1

دستور تازه شورای صنفی نمایش؛ به نام “رستاخیز” به کام “…”!!!

سینماژورنال: در حالی که اکران فیلم “رستاخیز” از چهارشنبه گذشته به دستور سازمان سینمایی معلق شده است و همین مساله این نیاز را ایجاب می کرد که فیلم جایگزین آن هرچه زودتر روی پرده برود اما در جلسه امروز شورا هم فیلم جایگزین آن معرفی نشد.

به گزارش سینماژورنال گویا در جلسه امروز شورا مقرر شده است که چون تلاشهایی برای اکران “رستاخیز” در دست انجام است پس فیلم جدیدی به جای آن اکران نشده و بجایش سینماهایی که بنا بوده “رستاخیز” را نشان دهند به مدت یک هفته بر سردر سینماهای خود پرده سفید نصب کنند.

غلامرضا فرجی سخنگوی شورای صنفی نمایش در این باره گفته است: برای گروه آزادی شورا اعلام کرد به احترام و حرمت امام حسین(ع) و با توجه به تلاش‌هایی که برای حل مشکل اکران “رستاخیز” در دست انجام است، سینماهای سرگروه و سینماهای آزاد فیلم “رستاخیز” که قرار بود در آنها این فیلم سینمایی به نمایش دربیاید به مدت یک هفته بر سردر سینماهای خود پرده سفید نصب کنند و در سالن هایی که قرار بود این فیلم سینمایی به نمایش در بیاید فیلم های در حال اکران آن سینما نمایش داده شود.

سالنهای “رستاخیز” در اختیار کمدیهای…

به گزارش سینماژورنال البته که پیشنهاد نصب پرچم سفیدرنگ در حمایت از فیلمی که با داشتن پروانه نمایش توقیف شده اقدامی است مثبت که می تواند بلحاظ روحی نیز التیامی باشد برای دست اندرکاران این فیلم اما وقتی در سالنهایی که بنا بوده این فیلم را نمایش دهند کمدی هایی به نمایش درمی آیند که از ابتدا تا انتهای آنها پر شده از اشارات غیراخلاقی، این نصب پرچم سفید هم نمی تواند چندان موثر باشد.

اگر بنا بر این می شد که در سالنهایی که برای “رستاخیز” درنظر گرفته شده برای چند روز هم که شده فیلمی به نمایش درنیاید یا لااقل تیزرهای این فیلم به نمایش درآید یا هر آنچه که در خدمت این فیلم باشد ایرادی بر عدم معرفی فیلم جدید برای اکران نبود ولی در شرایطی که این پرچم سفید نصب کردن همراه می شود با امتداد دادن به اکران آثاری که کمترین ربطی ندارند به معنا و مفهوم متجلی در پیام امام حسین(ع) که “رستاخیز” هم به نوبه خود کوشیده از آن بگوید پس چنین حرکتی نمی تواند اثرگذار باشد.

توقیف یک باره “رستاخیز” و حالا عدم معرفی فیلم جایگزین برای آن تا اینجای کار بیشتر از همه به نفع آثاری بوده است که دست اندرکاران تولید و پخش آنها بدشان نمی آید از این تعویق اکران در خدمت افزایش سالن و سانسهای نمایش خود بهره گیرند.




قصه اصلی “گینس” چه بود که سانسور شد؟

سینماژورنال: در حالی که بخش عمده مخاطبانی که به تماشای “گینس” رفته اند استفاده این کمدی از برخی واژه ها و افعال غیرمتعارف برای جلب مخاطب را زیر سوال برده اند در تازه ترین گفتگوی محسن تنابنده بدون اینکه کمترین اشارات به دلایل این استفاده شده باشد از ممیزی فیلمنامه و تغییر جهت آن صحبت شده است!

به گزارش سینماژورنال تنابنده در گفتگوی اخیرش با بیان این جمله جالب و البته عجیب که “عوامل مختلفی باعث شد قصه گینس شکل نگیرد” از قصه اصلی این فیلم حرف زده و اینکه این قصه دچار ماجراهایی شد که کاملا منعقد نشد!

ساندویچی که خورده شد و رکوردی که ثبت نشد

 تنابنده در شرح  قصه اصلی “گینس” به “فارس” می گوید: در سال 89 قصه واقعی این ماجرا اتفاق افتاده است. گروهی تصمیم می گیرند یک ساندویچ شتر مرغ درست کنند، ساندویچ رکوردش به نام ایتالیایی‌ها ثبت شده بود. این افراد 1500متر ساندویچ را آماده می‌کنند اما قبل از اینکه بتوانند رکورد ایتالیا را بزنند و ثبت رکورد گینس بشوند، مردم که در اطراف حضور داشتند محصول این افراد را می‌خورند و اجازه نمی‌دهند رکورد به نام این افراد و ایران ثبت شود.

وی ادامه می دهد: این قصه براساس آن واقعه آماده شد و این بسیار نقادانه است. افسوس که قصه دچار یک ماجراهایی شد که کاملا منعقد نشد ولی فکر می کنم از حیث قصه، سر و شکل، کارگردانی و لحن فیلم قابل بررسی است.

از ساده ترین چیزها عجیب ترین تحلیلها بیرون می زند

 تنابنده در پاسخ به اینکه چه عاملی باعث شد قصه منعقد نشود با اشاره به نقش ممیزی ارشاد در این عدم انعقاد بیان می دارد: طبیعتاً شما نمی توانید یک چنین پایانی داشته باشید. عمدتاً از ساده ترین چیزها که می‌تواند یک برآیند ساده داشته باشد عجیب و غریب ترین تحلیل‌ها بیرون می‌زند این که یک تحلیل واضح است و نمایانگر این حقیقت است که شرایط مردم راحت و اثبات‌ شده نیست که این اتفاق رخ می‌دهد و امکان ثبت رکورد برای افراد محقق نمی‌شود.

آقای تنابنده! ای کاش درباره واژه‌های غیرمتعارف فیلم تان توضیح می دادید

به گزارش سینماژورنال انتظار طبیعی از گفتگوکننده ای که طرف صحبتهای تنابنده بوده این است که به پایان نسخه فعلی “گینس” اشاره کرده و بگوید در همین نسخه فعلی هم پایانی شبیه به فینالی که ایشان می گویند امکان ایجادش نبوده، وجود دارد یعنی در یک کشمکش میان طرفین درگیر، ساندویچی که بنا بوده رکورد درازایش در گینس ثبت شود متلاشی میشود و گروهی نیز به خوردن آن اقدام می کنند!

از آن گذشته اینکه گفته اند در ایران نمیشود رکورد آن هم رکورد گینس را زد از آن حرفهاست. یک نمونه اش فوتبالیستی به نام مهدی حب‌درویش که چند سال قبل در مدت یک دقیقه 144 روپایی با توپ تنیس زد و نامش در گینس ثبت شد.

نمونه دیگر طولانی ترین نقاشی جهان است که آن هم متعلق به ایرانیان است؛ یک نقاشی با طول 5 کیلومتر با نام “به سوی نور” که با موضوع زندگی حضرت محمد(ص) تولید شده است؛ یعنی همان موضوعی که شرکت پخش کننده فیلم تنابنده را نیز بواسطه تولید اثری با همین موضوع می شناسیم!

پس اینکه ایشان گفته اند در ایران امکان ثبت رکورد برای افراد محقق نمیشود کاملا بی اعتبار است.

جالب است که جناب تنابنده این ادعاها را طرح می کند اما یک کلمه درباره استفاده از بسیاری از واژه ها و افعالی که پیش از این در سینمای پس از انقلاب اسلامی ندیده بودیم سخنی نمی گوید.




طعنه تند تهیه‌کننده “عصر یخبندان” به رانتخواران سینما+عکس

سینماژورنال: “عصر یخبندان” از جمله فیلمهای اکران رمضانی بوده که هرچند در مجموع حدودا 29 سالنی کمتر از “گینس” دارد اما در همین دو هفته ای که از اکرانش می گذرد رقم فروش کل نیم میلیارد را رد کرده است.

به گزارش سینماژورنال منصور لشکری قوچانی تهیه کننده “عصر یخبندان” در روزهای اخیر سعی زیادی کرده که بتواند با مذاکره با صاحبان پردیسهای سینمایی شرایطی را فراهم آورد که فیلمش به اندازه “گینس” سانس داشته باشد ولی هنوز این اتفاق رخ نداده است.

شاید همین بی عدالتی در توزیع سانسها باشد که باعث شده او در دلنوشته ای که در صفحه اجتماعیش گذاشته طعنه تلخی بزند به این روند.

قوچانی نوشته است: هیچ قدرت و رانتخواری ما را نمیخواهد چون سود مالی برایشان نداریم اما مردم و عده ای محدود دنبال عدالت و آزادی هستند و امید ما آنهایند!

تشویق اقوام و آشنایان برای “عصر یخبندان” را جدی بگیرید.

عصر یخبندان
دلنوشته تهیه کننده “عصر یخبندان”



رسانه اصلاح‌طلب: کاش اعلام مي‌كردند “گینس” براي برخي گروه‌هاي سني مناسب نيست

سینماژورنال: ماجرای شوخیهای نامتعارف “گینس” همچنان مورد بحث رسانه هاست. در غیاب برخی رسانه های اصولگرا که گویا طی تصمیمی جمعی سعی می کنند از کنار این شوخیها گذشته و بیشتر بر “پاداش” به عنوان فیلمی خاص تمرکز کنند رسانه های اصلاح طلب وارد گود نقد درباره “گینس” شده اند.

به گزارش سینماژورنال یکی از این رسانه ها روزنامه “اعتماد” است که خبرنگارش شراره داوودی کوشیده با رفتن به دل مخاطبان سینماها و پرس و جو کردن از آنها درباره ایرادات “گینس” به ارائه گزارش بپردازد.

در این گزارش بوده اند مخاطبانی که با تماشای “گینس” خندیده اند اما کفه مخاطبان به سمت کسانی می رود که شوخیهای این فیلم را مناسب همه رده های سنی ندانسته اند و از این گلایه کرده اند که چرا درباره این شوخیها به مخاطبان اطلاع رسانی نشده است تا مجبور نشوند با فرزندان خود برخی موارد غیرمتعارف را تماشا کنند.

سینماژورنال متن کامل این گزارش را ارائه می کند:

آیا واقعا مي‌توان فروش بالاي “گینس” را دليلي بر موفقيت آن دانست؟

روزهاي ماه رمضان زمان مناسبي براي اكران فيلم‌هاي مختلف در سينماهاي كشور است، از آن جهت كه هم قيمت بليت سينما در مقايسه با روزهاي ديگر سال كم شده‌اند و هم در طرح شبانه مي‌توان دور از دغدغه‌هاي معمول به تماشاي فيلم‌ها نشست. با اين نگاه كه در كلانشهر تهران زندگي شبانه تعريف چنداني ندارد و تنها در ماه رمضان اين ساعت‌ها در شب هستند كه افراد فقط براي برنامه مهماني‌ها بيرون از خانه نيستند. در همين چند سال اخير شاهد باز بودن مراكز مختلف فرهنگي بعد از اذان بوده‌ايم و اين كسب و كار رونق زندگي در ساعت‌هاي پاياني شب را باعث شده‌اند.

اين روزها علاوه بر سينماهايي كه تنها سينما هستند مجتمع‌هاي مختلف فرهنگي كه سينما، تئاتر و ديگر كالاهاي فرهنگي را با هم عرضه مي‌كنند، سرشان حسابي شلوغ است و حضور پررنگي در اين مدت دارند. اتفاقا مردم هم استقبال زيادي از اين طرح كرده‌اند. در اين ميان شايد موضوعي كه حايز اهميت باشد اين است كه فيلم‌هايي كه شانس حضور در اين طرح را دارند، خوب هم ديده مي‌شوند و به واسطه اكران‌هاي نيمه شب و سانس‌هاي فوق‌العاده، مردمي كه از خانه و براي ديدن فيلم بيرون آمده‌اند، دست خالي هم برنمي‌گردند.

«گينس» يكي از فيلم‌هايي است كه در اكران‌هاي ماه رمضان روي پرده رفته است؛ فيلمي به كارگرداني محسن تنابنده و بازي رضا عطاران و خود تنابنده. بدون شك نام تنابنده‌اي كه چند سالي است با مجموعه تلويزيوني پايتخت هواداران زيادي براي خودش پيدا كرده است، در كنار رضا عطاران كه برخي معتقدند به صرف وجود او فيلمي ميلياردي مي‌شود و پربيراه هم نگفته‌اند، «گينس» توانست در مدت زمان ۱۰ روز پس از اكران ميلياردي شود؛ موضوعي بي‌سابقه. اما واقعا مي‌توان به اين آمار بسنده كرد و فروش بالاي يك فيلم را دليلي بر موفقيت آن دانست؟

تكيه بر برخي شوخي‌ها و خنده‌هاي سطحي

واقعا «گينس» چقدر مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است؟ وقتي فيلمي همه موردهاي پرفروش شدن را داشته باشد، اما فيلم خوبي نباشد، آن وقت شرايط چطور است؟ البته جواب‌هاي زيادي براي اين سوال‌ها وجود دارد. خيلي‌ها اعتقاد دارند همين كه مردم به سينما مي‌آيند و حضور دارند، اتفاق خوبي است، حتما خوب است، اما سليقه مخاطب چه؟ اگر فيلم‌ها توقعات را برآورده نكنند، داستان نداشته باشند و با تكيه بر برخي شوخي‌ها و خنده‌هاي سطحي بفروشند، آن‌وقت همين مخاطبي كه ادعا مي‌كنيم فيلم را براي او ساخته‌ايم و نظرات و ديدگاهش مهم است، نگاهش به فيلم‌ها كم‌ارزش مي‌شود، در مواردي حتي سينما را حذف مي‌كند، اگر هم قهر نكند، با همين فيلم‌ها خودش را سرگرم خواهد كرد.

ای کاش اعلام مي‌كردند “گینس” براي برخي گروه‌هاي سني مناسب نيست

دو شب را با مخاطبان سينما در سالن‌هاي نمايش‌دهنده «گينس» گذرانديم تا بازخورد آنها از فيلم و شوخي‌ها و دنيايي را كه تنابنده ساخته است ببينيم. دست‌اندركاران پرديس سينمايي آزادي از اكران «گينس» بسيار راضي هستند و از فروش بالاي بليت ابراز رضايت مي‌كنند، سالن نمايش هم نويد يك اكران خوب با سالني تقريبا پر را مي‌دهد. با پخش تيتراژ، سكوت نسبي برقرار مي‌شود و همه سرگرم آواز خواني حسين اسكندري البته به زبان انگليسي مي‌شوند. در ميانه‌هاي فيلم صداي خنده و حتي گاهي قهقهه را به خوبي مي‌توان شنيد و البته كسي هم سالن را ترك نكرد، اما كمي كه از نيمه فيلم گذشت، صداي همهمه افراد حاضر شنيده مي‌شد. بعد از تمام شدن فيلم ركسانا،٢٢ ساله كه همراه با مادر و برادرش به ديدن فيلم آمده بود، مي‌گويد كه از ديدن فيلم لذت برده‌اند و كلي هم با آن خنديده‌اند، اصلا تنابنده و عطاران عالي هستند. خودش و برادرش هم از طرفداران عطاران و فيلم‌هايش هستند.

مصطفي ٢٨ سال دارد و با برادر و خواهر كوچك‌ترش به ديدن «گينس» آمده است. او درباره فيلم مي‌گويد: «علاقه‌اي به ديدن فيلم‌هاي كمدي ندارم و خيلي هم سينما نمي‌روم، اما چون شنيدم اين فيلم خنده‌دار است، برادر و خواهرم را به ديدن آن آوردم ولي خيلي خوشم نيامد و حتي پشيمان شدم، به نظرم فيلمش براي بچه‌هاي ١٤،١٥ ساله خيلي جذاب نيست و حتي شوخي‌هاي داخل آن را متوجه نمي‌شوند، اگر مي‌دانستم كه اين موضوعات در آن مطرح شده است، برادر و خواهرم را نمي‌آوردم. كاش اعلام مي‌كردند براي برخي گروه‌هاي سني مناسب نيست.»

خوبي “گينس”اين است كه به قولش براي جايزه‌هاي عكس سلفي وفا كرده

شايان ۱۸ سال دارد و جلوي پوستر گينس سلفي مي‌گيرد، مي‌گويد: «انتظارم از تنابنده خيلي بيشتر بود، خوبي گينس اين است كه به قولش براي جايزه‌هاي عكس سلفي وفا كرده، من هم شانس خودم را امتحان مي‌كنم.»

“گينس” قصه خوبي نداشت و از محسن تنابنده انتظار بيشتري داشتيم

پرديس سينمايي ملت هم شب‌هاي شلوغي را تجربه مي‌كند، در مجاورت پارك ملت مزاياي خاص خودش را دارد و خيلي‌ها كه براي گردش به پارك آمده‌اند، در نهايت سر از سينما در مي‌آورند. خانم و آقاي احمدي با دو پسر و يك عروس‌شان به سينما آمده‌بودند، براي آنها سينما رفتن آن هم در شب‌هاي ماه رمضان خاطره‌انگيز است و حتما چندباري آن را انجام مي‌دهند، «گينس» را بهترين انتخاب اين شب‌ها مي‌دانند و مي‌گويند: «دور همي شبانه‌مان با يك فيلم كمدي كامل مي‌شود.»

رضا و شايان دو دوست دانشگاهي هستند كه اتفاقا به فيلم و سينما هم علاقه زيادي دارند، به تيپ‌شان هم دانشجوي هنري بودن مي‌خورد! خوره فيلم هستند و به قول رضا معمولا فيلم‌هايي كه اكران مي‌شوند را بيشتر از يك بار مي‌بينند. امشب هم براي بار دوم به ديدن «گينس» نشسته‌‌اند. شايان مي‌گويد: «هر فيلم را يك بار مي‌بينيم و بعد درباره آن مي‌خوانيم، اظهارنظرها و نقدها براي‌مان مهم است. بعد از آن وقتي براي بار دوم فيلم را مي‌بينيم، نگاه‌مان فرق مي‌كند. درباره گينس هم حرف‌هاي خوب شنيده‌ايم و هم بد! هر فيلمي مخالف و موافق خودش را دارد، اما به نظر من بايد براي ديدن آن گروه سني مشخص مي‌كردند تا بعضي حرف‌ها درباره آن زده نشود.» رضا هم ادامه مي‌دهد: «البته گينس قصه خوبي نداشت و از محسن تنابنده انتظار بيشتري داشتيم.»

روايت «گينس» خيلي خوشايند مخاطبان نبوده

در سايت‌هاي فروش بليت هم كه امكان نظردهي وجود دارد، داستان به همين شكل است و نظرات درباره نخستين ساخته محسن تنابنده نه مثبت و نه خيلي منفي است، با اينكه يكي از همين سايت‌ها اقدام به حذف برخي نظرات كه نگاه تندي به فيلم داشته‌اند، داشته است، اما همچنان مي‌توان اين نكته را از ميان ديدگاه‌ها برداشت كرد كه روايت «گينس» خيلي خوشايند مخاطبان نبوده و انتظارها با سه‌گانه پايتخت -منهاي سري چهارم- از اين نويسنده و بازيگر و حالا كارگردان بالا رفته است.

همه فيلم‌ها براي همه گروه‌هاي سني مناسب نيستند

نكته ديگري كه در سينماي ما خيلي به آن توجه نمي‌شود، اين است كه باور كنيم همه فيلم‌ها براي همه گروه‌هاي سني مناسب نيستند و تعريف كردن رده سني براي هر كدام از آنها امكان تصميم‌گيري براي خانواده‌ها و ديگر علاقه‌مندان را راحت‌تر مي‌كند، هرچند بايد توجه داشته باشيم كه اگر رده سني براي همه فيلم‌هاي اكران شده در سينما انجام شود، بعد تبليغاتي‌اش را از دست مي‌دهد و مردم هم آگاهي بيشتري نسبت به فيلم‌هايي كه انتخاب مي‌كنند، خواهند داشت.




تهیه‌کننده “گینس” ایراد بزرگ فیلمش را پذیرفت

سینماژورنال: اولین فیلم سینمایی محسن تنابنده در مقام کارگردان با عنوان “گینس” از همان نخستین روزهای اکران با انتقاد روزنامه نگارانی مواجه شد که شوخیهای غیراخلاقی موجود در فیلم را نکوهش کردند.

به گزارش سینماژورنال همه واژگان سوءتفاهم برانگیز و دوپهلویی که از آنها معنای اروتیک استنباط می شود به کنار، رسانه های منتقد به این پرداخته بودند که چطور می شود در فیلمی که ممیزی اداره نظارت را پشت سر گذاشته کاراکتری وجود داشته باشد که از ابتدا تا انتهای فیلم با دهانش اصوات غیرمتعارف تولید می کند.

البته که نه کارگردان فیلم و نه نویسنده اثر و نه حتی سعید ملکان که پروانه ساخت فیلم به نام او صادر شده بود و در چهره پردازی یک سری آثار ارزشی چون “اینجا شهر دیگریست”، “خاکستر و برف” و “فرزند صبح” حضور داشته درباره این سوءتفاهمات توضیحی ندادند تا اینکه بالاخره علی اسدزاده مدیرعامل تصویرگستر پاسارگاد که بعنوان شریک تولید در پروژه حضور داشت این سکوت را شکست و به طور تلویحی هم که شده ایراد بزرگ فیلم را پذیرفت.

اصلا شوخی سخیف نداریم بجز صدایی که یکی از هنرپیشه ها ایجاد می کند

این انتظار را نداشته باشید که اسدزاده به طور صریح و واضح ایراد فیلمش را پذیرفته باشد. ایشان بعد از کلی گلایه از منتقدان و ذکر این تهمت که خیلی از منتقدان فیلم را ندیده اند و اینکه نمی داند چرا منتقدان بخاطر شوخیهای سخیف فیلمش را نقد کرده اند به “تماشاگران امروز” گفته است: می توانم بگویم تنها چیزی که چنین ذهنیتی را ایجاد کرده است صدایی است که یکی از هنرپیشه های ما با دهانش ایجاد می کند وگرنه اصلا شوخی سخیف در فیلم نداریم!

همین که این تهیه کننده که شرکت متبوعش اخیرا سریال نه چندان پرمخاطب “ابله” را به شبکه خانگی عرضه کرد و توزیع سریال “شهرزاد” را نیز در دستور کار قرار داده است به بزرگترین ایراد فیلمش در حاشیه هم که شده اشاره کرد جای قدرانی دارد و البته همین تأیید در تناقض کامل است با جمله آخرشان که گفته اند “اصلا شوخی سخیف در فیلم نداریم!”

جناب اسدزاده در کنار تمامی واژگان هنجارشکن “گینس” همین ایرادی که تأییدش کرده اید نه در یک جای فیلم که از ابتدا تا انتهایش مرتب رخ می دهد و همین یعنی نقض گفتارتان در نداشتن شوخی سخیف در فیلم.




آسیب شناسی محسن تنابنده از مناظره جنجالی انتخابات ۸۸

 سینماژورنال: محسن تنابنده این شبها از یک طرف سریال “پایتخت4” را روی آنتن دارد و از طرف دیگر اولین تجربه کارگردانی سینمایی اش با عنوان “گینس” روی پرده است.

به گزارش سینماژورنال مضامین غیرمتعارف و گاه دور از اخلاقی که او در “گینس” ارائه شده در کنار تکراری بودن بیش از حد موقعیتهای “پایتخت” و مشابهت آن با فصلهای قبلی سبب ساز بروز پاره ای از انتقادات به وی شده است.

تنابنده در تازه ترین گفتگویش که با بهناز شیربانی در “شرق” انجام شده اما بی آن که مسئولیت مشکلهای موجود در این دو اثر را بپذیرد منتقدان را متهم به بی انصافی کرده است.

البته که از نظر وی منتقد بزرگواری چون هوشنگ گلمکانی هم وجود دارد که به سریالش لطف دارد اما بقیه منتقدان در عوالم دیگری سیر می کنند.

محسن تنابنده که لحن گفتاریش در این گفتگو نشان دهنده دلخوری فراوانش از انتقادهایی است که به فیلمش و این سریال وارد شده، به آسیب شناسی مناظره انتخاباتی جنجالی سال 88 میان دو نفر از کاندیداها بعنوان عاملی جهت گسترش بدرفتاری در سطح جامعه پرداخته است.

این کارگردان در جاهایی از گفتگویش نیز درباره ایفای نقش خواننده لوس آنجلسی در “شاهگوش” و عدم رضایتش از همکاری با کمال تبریزی در “ابله” سخن گفته است.

سینماژورنال متن کامل گفتگوی محسن تنابنده را ارائه می دهد:

این‌روزها بحث و نظرهای مختلفی درباره فصل چهارم سریال «پایتخت»مطرح است. باوجود اقبال زیاد مخاطبان، بسیاری از منتقدان معتقدند که «پایتخت» به مرور جذابیت‌هایش را از دست می‌دهد و شاید ظرفیت ادامه‌دارشدن را ندارد. با همه این تعابیر و صحبت‌ها، با توجه به زمان کمی هم که برای ساخت فصل جدید در اختیار داشتید، نظر شما نسبت به کیفیت فصل جدید چیست؟
حقیقت این است که نالیدن از شرایط خیلی فایده‌ای ندارد و اینکه مدام بخواهی این نکات را متذکر شوی که زمان نداشتم یا شرایط برای ساخت فراهم نبود، در این صورت خیلی راحت می‌شود کاری را تولید نکرد و به نظرم این بهانه‌ها بیشتر شانه‌خالی‌کردن است. چیزی که مشخص است اینکه اقبال مخاطبان به سریال پایتخت در همه این سال‌ها مثال‌زدنی است و همین استقبال مخاطبان است که باعث شده تمام سختی‌ها را برای تولید پایتخت به جان بخریم. اما تا حدی از دوستانی که در حوزه نقد قلم می‌زنند دلگیرم و متأسفانه شرایط را درک نمی‌کنند. در همین فصل چهارم، ما با شرایط بسیار سختی کار را به آنتن رساندیم. گرمای وحشتناک شمال، لوکیشن‌های متعدد و… و از هیچ‌چیز به‌منظور کیفیت بهتر اثر چشم‌پوشی نمی‌کنیم. در این شرایط توقع هم نداریم که توسط گروهی مورد هجمه بی‌مورد قرار بگیریم. نگاه اجتماعی جاری در سریال، نوع پلان‌ها، گسترش قصه و نماهای سنگین یا شخصیت‌های زیاد قصه مشخص می‌کند تا چه حد برای ساخت این مجموعه زحمت کشیده شده است. حقیقت این است که ما برای منتقد این سریال را نمی‌سازیم و تمام تلاش ما برای مردم است. من متوجه این نگاه دوگانه منتقد و تماشاگر نمی‌شوم! گاهی با خودم فکر می‌کنم انگار منتقدان ما در عوالم دیگری سیر می‌کنند و اصلا متوجه اثری که ساخته شده است نمی‌شوند؛ هرچند منتقدانی هم مثل آقای گلمکانی که آدم بزرگوار و منتقد پیش‌کسوتی هستند به سریال لطف دارند. صحبت من با منتقدانی است که انصاف را در تحلیل‌هایشان رعایت نمی‌کنند.
در فصل پیشین و فصل چهارم البته بخشی از انتقادها متوجه نحوه حضور اسپانسر در سریال هم بود، که چرا پایتخت این بستر را برای حضور اسپانسر به این شیوه فراهم کرده است… .
برای ساخت یک مجموعه، عوامل زیادی دست به دست هم می‌دهند. از خیلی‌ها شنیدم که می‌گویند چرا اسپانسر در سریال این‌قدر گل‌درشت است؟ به‌خدا ما هم عقلمان می‌رسد و متوجه هستیم که چه‌چیزی به‌نفع یا ضرر سریال است. اما باور کنید حضور اسپانسر اختیاری نیست، کاملا جبری است. به دلیل اینکه سازمان صداوسیما با مشکلات بسیار بد اقتصادی مواجه است ما هم به‌عنوان تولید‌کنندگان یک اثر مجبور هستیم چیزهایی را بپذیریم. علاوه‌بر اینکه معتقدم اساسا حضور اسپانسر در کار اگر به شکل بهداشتی و هم‌راستا با نحوه ارائه اثر، استفاده شود اصلا بد نیست. این مورد در سایر کشورها هم وجود دارد و اصلا اتفاق بعیدی نیست، اما در کشور ما این ضعف اقتصادی وجود دارد و صداوسیما با توان اقتصادی بسیار کمی که دارد، از وجود این اسپانسرها نه‌تنها در این سریال بلکه در سایر برنامه و مجموعه‌هایش می‌تواند کمی قوت بگیرد. از طرف دیگر تغییر و تحولات معمولا به ضرر سازندگان تمام می‌شود و آن‌قدر رسانه ملی دچار سیاست‌های غلط می‌شود که مسیر هم برای سازندگان نامشخص است. تلویزیون خواستار سریال‌های با کیفیت خوب و درجه‌یک است و از ما می‌خواهند با سریال‌های مبتذل و مستهجن مبارزه کنیم. این شرایط دقیقا مثل این است که تمام لوازم یک جنگ را از شما بگیرند و شما را راهی جنگ کنند هرچند که شاید جنگ واژه درستی نباشد، اما به‌هرحال مشابه همین وضعیت است. مگر شدنی است؟ حتما باید ابزاری در اختیار ما باشد که بتوانیم کاری کنیم. تجربه به من ثابت کرده که وارد شدن به حوزه کارهای شیرین از فشار اول قبر سخت‌تر است و اصلا ساخت سریال در تلویزیونی که با محدودیت‌های بسیاری روبه‌رو است، بسیار دشوار است. شوخی با خانم‌ها در تلویزیون ما تقریبا امکان ندارد. شوخی با سن و برخی‌چیز‌های دیگر خط‌قرمز است و تقریبا هیچ دستاویزی برای سرگرمی مردم وجود ندارد. حقیقتا با این شرایط دلم می‌خواهد یکی از همین منتقدانی که پایتخت را فاجعه‌بار توصیف کرده است، بیاید و سریال بسازد. حتما کار مشکلی است و از پس آن برنمی‌آید. بسیاری از منتقدان ما منتظر می‌مانند تا در شرایطی اعلام حضور کنند و حاضر نیستند بپذیرند یک مجموعه وقتی به فصل‌های مختلف می‌رسد باید دچار تغییر و تحولاتی شود و مثلا برای ساخت فصل چهارم، همه‌چیز؛ از متن گرفته تا نحوه ساخت، سخت‌تر می‌شود و خودشان را در شرایط سازندگان اثر قرار نمی‌دهند.
اما بخشی از این انتقادها هم به کیفیت متن مربوط می‌شود. وجود پلان‌های طولانی یا نبود داستانی به انسجام فصل‌های پیشین یکی از نقدهایی است که در مورد «پایتخت ٤» مطرح می‌شود…  .
اگر به «پایتخت٤» نگاه تحلیلی داشته باشیم متوجه می‌شویم که این سریال در هر فصل شیوه دیگری به لحاظ روایت پیدا کرده است. زمانی یک قصه منسجم و واحد داشته است و زمانی دیگر روال کار بر این اساس بوده که فیلم‌نامه با داستانک‌های متنوع نوشته شود. به‌مرور هرچقدر که پیش رفتیم سعی کردیم تا شخصیت‌های داستان را در موقعیت‌های متفاوت و جدید قرار دهیم. مشکل این است که تحمل خیلی‌ها پایین آمده و خیلی حوصله یا اعصاب این را ندارند که از ابتدا تا انتهای سریال را با دقت و حوصله نگاه کنند. بخش عظیمی از مردم هم دچار خستگی روحی و روانی هستند و تنها خواسته‌شان وجود سریالی است که آنها را بخنداند و خیلی پیگیر قصه نمی‌شوند. باز هم تأکید می‌کنم که شکاف وحشتناکی بین مردم و منتقد وجود دارد و منتقد عمدتا برای لذت‌بردن کاری را نگاه نمی‌کند و این‌روزها بیشتر به این موضوع فکر می‌کنم که یکسری آدم‌ها چرا از تلویزیون رفتند و به این نتیجه می‌رسم که برخی آن‌قدر تو را مستهلک می‌کنند که ناچار به کناره‌گیری می‌شوی. شرایط برای کارکردن، آن‌هم در رسانه ملی سخت است و دراین‌میان هستند افرادی که بی‌خبر از این شرایط زیر باد کولر می‌نشینند، سیگار می‌کشند و آروغ روشنفکری می‌زنند.
چیزی که مشخص است و متأسفانه در جامعه ما به مرور تبدیل به یک فرهنگ می‌شود، بدرفتاری و استفاده از ادبیات بد در مراوده با هم است. زمانی در دولت قبل، دو نفر در ملأعام در مناظره به جان هم افتادند و کار به بدرفتاری و ادبیات بد و سخیف کشید. این فرهنگ به‌مرور نه‌تنها در ابعاد زیاد و آدم‌هایی که جایگاه و منزلت اجتماعی بالایی داشتند بلکه در سایر سطوح اجتماعی هم رسوخ پیدا کرد و فرهنگ و هنر هم از این قاعده مستثنا نبود و متأسفانه به جایی رسیدیم که همه به هم ناسزا می‌گوییم، به‌زور خانه سینما را می‌بندیم و رفتارهای این‌چنینی از ما سر می‌زند. مدتی است که نخستین تجربه‌ کارگردانی من در سینما اکران شده است و من رفتارها و گفتارهای عجیبی درباره فیلم می‌بینم و می‌شنوم، احتمالا فیلم من ضعف‌هایی هم دارد، اما متأسفانه کار را هم نقد نمی‌کنیم. فحش می‌دهیم و معلوم نیست چرا این کار را انجام می‌دهیم. کار من و امثال من از یک جهت قابل ستایش است، باید احترام گذاشت به کسانی که تماشاچی را به سالن‌های سینما می‌آورند و با توجه به اینکه مدام از بحران مخاطب حرف می‌زنیم، مشخص نیست چرا به کسانی که تماشاچی به سالن‌ها می‌آورند فحش می‌دهیم و برعکس به کسانی که تماشاچی نمی‌آورند هم ناسزا می‌گوییم؟ ما به‌دنبال چه هستیم؟ فکر می‌کنم زمان آن فرارسیده که این ادبیات سخیف و بدرفتاری و توهین از بین برود و روزگار کمی جلو برود تا با هم کمی مؤدب‌تر و درست برخورد کنیم.
سال‌هاست که همراه سیروس مقدم«پایتخت» را برای مردم تولید می‌کنید و به گفته خود سیروس مقدم، شما عنصر مهمی در تولید این مجموعه و به‌نوعی مغز متفکر آن هستید. هیچ‌وقت به این فکر کرده‌اید که دیگر میلی به ادامه این مسیر ندارید و بهتر است از این مجموعه خداحافظی کنید؟
حقیقتا فقط اقبال مردم است که تا به امروز من را وادار به ادامه مسیر کرده. بازی‌کردن در فیلم سینمایی، نوشتن و حتی کارگردانی، هرقدر هم که سخت باشد، از کار ما در «پایتخت» سخت‌تر نیست. تنها لطف مردم است که «پایتخت» را نگاه داشته و مشخص نیست چرا در این سال‌ها عده‌ای تمام تلاششان را کردند که نباشیم و مدام به این فکر می‌کنند هرطور که هست بلایی سر ما بیاورند که از کار منصرف شویم. این فقط منوط به‌ کار ما نیست. در بسیاری از حوزه‌ها؛ مثل فوتبال و سیاست هم همین اتفاق را می‌بینید و نمی‌دانم چرا چشم دیدن همدیگر را نداریم!
شما از جمله افرادی هستید که همیشه در صحبت‌هایتان به‌ کار گروهی قائل هستید و با تیم نویسندگان فصل‌های «پایتخت» را نوشتید. آیا از کار گروهی نتیجه خوبی گرفتید یا با توجه به اینکه معمولا ساخت«پایتخت» با سایر مشغله‌های شما هم‌زمان شده است، کمکی بوده برای پیشبرد کار؟
البته پیمان قاسم‌خانی از جمله نویسندگانی است که با تیم نویسندگانش کار کرده و همچنان مشغول کار است و آثار درخشانی هم نوشته‌ است. اصولا کار به این شیوه کاملا درست و مطابق با استانداردهای جهانی است. سریال‌های موفق دنیا عمدتا گروهی نوشته می‌شوند و من همیشه به این موضوع اشاره کرده‌ام که مدیون تیم نویسندگانم هستم. شرایط بسیار سختی را برای رسیدن به این مرحله طی کردیم و حقیقت این است که من تصوراتی دارم و دنیایی را ساختم و به‌مرور، روی آن تسلط پیدا کردم که آن رؤیا را با گروهی از جمله تیم نویسندگان و سیروس مقدم در میان می‌گذارم. شاید این فرصت بدی نباشد که از سیروس مقدم عزیز تشکر ویژه‌ای داشته باشم. مردی بسیار صبور و محترم که خیلی‌وقت‌ها خارج از محدوده، چیزهایی را از او طلب می‌کنم یا در کارش دخالت می‌کنم و از همین‌جا از او معذرت می‌خواهم. اما حقیقت این است که «پایتخت» یک کار گروهی است و در تمام این سال‌ها گروهی منسجم آن را به سرانجام رساند.
 در سال‌های اخیر شما علاوه بر حضور در سینما و تلویزیون، مدیوم شبکه نمایش خانگی را هم با آثاری که بسیار پرسروصدا بودند تجربه کردید. ایفای چند نقش سنگین در سریال «شاهگوش» یا بازی در نقش یک پیرزن در سریال «ابله» توجه بسیار زیادی را به این سریال‌ها جلب کرد و وجه اشتراک این دو کار، گریم‌های بسیار سنگین شما بود. آیا علاقه شما به حضور در نقش‌هایی است که علاوه‌بر تنوع در بازی، گریم عجیب و سختی هم داشته باشد؟!
وقتی قرار شد با داوود میرباقری عزیز در سریال شاهگوش همکاری کنم، او به من پیشنهاد کرد که نقش چند مجرم و متهم را بازی کنم. تعداد این نقش‌ها البته بسیار زیاد بود و برای من بازی در تعداد زیادی نقش امکان‌پذیر نبود؛ بنابراین انتخاب نقش‌ها را به خودم واگذار کرد. اما طبعا وقتی قرار بود نقش «اِبی» یا یک روحانی را بازی کنم، نیاز به گریمی که باعث تغییر چهره من شود بود و این، به بازی من کمک زیادی کرد. اما من بازیگری نیستم که از گریم‌های سنگین استقبال کنم و به فراخور نقش گریم هم متفاوت است، اما در مورد سریال «ابله»، آقای تبریزی از من خواست که نقش پیرزن قصه را بازی کنم. طبیعتا بازی در این نقش برای من هم بسیار جذاب بود و یک بازیگر در شرایط مختلف کاری و پیشنهاد‌های مختلف و البته مدیوم‌های متفاوت و بسته به استعداد و توانایی‌ای که دارد، یا کاری را قبول می‌کند یا خیر. من هم بازی در نقش پیرزن سریال «ابله» را پذیرفتم چون برای خودم تجربه جدیدی بود. اما از اینکه نقش پیرزن سریال «ابله» را بازی کردم خوشحال نیستم.
این نارضایتی به‌دلیل شرایط کار و نوع قصه است یا حضور این سریال در شبکه نمایش خانگی؟
فکر می‌کنم جا داشت تا این نقش را جای بهتری خرج کنم. ساخت این سریال دچار سرعت و شتاب شد و شرایط برای کار خیلی مساعد نبود و نشد آن‌طور که باید کلیت قصه را گسترش دهیم.
با اینکه شما تا پیش از«پایتخت» در چند سریال و مجموعه تلویزیونی بازی کردید و در سینما حضور چشمگیری دارید و البته سابقه درخشان بازی در تئاتر را هم دارید؛ اما عامه مردم با نقش «نقی معمولی» با شما ارتباط برقرار کردند و دوستش دارند. به‌عنوان عضوی از تیم سازنده این اثر و کسی که انرژی مردم در تمام این سال‌ها باعث شده کار در شرایط سخت تلویزیون را بپذیرد، فکر می‌کنید این سریال ظرفیت ادامه مسیر را در فصل‌های آینده خواهد داشت و اصلا صحبتی درباره ادامه‌دارشدن مجموعه وجود دارد؟
این سریال به‌گونه‌ای نوشته شده که ظرفیت ادامه‌دارشدن را دارد و حقیقتا اصرار مردم باعث ساخته‌شدن «پایتخت» بوده است، اما این‌قدر این روزها خسته‌ام که نمی‌توانم به این سؤال فکر کنم و نمی‌دانم چه پاسخی بدهم. احترام مردم ایران برایمان واجب است و هرکاری می‌کنیم برای آنهاست. اما پاسخ روشنی برای این پرسش ندارم… .




شوخی عطاران با این “مورد” به اخراج از تلویزیون منجر شد و شوخی تنابنده، نه

سینماژورنال: پخش قسمتهای ابتدایی فصل چهارم “پایتخت” و نشان دادن نماهایی از مرده شوی خانه در این سریال با انتقاد حاج منصور ارضی روبرور شده بود.

به گزارش سینماژورنال هفته گذشته مداح مشهور تهران – در مسجد ارک از سریال “پایتخت 4” به شدت انتقاد کرد و با اشاره به سکانس مرده‌شوی خانه در قسمت دوم این سریال، آن را «تمسخر مرگ» نامید و گفت: با این کارها معارف دینی را زیر سوال می‌برند و دین را به تمسخر گرفتند. یواش یواش به مبانی دین رخنه می‌کنند این ملعونین. مردم حواسشان باشد. به این فیلم‌ها نخندید.

حدودا یک هفته بعد از آن اظهارنظر محسن تنابنده بازیگر، طراح و بازیگردان سریال “پایتخت” در گفتگو با “تی.وی.پلاس” با اشاره اینکه به به همه مخالفان احترام می‌گذارد بیان داشت: من به همه مخالفان احترام می‌گذارم ولی به نظرم پاسخ دادن به حاج منصور کاری بی‌معنی است.

شوخیهایی که عطاران را از تلویزیون جدا کرد

به گزارش سینماژورنال هفت سال پيش و دقیقا همزمان با ماه رمضان رضا عطاران سريالي براي ماه رمضان ساخت به اسم “بزنگاه”؛ سریالی كه به اعتقاد بسیاری از کارشناسان هنوز جزو بهترين طنزهای عطاران است ولی چون در آن با مرده و مقوله مرگ شوخي شده بود نه فقط به هنگام پخش، دچار سانسور بی سابقه ای شد که جلوي پخش مجددش را هم گرفتند.
همین سریال بود که باعث شد عطاران عطای کار در تلویزیون را به لقایش ببخشد و در سالهای بعد نتواند به سریال سازی برای تلویزیون بپردازد و عمده وفت خود را بر سینما بگذارد.
سلیقه ای بودن ممیزی ها در طی ادوار مختلف
حالا هفت سال بعد از آن ماجراها نه فقظ “بزنگاه” بی کمترین حاشیه ای از شبکه آیفیلم روی آنتن می رود بلکه تنابنده در سریالی دیگر به راحتی با مقولاتی که زمانی حساسیت برانگیز بود شوخی میکند و البته اتفاقی هم برای سریال نمی افتد.
این مقایسه به خودی خود نشان دهنده عمق سلیقه ای بودن ممیزی و سانسورها در رسانه ملی هم هست و البته گویای این واقعیت که آنچه هفت سال پیش، حساسیت زا بوده امروز مشکلی برای پرداخت در رسانه ملی ندارد و احتمالا بسیاری از خط قرمزهای کنونی در هفت سال آینده مجاز شمرده خواهند شد.



آقای مرجع فروش اینترنتی بلیت! لطفا نظرات مخاطبان را هوشمندانه‌تر سانسور کن!

سینماژورنال/ورتا چمانی: این روزها اغلب رسانه های مجازی در کنار ایجاد امکان برای مخاطبان جهت امتیازدهی به مطالب، شرایطی را برای انعکاس نظرات مخاطبان نسبت به مطالب هم فراهم کرده اند.

به گزارش سینماژورنال اساس کار هم بر این منوال است که در این بخش تمامی نظراتی که فاقد توهینهای اخلاقی و اعتقادی باشد بی سانسور منعکس شود تا نگارنده هر مطلب از کیفیت نوشته خویش آگاهی یابد.

در سایتهای مربوط به فروش اینترنتی بلیتهای سینما، تئاتر یا کنسرتهای موسیقی نیز عموما این امکان ایجاد میشود که مخاطبان بتوانند نظرات خود درباره فیلم یا نمایش یا کنسرتی که به تماشا نشسته اند را به صراحت بیان کنند.

این انعکاس بی سانسور نظرات مخاطبان نسبت به یک اثر هنری هم دیدی نسبی از کیفیت اثر را پیش روی صاحب محصول قرار می دهد و هم سبب ساز آن می گردد که مخاطبانی که هنوز آن محصول را به تماشا ننشسته اند با آگاهی کاملتری، محصول مطلوب خویش را انتخاب کنند.

اما کافیست نظرات مخاطبان به نفع یک فیلم یا به ضرر فیلمی دیگر در این رسانه ها سانسور شود تا آن گاه ماهیت باکس اظهارنظرات از بین برود.

سانسور نظرات مخاطبان در یک سایت مرجع

متاسفیم که بگوییم تحقیقات سینماژورنال حکایت از آن دارد که این سانسور نظرات مخاطبان در یکی از سایتهای مرجع فروش اینترنتی بلیت سینماها در حال رخ دادن است.

در چند ماهی که از ابتدای سال گذشته است این سایت اینترنتی سعی زیادی داشته که نظرات منفی مخاطبان نسبت به برخی فیلمهای خاص را سانسور کرده ولی درباره برخی فیلمهای دیگر تندترین نقدها را نیز منعکس کند.

از هفته دوم نوروز سینماژورنال مرتب مواجه شد با مخاطبانی که در تماس با این رسانه از سانسور نظراتشان در این سایت گلایه کرده و خواستار اطلاع رسانی درباره آن شدند.

در آن زمان چندین مخاطب از این گلایه داشتند که چرا نظرات منفی کاملا مودبانه ای که درباره “رخ دیوانه”  داده اند از باکس نظرات این سایت حذف شده در حالی که تندترین نقطه نظرات درباره فیلم “ایران برگر” در این سایت بی سانسور منتشر می شود.

سانسور نظرات منفی “گینس”

در روزهای اخیر هم تحریریه سینماژورنال بار دیگر با گلایه های مخاطبانی مواجه شده که به تماشای “گینس” رفته اند و خواسته اند نقطه نظر صریح خود درباره این فیلم را از طریق این سایت به گوش عوامل آن برسانند.

این مخاطبان اغلب کوشیده اند با ادبیاتی محترمانه و بدون استفاده از هر نوع کلمه دور از اخلاقی درباره این فیلم در این سایت نظر دهند اما نظراتشان بعد از تایید اولیه در کسری از ساعت از باکس نظرات این سایت حذف شده است.

حتی در یک مورد استثنایی وقتی یکی از خبرنگاران سینماژورنال اخیرا نقدی درباره مناسب نبودن تماشای دو فیلم از آثار روی پرده برای کودکان و نوجوانان و نیاز به درجه بندی این فیلمها، را در بخش نظرات این فیلم قرار داد هرچند هر دو نظر حدودا یک ساعتی بر روی خروجی قرار داشت اما به یک باره یکی از نظرات که درباره “گینس” بوده از روی خروجی حذف شد ولی نظری مشابه که درباره فیلمی دیگر بود هنوز هم روی خروجی سایت قرار دارد!

با زیرنظر گرفتن باکس نظرات “گینس” در چند روز گذشته هم مشاهده شده ساعت به ساعت نظرات مخاطبانی که نسبت به محتوای این فیلم و الفاظ به کار رفته در آن گلایه داشته اند ممیزی می شود و کلیت نظرات به سمتی رفته که این تصور ایجاد شود رویکرد کلی مخاطبان نسبت به فیلم مثبت است.

با این حال این ممیزی سختگیرانه در دیگر فیلمهایی که همزمان با این فیلم روی پرده رفته اند و مثلا “پاداش” یا “عصر یخبندان” اصلا وجود ندارد و اگر درباره این فیلمها نقد تندی هم نوشته شود به راحتی منتشر می شود.

نزدیکی گردانندگان سایت به مدیران شهری؟

اینکه هدف این سایت مرجع از این سانسور نادرست و نامنصفانه چه بوده مهم نیست و اینکه شایعات درباره نزدیکی گردانندگان این سایت به یکی از مدیران شهری چقدر در روی خوش نشان دادن به برخی فیلمها نقش داشته است را که کنار بگذاریم به این واقعیت می رسیم که این سانسورها در نهایت به ضرر این سایت منجر خواهد شد.

مخاطب دهه نودی را نمی شود فریب داد؛ اینکه مخاطب یکی دو بار نظری محترمانه ولی انتقادی به یک محصول عرضه دارد و نظرش سانسور شود فقط و فقط به بی اعتمادی مخاطب نسبت به رسانه منجر شده است.

درست است که در ظرف زمانی فعلی انحصار فروش بلیت اینترنتی در اختیار شماست ولی اگر دری به تخته خورد و خویشاوندی شما با آن مدیر، در سایه یک خویشاوندی قویتر قرار گیرد و فقط یک سایت همپای این سایت راه اندازی شود که به دور از سانسور به انعکاس نظرات مخاطبان بپردازد آنجاست که زودتر از حد تصور، مخاطب، سایت اولی را کنار زده و سراغ سایت آلترناتیو می رود.

قدری هوشمندانه تر سانسور کنید

پس دوستانی که سایت مذکور را اداره می کنند برای کمک به اعتبار خودشان هم که شده قدری هوشمندانه تر به سانسور نظرات فیلمهای متبوع خویش بپردازند.




“گینس” صدای “فارس” را هم درآورد؛ انتقاد تند این خبرگزاری از جملات رکیک “گینس” و اشاره به خلاقیت کارگردان در حمل توالت فرنگی!

سینماژورنال: اکران اولین محصول سینمایی محسن تنابنده با عنوان “گینس” از همان روزها ابتدایی تحت الشعاع مضامین سوءتفاهم برانگیز موجود در آن قرار گرفت.

به گزارش سینماژورنال این مضامین سبب ساز آن گشت که بسیاری از رسانه ها به عدم ممیزی درست اثر به عنوان کانالی که میتواند محصول را پالایش کند اشاره کنند.

به تازگی خبرگزاری “فارس” نیز با انتشار گزارشی با عنوان “تب تند ساخت آثار کمدی‌ با شوخی‌های رکیک و جنسی /تمایل عجیب سینمای ایران به سمت ساخت آثاری خارج از عرف” با اشاره به شوخیهای سخیف این فیلم به آن تاخته است.

سینماژورنال بخشهای خواندنی این گزارش را ارائه می دهد:

دو برادر با کله های شبیه به هم

از ابتدای سال آثار کمدی یا طنزهای اجتماعی بر پرده سینماها رفتند که  برخی در جذب مخاطب ناکام ماندند (من دیه گو مارادونا) و تعدادی نیز با استفاده از شوخی‌های سخیف، شوخی‌های  جنسی، شوخی با لهجه و شوخی با افراد فرو دست جامعه همچنین ادبیات سخیف، نامناسب و خارج از عرف- چه در فیلم‌های کمدی و چه در دیگر فیلم‌های اجتماعی – نگاه مخاطب را به خود معطوف کردند. خلاصه داستان «گینس» درباره سه برادری است که با سرهای شبیه به هم(!) قصد دارند شترمرغشان را در یک مسابقه شرکت دهند و همین است که ماجراهای فراوانی را برایشان رقم می زند.

به بهانه حضور یک عقب مانده هر دیالوگ نامناسبی به کار رفته

این خلاصه داستان روی کاغذ شاید قابل باور و بی عیب به نظر بیاید اما وقتی فیلم را در اجرا شاهد هستیم ، می‌بینیم به بهانه حضور یک برادر عقب مانده ذهنی کارگردان هر نوع دیالوگ نامناسب و رفتارهای دور از شأن یک خانواده ایرانی را برای گرفتن خنده از مخاطب به کار برده است.

کارگردان تنها به دلیل حضور یک برادر کم توان ذهنی هر نوع رفتاری را که در فیلم‌های کمدی کمتر دیده شده است را در قالب کمدی‌ای سخیف برای مخاطب خلق می کند.

نمایش صحنه هایی برای سوق دادن به سمت صحنه های مستهجن

با توجه به موازین و مقرارتی که در کشور وجود دارد کارگردان تلاش کرده صحنه‌هایی را به تصویر بکشد که ذهن مخاطب را به سمت و سوی صحنه‌های مستهجن سوق دهد (کنار هم قرار گرفتن دو برادر در شرایطی که از سوی خانواده همسر بهمن متهم به روابط نامشروع هستند).

خلاقیت در حمل توالت فرنگی و استفاده از جملات رکیک به عنوان جزء لاینفک فیلم

به نظر می رسد صحنه توالت رفتن یکی از اجزاء لاینفک فیلم‌های با موضوع کمدی است،البته در “گینس” خلاقیتی شکل گرفته و آن هم حمل یک توالت فرنگی در ماشین  است و  توالت فرنگی تفاوتی را با دیگر فیلم های این بازیگر ایجاد کرده است. متاسفانه باید گفت استفاده از جملات رکیک، صحنه توالت رفتن و روابط بدون پایه و اساس میان شخصیت‌ها به اجزاء لاینفک فیلم‌ها بدل شده است.

تأکیدات مقام معظم رهبری باید در سینما لحاظ شود

مسائل مربوط به اخلاق خانواده که در میان شعارهای مدیران سینمایی به وفور دیده می شود و جزء تاکیدات مقام معظم رهبری است  باید در آثار سینمایی لحاظ شود اما  ما شاهد بی اخلاقی در این حوزه هستیم. توجه به تولیدات فیلم های کمدی در سال‌های اخیر این مهم را به ذهن متبادر می کند که  در یک فرآیند تدریجی با شیب تند، سینمای ایران به سمت ساخت آثار کمدی حرکت کرده است که در آن عرف جامعه اسلامی رعایت نشده و شوخی‌های رکیک و جنسی دیده می شود که خارج از عرف و اخلاق در جامعه اسلامی است. در این سالها نه تنها سینمای خانوادگی و اخلاق خانوادگی ترویج نشده است بلکه بدنه  سینما (اجتماعی و کمدی) به سمت بی‌اخلاقی و  بی توجهی به رکن اصلی جامعه (خانواده) حرکت کرده است. 




تبلور روح عدالت خواهی به اشتراک مهتاب کرامتی+عکس

سینماژورنال: در حالی که توزیع سینماها در اکران ماه رمضان کاملا به نفع “گینس” پیش می رود اما دو فیلم “عصر یخبندان” و “پاداش” که این دومی محدودیتهای بیشتری هم دارد سعی می کنند به اندازه خود در جلب مخاطب موفق باشند.

به گزارش سینماژورنال برای همین است که دست اندرکاران این دو فیلم با راه اندازی کمپینهایی در فضای مجازی به آگاهی سازی مخاطبان نسبت به محصولات خویش اقدام کرده اند.

از جمله این کمپین ها توسط منصور لشکری قوچانی تهیه کننده “عصر یخبندان” راه افتاده است که تبلیغات چهره به چهره را عاملی مهم در جلب مخاطب برای فیلم خود دانسته است.

این تهیه کننده با قرار دادن شعار تبلیغاتی “تبلیغات چهره به چهره(اطلاع رسانی مردمی) تبلور روح عدالت خواهی جامعه است”در صفحه اجتماعی خود، به نوبه خویش کوشیده این پیام را به دست اندرکاران سینماها بدهد که ورای همه حرف و حدیثهایی که پیرامون چینش سبد سینماها به نفع یک فیلم خاص شنیده میشود باز هم این نظر مردم است که تعیین کننده سرنوشت یک فیلم است.

استفاده از شعاری با محوریت عدالت خواهی زمانی جذاب می شود که بدانیم بازیگر اصلی زن “عصر یخبندان” مهتاب کرامتی است که در سالهای اخیر تلاشهای بسیاری داشته است که در فعالیتهای انسان دوستانه شریک شود.

احتمالا کرامتی به عنوان بازیگر اصلی این فیلم یکی از کسانی است که می کوشد با تبلیغ چهره به چهره برای فیلم تازه اش که اتفاقا یکی از نقاط اوج کارنامه اش است، مخاطبان را از اکران این محصول آگاه کند.

“عصر یخبندان” نوشته و ساخته مصطفی کیایی در 5 روز ابتدایی اکرانش فقط در تهران حدودا 150 میلیون تومانی فروش داشته است. تخمین زده میشود که فروش شهرستان فیلم تا اینجای کار حدودا 200 میلیونی بوده باشد.

عصر یخبندان
تصویری که تهیه کننده “عصر یخبندان” در صفحه اجتماعی خود قرار داده است



یک اتفاق تاریخی و پندآموز؛ اکران فیلم پرحاشیه “گینس” در سالن سوره حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی در حالی که “پاداش” اجازه نزدیک شدن به سینماهای حوزه را ندارد!!!

سینماژورنال: در حالی که حجم نماهای سوء تفاهم برانگیز “گینس” فراتر از حد انتظار بوده بناست نمایش و نقد و بررسی این فیلم در حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی برگزار شود.

به گزارش سینماژورنال نمایش فیلم “گینس” در حوزه هنری چهارشنبه این هفته و تنها یک هفته بعد از آغاز اکران این فیلم رقم خواهد خورد.

در شرایطی که تعداد زیادی از منتقدان و اهالی رسانه فارغ از نگرش سیاسی، کیفیت پایین فیلم و شوخیهای ضداخلاق فیلم را به چالش کشیده اند و چگونگی دریافت پروانه نمایش فیلم را زیر سوال برده اند اینکه حالا نمایش و نقد و بررسی فیلم در حوزه هنری رخ میدهد نیز بر دامنه پرسشها می افزاید.

“پاداش” حتی اجازه اکران در سینماهای حوزه را نمی یابد اما “گینس” اکران خصوصی هم می گیرد

مساله بر سر این است حوزه هنری که حتی اجازه اکران اثری مانند “پاداش” که حتی یک شوخی غیرمتعارف و زننده در آن وجود ندارد را نمی دهد نه فقط تمامی سینماهای خود را در اختیار فیلمی مملو از شوخیهای اروتیک می دهد که جلسه نمایش و نقد و بررسی فیلم را نیز در ساختمان مرکزی خود برگزار می کند.

مضمون “گینس” با اهداف حوزه سازگارتر است یا “یاسین”؟

اینکه مضمون “گینس” بیشتر با خطوط و اهداف سازمانی مانند حوزه هنری انطباق دارد که جلسه نقد و بررسی آن را برگزار می کند یا مثلا فیلمی مثل “یاسین” هم تناقض دیگری است از مدیران حوزه.

این نگاههای متناقض نسبت به محصولات سینمایی بیش از پیش این ظن را در اذهان تقویت می کند که ممیزی حوزه هنری بر پروانه نمایشی که ارشاد به فیلمها میدهد بیشتر از آن که به کیفیت فیلمها ربط داشته باشد در خط و خطوط سیاسی ریشه دارد.

این ظن وقتی تقویت می شود که بدانیم پخش “گینس” را نیز موسسه نورتابان برعهده گرفته است؛ موسسه ای که با تولید پروژه پرهزینه “محمد(ص)” در سینمای ایران اعلام حضور کرد!

همراهی اداره نظارت، حوزه هنری و نورتابان

البته اینکه اداره نظارت، حوزه هنری و موسسه تولیدکننده فیلم “محمد(ص)” در مواجهه با “گینس” این قدر با یکدیگر همراهی دارند می تواند بسیار پندآموز باشد بخصوص برای آنها که مدتهاست اصرار دارند بگویند سینمای ایران کمترین نسبتی با مناسبات سیاسی ندارد!




توزیع ناعادلانه اکران رمضان به نفع “گینس” و به ضرر “پاداش” و “یاسین”/۱۶ سانس برای “گینس”، ۶ سانس برای “پاداش” و ۴ سانس “یاسین”!!!

سینماژورنال: اکران رمضان 94 در حالی به طور جدی از چهارشنبه گذشته آغاز شده است که بلحاظ توزیع سینماها میان فیلمها اوضاع چندان عادلانه نیست.

به گزارش سینماژورنال چهار فیلم “گینس”، “از رییس جمهور پاداش نگیرید”، “عصر یخبندان” و “یاسین” فیلمهایی هستند که به عنوان آثار سینمایی ماه رمضان روی پرده رفته اند.

در این میان کفه ترازو در توزیع سینما کاملا به نفع “گینس” است که فقط در تهران 20 سالن سینما را در اختیار دارد و البته سینماهای حوزه هنری هم به آن تعلق گرفته است.

“عصر یخبندان” 16 سینما در تهران دارد و البته سینماهای حوزه هم در میان سینماهای آن حضور دارند.

“از رییس جمهور پاداش نگیرید” 13 سالن در اختیار دارد ولی سینماهای حوزه هنری این فیلم را تحریم کرده اند.

“یاسین” فقط 11 سالن در تهران دارد و البته که برای نمایش در میان سینماهای حوزه نیز ممنوعیتی نداشته است.

16 سانس برای “گینس”/ 6 سانس برای “پاداش”!!!

حالا اگر به توزیع سانسهای نمایش این فیلمها فقط در پردیس کوروش بپردازیم بیش از پیش بی عدالتی که در توزیع سانس وجود دارد آشکار می شود.

برای روز شنبه پنجم تیرماه که روز ابتدایی هفته است و طبیعتا مخاطبان سینماها در این روز کمتر از روزهای آخر هفته است برای “گینس” 16 سانس درنظر گرفته شده است. “عصر یخبندان” با دو سانس کمتر 14 سانس دارد.

اما “پاداش” در همین روز فقط 6 سانس دارد و از آن اسفناکتر وضعیت “یاسین” است که فقط 4 سانس در یک روز دارد.

سه فرضیه نادرست در توزیع این بی عدالتی

در توجیه این توزیع ناعادلانه می توان چند فرضیه مختلف را ارائه داد؛ اول آن که “گینس” چون کمدی است حدودا چهار برابر “یاسین” سانس دارد. اگر این طور است پس چرا “پادداش” که آن هم کمدی است فقط 6 سانس دارد؟

دوم آن که چون استقبال از “گینس” در دو روز ابتدایی اکران فوق العاده بوده این توزیع سانس صورت گرفته. اگر این طور است که اقبال از “پاداش” هم با وجود ممنوعیت نمایش در سینماهای حوزه و از جمله آزادی نیز قابل توجه بوده بخصوص که در برخی سینماها در دو روز انتهایی هفته به سانسهای فوق االعاده هم رسیده است.

سومین فرضیه هم می تواند این باشد که حضور بازیگرانی چون عطاران در “گینس” این اقبال را موجب شده. این فرضیه هم نمی تواند چندان صحت داشته باشد چراکه مثلا “عصر یخبندان” هم که در توزیع سانس از “گینس” پایین تر است شماری از ستارگان سینمای ایران از مهتاب کرامتی تا بهرام رادان و فرهاد اصلانی را در خود جای داده است.

فرضیۀ منطقی مراودات پخش کننده-سینماداران

چهارمین فرضیه مرتبط است با نام دفتر پخش و مراوداتی که میان پخش کنندگان و سینماداران وجود دارد. طبیعیست پخش کننده ای که مالک برخی سینماهاست و در برخی از آنها نیز شراکت دارد و البته ارتباطات مالی خوبی با برخی سینماداران دارد می تواند این شانس را داشته باشد که به هنگام اکران آثارش، تعداد بیشتری از سانسهای یک پردیس سینمایی در اختیارش باشد.

در میان تمامی فرضیات قابل ارائه در حل مساله توزیع ناعادلانه اکران بیشتر از همه فرضیه چهارم است که منطقی به نظر می رسد. فرضیه ای که هرچند برای برخی سینماداران منطقی به نظر می رسد اما در تناقض کامل است با مفهومی به نام عدالت که شرط ارائه منصفانه آثار سینمایی به مخاطب است.




از شیشکی بستن‌های مدام تا بستن کیسه زباله به پشت شترمرغ و beep, beep, beep؛ همه در “گینس”، فیلمی که تنها ۳ ماه بعد از کلید خوردن پروانه نمایش گرفته، ۳ ماه بعد از پایان تولید روی پرده رفته و البته برای نمایش در سینماهای حوزه هنری هم مجاز شناخته شده!!!

سینماژورنال/حامد مظفری: نمی دانم چرا بلافاصله بعد از تماشای “گینس” به یاد گفتگویی افتادم که محسن تنابنده بعد از توقیف موقت “آینه شمعدون” انجام داده بود.

تنابنده که بازیگر اصلی “آینه شمعدون” بود و در تمام زمان پیش از توقیف فیلم کلمه ای در نقد فیلم حرف نزده بود بعد از آن که فهمید فیلم توقیف شده به ناگاه سخنانی را درباره فیلم به زبان آورد که حتی تندروترین رسانه هایی که علیه فیلم موضع گرفته بودند هم از لحن آن متعجب شدند.

چهار فراز از گفته های محسن تنابنده از خلال گفتگویش با خبرگزاری مهر در میانه مهر 1391 را بخوانید:

–من بیش از 2 ماه برای این پروژه وقت گذاشتم اما فیلمنامه دچار تغییر و تحولاتی شده است. آنها با یک فیلمنامه مجوز ساخت گرفتند، با متن دیگری با ما قرارداد بستند و حالا فیلمنامه جدید هم دچار اصلاحات و تغیرات زیادی شده است.

— سر فیلمبرداری من بارها در صحنه‌هایی تاکید می‌کردم که این سکانسها را فیلمبرداری نکنید غیرقابل پخش است. در صورتی که آنها می‌گفتند ما برای همین متن پروانه ساخت گرفتیم. یکی از مشکلات من با گروه این بود که عوامل را به نوعی فریب دادند. این مشکلی است که گریبان من را در این پروژه گرفته است.

— برخی صحنه‌ها که می‌خواستند ضبط کنند، مطمئن بودم اداره نظارت و ارزشیابی و دیگران با این صحنه‌ها مشکل خواهند داشت. به اعتقاد خودم هم این صحنه‌ها با ارزش‌های نظام و اسلام مغایر بود و بارها در همین ارتباط توضیح دادم.

— من خودم احمد مهران فر، مهران احمدی و پانته‌آ بهرام را سرکار آوردم. اگر اینها نبودند  کار سرانجام نمی‌گرفت. برزو نیک‌نژاد و دستیار دیگر را هم من آوردم. قصدم خیر بود. اما از یک جایی به بعد سر ماجراهای اخلاقی و مالی مشکل پیدا کردیم. از اینجا به بعد فکر کردم اگر آبرویم را بردارم و ببرم کار مهمی کرده‌ام.

مرور پاره ای از نماهای “گینس” برای سنجش صحت گفته های کارگردانش

اینکه تنابنده در گفتگوی سه سال قبل خود به صراحت به انتقاد از نماهایی پرداخته بود که به نظر وی با ارزشهای نظام و اسلام مغایر بوده اند بیش از هر چیز این ذهنیت را به مخاطب می داد که وی سینماگری است اخلاق گرا که اگر روزی بخواهد در سینما تجربه کارگردانی داشته باشد حتما فیلمی خواهد ساخت منطبق با اصول اخلاقی کشوری به نام ایران.

حالا برای اینکه دریابید تنابنده چقدر به اصولی که خود از آن دم زده معتقد بوده پاره ای از نماهای “گینس” را که با حضور رضا عطاران همبازی وی در “آینه شمعدون” توسط وی کارگردانی شد را مرور می کنیم.

1–فیلم سه کاراکتر دارد که توسط خود تنابنده، رضا عطاران و حسین اسکندری ایفا شده اند. حسین اسکندری در”گینس” کاراکتر بیماری ذهنی را ایفا کرده که مرتب از ابتدا تا انتهای فیلم در حال “ضراط” و آن طور که عوام می گویند شیشکی بستن است!

2–در یکی از نماهای ابتدایی فیلم حسین اسکندری خطاب به زن کاراکتر عطاران می گوید که چون دندانهایش را ارتودنسی کرده، سیمهای دهانش گیر می کند به ریش شوهرش!

3–در ابتدای فیلم به گونه ای زننده درباره اصلاح موهای زائد زیر بغل عطاران صحبتهایی از سوی تنابنده بیان می شود.

4–نشان دادن نمای ریختن بنزین داخل باک خودرو توسط کاراکتر تنابنده به گونه ای که مخاطب تصور می کند شخصی در حال ادرار است.

5–نشان دادن توالت فرنگی برای دفع محتویات بدن کاراکتر حسین اسکندری و سپس پوشاندن فضولات نامبرده به وسیله خاک.

6–استفاده از واژه “ریختن” و الفاظ “بریزه” و “هر کی نریزه…” در دیالوگهای مرتبط با جابجایی وجوه نقد!

7–نشان دادن نماهای بستن یک کیسه زباله به پشت شترمرغ به عنوان محل دفع محتویات بدن این موجود.

8–به کار بردن واژه “سایز” و “اندازه” برای البسه بانوان به گونه ای دوپهلو از سوی کاراکتر تنابنده با این دیالوگ beep

9–به کار بردن جابجای واژه “بو می آد…بو می آد” از سوی کاراکتر حسین اسکندری که امتدادی است بر همان فعل شیشکی بستن که از سوی او صورت می گیرد.

10–نمایش سکانسهای پشت کردن به دوربین توسط رضا عطاران. منظور از پشت در اینجا beep

11–استفاده از دیالوگی این چنینی از سوی تنابنده: وقتی حرف از منافع ملی است شلوارمان را هم باید بدیم بره!

12–در حالی که نام همسر یکی از کاراکترها “سیما”است در جایی از فیلم دیالوگی دوپهلو که حاکی از لخت بودن سیمهای برق است به صورت گل درشت بیان می شود. دیالوگی به این صورت beep

13–استفاده از واژه “استریپ تیز” برای محیطی قرنطینه توسط کاراکتر تنابنده.

14–نمایش نماهای حمام کردن کاراکترها.

چهارده موردی که در بالا برشمرده شد فقط مشتی است نمونه خروار از فضای کلی “گینس” و البته اگر همین موارد بالا را کنار صحبتهای تنابنده درباره اهمیت احترام به ارزشهای نظام بگذاریم صداقت رفتاری وی مشخص می شود.

اداره نظارت این نماها را دیده؟!

فقط می ماند چند پرسش که اصلی ترینش از اداره نظارت ارشاد است که چگونه از این همه حجم نماهای زننده که جا و بیجا در فیلم قرار داده شده به سادگی گذر کرده اند.

مشخص نیست اعضای اداره نظارت که بعضا جزو پیشکسوتان سینما هستند جملگی این فیلم را دیده و به آن پروانه نمایش داده اند یا آن که فیلم فقط با رای مثبت نصف به اضافه یک اعضا پروانه نمایش گرفته است.

شگفتی وقتی بیشتر می شود که بدانیم “گینس” از جمله فیلمهایی بوده که در فاصله ای کوتاه بعد از پایان ساخت مورد بررسی شورا قرار گرفته و به آن پروانه نمایش داده اند.

گینس
گینس

کمتر از سه ماه بعد از پایان تولید پروانه می گیرد

“گینس” آذرماه سال قبل کلید خورده، اواخر دی فیلمبرداریش به اتمام می رسد و در فاصله ای کمتر از سه ماه بعد از پایان تولید یعنی 20 اسفندماه پروانه نمایش آن صادر می شود؛ البته که خیلی زود شرایط اکران آن هم فراهم شده و فیلم حدودا سه ماه بعد از دریافت پروانه روی پرده می رود یعنی در شرایطی که عموما فاصله میان پایان تولید یک فیلم تا دریافت پروانه نمایش اش حداقل یک سال طول می کشد “گینس” تنها هفت ماه بعد از روز کلید خوردن روی پرده می رود!

اینکه چطور می شود فیلمی که سطح شوخیهای اروتیکش حتی از سطح آثار عرضه شده در شبکه خانگی هم زننده تر است توانسته در مدت زمانی کوتاه بعد از تولید پروانه نمایش بگیرد و در زمانی کوتاه بعد از پروانه نمایش روی پرده برود از آن پرسشهایی است که بعد از اعضای اداره نظارت، مدیران سینمایی قرار گرفته در رأس باید به آن پاسخ دهند.

چگونه لایق نمایش در سینماهای حوزه بوده؟

البته که در کنار مدیران سینمایی کشور مدیران حوزه هنری هم بیایند و به این پرسش پاسخ دهند که چگونه فیلمی با این درجه از ابتذال را لایق اکران در سینماهای خود دانسته اند!

چرا شرکتی که به نام پروژه “محمد(ص)” شناخته میشود پخش این فیلم را انجام داده؟

یک سوال هم داریم از دست اندرکاران موسسه نورتابان! دوستان عزیز شما که برای ورود به سینما درگیر تولید پروژه ای مذهبی به نام “محمد(ص)” شدید چرا برای فعالیت شرکت پخش خود چنین فیلم محترمانه تری را برنگزیدید؟




روایت فیلمبردار “گینس” از مواجهه با بازیگری به نام شترمرغ؛ روشن شدن موبایلم باعث شد شترمرغ یک نوک تیز حواله‌ام کند/ شترمرغ نزدیک به ۳ ماه همراهمان بود و عین یک بازیگر ازش بازی گرفتیم

سینماژورنال: اولین فیلم سینمایی محسن تنابنده در مقام کارگردان با عنوان “گینس” از گزینه های اکران دوم نوروزی است.

این فیلم که از حضور رضا عطاران، محسن تنابنده و حسین اسکندری به عنوان بازیگران اصلی سود می برد پروسه تولید جالبی داشته است.

داستان این فیلم درباره سه برادری است که با سرهای شبیه به هم(!) قصد دارند شترمرغشان را در یک مسابقه شترمرغ سواری شرکت دهند و همین است که ماجراهای فراوانی را برایشان رقم می زند.

از آنجا که شترمرغ جایگاه خاصی در “گینس” داشته پروسه فیلمبرداری این فیلم نیز شرایط ویژه ای را پشت سر گذاشته است.

یک شترمرغ رام شده به عنوان شخصیت اصلی

مرتضی غفوری تصویربردار این اثر در گفتگو با سینماژورنال با بیان اینکه تصویربرداری پروژه کار واقعا سختی بوده بیان می دارد: “گینس” تنوع لوکیشن بالایی داشت و پر بود از لوکیشنهایی که در هر کدام از آنها بیشتر از چند جلسه کار نداشتم. این مساله باعث شده بود که با دقت بالایی برای تصویرسازی اقدام کنیم.

وی با اشاره به حضور شترمرغ در “گینس” ادامه می دهد: یکی از شخصیتهای اصلی “گینس” شترمرغ است. شترمرغی که تقریبا رام شده بود و در کل پروژه یعنی نزدیک به سه ماه همراهمان بود و درست مانند بازیگر ازش بازی گرفتیم.

از جلسه بیستم فیلمبرداری، شترمرغ کنارمان بود

غفوری می افزاید: حدودا 75 تا 76 جلسه کار فیلمبرداری انجام دادیم که تقریبا بعد از 20 جلسه اول شترمرغ داستان به شخصیت اصلی بدل شد و واکنشهای بازیگران کار در کنار وی به تصویر کشیده شد.

مرتضی غفوری
مرتضی غفوری

روشن شدن موبایلم باعث شد شترمرغ یک نوک تیز حواله ام کند

غفوری که فیلمبرداری آثاری چون “من مادر هستم” و “چند متر مکعب عشق” را در کارنامه دارد با اشاره به خاطره ای جالب از عصبانیت شترمرغ به سینماژورنال می گوید: در یکی از نماها به دنبال گرفتن یک واکنش تصویری خوب و طبیعی از شترمرغ بودیم و برای همین من زیر یک چادر در محفظه ای بسته مراقب شترمرغ بودم که بمحض اینکه سرش را برمیگرداند بتوانم نمای مدنظر را بگیرم. با این حال روشن شدن موبایلم در زیر چادر باعث شد این حیوان متوجه حضور من شده  و به طرفم آمده و یک نوک تیز را حواله سرم کند!

این فیلمبردار خاطرنشان می سازد: با این حال بالاخره توانستم نمایی که می خواستم را از این حیوان بگیرم و کارم را آن طوری که دلخواهم بود انجام دهم.

گینس
شترمرغ فیلم “گینس”

سازه ای ویژه برای چرخش 360 درجه ای دوربین

مرتضی غفوری با اشاره به سازه ویژه ای که برای تصویرسازی از شترمرغ در نماهای بیرون طراحی شده بود به سینماژورنال بیان می دارد: یک سازه ویژه را داخل یک خودرو طراحی کرده بودیم؛ سازه ای که به کمک آن امکان چرخش 360 درجه ای دوربین فراهم می شد و می توانستیم نماهای دکوپاژ شده را به بهترین شکل بگیریم.

در کنار متن جذاب، تصویرسازیهای متفاوتی دارد

این فیلمبردار جوان و البته مجرب وطنی با اشاره به اینکه “گینس” می تواند هم بلحاظ داستان و هم تصویر مورد توجه مخاطبان قرار گیرد می گوید: فکر می کنم فیلم در کنار جاذبه داستانی خوبی که دارد و موقعیتهای کمیکش می تواند بلحاظ تصویری هم مخاطب را کاملا همراه خود کند. “گینس” از جمله پروژه های سینمای ایران است که در کنار متن، تصویرسازی متفاوت و جذابی دارد و برای همین امیدوارم به اقبال مخاطبان نسبت به آن.

به گزارش سینماژورنال حسن زاهدی صدابردار و سعید ملکان چهره پرداز “گینس” بوده اند. تنابنده از برادر خود مصطفی به عنوان دستیار کارگردان در این پروژه استفاده کرده است.




تلاش عطاران و تنابنده برای رکوردشکنی در مسابقه شترمرغ سواری!

سینماژورنال: اولین فیلم سینمایی محسن تنابنده در مقام کارگردان در حالی بناست از نیمه اردیبهشت در گروه سینمایی ماندانا اکران شود که شنیده های جالبی درباره داستان این فیلم وجود دارد.

به گزارش سینماژورنال در این فیلم که “گینس” نام دارد رضا عطاران و حسین اسکندری نیز در کنار محسن تنابنده به ایفای نقش پرداخته اند و البته که فیلم یک بازیگر دیگر هم دارد!

این بازیگر موجودی است از گروه ماکیان؛ موجودی به نام شترمرغ که در سالهای اخیر استفاده از گوشت آن برای مصارف غذایی مورد توجه قرار گرفته است.

شرکت در مسابقه شترمرغ سواری

اما داستان “گینس” درباره چیست؟ “گینس” همان طور که پیشتر سینماژورنال خبر داده بود درباره سه برادری است که در حاشیه شهر و در یک پرورشگاه شترمرغ زندگی می کنند.

زندگی سخت این سه برادر که سرهایشان به شدت شبیه هم است وقتی در هم تنیده می شود که آنها تصمیم می گیرند به همراه یک شترمرغ در مسابقات شترمرغ سواری شرکت کنند.

این سه برادر گمان دارند شترمرغ آنها قابلیتهایی دارد که قادر است در این مسابقات برنده شده و رکورد سرعتش در گینس ثبت شود و همین مساله است که اتفاقات کمیک فراوانی را رقم می زند.

بد نیست بدانید شترمرغی که این سه برادر برای شرکت در مسابقه انتخاب می کنند با سرعتی بالغ بر 50 کیلومتر در ساعت می دود و همین امر بوده که مشکلاتی را هم برای فیلمبرداری “گینس” به وجود آورده بود.




تنابنده پخش “گینس” را به تهیه‌کننده “محمد(ص)” سپرد/همراهی سه برادر “سر خلوت” با یک شترمرغ برای ثبت رکورد در گینس!

سینماژورنال: محسن تنابنده که در اولین تجربه کارگردانیش یک کمدی به نام “گینس” را ساخته است مترصد آن است که فیلمش را در اکران دوم نوروز روی پرده بفرستد.

به گزارش سینماژورنال پخش فیلم به موسسه سینمایی نورتابان که بیش از هر چیز به واسطه تهیه پروژه عظیم “محمد(ص)” شناخته میشود و مدتیست وارد وادی پخش فیلم هم شده واگذار شده است.

نورتابان رایزنیهای لازم را برای اکران فیلم بعد از پایان اکران اول نوروز انجام داده است و اگر همه چیز مطابق برنامه پیش برود این پخش کننده به زودی پخش اقلام تبلیغاتی “گینس” را آغاز خواهد کرد.

رقابت برای اکران “گینس” در گروه آفریقا

موسسه نورتابان این روزها “طعم شیرین خیال” کمال تبریزی را در گروه آفریقا روی پرده دارد و فروش نه چندان خوب فیلم باعث شده که برنامه ریزیها برای جایگزینی این فیلم آغاز شود.

نورتابان مایل است که “گینس” را هم بعد از پایین آمدن کف فروش فیلم تبریزی در همین گروه آفریقا اکران کند اما پخش کنندگان “من دیگو مارادونا” هستم و “نقش نگار” نیز رایزنیهایی را برای در اختیار گرفتن این گروه سینمایی در اکران دوم نوروز آغاز کرده اند.

زندگی سخت سه برادر در حاشیه تهران

به گزارش سینماژورنال “گینس” از جمله کمدیهایی است که پیش بینی بالایی برای فروش آن میشود؛ دو بازیگر اصلی فیلم رضا عطاران و محسن تنابنده هستند که اولی همواره برگی برنده برای فروش بوده و دومی هم بواسطه “پایتخت” محبوب مخاطبان است.

این دو بازیگر در کنار بازیگری کوتاه قامت به نام حسین اسکندری کاراکترهای سه برادر را ایفا میکنند؛ سه برادری که زندگی سختی را در حاشیه تهران می گذرانند.

گینس
تنابنده و عطاران در نمایی از “گینس”/برای وضوح، کلیک چپ کنید

سرهای خلوت سه برادر

این سه برادر که در یک مزرعه شترمرغ کار میکنند بلحاظ جثه شباهتی با هم ندارند اما سرهایشان کاملا شبیه هم است و تلاشهایشان برای ثبت نام یک شترمرغ در گینس است که آنها را به رفتارهایی پراَکت می کشاند.

هم عطاران، هم تنابنده و هم اسکندری از وسط سر دچار کم مویی یا بی مویی هستند و همین تشابه باعث شده که برای ایفای نقش کنار هم قرار گیرند.

حضور یک شترمرغ در کنار سه برادر

به گزارش سینماژورنال علاوه بر سه بازیگر انسانی، شترمرغ هم در “گینس” حضوری پررنگ دارد و بخش عمده ای از سختیهای فیلمبرداری مربوط به نماهایی بوده است که باید با حضور یک یا چند شترمرغ انجام می شده است.

یکی از شترمرغها در بیشتر از نیمی از “گینس” در فیلم حضور دارد و همراهی این شترمرغ با سه برادر داستان است که اتفاقات طنزآلود اثر را رقم می زند.

به تهیه کنندگی گریمور برجسته وطنی

تهیه کنندگی “گینس” را سعید ملکان با همکاری شرکت تصویر گستر پاسارگاد برعهده داشته است. به گزارش سینماژورنال ملکان که یکی از چهره پردازان باسابقه سینماست چند سالی میشود که وارد وادی تهیه کنندگی شده است.

آثاری که پیشتر توسط ملکان تهیه شده اند و از جمله “بیگانه” و “آسمان زرد کم عمق” فروش خوبی را در گیشه تجربه نکردند اما ملکان امید زیادی دارد که “گینس” بتواند فروشی مطلوب داشته باشد.

برادر در خدمت برادر

مرتضی غفوری فیلمبرداری، حسن زاهدی صدابردار و سعید ملکان هم چهره پرداز “گینس” بوده اند. تنابنده از برادر خود مصطفی به عنوان دستیار کارگردان در این پروژه استفاده کرده است.