اثر بوده‌اند. تنها شمار کمی از این آثار توانسته‌اند ماندگار و تأثیرگذار از آب درآیند. این آثار سابقه ذهنی‌ای به وجود آورده‌اند که وقتی شما فیلمنامه‌ای منطبق با عواملی که یک اثر اینجایی را معرفی می‌کند، می‌نویسید، ممکن است از دیدگاه بسیاری، غریبه به نظر بیاید.

احمدجو ادامه داد: کسانی مثل من که تجربه و سعادت حضور در جنگ را داشته‌اند، تجارب مستند خود را آنگونه که اتفاق افتاده گردآوری و به فیلمنامه تبدیل می‌کنند با انگ “غریبه”بودن طرد می‌شوند چون الگوهای ما برای ساخت فیلم‌های جنگی عمدتا مبتنی بر الگوی فیلم‌های جنگی مربوط به جنگ جهانی دوم بوده است. غریبه به نظر می‌آید و هزار جور ایرادهایی که دفاع از آنها بسیار سخت است، در مقابل کسی که نمی‌داند و نمی‌شناسد. این تجربه شخصی من است که هرچه فیلمنامه شما اینجایی‌تر باشد، در نهایت مشکلات بیشتری گریبانگیرتان خواهد بود.

این کارگردان درباره فیلمی جنگی که بیش از سه دهه به دنبال تولیدش بوده، بیان داشت: پروژه‌ای است که آن را در سال 1366 نوشتم و سال 1367 در بنیاد فارابی تصویب شد. سپس در سال 1371 فرمت سریال آن توسط بخش فیلم و سریال شبکه اول سیما خریداری شد. این کار، «تولد» نام دارد و موضوعش جنگ تحمیلی هشت ساله است. اکنون فیلمنامه‌اش آماده و مستعد تبدیل به سریال یا فیلم سینمایی است. بیش از سی سال است که مترصد ساخت این کار هستم و برای ساخت بسیار مشتاقم اما متأسفانه هربار بنا به دلایلی این اتفاق رخ نداده است. انشاالله اگر قسمت باشد، سرانجام این کار را خواهم ساخت.

احمدجو گفت: هنگام ارزیابی فیلمنامه سریال «روزی روزگاری»، با وجود آنکه تمامی مصوبین از دوستان چندین و چندساله من بودند، اما در نهایت همگی از سر دلسوزی و بی‌آنکه عنادی با من داشته‌ باشند، به صورت متفق‌القول فیلنامه را رد کردند؛ زیرا تصورشان این بود که فیلمنامه شمایلی سرهم‌بندی‌شده و پراکنده دارد. این دوستان با لحن ایرانی و خاصی که در ادبیات کهن و عامیانه ما موجود است، آشنایی نداشتند؛ در نتیجه مبتنی بر فرمول رمان که اساسا فرمولی وارداتی و غربی است، فیلمنامه «روزی روزگاری» را بررسی کردند و طبیعتا این فرمول با خاستگاه و روح حاکم بر فیلنامه من که خاستگاه و روحی اینجایی بود، مطابقت نداشت. عاقبت، آقای حاج کریم‌خان مدیر وقت شبکه یک سیما وقتی اصرارهای بی‌اندازه من را دید، دلش به حالم سوخت؛ او به تنهایی مسئولیت تصویب فیلمنامه را بر عهده گرفت و گفت برو بساز.  بعد از ساخت بود که روح و خاستگاه حقیقی فیلنامه برای برخی از دوستان مصوب روشن شد. متأسفانه موانعی از این دست موجب شده‌اند که طی سال‌های اخیر کمتر شاهد تولید و پخش آثار آئینی اصیل و اینجایی باشیم. البته این را هم اضافه کنم که فرقی نمی‌کند موضوع فیلمنامه چه باشد؛ آن نگاه و لحنی که طی سال‌های اخیر در ذهن بسیاری از افراد شکل گرفته، در هر صورت کار خود را انجام می‌دهد.




حرف‌های امرالله احمدجو نویسنده سریال “سلمان فارسی”⇐تمام جنگ‌های مدینه و ازجمله نبرد خندق را در “سلمان” خواهید دید!/جنگ تن به تن حضرت علی(ع) با عمرو بن عبدو را به‌طور کامل در “سلمان” می‌بینیم!/چهره پیامبر(ص) و امام علی(ع) را با همان شیوه‌ای که معمول است، نشان نمی‌دهند!

سینماروزان: امرالله احمدجو از نویسندگان سریال “سلمان فارسی” در سالروز شهادت حضرت علی(ع) از جایگاه شخصیت این امام در سریال در حال تولید “سلمان فارسی”داوود میرباقری، سخن گفت.

به گزارش سینماروزان احمدجو در پاسخ به این سوال که حضرت علی(ع) چه جایگاهی در سریال سلمان فارسی دارد، به خبرگزاری فارس گفت: قطعا ایشان نقش و جایگاه زیادی را به خود اختصاص داده است. آشنایی ایشان با سلمان از مدینه آغاز می شود که بعد از هجرت است. در آن مقطع سلمان پا به سن است و جوان نیست، حضرت علی (ع) هم میانسال هستند.

وی ادامه داد: این دو بزرگوار آنجا همدیگر را می بینند و دلبسته هم می شوند. با هم هستند و این موانست تا شهادت حضرت علی(ع) ادامه پیدا می کند. سلمان خیلی بعد از حضرت علی(ع) و خلفا رحلت می کند. اخبار درباره او می گوید که بالای ۱۵۰ سال عمر کرده است. البته منبع مشخصی در این باره وجود ندارد و برخی هم این موضوع را افسانه ای می‌دانند.

احمدجو ادامه داد: البته بیشتر و عمده سریال تصویرگر همنشینی سلمان با پیغمبر است و در نهایت این تصمیم داوود میرباقری است که پایان را کجا بگذارد.

وی در پاسخ به این سوال که آیا مخاطب حضرت علی(ع) را در سریال سلمان فارسی خواهد دید یا خیر؟ پاسخ داد: اگر خاطرتان باشد، حضرت علی(ع) در سریال “امام علی(ع)” که داوود میرباقری ساخت، مینی مال بود. میرباقری خودش تجربه درست و حسابی در این زمینه دارد و مثل سریال امام علی(ع) میزانسن می‌دهد. فرض کنیم مثلا اگر پیامبر(ص) دیالوگی دارند، طوری که دیده نشدن چهره ایشان توی ذوق‌زننده هم نباشد، نقل‌قول می‌شود یعنی به همان شیوه‌ای که معمول است، چهره را نشان نمی‌دهند و همان طور بدون نمایش چهره، سکانس برگزار خواهد شد.

احمدجو همچنین در پاسخ به این سوال که بخشی از قرابت سلمان فارسی با حضرت علی(ع) به جنگ ها و نبردهای ایشان هم برمی‌گردد، آیا ما شاهد نبردهای ایشان هم در سریال “سلمان” خواهیم بود؟ پاسخ داد: تمام جنگ های مدینه در سریال وجود دارد.

او ادامه داد: اوج این نبردها هم جنگ خندق (احزاب) است که سلمان راهنمایی کرده و با پیشنهاد او دور تا دور مدینه را خندق می‌کنند و آب می‌اندازند و این بار که ابوسفیان و دارو دسته اش خیلی مجهز می‌آیند، پراکنده می‌شوند و گورشان را گم می‌کنند. این بخش جنگ تن به تن حضرت علی(ع) را با عمرو بن عبدود دارد که خیلی معروف است و آن به تصویر می کشد.

داوود میرباقری در پشت صحنه سریال سلمان
داوود میرباقری در پشت صحنه سریال سلمان

وی در پایان تاکید کرد: حضرت علی(ع) را به هر شکلی به سراغش بروید پر از معرفت و حکمت است. حضرت علی(ع) فقط متعلق به اسلام نیست و متعلق به بشریت است. در آینده سریالی خواهیم دید که پر از شخصیت است و همه هم جذاب. داوود همه ذوقش را روی کاغذ ریخته و هم فیلمنامه و هم اجرا فوق العاده دیدنی خواهد بود.

گفتنی است سریال “سلمان فارسی” از تولد سلمان تا ماجرای فتح ایران را در ۴۰ قسمت روایت می‌کند.

علیرضا شجاع نوری بازیگر نقش اصلی سریال یعنی نقش سلمان فارسی است. محمدرضا هدایتی در این سریال نقش یک تاجر هندی را ایفا می کند. فرهاد اصلانی هم که تقریبا پای ثابت کارهای اخیر میرباقری است، در این اثر نقش یک تاجر را ایفا می‌کند. علی دهکردی هم از جمله دیگر بازیگران این سریال است. آخرین بازی زنده یاد چنگیز جلیلوند دوبلور پیشکوست نیز در این سریال در نقش یک کشیش رقم خورد.

فرهاد اصلانی در نمایی از سریال سلمان
فرهاد اصلانی در نمایی از سریال سلمان




نویسنده این سریال مدعی شد⇐همین امسال فیلمبرداری “سلمان فارسی” شروع می‌شود!/از بیش از ۲ هزار بازیگر جوان و مسن تازه‌کار و پیشکسوت برای بازی در “سلمان” تست گرفته میشود!/”سلمان” در چهل قسمت تولید خواهد شد!/یک تیم سه نفره مشغول نگارش دیالوگهای سریال است!/در سریال “سلمان” هم خرافه پرستی موبدان زرتشتی نقد شده و هم دروغ پردازیهای کشیشان هم عصر سلمان!!

سینماروزان: در سالهای اخیر بارها و بارها از آغاز پیش‌تولید سریال «سلمان فارسی» به کارگردانی داوود میرباقری خبرهایی منتشر شده و اخیرا باز هم اخباری درباره آغاز پیش تولید این سریال منتشر شده است.

امرالله احمدجو دوست قدیمی کارگردان و یکی از نویسندگان “سلمان فارسی” در گفتگو با “جوان” درباره تازه ترین اتفاقات مربوط به روند تولید این سریال سخن گفته است و مدعی کلید خوردن سریال در سال جاری شده است.

با توجه به اینکه مدتی داوود میرباقری برای انجام عمل جراحی در بیمارستان بستری بود الان مراحل پیش تولید سریال سلمان فارسی چگونه پیش می‌رود؟

خوشبختانه سال گذشته عمل داوود با موفقیت انجام شد و الان شرایط جسمی ایشان خوب است. اکنون مراحل دیالوگ‌نویسی به رغم اینکه هنوز فیلمنامه در حال اصلاح است به اتمام رسیده است. همچنین در حال حاضر کارگردان سریال سلمان با کمک عوامل در حال پیش بردن مقدمات فیلمبرداری از جمله انتخاب صحنه، ساخت لوکیشن و طراحی و دوخت لباس‌هاست.

به نظر شما فیلمبرداری این سریال چه زمانی آغاز می‌شود؟

با توجه به صحبت‌هایی که با آقای میرباقری داشتم مراحل مقدماتی ساخت سریال رو به اتمام است و همین امسال فیلمبرداری سلمان فارسی شروع می‌شود، البته با توجه به برنامه‌ریزی‌ای که برای تصویربرداری بخش‌هایی از سریال در کشور ترکیه با بازی بازیگران خارجی شده است، پیش‌بینی می‌شود مراحل تولید هم خیلی زمانبر باشد.

برای شروع فیلمبرداری بازیگران سریال انتخاب شده‌اند؟

بر اساس آخرین اطلاعاتی که از روند ساخت سلمان فارسی دارم، قرار است از بیش از ۲ هزار بازیگر جوان و مسن تازه‌کار و پیشکسوت در سراسر کشور تست گرفته شود و حدود ۴۰۰ نفر برای نقش‌آفرینی در این مجموعه انتخاب شوند، البته هنوز انتخاب هیچ کدام از کسانی که تست داده‌اند قطعی نشده است و جست‌وجوی آقای میرباقری برای انتخاب بازیگران ادامه دارد.

با توجه به اینکه گفتید اکنون فیلمنامه نوشته شده است و در مراحل پایانی ویرایش قرار دارد، مخاطبان تلویزیونی چند قسمت همراه این مجموعه سلمان فارسی خواهند بود؟

در نظر گرفته‌ایم که سریال سلمان فارسی مجموعه‌ای ۴۰ قسمتی باشد که با توجه به ویرایش‌های نهایی ممکن است چند قسمتی اضافه یا کم شود.

این سریال برگرفته از تاریخ است، از چه منابعی برای ساخت آن بهره بردید؟

درست است که زندگی سلمان فارسی متعلق به تاریخ است، اما بیشتر سعی کرده‌ایم داستان زندگی این مرد و فراز و نشیب‌هایش را روایت کنیم و در حاشیه به مسائل تاریخی آن دوران بپردازیم. با این حال از منابع تاریخی متعددی بهره برده‌ایم که شامل بخش‌هایی از کتاب قرآن کریم، تورات، انجیل می‌شود، در کنار این منابع دینی، همکاران ما در بخش پژوهش‌های سازمان صدا و سیما نیز با بررسی‌های متعدد و جمع‌آوری محدود اطلاعات به دست آمده از سلمان فارسی بخش تاریخی را هم به دستمان رسانده‌اند.

از مجموع همه این کتاب‌ها که واقعاً برای نگارش یک سریال کم و محدود بودند فیلمنامه سلمان فارسی را نوشتیم.

بار‌ها در جا‌های مختلف داوود میرباقری از این سریال به عنوان آخرین کار بزرگشان یاد می‌کنند و سال‌هاست برای ساخت آن زحمت می‌کشند، چند سال است که ایده ساخت این سریال را در سر دارند؟

به جرئت می‌توانم بگویم که حداقل ۳۰ سال است که می‌بینم داوود میرباقری در حال جمع‌آوری اطلاعات و تلاش برای ساخت سریال سلمان فارسی است. طی همه این سال‌ها دغدغه اصلی او در فیلمسازی ساخت سریالی درباره سلمان بود.

با این حال همیشه سعی کرده‌ام میرباقری را از انجام این کار منصرف کنم، چراکه می‌دانستم با توجه به محدودیت‌های منابع چه کار سختی است، حتی تا مدت‌ها فکر می‌‎کردم امکان ساخت سریال برای چنین شخصیتی نباشد، اما بالاخره پس از مدت‌ها و نوشته شدن سناریوی سریال از سوی میرباقری به این نتیجه رسیدم که می‌توان سریالی خوش‌ساخت و پربیننده از زندگی سلمان فارسی برای مخاطبان به نمایش گذاشت، بنابراین کار دیالوگ‌نویسی را شروع کردم، البته من تنها کسی نیستم که برای سریال می‌نویسد و یک تیم سه نفره هستیم که می‌نویسیم. ویرایش نهایی را هم شخص کارگردان انجام می‌دهد.

تا حدی که به داستان سریال لطمه‌ای وارد نشود برای مخاطبان بگویید داستان زندگی سلمان قرار است از چه دوره‌ای آغاز و چه فراز و نشیب‌هایی را به نمایش بگذارد.

این سریال دقیقاً از بدو تولد سلمان را نشان می‌دهد که هرچه بزرگ‌تر می‌شود بیشتر به خرافاتی بودن برخی از عقاید مؤبدان زرتشتی پی می‌برد و از این دین زده می‌شود. سلمان پس از اینکه می‌بیند عقاید زرتشتیان بیشتر به دنیاپرستی می‌پردازد تمام زندگی‌اش را رها می‌کند و به شام می‌رود و در آنجا عضو کلیسای مسیحیان می‌شود.

در آنجا هم در حد مفسر و انجیل‌شناس پیش می‌رود، اما پس از مدتی متوجه می‌شود برخی از عقاید مسیحیان هم ساخته و پرداخته کشیشان است و این دین نیز از اصل خود دور شده است. در همان زمان بوده که می‌شنود پیامبری در مکه ظهور کرده و راهی عربستان می‌شود، اما در کاروانی که حضور داشته کاروانسالار او را به عنوان برده به یک یهودی می‌فروشد و… تمام داستان زندگی سلمان از بدو تولد تا همراهی‌اش با پیامبر اسلام (ص) در این سریال به نمایش درمی‌آید و باید بگویم با این روندی که دارد این سریال کار خیلی بزرگی در تاریخ فیلمسازی ایران خواهد بود.




کارگردان “روزی روزگاری” و “پشت کوههای بلند” اظهار داشت⇐چرا دیدگاه حاکمیت نسبت به سینما مشخص نیست؟/چرا شوراهای نظارتی از کارشناسان صاحب تحلیل، خالی شده؟/گرفتاریهای اقتصادی موجب اقبال به کمدی شده!/ لابد مبارزه با فیلمفارسی ثمربخش نبوده که در چاه آثار اروتیک افتاده‌ایم!!

سینماروزان: امرالله احمدجو شاید تنها کارگردان ایرانی باشد که به تاریخ از دریچه طنز و با نگاهی کاملا اخلاقی می‌نگرد.

به گزارش سینماروزان و به نقل از “سوره سینما” احمدجو سریالهای «روزی روزگاری»، «تفنگ سرپر» و «پشت کوههای بلند» را برای تلویزیون کارگردانی کرده است و در سینما علاوه بر کارگردانی یک درام اخلاقی در دل تاریخ با نام «شاخه های بید» در نگارش فیلمنامه آثاری همچون «تفنگهای سحرگاه» و «دنیای وارونه» هم نقش داشته است؛ سریالهایی که علیرغم متفاوت بودن دنیایشان باز هم در حرمت گزاری به اخلاقیات مشترک هستند.

احمدجو مدتهاست به همراه داوود میرباقری درگیر نگارش فیلمنامه مجموعه «سلمان فارسی» است و این دو مدام می‌نویسند و می‌نویسند تا مجال تولید فراهم شود.

بهانه‌ “سوره سینما” برای گفتگو با امرالله احمدجو خالی شدن سینمای مخاطب پسند از عناصر اخلاقی و تکیه بیش از حد بر ابتذال برای خنده گرفتن از مخاطب بود و احمدجو نیز تلاش زیادی کرد تا برمبنای تجربیاتش از مناسبات حرفه ای، پاسخگویی چرایی ابتذال دامنگیر کمدیهای بفروش سالیان اخیر باشد.

*غلبه کمدی بر سینمای ایران و اینکه در دو سال اخیر بسیاری از کارگردانان سعی کرده‌اند بخت خود را در کمدی‌سازی امتحان کنند بسیار عجیب است. به نظر شما دلیل این عطش بالا برای کمدی‌سازی چیست؟

طبیعی است که وقتی کمدی به اصطلاح خودشان “بفروشد” تهیه کننده هم به سمت تولید کمدی میرود و به تبع آن کارگردانان علاقه‌مند یا بی‌علاقه، با استعداد یا خدای نکرده بی‌استعداد هم کمدی می سازند. این یک واقعیت است که نسبت به ژانرهای دیگر، گونه کمدی در این سالها پرفروشتر بوده و زودتر از ژانرهای دیگر به بازگشت سرمایه منجر شده است. البته اقبال به کمدیها، دلایل روحی و روانی هم دارد یعنی این روزها مردم به دلیل انواع گرفتاریهای اقتصادی جویای لحظه‌های شادند و طبیعی است  اگر به سینما بروند فیلم کمدی را ترجیح داده و انتخاب کنند.

*از همین رهگذر هم کمدیهایی تولید شده‌اند که پر هستند از دیالوگهای اروتیک؛ کمدیهایی که بعضا همان مسیر سینمای موسوم به فیلمفارسی را ادامه می‌دهند. این در تناقض نیست با مبارزاتی که در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی برای زدودن آثار فیلمفارسی از سینماها صورت گرفت؟

مبارزه یا هر چه، به هر دلیل نتیجه بخش نبوده که به چاه کمدیهای اروتیک افتاده ایم! به هر حال فیلمساز محترم باید عقلش برسد!! و شخصیتش راه بدهد که درست تصمیم بگیرد و نه اینکه برای خنداندن مخاطب متوسل به هر حیله‌های سخیف یا دیالوگ هایی شود که  تماشاگرعام را قلقلک میدهند. اینکه محصولاتی تولید شوند که هدف اصلیشان بازگشت سرمایه باشد، فی النفسه ایرادی ندارد اما اینکه سینما را صرفا به چشم کالای تجاری و وسیله کاسبی نگاه کنیم نه خدا را خوش می آید و نه بندگان خدا را و نه هنر و ذوق و سلیقه و فرهنگ و این نقلها را! با این حال جای شکرش باقی است که سینمای ما نسبت به سینمای موجود در تقریبا همه کشورهای جهان فوق العاده محجوب و از جهاتی بسیار با نزاکت است.

*پس همچنان جای امیدواری برای سینمای ایران باقیست…

هالیوود در پشت سر گذاشتن اخلاقیات آن قدر جلو رفته که به پورنوگرافی رسیده  و این وضعیتی است که در برخی کشورهای اروپایی هم شاهدش هستیم؛ انگار ژانر مخصوص فیلمهای پورنوگرافی را اصل قرار داده اند. برای مثال «گرگ وال استریت» را درنظر بگیرید که با چه تصاویر مستهجن و صحنه‌های  مشمئزکننده‌ای می خواهد زدوبندهای پشت پرده وال استریت را برملا کند بنابراین دوستان ما در سینمای خودمان خوب است حواسشان باشد کارشان را آسان نپندارند و در دامی که فیلم سازان آن طرفی گرفتارش شده‌اند، نیفتند. اهمیت هنر به پای‌بندی بر مقوله اخلاق است. اما در هالیوود یک کاسبی چرک و رسوا را شاهد هستیم که مقام کارگردان و فیلمساز را در حد پااندازی برای بازیگر اصلی و به طور مجازی برای مخاطبان تنزل می دهد. فیلمسازان ایرانی باید مراقب باشند که غلبه تجاری‌سازی بر کلیت این هنر کار را به حذف تمام و کمال اخلاق نرساند.

*آیا یکی از دلایل کاهش آمار مخاطبان سینماها در سالهای اخیر نسبت به سالهای ابتدایی انقلاب را میتوان به همین رشد سینمای تجاری نسبت داد؟

این موضوع را کسانی که متخصص و آسیب‌شناس هستند بهتر از من می توانند توضیح بدهند زیرا این مقوله ناشی از یک عامل و دو عامل نیست و مجموعه ای است از عوامل مختلف که دست به دست هم می‌دهند و ریزش مخاطب را موجب می‌شوند؛ در دهه‌های اخیر از سبک زندگی اجتماعی گرفته تا مشکلات  اقتصادی و تغییر سلیقه ها و ناهمخوانی زیادشان با محصولاتی که ارایه می شوند در ریزش مخاطب نقش داشته اند.

سینما یک هنر جمعی است یعنی همان طور که برای تولید هر فیلم به گردآوری  یک گروه نیاز است مخاطبان هم به صورت دسته جمعی عمل میکنند یعنی معمولا خانواده ها به صورت جمعی به سینما میروند.  خانواده ها معمولا جمعی به سینما می روند در اینصورت علاوه بر پول بلیت، هزینه های ایاب و ذهاب، تنقلات ، تغذیه و آنچه را کودکان تقاضا می کنند، متحمل میشوند؛ جمع این هزینه ها بخصوص برای خانواده های کم درآمد مشکل بزرگی است که احتمالا قادر به فراهم کردن و پرداختش نباشند به اضافه اینکه در حال حاضر با فراهم شدن امکان تماشای فیلمهای روز (چه داخلی چه خارجی) درآنچه به سینماهای خانگی معروف است یا حتی بوسیله گوشیهای تلفن همراه و انواع رقیبانی که به مراتب ارزانتر و آسان تر از سینما رفتن هستند، طبیعی است که بازار سینما آن رونق مطلوبی را که بویژه تهیه‌کنندگان محترم خواهانش هستند نداشته باشد!

*فارغ از دغدغه‌های اقتصادی مخاطبان، افت کیفیت فیلمها چقدر در کاهش مخاطب نقش داشته؟

فیلمسازی اساسا در هیچ جای دنیا کار آسانی نیست و در کشور ما هم به همین گونه.و شاید یک کم سختتر به جهت اینکه فیلمسازان برای ساخت فیلمشان علاوه بر پیدا کردن سرمایه گذار و سرمایه لازم و کافی باید کلی وقت صرف کنند تا مجوز ساخت بگیرند آن هم در شرایطی که در برخی از شوراهای محترم رد و تصویب فیلم نامه، اعضای عزیز و محترم عوض اینکه کمک حال  فیلمساز باشند با ایرادات عجیب و معانی عجیب تری که خیلی وقت ها از ذهن خودشان به متنها پیوند می‌زنند کار فیلم ساز را از این که هست به مراتب مشکل تر می کننند؛ اما این تازه نخستین خوان است، نخستین خوان از هفت خوان هم نه! که رستم فیلمساز باید از یکی یکی شان به سلامت بگذرد تا برسد به خوان آخر که صدور پروانه نمایش است بدون آنکه خدا نکرده گرفتاری و بگیر و ببند و دستور به فیلمبرداری مجدد نماها رخ دهد! عاقبت هم رستم با کلی زخم و تاول بر صورت و دستها، پای لنگان، غلاف بی شمشیر، گرز چماق شده، نیزه سرشکسته و باچنان حال و احوال زار و نزاری به مخاطبان تعظیم می کند و با گریه واشک و آه، فتحنامه‌اش را حاوی نثر آشفته و جمله‌های نارسا و واژه های جابجا شده با زبان الکن و مکث و سکوتهای بی مورد برای بیننده ها قرائت می‌کند که یکی باید خیلی سنگدل و خونسرد باشد که به تماشایش بنشیند و آن هم نه مفت و مجانی که یک عالمه هم پول برای این لذت نابرده خرج کند!!

*مگر نه اینکه شوراهای صدور پروانه راه افتاد که به افزایش کیفیت کمک کند. پس چرا در گذر سالیان این شوراها بیشتر عملکرد دفعی داشته اند تا ایجابی؟

بدیهی است شوراهایی که اعضای محترمش غالبا نه منتقدند ، نه تحلیلگر و نه  کتاب و مقاله ای در خور و قابل توجه از آنها چاپ و منتشر شده است وقتی به جای مأموریت و وظیفه اصلی شان یعنی بررسی فیلمنامه با این دید که فیلمنامه باید خط قرمزهای مشخص و معین را رعایت کرده باشد، حکم تغییر و جرح و تعدیل صادر می کنند مسلم است حاصل این سعی مشکور بهتر از متن اولیه نخواهد بود و اگر غیر از این باشد باید حساب آن اعضای محترم و آن فیلمنامه نویس را از دیگران جدا کرد و به آنها خیلی جدی ، از ته دل و با شوق و ذوق فراوان تبریک و بارک الله گفت!

ولی آنچه را که در عمل شاهد هستیم اسمش را و البته اسم دلجویانه اش را “اعمال سلیقه” گذاشته اند که هرگاه تعارفی نباشیم و به خودمان دروغ نگوییم و به دیگران هم راست بگوییم اسم حقیقی اش متاسفانه “اعمال بی سلیقگی” میشود  چرا که “سلیقه” به خودی خود حامل بار مثبت است و نتیجه اعمال کردنش باید بار نیکو به بار آورد در صورتی که بی سلیقگی هر نظمی را آشفته و مختل می کند و یکی از نتایج نانکویش عادت خودسانسوری در فیلم نامه نویس و فیلم ساز پدید آمدن است آن حد که مثل هر عادتی اولا، خود شخص با آن چنان مانوس می شود که ممکن است خیلی وقت ها متوجهش نباشد ثانیا باز هم مثل هر عادتی اگر به قول معروف نهادینه شد و خودسانسوری پا سفت کرد ترک آن اگر محال نباشد بسیار مشکل است و هزار آسیب دیگر که برملا کردنشان را به کارشناسان و آسیب شناسان زبده و محترم می سپاریم  و خودمان را از آسیب های احتمالی حرف حق که گفته اند و راست گفته اند تلخ است محفوظ نگه میداریم اما حق را نگفتن و پنهان داشتن هم کار چندان آسانی نیست!

از جمله عوارض خود سانسوری روی آوردن به شعار، سهل انگاری و کم کم  عادت به تقلید و از روی دست همدیگر نوشتن است و این یعنی خط تولید “مشابه سازی” راه انداختن و مخاطبان محترم را در سینما و سریالهای فرموله شده تقریبا همسان دلزده کردن است و سوق دادنشان به سمت فیلم هایی که دلمان نمی خواهد ساخته شوند چه رسد که دیده شوند.

*با این حساب کلیشه‌گرایی موجود در برخی آثار سینمایی و یک سری دیالوگهای شعاری که در دوره‌های زمانی مختلف در فیلمها می‌بینیم، بی‌ارتباط با این مشابه‌سازی نیست؟

شعار دادن اصلا بد نیست مشروط به اینکه از آن شعار به شعور محتوایی برسیم. شعارهمین که خوب بیان نشود قاعدتا نتیجه اش بی تأثیربودن می شود و همچنان که اغلب شاهد بوده ایم در فیلمهایی که به دنبال طرح مسایل عقیدتی به شعارهای تکراری اما نیاراسته روی می آورند مخاطب نه تنها تاثیری نمی پذیرد که حتی حاضر به تعقیب متن و موضوع فیلم نیست.

یادمان باشد محتوا که اغلب با موضوع و مضمون جابجا گرفته می شود در اصل یک فرایند است، فرایند تعامل موضوع و مضمون با نحوه بیان و کار شعاری هر اندازه هم شعارهایش والا درجه باشد، چنانچه “محتوایی” نشده باشد نتیجه دلخواه را حاصل نمی کند. برای مثال موضوع عشق و مضمون های اخلاقی سطح بالا نظیر جوانمردی، شجاعت ، راستگویی، امانت داری، احترام به بزرگان و بزرگترها و مانند اینها نکاتی نیستند که کسی از ارزشهاشان بی خبر و غافل باشد اما همین ها را وقتی استاد سخن سعدی و خواجه حافظ شیرازی، مولانا و دیگرشاعران به صورت محتوایی واگو می کنند این تکرار و تأکیدشان ثمربخش است و تأثیر لازم را در اشخاص تربیت پذیر پدید می‌آورد!

به اضافه اینکه کلیشه گرایی و کلیشه پردازی علی الخصوص بها دادن به کلیشه های نه چندان با ارزش حتی ممکن است نتیجه عکس بدهد. و دیگر که ، یکی از اصلی ترین و بزرگترین مشکلات سینمای ما معلوم نبودن دیدگاهمان به این فعالیت فرهنگی امروزی است که هزاران مشکل بعدی را موجب شده.

*یعنی چه؟ بیشتر توضیح دهید؟

یعنی اینکه ما هنوز که هنوز است دیدگاهمان را در این باره مشخص نکردیم که از سینما چه می خواهیم و چه نوع سینمایی برایمان دلخواه ترین است و به این معنا که فرض و مثال آیا سینمای تجاری می خواهیم و فیلمهایی که سرمایه هایشان را همراه با سود برگردانند؟ در اینصورت باید اصول و قواعد اینگونه فیلم ها را با دقت شناسایی و برایشان برنامه ریزی کرد. برنامه ریزی فراهم کردن سرمایه، ابزار ، آموزش ، تبلیغات و جستجوی بازار مناسب چه در داخل و چه خارج.

ترجیحمان سینمای خالص، فرهنگی است؟ این گزینش هم ملزومات مختص به خود را می طلبد و هر نوع دیگرهم به همچنین اما در حال حاضر به جای دیدگاه مشخص و تکلیف روشن، سلیقه، همه کاره شده است یعنی که با تغییر مدیریت ها و نوع به نوع شدن پسند و تصورها، سونامی‌های پی در پی، همه چیز سینما را از بن و بنیادش زیر و رو می کند و این شده است که هم اکنون می شود؛ دست چینی از انواع ژانرها طی این چند دهه گذشته داشته ایم و جشنواره ای منحصر بفرد از بد و خوبشان برگزار میشود!!!

*و در همین نامعلومی است که به ناگاه سرمایه گذاران بی ربط سر از سینما درمی آورند و میشوند تهیه‌کننده!

تهیه کننده سینما تعریف خود را دارد؛ باید عاشق باشد و فیلم را بشناسد و همچنین با مقولات مختلف و حواشی سینما آشنایی از نزدیک داشته و ترجیحا آدم فرهیخته ای باشد. ضمن اینکه توانایی جذب سرمایه داشته باشد آن هم سرمایه های باهویت و نه سرمایه های مشکوک! ولی مشکل آنجاست متأسفانه اغلب کسانی که در این راه بوده‌اند افرادی هستند که مسیرهایی را یاد گرفته‌اند برای دریافت رانت و وامهایی کلان به بهانه تولید فیلم! در تلویزیون هم با چنین افرادی روبروییم که به مانند مقاطعه‌کاران و با واسطه‌گری و به بهانه تولید از تلویزیون بصورت اقساط پول می گیرند و بخش عمده سرمایه را به جیب میزنند و بخشی اندک را صرف تولید میکنند. روال تولید این نیست؛ یک تهیه کننده باید خودش سرمایه و دفتر کار داشته باشد و فهم درستی از کار داشته باشد و بعد از اینکه با سرمایه خود کار را به اتمام رساند طلب خود را از تلویزیون بگیرد، نه اینکه تبدیل شود به دلالی که صرفا بودجه را از تلویزیون میگیرد و بخشی را به جیب میزند و بخشی اندک را صرف تولید میکند.

*برای به سامان رساندن اوضاع تهیه کنندگی چه میتوان کرد؟

لازم است تجدید نظری در قوانین شکل گرفته و نظارت در اجرا جدی تر باشد. باید شایسته سالاری را حاکم کرد و رابطه سالاری را حذف کرد. باید از سهل انگاری دست برداشت و این طور نباشد که فلان تهیه کننده متخصص به خاطر هم سلیقه نبودن حذف شود. اعمال سلیقه یا بهتر بگوییم اعمال بی‌سلیقگی، امری بسیار اشتباه است. سلیقه بارمثبت دارد ولی اعمال ‌بی سلیقگی همیشه بار منفی دارد و نتیجه معکوس می دهد. اعمال بی‌سلیقگی، یعنی ندانم کاری، یا چیزی که عامه به آن می گویند فضولی و دخالت نابجا! باید سینما و تلویزیون را از اعمال بی‌سلیقگی نجات داد!




یک رسانه اصولگرا متذکر شد⇐داوود میرباقری اگر در هالیوود بود برای ساخت یک سریال تاریخی آن قدر او را علاف نمی‌کردند که در نهایت از بیمارستان سردرآورد!!/میرباقری اگر در آمریکا بود تا رس او را در تولید محصولات میهنی نمیکشیدند رهایش نمی‌کردند!/چگونه است که سازمانی با ۴۸ هزار نیرو و هزاران میلیارد تومان درآمد، بودجه تولید «سلمان» را ندارد؟/ آنها که آرزویشان به تصویر کشیدن عشق عروس به پدرشوهر است(!) مدام کار میکنند تا امثال میرباقری به محاق بروند؟

سینماروزان: داوود میرباقری کارگردانی که محرم امسال برای چندمین بار سریال “مختارنامه”اش روی آنتن رفت و همچنان جلب نظر کرد مدتهاست به دنبال تولید سریال “سلمان فارسی” است و به جایی نمیرسد.

روزنامه اصولگرای “جوان” با نقد عدم استفاده از نیروهای کاربلدی همچون میرباقری به مدیران رسانه ملی تاخته است که چرا قدر سرمایه هایشان را نمیدانند.

متن گزارش “جوان” را بخوانید:
عمر معدود افراد امتحان پس‌داده‌ای که شوق و اشتیاق دینی و ملی و فهم تکنیکی خود را بار‌ها با آثارشان اثبات کرده‌اند در تنگنا‌ها و پیچ و خم‌های بوروکراتیک در حال تلف شدن است.
داوود میرباقری اگر در هالیوود بود امریکایی‌ها از او خیلی بهتر از اینی که مدیران فرهنگی ما سود می‌برند استفاده می‌کردند و اجازه نمی‌دادند مثلاً فیلمنامه او درباره یکی از بزرگ‌ترین شخصیت‌های تاریخی کشورشان که با وجود اهمیت و عظمت هنوز میان مردم مهجور مانده سال‌ها در ذهن او خاک بخورد و قطعاً او را آنقدر علاف نمی‌کردند که به مرز سالخوردگی برسد و در آستانه کلید زدن پروژه‌ای که برای ساختنش سال‌ها با مدیران چک و چانه زده به دلیل بیماری قلبی راهی بیمارستان شود.

اگر داوود میرباقری فیلمسازی شیعه نبود و گذرش به هالیوود میافتاد قطعاً از او برای ساخت یک دوجین شخصیت و قهرمان واقعی و قلابی امریکایی استفاده می‌کردند و تا به اصطلاح رس او را در ساخت آثار ایدئولوژیک به نفع سبک زندگی امریکایی نمی‌کشیدند به حال خود رهایش نمی‌کردند. اگر میرباقری در هالیوود بود جوری بستر را برای او مهیا می‌کردند تا وقتش را صرف مثلاً شاهگوش یا دندون طلا برای جایی مثل شبکه نمایش خانگی نکند. اگر داوود میرباقری ایرانی نبود و پایش به هالیوود باز می‌شد امریکایی‌ها همانطور که از استیون اسپیلبرگ، جیمز کامرون و غول‌های دیگر صنعت فیلم‌شان به سود منافع ملی و آرمان‌های امریکایی سود بردند از او نیز بهترین استفاده را می‌کردند، اما داوود میرباقری ایرانی و دلباخته اهل بیت (ع) است و سازمان صداوسیما با ۴۸ هزار نیرو و هزاران میلیارد تومان درآمد تبلیغات بازرگانی سال‌ها برای ساخت «سلمان فارسی» او پول نداشته و وقتی پس از سال‌ها سرکار گذاشتن قانع شده او را یاری کند، قاعدتاً زمان به جایی رسیده که قلب و جسم آقای کارگردان دیگر آن جوانی و طراوت سابق را ندارد.

داوود میرباقری به گفته دوست و رفیق دیرینش، امرالله احمدجو بیش از ۳۰ سال پیش طرح فیلمنامه سلمان فارسی را نوشته، اما هنوز امکان ساخت آن را پیدا نکرده است. احمد جو همان کارگردان سریال فاخر «روزی روزگاری» است که اوایل دهه ۷۰ مخاطب انبوهی را پای گیرنده‌ها می‌نشاند. او نیز سال‌هاست خانه‌نشین است. بی‌مهری و مدیریت ضعیف سینما و تلویزیون ایران نسبت به نخبگانش به امثال داوود میرباقری و امرالله احمدجو خلاصه نمی‌شود.

مرحوم سیدضیاء‌الدین دری در زمان حیات، تلاش نافرجامی برای تولید فیلم حضرت زینب (س) و نیز فیلمی درباره خلیج فارس و استعمار انگلستان به خرج داده بود، اما به گفته خودش همواره او را سر می‌دواندند. این سردواندن‌ها همواره در حالی رقم می‌خورد که شبکه‌های مختلف سیما برای سریال‌های زیرمتوسط و کارگردان‌های میان‌مایه همیشه پول در اختیار دارند و هیچ وقت هم کم نمی‌آورند.

این موضوع البته تنها به کارگردان‌های آثار دینی و تاریخی محدود نمی‌شود. صداوسیما همواره بی‌رغبتی عجیبی به همکاری با کارگردان‌هایی نشان داده که در کارنامه آن‌ها آثار خانوادگی روحیه‌بخش، نشاط‌آور و اخلاق‌گرا به چشم می‌خورد. برای مثال بیژن بیرنگ کارگردان آثار موفقی، چون «خانه سبز» و «همسران» نزدیک به دو دهه است که امکان ساخت هیچ اثری در صداوسیما را پیدا نکرده است. او جزو معدود کارگردان‌هایی است که همواره منتقد جدی پمپاژ ناامیدی، تلخی و منفی‌گرایی بسیاری از آثار سینما و تلویزیون ایران بوده است.

وقتی به لیست سریال‌هایی که طی ۲۰ سال اخیر در صداوسیما ساخته شده نگاهی بیندازیم به طور واضح به انبوهی از آثار برمی‌خوریم که در جذب مخاطب و انتقال مفاهیم دهان پرکن و گل درشت ناموفق عمل کرده‌اند؛ آثار‌ی که رنگ و بوی امید، اخلاق و سبک زندگی صحیح از آن به مشام نمی‌رسد، اما سازندگان آن هیچ وقت بیکار نبوده‌اند. وقتی پیگیر این می‌شوید که نویسنده و کارگردان این آثار چه کسانی هستند می‌بینید که ضعف این آثار رابطه مستقیمی با عقاید، افکار و گرایش‌های سازندگانش دارد. در برهه‌های مختلف برخی از آثار الف. ویژه که اهمیت موضوعات آن‌ها بر هیچ کس پوشیده نیست به دست افراد میان‌مایه و درجه چندمی سپرده شده که اتفاقاً امتحان خود را پیش از آن با ساخت آثاری کم‌ارزش پس داده‌اند، اما هنوز از ساخت اثر قبلی فارغ نشده به پروژه جدید دعوت شده‌اند.

در این باره مثال فراوان است. سعید نعمت‌الله نویسنده آثار میان‌مایه‌ای است که همواره دوره‌های پرکاری را با تلویزیون پشت سرگذاشته و به تازگی نیز خبر همکاری مجدد او به گوش می‌رسد.

او در گفت و گویی با روزنامه اعتماد که سال گذشته انجام شده بخشی از اعتقاداتش را رونمایی می‌کند و عجیب اینکه آن گفت‌و‌گو منجر به کمترین واکنشی از سوی مدیران سیما نمی‌شود. گویی این سخنان را یک کارمند جزء بر زبان آورده نه نویسنده‌ای که به واسطه فیلمنامه‌هایش خوراک فرهنگی برای میلیون‌ها مخاطب مسلمان طبخ می‌کند. «یک دوره کار تدوین و فروش فیلم آن هم به صورت یواشکی! فیلم‌های غیرمجاز انجام می‌دادم! یک روز به این نتیجه رسیدم، چون درآمدم از جای دیگری است، اگر سراغ نوشتن بروم برایم اتفاق بدی نمی‌افتد. برخلاف آنچه همیشه می‌گویند که تلویزیون زیاد دچار ممیزی و سانسور می‌شود باید بگویم اینطور نیست. امنیت تلویزیون خیلی بیشتر از شبکه نمایش خانگی است! خیلی‌ها به من می‌گویند نگو من با تلویزیون مشکل سیاسی دارم، اما من می‌گویم که با تلویزیون مشکل سیاسی دارم ولی می‌توانم با بخش نمایش آن کار کنم. خوشبختانه همه آدم‌هایی هم که ما با آن‌ها کار کردیم آدم‌های دموکراتی هستند، همین آقای میرباقری، یکی از دموکرات‌ترین مدیران تلویزیون است. دوست دارم یک روزی قصه عشق عروسی به پدرشوهرش را بنویسم! اگر سوئیس بودم حتماً می‌نوشتم، کار نمایش سرگرم کردن مردم است و هیچ رسالت دیگری به جز این ندارد. خوشبختی تنها در این است که زندگی را به شیوه خود سپری کنی. تا حالا ممیزی به کار‌های من نخورده است! من آن چیزی که خواسته‌ام را نوشته‌ام. به غیر از خانواده، کسانی را دارم که ساعت‌ها درباره خاطرات‌شان با هم حرف می‌زنیم. آدم‌هایی که نمی‌توانم اسم‌شان را بیاورم، چون شما اجازه چاپ اسم آن‌ها را هم ندارید! من با مرام و مسلک این آدم‌ها جلو می‌روم.

در مورد همسرم از بی‌اهمیت‌ترین چیز که پوشش اوست گرفته تا تفکراتی که دارد، همه مال خودش است. زنان در جامعه ما احترام ویژه‌ای را که باید داشته باشند، ندارند. زن‌ها همیشه نقطه اتکای فیلم‌های من بوده‌اند. مدیریت وقت شبکه، زمان پخش «رستگاران» به من می‌گفت: خیلی فمنیستی می‌نویسی، اما من به او گفتم فمنیستی نیست، واقعیت است! کاراکتر‌های من در یک جامعه عصبانی و خشمناک زندگی می‌کنند. خیلی حرف‌ها در دلم است که نمی‌توانم بزنم، چون زندان‌ها به اندازه کافی برای همه جا دارد.»
این آقای نویسنده خوشحال با وجود سن کم تا به حال بیش از ۱۰ برابر آدم‌هایی مثل میرباقری و مرحوم دری با رسانه ملی همکاری کرده است. عقیق۱۳۹۶، زیر پای مادر ۱۳۹۶، پشت بام تهران، ۱۳۹۴، میکائیل ۱۳۹۴، مدینه۱۳۹۳، مادرانه۱۳۹۲، دیوار۱۳۹۱، جراحت۱۳۸۹، زیر هشت۱۳۸۹و رستگاران ۱۳۸۸ تعدادی از آثاری هستند که سوگلی لیبرال‌مسلک رسانه ملی آن‌ها را برای مخاطبان ایرانی نوشته است. آدم‌های ساده‌لوح قطعاً می‌گویند رسانه ملی از تخصص او استفاده کرده و این ربطی به مثلاً مرام فکری و عقیدتی او ندارد، اما حقیقت این است که آنچه با عنوان سکولاریسم پنهان در آثار نمایشی تلویزیون ایران رواجی سیل‌آسا دارد با همین مغلطه کردن‌ها جریان پیدا کرده است. شاید به کارگیری این عناصر برای برخی بخش‌های سخت‌افزاری نتیجه بدهد، اما وقتی نرم‌افزارتان را به دست مهره‌هایی سپردید که مرام فکری دشمن شما را قبول دارند قطعاً به فرهنگ مردم ظلم کرده‌اید. وقتی به صفحه شطرنج و آرایش نیرو‌ها نظر می‌اندازیم، مشاهده می‌کنیم عمر معدود افراد امتحان پس‌داده‌ای که شوق و اشتیاق دینی و ملی و فهم تکنیکی خود را بار‌ها با آثارشان اثبات کرده‌اند در تنگنا‌ها و پیچ و خم‌های سازمان صداوسیما در حال تلف شدن است تا به نقطه پایان زندگی برسند و در این میان کوتوله‌های فکری جولان می‌دهند. برای ویرانی یک کشور کافی است مسئولیت‌های مهم و راهبردی فرهنگ را به آدم‌های بی‌کفایت بسپارید تا همین مهره‌هایی که آن‌ها را دست کم می‌گیریم از درون همه چیز را دچار فروپاشی کنند.




نویسنده این سریال بیان کرد⇐عمل جراحی قلب میرباقری، تولید “سلمان فارسی” را عقب انداخت/میرباقری میگوید این آخرین کارش است و دیگر نمیتواند درگیر کارهای بزرگ شود!

سینماروزان: انتشار خبری تکذیب شده درباره ساخت فیلم “حضرت خدیجه(س)” توسط داوود میرباقری در کنار اظهارنظری تکذیب شده از وی مبنی بر بی علاقگیش به بازپخش “مختارنامه” با واکنش امرالله احمدجو نویسنده و کارگردان مواجه شد.

امرالله احمدجو با اعلام اینکه بازنویسی فیلمنامه سریال «سلمان فارسی» از سوی داوود میرباقری به او سپرده شده درباره علت انتساب و انتشار برخی اظهارات و اخباذ مجعول به داوود میرباقری به تسنیم می‌گوید: این نوع اتفاقات طبیعی است برای داوود میرباقری کارگردان پرتلاش تلویزیون بیفتد. وقتی کسی این طور در اوج فعالیت می‌کند باید نسبت به او برخی حسادت داشته باشند که شاید بتوانند از طریق حاشیه، مدتی او را از دور بیندازند. معتقدم کسانی این موج‌ها و جریان‌های غرض‌ورزانه را هدایت می‌کنند که یا از داوود میرباقری توقعاتی حتی در طول سریال «مختارنامه» داشته‌اند که محقق نشده یا الان می‌خواهند حواشی اجازه کار جدید به این کارگردان تلویزیون را ندهند.
وی در ادامه خاطر نشان می‌کند: «مختارنامه» جزو آثار تلویزیونی بود که تکرار نمی‌شود؛ یک کار کاملاً اکشن و بزرگ که به تلویزیون عظمت بخشید. واقعاً وقتی روی آنتن رفت احساس غرور به من دست داد که چنین اثر بزرگ و حرفه‌ای در کشور ما تولید شده است. چرا نباید تکرار شود؟ «مختارنامه» شایسته است همه‌ساله به بهانه‌ای بار‌ها پخش شود و نسل به نسل این فرهنگ و مفاهیم تسرّی پیدا کند. اتفاقاً باید این سریال را تکرار کنیم تا نوجوانان یا جوانانی که دقیق ندیده‌اند یک بار دیگر مفاهیم ارزشمند آن برایشان مرور شود.
احمدجو می‌افزاید: ۳۰ سال پیش بود که میرباقری درباره ساخت سریال «سلمان» با من صحبت کرد، اما من به او خندیدم! گفتم: داوود! سلمان یک شخصیت فرهنگی بوده چطوری می‌خواهی با این کلیات و وجود المان‌های محدود تاریخی، سریال بسازی! اما آرام آرام سال‌ها گذشت و دو سال پیش که فیلمنامه را خواندم دیدم کاملاً اشتباه می‌کردم.
مسئول بازنویسی فیلمنامه «سلمان فارسی» درباره شروع این کار بزرگ تلویزیونی، گفت: «سلمان» در شرایط پیش‌تدارک شروع تولید قرار دارد و یکی از عواملی که جلوی این شروع جدی را گرفت بیماری و جراحی داوود میرباقری بود که می‌دانید چند ماه پیش او در بیمارستان عمل قلب باز انجام داد و همین اتفاق خودش مقداری کار را عقب انداخت.  داوود به من گفت: امری! (امرالله احمدجو) این آخرین کار بزرگ من است و سن و سال اجازه نمی‌دهد بتوانم کار به این طول و تفصیلی بسازم. تا آنجایی که توان دارم می‌خواهم کم نگذارم و همه تجربه، شوق و پشتکار و خلاقیت را به میدان می‌آورم. میرباقری شوق شروع کار تولید را دارد، اما آنقدر کار عظیم است که نیاز به یک تدارک همه‌جانبه دارد. تصورم این است که سال آینده تولید آن شروع خواهد شد تا این غرض‌ورزی‌ها به پایان برسد.




همکار نویسنده داوود میرباقری خبر داد⇐سه گروه مجزا مشغول نگارش سه سری دیالوگ متفاوت برای «سلمان» هستند/ این سریال چیزی می‌شود شبیه «هزار و یک شب»!

سینماروزان: داوود میرباقری مدتهاست به دنبال فراهم آوردن مقدمات تولید سریال «سلمان فارسی» است و به مانند سریال ناکام «موسی»فرج الله سلحشور این سریال هم به دلیل مشکلات مادی امکان تولید نیافته است. با این حال میرباقری همچنان بر روی فیلمنامه «سلمان» کار میکند و میکوشد به متنی برسد آرمانی.

امرالله احمدجو، نویسنده و کارگردان نام‌آشنای تلویزیون که در پروژه تلویزیونی «سلمان فارسی» یکی از نویسندگان دیالوگ‌های این مجموعه تلویزیونی است، در گفت‌وگو با محمدصادق عابدینی در «جوان» درباره روند نگارش فیلمنامه این سریال توضیح داده‌است.

وضعیت نگارش فیلمنامه سریال «سلمان فارسی» به کجا رسیده‌است؟
من فقط در بخش نگارش دیالوگ‌های سریال و نگارش گفت و گو‌ها کار می‌کنم و شکل نهایی فیلمنامه را خود داوود میرباقری خواهد نوشت. من یک‌بار به طور کامل آن بخش را نوشته و به میرباقری دادم و اکنون در حال بازنویسی مجموعه هستم، البته به غیر از من، دو گروه دیگر هم دارند برای این سریال دیالوگ‌نویسی می‌کنند.
آن دو گروه دیگر شامل چه هنرمندانی می‌شود؟
این را نمی‌دانم و از داوود [میر باقری]هم نپرسیده‌ام، من کار خودم را می‌کنم و آن‌ها هم کار خودشان را انجام می‌دهند و در نهایت داوود با سلیقه خودش از این دیالوگ‌ها استفاده می‌کند.
آن دو گروه کدام بخش‌های سریال را دیالوگ‌نویسی می‌کنند؟
آن‌ها هم مثل من همه سریال را دیالوگ‌نویسی می‌کنند. 
این تعدد نوع نگارش‌ها برای آقای میرباقری که قرار است فیلمنامه نهایی را بنویسند، کار را سخت نمی‌کند؟
نه. داوود خودش یک فیلمنامه نویس قوی است و وقتی چند نوع نگارش متن در اختیار داشته باشد، می‌تواند انتخاب‌های رنگارنگی انجام دهد و از یکی از این متن‌ها یا تلفیقی از هر سه تای آن‌ها برای نگارش استفاده کند. داوود روی تک‌تک جملات فیلمنامه تأمل و سلیقه دارد.
به بازنویسی دیالوگ‌ها اشاره کردید، این کار هم به خواسته آقای میرباقری انجام می‌شود؟
داوود حتی تا لحظه اجرا هم دغدغه این را دارد که دیالوگ‌ها زیباتر شود، او ۳۰ سال است داستان سلمان را در ذهنش دارد و فکرش مشغول آن است. این سریال چیزی می‌شود شبیه عاشقانه‌های پر از داستان ادبیات فارسی از جنس داستان‌های دلنشین هزار و یک شب. 
در دیالوگ‌نویسی شخصیت‌های سریال سلمان، با کدام یک از کاراکتر‌ها ارتباط بیشتری برقرار کردید؟
سریال سلمان فارسی یکی از دلچسب‌ترین کار‌هایی است که تاکنون انجام داده‌ام. سریال پر از شخصیت است، از کاراکتر‌های اصلی مثل شخصیت سلمان گرفته تا کاراکتر‌های فرعی که در بعضی از موقعیت‌ها نقششان بسیار پر‌رنگ می‌شود. نمی‌توانم بگویم کدام یک از آن‌ها برایم جذاب‌تر بوده است.
بالاخره به عنوان نویسنده، شخصیت‌ها در ذهن شما شکل گرفته و با آن‌ها زندگی می‌کنید!
وقتی درباره شخصیت‌ها می‌نویسم، باورش می‌کنم، حتی اگر آن شخصیت یک خدمتکار باشد و کلام کوتاهی را بیان کند. این طور نیست که فقط با شخصیت اصلی سریال که سلمان است، سمپاتیک داشته باشم. سلمان جای خودش را دارد و باقی شخصیت‌ها هم جای خودشان.
به بازنویسی چندباره دیالوگ‌ها اشاره کردید، این موضوع باعث نمی‌شود که کار دیرتر به تولید برسد؟
خوشبختانه داوود خیلی سریع می‌نویسد و دستش در نگارش فیلمنامه خیلی به راه است. همه هماهنگی‌ها درباره فیلمنامه انجام شده و احساس نمی‌کنم مشکلی درباره آن وجود داشته باشد. داوود می‌تواند با دیالوگ‌هایی که در اختیار دارد، کار را به سرعت پیش ببرد. هم اکنون هم هر بخش از دیالوگ‌ها که تکمیل می‌شود، به میر باقری می‌دهم.




تازه‌ترین گفته‌های امرالله احمدجو⇐چنان غرق فیلمنامه «سلمان فارسی» شدم که دارم رمانش را می‌نویسم!/پس از ساخت «روزی روزگاری» تنها حجت‌الاسلام قرائتی بود که از من تشکر کرد!/حتی چند نسخه از سریال را برایم ارسال نکردند!!/چهار طرح مختلف به سازمان ارائه داده‌ام اما مدیران ما را نمی‌بینند/ به توطئه اعتقاد ندارم، اما معتقدم به غفلت و تنگ‌نظري برخي مديران!

سینماروزان/جواد محرمی: امرالله احمدجو بي‌ترديد چهره ماندگار هنر ايران محسوب مي‌شود. سبك خاص و منحصر به فرد او در سريال «روزي روزگاري» در اوايل دهه70 مخاطبان تلويزيون را مجذوب خود كرد.

اين فيلمساز در گفتگو با «جوان» درباره بي‌مهري تلويزيون در به رسميت شناختن بخشي از مالكيت مادي و نيز مالكيت معنوي او نسبت به سريال پرفروش «روزي روزگاري» و نيز شگفت‌زدگي‌اش از نوع تجليلي كه از او در جشنواره فيلم عمار به عمل آمده سخن گفته است.
ظاهراً نگارش بخشي از ديالوگ‌هاي فيلمنامه «سلمان فارسي» به شما واگذار شده است؟ 
بله، داوود ميرباقري دوست قديمي من قصد دارد تا براي سريال سلمان سنگ تمام بگذارد و مي‌خواهد ديالوگ‌ها بي‌ايراد از كار دربيايد و حساسيت خاصي به آن دارد. براي همين سراغ من و چند نفر ديگر آمد و سفارش ديالوگ‌نويسي را به ما داد. از من خواست كه اجرايي به كار نگاه نكنم و قلمم براي نگارش آزاد باشد و از نقل محاوره استفاده كنم. از شخص ديگري خواسته كه به اصطلاح لفظ قلم بنويسد، مجموعه اينها را خودش غربال مي‌كند و ديالوگ نهايي را مي‌نويسد. من چنان غرق اين فيلمنامه شدم كه از اين حد هم رد كردم و دارم رمان اين فيلمنامه را مي‌نويسم، مي‌نويسم و صيقل مي‌دهم تا دست داوود پر باشد. او فيلمنامه‌اي بي‌نظير درباره سلمان خلق كرده‌است. وقتي 25سال پيش براي من از سلمان حرف مي‌زد من تعجب مي‌كردم كه چطور مي‌خواهد درباره شخصيتي كه زياد درباره او اطلاعات در دست نيست فيلمنامه بنويسد، اما وقتي اين اواخر آن را به من داد تا بخوانم به وجد آمدم و حرفم را پس گرفتم.
برخي معتقدند دست‌هايي براي كار نكردن يا كم كاركردن فيلمسازان مطرح در صداوسيما وجود دارد، چقدر به اين مسئله اعتقاد داريد؟ 
در اين حد كه معتقد باشم توطئه‌اي در كار است؟ خير، ولي وضعيت به گونه‌اي است كه در بسياري از مواقع كار را براي امثال من خيلي سخت كرده و اين وضعيت همواره ادامه دارد. به طور قطع عواملي وجود دارند كه سنگ‌اندازي مي‌كنند، ولي به اين قائل نيستم كه اين سنگ‌اندازي‌ها فكر شده و عامدانه انجام مي‌شود، بلكه ضعف‌ها را ناشي از سوء‌مديريت مي‌دانم. به توطئه اعتقاد ندارم، اما به غفلت، تنگ‌نظري، نشناختن اولويت‌ها و محدود بودن دايره ديد برخي مديران قائل هستم. 
چرا سال‌هاست كار نمي‌كنيد؟ 
حدود چهار، پنج طرح فيلمنامه طي سال‌هاي اخير ارائه داده‌ام. آخرين آن «حقايق اتفاقيه» است كه شبكه3  آن را خريده است، مربوط به دوره زماني قاجار مي‌شود. فيلمنامه ديگري به نام «صحرائي» ارائه كردم كه موضوع آن راجع به وضعيت اعراب جاهلي و محيطي كه رسول‌اكرم‌(ص) در آن ظهور مي‌كنند، است. فيلمنامه پرماجرايي است. كارهاي من اغلب تاريخي هستند، اما يك‌سريال پروپيمان هم با موضوع دفاع مقدس با نام «تولد» نوشتم كه هنوز به جايي نرسيده است. فيلمنامه «كوتوال (قلعه‌بان)» نيز پيشنهاد شبكه3 بود كه راجع به حمله مغول‌ها به ايران است.
چرا هيچ كدام ساخته نشده است؟ 
روال اينگونه است كه شما طرحي پيشنهاد مي‌كنيد. بعد اگر مديران تشخيص دهند كه در اولويت است ممكن است به اجرا برسد، ولي ممكن هم هست كه فراموش شود. چون رفت و آمد مديران در سازمان زياد است و گروه يا مديري كه جايش را به قبلي مي‌دهد زياد به آنچه پيش از آن اتفاق افتاده كاري ندارد. سلايق و سياست‌گذاري‌ها هم دخيل است. ممكن است كسي در جايي كه بايد تصميم بگيرد براي مثال مخاطب سلام بلند من قرار نگرفته باشد و اصلاً من را نبيند.
اينها را مي‌توان ناشي از نبود يك استراتژي و برنامه دقيق و شفاف در امر سريال‌سازي در سازمان قلمداد كرد؟ 
شايد بتوان اينطور گفت چون وقتي مدير جديد مي‌آيد تغييرات كلان بيش از چيزي است كه بايد باشد؛ تغييراتي كه لزوماً هم نتيجه‌اش مثبت نيست.
تجليل يا تقدير از شما در جشنواره عمار چقدر برايتان اهميت دارد؟ 
نفس تجليل براي من زياد موضوع با اهميتي نيست اما آنچه من را خيلي شگفت‌زده كرد و روحيه تازه‌اي به من داد ويژه‌نامه بسيار با ارزشي بود كه اين بچه‌ها منتشر كرده بودند. نقدهايی به شدت جدي، دقيق و پربار در اين ويژه نامه خواندم. معتقدم اگر نقد جدي در هنر نباشد شاهد شكوفايي نخواهيم بود. نقدهاي اين بچه‌ها من را شگفت‌زده كرد. پيش از اين من زياد ديد خوشبينانه‌اي به نقد نويسي در ايران نداشتم، اما اين دوستان غير از اينكه براي من سنگ تمام گذاشتند و از اين بابت ازشان ممنونم حلاجي دقيق و غيرمنتظره‌اي از آثار من ارائه كردند كه برايم خيلي باارزش است. از اينكه بچه‌هاي قلم به دست فهيم و دقيق و باسوادي به اين عرصه ورود كرده‌اند ذوق زده هستم و انرژي تازه‌اي گرفتم. پيش از اين در جاهاي ديگر مثل جشنواره حسنات اصفهان و برخي روستاها به من لطف داشتند و از من تقدير شده بود، اما مزه‌اي كه اين بچه‌ها با نقدهايشان به من چشاندند قابل توصيف نيست. خيلي جانانه و مفصل به من خسته نباشيد، گفتند.
از طرف خود سازمان چقدر قدردان شما بوده‌اند؟
شايد باور نكنيد، ولي پس از ساخت سريال «روزي روزگاري» تنها گروه معارف و حجت‌الاسلام قرائتي از من به دليل بها دادن به مقوله نماز بابت ساخت اين سريال تشكر كردند و من از جايي كه براي آن سريال مي‌ساختم انتظار بيشتري داشتم. شما نمي‌دانيد از همين سريال سازمان چقدر درآمدزايي كرده است. در واقع با اين سريال تجارت كردند، ولي حتي به من اطلاع ندادند كه درباره سريال خودم نظر بدهم. من آن زمان از اين بابت گلايه‌اي را مطرح كردم و گفتم كاش من را خبر مي‌كرديد، ولي انشانويس شركت سروش بيانيه‌اي بي‌ادبانه منتشر كرد قريب به اين مضمون كه تو چه كاره‌اي، اينكه سريالي به تو داده شده تا بسازي بايد به آن افتخار كني و از اين حرف‌ها، بنا به دلایلي مجبور به سكوت شدم، چون در تدارك كار تازه‌اي بودم و نمي‌خواستم درگير شوم. من به لحاظ معنوي حق داشتم گلايه كنم، آن انشا‌نويس الان قطعاً به جاهاي بالاتري نقل مكان كرده است. در همه جاي دنيا درصدي از پخش مجدد فيلم‌ها و سريال‌هايي كه قابليت چندين بار پخش مجدد دارند به عوامل كليدي تعلق دارد. اين متأسفانه در ايران باب نيست، حقوق مادي و حتي معنوي ما را ناديده مي‌گيرند. «روزي روزگاري» تعدد پخش بي‌رقيب دارد. همين حالا شما به دفاتر پخش سروش مراجعه كنيد بعيد است كه بتوانيد چند نسخه از اين سريال را به راحتي پيدا كرده و خريداري كنيد. جالب است كه براي احترام حتي چند نسخه را براي خود من در اصفهان ارسال نكردند. مجبور شدم براي تهيه 10 نسخه فرزندم را به تهران بفرستم، ولي او هم موفق نشد پيدا كند چون بسيار كمياب است و مردم همچنان آن را مي‌خرند.