1

۴۳ سال بعد از تجربه کیومرث درم‌بخش-پرویز فنی‌زاده⇐یک کارگردان کم‌نام و نشان به سراغ «بوف کور» رفت!

سینماروزان: «بوف کور» از جمله آثار ادبیات داستانی ایران است که فارغ از ترجمه به زبانهای گوناگون چندین بار محملی شده برای اقتباس در سینما.

به گزارش سینماروزان به غیر از «رائول روییز» سینماگر شیلیایی مقیم فرانسه که در اواخر دهه هشتاد میلادی برداشتی از «بوف کور» را به سینما آورد بزرگمهر رفیعا و کیومرث درمبخش دو ایرانی هستند که اقتباسهایی سینمایی از این رمان را در کارنامه دارند.

رفیعا که در سینمای ایران به واسطه درام پرتعقیب و گریز «دادستان» شناخته میشود زمانی که در اوایل دهه هفتاد میلادی در آمریکا تحصیل میکرد پایان نامه تحصیلی خود را به اقتباسی از «بوف کور» اختصاص داد. درمبخش هم در ابتدای دهه 50 خورشیدی اقتباسی از این داستان سوررئال را را با حضور پرویز فنی زاده ساخت.

حالا 43 سال بعد از اقتباس درم‌بخش که با بازی فنی زاده مورد توجه قرار گرفت، کارگردانی نه چندان شناخته شده در تئاتر ایران به نام ناصر حسینی‌مهر تصمیم دارد اقتباسی نمایشی از «بوف کور» را از 20 فروردین در سالن چارسوی تئاترشهر روی صحنه ببرد. جالب است که این کارگردان خودش بناست یکی از نقشهای محوری این نمایش یعنی «پیرمرد خنزرپنزری» را ایفا کند!!!

در شرایطی که بسیاری از کارگردانان تئاتر و سینمای ایران به دلیل پیچیدگی لحن و آغشتگی رمان به تفاسیر فرامتنی جرأت نزدیک شدن به «بوف کور» را هم نداشته اند اینکه کارگردانی کم نام و نشان به سراغ اقتباس از این نمایش رفته هم جالب به نظر می‌رسد.




یک روایت واقعی از اکبر زنجانپور⇐چگونه عشق به دختر همکلاسی باعث بازیگر شدن پرویز فنی‌زاده شد؟

سینماروزان: اکبر زنجانپور از بازیگران پیشکسوت تئاتر ایران زمین که سابقه ایفای نقش در سینما و تلویزیون را هم داشته است و از جمله فیلمی به نام “پل خواب” را آماده اکران دارد در بخشی از گفتگویی تفصیلی که با “اعتماد” انجام شده است به مرور خاطره ای از پرویز فنی زاده بازیگر شناخته شده پرداخته است.

به گزارش سینماروزان این خاطره مربوط است به چگونگی بازیگر شدن پرویز فنی زاده که زنجانپور آن را به نقل از خود فنی زاده بیان کرده است.

متن کامل خاطره نگاری زنجانپور را بخوانید:

اوايل سال ٥٨ به پيشنهاد پرويز فني‌زاده با دكتر خواجه نوري نامي كه در زمينه مطالعات روانكاوي تخصص داشت جلسه‌اي برگزار كرديم. تعدادي از بازيگران تئاتر هم حضور داشتند. آقاي خواجه نوري به همراه گروهش آمد و بعد از چند دقيقه گفت‌وگوهاي ابتدايي از بعضي پرسيد «چرا بازيگري را انتخاب كرده‌اند؟»

يكي از افراد هميشه طلبكار كه اصلا بازيگر خوبي هم نبود جواب داد: ديدم خلق به اين كار احتياج دارد، آمدم! اغلب چنين پاسخ‌هايي مطرح مي‌شد كه مثلا براي نجات مردم! چرا؟ چون آن زمان مد روز بود. اصلا فكر نمي‌كردند كه هنرمند وراي اين حرف‌ها قرار مي‌گيرد.

 نوبت به فني‌زاده رسيد، گفت: «در دوران مدرسه عاشق شدم ولي از بس زشت بودم طرف اصلا به من نگاه نمي‌كرد. برادرش عضو گروه تئاتر مدرسه بود، به همين دليل عضو گروه شدم و يك نقش گرفتم. نقش هم اين‌طور بود كه بايد كتك مي‌خوردم. روز اجرا همه از جمله شخص مورد نظر به سالن آمدند و من اگر قرار بود زمين بخورم اتفاق را دوبرابر جلوه مي‌دادم به اين اميد كه ديده شوم. خب ديده شدم ولي نه از سوي دختري كه عاشقش بودم، بلكه صحنه من را ديد و بازيگر شدم. » بعد از اين خاطره سالن اداره تئاتر از تشويق حضار رفت روي هوا! چرا؟ چون راست گفت.

اکبر زنجانپور
اکبر زنجانپور



روایت بازیگر “رگبار” از روزی که بیضایی قرارداد تولید یک درام اساطیری را پاره کرد و دور ریخت…

سینماژورنال: پنجم دی ماه سالروز تولد بهرام بیضایی است؛ مولفی که هرچند دامنه فعالیتهای هنری‌اش از سینما گرفته تا تئاتر را دربرگرفته اما چند سالی می شود که فرسنگها دورتر از ایران در دانشگاه استنفورد مشغول به تدریس است.

به گزارش سینماژورنال بیضایی سالها پیش از این در ابتدای دهه 50 یک درام اجتماعی با پس زمینه های نقد اجتماعی به نام “رگبار” را ساخت؛ فیلمی که هنوز هم بعد از سالها تماشای آن بسیاری از پارادوکسهای رفتاری ایرانیان را پیش رو می‌گذارد.

کاراکترهای اصلی “رگبار”، یک معلم جوان به نام “حکمتی” و دختر مورد علاقه اش “آتیه” بودند. این دو نقش را پرویز فنی‌زاده و پروانه معصومی بازی می‌کردند اما در قطب منفی داستان قصابی قرار داشت به نام “رحیم” که سدّ راه رسیدن حکمتی به آتیه می شد.

نقش رحیم را منوچهر فرید ایفا می‌کرد که بعد از “رگبار” هم در سه اثر دیگر از بیضایی یعنی “غریبه و مه”،”کلاغ” و “چریکه تارا” ایفای نقش کرد.

فرید که سالهاست در استرالیا اقامت دارد در یکی از معدود گفتگوهایش به همکاری با بیضایی اشاره کرده و البته ماجرای متوقف ماندن تولید یکی از فیلمنامه های اساطیری بیضایی با نام “عیار تنها”.

سینماژورنال گفته های منوچهر فرید درباره چرایی به سرانجام نرسیدن تولید “عیار تنها” در دهه 50 را ارائه می‌دهد:

در زمان ساخت “غریبه و مه” سناریوی “عیّار تنها” به دستم رسید

فرید می‌گوید: چند تا فیلم از بیضایی قرار بود بازی کنم که نشد. در زمان ساخت “غریبه و مه” بهرام بیضایی یک سناریو آورد داد به من به نام “عیّار تنها”. گفت بخوان. گفتم چشم. گرفتم و در فرصت‌هایی که داشتم، در چادری که زندگی می‌کردم با چراغ قوه شب‌ها می‌خواندم. این سناریو را در دو شب خواندم و گفتم خب من این را خواندم. برای چه دادی بخوانم؟ گفت فیلم بعدی که می‌خواهم کار کنم این است.

بیضایی گفت اگر بدنت را برای من بسازی آن نقش اصلی را می‌خواهم بازی کنی

وی ادامه می دهد: به بیضایی گفتم نقش من چیست؟ در این فیلم دو تا عیّار هست. یکی “عیّار تنها” که نقش اصلی است و از اول تا آخر فیلم حضور دارد. یک عیّار دیگر هم هست که همه منتظرش هستند. حتی این عیّار اول هم، همه‌اش منتظر ظاهر شدن او است. که اگر او بود و اگر او بیاید، هیچ مغولی جرئت ندارد به این مملکت  نگاه کند. همه با یک ضربه شمشیر او نابود می‌شوند. آن عیار بعدها پیدایش می‌شود آن هم از توی یک میخانه. مست و لایعقل با شکم گنده. از میخانه هم بیرون می‌اندازندش چون پول ندارد بدهد.

این بازیگر خاطرنشان می‌سازد: بیضایی گفت اگر بدنت را برای من بسازی آن نقش اصلی را می‌خواهم بازی کنی. ولی اگر هیکلت چاق باشد، عیّار اول مال تو نیست و مجبوری آن یکی را بازی کنی.

در خانه وزن کم کردم و آماده شدم برای نقش

این بازیگر با اشاره به تلاشهایش برای تبدیل شدن به بازیگر مدنظر بیضایی بیان می‌دارد: وقتی آمدیم تهران شروع کردم خودم را ساختن. گفت فرصتی نداریم و توی این فرصت کم اگر می‌توانی خودت را بساز. من شروع کردم خود را ساختن. ساختم و بسیار بدن خوبی هم ساختم. البته باشگاهی جایی نمی‌رفتم. همه چیز را در خانه خودم فراهم کرده بودم و ورزش می‌کردم. رژیم داشتم و کنترل می‌کردم خودم را. خودم را کاملاً آماده کردم برای این نقش.

فرید ادامه می‌دهد: بعد از مدتی بیضایی تلفن کرد و گفت که من رفتم قرادادم را بستم فلان جا. یعنی تهیه‌کننده تلویزیون است با یکی از تهیه‌‌کننده‌های سینما. دوتایی مشترکا‌ً می‌خواهند این فیلم را بسازند. بیضایی گفت قرار شده فردا هم تو بیایی قراردادت را ببندی. بعد هم دیگران را می‌آوریم و می‌رویم شروع می‌کنیم. من فردا راه افتادم و طبق آدرسی که داده بود رفتم.

از بالا تلفن کردند و گفتند این نقش را باید فلانی بازی کند

به گزارش سینماژورنال منوچهر فرید که 78 سالی عمر گذرانده با اشاره به اتفاقی که منجر به عدم تولید “عیار تنها” شده است بیان می‌دارد: آنجا که رسیدم، دیدم بهرام بیضایی نفس‌هایش بالا نمی‌آید و به حالت عصبانیت دارد قدم می‌زند. گفتم چه شده؟ گفت از جایی از بالا تلفن کردند و گفتند این نقش را باید فلانی بازی کند و من گفتم آن شخص به این نقش نمی‌خورد. هنرپیشه‌اش سال‌ها باهاش کار کردم و خودش را آماده کرده و باید او بازی کند… گفتند ما نمی‌توانیم کاری کنیم و تصمیم بگیریم. این جوری به ما گفته شده و ما باید اطاعت کنیم. این بود که قراردادش را پاره کرد ریخت دور و این فیلم انجام نشد.

منوچهر فرید در کنار بهرام بیضایی
منوچهر فرید در کنار بهرام بیضایی

روایت خیانت یک عیار

به گزارش سینماژورنال “عیار تنها” مانند “تاریخ سری سلطان در آبسکون” دیگر سناریوی بیضایی، مروری دارد بر حوادث منتج از حمله مغول به ایران. روایت داستان از فرار عیار از مقابل سپاه مغول آغاز می‌شود.

او که بر تن زخم مغول و در دل ترس از روبرو شدن دوباره با آنها را دارد توسط پیرمردی اهل قلم نجات می‌یابد. پیرمرد عیار را به خانه‌اش می‌برد تا او را تیمارداری کند.

عیار ولی دلی پر درد دارد؛ او مغولان را به چشم دیده و زخم آنها را به جان چشیده است ولی پیرمرد که از اوج قدرت مغولان بی‌اطلاع است سعی در دلداری او دارد. برای پیرمرد هرگز قابل پذیرش نیست که مغولان توان تسلط بر سرزمین ایران را داشته باشند.

فیلمنامه اما از جایی وجهی تراژیک پیدا می کند که این عیار به جای آن که مزد زحمات پیرمرد را بدهد به او خیانت می‌کند اما این خیانت هم سرآغاز عشقی است که با روایت عشقی دیگر از سربازی دیگر که او نیز از جنگ با مغولان بازگشته امتداد می‌یابد…




مدیر هنری ارکستر سمفونیک تهران، یکی از نوازندگان پیشکسوت را به “خماری” متهم کرد!/آیا منظور از خماری همان اعتیاد است؟

سینماژورنال: سومین نشست خبری علی رهبری، مدیر هنری ارکستر سمفونیک تهران در حالی دیروز 22 فروردین ماه در تالار وحدت برگزار شد که بخشی از این نشست به پاسخگویی رهبری به ادعاهای ناصر رحیمی نوازنده فلوت سرشناس صرف شد.

به گزارش سینماژورنال رحیمی پیش از این از بی احترامی رهبری به نوازندگان ارکستر سمفونیک سخن گفته بود و همین مساله حواشی فراوانی را به وجود آورد با این حال پاسخ رهبری به سخنان رحیمی نیز بر حجم حواشی افزود.

رهبری نگفته چند بار سر تمرین خوابش برده!

رهبری در پاسخ به ادعاهای رحیمی به ماجرای چرت زدن{برآمده از اعتیاد؟} این هنرمند اشاره کرد گفت: صحبت درباره‌ این شخص، باعث می‌شود کار به مسائل قضائی کشیده شود. او نگفته است که چندین‌بار سر تمرین خوابش برده، چون خمار بوده و سر تمرین در حال چرت‌زدن بوده است.

به گزارش سینماژورنال وی ادامه داد: رحیمی یک‌باره بیدار شد و گفت آقای رهبری ما خیلی شما را دوست داریم درحالی که لزومی به این کار نبود.ایشان یک اشتباه بزرگ دیگر هم کرد.

حال رحیمی اصلا خوب نبود

مدیر هنری ارکستر سمفونیک که پیش از این ساکن شهر وین در اتریش بود، افزود: یک‌شب قبل از افتتاح ارکستر سمفونیک که ما تمرین عمومی داشتیم، سازهای بادی و فلوت خارج زدند، من گفتم که فلوت شما خارج شده و رحیمی که به نظر من، اصلا حالش خوب نبود، سازش را تمیز کرد، در جعبه گذاشت و خواب‌آلود نشست. رفتار او طوری بود که من دلم برایش شور زد. فکر کردم حالش خوب نیست.

این مساله میتواند پیگیری قضایی داشته باشد

رهبری در مورد مشکل دیگری که از سوی رحیمی پیش آمده است، اظهار کرد: روز افتتاحیه ارکستر قرار بود ساعت ۲۰ اجرا داشته باشیم و براساس قوانین همه اعضا باید ساعت ۱۹ در سالن حاضر می‌شدند اما او با تأخیر آمد و زمانی که بنده به‌عنوان رهبر دچار استرس بدی شده بودم و تصمیم داشتم فلوت دوم را جایگزین آقای رحیمی کنم، ساعت ٢٠:٤٥ حاضر شد. همین مسئله می‌تواند پیگرد قضایی داشته باشد.

ناصر رحیمی
ناصر رحیمی

اعتراض به دیر آمدن سر تمرین، توهین است؟

او ادامه داد: یک‌بار به او در مقابل سایر نوازندگان گفتم که چرا دیر سر تمرین می‌آید، اما مثل اینکه این جمله در ایران توهین است. اگر این حرف من برای رعایت نظم، توهین محسوب می‌شود، از این بی‌احترامی‌ها انجام داده‌ایم و از این به بعد هم انجام می‌دهیم.

اتهامِ اعتیاد از فرهاد مهراد تا پرویز فنی زاده و حالا ناصر رحیمی

به گزارش سینماژورنال اتهامی که از سوی رهبر ارکستر به یکی از نوازندگان مطرح شده هرچند به صورت تلویحی بیان شده اما بی بروبرگرد ذهن مخاطب را می برد به سمت پدیده ای به نام اعتیاد که جامعه هنری نیز به اندازه کل جامعه از آن متاثر بوده است.

یادمان نمی رود که سال قبل نیز تورج شعبانخانی آهنگساز قدیمی موسیقی ایران در گفتگویی از اعتیاد فرهاد مهراد سخن گفته بود و اینکه این اعتیاد باعث شد فرهاد از مسیر کاری خود منحرف شود.

چندی قبلتر محمدعلی کشاورز در گفتگویی تفصیلی به اعتیاد پرویز فنی زاده بازیگر مرحوم سینمای ایران اشاره کرده و از این گفته خودش چند بار برای ترک فنی زاده، او را در بیمارستان خواباند اما در نهایت باز هم فنی زاده به سراغ اعتیاد رفت!

حالا نیز علی رهبری از چرت زدن و خماری نوازنده ای میگوید که سالهاست نه فقط در موسیقی پاپ ایران به عنوان نوازنده چیره دست فلوت حضور داشته که سابقه کار در صداوسیما را هم دارد.