1

چرا نحوه راه رفتن پیمان معادی تغییر کرد؟/کارگردان فیلم سوئدی #دشمن تشریح کرد

سینماروزان/ ساناز پورغفور: “دشمن/حریف” محصول ۲۰۲۳ اثری از کارگردان ایرانی-سوئدی “میلاد عالمی” با بازی “پیمان معادی” و “مارال نصیری” در نقش یک زن و شوهر پناهنده در سوئد است.

این فیلم روایتی است از کشتی‌گیری که به همراه خانواده‌اش مجبور به ترک وطن و مهاجرت به شمال سوئد می‌شود، جایی که رازهای تاریک زندگی‌اش کم‌کم فاش شده و زندگی زناشویی‌اش را تحت شعاع قرار می‌دهد. عالمی در “حریف” موضوعات زیربنایی پیرامون تمایلات غیرمتعارف و پیچیدگی‌های تجارب پناهندگی سوئد را به تصویر می‌کشد.

میلاد عالمی در مصاحبه با “آواردزرادار” توضیح می‌دهد که اصالت ایرانی او و تجربه‌ی مهاجرت و زندگی در شمال سوئد به عنوان یک مهاجر و تجربه‌ی زیستن در کمپ پناهندگان الهام‌بخش او برای ساخت این فیلم بوده است. وی افزود که در مرکز پناهندگان مردانی را می‌شناخت که پس از طی کردن تمام سختی‌های مهاجرت همچنان خود را سانسور و انکار می‌کردند دقیقا مانند شخصیت اول “دشمن”.

عالمی در گفتگو با “شین اسلتر” از بازی معادی تمجید کرد: از فکر کردن به بازیگر نقش اول می‌ترسیدم تا اینکه پیمان به من پیشنهاد شد!! فیلم‌های بسیاری از او دیده بودم او همانی بود که می‌خواستم شخصی که هم نسل جوان هم نسل قدیمی ایران او را می‌شناسند. کسی که نسبتا جامعه‌ی غربی را می‌شناسد و در عین حال اصالت ایرانی دارد. او فوق‌العاده است.

حرفهای میلاد عالمی درباره کار با پیمان معادی در فیلم دشمن
حرفهای میلاد عالمی درباره کار با پیمان معادی در فیلم دشمن

وی ادامه داد: پیمان معادی خیلی عالی در نقش جا افتاد؛ از همان لحظه اول که فیلمنامه را خواند می‌دانست که نقش یک کشتی‌گیر، کار فیزیکی زیادی از او می‌طلبد و از همان زمان برای آموزش آماده شد‌. برای این کار از مربی تیم ملی سوئد کمک گرفتیم. پیمان در نقش غرق شد چنان که می‌دیدیم که نحوه‌ی راه رفتنش تغییر کرد. کشتی در ایران یک ورزش باستانی و بیشتر در طبقات پایین است و پیمان شروع به دگرگونی خود از همه‌ی جهات کرد.

میلاد عالمی در مورد ارتباط مخاطبان ایرانی و واکنش آنها به اثر او بیان داشت: می‌دانم که فیلمم بعید است در ایران بر روی پرده سینما برود اما مردم ایران این فیلم‌ها را به صورت زیرزمینی دانلود و تماشا می‌کنند و از فیلم بدشان نیامده.

عالمی که برای فیلم کوتاه خود در سال ۲۰۱۵ به نام “مامان” برنده‌ جایزه‌ “رابرت” برای بهترین داستان کوتاه در سی و سومین جایزه رابرت شد و دیگر اثر او “افسونگر” محصول ۲۰۱۷ نیز با اقبال مواجه شد در مورد تغییر سینمای سوئد و اسکاندیناوی و حتی سینمای جهان اظهار می‌کند: چهره‌ی سینمای اسکاندیناوی از روایت‌های سنتی اروپایی سفیدپوستی فاصله گرفته، سینما در حال تغییر است. امروز در سینماهای اروپا و جهان فیلم‌های مختلف اکران می‌شود. مهاجران هم‌نسل من نسخه‌ای از تجارب خود را نمایش می‌دهند. ما در این فضاها زیسته‌ایم و خودمان را آموزش داده‌ایم و سیستم تامین مالی کشورهای اسکاندیناوی فرصتی عالی به ما داد تا این تجارب و واقعیات را به روی پرده سینما بیاوریم و مخاطب اروپایی را همراه خود کنیم. سینمای جهان دیگر یک سینمای غربی تک‌زبانه نیست، امروز زبان‌های مختلف و فرهنگ‌ها و پیشینه‌های متفاوتی را در بر گرفته که آن را بیش از پیش غنی کرده است.




نیکی کریمی جای پیمان معادی نشست!+صدور پروانه برای کارگردان #مادیان+صدور سه پروانه دیگر

سینماروزان/مهدی کشاورز باحقیقت: شورای پروانه ساخت سینمایی با تولید پنج فیلم موافقت کرد.

در میان نام پروانه های صادره عنوان #چیزهایی_که_میکشی به کارگردانی علیرضا خاتمی به چشم می‌خورد؛ پیشتر بنا بود این پروژه به تهیه‌کنندگی پیمان معادی تولید شود و علیرغم دریافت پروانه ساخت به جایی نرسید تا حالا که یک بار دیگر به تهیه‌کنندگی نیکی کریمی پروانه ساخت گرفته است.

علیرضا خاتمی کارگردان به جز فیلم‌های کوتاه و  تبلیغاتی پرداخت، پنج سال پیش فیلم «آیه‌های فراموشی را در شیلی ساخته بود و دو سال پیش نیز با فیلمنامه #چیزهایی_که_میکشی مشمول حمایت سی هزار یورویی صندوق مالی جشنواره برلین شده بود.

نیکی کریمی یک فیلم دیگر با عنوان تهیه‌کننده به نام #تا_فردا را آماده اکران دارد که خاتمی در آنجا به عنوان نویسنده حضور داشت و حالا دومین تولیدش #چیزهایی_که_میکشی را به ثمر میرساند تا یحتمل با دو فیلم متقاضی جشنواره فجر۴۱ باشد.

علی ژکان کارگردان آثاری مثل مادیان، سایه به سایه د چهره به چهره دیگر کارگردان شناخته شده ای است که پروانه گرفته؛ ژکان پروانه #درخت_نورد را گرفته.

فهرست پروانه‌ های صادره به شرح زیر است:

–«وزن بودن» به تهیه‌کنندگی محمد نشاط ،کارگردانی محمد اسدنیا و نویسندگی علی اصغری آقاباقری

— «درخت نورد» به تهیه‌کنندگی و کارگردانی علی ژکان و نویسندگی محسن سراجی و علی ژکان

— «پس از عاشقی» به تهیه‌کنندگی حسن امجدی مقدم، کارگردانی و نویسندگی محمد علی صفورا

–«روی زمینه قرمز» به تهیه‌کنندگی بهروز نشان و کارگردانی و نویسندگی آرش انیسی

–«چیزهایی که می‌کشی» به تهیه‌کنندگی نیکی کریمی و کارگردانی و نویسندگی علیرضا خاتمی

نیکی کریمی به جای پیمان معادی تهیه کننده فیلم چیزهایی که می‌کشی شد
نیکی کریمی به جای پیمان معادی تهیه کننده فیلم چیزهایی که می‌کشی شد




تکرار حرف سینماروزان در “هفت”⇐ تحریم جشنواره چه ربطی دارد به بازیگران ارگانی؟؟

سینماروزان: هفته گذشته و بعد از ادعای تحریم جشنواره توسط بابک حمیدیان بازیگر فیلم ارگانی “روز بلوا”ی اوج و به‌دنبال آن موضع‌گیری خنثای بهروز شعیبی کارگردان فیلم نسبت به خط و ربط محصولش، این تناقض را زیر سوال بردیم.(اینجا را بخوانید)

حالا در برنامه تازه “هفت” نیز ژست تحریم جشنواره توسط بازیگران ارگانی به چالش کشیده شده و در بخش میز رسانه گفته شد: بازیگرانی که در فیلمهای ارگانی بازی کردند چرا باید بیایند جشنواره را تحریم کنند؟؟!!

به غیر از بابک حمیدیان، پیمان معادی بازیگر فیلم “درخت گردو” که جزو آثار مطلوب ارزشیون در جشنواره است نیز جزو تحریم‌کنندگان جشنواره است. “درخت گردو” را مصطفی احمدی تهیه‌کننده متبوع اول مارکت همراه اول مخابرات تولید کرده است.

مابقی تحریم‌کنندگان شاخص جشنواره افرادی هستند نظیر علی مصفا، تهمینه میلانی، جعفر پناهی، محمد رسول‌اف، محمدعلی سجادی، رضا درمیشیان، حمید فرخ‌نژاد، ژیلا ایپکچی، محمدرضا مویینی، فریدون شهبازیان، جمیل رستمی، مرضیه وفامهر، اشکان اشکانی، مصطفی خرقه‌پوش، زینت رضا و… که هرچند بعضا حمایت‌های فارابی و تلویزیون را داشته‌اند ولی هیچ‌گاه به‌صورت گل‌درشت حمایت ارگانهای متمول ارزشی و رسانه‌های اینها را نداشته‌اند.




درگذشت نویسنده “جوجه فکلی”+عکس

سینماروزان: رضا عقیلی فیلم‌نامه‌نویس، دستیار کارگردان و کارگردان درگذشت.

رضا عقیلی برادر مرتضی عقیلی بازیگر شناخته شده سینمای قبل از انقلاب بود.

رضا عقیلی در میانه دهه پنجاه یک فیلم با عنوان “خداحافظ کوچولو” را با بازی مرتضی عقیلی و فروزان کارگردانی کرده بود.

رضا عقیلی در دهه پنجاه به عنوان نویسنده در نگارش آثاری همچون “تنها مرد محله”، “مغربی”، “ناجورها”، “جوجه فکلی”، “آقا مهدی وارد میشود” و “به دادم برس رفیق” نقش داشت.

“تنها مرد محله”، “شورش”، “آقای جاهل” و “فراشبافی” فیلمهایی بودند که رضا عقیلی به عنوان دستیار کارگردان در آنها حضور داشت.

 

رضا عقیلی(چپ) در کنار مرتضی عقیلی

 




حسین فرحبخش در تازه ترین گفتگوی تفصیلی خود بیان داشت⇐پدرم به شدت مخالف سینما بود و هیچ سرمایه‌ای برای ساخت فیلم در اختیار من قرار نداد و ناچار فیلم اولم را با قرض ساختم!!/در سال ۶۱ برای تولید “ریشه در خون” ۲ میلیون تومان هزینه کردم/در آن زمان با این پول می‌توانستم ۴ آپارتمان در میدان ونک خریداری کنم!!/در دوران معاونت سینمایی مهدی کلهر فقط سالی ۴ یا ۵ فیلم سینمایی تولید می‌شد و از این تعداد، حداقل ۳ فیلم نیز توقیف می‌شد!/”خصوصی” را ساختم که بگویم هم اصلاح طلبان و هم اصولگرایان، حقه باز هستند!!/چنان بلایی بر سر رسول ملاقلی‌پور درآوردند که در اواسط دهه هفتاد به من گفت دیگر طاقت این را ندارم که برای ساخت یک فیلم جنگی بروم چکمه فلان سردار یا سرتیپ را ببوسم!!/کارگردان “آواز قو” اعتقاد داشت بهرام رادان بازیگری بلد نیست تا اینکه آتیلا پسیانی وارد پروژه شد و ظرف یک هفته به او بازیگری یاد داد!!/اگر پیمان معادی را وارد سینما نمیکردم حالا حالاها کسی او را نمیشناخت!!/برای «شب‌های تهران» و «آواز قو» رویهم ۴۵ میلیون تومان وام دادند و ۵۴ میلیون تومان از من پس گرفتند، یعنی ۹ میلیون تومان بهره وام را هم گرفتند!/از اواسط دهه هشتاد و بعد از بریز و بپاشهای فارابی برای تولید فیلمهای حاکمیتی، بخش خصوصی از گردونه سینمای ایران خارج شد/مدیران فارابی به غیر از هزینه هنگفت تولید، فقط ۲۰۰ میلیون پول بیلیورد “دربند”ی را دادند که در اکران رسمی یک میلیارد هم نفروخت/همین سال گذشته با بودجه دولتی فیلمی حاکمیتی با هزینه ۱۰ میلیاردی ساختند ولی هنوز جرأت اکرانش را پیدا نکرده اند!!!/حتی حوزه هنری هم مثل سابق سالی ۵ فیلم تولید نمیکند چون میداند بازگشت سرمایه ندارد!!/”شهرزاد” نسبت به هزینه تولیدش ضرر داده!!/”ما همه با هم هستیم” باید بیش از ۳۰میلیارد بفروشد تا سرمایه‌اش برگردد!!/«عبور»کمال تبریزی بهترین فیلم سینمای جنگ است ولی تبریزی در ده سال آثاری ساخته که هیچ کدام قابل دیدن نیست!!

سینماروزان: حسین فرحبخش از معدود چهره های باقیمانده بخش خصوصی سینمای بعد از انقلاب اسلامی است که کوشیده در دوران سیطره پولهای مشکوک و سرمایه های ارگانی همچنان فعالیت مستقل سینمایی خود را با تولید آثار تجاری مبتنی بر بازگشت سرمایه ادامه دهد.

حسین فرحبخش که کمدی-موزیکال-فانتزی «ایکس لارج» را روی پرده دارد پروانه ساخت یک کمدی با نام «کافه عشق» را هم گرفته و به نظر میرسد همچنان قصد دارد فعالیت خود به عنوان یک تجاری ساز را ادامه دهد.

حسین فرحبخش که بعد از سالها مدیریت پویافیلم اخیرا موسسه پخشی تازه با نام پارسافیلم را تأسیس کرده در تازه ترین گفتگوی تفصیلی خود که با نیوشا روزبان در «مهر» انجام شده هم درباره رشد خود در سینما حرف زده و هم درباره حال و روز سینمای ایران در این سالها.

متن گفتگوی فرحبخش را بخوانید:

*شما امروز به‌عنوان یکی از تهیه‌کنندگان و کارگردانان باسابقه سینمای ایران به شمار می‌روید بد نیست این گفتگو را از نقطه آغاز مسیر ورود شما به سینما شروع کنیم؟

در واقع بهمن ماه ۱۳۶۱ بود که به‌عنوان تهیه‌کننده وارد سینما شدم، البته پیش از پیروزی انقلاب اسلامی برای خودم فیلم‌های ۸ میلیمتری می‌ساختم و تاکید می‌کنم که تا پیش از آن در حوزه سینمای حرفه‌ای هیچ فعالیتی نداشتم. اولین اثری که به‌عنوان تهیه‌کننده در آن حضور پیدا کردم، فیلم «ریشه در خون» به کارگردانی سیروس الوند در سال ۱۳۶۱ بود.

البته این را باید بگویم که درباره سینمای قبل از انقلاب کاملا شناخت داشتم و زمانی که سیروس الوند را به‌عنوان همکار انتخاب کردم به این دلیل بود که این کارگردان جزو کارگردانان موج نو سینمای ایران قبل از انقلاب به شمار می‌رفت. در آن زمان من یک جوان ۲۳ ساله بودم و یکی از مهمترین شروطی که برای همکاری با سیروس الوند و دیگر کارگردانان داشتم این بود که به عنوان دستیار کارگردان فعالیت کنم. البته آن زمان هرکس که به عنوان سرمایه گذار به سینما ورود پیدا می‌کرد به دنبال این بود که بازیگر شود و من بازیگری را نه بلد بودم و نه دوست داشتم.

به خاطر دارم که در سال ۶۱ برای تولید «ریشه در خون» ۲ میلیون تومان هزینه کردم که در آن زمان با این پول می‌توانستم ۴ آپارتمان در میدان ونک خریداری کنم، حال تصور کنید امروز هزینه خرید ۴ آپارتمان در ونک چقدر می‌شود.

* ساخت فیلم در ابتدای دهه ۶۰ بی‌شک با سختی‌هایی همراه بوده و این سرمایه‌گذاری می‌توانست به معنای شکست اقتصادی شما در سینما باشد.

دقیقاً، در آن دوران تنها سالی ۴ یا ۵ فیلم سینمایی تولید می‌شد و آقای (مهدی) کلهر به عنوان معاون سینمایی فعالیت می‌کرد. جالب اینجاست که از این تعداد، حداقل ۳ فیلم نیز توقیف می‌شد! چرا که فیلمسازان نمی‌دانستند چه باید بسازند که تایید شود و کسانی هم که مجوز می‌دادند از این می‌ترسیدند که به هر فیلمی اجازه نمایش بدهند! در واقع می‌توان گفت هیچ معیاری برای ارائه پروانه نمایش وجود نداشت و همه در یک بلاتکلیفی قرار داشتند، به همین دلیل در چنین شرایطی ساخت فیلم یک ریسک بزرگ به‌شمار می‌رفت.

بعد از همکاری با سیروس الوند، با کارگردانان دیگری از جمله کامران قدکچیان، حسین زندباف، محمدعلی سجادی، مجید جوانمرد و تهمینه میلانی همکاری داشتم. در تمام این آثار هم به‌عنوان تهیه‌کننده و هم به‌عنوان مدیر تولید کار می‌کردم.

البته در برخی از فیلم‌ها اسم خود را به عنوان تهیه‌کننده ذکر نکرده‌ام. تصور کنید در آن دوره کل اکیپ فیلمبرداری بیشتر از ۷ نفر نمی‌شد و بسیاری از رشته‌های مختلف وجود نداشت.

* شکل‌گیری «پویا فیلم» برچه اساس بود؟

در همان سال‌ها با آقای (عبدالله) علیخانی آشنا شدم که یکی از پخش‌کننده‌های فیلم‌های خارجی در ایران بود. بعد از مدتی مشارکت خود در حوزه فیلمسازی را آغاز کردیم. در سال ۶۸ که دیگر پخش فیلم‌های خارجی در ایران با موانع بسیاری همراه شد، تصمیم گرفتیم تا شرکت تولیدی «پویافیلم» را تاسیس کنیم. اولین فیلم محصول «پویا فیلم»، فیلم «تیغ آفتاب» به کارگردانی احمد هاشمی بود. با همکاری علیخانی در «پویافیلم» نزدیک به ۴۰ فیلم تولید کردیم و تا امروز همچنان با یکدیگر همکاری خود را ادامه داده‌ایم.

* «پویا فیلم» به عنوان یک شرکت تولید در بخش خصوصی، تا اوایل دهه ۸۰، آثار اجتماعی قابل توجهی در کنار کارگردانان شناخته‌شده در سینما تولید می‌کرد، اما از جایی به بعد این شرکت سیاست خود را تغییر داد…

بهتر است اینگونه توضیح دهم، در سال ۸۰ فیلم‌هایی مانند «آواز قو» به کارگردانی سعید اسدی، «شب‌های تهران» به کارگردانی داریوش فرهنگ و یا در سال ۸۱ «عطش» به کارگردانی خودم، «رز زرد» به کارگردانی داریوش فرهنگ و بسیاری از فیلم‌های ماندگار در سینمای ایران را تولید کردیم. در چنین شرایطی بسیاری از کارگردانان تمایل بسیاری برای همکاری با «پویافیلم» داشتند، شهرام شاه‌حسینی چندین فیلم با «پویا فیلم» کار کرد که از این تعداد «آقای هفت‌رنگ» و یا «زن‌ها فرشته‌اند» را بیش از دیگر آثارش دوست دارم.

مساله این است که در دهه ۷۰ و ۸۰ تهیه‌کنندگان فعالی در حوزه بخش خصوصی بودند که امروز دیگر هیچ فعالیت سینمایی نمی‌کنند و یا فعالیت آن‌ها محدود به پخش شده است. باید دید چرا این تهیه‌کنندگان دیگر فعالیت نمی‌کنند، جواب این است که این تهیه‌کنندگان به خوبی می‌دانند که تولید فیلم دیگر صرف ندارد و سرمایه گذاری در سینما می‌تواند به نابودی منجر شود.

از سال‌های ۸۵ به بعد بخش خصوصی از گردونه سینمای ایران خارج می‌شود و در چنین شرایطی فیلم‌های دولتی روی کار آمد که بخش خصوصی نمی‌توانست با این فیلم‌ها و البته بودجه‌ای که برای تولید آن صرف می‌شد، رقابت کند. در واقع بخش دولتی توسط بنیاد سینمایی فارابی با بریز و بپاش بر سر تولید فیلمهای حاکمیتی بخش خصوصی در سینما را به زمین زد.

تاکید می‌کنم بخش خصوصی برای تولید یک فیلم سرمایه‌گذاری می‌کند و این یعنی برای ادامه فعالیت باید بازگشت سرمایه داشته باشد، این درحالی است که بنیاد سینمایی فارابی به‌عنوان بخش دولتی، اصلاً نگاه اقتصادی به سرمایه‌گذاری در این عرصه ندارد، تنها هزینه می‌کند و به فکر بازگشت سرمایه نیست، چرا که برای بقا نیازی به چنین چرخه اقتصادی ندارد.

به‌عنوان مثال در سال ۹۱ یک فیلم مانند «دربند» به کارگردانی پرویز شهبازی ساخته می‌شود که نزدیک به ۹۰۰ میلیون تومان در آن سال فروش داشت، این فیلم توسط بنیاد سینمایی فارابی حمایت مالی در تولید شد، هرچند فروش قابل توجهی در گیشه داشت اما من می‌گویم این فیلم صد در صد ضرر کرد، در واقع در آن سال بنیاد سینمایی فارابی ۲۰۰ میلیون تومان خرج بیلبورد تبلیغات شهری برای این فیلم کرد و براساس هزینه‌ای که برای تولید و تبلیغ فیلم شد، بی شک ۹۰۰ میلیون تومان فروش چندان مناسبی نبود.

تصور کنید به‌عنوان مثال سالانه بودجه‌ای برابر با ۵۰ میلیارد تومان در اختیار بنیاد سینمایی فارابی قرار می‌دهند و این بودجه برای تولید برخی از فیلم‌ها هزینه می‌شود و نگرانی برای  بازگشت این سرمایه و بودجه وجود ندارد. در واقع می‌توان گفت معمولا فیلم‌هایی که توسط دولت ساخته می‌شود بازگشت سرمایه ندارد چرا که نگرانی برای این امر وجود ندارد.

همین سال گذشته با بودجه دولتی فیلمی حاکمیتی با هزینه ۱۰ میلیارد تومان ساخته شد که امکان اکران برای آن وجود ندارد! چرا که نمی‌تواند در جذب مخاطب موفق باشد، اما آیا چنین مساله‌ای برای سرمایه‌گذار بخش دولتی مهم است؟ این درحالی است که بخش خصوصی اگر برای یک فیلم ۱۰ میلیارد تومان هم هزینه کند، باید شرایطی را فراهم کند که این پول بازگردد در غیر این صورت نابود است. اینجاست که بخش خصوصی از رقابت باز می‌ماند چرا که بودجه‌ای که دولت صرف ساخت یک فیلم می‌کند را بخش خصوصی نمی‌تواند پرداخت کند.

* پس شما معتقدید بخش دولتی با سرمایه‌گذاری‌های نجومی در سینما، انتظار عوامل سینمایی را نسبت به دستمزدها بالا برده است، به گونه‌ای که بخش خصوصی توان پرداخت چنین دستمزدهایی را ندارد؟

بله، بخش دولتی با پرداخت دستمزدهای بالا به عوامل سینمایی شرایطی را فراهم می‌کند که بخش خصوصی دیگر نتواند از پس هزینه دستمزدهای عوامل فیلم برآید. به همین دلیل تهیه‌کننده بخش خصوصی مجبور است با همان موجودی که دارد فیلم تولید کند و در چنین شرایطی حتما مجبور به استفاده از عواملی با دستمزد پایین تر است.

تاکید می‌کنم که در دهه ۸۰ تاثیر بخش دولتی در تولیدات سینمایی بیشتر شد و همین مساله سبب شد که از نیمه دهه ۸۰ سطح توقع‌ها از دستمزدها افزایش پیدا کند و بخش خصوصی دیگر توان رقابت با بخش دولتی را نداشته باشد. در این شرایط حتی حوزه هنری هم در زمینه تولید فیلم چندان ورود پیدا نمی‌کند. چرا که می‌داند سرمایه‌گذاری در سینما بازگشت اقتصادی ندارد، این درحالی است که حوزه هنری فیلم‌های برجسته‌ای چون «آدم برفی» به کارگردانی داود میرباقری، «دیدار» به کارگردانی محمدرضا هنرمند  را در کارنامه کاری خود دارد. این نهاد در گذشته سالی ۵ فیلم تولید می‌کرد اما حالا کجاست؟ شاید سالی یک فیلم معمولی بسازد، چرا؟ چون می‌داند که بازگشت سرمایه‌ای وجود ندارد.

* اما این روزها همه آثاری که با بودجه‌های میلیاردی ساخته می‌شود، صرفا توسط بخش دولتی تولید نمی‌شود.

در دهه ۹۰ این افزایش دستمزدها به اوج خود رسید که می‌توان سریال «شهرزاد» را نمونه بارز آن دانست، سریالی که هرچند فروش خوبی داشت اما باز هم نسبت به هزینه‌ای که برای ساخت آن شده بود، صد در صد با ضرر مالی همراه بود.

مثالی دیگر بخواهم بیاورم می‌توانم به فیلم سینمایی «ما همه با هم هستیم» به کارگردانی کمال تبریزی اشاره کنم، رضا میرکریمی تهیه‌کننده این اثر سینمایی در مصاحبه‌ای گفته است که بیش از ۱۰ میلیارد تومان هزینه تولید این فیلم شده است، فیلمی که چه چنین هزینه‌ای برای تولید داشته است حداقل باید در گیشه بیش از ۳۰ میلیارد تومان فروش داشته باشد تا بتواند بازگشت سرمایه داشته باشد.

در چنین شرایطی که سینمای ما در آن قرار دارد، چنین سرمایه‌گذاری که نمی‌توان امیدی به بازگشت مالی آن داشت، چگونه صورت می‌گیرد، به همین دلیل معتقدم این نوع از سرمایه‌گذاری‌ها بی‌شک اشکالی در آن وجود دارد. اینکه پول تولید چنین فیلم‌هایی درست یا غلط است را من نمی‌توانم بگویم و البته بررسی چنین مسائلی وظیفه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است که در این زمینه شانه خالی می‌کند. چنین سرمایه‌گذاری‌هایی بی شک با افزایش دستمزد عوامل همراه است، یعنی بازیگری که در کار قبلی خود ۳۵ میلیون تومان دستمزد گرفته است در چنین فیلمی برای ۳ روز کار ۱۹۰ میلیون تومان دستمزد می‌گیرد که دیگر نمی‌توان با آن کار کرد.

در چنین شرایطی بخش خصوصی که دستش در جیب خود است، باید به این فکر کند که چقدر سرمایه دارد تا براساس آن فیلم خود را بسازد. من به عنوان تهیه‌کننده بخش خصوصی از حداکثر سرمایه‌ای که دارم بهترین بهره‌برداری را برای تولید یک فیلم می‌کنم. حتی در فیلم‌های معمولی من نیز با هزینه مشخص خود بهترین کار ارائه شده است. به عنوان مثال در فیلم «مستانه» که در اسفندماه سال ۹۲ ساخته شد، فرشاد محمدی فیلمبردار این فیلم به من گفت فکر می‌کنید چقدر طول می‌کشد تا فیلم ساخته شود و من گفتم در نهایت یک ماه زمان می‌خواهیم، وی گفت بهتر است سر صبر این فیلم را بسازیم، از او پرسیدم که فیلمی که به تازگی کار کرده بود فیلمبرداری اش چند روز طول کشید و او گفت ۶۴ روز، گفتم قبول داری که ۴۰ درصد از این فیلم اضافه است و باید حذف می‌شد و او گفت تازه ۴۰ دقیقه از فیلم اضافه بود و حذف کردیم! به او گفتم پس در ۶۴ روز تقریبا ۲ فیلم را تولید کرده‌اید که یکی از این فیلم‌ها قابل استفاده بوده است، تاکید کردم که من می‌خواهم یک فیلم بسازم پس زمان تولید لازم را برای یک فیلم صرف می‌کنم. در همین راستا فیلمبرداری این فیلم ۲۵ روز طول کشید چرا که با برنامه ریزی درست و حضور به موقع عوامل این کار تولید شد.

البته در میان فیلم‌هایی که ساخته‌ام آثاری نیز بود که بیش از ۵۰ روز فیلمبرداری آن طول کشید که از آن جمله می‌توان به «عقرب» به کارگردانی ناصر شاملو و یا «عطش» اشاره کرد چرا که فیلم‌های سخت بود که در شهرستان‌های مختلف فیلمبرداری شده است.

زمانی که سطح دستمزدها بالا برود بخش خصوصی دیگر نمی‌تواند چنین دستمزدهایی پرداخت کند. تاکید می‌کنم که من مسئول فرهنگی این کشور نیستم، مسئول فرهنگی کشور وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. من مسئول این هستم که خوراک فرهنگی تمیز در اختیار مخاطب سینما قرار دهم، خوشبختانه طی سال‌ها فعالیت خود در حوزه سینما آثاری را چه به عنوان تهیه‌کننده و چه به عنوان کارگردان تولید کرده ام که همچنان در خاطر مردم باقی مانده است.

* اما «پویافیلم» چند سالی است به سمت ساخت کمدی‌هایی رفته که از آن سینمای گذشته نشانی ندارد…

زمانی که می‌خواهیم یک پروژه را آغاز کنیم من و آقای علیخانی با یکدیگر برای تولید آن تصمیم می‌گیریم، در حال حاضر تشخیص ما این است که ساخت چنین کمدی‌هایی در سینما می‌تواند مورد توجه و استقبال مخاطب قرار گیرد و اکثر آثاری که در این حوزه ساخته شده است توانسته نسبت به هزینه خود فروش خوبی نیز داشته باشد.

در واقع مردم و مخاطبان سینما این روزها کمدی‌هایی از این دست را می‌خواهند و ما نیز تابع مردم و و طبق ضوابط شرع هستیم، یعنی باید آثاری تولید کنیم که هم مخاطب را جذب کند و هم خلاف شرع نباشد.

*   به‌رغم این نگاه اما بازهم طیفی از آثار پویافیلم همواره با اتهام «ابتذال» مواجه بوده است!

باید یادآور شوم که مبتذل دارای معنا و مفهوم خاصی است و من اعتقاد دارم که در جمهوری اسلامی ایران چیزی به عنوان سینمای ابتذل وجود ندارد، این یک سوء برداشتی است که متاسفانه از آن استفاده می‌شود. با صراحت می‌گویم که ۹۰ درصد از منتقدان ما بی‌سواد هستند و نمی‌توان نام منتقد را روی آن‌ها گذاشت و کلمه «مبتذل» را تنها از همین ۹۰ درصد می‌شنویم. در صورتی که ۱۰ درصد باقی مانده که منتقدان واقعی هستند، به ندرت از این کلمه استفاده می‌کنند و یک اثر را از نظر فنی تحلیل می‌کنند.

البته این را باید بگویم کمدی‌هایی مانند «آس و پاس» به کارگردانی آرش معیریان جزو آثاری نیست که نقد شود و وقتی فردی چنین فیلمی را نقد می‌کند، یعنی آن آدم مریض است و به دنبال هرچیزی به غیر از نقد فیلم است، در سینمای جهان نیز برخی از آثار قابل نقد نیست و تنها برای تفریح و سرگرمی ساخته شده است. البته در این میان فیلم‌هایی نیز تولید می‌شود که مخاطب آن را می‌بیند و ناراضی از سینما خارج می‌شود و تا سال‌ها به سینما نمی‌رود.

به عنوان مثال «ما همه با هم هستیم» را اگر مخاطب ببیند حداقل ۵ سال با سینما نمی‌رود، در واقع چنین فیلمی با این همه بازیگر ستاره، مخاطب سینما را گول می‌زند و به سینما خسارت وارد می‌کند. غیر از اینکه با چنین سرمایه گذاری عظیمی سطح توقع عوامل سینما را از نظر دستمزد بالا برده اند، اعتماد مخاطب را به سینما از می‌برد. این نوع از پول‌ها که در سینما سرمایه‌گذاری می‌شود، یا پول بیت المال، یا رانت و یا از جایی که من نمی‌دانم آمده است.

البته در مورد کمال تبریزی که از اول انقلاب تا به امروز او را می‌شناسم، باید بگویم که فیلم‌های بسیار ارزشمندی ساخته است که از آن جمله می‌توان به «عبور» اشاره کرد که از نظر من بهترین فیلم جنگی تاریخ کشور است. جنگ بین ایران و عراق یک جنگ بسیار متفاوت بود، در واقع جنگ ما جنگ عقیده بود نه جنگ خاک و جنگ عقیده بسیار مهم است. در فیلم «عبور» جنگ عقیده به خوبی نشان داده شده است. می‌توان گفت در بین فیلم‌هایی که از جنگ ایران و عراق ساخته شده است شاید تنها در ۵ فیلم جنگ عقیده به خوبی نشان داده شده است که یکی از آنها «عبور» است. از دیگر کارهای تبریزی می‌توان به «مارمولک» اشاره کرد که همچنان برای من تازگی دارد.

اما تبریزی از یک جایی به بعد دیگر تبریزی نیست و معقتدم که نباید دیگر فیلم بسازد. آثاری که طی ۱۰ سال اخیر ساخته است که دیگر قابل دیدن نیست. همین فیلم‌هایی مانند «آس و پاس» و یا «خالتور» را جماعتی می‌بینند و از آن خوششان می‌آید و همه افراد یک خانواده می‌توانند آن را ببینند، اما فیلمی مانند «طعم شیرین خیال» یا «ما همه با هم هستیم» را کسی نمی‌بیند. در حالی که «آس و پاس» و یا «خالتور» که به آن سینمای مبتذل می‌گویند در خانه همه مردم هست و همه افراد خانواده آن را کنار هم می‌بینند. من کمال تبریزی را دوست دارم اما آثار اخیرش چندان قابل قبول نیست.

* زمانی شما به‌عنوان کارگردان فیلم‌های اجتماعی مانند «خصوصی» می‌ساختید که بسیار مورد توجه قرار گرفت. آیا تصمیم به ساخت آثار اجتماعی از این دست ندارید؟

به یاد حرفی از زنده‌یاد رسول ملاقلی پور افتادم در سال ۷۶ یا ۷۷ بود که به من گفت دیگر طاقت این را ندارم که برای ساخت یک فیلم بروم چکمه سردار یا سرتیپ را ببوسم تا امکانات ساخت یک فیلم جنگی را به من بدهند. من نیز دیگر حال این را ندارم که آثاری مانند «خصوصی» را بسازم، البته مجوز یک فیلم را در همین نوع از سینمای اجتماعی دریافت کرده ام اما حال این را ندارم که آدم‌های بیرون از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جلوی آن را بگیرند؛ برای «مستانه» چقدر من را اذیت کردند؟ تلویزیون که تبلیغ نداد، اجازه نصب بیلبورد در سطح شهر را به من ندادند. در چنین شرایطی چرا باید فیلم اجتماعی بسازم وقتی حمایتی از من نمی‌شود.

زمانی که می‌خواستم «خصوصی» را بسازم فیلمنامه را به جواد شمقدری معاون سینمایی وقت ارائه کردم و گفتم می‌خواهم آن را بسازم، تاکید می‌کنم که آدم خطی نیستم و اصلاح‌طلب و یا اصول‌گرا را قبول ندارم و معتقدم هر دو طرف حقه‌باز هستند، اما برای اولین بار فیلمنامه را به معاون سینمایی ارائه کردم و او هم گفت که فیلم مشکلی ندارد و می‌توانم بسازم، اما در زمان اکران، از خارج از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فشار آوردند و فیلم را از پرده پایین کشیدند.

این فیلم تنها ۱۰ روز اکران شد اما در همین زمان کم در تهران ۳۰۰ میلیون تومان فروش داشت و می‌توان ادعا کرد که همه این فیلم را دیدند. درست است که به خاطر این فیلم خسارت مالی دیدم اما از اینکه همه مردم در شرایط مختلف توانستند این فیلم را ببینند خوشحالم و از اینکه عقیده خود را در این فیلم به نمایش گذاشتم لذت می‌برم که توانستم بحث افراط و تفریط را نشان دادم. بسیاری از افراد این فیلم را درک نکردند و حتی به شوخی می‌گفتند که قطام این فیلم زیاد است. به خاطر دارم این اثر را بعد از ساخت به یکی مجتهدها که نظر خوبی نسبت به سینما نداشت نشان دادم و از وی خواستم که هرجای فیلم خلاف شرع است به من بگوید تا آن را حذف کنم و او گفت که خلاف شرع نیست. یک بار یک منتقد در برنامه زنده تلویزیونی به من گفت ضددینی‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران «مستانه» است، به او گفتم آیا فقه خوانده‌ای گفت نه و من به او گفتم که من فقه خوانده‌ام به خوبی آن را می‌دانم، چرا وقتی سواد نداری به یک فیلم می‌گویی ضددین.

تاکید می‌کنم که هر فیلمی که تا امروز کارگردانی یا تهیه‌کنندگی کرده ام برای سرگرمی بوده است چرا که معتقدم سینما سرگرمی است و بعد از سرگرمی به حرفی که باید زده شود توجه می‌کنم. اگر یک کارگردان یک فیلم سرگرم‌کننده ساخت که حرفی هم برای گفتن داشت باید دست آن کارگردان را بوسید. اگر هم حرفی نداشت ایرادی ندارد، این خیلی مهم است که در سرگرمی حرفی هم برای گفتن داشته باشیم.

* «پویافیلم» زمانی بازیگرانی را به سینما معرفی می‌کرد که در سینمای ایران ماندند و جزو سوپراستارهای سینمای ایران شدند، از این جمله می‌توان به بازیگرهایی چون مهناز افشار، امین حیایی، بهرام رادان و رضا گلزار اشاره کرد، اما دیگر چنین اتفاقی رخ نمی‌دهد، هرچند سال‌ها است که با سحر قریشی همکاری می‌کنید اما این بازیگر نتوانست جایگاه مناسبی در سینما بدست آورد.

درباره سحر قریشی با شما موافق نیستم، ممکن است که این بازیگر اشتباه‌هایی کرده باشد و در برخی از فیلم‌ها نباید بازی می‌کرده است، چرا که بازی در این فیلم‌ها او را زمین زد، این درحالی است که این بازیگر در «آب نبات چوبی» نشان داد که پتانسیل بالایی دارد. مساله دیگر این است که قرار نیست همه شبیه هم باشند و بتوانند پرش خوبی داشته باشند. یک بازیگر وقتی نمی‌تواند رقابت کند، بستر مناسبی هم برای موفقیت وی وجود دارد.

به خاطر دارم در فیلم «آواز قو» بهرام رادان و ساره آرین را برای بازی در نقش‌های اصلی انتخاب کردم، سعید اسدی با آن‌ها تمرین می‌کرد و من فیلم تمرین آن‌ها را می‌دیدم، در فیلم تمرین‌ها متوجه شدم که بهرام رادان اصلا بازی بلد نیست و هر چقدر هم تمرین می‌کنند، وضعیت بدتر می‌شود. همین مساله سبب شد تا از آتیلا پسیانی بخواهم که بازیگردان این ۲ بازیگر باشد، پسیانی تنها یک هفته وقت داشت تا این ۲ نفر را آماده کند و من معتقدم بهرام رادان هرچه امروز دارد مدیون آتیلا پسیانی است و معتقدم رادان بهترین بازی خود را در «آواز قو» داشته است. در واقع در ابتدا کارگردان حاضر نبود با این بازیگر کار کند، اما معتقد بودم رادان از پس این نقش بربیاید و من پای انتخاب بهرام رادان ماندم.

مثال دیگر، پیمان معادی است، آن زمان که من با این نویسنده کار کردم کسی او را نمی‌شناخت، من پتانسیل لازم ر در این فرد دیدم و در همان «آواز قو» این هنرمند نه تنها به‌عنوان نویسنده، بلکه به‌عنوان طراحی لباس با وی کار کردم. بعد از آن با این نویسنده در سه پروژه دیگر از جمله «عطش»، «کما» را کار کردم و این هنرمند اینگونه وارد سینما شد.

تاکید می‌کنم این شرایط است که باعث موفقیت افراد می‌شود، اگر بخش خصوصی وارد کار شود، اتفاقات خوبی در سینما رخ می‌دهد. اما به دلیل ورود پول‌ها و قدرت‌هایی که از بیرون تزریق می‌شود شرایط برای فعالیت بخش خصوصی بسیار کم شده است.

* شما از جمله تهیه‌کنندگانی هستید که هرچند در بخش خصوصی کار می‌کنید، اما هیچ‌گاه درباره چگونگی تامین هزینه فیلم‌های‌تان حاشیه‌ای بوجود نیامده‌است، رمز این بی‌حاشیه بودن آن هم در شرایطی که بحث شک و تردید نسبت به سرمایه‌های موجود در سینما حسابی داغ است، چیست؟

پیش از هرچیز باید بگویم که قدیمی‌ها هرچه گفته‌اند طلا است، می‌گویند تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها. زمانی که وارد سینما شدم همه می‌دانستند از کجا آمده‌ام، بارها در جلسه‌هایی که با سینماگران داشتم  پیش آمده که به یک تهیه‌کننده و یا کارگردان گفته‌ام که تو ماهی ۵ هزار تومان از تلویزیون حقوق می‌گرفتی، اما من سال ۶۱ وارد سینما شدم و هیچ وابستگی به جایی نداشتم، اولین فیلم خود را با ۲ میلیون تومان ساختم. مساله دیگر این است که پدر و مادر من کاملا معلوم است که چه کسانی هستند و سابقه و موقعیت اجتماعی خانواده‌ام قبل و بعد از انقلاب کاملا مشخص است.

پدر من یکی از متشخص‌ترین آدم‌هایی بوده است که بزرگان نظام حتی پیش از انقلاب همیشه به وی عرض ادب می‌کردند، تاکید می‌کنم که پدرم به شدت مخالف سینما بود و هیچ سرمایه‌ای برای ساخت فیلم در اختیار من قرار نداد، من برای ساخت اولین فیلمم یک مقدار سرمایه خودم داشتم و یک مقدار نیز قرض کردم، اما آن که ماهی ۵ هزار تومان حقوق می‌گرفت این ثروت را از کجا آورده است که البته این امر کاملا مشخص است این ثروت و هزینه‌ها از دولت و رانت‌هایی که دارند به دست آمده است.

مدتی پیش بنیاد سینمایی فارابی لیست حمایت‌هایی که از کارگردانان داشته است را منتشر کرد، در آن لیست مشخص شد که به من پول داده‌اند که ۷ میلیون ۵۰۰ هزار تومان برای رایت فیلمم بوده است. حال تصور کنید که من مثلا ۲۰ فیلم ساخته‌ام و در طول این سال‌ها چنین رایتی به من پرداخت شده است، اما ناگهان در همین لیست می‌بینید که به یک نفر بیش از یک میلیارد تومان پول داده‌اند.

این را هم باید بگویم که اگر هم برای فیلمی به من وام داده‌اند تا قران آخر آن را گرفته‌اند به عنوان مثال روی هم رفته برای ۲ فیلم «شب‌های تهران» و «آواز قو» ۴۵ میلیون تومان وام دادند و ۵۴ میلیون تومان از من پس گرفتند، یعنی ۹ میلیون تومان بهره وام را هم گرفتند!




صدور پروانه فیلمی با هنروری مهراب!

سینماروزان: شورای پروانه نمایش فیلم های سینمایی برای یک فیلم مجوز نمایش صادر کرد.

به گزارش سینماروزان در تازه ترین جلسه شورای پروانه نمایش فیلم های سینمایی مجوز نمایش فیلم ” ناگهان درخت” به تهیه کنندگی پیمان معادی و کارگردانی و نویسندگی صفی یزدانیان صادر شد.

“ناگهان درخت” فیلمی است که از حضور پیمان معادی و مهناز افشار در نقشهای اصلی سود میبرد. مهراب قاسم خانی و همسرش شقایق دهقان نیز در این فیلم نقشهایی خیلی خیلی خیلی کوتاه و در حد هنروری دارند!!!




جمال ساداتیان که فیلم در خدمت دستگاه قضای «متری شش و نیم» را با حمایت سرمایه‌گذار چندفیلمه به تولید رسانده مدعی شد⇐اگر بگذارند تهیه‌کنندگان از بانک تسهیلات بگیرند، دیگر پولهای کثیف وارد سینما نمیشود!!!

سینماروزان: پرسشهای متعدد چند سال اخیر رسانه های مستقل درباره معرفی سرمایه گذاران حاضر در پروژه های مختلف از سرمایه‌های ارگانی گرفته تا سرمایه‌های مشکوک و مشخص کردن اهداف سرمایه گذاران از تولید در سینما سبب ساز آن شده است که نه فقط رسانه های کاملا سیاسی که زمانی جرأت سخن گفتن درباره چنین مسائلی را نداشتند بلکه تهیه کنندگانی که خود یکی از بانیان ورود پولهای هنگفت به سینما هستند نیز مجبور شوند در این باره توضیح دهند.

سیدجمال ساداتیان که با همراهی محمدصادق رنجکشان سرمایه‌گذار چندفیلمه سینما، بودجه تولید «متری شش و نیم» که بلحاظ مضمونی در خدمت دستگاه قضاست را فراهم کرده مدعیست ورود پولهای مشکوک به سینما نتیجه محدودیت مالی سینماگران است و اگر سینماگران بتوانند تسهیلات بانکی بگیرند سراغ این پولها نخواهند رفت.

ساداتیان  درباره داغ شدن بحث ورود پول‌های کثیف به سینما با اشاره به میزان گردش مالی سینمای ایران به «خبرآنلاین» بیان کرد: باید بگویم که این مسئله واقعا سوال برانگیز است که چرا سینمای ایران که این همه تاثیرگذار است و نقش‌های متفاوتی مانند حل و فصل کردن امور اجتماعی و … را ایفا می‌کند، سهمش از گردش مالی کشور اندک است، تنها حدود ۲۰۰ میلیارد تومان گردش مالی دارد. چرا سینما را از نظر اقتصادی ضعیف می‌کنیم و نمی‌گذاریم بزرگ شود؟ بحث من سر این است که چرا در کنار صنعت کشور برای سینما اعتبار مناسبی در نظر گرفته نمی‌شود؟ این مسایل خود سبب آسیب دیدن و شکل گیری معضلاتی در سینمای ایران می‌شود.

این تهیه‌کننده در همین راستا افزود: بحث من این است که چرا سینما خود مسیری را ندارد که افراد مجبور نشوند پول‌های خارج از سینما را جذب کنند. مصاحبه‌ای از وزیر صنعت و معدن دیدم که گفته بودند ۴۰ هزار میلیارد تومان برای توسعه صنعت اختصاص داده است، ممکن است برای این حوزه مبلغ ناچیزی هم باشد اما فرض کنید برای ساخت فیلم، توسعه محصولات فنی سینمایی یا گسترش فضاهای نمایشی و سینمایی به سراغ بنگاه‌های اقتصادی برویم و از آن‌ها درخواست تسهیلاتی برای فعالیت‌های فرهنگی با نرخ‌های قابل قبول داشته باشیم، جایی وجود دارد که حاضر باشد یک میلیون تومان وام برای توسعه فضای فرهنگی بدهد؟ اصلا چنین درخواستی را هیچ بنگاه اقتصادی به رسمیت نمی‌شناسد و این مسئله حاکی از آن است که برنامه‌ای برای توسعه این فضاها در نظر گرفته نشده است و در بودجه برای آن ردیفی وجود تعریف نشده است که بنگاه‌های اقتصادی موظف به انجام آن باشند.

ساداتیان در پاسخ به اینکه این ذهنیت به وجود آمده که هر چه پول به سینما می‌آید مانند فوتبال صرف دلالی و پولشویی و دستمزدهای میلیاردی بازیگران می‌شود، نظرش را اینطور بیان کرد: اگر یک تهیه‌کننده از یک بنگاه اقتصادی وام بگیرد و مجبور باشد اصل و فرع پول را با ضمانت باز گرداند، آن وقت فیلمش را به شکلی و در قالبی می‌سازد که مطمئن باشد سود کرده و از لحاظ اقتصادی پولش باز می‌گردد، همچنین زیر بار هزینه‌های اضافه آن نمی‌رود تا بتواند اقساط وامش را تسویه کند، این مراقبت به عهده تهیه‌کننده است که باید از هنر و تجربه‌اش استفاده کند تا این جریان را مدیریت کند. وقتی چنین شرایطی وجود ندارد و پول‌هایی از بیرون وارد سینما می شوند، این بحث‌های پول‌های کثیف درباره آن‌ها مطرح می‌شود و سیستم مالی سینما را به هم می‌ریزد. می‌گویم بگذارید تهیه‌کننده مانند یک صنعتگر از بانک تسهیلات بگیرد و سیستم کاری خود را به نحوی مدیریت کند که دچار مشکل نشود و اقساط آن را مرتب پرداخت کند.




الحمدلله که دلیل سانسور «متری شش و نیم» هم مشخص شد⇐ادای واژه «…خل» از سوی پلیسی با لحن ناز کافه‌ای!!+فیلم

سینماروزان: در روزهای برگزاری جشنواره، حتی به هنگام اختتامیه و بعد از آن مدام شایعاتی درباره سانسور یکی از دو فیلم سرمایه گذار چندفیلمه یعنی «متری شش و نیم» توسط اداره نظارت مطرح میشد.

هرچند معاون نظارت در همان ابتدای شایعات از صدور پروانه نمایش فیلم خبر داد ولی به هر حال برخی تلاش زیادی داشتند که نسخه جشنواره «متری شش و نیم» را بخاطر سانسور سیاسی، ابتر بدانند!!

حالا اتفاق جالبی افتاده و آن هم اینکه یکی از سکانسهای سانسورشده فیلم از برنامه «هفت»شبکه سوم سربرآورده!!! فکر می‌کنید مهمترین ویژگی این سکانس چیست؟ ادا شدن واژه «…خل» از سوی پلیسی که تقریبا در کل فیلم با لحن ناز کافه‌ای فریاد میکشد!!!

اینکه بعد از آن همه حرف و حدیث، صرف سانسور واژه‌ای 18+ است که رخ می‌نمایاند چه معنایی دارد جز آن که حتی مشاوران سرمایه‌گذار چندفیلمه نیز در ایجاد فضای تبلیغی حول فیلم پرهزینه‌شان آلوده شده‌اند به بدوی‌ترین رفتارها!!

در شرایطی که حتی زیرنویس‌کنندگان زیرزمینی فیلمهای روز جهان-بدون آن که ممیزی ارشاد بالای سرشان باشد- سعی میکنند واژگانی متعادل را به عنوان مترادف غلیظ ترین فحشهای آن طرف آبی بگذارند تا خانواده‌ها راحتتر به تماشای فیلم بنشینند، اینکه سانسور «…خل» در محصولی مدعی نقد اجتماعی که متأسفانه هیچ تصویر تازه ای از پشت پرده قاچاق مواد مخدر را پیش رو نمیگذارد میخواهد با درغلتیدن به چرایی سانسور این واژگان مشتری جلب کند محل مداقه است!!!

به خصوص که سیدی همچون جمال ساداتیان تهیه کننده حقیقی فیلم است! آقای ساداتیان! آیا شما با سانسور واژگان 18+ مشکل دارید؟

برای تماشای سکانس سانسورشده اینجا را ببینید.




«ناگهان درخت»(صفی یزدانیان)⇐لالایی مناسب برای بخش شبانگاهی رادیوپیام!! با هنروری مهراب و شقایق!

سینماروزان/مهناز خدادوست :

منفی: رنگ بندی شاد و توأم با سرخوشی سکانسهای قبل از انقلاب در تصاد با رنگ بندی سرد و تیره بعد از انقلاب!! که چه؟؟ حتی قرار زن و شوهر برای مهاجرت بخاطر وقوع انقلاب(؟) نیز کنار زمینی لم یزرع مصور میشود؟ که چه؟ باز خوب است یک سوم انتهایی بخاطر نمایش مرگ هم که شده رنگ و بویی شادی بخش میگیرد!! فقط مرگ است که انقلاب را قابل تحمل میکند؟؟ ردن انقلاب زمانی خوراک خوبی برای آن ور آب بود اما حالا چه؟! مگر در سایه همین انقلاب نبوده که با همراهی پسر باجناق فلان سیاستمدار صامت فیلمساز و تهیه کننده شده اند؟

مثبت: تلاش همایون پایور برای چینش سه بعدی قابها البته که جلب توجه میکند ولی

منفی: کند بودن روایت و بلاتکلیفی در گره افکنی، دمار از روزگار بیننده درمیآورد!!

مثبت: فریم های فیلم مناسب است برای برگزاری یک نمایشگاه نقاشی در همان رشت!! اما

منفی: مخاطب سینما، درام میخواهد که اینجا نیست

منفی: فیلم وام گیریهایی دارد از درام ایرانی «کمدی انسانی» بخصوص کوشش در جهت بازنمایی استحاله آدمی در چرخدنده های سیستم ولی پیشفرض «خوب مطلق دوران قبل/ بد مطلق دوران بعد» حتی همین گرته برداری را نیز ابتر کرده!

مثبت: یک لالایی مناسب برای بخش شبانگاهی رادیوپیام!! البته چه بهتر که قبل لالایی به خوردن یک لیوان شیر اکتفا کنید

منفی: اینکه یک ساعت و نیم منتظرید اتفاقی بیفتد و نمی افتد! اینکه مدام فرهاد میخواهد زنش مهتاب بزاید و نمیزاید، میشود طرح مناسب برای تولید فیلم بلند؟؟

منفی: مهناز افشاری که پیر شده، آب زیر پوستش افتاده و انگار در جدایی از جریان اصلی سینما، باید بسنده کند به ایفای نقشهای کاملا یکنواخت در محصولات شبه هنری! مانند همین مهتاب کل یوم ناراضی فیلم!! کسی میداند چرا ایشان اغلب ناراضیست؟؟

مثبت: تکخوانی زن! اینجا با لهجه رشتی!!

منفی: تبلیغ گل درشت خودروی «گل» فولکس واگن

*سکانس
-بریدن میوه “به” به تکه های مساوی!! با افشای بارداری
-روایت عاشقی هوشنگ ابتهاج سر میز پر شده از عکسهای خانوادگی

*جوک
-به جرمی که رخ نداده، فرهاد سالها به زندان می افتد!! تیشه ای هم نیست که بسان اندی از شائوشنک بگریزد!! اینجا اتحاد جماهیر شوروی است یا ایران پس از انقلاب؟؟ طرف چریک بود و فعالیت مسلحانه داشت ولی توبه کرد و حالا شده است یک سفارشی‌ساز مایه دار اما فرهاد فیلم صفی به جرم ناکرده باید سالها حبس بکشد؟؟

-هنروری(؟) مهراب قاسم خانی و شقایق دهقان؟؟

*کاراکتر
-زهره عباسی ایفاگر نقش “هما” یا همان پیرزن داستان که لحظات حضور در یک فیلم کشدار را شیرین میکند!! عباسی دخترعمه همایون پایور فیلمبردار فیلم است!!

*دیالوگ
-گریه نکن عزیزم! فقط چند روز با دهان بسته میخندی!!

-ببین چقدر احساساتی هستی؟ همه چیز تو قلبته!
–یه چیزایی هم تو حلقم بود!

–لابد اونجا به همه میگفتی یکی بود که بهم خانواده نداد

-مواظب اینجا باش! آدم از گردن پیر میشه!

-هرگز از کسی نپرس کجا رفته کجا بوده!؟




ادعای پیمان معادی که سال قبل در معیت یک آقازاده اقتصادی، جایزه ویژه هیأت داوران جشنواره فجر را گرفت⇐عده ای در سینمای ایران هستند که مدام غر میزنند و فحش میدهند و جایزه هم میگیرند!!!

سینماروزان: فیلم دوم پیمان معادی در مقام کارگردان با عنوان “بمب” روی پرده است و در آشفتگی اکران نیمه دوم سال به واسطه فعالیت موثر پخش کننده فروش خوبی هم داشته است.

معادی سال قبل با “بمب” در بخش مسابقه جشنواره فجر حضور داشت و جایزه ویژه هیات داوران(متشکل از بهرام بدخشانی، کمال تبریزی، حسن خجسته، خسرو دهقان، رسول صدرعاملی، فرشته طائرپور و محمدرضا فروتن) را گرفت با این حال در گفتگویی تازه ، جایزه بگیران سینمای ایران را نواخته است!!

پیمان معادی که در اختتامیه فجر پارسال همراه با احسان رسول اف آقازاده جلال مدیرعامل بانک آینده روی سن رفت تا جایزه ویژه هیأت داوران را بگیرد با بیان اینکه کم سروصداست(!) به “شرق” گفت: آدم صبوری هستم و سعی می‌کنم بی‌حاشیه کار ‌کنم. چون چاره دیگری ندارم: به قول یک ضرب‌المثل «همیشه در سکوت کارت را بکن، موفقیت به اندازه کافی سروصدا به پا خواهد کرد». من این رویه را سال‌هاست که انتخاب کرده‌ام و تا پایان عمر کاری‌ام نیز همین روال را دنبال خواهم کرد. سروصدا نمی‌کنم که در چه فیلمی و با چه کسی بازی می‌کنم. هیچ‌گاه هیاهو نکرده‌ام چون همیشه به فکر پروژه بعدی‌ام هستم. من کارم را انجام می‌دهم و کسی که باید متوجه شود، می‌شود. چه اشکالی دارد که عده‌ای هم متوجه نشوند؟

معادی ادامه داد: عده‌ای همیشه به هم جایزه می‌دهند. یک عده بازیگر هم هستند که غر می‌زنند و فحش می‌دهند و جایزه‌شان را هم می‌گیرند!

معادی افزود: مجوزی که دیگران در دو هفته می‌گیرند برای من شش ماه طول کشید! مجوز اکرانی که همه دو ماهه می‌گیرند، من یک‌ساله می‌گیرم. ناراحت هم نیستم. از این به بعد هم همین رویه را خواهم داشت. 10 سال بعد هم جایزه ندهند، اشکالی ندارد.




صدور مجوز نمایش برای آقازاده اقتصادی+صدور یک پروانه دیگر

سینماروزان: در تازه ترین جلسه شورای پروانه نمایش با اکران دو فیلم موافقت به عمل آمد.

به گزارش سینماروزان «بمب: داستان عاشقانه»پیمان معادی که در تهیه کنندگی آن احسان رسول اف آقازاده جلال رسول اف مدیرعامل بانک آینده حضور داشته است از جمله پروژه هایی است که پروانه نمایش گرفته است.

به جز این پروانه نمایش «کامیون»کامبوزیا پرتوی هم صادر شده است.




خانم حاتمی! شما که درد مردم را دارید درباره چگونگی تأمین سرمایه دو فیلم اخیرتان هم طرح سوال کنید و بگویید چطور می‌شود بازیگر دو فیلم مطبوع سران چپ و راست بود اما ژست اپوزیسیون گرفت؟

سینماروزان/مهدی فلاح‌صابر: چرا لیلا حاتمی به جای نشست خبری «بمب» در جشنواره فیلم فجر، نشست خبری «خوک» در برلین را مجالی میکند برای ژست سیاسی(؟!) و می‌گوید: می‌خواهم از این فرصت استفاده کنم و عصبانیت و ناراحتی شدید خود از نحوه برخورد با معترضان در ایران را اعلام کنم. شرم‌آور است که در کشور من شهروندان تنها به بهای جانشان می‌توانند اعتراض خود را بیان کنند.

واضح است که لیلا حاتمی می داند در جشنواره های اروپایی این شوآفهای سیاسی چه در درونمایه محصول و چه از زبان صاحبان محصول است که تأثیرگذاری مستقیمی بر اهدای جوایز دارد و حاتمی هم بدش نمی‌آید به این واسطه جایزه ای دریافت کند.

مسأله اما آنجاست که حاتمی حواسش نبوده که محصولاتی مانند «بمب» یا «خوک» گزینه هایی مناسب برای ژست سیاسی نیستند! چرا؟

لیلا حاتمی درباره ناآرامیهای ایران میگوید؛ همان ناآرامیهایی که بسیاری ریشه آن را اوضاع اقتصادی و بحران اشتغال و فقر دانسته اند! چگونه میتوان ژست همدردی با مردمان گرفتار در بحران اقتصادی را گرفت اما درباره ریشه های تأمین سرمایه محصولاتی که اسباب کسب درآمدمان شده حرف نزد.

خانم حاتمی! بودجه تولید «بمب» را چه کسی داده؟ بودجه تولید «خوک» را چه کسی داده؟ پای یکی نام یک آقازاده اقتصادی به عنوان تهیه کننده آمده و سرمایه تولید دیگری را تهیه کننده یک سریال خانگی داده که به خاطر ماجرای سوءاستفاده در صندوق ذخیره فرهنگی مدتی را در بازداشت به سر برد.

بازیگری که درد مردم را دارد بد نیست بیاید و پرسشهایی را هم طرح کند درباره چگونگی رشد و نمو افراد نورس در سینما! مثلا بپرسد آن آقازاده اقتصادی پول تولید فیلمهایش را از کجا آورده و آن سرمایه‌گزار خانگی چگونه در تأمین سرمایه پروژه‌ها به رقیبی برای ارگانها و نهادهای متمول بدل شده؟ بماند که برخلاف ژست اپوزیسیون حاتمی، هر دو فیلم اخیرشان، کاملا در خدمت نگاه مدیریتی جریان حاکم هستند تا جایی که «بمب» علیرغم ضعف آشکار در داستان‌پردازی، جایزه ویژه هیأت داوران جشنواره سی و ششم فجر را گرفت و یک عضو نظارتی ارشاد که ایضا جزو محبوبان جریان اصولگرایی است(!) به دفاع از مضمون «خوک» پرداخت!!

مردمی که درد اقتصادی و بیکاری دارند به شدت کنجکاوند بدانند در شرایطی که آنها برای دریافت یک وام خرد میلیونی باید مدتها در انتظار بمانند چگونه بیخ گوش آنها جوانانی هستند که میلیاردها تومان خرج تولید محصولات سینمایی می‌کنند؟؟ مردم میخواهند بدانند چگونه میشود در فیلمی بازی کرد که مطبوع یک راست دوآتشه است اما در عین حال ژست اپوزیسیون گرفت؟
خانم حاتمی! اگر درد مردم را دارید مجالی را اختصاص دهید به تأمل بر این پرسشها.

خوک-لیلا-حاتمی-علی-مصفا-مانی-حقیقی-برلین
عوامل «خوک» در برلین



«بمب»⇐مطلوب مدیران اعتدال!!!/آرزوی معادی رسیدن به «زیرزمین»کوستاریتسا بوده اما حاصل چیزی است در مایه‌های «وضعیت سفید»نعمت‌الله!

سینماروزان/حامد مظفری:

منفی: ظاهر برابر باطن است؛ یک فیلم حاکمیتی با ریتمی کشدار منطبق با آغاز و پایانی مطلوب مدیران اعتدال که در حرف از امید میگویند؛ درست شبیه به «جاده قدیم» ؛ آنجا اسپانسرهای قد و  نیم‌قد بودند که بودجه را فراهم کردند و اینجا پول تولید را یک آقازاده اقتصادی داده!

منفی: اگر بگوییم کپی‌برداری، دوست فرنگ‌رفته ناراحت میشود «بمب» شباهتهای انکارناپذیری با «وضعیت سفید» حمید نعمت‌الله دارد؛ البته کارگردان آرزو داشته چیزی بسازد در مایه های «زیرزمین» امیرکوستاریتسا ولی در نهایت با محصولی روبروییم در مایه‌های خلاصه قسمتهای «وضعیت سفید»!! خرده مصائب زناشویی منتج از فرهادی بازی هم که تا دلتان بخواهد در فیلم هست! البته میدانیم این شباهتها کاملا اتفاقی است و دوست فرنگ رفته مولف زاده شده؛ نشان به آن نشان که نامش پای «کما» و «شام عروسی» آمده.

منفی: نام محمود کلاری به عنوان فیلمبردار آمده اما استایل کار نه سینما که کاملا تلویزیونی است؛ هفتاد درصد قابها بسته و مابقی هم اغلب مدیوم! چرا؟ وقتی ترس لانگ شات را دارید چه کاریست داستان دهه شصتی روایت کنید؟ احتمالا چون اگر داستان به دوران معاصر میآمد فرهادی بازی بیش از پیش توی ذوق میزد؟

منفی: در بیش از نیمی از «بمب» دیالوگ است که بناست درام بسازد و جاهایی هم که نیست موتور گازی معادی(!) و استندآپ سیامک انصاری به همراه مقادیر معتنابهی مرگ بر آمریکا و مرگ بر شوروری است که زمان فیلم را پر میکند.

منفی: نورپردازی فاقد منطق در پناهگاه؛ با دو عدد گردسوز به اندازه چند پرورکتور نور تولید شده!

 دیالوگ:
–خوشحال بودن بلدی میخواد که لابد شما بلد نیستید

–تو «ملموس» ترین چیزی هستی که منو یاد برادرت میندازه!
–به حرفات خیلی فکر کردم! عمل هم چشم! میکنم!
— … اضافی رو وقتی خوردی که از جبهه فرار کردی!

–من جنگو دوس دارم! آژیر قرمزو دوس دارم! موشک بارانو دوس دارم!

پلان:
فروریختن ساختمان بعد از حمله هوایی!

کاراکتر:
محمود کلاری که با کلاه گیس نقش پدر نگران را بازی کرده!کلاری با بازیگری مایه انبساط خاطر میشود بخصوص که بدانیم در کار اصلیش که خلق تصاویر واقع گرایانه از دهه 60 بوده تجدید شده!

گاف:
-نیروهای شهربانی با شمایل کمیته(!!) دنبال ماجرای سرقت هستند!
–تلویزیون و ضبط آیوای دهه هفتادی در داستانی دهه شصتی!
–پرچم مخمل درجه یک در اتاق مدیر مدرسه ای در دهه شصت!
— دختربچه ماتیک زده و ابرو تمیز کرده تا رنگ و لعاب فیلم جلبمان کند؟!
–کیسه های شن تا بالای مغازه ها آمده تا گافهای طراحی صحنه مشخص نشود و سربازان در شهر پراکنده اند درست مثل زمان جنگ دوم جهانی!
–در دهه شصت 110 هم وجود داشت؟!

حامد مظفری
حامد مظفری



علیرغم حذف فیلمهای آقازادگان سیاسی چپ و راست⇐یک آقازاده اقتصادی با داستانی تکراری از روابط انسانی در زمان جنگ، وارد جشنواره شد⇔این آقازاده پیشتر سرمایه‌گزاری بیش از ۵ فیلم را برعهده داشته؛ از محصولات اخیر فرمان‌آرا تا فیلمی به کارگردانی خالق «سربداران»، فیلم تاریخ یک مجله سینمایی(!!) و…

سینماروزان: «اردک لی» به تهیه کنندگی علی آقازاده الیاس حضرتی اصلاح طلب و «شاه کش» به تهیه کنندگی عباس آقازاده الیاس نادران اصولگرا از جمله محصولات سال اخیر آقازادگان سینمایی بودند که هیأت انتخاب جشنواره ُسی و ششم فجر آنها را حائز شرکت تشخیص نداد.

به گزارش سینماروزان با این حال درشرایطی که تصور می‌شد امسال هیچ آقازاده‌ای در جشنواره حضور ندارد به ناگاه در فاصله حدودا یک هفته‌ای تا جشنواره و با تغییر تهیه کننده فیلم «بمب»پیمان معادی یک آقازاده به جشنواره راه پیدا کرد.

این آقازاده احسان آقازاده جلال رسول‌اف مدیرعامل بانک آینده است. احسان رسول‌اف که پیشتر سابقه سرمایه گزاری در سینما را هم داشته است به جای مانی حقیقی به عنوان تهیه کننده فیلم «بمب» معرفی شده است؛ فیلمی که اخیرا نام آن به «بمب: یک عاشقانه» تغییر پیدا کرده است.

داستان «بمب…» در دهه شصت می‌گذرد و اصلی‌ترین روایت درباره آن داستانیست تکراری از روابط انسانی در دوران جنگ؛ فیلمی که علیرغم شایعات درباره حضور در جشنواره برلین به این جشنواره هم راه پیدا نکرده است تا بعد از «ابد…» که پیمان معادی امید زیادی به حضورهای جشنواره‌ایش داشت این بار هم از حضور در یکی از سکوهای پرتاب به محافل جشنواره‌ای بازماند.

احسان رسول‌اف از ابتدای تولید «بمب…» به عنوان سرمایه‌گزار در پروژه حضور داشت اما از آنجا که هنوز پروسه مربوط به صدور کارت تهیه‌کنندگیش صادر نشده بود ابتدا خود معادی بود که برای دریافت پروانه ساخت اقدام کرد و به در بسته خورد و سپس این مانی حقیقی بود که از راه رسید و پروانه تولید را گرفت.

رسول‌اف البته در حیطه سرمایه‌گزاری سینما تازه‌کار نیست و به جز فیلمهای اخیر بهمن فرمان‌آرا نظیر «دلم میخواد» در تولید آثاری همچون «سمفونی تولد» و «لابی» هر دو به کارگردانی محمد پرویزی، «دوئت» ساخته نوید دانش و «پرسه در شهر لاجوردی» به کارگردانی محمدعلی نجفی-سازنده «سربداران»- هم به عنوان سرمایه‌گزار حاضر بود اما هیچ کدام از این آثار فرصت اکران پیدا نکرده‌اند و تنها «لابی» است که تهیه‌کننده‌اش امیرشهاب رضویان رایزنی‌هایی را آغاز کرده برای اکرانش. در میان این آثار در «سمفونی تولد» نام رسول‌اف به عنوان تهیه‌کننده آمده بود.

نام رسول‌اف که حامی مالی گروه پالت هم بوده، در مستندهایی مانند «ناپدید شدن»فرحناز شریفی، «دور مشو»مسعود امینی تیرانی و «کایه دو فیلم»میلاد ثابت‌کار که این سومی تاریخچه مجله «فیلم» را ارائه می‌دهد(!!!) نیز به‌عنوان تهیه‌کننده آمده و قاعدتا سرمایه‌گزار این سه فیلم هم خودش بوده است.




جمال ساداتیان که بعد از حذف پیمان معادی، تهیه‌کنندگی «متری شش و نیم»سعید روستایی را برعهده گرفته اظهار داشت⇐بازنویسی انجام شده اما به جشنواره نمی‌رسیم

سینماروزان: بعد از علاقه شورایعالی تهیه کنندگان برای جلوگیری از ورود تهیه کنندگان جوان به سینما که منجر به عدم صدور پروانه ساخت «متری شش ونیم»سعید روستایی به تهیه کنندگی پیمان معادی شد این جمال ساداتیان بود که به عنوان تهیه کننده این پروژه معرفی شد.

به گزارش سینماروزان ساداتیان که به دنبال راه اندازی پردیس مگاپارس از متعلقات صندوق ذخیره فرهنگیان در شرق تهران هم هست با اشاره به فیلمنامه «متری شش و نیم» که قرار است توسط سعید روستایی ساخته شود به «مهر» گفت: فیلمنامه این پروژه سینمایی دوباره بازنویسی شده است و طی هفته آینده باز هم برای دریافت پروانه ساخت اقدام می کنیم. امیدوارم با بازنویسی صورت گرفته پروانه ساخت آن صادر شود چون «متری شش و نیم» یک فیلمنامه بسیار خوب دارد و بی شک تبدیل به یک فیلم بسیار خوب می‌شود.

این تهیه کننده سینما بیان کرد: ما تمام تلاش خود را می کنیم تا این پروژه سینمایی در بهترین شرایط ساخته شود. اگر پروسه تولید «متری شش و نیم» در بهترین شرایط آغاز شود، باز هم فیلم برای حضور در سی و ششمین جشنواره فیلم فجر آماده نمی شود.




مهناز افشار، نیوشا ضیغمی، پیمان معادی و… با «دره ستارگان» به سانفرانسیسکو می‌روند

سینماروزان: مستند «دره ستارگان» در بخش مسابقه دهمین دوره جشنواره فیلم‌های ایرانی سانفرانسیسکو به نمایش در میآید.

به گزارش سینماروزان این مستند به تهیه کنندگی امیر پروین حسینی و کارگردانی الهام قره‌خانی و مهرتاش مهدوی،روز ۲۳ سپتامبر(اول مهرماه)در اولین روز جشنواره به نمایش در می‌آید.

این جشنواره هر ساله با هدف کشف و حمایت از نسل بعدی فیلمسازان ایرانی برگزار می‌شود. جشنواره فیلم‌های ایرانی سانفرانسیسکو اول و دوم مهر ماه برگزار می‌شود.

این مستند در 90 دقیقه به بررسی زندگی آثار هنری شهرداد روحانی رهبر ارکستر و آهنگساز می‌پردازد که در آن افرادی چون جمشید مشایخی، مصطفی کمال‌پورتراب، اکبر عالمی، فاطمه معتمدآریا، حجت‌الله شکیبا، علیرضا عصار، رامبد جوان، هنگامه قاضیانی، ناصر چشم‌آذر، بیژن بیرنگ، علی شاه‌حاتمی و… مقابل دوربین رفته‌اند.

همچنین پیمان معادی، مهناز افشار، مهتاب کرامتی، حبیب رضایی و نیوشا ضیغمی به عنوان گوینده در این مستند حضور دارند و آناهیتا نعمتی نیز به عنوان مجری مقابل دوربین رفته‌ است.

دره ستارگان
دره ستارگان



همکار ايراني فيلمبردار «آمريکن پاي» کيست؟⇔پيمان معادي، اصغر فرهادي، علي عطشاني يا رامین بحرانی؟

سینماروزان: اخيرا گزارشی در برخی رسانه‌های آمریکایی و از جمله «ديلي نيوز» منتشر شده درباره  توليد يک پروژه مشترک ميان ايران-آمريکا که بناست نام يک فيلمساز ايراني را به عنوان کارگردان بر خود ببيند.

در اين گزارش «اولين تولد» به عنوان نام فعلي اين پروژه سينمايي آمده و نام «ريچارد کرودو» به عنوان مدير فيلمبرداري آمده است. کرودو که در فاصله زماني 2003 تا 2006 رييس انجمن فيلمبرداران آمريکا بوده است مديريت فيلمبرداري آثاري نظير «آمريکن پاي»، «بوفالوي آمريکايي»،«زيرخاکي» و «گريند و قوانين بروکلين» و ساخت فيلمي اکشن به نام «در برابر تاريکي» را هم در کارنامه دارد.

«سام خوزه» و «ادوين آوانسيان» هم افرادي هستند که نامشان به عنوان تهيه کننده اين فيلم آمده است؛ دو ايراني‌الاصل که پيشتر در توليد آثاري همچون «سفر»، «روزهاي تاريک من» و «بيگانگان لعنتي» هم به عنوان تهيه کننده حضور داشته اند.

نام کمپاني «ال.اِي اينديپندنت فيلم» هم به عنوان استوديوي توليدکننده فيلم آمده است اما نه از بازيگران پروژه نامي برده شده و نه از کارگرداني که بناست آن را بسازد و فقط خبر از این داده شده که به زودي در يک کنفرانس خبري هم نام بازيگران اين پروژه و هم نام کارگردان ايراني آن اعلام خواهد شد.

اگر بخواهيم براساس چهره هايي که ميان ايران و آمريکا در رفت و آمد هستند به گمانه‌زني درباره نام کارگردان «اولين  تولد» دست زنيم شايد پررنگترين گزينه اصغر فرهادي کارگردان اسکاری باشد اما مسأله اينجاست که فرهادي اين روزها درگير پروژه اي است که به تهيه کنندگي «پدرو آلمادوآر» در اسپانيا ميسازد.

ديگر چهره ايراني که در اين سالها در سينما و تلويزيون آمريکا حضور داشت پيمان معادي است. معادي که اخيرا ساخت فيلم دومش «بمب» را در داخل به پايان رساند بعد از متوقف شدن توليد سريال فانتزي-تاريخي «ماه تي تي»داود ميرباقري به دليل بازداشت سرمايه گذارش خبر از آن داد که خيلي دلش ميخواهد از گريم اين سريال در يک کار ديگر استفاده کند.

مدتي بعدتر هم او خبر از کار بر روي سناريويي موسوم به «مشرق» داد که با تأثيرپذيري از گريم او در «ماه تي تي» نگارش ميشود. اما آيا «مشرق» همان «اولين تولد» است؟

در ميان ديگر سينماگران ايراني که ميتوانند گزينه اي براي ساخت اين پروژه باشند مي شود از علي عطشاني هم نام برد!!! کارگرداني که يک فيلم توقيفي به نام «پارادايس» و يک فيلم اکران نشده به نام «يادم تو را فراموش» را در کارنامه دارد.

عطشاني در سالهاي اخير رفت و آمد فراواني هم به آمريکا داشته و علاقه زيادي هم نشان داده براي توليد يک پروژه مشترک و حتي يک بار خبري هم درباره ساخت فيلمي به کارگرداني او و حضور جورج کلوني و ناتالي پورتمن منتشر شد؛ خبري که هيچ گاه تأييد نشد و البته در نهايت هم معلوم نشد اين خبر از اساس واقعي بوده يا فانتزي؟

کارگردان «اولين تولد» کداميک از اين چهره هاست؟ فرهادي؟ معادي؟ عطشاني؟ شايد هم يک کارگردان ايراني‌تبار هاليوود مثل رامين بحراني کارگردان آثاري همچون «خداحافظ سولو» و «99خانه» بناست اين فيلم را بسازد…

گزارش «دیلی نیوز» درباره «اولین تولد»
گزارش «دیلی نیوز» درباره «اولین تولد»




سیامک انصاری بیان کرد⇐«ساعت ۵عصر» ۲۱ تیرماه روی پرده می‌رود/در متروی تجریش نیمه‌شب زیر برف کار می‌کردیم/۱۲ روز در بهشت زهرا بودیم و یک روز کامل هم در قبر خوابیدم!!!

سینماروزان: سیدعلی ضیاء دوشنبه 5 تیر در ویژه برنامه عید فطر «فرمول یک» با سیامک انصاری بازیگر محبوب تلویزیون و سینما که به زودی با اولین فیلم سینمایی مهران مدیری یعنی «ساعت 5 عصر» روی پرده سینماها دیده خواهد شد، گفتگو کرد.

انصاری در ابتدا با تبریک عید فطر گفت: امیدوارم مردم در سفرهایی که در تعطیلات می روند احتیاط کنند و روزهای خوبی را پشت سر بگذرانند.
وی درباره اینکه تعداد قسمتهای زیادی در سریالهای مختلف مهران مدیری حضور داشته، افزود: پیشنهادهای سینمایی زمانی به من داده می شد که سر پروژه های تلویزیونی بودم و نمی شد کار مهران مدیری را گذاشت و سر یک فیلم یا سریال دیگر رفت.
انصاری در پاسخ به اینکه حسرت کار کردن با چه کارگردانی را داشته، اظهار کرد: همه بازیگران ایران دوست داشتند با مرحوم حاتمی کار کنند و من هم از این قضیه مستثنی نیستم.
این بازیگر درباره کارهایی که به خاطر حضور در آثار مهران مدیری فرصت بازی در آنها را از دست داده، توضیح داد: دوست داشتم در «آرایش غلیظ» ساخته حمید نعمت الله باشم، چون «بی پولی» تجربه بسیار خوبی برای من بود و خیلی خوب با حمید کار میکنم. همچنین قرار بود در «وضعیت سفید» هم کار کنم اما نشد چون درست با «قهوه تلخ» همزمان شده بود. البته از تمام این سالها و حضور در تیم مهران مدیری خیلی راضی هستم.
وی در این باره که آیا نگران نبوده روزی در آثار مدیری نباشد، تصریح کرد: من و مهران مدیری 15 سال است با هم کار می کنیم و آنقدر این پروژه ها پشت سر هم بودند که اصلا تا به حال فرصت جدا شدن پیش نیامده است!
انصاری با اشاره به اینکه ماجرای فیلم «بمب» پیمان معادی به زمستان 66 برمی گردد، درباره رابطه اش با معادی گفت: ما چند نفر بودیم که یک مدرسه می رفتیم و حالا همه فعالیت های هنری می کنیم. من و پیمان معادی، علیرضا عصار و چند نفر دیگر از دوستان که در مدرسه «روش نو» درس می خواندیم.
این بازیگر در پاسخ به این سوال ضیاء که شاید کسی باورش نشود او و زنده یاد ملاقلی پور با هم رفاقت داشته اند، گفت: روح آقا رسول ملاقلی پور شاد. به نظر من که اگر قرار بود او روزی فیلم کمدی بسازد، یکی از بهترین فیلمهای کمدی ایران می شد.
وی همچنین درباره حاشیه ای که درباره او و علیرضا عصار در توییتر پیش آمده بود، بیان کرد: درباره ماجرای علیرضا عصار، اینگونه بود که ادمین توییتر من مطلبی گذاشت و من در این موضوع دخیل نبودم.
انصاری درباره همکاری با مهران مدیری در اولین فیلم سینمایی اش گفت: «ساعت 5 عصر» ماجرای یک روز از 7 صبح تا 5 بعدازظهر را در برمی گیرد. می شد کل طول این فیلم را به دوربین زل زد، اما نه چنین خبری نیست! در این فیلم در خدمت استاد عزیزم محمود کلاری بودیم، گروه خیلی خوبی داشتیم. البته به من سخت گذشت. من با یک کت و شلوار در فیلم بازی می کردم و از روز اول فیلم سرمای سختی آمد که باعث یکی یکی کارمان به بیمارستان بکشد.
وی ادامه داد: در مترو تجریش که نیمه شب زیر برف کار می کردیم و حدود 1200 نفر آنجا بودیم. 12 روز هم در بهشت زهرا بودیم که من یک روز کامل آن را در قبر بودم! این کار برای من به شخصه سخت بود و امیدوارم نتیجه خوبی داشته باشد و مردم راضی باشند. «ساعت 5 عصر» نوع خاصی از کمدی است که امیدوارم مردم دوستش داشته باشند. 21 تیر ماه اکران فیلم آغاز می شود و من و آقای مهران مدیری در یکی از پردیس های  سینمایی فیلم را با مردم خواهیم دید.
این بازیگر در بخش دیگری از گفتگو با ضیاء اشاره کرد: شغل پدرم در زمینه فرش بوده است اما من خیلی وقت است که در این عرصه کار نمی کنم.




«بمب»معادی همراه با فرزندش و صداپیشه «فامیل دور» در پایان راه+یک عکس تازه از پروژه

سینماروزان: فیلمبرداری فیلم سینمایی «بمب» به کارگردانی پیمان معادی که علاوه بر خود پیمان از حضور باران فرزند پیمان و بهادر مالکی صداپیش «فامیل دور» سود می برد، آخرین روزهای فیلمبرداری خود را سپری می کند.

دومين فيلم سينمايي معادي نيمه ارديبهشت ماه در شرق تهران كليد خورد که این روزها گروه با نزدیک شدن به پایان کار مشغول فیلمبرداری سکانس های موشک باران هستند تا پرونده فیلم‌برداری را ببندند و مراحل فنی پس از تولید را پیش ببرند.

بهرام دهقاني، تدوينگر اين فيلم هم به طور هم زمان مشغول تدوين فيلم است. معادي قصد دارد تازه ترين ساخته خود را براي جشنواره فيلم فجر امسال آماده كند.

داستان این فیلم با حال و هوای موشك باران تهران در سال ١٣٦٦ روایت می شود و فيلم نامه آن هم چون اثر قبلي اين كارگردان توسط خود معادی نوشته شده است.

 لازم به ذکر است فیلمنامه «بمب» جایزه بهترین فیلمنامه را از جشنواره سه سال پیش آسیاپاسفیک دریافت کرده است.

معادي در این فیلم علاوه بر كارگرداني، به عنوان بازيگر اين فيلم هم جلوي دوربين محمود کلاری که مدیریت فیلمبرداری این فیلم را برعهده داشته، رفته است.

در این فیلم، پیمان معادی، لیلا حاتمی، حبیب رضایی، سیامک انصاری، سیامک صفری، بهادر مالکی پور، رامین پورایمان، معصومه قاسمی پور، صبا گرگین پور و شهروز آقايي پور ایفای نقش کردند.

ارشيا عبداللهي، نيوشا جهاني و باران معادي فرزند پیمان معادی هم به عنوان بازيگران كودك اين فيلم سينمايي اند.

لیلا حاتمی در نمایی از «بمب»
لیلا حاتمی در نمایی از «بمب»



تازه‌ترین پروژه‌های بدلکاری ارشا اقدسی⇐از «هزارپا»ی ابوالحسن داودی تا «بمب»پیمان معادی و «به وقت شام»ابراهیم حاتمی‌کیا

سینماروزان: ارشا قدسی بدلکاری که فعالیتهایش در سالهای اخیر به عنوان بدلکار یا طراحی نماهای اکشن در سینما و تلویزیون بیشتر شده در اکران نوروزی «گشت2» را داشت و فیلمهای «نگار»، «رگ خواب» و «ایستگاه اتمسفر» و سریال خانگی «عالیحناب» را هم آماده عرضه دارد.

به گزارش سینماروزان ارشا اقدسی در نیمه ابتدایی سال درگیر پروژه های سینمایی تازه ای هم شده است و از جمله «هزارپا»ی ابوالحسن داودی، «بمب»پیمان معادی و «به وقت شام» ابراهیم حاتمی کیا.

اقدسی درباره تازه ترین برنامه هایش برای طراحی نماهای اکشن و اجرای آنها به «سرنخ» گفته است: مشغول کار در پروژه هایی به کارگردانی پیمان معادی، ابوالحسن داوی شده ام و همچنین مسئولیت بدلکاری یک سریال را برعهده دارم.

وی ادامه داده است: چند روز پیش هم با ابراهیم حاتمی کیا یک جلسه داشتم و به احتال زیاد قرارداد جدیدی هم با این کارگردان خواهم بست اما جدا از کار در سینما و تلویزیون اجراهای هیجان انگیز دیگری هم خواهم داشت.

هرچند اقدسی درباره برنامه های دیگرش اطلاعات دقیقی نداده اما اخبار حکایت از آن دارد که او برای حضور در یک پروژه بین المللی به زودی به صربستان می رود.