1

واکنش حسین علیزاده به شائبه‌های استفاده از یک «ژن خوب» برای رهبری اجرای «نینوا» در ارکستر ملی⇐ایشان را نمی‌شناسم/فرصت تماشای این برنامه را ندارم/سالی یک بار موسیقی را محترم می‌شمارند و بقیه سال به آن توهین می‌کنند!/ریالی بابت اجرای «نینوا» دریافت نکرده‌ام/از ما یک عذرخواهی ساده هم نکردند

سینماروزان: همین یک هفته پیش بود که پرسشهایی طرح شد درباره حضور یکی از اقوام مدیران ارشاد به رهبری ارکستر ملی؛ پرسشهایی که مقامات بالادستی ارشاد درباره آن روشنگری نکردند.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماروزان از آنجا که بناست این رهبر تازه قطعه «نینوا»ی حسین علیزاده را در ارکستر ملی رهبری کند دانستن واکنش علیزاده به این حضور جالب توجه است. علیزاده در گفتگو با «شرق» با بیان اینکه شخص مهدی وجدانی را نمی شناسد قضاوت درباره وی را به بعد از اجرا موکول کرده است.

متن گفتگوی علیزاده را بخوانید:

 شما خودتان اجازه اجرای قطعه نینوا را به آقای وجدانی دادید؟
نینوا در آرشیو ارکستر ملی ایران است. من شخصا آقای وجدانی را نمی‌شناسم؛ اما آقای مرادخانی با من تماس گرفتند و من موافقت کردم. ایشان در مکالمه‌ای این مسئله را به من گفتند و من هم کنجکاوی نکردم؛ فقط پرسیدم خود آقای شهبازیان رهبری می‌کنند؟ که گفتند نه و رهبر میهمان است. دلیلش هم جوان‌گرایی است که در ارکستر کرده‌اند. از آنجایی که من عضو مؤثر جشنواره موسیقی جوان هستم و هنوز مدت زمان زیادی از برگزاری جشنواره هم نگذشته بود، ایشان یادآوری کردند مانند جشنواره جوان تصمیم دارند در ارکستر ملی هم به جوان‌ها میدان بدهند. به‌ همین ‌دلیل من هم کی و کجایش را نپرسیدم. به‌هرحال، ارکستر ملی و ارکستر سمفونیک ارکسترهای رسمی ایران هستند و من بعید می‌دانم این اجرا از نینوا با ارکستر ملی و رهبری ایشان، اجرای عجیب‌وغریب یا بدی از آب دربیاید. به‌هرحال، ارکستر ملی رهبر دائمی دارد که تمامی فعالیت‌های ارکستر زیر نظر اوست و حتما آقای شهبازیان با حضور این رهبر میهمان موافقت داشته‌اند و خودشان هم نظارت دارند.
 شما از انتقاد‌هایی که به حضور این رهبر جوان و گمنام شد، مطلع شدید؟
من دیدم که جاهایی چیزهایی نوشته‌اند. متأسفانه روزنامه‌ها خیلی بد نوشته بودند که مثلا رهبر دست‌پنجم و این نوع صحبت‌ها که باید به آنها گفت شما اول نتیجه را ببینید، بعد قضاوت کنید. نمی‌شود ندیده قضاوت کرد. به‌هرحال، این قطعه در آرشیو وجود داشت؛ اما باز هم به من اطلاع دادند و از روی ادب و احترام برای اجرای آن با من تماس گرفتند.
 خودتان به تماشای اجرا می‌روید؟
فکر نمی‌کنم فرصت تماشای این برنامه را داشته باشم.
 جناب علیزاده، زمانی که به شما اجرای نینوا از سوی ایشان اطلاع داده شد، برای شما سابقه رهبر مهم نبود؟
من معتقدم باید دفعه اولی اتفاق بیفتد. صرف‌نظر از سابقه، باید اجازه تجربه داد. من در ارشاد آدم‌های زیادی را نمی‌شناسم، شاید یکی، دو نفر را؛ چراکه رابطه اداری با کسی ندارم. بااین‌حال، حتی در جشنواره فجر هم این قطعه اجرا شد؛ درحالی‌که من نسبت به خود جشنواره فجر و نگاهی که به موسیقی دارد، موضع دارم؛ چراکه سالی یک بار اسم موسیقی را در آنجا با احترام می‌آورند و بقیه سال به آن توهین می‌کنند؛ اما در همان جشنواره، علی رهبری، نینوا را با ارکستر سمفونیک تهران رهبری کرد. من آن زمان در ایران نبودم؛ اما با من تماس گرفت و زمانی که فردی مانند رهبری تماس بگیرد، خب طبیعی است که پاسخ من مثبت است و من با کمال میل با ایشان موافقت کردم.
 بنابراین شما مخالفتی با اجراهای مختلف از نینوا ندارید؟
خیر؛ در جاهای مختلف ایران و جهان بارها نینوا اجرا شده است و من هرگز مخالفت یا پافشاری با اجرای بخصوصی از این قطعه نداشته‌ام. دلیلش هم این است که احساس آهنگ‌ساز در قبال کاری که ساخته شده و بارها اجرا شده است، این است که دیگر این اثر تنها به خودش تعلق ندارد؛ ضمن اینکه ذاتا کسی که قرار است این قطعه را اجرا کند، نظر سوئی ندارد؛ بنابراین دلیلی ندارد آهنگ‌ساز موضعی جز موضع مثبت داشته باشد، مگر اینکه بحث نفع مالی باشد که من هرگز تا امروز چنین نگاهی نداشته‌ام و حتی یک بار هم ریالی از بابت اجراهای مختلف نینوا نه طلب و نه دریافت کرده‌ام. همیشه افتخاری بوده است و من از اجرای آن منافعی نداشته‌ام؛ اما هرگز مانع اجرا هم نشده‌ام. اگر قطعه‌ای است که مردم با آن خاطره دارند و ضرورت اجرای آن وجود دارد، لابد در اجرای آن هم کوشش خواهد شد. تا‌به‌حال ارکسترهایی مثل ارکستر پارسیان و ارکستر سمفونیک تهران آن را اجرا کرده بودند؛ اما ارکستر ملی اجرا نکرده بود.
 شما خودتان زمانی که در شورای ارکستر ملی حضور داشتید، از بردیا کیارس که ایشان هم رهبر جوانی بودند، به‌عنوان رهبر استفاده کردید.
بله؛ من البته بردیا را از قبل می‌شناختم و از زمانی که مدیریت هنرستان موسیقی را بر عهده داشتم، خود ما در آن زمان با ایشان همکاری داشتیم. البته من بعد از آن زمان دیگر با ارکستر ملی ارتباطی نداشتم و همکاری‌ها قطع شد. به‌هرحال یک ارکستر باید پویا باشد. مسئله این است که در آن زمان اتفاقات خوبی داشت می‌افتاد؛ اما همیشه بی‌ثباتی گریبانگیر ارکسترها بوده و فعالیت‌ها تداوم پیدا نمی‌کنند. در آن زمانی که من در شورای ارکستر بودم، به من ثابت شد چقدر اعضای ارکستر برای کارکردن انگیزه دارند و چه ارتباط خوبی با هم دارند. مشکل آن ارکستر در آن زمان این بود که کمتر کارهای سفارشی و مناسبتی اجرا می‌کرد و در اکثر کشورهای دنیا، شرایط ارکسترهای دولتی نظیر ارکستر ملی هم این است که در اختیار باشند. همین است که بزرگ‌ترین ارکسترهای دنیا در بخش‌ خصوصی فعال هستند و هنرمندان باید درباره‌اش تصمیم بگیرند.
 دیگر علاقه‌ای به حضور در شورای ارکستر ملی ندارید؟
یک چیز را که صد بار تجربه نمی‌کنند، در آن زمان مسئولان به هر دلیلی که ارکستر را به هم زدند، از ما یک عذرخواهی ساده هم نکردند. زمان‌هایی هست که افرادی که در رأس کاری قرار می‌گیرند، کمترین درکی از شرایط ندارند. به‌هرحال ارکسترهای دولتی در ساختارهای دولتی فعالیت می‌کنند و مانند ادارات که اگر یکی، دو روز پیاپی موضوعی را از کارمندی پیگیری کنی ممکن است به خشونت بینجامد، در آنجا هم چنین است. اما مسئله این است که در همه‌جای دنیا ارکسترهای دولتی ورای بیمه و امکانات و احترامی که دارند، یک دغدغه اصلی دارند، منظورم ارکسترهای آمریکا نیست بلکه همین کشورهای همسایه حتی… و این دغدغه چیزی نیست جز امتحانی که هرساله باید بدهند. البته که اعضای ارکستر آن را با رغبت انجام می‌دهند چراکه دوست دارند بگویند در بهترین ارکستر ساز می‌زنند و زمانی که می‌خواهند آلبومی منتشر کنند، به آن افتخار کنند. ما محلی فکر می‌کنیم و به‌همین‌دلیل بی‌ثباتی گریبانگیر کارهایمان است. به‌همین‌دلیل است که من در شورای ارکستر حضور ندارم. اما حضور آقای شهبازیان به‌عنوان همکار قدیمی من در این ارکستر برای من مهم است. ایشان در سال ٤٩ که من تازه از هنرستان موسیقی فارغ‌التحصیل شده بودم، قطعه من را با عنوان «تار و ارکستر» رهبری کردند. فریدون شهبازیان از رهبران شاخص پیش از انقلاب بود که ارکستر رادیو را رهبری می‌کرد و ما از آن زمان با هم همکاری‌هایی داشتیم.
 بنابراین سابقه روابط عمومی ایشان و نداشتن سابقه رهبری مسئله‌ای برای شما نبود؟
ببینید من ایشان را به قیافه نمی‌شناسم. این هم که سابقه روابط‌عمومی دارند، ممکن است همکاران شما از ایشان به صورت خصوصی دلخوری داشته باشند اما کار رهبری کاری است حرفه‌ای که در آن ارتباطات شخصی و خصوصی جایی ندارد و قرار نیست که دیگران از خود رهبر خوششان یا بدشان بیاید، نکته مهم برای من حضور آقای شهبازیان و تماس آقای مرادخانی بود.




بعد از حضور آقازاده میرکریمی در قامت مدیر پشتیبانی جشنواره‌ای که بیش از ۸ میلیارد صرفش شده⇐حالا گزارش خبرگزاری اصولگرا درباره واگذاری رهبری ارکستر ملی به یک «ژن خوب»!!!

سینماروزان: درسالیان اخیر برخی آقازادگان سیاسی-اقتصادی برای حضور در تیم تولید محصولات هنری علاقه زیادی نشان داده اند؛ از حمیدرضا عارف آقازاده محمدرضا و علی حضرتی آقازاده الیاس هر دو از سران اصلاح طلبی و امیرحسین شریعتمداری آقازاده و محمدهادی رضوی داماد محمد شریعتمداری معاون دولت اعتدال تا برادران رسول‌اف آقازادگان جلال مدیرعامل بانک آینده و عباس نادران آقازاده الیاس نادران از سران اصولگرا، به فعالیت از سینما تا شبکه خانگی و موسیقی علاقه نشان داده اند.

به گزارش سینماروزان به جز این مواردی مانند محمدصادق میرکریمی آقازاده رضا میرکریمی را داشتیم که به ناگاه از مدیریت در جشنواره ای موسوم به جهانی فجر سربرآورد؛(اینجا را بخوانید) جشنواره ای که اخیرا فاش شد بیشتر از 8میلیارد بودجه صرف آن شده است!

زمزمه های مبنی بر حضور فردی نه چندان شناخته شده با نام مهدی وجدانی به عنوان رهبر ارکستر ملی سبب ساز آن شده که خبرگزاری اصولگرای «تسنیم» با مرور سوابق این فرد پرسشهایی جدی طرح کند درباره نقش «ژن خوب» در پیشرفت سریع این فرد.

جالب است فرد موردنظر  بناست رهبری ارکستری را برعهده بگیرد که زمانی فرهاد فخرالدینی و اخیرا فریدون شهبازیان رهبریش را برعهده داشته اند، از مدیریت روابط عمومی معاونت هنری ارشاد آغاز کرده و به ناگاه مدیر روابط عمومی جشنواره موسیقی فجر شد و حتی همسرش هم به مدیریت ستاد خبری جشنواره تجسمی فجر رسیده است!!!

متن گزارش «تسنیم» را با ذکر این توضیح بخوانید که سینماروزان آماده است توضیحات مهدی وجدانی را درباره پرسشهای طرح شده درباره چگونگی رشد سریع شغلیش منعکس کند:

«ژِنِ خوب» وجدانی را رهبر ارکستر ملی کرد

روزهای ابتدایی آمدن علی مرادخانی به ساختمان معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با معرفی ندا انتظامی به عنوان مدیر روابط عمومی این معاونت همراه بود. این مسئله بسیاری از اهالی رسانه را خوشحال کرد. چرا که برای نخستین بار کسی از خاک خورده‌های عرصه رسانه با نگاه تخصصی به موسیقی، وارد ساختمان مدیریت روابط عمومیِ معاونت هنری شده بود. اما این اوضاع چندان دوام نیافت. انتظامی خیلی زود دفترش در ساختمان معاونت را ترک کرد و هرگز هم درباره علت استعفایش سخنی نگفت.

کمی بعدتر سروکله‌ مهدی وجدانی پیدا شد. قدیمی‌های عرصه رسانه او را نمی‌شناختند، در واقع بسیاری از اهالی رسانه او را هرگز ندیده بودند. اما مهدی وجدانی تنها براساس روابط و نه ضوابط، مدیر روابط عمومی معاونت هنری وزارت ارشاد شد. همان زمان هم زمزمه‌هایی بود که او فامیل نزدیکِ یکی از مسئولان اسبقِ وزارت ارشاد است. این فرضیه اگر درست باشد، نشان می‌دهد که «ژِنِ خوب» چقدر می‌تواند در موفقیت آدم‌ها تاثیر داشته باشد.

او آرام آرام در همه جا رسوخ کرد. آلبوم‌هایش را یکی یکی منتشر کرد. مدیر روابط عمومی جشنواره موسیقی فجر شد. مدیر روابط عمومی جشنواره موسیقی نواحی شد؛ این آخری را با کنار زدنِ یکی دیگر از قدیمی‌های عرصه رسانه به دست آورد. وجدانی در سال جاری هم مدیر روابط عمومیِ سی‌وسومین جشنواره موسیقی فجر است. این پایان همه‌ی ماجراجویی‌های وجدانی نبود. او نفوذش در معاونت هنری و البته تسلطش را به کار گرفت تا مدیریت ستاد خبری نهمین دوره جشنواره تجسمی فجر را به همسرش بسپارد.

وقتی در نشست خبری این جشنواره «ساناز ساسانی نیا» روی صندلی مدیریت نشست؛ تقریبا دهانِ همه‌ی خبرنگاران به تعجبِ دیدن او باز مانده بود. جالب این که خودِ ساسانی نیا به عدم داشتن سابقه و تجربه در حوزه خبری تجسمی اعتراف کرده و گفته بود که «سعی می‌کنم در این کار موفق باشم.» ساسانی‌نیا در آن نشست گفت: «حقیقت را بگویم با جشنواره وارد حوزه تجسمی شده‌ام. سال 77 وارد روزنامه ایران سپید شدم و از آن زمان تا به امروز در روزنامه طبرستان، خبرگزاری شهر، روزنامه تهران امروز، به صورت پروژه‌ای با جشنواره تئاتر و روزنامه مهر نو در حوزه‌های سینما، تلوزیون و موسیقی فعالیت کردم.»

وقتی رابطه داشته باشید، نخستین حضورتان در یک عرصه‌ی به خصوص می‌تواند مدیریت روابط عمومیِ معتبرترین جشنواره‌ی آن حوزه باشد.

در ادامه‌ی تسلطِ مهدی وجدانی بر معاون هنری وزیر ارشاد، او قرار است رهبری ارکستر ملی را برعهده بگیرد. ارکستری که روزی فرهاد فخرالدینی رهبرش بود و اکنون هم که فریدون شهبازیان رهبریش را بر عهده دارد. حالا قرار است رهبر مهمانش مهدی وجدانی باشد. کسی که حضورش در معاونت هنری به پشتوانه‌ی حمایت‌های علی مرادخانی بود و اکنون هم به پشتوانه‌ی همان حمایت و با فشارهای او، می‌خواهد رهبری ارکستر ملی ایران را به دست بگیرد.

کُل سابقه‌ی مهدی وجدانی در عرصه موسیقی به انتشار چند آلبوم و البته رهبری ارکستر «نوای صلح» برمی‌گردد. ارکستری که در ظاهر به صورت خصوصی اداره می‌شده و اجراهایی در تالار رودکی داشته است.

متاسفانه واقعیتی که این روزها بیش از هر زمان دیگری در ایران رخ نمایانده است؛ تاثیر «ژِن‌های خوب» در گرفتنِ سِمت‌های مختلف است. حضور مهدی وجدانی در سِمتِ رهبری ارکستر ملی تازه‌ترین مورد آن است.

اگر فرض کنیم که مهدی وجدانی برای گرفتنِ چوب رهبری ارکستر ملی تلاشی نکرده و به او پیشنهاد شده است؛ که البته فرضی محال است؛ باز هم بهتر بود که مهدی وجدانی خودش این سِمت را نمی‌پذیرفت. وجدانی بهتر بود در همان مدیریت روابط عمومی می‌ماند و احاطه‌اش بر جشنواره‌های معاونت هنری را ادامه می‌داد. حضور در جایگاه رهبری ارکستر ملی پشتوانه‌ی علمی و تجربیِ عمیقی می‌خواهد که اگر در چنین سطحی نباشی و این مسئولیت را بپذیری، بی‌شک سقوطی آزاد برایت به همراه دارد. سقوطی که شاید برای بازگشت باید سال‌ها صبر کنی. و اکنون مهدی وجدانی خود را در آستانه‌ی این سقوط آزاد قرار داده است.

وقتی بنیاد رودکی می‌خواست خبرِ رهبری مهدی وجدانی در ارکستر ملی را اعلام کند، در میان متن خبر این پاراگراف را هم قرار داد: «در این رویداد، با استقبال و حمایت استاد حسین علیزاده و به رهبری مهدی وجدانی قطعه نینوا  اجرا می‌شود.»

در واقع همین یک خط نوعی شیطنت و سوءاستفاده در آن هست که می‌خواهد حمایت حسین علیزاده را به رهبری مهدی وجدانی ربط بدهد. در حالی که هرگز اینگونه نیست.

دو سال پیش هم وقتی ارکستر سمفونیک تهران می‌خواست قطعه‌ی «نی‌نوا» را در قالب جشنواره موسیقی فجر اجرا کند، حسین علیزاده اجازه‌ی این کار را داد؛ با این که خودش هرگز در جشنواره موسیقی فجر شرکت نکرد. از سوی دیگر حسین علیزاده نگاهی ملی به قطعه‌ی «نی‌نوا» دارد و حتی اجازه‌ی اجرای آن به ارکسترهای کوچک در شهرستان‌های مختلف را هم داده است.

وقتی کسی نه براساس تخصص که براساس روابط به رهبری ارکستر ملی ایران می‌رسد، نوعی توهینِ ضمنی به اهالی موسیقی است. برکسی پوشیده نیست که در معاونت هنری رفیق‌بازی‌ها حرف اول را می‌زند، اما واقعیت این است که همین رفیق‌بازی‌ها تا پیش از این، اندکی زمینه‌های تخصصی هم داشته است. اما حضور مهدی وجدانی در ارکستر ملی نشان داده که ماجرا روز به روز در حال عمیق و عمیق‌تر می‌شود.

شاید بهتر است سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نگاهی دقیق‌تر به معاونت هنریِ زیر دستش داشته باشد.