1

این بانوی بازیگر بعد از ۳ سال همچنان از «شاهگوش» طلبکار است!!!+عکس

سینماروزان: دردسرهای تسویه نشدن کامل دستمزد بازیگران در سینما و تلویزیون اخیرا به شبکه خانگی هم رسوخ پیدا کرده و هرازگاه گلایه هایی را می شنویم از بازیگران محصولات خانگی که از عدم تسویه کامل دستمزدهایشان شکوه دارند.

به گزارش سینماروزان چندی قبل مینا جعفرزاده از بازیگران سریال خانگی «ابله» به گلایه از عدم پرداخت کامل دستمزدش در این سریال پرداخته بود و به تازگی نیز یکی از بازیگران زن سریال خانگی «شاهگوش» به گلایه از این پرداخته که بعد از ۳ سال همچنان از این سریال طلب دارد.

فریده سپاه‌منصور بازیگر زن «شاهگوش» با اشاره به بدحسابی تهیه کنندگان در سالهای اخیر به سایت  «نمایش خانگی» اظهار داشت: ۳ سال از همکاری من با سریال «شاهگوش» گذشته اما هنوز دستمزدم تسویه نشده است. من برای یک همکاری ۴ ماهه با این سریال قرارداد بستم و فقط برای ۲ ماه دستمزد گرفتم و ۲ ماه دستمزدم باقی مانده است و هیچ کس هم پاسخگو نیست.

این بازیگر ادامه داد: نتیجه پیگیریهای ما هم این شد که مدام گفتند «می دهیم…می دهیم» تا ۳ سال گذشت و این حرفها برای ما پول نشد.

سپاه‌منصور با اشاره به اینکه حضور داوود میرباقری به عنوان کارگردان «شاهگوش» باعث شده به سراغ پیگیری حقوقی ماجرا نرود گفت:  همکاری من با میرباقری مربوط به امروز و دیروز نیست و از سی سال قبل و در «گرگها» با ایشان همکاری داشتم و در سالهای بعدتر و از جمله «امام علی(ع)» و «معصومیت از دست رفته» این همکاری امتداد یافت. اغلب هم خوش حسابی دیده بودم و برای همین اصلا دلم نمی خواهد بروم و از پروژه ای شکایت کنم که نام میرباقری رویش است.

وی درباره اینکه آیا میرباقری درباره مشکل وی آگاهی یافته یا نه گفت: متأسفانه پیدا کردن ایشان هم مثل گذشته ساده نیست و نتوانستم دسترسی مستقیمی به ایشان داشته باشم تا ماجرا را شرح دهم اما در تماسهای متعددی که با مهران برومند مدیر تولید و تهیه کننده دوم «شاهگوش» داشتم فقط وعده شنیدم و در نهایت هم ماجرا حل نشد.

این بازیگر که سابقه حضور در آثاری سینمایی خاطره انگیز همچون «کتاب قانون»، «مهمان مامان» و «پدر آن دیگری» را داشته است با اشاره به فراگیری عدم تسویه حساب کامل با بازیگران در سینما بیان داشت: ماجرا اینجاست که نهاد نظارتی قوی برای پیگیری این بدقولیها وجود ندارد. البته برای اهالی سینما خانه سینمایی وجود دارد که شورای حل اختلافی دارد که با ریش سفیدی کار را پیش می برد اما برای سریالهای تلویزیونی حتی یک شورای حکمیت برای دادخواهی هم وجود ندارد. به نظرم بعد از این همه سال نیاز است که چنین شورایی برای محصولات تلویزیونی هم ایجاد شود.

فریده سپاه منصور و همسرش هوشنگ توکلی
فریده سپاه منصور و همسرش هوشنگ توکلی



کجاست یاری‌کننده‌ای که یاری کند این بازیگران پیشکسوت را؟⇔یک بازیگر زن بیان کرد: بعد از سه سال هم خودم و هم شوهر مرحوم‌ام از سریال “ابله” طلبکاریم!!!/کارکرد رفاهی خانه سینما را بی‌خیال شویم؛ چرا خانه سینما نمی‌تواند حق ما را از تهیه‌کنندگان بگیرد؟/اینکه هر کس که پول دارد می‌تواند تهیه‌کننده شود عاقبتش می‌شود همین که می‌بینیم/چرا کسی بر کار تهیه‌کنندگان بدحساب نظارت ندارد؟/چرا حرمت همسرم را نگه نداشتند و لااقل بعد از فوت ایشان طلب‌شان را ندادند؟/همه دنبال بازیگر افتخاری هستند که دستمزد ندهند/مگر چند بازیگر پیشکسوت داریم که خانه سینما برای حمایت از آنها هیچ کاری انجام نمی‌دهد؟

سینماروزان: مینا جعفرزاده بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون چندی قبل همسرش بهمن زرین پور را از دست داد.

به گزارش سینماروزان این بازیگر از جمله بازیگران سریال “ابله” کمال تبریزی بود و البته به همراه همسرش در این سریال ایفای نقش کرد. با این حال جعفرزاده در گفتگو با “نسیم آنلاین” به شدت به گلایه از این پرداخته که چرا دست اندرکاران این سریال طلب او و همسرش را بعد از سه سال نداده اند.

گلایه های جعفرزاده در شرایطی بیان می شود که تهیه کنندگی “ابله” را محمد مسعود با کمک تصویرگسترپاسارگاد انجام داده است؛ یعنی همان موسسه ای که گفته می‌شود محمد امامی تهیه کننده “بازداشتی” شهرزاد یکی از شرکای اصلی آن بوده است.

 بعد از گذشت سه سال هنوز از سریال «ابله» طلب داریم
مینا جعفرزاده با اشاره به بدحسابی تهیه کنندگان که اپیدمی سینما و تلویزیون و شبکه خانگی شده است اظهار داشت: خانه سینما حتی نمی تواند حق ما را از تهیه کنندگان بدحساب بگیرد. هم خودم و هم همسر مرحوم ام بعد از گذشت سه سال هنوز از سریال «ابله» طلب داریم اما متأسفانه هنوز طلب مان وصول نشده است و از آن طرف تهیه کننده «ابله» درگیر کار بعدی شده است.

وی ادامه داد: حرمت زندگان را که نگه نمی دارند. سوالم از تهیه کننده «ابله» این است که چرا حرمت بهمن زرین پور همسرم را نگه نداشت و لااقل بعد از فوت ایشان طلب شان را نداد؟ البته این وضعیت من و بهمن نبود و بخشی از دست اندرکاران «ابله» از این پروژه طلب دارند.

چرا خانه سینما نمی تواند حق ما را از تهیه کنندگان بگیرد؟
این بازیگر خاطرنشان ساخت: اصلا کارکرد رفاهی خانه سینما را بی‌خیال شویم. مسأله این است که چرا خانه سینما نمی تواند حق ما را از تهیه کنندگان بگیرد. برخی می گویند محمد مسعود تهیه کننده ظاهری این سریال بود و در پشت کار شخصی دیگر به عنوان تهیه کننده حاضر بوده است. یعنی خانه سینما نمی‌تواند شورای حل اختلافش را آن قدر قوی کند که کسی نتواند به این سادگیها سر بازیگران کلاه بگذارد.

بازیگر «کیفر» و «اخراجیها» خاطرنشان ساخت: نباید به سادگی به هر کسی اجازه تهیه کنندگی داد به صرف اینکه بر روی یکی دو فیلم سرمایه گذاری کرده است. باید عقبه تهیه کنندگان کاملا رصد شود و بعد برای صدور مجوز تهیه کنندگی آنها اقدام شود. اینکه هر کس که پول دارد می تواند تهیه کننده شود عاقبتش می شود همین که می بینیم؛ همسر من فوت کرد اما نتوانست طلبش را از «ابله» بگیرد. چرا کسی بر کار تهیه‌کنندگان بدحساب نظارت ندارد؟

همه دنبال بازیگر افتخاری هستند که دستمزد ندهند

جعفرزاده درباره اوضاع کاری ماههای اخیرش  گفت: پیشنهادات خوب کم شده است و اگر هم پیشنهادی باشد بیشتر در این جهت است که به حضور افتخاری و بدون گرفتن دستمزد اکتفا کنیم که از ما چنین همکاری برنمی آید.

وی که فیلم «این زن حقش را می خواهد» را روی پرده دارد ادامه داد: نقشم در این فیلم نقش مکمل است اما چون حس کردم درونمایه کار اجتماعی است و بازتاب دهنده یکی از معضلات سالهای اخیر یعنی اسیدپاشی برای کمک به جوانترها در کار حاضر شدم.

جعفرزاده با اشاره به درگذشت همسرش و کم لطفی مدیران سینمایی به درگذشت وی اظهار داشت: تعدادی از همکاران سینمایی و برخی از سینماگران در مراسم تشییع حضور داشتند و دلداری کوچکی دادند اما از مدیران دولتی سینما کسی را ندیدیم؛ شاید هم غیرمحسوس آمدند!!! این برخورد واقعا برای بزرگان این حیطه که عمرشان را گذاشتند خرسندکننده نیست.

خانه سینما چه کار رفاهی برای ما انجام داده؟
وی با انتقاد از صنف خانه سینما بیان داشت: متأسفانه سینماگران صنف درستی ندارند که به فکرشان باشد و برای همین است که اغلب سینماگران به کهولت سن که دچار می شوند وضعیت بدی را تجربه می کنند.

بازیگر «آوای فاخته» و «شوق پرواز» خاطرنشان ساخت: خانه سینما چه کار رفاهی برای ما انجام داده است؟ نه در این سه سال بعد از بازگشایی نه در سالهای قبل از انحلال واقعا حمایت رفاهی از خانه سینما ندیدیم. مگر چند سینماگر پیشکسوت داریم که برای حمایت از آنها مدیران صنف هیچ کاری انجام نمی دهند.

مینا جعفرزاده با اشاره به اینکه جزو سینماگرانی است که به جز بازیگری هیچ حرفه دیگری نداشته گفت: جوانترها عاقل تر هستند و برای همین دوراندیشی می کنند و بیزنس هایی موازی با کار هنری راه می اندازند که در سالهای پیری می تواند یاری رسان آنها باشد اما ما در جوانی آن قدر عاشق هنر بودیم که پیشنهادات شغلی موازی با درآمدهای مکفی را پس زدیم و حالا حتی یک حقوق بازنشستگی نداریم.

مینا جعفرزاده
مینا جعفرزاده

بهمن زرین پور
بهمن زرین پور




آسیب شناسی محسن تنابنده از مناظره جنجالی انتخابات ۸۸

 سینماژورنال: محسن تنابنده این شبها از یک طرف سریال “پایتخت4” را روی آنتن دارد و از طرف دیگر اولین تجربه کارگردانی سینمایی اش با عنوان “گینس” روی پرده است.

به گزارش سینماژورنال مضامین غیرمتعارف و گاه دور از اخلاقی که او در “گینس” ارائه شده در کنار تکراری بودن بیش از حد موقعیتهای “پایتخت” و مشابهت آن با فصلهای قبلی سبب ساز بروز پاره ای از انتقادات به وی شده است.

تنابنده در تازه ترین گفتگویش که با بهناز شیربانی در “شرق” انجام شده اما بی آن که مسئولیت مشکلهای موجود در این دو اثر را بپذیرد منتقدان را متهم به بی انصافی کرده است.

البته که از نظر وی منتقد بزرگواری چون هوشنگ گلمکانی هم وجود دارد که به سریالش لطف دارد اما بقیه منتقدان در عوالم دیگری سیر می کنند.

محسن تنابنده که لحن گفتاریش در این گفتگو نشان دهنده دلخوری فراوانش از انتقادهایی است که به فیلمش و این سریال وارد شده، به آسیب شناسی مناظره انتخاباتی جنجالی سال 88 میان دو نفر از کاندیداها بعنوان عاملی جهت گسترش بدرفتاری در سطح جامعه پرداخته است.

این کارگردان در جاهایی از گفتگویش نیز درباره ایفای نقش خواننده لوس آنجلسی در “شاهگوش” و عدم رضایتش از همکاری با کمال تبریزی در “ابله” سخن گفته است.

سینماژورنال متن کامل گفتگوی محسن تنابنده را ارائه می دهد:

این‌روزها بحث و نظرهای مختلفی درباره فصل چهارم سریال «پایتخت»مطرح است. باوجود اقبال زیاد مخاطبان، بسیاری از منتقدان معتقدند که «پایتخت» به مرور جذابیت‌هایش را از دست می‌دهد و شاید ظرفیت ادامه‌دارشدن را ندارد. با همه این تعابیر و صحبت‌ها، با توجه به زمان کمی هم که برای ساخت فصل جدید در اختیار داشتید، نظر شما نسبت به کیفیت فصل جدید چیست؟
حقیقت این است که نالیدن از شرایط خیلی فایده‌ای ندارد و اینکه مدام بخواهی این نکات را متذکر شوی که زمان نداشتم یا شرایط برای ساخت فراهم نبود، در این صورت خیلی راحت می‌شود کاری را تولید نکرد و به نظرم این بهانه‌ها بیشتر شانه‌خالی‌کردن است. چیزی که مشخص است اینکه اقبال مخاطبان به سریال پایتخت در همه این سال‌ها مثال‌زدنی است و همین استقبال مخاطبان است که باعث شده تمام سختی‌ها را برای تولید پایتخت به جان بخریم. اما تا حدی از دوستانی که در حوزه نقد قلم می‌زنند دلگیرم و متأسفانه شرایط را درک نمی‌کنند. در همین فصل چهارم، ما با شرایط بسیار سختی کار را به آنتن رساندیم. گرمای وحشتناک شمال، لوکیشن‌های متعدد و… و از هیچ‌چیز به‌منظور کیفیت بهتر اثر چشم‌پوشی نمی‌کنیم. در این شرایط توقع هم نداریم که توسط گروهی مورد هجمه بی‌مورد قرار بگیریم. نگاه اجتماعی جاری در سریال، نوع پلان‌ها، گسترش قصه و نماهای سنگین یا شخصیت‌های زیاد قصه مشخص می‌کند تا چه حد برای ساخت این مجموعه زحمت کشیده شده است. حقیقت این است که ما برای منتقد این سریال را نمی‌سازیم و تمام تلاش ما برای مردم است. من متوجه این نگاه دوگانه منتقد و تماشاگر نمی‌شوم! گاهی با خودم فکر می‌کنم انگار منتقدان ما در عوالم دیگری سیر می‌کنند و اصلا متوجه اثری که ساخته شده است نمی‌شوند؛ هرچند منتقدانی هم مثل آقای گلمکانی که آدم بزرگوار و منتقد پیش‌کسوتی هستند به سریال لطف دارند. صحبت من با منتقدانی است که انصاف را در تحلیل‌هایشان رعایت نمی‌کنند.
در فصل پیشین و فصل چهارم البته بخشی از انتقادها متوجه نحوه حضور اسپانسر در سریال هم بود، که چرا پایتخت این بستر را برای حضور اسپانسر به این شیوه فراهم کرده است… .
برای ساخت یک مجموعه، عوامل زیادی دست به دست هم می‌دهند. از خیلی‌ها شنیدم که می‌گویند چرا اسپانسر در سریال این‌قدر گل‌درشت است؟ به‌خدا ما هم عقلمان می‌رسد و متوجه هستیم که چه‌چیزی به‌نفع یا ضرر سریال است. اما باور کنید حضور اسپانسر اختیاری نیست، کاملا جبری است. به دلیل اینکه سازمان صداوسیما با مشکلات بسیار بد اقتصادی مواجه است ما هم به‌عنوان تولید‌کنندگان یک اثر مجبور هستیم چیزهایی را بپذیریم. علاوه‌بر اینکه معتقدم اساسا حضور اسپانسر در کار اگر به شکل بهداشتی و هم‌راستا با نحوه ارائه اثر، استفاده شود اصلا بد نیست. این مورد در سایر کشورها هم وجود دارد و اصلا اتفاق بعیدی نیست، اما در کشور ما این ضعف اقتصادی وجود دارد و صداوسیما با توان اقتصادی بسیار کمی که دارد، از وجود این اسپانسرها نه‌تنها در این سریال بلکه در سایر برنامه و مجموعه‌هایش می‌تواند کمی قوت بگیرد. از طرف دیگر تغییر و تحولات معمولا به ضرر سازندگان تمام می‌شود و آن‌قدر رسانه ملی دچار سیاست‌های غلط می‌شود که مسیر هم برای سازندگان نامشخص است. تلویزیون خواستار سریال‌های با کیفیت خوب و درجه‌یک است و از ما می‌خواهند با سریال‌های مبتذل و مستهجن مبارزه کنیم. این شرایط دقیقا مثل این است که تمام لوازم یک جنگ را از شما بگیرند و شما را راهی جنگ کنند هرچند که شاید جنگ واژه درستی نباشد، اما به‌هرحال مشابه همین وضعیت است. مگر شدنی است؟ حتما باید ابزاری در اختیار ما باشد که بتوانیم کاری کنیم. تجربه به من ثابت کرده که وارد شدن به حوزه کارهای شیرین از فشار اول قبر سخت‌تر است و اصلا ساخت سریال در تلویزیونی که با محدودیت‌های بسیاری روبه‌رو است، بسیار دشوار است. شوخی با خانم‌ها در تلویزیون ما تقریبا امکان ندارد. شوخی با سن و برخی‌چیز‌های دیگر خط‌قرمز است و تقریبا هیچ دستاویزی برای سرگرمی مردم وجود ندارد. حقیقتا با این شرایط دلم می‌خواهد یکی از همین منتقدانی که پایتخت را فاجعه‌بار توصیف کرده است، بیاید و سریال بسازد. حتما کار مشکلی است و از پس آن برنمی‌آید. بسیاری از منتقدان ما منتظر می‌مانند تا در شرایطی اعلام حضور کنند و حاضر نیستند بپذیرند یک مجموعه وقتی به فصل‌های مختلف می‌رسد باید دچار تغییر و تحولاتی شود و مثلا برای ساخت فصل چهارم، همه‌چیز؛ از متن گرفته تا نحوه ساخت، سخت‌تر می‌شود و خودشان را در شرایط سازندگان اثر قرار نمی‌دهند.
اما بخشی از این انتقادها هم به کیفیت متن مربوط می‌شود. وجود پلان‌های طولانی یا نبود داستانی به انسجام فصل‌های پیشین یکی از نقدهایی است که در مورد «پایتخت ٤» مطرح می‌شود…  .
اگر به «پایتخت٤» نگاه تحلیلی داشته باشیم متوجه می‌شویم که این سریال در هر فصل شیوه دیگری به لحاظ روایت پیدا کرده است. زمانی یک قصه منسجم و واحد داشته است و زمانی دیگر روال کار بر این اساس بوده که فیلم‌نامه با داستانک‌های متنوع نوشته شود. به‌مرور هرچقدر که پیش رفتیم سعی کردیم تا شخصیت‌های داستان را در موقعیت‌های متفاوت و جدید قرار دهیم. مشکل این است که تحمل خیلی‌ها پایین آمده و خیلی حوصله یا اعصاب این را ندارند که از ابتدا تا انتهای سریال را با دقت و حوصله نگاه کنند. بخش عظیمی از مردم هم دچار خستگی روحی و روانی هستند و تنها خواسته‌شان وجود سریالی است که آنها را بخنداند و خیلی پیگیر قصه نمی‌شوند. باز هم تأکید می‌کنم که شکاف وحشتناکی بین مردم و منتقد وجود دارد و منتقد عمدتا برای لذت‌بردن کاری را نگاه نمی‌کند و این‌روزها بیشتر به این موضوع فکر می‌کنم که یکسری آدم‌ها چرا از تلویزیون رفتند و به این نتیجه می‌رسم که برخی آن‌قدر تو را مستهلک می‌کنند که ناچار به کناره‌گیری می‌شوی. شرایط برای کارکردن، آن‌هم در رسانه ملی سخت است و دراین‌میان هستند افرادی که بی‌خبر از این شرایط زیر باد کولر می‌نشینند، سیگار می‌کشند و آروغ روشنفکری می‌زنند.
چیزی که مشخص است و متأسفانه در جامعه ما به مرور تبدیل به یک فرهنگ می‌شود، بدرفتاری و استفاده از ادبیات بد در مراوده با هم است. زمانی در دولت قبل، دو نفر در ملأعام در مناظره به جان هم افتادند و کار به بدرفتاری و ادبیات بد و سخیف کشید. این فرهنگ به‌مرور نه‌تنها در ابعاد زیاد و آدم‌هایی که جایگاه و منزلت اجتماعی بالایی داشتند بلکه در سایر سطوح اجتماعی هم رسوخ پیدا کرد و فرهنگ و هنر هم از این قاعده مستثنا نبود و متأسفانه به جایی رسیدیم که همه به هم ناسزا می‌گوییم، به‌زور خانه سینما را می‌بندیم و رفتارهای این‌چنینی از ما سر می‌زند. مدتی است که نخستین تجربه‌ کارگردانی من در سینما اکران شده است و من رفتارها و گفتارهای عجیبی درباره فیلم می‌بینم و می‌شنوم، احتمالا فیلم من ضعف‌هایی هم دارد، اما متأسفانه کار را هم نقد نمی‌کنیم. فحش می‌دهیم و معلوم نیست چرا این کار را انجام می‌دهیم. کار من و امثال من از یک جهت قابل ستایش است، باید احترام گذاشت به کسانی که تماشاچی را به سالن‌های سینما می‌آورند و با توجه به اینکه مدام از بحران مخاطب حرف می‌زنیم، مشخص نیست چرا به کسانی که تماشاچی به سالن‌ها می‌آورند فحش می‌دهیم و برعکس به کسانی که تماشاچی نمی‌آورند هم ناسزا می‌گوییم؟ ما به‌دنبال چه هستیم؟ فکر می‌کنم زمان آن فرارسیده که این ادبیات سخیف و بدرفتاری و توهین از بین برود و روزگار کمی جلو برود تا با هم کمی مؤدب‌تر و درست برخورد کنیم.
سال‌هاست که همراه سیروس مقدم«پایتخت» را برای مردم تولید می‌کنید و به گفته خود سیروس مقدم، شما عنصر مهمی در تولید این مجموعه و به‌نوعی مغز متفکر آن هستید. هیچ‌وقت به این فکر کرده‌اید که دیگر میلی به ادامه این مسیر ندارید و بهتر است از این مجموعه خداحافظی کنید؟
حقیقتا فقط اقبال مردم است که تا به امروز من را وادار به ادامه مسیر کرده. بازی‌کردن در فیلم سینمایی، نوشتن و حتی کارگردانی، هرقدر هم که سخت باشد، از کار ما در «پایتخت» سخت‌تر نیست. تنها لطف مردم است که «پایتخت» را نگاه داشته و مشخص نیست چرا در این سال‌ها عده‌ای تمام تلاششان را کردند که نباشیم و مدام به این فکر می‌کنند هرطور که هست بلایی سر ما بیاورند که از کار منصرف شویم. این فقط منوط به‌ کار ما نیست. در بسیاری از حوزه‌ها؛ مثل فوتبال و سیاست هم همین اتفاق را می‌بینید و نمی‌دانم چرا چشم دیدن همدیگر را نداریم!
شما از جمله افرادی هستید که همیشه در صحبت‌هایتان به‌ کار گروهی قائل هستید و با تیم نویسندگان فصل‌های «پایتخت» را نوشتید. آیا از کار گروهی نتیجه خوبی گرفتید یا با توجه به اینکه معمولا ساخت«پایتخت» با سایر مشغله‌های شما هم‌زمان شده است، کمکی بوده برای پیشبرد کار؟
البته پیمان قاسم‌خانی از جمله نویسندگانی است که با تیم نویسندگانش کار کرده و همچنان مشغول کار است و آثار درخشانی هم نوشته‌ است. اصولا کار به این شیوه کاملا درست و مطابق با استانداردهای جهانی است. سریال‌های موفق دنیا عمدتا گروهی نوشته می‌شوند و من همیشه به این موضوع اشاره کرده‌ام که مدیون تیم نویسندگانم هستم. شرایط بسیار سختی را برای رسیدن به این مرحله طی کردیم و حقیقت این است که من تصوراتی دارم و دنیایی را ساختم و به‌مرور، روی آن تسلط پیدا کردم که آن رؤیا را با گروهی از جمله تیم نویسندگان و سیروس مقدم در میان می‌گذارم. شاید این فرصت بدی نباشد که از سیروس مقدم عزیز تشکر ویژه‌ای داشته باشم. مردی بسیار صبور و محترم که خیلی‌وقت‌ها خارج از محدوده، چیزهایی را از او طلب می‌کنم یا در کارش دخالت می‌کنم و از همین‌جا از او معذرت می‌خواهم. اما حقیقت این است که «پایتخت» یک کار گروهی است و در تمام این سال‌ها گروهی منسجم آن را به سرانجام رساند.
 در سال‌های اخیر شما علاوه بر حضور در سینما و تلویزیون، مدیوم شبکه نمایش خانگی را هم با آثاری که بسیار پرسروصدا بودند تجربه کردید. ایفای چند نقش سنگین در سریال «شاهگوش» یا بازی در نقش یک پیرزن در سریال «ابله» توجه بسیار زیادی را به این سریال‌ها جلب کرد و وجه اشتراک این دو کار، گریم‌های بسیار سنگین شما بود. آیا علاقه شما به حضور در نقش‌هایی است که علاوه‌بر تنوع در بازی، گریم عجیب و سختی هم داشته باشد؟!
وقتی قرار شد با داوود میرباقری عزیز در سریال شاهگوش همکاری کنم، او به من پیشنهاد کرد که نقش چند مجرم و متهم را بازی کنم. تعداد این نقش‌ها البته بسیار زیاد بود و برای من بازی در تعداد زیادی نقش امکان‌پذیر نبود؛ بنابراین انتخاب نقش‌ها را به خودم واگذار کرد. اما طبعا وقتی قرار بود نقش «اِبی» یا یک روحانی را بازی کنم، نیاز به گریمی که باعث تغییر چهره من شود بود و این، به بازی من کمک زیادی کرد. اما من بازیگری نیستم که از گریم‌های سنگین استقبال کنم و به فراخور نقش گریم هم متفاوت است، اما در مورد سریال «ابله»، آقای تبریزی از من خواست که نقش پیرزن قصه را بازی کنم. طبیعتا بازی در این نقش برای من هم بسیار جذاب بود و یک بازیگر در شرایط مختلف کاری و پیشنهاد‌های مختلف و البته مدیوم‌های متفاوت و بسته به استعداد و توانایی‌ای که دارد، یا کاری را قبول می‌کند یا خیر. من هم بازی در نقش پیرزن سریال «ابله» را پذیرفتم چون برای خودم تجربه جدیدی بود. اما از اینکه نقش پیرزن سریال «ابله» را بازی کردم خوشحال نیستم.
این نارضایتی به‌دلیل شرایط کار و نوع قصه است یا حضور این سریال در شبکه نمایش خانگی؟
فکر می‌کنم جا داشت تا این نقش را جای بهتری خرج کنم. ساخت این سریال دچار سرعت و شتاب شد و شرایط برای کار خیلی مساعد نبود و نشد آن‌طور که باید کلیت قصه را گسترش دهیم.
با اینکه شما تا پیش از«پایتخت» در چند سریال و مجموعه تلویزیونی بازی کردید و در سینما حضور چشمگیری دارید و البته سابقه درخشان بازی در تئاتر را هم دارید؛ اما عامه مردم با نقش «نقی معمولی» با شما ارتباط برقرار کردند و دوستش دارند. به‌عنوان عضوی از تیم سازنده این اثر و کسی که انرژی مردم در تمام این سال‌ها باعث شده کار در شرایط سخت تلویزیون را بپذیرد، فکر می‌کنید این سریال ظرفیت ادامه مسیر را در فصل‌های آینده خواهد داشت و اصلا صحبتی درباره ادامه‌دارشدن مجموعه وجود دارد؟
این سریال به‌گونه‌ای نوشته شده که ظرفیت ادامه‌دارشدن را دارد و حقیقتا اصرار مردم باعث ساخته‌شدن «پایتخت» بوده است، اما این‌قدر این روزها خسته‌ام که نمی‌توانم به این سؤال فکر کنم و نمی‌دانم چه پاسخی بدهم. احترام مردم ایران برایمان واجب است و هرکاری می‌کنیم برای آنهاست. اما پاسخ روشنی برای این پرسش ندارم… .