1

ادعاهای کارگردان «زندان دوله‌تو» و «انفجار در اطاق عمل» از نسل اول فیلمسازان انقلاب⇐در ابتدای انقلاب شبها در خوابگاه زعفرانیه می‌خوابیدیم؛ طبقه پایین من بودم و طبقه بالا، محمدمهدی حیدریان!/درویش را من به سینما آوردم! او در گشت ثارالله بود که آوردمش تا فیلم بازی کند اما الان یادش نمی‌آید/درویش سر جوادیه یک اتاق اجاره‌‌ای داشت و صاحبخانه داشت بیرونش می‌کرد که من برایش یک اتاق در خوابگاه زعفرانیه جور کردم/دم در آسانسور شبکه دوم سیما، منوچهر محمدی را دیدم اما با من دست نداد و نگاه عجیبی به من کرد/همین الان هم نگاه محمدعلی زم با محسن مخملباف یکی است/مهدی کلهر همان مرد انقلابی اصیلی است که بهمن ۱۳۵۷ بود/اطرافیان میرحسین موسوی جزو شاگرد تنبلهای حسینیه ارشاد بودند/فارابی با نگاه شاعرانه و تک‌ماده‌ای حسینه ارشاد، قصه و کشمکش و درام را از سینما گرفت/می‌خواستم زندگی دواتگر-امیرکبیر را با بازی ارحام صدر بسازم اما عبدالله اسفندیاری نگذاشت/عبدالله اسفندیاری پرفسور سینماست و فیلمنامه­ هایی نوشته که در جهان بی نظیر است!! او یکی از تک‌ماده­‌ای‌های حسینه ارشاد است/داستان «قیصر» غلط بود! چه کسی جرأت داشت به خواهر گنده‌لات‌ها چپ نگاه کند؟/می‌خواستم ماجرای «قیصر» بعد از فرار از زندان را بسازم اما ناصر ملک‌مطیعی از ترس کیمیایی جرأت نکرد بازی کند

سینماروزان: رحیم رحیمی پور جزو نسل اول سینماگران بعد از انقلاب است که در مرکز اسلامی آموزش فیلمسازی، سینما را آموخت و از اوایل دهه 60 با «زندان دوله‌تو» وارد سینما شد و نزدیک به یک دهه در سینما حضور داشت و آثاری همچون «اتاق یک»، «انفجار در اتاق عمل»، «الماس بنفش» و «مستأجر» را ساخت.

آخرین ساخته سینمایی رحیمی پور «شیرین و فرهاد» بیش از دو دهه قبل ساخته شد و بعد از آن رحیمی پور از سینما فاصله گرفت. رحیمی پور به تازگی در گفتگویی تفصیلی با «نسیم» در کنار شرح علاقمندیش به سینما ادعاهایی را درباره برخی چهره های سینمای بعد از انقلاب و از جمله محمدمهدی حیدریان، عبدالله اسفندیاری، احمدرضا درویش و محمدعلی زم بیان کرده و البته از آسیبهایی گفته که بخاطر نگاه ضددرام پایه گذاران فارابی آفتی شد بر حیات سینمای قهرمان پرداز ایران.

بخشهایی از گفتگوی رحیمی پور را با این توضیح بخوانید که سینماروزان آماده انعکاس شفاف واکنشهای افرادی همچون درویش، زم، حیدریان و اسفندیاری نسبت به این گفته هاست.

کدام فیلم‌ها را آن زمان دوست داشتید.

فیلمهایی که آن زمان دیدم و روی محتوای آنها فکر می­کنم مثلا «گنج قارون»، «سلطان قلب‌ها» و «قیصر» بودند. که از همان بچگی با قصیر مشکل داشتم و بعد از انقلاب هم که دوباره فیلمها را دیدم، متوجه شدم این فیلم یک جوهرۀ خاصی دارد که اگر ما ابتذال درونش، یعنی رقص و آواز و برهنگی آن را درست می­کردیم، امروز یک سینمای خوب و مردمی و مثل گذشته پر رونق داشتیم، مثلا در فیلم گنج قارون آدمی را نشان می‌دهد که به ناامیدی مطلق رسیده و می­خواهد خودکشی کند، اسمش قارون اسم ثروتمندترین مرد جهان است، او در موقعیتی قرار می‌گیرد و امیدوار می‌شود، موضوع امید است، چه می‌شود؟ با یکسری آدم‌های عامی همراه می‌شود و در زندگی آنها امید می‌بیند و جالب است که در ترانه فیلم هم می­گوید: ( گنج قارون نمی­خوام / مال فراون نمی­خوام / جام جمشید جم و تاج فریدون نمی­خوام.) ولی تو فیلمهای بعد از انقلاب بدلیل سیاست مانور تجملات بیشتر فیلمها در اقتصاد دنبال مال فراون و در سیاست دنبال تاج فریدونند.

چرا با «قیصر» مشکل داشتید؟

 من چند وقت پیش هم به ناصر ملک‌مطیعی گفتم که این قصه غلط است. چون مردم ایران در دوران گذشته به خواهر هیچ گنده لاتی نظر سوء نداشتند. به صورت منطقی با توجه به بافت فرهنگی فیلم، همه باید مواظب خواهر فرمان و قیصر باشند. قبل از انقلاب همه مواظب خواهر فرمان‌ها و قیصرها بودند، اصلاً نمی‌گذاشتند کسی به خواهر فرمان چپ نگاه کند. در محله، اگر خواهر فرمان راه می‌رفت، لاابالی‌ها جرات نمی‌کردند فکری بد در مورد ناموس فرمان و قیصر به ذهنشان خطور کند. لات و لوتها  اگر بلایی هم سر کسی می‌آوردند، سر زنانی می‌آوردند که پناهی نداشتند و کسی نبود از آنها دفاع کند. کسانی که مدافعی نداشتند، اینها را من عیناً در محل خودمان یادم است که یک پسری بود، پدرش از این داش‌مشتی‌های گنده لات بود مانند فرمان. خواهرش میان لات‌ها و چاقوکش‌ها برای خودش حریمی داشت. قصه را نوشتم و به ناصر ملک مطیعی دادم. گفتم الان زمان حال است، فرمان زنده است و فهمیده قصه دروغ بوده که به خواهرشان تجاوز شده و قیصر فرار کرده و فرمان مانده و می­خواهد این قصه و فیلم را از بین ببرد که سازندگان این دروغ نمی­گذارند و باز فرمان را می­کشند. ملک‌مطیعی قصه را خواند و آمد و گفت من بازی نمی‌کنم، گفتم چرا؟ گفت مسعود کیمیایی رفیق من است و ناراحت میشود و تو تمام مبانی فکریِ سینمای گذشته را از بین می‌بری.

برگردیم به بیوگرافی زندگی شما…

انقلاب فرهنگی شده بود، من فقط یک دست رختخواب داشتم که آن را پیچیده بودم در یک چادرشب تا بروم اصفهان. چون دانشگاه تعطیل شده بود. درگهی آمد و گفت بیا در فاصله تعطیلی دانشگاه برویم سینما بخوانیم. رفتیم خیابان جمهوری نرسیده به چهارراه ولیعصر. یک کوچه بود رفتیم داخل ساختمانی قدیمی، کلنگی بود دیدیم نزدیک صد نفر آنجا نشستند، شورجه، شمقدری،علیرضا شجاع نوری، علی مرادخانی، حیدریان و…. حضور داشتند. سعید بخش‌علیان که الان جانباز شده و دو چشمش نابینا شده و فیلم سرباز کوچک را ساخته است او هم بود، خواهر سعید بخش‌علیان هم نماینده ما بود در دانشگاه شهید بهشتی.  ایشان ما را جمع کرد از هر دانشگاهی حدود 10، 15نفر جمع شدند، حدود 150 نفر شدیم، این 150 نفر آمدیم رفتیم سر فاطمی یکی از ساختمانهای صدا و سیما، کمال تبریزی و سعید حاجی میری آنجا بودند، نشسته بودیم داخل یک اتاق و کمال یک اِسپلایسر دستش بود آمد می‌خواست به ما درس بدهد و اسپلایسر را برای ما درس داد. بعد از آنجا آمدیم «تل فیلم» در مقصودبیگ جمع شدیم و کلاس‌هایمان آنجا تشکیل شد که آقایان اکبر عالمی، هوشنگ توکلی بعد مهدی کلهر آمدند،  حتی حداد عادل می‌آمد، علی جنتی گاهی اوقات سر می‌زد، فخرالدین انوار و محمد بهشتی از طرف تلویزیون آنجا را به ما داده بودند و بعد که مهدی کلهر و هوشنگ توکلی  آمدند یک دوگانگی در نوعِ نگاه پیش آمد یعنی کلهر یک نوعی سینما را می‌دید، انوار و بهشتی یک طور دیگری می‌دیدند، کلهر طرفدار سینمای قصه­گو و قهرمانی بود ولی بهشتی و انوار طرفدار سینمای به اصطلاح هنری و شاعرانه و بدون قصه بودند، این اختلاف که پیش آمد درِ تل فیلم را بستند و دیگر ما را راه ندادند.

کلهر هنوز که هنوز است ایستاده است، به غیر از رفتارهای سیاسی که همه چیز ما را آلوده کرد از جمله اقتصاد، سیاست و فرهنگ ما را، ولی نگاهِ کلهر هنوز همان است. خیلی مهم است که آدم انقلابی از دهه شصت تا کنون نگاه انقلابی‌اش آلوده هیچ جریانی نشود. کلهر همان مرد انقلابی اصیلی است که بهمن 1357 بود.

مخملباف به زم خیلی نزدیک بود؟

اصلاً یکی بودند همین الان هم نگاه محمدعلی زم با محسن مخملباف یکی است، بقیه حرف‌ها بازی است، مهم نگاه است…اینها با انقلاب همراه بودند ولی نگاهشان عمیق نبود و همین موجب انحراف شد مثلا در فیلم «توبه نصوح» آدمی که می­خواهد توبه کند را به لجن و کثافت می­کشانند و اصولا آدمهای خطاکار و سینماگران قبل از انقلاب را اینطوری می­دیدند همان که مخملباف گفت با اینها در یک لانگ شات هم نمی­ایستد اینها آن زمان اصول ناگراهای تند رو و بی ترمز بودند. آقای زم گفت تو زندان دوله‌تو رانساز، گفتیم چه کسی بسازد؟ گفت مخملباف. دعوا شد، مخملباف اصلاً جلو نمی‌آمد، ما یک قشرِ دانشجویِ روشنفکر با تحصیلات عالیه بودیم، آنها، سوادشان هم در سطح سیکل و دیپلم، حتی بعضی از آنها سیکل هم نداشتند.

یعنی آن زمان بچه مسلمان‌ها با سوادتر بودند؟

  ما همه دانشگاهی بودیم، از داخل دانشگاه‌ها آمده بودیم و به موضوع علمی و عمیق و انقلابی نگاه می‌کردیم. سر ساخت زندان دوله‌تو درگیر شدیم. تمام بچه‌های ما این طرف، از جمله شورجه و شمقدری و محمد دُرمنش همه جمع شدیم. آقای آیت‌الله جنتی رئیس سازمان تبلیغات بود، رفتیم پیش او به او گفتیم ما این فیلمنامه را نوشتیم آقای زم (سرپرست حوزه هنری) می‌گوید شما نسازید و اصلاً ما با ایشان در نگاهِ به سینما اختلاف‌ نظر داریم، یک جلسه گذاشتیم آقای شمقدری و بچه‌های دیگر این طرف و یک طرف هم زم و یک طرف هم آقای جنتی و گفتیم یا جای ما اینجاست یا جای آقای زم، گفتیم می‌رویم اگر گذاشتید فیلم زندان دوله‌تو را بسازیم می‌مانیم، اگر نگذاشتند بسازیم استعفاء می‌دهیم می‌رویم. رفتیم جلسه گذاشتیم گفتیم آقای زم به درد سینما و فرهنگ و هنر نمی‌خورد او را بردارید، گفتم چیزی که ما می‌بینیم با چیزی که او می‌بیند اصلاً متفاوت است، بعد آقای جنتی گفت نخیر آقای زم هستند شما بروید و من استعفاء دادم، ولی بقیه بچه‌ها استعفا ندادند و همانجا ماندند و من آمدم ارشاد پیش انوار که با هم سابقۀ تل‌فیلم را داشتیم. فیلمنامه را دادیم فارابی آنجا رد کردند. همین آقایان که الان هم هستند، آقای مجتبی اقدامی، عبدالله اسفندیاری، محمدعلی نجفی  فیلمنامه را رد کردند و گفتند سینما چه ربطی به مسائل رئالیستی و سیاسی دارد؟

می‌ترسیدند راجع به حزب دموکرات کردستان کسی فیلم بسازید؟

آن که هیچ اصلاً نگاه‌شان، نگاهِ دیگری بود. یک بار انوار به من گفت برو پیش بهشتی، ببین بهشتی چه می‌گوید، هر چه او می‌گوید به حرفش گوش کن، از او ایده بگیر، کارِ هنری بکنید. از این نظر با زندان دوله‌تو مشکل داشتند، 5 شهید و انقلاب، بحث سیاسی تند. 35 سال پیش فیلمی ساخته شد که قصه داشته، مسالۀ انقلاب را داشت، الان بعد از 35 سال همان را ساختند ولی قصه ندارد. خلاصه فارابی آن را رد کرد، به همراه کلهر رفتیم به انوار گفتیم. در راهروی باغ فردوس ایستاده بودیم، کلهر هم ایستاده بود، آقای انوار به کلهر گفت اگر تو آن را تایید می‌کنی من می‌گذارم رحیم‌پور آن را بسازد. کلهر گفت من تایید می‌کنم، گفت من فیلمنامه را خواندم، خیلی خوب است بگذارید بسازد، انوار گفت بساز…

 یک گروهی از تل‌فیلم بودند که از ما جدا شدند، زمانی که در تله‌فیلم بودیم، کلهر معاونت سینمایی شد و نیرو می‌خواست آمد از بچه‌های ما نیرو گرفت، مرادخانی، معصومی، حسین پارسایی و اثنی عشری و…. را برد. مرادخانی در ارشاد مدیرکل تولید فیلم شد. مرادخانی با حیدریان رفیق بود و او را معاون خودش کرد. مرادخانی و حیدریان در فیلمبرداری سررشته داشت و فیلمنامه ما رفت زیرنظر مرادخانی که در اداره تولید فیلم ساخته شود. حیدریان از طرف مرادخانی با من قرارداد بست، یک میلیون و ششصد هزارتومان قرارداد بست برای تولید فیلم زندان دوله‌تو. گفتیم این پول کم است! گفت ما همینقدر می‌دهیم. رفتیم ساختن فیلم را شروع کردیم، رضا پاکزاد فیلمبردار بود، خیلی خوب بود و خیلی کمک کرد، یک فیلم سینمایی بود خیلی هم سنگین بود که پاکزاد (فیلمبردار) خیلی کمک کرد.

اما نکته مهم قصه «زندان دوله‌تو» حضور احمدرضا درویش در این فیلم است .

 درویش آن زمان در گشت ثارالله بود در سپاه، من عکس او را دیدم، دیدم شبیه شهید «اصغر غواصیه» است به او زنگ زدم گفتم بیا. قبول نمی‌کرد. تئاتر هم بازی کرده بود. نمی‌آمد و می‌گفت من فرمانده‌ام و درگیرم. گفتم بیا نقش اصغر غواصیه را بازی کن، گفتم اگر نیایی روز قیامت جلوی تو را می‌گیرم.  چند ساعت گذشت، من و شورجه در دفترمان در فاطمی نشسته بودیم دیدیم در باز شد و درویش آمد داخل. اصلاً درویش سینما نخوانده بود و فقط چند نمایش بازی کرده بود.

چند روز پیش به او گفتم یادت است پشت موتور من می‌نشستیم و با هم قال رسول‌الله نور العینی، حسینُ منی می‌خواندیم و با هم می‌رفتیم سر صحنه، یادت است سر جوادیه یک اتاق اجاره‌ای داشتی، صاحبخانه داشت تو را بیرون می‌کرد، من در خوابگاه زعفرانیه دو اتاق داشتم، به خانمم گفت یک اتاق را بدهیم درویش، یادت هست در دیزین مسجد را خراب کرده بودند، به دخترم که الان دو تا بچه دارد، آن زمان بچه بود می‌گفتم نغمه مسجد را چه کسی خراب کرده؟ می‌گفت درویش. گفتم دوباره بیا خانه ما تا از نوه‌‌هایم این بار بپرسم مسجد را چه کسی خراب کرد؟ بگویند درویش. گفت یادم رفته، گفتم آلزایمر گرفتی، گفتم معمولاً آدمهای بزرگ، سعی می­کنند گذشته‌‌هایشان را فراموش نکنند که ببیند چه کسی بودند و از کجا و چطور آمده­اند.

گویا فیلم شما متوقف شد دلیلش چه بود؟

عوامل سینمایی وقت و شوراهای فارابی با ساخته شدن فیلم «زندان دوله‌تو» مخالف بودند، ولی به واسطه حمایت کلهر ساخته شد و همان یک میلیون و ششصد هزار تومان بودجه ساخت فیلم تمام شد و پروسه تولید فیلم خوابید. گفتند راش‌ها را ببینید. اعتماد نداشتند راش‌ها را دادند به منوچهر محمدی در شبکه 2 آن را دید تا شبکه 2 پول بدهد فیلم ساخته شود. منوچهر محمدی راش‌ها را دید فیلم را تائید کرد ما را فرستادند شبکه 2 برویم با منوچهر محمدی صحبت کنیم که پول بدهند بقیه فیلم را بسازیم. دم در آسانسور من منوچهر محمدی را دیدم، دستم را بردم جلو به او دست بدهم او به من دست نداد. یک نگاهی عجیبی به من کرد چون من را قبول و باور نداشت اما بعدا فیلم را قبول کردند و باقی پول ساخت فیلم را دادند. فیلم را اکران کردیم، احمدنصر، که نقش استوار را بازی می‌کرد و در زندان در فیلم شهید می‌شد. گفت من شیراز بودم دیدم فیلم‌ در سینماها اکران شده چه خبر شده بود و مردم می‌رفتند و فیلم را می‌دیدند. درست در زمان اکران فیلم شبکه 2 فیلم را پخش کرد.

وقتی شبکه 2 فیلم را پخش کرد، حضرت آقا فیلم را دیدند، زنگ زده بودند به مهندس موسوی که نخست وزیر بود و پرسیده بودند این فیلم را دیدی؟ او گفت بود بله ، آقا پرسیده بودند فیلم را چه کسی ساخته است؟ مهندس موسوی هم فیلم را دیده بود و خوشش آمده بود. حضرت آقا فرموده بودند که این فیلم، فیلم درستی است، آن زمان فیلم «تاتوره» هم ساخته شده بود که خیلی تحویلش گرفته بودند اما مثل اینکه مهندس موسوی به فیلم اعتراض داشت! به نظر من نگاهِ مهندس موسوی با نگاهِ رهبری و نگاهِ انقلاب نزدیک به هم و یکی بود که اتفاق نظر بر فیلم زندان «دوله­‌تو»دلیل این نزدیکی است ولی اتفاقات دیگری داشت از همان زمان می‌افتاد.

اطرافیان مهندس موسوی که جزو شاگرد تنبل‌های حسینیه ارشاد بودند و زمان شریعتی هم با تک ماده قبول می­شدند و تحلیل علمی از سینما و هنر و امور سیاسی نداشتند و دانش دینی آنها هم سطحی و احساسی و شعرگونه است کار را به اینجا کشاندند و بعد نتیجه‌اش فتنه 88 شد که مصداق آیه « وَالشُّعَرَاءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ» هستند، حتی خود شریعتی هم مدعی شناخت کامل معارف الهی و نظریه پردازی در این مورد نبود که این شاگردهای تک ماده ای مدعی شدند و انقلاب و اقتصاد و فرهنگ و سینما را به اینجا کشاندند.

 آری با انتخاب‌های فرهنگی باید افراد را شناخت، نگاهِ مهندس موسوی سمت «زندان دوله‌تو» بود نه سمت «تاتوره» نه سمت بنیاد فارابی. انحراف از نوعِ نگاه زهرا رهنورد که به قولش خودش می‌گوید هنری بود آغاز شد همان امور محسوس را بدون امور معقول دیدن، مخملباف‌ به خاطر مشاوره گرفتن از همین نوع نگاه به مسیر دیگری رفت و از «توبه نصوح» به «فلسفه و جنسیت» رسید، سیدمحمد بهشتی هم با زهرا رهنورد هماهنگ بود، مهندس موسوی این وسط با انقلاب یک ارتباطی داشت اما اطرافش را این افراد پر کرده بودند و نمیتواند از اینها جدا شود چون دوستان و خانواده‌اش هستند.

وقتی «زندان دوله تو» پخش شد و پس از تماسی که حضرت آقا با مهندس موسوی داشتند مهندس موسوی زنگ زده بود به انوار که این فیلم را چه کسی ساخته است؟ او هم گفته بود یک دانشجوی اصفهانی آن را ساخته است.گفت رئیس‌جمهور (حضرت آیت الله سید علی خامنه‌ای) زنگ زده و گفته او بازهم فیلم بسازد. ما این نوع سینما را می‌خواهیم. آن زمان من در خوابگاه زعفرانیه بودم، طبقه پایین حیدریان بود، طبقه بالا من بودم، حیدریان صبح آمد یک پاکتی به من دادند. ده هزار تومان داخلش بود که تتمه دستمزدم بود، گفت این را آقای فخرالدین انوار فرستاده، گفته این را بگیر و بیا وزارتخانه با تو کار دارم، گفتم چه کاری دارد؟ گفت گفته اگر فیلمنامه داری بیاوری، من یک فیلمنامه داشتم به نام «خاطره‌ها».

«خاطره‌ها» قصۀ آن دواتگر اصفهانی است که وقتی یک سماور از روسیه می‌آورند، امیرکبیر سماور را می‌بیند، و دواتگر را صدا می‌کند به او می‌گوید مانند این سماور را بسازد، بعد دویست تومان به او می‌دهد می‌گوید برو اصفهان کارگاه تاسیس کن و می‌خواهد کارگاه سماورسازی تاسیس کند، امیرکبیر عزل می‌شود و او را می‌‌گیرند که این پول را پس بده، بعد او پول ندارد که پس بدهد و او را حسابی می‌زنند او به گدایی می‌افتد 170 تومانش را تهیه می‌کند می‌دهد کور می‌شود و قصه از جایی شروع می‌‌شود که او کور می‌شود، فیلم نامه را دادم به ارحام صدر حواند که نقش دواتگر را بازی کند و او قبول کرد.

من چون سابقه سرودن شعر داشتم با نثر مسجع فیلمنامه این قصه را نوشته بودم. دوباره اینها  فیلمنامه را فرستادند فارابی. عبدالله اسفندیاری از اول تا آخرش به من متلک گفت، من اصلاً با شعر به سینما آمدم، آخرین شعرم را برای هر کسی می‌خوانم می‌گوید خیلی خوب است، وقتی مادرم فوت کرد رفتم اصفهان در راه اصفهان یک شعری که 45 سال پیش گفته بودم یادم رفته بود.ناگهان تو راه اصفهان یادم اومد که «به پای ننهِ خوب و عزیزم/ دلم می‌خواد همیشه گل بریزم/می‌گن کرده منو گنده بلالی/ امیدوارم ننه هیچ وقت ننالی…/خلاصه ننه تو خیلی زحمت کشیدی / و خیری از رحیم خود ندیدی.

عبدالله اسفندیاری که پرفسور سینماست و فیلمنامه­ هایی نوشته که در جهان بی نظیر است و یکی از همان تک ماده­ ای های حسینه ارشاد است، از سر تا پای فیلم­نامه را ایراد گرفت و چون قصه درباره شهدا نبود،  حمایت نشد و می­گفتند تو می‌خواهی ادای .علی حاتمی را دربیاوری گفتم علی حاتمی چه ربطی به این فیلمنامه دارد؟ من با او چه کار دارم؟ فیلم من تاریخی است با نثر مسجع؛ خلاصه نگذاشتند و فیلم نامه «خاطره‌ها» ماند و از همه غم انگیزتر این که ارحام صدر مُرد و در آن بازی نکرد و من­هم گفتم بروم قصه‌های «زندان دوله‌تو» را ادامه بدهم که نتیجه‌اش شد فیلم «اتاق یک».

اولی  به حزب دموکرات  و دومی راجع به کومله‌ها. اما قدرت کارگردانی فیلم اول در فیلم دوم شما نبود.

بله. تحت تاثیر فضای موجود اشتباه کردیم، ما ساختاری کلاسیک را در زندان دوله‌تو پیاده کردیم و در فیلم دوم گول آوانگارد بودن سکانس پلان بودن را خوردیم. خواستیم یک کار خاص بکنیم و در زمینه‌هایی مشکل پیدا کردیم، این روش ریتم فیلم را انداخت و فیلمبردار هم نتوانست کار را در بیاورد. خلاصه فیلم «اتاق یک» نشد و اصلی‌ترین مساله آن هم ریتم بود. «اتاق یک» ریتم سینمایی نداشت و البته یک چیزی که ما را فریب داد همین نگاه هنری بود که فارابی به سینمای ایران تزریق کرد، اصلاً این نگاه سینمای ایران را نابود کرد. مهمترین مساله هم این بود که عناصر دراماتیک را از از سینما گرفتند قصه و قهرمان. اگر فیلم قصه نداشته باشد دیگر ریتم و دکوپاژ و بازیگری و ….. ندارد. ما هم خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو، فیلمی ساختیم که فرمش هنری و جدید باشد ولی نشد، مانند زندان دوله‌تو نشد. فیلم ما داستان فرار سرهنگ شهید ابراهیم علی‌‌اصغرلو بود.  اشتباه ما نگاه به اصطلاح هنری و شاعرانه ­ای بود که از بنیاد فارابی به سینما و فیلمسازی تزریق شده بود و حالا می­فهمیم که شعر برای سینما یک سم مهلک است و سینما باید درام و کشمکش و ریتم و وزن سینمایی داشته باشد.

اگر سینمایی ساخته بودیم ،موفق بودیم. سینمایک اصولی دارد، اصولش را باید رعایت کنیم اولین مولفه ساخت فیلم نگاه است. یعنی چطوری نگاه می‌کنیم؟ اگر بخواهیم عمیق ببینیم، باید عمق میدان داشته باشیم، اگر در نگاه‌مان عمق میدان نداشته باشیم یعنی تا نوک بینی‌مان را ببینیم این سینما نیست، و فاجعه اینجاست که بعضی دوستان در سینمای ایران موضوعات عمیق را سطحی کرده و حتی عکاسی را در آن رعایت نمی­کنند.

ریتم یکی از اساسی‌ترین مختصات سینماست که بتواند قصه را جذاب کند و جاذبه ایجاد کند. «اتاق یک» شکست خورد و بعد از آن آمدیم فیلم‌های دیگری را شروع کردیم که در آنها سعی کردیم مهمترین مولفه‌های فیلمسازی را رعایت کنیم ولی دیگر قصه در سینما نبود و بنیاد سینمایی فارابی با آن نگاه شاعرانه و تک ماده ­ای حسینه ارشاد قصه و کشمکش و درام را از بین برده بود، خود قصۀ زندان دوله‌تو واقعاً سینما بود، یک سینمای نو بود، یک سینمای جدید بود. من اخیراً راجع به جهاد با دانشجویان در دانشگاه بحثی داشتیم دیدم درباره جهاد. این قضیه  در زندان دوله‌تو بوده و البته ربطی به من نداشت و من اصلاً نمی­فهمیدم قضیه چیست. نکته مهم این است که حسین یزدان‌پناه و 5 شهید دیگر جهاد را چگونه دیدند و چگونه وارد عرصه دراماتیک جهاد شدند. هنوز که نگاه می‌کنیم، می‌بینیم سینمای ما اگر بخواهد جهادی باشد باید چه نوع جهادی را مطرح کند. بعد از همه این اتفاقات فیلم مستاجر را ساختیم، انفجار در اتاق عمل را براساس یک داستان مستند ساختیم و تا سال 75  که آخرین فیلمم راجع به انقلاب را کار کردم،   دیگر کاری نکردم، در صورتی که بعضی از بچه‌ها می‌گفتند برج‌سازی راه انداختم اما من هیچ کارِ دیگری انجام نمی‌دادم، از سازمان تبلیغات هم استعفاء دادم آمدم بیرون و دیگر هیچ جا استخدام نشدم، نه بیمه‌ای نه بازنشستگی‌ و حتی یارانه هم نمیگیرم اما سینما را رها نکردم.




در حالی که در همه این سالها دست‌اندرکاران «رستاخیز» از تولید آن در بخش خصوصی می‌گفتند⇐فارابی از مشارکت ۴۵ درصدی در تولید این فیلم خبر داد!!!⇔آیا این مشارکت نزدیک به ۱۳٫۵ میلیارد را دربرمی‌گیرد؟؟؟

سینماروزان: شکایت دست اندرکاران «رستاخیز» از ارشاد به دیوان عدالت اداری به خاطر توقیف فیلم مجوزدارشان سبب ساز آن شد که دیوان با درنظرگرفتن زیرپا گذاشته شدن مجوز نمایش «رستاخیز»، از دست اندرکاران تولید فیلم بخواهد با شکایت بردن به قوه قضاییه ماجرا را پی گیرند.

به گزارش سینماروزان آن حکم موجب شد سازمان سینمایی از در تعامل با دست اندرکاران «رستاخیز» درآید و بکوشد با شکل دادن یک هیأت کارشناسی که تهیه کننده فیلم هم از اعضای آن بود(!) راهی برای حل مشکل فیلم پیدا کند؛ راهی که با بازپرداخت بخشی از هزینه تولید فیلم همراه شد.

در این شرایط بنیاد سینمایی فارابی به تازگی بیانیه ای داده و بدون اشاره به ماجرای دیوان از این گفته که بنا به تصمیم همان هیأت کارشناسی که تهیه کننده فیلم هم در آن عضویت داشت(!!) فارابی بخاطر در اختیار گرفتن رایت مالکیت و کلیه حقوق فیلم باید 45 درصد سرمایه را به صاحبان فیلم دهد.

این ادعا در حالی طرح شده که دست اندرکاران «رستاخیز» قبل و بعد از تولید مدام بر سرمایه گذاری 100 درصد بخش خصوصی-از سوی یک سرمایه گذار کویتی- در این فیلم صحه می گذاشتند ولی حالا فارابی از قراردادی مربوط به سال 85 خبر داده که برمبنای آن فارابی مشارکت 45 درصدی در فیلم داشته است.

فارابی البته این را هم نگفته که این مشارکت 45درصد شامل چند میلیارد می شود؟؟؟ و آیا اگر هزینه تولید را حدود 30 میلیارد درنظر بگیریم 13.5 میلیارد آن را باید فارابی دهد؟ و آیا در صورت اکران این فیلم حتی به اندازه نیمی از این رقم فروش داشت؟

جالبتر اینجاست که فارابی مدعی شده اعتبارات این فیلم خارج از بودجه سازمان سینمایی و فارابی است!!! یعنی چه؟ آیا برای تولید این فیلم بودجه ای خاص در لایحه بودجه تصویب شده است یا پای ارگان یا نهادی خاص در میان است؟؟

متن بیانیه فارابی را بخوانید:
حمایت از فیلم سینمایی «رستاخیز» و آثاری از این دست که به مضمون ارزشمند و ماندگار قیام عاشورا می‌پردازند جزو سیاست‌های سازمان سینمایی و نهادهایی چون بنیاد سینمایی فارابی است.
در فرآیند تولید فیلم سینمایی «رستاخیز» که در دهه هشتاد و در بخش خصوصی آغاز شد، بنیاد سینمایی فارابی طي توافقنامه‌اى در سال ١٣٨٥ با تهيه كننده فيلم، متعهد به مشارکت در تولید این فیلم بود، که متأسفانه در آن سال و سال‌های پس از آن به درستی به مفاد این قرارداد عمل نشد .
از سوی دیگر با توجه به شرایطی که در تیر ماه سال ١٣٩٤ بخاطر برخى ملاحظات برای اكران این فیلم بوجود آمد، انتظار این بود که تعیین تکلیف و رسیدگی درباره مشکل به وجود آمده برای این فیلم، زودتر از این انجام شود، لیکن سرانجام در ماه‌های پایانی سال گذشته، بنا به تصمیم وزير محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی هیأتی کارشناسی متشکل از دست اندرکاران و کارشناسان سينمايى، فرهنگی و اقتصادی تشکیل گردید که این هیأت پس از بررسی همه جانبه موضوع، راهکارها و اقداماتی را توصیه كرد.
در اجرای یکی از این اقدامات، مقرر شد بنیاد سینمايی فارابى قرارداد مشارکت منعقده در سال ١٣٨٥ را در ازای ٤٥% مشارکت (مالكيت و كليه حقوق فيلم)، در دستور کار خویش قرار دهد.
اعتبارات مربوط به اين تصميم از منابع جدا از بودجه سازمان سينمايى تأمين و به بنياد سينمايى فارابى تخصيص يافته است.
بدیهی است این بنیاد همچون گذشته با تمام توان در سایر زمینه‌ها، منجمله فراهم نمودن زمینه شایسته توزیع بین‌المللی این اثر، در کنار دست اندرکاران و سایر سهامداران محترم فیلم فوق، حضور خواهد داشت و امید است زمینه رفع کامل مشکل این فیلم ارزشمند فراهم گردد.
از آنجا که متأسفانه برخی اخبار و گمانه زنی نادرست و جهت‌دار، که به نظر می‌رسد منشاء اغراض شخصی و غیر صنفی دارد، درصدد وارونه جلوه دادن اصل موضوع می‌باشند؛ مجدداً تاکید می‌شود که وظیفه همه نهادهای سینمایی حمایت از این نوع آثار سینمایی با مضمون تاریخ اسلام و واقعه عظیم عاشورا خواهد بود و بنیاد سینمایی فارابی نیز تلاش خواهد کرد از تولید، معرفی و عرضه آنها به مخاطبان جهانی حمایت نماید.




حسن برزیده روزی آنتن زنده بیان کرد⇐چرا «رستاخیز» را به‌خاطر تهدید کفن‌پوشان توقیف کردند؟/چرا نمای سیلی فرمانده را حذف کردند؟/ائمه ما از جنگ اجتناب می‌کردند اما حوزه هنری با یک جمله ضدجنگ مشکل داشت/در مزارشریف تعدادی از جوانان به‌خاطر تصمیمات غلط سیاسیون کشته شدند!!

سینماروزان: حسن برزیده کارگردانی که آخرین ساخته اش «مزارشریف» درامی واقع نگارانه بود از اتفاقی که حدود دو دهه قبل در کنسولگری ایران در افغانستان رخ داد و طی آن دیپلماتهای ایرانی کشته شدند، با حضور در برنامه «چشم شب روشن»محمد صالح علاء به ارائه پاره ای از اظهارنظرات صریح خویش پرداخت.

 برزیده در ابتدای این برنامه درباره «پرواز در ارتفاع صفر» که مشغول ساخت آن است، توضیح داد: این سریال به مسائل خانوادگی می پردازد. سریال تلخی نیست و سرانجام خوبی دارد. مرور یک زندگی یک نسل و مرارت ها و سختی های آنها است که بعد از انقلاب و جنگ داشته اند.

وی افزود: نمی توان گفت طرح دوباره این خاطرات می تواند تلخ باشد بلکه برای کسانی که در آن دوران زندگی کرده اند جذاب هم هست چون بار دیگر با خودشان و آن روزها و روزگار مواجه می شوند. این سریال قدری فضای شاعرانه و عاشقانه هم دارد.
این فیلمساز در پاسخ به این سوال نبوی که حال و هوای سینما را چطور می بینید، اظهار کرد: اگر بخواهم به صورت نسبی بگویم حال سینما خوب است. همین که امید داریم که شرایط بهتر خواهد شد خوب است. ما همیشه گلایه داریم، مشکلات را بیشتر حس می کنیم و از مسئولان توقع حمایت داریم. سینما نیاز به حمایت دارد تا بتواند راه بیفتد و بدود و خودش را به مقصد برساند.
برزیده ادامه داد: فیلمساز باید استقلال داشته باشد و آنچه به ذهنش برای مصلحت جامعه می رسد بیان کند. گاهی سینما پیش بینی و پیشگویی می کند و می تواند جلوی خسارت آینده را بگیرد. حرفهای سینما باید حرف خود فیلمساز باشد و او دچار خودسانسوری نشود.
وی در پاسخ به اینکه طی ساخت سه فیلم بلند سینمایی که در کارنامه اش دارد، چقدر استقلال او خدشه دار شده است، تصریح کرد: متاسفانه این اتفاق عامی است و برای اغلب فیلمسازان افتاده و فیلمنامه های بسیاری هستند که در کشوی فیلمسازان خاک می خورد و شرایط ساختشان فراهم نمی شود. «مزار شریف» جزو همان آثار بود که 10 سال طول کشید تا ساخته شود. چون حساسیت زیادی روی آن وجود داشت و حتی به من می گفتند موضوع آن درباره یک شکست دیپلماتیک است و اصلا چرا شما می خواهید فیلم آن را بسازید و قرار نیست درباره این موضوع حرفی زده شود. اما من معتقدم درباره شکست ها هم باید حرف زد. حمایت یعنی همین که فیلمساز بتواند به موقع فیلمی را که می خواهد بسازد، نه اینکه فیلمنامه اش 10 سال خاک بخورد.
کارگردان «دولت مخفی» یادآور شد: من به عنوان فیلمساز وظیفه ام می دانم درباره برخی مسائلی که بر این مردم گذشته حرف بزنم. اما تهیه کننده شخصی نمی تواند درباره این موضوعات فیلمی را حمایت کند و مجبوریم عنوان فیلمساز دولتی را یدک بکشیم چون نیازمند کمک برای ساخت این فیلمها هستیم.
برزیده درباره فیلمهای کمدی هم گفت: گاهی می بینیم حتی کمدی هم رسالت خودش را انجام نمی دهد و با استفاده از جوکهای دست چندم سعی می کند مخاطب خود را بخنداند. اما جامعه به خندیدن و اوقات فراغت هم نیاز دارد و باید این آثار هم جدی گرفته شود.
کارگردان «مزار شریف» با اشاره به اینکه مدیران حوزه دیالوگهای ضدجنگ را قبول نداشتند تصریح کرد: برای ساخت این فیلم حمایت خوبی از ما توسط حوزه هنری انجام شد. حتی برخی مفاهیمی در فیلم بود که می دانستم مورد قبول مدیران حوزه نیست. مثلا جمله ای بود که خیلی بحث برانگیز بود؛ «هیچ جنگی به نفع هیچ ملتی نیست». در حالی که در حوزه هنری با این جمله مشکلات زیادی داشتند اما اجازه دادند از آن استفاده کنیم.
وی تصریح کرد: معنای این جمله این نیست که هیچ ملتی نباید بجنگد و اگر در شرایطی قرار گرفت که الزامی داشت باید بجنگد و خود من یکی از محصولات دوران جنگ هستم و حضور در آن جزو افتخاراتم هست.
نبوی نیز به نوعی مخالفت خود با این جمله را اعلام و اظهار کرد: کشوری که هر لحظه برای او خطراتی قابل تصور است و اصلا محاصره شده است، طبق این جمله پیش نمی رود. البته این جمله از نظر جوهری درست است و ادیان آسمانی هم به طور کلی با جنگ مشکل دارند. اما دفاع مقدس ما نقطه مقابل جنگ است و آن دفاع هم علیه جنگ بوده است.
برزیده در این خصوص گفت: ائمه به عنوان الگوهای ما از جنگ اجتناب می کردند. امام حسین (ع) که همه جوره سلحشور و اسطوره است، تا می تواند از جنگ پرهیز می کند. این حرف اصلا سیاسی نیست بلکه اعتقادی است. البته اکنون چون یک ایدئولوژی حاکم است، حاکمیت نشأت گرفته از اعتقاد است. من هم شخصا افتخار می کنم که آدم معتقدی هستم. وقتی اعتقاداتمان را مرور می کنیم ما را در جهت صلح، آرامش، دوستی و تبلیغ دین هدایت می کند نه دست به شمشیر بردن. جدا از مباحث اعتقادی، هر مرزی حرمتی دارد و کسانی هستند که باید از آن مرز دفاع کنند.
در ادامه بحث، درباره پرداختن به موضوعات ملی و مذهبی همچون عید نوروز و ماه رمضان در سینما از برزیده پرسیده شد و وی اینطور پاسخ داد: صحبت کردن درباره اعتقادات کار خیلی سختی شده است. به این دلیل که هنرمند به سرعت متهم می شود که کار تبلیغاتی برای حکومت انجام داده است. این موضوع برای منی که بر ایدئولوژی حاکم بر کشور اعتقاد دارم و البته نه اشخاص -چرا که ممکن است حتی با افرادی که در رأس هستند زاویه داشته باشم- ولی می دانم من مسلمان در هر حکومتی باید اعتقادات خودمم را تبلیغ کنم. اما خیلی ها ایدئولوژی را قبول ندارد و می گویند اگر حاکم شود، مشکلاتی ایجاد می شود.
این فیلمساز تصریح کرد: جالب است همین «مزار شریف» که من ساخت آن را وظیفه خود می دانستم ماجرای تعدادی جوان را روایت میکند که به خاطر تصمیمات غلط سیاسیون کشته شده اند. اما وقتی در این باره حرف می زنیم گرچه مردم عادی حق دارند فکر کنند این فیلم شاید یک پروپاگاندا برای نظام است -که البته اینطور نیست و فیلم منتقد است- اما جالب اینکه خیلی از بچه های هم عقیده با ما، جلوی ما می ایستند.
برزیده تأکید کرد: کارهای اعتقادی مدعی زیاد دارد. ماه رمضان هم مدعی زیاد دارد. تلویزیون سریالهایی در ماه رمضان پخش می کند که قرار است مناسبتی باشد اما ربطی به این ماه ندارد. تلویزیون  در بخش مناسبتی قدرتمندتر از سینما است. چون تکرار این مفاهیم طی مثلا 30 شب موفق تر است تا طی یک نوبت در سینما. البته خود من اخیرا به آقای میرباقری پیشنهاد دادم که می خواهم درباره ماه رمضان سریال بسازم. شما وقتی درباره ماه رمضان حرف می زنید قطعا به مفاهیم بلند این ماه برمی گردد. ما در ماه مبارک رمضان مخاطبان آماده تری برای شنیدن برخی چیزها داریم. خود من تجربه ساخت چنین سریالی داشته ام و «مثل هیچکس» که درباره بحث مشکلات خانوادگی پیرامون مسئله ارث و میراث بود باعث شد خیلی ها به من زنگ بزنند و بگویند ما چنین مشکلی داشتیم و با دیدن سریال شما حل شد.
برزیده در پاسخ به این سوال نبوی که منظور از بسیار بودن مدعی در این عرصه چیست؟ توضیح داد: شما فکر کنید یک نفر فیلمنامه ای درباره عاشورا می نویسد، آن را پیش مراجع می برد و تایید می گیرد، بعد فیلم اکران می شود اما کسی می آید و می گوید این فیلم  نباید اکران شود وگرنه ما کفن می پوشیم. این یعنی مدعی! درباره مفاهیم دینی و آنچه به نظام و انقلاب ارتباط پیدا می کند، همواره مدعی وجود دارد که به روایت ها ایراد بگیرند.
وی اضافه کرد: حتی درباره فیلمهای جنگی هم همین است. من در فیلم «انسان و اسلحه» ساخته مجتبی راعی بازی می کردم. در بخشی از این فیلم یک فرمانده به فردی که در حال توطئه است سیلی می زند. اما این بخش را از فیلم درآوردند! اینگونه فیلمسازان به مرور دلزده می شوند در حالی که آنها این استراتژی را دارند که به مخاطبان بگویند اینها هم انسان هستند نه تافته جدا بافته که مخاطب را هم زده کند. اما چون اجازه پیدا نمی کنیم آنچه درست است انجام دهیم پس می گوییم نکنیم که بهتر است.



واکنش تهیه‌کننده «رستاخیز» به تعیین خسارت ۱۵ میلیاردی به‌سبب توقیف فیلم⇐هیأت حکمیت تشکیل شده اما خسارتی پرداخت نشده!

سینماروزان: سه روز قبل خبری رسید مبنی بر آن که شکایت دست اندرکاران «رستاخیز» از سازمان سینمایی بخاطر توقیف این فیلم مجوزدار که به رأی دیوان عدالت اداری به سود آنان ختم شد موجب تشکیل هیأت حکمیتی در سازمان سینمایی و تعیین پرداخت خسارت 15 میلیاردی به صاحبان فیلم شده است.(اینجا را بخوانید)

تقی علیقلی زاده تهیه کننده «رستاخیز» در واکنش به این خبر با تأیید ماجرای تشکیل حکمیت گفت: شکایت ما به دیوان عدالت اداری که منجر به محکومیت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شد، به دوران آقایان جنتی و ایوبی بازمیگردد. در همان زمان سازمان سینمایی درخواست تجدیدنظر داد که این دادگاه احتمالاً در آبان‌ماه برگزار می‌شود.

وی ادامه داد: در صورت محکومیت قطعی سازمان سینمایی در شعبه تجدیدنظرِ دیوان عدالت اداری، زمینه شکایت حقوقی متکی بر رأی دیوان برای تعیین خسارت فراهم می‌شود؛ بنابراین، گزارش‌های منتشره مبنی بر تعیین رقم خسارت از سوی مراجع قضایی و پرداخت یک و نیم میلیارد تومان به عنوان بخشی از خسارت به صاحبان فیلم «رستاخیز» واقعیت ندارد.

علیقلی زاده درباره تغییر و تحولات سازمان سینمایی و نقش آن در حل مسأله اکران «رستاخیز» افزود: پس از این تغییرات، یک هیات حکمیت با حضور چهره های فرهنگی تشکیل شد تا درباره این فیلم رایزنی‌هایی صورت پذیرد و در نهایت درباره اکران «رستاخیز» و همچنین سایر جزئیات تصمیم گیری نماید.




برای ساخت فیلم انتخاباتی اسحاق⇐چرا خواهرزن بهشتی ماند و یک فیلم اولی؟/منوچهر محمدی‌ها کجا رفتند؟ عسکرپورها را چه شد؟

سینماروزان: درست یک روز بعد از عرض اندام اسحاق جهانگیری در برابر قالیباف در اولین مناظره تلویزیونی انتخابات96 به ناگاه خبر ساخت فیلم تبلیغاتی وی به تهیه کنندگی فرشته طائرپور و کارگردانی مجید توکلی منتشر شد.

فارغ از آن که گویا حتی طائرپور که به واسطه خواهری همسر محمد بهشتی وارد سینما شد و رشد قابل توجهی هم کرد تصور نمیکرده جهانگیری بتواند جلوی قالیباق قدعلم کند و برای همین درست 24 ساعت بعد از مناظره و وزیدن نسیم موافق بود که از همکاری با وی رونمایی کرد، اینکه در برابر انبوه فیلمسازان داعیه دار اصلاح طلبی یک فیلم اولی است که فیلم اسحاق را میسازد پرسش برانگیز است.

واقعا چرا طائرپور به سراغ یکی از سینماگران مطرح مدعی اصلاح طلبی نرفته؟ آیا کسی را برای این کار نیافته! چرا نیافته؟
به یک دلیل عمده و آن هم قرارگیری شهردار تهران در قطب مقابل اسحاق.

بله، تلخ یا شیرین در سالهای اخیر بخش عمده سینماگران مدعی اصلاح طلبی، لذت حمایت شهرداری را در گرفتن حمایت از تصویرشهر برای تولیدات خود یا شراکت در مدیریت پردیسهای مختلف چشیده اند و حالا با چه رویی می توانند بروند فیلم انتخاباتی کاندیدای مقابل قالیباف را بسازند؟

از پردیس زندگی گرفته تا پردیسهای در دست تجهیز مگامال و مگاپارس در اختیار چهره هایی همچون منوچهر محمدی، تقی علیقلی زاده، احمدرضا درویش و سیدجمال سادتیان است که سالهاست کفه آرای آنها به سمت اصلاح طلبی پایین رفته.
از آن سو نگاهی به فیلمهای حمایتی سالیان تصویرشهر ما را به سینماگرانی می رساند که اغلب جزو مدعیان اصلاحات بوده اند. از منوچهر محمدی که چندین فیلم و از جمله “طلا و مس”، “بوسیدن روی ماه” و “میم مثل مادر  را با حمایت تصویرشهر تولید کرده تا همایون اسعدیان که کارگردان “طلا و مس” و “بوسیدن…” بوده و  محمدمهدی عسکرپور که فارغ از سالها کارمندی برای سازمان فرهنگی-هنری شهرداری در جشنواره اخیر فجر بعنوان تهیه کننده با یکی از محصولات تصویرشهر یعنی “ماجان” حضور داشت و آخرین سریالش “نفس گرم” را به تهیه کنندگی جوانی ساخت که این روزها نماینده مستقیم ستاد قالیباف است!!!
حتی مجید مجیدی هم در کارنامه اش فیلمی به نام “آواز گنجشکها” دارد که در ردیف محصولات تصویرشهر جای می گیرد. با این اوضاع آیا میتوان از آنها انتظار داشت که به سراغ ساخت فیلم انتخاباتی قطب مقابل شهردار بروند؟؟؟
قطعا خیر!

مابقی سینماگران هم حتی اگر بعد از همه حاشیه های مرتبط با فیشهای نجومی و افاضات دختر یک نماینده حاضر در لیست امید، همچنان بر اصلاح طلبی پای فشارند باز هم در فضای متلاطم میانه دهه نود جرات ریسک و قمار بر سر یکی مثل اسحاق نمی کنند که تا همین دیروز حتی تئوریسینهای افراطی اصلاح طلب هم او را به حساب نمی آوردند!

پس می ماند جوانی کم نام و نشان و البته فاقد عقبه سیاسی شفاف که فیلمسازی برای اسحاق برایش بازی دوسربرد است. چه اسحاق رای آورد و چه نه او بدین واسطه بر اشتهار خود خواهد افزود. اما طنز ماجرا آنجاست که همین جوان هم تنها یک فیلم بلند در رزومه خود دارد و آن هم به تهیه کنندگی عسکرپور که در همه این سالها تعاملی موثر با ارگانهای فرهنگی متبوع شهرداری داشته است.

پی نوشت: اینکه گفته شده برای جوانگرایی به سراغ یک کارگردان جوان رفته اند چقدر منطقی است؟ کافیست رزومه جوانترهایی را که در همین دو سال اخیر در سینما درخشیده اند مرور کنیم تا متوجه شویم حتی در توجیه جوانگرایی هم یکی از آخرین گزینه ها جوان فعلی است! مثال واضح می خواهید؟ یکی اش همان جوانی که دو سال قبل فیلمی ساخت که اتفاقا مطلوب مدیران تدبیری واقع شد و در جشنواره سی و چهارم سیمرغ بارانش کردند. منظورمان همان فیلمیست که سرمایه اش را تهیه کننده “شهرزاد” داده بود؛ همان سرمایه گزاری که بعد از بازداشت در میانه های سال قبل مشخص شد کارت تهیه کنندگیش را هم از صنفی به ریاست فرشته طائرپور گرفته است یعنی همین خانم طائرپوری که تهیه کننده فیلم انتخاباتی اسحاق است. چرا از یکی مانند او استفاده نشده؟




رقابت با علی سرتیپی و پردیس کورش؟⇐تهیه‌کننده «مارمولک» با پردیس ۱۰سالنه مجهز به IMAX می‌آید+عکس

سینماروزان: اهمیت پردیسهای چندسالنه در جلب مخاطب سبب ساز آن شده است که در سالهای اخیر برخی سینماگران ایرانی به سراغ راه اندازی با در اختیارگیری مدیریت پردیسهای سینمایی بروند.

به گزارش سینماروزان بعد از علی سرتیپی که پردیسهای شکوفه و کورش را با مدیریت خود در زمره پردیسهای پررونق قرار داد حالا منوچهر محمدی تهیه کننده «مارمولک» با شراکت رضا سعیدی‌پور مدیر پردیس آزادی، تقی علیقلی‌زاده تهیه کننده و احمدرضا درویش کارگردان هم پردیسی را در آستانه افتتاح دارند.

این پردیس 10 سالنه که سالن اصلی اش مجهز به سیستم نمایش تصویر آیمکس هم هست، در مجموعه تجاری فرهنگی مگامال در مجاورت بزرگراه شهید ستاری قرار دارد .

منوچهر محمدی با اشاره به جزییات افتتاح این پردیس به «مهر» بیان کرد: کار ساخت و تجهیز مجموعه پردیس سینمایی مگامال با ظرفیت ۱۰ سالن سینمایی در ابعاد مختلف و یک هزار و ۴۰۰ صندلی در قالب سالن های ۲۵ تا ۳۰۰ نفره اوایل آذرماه سال ۹۵ آغاز و اواخر اسفند ماه سال گذشته با همت و تلاش جهادی جمع زیادی از متخصصان در بخش های مختلف به پایان رسید.

وی ادامه داد: خوشبختانه با برنامه ریزی ها و تلاش های زیادی که صورت گرفته ساخت و تجهیز تمامی سالن ها به پایان رسیده و به یاری خدا اواخر فروردین ماه شاهد افتتاح این پروژه سینمایی خواهیم بود. به هر صورت این پروژه یکی از مجهزترین، کامل ترین و زیباترین پردیسهای سینمایی ساخته شده برای مخاطبان و علاقه مندان سینماست که بر اساس رفاه حال مخاطبان سعی شده حداکثر امکانات رفاهی برای آن پیش بینی شود.

این تهیه کننده بیان کرد: سالن شماره یک پردیس سینمایی «مگامال» که با تکنولوژی «آی مکس» طراحی شده، یکی از بزرگترین سالن های مجموعه است که طراحی ویژه ای در آن انجام گرفته که امکان اجرای موسیقی و تئاتر نیز برای آن پیش بینی شده که ما بعد از افتتاح درباره نحوه اجرای این پروژه ها بدون اینکه به شرایط اکران فیلم ها آسیبی بزند، تصمیم گیری خواهیم کرد.

محمدی در بخش پایانی صحبت های خود گفت: ما تصمیم داشتیم پردیس هفته اول فروردین ماه افتتاح شود اما با توجه به طولانی شدن تعطیلات نوروزی و باقی ماندن برخی از کارهای جزیی ما اواخر فروردین ماه شاهد افتتاح رسمی پروژه خواهیم بود.

طرح پردیس مگامال
طرح پردیس مگامال



آقای ایوبی! آخرین توصیه هاشمی به شما چه بود؟

سینماروزان/مهدی فلاح‌صابر: درگذشت علی اکبر هاشمی رفسنجانی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام سبب ساز آن شد که به مانند بسیاری از این گونه درگذشتها، مدیران سینمایی مملکت هم برای عقب نماندن از آحاد جامعه(!) پیامهای تسلیت صادر کرده و عکسهای یادگاری خویش با آن مرحوم را منتشر کنند.

به گزارش سینماروزان در این بین واکنش حجت‌ا.. ایوبی رییس سازمان سینمایی از همه قابل تأمل تر به نظر می‌رسید؛ ایوبی با انتشار تصویری از خود که در برابر هاشمی رفسنجانی سر تعظیم فرود آورده کوشید خود را در زمره دوستداران این شخصیت جای دهد.

عکسی که ایوبی منتشر کرد مربوط می‌شد به آذرماه امسال که رضا صالحی امیری وزیر جدید ارشاد به همراه معاونان خود و از جمله ایوبی دیداری با هاشمی رفسنجانی داشت.(اینجا را بخوانید)

در گزارشهای رسمی منتشر شده از این دیدار و البته گزارش درج شده در رسانه رسمی مجمع تشخیص مصلحت نظام این طور آمده بود که ایوبی در دیدار با هاشمی، توضیحات ویژه‌ای درباره تلاشهای سازمان تحت امرش برای اکران «رستاخیز» ارائه داد.

توضیحات ایشان در دیدار مذکور را که بگذاریم کنار صحبتهای دو ماه پیشتر هاشمی در دیدار با عوامل «رستاخیز» پرسش اصلی رخ می‌نماید؛ هاشمی رفسنجانی مهرماه امسال در دیدار با عوامل تولید «رستاخیز» ضمن بلامانع دانستن اکران «رستاخیز» به مقامات دولتی توصیه کرد هر چه زودتر شرایط اکران اثر فراهم شود.(اینجا را بخوانید)

با این حال حدودا 3 ماه بعد از دیدار هاشمی با عوامل و بیش از یک ماه بعد از دیدار با وزیر و معاونانش و تا لحظه درگذشت هاشمی نه تنها اتفاق تازه‌ای برای «رستاخیز» نیفتاد بلکه شرایط در جهتی پیش رفت که همگان ایمان آورند با محافظه‌کاری برآمده از کمبود عقبه سینمایی مدیران فعلی سینما، اکران این فیلم لااقل در دولت فعلی محال است.

مدتی بعد از درگذشت هاشمی و با انتشار تلگرامی تصویری که ایوبی از خضوع خویش در برابر هاشمی منتشر کرده است در کنار طرح این پرسش که اگر همان دیدار -بیشتر مرتبط با «رستاخیز»- هم نبود آن گاه آقای رییس کدام قاب را به بهانه درگذشت منتشر می‌کرد سوالی دیگر پررنگتر می‌شود و آن هم اینکه آقای ایوبی! عاقبت توصیه‌ای که هاشمی برای اکران «رستاخیز» داشتند چه شد؟

هاشمی در دیدار با عوامل «رستاخیز»
هاشمی در دیدار مهرماه با عوامل «رستاخیز»



اظهارات صریح احمدرضا درویش در رسانه ملی⇐”رستاخیز” ۹ پروانه ساخت و ۲ پروانه نمایش دارد!/”رستاخیز” به فتوای مقام معظم رهبری عمل کرده/صراحتا اعلام کردند نمی خواهیم به خاطر یک فیلم جشن هسته ای تحت الشعاع قرار بگیرد!/معذورم بگویم چه کسانی فیلمنامه را خواندند و مرا مورد تفقد قرار دادند

 سینماروزان: بلاتکلیفی در اکران فیلم عاشورایی “رستاخیز” علیرغم صدور پروانه نمایش آن همچنان ادامه دارد.
به گزارش سینماروزان 24 تیرماه سال قبل و با وجود صدور پروانه نمایش و ثبت قرارداد اکران در شورای صنفی نمایش “رستاخیز” روی پرده رفت اما ساعاتی پس از آغاز اکران از پرده پایین کشیده و توقیف شد.
در واکنش به این توقیف تولیدکنندگان به دیوان عدالت اداری شکایت کردند و دیوان هم به نفع آنها حکم داد ولی همچنان وضعیت نمایش فیلم مشخص نیست.
احمدرضا درویش کارگردان “رستاخیز” به تازگی با حضور در برنامه “چشم شب روشن” شبکه چهارم سیما که با اجرای محمد صالح علاء روی آنتن می رود به صراحت و با شفافیت تمام درباره فیلم توقیفی اش سخن گفت.
“رستاخیز” آسمانی است
درویش اظهار داشت: درباره رستاخیز این را بگویم که این فیلم نه تنها فیلم زیرزمینی است، حتی روی زمین هم نیست. «رستاخیز» یک فیلم آسمانی است و کسی که این توفیق را داشته که پیشانی خود را به آسمان دهد و چشم و گوش و خیالش را میان کواکب و معانی هستی شناسانه رها کند حتما بهره های فراوانی برده و محصول گرانبهایی برداشت کرده است.
درویش ادامه داد: این فیلم محصول سینمای ایران است. آن چیزی که مربوط به شخص من می شود خیلی اندک و کوچک است در مقابل اندوهی که بر من مستولی می شود. «رستاخیز» محصول باغ سینمای ایران و تجمیع تجربه های سینمای ایران بوده و جمعی فرهیخته و بلندنظر عمر خود را در این  کار سرمایه گذاری کرده اند اما این فیلم در شرایطی قرار گرفته که این پرسش بزرگ درباره اش مطرح است.
امیدوارم «رستاخیز» ششمین وزیر فرهنگ را تجربه نکند!
این فیلمساز افزود: از سال 63 مبانی این فیلم شکل گرفت. وزیر محترم جدیدی که تشریف آوردند پنجمین وزیری هستند که رستاخیز تجربه کرده. من از شخص ایشان سوال می کنم از زیر مجموعه خود سوال کنند و گزارش بخواهند چرا فیلمی 5 وزیر عوض شده و این مسیر ادامه پیدا کرده و به ایشان رسیده؟ امیدوارم آرزوهای سازندگان به وزیر ششم نکشد اما اگر بکشد بر عزم خود راسخ هستند.
«رستاخیز» 9 سیمرغ بلورین جشنواره سی و دوم فجر را گرفت/ وزارت ارشاد مرا به مراسم رونمایی فیلم دعوت کرد
وی تأکید کرد: «رستاخیز» بهترین فیلم جشنواره سی و دوم شد و سیمرغش را به تهیه کننده دادند. بهترین کارگردانی از آن من شد که آن را به بازیگر فیلم هدیه دادم و در مجموع این فیلم 9 سیمرغ بلورین گرفت. مراسم رونمایی آن توسط وزیر سابق ارشاد برگزار شد و اربعین سه سال پیش من به سینما فرهنگ دعوت شدم. آقای جنتی در آن مراسم خصوصیات این فیلم را مطرح کردند  و آن را امید تازه ای در سینمای ایران دانستند که جریانی در بین شیعه ایجاد خواهد کرد.
شاخص های تولید «رستاخیز» چه بود؟
درویش یادآور شد: فیلم «رستاخیز» از ابتدای امر مبانی و سه چهار شاخص داشته است که به آنها اشاره می کنم. اول اینکه تلاش شده در شأن و در قامت بلند فضای عاشورایی حرکت کند. دوم اینکه این فیلم به لحاظ سرمایه گذاری بر بخش خصوصی متکی بوده و از بیت المال استفاده نشده است؛ حتی ریالی. سوم بنا بود فیلم محدود به مرزهای داخلی نباشد. همانطور که نام سیدالشهدا علیه السلام و قیام ایشان جهانی است، این فیلم هم بتواند فراتر از مرزهای ملی حرکت کند. نکته سوم نسبت این فیلم با عمود خیمه شریعت و مراجع عالی قدر و اهمیتی که تشخیص آنها برایمان داشت است. شاخص دیگر این بود که در این اثر مسائل سیاسی و جناحی و دسته بندی های رایج وجود نداشته باشد. موضوع مربوط به همه نهله ها و افکار و اذهان است و قابل دسته بندی در یک جریان خاص نیست.
وی تصریح کرد: در چهار پنج موردی که عرض کردم در جایی شاید قصوری صورت گرفته باشد از جمله وجه کیفی فیلم که آن را بنده برعهده میگیریم. ما در زمینه شاخص ها و خطوط قرمز، ذره ای کوتاه نیامدیم و نه تنها ریالی از بیت المال هزینه نشده، بلکه فیلم با سرمایه خارج از مرزهای ایران ساخته شده است.
معذورم بگویم چه کسانی فیلمنامه را خواندند و مرا مورد تفقد قرار دادند
درویش درباره نقش مراجع دینی در تولید این اثر توضیح داد: اگر با نگاه کارشناسانه به همین دقایق از فیلم که در برنامه پخش شد بنگریم در می یابیم این فیلم نمی تواند بدون مشاوره در همه ابعاد ساخته شده باشد. من از اسم بردن پرهیز می کنم اما وقت زیادی برای ارائه گزارش و ارائه آنچه که می خواهد اتفاق بیفتد گذاشته شد، من معذورم از اینکه بگویم متن توسط چه کسانی خوانده شده و من بارها مورد تفقد قرار گرفتم. به غیر از کسانی که اسامی شان در تیتراژ فیلم است چنین فیلمی بدون ارتباط با کارشناسان زمینه های فقهی، تاریخی و… نمی تواند ساخته شود. چنین فیلمهایی برای رسیدن به عمق بهتر و کیفیت بهتر به لحاظ بار معنوی که دارند، نیاز دارند این ارتباطات را داشته باشند.
وی ادامه داد: یکی از مسئولیت های مدیریت فرهنگی، ایجاد پل بین سازندگان فیلم، افرادی که با هر نیتی تلاش می کنند به این عرصه های جدی نزدیک شوند، با مدیریت فرهنگی است که باید پل ارتباطی را به صورت نهادینه ایجاد کند. یکی ارتباط مستقیم یا غیرمستقیم با متخصصان و عالمان دینی برای رسیدن به عمق معنایی ماجرا و دیگری رعایت قوانین است و چنین فیلمهایی باید نعل به نعل با قوانین همراه باشد.
“رستاخیز” 9 پروانه ساخت دارد!
درویش یادآوری کرد: رستاخیز 9 پروانه ساخت دارد و 9 سال که طول کشیده سال به سال و دولت به دولت پروانه ساخت آن تمدید شده است. وقتی رستاخیز در شورای پروانه ساخت تایید می شود یعنی فیلمنامه تایید شده است. شورای پروانه ساخت فقط مجوز اداری نیست بلکه یک محتوا را تایید می کند. وقتی دولت های مختلف نسبت به اهمیت تولید این فیلم صحه گذاشته اند و قراردادهای ما با دو کشور خارجی مورد تایید وزارت امور خارجه و وزارت ارشاد است، معانی دارد.
فیلمی با دو پروانه نمایش، با مدیریت پخش حوزه هنری و تبلیغات گسترده از تلویزیون
وی تصریح کرد: وقتی فیلم در جشنواره فیلم فجر به نمایش در می آید معنی اش این است که شورای انتخاب دیده اند. وقتی دو پروانه نمایش رسمی با مهر وزارت ارشاد به فیلم داده می شود که یکی مربوط به نسخه کوتاه و دیگری نسخه بلند فیلم است، وقتی حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی مسئولیت پخش این فیلم در سرتاسر ایران برعهده می گیرد و تمام تلاش خود را برای اکران عزتمند و تاریخی به کار می گیرد و صاحب قراردادی با تهیه کننده فیلم می شود و رسانه ملی با ارزیابی این فیلم، -رسانه ملی بی جهت از یک فیلم حمایت نمی کند-، از دو سه هفته قبل از اکران عمومی در تلویزیون در حدی معرفی می کنند که در شب ضربت خوردن امام علی (ع) از رسانه ملی صاحب اثرگذاری در جامعه  پخش میشود، معلوم می شود این فیلم نه تنها زیرزمینی نبوده بلکه روی زمین و آسمان ساخته شده است.
همزمانی اکران «رستاخیز» با توافق و جشن هسته ای
درویش افزود: من از مسئولان سینمایی کشور که آرزوهای بلندی درباره سینمای ایران دارند و من از مسئول دولت سوال می کنم. چون  مشکلات این فیلم فراتر از سازمان سینمایی و وزارت ارشاد است و ارکان اصلی دولت درباره اش مداخله کردند. آنچه به ذهن من متبادر شده نزاع های سیاسی این فیلم بر اکران عمومی این فیلم اثرگذار بود. اکرانی که قرار بود همزمان با ایران در 25 جای دیگر دنیا باشد، به زبان عربی، فرانسه و آذری دوبله شده و زیرنویس انگلیسی داشته، اکرانش در سال 94 با توافق هسته ای همزمان می شود! اکران مصادف شد با فضای غبارآلود توسط کسانی که وارد میدان انتقاد و اعتراض به این فیلم شدند اما مقصودشان این فیلم نبود.
صراحتا اعلام کردند نمی خواهیم به خاطر یک فیلم جشن هسته ای تحت الشعاع قرار بگیرد!
درویش درباره روبط توقیف “رستاخیز” با ماجرای توافق هسته ای گفت: من فکر میکنم اینطور شد که جریانی که حتی اعلام می کردند فیلم را ندیده اند فعال شدند چون هدف دیگری داشتند. منظور آنها دعوای سیاسی با بالادست بود و این جریان آفت فرهنگ و سینما است. آنها بهانه کردند و به این نقطه انجامید که دولت در مقابل این جریان کوتاه آمد، نرمش به خرج داد و صراحتا گفته شد به خاطر یک فیلم نمی شود و باید این فضا را جمع کنیم. جنتی مصاحبه کرد و اشاره کرد چون جشن هسته ای در پیش بود نمی خواستیم تحت الشعاع مسائل این فیلم قرار بگیرد.
چطور کار یک اثر فرهنگی با وزارت ارشاد به دادگاه کشید؟
کارگردان «رستاخیز» با اشاره به اینکه یک سال و 6 ماه از توقیف این فیلم گذشته، ادامه داد: به جایی رسیده ایم که در حالی که حوزه فرهنگ، حوزه گفتگو و کلمه است و اگر در جایی قرار باشد گفتگو صورت بگیرد، فرهنگ است، چطور شده یک اثر سینمایی که یکی از آثار سینمایی است و همه سینما که نیست، قرار است جامعه به زندگی خود ادامه دهد، قرار است رستاخیزها ساخته شود و جامعه تشنه شنیدن حرف ما است به خصوص در فضای فعلی که جهان اسلام درگیر آن است، چطور شد که یک اثر فرهنگی کارش با وزارت ارشاد، به دادگاه رسیده؟ به خاطر اینکه وزارت ارشاد تخلف کرده. آخر چرا مراجعه به دادگاه در حوزه فرهنگ؟ این چه فضایی است؟
وی درباره مباحث فقهی مطرح در این فیلم گفت: در «رستاخیز» به لحاظ فقهی و مبانی شرعی، بر مبنای فتوای مراجع عظام عمل شده مراجعی که بر موضوع تشبه، حرمتی قائل نیستند و به شرط رعایت شان آن هم معصوم و اولیا و انبیا، حرمتی قائل نیستند.
«رستاخیز» به فتوای مقام معظم رهبری عمل کرده
درویش تصریح کرد: در «رستاخیز» به فتوای مقام معظم رهبری عمل شده و البته مراجع بزرگوار دیگری مثل حضرت آیت الله سیستانِی، حضرت امام (ره)، حضرت آقای بهجت، مرحوم حضرت آیت الله خویی. مبنای حرکت فیلم بر مبنای فتوای مقام معظم رهبری بود و این فتوا توسط خود تهیه کننده این فیلم اخذ شده است. خیلی جالب است. او به دلیل اهمیتی که به امور فقهی و شرعی قائل بود این فتوا را اخذ کرد. حوزه موضوعات فقهی در ساحت مراجع بزرگوار عظام است و احترام و رعایت شأن آنها برای سازندگان “رستاخیز” هم واجب و لازم است.
شخص رییس جمهور در وضعیت فعلی «رستاخیز» نقش داشته است
وی در پاسخ به اینکه به اکران فیلمش امیدوار است یا خیر، در پایان گفت: امیدوار به خدا هستم و هرچه که او مقدر کرده و ما کار اصلی و مسئولیت اصلی خودمان را در ساختن فیلم رستاخیز انجام دادیم. از مسئولان محترم دولت خدمتگزار، به خصوص شخص رییس جمهور سوال می کنم چون ایشان نقش داشتند در وضعیت فعلی «رستاخیز»، سوال می کنم چطور شد که فیلم رستاخیز با گذشت 18 ماهی که از تعلیق و توقف آن می گذرد، دولت جمهوری اسلامی با دو وزیر هنوز نتوانسته اند برای گشایش مشکل آن حرکتی انجام بدهند؟



آیا هاشمی رفسنجانی شخصا پیگیر رفع توقیف “رستاخیز” است؟+عکس

سینماروزان: حدودا دو ماه قبل بود که احمدرضا درویش کارگردان درام تاریخی-مذهبی “رستاخیز” به همراه علی قائم مقامی مدیر تولید این فیلم دیداری را با علی اکبر هاشمی رفسنجانی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام داشت؛ دیداری که هاشمی در آن اکران “رستاخیز” را بلامانع دانست و به مقامات دولتی توصیه کرد هر چه زودتر شرایط اکران آن فراهم شود.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماروزان هفتم آذرماه رضا صالحی امیری وزیر جدید ارشاد به همراه معاونان خود دیداری با هاشمی رفسنجانی داشت. از جمله معاونان حاضر در این دیدار حجت ا.. ایوبی بود که در تصاویر منتشره با خشوع فراوان به مصافحه با هاشمی رفسنجانی پرداخته است.

در گزارشهای رسمی منتشر شده از این دیدار و البته گزارش درج شده در رسانه رسمی مجمع تشخیص مصلحت نظام این طور آمده که ایوبی در دیدار با هاشمی توضیحات ویژه ای درباره تلاشهای سازمان تحت امرش برای اکران “رستاخیز” ارائه داده است.

اینکه رییس سازمان سینمایی به طور ویژه درباره یک فیلم نزد رییس مجمع تشخیص گزارش می دهد این پرسش را پیش رو می‌گذارد که آیا هاشمی رفسنجانی شخصا پیگیر وضعیت “رستاخیز” بوده و احتمالا خودش درباره این فیلم و چرایی توقیف آن از ایوبی در حضور وزیر جدید توضیح خواسته است یا ایوبی که از دیدار درویش با هاشمی باخبر بوده خواسته با ارائه گزارش نظر هاشمی را جلب کند؟

پرسش مهمتر اما این است که آیا با پیگیری احتمالی هاشمی و تلاشهایی که ایوبی از آن دم زده بالاخره “رستاخیز” رنگ پرده را خواهد دید یا آن که با صدور حکم دیوان عدالت اداری به نفع دست اندرکاران “رستاخیز” و غیرقانونی قلمداد شدن توقیف این فیلم علیرغم صدور مجوز نمایش، آنها از کانالی به جز ارشاد به احقاق حق دست خواهند زد؟

مصافحه توأم با خضوع ایوبی با هاشمی
مصافحه توأم با خضوع ایوبی با هاشمی(هفتم آذرماه 95)
دیدار علی قائم مقامی و احمدرضا درویش با علی اکبر هاشمی رفسنجانی
دیدار علی قائم مقامی و احمدرضا درویش با علی اکبر هاشمی رفسنجانی(هفدهم مهرماه 95)



فانتزی های مدیریتی آقای رییس تمامی ندارد و حالا این نظریه جدید⇐در هیچ کشوری ساختاری مانند انجمن وجود ندارد

سینماروزان/حامد مظفری: حدودا 4 ماه پیش بود که حجت ا.. ایوبی فارغ التحصیل علوم سیاسی که در دولت تدبیر به ریاست سازمان سینمایی رسیده در اختتامیه جشنواره رضوی، تقسیم بندی تازه ای از سینمای دنیا ارائه داد و گفت: سینما در عصر امروز بر دو قسم هالیوود و سینمای ایران تقسیم می‌شود.

به گزارش سینماروزان این ادعای سراسر فانتزی انتقادات بسیاری را متوجه ایوبی کرد و در کنار روزنامه نگاران مستقل سینماگرانی همچون احمدرضا درویش هم بر ایوبی خرده گرفتند(اینجا و اینجا و اینجا را بخوانید) ولی از آنجا که تحصیلات ایوبی مرتبط با سینما نیست و بیشتر در سیاست مطالعه داشته همه این انتقادات کمترین خللی در عزم ایشان مبنی بر طرح ادعاهای تازه سینمایی وارد نساخت.

فانتزی دوم در سرعین

مدتی بعد از فانتزی اول در جشنواره رضوی، ایشان در حاشیه مراسم افتتاح پروژه‌های هفته دولت در سرعین هم اظهاراتی به شدت هیجانی درباره اقبال مخاطبان به سینماها بیان کرد و گفت: سینمای ایران هم اکنون در حال رقابت با سینمای جهان است و در آستانه ۱۰۰ میلیاردی شدن بوده و تولیدات در حوزه سینما و فیلم دو برابر شده و مردم تا صبح در صف سینما هستند که این امر اتفاقی مهم در عرصه سینما، هنر و فرهنگ کشور است.

فانتزی سوم

ایشان تازه ترین ادعای خویش را در مراسم تقدیر از داوران و دست اندرکاران جشنواره فیلم کوتاه تهران در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بیان کرد. ادعایی درباره ویژگیهای منحصربفرد و جهانی انجمن سینمای جوانان ایران! ایوبی که بنا داشت در حمایت از زیرمجموعه اش حرف بزند با ادبیاتی غریب گفت: در هیچ کشوری ساختاری مانند این انجمن وجود ندارد و در هر کشوری که درباره وجود چنین ساختاری در ایران صحبت می‌کنیم، باعث می‌شود که مسئولان آن کشور شگفت‌زده شوند.

اینکه رییس سازمان سینمایی که بعد از حضور وزیر جدید ارشاد جایگاه خود را متزلزلتر می بیند بخواهد در ماههای باقیمانده تا انتخابات به ارائه کارنامه ای درخشان از خود بپردازد کمترین ایرادی ندارد و اینکه ایشان باید تا می تواند مدیران منتصب خویش را موجه قلمداد کند طبیعی است اما چرا ایوبی از یک روال منطقی و با جملاتی معقول این کار را انجام نمی دهد.

هیجان زدگی های مقطعی حجت ا.. ایوبی باعث می شود حتی در انتخاب کلمات خود نیز دقت به خرج ندهد و به دامن چنان مطلق گرایی بیفتد که فقط 4 جمله اخیرش چندین پرسش را موجب شود؛

آقای ایوبی! از کدام کشورها سخن می گویید؟ با مسئولان سینمایی کدام کشورها درباره این ساختار حرفه زده اید؟ و اصلا دلیل شگفت زدگی آنها چه بوده است؟ اگر منطبق بر مستندات سخن می گویید مصادیق را هم ذکر کنید؛ مثلا بیایید و شفاف سازی کنید منظورتان از “هیچ کشوری” دقیقا کدام کشورهاست و این کشورها کجای اطلس جامع گیتاشناسی قرار دارند؟

از اینها گذشته ترسمان از این است که نکند در آن کشورها هم با اغراق به همتایان خود اطلاعات داده اید که اسباب شگفت زدگی شان را موجب شده؟

خدای نکرده در آن کشورها که درباره تقسیم بندی سینمایی مدنظرتان سخن نگفته اید؟؟؟




در آستانه اربعین حسینی⇐تصویر رأی دیوان عدالت اداری درباره تخلف ارشاد در ماجرای توقیف بی‌دلیل “رستاخیز” منتشر شد+عکس

سینماروزان: دی ماه سه سال قبل و در آستانه اربعین حسینی بود که  مراسم رونمایی از فیلم “رستاخیز” به دعوت وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان امور سینمایی باحضور هیئت دولت برگزار شد.

به گزارش سینماروزان شخصیت هایی همچون اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهور ، محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ، محمود واعظی وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات ، حجت الاسلام مجید انصاری معاون حقوقی رئیس جمهور ، علی اصغر فانی وزیر آموزش و پرورش ، علی اکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی ، بیژن نامدار زنگنه وزیر نفت ، مصطفی پورمحمدی وزیر دادگستری، ولی الله سیف رئیس کل بانک مرکزی، حمید چیت چیتیان وزیر نیرو، محمدعلی نجفی مشاور رئیس جمهور در امور اقتصادی  و حسام الدین آشنا مشاور رئیس جمهور در امور فرهنگی از جمله حاضران در آن رونمایی بودند.

جالب اینجا بود که در رونمایی “رستاخیز” اغلب ادبیات حامیانه و لحاظ ارزشهای فیلم بود که از حاضران سر زد اما تیر 94 و تنها ساعاتی پس از اکران فیلم بود که به ناگاه “رستاخیز” از پرده پایین کشیده شد و تاکنون ابدا حمایتی از فیلم برای روی پرده فرستادن مجدد صورت نگرفته است.

توقیف فیلم مجوزدار “رستاخیز” سبب ساز شکایت تولیدکنندگان به دیوان عدالت اداری و در نهایت صدور رأی دیوان به نفع “رستاخیز” شد.

در آستانه اربعین حسینی روابط عمومی “رستاخیز” تصویر رای بدوی دادگاه دیوان عدالت در خصوص تصمیم نادرست وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مبنی بر پایین کشیدن فیلم “رستاخیز” از پرده اکران عمومی در سراسر کشور را منتشر کرده است.

تصویر رأی دیوان عدالت اداری درباره "رستاخیز"
تصویر رأی دیوان عدالت اداری درباره “رستاخیز”



“زخم ملی”⇔عبارتی که درویش برای توصیف وضعیت “رستاخیز” به کار برد

سینماروزان: محال است احمدرضا درویش در محفلی عمومی حاضر شود و از او درباره “رستاخیز” نپرسند؛ او نیز همواره می کوشد با بیانی امیدوارانه نسبت به سرنوشت این اثر توقیفی در دولت یازدهم ابرازنظر کند.

به گزارش سینماروزان حضور درویش در جشنواره فیلم کوتاه تهران هم مجالی شد برای پرسش در این باره و این بار درویش مشکل این فیلم را با عبارت “زخم ملی” توصیف کرد.

احمدرضا درویش درباره آخرین وضعیت اکران فیلم «رستاخیز» با بیان اینکه همواره امید دارد گفت: این اثر به یک زخم ملی تبدیل شده و حتی اگر مشکل آن حل شود، تبعات اجتماعی و زخمی که بر ارواح اجتماعی و هنری وارد شده، برطرف نمی‌شود.

کارگردان فیلم «رستاخیز» بیان کرد: منتظرم ببینم دولت تدبیر و امید برای این فیلم چه تدبیری می‌کند، اما خیلی متاسفم که کار یک مساله هنری به محاکم حقوقی رسید و آن محکمه برای حل غائله اقدام کرد، اما با این حال ما همه به امید زندگی می‌کنیم و من هم امیدوارم با تدبیر مدیران و کسانی که مسئولیت دارند و جایگاه‌شان ایجاب می‌کند، تدبیر لازم برای این مساله را ببینم و منتظر خدمت‌رسانی آن‌ها هستم.




سیدضیاءالدین دری با نگارش یادداشتی خطاب به عبدا.. اسفندیاری بیان کرد⇐شما با تنها یک فیلم “جنگ اطهر” هنر و صنعتی را در دست گرفتید که هیچ شناختی از آن نداشتید/هیج یک از پایه گذاران فارابی بر اصول درام‌نویسی وقوف کامل نداشتند/”کانی مانگا” مال درویش بود اما به او امکانات ندادند تا سیف‌ا.. داد با همه امکانات سینما بتواند با این فیلم کارگردانی بیاموزد!!!/نورچشمی‌ها با پول فارابی دفتر راه انداختند و همسر و کودکان‌شان را سهامدار کردند/انوار با عصبانیت به تهیه‌کننده فیلم اول من گفت: برو وگرنه دستور می دهم تو و کارگردان فیلم را زندانی کنند!!!/به دستور علیرضا شجاع نوری ۲۵ دقیقه از فیلم اولم حذف شد؛ فیلمی که شکیبایی برای اولین بار رُل اول داشت/”سینما سینماست” را در اکران پایمال کردند چون فکر می کردند من رفیق ضرغامی و طرفدار ناطق نوری ام!!!/حساب من، مرحوم داد، و حق خانواده‌ام در آن دنيا؛ این شامل منوچهر محمدی هم می‌شود/آیا شریعتی اگر زنده بود بر دست پخت شما بچه‌های حسینیه ارشاد صحه می گذاشت؟

سینماروزان: گفته های عبدا.. اسفندیاری از مدیران سینمایی دهه 60 فارابی در برنامه اینترنتی “کات” و انتشار متن این گفته ها در سینماروزان(اینجا را بخوانید) و بروز ادعاهایی از سوی ایشان درباره سیدضیاءالدین دری کارگردان سینما و تلویزیون با واکنش دری مواجه شد.

به گزارش سینماروزان دری که ساخت سریالهای “کیف انگلیسی” و “کلاه پهلوی” را در کارنامه دارد با نگارش جوابیه ای بلندبالا به اسفندیاری کوشیده بخشهایی کمتر شنیده شده از وقایع سینمایی دهه 60 و به خصوص رفتارهای مدیران آن دوران نسبت به سینماگران مستقل همچون خودش را یادآور شود.

جوابیه دری را با این پیش فرض بخوانید که اول بار دو دهه قبل و به واسطه درگیری مکتوب افخمی و دری در مجله “سینماویدیو”، پای اسفندیاری به ماجرا باز شد و دری و اسفندیاری اختلافاتشان را علنی کردند اما بعد از چند سال آشتی کردند و این آشتی کنان به رفاقت و حضور اسفندیاری در “کیف انگلیسی” منجر شد:

مقدمه: آیا بهشتی خدایگان مطلق سینمای دهه 60 بود؟ 

چقدر سخت است به رفيقى كه با او زندگى كرده اى جوابيه تلخ بنویسی. اى كاش چنين نمى شد.
عبدا.. جان شما از ميزان ارادت من نسبت به سادات به ويژه اقاى مهندس سيد محمد بهشتى آگاه هستى و به عنوان بزرگترى و زعامتى كه دارند به نام جدشان همواره مورد احترام من بوده و هستند. دوست دارم خاطره اى را نقل كنم.
در آن سالهاى سخت بى كارى ام در دهه شصت مرحوم پدرم طى درد دلى با يكى از دوستانش از شرايط دشوار من حرف مى زند. دوست پدرم كه او هم از دنيا رفته است در جواب مى گويد كه يكى از اقوامش در سينما صاحب نفوذ است و لذا به او توصيه مرا خواهد كرد !
چندى بعد پدرم به من گفت برو ديدن آقاى بهشتى ! تعجب كردم و تماس گرفتم و فورى به من وقت ملاقات دادند. بار اولى بود كه ايشان را از نزديك مى ديدم. با آن پيپ تر و تميزشان كه روى ميز بود. خوش آمد گفتند و نشستند و بدون مقدمه فرمودند : شما – درّى – خودت  جايگاهى دارى كه مى توانى به من توصيه كسى را بكنى، تعجب مى كنم كه براى ديدن من بايد يك شخصى از آشنايان توصيه شما بكند!
در جواب گفتم در اين چند سال من فقط براى ارايه فيلم نامه هايم به بخش فرهنگى مراجعه كرده ام و همواره با جواب منفى مواجه شده ام و هرگز نزد شما نيامدم. چه كسى من را توصيه كرده ؟ بعد ادامه دادم؛ كار پدرم بوده و خواسته مشكل مرا حل كند و خارج از اراده من عمل شده. ديگر يادم نيست چه گفتيم و شنيديم. و ديگر تا روزى كه ايشان فارابى تشريف داشتند ديدارى دست نداد. آن روز فهميدم ايشان چه شخصيتى دارند.
ماند تا شبى كه همراه با شما به مراسم پرسه مرحوم پدر محترم آقاى بهشتى رفتيم و تسليتى گفتيم و من در آن بيت آن فضايي را ديدم كه منجر به ارادت بيش ترم شد.
اما نقدِ شرايط دهه شصت به معناى نفى ايشان نيست و نمى تواند باشد ، نقد يك سيستم است مگر آن كه بپذيريم آقاى بهشتى يك خدايگان مطلق بوده اند كه چنان نبوده است.
همان طور كه خودتان گفتيد در آن محيط، عناصر ديگر هم حضور داشته اند و سركشى هايي هم مى شده است و درست نيست همه قصورها را به نام آقاى بهشتى نوشت. بسا وقايع و جرياناتى كه ايشان از آن ها بى خبر بوده اند.

شما با تنها یک فیلم “جنگ اطهر” هنر و صنعتی را در دست گرفتید که هیچ شناختی از آن نداشتید

با اين مقدمه به نكاتى كه به خودم مربوط مى شوند مى پردازم.
حرف شما درست است. دهه شصت دهه پايه گذارى سينماى ايران در بعد از انقلاب است اما اين بنيانگذارى بدون آن جمع هم به وقوع مى پيوست. فقط رابطه فوق العاده با نخست وزير وقت و سابقه آن جمع در قبل از انقلاب باعث شد تا عنان سينما در يد آن مجموعه قرار بگيرد. پس هيچ منتى نبايد داشته باشيد.
شما با تنها يك فيلم  _ جُنگ اطهر – هنر و صنعتى را در دست گرفتيد كه از آن هيچ شناختى نداشتيد. بر صندلى مديريتى تكيه زديد كه ارباب رجوع و زحمت كشان حرفه بايد مقابل تان مى نشستند و نظرات اغلب غير تخصصى شما را تحمل مى كردند و مى ديدند كه براى تصويب فيلم نامه شان بايد كل موضوع و پلات دراماتيك متن خود را تغيير دهند و با خشمى فرو خورده به كنج عزلت خود باز مى گشتند.

هیج یک از پایه‌گذاران فارابی بر اصول درام نویسی وقوف کامل نداشتند
شما درست گفتيد كه از مذاكرات با هنرمندان ياد مى گرفتيد. اما زيباتر و فروتننانه تر آن بود كه همان موقع اين را اقرار مى كرديد. هيچ يك از عناصر فارابى بر اصول درام نويسى وقوف كامل نداشتند و ايرادهايى مى گرفتند كه موجب حيرت نويسنده ها مى شد و بعضى ناچار مى شدند در پاسخ به شما اصول درام را توضيح دهند ! و شما به تدريج چيزهايي آموختيد و آن آموخته ها را به ديگر مراجعان به عنوان دانش اصيل خود تحويل مى داديد !
رفته رفته مطالعات جانبى اطلاعات شما را بيش تر ساخت و ديديم كه عناصر فارابى دست به قلم شدند و خود شروع به نوشتن هم كردند از جمله خود شما.
اما به چه قيمت ؟ به قيمت نفى ديگران. نزد شما كسانى عزيز بودند كه به توصيه ها و اعمال نظرهاى مميزان فارابى در كمال ادب تن مى سپردند تا يك مصوبه دريافت كنند .
البته نسبت به آقاى بيضايى ، تقوايى ، كيميايى  و مهرجويى ، تا حدى محترمانه تر رفتار مى كرديد ! چرا ؟ چون آنها از شما مسن تر بودند ،  پيش از انقلاب نامى داشتند و شما با همه سخت گيرى ها به حضور به نسبه فعال آنها نياز داشتيد. چون نفى آن ها توسط آن مديريت مضحك جلوه مى كرد. آن ها هم حاضر نبودند به شما باج بدهند. به همين دليل مجبور شديد استثنا قايل شويد.
در فيلم آنها حجاب ها شل تر بود و موضوعات كمتر سفارشى بودند در نتيجه مردم كه از فيلم هاى پروپاگانداى عقب مانده نوع اروپاى شرقى دلزده شده بودند از آثار آن فيلم سازان استقبال مى كردند و به توليدات نسل جديد عنايتى نشان نمى دادند.

هر يك از عناصر فارابى براى آينده خود كار مى كردند و با پول بيت المال آزمون و خطا مى كردند
مخملباف اين را فهميد و بر خلاف ادعاهاى حزب الهى اش گردش معكوس كرد. توجه منتقدان وقت جلب شد با وجودى كه مى دانستند مخملباف كه بود  براى نفوذ در حوزه فرهنگ انقلاب ، باد در پوست او كردند و به اين ترتيب او را به يك شبه روشنفكر بدل ساختند. حالا مخملباف هم هنرمند متفاوت نما شده بود و عكس و عنوان او را كنار آن چند فيلم ساز باقى مانده از قبل از انقلاب چاپ مى كردند ولى امثال من را مجبور مى كرديد تا طبق ميل فارابى فيلم نامه بنويسند و سفارشات فارابى را بسازند.  چرا ؟ چون مى خواستيد بدون داشتن مسئوليت در كار ها براى خودتان آزمون و خطا كنيد. اگر كار قابل تحمل مى شد به همه مى گفتيد بابا جوان است كار او نيست و ما هدايتش كرديم. اگر نتيجه بد مى شد خودتان را عقب مى كشيديد و مى گفتيد نتوانست كار خوبى بسازد.

“کانی مانگا” مال درویش بود اما به او امکانات ندادند تا سیف‌ا.. داد با همه امکانات سینما بتواند این فیلم را بسازد!
هر يك از عناصر فارابى براى آينده خود كار مى كردند و انجا با پول بيت المال آزمون و خطا مى كردند. “كانى مانگا” مال احمدرضا درويش بود. من و يكى از دوستان در هدايت فيلم اوليه كنار درويش بوديم. وقتى امكانات مورد نظرش را نتوانست بگيرد متن را به مرحوم سيف ا.. داد سپرد و كنار رفت. آن مرحوم فقط يك فيلم ضعيف به قول خودتان در سابقه اش داشت كه افخمى فيلم بردارى كرده بود اما ناگهان همه امكانات سينما در اختيار او قرار گرفت تا از وى يك كارگردان ساخته شود .
وجدانى بفرماييد در شرايطى كه همه با ٧٠ الى ١٠٠ حلقه فيلم مى ساختند “كانى مانگا” چه تعداد نگاتيو مصرف كرد ؟ از امكانات نقدى و غير نقدى ارگان ها بگذريم.

فیلمنامه “وهب” که آیت ا.. سبحانی تأییدش کرده بود را رد کردید!
در آن دوران شما من را انقلابى يا سمپات انقلاب هم نمى دانستيد. چون از اروپا آمده بودم . چند بار در ديدارهايمان به من طعنه زديد و من سكوت كردم. فيلم نامه قيمتش بالا رفت و همه هم ميخواستند فيلم شان را خودشان بسازند. درست گفتيد فارابى چراغ زرد چشمك زن بود. من فيلم نامه ام را به ارشاد مى دادم و جواب رد مى گرفتم و به من مى گفتند برو فارابى!
پس بين ارشاد جايگاه رسمى و فارابي يك راهرو طويل بود و ماه ها بين اين دو سرگردان مى ماندم. البته من جايزه بهترين فيلم نامه را بردم. كارى را به نام ديگرى نوشتم و او پس از يك سال  دوندگى به نام خودش مصوبه گرفت و كسى آن را ساخت و جايزه گرفت. چون عزت نفس من اجازه نمى داد گردن كج كنم.
من فيلم نامه “وهب” را که كارى عاشورايي بود نوشتم.  با وجودى كه آيت ا… سبحانى صحت و روند وقايع را كتبى تاييد كرده بودند فارابي ان را رد كرد در سال ٦٥ . يادتان نيست ؟ بگذريم!

هم “کلاه پهلوی” و هم “کیف انگلیسی” سینمایی بودند اما بدون حمایت ماندند تا سریال شدند
بنا ندارم كرنولوژى آنچه بر سرم آوردند را بنويسم. “كلاه پهلوى” من را تصويب كرديد اما من كه مرحوم داد نبودم تا برايش هزينه كنيد و ماند و ماند و ماند تا سريال شد. من سريال ساز نبودم ، هم “كلاه پهلوى” و هم “كيف انگليسى”  هر دو سينمايي نوشته شدند اما بدون حمايت ماندند تا سريال شدند.

نورچشمی‌ها با پول فارابی دفتر راه انداختند و همسر و کودکان‌شان را سهامدار کردند
مردانى كه زياد مى دانستند يا دوستان بلنداكس؛ نور چشمى ها پس از آن كه از امكانات فارابى، آن هنگام كه پول هنوز ارزش داشت، بارشان را بستند. وام ستاندند، يا پس ندادند و يا زمانى پس دادند كه ارزش پول بيش تر سقوط كرده بود، همه دفتر كار خريدند، اسمش دفتر فيلمسازى و مجوزش شركت بود اما سهامدارانش خودشان همسرشان و كودكانشان بودند.
بعد پس از افتتاح عجولانه خانه سينما در دو سال آخر مسئوليت آقاى انوار ، ايشان در يك جلسه اعلان كرد برويد شركت تشكيل به دهيد و از حالت شخصيت حقيقى به حقوقى تبديل شويد ! ظاهرا روىِ سخن ايشان همه بودند ! اما رفقا و نور چشمى ها و دوستان بلنداكس همه كار هايشان را كرده بودند ! و براى دوران پس از كنار رفتن ايشان از معاونت سينمايى آماده شده بودند.
دست راستى ها هم كه احساس مى كردند سرشان كلاه رفته بود به تكاپو افتادند. دستشان خالى بود و به مسئولان بلند پايه روى آوردند و هيئت هنرمندان را در مقابل خانه سينما راه اندازى كردند و مساعدت مالى دريافت داشتند. سر امثال من كلاه گشادى رفت. مايى كه انقلاب و عدالت خواهى آن را باور كرده بوديم و به حداقل تغيير دولت ها اميد داشتيم و گمان مى كرديم با تغيير دولت روزى نوبت به ما هم خواهد رسيد اما غافل بوديم كه چنين اميدى عبث و كوبيدن آب در هاون بود. از آن هنگام به بعد با تعويض دولت ستيز براى كسب قدرت در سينما به رويه اى عادى تبديل شد.

19 سال یک طرز تفکر یا یک باند بر سینما حاکم بود
عبدا.. جان! آن شرايط تا وزرات آقاى لاريجانى تداوم يافت يعنى بيش از يك دهه و  با وزارت مهندس مير سليم و معاونت مهدى فريد زاده كمى از قدرت مطلقه دور شديد. در همان زمان هم با معاونت مدير سليم النفس و مهربان آقاى فريدزاده منافع مجموعه عناصر دهه شصت حفظ شد. هيئتى ها فقط توانستند مهندس معروف ويلچر حميد خاكبازان را در اداره نظارت مستقر سازند كه بهروز خان افخمى يك تنه جنگ را آغاز كرد ، و خاكبازان ماند تا فريدزاده خوش خلق برود. و نوبت به مهندس ضرغامى رسيد تا هيئتى ها يك دور مديريت را تمرين كنند ! از٦٣ تا نيمه ٧٣ شما بوديد و فقط كمتر از دو سال تعادل اندكى بر قرار شد. از دوم خرداد ٧٦ تا ٨٤ بار ديگر قدرت به همان مجموعه رسيد و شادروان سيف ا… داد معاون مهاجرانى شد پس ١٩ سال يك طرز تفكر يا يك باند بر سينما حاكميت خود را اعمال كرد.

برای کشوری که صد فیلم می سازد صد دفتر فیلمسازی دایر شده! این یعنی جه؟
در آن هشت سال البته تو نبودى ولى همان مجموعه مديريتى همه منابع مالى سينما را به خود اختصاص دادند و با كاهش ارزش پول ، به ميلياردر تبديل شدند. سينماى گلخانه اى رونق بيش تر يافت. ديگر كسى حريف نبود. فقط دو سه تهيه كننده مثل فرحبخش توان ماندن داشتند. نمى خواهم نام ببرم چون قصد دشمن تراشى ندارم. جسم من بيش از اين تحمل ندارد . يك نگاه به ليست تهيه كنندگان تازه وارد نشان مى دهد كه چه كسانى به توليد ورود كردند و آورده شان چه مبلغ بود ؟ فيلم هايشان موفق بود يا شكست مى خورد؟ با وجود شكست پى در پى فيلم ها به عوض آن كه حذف شوند پول دار تر می‌شدند. طرف فيلمش نمى فروخت اما دستمزد كارگردانى اش بيش تر مى شد. جل الخالق ؟ مگر چنين چيزى ممكن است! در كجاى دنيا؟
البته تو ديگرنبودى. امروز چند دفتر يا شركت فيلم سازى داريم ؟ براى كشورى كه صد فيلم مى سازد همين تعداد شايد بيش تر دفتر فيلمسازى داير شده! اين يعنى چه؟

… و اما فيلمِ ضعيف من ؟!
اولين فيلم من به نام “صاعقه” فيلمى بود كه به تشخيص سرپرست معاونت سينمايى وقت حجت السلام محمد گلمحمدى روحانى ٢٨ ساله بايد سياه و سفيد ساخته مى شد ! بايد ! آن روحانى جوان آدم شجاعى بود ، دستور مميزى فيلم نامه را به نويسنده و كارگردان به شكل مكتوب حكم مى كرد. در آن حكم مميزى موارد سانسورى به صراحت قيد شده بود. نوشته بود : چون شخصيت زن در اين داستان مهم است فيلم سياه و سفيد باشد تا جذابيت و زيبايى بازيگرها زياد جلوه نكند!
من پذيرفتم و فيلم را سياه و سفيد ساختم نه به خاطر حكم او بلكه چون داستان در دهه ٥٠ مى گذشت براى مخاطب وجه تاريخى سينماى فارسى را تداعى مى ساخت. در ضمن مى خواستم فيلمبردارى سياه و سفيد را تجربه كنم و پله به پله جلو بروم. قبول كردم!

انوار با عصبانیت به تهیه کننده فیلم اول من گفت: برو وگرنه دستور می دهم تو و کارگردان فیلم را زندانی کنند
آن فيلم وقتى در ١١٠ دقيقه تدوين و آماده نمايش شد مجموعه شما قدرت را به دست گرفته و آقاى گلمحمدى هم كنار رفته بود. ما فيلم را به فجر آن سال داديم اما در بازبينى براى نمايش جشنواره اى توقيف شد! وقتى تهيه كننده در ارشاد براى نجات سرمايه اش مراجعه كرد آقاى انوار با عصبانيت به او گفته بود : برو  و گرنه دستور مى دهم تو و كارگردان فيلم را  دستگير و زندانى كنند.
عجب ! فيلم درباره چه بود ؟ خيلى ساده اولين فيلمى بود كه به تضاد فرهنگى بين اعضاى خانواده در دوران شاه مى پرداخت. جنگ بين مادر شوهرى متدين با عروس بى حجاب و شهرى خود بود. انقلاب اسلامى هم يك انقلاب فرهنگى بود و تلاش براى كسب هويت ملى ، مذهبى مردم ! مگر جز اين بود و يا هست ؟
توقيف فيلم بخاطر درست بودن آن بود و اين كه نمى خواستيد فيلم و كارگردانى كه مدير سابق تاييد كرده بود ديده شود. فيلم حذف شد.

به دستور علیرضا شجاع نوری 25 دقیقه از فیلم اولم حذف شد؛ فیلمی که شکیبایی برای اولین بار رُل اول داشت
پس از دوندگى تهيه كننده عاقبت دستور سانسور فيلم صادر شد و ماموريت آن بر عهده خوش تيپ ترين عضو مجموعه مديريتى شما يعنى آقاى شجاع نورى گذاشته شده بود. ليست صحنه هاى حذفى در واقع كل فيلم را نابود مى ساخت. ما پول نداشتيم تا حداقل فيلم را اصلاح كنيم، ناچار ٢٥ دقيقه به شكل آشكار حذف شد و گمانم سنگين ترين سانسور بى جهت به فيلم من تحميل شد.
در ان فيلم شادروان شكيبايي كه پيش از آن يك پلان در فيلم “خط قرمز” بازى كرده بود و در “دادشاه” پشت سر سعيد راد راه ميرفت براى اولين بار نقش اول بازى كرد و معرفى شد. دختر خواهر شادروان حاتمى ژيلا سهرابى و كاظم بلوچى و خانم كابلى براى اولين بار به سينما معرفى شدند و چندين نفر ديگر معرفى شدند.
فيلم در تابستان ٦٤ اكران شد و با بهاى بليط هشت تومان نزديك به سه ميليون تومان فروش كرد بعنى در چهار هفته نزديك به چهارصد هزار نفر فيلم تماشا كردند.
فيلم را شما ضعيف كرديد. اكنون آماده ام نسخه كامل آن را براى جامعه منتقدان سينماى كشور نمايش دهند و نظرشان را جويا شويم تا معلوم شود در مقياس اولين فيلم يك فيلم ساز با حداقل بودجه از حيث بصرى و ميزانسن و داستان و نگرش به موضوع و پايان بندى  در چه جايگاهى قرار مى گيرد ؟

آیا ما کلیمی بودیم؟ شما و رفقايتان ريشه من را زديد. چطور مى گوييد با اهل سينما رفاقت كرديد؟
من در آن فيلم در آن برهه از زمان سرمايه گذارى كرده بودم . فرض كنيم فيلم ضعيفى بود آيا فيلم بى آبرويي هم بود ؟
فرض كنيم شما با آن روحانى و به تبع آن من مخالف بوديد ،خانواده من چه گناهى داشتند ؟ آيا من (حساميان و شريك ) كليمى بودم ؟ آيا نمى توانستيد اين جوان سى ساله متاهل و آبرومند را به زعم خودتان ارشاد كنيد ؟
من با سايرين چه تفاوتى داشتم ؟ از فرقه ضاله بودم ؟ شما و رفقايتان ريشه من را زديد. چطور مى گوييد با اهل سينما رفاقت كرديد؟مجموعه شما و توابع تان حتى نخواستيد من را بشناسيد. ممكن است شما يا هر كس ديگر فيلم من را دوست نداشته باشند اما نمى توانند نسبت به فيلم توهين كنند.
آيا سينماى گلخانه اى شما فيلم ها همه قوى بودند. ظرف سه و يا چهار سال همه آن صحنه هايي كه از فيلم حذف شدند در فيلم هاى ديگران مجوز گرفتند ! جواب اين را چه مى گوييد؟

“سینما سینماست” را در اکران پایمال کردند چون فکر می کردند من رفیق ضرغامی و طرفدار ناطق نوری ام!!!

روند ظلم اما تمامى نداشت…در دوره مهندس ضرغامى فيلم اثر گذار “سينما سينماست” را با وام تبصره سه و فروش منزل مسكونى و مشاركت سينماى تجربى ساختم؛فيلمى كه از حيث ريتم و شاكله لازم در درام نويسى به ندرت اتفاق افتاده بود. اين كه فيلم در جشنواره تحت مديريت آقاى ضرغامى قربانى شد يك خبط آشكار بود و شرح توطئه پنهان عليه آن بماند در فرصتى ديگر و پيش تر هم به آن اشاره كرده ام. اما اكران آن به دوره معاونت سينمايي مرحوم داد موكول شد. خب چون همان مديريت دهه شصت تداوم يافته بود و كار كردن را حق من نمى دانستند براى شكست تجارى آن اقدام كردند و به نحو غافلگيرانه آن را اكران كردند. بدون تبليغات و حتى طبق ضوابط آن زمان يك هفته حق قانونى اكران فيلم را هم پايمال كردند و اين بار كمرم را شكستند چون گمان مى كردند من رفيق مهندس ضرغامى و طرفدار آقاى ناطق نورى بودم و ناطق هم نماد طالبان به قدرت رسيده در افغانستان بود !
چوب سياست و رقابت را بر من زدند و مخملباف را حمايت كردند. در اين روند سوداگرانه و كثيف و رانت خوارانه تو حضورى نداشتى. اما كسانى كه حمايت مى كنى با من چنين كردند.

حساب من، مرحوم داد، و حق خانواده ام در آن دنيا؛ این شامل منوچهر محمدی هم می شود

لابد همه اين ها را زاييده بدگمانى من قلمداد مى كنى ولى انصاف و وجدان را در نظر بگيرى متوجه مى شوى كه يك مديريت بى غرض و مرض حداقل به التماس يك هنرمند هر چند تنها و بدون حامى باشد توجه مى كند و از متلاشى شدن زندگى اش پيش گيرى مى كند. من تا به حال در همه عمر آزارم به كسى نرسيده است. حساب من و مرحوم داد، و حق خانواده ام در آن دنيا. البته اين شامل دوست محترم آقاى منوچهر محمدى هم مى شود كه فيلم من را به جبر اكران كرد و همه زندگى ام را باختم و عليرغم ميل باطنى خود به تلويزيون رفتم تا در آنجا هم با همه صداقتى كه به كار بستم هم حق و حقوقم را پايمال كنند. و من بابت اجحاف به شما در پروژه “كلاه پهلوى” شرمسارم و اگر عمرم به دنيا باشد جبران خواهم كرد و اگر هم رفتم به عهده فرزندانم است تا به شكلى جبران كنند و اگر نشد حلال كنيد.

ای کاش توهین نمی کردی

اِى كاش در برنامه “كات” در پاسخ به مجرى برنامه درباره من هر چه مى خواستى مى گفتى اما به فيلمى كه به همه سينماگران دهه شصت راه را نشان داد كه در جمهورى اسلامى فقط مى توانند به مضمون خانواده ، تضاد فرهنگى بين نسل ها و مدرنيزاسيون تحميلى دوران پهلوى دوم كه كوركورانه راه پهلوى اول را بدون ملاحظه و سرعت ادامه داده بود و هم چنين به مضمون اجتماعى ، بپردازند ، پس از ٣٢ سال توهين نمى كردى تا مجبور به نوشتن اين واقعيات تلخ نمى شدم.
لابد به ياد دارى وقتى “كيف انگليسى” در يك گپ و فاصله ويژه در جامعه گل كرد به من چه گفتى؟ و من چه كردم؟ گفتى: كار موفق شده مبادا خودت را بگيرى؟
من تا امروز هرگز از خود و كارهايم تعريف نكرده ام و نخواهم كرد. ولى شما مى دانى بيش از هر همكار  عزيزى بازيگر به سينما و سيما معرفى كرده ام كه همه در سطح خود موفق شدند. دينارى معامله ، اخاذى ، نقش فروشى نكرده ام و از حيث مادى سر بلندم و پاى حق همكارانم ايستاده ام و از هيچ يك هم توقعى نداشته ام و از درگاه خداى متعال همواره خواسته ام مرا وسيله موفقيت و كسب روزى ديگران قرار دهد.

آیا شریعتی اگر زنده بود بر دست پخت شما بچه های حسینیه ارشاد صحه می گذاشت؟
من نسبت به ديانت شما و جناب مهندس بهشتى و برخى ديگر از آن نحله مديريتى دهه شصت ترديد ندارم ، اما آيا مديريت مذكور سينما را به واقع در مسير انقلاب و خواست امام(ره) و يا حتى دكتر شريعتى قرار داد ؟ آيا اگر دكتر  شريعتى كه بر مزارش در غربت و در تربت مزار حضرت زينب(س) گريستم و جوانى حرام شده ، استعداد و انرژى تباه شده ام را  مرور كردم ، اگر زنده بود دست پخت شما بچه هاى حسينيه ارشاد را صحه مى گذاشت؟
آيا اين روند خطرناك اباحيگرى كه برخاسته از تفكر اُمانيستى – فراماسونى در سينماى امروز ايران سايه افكنده است را تاييد مى‌كرد؟ به راستى فارغ از آرمان هاى امام(ره)  شرايط حاكم بر فيلم هاى ما ذره اى با آرا و افكار و آرزوهاى شريعتى سنخيت دارد؟

اين سينما به يك آفت مبهم عقيدتى مبتلاست

اگر سوگند بخوريد كه حداقل وضع موجود در روند فكرى دكتر است من همه حرف هاى خود را پس خواهم گرفت و در حضور ملت عذر خواهى خواهم كرد. شك نكنيد معدودى فيلم هم داريم كه قابل تامل هستند ، من از شما معدل وضع موجود را پرسيدم و پاسخ روشن است.
اين سينما به يك آفت مبهم عقيدتى مبتلاست. غرض آن كه انديشه در حوزه سينما به بن بست رسيده است و هر روز بيش از پيش نسبت به انقلاب و اهداف آن زاويه مى گيرد. مديريت دهه شصت در جمهورى اسلامى زمانى مى تواند به خود نمره عالى بدهد كه در راستاى آن اهداف گام برداشته و ثابت كرده باشد در غير اين صورت شايد اگر آن مديريت نبود حداقل عدالت و انصاف و نكرش بالسويه نسبت به  اهالى سينما بهتر اجرا شده بود.
حرف شما درست است. عقده وجود دارد . عقده زمانى پديد مى آيد كه عدالت و انصاف و مروت از جامعه رخت بر مى بندد.
در خاتمه از درگاه خدا وند منان صحت و سلامت براى همه آن ها كه صادقانه به سينما خدمت كردند را خواستارم و حرمت دوستى و رفاقت خود با شما را تا انجا كه توانستم رعايت كردم. ولى دلم سوخت كه بى پروا براى نسل جوان فيلم من را ضعيف خطاب كرديد. تاريخ درباره همه ما قضاوت خواهد كرد. پاينده باشيد.




یک عاشورای دیگر رفت و تکلیف “رستاخیز” روشن نشد

 سینماروزان/حامد مظفری: فقط می توان تاسف خورد به خاطر فرصتهایی که سینمای ایران در ماه محرم از کف می دهد.

به گزارش سینماروزان وقتی هفت سال قبل احمدرضا درویش تصمیم گرفت درام تاریخی-عاشورایی “رستاخیز” را بسازد بسیاری خوش بین بودند به اینکه سالها بعد از “سفیر” و “روز واقعه” فیلمی دیگر تولید خواهد شد که خلا آثار عاشورایی سینمای ایران را پوشش دهد.

عجیب اما اینجاست که سه سال بعد از رونمایی “رستاخیز” در جشنواره فجر و دریافت 8 سیمرغ و علیرغم داشتن پروانه نمایش، این فیلم جز اکرانی چندساعته در سال گذشته که خیلی زود به توقیف کشیده شد و برخی علت آن را نمایش چهره ابوالفضل عباس(ع) دانستند و برخی نیز جلوگیری از ایجاد اختلال در جشن هسته ای(!!!) هنوز نتوانسته در تیررس نگاه مخاطبان قرار گیرد. چرا؟؟؟

توقیف فیلم مجوزدار “رستاخیز” به شکایت عوامل فیلم در دیوان عدالت اداری منجر شد و البته بعد از این شکایت، هم وزیر ارشاد و هم رییس سازمان سینمایی از بلامانع بودن اکران فیلم حتی با نمایش چهره ابوالفضل(ع) که -نقش اش توسط جوانی خوش سیما به نام بهادر زمانی ایفا شده- حرف زدند ولی عاشورای 1395 هم گذشت و تکلیف اکران “رستاخیز” روشن نشد…

رستاخیز
رستاخیز



احمدرضا درویش تقسیم‌بندی سینمایی ایوبی را به چالش کشید⇐این تقسیم‌بندی، اشتباه محض است

سینماژورنال: احمدرضا درويش در حاشيه جشنواره فيلم مقاومت كارگاه انتقال تجربه‌هايش را برگزار كرد و بيش از هر چيز به جايگاه سينماي ايران در دنيا پرداخت.

به گزارش سینماژورنال او بدون نام بردن از نام حجت‌الله ايوبي به صحبت‌هاي اخير او مبني بر تقسيم‌بندي سينماي دنيا به دو دسته سينماي هاليوود و ايران اشاره كرد و اين تقسيم‌بندي را اشتباه محض دانست: بايد بپذيريم كه امروز هيچ سينمايي در دنيا بر افكار تسلط ندارد و اين اصلا درست نيست كه برخي از افراد مي‌گويند كه در دنيا تنها سينماي هاليوود و سينماي ايران حاكم است؛ اين اشتباه محض است. صداي سينماي ايران در افكار عمومي دنيا شنيده نمي‌شود و ما تنها در مهماني‌هاي جشنواره‌اي شركت مي‌كنيم.

به گفته كارگردان «رستاخيز» سينماي ايران زماني در دنيا ديده و شنيده مي‌شود كه فيلم‌هاي ايران در شبكه‌هاي خارجي يا سالن‌هاي سينمايي به نمايش گذاشته شوند. او موفقيت‌هاي سينماي ايران را منوط به ديده شدن توسط افكار عمومي دانست. اتفاقي كه براي فيلم‌هاي محدودي در ايران مي‌افتد و به جز آنهايي كه پخش‌كننده و تهيه‌كننده قوي بين‌المللي دارند، باقي آثار در كشورهاي دنيا به صورت گسترده روي پرده نمي‌روند. 

درويش در انتقاد به محدود شدن سينماي ايران در جشنواره‌هاي مختلف عنوان كرد كه در عرصه ديپلماسي فرهنگي تنها حضور در جشنواره‌هاي خارجي تعريف شده است اما مهم‌تر از اين حضور داد و ستد رويدادهاي جهاني است و اگر اين داد و ستد به درستي صورت نگيرد اين جشنواره‌ها به مهماني دورهمي تبديل مي‌شوند: «ما بايد يا با نخبه‌هاي سينماي دنيا ارتباط داشته باشيم يا داد و ستد سينمايي داشته باشيم. اين را بايد بدانيم كه بدون دادوستد نمي‌توان فهم جهاني را در سينما داشته باشيم. در چنين شرايطي نمي‌توانيم خود را با سينماي هاليوود مقايسه كنيم.»

درويش در بخش ديگري از صحبت‌هاي خود با صراحت تمام اعلام كرد كه اگر قرار باشد آثار ما تنها در تلويزيون يا در سالن‌هاي سينمايي‌مان به نمايش درآيد اين ادعا غلط است كه خود را با سينماي هاليوود مقايسه كنيم. چرا بايد خود را گول بزنيم كه سينماي ايران در حال رقابت با سينماي هاليوود است.  درويش با يادآوري جوايزي كه فيلم‌هاي ايران در عرصه بين‌المللي به دست آورده‌اند، تأكيد كرد كه سينماي ايران در حال حاضر تنها زينت‌المجالس جشنواره‌هاي خارجي است و البته در اين ميان جوايزي هم دريافت مي‌كنند.

كارگردان «رستاخيز» كه به واسطه مشكلات پيش آمده براي آخرين فيلمش، كارگرداني در سينما را محتاطانه‌تر از پيش تجربه مي‌كند، در اين كارگاه عنوان كرد كه فيلمنامه‌اي درباره مردم سوريه دارد و تهيه‌كننده‌اش هم از همين حالا مشخص است. او براي ساخت اين فيلم به پشتيباني‌هاي دولت نياز دارد: من از دولت هيچ حمايت مالي نمي‌خواهم اما مي‌خواهم بدانم كه من چگونه مي‌توانم شرايطي را ايجاد كنم كه اين فيلم را براي ۱۵ ميليون آواره سوري كه در كشورهاي مختلف هستند بدون دريافت پولي توزيع كنم.

درويش بدون اشاره به صحبت‌هاي وزير ارشاد درباره نبود مانع براي اكران «رستاخيز» براي عرضه دي‌وي‌دي‌هاي اين فيلم در مناطق مختلف شيعه‌نشين از مسوولان فرهنگي خواست كه به او بگويند كه اين كار را چگونه مي‌تواند انجام دهد.




علی جنتی از صدور مجوز اکران بدون ممیزی فیلم خبر داد⇐هر طور که می‌خواهند “رستاخیز” را اکران کنند

سینماژورنال: ماجرای توقیف “رستاخیز” و شکایت عوامل از ارشاد بخاطر توقیف این فیلم به جاهای خوبی ختم شده است.

به گزارش سینماژورنال بعد از آن که سخنگوی ارشاد از اعتراض به حکم دیوان عدالت اداری نسبت به این فیلم سخن گفت(اینجا را بخوانید) حالا علی جنتی وزیر ارشاد به صراحت از این گفته که امکان اکران “رستاخیز” حتی بدون پوشاندن چهره حضرت عباس(ع) وجود دارد.

علی جنتی در حاشیه مراسم گرامیداشت هفته دفاع مقدس در پاسخ به تعیین تکلیف فیلم “رستاخیز” و این که فیلم در اکثرا جشنواره‌های داخلی نیز شرکت می‌کند و اکران می‌شود و سرانجام این فیلم گفت:  اکران این فیلم بلامانع است.

وی ادامه داد: البته آنها شکایت کردند، اما اولا ما تقاضای تجدیدنظر کردیم و دیوان عدالت اداری گفته‌اند بله اینها ادعا داشته‌اند ما در اثر اکران نکردن فیلم خسارتی دیده ایم ولی باید ببینیم اگر با چهره باز حضرت عباس اینها می‌خواستند آن را اکران کنند و حالا که ما اعلام کردیم باید چهره پوشانده شود تفاوت این خسارت چقدر است که آن را دادگاه عمومی باید اعلام کنند.

وزیر ارشاد در خاتمه گفت: اما ما اخیرا اعلام کردیم به هر صورت می‌خواهید اکران کنید و اشکالی ندارد.




اعتراض ارشاد به رأی صدر شده به نفع “رستاخیز”

سینماژورنال: شکایت عوامل “رستاخیز” از ارشاد بخاطر توقیف این فیلم مجوزدار و صدور رای دیوان عدالت اداری به نفع “رستاخیز” نه فقط گلایه های وزیر ارشاد را موجب شد بلکه حالا سخنگوی ارشاد هم از اعتراض به حکم بدوی خبر داده است.

به گزارش سینماژورنال حسین نوش آبادی سخنگوی وزارت ارشاد گفت: حوزه فرهنگ و هنر نباید شائبه قضایی و حقوقی پیدا کند و مشکل رستاخیز از همان ابتدا نیز قابل حل بود؛ با این حال رای که صادر شده، رای بدوی است که قابل اعتراض و رسیدگی خواهد بود.

نوش آبادی افزود: مشخص نیست خسارت 40 میلیاردی طبق چه محاسباتی از سوی تهیه کننده مطرح شده، با این حال وزارت ارشاد نیز ادله های خود را برای پیگیری این مسئله دارد.

وی خاطرنشان ساخت: «رستاخیز» متعلق به یک فرد یا شرکت نیست، بلکه متعلق به همه کسانی است که برای تولید و ساخت آن وقت گذاشته و سرمایه گذاری کردند؛ وزارت ارشاد نیز در تولید این فیلم ذی نفع است.




جناب وزیر! از سخن کم کن و بر عمل بیفزا!

سینماژورنال/محمدصادق عابدینی: در فاصله چندماه باقي مانده به پايان كار كابينه دولت يازدهم، وزير ارشاد اين كابينه در شرايطي قرار دارد كه هم از سوي موافقان دولت و هم از طرف مخالفان دولت تحت فشار است و رئيس‌جمهور در سخنراني عمومي‌اش از وزير ارشاد انتقاد شديد كرد. علي جنتي روزهايي را پشت سر مي‌گذارد كه گويا هيچ‌كس دوستش ندارد!

وزير ارشاد و توقعات برآورده نشده
علي جنتي از جمله وزرايي بود كه بالاترين رأي را از مجلس گرفت و به كابينه راه يافت. در نظر هنرمندان طرفدار دولت كه در رقابت‌هاي انتخاباتي به حمايت از حسن روحاني پرداختند، علي جنتي مأموري بود كه بايد همه وعده‌هاي رئيس‌جمهور را در حوزه فرهنگ اجرايي كند؛ انتظاري كه شايد فراتر از اختيارات يك وزير بود و شايد هم وزير ارشاد نمي‌دانست چطور بايد آنها را برآورده كند؛ انتظاراتي از بازتر شدن فضاي فعاليت‌ها گرفته تا كم‌رنگ شدن يا حتي محو خطوط قرمز و مميزي‌ها در سينما، تئاتر، كتاب و حتي هنر‌هاي تجسمي. يكي از مديران سينمايي وزارت ارشاد در يك گپ دوستانه درباره توقعات برخي از اهالي سينما مي‌گويد: آنها طوري رفتار مي‌كنند كه انگار در كشور انقلاب شده نه انتخابات!

همه انتظار‌ها در حالي بود كه در كميسيون فرهنگي مجلس اكثريت با اصولگرايان بود و آنها اقدامات جنتي را رصد مي‌كردند و در مقابل هر اظهار نظر خارج از عرف وزير به سختي واكنش نشان مي‌دادند. جنتي در همان ماه‌هاي اول تصدي پست وزارت ارشاد دولت يازدهم متوجه شد كه نبايد به صراحت درباره برخي از موضوعات كه از نظر شرعي داراي حرمت است، صحبت كند و چند بار مجبور شد، صحبت‌هاي خود را در مواجهه با تيغ انتقادات تعديل كند. صحبت از آوازخواني بانوان موضوعي بود كه داشت براي جنتي سنگين تمام مي‌شد.

جنتي همچنين وارد موضوع مميزي كتاب شد، اما بر عكس چيزي كه تصور مي‌كرد، تدبير وي درباره واگذاري مميزي به مؤسسات انتشاراتي به جاي آنكه با استقبال روبه‌رو شود با واكنش منفي همراه با ترس ناشران خصوصي روبه‌رو شد. در اين بين دكتر روحاني هم بر دامن زدن به توقعات از وزير و ورود بيشتر جنتي به حوزه‌هاي حاشيه‌دار بي‌تأثير نبود، از اولين ديدار رئيس‌جمهور با هنرمندان در 18 دي‌ماه سال 92 تا آخرين ديدار آنها در 12 تيرماه امسال كه هنرمندان مهمان ضيافت افطار رئيس‌جمهور شدند، هميشه رئيس‌جمهور خود را چهره‌اي مدافع هنرمندان معرفي كرده است و از وزير ارشاد خواسته تا بيشتر به توقعات هنرمندان بپردازد. نمونه اين اظهارات را در ديدار 18 دي‌ماه شاهد بوديم كه دكتر روحاني حتي كارت زرد مجلس به جنتي را مسخره كرد و گفت: «وزير باز هم كارت زرد بگيرد. اين دولت به تمام تعهدات و قول‌هايي كه در دوران انتخابات به مردم داده است، عمل خواهد كرد؛ كارت زرد براي اين دولت نگراني نيست. به امثال آقاي جنتي‌ به عنوان مدافع از حقوق هنرمندان و آزادي افتخار مي‌كنيم.»

وزير ارشاد و كم كاري‌هاي انجام شده
اولين نشانه‌هاي نارضايتي رهبر انقلاب از عملكرد فرهنگي دولت يازدهم، زماني خودنمايي كرد كه ايشان برخلاف سنت هرساله بازديد از نمايشگاه كتاب تهران، در سال 93 حضور در نمايشگاه را تحريم كردند. اين تحريم امسال نيز رخ داد و رهبري ترجيح دادند به نمايشگاه كتاب نروند. انتقاد‌هاي رهبر انقلاب نسبت به اوضاع فرهنگي البته به دولتي كه علي جنتي وزير ارشاد آن است، منحصر نيست، ولي حجم انتقاد‌ها و هشدار‌ها در اين دوره بسيار بيشتر از دوره‌هاي قبل شده است تا جايي كه رهبري در ديدار نمايندگان منتخب ملت در مجلس دهم كه به مناسبت آغاز به كار مجلس برگزار شد به صراحت از تعبير «ولنگاري فرهنگي» استفاده كردند.

مقام معظم رهبري در اين ديدار خطاب به حضار گفتند: «برادران عزيز، خواهران عزيز! در مسئله‌ فرهنگ، بنده احساس يك ولنگاري مي‌كنم؛ در دستگاه‌هاي فرهنگي -اعم از دستگاه‌هاي دولتي و غيردولتي- يك نوع ولنگاري و بي‌اهتمامي در امر فرهنگ وجود دارد؛ چه در توليدِ كالاي فرهنگي مفيد كه كوتاهي مي‌كنيم، چه در جلوگيري از توليد كالاي فرهنگي مضر كه كوتاهي مي‌كنيم.» رهبر انقلاب در ديدار با شعرا در ماه رمضان نيز از وزير ارشاد انتقاد كردند، مصطفي محدثي خراساني كه در اين جلسه حضور داشته است، مي‌گويد: ايشان به صراحت رو به وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي كردند و در حضور رئيس حوزه هنري كشور گفتند از اجاق اينها براي شعر آبي گرم نمي‌شود و از آنها خواستند به جاي كارهاي پراكنده‌اي كه مي‌كنند، توانشان را صرف حمايت از مجموعه‌هايي كنند كه در كشور به صورت هدفمند و مؤثر وارد كار شده‌اند.
به غير از اين انتقاد‌هاي مستقيم، رهبر انقلاب بارها درباره نفوذ فرهنگي دشمن هشدار داده‌اند كه در آنها نسبت به غفلت مسئولان نقد‌هايي بيان شده است. اما خواسته‌های جناحی و ضدارزشی هم از جنتی کم نبوده است.

تقاضاهای بی‌شمار ضدارزشی از جنتی
در اين ميان سينماگران اصلاح‌طلب هم پس از محقق‌نشدن خواسته‌هاي جناحي‌شان لب به انتقاد از وزير ارشاد گشودند.
احمدرضا درويش، كارگردان «رستاخيز» درباره مديريت فرهنگي دولت مي‌گويد: من كما‌في‌السابق سكوت مي‌كنم و نظاره‌گر صحنه عجيب‌وغريبي از لحظه‌هايي هستم كه مديريت فرهنگي كشور در دولت تدبير و اميد ايجاد كرده است. وقتي پروژه‌اي به محكمه كشيده است، زبان و فضاي ارتباط وجود ندارد و داور بايد در اين باره قضاوت كند. نويد محمدزاده كه جايزه بهترين بازيگر مكمل مرد را از جشنواره فجر به دست آورد با لحني صريح از وزير ارشاد انتقاد مي‌كند: «آقاي روحاني رأي جوان‌ها را به دست آوردي، اما وزيري كه انتخاب كردي بدترين انتخاب بود. من از آقاي جنتي ناراحتم.»
باران كوثري نيز نااميدانه عنوان مي‌كند: «به عنوان كسي كه هم به اين دولت رأي دادم و هم تا جايي كه توانستم برايش رأي جمع كردم، سخنم اين است كه مطالبات ما را برآورده كنند. اينكه مي‌گويند تحت‌فشارند هم توجيه مناسبي نيست. شما خودتان مي‌دانستيد كه تحت فشاريد؛ چه فشار سياسي چه فشار اقتصادي. قطعاً به اين فشارها آگاه بوديد و بعد پيشقدم شده‌ايد براي كانديداتوري پس بايد به مطالبات ما پاسخ گوييد.»

وزير ارشاد و اين ماه‌هاي باقي مانده
تا دوره آتي انتخابات رياست جمهوري چند ماه بيشتر باقي نمانده است. وزير ارشاد مانند ساير وزراي كابينه بايد عملكردش را به نوعي ارتقا دهد تا احتمالاً اگر دكتر روحاني خود را براي دوره بعدي نيز نامزد انتخابات كرد بتواند در حوزه فرهنگ نيز كارنامه‌اي قابل قبول ارائه دهد. تا امروز كه به غيرمصاحبه‌هاي انتقادي و نوشتن نامه‌هاي سرگشاده هنرمندان به رئيس‌جمهور كه پر از نقد و نظر درباره عملكرد فرهنگي دولت است، دكتر روحاني عملاً داشته فرهنگي براي نشان دادن موفقيت در كارنامه چهارساله دولتش ندارد. اين روزها حتي بازيگران دست چندم، شاعران ناشناخته و نويسندگان گمنام هم به انتقاد از دولت مي‌پردازند. در قضيه كنسرت‌ها هم وزير ارشاد باعث خشم رئيس‌جمهور شده است، اما جنتي براي اينكه بتواند براي اين چند ماه كارنامه‌اي در خور باقيات صالحات داشته باشد، بايد مسائلي را حتماً مد نظر قرار دهد. ابتدا اينكه شايد بين باقيات صالحات و داشتن وزارت دولت بعدي در صورت پيروزي مجدد دكتر روحاني شايد يكي را بايد انتخاب كند! البته شايد! دوم اينكه حمايت نزديك به چهار سال از يك طيف خاص از هنرمندان نه‌تنها باعث نشد جنتي محبوب‌ترين وزير كابينه شود، بلكه همان كساني كه جنتي براي آنها نقش پشتيبان را ايفا كرد، امروز لب به انتقاد از وي گشوده‌اند پس مي‌توان در اين چند ماه باقي مانده به آن طيف از هنرمندان كه بي‌مهري دولت را تحمل كرده‌اند، نگاه مهربانانه‌اي كرد.

تقويت جناح مؤمن انقلابي از خواسته‌هاي رهبر معظم انقلاب حداقل در حوزه فرهنگ و توسط وزارت ارشاد تا به امروز انجام نشده يا بسيار ضعيف بوده و اين چند ماه فرصتي است كه بتوان اين خواسته را تا حدي عملي كرد. زير‌ساخت‌هاي فرهنگي چه در بحث سخت افزاري و چه در حوزه نرم‌افزاري دچار ضعف‌هاي زيادي است، شايد عمر وزارت علي جنتي آنقدر طولاني نباشد كه كار‌هاي عمراني در حوزه سخت‌افزاري و ايجاد فضاهاي جديد فرهنگي به نتيجه كامل برسد، اما برنامه‌ريزي و شروع عمليات عمراني را مي‌توان در همين دولت انجام داد. جنتي بايد در اين ماه‌هاي آخر بر سرعت فعاليت‌ها بيفزايد، اگر بتواند اعتبارات بيشتري براي فرهنگ جذب كند و توليدات فرهنگي و هنري را از نظر كمي و كيفي افزايش دهد، بهتر است وزير در اين ماه‌هاي باقي مانده كمتر حرف بزند و بيشتر عمل كند. آنچه باعث خواهد شد تا از اين وزير در تاريخ نامي به نيكي برده شود، عملكرد وي خواهد بود و گرنه نسب جنتي حتي اگر به صديق‌ترين يار انقلاب نيز برسد، باز هم آنچه در افكار عمومي باقي خواهد بود، كاري است كه وزير به يادگار از خود باقي خواهد گذاشت.

علی جنتی
علی جنتی



اختلاف میان جنتی و ایوبی بر سر “رستاخیز”؟/یکی از لزوم هاله نور می‌گوید و دیگری از بی‌نیازی به هاله نور

سینماژورنال: اكران «رستاخيز» احمدرضا درويش به سنجشی برای میزان تعارضات مدیریت فرهنگی دولت تدبیر بدل شده است.

به گزارش سینماژورنال در حالی که بعد از هویدا شدن ماجرای شکایت دست اندرکاران فیلم از ارشاد بخاطر توقیف یک فیلم مجوزدار،  علی جنتی ضمن انتقاد از دست اندرکاران فیلم لازمه اکران این فیلم را قرار دادن هاله نور بر چهره ابوالفضل عباس(ع) دانسته بود، به تازگی حجت ا.. ایوبی ادعا کرده این فیلم بدون نیاز به هاله نور می تواند اکران شود.

جنتی گفته بود: بيشتر مراجع محترم و علما و برخي شخصيت‌هاي ديني و مذهبي تاكيدشان اين بود كه بايد چهره مبارك حضرت ابوالفضل العباس (ع) پوشانده شود كه ما هم چند ماه پيش به عوامل اين فيلم اعلام و حتي راهكار هم ارايه داديم كه روي چهره مبارك آن حضرت افكت نور بزنند ولي متاسفانه آنها نه‌تنها اين كار را نكردند بلكه اقدام به شكايت كردند.

با این حال حجت ا.. ایوبی رییس سازمان سینمایی در بخشي از توضيحات خود درباره مشكل اكران «رستاخيز» مدعي شده سازمان سينمايي و وزارت ارشاد علاقه‌مند هستند نسخه اصلي فيلم روي پرده برود.

ایوبی با اشاره به صدور حکم دیوان عدالت اداری علیه ارشاد به “مهر” گفته است: نگاه مثبت قوه قضاييه به ما كمك مي‌كند كه فيلم را بدون محو چهره ذوات مقدسه نمايش دهيم. وزير محترم ارشاد هم در شرايط پيش‌آمده موافقت اصولي براي اين اثر را دارند. اميدوارم كه بتوانيم كاري كنيم كه محرم و صفر امسال سينماي ايران نيز با نمايش اين فيلم شريف و فرهنگي و شيعي چهره‌اي عاشورايي‌تر به خود بگيرد!!

ایوبی: رأی دیوان عدالت اداری خوب است

عجیب تر از این تناقض آنجاست که برخلاف ناراحتی علی جنتی از شکایت عوامل “رستاخیز” به دیوان عدالت اداری، ایوبی با دیدی مثبت به رأی دیوان عدالت اداری نگریسته و گفته است: ما به عنوان بخشي از دولت تحت يك سري الزامات كه مي‌دانيد و نمي‌خواهم باز كنم، به‌ناگزير تصميمي را گرفتيم. حالا رأي ديوان عدالت اداري مي‌گويد آن تصميم در مورد جلوگيري از ادامه اكران از نظر حقوقي اشكال داشت و به نفع شاكي، يعني تهيه‌كننده «رستاخيز» راي بدوي داد. ما هم همين را مي‌گفتيم. براي سينما و تثبيت حقوق سينماگران هم اين راي به اعتقاد من خوب است.

ايوبي راي ديوان عدالت اداري را براي فيلم «رستاخيز» به نفع سينماي ايران مي‌داند و مي‌گويد: ما به عنوان شخص يا حتي سازمان و دستگاه مهم نيستيم. مهم‌تر از ما «قانون» است كه بايد بر همه عرصه‌ها از جمله عرصه فرهنگ و سينما حاكم باشد و همه از دولت تا ديگران بايد از آن تبعيت كنند. اين راي اگرچه ظاهرش عليه ما است ولي چون كاشف از بطن حقوق سينماگران و ما است، به نفع ما هم است يعني ما به عنوان دولت يا بخشي از دولت از محتوا و مفاد اين راي بهره مند مي‌شويم.

جنتی: اصلا چنین چیزی نیست

نگاه ظاهرا مثبت ایوبی به شکایت دست اندرکاران “رستاخیز” به دیوان عدالت اداری در حالی است که جنتی با گلایه از این امر گفته بود: این فیلم هم مانند برخی فیلم های دیگری است که به آنها اصلاحیه می زنیم. روی برخی از فیلم ها دهها اصلاحیه اعمال می شود و سازندگانشان هم هیچ مشکلی ندارند. آقایان می گویند شورا مجوز داده بود و بعد از آنکه مجوز داده شده در چند سینما اکران شده و شما آن را لغو کرده اید. ادعای خسارتشان در مورد این ماجرا است.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در پاسخ به سئوال درباره ملزم شدن وزارت ارشاد توسط قوه قضائیه به پرداخت خسارت به سازندگان فیلم «رستاخیز» گفت: نه، اصلا چنین چیزی نیست. بحث ۴۰ میلیارد تومان در میان نیست. ۵۷ درصد از بودجه این فیلم با مشارکت کسانی تامین شده که اصلا دنبال برگشت پولشان نیستند. ۳۵ درصد آنها خیرین کویتی هستند که بنده خودم یکی از کسانی بودم که بیشترین تلاش را کردم تا آنها را برای اسپانسر برای این فیلم دعوت کنم. ۲۲ درصد از هزینه فیلم هم توسط خیری در داخل کشور تامین شده است حالا تیم سازنده بدنبال چه چیزی از باقی این ۵۷ درصد هستند. به نظر می رسد بیشتر بدنبال مسائل مادی موضوع هستند تا مسائل معنوی.






در بیانیه بلندبالای سازندگان “رستاخیز” بیان شد⇐آقای وزیر! به‌جای مبهم‌گویی درباره حکم دیوان عدالت اداری توضیح دهید

 سینماژورنال: سخنان روز گذشته علی جنتی وزیر ارشاد درباره “رستاخیز” و اینکه وی بوده که کمک کرده به جذب اسپانسر برای تولید این فیلم(اینجا را بخوانید) با واکنش دست اندرکاران این فیلم توقیفی روبرو شده است.

به گزارش سینماژورنال دست اندرکاران “رستاخیز” با ارسال بیانیه‌ای بلندبالا و با زیر ذره بین بردن تک تک جملات جنتی از وی خواسته اند که درباره حکم صادر شده توسط دیوان عدالت اداری توضیح دهد.

متن کامل بیانیه سازندگان “رستاخیز” را بخوانید:

پیرو صدور حکم شماره 1114 دادگاه دیوان عدالت اداری در مورد شکایت تهیه کننده فیلم “رستاخیز” از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، جناب آقای دکتر علی جنتی در تاریخ 13/06/1395 در حاشیه همایش تبیین دستاوردهای فرهنگی دولت تدبیر و امید در کتابخانه ملی ، سخنانی را در این خصوص خطاب به خبرنگاران در محورهای ذیل بیان کردند :

  • … “گاهی برای برخی فیلم ها چند اصلاحیه میخورد ، این دلیلی بر این نیست که اعلام اصلاحیه روی فیلم به منزله توقیف و لغو مجوز آن است. بعداز اعلام اصلاحیه عوامل فیلمها درصدد برطرف کردن برآمده و سریعاً اقدام کردند ، ما هم پس از انجام اصلاحیه ، اجازه ادامه اکران داده ایم.

پاسخ) سازندگان فیلم رستاخیز هیچگاه ادعا نکرده اند که فیلم فوق توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی توقیف و مجوز آن باطل شده است. آنچه در نامه معاونت سازمان سینمایی به شماره 69/94/154/م در تاریخ 24/04/1394 قید گردیده ، تعلیق و توقف نمایش عمومی فیلم “رستاخیز” است که تا این تاریخ ، که شانزده ماه از آن سپری شده است ! اصلاحیه مورد ادعای وزیر محترم (تاباندن هاله نور بر سیمای مبارک حضرت ابوالفضل العباس(ع)) علی رغم مکاتبه انجام شده با سازمان سینمایی ، تاکنون به صورت کتبی و رسمی به تهیه کننده فیلم فوق اعلام نشده است ! در شرایطی که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با پایین کشیدن این اثر عاشورایی از پرده اکران ، همه مجوزهای قانونی اعم از پروانه های ساخت و نمایش و مسئولیت های حقوقی ناشی از آن را نادیده گرفته ، بدیهی است که اعلام اصلاحیه از طریق رسانه ها و بطور شفاهی عاری از وجاهت قانونی است و ایضاً می تواند به فراخور مصلحت از سوی مسئولان ، نادیده انگاشته شود !

 

  • “تنها حوزه علمیه بیش از بیست و پنج ایراد به این فیلم (رستاخیز) گرفته بود که ما تا حدودی از آن گذشتیم”

پاسخ) ایراد های پنچ گانه وزیر محترم از سوی برخی از علما و کارشناسان در خصوص فیلم “رستاخیز “، نه از سوی سازندگان این فیلم و نه از سوی سازمان سینمایی نادیده انگاشته نشد. ایرادهای فوق پس از موفقیت فیلم مزبور در سی و دومین جشنواره فیلم فجر در سال 1392 و کسب 9 سیمرغ بلورین ، از جمله سیمرغ بلورین بهترین فیلم و بهترین کارگردانی، مطرح گردید. پس از شرفیابی ریاست سازمان سینمایی و سازندگان فیلم “رستاخیز” به محضر برخی مراجع عالیقدر عظام ، اصلاحات مورد اشاره با حضور دو روحانی عالم و کارشناسان دانشگاهی در حوزه علوم دینی و تاریخی به نمایندگی از سوی یکی از مراجع محترم صورت گرفت و پس از تایید رییس سازمان سینمایی و معاونت نظارت و ارزشیابی  به شورای پروانه نمایش (با عضویت رسمی یک روحانی عالم و کارشناس دینی) عرضه و پروانه نمایش آن با امضاء کلیه اعضا در تاریخ 24/04/1393 صادر گردید.

 

  • “عوامل این فیلم از ابتدا به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اعلام کردند که در مورد این فیلم نظریه تمام مراجع را کسب کرده اند ، در حالیکه بعداً مشخص شد این صحبت آنها صحت نداشت و تنها نظر چند نفر اخذ شده بود.”

پاسخ) ادعای وزیر محترم درخصوص کسب نظریه تمام مراجع عظام درباره این فیلم توسط سازندگان فیلم “رستاخیز” کاملاً نادرست و فاقد مستندات است. وزیر محترم پاسخ دهند که آیا کسب نظریه تمام مراجع عالیقدر در امور جاری و اجماع فقهی در آرای فوق امکان پذیر است ؟ مگر صدور مجوز در اموری مانند تجارت ، صنعت ، خدمات و … بر عهده دوایر و ساختارهای دولتی نیست ؟ اگر کسب مجوز و تایید علما در حوزه های دین ، تاریخ و دیگر علوم و هزاران حرفه متنوع اقتصادی و فرهنگی بر عهده فعالان در این امور باشد ؛ پس فلسفه ی وجودی سازمان های دولتی و ایضاً وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چیست ؟ سازندگان فیلم “رستاخیز” به قصد ترویج فرهنگ اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و با افتخار به پویایی فقه شیعه و احترام به جایگاه بلند مراجع عالیقدر ، فیلم فوق را مطابق با فتاوای مرحوم حضرت آیت الله امام خمینی (ره) ، حضرت آیت الله خامنه ای ، حضرت آیت الله سیستانی ، مرحوم حضرت آیت الله خویی (ره) ، مرحوم حضرت آیت الله بهجت (ره)  و … ساخته اند ؛ حال آنکه در کلام آقای وزیر آمده است : ” ادعای سازندگان رستاخیز در کسب نظریه تمام مراجع صحت نداشت و تنها نظر چند نفر اخذ شد” ، ارجاع وظایف دستگاه عریض و طویل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به آحاد و فعالان در عرصه فرهنگ و هنر ، آن هم در بخش خصوصی ؛ نوعی فرافکنی و گریز از مسئولیت های حقوقی و قانونی است.

 

  • بیشتر مراجع محترم و علما و برخی شخصیت های دینی و مذهبی تاکیدشان این بود که باید چهره مبارک حضرت ابوالفضل العباس (ع) پوشانده شود که ما هم چندین ماه پیش به عوامل این فیلم اعلام و راهکار هم ارائه دادیم که روی چهره مبارک آن حضرت نور بزنند ولی آنها نه تنها این کار را نکردند بلکه اقدام به شکایت کردند.”

پاسخ) سازندگان فیلم “رستاخیز” از دو زاویه به وضعیتی که این فیلم بر اثر عملکرد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به آن دچار شده است می نگرند.

اول : بررسی و رسیدگی کارشناسانه به خسارت های ناشی از تصمیم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در پایین کشیدن فیلم فوق از پرده اکران .

دوم : بررسی و رسیدگی کارشناسانه به نحوه اکران مجدد فیلم مزبور و توجه به جوانب شرعی ، فنی و هنری و افکار عمومی .

لازم به توضیح است که مراجعه به دیوان عدالت اداری و تظلم خواهی از محکمه قضایی در موضوع “اولصورت گرفته است. وزیر محترم پاسخ دهند که اگر راهکار خلاقانه ایشان مبنی بر “تاباندن هاله نور” با سرعتی که مدنظر ایشان بود ، عملی می نمود ، پس برگزاری دهها جلسه کارشناسی با حضور معاونان و کارشناسان آن وزارتخانه و مسئولان سازمان امور سینمایی با چه هدفی برگزار گردید؟ آیا جز این است که این توصیه شتابزده که از منظر غالب کارشناسان سینمایی و شخصیت های فرهنگی، تبعات زیادی خواهد داشت دامنگیر فیلم، سینمای ایران و مدیریت سینمای کشور خواهد بود؟

 

  • ” 57 درصداز بودجه این فیلم “رستاخیز” با مشارکت کسانی تامین شده که اصلاً دنبال برگشت پولشان نیستند. 35 درصد آنها خیرین کویتی هستند که خودم یکی از کسانی بودم که بیشترین تلاش را کردم تا آنها را برای اسپانسر برای این فیلم دعوت کنم. 22 درصد از هزینه این فیلم توسط خَیِری در داخل کشور تامین شده است ، حالا تیم سازنده به دنبال چه چیزی از باقی این 57 درصد هستند ، به نظر می رسد بیشتر به دنبال مسائل مادی موضوع هستند تا معنوی.”

پاسخ) شرکای فیلم “رستاخیز” گرچه با هدف خدمت به فرهنگ اهل بیت علیه السلام به مجوزهای رسمی دولت جمهوری اسلامی ؛ و سینمای ایران اعتماد کرده اند لاکن عرضه این اثر عاشورایی در جهان و اکران آن در ایران که خاستگاه اصلی شیعیان است خواسته ی آنهاست. ادعای جناب آقای جنتی مبنی بر اینکه :  ” شرکای فیلم رستاخیز در خصوص این فیلم ادعای مالی ندارند و صرفا حامی یا اسپانسر بودند کاملاً عاری از حقیقت است. اگر جناب آقای دکتر جنتی جز این می اندیشند با جلب نظر کتبی و رسمی شرکاء فیلم “رستاخیز” مبنی بر صرف نظر از سرمایه گذاری در فیلم فوق ، حداقل بیش از نیمی از تعهدات حقوقی که بر عهده تهیه کننده فیلم مزبور است را مرتفع کنند.

***

با توجه به برخی موارد متناقض و ایرادات اساسی در بیانات وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی و همچنین ایراد اتهام به سازندگان فیلم “رستاخیز” پاسخ های ذیل ضروری است.

عجیب است که جناب آقای دکتر جنتی با سوابق طولانی در عرصه مدیریت سیاسی و اجرایی ، خدمتگذاران در عرصه فرهنگ و هنر را با درشت گویی و افترا به کیسه دوختن به مادیات و دور شدن از معنویات می نوازند!!!

به‌جا بود جناب وزیر بجای اینگونه ادبیات پُر ابهام، در مورد حکم صادر شده از سوی شعبه اول دیوان عدالت اداری مبنی بر تخلف صورت گرفته در تعلیق فیلم سینمایی “رستاخیز” توضیح می دادند.

سازندگان فیلم “رستاخیز” با توکل بر خداوند سبحان بر باور خود ایستادگی خواهند کرد و اعاده “حق الناس” را وظیفه خود می دانند.

کشتی فرهنگ و هنر ، بی چراغ هدایت به ساحل نجات نمی رسد.

* سخنان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و رییس سازمان سینمایی در آیین رونمایی از فیلم رستاخیز و مراسم اختتامیه سی و دومین جشنواره فیلم فجر (1392) در ویدئو پیوست ، لینک سایت آپارات  http://www.aparat.com/v/R5eTu