عطاران +پژمان و #پوراحمد در #ویلای_ساحلی+تیزر و خلاصه داستان
|
سینماروزان/مهدی فلاح: رضا عطاران و پژمان جمشیدی دو کمدین از دو نسل مختلف، با کمدی ویلای ساحلی به سینماها آمدند.
ریما رامین فر بازیگر زن اصلی فیلم است و در نماهایی از ویلای ساحلی، همراهی کیومرث پوراحمد کارگردان مرحوم را شاهدیم.
داستان فیلم ویلای ساحلی داستان ویلایی است در سواحل خزر که مالک آن چند ماهی به خارج کشور میرود و در این میان دو مرد گرفتار، به دنبال آن هستند با اجاره ویلا به مسافران مختلف، درآمدی به جیب بزنند؛ ورود هر مسافر به ویلا منجر میشود به اتفاقی تازه…
ویلای ساحلی ساختهی کیانوش عیاری و به تهیهکنندگی رضا رخشان با پخش #فیلمیران در سینماهای سراسر کشور از ۱۵ آذر روی پرده است.
کمدی #هتل از ۷/۷ در سینماها؛ با حضور دو مهمان ناخوانده مرد+چهار مهمان ناخوانده زن!+پوستر
|
سینماروزان: کمدی «هتل» با دریافت پروانه نمایش از ۷ مهرماه در سینماهای سراسر کشور اکران خواهد شد.
فیلم سینمایی «هتل» به کارگردانی مسعود اطیابی و تهیهکنندگی محمد شایسته با دریافت پروانه نمایش از ۷ مهرماه اکران خود را توسط پخش شایستهفیلم در سینماها آغاز خواهد کرد.
این کمدی که قصه یک هتل پرماجرا را پس از ورود ٢ مهمان مرد و ۴ مهمان زن ناخوانده روایت میکند؛ در ادامه کمدیهای پرفروش مسعود اطیابی پس از فیلمهای «تگزاس»، «دینامیت»، «انفرادی» و «بخارست» به سرگروهی سینما هویزه مشهد در سینماهای سراسر کشور اکران خواهد شد.
پژمان جمشیدی و محسن کیایی زوج اصلی این فیلم را تشکیل میدهند و ریما رامینفر، صدف اسپهبدی، مهلقا باقری، غلامرضا نیکخواه، مریم وحیدزاده، فرزانه قاسم زاده، جواد پولاد و سام نوری نیز در آن نقشآفرینی میکنند.
سایر عوامل «هتل» عبارتند از؛ فیلمنامه نهایی: امیر برادران، نویسندگان: امیر برادران، پیمان جزنی، مصطفی زندی، مدیر فیلمبرداری: افشین علیزاده، آهنگساز: امیر توسلی، طراح چهره پردازی: عباس عباسی، طراح صحنه: سعید هنرمند، مدیر تولید: سیدحمیدرضا اطیابی، طراح لباس: افسانه صمدزاده، طراحی و ترکیب صدا: حسین ابوالصدق، مدیر صدابرداری: عباس رستگارپور، تدوین: مهسا اطیابی، جلوههای ویژه بصری: حسن نجفی، مدیر برنامهریزی: نرگس مشایخی، دستیار اول کارگردان: یوسف وجدان دوست، عکاس: محمد بدرلو، روابط عمومی: زهرا دمزآبادی، پخش از: شایسته فیلم.
دیدار هیجانانگیز پژمان جمشیدی با مخاطبان #شهر_هرت در پردیس ملت
|
سینماروزان/کیوان بهارلویی: با ادامه اقبال مخاطبان به کمدی انتقادی شهر هرت محصول پارسافیلم، اکران های مردمی این کمدی استارت خورد.
در نخستین اکران مردمی شهر هرت، پژمان جمشیدی به همراه همکاران تولید شهر هرت دوشنبه عصر در پردیس ملت خواهد بود تا هم با عموم مخاطبان دیدار کند و هم کنار آنها به تماشای شهر هرت بنشیند.
پژمان جمشیدی با وجود موفقیت در ایفای نقشهای مختلف در سالهای اخیر، مدتهاست که در هیچ اکران مردمی حضور نداشته و حالا با #شهر_هرت به دیدار مخاطبان میرود.
آیین دیدار مخاطبان شهر هرت با پژمان جمشیدی دوشنبه ۲۶ تیر ماه از ساعت ۱۸ تا ۲۱ در پردیس ملت صورت خواهد گرفت و علاقمندان به حضور در این دیدار، حتما اقدام به رزرو بلیت از طریق سامانه های مختلف گیشه۷، ایران تیک، سینماتیکت و… نمایند.
روایتی دوگانه از زندگی یک اختلاسگر معروف؟!⇐#شهر_هرت از هفته سوم خرداد میآید
|
سینماروزان/محمد شاکری: فیلم کمدی اجتماعی #شهر_هرت از هفته سوم خردادماه روی پرده خواهد رفت.
#شهر_هرت تازهترین محصول #پارسافیلم است و چهارمین فیلم کریم امینی بعد از دشمن زن، گربه سیاه و فسیل با زمینه ای طنز ولی با اشارات تند سیاسی-اجتماعی.
پژمان جمشیدی، شبنم مقدمی و بابک کریمی بازیگران اصلی شهر هرت هستند.
مدیریت فیلمبرداری شهر هرت را روزبه رایگا برعهده داشته که سابقه فیلمبرداری آثاری همچون شعله ور، دیدن این فیلم جرم است، سایه های موازی و انارهای نارس را در کارنامه داشته و موسیقی متن را محمد احمدی ساخته و تنظیم کرده است.
شهر هرت که عنوانی استعاری دارد روایتی غیرمستقیم دارد از زندگی یکی از اختلاسگران مشهور که ردپایی پررنگ گذاشت بر حیطههای مختلف؛ از طلای سیاه تا بازار سکه و حتی صنعت هوانوردی! اختلاسگری که سرنوشتی غیرقابل باور را تجربه نمود…
#شهر_هرت با پخش پارسافیلم بعد از تعطیلات میانه خردادماه روی پرده خواهد رفت.
اظهارات #مسعود_اطیابی که کمدی پرفروش بخارست را روی پرده دارد: فیلمهای کمدی همیشه در اکران مورد حمله قرار میگیرند!/ #اجاره_نشینها هم در زمان خودش مورد حمله بود!/آن قدر که فیلمهای کمدی سانسور میشود هیچ فیلمی سانسور نمیشود!/اتفاقا فیلمهای موسوم به اجتماعی کمتر سانسور میشوند!!/۲۷ قیقه از #بخارست درآمده!/ده الی پانزده دقیقهاش را دوبله کردهام!/از شوخی جنسی فراری هستم و شوخیهای خارج از عرف و ادب هیچ وقت در کارهایم نبوده است!/به قواعد ژانر اعتقادی ندارم!/ تنها چیزی که لازم داری این است که بین مردم باشی و نفس مخاطب به تو بخورد!/ #بخارست کمدی بهروزی است و به مسئولان توصیه میکنم این فیلم را ببینند!/به جز جنس کمدی، پخش قدرتمند #بخارست اسباب اقبال مخاطبان را رقم زده!
|
سینماروزان/روحالله نشیبا: آن قدر که فیلمهای کمدی سانسور میشود هیچ فیلمی سانسور نمیشود. واقعیت این است که ما زورمان نمیچربد و نمیتوانیم ادای روشنفکری دربیاوریم، وگرنه چطور ممکن است بی ممیزی فیلم بسازم وقتی 27 دقیقه از فیلمی مثل بخارست درآمده، 10 الی 15 دقیقهاش را دوبله کردهام، برخی جاها رنگ فیلم را عوض کردهام، پلان جا به جا کردهام و… شما فکر میکنید که ما براحتی پروانه نمایش گرفتیم! همه فیلمهایم به سختی مجوز نمایش گرفتند.
مسعود اطیابی کارگردانی که فیلم پرفروش بخارست را روی پرده دارد با بیان مطلب فوق به روزنامه ایران گفت: یکی از مسائلی که آدم را پیر میکند همین برخورد با ممیزهاست بخصوص اگر منطق درستی نداشته باشند و چشمهایشان را ببندند و عین رادیو یک جمله را تکرار کنند. یک فیلم کمدی اسم ببرید که به مشکل ممیزی برنخورده باشد؟ اتفاقاً فکر میکنم فیلمهای اجتماعی کمتر سانسور میشوند و حداقل ساختشان راحتتر است.
وی ادامه داد: «اجاره نشینها» هم در زمان خودش مورد حمله بود. فیلمهای کمدی همیشه در اکران مورد حمله قرار میگیرند و سالها بعد از آنها تمجید میشود. همانطور که چند سال بعد از اکران، «خروس جنگی» از تلویزیون پخش شد. من برای «اجارهنشینها» 10 بار بلیت خریدم و آن را در سینما دیدم. «همسر» آقای فخیمزاده از الگوهای طنز خانوادگی بود که دوستش داشتم. «خواستگاری» و بازی هادی اسلامی از آن جنس فیلمهایی بود که بشدت میپسندیدمش.
اطیابی افزود: اصلاً به برخی نقدها نباید اهمیت داد. آنها نه آن زمان «اجاره نشینها» را دوست داشتند و نه الان فیلمهای ما را. این خط کشی هم که میخواهند بگذارند و بگویند بین اینها چقدر فاصله وجود دارد دروغ است. فاصله دروغین است. جامعه امروز ما و مسائل طنز آن با «اجاره نشینها» کاملاً متفاوت است. «دینامیت» به روزترین کمدی است. «بخارست» به روز است و به مسئولان توصیه میکنم این فیلم را ببینند. اگر فیلمهای ما به روز نباشد مردم برای آن بلیت نمیگیرند و البته به جز جنس کمدی، پخش قدرتمند فیلمی مانند بخارست است که سهم خود را در اقبال مخاطبان دارد.
این کارگردان اظهار داشت: در این شرایط اقتصادی وقتی قرار است برای تماشای فیلمی خرج کنید با دقت انتخاب میکنید. یک ساندویچ را هم ۶۰ هزارتومان به شما بدهند به سلامت آن شک داشته باشی نمیخوری. الان فیلمهای کمدی زیادی وجود دارد و اتفاقاً فیلمهای کمدی شکست خورده، بیشتر هستند چون مردم به سختی انتخاب میکنند و تا از محصولی اطمینان پیدا نکنند سمتش نمیروند.
اطیابی درباره رسوخ دیالوگهای زننده در برخی کمدیها گفت: از شوخی جنسی فراری هستم و شوخیهای خارج از عرف و ادب هیچ وقت در کارهایم نبوده است. این عادت برخی رسانهها بویژه یک روزنامه خاص است که بدون دیدن فیلم، با این عبارت تهمت بزنند. کاش حداقل فیلم را ببینند تا خلاصه داستانی که مینویسند با واقعیت فیلم منطبق باشد. سناریویی مینویسند که اصلاً در مخیله ما نبوده و تصور میکنی لابد فیلمی طنز از کشوری دیگر را دیدهاند و به اشتباه فکر کردهاند فیلم ما بوده است.
به نظر میرسد برخی یک شابلون گذاشتهاند و به شکلی مقلدانه و تکراری راجع به فیلمهای طنز مینویسند. توصیه میکنم دست بردارند از این حرفهای تکراری و حداقل به فکر واژههای تازه باشند. خلاقیت داشته باشند و روش حملهشان را عوض کنند. البته حساب آنها جدا از منتقدان واقعی است که از نوشتههایشان استقبال میکنم، حتی اگر مخالف باشند. اما در جواب به سؤال شما باید بگویم با یکی دو شوخی جنسی نه تنها فیلم به فروش نمیرود بلکه مخاطب را هم میپرانیم. مخاطب فیلمهای من خانوادهها هستند و اتفاقاً با شوخی جنسی مخاطبم را از دست میدهم. فیلمهای من هیچ وقت در فروش افتتاحیه قوی نبودهاند اما به مرور مخاطب آن زیاد شده است. یک دلیلش سلامت فیلمهایم از منظر شوخیهای جنسی است. باید خانوادهها این امنیت را داشته باشند که کنار هم فیلم را ببینند.
اطیابی درباره چگونگی تولید فيلم بفروش گفت: من قائل به هیچ فرمولی نیستم، حتی به قواعد ژانر هم اعتقادی ندارم. تنها چیزی که لازم داری این است که بین مردم باشی و نفس مخاطب به تو بخورد. توی چشمشان نگاه کنی، با آنها همقدم شوی، در میدان تره بار خرید کنی، در مترو و اتوبوس و مطب پزشک با آنها دمخور شوی، در فروشگاههای مختلف آنها را ببینی، کنارشان باشی و با آنها زندگی کنی، آن وقت به طور اتوماتیک درکی ناخودآگاه از جامعه برایت شکل میگیرد. مثل رانندهای میشوی که دیگر به کلاج و ترمز فکر نمیکند. من فارغ از فرمول شدهام چون با مردم هستم و نیازشان را که نیاز خودم هم هست میبینم.
اطیابی تاکید کرد: وقتی از برخی وقایع ناراحت میشوم، اخبار نگرانم میکند و کمرنگ شدن امید در نسل جوان را میبینم و حس میکنم باید به جامعه نشاط تزریق شود چون خودم به نشاط نیاز دارم. همین کار از دستم برمیآید که یکی دو ساعتی با سینما برای مخاطب شادی ایجاد کنم.
مسعود اطیابی درباره بازیگران همکار کمدی خود گفت: پژمان جمشیدی سختترین بازیگری است که راحت میشود با او کار کرد چون نظرات را سخت میپذیرد و مدام در حال چانه زنی است ولی راحت اجرا میکند. رضا عطاران ذات خوبی دارد و مردمدوست و مردمدار است. مهدی هاشمی در کار دانشمند و در ارتباط متواضع است. سام درخشانی آماده است برای اینکه هرچیزی از او بخواهی. محسن کیایی ایده های خوبی دارد و احمد مهرانفر از هر لحاظ همراه است…
#دوزیست ۱۰ میلیاردی شد+پوستر جدید
|
سینماروزان: همزمان با آغاز هفته چهارم اکران و عبور از فروش ۱۰ میلیارد تومان “دوزیست”، پوستر تک پرسوناژ “پژمان جمشیدی” منتشر شد.
پژمان جمشیدی را جواد عزتی ، هادی حجازی فر ، ستاره پسیانی ، الهام اخوان ، مجید نوروزی با هنرمندی مانی حقیقی و سعید پورصمیمی در “دوزیست”همراهی میکنند.
پخش #دوزیست را خانه فیلم برعهده دارد و به نظر میرسد با ادامه اکران، این فیلم بزودی در میان پرفروشترین آثار سال جاری جای گیرد.
#دوزیست به کارگردانی برزو نیک نژاد و تهیه کنندگی سعید خانی تولید شده است.
نعمتی به نام #پژمان_جمشیدی⇐روایت پخشکننده #علفزار از چرايي اقبالِ مخاطبان
|
سینماروزان: من پیش از این در فیلم «دوزیست» تجربه همکاری با پژمان جمشیدی در نقش ملودرام را داشتهام اما او از زاویهای متفاوت در فیلم «علفزار» ظاهر شده است و همذاتپنداری مخاطب با او محسوس است. مخاطب، پژمان را در نقش یک بازپرس پذیرفته است.
سعید خانی پخشکننده فیلم #علفزار با بیان مطلب فوق به خبرگزاری مهر گفت: معتقدم پژمان جمشیدی در شرایط فعلی یک نعمت برای سینمای ایران است، بازیگری که هم در فیلم کمدی میتواند درخشان باشد و هم در فیلم ملودرام میتواند یک نقش کلیدی را به خوبی بازی کند.
خانی ادامه داد: مهمترین نکته هم این است که مخاطب او را باور کرده و معتقدم یکی از دلایل فروش خوب فیلم #علفزار تا به امروز هم حضور پژمان جمشیدی بوده است.
مدیر موسسه پخش خانهفیلم درباره پیشبینی استقبال از «علفزار» توضیح داد: از ابتدای امسال چند فیلم اجتماعی اکران شده اما هیچکدام مانند «علفزار» فروش نداشت که در دو هفته فروشش از مرز ۲ میلیارد تومان گذشته، به زعم من این فیلم تا به امروز فروش خوبی داشته است.
خانی ادامه داد: در همین شرایط ما اگر اطلاعرسانی درستی داشته باشیم و هم صداوسیما و هم ارگانهای شهری از تبلیغات فیلم حمایت کنند، «علفزار» این قابلیت را دارد که رکورد فروش فیلم اجتماعی در سینمای ایران را بشکند. فیلم هم داستان واقعی دارد و هم از زمان اکران برآیند این است که اکثر مخاطبان از آن رضایت داشتهاند.
تازهترین حرفهای #پژمان_جمشیدی روی آنتن زنده⇐استرس باعث ریزش موهایم شد!/در بازیگری کار خاصی انجام نمیدهم و فقط وظیفهام را انجام میدهم!/اگر در فیلمی، خوب یا بد بازی کردم، دلیل آن را نمیدانم چیست؟!/در این هفت سال فقط سه ماه تعطیل بودم!!/فراستی را از نزدیک ندیدهام ولی خوشحالم که #علفزار را دوست داشته!/سام درخشانی تنها کسی بود که نسبت به من گارد نداشت!/تا آخر عمر مدیون #سام هستم و دستش را میبوسم!/نعمتالله برای مدرسه پسرش به من زنگ زد!!/دربی اخیر را سرصحنه #زیرخاکی دیدم!/صادقانه فکر میکنم گل استقلال، آفساید بود!
|
سینماروزان: راهی جلوی پای من قرار گرفت و من هم آن را پیگیری کردم تا به اینجا رسید. فقط وظیفهام را انجام میدهم و وقتی نقشی پیشنهاد میشود، ابتدا متنها را میخوانم و اگر احساس کنم میتوانم آن متن را در حد خود خوب اجرا کنم، نقش را قبول میکنم. در بازی کار خاص انجام نمیدهم. اگر خوب یا بد بازی کردم، دلیل آن را نمیدانم چیست.
پژمان جمشیدی فوتبالیست پیشکسوت و بازیگر نامآشنا با بیان مطلب فوق در برنامه #فرمول_یک با اجرا و تهیه کنندگی علی ضیا گفت: موفقیت نیاز به تلاش زیاد دارد. در این ۷ سال غیر از دوران کرونا که ناخواسته خیلی از مشاغل تعطیل شدند، اگر آن چند ماه تعطیلی اجباری را کنار بگذاریم، کل تعطیلات و ساعات استراحت من شاید در مجموع به ۳ ماه هم نرسد. فاصله بین کارهایم کمتر از ۳ ماه بود. قطعا این چند سال سخت بود اما بالاخره هر کاری سختی خود را دارد.
جمشیدی درباره سفیدی بخشی از موهای خود توضیح داد: این نقطه از موهای سرم ریخته بود، آمپول زدم و موهای این قسمت سفید شد. علت این ریزش استرس، دندان درد و غیره بود زیرا دندان خراب باعث ریزش مو میشود.
این بازیگر درباره تعریف فراستی از بازیاش، مطرح کرد: این اتفاق به خاطر فیلم «علفزار» افتاد متاسفانه فراستی را از نزدیک ندیدهام ولی خوشحالم که کارمان مورد توجه قرار گرفته! اگر بتوانم ده بار نامزد سیمرغ شوم، هر بار یک ستاره به سابقهام اضافه میشود. تاکنون ۳ بار نامزد شدهام. با سیمرغ خوشحال میشوم البته نه به اندازهای که فیلمهایم مورد اقبال مردم قرار بگیرد.
جمشیدی گفت: قرار نبود سریال #پژمان را من بازی کنم، بعد از نهایی شدن من، قرار نبود سام بازی کند؛ سام تنها کسی بود که نسبت به من گارد نداشت. خوشبختانه جزء موفقترین زوجها هستیم اما در یک برهه فکر کردیم مخاطب فکر میکند که قصد سوءاستفاده داریم لذا تصمیم گرفتیم در یک مقطع دور از هم بازی کنیم، امیدوارم دوباره کنار هم کار کنیم. سام عزیز من است، او با بازی در کنار یک ورزشکار ریسک و نقش مکمل را بازی کرد، تا آخر عمر مدیونش هستم و دستش را میبوسم.
وی درباره ارتباط با یک کارگردان برای بازی مکرر در آثارش بیان کرد: حتی شماره کارگردانهایی که علاقهمند بازی در آثارشان هستم را ندارم. زمانی که مخاطب سینما بودم آقای عیاری و نعمتالله را خیلی دوست داشتم. آقای فرهادی هم به این جمع اضافه میشوند. دوست داشتم با مهدویان، مانی حقیقی، کمال تبریزی، معتمدی کار کنم که کار کردم. وضعیت سفید و کارهای آقای عیاری را خیلی دوست داشتم. چند سال پیش آقای نعمتاله بابت مدرسه پسرش به من زنگ زد،وقتی خودش را معرفی کرد فکر کردم یک نفر اذیتم میکند. فقط آن موقع او را دیدم و به مدرسه پسرش رفتم. یک بار هم برای فیلمی زنگ زد، گفت فیلمنامه ندارم فقط قصه را تعریف میکنم اما متاسفانه کار ساخته نشد.
پژمان جمشیدی افزود: دربی امسال را سر صحنه «زیرخاکی» و در موبایل دنبال کردم. نیمه اول را کامل دیدم اما در نیمه دوم از عوامل میشنیدم که استقلال فشار میآورد. حدس میزدم که بازی مساوی شود و صادقانه فکر میکردم گل استقلال آفساید است. الان هم فیلمی دیدم که صحنه گل کمی مشکوک بود. در هر صورت اشتباهات داوری وجود دارد و خیلی نمیتوان روی آن مانور داد اما در کل بازی خوبی بود و بعد از مدت ها یک دربی جاندار دیدیم.
تازه ترین حرفهای پژمان جمشیدی⇐ همکاری با سام کافیست!/دستمزدم در “…همه با هم هستیم” از همه کمتر بود!!/خیلی از افراد کوچه و خیابان میتوانند بازیگران درخشانی باشند!
|
سینماروزان/مرسده مقیمی: پژمان جمشیدی بازیگر کمدیهای پرفروش این سالها در تازه ترین گفتگویش از اتمام همکاری با سام درخشانی گفت.
پژمان جمشیدی با تایید خوش شانس بودن در بازیگری به مجله همشهری جوان گفت: همین حالا شاید خیلیها که در همین کوچه و خیابان هر روز از کنارمان عبور میکنند اگر برایشان موقعیتی ایجاد شود بازیگران درخشانی باشند. حتی اگر هیچ دوره ای ندیده باشند هیچ درسی نخوانده باشند و اگر فرصت پیدا کنند از خیلیها بالاتر باشند ولی هیچ گاه این فرصت برایشان پیش نمیاید و خودشان هم فکر نمیکنند که دنبالش بروند. پس نمیتوان منکر شانس و اقبال شد.
پژمان با تایید پایان یافتن همکاری با سام درخشانی بیان داشت: در مورد “خوب بد جلف” باید حتما پیمان و مهراب بنویسند و وقتی دیگر نمیخواهند بنویسند پس کار تمام است!
پژمان ادامه داد: شرایط ساخت “تگزاس3” هم وجود ندارد و در چشم اندازی که برای خودمان متصوریم فکر نمیکنم در سالهای آتی هیچ همکاری با سام داشته باشیم. خودمان فکر میکنیم فعلا همکاری ما کافیست مگر اینکه در آینده مجددا فیلمنامه خیلی خاصی نوشته شود که لذت ببریم.
پژمان جمشیدی درباره میزان دستمزدش مدعی شد: تاکنون اصلا رقم نجومی دریافت نکرده ام و با توجه به عرف و میزان نقشم دستمزد میگیرم. حتی در فیلم “…همه با هم هستیم” که بحثهایی درباره بودجه کلانش بود با اینکه نقشم از همه بیشتر بود به گمانم دستمزدم از همه کمتر بود؟!
جمشیدی افزود: ابدا ادعا ندارم پول کمی میگیرم و فقط مبلغی را که فکر میکنم حقم است پیشنهاد میدهم و تابحال نشده که صحبتم با تهیه کننده ای درباره مبلغ قرارداد بیش از ده دقیقه طول بکشد.
پژمان و ژاله در دور باطل!!⇔مقصر:سازمانی که آدمهای اشتباهی را به کار میگمارد!
|
سینماروزان/احمد محمداسماعیلی: در دهه شصت اغلب آثاری که درباره تاریخ انقلاب ساخته میشد تصویری یکبعدی، کلیشهای و شبیه به هم را نشان میداد. در این آثار ماموران ساواک آدمهای خنگ ، خرفت ،خشن ، زمخت با سبیلهای ازبنا گوش در رفته بودند که فاقد هرگونه هوش و زیرکی بودند و اغلب مبارزان، آدم های آرام ، متفکر، صبور و بسیار باهوش بودند که به سادگی از دست ماموران ساواک فرار میکردند و یا آنها را مچل میکردند.
این قضیه در سینمای جنگ هم تا زمان ظهور فیلمسازانی مثل رسول ملاقلیپور و ابراهیم حاتمیکیا ادامه داشت و عراقیها عموما خشن و احمق نشان داده میشدند.
جلیل سامان با ساخت مجموعههایی مثل “ارمغان تاریکی” ، “پروانه” و “نفس” نشان داد که دغدغه اصلیش پرداختن به جریانات سیاسی دهه پنجاه و شصت و فعالیتهای مبارزاتی نیروهای مختلف چپ و مذهبی بود؛ در این آثار عمدتا جوانی پاک و منزه و از همه چیز بیخبر با افکار چپ درگیر شده و بعد از مدتی به بلوغ فکری میرسید!!
“زیرخاکی” آخرین ساخته سامان نیز در امتداد همان تصویرسازی قبلی ولی با تم طنز محسوب میشود با این حال فقدان درام و عدم شخصیتپردازی مناسب باعث شده “زیرخاکی” در کارنامه خود سامان هم محصولی ضعیف به نظر برسد.
سامان در خلق کمدی چندان موفق نیست و به کپی از آثار موفق این سالها که اکثرا در سینما در ژانر کمدی با محوریت دهههای قبل مثل “نهنگ عنبر” و “مصادره” و “آشوب” ساخته شدهاند، پرداخته است.
استفاده از دو بازیگری که در این سالها نشان دادهاند که در حوزه سینمای کمدی توانمند هستند یعنی پژمان جمشیدی و ژاله صامتی هم فقط تلف کردن توانایی این بازیگران و گرفتن بازیهای ناپخته و کلیشهزده از آنها است.
ژاله صامتی که در این سالها در قالب زنان سنتی مقتدر ، عصبی مزاج حسابی جا افتاده است تقریبا همان شخصیت زن سنتی و تند مزاج کمدیهای “ضدگلوله” و “نیش زنبور” را ارائه میکند و انگار نه انگار او همان بازیگریست که اخیرا ازش درامهای تاثیرگذار “پسرکشی” و “درخونگاه” را دیدهایم!
از آن بدتر بازی اعصاب خرد کن و بدون طراوت ، جذابیت و شیرینی پژمان جمشیدی است که با دندان قروچه حرف زدن که از فرط تکرار اعصاب خردکن میشود به هیچ وجه آن پژمان جمشیدی طناز و شیرین کارهای قبلیش نیست.
تصویر کلیشهای و تکبعدی از ساواک و ساواکیها که آلت دست سادهلوحی میشوند که دنیایش فقط در پیدا کردن گنج خلاصه میشود اساسا بنیادهای قابل باور بودن موقعیتهای ایجاد شده را زیر سوال میبرد و بیشتر شاهد تیپهایی از یک سری آدم خشن و بدون فکر و اندیشه هستیم.
از همه بدتر ابله نشان دادن ارتش زمان پهلوی است که یک افسر ساده یک موشک حساس را خیلی راحت از محیط پادگان بیرون می برد و مستشاران امریکایی را حد آدمهای خنگ نشان میدهد که فقط به دنبال عتیقهخری هستند؛ آدمهایی که اگر به این میزان خنگ و نادان بودند سلطه نیم قرنی بر ایران نداشتند و با این سادهلوح نشان دادن، ارزش نیروهای انقلابی در سقوط رژیم پهلوی برای نسل جوان زیر سوال نمیرود؟؟
استفاده از شوخیهایی نظیر رقصیدن فریبرز با پسرش با آهنگهای قدیمی دهه پنجاهی که خوراک جانمایی در اینستاگرام است اوج خلاقیت کارگردان مجموعه محسوب میشود ولی آیا چند تیپ، مقادیری رقص و خاطرهبازی با گذشته برای ساخت یک سریال کافی است؟؟ مطمئنا نه و نشاتگرفته از روش غلط انتخاب کارگردان در رسانه ملی.
در اشتباهی بودن موقعیتهایی که رسانه ملی پیشروی آدمها میگذرد همین بس که سامان بعد از ساخت سه سریال دهه پنجاهی نتوانسته در “زیرخاکی” حتی طراحی صحنه تداعیگر چهار دهه قبل را داشته باشد و مدام تیپها را به دل بیابان میبرد که کلا صحنهآرایی را فاکتور بگیرد!!!
همراهی عادل فردوسیپور با ژوله، پژمان و دایی در تولید یک برنامه تازه!+عکس
|
سینماروزان: عادل فردوسیپور که بعد از حذف از «نود» حسابی بر دامنه شهرت خود افزود قصد دارد یک برنامه تازه را به هواداران خود ارائه دهد.
عادل فردوسیپور طراحی و تولید برنامهای به نام «کلاسیکو» را برعهده داشته است که به بهانه الکلاسیکوی حساس چهارشنبه شب میان بارسلونا و رئال تهیه شده است.
این ویژه برنامه با اجرای پژمان جمشیدی و با حضور هواداران دو تیم در استودیو، در آستانه الکلاسیکوی حساس، یکشنبه شب عرضه خواهد شد؛ البته نه از تلویزیون بلکه از طریق پلتفرمهای اینترنتی.
این برنامه که با حضور علی دایی، وریا غفوی، امیرمهدی ژوله به عنوان میهمان و با اجرای پژمان جمشیدی به بررسی آخرین اتفاقات بارسلونا و رئال مادرید پیش از بازی بزرگ میپردازد، قرار است یکشنبه شب ۲۴ آذر از طریق پلتفرمهای فیلیمو و نماوا و کافه بازار به نمایش درآید.
ژابی آلونسو بازیکن تیم ملی اسپانیا هم به عنوان کارشناس برنامه «کلاسیکو» با برقراری ارتباط اینترنتی تحلیلهایی از رقابت دو تیم و حال و هوای فعلی دو شهر بارسلون و مادرید را ارائه میکند.
تهیه کنندگی «کلاسیکو» را عادل فردوسی پور برعهده دارد و کافهبازار، فیلیمو و نماوا از سرمایهگذاران این برنامه هستند. این برنامه یکشنبه ۲۴ آذر منتشر خواهد شد.
پژمان جان! نامزدی شما خنده نداشت! اما کاندیداتوری پنجگانه یک کپی درجه دوم ارگانی، اشکآور است!
|
سینماروزان/حامد مظفری: حواشی خندیدن به کاندیداتوری پژمان جمشیدی در نشست خبری اعلام کاندیداها همچنان ادامه دارد و در این چندروز از کاریکاتور تا نقد و تحلیل درباره آن خنده ها صادر شده است.
نکته مغفول ماجرا اما نه کاندیداتوری پژمان که از برخی کاندیداهای دیگر محق تر بوده بلکه کاندیداتوری برای فیلمی به نام «سوءتفاهم» است.
فیلمی ارگانی که ورای تلاش برای منگنه شدن به بودریار و هایپر ریلتی به شدت یادآور «پرده آخر« بود؛ یکی از دو فیلم بلند واروژ کریممسیحی که علیرغم شایستگیهایش نزدیک به یک دهه است نتوانسته فیلمی بسازد و حتی دیگر قید تدوین را هم زده است.
پژمان جان! کاندیداتوری شما خنده دار نبود اما کاندیداتوری 5گانه فیلمی که خواسته یا ناخواسته «پرده آخر» را به ذهن میآورد و کاراکتر شما هم در فیلم یادآور داریوش ارجمند همان فیلم بود، اشک آور است!
بله، اشک آور است در سازمان متمولی که بودجه تولید فیلم را داده حتی یک مشاور نبوده که بعد از خواندن فیلمنامه متوجه شباهت گل درشت با «پرده آخر» بشود؛ بماند که خود واروژ هم فیلمش را از «شیطان صفتان» «ژرژ کلوزو» برداشته بود و این یعنی کپی اندر کپی!
باید اشک ریخت به حال ارگانهایی که منابع عمومی را به اسم تولید فرهنگی استراتژیک صرف کپی کاری میکنند و زار زد برای روسای دولتی سینما که بوسه های داغ میفرستند برای چنین ارگانهایی!
حامد مظفری
واکنش کارگردان «آذر» به پرسشهای مبتنی بر اختلافات میان او و نیکی کریمی⇐واقعا متحیرم که چرا نام من به عنوان کارگردان مخدوش شده؟!/این میزان تبلیغات بر موتورسواری نیکی کریمی به مخاطب آدرس غلط میدهد/نمیدانم چرا از ظرفیت امثال پژمان جمشیدی برای تبلیغات استفاده نشد؟!/امیدوارم پاسخ مناسبی برای رفتارهایشان داشته باشند!
|
سینماروزان: فیلم «آذر» تهیه کننده ای به نام نیکی کریمی دارد که یک تنه کوشیده با راه اندازی اکرانهای مردمی و استفاده از اسپانسرینگ اپلیکیشنی متمول و برندی کره شرایط دیده شدن فیلمش را فراهم آورد.
به گزارش سینماروزان یک آسیب این تلاشهای یکتنه بی توجهی به کارگردان جوان اثر محمد حمزه ای و برخی بازیگران نظیر حمیدرضا آذرنگ و پژمان جمشیدی و فرید سجادی حسینی بوده است به گونه ای که در هیچ یک از اکرانهای مردمی اینها حضور پررنگ نداشته اند.
محمد حمزه ای در گفتگو با «اعتماد» گلایه های خود را از رفتار تهیه کننده اعلام کرده است.
« آذر» فيلم بسيار پرحاشيهاي است كه اين روزها هر چه ميگذرد انگار حواشي آن بيشتر هم ميشود. به عنوان كارگردان كه در راس اين فيلم قرار داريد چه نظري در مورد اين حواشي داريد؟
ببينيد من به عنوان يك فيلمساز حالا پيشتر به عنوان كسي كه ساليان بلندي در پشت صحنه سينما فعاليت ميكردم و بعدتر فيلمسازي را در حوزههاي بلند و كوتاه تجربه كردم ميلم به سمتي است كه بتوانم اثري را در آرامش توليد و به نتيجه برسانم؛ اما وقتي خواه ناخواه گرفتار برخي از حواشي اين مدلي ميشويم بايد ببينيم ريشه اين حواشي كجاست. من به عنوان كارگردان اين فيلم طي يك سال گذشته تمام تلاشم را كردم اين ماجراهايي كه از زمان توليد گريبانگير «آذر» بود دستكم از طريق من نباشد تا جايي كه شده تلاش كردم و مقابل اين ماجراها ايستادم؛ اما الان واقعا متحيرم كه چه كسي ازاين ميزان حاشيه ايجاد شده سود ميبرد و آيا متوجه اين نيستم كه همچنان ممكن است اين ماجراها سلامت اكران فيلم را به مخاطره بيندازد و باعث شكلگيري ذهنيت و هالهاي از انرژي منفي نزد مخاطب شود. نميدانم بالاخره كي بناست اين داستان مديريت شود به هر حال خود من حرفهاي زيادي را نگه داشتم و تا به اينجا هنوز عنوان نكردم تا بيش از اين حواشي بسط داده نشود، ولي برخي رفتارها موجب ميشود كه به هر حال برخي صحبتها عنوان شود كه به نظر من در مجموع اين شكل خوبي ندارد.
پرسشي كه اين چند وقته ايجاد شده اينكه چرا شما در مراسمهاي عموميكه براي فيلم برگزار ميشود حضور نداريد، اسمتان هم در تيزرهاي فيلم نيست يا اگر هست خيلي كمرنگ است؛ انگار كه فيلم كارگردان ندارد.
(ميخندد) فكر ميكنم علت نبود من را شخص تهيهكننده كه اين برنامهها را طراحي ميكند بايد جواب بدهد. در خصوص تيزرها هم اين را خودم نديدم ولي شنيدم؛ در حال پيگيري هستم كه ببينم مشكل از كجاست كه نام من به عنوان كارگردان به اين شكل مخدوش و كمرنگ شده، اميدوارم دوستاني كه با حقوق معنوي كارگردان اينگونه برخورد ميكنند پاسخ مناسبي براي اين كار خود داشته باشند.
فيلم «آذر» از بازيگران چهره شناخته شده زيادي بهره ميبرد. به عنوان مثال تنها در يك سكانس از پژمان جمشيدي استفاده كرديد و نكته جالب اينكه از اين بازيگران براي تبليغات فيلم هيچ بهرهاي برده نشده…
ببينيد با توجه به اينكه قصه «آذر» يك بازيگر محوري زن و دو بازيگر مكمل آن سن بالا بودند از ابتدا تصميم بر اين بود حتي براي نقشهاي كوچك كار با توجه به اينكه فيلمنامه كامل نبود از دوستان شناختهشدهتري استفاده كنيم تا حضور اين رفقا با توجه به توانايي و تجربهشان هم به قوام و موقعيت كاراكترها و فضاي فيلم كمك كند و از همه مهمتر بتوانيم از تمام پتانسيل اين افراد به عنوان بازيگران اين فيلم براي داشتن يگ گروه بازيگران در خور و ويترين مناسب هنگام اكران و تبليغات بهره ببريم تا شايد بتوانيم گروه متنوعي از مخاطبين را جذب كنيم، در نتيجه به فروش و برگشت سرمايه هم فكر كرده باشيم؛ ولي زمان اكران عمومي تا به الان كه وارد هفته سوم شديم نميدانم با چه استراتژياي اين اتفاق نيفتاد و براي معرفي فيلم «آذر» از تمام ظرفيت حضور دوستان بازيگر استفاده نشد كه براي خود من هم مثل شما سوال بود كه آيا كسي كه اين تصميم را گرفته براي تبليغات به تبعات آن فكر كرده يا خير.
در مصاحبهاي كه چند روز گذشته از شما خواندم شما به حواشي مربوط به بدلكار فيلم از جنبه تبليغي نگاه كرديد كه باعث ديده شدن فيلم ميشود. بازيگر فيلم شما در طول فيلم نهايت ١٠ دقيقه روي موتور مينشيند اما پوستر فيلم حكايت ديگري دارد. پرسش من اينجاست كه آيا به هر طريقي مخاطب را بايد به سالن كشاند؟ البته منظور تنها فيلم آذر نيست. بعضا ديده ميشود فيلمسازان از تحريمهاي ارگانها در جهت دعوت مردم براي ديدن فيلمشان بهره ميبرند كه اين به نظر ميرسد راه درستي براي جذب مخاطب نيست.
خير؛ من در آن مصاحبهاي كه شما به آن اشاره ميكنيد نگفتم اين حواشي باعث ديده شدن فيلم ميشود؛ بلكه تعبير من اين بود در اين سينما اين گونه است كه ظاهرا برخي از نمد اين حواشي براي خود كلاهي ميسازند كه فيلمشان بيشتر مورد توجه قرار گيرد. در صورتي كه درآن مورد به خصوص ماجرا آن بدلكار خانم به نظرم ميرسد اصلا به نفع فيلم نيست و بيشتر نتيجه عكس در ذهن مخاطب ايجاد ميكند كه يكي هم همين مساله موتورسواري است كه اين ميزان مانور و تبليغ رو موتور سوار شدن ممكن است از پايه آدرس غلط به مخاطب بدهد و باعث سرخوردگي شود. چون مخاطب عملا وقتي به ديدن فيلم مينشيند با اثري مواجه ميشود كه اصلا مساله قهرمان فيلم موتورسواري نيست و اين شكل فيزيكي موتورسواري به فراخور آن قصه است كه در آن صحنه شخصيت آذر ناگزير به موتور سواري ميشود. فكر ميكنم اين ماجرا را تهيهكننده بايد پاسخگو باشد نه من فيلمساز.
کارگردان عاشقانه مخاطبپسند«ایتالیا ایتالیا» اظهار داشت⇐سریال نوذر آزادی را اصلا ندیدهام!/آقازادگان در تولید و پخش هستند! آنها به دنبال پولشوییاند!/آقازادگان در کارگردانی ورود نمیکنند چون در کارگردانی پولی نیست!/نه مرکز گسترش از ما حمایت کرد و نه فارابی/سارا بهرامی را انتخاب کردم چون به دنبال جراحی زیبایی نیست/چرا باید یک سوم بودجه فیلم را به یک مثلا سوپراستار داد؟/در ايران بازيگران را يا از خيابان انتخاب ميكنند يا از آموزشگاهها!/پژمان جمشیدی اصلا بازیگر نیست و بدتر اینکه در تئاتر هم از او استفاده میکنند
|
سینماروزان: عاشقانه گرم و توأم با فانتزیهای رویاپردازانه «ایتالیا ایتالیا» علیرغم حداقل تبلیغات محیطی توانست از ابتدای اکران خود مخاطب نسبی خود را داشته باشد و تا اینجا از فروش یک میلیارد هم عبور کرده است.
به گزارش سینماروزان کاوه صباغ زاده کارگردان این فیلم که بعد از سالها دستیاری به سینما آمده است از جمله طرفداران سینمای رویاپردازانه هالیوود است و شاید برای همین باشد محصولی که پیش روی مخاطب قرار داده تعریفی استاندارد ارائه میدهد از مدیوم سینما.
کاوه صباغ زاده با اشاره به اینکه نسبت خانوادگی پدرش مهدی صباغ زاده کمترین رانتی برای او ایجاد نکرده به «اعتماد» بیان داشت: واقعا با پارتي فيلم نساختم. از سال ٩١ تا ٩٢ به دنبال دريافت مجوز كارگرداني بودم (در آن زمان دريافت مجوز كارگرداني بسيار سخت بود) اگر آقازاده سينمايي بودم زودتر بايد مجوز دريافت ميكردم. از سال ٩٢ كه پروانه ساخت دريافت كردم تا ٩٤ درگير ساخت فيلمي بودم به نام «دیو باید بمیرد» كه اصلا ساخته نشد؛ فارابي از ما حمايت نكرد و بودجهاي به ما ندادند. آن زمان مركز گسترش كه مسووليت حمايت از فيلمسازان جوان را داشت از ما حمايت نكرد و در نهايت فيلم بعد از دو ماه پيش توليد، متوقف شد.
صباغ زاده درباره ورود آقازادگان به سینما بیان داشت: آقازاده در سينما يا مشاغل ديگر به كسي ميتوان گفت كه يك شبه پيشرفت كرده باشد و از قبل وجود خارجي نداشته باشد….آن هم با رانتهاي دولتي!
وی ادامه داد: آقازادهها عموما به حكومت، دولت يا نهاد و انجمني وصل هستند و كارشان در بخش تهيه، توليد يا پخش فيلم است. آنها هيچوقت در حوزه كارگرداني ورود پيدا نميكنند چون پولي در حرفه كارگرداني نيست. آنها به دنبال كار فرهنگي نيستند، بيشتر به دنبال درآمدزايي و حتي پولشويي هستند. خير، من به اين معنا آقازاده نيستم چون از سال ٧٤ به صورت آموزشي (فيلمبرداري پشت صحنه، دستيار تدوين) كار در سينما را آغاز كردم و از سال ٧٧ با حرفه دستياري كارگرداني به صورت رسمي فعاليتم را آغاز كردم و تا به امروز هم در اين حرفه كماكان مشغولم و يك شبه فيلمساز نشدم.
صباغ زاده درباره عنوان فیلمش که یادآور سریالی محصول دوران پهلوی است بیان داشت: من آن سريال «ایتالیا ایتالیا»ی نوذر آزادی را نديدم و در ناخودآگاهم تاثيري نداشت. در طول فيلم هم كاراكترها چند بار به اين تشابه اسمي اشاره ميكنند. شيطنتي بود كه ميخواستيم در بخش تبليغات به كمكمان بيايد و عدهاي را به خاطر علاقه به آن سريال و حس كنجكاوي به سينما بكشانيم.
این کارگردان جوان با اشاره به انتخاب بازیگر اصلی زن «ایتالیا ایتالیا» بیان داشت: به نظر من مهمترين ويژگي سارا بهرامي سادگي اوست. تعمدا ميخواستم بازيگري انتخاب كنم تا مخاطب با او همذاتپنداري كند. يكي از دلايلي كه بهشدت براي سارا بهرامي احترام قائلم اين است كه نميخواهد تركيب صورتش را تغيير بدهد و جراحي كند! اين طبيعي بودن صورت يك بازيگر براي من كارگردان خيلي اهميت دارد چون ميخواهم مخاطب با بازيگرم ارتباط برقرار كند. به نظر من يك بازيگر در درجه اول بايد كارش را بلد باشد نه اينكه روي چهرهاش حساب باز كند.
وی با اشاره به روشهای غلط انتخاب بازیگر در سینمای ایران بیان داشت: هيچوقت نفهميدم چرا بايد يك سوم بودجه يك فيلم را به بازيگري اختصاص دهيم كه با هزار مكافات حضورش را سرصحنه تحمل ميكنيم و در نهايت هم نتيجه كار دلخواهمان نميشود! متاسفانه بايد بگويم بعضي از بازيگران سوپراستار به اين باور رسيدهاند فيلمساز بايد به هر قيمتي به نقشآفريني آنها تن دهد. من معتقدم بهترين بازيگران ما آنهايي هستند كه از تئاتر به سينما آمدند. اصلا راه تزريق درست بازيگر به سينما در سراسر دنيا اين است كه از بازيگران باتجربه و باسواد تئاتر استفاده كنيم. اما در ايران بازيگران را يا از خيابان انتخاب ميكنند يا از آموزشگاهها! بعضي وقتها هم از سلبريتيهايي كه بازيگري نميدانند در فيلمهاي سينمايي استفاده ميكنند. مثلا آقاي پژمان جمشيدي كه به نظرم اصلا بازيگر نيست و بدتر اينكه از او در تئاتر هم استفاده ميكنند!
واکنش منطقی پژمان جمشیدی به صفت پولساز بودن⇐فروش بالای «…آلبالو»، «خوب بد جلف» و «آتش بس» بهخاطر من نبود!
|
سینماروزان: پژمان جمشیدی هرچند از فوتبال به بازیگری روی آورد اما آن قدر استعداد داشت که خیلی زود و از همان سریال «پژمان» مورد توجه قرار گیرد؛ این مورد توجه قرار گرفتن سبب ساز آن شد که علاوه بر سینما تجربه حضور در تئاتر را هم کسب کند.
به گزارش سینماروزان فروش بالای «خوب بد جلف» که یکی از نقشهای اصلی آن را جمشیدی بازی میکند در کنار فروش بالای دو فیلم سینمایی قبلیش «50 کیلو آلبالو» و «آتش بس» سبب ساز آن شده که برخی از رسانه ها به او صفت پولسازترین بازیگر این سالها را بدهند.
پژمان جمشیدی اما در گفتگو با «شرق» در کنار صحبت درباره فعالیتهای بازیگریش در اظهارنظری منطقی از این گفته که فروش بالای سه فیلم اخیرش به خاطر وی نبوده است و عوامل دیگری اسباب فروش را فراهم کرده اند.
متن کامل گفتگوی جمشیدی را بخوانید:
شما بهعنوان یکی از رکوردداران گیشه سینما و به نوعی یکی از پولسازترین بازیگران سینمای ایران معرفی شدید. این موفقیت را پیشبینی میکردید؟
شاید هرکسی جای من بود و از فوتبال به سمت سینما و تلویزیون میآمد، باید از این خبر خوشحال میشد، اما به نظرم کمی خبر تحریککننده است تا اینکه برایم خوشایند باشد. طبعا فروش این سه فیلم به دلیل حضور من نبود و بازیگران بسیار خوبی در فیلمهای «پنجاه کیلو آلبالو»، «آتشبس» و «خوب، بد، جلف» با من همکاری کردند و عوامل بسیاری باعث فروش بالای این سه فیلم شدند.
رسانهایشدن این خبر بیشتر حاشیهساز است، اما میدانم کسانی که این خبر را درج کردند قصد بدی نداشتند، اما برای من اتفاق خوشایندی نبود، چراکه مسئولیت من را بیشتر میکند.
طبعا موقعیت حالحاضر شما، با زمانی که بهعنوان فوتبالیست به عرصه هنر پا گذاشتید متفاوت است، تجربههای حضور در صحنه تئاتر، سینما و تلویزیون تا حد زیادی از بار انتقادها کم کرد. نگاه خودتان نسبت به موقعیت حالحاضرتان چیست؟
موقعیت خاصی برای خودم نمیبینم و طبعا خودم را تافته جدابافته نمیدانم. اساسا برای موفقیت تلاش میکنم، اما دلخوش به این موفقیتها هم نیستم. میدانم که یک روز همه چیزی که اسمش موفقیت است از بین خواهد رفت. نگاه من به زندگی مدتهاست تغییر کرده. بعد از فوت مادرم هیچچیز رنگ سابق را برایم ندارد. دیگر برایم اتفاق عجیبی نیست اگر فیلم پرفروشی در اکران دارم و سریال نوروزیای که در آن سهیم بودم به یکی از موفقترین سریالهای تلویزیون تبدیل شده است. معتقدم این روند بالاخره روزی تمام میشود. البته خیلی خدا را شکر میکنم برای موقعیتی که برایم ایجاد شد و بخش قابلملاحظهای از آن هم شانس من بود که آدمهای مطرح و کاربلدی در مسیر حرفهای من قرار گرفتند و با آنها همراه شدم. سهم زیادی از موفقیتهایم را مدیون آنها هستم. در این مدت از آدمهای کاربلدی مثل پیمان قاسمخانی، سامان مقدم، تهمینه میلانی، مانی حقیقی و… یاد گرفتم و اگر موفقیتی برایم رقم خورده است، حاصل همراهی با این دوستان و بازیگران درجهیکی بوده که باعث شد من کمتجربه دیده شوم. «خوب، بد، جلف» بهنوعی ادامه همکاری شما با پیمان قاسمخانی بود و بعد از سریال «پژمان»، بار دیگر این همکاری موفقیتآمیز بود. از ابتدا در جریان نگارش فیلمنامه بودید؟
بله. من از شروع نگارش فیلمنامه در جریان تغییرات عمده و اصلی آن بودم. این فیلمنامه از ابتدا با توجه به حضور من، سام درخشانی و حمید فرخنژاد نوشته شد. فیلمنامه چندینبار تغییر کرد. قرار بود نقش مجید مظفری و رضا رویگری را دو دوبلور بازی کنند که این اتفاق نیفتاد و خوشبختانه این دو بزرگوار حضور داشتند. چیزی نزدیک به یکسالونیم نگارش فیلمنامه زمان برد تا پیمان به ایدهآلی که مدنظر داشت، رسید. خوشبختانه در هر فیلم یا سریالی که بازی کردم پشیمان نیستم؛ کارهایی بوده که به آنها افتخار کردم و حدس میزدم خروجی آنها چه میشود، منظورم از خروجی صرفا فروش نیست، بلکه اقبالی است که از سمت مخاطب دریافت میکند. میدانستم مانی حقیقی آبرویش را دوست دارد، پیمان قاسمخانی کارش را بلد است و سامان مقدم کمدی را میشناسد، بنابراین به این دوستان اعتماد کردم. بخشی از راحتی من مقابل دوربین از اعتمادم به این عزیزان است. شاید کارنامهای که من دارم بیشتر شبیه بازیگری است که ٢٠ سال سابقه کار دارد، ولی من در سه سال موفق شدم تجربه کار با بهترینها را داشته باشم. کمی درباره مجموعه «دیواربهدیوار» صحبت کنیم و جنس کمدی سامان مقدم که کمی متفاوتتر از روال تلویزیون است. فارغ از همراهی با کارگردانی به نام سامان مقدم، قصه این سریال چقدر برای شما جذابیت داشت؟
سامان مقدم را میشناختم، اما تجربه همکاری نداشتیم. «دیواربهدیوار» پشت صحنه بسیار خوبی داشت و شیوه کارگردانی سامان مقدم برایم بسیار قابل احترام است. شاید به نظر داستان سریال معمولی جلوه کند، اما نگاه قصه به موضوع فقر برایم جالب بود. آدمهای این عمارت، آدمهای فقیری هستند، اما مثل باقی فیلمها یا سریالها کثیف و چرک نیستند. شاید بسیاری از ما در یک دورهای از زندگی روزهای اینچنینیای که در سریال میبینید را تجربه کردیم. من هم چنین تجربهای دارم، من در خانواده فرهنگی زندگی میکردم و اوایل انقلاب با تغییراتی که ایجاد شد، شرایط اقتصادی خانواده ما هم تغییر کرد و مجبور شدیم طوری زندگی کنیم که دخلوخرجمان جور دربیاید. برای همین شیوه نگاه دوستانم در این سریال را میپسندم و برایش احترام قائلم. آدمهای این سریال را در قاب تمیزی میبینیم و من این نگاه را دوست داشتم. شتاب ساخت سریال مناسبتی سخت نبود؟
چرا، فشار زیادی روی گروه بود و تمام تعطیلات نوروز سر کار بودیم. فضای پشت صحنه سریال عالی بود و کمترین حاشیه را داشتیم. البته حس میکنم بیشتر از ما، گروه نویسندگان این مجموعه و در رأس آنها آقای الوند فضای پراسترستری را تجربه کردند، اما گروه حرفهای این سریال باعث شد تا خیلی سختیهای کار را در این سه ماه حس نکنیم. همچنان قصد دارید در سینما و تلویزیون، در کارهای کمدی حضور داشته باشید؟
کار غیرطنز را بیشتر در تئاتر تجربه کردم، البته در عرصه تصویر، فیلم آقای کرمپور طنز نبود، اما برای من همهچیز به فیلمنامه و کارگردان بستگی دارد. گاهی با کارگردانی همراه میشوی که به کارش مسلط است و یقین داری تو را در بهترین موقعیتی که باید میگذارد، مثل آقای کاهانی که در یک درام جدی، با حضور یک بازیگر کمدی، شخصیت شیرینی را خلق میکند و نتیجه درخشان میشود. ترجیح من این است که در نقشهایی حضور داشته باشم که دوستشان دارم؛ مثلا شخصیت بهرام در سریال «دیواربهدیوار» که کمدی نیست و موقعیتهای بامزهای برایش ایجاد میشود. همچنان در تئاتر فعال خواهید بود؟
اجرای «پپرونی برای دیکتاتور» آغاز شده است؛ نمایشی که در اجرای اول مورد اقبال قرار گرفت و پرفروشترین نمایش سال گذشته ایرانشهر شد. اجرای مجدد این نمایش با تغییر برخی از بازیگران این نمایش روی صحنه میرود و قطعا بازی در تئاتر را ادامه خواهم داد.
روایت زندگی بیماران روانی آسایشگاهی در شمال با حضور مجید صالحی، مهران احمدی، پژمان جمشیدی و…
|
سینماروزان: فیلم سینمایی “من دیوانه نیستم “به کارگردانی علیرضا امینی و نویسندگی دانیال مقدم و تهیه کنندگی مرتضی شایسته از روز سه شنبه کلید می خورد.
به گزارش سینماروزان این پروژه سینمایی با حضور متفاوت برخی از بازیگران مطرح در شمال کشور کلید خواهد خورد.
حضور مجید صالحی، مهران احمدی ، پژمان جمشیدی، محمدرضا هدایتی، برزو ارجمند، هادی کاظمی، دانیال مقدم، مهدی ماهانی ،سیروس کهوری نژاد ،محمدرضا داودنژاد قطعی شده است و به زودی تعدادی دیگری از بازیگران مطرح به این پروژه خواهند پیوست.
در خلاصه داستان “من دیوانه نیستم” آمده است: تعدادی بیمار روانی در آسایشگاهی وسط جزیره ای در شمال کشور زندگی را روایت میکنند و ….
برخی از عوامل “من دیوانه نیستم به شرح زیر می باشد:کارگردان:علیرضا امینی،نویسنده:دانیال مقدم ، مدیر فیلمبرداری:فرشاد گل سفیدی ، صدا بردار:امیر پرتوزاده ، طراح صحنه و لباس :سهیل میرسپاسی ، طراح گریم :امید گل زاده ، دستیار اول کارگردان و مدیر برنامه ریزی:ایمان یزدی ، گروه کارگردانی:مهسا حسینی ، مدیر تدارکات :کامبیز اینانلو ، عکاس : حسن شجاعی ، جانشین تولید : مهرداد متولی ، مشاور رسانه ای و روابط عمومی و فضای مجازی : سپهر پهلوانی ، بابک جوادی ، مدیر تولید : مجتبی متولی ، تهیه کننده : مرتضی شایسته
بازگشت پژمان جمشیدی به تلویزیون با نقشی جدی در یک سریال تاریخی
|
سینماروزان: پژمان جمشیدی فوتبالیستی که با سریال “پژمان” وارد عرضه بازیگری شد و البته خوب هم توانست این حرفه را ادامه دهد در سریال «نفس» به نویسندگی و کارگردانی جلیل سامان مقابل دوربین رفت.
به گزارش سینماروزان تصویربرداری این سریال که از نیمه گذشته است، با حضور بازیگران جدید ادامه دارد و پژمان جمشیدی آخرین بازیگری است که تا این لحظه به پروژه پیوسته است. جمشیدی به عنوان یکی از شخصیت های سریال «نفس» همکاری با سامان را نیز تجربه می کند.
«نفس» پس از سریالهایی چون «ارمغان تاریکی» و «پروانه» سه گانه جلیل سامان را کامل می کند و یک درام پيچيده است که در بستر وقایع سیاسی قبل و بعد از انقلاب روی می دهد.
داستان این سریال درباره جوانی پر شر و شور است که در بحبوحه وقایع انقلاب رازی در زندگی اش فاش می شود.. او برای رسیدن به حقیقت حوادث پیچیده ای را پشت سرمی گذارد.
مسعود رایگان، ژاله صامتی، علیرضا کمالی، بهناز جعفری، قربان نجفی، احسان امانی، شهاب شادابی، هادی عامل هاشمی، با معرفی ساناز سعیدی و با حضور فاطمه گودرزی، هدایت هاشمی، داریوش فرهنگ، رامین راستاد و خسرو شهراز بازیگران «نفس» هستند.
عوامل اصلی این سریال عبارتند از مدیر تولید: رضا نصیری نیا، مدیر تصویربرداری: سیروس عبدلی، مدیر برنامه ریزی و دستیار اول کارگردان: علیرضا صالحی، طراح صحنه و لباس بابک کریمی، طراح گریم: مهرداد میرکیانی، تدوینگر: حسن حسندوست، نیما حسندوست، مدیر صدابرداری: جواد مقدس، مسئول جلوه های ویژه رایانه ای: هادی اسلامی، عکاس: حسن شجاعی، مدیر روابط عمومی: مریم عرفانیان.
سریال «نفس» در گروه فیلم و سریال شبکه سه سیما تهیه میشود.
ماجرای پیشنهاد جالب کارگردان “هیس…” به خوشتیپترین پرسپولیسی تاریخ+عکس
|
سینماژورنال: یکی از خوش تیپ ترین پرسپولیسی های تاریخ افشا کرد پیشنهاد بازی در سینما را رد کرده است.
به گزارش سینماژورنال رضا شاهرودی ستاره پیشین تیم ملی و باشگاه پرسپولیس که بی شک یکی از خوشتیپترینهای دهه ۷۰ فوتبال ایران بوده است، حرفهای جالبی درباره فوتبال ایران، فوتبالش و حاشیه فوتبالش زده است.
او در بخشی از گفتگو با “رکنا” درباره پیشنهاد هنرپیشگی سخن گفته است. رضا که پرسپولیسیها او را مالدینی صدایش می کردند، درباره روزهای پایان فوتبالش گفت: «فوتبالم که تمام شد، پیشنهاد بازی در سینما را هم داشتم.»
پوران درخشنده پیشنهاد بازیگری داد
این پیشنهاد بازی در سینما از جانب چه کسی بوده است؟ او این ماجرا را برایمان تعریف میکند:« خانم پوران درخشنده لطف کردند و به من پیشنهاد بازی در نقش اصلی یک فیلم را دادند. پیشنهادشان این بود که من نقش یک بچه پایین شهری را بازی کنم که خوش تیپ است و دخترهای پولدار بالای شهری را اغفال میکند و ثروت شان را به جیب میزند. از ایشان ۴۸ ساعت مهلت خواستم. هرچه فکر کردم ، دیدم من آدم بازی در سینما و جلوی دوربین نیستم. اگر بروم و بازی کنم، خودم و اسم رضا شاهرودی را خراب میکنم. برای همین از ایشان عذر خواستم و فکر کنم خود ایشان هم دیگر این فیلم را نساختند.»
پژمان استعدادش را داشت
او در پاسخ به این پرسش که فکر نمیکنی اگر میرفتی، میتوانستی مثل پژمان جمشیدی راه جدیدی برای شهرت و ثروت پیدا کنی؟ گفت: «راستش را بخواهی نه. اتفاقا من خودم خیلی پژمان را برای بازی در این سریال تشویق کردم. پژمان از جوانی هم همین استعداد را داشت. او ، مهرداد میناوند و بهنام ابوالقاسم پور بین بچههای ما استعداد هنرپیشگی را داشتند. البته استعدادشان بازی در کارهای طنز بود. همین پژمان یک نقش جدی بازی کرده بود ، به نظرم اصلا خوب در نیامده بود اما سریال پژمان و کارهای طنزش بی نظیر است.»
رضا شاهرودی
روایت پژمان جمشیدی از ناسزاهای علی پروین و کشک بادنجانی که باعث شد به جامجهانی نرویم…
|
سینماژورنال: پژمان جمشیدی یک فوتبالیست بازنشسته است که به واسطه رفاقت با پیمان قاسم خانی و ایفای نقش در سریال “پژمان” از بازیگری سردرآورد اما آن قدر استعداد داشت که بتواند هم از پس ایفای نقش در “پژمان” برآید و هم اینکه بازیگری را ادامه دهد.
به گزارش سینماژورنال جمشیدی این روزها کمدی “50 کیلو آلبالو” را روی پرده دارد که جزو آثار پرفروش اما انتقادبرانگیز سینماهاست. جمشیدی در تازه ترین گفتگویش که با “شرق” انجام شده نکات جالبی را از دوران فوتبالی اش بیان داشته و یکی از این نکات ماجرای غذایی است که تیم ملی فوتبال ایران قبل از بازی با بحرین در رقابتهای مقدماتی جام جهانی 2002 کره و ژاپن صرف کرد.
تیم ملی فوتبال ایران می توانست با پیروزی برابر بحرین به طور مستقیم به جام جهانی صعود کند اما در اتفاقی غیرقابل انتظار با نتیجه 3-1 مغلوب این تیم شد و نتوانست به جام جهانی برود؛ در همان زمان برخی رسانهها از ماجرای غذای مسمومی گفتند که باعث تحلیلی قوای بازیکنان ایرانی شده است.
اولین نفری بودم که گفتم چرا غذا را در هتل نخوردیم
جمشیدی با اشاره به یکی از بدشانسی هایش که نرفتن به جام جهانی 2002 بود با اشاره به آن شام که برخی آن را “کشک بادنجان” می دانستند بیان می دارد: ولی وقتی به جامجهانی 2002 نرفتم واقعا بدشانسی آوردم. مطمئنم ما به دلیل مسائل فوتبال یعنی ورزشی از آن جام حذف نشدیم و هنوز هم بازی بحرین برایم سؤال است.
وی ادامه می دهد: اولین نفری بودم که گفتم چرا غذا را در هتل نخوردیم و میتوانید آرشیو «خبر ورزشی» را ببینید که اولین نفری بودم که این را گفتم. افتخار نمیکنم. اما نمیدانم چرا برای کسی عجیب نبود که ما روز بازی در بیرون از هتل غذا خوردیم! سفارت ایران در بحرین هم گفت اینها میهمان ما نبودند.
سرنوشت من و خیلی های دیگر عوض شد
جمشیدی می افزاید: نمیخواهم وارد حواشی فوتبال شوم، اما درنهایت ما آن جامجهانی را نرفتیم و سرنوشت من و خیلیهای دیگر را تحتتأثیر قرار داد؛ افرادی مانند نیکبختواحدی، مجاهد خضیراوی، حامد کاویانپور و حتی علی کریمی. درست است که علی کریمی دوره بعد به جامجهانی رفت، اما اگر در آن سنوسال وارد ویترین جهانی فوتبال میشدیم، شاید اتفاقات خیلی خوبی برایمان میافتاد.
عاشق بلاژویچ هستم
این بازیکن سابق و بازیگر فعلی درباره مربیان خارجی اش می گوید: عاشق بلاژویچ هستم. کلا برایم جالب است هر زمان که مربی خارجی وارد ایران شده بهترین زمان فوتبالیام بوده و به حقم رسیدهام اما با مربی ایرانی کمتر. مثلا «دنیزلی» مربی «پاس» شد و من اوج فوتبالم بود با اینکه از «پرسپولیس» خارج شده بودم و بدترین حالت روحی را داشتم، اما یکی از بهترین سالهای فوتبالم را تجربه کردم.
وی می افزاید: با آقای بلاژویچ در تیم ملی بزرگسالان به آنچه دوست داشتم و فکر میکنم حقم بود، رسیدم. با «کردس» آلمانی در تیم ملی امید فیکس بازی کردم. البته بخشی از این اتفاقات ناشی از اشتباهات خودم هم بوده.
ناسزا گفتن علی پروین مانند ارتباط ما با دوستان است!!!
جمشیدی درباره برخوردهای علی پروین با خودش بیان می دارد: بله، {علی پروین} زیاد در رختکن به من توپیدند. ناسزا گفتن آقای پروین مانند ارتباط ما مردها با دوستانمان است.
وی ادامه می دهد: اما تنها زمانی که دیدم ایشان واقعا عصبانی شد و از کوره در رفت، بازی پرسپولیس و برق شیراز بود. دو، سه هفته قبل از اینکه قهرمان شویم در آزادی یک بر صفر به برق شیراز باختیم. درست است که همه میگویند پرسپولیس آن سال شانس آورد و استقلال به ملوان باخت و قهرمان شد، اما اگر ما آن بازی را به برق شیراز نمیباختیم در هفته آخر خیلی چیزها روشن شده بود. آن نتیجه خیلی دور از ذهن بود. بههمیندلیل آن روز آقای پروین من، کاویانپور و فنایی را از همه بیشتر مورد لطف قرار دادند!!