1

روایت پژمان جمشیدی از ناسزاهای علی پروین و کشک بادنجانی که باعث شد به جام‌جهانی نرویم…

سینماژورنال: پژمان جمشیدی یک فوتبالیست بازنشسته است که به واسطه رفاقت با پیمان قاسم خانی و ایفای نقش در سریال “پژمان” از بازیگری سردرآورد اما آن قدر استعداد داشت که بتواند هم از پس ایفای نقش در “پژمان” برآید و هم اینکه بازیگری را ادامه دهد.

به گزارش سینماژورنال جمشیدی این روزها کمدی “50 کیلو آلبالو” را روی پرده دارد که جزو آثار پرفروش اما انتقادبرانگیز سینماهاست. جمشیدی در تازه ترین گفتگویش که با “شرق” انجام شده نکات جالبی را از دوران فوتبالی اش بیان داشته و یکی از این نکات ماجرای غذایی است که تیم ملی فوتبال ایران قبل از بازی با بحرین در رقابتهای مقدماتی جام جهانی 2002 کره و ژاپن صرف کرد.

تیم ملی فوتبال ایران می توانست با پیروزی برابر بحرین به طور مستقیم به جام جهانی صعود کند اما در اتفاقی غیرقابل انتظار با نتیجه 3-1 مغلوب این تیم شد و نتوانست به جام جهانی برود؛ در همان زمان برخی رسانه‌ها از ماجرای غذای مسمومی گفتند که باعث تحلیلی قوای بازیکنان ایرانی شده است.

اولین نفری بودم که گفتم چرا غذا را در هتل نخوردیم

جمشیدی با اشاره به یکی از بدشانسی هایش که نرفتن به جام جهانی 2002 بود با اشاره به آن شام که برخی آن را “کشک بادنجان” می دانستند بیان می دارد: ولی وقتی به جام‌جهانی 2002 نرفتم واقعا بدشانسی آوردم. مطمئنم ما به دلیل مسائل فوتبال یعنی ورزشی از آن جام حذف نشدیم و هنوز هم بازی بحرین برایم سؤال است.

وی ادامه می دهد: اولین نفری بودم که گفتم چرا غذا را در هتل نخوردیم و می‌توانید آرشیو «خبر ورزشی» را ببینید که اولین نفری بودم که این را گفتم. افتخار نمی‌کنم. اما نمی‌دانم چرا برای کسی عجیب نبود که ما روز بازی در بیرون از هتل غذا خوردیم! سفارت ایران در بحرین هم گفت اینها میهمان ما نبودند.

سرنوشت من و خیلی های دیگر عوض شد

جمشیدی می افزاید: نمی‌خواهم وارد حواشی فوتبال شوم، اما درنهایت ما آن جام‌جهانی را نرفتیم و سرنوشت من و خیلی‌های دیگر را تحت‌تأثیر قرار داد؛ افرادی مانند نیکبخت‌واحدی، مجاهد خضیراوی، حامد کاویانپور و حتی علی کریمی. درست است که علی کریمی دوره بعد به جام‌جهانی رفت، اما اگر در آن سن‌وسال وارد ویترین جهانی فوتبال می‌شدیم، شاید اتفاقات خیلی خوبی برایمان می‌افتاد.

عاشق بلاژویچ هستم
این بازیکن سابق و بازیگر فعلی درباره مربیان خارجی اش می گوید: عاشق بلاژویچ هستم. کلا برایم جالب است هر زمان که مربی خارجی وارد ایران شده بهترین زمان فوتبالی‌ام بوده و به حقم رسیده‌ام اما با مربی ایرانی کمتر. مثلا «دنیزلی» مربی «پاس» شد و من اوج فوتبالم بود با اینکه از «پرسپولیس» خارج شده بودم و بدترین حالت روحی را داشتم، اما یکی از بهترین سال‌های فوتبالم را تجربه کردم.

وی می افزاید: با آقای بلاژویچ در تیم ملی بزرگسالان به آنچه دوست داشتم و فکر می‌کنم حقم بود، رسیدم. با «کردس» آلمانی در تیم ملی امید فیکس بازی کردم. البته بخشی از این اتفاقات ناشی از اشتباهات خودم هم بوده.

ناسزا گفتن علی پروین مانند ارتباط ما با دوستان است!!!

جمشیدی درباره برخوردهای علی پروین با خودش بیان می دارد: بله، {علی پروین} زیاد در رختکن به من توپیدند. ناسزا گفتن آقای پروین مانند ارتباط ما مردها با دوستان‌مان است.

وی ادامه می دهد: اما تنها زمانی که دیدم ایشان واقعا عصبانی شد و از کوره در رفت، بازی پرسپولیس و برق شیراز بود. دو، سه هفته قبل از اینکه قهرمان شویم در آزادی یک بر صفر به برق شیراز باختیم. درست است که همه می‌گویند پرسپولیس آن سال شانس آورد و استقلال به ملوان باخت و قهرمان شد، اما اگر ما آن بازی را به برق شیراز نمی‌باختیم در هفته آخر خیلی چیزها روشن شده بود. آن نتیجه خیلی دور از ذهن بود. به‌همین‌دلیل آن روز آقای پروین من، کاویانپور و فنایی را از همه بیشتر مورد لطف قرار دادند!!