1

تصویر یک خواننده زن روی جلد «اطلاعات»+عکس

سینماروزان: در حالی که تکخوانی زنان در کشور ما ممنوع است و کنسرت برخی خوانندگان زن جز برای مخاطبان زن امکان برگزاری ندارد و در آلبومهای موسیقی هم فقط زمانی استفاده از صدای زنان مجاز است که صدایشان در کرال باشد روزنامه «اطلاعات» در شماره اول تیرماه خود در روی جلد تصویر یک خواننده زن را آورده است.

به گزارش سینماروزان این خواننده زن یک خواننده لبنانی به نام «فِیروز» یا «نُهاد ودیع حداد» است و تصویر روی جلد ایشان در روزنامه مذکور هم از بابت خوانش ترانه ای است که سالها پیش در رثای قدس خوانده بود.

متن کامل یادمان روزنامه «اطلاعات» را بخوانید:

 

به خاطر تو…ای قدس!

 

اصل شعر زیر به زبان عربی و با عنوان «زهرة المدائن» توسط برادران رحبانی سروده و آهنگ سازی شده و سپس خانم فیروز(اسم هنری نُهاد ودیع حداد)،خواننده معروف لبنانی، آن را پس جنگ اعراب در سال ۱۹۶۷ با آوازی حزین و اثرگذار که اشک به دیدگان مخاطب می آورد، خوانده است که این گونه شروع می شود:
لأجلک یا مدینه السلام أصلی
لأجلک یا بهیه المساکن یا زهره المدائن
یا قدس یا قدس یا قدس یا مدینه السلام أصلی …..

به خاطر تو ای شهر سلام، نماز می‌گزارم
به خاطر تو ای شهر سلام، نماز می‌گزارم
**
به خاطر تو ای روشنایی منازل
ای گل شهرها
ای قدس، ای قدس، ای قدس
ای شهر سلام، نماز می‌گزارم.
**
نگاه ما هر روز به سوی تو پر می‌کشد
در رواق‌های معابد می‌گردد
کلیساهای کهن را در آغوش می‌گیرد
و اندوه از مساجد می‌زداید.
**
ای شب معراج!
ای گذرگاه آنان که به آسمان رفتند
نگاه ما هر روز به سوی تو پر می‌کشد
و من نماز می‌گزارم.
**
آن کودک زاغه‌نشین و مادرش، مریم
دو چهره‌ی گریان‌اند
می‌گریند، می‌گریند!
به خاطر آن‌ها که از وطن دفاع کردند
و بر دروازه‌ی شهر شهید شدند.
**
صلح در سرزمین صلح به شهادت رسید
و عدالت بر دروازه‌ها به خاک افتاد.
شهر قدس سقوط کرد
عشق از زمین رخت بربست
و جنگ در دل جهان لانه گزید
**
آن کودک زاغه‌نشین و مادرش، مریم
دو چهره‌ی گریان‌اند
و من نماز می‌گزارم.
**
خشم خروشان می‌آید
خشم خروشان می‌آید
و من سراپا ایمان دارم که خشم
خروشان می‌آید.
ولی من اندوه را زیر پا خواهم گذاشت.
**
خشم خروشان از هر طرف می‌آید
چون سپاهی هول‌انگیز می‌آید
و چونان نور خدا همه‌گیر می‌آید
می‌آید… می‌آید…!
دروازه‌ی شهرها هرگز قفل نخواهد شد
و من به نماز می‌روم.
**
درها را خواهم کوبید
و آن‌ها را خواهم گشود
و تو ای رود اردن!
چهره‌ی مرا با آب‌های مقدسّت خواهی شست
و تو ای رود اردن!
آثار گام‌های وحشیان را محو خواهی کرد.
**
خشم خروشان می‌آید
خشم خروشان می‌آید
زود درهم خواهد شکست
خانه مال ماست
قدس از آن ماست.
**
من به دست خود، روشنایی را به
قدس بازخواهم گرداند
به دست ما صلح به قدس بازخواهد آمد
به دست ما صلح به قدس بازخواهد آمد
باز خواهد آمد … باز خواهد آمد…

تصویر روی جلد روزنامه «اطلاعات»- در گوشواره چپ تصویر خواننده زن لبنانی آمده
تصویر روی جلد اول تیرماه 1396 روزنامه «اطلاعات»- در گوشواره چپ تصویر خواننده زن لبنانی آمده



روایت مجری «قندپهلو» از نقش آیت‌الله خامنه‌ای در راه‌اندازی «گل آقا»+عکس

سینماروزان: مرحوم کیومرث صابری، از هنرمندان متعهد و طنزپردازان شهیر کشور است که در اذهان ملت ایران به نام مستعار «گل‌آقا» شناخته می‌شود. مرحوم صابری در یازده اردیبهشت سال ۱۳۸۳ دار فانی را وداع گفت.

به گزارش سینماروزان رهبر انقلاب در بخشی از پیام خود به‌مناسبت درگذشت او چنین نگاشتند: «او یار دیرین شهید رجایی و طرفدار وفادار همیشگی انقلاب و نظام اسلامی بود. هنر برجسته‌ی او در سال‌های دفاع مقدس همواره در خدمت کشور قرار داشت و او تا آخرین روز عمر خود هرگز قلم و قریحه‌ی سرشار خود را جز در راه ایمان و باور خود به‌کار نگرفت.»

پایگاه اطلاع رسانی KHAMENEI.IR به‌مناسبت سالگرد مرحوم کیومرث صابری، گفت‌وگویی با رضا رفیع شاعر طنزپرداز، مجری «قندپهلو» و از شاگردان مرحوم صابری پیرامون چگونگی شکل‌گیری هفته‌نامه‌ی گل‌آقا و نقش رهبر انقلاب در آن انجام داده است.

بخشهایی از گفته های رفیع درباره ارتباط کیومرث صابری با امام خمینی(ره) و از آن سو نقش آیت ا.. خامنه ای رهبر انقلاب در راه اندازی «گل آقا» را بخوانید:

* شما از ارتباط رهبر انقلاب با مرحوم صابری اطلاع دارید؟
من از اینکه مسئولین مملکتی، مدیران اجرایی با طنز گل‌آقا چقدر اخت پیدا کردند، مطلع بودم. ­شنیده بودم از همان دوره که ایشان ستون طنز گل آقایی را به صورت انفرادی در روزنامه می­‌نوشت، و چه زمانی که مجله را منتشر کرد، مسئولین استقبال می‌کردند. حداقل نامه­‌های مسئولین در زمانی‌که من در گل آقا حضور داشتم را در این‌باره می­‌دیدم. در زمان حضرت امام، مرحوم صابری فقط ستون گل آقا را می‌نوشت ولی شنیده بودم که ایشان به واسطه‌ی آقای دعایی خدمت حضرت امام رسیده بود. آقای دعایی ایشان را معرفی می‌کنند به حضرت امام و می‌گویند: این آقا گل آقا است. امام یک لبخندی زده بود که نشان می­‌دهد پیگیر مطالب بودند و این ستون طنز را دنبال می­‌کردند. آقای صابری از این قضیه به‌عنوان یک اتفاق جالب در زندگی­‌اش یاد می­‌کرد و می­‌گفت: این لبخند حضرت امام برای من خیلی انرژی­‌بخش بود، حس کردم یک فردی که هزار دغدغه‌ی سیاسی، اقتصادی، فکری، اجتماعی، دینی و غیره دارد، طنزهای ما را هم در یک گوشه‌ی روزنامه می‌خواند. جالب بود که بعدش هم ایشان می­‌گفت امام مشتی از سکه­‌های یک ریالی و دوریالی را به او عیدی دادند. علاوه بر این در زمان حضرت امام، از طریق حاج احمد آقا نظرات ایشان به آقای دعایی مدیرمسئول روزنامه‌ی اطلاعات و خود مرحوم صابری منتقل می­‌شد.

اما در دوران رهبری مقام معظم رهبری جنس قضیه متفاوت‌تر می­‌شود. یعنی شما با یک آشنایی و شناختی از قبل و یک ارتباطی بین مرحوم صابری با مقام معظم رهبری برخورد می­‌کنید. خب آقای صابری از دوران تدریس در رژیم گذشته و بعد در دوران مبارزات، با شهید رجایی هم‌مدرسه­‌ای بودند، بعد از انقلاب هم که شهید رجایی به وزارت آموزش‌وپرورش رفتند، مرحوم صابری را همراه خود بردند، در نخست­‌وزیری و ریاست‌جمهوری هم مرحوم صابری با ایشان بود در دفتر ریاست‌جمهوری. پس از شهادت آقای رجایی و ریاست جمهوری آقای خامنه­‌ای، آقای صابری چند ماهی باز در دفتر ریاست‌جمهور بودند، که خاطراتی از همان ایام ایشان وجود دارد و در مجموعه زندگینامه و خاطرات­شان نوشته شده‌است. نکته‌ی بسیار مهم این است که خود مرحوم صابری می­‌گفت در آن ایام صحبت­‌هایی هم با رهبر انقلاب داشتم. خب همه می‌دانند که آقای خامنه‌ای خیلی اهل کتاب و مطالعه هستند و یکی از علاقه‌مندی‌های ایشان، ادبیات طنز است. مرحوم صابری می‌گفت: آقای خامنه‌ای با توجه به سوابقی که از طنزنویسی من سراغ داشتند، به من پیشنهاد دادند که چرا نمی‌روید یک مجله‌ی طنز راه بیاندازید یا این طنز را به طور جدی پیگیر شوید؟ یعنی در حقیقت اولین جرقه‌ی‌ این اتفاق را که مجله‌ی طنز شکل بگیرد، رهبری پیش آوردند و همین هم انگیزه­‌ای شد که این مجله شکل بگیرد.

آقای صابری بعد از آن اتفاق ستون گل‌آقا در روزنامه‌ی اطلاعات را در سال ۶۹ به یک هفته‌نامه­‌ای که در همان نسخه‌ی اول به چاپ دوم رسید، تبدیل کرد. مردم هم استقبال زیادی از آن کردند، علی‌رغم اینکه هنوز هیچ تجربه‌ی اینچنینی در انقلاب وجود نداشت، اما موفق شد. من به پدیده­‌هایی که در حوزه­‌های مختلف ادبی، فکری و اجتماعی رخ می­‌دهند و ایجاد موج می­‌کنند، «اتفاق» می‌گویم و گل‌آقا یک اتفاق خاص بود در مقطع خاص خودش. یک اتفاق در ساحت مطبوعات کشور و جامعه.

* گویا میان رهبر انقلاب و مرحوم صابری مکاتباتی هم وجود داشته است، در این‌باره می‌توانید توضیحی بفرمایید؟
بله، رهبر انقلاب بارها در تقریرات و مکتوبات و نامه­‌هایی که به مرحوم صابری داشتند – و بعضا در سالنامه‌ی گل آقا هم بخش­‌هایی از آن منتشر شد- رهنمودها و تأییداتی داشتند که مشوق ادامه‌ی راه آقای صابری و نوع طنز ایشان بود. ایشان با تأیید این نوع طنز معتقد بودند که طنز می­‌تواند در خدمت بسیاری از مسائل قرار بگیرد، هم در حوزه‌ی سیاسی هم اجتماعی.

من خاطره‌ای هم از مرحوم صابری دارم که ایشان از دوران ریاست‌جمهوری آقای خامنه‌ای تعریف می‌کردند. ظاهرا هر رئیس‌جمهور جدیدی که می­‌آید، در ریاست‌جمهوری فرم­‌هایی پخش می‌کنند برای شناسایی افراد. آقای صابری توقع نداشت که به ایشان هم فرم را بدهند و خیال کرده بود چون از قبل بوده است نیازی به پرسشنامه نیست. زیر پرسشنامه شعری نوشته بود از این قرار که:
از نورسیدگان خرابات نیستیم
چون خشت، پا شکسته‌ی میخانه­‌ایم ما

این بیت را نوشته بود و می‌خواست از ریاست‌جمهوری برود که یک دفعه تلفن زنگ می‌خورد و رهبر انقلاب از پشن تلفن یک بیت دیگر از همان شعر را می‌خوانند:
عشاق را به تیغ زبان گرم می­‌کنیم
چون شمع، تازیانه‌ی پروانه­‌ایم ما
بعد از این، دیگر گوشی در دست مرحوم صابری شل شد و از تصمیمش منصرف شد. یک مدتی در ریاست‌جمهوری بود و بعد از آن هم رهبری پیشنهاد مجله را به ایشان دادند.

کیومرث صابری در کنار رهبر انقلاب
کیومرث صابری در کنار رهبر انقلاب