1

از ابراهیم به ابراهیم⇔معاون نظارت خطاب به حاتمی‌کیا⇐ همه موضوعات ملي، امنيتي نيستند!/معضلات اجتماعي داخل كشور هم موضوعات ملي هستند/این شما بودید که به فیلم توقیفی «زادبوم» جایزه دادید!/افتخار دهید و داور جشنواره سی و هفتم شوید

سینماروزان: تولید فیلم با سرمایه ارگانها و نهادها مدتهاست در سینمای ایران وجود دارد اما الصاق صفت «ارگانی» برای آثار برخی فیلمسازان و از جمله ابراهیم حاتمی‌کیا گران آمده است به گونه ای که از اختتامیه جشنواره به این سو مدام شنونده اظهارنظرات او در نقد «ارگانی» خوانده شدن هستیم!!

به گزارش سینماروزان حاتمی‌کیا برای رهایی از صفت «ارگانی» تا جایی پیش رفته که خود به تعریفی تازه از ارگانی پرداخته و ارگانی ها را نه آنها که با پول ارگانها فیلم میسازند بلکه آنها دانسته که با پول ارگانها برای مقاصد غیردلی و سفارشی کار میکنند نه خودش که با پول ارگانها برای مضامین دلی کار میکند و به اصطلاح از دلش سفارش میگیرد.

ابراهیم داروغه‌زاده معاون نظارت سازمان سینمایی که اغلب می‌کوشد از طریق صفحات اجتماعیش پاسخگوی عملکرد خود باشد اظهارات اخیر حاتمی کیا را مجالی کرده برای نقد حالی محترمانه که در آن بر حرمت همزمان حاتمی کیا و دیگر همکارانش تأکید شده است.

متن یادداشت داروغه زاده را بخوانید:

آقای حاتمی کیاي عزيز! البته كه براي ما افتخار است كه شما زينت بخش آيين هاي جشن سينماي ايران در دهه مبارك فجر باشيد.
معلوم است كه حضور خالق ناب ترين آثار سينماي دفاع مقدس ايران همچون «مهاجر»، «ديده بان» و «از كرخه تا راين» در جشنواره فيلم فجر باعث افتخار برگزار كنندگان آن باشد.
بسيار خوشحال ميشويم پيشنهادهاي شما عزيز دردآشنا را براي همسوتَر شدن جشنواره فيلم فجر با أرمان هاي راستين انقلاب، بشنويم.
همه مخاطبان سينمادوستِ ايران عزيز إذعان دارند كه شما سفارش واقعي را از قلب خودتان ميگيريد نه از سرمايه گذارهايتان، «موج مرده» بهترين شاهد اين مدعاست
اينكه شما درد ملي را فهم ميكنيد و براي آن فيلم ميسازيد منافاتي ندارد با اينكه ديگر همكارانتان نيز دردهاي جامعه را درك كنند، همه موضوعات ملي ما خارج از مرزهاي ما و امنيتي نيستند، معضلات اجتماعي داخل كشور هم موضوعات ملي هستند و نياز به ساخته شدن فيلم هاي انتقادي مشفقانه داریم، شما هم روزگاري ما را «دعوت» كرديد براي ديدن «گزارش يك جشن».

حق بودن مسير فيلمسازي شما با حق بودن مسير فيلمسازي همكاران شما تعارضي ندارد، شما خوب هستيد ديگران هم خوب هستند.

از آخرين باري كه داور جشنواره فيلم فجر انقلاب بوديد ده سال ميگذرد، در آن دوره سيمرغ بهترين فيلمنامه به فيلم خوب و ملي «زادبوم» تعلق گرفت. البته متاسفانه فيلم به مدت هشت سال توقيف شد.
از صميم قلب آرزو داريم پس از ده سال دوباره افتخار بدهيد و در مقام قاضي در جشنواره سي و هفتم فيلم فجر انقلاب حضور داشته باشيد!




برادر حاتمی‌کیا! «رشیدپور»، مسیر انحرافیست! پاسخ همکارانت را بده!

سینماروزان/حامد مظفری: در حالی که انتقاد از بریز و بپاش بیت المال برای تولید محصولاتی به ظاهر استراتژیک که نه فقط در منطقه که حتی در داخل مورد توجه عامه قرار نمی گیرند اسباب اعتراض بدنه صنف سینما و منتج از آن مخاطبان سینما را موجب شده ابراهیم حاتمی کیا در اختتامیه فجر به گلایه از ارگانی خوانده شدن پرداخت و به تعریض رضا رشیدپور را عامل این ماجرا قلمداد کرد!

این اتفاق در شرایطی رخ داده که رشیدپور تنها از جشنواره به این سو و با اجرای «هفت» ارتباط مستقیم با سینما را تجربه می‌کرد و حین اجرای «هفت» هم کاملا محافظه کارانه و با پرهیز از نقد مستقیم با آثار ارگانی برخورد میکرد.

نشان به آن نشان که رشیدپور در توصیف فیلم حاتمی کیا نیز زبان به مدح آن گشود و تا توانست از زیباییهای آن گفت!

اینکه حاتمی کیا به جای پاسخ گویی به بسیاری از همکاران مستعد و کم کار خود در چرایی عدم توزیع عادلانه امکانات ارگانی، به رشیدپور تاخته دلیل دیگری میتواند داشته باشد جز سفت کردن جای پای خویش برای جلب حمایت جهت تولید فیلم بعدی ؟!

به خصوص در روزهایی که رقبایی بی عقبه سینمای استراتژیک و حتی دوپاسپورته(!) از راه رسیده اند و سفارشهای میلیاردی را روی هوا میزنند و سیمرغ باران هم میشوند!

برادر حاتمی کیا! هر که را نشناسید رسول ملاقلی‌پور را که می شناسید. علی ملاقلی‌پور فرزند خلف رسول سه سال بعد از ساخت فیلم اولش که نتیجه سالها دستیاری در سینما بود هنوز نتوانسته پروژه تازه ای را روی غلتک بیندازد! چرا؟ چون مجیزگو نیست و با «آقاجون آقاجون»گفتن بازار مدیران کوتوله بی ربط به سینما را گرم نمی‌کند.

مانند علی ملاقلی‌پور کم نداریم؛ از جوان و پیر که هم سینما را بلدند و هم رزومه قابل قبولی دارند اما سهمی ندارند از امکاناتی که حق همه کاربلدان است.

برادر حاتمی‌کیا! به جای تاختن به رشیدپور پاسخی دهید به انبوهی از نیروهای مستعد و بیکار که به بهانه غیرخودی بودن، سهمی از امکانات عمومی مملکت ندارند. عملیاتی ترین پاسخ میتواند راه اندازی تشکلی با سرمایه شخصی برای زیر پر و بال گرفتن این نیروهای مستعد باشد؛ بالاخره زکات هزینه ای که نظام کرده تا به اینجا برسید را باید جوری پرداخت.

ابراهیم-حاتمی-کیا-اختتامیه-فجر
ابراهیم حاتمی‌کیا در اختتامیه فجر



یک نماینده مجلس با نگارش یادداشتی متذکر شد⇐«به وقت شام» درگیر شعارزدگی است/از حاتمی‌کیا انتظار بیشتری داشتم

سینماروزان: تازه ترین فیلم ابراهیم حاتمی کیا با نام «به وقت شام» که بنا بود به نقد رفتارهای تکفیری بپردازد به دلیل حجم بالای سی.جی.آی و البته ملموس نبودن این جلوه سازی تصویری همچون یک بازی کامپیوتری رخ نموده است.

به گزارش سینماروزان احمد مازنی از نمایندگان عضو کمیسیون فرهنگی مجلس در یادداشتی پیرامون «به وقت شام» آورده است: «به وقت شام» فیلم خوبی است اما از حاتمی کیا انتظار بیشتری داشتم. موضوع فیلم حضور داعش در سوریه و تلاش رزمندگان، به ویژه دو خلبان ایرانی برای نجات اهالی محصور یک روستا از حصر داعش است. در این فیلم نقش اصلی را پدر و پسر خلبان ایرانی دارند که پدر به نسل دفاع مقدس تعلق دارد و پسر جوانی است علیرغم تنهایی و بارداری همسرش برای همراهی با پدر و به رغم مخالفت پدر اورا تنها نمی‌گذارد که ارتباط دو نسل بعد از انقلاب اسلامی با اینکه ربطی به متن فیلم ندارد اما حاشیه برجسته و قابل توجهی است. علی حاج یونس را تنها نمی‌گذارد و حاج بونس نبرد شام را امتداد دفاع مقدس بین ایران و عراق، حوادث بوسنی در بالکان، و جدال حزب‌الله با اشغالگران می‌داند و معتقد است اگر امروز در اینجا یعنی سوریه نجنگیم فردا باید در خیابان‌ها و کوچه‌های ایران بجنگیم. ویژگی دیگر این فیلم معرفی چهره چند ملیتی و به خصوص غربی داعش است، مساله‌ای که درست فهمیده نشد.زما مطالعات من نیز حاکی از جذب گسترده جوانان سرخورده آمریکایی و اروپایی به گروه داعش است، گزارش آقای تودن هوفر، روزنامه‌نگار برجسته اروپایی را از زندگی ده روزه با داعش خوانده بودم. همچنین فیلم سینمایی به وقت شام جهل، خشونت، تعصب کور و بلندپروازی عناصر وابسته به داعش را تا حدی به تصویر می‌کشد. اما آنچه از ابتدای تماشای فیلم ذهن من را درگیر کرد و تا پایان با من همراه بود این بود که “شام، عروس خاورمیانه چگونه در آتش جهل، خشونت و توسعه طلبی سوخت؟

مازنی ادامه داد: سوریه کشور زیبایی بود، با آثار تاریخی و فرهنگ و تمدن کهن، چگونه و بدون دخالت اراده مردم این کشور از یکسو عناصر سرخورده غربی، پس‌مانده‌های حزب بعث عراق، تربیت‌شدگان مکتب طالبان و القاعده و جمعی از معارضان و ناراضیان سوری و اعراب با طرح خلافت اسلامی، رویای سلطه‌گران شرقی و غربی را برای تخریب منابع و زیرساخت‌های این کشور تعبیر می‌کنند و شهرها و روستاهای زیبای شام را به ویرانه‌ای تبدیل می‌کنند تا صهیونیست‌ها خواب آرامی داشته باشند.

این نماینده مجلس خاطرنشان ساخت: حاتمی کیا را به نگاه عمیق به مسائل و موضوعات در فیلم‌هایش می‌شناسم ولی در این اثر کمی درگیر شعارزدگی شده است! نمی‌دانم شاید دچار محدودیت‌هایی بوده که من نمی‌دانم. به هر حال برای ابراهیم حاتمی کیا و دیگر عوامل «به وقت شام» آرزوی توفیق دارم اما از حاتمی کیا انتظار بیشتری داشتم.




«به وقت شام»⇐بازی کامپیوتری حاتمی‌کیا با پاشنه آشیلی به نام هادی حجازی‌فر!!/انبوهی از c.g.i بی‌منطق در جاده بی‌دست‌انداز اوج؟!/نقطه قوت، یک بازیگر لبنانی است که کمتر از یک ربع در فیلم حضور دارد!!

سینماروزان/حامد مظفری:

منفی: بازی کامپیوتری حاتمی‌کیا  یادآور «مد مکس» است از نوع «جاده خشم»؟؟
نه!
جاده سرراست و بی دست انداز اوج؟؟

مثبت: بازیگران عرب از زن تا مرد، شخصیتها را درست درک کرده و قرص و محکم ایفای نقش میکنند.

منفی: انبوهی از cgi فاقد منطق وقتی همراه میشود با ناتوانی از دمیدن روح به فیلم چه می ماند به جز شعار! ؟ شعار؟؟خیر، از شعار هم خبری نیست؛ چون اینجا پرویز پرستویی هم در کار نیست که به سبک حاج کاظم شعار دهد (!)پس کلی انفجار و بکش-بکش روی دست حاتمی کیا می ماند بدون ذره ای جریحه دار شدن احساسات.

منفی: هر دو بازیگر ایرانی چنان درگیر کلیشه و کلیشه و کلیشه شده اند که انگار با دو کارمند روبروییم که فقط جلوی دوربین رفته اند تا ساعت کاری موظف را پر کنند!

 پاشنه آشیل: هادی حجازی‌فر است؛ بازی حجازی‌فر آن قدر ضعیف بوده که حاتمی کیا نماهای دونفره را سیلوئت و مثلا با نورپردازی مهتابی گرفته بلکه این ضعف به چشم نیاید اما زهی خیال باطل!!!

 دیالوگ(با لبخند وارد شوید)
— بابا فقط یک دقیقه وقت دارم(بابک حمیدیان در آغوش حجازی فر که- بعد از رفتن و ریختن و زدن!! -حالا papa شده)

پلان:
پایان بندی رکاب زنان یک کودک در جایی میان واقعیت تا رویا که گویا در نسخه اولیه نبوده و ممکن است در نسخه اکران هم نباشد! یادآور گذشته گرایی «چ» وقتی که بنا بود از گذشته چمران گفته شود.

کاراکتر:
یک فرمانده سوری که همسرش به دست داعش کشته شده با بازی «پیر داغر» که همچنان فیزیک و استایلش پیش برنده همه جور درامی است.

هشدار
حاتمی کیا بدجوری در حال شبیه شدن به مسعود کیمیایی است؛ برای او دیگر فیلمسازی معنای جوششی خودش را ندارد و میسازد تا زنده بماند؟؟؟ مدیونید اگر فکر کنید حیات در اینجا به معنای سفارش گرفتن از ارگانها است؛ ارگانها چه کاره اند؟؟ایشان خودش به خودش سفارش میدهد!

حامد مظفری
حامد مظفری



ادعای یک رسانه فرهنگی-اجتماعی درباره چرایی حضور مدام حاتمی‌کیا در یک شبکه تلویزیونی⇐به خاطر آقای داماد؟؟؟

سینماروزان: حضور چندباره ابراهیم حاتمی کیا در یکی از برنامه های شبکه تلویزیونی «آیفیلم» با ادعای روزنامه فرهنگی-اجتماعی «هفت صبح» مواجه شده که این حضور را بی ربط به حضور داماد حاتمی کیا در قامت تهیه کننده برنامه ندانسته است.

متن گزارش «هفت صبح» را بخوانید:

ابراهیم حاتمی کیا از جمله کارگردانانی است که چندان به مصاحبه روی خوش نشان نمی‌دهد و معمولا خیلی کم در برنامه‌های تلویزیونی حضور پیدا میکند اما تا به حال سه بار در برنامه «کافه فیلم» شبکه «آیفیلم» حاضر شده است.

او اول بار دی ماه سال قبل به بهانه «به رنگ ارغوان» به «کافه فیلم» آمد. پنج ماه بعد در خرداد امسال با «چ» به این برنامه آمد و با محمد صادقی گپ زد.

حاتمی کیا اخیرا برای بار سوم برای «بادیگارد» به «کافه فیلم» آمد و با امید روحانی صحبت کرد. حضور مداوم او در کافه فیلم میتواند به این دلیل باشد که محمد تنکابنی تهیه کننده برنامه داماد حاتمی کیاست؟؟




درگذشت صدابرداری که از حاتمی‌کیا تا داریوش اقبالی مدیونش هستند

سینماروزان: ناصر فرهودی از صدابرداران و صداگذاران پیشکسوت موسیقی کشورمان که طی چندین سال با هنرمندان و گروه های سرشناس موسیقی فعالیت می کرد جمعه ۱۳ مرداد درگذشت.

به گزارش سینماروزان زنده یاد فرهودی از جمله صدابرداران شناخته شده موسیقی کشورمان بود که تحصیلات خود را در رشته الکترونیک گرایش صدا از دانشکده صدا و سیما به اتمام رساند.

او در سال ۵۱ همزمان با تحصیل در سازمان صدا و سیما به عنوان کارآموز فعالیت عملی خود را آغاز و پس از پایان تحصیل همکاری خود را با رسانه ملی آغاز کرد. این صدابردار در سال ۱۳۵۵ به دعوت محسن کلهر به استودیو پاپ دعوت شده و تا زمان حیات در این استودیو به فعالیت خود ادامه داد. او در سال ۱۳۷۵ از سازمان صدا و سیما بازنشسته شد و پس از چندی مدیریت استودیو پاپ را بر عهده گرفت. ضبط و تولید آثار بسیاری از گروه ها و هنرمندان شناخته موسیقی ایران از جمله فعالیت های مرحوم فرهودی است.

ناصر فرهودی کار جدی و حرفه‌ایش را از سال ۱۳۵۹ و با ضبط موسیقی فیلم از “از فریاد تا ترور” ساخته منصور تهرانی آغاز کرد و تا امروز کار ضبط موسیقی قریب به دویست فیلم و مجموعه تلویزیونی را انجام داده است.

از ردیف طولانی فیلم‌هایی که او کار ضبط موسیقی آن‌ها را انجام داده می‌توان به «من ترانه پانزده سال دارم»، «اعتراض»، «دست‌های آلوده»، «سرعت»، «جنگ نفتکش‌ها»، «نیاز» و «خون‌بس» اشاره کرد. وی در کنار ضبط حرفه‌ای موسیقی، صدابرداری موسیقی فیلم‌های بسیاری را به‌عهده داشته که از فهرست بلندبالای این فیلم‌ها می‌توان «دوئل»، «پارتی»، «زمانی برای مستی اسب‌ها»، «عروس آتش» و «قرمز» را نام برد. نگاهی گذرا به فعالیت‌های ناصر فرهودی در حوزه صدا روشن می‌کند که او توانسته در زمینه‌های متعددی در خدمت سینما و موسیقی ایران باشد. کارهایی که او انجام داده از قبیل ضبط موسیقی، صدابرداری موسیقی، ضبط استودیویی موسیقی، صدابرداری، صدابرداری سر صحنه و صدابرداری استودیویی، میکس صدا هر یک به‌نوبه خود امور فنی صدا را گامی به جلو برده است.

آخرین فعالیت وی صدابرداری موسیقی فیلم “بادیگارد” از ساخته‌های ابراهیم حاتمی کیا می‌باشد.

ضبط کلیهٔ آثار مجید انتظامی در سال‌های ۱۳۶۳ تا ۱۳۸۶ که در ایران ضبط شده‌اند و موسیقی فیلم‌هایی همچون “از کرخه تا راین”، “بوی پیراهن یوسف”، “آژانس شیشه‌ای”، “روز واقعه” و”دوئل” بر عهده وی بوده است.

ضبط کلیهٔ آثار بابک بیات که از سال ۱۳۶۲ با موسیقی فیلم “نقطه ضعف” آغاز شد و با کارهایی همچون موسیقی فیلم‌های “مسافران”، “کشتی آنجلیکا”، “دست‌های آلوده” و … برعهده وی بوده است.

در حیطه موسیقی باکلام فرهودی با اشخاصی همچون واروژان، داریوش اقبالی، ابراهیم حامدی، شهرام ناظری، محمدرضا شجریان،عارف کیا، سیاوش قمیشی، ناصر چشم آذر، محمد اصفهانی، علیرضا افتخاری، حسین علیزاده،شادمهر عقیلی و حمید حامی همکاری داشته‌است.




ادامه پرسشها درباره کپی بودن بلوری «بادیگارد»⇐آقازاده حاتمی‌کیا جوابیه‌ای گاف‌آلود داد/تنها تولیدکننده داخلی بلوری ارژینال، ادعاهای این آقازاده را زیر سوال برد

سینماروزان: ماجرای عرضه نسخه بلوری «بادیگارد» ابراهیم حاتمی کیا به شبکه نمایش خانگی از همان آغاز خبررسانی با طرح پرسش درباره اصالت بلوری ها عرضه شده به شبکه خانگی مواجه شد.

به گزارش سینماروزان و به نقل از «نمایش خانگی» از آنجا که تنها تولیدکننده بلوری ارژینال صنایع الکترونیک گلرنگ از بی خبری نسبت به عرضه بلوری «بادیگارد» خبر داد پرسشهایی شکل گرفت در این باره که آیا بناست کپی بلوری به بازار عرضه شود؟

این پرسشها با واکنش اسماعيل حاتمي‌کيا آقازاده ابراهيم کارگردان «بادیگارد» که با عنوان بديع «مدير توسعه پروژه» در «باديگارد» حضور داشته مواجه شد.

آقازاده حاتمي‌کيا با نگارش يادداشتي تفصيلي که بخش عمده آن به شرح تلاشهايشان براي عرضه بلوري اختصاص داده شده ابتدا بدون آن که درباره چرایی عدم تولید بلوری فیلم به صورت ارژینال بگوید از روشهای رایت بلوری و البته محتویان دیسک سخن گفته اند!!!

اين آقازاده اما در جریان شرح تلاشهایش مرتکب گافی شده که هم میتواند پرسشها درباره ارژینال نبودن بلوری «بادیگارد» را جدی تر کند و هم بیانگر دانش اندک ایشان درباره داشته های ایرانیان در زمینه بلوری باشد.

ایشان مدعي شده امکان توليد دیسک بلوري ارژينال در ايران و کشورهاي همسايه وجود ندارد و در انحصار چند کشور معدود است. آیا اين ادعا خود تأییدی بر ارژینال نبودن بلوری «بادیگارد» نیست؟

از اینکه بگذریم گاف آقازاده این است که نمی‌داند در چهار سال گذشته هشت عنوان فيلم و انيميشن بلوری ارژینال در همين کشور و توسط شرکت صنايع الکترونيک گلرنگ -که تنها تولیدکننده بلوری ارژینال در منطقه است- توليد و توزيع شده است. اين عناوين نه با قيمت ۲۵ هزار توماني که بر روي کپي بلوري «باديگارد» گذاشته اند بلکه به قيمت ۸۵۰۰ تومان در فروشگاهها عرضه شده است آن هم در حالي برخي از اين عناوين سه بعدي هستند!

آنچه ايشان ادعا کرده در انحصار چند کشور محدود هست نيز نه تجهيزان توليد دیسک بلوري ارژينال فيلمها بلکه دستگاه و اجازه ساخت استامپر بلوري(ديسک مادر) هست! عدم در اختيار قراردادن امتياز ساخت استامپر به ساير کشورها هم به دليل جلوگيري از توليد محصول بدون دارا بودن رايت محتواست تا يک بار براي هميشه و لااقل در فرمت بلوري جلوي کپي‌کاريهاي دوران سي.دي و دي.وي.دي گرفته شود.

متن یادداشت اسماعیل حاتمی کیا را بخوانید:

چند روزي است که خبر پخش “اولين فيلم بلو رِي ايران” در فضاي فرهنگي و مجازي کشور پخش شده است و نظرات متفاوتي از صاحبنظران اين حوزه به گوش مي‌رسد. از اين رو لازم ديدم توضيحي در اين خصوص ارائه کنم. فيلم “باديگارد”، ساخته ابراهيم حاتمي کيا، که پيش‌تر در سينما و بعد از آن در شبکه نمايش خانگي (البته با فرمت دي وي دي) به نمايش گذاشته شده بود، جدا از ملاحظات داستاني و سينمايي خود، در قالب بلو رِي هم ارائه شد که اين نکته از نظر فني ارزش منحصر به فردي دارد، چرا که اولين فيلم بلو رِي برنامه نويسي شده ساخت داخل کشور مي‌باشد.

براي توضيح بايد عرض کنم که ديسک بلو رِي، تکنولوژي جديدتري نسبت به ديسک دي وي دي است که ظرفيت‌هاي ۲۵ گيگابايت(تک لايه) و ۵۰ گيگابايت (دو لايه) را در مقابل ديسک دي وي دي با ظرفيت‌هاي ۴٫۷ گيگابايت (تک لايه) و  ۹٫۴گيگابايت (دو لايه) در اختيار مصرف کننده مي‌گذارد. اين ظرفيت چند برابري به توليدکنندگان محصولات مولتي مديا از قبيل فيلم، انيميشن، کليپ و موسيقي اين امکان را مي‌دهد که بتوانند کيفيت خروجي محصول خود را افزايش دهند و از تصاوير با ابعاد ۷۲۰*۵۷۶ پيکسلي که اصطلاحا کيفيت SD ناميده مي‌شود، به تصاوير با کيفيت FULL HD با ابعاد تصويري ۱۹۲۰*۱۰۸۰ يا حتي بالاتر مانند  ۴Kرو بياورند. البته که صرف توليد تصاوير با کيفيت کافي نيست و مصرف کنندگان و بينندگان اين تصاوير نيز بايستي از دستگاه‌هاي پخش متناسب با اين فرمت‌ها بهره ببرند.

استفاده از اين ظرفيت بالا و توليد يک محصول با کيفيت، نيازمند بکارگيري تکنولوژي‌هاي خاص خود است و همانطور که احتمالا مي‌دانيد ساختار ديسک بلو رِي مشابه فرمت دي وي دي نيست. ديسک بلو رِي دو فرمت دارد. يکي ساختار نشانه گذاري و ديگري برنامه‌نويسي. در ساختار نشانه‌گذاري (HDMV) تعريف ساختار و اجزا با يک زبان نشانه‌گذاري و بکارگيري چندين فايل و اجزاي درختي صورت مي‌پذيرد. اين ساختار عليرغم کارآمد بودن، پيچيده، کم انعطاف و تا حدودي قديمي و از رده خارج است چرا که آخرين ساختار بکار رفته براي دي وي دي ها و ديسک‌هاي با فرمت نهايتا HD (تصاوير با ابعاد ۱۲۸۰*۷۲۰) است و توليدکنندگان اين تکنولوژي، به دلايلي که اشاره شد، آن را براي نسل بعدي تصاوير، که FULL HD،  ۲Kو ۴k ميباشند، توصيه نکرده‌اند ولي با اين حال توليد کنندگاني که قصد ارائه تصاوير تا فرمت HD را دارند، همچنان از سيستم‌هاي خود با ساختار نشانه‌اي استفاده و اقدام به توليد محتوا مي‌نمايند.

فرمت ديگر فرمت قابل برنامه نويسي (BD-J) است که نسبت به فرمت نشانه‌اي، داراي انعطاف فوق العاده در تک تک اجزاي کار، کاملا به روز و کاملا قابل تطبيق و تغيير مي‌باشد. ساختاري که از همان ابتداي بررسي، نظر تيم توليدکننده فيلم بلو رِي باديگارد را به خود جلب کرد. گرافيک چندلايه، امنيت، سادگي، قابليت تعريف روال‌هاي مختلف و قدرت مانور در اين فرمت به گونه‌اي ست که نه تنها آن را براي فيلم و انيميشن، بلکه براي موسيقي و ساير محتواهاي مالتي مديا مناسب و منحصر بفرد کرده است.
با تمام اين اوصاف، و شايد بهتر است بگويم از روي يک کنجکاوي، جرقه توليد فيلم بلو رِي در داخل کشور زده شد. جرقه‌اي که به دنبال اين پرسش در ذهن مان ايجاد شد که ” آيا مي توانيم خودمان در کشور فيلمي با ساختار بلو رِي توليد کنيم؟”. طي بررسي هايي که در روزهاي نخست توسط تيم توسعه انجام داديم، مشخص شد که نه تنها در کشور، بلکه در همسايگي ما نيز چنين کاري انجام نشده است و توليد ديسک بلو رِي در انحصار چند کشور معدود از جمله امريکا است. اين نکته عزم مان را براي کنکاش بيشتر راسخ کرد. ادامه راه نيز هموارتر نبود و روز به روز که مراحل کار پيش مي رفت، جنبه هاي تازه‌اي از دشواريهاي اين کار براي ما روشن مي‌شد و نبود منبع و اطلاعات کافي همواره تهديدي براي ادامه کارمان به شمار مي‌آمد. اما با توکل بر خدا و تلاش جمعي، کاري آماده شد که اکنون در اختيار عموم قرار گرفته است. کاري که از ابتدا بايد گفت که “مشق اول” ماست و يقينا بي اشکال نيست ولي مطمئنا نهايت تلاش‌مان را کرده‌ايم تا رضايت خاطر هم‌وطنان‌مان را به دست بياوريم. اين فيلم حدودا ۱۱۰ دقيقه‌اي  با فرمت برنامه نويسي شده، نه به دليل کپي بودن ديسک آن به زعم برخي دوستان کارشناس(!) بلکه به دليل احترام به کاربران شبکه خانگي که اکثرا از سيستم‌هاي پخش FULL HD استفاده مي کنند (Bluray Player, PS3, PS4)  در همين فرمت توليد شد.

صداي منحصربفرد آن در پنج صورت (صداي  ۵٫۱ کاناله دالبي فارسي، ۲ کاناله دالبي فارسي،  دي.تي.اس فارسي و همچنين صداي ۵٫۱ کاناله دالبي عربي و يک روايت صميمانه و گرم از ابراهيم حاتمي کيا از اتفاقات فيلم) ارائه شده است.
زيرنويس‌هاي انگليسي، عربي، ژاپني و فارسي ويژه ناشنوايان براي آن در اختيار مخاطب قرار گرفته است که اين فيلم را نه تنها براي مخاطب داخلي، بلکه به صورت بين المللي قابل ارائه و نمايش مي نمايد. وجود بخشهاي پشت صحنه در خصوص کارگردان، بازيگران، تدوين، توليد، فيلمبرداري، موسيقي، جلوه هاي بصري، صدا و طراحي صحنه نه تنها براي مخاطب عام جذاب است، بلکه براي هنرجويان و علاقه مندان به سينما و بازيگري نيز، جنبه آموزشي دارد. از ديگر ويژگي‌هاي جالب توجه اين ديسک، ارائه آلبوم عکسي است از عوامل، بازيگران، صحنه ها و پشت صحنه‌ها که در اين ديسک گنجانده شده است. آلبوم کامل موسيقي متن فيلم نيز به همراه يک پخش کننده در دسترس است و نيازي به جستجوي اين موسيقي ها در اينترنت و يا پخش در دستگاه ديگري وجود ندارد. اين ديسک با صرف ماهها وقت تيم توسعه و با برنامه نويسي حدود ۶۰۰۰ خط کد توليد شد. در توليد آن از تمامي منابع موجود، هرچند اندک خارجي، استفاده گرديد ولي در مقابل دانش آن به صورت کامل بومي شد. اکنون ما مفتخريم که اعلام کنيم مي توانيم ديسکهايي با تکنولوژي روز فيلم‌هاي هاليوودي توليد کنيم و اين نکته، کار را براي رقابت فرهنگي و اقتصادي با بازارها و صنعت فيلمسازي خارجي هموارتر مي نمايد. خلاصه مطلب اينکه، همه و همه اينها با ياري خداوند و به همت تيمي از هنرمندان، کارشناسان، متخصصين و مديران عرصه فرهنگ، توليد شده و در اختيار شما قرار گرفته است تا هم کاري در جهت ارتقاي توان علمي و فرهنگي کشور صورت گرفته باشد و هم اينکه محصولي توليد شود که همگام با پيشرفت تکنولوژي، بتواند کيفيتي در خور و شايسته شان مخاطب ايراني را به شما بيننده عزيز ارائه کند. اميدوارم که بتوانيم نظر مساعد شما را جلب کنيم و از نقد سازنده و ارزشمند شما در جهت بهبود کارمان بهره ببريم.

⇓⇓⇓

تنها تولیدکننده داخلی بلوری ارژینال: کیفیت تصویری بلوری چه ربطی دارد به اینترفیس؟/ای کاش درباره تفاوت کیفیت دیسکهای ارژینال و کپی بلوری توضیح دهید

یادداشت اسماعیل حاتمی کیا با واکنش دست اندرکاران گروه فنی موسسه گلرنگ رسانه که در تعامل با صنایع الکترونیک گلرنگ تنها تولیدکننده بلوری ارژینال در ایران هستند مواجه شد.

در جوابیه تیم فنی گلرنگ رسانه با اشاره به اینکه نحوه اتورینگ بلوری چه به صورت جاوا باشد یا نشانه گذاری هیچ ربطی به پرسش اصلی مبنی بر چرایی رایت بلوری به صورت کپی ندارد بر این امر تأکید شده که ماندگاری و دوام بلوری تولیدشده به صورت ارژینال و از طریق استمپر چندین برابر بلوری های کپی تولیدشده به وسط داپلیکیتور است که در مورد «بادیگارد» از شیوه دوم استفاده شده است.

متن جوابیه تیم فنی گلرنگ رسانه را بخوانید:

سال ۱۳۹۲ شرکت صنایع الکترونیک گلرنگ در تعامل با گلرنگ رسانه با خرید و راه‌اندازی خط بلوری که از پیشرفته ترین نوع در زمان خود بود، تحقیق و بررسی در خصوص مسائل فنی تولید مستر بلوری اعم از دوبعدی و سه بعدی را آغاز نمود.

این مسائل که شامل تهیه سخت افزار و نرم افزارهای تخصصی در این حوزه بود خیلی زود توسط تیم فنی این شرکت پشت سر گذاشته شد که نتیجه آن تولید ۷ عنوان دیسک بلوری به عنوان نمونه در دو قالب دوبعدی و سه بعدی FullHD در همان سال بود.

دشوار ترین و پیچیده ترین مرحله کار، آتورینگ و مسترینگ دیسکهای بلوری بود و آن هم در مرحله کدگذاری و فشرده سازی محتوای اصلی؛ اینکه دقیقا در چه محدوده ای از بیت ریت قرار بگیرد و سمبل ریت مناسب برای صدای محتوا چگونه باشد.

البته تعدد تراک‌های صدا و زیرنویس هم مشکلات مربوط به خود را داشت. آنچه که در یادداشت دست اندرکار «بادیگارد» آمده، نه توضیح درباره چرایی عدم استفاده از تولید ارژینال بلوری بلکه توضیح درباره تفاوت قائل شدن در مدل اتورینگ است.

آنچه که از تعریف آتورینگ می دانیم مرحله ای است که در آن نحوه چیدمان محتواهای موجود در دیسک و ایجاد یک اینترفیس مناسب جهت دسترسی کاربر انجام می شود. این موضوع در مورد دی.وی.دی هم صدق می‌کند اما در آتورینگ بلوری نحوه ساخت این اینترفیس کمی متفاوت و پیچیده تر است.

به طور کلی دو مدل برای آتورینگ بلوری وجود دارد: یکی استفاده از علائم و محتوای گرافیکی (نشانه گذاری)  یا HDMV  و دیگری برنامه نویسی جاوا یا BD-J. این دو مدل تفاوت کلی داشته و حتی محیط نرم افزاری ساخت آنها با هم متفاوت است اما کاربرد نهایی که همان ایجاد اینترفیس دسترسی به محتوا برای کاربر می باشد، در نهایت بسیار به هم شبیه هستند.

تنها تفاوت عمده این دو مدل برای کاربر استفاده از امکانات آنلاین دیسکهای بلوری در مدل BD- J  است. اینترفیس ساخته شده با این مدل چون کاملا برنامه نویسی می شود امکان ایجاد دسترسی به پروتکل های اتصال به شبکه دستگاههای پخش را به برنامه نویس می دهد. در واقع در این مدل اینترفیس کاربر می تواند از طریق لینک هایی که برنامه نویس در اختیار او قرار می دهد به شبکه نت متصل شود. از نمونه کاربردهای این اتصال می توان به انجام گیم آنلاین ، چت به صورت زیر نویس بر روی محتوا و از همه مهم تر دسترسی به بانک اطلاعاتی محتوای موجود بر روی دیسک جهت مطالعه اطلاعات بازیگران  و عوامل فیلم ، هزینه ها و حتی حواشی و اخبار مربوط به محتوا اشاره کرد.

فارغ از این توضیحات درباره تفاوتهای اتورینگ ها، مهم اینجاست که اینترفیس موجود بر روی دیسک از هر مدلی که باشد به هیچ عنوان ربطی به کیفیت تصویر نهایی محتوای اصلی ندارد.

به عبارت دیگر می توان دیسک بلوری را بدون اینترفیس و کاملا اتوماتیک تولید کرد که در این حالت با قرار گرفتن دیسک داخل دستگاه پخش، دیسک بطور خودکار و بر اساس لیست پخشی که در آن قرار داده شده است  شروع به نمایش فیلم می کند.

کیفیت تصویر نهایی ارتباط مستقیم به نحوه فشرده سازی و نرم افزار مورد استفاده و همچنین کیفیت دیسک اصلی دارد که  گلرنگ رسانه در مسترینگ عناوین بلوری خود از حرفه ای ترین نرم افزار روز دنیا و باکیفیت ترین دیسکها استفاده کرده است.

تفاوت دیسکهای تولید شده با روش استمپر در این شرکت با دیسکهای کپی موجود در بازار در ماندگاری و دوام آن می باشد. دیسکهای تولید شده با داپلیکیتور دارای عمر محدود بوده  و پس از مدتی از کار می افتند که همین امر امکان آرشیو کردن طولانی مدت را از کاربر می گیرد اما دیسکهای تولید شده به روش استمپر به شرط اینکه آسیب فیزیکی  نبینند تقریبا به مدت نامحدود قابل استفاده خواهند بود. ای کاش در یادداشت دست اندرکار محترم درباره این تفاوت کیفیت توضیح داده می شد.




اعلام حمایت حاتمی‌کیا از مستندی درباره خشایارشا، معشوقه یهودی‌اش و…+عکس

سینماروزان: مریم فرهنگ یک مستندساز جوان است که مستندی با نام «پوریم» را ساخته است؛ مستندی که روایتی ارائه داده از پشت پرده جشنی به نام «پوریم» متعلق به یهودیان.

به گزارش سینماروزان این بانوی فیلمساز در «پوریم» کوشیده با بررسی تاریخی این جشن که به دوران خشایارشا میرسد از توطئه معشوقه یهودی خشایارشا و  وزیر یهودی وی «مردخای» و کشتن هزاران ایرانی بگوید.

مریم فرهنگ در گفتگویی با «کیهان» با اشاره به روند ساخت این مستند از تشویقی که به خاطر ساخت این مستند از سوی ابراهیم حاتمی کیا نثارش شده گفته است.

این مستندساز جوان بیان داشت: جرقه اصلی «پوریم» وقتی خورد که یک سخنرانی از آقای رائفی پور درباره آن شنیدم. آنجا سؤالات زیادی برایم ایجاد شد و واقعا متعجب بودم که چرا تا به آن روز درباره این واقعه تاریخی هیچ چیزی نشنیده بودم. درباره اینکه هزاران هزار ایرانی با توطئه «مردخای» وزیر یهودی و «استر» معشوقه یهودی خشایارشاه کشته شده‌اند و ما چیزی از آن نمی‌دانیم. این سؤالات باعث شد تحقیق درباره ماجرای پوریم را شروع کنم. البته در طول تحقیق متوجه شدم که پوریم هیچ ربطی به سیزده به در ندارد. و جشنی است که در 15 ماه آذار یا همان اوایل اسفند توسط یهودیان به خاطر کشته شدن هزاران ایرانی برگزار می‌شود.

وی ادامه داد: تحقیقاتم یک‌سال و نیم طول کشید. در این مدت به یک نتیجه قطعی رسیدم و آن اینکه یهودیان ایران کاملا با یک نگاه مذهبی و شکرگزارانه این جشن را برگزار می‌کنند اما صهیونیست‌ها با یک نگاه کاملا سیاسی و جنگ محور به پوریم می‌پردازند. یعنی جشن آنها این پیام را دارد که اگر ما ایرانی‌ها را نکشیم آنها ما را می‌کشند، پس ما باید زودتر آنها را نابود کنیم. البته خیلی از کارشناسان جهان به اصل و مبنای این جشن نقد دارند؛ حتی یکی از اساتید کالیفرنیایی که اینترنتی با او مصاحبه کردیم به این مسئله اشاره مستقیم کرد که مبنای جشن پوریم رساله «استر» است که در آن هیچ اشاره‌ای به خدا وجود ندارد و در آن فقط از یک منظر قومی و نژادی به واقعه کشتار ایرانیان نگاه شده است. اساتید کالیفرنیایی که از طریق اسکایپ با آنها مصاحبه کردیم چندین مقاله در نقد موضع صهیونیست‌ها نسبت به پوریم نوشته و چاپ کرده بودند.

مریم فرهنگ با اشاره به اینکه سعی کرده مستندش یک بعدی نباشد بیان داشت: بله! واقعا سعی کردم از زوایای مختلف و از دیدگاه آدم‌های متفاوت به پوریم نگاه کنم. برای همین در این مستند با کارشناسان مذهبی، تاریخی و سیاسی حتی با تعدادی از بزرگان انجمن کلیمیان ایران مثل خاخام لاله‌زار مصاحبه کردم. یعنی در مستند ما مصاحبه با آقایان فرشید ابراهیمی (اسطوره‌شناس)، فریدون جنیدی (پژوهشگر زبانهای باستانی)، روزبه زرین‌کوب (پژوهشگر تاریخ)، شروین وکیلی (پژوهشگر تاریخ)، شمس‌الدین رحمانی (یهود و صهیونیسم شناس)، علیرضا سلطان شاهی (رئیس‌مرکز مطالعات فلسطین) وجود دارد که هرکدام با یک زاویه نگاه متفاوت به جشن پوریم نگاه می‌کنند.  من اول فقط می‌خواستم در این مستند بگویم که مردم! یک واقعه‌ای در تاریخ اتفاق افتاده که یک‌جور هولوکاست ایرانیان است و شما از آن خبر ندارید. اما در مرحله بعد آداب و رسوم و چگونگی برگزاری این جشن در بین یهودیان ایرانی و تفاوتش با جشن صهیونیست‌ها هم برایم مهم شد. به ویژه اینکه تعدادی از یهودیان مذهبی ایرانی رسما می‌گفتند که ما اصلا صهیونیست‌ها را قبول نداریم و آنها به انحراف رفته‌اند.
بعد در مرحله سوم بررسی ادعاهای تاریخی و مواضع سیاسی امروز صهیونیست‌ها درباره پوریم برایم مهم شد و این طوری «پوریم» یک مستند جامعی از آب در آمد که همه این سؤالات را پاسخ می‌دهد.

این مستندساز با اشاره به اولین اکران و اعلام حمایت حاتمی کیا ازش بیان داشت: اول با مریم طالبی که تدوین کار را انجام می‌داد، یک مستند 40 دقیقه‌ای درآوردیم ولی بعد دیدم انگار نتوانسته‌ام همه حرف‌هایم را بزنم و میزان زیادی هم راش در اختیار داشتم. برای همین دوباره نشستیم سرکار و یک کار 54 دقیقه‌ای درآوردیم که شد نسخه نهایی این فیلم. واقعا خانم طالبی سر این کار خیلی زحمت کشید. کار که آماده شد یک اکران خصوصی در خانه مستند داشتیم که آقای ابراهیم حاتمی‌کیا آمدند و کار را دیدند. خیلی تشویقم کردند و گفتند با این مستند ما را در موضع حمله نسبت به دشمن قراردادی به جای موضع تدافعی. البته بعد از آن پوریم را برای چند تا جشنواره فرستادم که هیچ کدامشان آن را نپذیرفتند! حالا خدا را شکر صداوسیما از کار استقبال کرد و شبکه مستند داوطلب پخش آن شد.

پوریم
پوریم



چند روز بعد از طرح پرسش پیرامون چرایی توزیع نسخه کپی بلوری «بادیگارد»از سوی یک رسانه مستقل⇐حالا افشاگری یک رسانه مستقل دیگر درباره حضور و تقدیر از فیلم پرهزینه و ارگانی «بادیگارد» در جشنواره‌ای ویژه فیلمهای کم‌هزینه و مستقل در وین!⇔آیا سازمان ارزشی اوج پاسخی برای این تناقضات دارد؟

سینماروزان: انتشار خبر موفقیت فیلم «بادیگارد» ابراهیم حاتمی کیا که با بودجه سازمان هنری-رسانه ای اوج تولید شده در جشنواره ای در وین آن هم دو سال بعد از تولید و بلافاصله پس از آن که خبر انتشار بلوری کپی آن در رسانه مستقل «نمایش خانگی» منتشر شد!!!(اینجا را بخوانید) با واکنش یک رسانه مستقل سینمایی مواجه شده است.

سایت «کافه سینما» با ارائه داده هایی پیرامون اهداف جشنواره ای در وین که «بادیگارد» از آن جایزه گرفته است به افشاگری درباره رویکرد این جشنواره و تناقضات این رویکرد با کیفیت تولید «بادیگارد» پرداخته است.

متن گزارش «کافه سینما» را با ذکر این توضیح بخوانید که سینماروزان آمادگی دارد پاسخ مدیران سازمان اوج را هم درباره ماجرای توزیع نسخه های کپی بلوری این فیلم و هم درباره چگونگی حضور در چنین جشنواره ای منتشر کند:

«بادیگارد جوایز جشنواره بین المللی فیلم وین را درو کرد» این تیتری است که فارس نیوز برای خبر موفقیت فیلم بادیگارد انتخاب کرده است. متن خبر اطلاعات «مختصر» دیگری را هم درباره موفقیت فیلم می‌دهد. از جمله:
«… علاوه بر جایزه بهترین کارگردان، فیلم بادیگارد که در جشنواره سی و چهارم فیلم فجر نیز به نمایش درآمده بود، در جشن اختتامیه این جشنواره برنده جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (بابک حمیدیان) و بهترین طراحی هنری هم شده است. فیلم سینمایی «بادیگارد» به تهیه‌کنندگی احسان محمدحسنی و کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا یکی از محصولات سازمان هنری رسانه‌ای اوج است.»
این خبر با پوشش بسیار زیادی در تقریبن تمام رسانه‌های فارسی و انگلیسی ایران بازتاب داده شده است. خبرگزاری صدا و سیما با تیتر «درخشش بادیگارد در جشنواره وین»، ایسنا با تیتر «جوایزی برای بادیگارد در وین، پایگاه فردانیوز با تیتر «طوفان بادیگارد در جشنواره فیلم وین!» (علامت تعجب در تیتر است)، خبرآنلاین، مهر، باشگاه خبرنگاران، شبکه خبر، خبرگزاری دانشجو، مشرق، آنا، آی فیلم و … همگی با همین تیتر به پوشش خبر رفته اند. از متن خبر پیداست که همگی این خبر موفقیت بزرگ فیلم را به نقل از «روابط عمومی سازمان رسانه‌ای اوج» منتشر کرده اند. متن خبر همه جا مشابه هم است و فقط تیترها متفاوت‌اند. جز یک خبرگزاری که به آن اشاره خواهم کرد.
حالا خبر را به زبان انگلیسی هم سرچ کنیم. یعنی: Vienna International Film Festival Bodyguard
نتایجی که گوگل به ما نشان می‌دهد هم همگی اذعان می‌کنند که Bodyguard در Vinnnale (جشنواره بین المللی فیلم وین) ۳ جایزه معتبر برنده شده. اما یک لحظه صبر کنیم، یک جای کار اشکال دارد!:
تمام اخبار انگلیسی «طوفان» موفقیت فیلم به نقل از بخش انگلیسی مهرنیوز، باشگاه خبرنگاران، آی‌فیلم، تهران تایمز، خبرگزاری صبا و مشابه این است و خبری از سایت‌های خبری سینمایی مثل ورایتی، تایمز و خبرگزاری‌های جهانی نیست. در تمام این خبرهای انگلیسی و حتی تمام خبرهای فارسی تاکید روی جشنواره بین المللی فیلم وین (Vinnale) است؛ یکی از معتبرترین جشنواره‌های فیلم اروپا. جشنواره ای که پس از فستیوال برلین، معتبرترین فستیوال فیلمهای آلمانی زبان جهان است و در دوره قبلی خود بیش از ۹۴ هزار نفر تماشاگر داشت. این جشنواره که مهمترین رویداد سینمایی اتریش محسوب می‌شود از زمان نخستین دوره در ۱۹۶۰ تا امروز هر سال با حضور سینماگران مشهور آلمان و جهان در «مرکز تاریخی وین» برپا می‌شود و محل ارتباط سینماگران بزرگ دنیا و کشف استعداد‌های تازه سینما است. از آن جشنواره‌هایی که فرش قرمز دارند و عکاسان و خبرنگاران و شکارچیان امضا و سلفی جمع می‌شوند و پر از میهمانی‌های پر زرق و برق و جلسات نمایش و نقد فیلم است.
با راهنمایی خبر یک سری به وبسایت «ویناله» می‌زنیم: http://www.viennale.at/en . جشنواره ۲۰۱۷ فیلم وین هنوز شروع نشده که تمام شود. طبق برنامه همیشگی، این جشنواره از ۲۷ مهر تا ۱۱ آبان برگزار خواهد شد و هنوز هم مهمترین ویژگی خود را حفظ کرده است: «ویناله» بزرگترین فستیوال «غیررقابتی» فیلم در اروپا است. یعنی اصلن جایزه‌ای اهدا نمی‌کند که فیلم «بادیگارد» آن را گرفته باشد. هنوز هم برگزار نشده که فیلم «بادیگارد» در آن باشد. جستجوی سایت با کلمه bodyguard هم نتیجه ای ندارد.
گویی در تنظیم خبر بوسیله روابط عمومی سازمان اوج و در ذوق زدگی عجیب رسانه‌ها به این «موفقیت بزرگ» یک شیطنت عجیب وجود دارد. ذوق زدگی «عجیب» آنهایی که – شاید حتی به درستی – معتقدند فستیوال‌های جهانی به فیلم‌هایی مشابه بادیگارد اقبال نشان نمی‌دهند. اما وقتی می‌بینی یک خبر […] به این شدت و سرعت در رسانه‌ها پیچیده و حتی صفت‌های غلو آمیز «طوفان»، «درو کردن» و مشابه آن را هم در برجسته سازی خبر استفاده کرده‌اند، می‌فهمی که انگار دوستان خیلی هم از فستیوال‌های خارجی بدشان نمی‌آید.
اما آیا کل خبر دروغ است؟ نه اینطور نیست. همانطور که اشاره شد در بین تمام این خبرگزاری‌ها فقط یک نهاد خبری موضوع را درست منتشر کرده: ایرنا.
ایرنا در متن خبر به درستی اشاره کرده که بادیگارد در «جشنواره فیلمهای مستقل وین» (Vienna Independent Film Festival VIFF) برنده این جوایز شده است. این جشنواره یک فستیوال بسیار جوان سینمایی است که امسال سومین دوره خود را برگزار کرده. با وجود آنکه به ادعای سایت جشنواره، این فستیوال امسال در فهرست «رویدادهای واجد شرایط IMDB» وارد شده است، جوایز اعطا شده به فیلم در صفحه IMDB بادیگارد وجود ندارد.

⇓⇓⇓
در وبسایت کوچک و جمع جور فستیوال http://www.vienna-film-festival.com می‌خوانیم:
«… ما از نمایش فیلمهای کوچک که بدون بودجه‌های زیاد و اسپشیال افکت‌های غیر ضروری و «مستقل» تولید شده‌اند حمایت می‌کنیم. با توسعه سریع تجهیزات فیلمسازی [امکان] فیلمبرداری برای فیلمسازان مستقل بیشتر و ارزان‌تر می‌شود… این جشنواره به بهترین فیلم، کارگردانی، فیلم کوتاه، مستند و موسیقی متن جایزه خواهد داد. این جوایز و گواهینامه‌ها در شب اختتامیه به تولیدکنندگان شرکت کننده در جشنواره ارسال شده و یا با ایمیل و پست فرستاده می‌شود.»
نگاهی به فهرست فیلمهای شرکت کننده در فستیوال مشخص می‌کند که تمامی آثار انتخاب شده در جشنواره بر اساس اهداف و ماهیت «مستقل» برگزارکنندگان است. فیلمهایی کوچک و جمع و جور که محصول فیلمسازان جوان سینما هستند و همگی به صورت کاملن مستقل تهیه شده اند. اما بادیگارد فیلمی است که محصول یکی از قدیمی‌ترین فیلمسازان سینمای ایران است و هر چیزی که هست یک فیلم «مستقل کم هزینه» نیست. اینکه چطور به بخش اصلی این فستیوال راه پیدا کرده یک بحث دیگر است. اما خود فستیوال هم همانطور که اشاره شد یک فستیوال بسیار کوچک جوان و خودمانی در وین اتریش است و هیچ ربطی به ویناله ندارد.
اگر در اروپا یک چرخی بزنیم شاید در کشورهای این قاره بیشتر از ۳۰۰ فستیوال فیلم و تئاتر و نقاشی و عکاسی پیدا می‌کنیم. حتی بعضی فستیوال‌ها در روستاها برگزار می‌شوند و میهمانان فستیوال – که با هزینه شخصی خود و اگر مایل باشند شرکت می‌کنند – میهمان خانه‌های روستاییان هستند. در بسیاری از شهرهای اروپا، شهرداری‌ها، دهداری ها، مدارس هنری، دبیرستان‌ها، کلیساها، انجمن‌‌های فرهنگی و … هر سال از این فستیوال‌های هنری برگزار می‌کنند. فستیوال‌هایی که مهمترین هدف آنها «گفتگوی سالم فرهنگی‌» و شکست انحصار سینمای تجاری است. همین فستیوال‌های کوچک اروپایی مردم آن مناطق را با فرهنگ‌های دیگر آشنا می‌کند. این فیلم‌ها نمایندگان فرهنگی می‌شوند و در یک فضای دوستانه اکران می‌شوند و به رسم یادگار جایزه‌‌ای می‌گیرند و تمام. در ایران و چند کشور عمدتن در حال توسعه یک راه ساده برای «جهانگردی» فیلمسازی برای این فستیوال‌‌هاست. بعد از آنکه بعضی فیلمسازان جوان با یک دوربین کوچک و امکانات محدود یک فیلم کوتاه، ویدئو کلیپ، فیلم مستند یا حتی فیلم بلند می‌سازند، کار اصلی شروع می‌شود. از روی اینترنت فهرست بلندبالای فستیوال‌های فیلم را دانلود می‌کنند و تک تک برای همه آنها فیلم پست می‌کنند یا در Vimeo آپلود می‌کنند.

آنقدر ارسال به این فستیوال‌ها زیاد است که بعضی از آنها برای ارسال فیلم هم حتی شرط پرداخت چند یورو پول گذاشته‌اند، به این امید که تعداد آثار ارسالی کم شود. در نهایت و در بدترین حالت ممکن، یک فیلم کوتاه یا بلند ایرانی چون محصول یک کشور جهان سومی در صدر اخبار است و چون سینمای مهمی در دنیا دارد در چند فستیوال پذیرفته می‌شود. فیلمساز خوش شانس حالا با دعوتنامه این فستیوال‌ها می‌تواند ویزای اروپا بگیرد و با هزینه شخصی به این شهرها سفر کند. هم ویزای شینگن جور می‌شود، هم امکان دارد اگر میزبان شهرداری باشد به عنوان میهمان یک تخفیف خوبی در هزینه هتل و مترو و بازدید موزه‌های شهر در نظر گرفته شود و هم فیلمش در این فستیوال‌ها نمایش عمومی داده می‌شود. اگر فیلمساز جوان هم خیلی خوش شانس باشد که جایزه می‌گیرد و سرمایه مختصری در حد دویست،۳۰۰ یورو برای فیلم بعدی‌اش پیدا می‌شود. در ایران خودمان از این جوانانی که با «سینما» جهانگردی می‌کنند کم نیست.
اینکه چطور «بادیگارد» که مهمترین محصول سال فرهنگ رسمی ایران بود و با بودجه میلیاردی تولید شد را در کنار این فیلمهای کوچک و مستقل جا بزنیم، شعبده‌ای است که شاید یا دوستان یاد گرفته‌اند، یا با یک Fund کوچک اهدایی به دبیرخانه فستیوال به دست آمده(؟؟؟) یا هر چیز دیگر ( در قسمت Support Us وبسایت جشنواره به تفصیل شرح داده شده که در برابر کمک‌های مالی اهدایی فستیوال چه خدماتی به صاحبان آثار و حامیان مالی می‌تواند ارائه کند.) اما اینکه با عوض کردن نام فستیوال بخواهیم آن را به عنوان یک «موفقیت بزرگ» برای سینمای ایران جا بزنیم، یک کمی دن کیشوت بازی است.

با شناختی که از روحیات حاتمی کیا دارم مطمئنم او در این ماجرا هیچ نقشی ندارد و اصلن علاقه‌ای به حضور فیلمش در هیچ فستیوالی هم ندارد، چه کن و برلین باشد و چه این فستیوال کوچک. اما آنهایی که دارند برای سازمان خود سابقه اینترنشنال درست می‌کنند باید کمی بیشتر تلاش کنند. مارکتینگ سینما کار راحتی نیست.»




پرسش کلیدی یک رسانه مستقل از روسای سازمان ارزشی اوج⇐آیا بناست بلوری-کپی «بادیگارد» را در شبکه خانگی توزیع کنید؟

سینماروزان: بعد از آن که خبر انتشار نسخه بلوری آخرین فیلم اکران شده ابراهیم حاتمی کیا با عنوان «بادیگارد» در رسانه های منتشر شد پرسشهایی شکل گرفت درباره چگونگی تولید بلوری این فیلم بخصوص که تنها کارخانه تولید بلوری ارژینال در ایران که گلرنگ رسانه باشد هم هیچ خبری درباره تولید بلوری این فیلم را تأیید نکرده است.

سایت خبری «نمایش خانگی» که از جمله رسانه های مستقل در مدیوم شبکه خانگی است با ارائه گزارشی پیرامون این ماجرا پرسشی کلیدی را طرح کرده است درباره چگونگی عرضه نسخه بلوری «بادیگارد» و اینکه آیا بلوری کپی آن عرضه خواهد شد یا بلوری ارژینال.

با ذکر این توضیح که سینماروزان آماده است پاسخ دست اندرکاران تولید فیلم درباره این ماجرا را منعکس کند متن گزارش «نمایش خانگی» را که با تیتر «پرسشی از روسای سازمان ارزشی و متمول اوج⇐آیا بناست بلوری-کپی «بادیگارد» را در شبکه خانگی توزیع کنید؟» منتشر شده را بخوانید:

خبر عرضه نسخه بلوری «بادیگارد»ابراهیم حاتمی کیا در شبکه خانگی همان قدر که میتواند برای مخاطبان علاقمند به داشتن نسخه های با وضوح تصویری بالا خرسندکننده باشد پرسش برانگیز هم هست.

 مهمترین پرسشی که درباره بلوری «بادیگارد» وجود دارد این است که آیا سازمان هنری-رسانه ای اوج تولیدکننده این فیلم در تعامل با موسسه هنراول، بلوری ارژینال فیلم را به بازار عرضه خواهد کرد یا بلوری کپی است که به شبکه خانگی می آید.

تنها موسسه داخلی تولیدکننده فیلم در قالب بلوری به صورت ارژینال موسسه گلرنگ رسانه است. گلرنگ رسانه که پیشتر برخی فیلمهای دوبُعدی مانند «گاوصندوق» و تعدادی انیمیشن سه‌بُعدی مانند «هیولا در پاریس» و «بچه‌های جاسوس۲» را به صورت بلوری ارژینال به شبکه خانگی عرضه کرده بود و البته یک سری ورکشاپ مرتبط با تولید بلوری را هم در جشنواره هایی همچون یاس برگزار کرده بود هیچ نقشی در تولید بلوری «بادیگارد» نداشته است.

از سوی دیگر اگر به این فکر باشیم که تولید بلوری «بادیگارد» در کشورهای اطراف رخ داده در اشتباهیم چون در ۲۰ کشوری که نزدیکی ایران قرار گرفته اند هیچ شرکت تولیدکننده بلوری ارژینال وجود ندارد.

پس میماند دو احتمال؛ یا تولید بلوری ارژینال در کشورهایی مثل یونان، آلمان و استرالیا و سپس ورود آن به ایران که هزینه ای هنگفت به دنبال دارد یا تولید بلوری «بادیگارد» به صورت کپی و از طریق خرید تعدادی دیسک بلوری خام و رایت همزمان در تعداد بالای دیسک به وسیله داپلیکیتور!

به نظر می رسد روش دوم در تولید بلوری «بادیگارد» انجام شده باشد اما فایده این طور بلوری به بازار ارائه دادن چیست؟

تفاوت اصلی میان رایت فیلم بر دیسک خام بلوری با تولید نسخه ارژینال بلوری در کیفیت تصویری آنهاست. در بلوری ارژینال کیفیت تصویر به رزولوشن ۴k هم میتواند برسد اما در تجربه رایت بر دیسک خام در بهترین حالت کیفیت بیشتر از FULL HD نیست! برای اینکه تفاوت وضوح تصویر در این دو فرمت را درک کنیم کافیست بدانیم وضوح تصویر در ۴K دقیقا ۴ برابر FULL HD است!!!

اینکه برای عرضه کپی بلوری «بادیگارد» که بناست به قیمت ۲۵ هزار تومان هم عرضه شود این همه تبلیغ میشود از کجا نشأت گرفته است؟ آیا سازمان هنری-رسانه ای اوج به این عرضه فقط به چشم یک ارزش افزوده برای فیلمی می اندیشد که در اکران رسمی هم علیرغم هزینه بالای تولید فروشی متوسط داشت؟

فارغ از آن که در حمایت از تولید ملی هم که شده دست اندرکاران تولید این فیلم می توانستند بلوری «بادیگارد» را به صورت ارژینال در موسسه ایرانی تولیدکننده آن به تولید انبوه برسانند باید حتما در هنگام عرضه به مخاطبان به صراحت گفت که نه بلوری ارژینال «بادیگارد» که بلوری کپی «بادیگارد» است که بناست به دست آنها برسد!!!




طعنه‌‌های تند مریلا زارعی به کارگردان فیلم ۳ارگانی؟⇐وقتی مغز متفکر ندارد دیوار جشنواره می‌شود دیوار طویله!!!/بهای بیش از اندازه به نیروی تازه‌نفس فاجعه به بار می‌آورد

سینماروزان: مریلا زارعی که  این روزها با فیلم «زیر سقف دودی» روی پرده است با این فیلم در جشنواره سی و پنجم فجر هم حضور داشت و البته در روندی که قدری غریب می نمود توانست به طور مشترک با لیلا حاتمی برای «رگ خواب» سیمرغ بهترین بازیگری زن این جشنواره را تصاحب کند.

به گزارش سینماروزان حواشی هیأت داوران جشنواره سی و پنجم از نادیده گرفتن برخی آثار متفاوت در اعلام نام کاندیداها و بها دادن به آثاری که حتی خط داستانی آنها هم کاملا کپی برداری بود و البته اشتراکی شدن سیمرغ بازیگری زن، موجب شد در آن زمان محمدحسین مهدویان کارگردان فیلم 3ارگانی «ماجرای نیمروز» در متنی اجتماعی با تشکر از همکاران خود بنویسد: سیمرغ کیلویی چند… همه جا حرف شماست… برید خدا رو شکر کنید که حرف شما از روی دیوار این {…} رفت تا همون‌جایی که باید بره.

پیش درآمد متن مهدویان که اشاره داشت به متنی منسوب به جلال آل احمد درباره نگارش روی «دیوار طویله اورازان» موجب شد بسیاری بر ادبیات این کارگردان و قیاسی که میان طویله با سیمرغ انجام داده بتازند.

البته که در نهایت با تعبیری که تهیه کننده این فیلم «تدبیر رییس سازمان سینمایی»(!) قلمدادش کرد، فیلم 3ارگانی «ماجرای نیمروز» نه فقط سیمرغ بهترین فیلم جشنواره را گرفت بلکه سیمرغ از نگاه ملی را هم تصاحب کرد تا مهدویان دیگر نه فقط از سیمرغ کیلویی و دیوار طویله نگوید بلکه به هنگام اکران نیز هم در تیزر و هم در پوستر فیلمش بر اهمیت این سیمرغها تأکید کند.

حالا 5 ماه بعد از اظهارنظر مهدویان، مریلا زارعی در خلال گفتگویی تفصیلی با «اعتماد» و درباره نقش فیلمسازان جوان در ایجاد فضای متشتت سینما طعنه تندی زده به رفتار مهدویان.

زارعی گفته است: شخصا اعتقادم بر اصالت زمان و تجربه است. يعني از نظر من فيلمسازي كه سال‌ها كار كرده و در اين مسير بارها زمين خورده و دوباره برخاسته و شروع كرده، نقد شده و تشويق شده، بي‌مهري ديده و در ادامه طعم مهرباني را هم چشيده، فيلم خوب ساخته و گاهي هم فيلم بد، بسيار قابل اعتنا و اعتمادتر از بعضي از فيلمسازان تازه‌نفس هستند ولو اينكه آثار اين روزهاي‌شان به درخشاني و تاثيرگذاري آثار سال‌هاي نخستين فعاليت‌شان نباشد. چرا؟ به دليل اينكه نيروهاي جواني كه به اين عرصه وارد مي‌شوند مخصوصا در سال‌هاي اخير به علت مناسبات حاكم بسيار آسان‌تر به صندلي كارگرداني تكيه مي‌زنند و چون مسير طي‌شده با زحمت كمتري توام بوده براي نگه داشتن آن بهاي زيادي را نمي‌پردازند.

این بازیگر ادامه داده است: يعني همان عدم احساس مسووليت در قبال يك گروه بزرگ كه سال‌هاست سلانه‌سلانه حركت كرد و راه را براي جوانان بي‌خطر كرده‌اند به همين دليل با وجود اينكه معتقدم جوان‌ها بايد ورود كنند و بايد از جسارت و نبوغ‌شان در جوان شدن اين هنر بهره برند تصور مي‌كنم بايد سكان در دست يك مغز متفكر و فردي مدير و مدبر باشد. فردي كه بتواند اين فكر و نيروي جوان را در مسير درست به جريان بيندازد. وقتي اين مغز متفكر وجود ندارد يا اگر هست، ضعيف عمل مي‌كند، يك فيلمساز جوان در كنار گروهي جوان اثري را به نتيجه مي‌رساند قطعا انتظار دارد با محاسبات متصور شده كه از بي‌تجربگي ناشي مي‌شود چشم‌اندازي را ترسيم كند كه وقتي به اين نتايج نمي‌رسد يا معترض مي‌شود يا سرخورده در اين هنگام است كه ديوار جشنواره‌اش مي‌شود ديوار طويله و چه بسا در تخيل ايشان تمام زحمت‌كشان سينما مي‌شوند ساكن كارونسرا و…

زارعی که در سالهای اخیر در آثار مختلف ابراهیم حاتمی کیا از «دعوت» تا «گزارش یک جشن» و «چ» و «بادیگارد» حضور داشته خاطرنشان ساخته است: اين آفت سينماست. وگرنه خامي در نزديك شدن به موضوعات خاص و برانگيختن حساسيت‌ها و مسدود كردن مسير براي ديگر فيلمسازان چيزي است كه علاج دارد. آفت واقعي در سينما بهايي است كه به نيروي مستعد و نابغه و جوان تازه‌وارد داده مي‌شود كه چون مديريت نشده تبديل به بي‌احترامي به افرادي مي‌شود كه با شرايطي دشوار سال‌ها چراغ اين سينما را روشن نگه داشته‌اند. بهاي بيش از اندازه به نيروي تازه‌نفس به هر نيتي كه انجام مي‌شود اگر ظرفيتش تعريف نشده باشد فاجعه به بار مي‌آورد. حكايت آن عزيز مي‌شود كه نام فرزندش را «رستم» نهاد ولي بعد خودش هم جرات نكرد صدايش بزند رستم!




پیشنهاد دو رسانه مستقل به حاتمی‌کیا متعاقب اتفاقات اخیر تهران⇐با تجدیدنظر در فیلمنامه، نام پروژه ارگانی‌تان را به «پرواز به وقت تهران» یا «از شام تا تهران» تغییر دهید

سینماروزان: اتفاقات تروریستی اخیر در تهران آن هم در حرم امام(ره) و مجلس شورای اسلامی و از آن سو درگیری ابراهیم حاتمی کیا در تولید فیلمی به نام «پرواز به وقت شام» که نقدی است بر حضور گروههای تکفیری و از جمله داعش در کشورهای همسایه موجب آن شده که برخی رسانه ها از لزوم تغییر و تحول در فیلم تازه حاتمی کیا حرف بزنند.

به گزارش سینماروزان فیلم «پرواز به وقت شام» حاتمی کیا که بودجه اش را سازمان متمول هنری-رسانه ای اوج داده پیش از ماجرای اخیر تهران نگارش شده و جلوی دوربین رفته و طبیعی است که نگاه نگارنده ناشی از ناامنی در کشورهای اطراف و نرسیدن پای داعش به کشور بوده باشد و در همین راستاست که برخی رسانه ها از حاتمی کیا خواسته اند که در کنار تغییر عنوان فیلم تغییراتی را در متن این پروژه ارگانی ایجاد کند.

حاتمی کیا «از شام تا تهران» را به عنوان محصول نهایی تولید کند!

کانال «اُنلی سینما» در این باره نوشته است: آیا امکان دارد حاتمی کیا که این روزها درگیر تولید «به وقت شام» با نقد داعش است، حوادث اخیر تهران را وارد فیلمش کرده و «از شام تا تهران» را به عنوان محصول نهایی عرضه کند؟!

هواپیمای حاتمی کیا با هفت سال تأخیر بر روی «باند شام» می‌نشیند یا تهران؟

سایت مستقل «سینمامثبت» هم در یادداشتی تفصیلی به قلم رضا استادی به حاتمی کیا پیشنهاد داده برای به‌روز بودن فیلمش هم در محتوای آن بازنگری کند و هم در عنوان آن.

متن یادداشت استادی را بخوانید:

واقعه تلخ و دردناک حمله تروریستی روز گذشته داعش و شهادت جمعی از هموطنان عزیز کشورمان در حالی رخ می‌دهد که فیلم ساز برجسته سینمای ایران «ابراهیم حاتمی کیا» در حال فیلم برداری جدیدترین فیلم خود با موضوع «داعش» است. رخدادی که در طول سال‌های گذشته جمع زیادی از مردم دنیا را درگیر خود کرده و بارها به تیتر اول خبرهای دنیا تبدیل شده است.

البته داعش هیچ گاه «مسئله داخلی» ایران نبوده و مردم ایران هیچ گاه تا این اندازه خطر را در نزدیکی خودشان احساس نکرده بودند. در تمامی این سال‌ها داعش از ما ایرانی‌ها هزاران کیلومتر فاصله داشت و می‌توانستیم سایه آرامش و امنیت کشورمان زیر باد کولر یا در کنار بخاری دور از جبهه‌های سرد و گرمی که پیکار جویان در آن‌ها می‌جنگیدند، گوشی به دست شاهد صحنه‌های تجاوز، قتل، گردن زدن، آدم سوزاندن، مثله کردن و دیگر جنایت‌های معمول این غیرآدمیزادها باشیم و با تماشای چنین فیلم‌هایی آدرنالین خون خود را ارتقاء دهیم و ته دلمان برای مردم بخت برگشته عراق و شام آه بکشیم اما حالا داعشی ها با حمله به مرقد امام خمینی (ره) به عنوان بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران و مجلس شورای اسلامی به عنوان نهاد قانون گذار، دو نقطه مهم را هدف قرار داده‌اند. اتفاقی که قطعاً با برنامه ریزی دقیق و بر اساس استراتژی‌های تبلیغاتی هدفمند این گروه صورت گرفته تا دستاوردی رسانه‌ای برایشان به همراه داشته باشد.

در نتیجه این حمله حالا «داعش» هم مثل آلودگی هوا، بیکاری، ترافیک، تصادف‌های جاده‌ای، سرطان، پارازیت‌ها، رکود و تورم به مسائل اصلی ما ایرانی‌ها تبدیل شده است. هموطنانی که در سال‌های اخیر به کشورهای همسایه سفر کرده‌اند حتماً بارها پیش از ورود به فروشگاه‌ها و مراکز خرید، مترو و دیگر مکان‌های عمومی مورد بازرسی دقیق قرار گرفته‌اند. دیده‌اند پلیس‌هایی که با جلیقه ضد گلوله و خشاب‌های اضافی که سر و ته با چسب به خشاب اسلحه وصل شده، در خیابان تردد می‌کنند و آماده‌اند تا وارد یک درگیری چند ساعته شوند. در چنین شرایطی وقتی ابراهیم حاتمی کیا دست به دوربین می‌برد تا فیلمی درباره داعش بسازد انتظارها فراتر از آثار سفارشی و کم جانی است که در طول سال‌های گذشته از برخی فیلم سازان درباره داعش دیده‌ایم. قطعاً برای مخاطب ایرانی حرف‌های ایدئولوژیک درباره این گروه جذابیت ندارد. چنین حرف‌هایی در فیلم‌های چند سال گذشته بیان شده و اتفاقاً این فیلم‌ها نه توفیق جشنواره‌ای داشته‌اند و نه مخاطب به آن‌ها توجه داشته است. حالا اگر حاتمی کیا می‌خواهد «پرواز شام» ش با موفقیت بر زمین بنشیند و در نزد مخاطبان عام و علاقه مندان قدیمی‌اش باز هم برای او اعتباری کسب کند، باید پیوندی میان آن داستان و این ماجرا که دیروز بر سر تهران رفت بیابد. حاتمی کیا که به طور سنتی علاقه مند نمایش تضادهای میان آدم‌ها بر سر موضوع‌های ایدئولوژیک مشابه است حتماً می‌تواند به این مسئله بپردازد که چه تفکری در چه عمقی از تاریکی و پلشتی آدمی را در مسیری قرار می‌دهد که در ماه مبارک رمضان به روی خلق اسلحه بکشد، نمایش بیافریند و در نهایت با انفجاری انتحاری تصاویری از خود به جا بگذارد که حال روزه داران دم افطار در گرمای سخت خرداد ماه را منقلب و اشتهای آن‌ها را کور می‌کند.

اسفند ماه سال ۱۳۹۴ وقتی حاتمی کیا در جمع خانواده مدافعان حرم از دغدغه‌های خود برای حضور در سوریه گفت، پنج سال از حضور داعش در این کشور می‌گذشت. سینما مثبت در همان زمان در مطلبی با عنوان «آقا ابراهیم! در ایوان شمس از سوریه حرف زدن هنر نیست» به این موضوع پرداخت.

حالا این مدت زمان به هفت سال رسیده و هواپیمای حاتمی کیا برای نشستن بر باند شام «تأخیر» دارد. فرصت خوبی است تا این فیلم ساز عزیز در فیلم نامه و کلیت اثر تجدید نظر کند. داعش دیگر موضوع روز جامعه ایران است و مخاطب ایرانی تشنه دیدن فیلمی در این زمینه است و قطعاً تماشای فیلمی با لوکیشن خارجی برایش جذاب نیست.

البته در سال‌های اخیر نمونه‌هایی مانند «جشن تولد» و «آوازهای سرزمین من» هم ساخته شده که می‌تواند باعث افت جذابیت فیلم خارجی دیگری شود. راستی چرا اسم فیلم حاتمی کیا «پرواز به وقت تهران» نباشد؟




افشای اسرار «چ» در «کافه فیلم»

سینماروزان: فیلم سینمایی «چ» به نويسندگى و کارگردانی ابراهيم حاتمى كيا روز پنج شنبه ٤ خرداد ساعت ٢١ از شبکه آی فیلم پخش می شود.

به گزارش سینماروزان فیلم سینمایی «چ» ٤ خرداد ساعت ٢١ از شبکه آی فیلم پخش می شود و بعد از آن دکتر محمد صادقی با ابراهيم حاتمى كيا به گفتگو می پردازد.

در این برنامه حاتمى كيا درباره روند شكل گيرى فيلم، دليل انتخاب اين مقطع تاريخى، شخصيت شهيدچمران، تكنيك هاى به كار رفته در فيلم و … صحبت می کند.

داستان اين فيلم از بيست و پنجم تا بيست و هفتم مرداد ١٣٥٨ زندگى شهيدچمران را روايت مى كند.

فريبرز عرب نيا، بابك حميديان، سعيد راد، مهدى سلطانى، مريلا زارعى و … در این فیلم ایفای نقش کرده اند.

کافه فیلم محصول واحد هنرى و تولید شبکه آی فیلم به تهیه کنندگی محمد تنکابنی و وحید رونقی با اجرای دکتر محمد صادقی هر هفته ساعت 22:30 از شبکه آی فیلم پخش می شود.




بعد از بیش از یک دهه⇐صدور پروانه ساخت یک فیلم حادثه ای برای فخیم زاده+صدور پروانه ساخت برای حاتمی کیا و حسن کاربخش

سینماروزان: شورای پروانه ساخت با ساخت سه فیلمنامه موافقت به عمل آورده که در میان آنها نام فیلمنامه تازه حاتمی کیا و همچنین فیلمنامه ای حادثه ای با نام “مشت در وقت اضافه” از مهدی فخیم زاده به چشم میخورد؛ فخیم زاده آخرین بار بیشتر از یک دهه قبل “همنفس” را ساخته بود که با محوریت بیماران روانی بود.

حسن کاربخش کارگردان آثاری نظیر “پرواز از اردوگاه” و “دیار عاشقان” نیز دو دهه بعد از آخرین فیلمش “ترور” پروانه ساخت یک کمدی با نام “بابامو بگیر” را گرفته است.

فیلمنامه های پروانه ساخت گرفته به شرح زیرند:

–” مشت در وقت اضافه” به تهیه کنندگی وکارگردانی مهدی فخیم زاده در ژانر اجتماعی(حادثه ای)

–“به وقت شام” به تهیه کنندگی محمد خزاعی و کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا در ژانر اجتماعی ( تحولات منطقه )

–“بابامو بگیر” به تهیه کنندگی و کارگردانی حسن کاربخش در ژانر اجتماعی (کمدی).




تازه‌ترین پروژه‌های بدلکاری ارشا اقدسی⇐از «هزارپا»ی ابوالحسن داودی تا «بمب»پیمان معادی و «به وقت شام»ابراهیم حاتمی‌کیا

سینماروزان: ارشا قدسی بدلکاری که فعالیتهایش در سالهای اخیر به عنوان بدلکار یا طراحی نماهای اکشن در سینما و تلویزیون بیشتر شده در اکران نوروزی «گشت2» را داشت و فیلمهای «نگار»، «رگ خواب» و «ایستگاه اتمسفر» و سریال خانگی «عالیحناب» را هم آماده عرضه دارد.

به گزارش سینماروزان ارشا اقدسی در نیمه ابتدایی سال درگیر پروژه های سینمایی تازه ای هم شده است و از جمله «هزارپا»ی ابوالحسن داودی، «بمب»پیمان معادی و «به وقت شام» ابراهیم حاتمی کیا.

اقدسی درباره تازه ترین برنامه هایش برای طراحی نماهای اکشن و اجرای آنها به «سرنخ» گفته است: مشغول کار در پروژه هایی به کارگردانی پیمان معادی، ابوالحسن داوی شده ام و همچنین مسئولیت بدلکاری یک سریال را برعهده دارم.

وی ادامه داده است: چند روز پیش هم با ابراهیم حاتمی کیا یک جلسه داشتم و به احتال زیاد قرارداد جدیدی هم با این کارگردان خواهم بست اما جدا از کار در سینما و تلویزیون اجراهای هیجان انگیز دیگری هم خواهم داشت.

هرچند اقدسی درباره برنامه های دیگرش اطلاعات دقیقی نداده اما اخبار حکایت از آن دارد که او برای حضور در یک پروژه بین المللی به زودی به صربستان می رود.




همکاری حاتمی‌کیا با فیلمبردار پروژه‌ ضدّایرانی(؟)!

سینماروزان: ابراهیم حاتمی کیا در حالی فیلمنامه تازه ترین پروژه اش «به وقت شام» را برای دریافت پروانه ساخت ارائه کرده که هفته هاست با حمایت سازمان هنری-رسانه ای اوج به عنوان سرمایه‌گزار پیش تولید فیلم را آغاز کرده و حتی هادی حجازی‌فر و بابک حمیدیان را در کنار تعدادی سوری به عنوان بازیگران فیلمش انتخاب کرده است.

به گزارش سینماروزان به جز محمد خزاعی تهیه کننده «قلاده‌های طلا» که نامش به عنوان تهیه کننده «به وقت شام» آمده، حضور مهدی جعفری به عنوان مدیر فیلمبرداری کار قطعی شده است. جعفری که سال گذشته «خشکسالی و دروغ» و «بارکد» را روی پرده داشت در کارنامه‌اش همکاری در پروژه پرحاشیه «یک خانواده محترم» مسعود بخشی هم به چشم می خورد.

«یک خانواده محترم» که تهیه کنندگی اش را محمد آفریده برعهده داشت بعد از حضور در یکی دو جشنواره خارجی به شدت با انتقاد رسانه های اصولگرا قرار گرفت.

این رسانه ها که اغلب حمایتشان شامل حاتمی‌کیا شده از «یک خانواده محترم» با صفت «ضدّایرانی» یاد کردند و شرایط را طوری پیش بردند که حتی سیمافیلم نیز حمایت خود از این فیلم را پس گرفت!

اینکه حالا فیلمبردار «یک خانواده محترم» در کنار ابراهیم حاتمی کیا قرار گرفته شاید به آشنایی قبلی بازگردد که از دیرباز میان حاتمی کیا و محمد آفریده وجود داشته است؛ این آشنایی آن قدر پررنگ بود که علیرغم همه حاشیه سازیها حاتمی‌کیا سال گذشته مهمانی ویژه جشنواره روح‌الله به دبیری آفریده را پذیرفت!

مهدی جعفری به جز سوابق فیلمبرداری، سال گذشته یک فیلم با نام «ایستگاه اتمسفر» را با حمایت مستقیم تصویرشهر وابسته به شهرداری ساخت و جالب اینجاست که محمد خزاعی تهیه کننده فیلم تازه حاتمی کیا آن زمان در هیأت مدیره تصویرشهر قرار داشت!!!




این روزها همه به بازیگر احمد متوسلیان نقش می‌دهند⇐از فیلمهای با مضمون فرزندکُشی(؟!) تا فیلمهای مینی‌مال/از حاتمی‌کیا تا جلیل سامان!+عکس

سینماروزان: هادی حجازی فر بازیگری که بعد از ایفای نقش احمد متوسلیان در «ایستاده در غبار» یکی از نقشهای محوری «ماجرای نیمروز» را هم برعهده گرفت این روزها جزو پرکارترین بازیگران سینمای ایران است.

به گزارش سینماروزان به غیر از «دارکوب» بهروز شعیبی که پرسشهایی درباره مضمون مربتط با اعتیاد و فرزندکشی درباره آن طرح شده و «آستیگمات» مجیدرضا مصطفوی که ملودرامی است متأثر از سینمای مینی‌مال، ابراهیم حاتمی کیا هم نقشی محوری در فیلم تازه خود که مرتبط با گروههای تکفیری است به حجازی فر داده است.

به تازگی نیز خبر رسیده سریال «نفس» جلیل سامان در قسمتهای انتهایی خود از حضور حجازی فر در نقشی ویژه سود می برد؛ این نخستین حضور تلویزیونی حجازی فر است آن هم در سریالی با درونمایه تاریخ انقلاب که بناست رمضان امسال روی آنتن برود.

«نفس» که همراه با «ارمغان تاریکی» و «پروانه» یک سه گانه را تشکیل می دهد درباره جوانی پر شر و شور است که در بحبوحه وقایع انقلاب رازی در زندگی اش فاش می شود؛ او برای رسیدن به حقیقت حوادث پیچیده ای را پشت سرمی گذارد.

مسعود رایگان، ژاله صامتی، علیرضا کمالی، بهناز جعفری، احسان امانی، شهاب شادابی، هادی عامل هاشمی، پژمان جمشیدی با معرفی ساناز سعیدی و با حضور فاطمه گودرزی، هدایت هاشمی، داریوش فرهنگ، معصومه قاسمی پور، سودابه بیضایی، رامین راستاد، قربان نجفی بازیگران اصلی سریال «نفس» هستند.
هادی حجازی فر
هادی حجازی فر



بازگشت به «ارتفاع پست» و خاطرات فرهادی؟⇐بخش عمده فیلم تازه حاتمی‌کیا در هواپیما می‌گذرد

سینماروزان: در حالی ابراهیم حاتمی کیا با سرمایه گذاری سازمان هنری رسانه ای اوج کار تولید تازه ترین فیلمش را در دستور کار قرار داده است که خبرگزاری اصولگرای «فارس» در گزارشی پیرامون این فیلم تازه که با محوریت نقد داعش ساخته میشود از این گفته که بخش عمده فیلم در یک هواپیما می گذرد.

به گزارش سینماروزان حاتمی کیا پیش از این و در ابتدای دهه هشتاد  فیلم «ارتفاع پست» را با همکاری اصغر فرهادی نوشته بود؛ آن فیلم هم بخش عمده اش در هواپیما می گذشت و مضمون هواپیماربایی آن که گویا ریشه در واقعیت داشت، یکی از مهیج ترین آثار کارنامه حاتمی کیا را رقم زد.

متن گزارش «فارس» را بخوانید:

مدتی است پیش تولید تازه‌ترین ساخته ابراهیم حاتمی‌کیا که درباره شرایط سوریه و فعالیت تکفیری‌هاست، آغاز شده است. ابراهیم حاتمی‌کیا به همراه محمد خزاعی(تهیه‌کننده) این روزها در سوریه به سر می‌برند تا گروه تولید مقدمات تولید فیلم را فراهم آورند. انتخاب بازیگران سوری برای فیلم از دیگر کارهای گروه اعزامی به سوریه است. بخش‌هایی از فیلم در سوریه فیلمبرداری می‌شود.

نام فیلم ارتباط مستقیم با مضمون فیلمنامه دارد و هنوز نام آن از سوی گروه سازنده فاش نشده است. بخش‌های اصلی فیلم در هواپیما می‌گذرد و  محمود کلاری مانند اثر قبلی فیلمساز «بادیگارد» عهده‌دار مدیریت فیلمبرداری این پروژه خواهد بود و محمد خزاعی به عنوان تهیه‌کننده در این پروژه با حاتمی‌کیا همکاری می‌کند.

بخشی از فیلمبرداری جدیدترین اثر ابراهیم حاتمی‌کیا در کشور سوریه انجام می‌شود و هادی حجازی فر بازیگر فیلم‌های «ایستاده در غبار» و «ماجرای نیمروز» یکی از نقش‌های فیلم جدید حاتمی‌کیا را عهده‌دار است.

 




با سرمایه‌ سازمان ارزشی و تهیه‌کنندگی یک مجری تلویزیون؟⇐فیلم تازه حاتمی‌کیا با بازیگران سوری کلید خواهد خورد

سینماروزان: در حالی که در هفته های گذشته از ادامه همکاری ابراهیم حاتمی کیا با سازمان هنری رسانه ای اوج و تولید فیلمی با محوریت نقد رفتارهای تکفیری سخن گفته شده بود حالا «عصر ایران» خبر داده است که برخی از بازیگران این فیلم سوری هستند.

به گزارش سینماروزان پیش تولید و انتخاب بازیگران فیلم تازه حاتمی کیا در مراحل میانی خود قرار دارد و به زودی و با تکمیل تیم تولید کار کلید خواهد خورد.

فیلمبرداری این فیلم با موضوع داعش حدود چهارماه خواهد بود و برخی بازیگران آن نیز جزو هنرمندان سوری الاصل هستند.

شنیده شده محمد خزاعی دبیر جشنواره مقاومت که اخیرا مجری گری در تلویزیون را با برنامه «سینما2» تجربه میکند نیز به عنوان تهیه کننده این پروژه کنار حاتمی کیا خواهد بود؛ موضوعی که هنوز از سوی اوج تأیید نشده است!

خزاعی با فیلمی به نام «پشت دیوار سکوت» که با حمایت تصویرشهر تولید شده بود در جشنواره فجر حاضر بود که البته این فیلم توجهی برنینگیخت. او فیلمی دیگر به نام «امپراطوری جهنم» را هم با حمای انجمن سینمای دفاع مقدس تولید کرده بود که به جشنوار فجر راه پیدا نکرد و حالا مشخص نیست مستقیما اکران خواهد شد یا برای دوره بعدی جشنواره مقاومت که احتمالا سال 97 برگزار خواهد شد نگه داشته می‌شود…




امتداد همکاری خاندان حاتمی‌کیا با سازمان ارزشی و متمول اوج⇐این بار با حضور تهیه‌کننده ارگانی «امپراطور جهنم»؟

سینماروزان: ابراهیم حاتمی‌کیا جزو معدود کارگردانان رشدکرده در دهه شصت است که همچنان می کوشد آثاری به‌لحاظ تکنیکی استاندارد را تولید کند.

به گزارش سینماروزان بعد از همکاری با فارابی که منجر به تولید «چ» شد حاتمی کیا با حمایت سازمان هنری-رسانه ای اوج «بادیگارد» را ساخت که هرچند به لحاظ مضمونی لحنی شعاری پیدا کرده بود اما باز هم رعایت استانداردهای تکنیکی هنر سینما توجه نسبی مخاطبان به آن را موجب شد.

همکاری حاتمی کیا با اوج سبب ساز آن شد که یوسف حاتمی کیا فرزند کوچکش که علایق سینمایی هم دارد علاوه بر آن که با گرفتن امریه، بتواند خدمت سربازی خود را در این سازمان بگذراند بلکه بتواند با حمایت اوج فیلمی به نام «ملاقات شیشه ای» را ساخته و با آن در جشنواره مقاومت95 به دبیری محمد خزاعی شرکت کند. یوسف حاتمی کیا بنا دارد فیلمی به نام «مرگ رییس جمهور» را هم کارگردانی کند که هنوز مشخص نشده بودجه اش را اوج خواهد داد یا ارگانی دیگر؟(اینجا را بخوانید)

اسماعیل فرزند بزرگ حاتمی‌کیا نیز که به واسطه سوابق پدرش مشمول معافیت از خدمت سربازی شده، چند سالی است که به عنوان عکاس با سازمان اوج همکاری دارد.

امتداد همراهی اوج با ابراهیم حاتمی کیا موجب آن شده که بودجه میلیاردی تولید فیلم جدیدش که مضمونی درباره داعش و مدافعان حرم دارد هم توسط این سازمان ارزشی تأمین شود.

امیر جدیدی بازیگر «قاتل اهلی» کیمیایی و هادی حجازی‌فر بازیگر «ایستاده در غبار» به عنوان بازیگران اصلی پروژه ضدداعش حاتمی کیا انتخاب شده اند و احتمالا هر دو نیز باید ایفاگر نقش مدافعان حرم باشند.

جالب اینجاست که شنیده‌ها از حضور محمد خزاعی به عنوان تهیه کننده این فیلم حکایت دارد.

خزاعی امسال فیلمی به نام «امپراطوری جهنم» را با بودجه انجمن سینمای دفاع مقدس تولید کرد که البته فیلم نتوانست به جشنواره فجر راه پیدا کند. خزاعی فیلمی دیگر با نام «پشت دیوار سکوت» را هم با حمایت تصویرشهر تولید کرد که این فیلم نیز علیرغم حضور در جشنواره به دلیل کیفیت نه چندان قابل قبول مورد توجه قرار نگرفت.

خزاعی که در ماههای اخیر اجرای برنامه «سینما2» را هم برعهده داشت و از طریق این برنامه هم نتوانسته موفقیتی در میان مخاطبان کسب کند حالا به سراغ حاتمی کیا آمده تا با حضور در پروژه ضدّداعش این کارگردان که بناست در سوریه هم فیلمبرداری شود کارنامه سینمایی خود را قدری از رخوت بیرون آورد.

ابراهیم حاتمی کیا و احسان محمدحسنی رییس سازمان هنری-رسانه ای اوج (محمدحسنی جوانی است متولد دهه 60 که ادبیات گفتاریش یادآور فرماندهانیست که سالها در دفاع حضور داشته اند)
ابراهیم حاتمی کیا و احسان محمدحسنی رییس سازمان هنری-رسانه ای اوج (محمدحسنی جوانی است متولد دهه 60 که پوشش و ادبیات گفتاریش یادآور فرماندهانیست که سالها در دفاع مقدس حضور داشته اند)