1

اظهارات اسدالله یکتا که بدجوری گرفتار مشکلات اقتصادی است⇐این روزها هر که بیشتر پول بدهد مقابل دوربین می‌رود!/امیدوارم سلفی صمیمانه‌ام با مهناز افشار برایم دردسرساز نشود!!/بیشترین دستمزد سینمای‌فارسی برای فردین بود که ۲۵۰هزارتومان می‌گرفت!/فردین حتی زمانی که ممنوع‌الفعالیت شد باز به نیازمندان کمک می‌کرد!

سینماروزان: اسدالله یکتا بازیگر پیشکسوت که در سالهای اخیر بدجوری گرفتار مشکلات اقتصادی است و نیاز دارد به توجه از سوی سران صنف سینما در گفتگویی تازه از خاطراتش از فردین، پوری بنایی ملک مطیعی، حواشی عکسش با مهناز افشار، فروش نقش و نیم قرن فعالیت در عرصه سینما گفت.

به گزارش سینماروزان اسدالله یکتا با اشاره به فضای فیلم سازی در دهه های مختلف سینمای کشور و باند بازی حاکم بر آن به سپیده آماده در «تماشا» اظهار کرد: باند بازی یکی از اجزای اصلی سینمای این روزها شده است و اگر بخواهم سینما را در یک جمله توصیف کنم باید بگویم سینما بی معرفت است.

بازیگر فیلم «ضرب شست» تاکید کرد: این روزها به جای استفاده از بازیگران توانا، از فروش نقش ها استفاده می کنند و از این طریق نه تنها هزینه ای برای بازیگران پرداخت نمی کنند، بلکه سرمایه ای هم به دست می آورند و متاسفانه این روزها هر که بیشتر پول بدهد مقابل دوربین می‌رود.

یکتا در خصوص دستمزد بازیگران پیش از انقلاب گفت: بیشترین دستمزد آن روزها مبلغ 250 هزار تومان بود که به محمدعلی فردین و بهروز وثوقی تعلق داشت.

بازیگری فیلم قهوه خانه قنبر در خصوص حضور در مجموعه «چاق و لاغر» در دهه ۶۰ گفت: سریال «چاق و لاغر» مثل توپ ترکید و پس از آن وقتی مردم در خیابان مرا می دیدند درباره این سریال میپرسیدند. بچه ها اما از کاراکتر چاق و لاغر در این سریال می ترسیدند و این به دلیل نوع فیزیک و چهره این دو کاراکتر در سریال بود.

یکتا در خصوص محمدعلی فردین گفت: آقای فردین در تمام سالها و حتی دوران ممنوع الفعالیت شدن بعد از انقلاب به تمام بازیگرانی که تمکن مالی نداشتند کمک می کرد و علاوه بر آن تمام کسانی که دچار مشکل مالی و بیکاری بودند سراغ ایشان می آمدند و ایشان با تمام توان به همه نیازمندان کمک می کرد.

وی افزود: این روزها حرمت بزرگ و کوچک از میان رفته است و نه از کمک به نیازمندان خبری هست و نه احترام پیشکسوتان را نه میدارند. آن روزها محمدعلی فردین با آن ابهتش جلوی پای من بلند می شد اما این روزها دیگر خبری از احترام ها نیست.

یکتا در خصوص حاشیه های ایجاد شده پس از انتشار عکسی بیش از حد صمیمانه با مهناز افشار گفت: امیدوارم این حاشیه ها خطرناک نباشد و آن عکس دردسرساز نشود.

بازیگر فیلم «بهشت دور نیست» در خصوص پوری بنایی بازیگر پیشکسوت سینما گفت: خانم پوری بنایی یکی از بازیگران با اخلاق و نجیب سینمای ایران بود.

اسدالله یکتا در خصوص ورود به عالم بازیگری گفت: به طور اتفاقی برای تماشای تئاتری به لاله‌زار رفته بودم که پس از پایان نمایش یکی از دست اندرکاران به من پیشنهاد بازی داد و من برای اولین بار در نمایش «آش کاسه یه ملاقه» بازی کردم. پس از آن پیشنهادهای بازی به سمت من سراریز شد و در مدت کوتاهی من در تمام تئاترهای لاله زار نمایش داشتم تا اینکه آقای صفدری به سراغم آمد و فردای آن روز من به سینما نادر دفتر آقای صابر رهبر رفتم و این آغاز حضور من در سینما با فیلم مراد و لاله بود و پس از آن فیلم در پروژه‌های سینمایی متعددی حضور پیدا کردم.

بازیگر فیلم «سالار مردها» در خصوص غیبت نه ساله اش در عرصه بازیگری پس از انقلاب گفت: در آن سال‌ها نوع سینما تغییر کرد و پای جنگ به سینما باز شده بود، سالها طول کشید تا دوباره پروژه‌هایی ساخته شود و من بتوانم در آن حضور داشته باشم.




روایت بابک صحرایی از عزت نفس بالای ناصر ملک‌مطیعی؛ حتی در بستر بیماری و حین دیدار با پوری بنایی

سینماروزان: ناصر ملک‌مطیعی از بازماندگان سینمایی کاملا مردمی که طرفداران محفلی کردن سینما تا توانستند آن را نواختند این روزها در بستر بیماری است و عجیب آن که نه از حلقه بالادستی مدیریت سینما کسی به عیادتش رفته و نه از حلقه بالادستی صنفی که مدیرعامل 14شغله اش علاقه زیادی به سخنرانی در مراسم ترحیم سینماگران دارد!!

به گزارش سینماروزان با این همه ناصر ملک‌مطیعی نه غر زده و نه اهل ناله کردن بوده و اتفاقا سعی زیادی هم کرده که فاصله خود را با این گونه حلقه‌های هماغوش با سیاست حفظ کند.

به تازگی تصویری از عیادت پوری بنایی بازیگر سالهای دور و بابک صحرایی ترانه‌سرای موسیقی پاپ از ناصر ملک‌مطیعی منتشر شد. تصویری که همچنان نگاه مردانه ناصر است که نقطه طلایی آن را تشکیل داده است.

بابک صحرایی با اشاره به دیدار با ناصر به سینماروزان گفت: ناصر ملك‌مطيعى تمام عمر با عزت نفس زندگى كرده است و برای همین است که حتی وقتی حین عیادت از او خواستیم که از حداقلهای بیمه‌ای مخصوص هنرمندان استفاده کند، به شدت مخالفت کرد و تأکید داشت نمی‌خواهد جایی به او کمک کند و ترجیح می‌دهد این کمکها صرف افرادی دیگر شود!

صحرایی ادامه داد: ناصر علاقه ندارد کسی به او کمک کند با این حال حتی این عزت نفس هم دلیلی بر آن نیست که کارگزاران هنری، اصلی‌ترین وظیفه خود که توجه به میراث ماندگار سینمای ایران است را فراموش کنند.

ناصر ملک مطیعی-بابک صحرایی-پوری بنایی
عیادت بابک صحرایی و پوری بنایی از ناصر ملک‌مطیعی



روایت تلخ پوری بنایی از بدحسابی سازندگان «قیصر» در روزهای جنگ سرد کیمیایی و تهیه کننده «قاتل اهلی»+فیلم⇐هیچ گاه تقصیر کیمیایی نیست!؟ آن زمان تقصیر عباس شباویز بود و این زمان تقصیر لشکری قوچانی!

سینماروزان: از یک ماه پیش از جشنواره مدام اخبار درباره اختلافات مسعود کیمیایی و منصور لشکری قوچانی تهیه کننده “قاتل اهلی” منتشر میشد و پرسشهایی جدی درباره نقش عامل مالی در ایجاد این اختلافات وجود داشت؛ اختلافاتی که البته رسانه های همسوی کیمیایی سعی کردند عامل آن را تهیه کننده فیلم بدانند.

به گزارش سینماروزان در روزهایی که “قاتل اهلی” روی پرده رفته و بدون حتی یک اکران مردمی توانسته رقم فروش 1.5 میلیارد را پشت سر بگذارد انتشار گفتگویی از پوری بنایی درباره کمک مالی بی بازگشتش برای تولید “قیصر” جلب توجه میکند.

پوری بنایی در این گفتگو به صراحت میگوید که با سفته های خودش برای تولید “قیصر” کیمیایی وام گرفت و گلایه میکند ار اینکه نه تنها وام بازگردانده نشد که حتی دستمزدی هم برای فیلم نگرفت!

پوری بنایی به عشق بهروز وثوقی صدهزارتومان برای تولید “قیصر” وام گرفت اما بدحسابی سازندگان “قیصر” باعث شد تمام وام را خودش برگرداند!

مقصر کیست؟ شک نکنید که هیچ گاه کیمیایی مقصر نبوده و نیست و نخواهد بود! احتمالا باز هم تقصیر تهیه کننده است؟

آن زمان تقصیر عباس شباویز بود که وام پوری بنایی بازگردانده نشده و این زمان هم تمام درگیریهای شکل گرفته درباره “قاتل اهلی” تقصیر منصور لشکری قوچانی است؟!!

برای دیدن فیلم گلایه های پوری بنایی اینجا را ببینید.




سیدضیاءالدین درّی بیان کرد⇐بهروز می‌دانست که اگر بماند ممکن است اتفاقات بدی برایش رخ دهد/فردین حسابش پاک بود؛ در ایران ماند و جاودانه شد/شرح تلاشها برای کشاندن فردین به دربار را در «کتاب فردین» خواهید خواند

سینماروزان: هجدهم فروردین ماه سالگرد درگذشت محمدعلی فردین بازیگر سرشناس سینمای ایران است. سیدضیاءالدین درّی کارگردانی که از جوانی با فردین آشنایی داشت و در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و ورود به سینمای حرفه ای هم به دنبال شکل دادن همکاریهای مشترک با فردین بود چندی قبل در گفتگویی با «کات» با مقایسه میان فردین و بهروز وثوقی گفته بود: بهروز میدانست انقلاب میشود اما فردین نمیدانست.(اینجا را بخوانید)

چرایی این تحلیلی و اینکه بهروز چگونه میدانسته و چرا باید میدانسته اما فردین نه، بهانه گفتگوی ما با درّی بود. درّی که کتابی با محوریت فرازهایی ناگفته شده از زندگی فردین با عنوان «کتاب فردین» را در مسیر تألیف دارد با اشاره به اینکه تحلیل موردنظر ناشی از مشاهداتش از وضعیت ایران در سال 1356 و البته روایتی است از کارگردانی که در همان دوران در حال همکاری با بهروز وثوقی بوده است به سینماروزان گفت: آن کارگردان که اتفاقا در آن زمان شناخته شده هم بود اما بهتر است نامش فاش نشود شرح پریشان حالی بهروز در آن زمان را روایت کرد و اینکه دیگر بهروز آن بهروز سرخوش سابق نبود.

کارگردان «کلاه پهلوی» ادامه میدهد: گویا بهروز به دلیل مناسبات همچنان اثبات نشده با دربار از اوضاع و احوال پیش رو و اینکه ممکن است اتفاقاتی در راه باشد باخبر شده بود و همین باعث شده بود که بیشتر از آن که به فکر امتداد زندگی هنری باشد به فکر کوچک کردن زندگی و انتقال سرمایه‌هایش به آن طرف بود. در همان دوران بود که سینما فرهنگ که مالکش بهروز بود به وزارت فرهنگ آن زمان فروخته میشود و البته بسیاری دیگر از اموال بهروز به دلار بدل میشود.

سیدضیاءالدین درّی با اشاره به روحیات فردین بیان میدارد: فردین اما در این وادی نبود چون هیچ گاه به سمت دربار نرفت با اینکه بارها و بارها شخص اشرف پهلوی مترصد فرصتی برای ایجاد ارتباط نزدیک با وی بود. فردین آدم باغیرتی بود و به شدت متعهد و برای همین از هر گونه نزدیکی با اشرف و به تبع آن دربار سرباز زد.

درّی که  فصل بزرگی از «کتاب فردین» را به شرح تلاشها برای کشاندن فردین به دربار اختصاص داده ادامه میدهد: فردین در ایران ماند و البته شاید خیلیها ندانند که فارغ از وجه خیرخواهانه ای که در برخورد با افراد کم‌بضاعت از خود بروز میداد به هنگام جنگ نیز کمکهای فراوانی به جبهه ها کرد با اینکه برخی اوقات حتی خودش هم اوضاع مالی خوبی نداشت. فردین خبر نداشت انقلاب میشود چون با دربار ارتباط نداشت و اگر هم میدانست باز هم بعید میدانم کشورش را رها میکرد و میرفت. او حسابش پاک بود؛ ماند و جاودانه شد. در سوی مقابل شاید بهروز نمی‌توانست بماند چون اگر می ماند با توجه به حاد بودن شرایط ممکن بود اتفاقات بدی برایش رخ دهد.

سیدضیاءالدین درّی  در جریان فرش قرمز یکی از آثار سینمایی اش با نام «سینما سینماست» در سینما صحرا برای اولین بار بعد از انقلاب فردین را در یک محفل رسمی پیش‌روی مخاطبان قرار داد و البته همو بود که زمینه آشنایی کیانیان با فردین را فراهم کرد تا بعدتر کیانیان کتابی درباره فردین بنویسد.

این نویسنده و کارگردان درباره همکاری با فردین در سالیان آخر عمر اظهار داشت: فارغ از تلاشهایی که برای حضور مجددش جلوی دوربین داشتم و نشد، به همراه فردین مشغول کار بر روی فیلمنامه ای هم بودیم که بنا بود خودش کارگردانی آن را برعهده داشته باشد که این یکی هم به دلیل فوتش میسر نشد. شرح بخشی از مراودات با فردین و البته روایت گفتگوهایی منتشرنشده با وی در «کتاب فردین» خواهد آمد.

درّی اما زمانی دقیق هم برای انتشار کتابش نمی‌دهد! او با بیان اینکه این کتاب محصولی است بی سانسور و با نقل قول صریح از فردین و طبیعی است که به دلیل زنده بودن برخی افرادی که نامشان در این نقل قولها آمده است باید مقداری در انتشار کتاب حساسیت به خرج دهیم اظهار میدارد: یکی از تفاوتهای فرهنگی ما با مردمان مغرب زمین آن است که در آنجا سلبریتی ها علاقه دارند به فاش گویی و در این مسیر فراوان هم اتوبیوگرافی نگاشته می شود اما در اینجا همه دوست دارند ظاهری آراسته از خود به جای بگذارند و نتیجه اینکه یک نقد حداقلی هم برتافته نمی شود. در این شرایط «کتاب فردین» که هم نگاهی سرراست به تاریخ سینمای قبل از انقلاب دارد و هم تحلیلی فراگیر بر آثار فردین ارائه داده و هم مشتمل بر گفتگوهایی خواندنی با فردین و روایت واقع نگارانه زندگی اوست باید با تأمل بالا در مسیر چاپ قرار گیرد اما یادتان باشد در این کتاب خیلی چیزها را خواهید خواند؛ نکاتی که خیلی ها جزأت بیانش را ندارند.




روی سن رفتن پوری بنایی “کیهان” را به واکنش واداشت+عکس

سینماژورنال: در چهاردهمین جشن سالانه انجمن منتقدان و نویسندگان خانه تئاتر که مردادماه امسال در تالار ایوان شمس برگزار شده بود ادای احترامی صورت گرفت به ناصر ملک مطیعی و نصرت ا.. وحدت دو تن از بازیگران قدیمی سینمای ایران.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال مدتی بعد در شهریورماه و مقارن روز ملی سینما نیز از ناصر ملک مطیعی در مراسم ویژه ای که سازمان سینمایی تدارک دیده بود دعوت به عمل آمد.

دهه ابتدایی آبان ماه و در جشنی موسوم به جشن منتقدان سینما نیز از پوری بنایی خواسته شد روی سن رفته و جایزه بهترین بازیگری زن را به مهتاب کرامتی بدهد.

این تقدیرهای پیاپی با انتقاد روزنامه اصولگرای “کیهان” روبرو شده است و این روزنامه در گزارشی سراسر گلایه به انتقاد از این دعوتها و ادای احترامها پرداخته است.

سینماژورنال متن کامل گزارش “کیهان” را ارائه می دهد و البته این حق را برای آنها که طرف صحبت “کیهان” واقع شده اند قائل است که جوابیه خود را برای انتشار در اختیار این رسانه قرار دهند:

معلوم نیست در سینمایی که اهالی آن مدام از نابودی و ورشکستگی‌اش دم می‌زنند این همه جشن چه معنا و مفهومی دارد؟

به دنبال تجلیل و تقدیر از دو هنرپیشه طاغوتی در جشن منتقدان تئاتر (که گفته شد تصادفی و خودسرانه بوده!) و پس از آن، دعوت رسمی سازمان سینمایی از یک هنرپیشه مبتذل فیلم‌های فارسی شاهنشاهی به جشن این سازمان برای روز سینما، در ادامه این سلسله نامبارک یکی دیگر از به اصطلاح هنرپیشگان طاغوتی که کارنامه سیاهش در ایفای نقش‌های مبتذل، تطهیرناشدنی است، در شب جشن به اصطلاح منتقدان سینمای ایران مورد تجلیل قرار گرفت!

معلوم نیست در این سینمایی که اهالی آن مدام از نابودی و ورشکستگی‌اش دم می‌زنند و مرتبا بدهکاری‌ها و قرض‌ و قوله‌هایشان را به رخ می‌کشند، این همه جشن و مراسم و بزرگداشت چه معنا و مفهومی دارد؟ سینمایی که به گفته دست‌اندرکارانش در تولیدش وامانده، حالا در ازای 40، 50 فیلم اکران شده در طول سال‌ ده‌ها جشن و مراسم و بزرگداشت برگزار می‌کند!! آن هم مراسم و جشن‌هایی که بعضا به تجلیل و تکریم از مظاهر فساد و فحشا در دوران طاغوت می‌پردازند و تاسف اینکه در جشن منتقدان چنین تجلیل و تکریمی اتفاق می‌افتد، جشنی که جناب ریاست سازمان سینمایی و برخی دیگر از معاونان و مسئولین سینمایی کشور نیز حضور دارند!!

شخص یاد شده با کدام آثارش راه سینمای امروز ایران را هموار کرده است؟!!
واقعا چقدر دوره و زمانه نزد این جماعت وارونه شده! منتقدانی که معمولا بایستی از فیلم‌های معتبر و باارزش هنری و همچنین دست‌اندرکاران و بازیگران صاحب سبک و مولف تقدیر نمایند. این بار چنان از این روی به آن روی چرخیده‌اند که از یک نماد ابتذال آریامهری تجلیل می‌کنند!! و در کمال شگفتی مجری مراسم یاد شده هنگام تعریف از به اصطلاح هنرپیشه یاد شده ضمن اشاره به نقش مهم چنین افرادی در سینمای ایران، می‌گوید: «… کیست که یادش برود که چه کسانی این راه را هموار کردند؟!! ممنونیم که تشریف آوردید و دعوت ما را پذیرفتید خانم…»
یاللعجب!،‌ کاش جناب مجری توضیح می‌داد که شخص یاد شده با کدام آثارش راه سینمای امروز ایران را هموار کرده است؟!! با فیلم‌هایی همچون: «خانم‌ دلش موتور می‌خواد» یا «قربون زن ایرونی» و یا «یک خوشگل و هزار مشکل» چنین راهی را برای سینما هموار کرده یا با فیلم‌هایی مانند «نانجیب» و «زن یکشبه» و «خوشگذران» و  یا با «علی سورچی» و «قصاص» و «گلنسا در پاریس»؟!!

تقاضای یک تهیه کننده از رییس سازمان سینمایی
آیا منظور مجری از هموار شدن راه امروز سینمای ایران از طریق فیلم‌های مبتذل فوق‌الذکر، خیل به اصطلاح فیلم‌های مملو از خیانت و سیاهی در بحران‌های خانوادگی و روابط غیراخلاقی مثلثی و مربعی و ذوزنقه‌ای است که فضای این سینما را پر کرده است؟ پس بیهوده نیست که این سینما (به جز مواردی معدود) به هیچ صراطی با گفتمان انقلاب اسلامی و ارزش‌های دینی و ملی این مردم کنار نمی‌آید!
اما پس از آقای مجری، یکی از به اصطلاح تهیه‌کنندگان سینمای ایران نیز به تجلیل از بازیگر نامبرده پرداخت و اذعان کرد تلاش داشته تا وی را در یکی از فیلم‌هایش شرکت دهد اما با مخالفت معاونت سینمایی وقت مواجه شده است. او با اعتراف به خطای کنار گذاردن بازیگران سینمای طاغوت مانند همین بازیگر تجلیل شده خطاب به رئیس سازمان سینمایی تذکر داد که: «سینمای ما نیاز به بازنگری و بازتعریف برخی مسائل دارد این تقاضایی است که من از معاونت سینمایی دارم تا شاهد حضور همه کسانی باشیم که قلبشان برای سینما و حضور در این صحنه می‌تپد.»

همین امروز هم نگاهی به سینمای دست پخت همین حضرات، نشان از ساخت و تولید فیلمفارسی‌های بسیاری دارد
آیا منظور این به اصطلاح تهیه‌کننده سینما از «بازنگری و بازتعریف سینمای ایران»، حضور بازیگران و دست‌اندرکاران فیلمفارسی‌های مبتذل و ساخت این دسته از فیلم‌ها بوده؟! اگر چنین است، بهتر است راه دور نرفته و تقاضای مازاد نفرموده و جناب رئیس را به زحمت نیفکنند که همین امروز هم نگاهی به سینمای دست پخت همین حضرات، نشان از ساخت و تولید فیلمفارسی‌های بسیاری دارد که در کمال تاسف بعضا از همان فیلمفارسی‌های گذشته هم نازل‌تر و  سخیف‌تر هستند. (فقط هنوز جرات نکرده‌اند صحنه‌های عریان‌گری و رقاصی‌های تهوع‌آور و روابط جنسی آن فیلم‌ها را بازنمایی کنند).
اما بالاخره متوجه نشدیم منظور حضرت امام‌خمینی(رحمه‌ًْ‌الله‌علیه) در سخنرانی هنگام ورودشان در بهشت زهرا، از فحشا سینمای دوران طاغوت چه بود که مخالفت خود را با آن ابراز کردند؟ اگر بنیانگذار فقید نظام جمهوری اسلامی به فساد و فحشا آن سینما باور داشتند (همچون قاطبه مردم مسلمان و انقلابی ایران که از همین روز برای اعتراض به فساد رژیم شاه، سینماها را سنگباران می‌کردند) پس از 37 سال که از پیروزی انقلاب اسلامی می‌گذرد، نمادها و مصادیق آن دوران، بر روی سن سینمایی که منصوب به همین  انقلاب است، چه  می‌کنند؟

می‌خواهید اصلا بگوییم هویدا هم سر کارش برگردد؟!!

آیا همان‌طور که مجری مراسم نهمین جشن منتقدان گفت، آنچه امروز در سینمای ایران شاهد هستیم همان راهی است که آنها هموار کردند؟ (اگر چنین است که دیگر نبایستی امیدی به این سینما داشت! چرا که دست‌اندرکاران همان سینمای فیلمفارسی مورد نظر آقایان که امروز از سمبل‌هایش تجلیل می‌کنند، یک سال و نیم پیش از پیروزی انقلاب، رسما ورشکستگی خود و سینمایشان را اعلام نمودند.) بنابراین واقعیات و حقایق یعنی سینمای امروز ایران،‌ وارث یک سینمای ورشکسته تمام شده است؟! آیا منظور آن به اصطلاح تهیه‌کننده از «بازنگری و بازتعریف برخی مسائل» بازسازی همان سینمای مبتذل طاغوت است؟ آیا دست‌اندرکاران این سینما، پس از 37 سال به جای اول بازگشته‌اند و تقاضای رسمیت یافتن سینمای فیلمفارسی مبتذل شاهنشاهی را دارند؟ اگر چنین است که وای به حال چنان سینمایی و منتقدانی که برایش کف می‌زنند!!

نقل است در روزهای نخست پس از پیروزی انقلاب که نزد حضرت امام خمینی(رحمهًْ ‌‌الله‌علیه) وساطت ابقای برخی عوامل و سرسپردگان شاه را می‌کردند، امام با شوخی و مطایبه می‌گویند «می‌خواهید اصلا بگوییم هویدا هم سر کارش برگردد؟!!»

پوری بنایی
از راست: حمید فرخ نژاد، فرشته طانرپور، پوری بنایی و مهتاب کرامتی در شب جشن منتقدان خانه سینما