1

پنج فراز خواندنی درباره شهاب حسینی و نمایشی به نام «اعتراف»⇔تیزهوشی شهاب یا ارضای حس خودشیفتگی استار ایرانی!؟

سينماروزان/پيمان اسماعيلي: شهاب حسيني پيش از «اعتراف» تجربه کارگرداني تئاتر را با اجراي «ملاقات»امانوئل اشمیت در فرهنگسراي نياوران پشت سر گذاشته بود اما روي صحنه بردن نمايش «اعتراف» در تئاترشهر و البته به خدمت گرفتن يکي از پيشکسوتان اين حيطه يعني علي نصيريان موجب آن شد که واکنشهاي متفاوتي نسبت به اين تجربه شکل گيرد.

پنج فراز خواندني درباره کارنامه شهاب و جايگاه «اعتراف» در اين کارنامه را مرور مي‌کنيم:

يک.

نمايش «اعتراف» نوشته «برد ميرمن» نويسنده ميان‌مايه آمريکايي است؛ چند سال قبل سريال مهجوري از اين رمان با بازي «دونالد ساترلند»بازيگر کانادايي ساخته شد که چندان هم بازتاب وسيع و مثبتي نداشت.

انتخاب يک داستان نه چندان مطرح از يک نويسنده کم‌نام و نشان حکايت از تیزهوشی شهاب حسيني دارد که کسي نخواهد نمايشش را با آثار آشنا مقايسه کند!

اگر حسيني مي خواست بر اساس کاري از بزرگاني مثل چخوف، پينتر و يا نيل سايمون متني را روي صحنه اجرا کند مدام با اصل اين آثار و اقتباسهاي موفق مقايسه مي شد و کاستي هاي کارش آشکار مي شد ولي در شرايط فعلي بديهي است که مقايسه صورت نخواهد گرفت.

در داستان «برد ميرمن» زندگي گنگستر جواني روايت مي شود که کودکي نابساماني داشته و در جواني تبديل به يک تبهکار و آدمکش قراردادي مي شود که بدون هيچ ترحمي براي خلافکاران کار مي کند و آدم مي کشد. آدمي که ويژگي هاي ضدقهرمان‌هاي سمپات را دارد که دچار عذاب وجدان مي شود و با پدر روحاني که براي اعتراف نزدش آمده درباره خيانت، بخشش، کشتن و معناي زندگي و معناي بخشش صحبت مي کند. شهاب حسيني در نمايش «اعتراف» نقش اين ضدقهرمان سمپات را بازي مي کند.

دو.

شهاب حسيني به همراه رضا ناجي شناخته شده ترين بازيگران ايراني هستند که از جشنواره هاي جهاني برنده جايزه بهترين بازيگري شده اند؛ البته که بردن جايزه رضا ناجي در جشنواره برلين براي «آواز گنجشکها» در حضور دانيل دي لوييس و بازي معرکه اش در فيلم «خون به پا مي شود» کمي شوخي به نظر مي رسيد و شهاب حسيني هم در جشنواره کن رقيب قدري همسان با دانيل دي لوييس نداشت و به خاطر بازيش در فيلم متوسط «فروشنده» شد بهترين بازيگر کن!

حسيني براي دستيابي به چنين جايگاهي مسير پر فراز و نشيبي را طي کرد و در يک بعدازظهر پاييزي بعد از خاتمه اجراي يک برنامه تلويزيوني با صراحت عنوان کرد که اجرا را کنار گذاشته است و تمرکزش روي بازيگري است. در سالهاي اول بازيگر شدن شهاب حسيني فيلم بد و ضعيف کم بازي نکرد. «آدمک»، «محيا»، «زهر عسل»، «ايستگاه بهشت»، «بچه هاي ابدي»، «دلشکسته»، «پيشنهاد 50 ميليوني» و«پرچم هاي قلعه کاوه» از اين جمله هستند که شهاب حسيني در آنها در نقشهاي تک‌بعدي و بدون اوج و فرود خاصي بازي کرد؛ نقش هايي که هر بازيگر معمولي هم مي توانست بازيشان کند.

شهاب حسيني تا اوخر دهه هشتاد بازيگر خوب و قابل احترامي بود که هنوز نتوانسته بود توانايي هايش را نشان بدهد تا اينکه فيلم «سوپر استار» و بازي حسيني در نقش يک سوپراستار مغرور و خودشيفته که مطلوب مديران سينمايي وقت هم بود(!) نظرها را به حسيني جلب کرد. فيلمي که کارگردانش شايد کاملا ناآگاهانه چند سال بعد شهاب حسيني را پيش بيني مي کرد که تبديل به يک سوپر استار نه چندان خوش اخلاق مي شود!

او که پيشتر با روي خوش اهل مصاحبه و حرف زدن حتي با نشريات نه چندان معتبر بود به ناگاه پس از دريافت سيمرغ فجر بخاطر «سوپراستار» در دوران وزارت صفارهرندي و سپس توجه به «درباره الي»، فاصله اي بعيد ايجاد کرد ميان خود و اهالي رسانه!

بازي در فيلم «درباره الي» در نقش دوم کار و حضور در نقش يک جوان مردد که در زندگيش هدفش مشخص نيست استارت جهش کاري حسيني شد. در ادامه شرايط تغيير پيدا کرد و حسيني ضمن پخته تر شدنش در آثاري معتبر همچون «برف روي شيرواني داغ»، «جدايي…» و «خانه پدري» فرصت کار پبدا کرد.

به دنبال آن اشتهارش دوچندان شد و حضورش براي خيلي از فيلم ها مثل «برادرم خسرو»، «امتحان نهايي» و «چهارشنبه» افزايش اعتبار و شرايط مفيد براي اکران را فراهم کرد.

سه.

در دنيا خيلي از بازيگران بزرگ و صاحب کلاس وسوسه کارگرداني داشتند و  وارد اين وادي شدند و البته خيلي هايشان ناموفق بودند. «جان وين»، «کوين کاستنر»، «رابرت دونيرو»، «مل گيبسون» و «کلينت ايستوود» بازيگران بزرگي بودند که بازي هايشان به مراتب بهتر از ساخته هايشان بود. در ايران هم فرامرز قريبيان مثال خوبي براي اين مدعي است. «جان کاساوتيس»، «چارلي چاپلين» و نمونه وطني پرويز صياد بازيگر – کارگردان هايي بودند که برخي از فيلم هايشان بهتر از بازي هايشان بود.

به نظر مي رسد با تجربه سوم کارگرداني شهاب حسيني در سينما و تئاتر او متعلق به گروه اول باشد که در کارگرداني نشاني از نبوغ بازيگريش ندارد و معدل آثارش متوسط است.

حسيني در اولين ساخته سينمايي اش «ساکن طبقه وسط» نقش نويسنده خلاق و مولفي را بازي مي‌کند و خودش را جاي شخصيت‌هاي رمانش از قبيل سقراط ، راجر واترز، سهرودي ، شيخ صنعان و غيره قرار مي داد و در حدود 36 نقش را در فيلمش بازي مي کند تا در کتاب گينس رکوردار شود!

دراين فيلم بازيگران مطرحي مثل هنگامه قاضياني، حسين ياري، حسين محجوب، طناز طباطبايي و غيره هرکدامشان در يک سکانس يکي دو دقيقه‌اي بازي مي کنند تا در لانگ‌شات جناب حسيني را بولد و برجسته کنند؛ «ساکن…» به واسطه طنز فلسفي تلخ خود که برآمده از سناريوي محمدهادي کريمي است شرايطي را فراهم آورد که حتي در يکي از بدترين دوره هاي اکران که محرم باشد بفروشد و در زمره ده فيلم پرفروش سال جاي گيرد و البته بهترين تجربه کارگرداني شهاب تا اينجا باشد.

علاقه حسيني به انتخاب داستان هاي پر شخصيت که يک تک شخصيت قهرمان دارد بعد از «ساکن…» در نمايش «اعتراف» هم ديده مي‌شود.

چهار.

در «اعتراف» حس خودشيفتگي حسيني افزايش پيدا کرده و حسيني به دنبال استفاده از بازيگران کمتر شناخته شده و بعضا گمنام تئاتر رفته و حتي يکي از نقش ها را يکي از رفقاي دوران دبيرستانش بازي مي کند!

مدام نور صحنه بر روي چهره اش است و سعي بر اغواگري از مخاطباني دارد که براي تماشايش و احيانا سلفي در پشت صحنه به تماشاي نمايش آمده‌اند. البته حضور پيشکسوتي همچون علي نصيريان باعث مي شود شهاب حسيني کمي اين خودشيفتگي‌اش را مهار کند و اجازه دهد که علي نصيريان در کنارش در لانگ شات ديده شود و نور صحنه به او هم تابانده شود.

در «اعتراف» شهاب حسيني با اسلحه اي که به دست دارد با شروع اعتراف نزد پدر مقدس به گوشه صحنه ميرود و با اسلحه‌اش گلوله‌اي نثار بدمن هاي ماجرا مي کند و دوباره بر مي گردد کنار کشيش فرزانه و باتجربه و با او بحث هاي فلسفي و هستي‌شناسانه در باب گناه، مسئوليت اجتماعي و عذاب، کينه و نفرت مي‌کند و خلاصه تماشاگر دو ساعت تمام جناب حسيني را حين کشت و کشتار با اسلحه ترقه‌اي(!) مي بيند و خودشيفتگان اين سلبريتي از ديدنش دچار حظ بشري مي‌شوند و طبق شايعات حتي حاضر مي شوند يک ميليون تومان بابت تهيه بليط در بازار سياه بدهند!

ولي آنچه مسلم است شهاب حسيني در کارگرداني خلاقيتي بروز نمي دهد و در مدت دو ساعت نمايش با ميزانسن هاي تکراري و بازي اگزجره که قبلا در نمايش «کرگدن»فرهاد آئيش، گل درشت ترش را ارائه کرده بود مخاطب را مرعوب خودش مي کند. در کشوري که رشد سرانه مطالعه کمتر از يک دقيقه در طول سال است چنين مسأله‌اي بايد خيلي عادي به نظر برسد.

 پنج.

نتيجه زورآزمايي شهاب در تئاتر چيست؟

استقبال حبابي مخاطبان از نمايش «اعتراف» و نارضايتي بدنه تئاتر از اين وضعيت و گلايه‌هاي در خفا و يا آشکار به اشغال مهمترين سالن تئاتري کشور توسط فردي با حداقل رزومه در تئاتر و از آن سو حضور در سالن نمايش «اعتراف» و شنيدن غرولندهاي مخاطبان پيگير تئاتر ايران و برخي از چهره هاي برجسته و آن طرف تر نقدهايي که در فضاي رسانه اي از سوي امثال فاطمه معتمدآريا و قطب الدين صادقي طرح شده خود گواه نتيجه زورآزمايي شهاب حسيني در حيطه تئاتر است…

اعتراف
اعتراف



بعد از معتمدآریا حالا انتقادات قطب‌الدین صادقی به «اعتراف»شهاب حسینی⇐با فرهنگ و زندگی ایرانی منافات دارد/چرا تئاترشهر در اختیار تئاتر بازاری قرار گرفته؟

سینماروزان: شهاب حسینی بعد از تجربه کارگردانی درام «ساکن طبقه وسط» که با فیلمنامه‌ای آوانگارد از محمدهادی کریمی، در یکی از بدترین فصول اکران که ماه محرم باشد با پخش رسانه‌فیلمسازان روی پرده رفت و توانست در جلب مخاطب موفق باشد، و به دنبال آن دریافت جایزه بازیگری از جشنواره کن برای «فروشنده» اصغر فرهادی به چنان جاه‌طلبی رسید که تصمیم گرفت نمایشی به نام «اعتراف» را در تئاترشهر روی صحنه ببرد؛ نمایشی که علی نصیریان هم در آن ایفای نقش می‌کند.

به گزارش سینماروزان «اعتراف» علیرغم اقبالی که نصیب آن شده و بخش عمده اش هم از سوی مخاطبانی است که نه به صرف دیدن تئاتر که برای دیدار رودررو با شهاب و علی نصیریان به تئاترشهر می آیند چندان که باید با اقبال خبره های حیطه نمایش و تئاتربین‌های حرفه‌ای مواجه نشده است.

چندی قبل فاطمه معتمدآریا بازیگر پیشکسوت ایرانی این نمایش را با عبارات «رادیویی»، «بدون میزانسن» و «با صدای بد» توصیف کرد(اینجا را بخوانید) و حالا قطب الدین صادقی کارگردان و مدرس دانشگاه آن را اثری در منافات با فرهنگ ایرانی دانسته است.

قطب‌الدین صادقی درباره بازار سیاه شکل گرفته برای فروش بلیت نمایش شهاب حسینی به «شرق» می‌گوید: این بازار سیاه نتیجه مستقیم ایجاد تئاتر تجاری و تئاتر خصوصی است و مسئولیت آن با دولت است که به جای آنکه در قبال آثار ملی احساس مسئولیت کند و در نگهداری سطح ذوق و اندیشه تلاش کند، به این فضای لجام‌گسیخته به دلیل بی‌مسئولیتی دامن زده و سرنوشت فرهنگی ما را به سرمایه‌داری و نوکیسه‌های کم‌سواد واگذار کرده است. 
این پژوهشگر و مترجم بر این عقیده اصرار می‌ورزد که دولت به دلیل بی‌پولی‌اش فرهنگ را به حال خودش رها کرده و حالا هم دارد خودش را به کوچه دیگر می‌زند و این سخت است که این نوکیسه‌های کم‌سواد و بی‌فرهنگ صاحب همه چیز شوند و انگیزه‌شان در تئاتر فقط دیدن چند چهره سینمایی باشد بی‌آنکه تئاتر برایشان مسئله باشد. 
او در ادامه تأکید می‌کند این یک امر فرهنگی نیست و یک امر کاملا تجاری است که درواقع ضدفرهنگی و ضدمردمی است و این درست منافات دارد با آن چیزی که باید تئاتر شهر جایگاه تئاتر ملی ما را مطرح کند و در آن اهداف ارزشمند فرهنگی و هنری لحاظ شده باشد.
صادقی می‌گوید: نمایش «اعتراف» را ندیده اما تمام شنیده‌ها بسیار انتقادی است و اصلا کار ربطی به فرهنگ و زندگی ایرانی ندارد. در آن جرم و جنایت و زندگی مسیحی و اعتراف به گناه مطرح می‌شود که در کل با فرهنگ و زندگی ایرانی منافات دارد. 
دکتر صادقی در پاسخ به اینکه فروش بلیت با قیمت بالا در بازار سیاه ربطی به گروه نمایش ندارد، معترضانه می‌گوید: هیچ‌کس نمی‌تواند آب پاکی روی دستشان بریزد و این گروه و کارشان نتیجه سیاست‌گذاری‌های اشتباه است که در آن بی‌مسئولیتی اینها به وجود می‌آید و مردم نوکیسه‌ به دنبال این نوع تئاتر تجاری حاضر به هر نوع معامله‌ای هستند.
او با اشاره به اینکه این نوع بازار سیاه در دنیا بی‌نظیر است، می‌گوید: در هیچ‌جا تئاتر بازاری به این نوع قیمت‌های گزاف نمی‌رسد و اگر هم استقبالی هست با مدیریت درست و در روال عادی و قابل کنترل ماه‌ها و در اجراهای رپرتوار سالانه تماشاگرانش را جذب می‌کند اما در ایران به دلیل آنکه بهترین تالار تئاتری ایران در اختیار تئاتر بازاری قرار می‌گیرد که این از پایه اشتباه است، باید منتظر بود که نوکیسه‌ها برای سودجویی‌هایشان دست به چنین ارقام نجومی بزنند.
دکتر صادقی با تأکید بر اینکه همچنان سطح ذوق و اندیشه ملی و زیبایی‌شناسی ملی باید محافظت شود، تأکید می‌کند تئاتر تجاری وابسته به ذوق نوکیسه‌هاست و اینها زمانی به‌درستی مدیریت می‌شوند که دولت در تئاتر شهر فقط هدفش ارائه تئاتر ملی باشد و اصلا چنین جایگاه معتبری را اختصاص به تئاتر تجاری ندهد. در تمام دنیا دولت با اختصاص بیت‌المال به حفظ تئاتر ملی می‌پردازد و تئاتر تجاری روی پاي خودش می‌ایستد و این دو از هم تمایز دارند.
این کارگردان در پایان یادآور می‌شود با یک مهندسی فرهنگی درست می‌شود با این بحران و فاجعه فرهنگی مقابله کرد و با هدفمندی دوباره می‌شود از جایگاه هنر و فرهنگ ملی دفاع کرد و تحت هیچ شرایطی اوضاع را به سودجویان و نوکیسگانش واگذار نکرد. 




اظهارنظر فاطمه معتمد‌آریا درباره تجربه تئاتری شهاب حسینی⇐ممکن است «اعتراف» یک نمایش رادیویی باشد، میزانسن نداشته باشد، طراحی آن اشکال داشته باشد، صداها بد باشد و… اما شهاب یاد می‌گیرد که یک اثر بهتر درست کند!

سینماروزان: فاطمه معتمدآریا بازیگر شناخته شده سینما و تلویزیون که تجربه حضور در تئاتر را هم دارد در خلال حضور در بزرگداشت علی نصیریان به تماشای نمایش «اعتراف» به کارگردانی شهاب حسینی هم نشست.

به گزارش سینماروزان معتمدآریا که نوروز امسال «آباجان» را روی پرده داشت که نتوانست چنان که باید در جلب مخاطب موفق باشد با اشاره به اقبال مخاطبان به نمایش «اعتراف» درباره برخی ایرادات آن هم با «ایسنا» سخن گفته است.

این بازیگر باسابقه بیان کرد: حقیقتا باید خدا را شکر کرد که جوان‌ها و مردم به جای آنکه در پارک‌ها به دنبال مواد مخدر باشند از قبل بلیت تئاتر رزرو می‌کنند و این یک حرکت بزرگ در تئاترشهر است چون مدت‌ها بود نمایشی این چنین تماشاگران را به یک سالن تئاتر نکشانده بود.

او با تاکید براینکه اصلا و ابدا قصد ندارد راجع به کیفیت نمایش «اعتراف» و اندازه‌های هنری آن صحبت کند، گفت: مهم‌ترین مسئله برایم این است که «اعتراف» اثر مبتذلی نیست، یعنی آن جوّ غالب موجود که همه می‌خواهند با ابتذال، تماشاگران را به سالن سینما یا تئاتر بکشانند در این کار وجود ندارد. این نمایش یک اثر کاملا محترم با حضور دو بازیگر بسیار استثنایی تاریخ تئاتر و سینمای ما یعنی آقای نصیریان و آقای شهاب حسینی است که در کنار دیگر بازیگران از جمله صالح میرزاآقایی آن قدر به کار خود ایمان دارند که باعث می‌شوند دیگر خیلی به این فکر نکنیم نمایش چقدر حرفه‌ای است.

معتمدآریا ادامه داد: به نظرم همین که این نمایش تماشاگر را به سالن می‌کشاند، کافی است، یعنی کافی است که یک اثر به شما خوراک بیهودگی ندهد و به جای آن فکر دهد. هر چند ممکن است «اعتراف» یک نمایش رادیویی باشد، میزانسن نداشته باشد، طراحی آن اشکال داشته باشد، صداها بد باشد و اصلا همه آنچه را که در یک نمایش غیر درجه یک وجود دارد، درخود داشته باشد، ولی بخاطر جذب مخاطب و حضور دو چهره استثنایی می‌توان این نمایش را یک اتفاق خوب در تئاترمان دانست.

بازیگر نمایش «ننه دلاور و فرزندان او» درباره انتقادهایی که نسبت به حضور چهرهای سینمایی در تئاتر مطرح می‌شود، بیان کرد:‌ به نظر من هر چقدر افراد بیشتری بیایند و تئاتر ببیند به نفع همه است. کسی که برای اولین بار به یک سالن تئاتر می‌آید، یاد می‌گیرد که حضور در چنین سالنی چه آدابی دارد، بعد  از آن کم‌کم علاقه‌مند می‌شود و دفعات بعد انتظار دارد تئاتر چیز بیشتری از کار قبلی به او بدهد؛  در نتیجه فکر نمی‌کنم هنرمندانی که از سینما وارد تئاتر می‌شوند این  فضا را تخریب کنند چون از آن‌ها استفاده ابزاری نمی‌شود و این طور نیست که یک چهره‌ با لودگی و ابتذال و بی احترامی به تماشاگر وارد تئاتر شود. در واقع وقتی تماشاگری به دیدن نمایش آقای حسینی می‌آید با یک احترام ویژه و سلیقه خاص وارد سالن تئاتر می‌شود.

معتمدآریا همچنین گفت: نمی‌خواهم بگویم این تاتر کامل و بعنوان یک اجرای حرفه‌ای بی نقص است  ولی همین کاری که الان انجام شده ، ارزشمند است و مهمترین ویژگی‌اش این است که شهاب حسینی برای تماشاگر خود ارزش قائل است؛ با این ارزش‌گذاری‌ای خود آقای حسینی هم از آن درس می‌گیرد و متوجه می‌شود تئاتر دارای قواعدی متفاوت از سینما است، یعنی هم او و هم تماشاگر تئاتر با هم یاد می‌گیرند یک اثر بهتر درست کنند و به نظرم این اتفاق خوبی است.




علیرغم راه‌اندازی کمپین چندصدامضایی برای مقابله با توهین به اهالی رسانه⇐شهاب حسینی در مقابل چشمان برخی از امضاءکنندگان کمپین، از خجالت خبرنگاران درآمد و آب از آب تکان نخورد!+واقعه‌نگاری دو رسانه مستقل در این باره

سینماروزان: در روزهای گذشته و به سبب توهینی که بهناز جعفری به یک خبرنگار انجام داد کمپینی تلگرامی که به ظاهر محل تجمع خبرنگاران بود برای اعتراض به این توهین شکل گرفت؛ کمپینی که در بازه زمانی کوتاه چندصد امضاء هم زیرش آمد!!! و این حجم امضاء این نوید را میداد که در نشستهای آتی، اهالی رسانه پاسخی درخور به توهین کنندگان دهند.

به گزارش سینماروزان چهار روز بعد از توهین بهناز جعفری اما نشست خبری نمایش «اعتراف» که بناست شهاب حسینی آن را کارگردانی کند در تئاترشهر برگزار گردید.

این نشست با یک ساعت تأخیر و در حالی برگزار شد که شهاب حسینی در ابتدای نشست به صراحت گفت: «هنرمند نیازی به خبرنگاران ندارد» و در ادامه نشست هم تا توانست از خبرنگارانی گفت که در قالب مافیا، انرژی خود را بر نابودی همکاران وی گذاشته اند!!!

فارغ از تناقض موجود در گفته های شهاب که جایی از بی نیازی هنرمند به خبرنگار میگوید و در جای دیگر از قدرت بالای خبرنگاران که مصروف نابودی شده(!!!) اینکه برخی از اهالی رسانه که در نشست حضور داشتند و اتفاقا نامشان هم در کمپین چندصدامضایی آمده کمترین واکنشی به توهین اخیر نشان ندادند جای تعجب دارد.

ابتدا واقعه نگاری کانال «پاتوق هنر» از این اتفاق را بخوانید:

نشست خبری نمایش «اعتراف» به کارگردانی شهاب حسینی که قرار بود ساعت ۱۱ امروز در سالن مشاهیر تئاتر شهر برگزار شود با نزدیک به یک ساعت تاخیر آغاز شد. خبرنگاران به دلیل این تاخیر قصد ترک نشست را داشتند و حتی در دقایق ابتدایی برنامه در سالن حاضر نشدند اما در نهایت با عذرخواهی عوامل و کوتاه آمدن اهالی رسانه این نشست برگزار شد.

در خلال نشست برخی خبرنگاران تخصصی حوزه تئاتر انتقادات و اعتراض خود را به تاخیر حضور شهاب حسینی و برخی جمله‌های بحث‌برانگیزش مطرح کردند که البته بی‌جواب نماند و حسینی هم پاسخ‌های تند و تیزی داد!

فارغ از حاشیه‌ها و برخی جملات حسینی در این نشست که در فضای مجازی دست به دست شده اما در نهایت این جلسه با حضور اکثر خبرنگارانی(!!!) که برای پوشش خبری آن در تئاتر شهر حاضر شده بودند برگزار شد و در پایان نشست حتی برخی عکس یادگاری هم با عوامل نمایش گرفتند!

حالا واقعه نگاری کانال «سینماتوگراف» از این ماجرا را بخوانید:

جناب شهاب حسینی امروز در نشست خبری نمایششان پس از یک ساعت تاخیر برای حضور در نشست، فرموده اند: من به این نشست نیازی ندارم. شما خبرنگاران هستید که به خبر احتیاج دارید!
خبرنگاران به خبر احتیاج دارند. این جمله درست است. البته نه برای مصارف شخصی! یا انداختن بالا! بلکه برای نیاز حیاتی جامعه… اما باید توجه کرد که خبرنگاران به هر خبری احتیاج ندارند!
خوشبختانه آنقدر خبر هست که احتیاج رسانه ها و خبرنگاران را رفع کند.
پس بهتر است خبر هر کسی که فکر می کند به خبرنگار احتیاج ندارد و این خبرنگاران هستند که به او احتیاج دارند، را برای رفع نیاز! انتخاب نکنیم و با اخبار دیگر رفع نیاز نماییم تا ببینیم چه کسی به خبر و رسانه بیشتر احتیاج دارد؟!
ضمنا خوب به یاد دارم که جناب شهاب حسینی حدود یک ساعت پشت تلفن با آب و تاب برای من صحبت می کردند که در مصاحبه ای که برای فیلم «ساکن طبقه وسط» ایشان قرار است انجام شود چه مواردی حتما مورد نظر قرار گیرد! آن روز ایشان به خبرنگار احتیاج داشت ظاهرا! البته آن روز هنوز جنابشان به یمن جهانی شدن اصغر فرهادی جایزه جهانی نگرفته بودند…
پ ن: به نظرم زمان آن رسیده که خبرنگاران کمی نجابت خود را کنار بگذارند. فقط کمی… گوشه ای از پشت صحنه های مصاحبه هایشان با این افراد مشهور و مثلا محبوب را منتشر کنند. تا مشخص شود شهرت به هیچ وجه مانع له له زدن خنده دار دوستان هنرمند برای مصاحبه و دیده شدن بیشتر نمی شود!
دانسته هایمان از پشت صحنه های فعالیت های هنری هم بماند…




بعد از کارگردانی سینما⇐شهاب حسینی دومین کارگردانی تئاتر را تجربه می‌کند

سینماروزان: شهاب حسینی بازیگر سینما و تلویزیون که سه سال قبل اولین فیلم بلند خود در مقام کارگردان با عنوان «ساکن طبقه وسط» را با فیلمنامه ای از محمدهادی کریمی ساخت و البته که فیلم در یکی از بدترین موعدهای اکران، فروش خوبی داشت و توانست در میان ده فیلم پرفروش سال جای گیرد، تصمیم گرفته دومین کارگردانی تئاتر خود را هم تجربه کند.

به گزارش سینماروزان شهاب حسینی که پیشتر نمایش «ملاقات با بانوی سالخورده» را در فرهنگسرای نیاوران روی صحنه برده بود تصمیم گرفته تا نمایشنامه ای با نام «اعتراف» را در سالن اصلی تئاترشهر اجرا کند؛ نمایشی که درباره اعترافات فرزند یک کشیش نزد خود اوست و علاوه بر شهاب علی نصیریان، مهدی بجستانی، پرویز بزرگی، نیما رئیسی، صالح میرزاآقایی، غزاله نظر، میثاق زارع، شهرام ابراهیمی، ایلیا نصراللهی، تنی آواکیان و عباس حسنی به عنوان بازیگر در این اثر حضور دارند.

شهاب حسینی پیش از این در نمایش هایی چون «کرگدن» فرهاد آییش در سالن اصلی مجموعه تئاترشهر و «ملاقات» احمد ساعتچیان در سالن اصلی فرهنگسرای نیاوران به ایفای نقش پرداخته بود.

فیلم «امتحان نهایی» به کارگردانی عادل یراقی این روزها با بازی شهاب حسینی روی پرده است که او را در نقش آموزگاری تصویر میکند که درگیریهای فراوانی با فرزندخوانده اش دارد. شهاب یک فیلم دیگر با نام «برادرم خسرو» که در آن در نقش یک بیمار دوقطبی ظاهر شده را هم آماده اکران دارد.