1

با حضور پررنگ سازمان ارزشی اوج+محصولات تهیه‌کننده فیلم ۳ارگانی+فیلم آقازاده بانک آینده⇐اعلام اولین فهرست آرای مردمی جشنواره

سینماروزان: سرانجام سه روز بعد از آغاز جشنواره، اولین فهرست آرای مردمی جشنواره اعلام شد.

به گزارش سینماروزان در میان ده فیلم آرای مردمی نام فیلمهای «بمب»، «به وقت شام»، «دارکوب»، «تنگه ابوقریب»، «عرق سرد»، «چهارراه استانبول»، «لاتاری»، «سرو زیر آب»، «خجالت نکش» و «مغزهای کوچک زنگ زده» به چشم می خورد.

در این بین «به وقت شام» و «تنگه ابوقریب» محصولات سازمان هنری-رسانه ای اوج هستند. «سرو زیر آب» یک فیلم 3ارگانی است که از حوزه هنری تا فارابی و تصویرشهر از تولیدش حمایت کرده اند. «دارکوب» و «لاتاری» هم توسط تهیه کننده فیلم 3ارگانی «ماجرای نیمروز» تولید شده اند.

نام «بمب» که تهیه کننده اش احسان رسول اف آقازاده جلال مدیرعامل بانک آینده است نیز در فهرست آرای مردمی به چشم می‌خورد!

ناظر برگزاری آرای مردمی جشنواره خانه سینماست که سال قبل و بعد از اعلام نام آثاری مانند «آباجان» که بعدتر شکست خورده اکران نوروزی شد به عنوان برگزیده مردمی(!!) اسباب تعجب مخاطبان را موجب شد. سال قبل فیلم «گشت2»سعید سهیلی از منتقدان خانه سینما علیرغم ترکاندن گیشه ها در نوروز هیچ جایی در فهرست آرای مردمی خانه سینما نداشت.




عباس شوقی طراح جلوه‌های ویژه پیشکسوت بیان داشت⇐وقتی مدیران خانه سینما نمی‌توانند از پس برگزاری یک جشن ساده برآیند، چطور می‌توانند سینما را اداره کنند؟/ایوبی فقط بلد بود با بازیگران عکس یادگاری بگیرد!/شرط می‌بندم که همین الان هم ایوبی از هر صنف خانه سینما اسم ۱۰ نفر را بلد نیست/بارها از ایوبی درخواست ملاقات کردیم اما وقت نداد ولی در مقابل هر روز کنار این بازیگر و آن بازیگر عکس یادگاری انداخت/مشخص نیست دلیل به آب و آتش زدن مدیران خانه سینما برای ثبت صنوف در وزارت کار چیست؟/آنها می‌گویند اگر در وزارت کار ثبت شوید بیمه بیکاری بهتان می‌دهند اما وزارت کار این مسأله را تکذیب کرده/مدیرانی می خواهیم که دردهای‌مان را بشناسند، حرف‌های‎‌مان را بشنوند و مشکلات را حل کنند

سینماروزان: عباس شوقی از جمله تکنسینهای توانای پشت صحنه سینمای ایران است که سالهاست در حیطه جلوه های ویژه میدانی فعالیت میکند و در این حیطه سابقه همکاری با برخی از کارگردانان شهیر ایرانی از مسعود کیمیایی تا ابراهیم حاتمی کیا و بهمن فرمان آرا را در کارنامه دارد.

به گزارش سینماروزان شوقی که معمولا کم گفتگو می‌کند در یکی از معدود گفتگوهایش که به بهانه ارزیابی کارنامه مدیریتی سینما انجام شده برخی از انتقادات سالیان بدنه صنف را بی تعارف بیان کرده است.

عباس شوقی با اشاره به جشن خانه سینما که از همان زمان اعلام کاندیداها حاشیه ساز شده به «سینماپرس» گفت: من بسیار متأسفم که در همین جشن ها و مراسم هایی مانند جشن خانه سینما هم اهالی سینما به دو دسته خودی و غیرخودی تقسیم می شوند؛ متأسفم که در همین جشن سالانه هم همه اعضای خانه سینما نمی توانند همراه با خانواده های شان یک بار در سال شرکت کنند. سال گذشته ما شاهد بی احترامی شدید مسئولان برگزارکننده این جشن نسبت به همسران و خانواده های سینماگرانی بودیم که حتی برای دریافت جایزه کاندید بودند اما با نهایت بی حرمتی و بی احترامی آن ها را به محل برگزاری جشن راه ندادند.

وی با اشاره به مدیران خانه سینما ادامه داد: وقتی که آقایان حتی نمی توانند از پس برگزاری یک جشن ساده برآیند چطور می توانند کل سینمای کشور را اداره کنند؟ من بسیار متأسفم که آقایان تازگی یاد گرفته اند و چند آدم بی خرد را به عنوان تشریفات و یا نگهبان و… دم در می گذارند تا آن ها هرکه را که می خواهند به مراسم ها راه دهند و هرکسی را نمی خواهند از حضور در این مراسم ها حذف کنند!

شوقی سپس با بیان اینکه مدیرانی مانند ایوبی سینمای کشور را به نابودی کشاندند تصریح کرد: ایوبی در زمان مدیریتش تنها بلد بود با بازیگران سینما عکس یادگاری بگیرد و به جز این هیچ کاری در سینما انجام نداد؛ ایوبی حتی اهالی سینمای کشور را نمی شناخت و من همین الآن شرط می بندم که از هر صنف خانه سینما حتی اسم ۱۰ نفر را هم بلد نیست؛ این اتفاقات بسیار بد است. ما مدیرانی می خواهیم که ما را بشناسند، دردهای مان را بشناسند، حرف های مان را بشنوند و مسائل و مشکلات مان را حل کنند.

طراح جلوه های ویژه فیلم سینمایی «من مادر هستم» خاطرنشان کرد: ما در زمان مدیریت آقای ایوبی از طرف صنف طراحان جلوه های ویژه سینما بارها و بارها درخواست ملاقات حضوری با ایشان را کردیم اما حتی یک بار هم پاسخ مثبتی از ایشان نشنیدیم و این در حالی بود که ایشان هر روز در خانه این بازیگر و آن بازیگر حضور داشتند و با آنها عکس یادگاری می انداختند!

این سینماگر تأکید کرد: اتفاقات بد و تأسف بار در سینمای کشور تمامی ندارد؛ هیچ کس از سینما و سینماگران حمایت نمی کند و همه فقط به فکر پرکردن جیب های خود هستند؛ اتفاقات بسیار بدی در همین جشن خانه سینما و جشنواره فیلم فجر بر سر داوری ها و جا به جا شدن نام فیلم ها در لیست کاندیداها رخ داده که پرداختن به این قبیل موضوعات باید مورد توجه آحاد سینماگران باشد؛ ما باید همه با همت و اتحاد یک بار برای همیشه این اتفاقات شوم را از سر سینمای کشور پاک کنیم.

طراح جلوه های ویژه فیلم سینمایی «یتیم خانه ایران» سپس با بیان اینکه بحران شدید اقتصادی کشور به زندگی سینماگران لطمه های غیرقابل جبرانی را وارد ساخته است اظهار داشت: ذخیره زندگی ما طی سال های اخیر به طورکل از بین رفت و دیگر باید دست های مان را جلوی دیگران دراز کنیم! متأسفانه روز به روز به وسعت و دامنه مشکلات اهالی سینمای کشور در صنوف و رشته های مختلف افزوده می شود اما آن ها مدیریت نمی شوند؛ سینما در کشور ما دچار نوعی ولنگاری شده و هرکس به هر طریقی می خواهد فقط از سینما چپاول کند.

شوقی در همین راستا افزود: مسئولان خانه سینما مدتی است که با پافشاری های شدید قصد آن را دارند که صنوف را زیرنظر وزارت کار به ثبت برسانند اما تاکنون بسیاری از صنوف از جمله صنف طراحان جلوه های ویژه زیربار این ماجرا نرفته اند! مسئولان خانه سینما با اتکا و توسل به دروغ های شاخدار مبنی بر اینکه اگر زیرنظر وزارت کار بروید بیمه بیکاری به شما تعلق می گیرد می‌خواهند ما را در این وزارتخانه ثبت کنند و این در حالی است که مسئولان وزارت کار به ما گفته اند که هرگز بیمه بیکاری به صنوف خانه سینما تعلق نمی گیرد!

وی افزود: معلوم نیست که مأموریت آقایان برای این کار و اصرار بی حد و مرزشان برای ثبت صنوف در ذیل وزارت کار به چه دلیلی است و می خواهند چه بلایی به سر ما بیاورند؟ قطعاً هرچه که هست به نفع ما و سینما نیست و به نفع آقایانی است که اینطور خود را به آب و آتش می زنند تا صنوف در ذیل وزارت کار ثبت شوند.

طراح جلوه های ویژه فیلم سینمایی «اشک سرما» در خاتمه متذکر شد: متأسفانه ما مدت ها است فقط شاهد عقده گشایی های مدیران و مسئولان سینمایی بوده و هستیم و واقعاً دیگر امید برای حضور و کار در سینما را به طور مطلق از دست داده ایم.




حضور یک کارگردان-مجری-دبیر جشنواره در محفل وحدت اصولگرایان برای انتخابات ۹۶

سینماروزان: نادر طالب زاده کارگردان سینما، مجری تلویزیون و دبیر جشنواره عمار که در لایحه بودجه سال 96 بودجه میلیاردی برای آن درنظر گرفته شده، اخیرا نامش در فهرست محفلی از اصولگرایان آمده که بناست جبهه متحد این جریان سیاسی در انتخابات 96 را تشکیل دهند.

به گزارش سینماروزان طالب زاده در محفلی حضور داشته است که دیگر حاضران آن حسن رحیمیان، مرضیه وحید دستجردی، مهدی چمران، یحیی آل‌اسحاق، حمیدرضا حاجی‌بابایی، رضا روستاآزاد،‌ محمود خسروی‌وفا، مهدی محمدی و علیرضا مرندی بوده اند.

متن کامل گزارش «خبرآنلاین» در این باره را بخوانید:

10 چهره با 10 هویت سیاسی متفاوت در سرچشمه دور هم جمع شدند تا از جبهه جدیدی روایت کنند که قرار است انتخابات 96 را محفل بروز و ظهور خود قرار دهد. برای تحلیل در این باره شاید پربیراه نباشد اگر قبل از هر چیز کاوش در هویت سیاسی این 10 چهره کنیم. اینکه آنها از کدام طیف ها دور هم جمع شده اند و چه گرایش هایی را پوشش می دهند.

«حسن رحیمیان، مرضیه وحید دستجردی، مهدی چمران، یحیی آل‌اسحاق، حمیدرضا حاجی‌بابایی، رضا روستاآزاد،‌ محمود خسروی‌وفا، مهدی محمدی، علیرضا مرندی و نادر طالب‌زاده» در نگاه نخست به نظر می رسد که این افراد را نمی توان نمایندگان حقوقی تشکل های اصولگرا به حساب آورد. به بیان دیگر مرور این اسامی نشان می دهد مبنای ترکیب مذکور بر وام گرفتن از نمایندگان گروه ها نیست. گرچه اکثر اعضای این لیست شاید گرایش هایی داشته باشند اما نمی توان به طور قطع گفت آنها به این سبب و به نمایندگی آمده اند.

چه آنکه ادوار گذشته که اصولگرایان به سمت وحدت می رفتند افراد تشکیلاتی و نخست احزاب و طیف های جناح خود در مدل های تعیین شده حضور مستقیم داشتند و تقسیم کار هم میان همین اعضای رده اول صورت می گرفت. غیبت آنها نه نشان از قهر که نشان از یک تاکتیک دارد. به این معنا که آنها نخواسته اند روش های دهه اخیر را تکرار کنند و به همین سبب هم نمی توان گفت که این یک ترکیب حقوقی است.

از سوی دیگر به نظر می رسد وزن سیاسی بخشی از این لیست آنچنان نیست که بگوییم این افراد به جهت وزن حقیقی خود آمده اند و یا برگزیده شده اند. برای مثال در ادوار قبل افرادی همچون دکتر ولایتی که نماینده هیچ حزبی نبودند در مدل وحدت حضور داشتند و این حضور به جهت وزن و شخصیت حقیقی او بود. این بار اما روی این وجه تاکیدی صورت نگرفته است.

پس باید روی مدل بحث کرد؛ اینکه با چه تحولاتی رو به رو خواهیم شد. هویت شناسی و ریخت شناسی رفتاری را می توان از گفتار خودشان در روز رونمایی استنتاج کرد .

برنامه ریزی برای گسترش کادر تشکیلاتی جبهه جدید

مرضیه وحید دستجردی وزیر نام آشنای دولت محمود احمدی نژاد. او در اولین نشست در مقام سخنگو بود گرچه می گوید بنا ندارد این پست را در ادامه کار بر عهده داشته باشد. او حرف های مهمی از دستورکار پیش رو این جبهه نوپدید زد؛ از برگزاری مجمع برگزاری این جبهه در چند هفته آینده خبر داده و گفته است: ابتدا یک مجمع شهرستانی استانی در دو هفته آینده خواهیم داشت و سپس حدود پنج هفته دیگر، مجمع عمومی کلی و مردمی برگزار می‌شود.از داخل آن مجمع مردمی، تعدادی باید رأی بیاورند و به اعضای فعلی اضافه شوند که از این رو، 10 نفر دیگر به 10 نفر فعلی هیأت مؤسس اضافه خواهد شد. دستجردی با بیان اینکه تمام امور و انتخابات در همان جلسه عمومی رأی‌گیری می‌شود، افزوده است: این هیئت مؤسس در واقع اعضای مرکزی جبهه مردمی انقلاب اسلامی هستند.

از سنتی بودن خسته ایم، چندصدایی هستیم

او در عین حال هویت سیاسی این نوپدید سیاست ایران را اینگونه شرح داده است:« با ترکیبی که امروز در جمع اعضای 10 نفره هیئت مؤسس جبهه مردمی انقلاب اسلامی مشاهده می‌کنید می‌بینید که این ترکیب صفوف‌ و صف‌بندی‌های رایج و سنتی سیاسی کشور را پاره و از آن عبور کرده است .در این ترکیب تحلیل‌گران سیاسی، اهل نظر، اصحاب هنر، اساتید دانشگاه، پزشکان، افراد اجرایی کشور و روحانیت حضور دارند ما بنا داریم یک جمع چندصدایی باشیم و می‌خواهیم صدای همه اقشار مردم را بلند کنیم. همه ما از جبهه‌بندی‌های رایج و سنتی خسته شده‌ایم. می‌خواهیم این مرزها را درنوردیم و مردم حاکم شوند، به عبارتی می‌خواهیم امور به دست مردم رقم‌زده شود، سرنوشت آنان تعیین شود و مردم درصحنه حضورداشته باشند.»

همه بیایند حتی اصلاح طلبان!

اما یک نکته قابل توجه در میان حرف هایی که در این نشست مطرح شده این است که موسسین گفته اند بنا ندارند تنها از جناح اصولگرا یارگیری کنند . محمدحسین رحیمیان رئیس هیئت مؤسس این جبهه گفته است :« “جبهه مردمی انقلاب اسلامی” فراتر از یک جناح و دو جناح است؛ ما اصول‌گرایی را قبول داریم، اما معتقدیم مشکلات با یک جناح حل‌شدنی نبود. از همه نیروهای وفادار به انقلاب اسلامی می‌خواهیم که به این جبهه فراگیر بپیوندند.» سخنانی که می گوید گویا قرار نیست این مدل انتخاباتی نام ائتلاف اصولگرایان را بر خود داشته باشد. شاید هم این فقط یک گمانه باشد؛ اما چنین برداشتی از سخنان از اعضای حاضر در نشست چندان نادرست نمی تواند باشد.

نوپدیدها با نامزد آمده اند؟

از سوی دیگر همیشه اینطور بوده که مصادیق انتخاباتی هر گاه عزم حضور در میدان رقابت کرده اند چند تشکل و جبهه را پدید می آورند تا خود را عقبه دار سیاسی در تصمیمی که گرفته اند نشان دهند. با چنین پیش زمینه ذهنی آیا می توان فکر کرد که این جبهه هم در واقع ساز و کار یک نامزد اصولگرا باشد برای اعلام نامزدی اش درانتخابات ریاست جمهوری؟ یا سازوکاری برای آنکه از درون این ترکیب یک کاندیدای ریاست جمهوری برخیزد؟

خودشان هم همین ابتدا این نکته را پاسخ داده اند، چنانکه علیرضا مرندی عضو هیئت موسس جبهه تاکید کرده است :« هنوز هیچ گزینه خاصی از سوی این جبهه برای انتخابات ریاست‌جمهوری مطرح نیست.» آنها با نامزد نیامده اند ؛ آمده اند تا بر اساس مدلی که انتخاب کرده اند به یک نامزد و در واقع به نام رقیب حسن روحانی برسند. بر اساس گفته های خودشان می خواهند یک ساز و کار سراسری و استانی داشته باشند و بر اساس یک تصمیم که صرفا در پایتخت اتخاذ نشده به فرد مورد نظر برسند .

اقتصاد محور اصلی مانیفست انتخاباتی
حالا سوال این است که این جبهه بنا دارد از کدام زاویه وارد رقابت با حسن روحانی به عنوان رقیب اصلی انتخابات شود . آیا آنها همچون سعید جلیلی به مواجهه از جانب برجام فکر می کنند و زور آزمایی از زاویه نقطه قوت دولت یا اینکه مبنای رقابت را بر پاشته آشیل همه دولت یعنی معیشت و اشتغال خواهند گذاشت .

خودشان گویا راه دوم را انتخاب کرده اند . چه اینکه در بیانیه اعلام موجودیت این جبهه آمده است :« مشکلات اقتصادی که بیکاری جوانان، رکود اقتصادی و گرانی و کاهش قدرت خرید مردم در رأس آن است، همچنان مهمترین مسئله کشور است با وجود ارتقای سطح رفاه عمومی و تلاش‌های صورت گرفته برای گشایش در معیشت مردم، هنوز بسیاری از مردم زیر خط فقر قرار دارند و از تأمین معاش روزانه خود عاجزند. فساد اداری و فساد اقتصادی با ارقام نجومی و دریافت‌های نامتعارف و ناعادلانه میدران و صاحب‌منصبان از آستانه تحمل مردم فراتر رفته است.»

پس می توان به این نکته دست یافت که اصولگرایان نمی خواهند از همان زاویه ای که در انتخابات اسفند ماه شکست خوردند بار دیگر وارد انتخابات شوند. به اقتصاد کوچ کرده اند و معیشت . جایی که می تواند محل بحث و مناظره باشد . جایی که معتقدند دولت در مقام مدافع وضع موجود قرار می گرد و آنها به منتقد وضع موجود تبدیل می شوند.

باز هم انتخابات در راه است و باز هم شلوغی بازار جبهه های سیاسی که هر روز اعلام موجودیت می کنند. باید منتظر آینده بود.

نادر طالب زاده
نادر طالب زاده




هومن سیدی با انتقاد از مدیران شهرداری و صداوسیما⇐وقتی از سینما حمایت نمی‌شود چاره‌ای نیست جز رفتن به سراغ شبکه‌های ماهواره‌ای

سینماژورنال: هومن سیدی با انتقاد از کم‌توجهی تلویزیون به تبلیغات سینما، فضای تبلیغات سینما را بسیار ناامیدکننده دانست.

به گزارش سینماژورنال این فیلمساز همزمان با اکران فیلم تازه‌اش «خشم و هیاهو» به “ایسنا” گفت: در تلویزیون سیستم عجیبی برای تبلیغات سینما وجود دارد؛ جهان شگفت‌انگیزی که من از آن سر درنمی‌آورم. فاصله بسیار زیادی میان تلویزیون و سینما وجود دارد که بسیار غم‌انگیز است، گویی فعالان این دو عرصه هیچ حرف مشترکی ندارند و این نگاه دردناک است.

وی ادامه داد: اگر قرار باشد هنری را به عنوان هنر برتر انتخاب کنیم، قطعا سینما خواهد بود و تلویزیون و تئاتر زیرمجموعه‌های آن هستند. با این حال سینماگران هرگز چنین ادعایی نداشته‌اند اما فعالان دیگر رسانه‌ها آنان را دشمن خود می‌دانند.

سیدی با اشاره به فعالیتش در هر سه حوزه سینما‌، تئاتر و تلویزیون اضافه کرد: خود را جزو هیچ یک از این دسته‌بندی‌ها نمی‌دانم اما عجیب است که حوزه‌های دیگر اهالی سینما را تافته جدابافته می‌دانند. این نگاه درستی نیست و باعث می‌شود هنرها را به هنرهای کوچک و بزرگ تقسیم کنیم.

او در ادامه درباره وضعیت پخش تیزرهای تلویزیونی فیلمش توضیح داد: هیچ اطلاعی از این موضوع ندارم و فکر نمی‌کنم که قرار باشد تیزرهای خاصی داشته باشیم در حالی که همه فیلم‌ها نیازمند تبلیغات هستند.

وقتی تلویزیون فیلمها را حمایت نمی کند، افراد چاره ای ندارند جز تبلیغات ماهواره ای

سیدی همچنین درباره پخش تیزر بعضی فیلم‌ها در ماهواره و محدودیت‌هایی که گفته می‌شود در پی این تبلیغات برای تبلیغ آن فیلم در داخل کشور ایجاد می‌شود، تاکید کرد: تلویزیون باید حمایت صددرصدی از فیلم‌ها داشته باشد؛ اما وقتی این رسانه کار خود را می‌کند و از سینما حمایت نمی‌کند و سینماگران را اجنبی و دشمن می‌داند، افراد چاره‌ای ندارند و گاه از روی ناچاری به چنین شیوه‌هایی تن می‌دهند. به ویژه اینکه بابت ساخت فیلم هم حمایتی از آنها انجام نمی‌شود بنابراین دست کم باید در تبلیغات و اطلاع‌رسانی از آنها حمایت کرد تا سرمایه‌گذار و تهیه‌کننده رغبت کنند فیلم بعدی را بسازند. در شرایطی که تهیه‌کننده بابت ساخت فیلمش بدهکار است و در برابر عوامل آن تعهد دارد، چه باید بکند؟!

او افزود: وزارت ارشاد هم که فضای تبلیغاتی ندارد درحالیکه وقتی فیلمی با سختی‌های فراوان ساخته می‌شود، باید به شکل درستی معرفی شود تا تماشاگر آن را ببیند ولی در حال حاضر این اتفاق نمی‌افتد.

کارگردان فیلم «سیزده» خاطرنشان کرد: در وهله اول آثار سینمایی نیازمند حمایت شهرداری هستند تا مکان‌هایی را به تبلیغ فیلم‌ها اختصاص بدهند.

گرفتن بیلبوردهای شهرداری برای تبلیغ فیلم با هزینه ساخت یک فیلم برابری می‌کند

سیدی یادآور شد: دهه 60 و 70 پوستر فیلم‌های سینمایی روی دیوارها قرار می‌گرفت و مردم در سراسر شهر از اکران آثار سینما باخبر می‌شدند اما بعدها سازمان زیباسازی این گونه تبلیغ را کنار گذشت و شهرداری هم اجازه تبلیغات شهری نمی‌دهد ولی شکل درستش این بود که مکان‌هایی را برای تبلیغ آثار تعریف کنند، مثلا گوشه‌ای از دیواری خاص را به تبلیغ آثار سینمایی اختصاص بدهند.

او از شهرداری خواست فضایی را برای تبلیغات فیلم‌ها در نظر بگیرد و توضیح داد: ما به عنوان سازندگان فیلم کارمان را انجام می‌دهیم و فروش فیلم تاثیری در دستمزد کارگردان آن ندارد اما هر هنرمندی دلش می‌سوزد و دوست دارد نتیجه تلاش‌هایش دیده شود و این چنین است که بعضی اوقات بعضی افراد به بدترین و زشت‌ترین راه حل‌ها می‌رسند و می‌بینیم کارگردانی وسط زمین فوتبال برای فیلمش تبلیغ می‌کند چون هیچ چاره دیگری به ذهنش نمی‌رسد.

این بازیگر سینما ادامه داد: در حال حاضر تنها فضای تبلیغات شهری بیلبوردهایی است که خیلی هم خوب جواب می‌دهد اما گرفتن این بیلبوردها با هزینه ساخت یک فیلم برابری می‌کند. مگر یک فیلم چقدر بازگشت مالی دارد تا گرفتن این بیلبوردها برای سرمایه‌گذار و تهیه‌کننده آن توجیه اقتصادی داشته باشد؟!

سیدی در عین حال با اشاره به بعضی از تبعیض‌ها در تبلیغات و اطلاع‌رسانی تعدادی از آثار سینمایی خاطرنشان کرد: بعضی فیلم‌ها شرایط خاصی دارند یا گروه‌های سازنده لابی می‌کنند و می‌توانند تعداد زیادی بیلبورد بگیرند در حالی که داشتن سه چهار بیلبورد هم جواب نمی‌دهد چون این نوع تبلیغ باید فراگیر باشد؛ به همین دلیل تنها فضایی که برای اطلاع رسانی و تبلیغ فیلم‌ها باقی می‌ماند، فضای مجازی است که آن هم وابسته به خود مردم و تماشاگران است.

در حال حاضر فیلم‌کشی به معنای واقعی کلمه اتفاق می‌افتد

کارگردان فیلم «اعترافات ذهن خطرناک من» یادآور شد: یک تهیه‌کننده برای ساخت یک فیلم معمولی در سینما حدود یک میلیارد هزینه می‌کند. اما وقتی شهرداری و تلویزیون از آن فیلم حمایت نمی‌کنند، ناچار است یا به شیوه‌های دیگری تن بدهد یا بپذیرد که فیلمش مهجور اکران شود چون در حال حاضر فیلم‌کشی به معنای واقعی کلمه اتفاق می‌افتد.

بازیگر فیلم‌های «پابرهنه تا بهشت» و «من دیگو مارادونا هستم» فضای تبلیغات فیلم‌ها را بسیار ناامید کننده خواند و در عین حال یادآور شد: البته در همین فضا فیلمی مانند «ماهی و گربه» با وجود اکران محدود در گروه «هنر و تجربه»، به دلیل برخورداری از بیلبوردهای تبلیغاتی به فروش بسیار خوبی دست می‌یابد؛ فیلمی که می‌توانست اکران ناموفقی داشته باشد‌، از بسیاری آثار دیگر بهتر می‌فروشد.

سیدی درباره اکران نوروزی فیلمش «خشم و هیاهو» که همزمان با پنج فیلم دیگر است و اینکه بعضی اعتقاد دارند این چینش به تعدادی از فیلم‌های نوروزی ضربه می‌زند، تصریح کرد: نمی‌دانم چینش فیلم‌ها بر چه اساسی رخ می‌دهد اما به هر حال فیلم‌هایی انتخاب شده‌اند که ظاهرا در گیشه حرفی برای گفتن دارند و هر کدام مخاطب خود را پیدا می‌کنند. ممکن است اکران این آثار در کنار یکدیگر به بعضی از این آثار ضربه بزند اما نباید با نگاهی مجزا فیلم‌ها را دید.

 




روایت یک تهیه‌کننده ایرانی از جشنواره برلین⇐از بازگشایی پرونده هسته‌ای ایران تا فیلم هنروتجربه‌ای ۴۷۰ دقیقه‌ای!!

سینماژورنال: سهم سینمای بلند ایران از جشنواره امسال برلین حضور دو فیلم “اژدها وارد میشود” و “لانتوری” بود. هرچند اقبال مخاطبان نسبت به این فیلمها در جشنواره برلین مثبت بود اما در نهایت هیچ کدام از این آثار جایزه ای را از آن خود نکردند.

به گزراش سینماژورنال خرس طلایی جشنواره امسال برلین به فیلم «آتش در دریا» رسید که با موضوع مهاجران اروپایی تولید شده بود.

علی معلم تهیه کننده سینما که سابقه سالها فعالیت رسانه ای را هم داشته است و همچنان سردبیری ماهنامه “دنیای تصویر” را برعهده دارد یکی از معدود سینماگران ایرانی است که سعی می کند در جشنواره های الف دنیا حاضر باشد و کیفیت آثار را رصد کند.

معلم که امسال هم در جشنواره برلین حضور داشته در گفتگو با “فارس” به تفصیل درباره اوضاع و احوال این جشنواره سخن گفته است.

سینماژورنال متن کامل گفته های علی معلم را ارائه می دهد:

برلین آینه ای از موقعیت سینمای خاص در دنیا/ گزارشی از جهان در جشنواره دیده می شود

علی معلم درباره شصت و ششمین دوره از برگزاری جشنواره برلین گفت: جشنواره برلین یکی از  دو جشنواره مهم جهانی است که در بخش های متنوع و متکثری برگزار می شود. این جشنواره آینه ای است از موقعیت سینمای خاص در دنیا  که بخشی مهم از  سینمای جریان اصلی که در بازارهای جهانی طرفدار دارد در آن دیده می شود.  از اطراف و اکناف دنیا فیلم به جشنواره ارایه می شود. در این جشنواره می توان موقعیت سینما و نگرش فیلمسازان در نقاط مختلف زمین نسبت به مسایل پیرامونشان را شاهد بود. در  جشنواره برلین علاوه بر کشف استعدادهای جدید،  نحله های فکری و توجه به بحران هایی که دنیا با آن روبروست را نیز می‌توان شاهد بود. جشنواره  بازتابی از زمانه خودش است، نقش های هنری و  خاصی که می تواند وجود داشته باشد. در واقع گزارشی از جهان در اختیار مخاطب قرار می دهد.

برلین گزینشی فیلم ها را انتخاب می کند

وی درباره تفاوت جشنواره برلین و کن گفت: برلین با نگاه خاصی که نسبت به سینما دارد مقداری با جشنواره کن متفاوت است در این سالها هم با ثبات در مدیریت مسیر خودش را رفته است. در برلین ثبات رای و عقیده برآمده از  مدیریت منسجم است که آن را اداره می کند و  گزینشی فیلم ها را انتخاب می کند تا بتواند  سبد متنوعی در بخش های مختلف از جمله  مسابقه ، پانوراما، فروم و نسلها، فراهم آورد در میان بخش های نامبرده شده بخش سینمای آلمان هم وجود دارد در بخش مرور برگزار می‌شود. ارزیابی عملکرد جشنواره‌ای در این ابعاد و با نمایش بیش از 250 فیلم کار پژوهنده را سخت می‌کند.

فیلم شاخصی در برلین وجود نداشت/ سال متوسطی در جشنواره برلین

معلم در پاسخ به این سوال که ارزیابی تان  از دو بخش اصلی جشنواره «پانوراما» و «مسابقه» چه بود گفت: با در نظر گرفتن انتخاب‌ها به نظرم سال متوسطی در جشنواره برلین بود، فیلم برجسته ای وجود نداشت که شگفتی ساز باشد.  آثار خوب و متوسط  زیاد بود اما اثر هیجان برانگیزی در برلین دیده نشد. اگر به جوایز اهداء شده در این دوره از جشنواره  دقت کنیم خواهیم دید جوایز هم به نوعی تقسیم شده بود و فیلم خیلی شاخصی در جشنواره نبود.

علی معلم
علی معلم

توجه به بحران مهاجرت به اروپا / اتحادیه اروپا نقش پررنگی در برلین دارد

سردبیر مجله “دنیای تصویر” ادامه داد: بحران مهاجرت به اروپا و معضلات مهاجرین  یکی از تم های موجود در جشنواره بود. فیلم برگزیده برلین « آتش در دریا» فیلم داستانی مستندی است که به این بحران اجتماعی اشاره دارد که امروزه جامعه اروپا با آن روبرو شده است. فیلم  دغدغه مندی بود که فیلمساز برای ساختش بسیار زحمت کشیده بود او با بخشی از مهاجرین همراه شده بود و در کنارش  زندگی کودکی از اهالی جزیره ای که مهاجران به آن می آیند به تصویر کشیده شده بود. کار قابل قبولی بود. بخش دیگری از فیلم ها به بحران های خانوادگی و عاطفی توجه کرده بودند. بخشی از فیلم ها مسئله بحران های سیاسی – اجتماعی کشورهای اروپایی را به تصویر کشیده بودند از جمله «مرگ در سارایو» که دغدغه موقعیت فعلی بوسنی را وضعیت سیاسی و انشقاق کشور یوگسلاوی سابق را مورد توجه قرار داده بود. بخش دیگری از فیلم ها  مساله اصلی شان  تنهایی و مقابله با بحران های خانوادگی و به روابط احساسی توجه داشتند. بخش دیگری که در میان  فیلم ها خود نمایی می کرد بحران های اجتماعی بود که در کشورهای مختلف وجود دارد، مسایل  انسانی یا سیاسی و … گزارش‌هایی که سینما از موقعیت فعلی کشورها می دهد. در  جشنواره فیلم های داستان گوی کلاسیک هم  کم نداشت.  یکی از فیلم های خوب در این حوزه که به خوبی داستانش را روایت می کند «نابغه» بود. که  رابطه نویسنده و ناشری را مورد مداقه قرار می داد. که جذاب ساخته شده بود و فیلمنامه وبازی های خوبی داشت. بخشی از فیلم ها تاریخی بود به طور مثال  در مورد آلمان مساله جنگ جهانی دوم مورد توجه قرار گرفته بود. فیلم با عنوان «تنها در برلین» به موقعیت تاریخی زمان جنگ اشاره داشت. به نظرم می آید بیشتر دغدغه های اروپایی در فیلم ها دیده می شد که طبیعی هم هست جشنواره برلین در قاره اروپایی برگزار می شود و اتحادیه اروپا  نقش پررنگ تری در آن دارد.

توجه برلین به بحران های اجتماعی در آثار

کارشناس و پژوهشگر سینما  درباره رویکرد جشنواره برلین گفت: جشنواره برلین به مسایل اجتماعی، طبقاتی و بحران های اجتماعی بیشتر توجه می کند این مهم را می توان در آثار برگزیده جشنواره شاهد بود. فیلم های  دغدغه مند و متعهد به بحران های اجتماعی و انسانی مورد توجه قرار می گیرند. این در شرایطی است که در جشنواره کن بیشتر تجربه های هنری و حضور فیلمسازان صاحب نام بیشتری دارد. البته خطوط جشنواره کن و برلین نزدیکی هایی دارد اما در این حوزه تفاوت  هایی دارد . البته  برلین از حضور پررنگ جریان اصلی سینما و  جذب مخاطبین غافل نمی شود زیرا جشنواره نیاز به دیده شدن و حضور بازیگران معروف و  عکس روی فرش قرمز و جذاب تر شدن دارد به همین جهت از  شخصیت های جهانی استفاده می کند و جرج کلونی، نیکول کیدمن را روی فرش قرمز می آورد فیلمساز ناشناخته آفریقایی یا فیلمساز ایرانی  هم روی فرش قرمز جای می گیرند یا فیلم تجربی عجیبی  470 دقیقه  زمان نمایش داشت و با یک ساعت آنتراکت به نمایش درآمد هم برای جشنواره جذاب است این فیلم که محصول سنگاپور و مالزی بود درام تاریخی عجیب و غریب بود. این فیلم هم برای جشنواره  برگ برنده است زیرا طولانی ترین فیلم تاریخ سینما است. یا فیلم برادران کوئن «درود بر سزار» با دارا بودن ستاره های مختلف شور و هیجان خاصی را به افتتاحیه جشنواره داد و این فیلم برای افتتاح جشنواره مناسب شناخته شد تا شور و هیجان مناسب به جشنواره امسال ببخشد.

سیاست های بالادستی اتحادیه اروپا در فستیوال کن و برلین/ عباس کیارستمی را کن معروف کرد

وی درباره برخی از فیلمسازان که در جشنواره هایی چون کن و برلین دارای کرسی هستند گفت: جشنواره هایی از جمله برلین و کن استعدادها را کشف می کنند و مسیر فیلمسازی شان را دنبال می کنند مانند دانیس تانوویچ ،ژانگ ییمو یا برخی فیلمسازها صاحب کرسی هستند و پروسه کاریشان توسط جشنواره  دنبال می‌شود. از جمله فیلمسازان ایرانی که توسط کن معروف شد عباس کیارستمی است. جشنواره ها به کارهای این اشخاص که خودشان آن ها را معرفی کردند توجه دارند.  شناساندن برخی استعدادهای جوان و توجه به کارنامه کاری شان جزء سیاست های جشنواره است. برلین و کن در قاره اروپا برگزار می شوند و  سیاست های اتحادیه اروپا  در عملکرد آن ها نقش دارد نمی توان این جشنواره ها را  از سیاست های اتحادیه اروپا و سیستم سیاسی کشورهای برگزارکننده جدا دانست. بخشی از سیاست های بالادستی اتحادیه اروپا در فستیوال شاهد هستیم البته نه به تمامی اما قابل رویت است.

جشنواره برلین بی سیاست نیست

معلم ادامه داد : جشنواره برلین سیاسی نیست ولی بی‌سیاست هم نیست. در انتخابی که صورت می گیرد و  در یک سبد ارایه می دهند  سعی می کنند  سیاست ها لحاظ شود و محصولات متنوع و مسایل مختلف  به جشنواره راه یابند. به طور مثال سال گذشته  مساله زنان در کن در صدر قرار گرفت در همین راستا از ایران فیلم «ناهید» مورد توجه قرار گرفت. روی سوژه «مد مکس» هم توجه کنید شخصیت اول داستان زن است. سیاست های جشنواره با تاکتیک های متعدد سالانه فضای آن سال را تغییر و تحت الشعاع قرار می دهد. امسال  مساله مهاجرت به اروپا مورد توجه قرار گرفته شده بود و صندوق های کمک به مهاجرین در فستیوال قرار داده شده بود تا کسانی که علاقمند هستند به  مهاجرین پناهنده کمک کنند.

پرونده هسته ای ایران در برلین

وی در ادامه به سیاست های اتحادیه اروپا در امضاء توافق هسته ای با ایران اشاره کرد و گفت: در راستای سیاست های اتحادیه اروپا فیلم مستند «روزهای صفر» ساخته الکس گیبنی که درباره پرونده هسته ای ایران و توافق صورت گرفته که باعث خشم اسرائیلی ها شد و به نوعی مظلومیت ایران را به نمایش گذاشته بود. جشنواره به دلیل هدفی که دنبال می کرد آن را پررنگ کرد و با انتخاب آن به روی آن نور انداخت.  یا فیلم مستند «مایکل مور» که در راستای کارهای قبلی فیلمساز به نوع تفکر حاکمیتی آمریکا انتقاد دارد به نمایش درآمد. در این فیلم فیلمساز به سیاست تجاوز به کشورهای دیگر ساخته شده و نام آن «تجاوز بعدی کجاست» اکران شد.  فیلمی آلمانی به نام «24 هفته» نقد مسایل اجتماعی اروپا و سقط جنین است . مادری متوجه بچه  بیمار و عقب مانده اش می شود و بعد از سقط دچار چالش های احساسی می شود. طیف متنوع موضوعات و تنوع در معنا  به جشنواره منطق می‌دهد نکته ای که  متاسفانه به آن در جشنواره فجر توجه نداریم . فیلم «اژدها وارد می شود» از سوی برلین به دلیل تنوعی که در ساختار اثر دیده می شود انتخاب می شود و نسبت به سالهای پیش که از ایران انتخاب می شد متفاوت است یک فیلم سورئالیستیک.  فیلم «لانتوری» در ادامه بحث مسایل اجتماعی و مسئله اسید پاشی و تاثیرگذاری جنبه بخشش در فیلم باعث انتخاب فیلم شده است. همچنین مستند مهرداد اسکویی که قابلیت طرح جهانی دارد انتخاب شد. فیلم «رفیع پیتز» ( اسم من نرو) به سیاست های آمریکا نگاه انتقادی تندی دارد . فیلم  راجع به مهاجر پذیری آمریکا وشرایط گرفتن گرین کارت برای یک مکزیکی است نسبت به کارهای قبلی فیملساز بهتر بود. فیلم داستان مکزیکی است که به آمریکا مهاجرت کرده اما او را باز می گردانند و برای دریافت گرین کارت به خدمت سربازی می رود و مجبور به حضور در خاورمیانه است. سوژه بسیار جالبی بود.

عدم توجه به فیلم های جریان اصلی سینما در این دوره از جشنواره برلین

وی در خاتمه تاکید کرد: با توجه به این مهم که جشنواره برلین تنوع خود را حفظ کرده بود. اما فیلم های جریان اصلی سینما در برلین امسال کم بود و سینمای شاداب کم داشت. جریان اصلی سینما در بخش مسابقه  کمتر حضور داشت. از بخش های جانبی جشنواره برلین سینما  و آشپزی و رونمای از سریالهای جدید تلویزیون است که اخیراً بازتاب های مردمی زیادی پیدا کرده است.




ردّپای سرمایه‌گذار صاحب نفوذ سیما در جهت‌دهی آرای مردمی

سینماژورنال/ورتا چمانی: حضور سه فیلم از یک سرمایه گذار-تهیه کننده وطنی در فهرست محبوبترین فیلمهای مردمی جشنواره شائبه هایی را ایجاد کرده است.

شائبه هایی که ابوالحسن داوودی کارگردان “رخ دیوانه” هم در نشست نقد و بررسی فیلمش در کاخ جشنواره به آنها اشاره کرد.

در میان فیلمهای بالایی فهرست آرای مردمی جشنواره سه فیلم به چشم می خورند که از این میان دو فیلم یک سرمایه گذار مشترک دارند.

البته فیلم چهارم فهرست آرای مردمی نیز اثری است که باز هم سرمایه تولیدش را همین آقای سرمایه گذار تامین کرده است!

 حضور پررنگ سه فیلم از یک سرمایه گذار در میان چهار فیلم بالایی فهرست آرای مردمی جشنواره این شائبه را ایجاد کرده است که مبادا سرمایه گذار ذینفع در تولید این آثار که در سیما هم حضور پررنگی دارد و توزیع تیزرهای استانی سیما از کانال او می گذرد برای حضور فیلمهایش در این فهرست کار خاصی انجام داده باشد.

رویه ای خلاف همه این سالها

جالب اینجاست که نام فیلمهایی مانند “ایران برگر” و “خانه دختر” از همان روزهای ابتدایی جشنواره از سوی مدیر امور سینماهای جشنواره به عنوان آثاری که سانس فوق العاده داشته اند اعلام شده است اما این سانسهای فوق العاده هیچ تاثیری در ورود آنها به فهرست آرای مردمی نداشته است و بجایش بطور مرتب نام سه فیلم خاص به عنوان فیلمهای مردمی جشنواره اعلام میشود.

این اتفاق در حالی می افتد که در سالهای گذشته عموما این آثار کمدی یا آثاری با رگه های صریح اجتماعی بوده اند که در فهرست آثار مردمی قرار گرفته اند اما امسال در روندی پرسش برانگیز هیچ نامی از تنها کمدی جشنواره یعنی “ایران برگر” که اتفاقا کمدی سروشکل دار و آبرومندی است در این فهرست به چشم نمی خورد.

تنها اثر صریح اجتماعی جشنواره که اتفاقا درامی پرتعلیق و شسته رفته هم دارد یعنی “خانه دختر” نیز در این فهرست جایی ندارد.

تقابلات با خانه سینما؛ عاملی برای عدم حضور در فهرست آرای مردمی؟!

صدالبته که در کنار ردپای پررنگ سرمایه گذار مذکور، تقابلاتی که کارگردان “ایران برگر” با سران خانه سینما داشته و البته عدم وابستگی تهیه کننده “خانه دختر” به لابیهای بالادستی خانه سینما نیز می تواند در بی توجهی به این دو فیلم نقش داشته باشد.

به هر حال شمارش آرای مردمی جشنواره از کانال خانه سینما می گذرد و شاید چندان بیراه نباشد که همراهی یا عدم همراهی برخی سینماگران با سران خانه سینما در بالا یا پایین رفتن نام فیلمهایشان در فهرست آثار مردمی نقش داشته باشد.

آرزویمان این است که آرای مردمی به درستی خوانده شود

تا پایان جشنواره چند روزی بیشتر نمانده و همه آرزویمان این است که آرای مردمی سالم و سلامت خوانده شده و البته فیلمی که حقش است سیمرغ بهترین فیلم مردمی را بگیرد.

اگر هم این اتفاق نیفتد حتما اکران عمومی فیلمها مشخص خواهد کرد که تخصیص سیمرغ مردمی به یک فیلم خاص چقدر واقعی بوده و چقدر برآمده از شنیده هایی که این روزها در گعده های خصوصی مرتب درباره آنها سخن گفته می شود.