1

«خانه کاغذی» با پرستویی و پاکروان به دبیرخانه فجر رسید+عکس جدید

سینماروزان: نسخه نهایی فیلم سینمایی “خانه کاغذی” به کارگردانی مهدی صباغ‌زاده به دبیرخانه سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر تحویل داده شد.

به گزارش سینماروزان مهدی صباغ‌زاده پس از چهار سال دوری از سینما خانه کاغذی را کارگردانی کرده است. تهیه این فیلم سینمایی بر عهده تینا پاکروان با مشارکت امیرحسین عبدالهی است.

در این فیلم سینمایی که  متقاضی حضور در جشنواره فیلم فجر است؛ پرویز پرستویی، تینا پاکروان، ثریا قاسمی، ستاره اسکندری، مهدی پاکدل، علیرضا کمالی، حسین پاکدل، محسن قاضی‌مرادی، ارد زند و شقایق فراهانی به ایفای نقش می‌پردازند.

تدوین این فیلم سینمایی را توسط ژینوس پدرام صورت گرفت و ساخت موسیقی این فیلم را فردین خلعتبری بر عهده داشت.
فیلمنامه کاغذی توسط خسرو نقیبی، مهدی صباغ‌زاده و علی مسعودی‌نیا به طور مشترک نوشته شده است و مدیریت فیلمبرداری آن بر عهده علیرضا زرین‌دست است.

دیگر عوامل این فیلم سینمایی عبارتند از:
صدابردار:نظام الدین کیایی/طراح و ترکیب صدا: علیرضا علویان/طراح گریم:ایمان امیدواری/طراح صحنه و لباس:منصوره یزدانجو/مدیر تولید:مهدی چراغی/جلوه های ویژه:ایمان کرمیان/عکاس:احمدرضا شجاعی/برنامه ریز و دستیار اول:کاوه صباغ زاده/دستیار دوم:سمیه میرشمسی/منشی صحنه:دنیا راد/مدیرتدارکات:حامد آزادی /دستیار اول فیلمبردار:مهرداد لشکری/امور مجازی: آریان امیرخان/مشاور رسانه‌ای: آیدا اورنگ

خانه کاغذی
خانه کاغذی



وزیر نفت در برابر علی ضیاء بیان کرد⇐دو تا از بچه هایم ایران نیستند و برای ادامه تحصیل به خارج رفته اند/داماد من خارج از کشور کار میکند/بعضی ها فکر می کنند ما زندگی مرفه روبراهی داریم/یکی از من پرسید آقا راننده ات کو، گفتم من خودم مسافرکشی می کنم!/هفته ای نیست که اشکم درنیاید!/ درباره آسیب های اجتماعی، غصه ام می شود و اشکم در می آید!/آخرین بار که به سینما رفتم «آتشکار» را دیدم!/فیلمهای حمید فرخ نژاد و پرویز پرستویی نکات ارزشمندی دارند/موسیقی کردی را دوست دارم!/ رقص در موسیقی کردی چون مردها میرقصند مشکلی ندارد!

سینماروزان: بیژن نامدار زنگنه وزیر نفت با حضور در برنامه “فرمول یک” و گفتگو با سیدعلی ضیا از زندگی شخصی، تماشای تلویزیون، احساساتی بودن، قدرت، سیاست و سینما سخن گفت.

به گزارش سینماروزان زنگنه در پاسخ به اینکه درست است که به ریاضی، فلسفه و تاریخ علاقه دارید؟ گفت: بله. من مهندسم. ریاضی چیزی است که سر آن نمی شود جدل کرد. منطق اساسی زندگی بشری بر پایه ریاضیات است. فلسفه هم نگاهی به هستی علت های پدیده ها است یکی هستی شناسی دارد و کسی هم در بخش کوچک تر که عملیاتی می شود و ریاضی است کار می کند. از وقتی دانشجو بودم ریاضی دوست داشتم. ذهن من ذهن برنامه ریزی و ریاضی است. اگر به من بگویند خیلی، می گویم یعنی چقدر؟ عدد بگویید.
زمانی که آقای هاشمی رفسنجانی رییس جمهور بودند، همراه ایشان به شهری رفتیم. سوال شد که این شهر چقدر جمعیت دارد؟ گفتند خیلی! گفتیم یعنی یک میلیون نفر!؟ گفتند نه 12 هزار نفر!
ذهن من ریاضی مهندسی است. با آنچه از مهندسی و دانشکده فنی یاد گرفتم تلاش می کنم برای همه چیز استدلال دقیق منطقی داشته باشم و فرآیندها و تسلسل منطقی را بسیار رعایت کنیم.
زنگنه در این باره که درست است تند غذا می خورید و معده درد دارید، بیان کرد: بله، معده ام کمی مشکل دارد اما شاید عادت کرده ام. زندگی در این دور کاری که من داشته ام با استرس بوده است و ناگزیر از این اتفاقم.
اهل چه خبر و دیگر چه خبر گفتن نیستم
می گویند با برخی افراد همکاری 10ساله دارید اما 10 دقیقه هم غیرکاری با آنها حرف نزده اید؟ پاسخ زنگنه به این سوال این بود: غیرکاری هم صحبت می کنم اما اهل گپ زدن نیستم، جوانی ام هم اینطور نبودم. در دانشگاه هم درباره انقلاب و مبارزه حرف بزنم، اینطور نبود که درباره آب و هوا صحبت کنم. اهل این کارها نیستم.
دو تن از بچه هایم ایران نیستند/دامادم خارج است
وی درباره فرزندانش توضیح داد: چهار فرزند دارم. دخترم دکترای مهندسی مخزن دارد، پسرم دارای دکترای حقوق است، پسر دیگر در رشته خودم در دانشکده فنی درس می خواند و دیگر دخترم هم کلاس دهم است. دو تا از بچه هایم ایران نیستند و برای ادامه تحصیل رفته اند. داماد من خارج از کشور کار میکند و هنوز نیامده است و برای تحصیل رفته است.
توحید و اخلاق مهم است
زنگنه درباره این سوال که شما به عنوان کسی که قرآن زیاد می خوانید، سوره مورد علاقه تان کدام است، تصریح کرد: قرآن به من آرامش می دهد. مرتب سعی می کنم بخوانم. مهم ترین چیزی که از قرآن گرفتم توحید است. اصلی ترین مکتبی که داریم توحید است و اخلاق. روابط اخلاقی و انسانی بسیار مهم است. از پیامبر نقل می شود که حتی به حیوانات دروغ نگویید. این یعنی چه؟
بعد هم شریعت است؛ حلال و حرام و احکام. واجبات برای این است که اخلاق و توحید را صیانت می کند. دعوای همه انبیا بر سر توحید بوده است. اینکه بندگان خدا را جای خدا نگذارید. عبادت چیزهای دیگری که دنیا و آخرتتان را خراب می کند نکنید. خدا را بپرستید تا آزاد باشید. بنده سنگ و گل و آهن نباشید.
وی ادامه داد: امسال خدمت آیت الله جوادی آملی رسیدم و ایشان توضیح دادند روزی پیامبر اکرم از محلی عبور می کردند که دیدند فردی دامنش را گرفته و وانمود می کند علوفه در لباسش پنهان کرده و حیوانش را صدا می کند. پیامبر به او گفت تو که علوفه ای نداری، دروغ نگو. یعنی حیوانات را هم نباید فریب دهید.
امان از پیامکهای تبلیغاتی
وزیر نفت در بخش دیگری از این گفتگو بیان کرد: پیامکهای تبلیغاتی زیادی برایم می آید! نصف روز مربوط به کشت مو است و نصف دیگر روز درباره لیزر موهای زائد! کلی پول بدهیم مو بکاریم، بعد هم لیزرشان کنیم!
وی اولین اتفاق مهم زندگی اش را تولدش معرفی و بیان کرد: در یک سالگی یادم است برایم تولد گرفتند. هر سال این سنت بود و مرحوم پدرم همیشه هدیه می دادند. اینکه کیک باشد نه اما تا موقعی که زنده بودند تولد مرا فراموش نمی کردند. خوشحال می شوم برایم تولد بگیرند.
وی در پاسخ به اینکه چه زمانی معنای قدرت را احساس کردید، توضیح داد: هیچ وقت احساس نکردم. اینطوری نبود که از قدرت لذت ببرم.
سیاستمدار نیستم
زنگنه این پرسش ضیاء که چه روزی بود که متوجه شدید سیاستمدار شده اید، به این شکل پاسخ داد: خودم را سیاستمدار نمی دانم. من یک مدیر توسعه ای ارشد هستم. هیچوقت در عمرم احساس نکردم سیاستمدار حرفه ای هستم. سیاستمدار باید خیلی از ارزشها را کنار بگذارد اما من هیچوقت اهل این چیزها نبوده ام. سعی نمی کنم سیاستمدار حرفه ای باشم و به قدرت نچسبیده ام. فقط می خواهم به کشورم خدمت کنم و چیزی برایم مهم تر از سربلندی ایران نیست. باید چالش ها را بپذیریم و ناملایمات را تحمل کنیم، هرچه بی شتر می گذرد، سخت تر می شود. اوایل انقلاب همه آماتور بودند اما اکنون نه.
داخلمان خودمان را می کشد، بیرونمان دیگران را!
وی در این باره که مهم ترین فرق زندگی تان با دیگران چیست، گفت: بعضی ها فکر می کنند ما زندگی مرفه روبراهی داریم. من زمانی که وزیر نبودم یک پژو 405 قراضه داشتم. در یک خیابان که داشتم ماشین را پارک کردم، یکی آمد بوق زد و گفت شما باید بنز سوار باشید، من هم گفتم موفق باشید! به قول معروف داخلمان خودمان را می کشد، بیرونمان دیگران را! جای دیگر کسی از من پرسید آقا راننده ات کو، گفتم من خودم مسافرکشی می کنم، راننده ام کجاست!
زنگنه تصریح کرد: اگر به عنوان یک مهندس مثل همشاگردی هایم کار می کردم، شاید زندگی متفاوتی داشتم. اما اکنون اینطور نیست که زندگی مرفه مثل میلیاردها داشته باشم. حقوق دولتی می گیرم منبع درآمد دیگری هم ندارم. شبانه روز باید کار کنم. وزیر نباشم هم باید شبانه روز کار کنم چون اگر بیکار باشم مریض می شوم.
وزیر نفت درباره نقش پدری و همسری گفت: خانواده یک مجموعه است و باید همه اعضایش حضور داشته باشند، اما من نمی رسم وظایف خودم را به عنوان یک پدر و همسر انجام دهم و این خیلی بد است. سعی می کنم اگر خواستند سینما بروند من هم خودم را همراه کنم. البته آنها اصلا روی من حساب نمی کنند و پیش فرضشان این است که من کار دارم. ولی خودم خوشم می آید کنارشان باشم و لذت بخش ترین زمانم وقتی است که کنارشان باشم.
وی در این باره که آیا سیاستمدارها باهوش تر از مردم هستند، گفت: همه شان باهوش تر نیستند.
طولانی ترین مکالمه تلفنی تان چقدر بود؟
من فقط می گویم سلام علیکم احوالتان چطور است و می روم سراغ اصل مطلب. نمی گویم چه خبر و دیگر چه خبر!؟ البته بوده که نیم ساعت 25 دقیقه صحبت کاری داشته ام. من روی موضوع تمرکز می کنم و فکر میکنم مکالمه هایی که قرار است طولانی باشد، بهتر است چشم توی چشم باشد چون اثر می گذارد.
سکوت پرمعنای سیاستمدارها
زنگنه در این باره که آیا لبخند سیاستمدارها معنا دارد، بیان کرد: حتما دارد. سکوتشان هم معنا دارد. البته همانطور که گفتم من سیاستمدار نیستم، چون افراد با دیدنم مکنونات قلبی مرا می فهمند اما احساسات سیاستمدار نباید قابل پیش بینی و تشخیص باشد.
درست است که زیاد و زود عصبانی می شوند؟ بلندترین فریاد را سر چه کسی کشیدید؟ زنگنه در پاسخ به این سوال ضیاء گفت: من فریاد نمی زنم ولی عصبانی می شوم. راست می گویند این ضعف من است. خیلی حرص و جوش می خورم و مدام به من می گویند ممکن است سکته کنی، حرص نخور. اما جرص و جوش من برای کارم است. به ویژه درباره کسی که تخلف می کند و اصرار بر تخلف دارد. من در مقابل عدم سلامت مالی و اخلاقی هیچ گذشتی ندارم.
وی درباره شدیدترین پشیمانی اش توضیح داد: گاهی انتصاب هایی داشتم که بعدها احساس کردم اشتباه بوده است. اگر آدمی اشتباه کرد نباید او را هو کنیم. اگر کسی اشتباه کرد و سمت درست کردن آن رفت، او را بپذیریم. اما بعضی آنقدر روی اشتباهشان اصرار می کنند که مشکلات زیادی درست می شود.
سعی میکنم کسی اشکهایم را نبیند
ضیا این سوال را مطرح کرد که آیا گریه هم می کنید و زنگنه گفت: من خیلی اشکم درمی آید. گرچه بعضی وقت ها سعی می کنم کسی نبیند. هفته ای نیست که اشکم درنیاید. به خاطر چیزهای مختلف که به منتقل می شود، مثلا می بینم افرادی مریض می شوند و کاری از دستم برنمی آید یا درباره آسیب های اجتماعی، غصه ام می شود و اشکم در می آید. البته مردم فکر میکنند نباید مسئولان گریه کنند و بد است.
وی درباره تاثیرات پدرش گفت: پدرم روی من تاثیر داشت. آدمی بود که با عملش راستگویی و درستکاری را به من یاد داد. هیچوقت مستقیم چیزی را نگفت. بلکه سالم و پرکار و صحیح العمل بود و درستکاری و راستگویی را با عمل به ما نشان داد. او یک قران مال حرام سر سفره مان نگذاشت. ما ثروتمند نبودیم، متوسط بودیم. او از لقمه دهانش می زد برای ما که تحصیل کنیم. حداکثر فداکاری پدر و مادر برای بچه هایشان را داشت.
تلویزیون همیشه روشن است اما اخبار نمی بینم
زنگنه در پاسخ به این سوال که آیا تلویزیون تماشا می کنید، اظهار کرد: یکی از مشکلاتم این است که تلویزیونم همیشه روشن است اما به من می گویند شما نگاه نمی کنید. در حالی که من تلویزیون نگاه می کنم. البته اخبار نمی بینم بلکه مستند می بینم و فیلم سینمایی. سریالهای داخلی که همه شان درباره دختری است که می خواهد ازدواج کند و آخر هم ازدواج می کند! بیشتر شبکه های آی فیلم، نمایش، تماشا، مستند و آموزش را سعی می کنم ببینم. تلویزیون همیشه روشن است اما تقریبا کمتر وقتی است که فقط تلویزیون نگاه کنم و همزمان دارم کارهای دیگری انجام می دهم.
آخرین بار در سینما «آتشکار» را دیدم
آخرین باری که سینما رفتید کی بود؟ سوالی است که ضیاء پرسید و زنگنه تاکید کرد: آخرین بار که به سینما رفتم «آتشکار» را دیدم. فیلمهای آقای حمید فرخ نژا د و پرویز پرستویی را دوست دارم. معمولا فیلمهایشان نکات ارزشمندی دارند.
علاقه به موسیقی کردی
وزیر نفت درباره موسیقی اظهار کرد: موسیقی کردی را دوست دارم. خلاف اکثر موسیقی های ما که غمگین هستند، موسیقی کردی شاد است. شاد و ریتمیک است. اتفاقا یک بار آقای رییس جمهور از من در این باره پرسید و من  هم گفتم رقص در موسیقی کردی چون مردها میرقصند مشکلی ندارد!
زنگنه درباره بامزه ترین اتفاق اوپک گفت: کار ما بیشتر تلخی دارد. اینکه فکر کنید مسئولیت 80 میلیون ایرانی و عزت و اقتدار آنها با شما است خیلی دشوار است.
ضیا سوال کرد در کشور بنزین آلوده داریم؟ از کرج سوال کرده اند که بنزین ما چرا سالم نیست؟ زنگنه پاسخ داد: ما اصلا بنزین آلوده نداریم. ولی نتوانسته ایم در همه شهرهای کشور بنزین یورو ۴ را توزیع کنیم. شهرهایی مثل تهران، مشهد، شیراز و تبریز یورو 4 دارند. البته فقط بنزین ملاک نیست و با نداشتن معاینه فنی خیلی اتفاقات بدی می افتد. ماجرای بنزین یورو ۴ و 30 درصد تولید آن با آمدن ستاره خلیج فارس اصلاح می شود.

 




یک روزنامه اصلاح‌طلب با اشاره به نقش پولاد در اختلاف کیمیایی با تهیه‌کننده «قاتل اهلی» مطرح کرد⇐جوانی که بخواهد یک‌شبه ره صدساله برود، پدر را خانه‌نشین می‌کند/پولاد کیمیایی جرقه اختلافی را روشن کرده که نه حقوقی است و نه حرفه‌ای!/کیمیایی تمام حقوق فیلم را به تهیه‌کننده واگذار کرده و نمی‌تواند عامل توقیف فیلم شود

سینماروزان: اختلافی که به سبب تلاش برای افزودن بر نقش پولاد در “قاتل اهلی” میان منصور لشکری قوچانی تهیه کننده و مسعود کیمیایی کارگردان این فیلم آغاز شده بود با نامه غریب کیمیایی به دبیر جشنواره و درخواست از وی برای عدم نمایش فیلم در جشنواره به اوج رسید.

به گزارش سینماروزان اینکه چرا کیمیایی برای دادخواهی به سراغ شورای داوری خانه سینما که اتفاقا تهیه کننده دادخواهی به آن برده نرفته و به دبیر جشنواره فجری نامه نوشته که وظیفه اش پذیرفتن تمام فیلمهایی است که مقررات آیین نامه جشنواره را رعایت کرده اند به شدت شگفت انگیز است.

سعید اصغرزاده روزنامه نگاری که در رسانه اصلاح طلب «شهروند» قلم می زند در یادداشتی واکنشی تند نشان داده به نقش پولاد در بحران پیش آمده بر سر “قاتل اهلی” و به صراحت زیاده خواهی او را عاملی دانسته بر اینکه فیلم به سرمنزل مقصود نرسد.

متن یادداشت اصغرزاده را بخوانید:

حکایتی دنباله دار…

ماجراهای «قاتل اهلی» حکایتی است دنباله‌دار که این‌بار از ترفندهای تبلیغاتی که سایر فیلم‌ها و کارگردانان و تهیه‌کنندگان برای فروش به کار می‌گیرند فراتر رفته و به عیان‌سازی موضوعی می‌پردازد که نشان‌دهنده شکافی اخلاقی در جامعه دست‌اندرکاران سینمایی است. شاید اصل ماجرا به روزهای اول باز نگردد. به افت و خیزهایی که هر فیلمی دست به گریبان آن است و مخصوصا کارگردانی با سابقه کیمیایی. از آن طرف هم تهیه‌کننده‌ای حضور دارد که فیلم‌های خوش ساخت کارگردانانش هربار در جشنواره به انتخاب مردم برگزیده شده‌اند. یعنی از ترکیب این دو عنصر می‌باید شاهد خلق اثری درخور توجه بشویم. اما آیا شده‌ایم؟

شواهد و قراین می‌گویند که فیلمنامه بارها و بارها از آبان ٩٤ بازنویسی شده و با اضافه شدن پرویز پرستویی به قاتل اهلی، فیلمنامه به اوج خود رسیده بود. شواهد و قراین می‌گویند که فیلمبرداری در شهریور تمام شده است. شنیده‌ها حاکی از آن است که تدوین را بهرام دهقانی که ‌سال گذشته سیمرغ بهترین تدوین را دریافت کرده، به انجام رسانده (آن هم تدوین همزمان) و…. پس چرا این قصه ختم نشده است؟

چرا مسعود کیمیایی اکران «قاتل اهلی» در هر شرایطی را جرم دانسته و در نامه به دبیر جشنواره فیلم فجر، خواستار حذف فیلم «قاتل اهلی» از لیست فیلم‌های راه یافته به دوره سی و پنجم این جشنواره شده است. او گفته «قاتل اهلی هنوز تمام نیست، فیلمبرداری می‌خواهد، موسیقی می‌خواهد، تدوین کامل می‌خواهد، این اثر مخدوش زخمی و نیمه تمام است. حتی نمایش خصوصی آن هم از نظر مولف جرم است. جلوی نمایش آن را بگیرید.» باید دید که ماجرا از کجا به شکافی اینچنینی انجامیده است؟

استنباطات ژورنالیستی این‌بار ما را راهی طرف سومی می‌کند که همیشه در این مملکت قربانی گرفته است! آقازاده‌ها که همیشه بخت یارشان است، در سینما نیز می‌خواهند تند برانند! شاید بهتر آن باشد که گفته شود پولاد کیمیایی جرقه اختلافی را روشن کرد که نه حقوقی است و نه حرفه‌ای! او در آبان‌ماه اعلام کرد که سکانس‌هایی باقی مانده است. بعد پدر هم به میدان وارد شد و بعد…

در “متروپل” هم بنا بود فرامرز باشد و سعید
یادمان نمی‌رود که فیلم آخر کیمیایی که با اقبال مواجه نشد متروپل بود. قرار بود دو عشق سینمای قدیمی جلوی دوربین باشند. مثلا فرامرز قریبیان و سعید راد. اما وقتی که پولاد را پیر کردند تا به زور در مقابل یکی از دو فرد فوق بازی کند، مجبور شدند که محمدرضا فروتن را مقابلش بیاورند. جوانی که از همان ابتدا بخواهد ره صد ساله را برود، پدر را خانه‌نشین می‌کند! فیلم را کم فروش می‌کند و تهیه‌کنندگان دولتی و خصوصی را می‌رماند.

اما این‌بار قصه چیست؟ نکند بناست بین آرتیست‌های فیلم، پولاد از دیگران خوش‌تر بدرخشد؟ نکند بناست که از بازیگرانی چون امیر جدیدی و پرویز پرستویی یک قدم جلوتر باشد؟ نکند به سیمرغ نقش مکمل راضی نیست و به دنبال سیمرغ نقش اول است؟ به نظر رویاهای جوانان را باید خود آنان جامه عمل بپوشانند نه این‌که پدران برای ایشان همواره گشاینده معبرهای جدید باشند.

کیمیایی تمام حقوق فیلم را به تهیه‌کننده واگذار کرده و نمی‌تواند عامل توقیف فیلم شود

همایون شجریان را نگاه کنید. با آن‌که در محضر استاد بوده است اما خودش گلیم خودش را از آب بیرون می‌کشد. به نظر مخمصه کیمیایی این‌بار قدری جدی‌تر است. مولفی که تمام حقوق فیلم و کارگردانی را در همان روز اول به تهیه‌کننده واگذار کرده است، چگونه می‌تواند خواستار توقیف فیلمی بشود که در لحظه لحظه آن حضور داشته است؟

شاید ادامه بررسی ماجرا ما را به سر رشته‌های دیگری برساند. به کارگردانی که به‌واسطه نفوذ پسرش، کم‌کم هیچ تهیه‌کننده‌ای پیدا نمی‌شود که فیلم‌های کم بازده او را تهیه کند و او در همان لحظه اول قرارداد موافقت می‌کند که نه خودش سهمی داشته باشد و نه از آقازاده خبری باشد، اما وقتی که کار به انجام می‌رسد و اتفاقا براساس شنیده‌ها کاری خوب از کار درمی‌آید، همیشه فیل‌ها یاد هندوستان می‌کنند!

البته سررشته‌های دیگری هم در نامه‌نگاری‌های کیمیایی پیدا می‌شود. این‌که او می‌گوید عواملی وجود دارند که طلبکارند! آیا در میان عوامل کسی هست که حق و حقوق خود را نگرفته باشد؟ نکند افرادی هستند که بیشتر می‌خواهند؟ آنها چه کسانی هستند؟ پیدا کنید پرتقال فروش را؟




روی آنتن زنده⇐پرستویی به‌جای نقد مدیران شهری به نقد “هفت” پرداخت!

سینماروزان: پرویز پرستویی دقیقا از جشنواره فیلم فجر به بعد و پس از آن که بهروز افخمی بازی او در “بادیگارد” را زیر سوال برد و بازی پیمان معادی در “ابد…” را از بازی وی در نقش “حیدر ذبیحی” بهتر دانست موضع مخالفی که با “هفت” داشت را شدت بخشید.

به گزارش سینماروزان در امتداد چنین روندی است که پرستویی امروز وقتی روی خط زنده برنامه “حرف حساب” شبکه یک آمد و بنا شد درباره پخش کلیپ پسرکی به نام حسین که از نداشتن پارک و کم‌کاری مسئولان شهری در فراهم آوردن یک فضای سرگرم کننده ساده می‌نالد سخن گوید بحث را باز هم به سمت “هفت” کشاند و تا توانست از تلویزیون و این برنامه انتقاد کرد.

صدالبته که هر هنرمندی فارغ از جایگاه خود می تواند گاه و بیگاه نظراتش را درباره موضوعات مختلف و البته رسانه ملی و کیفیت برنامه هایش بیان کند اما اینکه یک بازیگر بی‌ربط به موضوعی که از وی درباره آن اظهارنظر خواسته اند، دلگیری‌های شخصی خود از یک برنامه را مجالی می کند که هر آنتن زنده ای را ربط دهد به آن برنامه کمی احساسی به نظر می رسد.

کمترین کاری که پرستویی باید می‌کرد آن بود که نیشتری زند بر مقامات شهری که هنوز در فراهم آوردن تسهیلات اولیه سرگرم سازی برای کودکان و نوجوانان مناطق جنوب شهری عاجزند و به وادی تولید محصولات سینمایی و تلویزیونی ورود کرده اند اما این اتفاق نمی افتد و به‌جایش یک دلخوری قدیمی باعث می شود بحث به سمتی کاملا انحرافی کشیده شود.

فارغ از آن پرسشی مهمتر که با شنیدن دلخوریهای مداوم پرستویی از “هفت” به ذهن می رسد آن است که چرا ایشان که از سینماگران باسابقه ماست و البته سابقه تهیه کنندگی دارد به جای طرح گلایه های مدام، خود آستین بالا نمی‌زند تا طرح برنامه ای سینمایی آن طور که خود مناسب می داند را در رسانه ملی به اجرا بگذارد؟

حتی اگر در رسانه ملی این مجال برایشان فراهم نبود فضای مجازی و سامانه هایی مانند ویدیوی درخواستی به سادگی و با حداقل ممیزی این مجال را فراهم می کنند که ایشان ایده های ذهنی خود درباره برنامه سازی سینمایی را پیاده کنند. چرا یک بار به جای ایراد از ماهیگیری امثال افخمی خودتان ماهیگیری را به امثال وی یاد نمی‌دهید؟




چرا تصویر کارگردان “نیمه شب اتفاق افتاد” محو شد؟+عکس

سینماروزان: تینا پاکروان کارگردانی که دومین فیلم بلندش با عنوان “نیمه شب اتفاق افتاد” به تازگی روی پرده رفته است این روزها مشغول بازی در فیلم تازه مهدی صباغ زاده با نام “خانه کاغذی” هم هست.

به گزارش سینماروان بازیگر نقش مقابل پاکروان در “خانه کاغذی” پرویز پرستویی است و پاکروان علاوه بر بازیگری، در تولید هم مشارکت داشته است.

در یکی از تازه ترین تصاویر منتشر شده از “خانه کاغذی” پرویز پرستویی و تینا پاکروان را در یک قاب البته با کمی فاصله می بینیم.

همین تصویر وقتی از روی جلد یک روزنامه سینمایی سر برآورده است به نوعی دچار سانسور شده؛ به این گونه که تصویر پرستویی شفاف و واضح است اما تصویر تینا پاکروان کاملا محو شده است!!!

مشخص نیست که آیا قانون ممنوع التصویر بودن که در مورد برخی از بازیگران در تلویزیون وجود دارد به رسانه های کاغذی هم راه یافته است و جدا از آن آیا تینا پاکروان که بخش عمده فعالیت حرفه ایش در پشت صحنه بوده نیز مشمول ممنوع التصویری در فضای کاغذی شده یا ماجرای محو تصویرش دلیل دیگری دارد!؟

پرویز پرستویی و تینا پاکروان در "خانه کاغذی"
پرویز پرستویی و تینا پاکروان در “خانه کاغذی”
همان تصویر روی جلد بانی فیلم
همان تصویر روی جلد “بانی فیلم”



تعریض پرویز پرستویی به اختلاس در بنیاد شهید و کنایه به جشنواره صلح هیروشیما

سینماژورنال: پرویز پرستویی در کارگاه انتقال تجربیاتش در جشنواره مقاومت ضمن صحبت درباره کارنامه کاری اش تعریضی زد به اختلاس در بنیاد شهید و همچنین کنایه ای را هم وارد ساخت به جشنواره صلح هیروشیما.

به گزارش سینماژورنال پرویز پرستویی که اخیرا مستندی از وی با نام “حاج کاظم” در شبکه خانگی عرضه شده با اشاره به وضعیت جانبازان گفت:  امیدوارم در کنار جشنواره فیلم مقاومت به عنوان جشنواره ای موثر و تاثیرگذار، مسئولان به وضعیت جانبازان هم توجه کنند. اما سوال من این است که مسئول قبلی بنیاد شهید الان کجاست؟! من که شنیده ام اختلاس کرده است! چرا جانباز ما هزینه درمان و اجازه خانه اش را ندارد بدهد؟!

وی ادامه داد: یادمان نرود تاول برخی از این عزیزان اندازه خرماست؟! دنبال تیترها و حرف های زیبا نباشیم که برای رسانه ها خوراک پیدا کنیم. ما مملکت فقیری نیستیم که نتوانیم هزینه های زندگی جانبازان را تامین کنیم. ما مشقت جانبازان را هر روز در این کشور می بینیم و خوب است در کنار نمایش ارزش ها به جانبازان نیز توجه کنیم. ارزش ها زمانی زیبا خواهند بود که هیچ جانبازی در تامین معاش زندگی اش محتاج نباشد.

پرستویی با اشاره به پیام یک جانباز افزود: این جانباز به من گفت دو روز در تهران گم شده است و این گم شدن حکایت حال بسیاری از جانبازان در شهر تهران امروزی است. امیدوارم مسئولان هم به فکر این عزیزان باشند. شهدا نور چشم ما هستند و با وجود آن هاست که نفس می کشیم. امیدوارم این واقعیت ها در حد حرف باقی نماند.

کنایه به جشنواره هیروشیما

بازیگر “آژانس شیشه ای” و “موج مرده” با اشاره به جشنواره صلح هیروشیما گفت: من 5 سالی است که همراه با گروه موزه صلح، در ششم آگوست به هیروشیما می روم و جالب است که امسال فهمیدیم مردم این منطقه اصلا نمی دانند ایران کجای نقشه جهان است و ما چه عزیزانی را در جنگ از دست داده ایم؟! به نظرم حداقل باید برای جانبازان شیمیایی امکان نفس کشیدن را فراهم کنیم.

 پیشتر سینماژورنال  از حضور برخی سینماگران بی ربط ایرانی در جشنواره هیروشیما گزارشی منتشر کرده بود(اینجا را بخوانید)و حالا پرستویی از این می گوید علیرغم حضور 5 ساله سینماگرانی از ایران در این جشنواره، مردم هیروشیما اصلا نمی دانند ایران کجاست!!!




رونمایی از لوگو و برچسب تبلیغاتی “قاتل اهلی”+عکس

سینماژورنال: تازه ترین فیلم مسعود کیمیایی با عنوان “قاتل اهلی” بعد از پایان فیلمبرداری در مرحله تدوین قرار دارد.

به گزارش سینماژورنال به تازگی لوگوی تبلیغاتی این فیلم هم رونمایی شده است.

منصور لشکری قوچانی تهیه کننده “قاتل اهلی” برچسب تبلیغاتی “قاتل اهلى از هر قاتلى خطرناكتر است چون او را دوست داريم !!!” را به عنوان یکی از جملات تبلیغی فیلم اعلام کرده است.

قاتل اهلی
لوگوی “قاتل اهلی”




جوابیه تدوینگر فیلمی با مضمون چندهمسری درباره حضور در جشنواره صلح⇐برای مستندسازی به جشنواره رفتم+نگاه سینماژورنال به چهار تناقض موجود در جوابیه

سینماژورنال: انتشار گزارش روز گذشته سینماژورنال دریاره حضور برخی مهمانان و فیلمهای بی ربط در جشنواره ای به نام “صلح” که هدفش آشنایی بیشتر جهانیان با ظلم‌های زمانه جنگ تحمیلی در موضوع بکارگیری سلاح‌های شیمیایی بر علیه رزمندگان و ملت ایران بوده(اینجا را بخوانید) سبب ساز آن شد که مجید شتی یکی از این مهمانان بی‌ربط با مضمون جشنواره، توضیحاتی را درباره دلایل حضورش به سینماژورنال ارائه کند.

به گزارش سینماژورنال مجید شتی تدوینگر آثاری نظیر «آنچه مردان درباره زنان نمی دانند» با اشاره به اینکه فیلمهای جشنواره انتخاب گردانندگان آن بوده حضور خودش را هم در جهت مستندسازی دانسته است!

ابتدا متن جوابیه شتی را بخوانید:

این که شما نگران اهداف عالی یک جشنواره ی کوچک خارجی باشید، البته چیز خوبی است و می توانید به آن ببالید و ادای آدم های دلسوز را دربیاورید. اما برای نقد هر چیزی، بهتر است اول اطلاعاتتان را در مورد آن چیز بالا ببرید. اولین نکته ای که باید بدانید این است که برگزار کنندگان ژاپنی این برنامه – که تأمین کنندۀ هزینه های این سفر هم هستند – هر سال چند ماه قبل از برگزاری این مراسم در ایام برگزاری جشنواره فیلم فجر به تهران می آیند و فیلم های ایرانی را می بینند و هر کدام را که خودشان با سیاست های جشنواره شان همسو ببینند، انتخاب می کنند و به طبع آن، سازندگان و دست اندرکاران آن فیلم ها را هم به کشورشان دعوت می کنند. پس این سؤال که چرا فیلم های دیگری به این جشنواره فرستاده نشد و یا چرا افرادی که – به زعم شما – نسبت به سینمای دفاع مقدس افراد بی ربطی به نظر می رسند، از اساس سؤال اشتباهی است، چون فیلم ها فرستاده نمی شوند.
بنده هم بر خلاف اطلاعات شما دستیار تدوین فیلم ” آنچه مردان درباره زنان نمیدانند” نبوده ام و تدوینگر آن بوده ام. به جز آن فیلم، فیلم های دیگری هم تدوین کرده ام که چند تایی از آنها به طور مستقیم به دفاع مقدس می پرداختند. اما دلیل رفتن بنده به این سفر جایگاهم در سینما نبوده. من به منظور ثبت این سفر و ساخت یک فیلم مستند از حضور جانبازان ایرانی در مراسم سالگرد بمباران هسته ای هیروشیما در این جمع حضور داشتم و اگر خیالتان را راحت می کند، بدانید که بیشتر لحظات این سفر را دوربین به دست سپری کردم و با اجازۀ شما الان هم مشغول تدوین فیلم و تبدیل آن به یک مستند کوتاه هستم. البته اگر از نظر شما صلاحیت دست زدن به تصاویر چنین سفر مقدسی را داشته باشم.

پی نوشت سینماژورنال

چند نکته قابل توجه بعد از مطالعه این جوابیه دو پاراگرافی به دست می آید؛ اول آن که این تدوینگر ادعا کرده اند که برگزارکنندگان جشنواره صلح هر سال در ایام برگزاری جشنواره فجر به تهران می آیند و بعد از دیدن فیلمهای مناسب آنها را انتخاب می کنند.

این ادعا در حالی طرح شده که به جز “بادیگارد” هیچ کدام از آثار به نمایش درآمده در این جشنواره محصول آخرین دوره جشنواره فجر نیستند!

از آن گذشته آثاری مانند “سعادت آباد”، “حوض نقاشی” و “امروز” که اولی شش سال قبل، دومی چهار سال قبل و سومی 3 سال قبل تولید شده و در همان زمان تولید هم در جشنواره به نمایش درآمده اند در فهرست آثار ارسالی به جشنواره صلح به چشم می خورند. پس اینکه ادعا شود برگزارکنندگان جشنواره هر سال در ایام برگزاری جشنواره به تهران می آیند و فیلم انتخاب می کنند بیش از حد فانتزی به نظر می رسد.

باز اگر همه این فیلمها در یک جشنواره فجر رونمایی می شدند می توانستیم این توجیه را به کار ببریم که دست اندرکاران این جشنواره آخرین بار شش سال قبل یا چهار سال قبل یا 3 سال قبل به تهران آمده اند اما وقتی این تدوینگر ادعا کرده اند دست اندرکاران همه ساله به تهران می آیند دیگر این توجیه هم کارساز نیست.

نکته دوم آن است که مجید شتی خود را تدوینگر می داند و از تجربیاتش در تدوین آثار دفاع مقدسی بدون نام بردن از آنها می گوید اما دلیل رفتن اش به این سفر را ساخت یک مستند از حضور جانبازان ایرانی در جشنواره می داند.

در کشوری که پر شده از مستندسازان جوان تا پیشکسوتی که اتفاقا توانایی های بالایی هم در تولید چنین مستندهای واقع نگارانه ای دارند اینکه یک تدوینگر برای مستندسازی یک جشنواره استخدام شود، عذر بدتر از گناه است.

سومین نکته آن است که باید از تدوینگر “آنچه مردان درباره زنان نمی دانند” پرسید بسته فیلمهای نمایش داده شده برای دست اندرکاران جشنواره صلح شامل چه آثاری بوده است که از میان آنها فیلمی با محوریت خیانتهای زناشویی به نام “سعادت آباد” یا فیلمی درباره معلولان ذهنی مثل “حوض نقاشی” درآمده است؟

از همه عجیبتر آن است که سهم مهمی از فیلمهای به نمایش درآمده در این جشنواره از آن دبیر و مدیر بخش دارالفنون بین الملل فجر بوده است؟ آیا کارگردانان آثاری مانند “زمناکو” و “حکایت عاشقی” نباید این پرسش برایشان پیش آید که این چه جشنواره صلحی است که آثار آنها که کاملا مرتبط با مضمون جشنواره است برای نمایش در این فستیوال برگزیده نمی شود و آثاری بی ربط متعلق به دست اندرکاران بین الملل فجر برای نمایش در آن ارجح تشخیص داده می شود؟




از کارگردان فیلم خیانتهای زناشویی تا تدوینگر فیلمی درباره چندهمسری⇐ در جشنواره‌ای که هدفش آشنایی با مصائب جنگ تحمیلی است!!!

سینماژورنال/حامد مظفری: اخیرا تعدادی از هنرمندان و جانبازان ایرانی برای شرکت در جشنواره ای موسوم به جشنواره فیلم صلح و دوستی ایرانیان به توکیو و هیروشیما رفتند.

به گزارش سینماژورنال پرویز پرستویی که شناخته شده ترین هنرمند حاضر در این گروه بوده است هدف از راه اندازی این جشنواره را چنین شرح داده است: پایه‌گذاری این جشنواره با هدف آشنایی بیشتر جهانیان با ظلم‌های زمانه جنگ تحمیلی در موضوع بکارگیری سلاح‌های شیمیایی بر علیه رزمندگان و ملت ایران بوده که بهترین بازه زمانی برگزاری برای رسیدن به هدف، همین گردهمایی جهانی سالگرد بمباران اتمی در هیروشیمای ژاپن است.

حالا بیایید نگاهی بیندازیم به فهرست هنرمندان ایرانی حاضر در این جشنواره؛ به جز پرستویی، این افراد به عنوان هنرمندان حاضر در این رویداد معرفی شده اند: عبدالحسن برزیده ، همایون اسعدیان، مازیار میری، پژمان لشکری پور، محسن یزدی، وحید یامین پور ، مجید شتی و حبیب احمدزاده.

در متعالی بودن هدف برگزاری این جشنواره شکی نیست و البته چه خوب که آسیبهای استفاده از سلاح شیمیایی علیه مردم ایران پیوند زده شده با آسیبهایی که ژاپنیها در جریان بمباران اتمی دیده اند.

تدوینگر “آنچه مردان درباره زنان نمی دانند” اینجا چه می کند؟

اما نکته اینجاست که به غیر از پرویز پرستویی که سهم مهمی در ایفای نقش در آثار مرتبط با دفاع مقدس و از جمله “آژانس شیشه ای”، “به نام پدر” و “موج  مرده” داشته است، حسن برزیده که کارگردانی است که تعلق خاطر خود به دفاع مقدس را در آثاری همچون “دکل” و “پرواز خاموش” نشان داده و البته حبیب احمدزاده که نویسنده ای است که به نام ادبیات پایداری و با آثاری نظیر “شطرنج با ماشین قیامت” و “داستانهای شهر جنگی” شناخته می شود بقیه افراد حاضر در این جشنواره نه تجربه چندانی در هنر دفاع مقدس دارند و نه حتی با نگاهی جزیی تر سهمی در تصویرسازی هنری اثرات بمباران شیمیایی ایران در جنگ داشته اند.

سینماگری نظیر مازیار میری که فقط یک اثر ناموفق کاملا شهری به نام “پاداش سکوت” در نقد جنگ دارد یا همایون اسعدیان که بیشتر ملودرام‌ساز بوده، به واسطه کدام کارنامه در تصویرسازی به کارگیری سلاحهای شیمیایی علیه رزمندان، برای حضور در این سفر انتخاب شده اند؟ حضور مجید شتی که دستیاری تدوین کمدی “آنچه مردان درباره زنان نمی دانند” با مضمون چندهمسری را در کارنامه دارد چه ربطی دارد با اهداف این جشنواره؟

مازیار میری با دو فیلم بی ربط در جشنواره حاضر بود

از آن عجیب تر فیلمهایی است که در این جشنواره نمایش داده شده است. نگاهی بیندازیم به نام فیلمها: «مزار شریف» ، «بادیگارد» ، «حوض نقاشی» ، «سعادت‌آباد»، «امروز» و «نبات».

به غیر از “مزارشریف” و “بادیگارد” که هر دو آثاری استراتژیک به شمار می روند بقیه آثار کمترین ربطی به موضوع جشنواره ندارند. جشنواره ای که هدفش را آشنایی جهانیان با ظلمهای جهانیان در جنگ تحمیلی قرار داده است را چه به فیلمی مانند “سعادت آباد” که درباره مصائب زناشویی سخن می گوید یا “حوض نقاشی” که مشکلات بیماران معلول ذهنی را بازتاب می دهد.

جالب است در میان مهمانان حاضر در این جشنواره امثال محسن یزدی و وحید یامین پور هم دیده می‌شوند که جریان رسانه ای منتسب به آنها فیلمی مانند “سعادت آباد” را به دلیل اشاراتی که به خیانتهای متعدد زناشویی داشت به عنوان اثر مخرب فرهنگی نقد کرده بودند.

اما حالا انگار یک سفر خارجی باعث شده است دوستان بی توجه به عقبه رسانه ای خود در کنار آثاری قرار گیرند که شدیدترین نقدها را به آنها وارد کرده بودند!!!

چرا از “زمناکو” و “حکایت عاشقی” استفاده نکردید؟

یعنی انتخاب مهمان و فیلم برای جشنواره ای با موضوعی تا این حد روشن آن قدر سخت است که دوستان دست به دامن مهمانان بی ربط و فیلمهای بی ربطتر شده اند؟

در جشنواره فجر سال قبل مستند “زمناکو” را داشتیم که به زیباترین شکل ممکن مصائب برآمده از بمباران شیمیایی را به تصویر می گذاشت. سال قبل فیلم “حکایت عاشقی” را هم روی پرده داشتیم که این فیلم هم به نوبه خود می کوشید بخشی از مشکلات برآمده از تهاجم شیمیایی عراق به حلبچه را به نمایش بگذارد.

چرا برای چنین جشنواره ای از این فیلمها برای نمایش استفاده نشد؟ چرا مهدی قربان پور کارگردان جوان “زمناکو” و احمد رمضان‌زاده کارگردان “حکایت عاشقی” که لااقل دو محصول سینمایی به دامنه آثار مرتبط با به کارگیری سلاح شیمیایی در جنگ افزوده‌اند، نباید به عنوان هنرمند در جشنواره صلح و دوستی حاضر باشد و به جایش چهره های بی ربط به هنر دفاع راهی سفر شوند؟

آیا برای این پرسشها پاسخی هست؟




ادعای پرویز پرستویی⇐می‌خواستیم “زنگی و رومی” تقوایی را تولید کنیم اما فارابی بودجه نداد

سینماژورنال: پرویز پرستویی که این روزها مشغول بازی در تازه ترین فیلم مسعود کیمیایی “قاتل اهلی” است به تازگی ادعایی طرح کرده درباره تلاش برای تولید پروژه نیمه تمام “زنگی و رومی” ناصر تقوایی.

به گزارش سینماژورنال “زنگی و رومی” در ابتدای دهه هشتاد بنا بود به تهیه کنندگی حسن جلایر تهیه کننده آثاری همچون “سفیر” و “قاعده بازی” تولید شود.

“زنگی و رومی” زمینه ای تاریخی دارد و داستان آن در زمان حضور انگلیسیها در جنوب می گذرد. فیلم در آن زمان بنا بود با حضور  فرامرز قریبیان، سعید راد، هدیه تهرانی و شاهد احمدلو ساخته شود اما این فیلم مدتی کوتاه بعد از آغاز فیلمبرداری و ضبط نزدیک به 20 دقیقه، متوقف شد.

حالا یک دهه و نیم بعد از زمانی که بنا بود فیلم ساخته شود و نشد پرستویی در گفتگو با “شرق” با اشاره به اینکه در دولت دهم قصد داشته با همراهی جواد نوروزبیگی این فیلم را تولید کند اما بودجه کافی به او نداده اند، گفته است: این مسئله به دولت دهم مربوط می‌شد؛ زمانی‌که آقای میرعلایی، مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی بودند. سه ماه دوندگی کردیم درنهایت گفتند برای این فیلم بودجه کافی نداریم!… ناصر تقوایی دوست داشت آن فیلم را بسازد. من واقعا بدون هرگونه خشوع و خضوعی تمایل داشتم جزء عوامل صحنه فیلم باشم و نه به‌عنوان بازیگر؛ ولی نشد.

تقوایی: تهیه کننده “زنگی و رومی” را متوقف کرد

جالب است که تقوایی در هیچ کدام از گفتگوهای تفصیلی خود به چنین ماجرایی اشاره نکرده است و تنها گفته های وی درباره “زنگی و رومی” خاطرات همکاری با حسن جلایر است.

تقوایی درباره دلیل توقف تولید در آن زمان هم چنین گفته است: این پروژه کلی هزینه و وقت صرفش شد و بالاخره تعطیل شد چون تهیه‌کننده‌اش کار را متوقف کرد. حسن جلایر، تهیه‌کننده فیلم از یک جای کار دیگر مایل به ادامه نبود. داستانش مفصل است.




تأیید تحلیل یک هفته قبل سینماژورنال با انتشار اولین تصویر رسمی پرستویی در “قاتل اهلی”⇔شباهت ملموس با سعید امامی در کانون توجه+عکس

سینماژورنال: حدودا یک هفته قبل و در جریان مراسم تشییع عباس کیارستمی بود که انتشار تصاویری از پرستویی در شمایلی جدید و شباهت این شمایل با سعید امامی این گمانه سینماژورنال را در پی داشت که پرستویی در فیلم تازه مسعود کیمیایی با عنوان “قاتل اهلی” بناست تصویری باشد از همان سعید امامی که زمانی کیمیایی به خاطر تولید فیلمهای “ضیافت” و “سلطان” با حمایت وی به شدت نقد شد.(اینجا را بخوانید)
به گزارش سینماژورنال حالا اولین تصویر رسمی منتشر شده از پرستویی در “قاتل اهلی” این گمانه را تأیید می کند. این تصویر که پرستویی یا “دکتر جلال سروش” را از نیم رخ نشان می دهد باز هم شباهتهایی ملموس دارد با سعید امامی. فقط کافیست دقت کنیم بر حالت نگاه و قوز بینی تا همه چیز دستمان بیاید.
فیلمبرداری در جاده کرج
فيلمبردارى فيلم سينمايى “قاتل اهلى” به تهیه کنندگی منصور لشکری قوچانی در جاده كرج ادامه دارد.
كارخانه اى در جاده كرج اين روزها ميزبان قاتل اهلى است كه پرويز پرستويى به همراه تعداد زيادى هنرور در اين لوكيشن جلوى دوربين فرشاد محمدى رفته اند.
فيلمبردارى اين فيلم يك هفته اى است در تهران آغاز شده و تاكنون همه بازيگران اصلى جلوى دوربين رفته اند. تهيه كنندگى “قاتل اهلى” را منصور لشكرى قوچانى برعهده دارد دارد و قرار است اولين نمايش آن در جشنواره امسال باشد.
پرویز پرستویی در نمایی از "قاتل اهلی"
پرویز پرستویی در نمایی از “قاتل اهلی”
فهرست عوامل فيلم “قاتل اهلى” عبارتند از:
نويسنده و كارگردان: مسعود كيميايى، مدير فيلمبردارى: فرشاد محمدى، طراح چهره پردازى: ايمان اميدوارى، مدير صدابردارى: ايرج شهزادى، طراح صحنه و لباس: امير حسين حداد، موسيقى: بهزاد عبدى، مدير توليد: بيژن سليم خانى، مشاور كارگردان: زامياد سعدونديان، دستيار اول كارگردان و برنامه ريز: حسين فلاح، عكاس: محمد مهدى دلخواسته، تصويربردار پشت صحنه:جواد بيات، منشى صحنه: شهرزاد مطلق، مدير تداركات: اسماعيل كلبى آبادى، مشاور طراح لباس: غزل آلوسى، گروه كارگردانى: مهران شهرآشوب، سياوش عرفانى، دستيار اول فيلمبردار: بهمن نادياب، نورپرداز: داوود محمدى، گروه فيلمبردارى: آنگينه ايسانيان، حسن لشگرى، اميرحسين واحدى، على نهاردانى، محمدعلى راحت، گروه صحنه و لباس: بهنام جعفرى طادى، على كاظمى، محمدرضا جنيدى، مهدى ابراهيمى، سحر كريمى، گروه صدا: على نعمتى، اميد قربانى، مجريان گريم: رضا باباپور، سمانه مراديان، ميلاد بهارلو، جانشين توليد: اميدقربانى، دستيار تداركات: محمدشاه محمدميراب، گروه خدمات: شهداد اژدرى، اميرنيكومنظرى، تامين هنروران: حميد بخشى نژاد، روابط عمومى: نداپزشك فلاح، نسترن حاجى عرب، مدير امور بازرگانى: مهشيد اهنگرانى، مدير امور رسانه اى: احسان ظلى پور.
بازيگران: پرويز پرستويى، پگاه آهنگرانى، امير جديدى، پرويز پورحسينى، لعيا زنگنه، حميدرضا آذرنگ، اميرحسين رستمى، حميدرضا افشار، رضا رشيد پور، اكبر معززى، سعيد پيردوست، شراره دولت آبادى، هستى محمايى و با حضور ثريا قاسمى.
تهيه كننده: منصورلشكرى قوچانى



چه شود؟⇐اميرحسين رستمى و رضا رشيدپور هم بازیگر فیلم کیمیایی شدند!!!+عکس

سینماژورنال: با تكميل فهرست عوامل پشت دوربين و اضافه شدن چند بازيگر جديد، فيلم سينمايى “قاتل اهلى” به كارگردانى مسعود كيميايى كليد خورد.

به گزارش سینماژورنال اميرحسين رستمى، رضا رشيدپور و ثريا قاسمى بازيگران جديد اين فيلم هستند كه قرار است در تازه ترين فيلم مسعود كيميايى جلوى دوربين بروند.

فيلمبردارى “قاتل اهلى” از صبح روز دوشنبه با يادى از عباس كيارستمى در تهران آغاز شده است.

اين فيلم داستان زندگى حاج آقا دكتر جلال سروش است كه نقش آن را پرويز پرستويى بازى مي‌كند.

قرار است اولين نمايش “قاتل اهلى” در جشنواره امسال باشد. تهيه كنندگى تازه ترين فيلم كيميايى را منصور لشكرى قوچانى برعهده دارد كه تاكنون فيلمهاى “خط ويژه”، “كوچه بى‌نام” و “عصر يخبندان” از او اكران و علاوه بر موفقيت در جشنواره در اكران عمومى نيز با استقبال مخاطبان روبرو شده است.

فهرست عوامل فيلم “قاتل اهلى” عبارتند از:

نويسنده و كارگردان: مسعود كيميايى، مدير فيلمبردارى: فرشاد محمدى، طراح چهره پردازى: ايمان اميدوارى، مدير صدابردارى: ايرج شهزادى، طراح صحنه و لباس: امير حسين حداد، موسيقى: بهزاد عبدى، مدير توليد: بيژن سليم خانى، مشاور كارگردان: زامياد سعدونديان، دستيار اول كارگردان و برنامه ريز: حسين فلاح، عكاس: محمد مهدى دلخواسته، تصويربردار پشت صحنه:جواد بيات، منشى صحنه: شهرزاد مطلق، مدير تداركات: اسماعيل كلبى آبادى، مشاور طراح لباس: غزل آلوسى، گروه كارگردانى: مهران شهرآشوب، سياوش عرفانى، دستيار اول فيلمبردار: بهمن نادياب، نورپرداز: داوود محمدى، گروه فيلمبردارى: آنگينه ايسانيان، حسن لشگرى، اميرحسين واحدى، على نهاردانى، محمدعلى راحت، گروه صحنه و لباس: بهنام جعفرى طادى، على كاظمى، محمدرضا جنيدى، مهدى ابراهيمى، سحر كريمى، گروه صدا: على نعمتى، اميد قربانى، مجريان گريم: رضا باباپور، سمانه مراديان، ميلاد بهارلو، جانشين توليد: اميدقربانى، دستيار تداركات: محمدشاه محمدميراب، گروه خدمات: شهداد اژدرى، اميرنيكومنظرى، تامين هنروران: حميد بخشى نژاد، روابط عمومى: نداپزشك فلاح، نسترن حاجى عرب، مدير امور بازرگانى: مهشيد اهنگرانى، مدير امور رسانه اى: احسان ظلى پور.
بازيگران: پرويز پرستويى، پگاه آهنگرانى، امير جديدى، پرويز پورحسينى، لعيا زنگنه، حميدرضا آذرنگ، اميرحسين رستمى، حميدرضا افشار، رضا رشيدپور، اكبر معززى، سعيد پيردوست، شراره دولت آبادى، هستى محمايى، كاترين اصلانى و با حضور ثريا قاسمى.
تهيه كننده: منصور لشكرى قوچانى

قاتل اهلی

قاتل اهلی

مسعود کیمیایی و منصور لشکری قوچانی در پشت صحنه "قاتل اهلی"
مسعود کیمیایی و منصور لشکری قوچانی در پشت صحنه “قاتل اهلی”




رونمایی از گریم امنیتی بازيگر كيميايي در مراسم كيارستمي+عکس⇔آیا کیمیایی به دنبال رهایی از کابوس انتساب به “سعید امامی” است؟

سینماژورنال: پرویز پرستویی بازیگری که دو دهه بعد از “آژانس شیشه ای” همچنان خاطره انگیزترین کاراکترش همان “حاج کاظم” فیلم حاتمی کیاست در تازه ترین تجربه بازیگریش جلوی دوربین “قاتل اهلی” مسعود کیمیایی می‌رود.

به گزارش سینماژورنال “قاتل اهلی” داستان زندگی یک شخصیت متنفذ امنیتی را روایت می‌کند با نام “دکتر جلال سروش” و ایفای نقش این شخصیت برعهده پرویز پرستویی است.

پرستویی در مراسم تشییع عباس کیارستمی به عنوان مجری مراسم حضور داشت و همین مجری گری بود که باعث شد به گونه ای کاملا ناخواسته از گریمی که کیمیایی برای نقش امنیتی “قاتل اهلی” برایش درنظر گرفته رونمایی شود؛ گریم یک مرد میانسال جاافتاده با ریشی آنکادر شده و عینکی با فریم مشکی.

آنچه از گریم پرستویی هویداست ماهیت مثبت کاراکتری است که در ورسیون های قبلی “قانل اهلی” بنا بود یک شخصیت منفی و حتی رانتخوار باشد اما گویا با حذف فرهاد اصلانی که در پیش تولید قبلی فیلم برای همکاری با کیمیایی قرارداد سفید امضاء کرده بود شمایل شخصیت اصلی “قاتل اهلی” از منفی به مثبت استحاله پیدا کرده است.

البته این امکان هم وجود دارد که کیمیایی پایان بندی فیلم را با نوعی آشنایی زدایی به پایان ببرد؛ یعنی شخصیت مثبت خود را در نهایت با ماهیتی مخوف معرفی کند؛ روشی که البته محافظه کاری این سالیان کیمیایی بعید است اجازه آن را بدهد.

شائبه ها از “ضیافت” تا “سلطان”

به گزارش سینماژورنال این اولین بار نیست که کیمیایی به سراغ یک شخصیت متنفذ امنیتی می رود؛ او پیشتر در “ضیافت” هم یکی از کاراکترهای داستان را بر محوریت یک شخصیت متنفذ امنیتی پیش برده بود؛ کاراکتری به شدت مثبت که فریبرز عرب نیا نقشش را ایفا می کرد و البته وجود همین کاراکتر زمزمه‌هایی را درباره ماهیت سرمایه گزار این فیلم شکل داد و شائبه همکاری کیمیایی با سعید امامی را ایجاد کرد.

این شائبه ها بعدتر و با ساخت “سلطان” که در آن طعنه های تندی به شهردار وقت تهران غلامحسین کرباسچی صورت گرفته بود پررنگتر شد بخصوص که یکی از دستیاران سابق کیمیایی که بعدا کارگردان شد، نیز این شائبه‌ها را به مطبوعات کشاند با این حال کیمیایی هیچ گاه این شائبه ها را تأیید نکرد و مدام آن را تکذیب کرد و البته در گفتگوهایش آن دستیار سابق را حسابی نواخت اما شابئه‌ها همچنان باقی ماندند…

رهایی از کابوس سعید امامی؟

هیچ بعید نیست که کیمیایی تصمیم گرفته باشد در “قاتل اهلی” روند داستان و ماجراها را طوری پیش ببرد که یک بار برای همیشه از شر آن شائبه ها خلاص شود؛ اگر بر گریم کیمیایی یا “دکتر جلال سروش” و البته عینک با فریم مشکی اش دقت کنیم بیش از هر چیز این شباهت نمادین با سعید امامی است که به چشم می‌خورد!

البته شباهتی که میان چهره بازیگر قبلی کاندیداشده برای این نقش یعنی فرهاد اصلانی و سعید امامی وجود دارد هم خود می‌تواند موید این ماجرا باشد. شباهتی که البته در نهایت به همکاری منجر نشد تا این پرستویی باشد که با گریمی متفاوت ایفاگر این نقش شود.

آیا همان وسواس ذهنی برآمده از پرسشهای مکرر درباره ماجرای سعید امامی و جوابهاي تكراري او بوده که شباهتی ناخواسته را رقم زده یا آن که کیمیایی قصد دارد برای یک بار هم که شده و با تصویرسازی نمادین آن شخصیت، برای همیشه از شر کابوسهایی که به واسطه منتسب کردنش به آن شخصیت پیش آمده بود رهایی پیدا کند؟ باید منتظر ماند و دید.

به گزارش سینماژورنال تهیه کنندگی “قاتل اهلی” را منصور لشکری قوچانی برعهده دارد و امیر جدیدی، پرویز پورحسینی، حمیدرضا آذرنگ، لعیا زنگنه و پگاه آهنگرانی از دیگر بازیگران فیلم هستند.

پرویز پرستویی با گریم "قاتل اهلی"
پرویز پرستویی با گریم “قاتل اهلی” در تشییع کیارستمی/عکسها: مهدی ماهری
پرویز پرستویی با گریم "قاتل اهلی"
پرویز پرستویی با گریم “قاتل اهلی” در تشییع کیارستمی



بعد از مجادله پرستویی، فراستی و یک ترانه‌سرا⇐حالا مجادله دو رفیق سابقا شفیق بر سر عباس کیارستمی

سینماژورنال: هر قدر هم که در شرایط عادی هنرمندان ایرانی سعی داشته باشند ظاهری مثبت و کاملا مبادی آداب از خود نشان دهند در شرایط حاد است که به ناگاه خود واقعی هنرمندان عیان می شود.

به گزارش سینماژورنال یکی از این شرایط حاد مرگ عباس کیارستمی بوده است؛ بعد از یادداشتی که مسعود فراستی به بهانه پیام تسلیت نسبت به این مرگ نوشت پرویز پرستویی بازیگر و یغما گلرویی ترانه سرا به مجادله با وی پرداختند؛ مجادله ای بر سر اینکه پیام تسلیت فرستادن در این شرایط فقط از خودیها پذیرفتنی است و از غیرخودیها پذیرفتنی نیست!

بماند که پرستویی خودش در فیلمی به نام “آژانس شیشه ای” کاراکتری را آفریده بود در تقابل کامل با شخصیتی دیگر که کاریکاتوری از کیارستمی بود؛ اما حالا و به هنگام مرگ ایشان پیشقدم شده و نه فقط زودتر تسلیت گفت که کنترل کاملی را هم بر تسلیت گفتن بقیه انجام داد. (اینجا را بخوانید)

تقابل دوستان سابق

بعد از آن مجادله حالا بهاره رهنما بازیگر ایرانی هم به مجادله با نیکی کریمی پرداخته که چرا در بخشی از یادداشت تسلیتش برای عباس کیارستمی از آشفته بازاری پرداخته بود که بعد از مرگ کیارستمی برای پیام تسلیت فرستادن شکل گرفته است.(اینجا را بخوانید)

نیکی کریمی نوشته بود: آشفته بازار يادداشت نوشتن و تسلیت گفتن‌هاي رفتنت، صرفا سرشار از جمله‌سازی با نام و کارهای توست. آن هم براي تويي كه فرسنگ ها از ابتذال و ميان مايگي دور بودي…

امان از اين همه توهم و تكبر و حفيقي نبودن

بهاره رهنما که زمانی جزو دوستان صمیمی نیکی کریمی بود اما در واکنش به نیکی کریمی نوشته است: برايم عجيب بود كه كسي كه خودش با نام ايشان رشد كرده بود جايي نوشته بود، از خيل تسليت‌ها و يادداشت‌هاي آدم‌هاي حتي عادي در شگفت است و اينها كه در حد شما نيستند از كجا پيدايشان شده و.. امان از اين همه توهم و تكبر و حفيقي نبودن و روشنفكر‌نمايي!

وی ادامه داده است: كسي نيست بگويد، يك اسطوره به همه ملتش تعلق دارد‌، شما ببخشيد كه اعلام نشده بود عموم مردم حق تسليت گفتن و نوشتن از احساسشان در مورد اين ضايعه را نداشتند، خلاصه اينكه گرچه خيلي از مردم مثل شما شانس نجات پيدا كردن از ميان‌مايگي توسط بزرگان را نداشته‌اند اما تك تك مردم ايران حق تسليت و ابراز احساس شان براي چنين بزرگاني را دارند، كاش در محضر ايشان لااقل آموخته بوديد: درخت هرچه پربارتر افتاده‌تر.



مجادله پرستويي، فراستي و یک ترانه‌سرا بر سر فوت كيارستمي+عکس

سینماژورنال: پرویز پرستویی که بعد از نقد مسعود فراستی بر بازی اش در “بادیگارد” در برنامه “هفت” مرتب از وضعیت این برنامه گلایه کرده در تازه ترین واکنش فوت کیارستمی را بهانه‌ای کرده برای تاختن به فراستی.

به گزارش سینماژورنال فراستی ساعاتی بعد از درگذشت کیارستمی یادداشتی نوشت و در آن از برخوردهای معدودش با کیارستمی حرف زد و سعی کرد با احترام از وی یاد کند اما این یادداشت تسلیت‌گونه با واکنش پرستویی مواجه شد که در صفحه اجتماعیش فراستی را به خودنمایی متهم کرد.

بعد از پرستویی هم این یغما گلرویی ترانه سرای موسیقی پاپ بود که با نگارش یک یادداشت اجتماعی تند و البته لحنی کاملا عصبی برای فراستی شاخ و شانه کشید.

سینماژورنال با ابراز امیدواری نسبت به اینکه اهالی هنر ایران که مرتب سعی کرده اند با تشکیل کمپینهای خیرخواهانه وجهی نیکوکارانه از خویش نشان دهند فوت یک سینماگر را مجالی نکنند برای تسویه حسابهای شخصی ابتدا متن یادداشت فراستی و سپس متن‌های اجتماعی پرستویی و گلرویی را ارائه می دهد:

زندگی اش و دیگر هیچ/مرثیه ای برای یک دوست: عباس کیارستمی(مسعود فراستی)

از وقتی عکس اش را در بستر بیماری دیدم دلم گرفت. هی این دست و آن دست کردم که چیزی برایش بنویسم و به او بگویم بمان رئیس. جا نزن. بمان باز فیلم بساز، تا نقد کنم. تو تنها فیلمساز جشنواره ای ما هستی که لیاقت نقد داری و برای جایزه جشنواره ها، وطن نمیفروشی، خودت را هم نمیفروشی؛ حداکثر از خودت دور میشوی. خودی که با فیلم هایت چیز مهمی از آن برایمان نگفتی _که کاش می گفتی_
آن وقت قطعا من نوعی دیگر درباره شان می نوشتم.
یاد خاطره ای میافتم مربوط به سالها قبل _شاید بیست سال پیش_ جلوی سینما شهر قصه با بهزاد رحیمیان ایستاده بودم که کیارستمی آمد. بسته ای به بهزاد داد یا از او گرفت. بهزاد معرفی کرد و او در نهایت متانت و مهربانی دست داد و گفت: «من همه نقدهایت را میخوانم بخصوص درباره خودم، و لذت می برم.» با لبخند گفتم امیدوارم. ادامه داد که «نقد کلوزآپ ات خیلی خوب است و میتوانم بگویم چیزهایی که گفته ای درست است و بدرد بخور.شاید از دوستانی که بیست سی سال من را می شناسند ، بیشتر مرا می شناسی. فقط با لحن نقد ات مشکل دارم.» گفتم حدس میزدم، ببخش.
مدتی است فکر میکنم آن تنها نقد من است که لحن اش درست نیست و از کار بیرون میزند. اساسا به جای فیلم به فیلمساز پرداخته و بسیار هم تند و بی محابا.
از آن پس هر وقت جایی همدیگر را مي ديديم بسیار دوستانه خوش و بش میکردیم. آخرین بار در یک دیزی فروشی در محله قبلی مان دارآباد بود که تعارف به غذا کرد و…
آری او ظرفیت نقد داشت ؛ آن هم نقدی به تندی «ترس در کلوزآپ» که یك صدم اش را دیگران تاب نمی‌آورند و خنجر میکشند. جز او، بیضایی هم و بهروز( افخمی) چنین روحیه ای دارند.
او را دوست ميداشتم بدون اینکه فیلم هایش را دوست بدارم. دلتنگ اش هستم. امیدوارم قبل از رفتن اش لبخند زده باشد و با آرامش کات داده باشد.
روحش شاد.

⇓⇓⇓

تأسف آوره(پرویز پرستویی)

واقعا تأسف‌آوره. آقای فراستی مرده زنده یاد عباس کیارستمی رو هم پله کرده برای خودنمایی و تیکه انداختن!

⇓⇓⇓

در تعریف کلمه ی کفتار(یغما گلرویی)

روی مرده ایستادن به قصد دیده شدن رسم تاسف آور کوتوله هاست که هر کسی را پله می کنند برای به چشم آمدن. ‌مثل همانانی که عمری به آدم فحش می دهند و بعد مرگ، برایش سینه ی دروغی می زنند. یک منتقد هم از همان دست موجودات است که می کوشد از برکه ی گل آلود مرگ برای خود و همکار مجری اش ماهی بگیرد.

«کیارستمی» را بدون فیلمهایش دوست دارد. یعنی کبوتر را بدون پریدن و به رسم مرغ های خانگی بر زمین دانه ی ناگزیر برچیدن. «کیارستمی» را دوست دارد برای این که در مقابل نقدهای پرت او ظرفیت بالایی داشته. مثل – به قول خودش – «بیضایی» و «افخمی»! (در پیام مثلن تسلیتش هم نتوانسته پاپ کورن را قاطی آجیل نکند!) یکی هم نیست به او بفهماند که «اهمیت ندادن» و «ظرفیت نشان دادن» دو داستان جدایند و برای بزرگانی چون «بیضایی» و «کیارستمی» کاغذ سیاه کردن عده ای عقده مند با نام «نقد» اهمیتی ندارد.
در فرهنگ لغت مقابل کلمه ی «کفتار» آمده است: «به موجودات زنده زخم می زند اما توان کشتنشان را ندارد. زخمش می زند تا ضعیفشان کند و وقتی مردند شکمش را با جسدشان سیر می کند.» این تعریف به خیلی آدم ها هم میاید!
اینطور نیست؟

تصویر یادداشت پرستویی
تصویر یادداشت پرستویی
تصویر یادداشت یغما گلرویی
تصویر یادداشت یغما گلرویی




“حاج حيدر” پولهاي بلوكه شده را باز مي‌گرداند+عکس

سینماژورنال: اواخر اردیبهشت ماه بود که دنبال صدور رأی دادگاه‌های آمریکا برای تصاحب حدود دو میلیارد دلار از اموال ملت ایران، کمپین مردمی به دبیری پرویز پرستویی برای جلوگیری از این اقدام راه‌اندازی شد.

به گزارش سینماژورنال در روزهای اخیر پیامکهایی مرتبط با این کمپین به شهروندان ایرانی ارسال شده است و از آنان خواسته شده است با ارسال یک عدد به یک شماره خاص حمایت خود را از این کمپین اعلام کنند.

البته در این پیامکها نام دبیر کمپین که پرویز پرستویی است هم آمده تا مخاطبانی که به ایفای نقشهای پرستویی علاقه دارند به این واسطه هم که شده به کمپین پیوندند.

پرویز پرستویی نوروز امسال اکشن-سیاسی “بادیگارد” را روی پرده داشت و در آن در نقش یک بادیگارد به نام “حاج حیدر” ظاهر شده بود.

ارسال پیامک برای پیوستن به یک کمپین
ارسال پیامک برای پیوستن به یک کمپین



بازیگر “اژدها…” جلوی دوربین کیمیایی می‌رود+لعیا زنگنه و پرویز پورحسینی هم قرارداد بستند

سینماژورنال: سه بازيگر جديد به جمع عوامل فيلم سينمايى “قاتل اهلى” به كارگردانى مسعود كيميايى اضافه شدند.

به گزارش سینماژورنال امير جديدي كه از نسل جديد بازيگران سينماى ايران است و اخیرا درام مهیج “اژدها وارد میشود” را روی پرده داشت، يكى از نقش هاى اصلى فيلم را بازى كند.
او براى اولين بار است كه با مسعود كيميايى همكارى خواهد كرد و به این ترتیب همبازی پرویز پرستویی شد که بازیگر نقش اصلی مرد فیلم یعنی ایفاگر کاراکتر رانتخوار کلان است.
پرويز پورحسينى و لعيا زنگنه دو بازيگر ديگر “قاتل اهلى” هستند كه در اين ميان زنگنه سابقه همكارى با كيميايى را در كارنامه اش دارد.
“قاتل اهلى” بازيگران ديگرى نيز دارد كه طى روزهاى آينده انتخاب خواهند شد.
آغاز فیلمبرداری از 20 تیر
پيش از اين بازى پرويز پرستويى، پگاه آهنگرانى و حميدرضا آذرنگ در اين فيلم قطعى شده بود. طبق برنامه ريزى انجام شده فيلمبردارى “قاتل اهلى” ٢٠ تيرماه در تهران آغاز ميشود.
منصور لشكرى قوچانى تهيه كنندگى جديدترين فيلم مسعود كيميايى را برعهده دارد.



در “قاتل اهلی” پگاه آهنگرانی دختر پرستویی می‌شود؟/آذرنگ هم وارد گروه شد

سینماژورنال: بعد از حذف فرهاد اصلانی که برای بازی در “قاتل اهلی” با مسعود کیمیایی قرارداد سفید امضاء کرده بود بازیگر نزدیک به ابراهیم حاتمی کیا یعنی پرویز پرستویی به تیم بازیگران فیلم تازه کیمیایی پیوست.(اینجا را بخوانید)

به تازگی نیز پگاه آهنگرانى و حميدرضا آذرنگ به جمع بازيگران فيلم “قاتل اهلى پيوستند.

نقش اصلی “قاتل اهلی” را که یک یقه سفید یا رانتخوار کلان است پرستویی ایفا خواهد کرد و به نظر می رسد پگاه آهنگرانی نقش فرزند پرستویی را بازی خواهد کرد؛ دختری که عاشق یک خواننده می شود…

فيلم جدید كيميايى به تهیه کنندگی منصور لشکری قوچانی بزودى كليد ميخورد. پگاه آهنگرانی در آخرین محصول این تهیه کننده با عنوان “هفت ماهگی” هم نقش دخترکی سربه‌هوا و دچار نوعی پارانویای ذهنی را ایفا کرده بود.




منوچهر محمدی در واکنش به شایعه تولید قسمت دوم “مارمولک”⇐کذب محض است

سینماژورنال: در حالی که در روزهای گذشته خبری منتشر شد مبنی بر تولید قسمت دوم کمدی جنجالی “مارمولک” اما منوچهر محمدی تهیه کننده این فیلم در گفتگو با خبرگزاری “برنا” به صراحت این خبر را تکذیب کرده و به گلایه از تولیدکنندگان اخبار کذب پرداخته است.

به گزارش سینماژورنال تهیه کننده “مارمولک” با ردّ ساخت قسمت دوم داشت: این خبر کذب محض است، نمی‌دانم از چه منبعی اعلام شده، زیرا در این رابطه هیچ صحبتی با کمال تبریزی و پیمان قاسم خانی از طرف من صورت نگرفته است، امیدوارم که دیگر شاهد خبرهای دروغین نباشیم.

وی در ادامه اضافه کرد: اگر قرار بر ساخت سری دوم “مارمولک” باشد این اتفاق از طرف تهیه‌کننده باید رخ دهد، چرا که بنده مالک این اثر سینمایی هستم و به طور کل روحمم از ساخت قسمت دوم “مارمولک” خبر ندارد.

تولید با گرته برداری از یک فیلم آمریکایی

به گزارش سینماژورنال “مارمولک” به کارگردانی کمال تبریزی در ابتدای دهه هشتاد و با بازی پرویز پرستویی تولید شد. فیلمنامه کار را پیمان قاسم خانی نویسنده توانای سالهای بعد نگاشته بود آن هم با تأثیرپذیری از فیلمی به نام “ما فرشته نیستیم”(1989) به کارگردانی نیل جردن با بازی رابرت دنیرو و شان پن.

در فیلم منبع ماجرای دو سارق روایت می شد که با پوشش کشیش قصد فرار دارند و در “مارمولک” داستان یک زندانی که با پوشش یک روحانی قصد خروج از کشور دارد.

“مارمولک” در اردیبهشت 83 در تهران روی پرده رفت و پس از چند روز در شهرهاى مشهد، شيراز، اصفهان، زنجان، قزوين، كاشان و اروميه نيز بر پرده رفت. «مارمولك» چنان با استقبال مردم مواجه شد كه در سه روز اول اکران با بلیت 900 تومانی، صد ميليون تومان فروخت و بیش از 100 هزار نفر آن را دیدند.

اما افزایش اقبال مخاطبان که همراه بود با افزایش انتقادات برخی تندروها به فیلم باعث شد ابتدا اکران آن در شهرستانها لغو شود و در نهایت و به درخواست تهیه کننده در تهران هم از پرده پایین کشیده شد و البته زودتر از حد تصور سی.دی قاچاق آن در بازار زیرزمینی عرضه محصولات تصویری، توزیع شد…

منوچهر محمدی-کمال تبریزی-مارمولک
منوچهر محمدی و کمال تبریزی در پشت صحنه “مارمولک”



“قاتل اهلی” دوباره به جریان افتاد⇐پرویز پرستویی به‌جای فرهاد اصلانی نقش “یقه‌سفید” را بازی می‌کند+عکس

سینماژورنال: در حالی که چند هفته قبل از توقف کامل “قانل اهلی” خبر داده شده بود اما پيش توليد فيلم سينمايى «قاتل اهلى» به كارگردانى مسعود كيميايى دوباره از سرگرفته شد.

به گزارش سینماژورنال روز گذشته پرويز پرستويى براى ايفاى نقش اصلى فيلم تازه كيميايى با دست اندركاران فيلم قرارداد بست تا اولين همكارى اين بازيگر و كارگردان شكل بگيرد.
حذف اصلانی که قرارداد سفید بسته بود
حضور پرستویی در نقش اصلی “قاتل اهلی” حکایت از حذف فرهاد اصلانی دارد که در پیش تولید قبلی بنا بود نقش اصلی فیلم یعنی نقش یک یقه سفید متنفذ را بازی کند.
اصلانی برای بازی در “قاتل اهلی” قرارداد سفیدامضاء بسته بود اما در نهایت از پروژه کنار گذاشته شد.
بقيه عوامل و بازيگران «قاتل اهلى» در حال انتخاب هستند كه با قطعى شدن اين فهرست طى روزهاى آينده نام آنها رسانه اى خواهد شد.
طبق برنامه ريزى انجام شده فيلمبردارى «قاتل اهلى» به تهيه كنندگى منصور لشكرى قوچانى تا چند هفته ديگر در تهران آغاز ميشود.
“قاتل اهلی” درباره یقه سفید یا رانتخوار کلانی است که دچار مشکلات عدیده با اعضای خانواده و بخصوص فرزندانش است.
کیمیایی به بهانه حضور پرستویی به عنوان نقش اصلی فیلم “قاتل اهلی” یادداشتی را منتشر کرده است. متن یادداشت کیمیایی را بخوانید:
با پرويز پرستويى دير شده بود
دوباره فيلم ميسازم. از آخرين فيلمم چهار سال ميگذرد. «قاتل اهلى» يكسال پيش توليدِ فقط فيلم نوشت را گذراند. منصور لشكرى قوچانى در يك موقعيت سختى قرار داشت، اين بنده را كامل ميخواست. با تمام سياه و سفيدها… تا آخر. به دنبال «يكجايى» من بود. من نگاهم به اين «فيلم نوشت» تمام شده بود. لشكرى هنوز به دنبال «من» ميگشت… تا شد. اما تاشدم تا شد.
دكتر جلال سروش اصل و دانسته  «قاتل اهلى» است. فيلم را مي بينيد. يك آدم تازه كه پنهان مانده بود؛ سخت بود. آقاى پرويز پرستويى شد.
تا امروز… با پرويز پرستويى دير شده بود. آن تنهاىِ قلدرِ ضرب ديدهِ تنها مانده و مانده تا موسفيد كرده و از پا نيفتاده من پيدا شد. پيدا بود، دير شده بود.
قرار بر اين است سازهاى خود را كوك كنيم تا اركستر «قاتل اهلى» آهنگ و قطعه سينماى ملى ما را بنوازد. بازيگران ديگر «قاتل اهلى» همه از قلب انتخابى صحيح مي آيند.
در هفتاد و پنج سالگى، فيلم «قاتل اهلى» كه نگاهِ آمده از تجربه هاى سخت كشيده امروز من است ساخته ميشود.
کیمیایی در کنار پرستویی و لشکری قوچانی
کیمیایی در کنار پرستویی و لشکری قوچانی