1

جناب وزیر! از سخن کم کن و بر عمل بیفزا!

سینماژورنال/محمدصادق عابدینی: در فاصله چندماه باقي مانده به پايان كار كابينه دولت يازدهم، وزير ارشاد اين كابينه در شرايطي قرار دارد كه هم از سوي موافقان دولت و هم از طرف مخالفان دولت تحت فشار است و رئيس‌جمهور در سخنراني عمومي‌اش از وزير ارشاد انتقاد شديد كرد. علي جنتي روزهايي را پشت سر مي‌گذارد كه گويا هيچ‌كس دوستش ندارد!

وزير ارشاد و توقعات برآورده نشده
علي جنتي از جمله وزرايي بود كه بالاترين رأي را از مجلس گرفت و به كابينه راه يافت. در نظر هنرمندان طرفدار دولت كه در رقابت‌هاي انتخاباتي به حمايت از حسن روحاني پرداختند، علي جنتي مأموري بود كه بايد همه وعده‌هاي رئيس‌جمهور را در حوزه فرهنگ اجرايي كند؛ انتظاري كه شايد فراتر از اختيارات يك وزير بود و شايد هم وزير ارشاد نمي‌دانست چطور بايد آنها را برآورده كند؛ انتظاراتي از بازتر شدن فضاي فعاليت‌ها گرفته تا كم‌رنگ شدن يا حتي محو خطوط قرمز و مميزي‌ها در سينما، تئاتر، كتاب و حتي هنر‌هاي تجسمي. يكي از مديران سينمايي وزارت ارشاد در يك گپ دوستانه درباره توقعات برخي از اهالي سينما مي‌گويد: آنها طوري رفتار مي‌كنند كه انگار در كشور انقلاب شده نه انتخابات!

همه انتظار‌ها در حالي بود كه در كميسيون فرهنگي مجلس اكثريت با اصولگرايان بود و آنها اقدامات جنتي را رصد مي‌كردند و در مقابل هر اظهار نظر خارج از عرف وزير به سختي واكنش نشان مي‌دادند. جنتي در همان ماه‌هاي اول تصدي پست وزارت ارشاد دولت يازدهم متوجه شد كه نبايد به صراحت درباره برخي از موضوعات كه از نظر شرعي داراي حرمت است، صحبت كند و چند بار مجبور شد، صحبت‌هاي خود را در مواجهه با تيغ انتقادات تعديل كند. صحبت از آوازخواني بانوان موضوعي بود كه داشت براي جنتي سنگين تمام مي‌شد.

جنتي همچنين وارد موضوع مميزي كتاب شد، اما بر عكس چيزي كه تصور مي‌كرد، تدبير وي درباره واگذاري مميزي به مؤسسات انتشاراتي به جاي آنكه با استقبال روبه‌رو شود با واكنش منفي همراه با ترس ناشران خصوصي روبه‌رو شد. در اين بين دكتر روحاني هم بر دامن زدن به توقعات از وزير و ورود بيشتر جنتي به حوزه‌هاي حاشيه‌دار بي‌تأثير نبود، از اولين ديدار رئيس‌جمهور با هنرمندان در 18 دي‌ماه سال 92 تا آخرين ديدار آنها در 12 تيرماه امسال كه هنرمندان مهمان ضيافت افطار رئيس‌جمهور شدند، هميشه رئيس‌جمهور خود را چهره‌اي مدافع هنرمندان معرفي كرده است و از وزير ارشاد خواسته تا بيشتر به توقعات هنرمندان بپردازد. نمونه اين اظهارات را در ديدار 18 دي‌ماه شاهد بوديم كه دكتر روحاني حتي كارت زرد مجلس به جنتي را مسخره كرد و گفت: «وزير باز هم كارت زرد بگيرد. اين دولت به تمام تعهدات و قول‌هايي كه در دوران انتخابات به مردم داده است، عمل خواهد كرد؛ كارت زرد براي اين دولت نگراني نيست. به امثال آقاي جنتي‌ به عنوان مدافع از حقوق هنرمندان و آزادي افتخار مي‌كنيم.»

وزير ارشاد و كم كاري‌هاي انجام شده
اولين نشانه‌هاي نارضايتي رهبر انقلاب از عملكرد فرهنگي دولت يازدهم، زماني خودنمايي كرد كه ايشان برخلاف سنت هرساله بازديد از نمايشگاه كتاب تهران، در سال 93 حضور در نمايشگاه را تحريم كردند. اين تحريم امسال نيز رخ داد و رهبري ترجيح دادند به نمايشگاه كتاب نروند. انتقاد‌هاي رهبر انقلاب نسبت به اوضاع فرهنگي البته به دولتي كه علي جنتي وزير ارشاد آن است، منحصر نيست، ولي حجم انتقاد‌ها و هشدار‌ها در اين دوره بسيار بيشتر از دوره‌هاي قبل شده است تا جايي كه رهبري در ديدار نمايندگان منتخب ملت در مجلس دهم كه به مناسبت آغاز به كار مجلس برگزار شد به صراحت از تعبير «ولنگاري فرهنگي» استفاده كردند.

مقام معظم رهبري در اين ديدار خطاب به حضار گفتند: «برادران عزيز، خواهران عزيز! در مسئله‌ فرهنگ، بنده احساس يك ولنگاري مي‌كنم؛ در دستگاه‌هاي فرهنگي -اعم از دستگاه‌هاي دولتي و غيردولتي- يك نوع ولنگاري و بي‌اهتمامي در امر فرهنگ وجود دارد؛ چه در توليدِ كالاي فرهنگي مفيد كه كوتاهي مي‌كنيم، چه در جلوگيري از توليد كالاي فرهنگي مضر كه كوتاهي مي‌كنيم.» رهبر انقلاب در ديدار با شعرا در ماه رمضان نيز از وزير ارشاد انتقاد كردند، مصطفي محدثي خراساني كه در اين جلسه حضور داشته است، مي‌گويد: ايشان به صراحت رو به وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي كردند و در حضور رئيس حوزه هنري كشور گفتند از اجاق اينها براي شعر آبي گرم نمي‌شود و از آنها خواستند به جاي كارهاي پراكنده‌اي كه مي‌كنند، توانشان را صرف حمايت از مجموعه‌هايي كنند كه در كشور به صورت هدفمند و مؤثر وارد كار شده‌اند.
به غير از اين انتقاد‌هاي مستقيم، رهبر انقلاب بارها درباره نفوذ فرهنگي دشمن هشدار داده‌اند كه در آنها نسبت به غفلت مسئولان نقد‌هايي بيان شده است. اما خواسته‌های جناحی و ضدارزشی هم از جنتی کم نبوده است.

تقاضاهای بی‌شمار ضدارزشی از جنتی
در اين ميان سينماگران اصلاح‌طلب هم پس از محقق‌نشدن خواسته‌هاي جناحي‌شان لب به انتقاد از وزير ارشاد گشودند.
احمدرضا درويش، كارگردان «رستاخيز» درباره مديريت فرهنگي دولت مي‌گويد: من كما‌في‌السابق سكوت مي‌كنم و نظاره‌گر صحنه عجيب‌وغريبي از لحظه‌هايي هستم كه مديريت فرهنگي كشور در دولت تدبير و اميد ايجاد كرده است. وقتي پروژه‌اي به محكمه كشيده است، زبان و فضاي ارتباط وجود ندارد و داور بايد در اين باره قضاوت كند. نويد محمدزاده كه جايزه بهترين بازيگر مكمل مرد را از جشنواره فجر به دست آورد با لحني صريح از وزير ارشاد انتقاد مي‌كند: «آقاي روحاني رأي جوان‌ها را به دست آوردي، اما وزيري كه انتخاب كردي بدترين انتخاب بود. من از آقاي جنتي ناراحتم.»
باران كوثري نيز نااميدانه عنوان مي‌كند: «به عنوان كسي كه هم به اين دولت رأي دادم و هم تا جايي كه توانستم برايش رأي جمع كردم، سخنم اين است كه مطالبات ما را برآورده كنند. اينكه مي‌گويند تحت‌فشارند هم توجيه مناسبي نيست. شما خودتان مي‌دانستيد كه تحت فشاريد؛ چه فشار سياسي چه فشار اقتصادي. قطعاً به اين فشارها آگاه بوديد و بعد پيشقدم شده‌ايد براي كانديداتوري پس بايد به مطالبات ما پاسخ گوييد.»

وزير ارشاد و اين ماه‌هاي باقي مانده
تا دوره آتي انتخابات رياست جمهوري چند ماه بيشتر باقي نمانده است. وزير ارشاد مانند ساير وزراي كابينه بايد عملكردش را به نوعي ارتقا دهد تا احتمالاً اگر دكتر روحاني خود را براي دوره بعدي نيز نامزد انتخابات كرد بتواند در حوزه فرهنگ نيز كارنامه‌اي قابل قبول ارائه دهد. تا امروز كه به غيرمصاحبه‌هاي انتقادي و نوشتن نامه‌هاي سرگشاده هنرمندان به رئيس‌جمهور كه پر از نقد و نظر درباره عملكرد فرهنگي دولت است، دكتر روحاني عملاً داشته فرهنگي براي نشان دادن موفقيت در كارنامه چهارساله دولتش ندارد. اين روزها حتي بازيگران دست چندم، شاعران ناشناخته و نويسندگان گمنام هم به انتقاد از دولت مي‌پردازند. در قضيه كنسرت‌ها هم وزير ارشاد باعث خشم رئيس‌جمهور شده است، اما جنتي براي اينكه بتواند براي اين چند ماه كارنامه‌اي در خور باقيات صالحات داشته باشد، بايد مسائلي را حتماً مد نظر قرار دهد. ابتدا اينكه شايد بين باقيات صالحات و داشتن وزارت دولت بعدي در صورت پيروزي مجدد دكتر روحاني شايد يكي را بايد انتخاب كند! البته شايد! دوم اينكه حمايت نزديك به چهار سال از يك طيف خاص از هنرمندان نه‌تنها باعث نشد جنتي محبوب‌ترين وزير كابينه شود، بلكه همان كساني كه جنتي براي آنها نقش پشتيبان را ايفا كرد، امروز لب به انتقاد از وي گشوده‌اند پس مي‌توان در اين چند ماه باقي مانده به آن طيف از هنرمندان كه بي‌مهري دولت را تحمل كرده‌اند، نگاه مهربانانه‌اي كرد.

تقويت جناح مؤمن انقلابي از خواسته‌هاي رهبر معظم انقلاب حداقل در حوزه فرهنگ و توسط وزارت ارشاد تا به امروز انجام نشده يا بسيار ضعيف بوده و اين چند ماه فرصتي است كه بتوان اين خواسته را تا حدي عملي كرد. زير‌ساخت‌هاي فرهنگي چه در بحث سخت افزاري و چه در حوزه نرم‌افزاري دچار ضعف‌هاي زيادي است، شايد عمر وزارت علي جنتي آنقدر طولاني نباشد كه كار‌هاي عمراني در حوزه سخت‌افزاري و ايجاد فضاهاي جديد فرهنگي به نتيجه كامل برسد، اما برنامه‌ريزي و شروع عمليات عمراني را مي‌توان در همين دولت انجام داد. جنتي بايد در اين ماه‌هاي آخر بر سرعت فعاليت‌ها بيفزايد، اگر بتواند اعتبارات بيشتري براي فرهنگ جذب كند و توليدات فرهنگي و هنري را از نظر كمي و كيفي افزايش دهد، بهتر است وزير در اين ماه‌هاي باقي مانده كمتر حرف بزند و بيشتر عمل كند. آنچه باعث خواهد شد تا از اين وزير در تاريخ نامي به نيكي برده شود، عملكرد وي خواهد بود و گرنه نسب جنتي حتي اگر به صديق‌ترين يار انقلاب نيز برسد، باز هم آنچه در افكار عمومي باقي خواهد بود، كاري است كه وزير به يادگار از خود باقي خواهد گذاشت.

علی جنتی
علی جنتی



واکنش ناجا به وزیر ارشاد⇐برگزاری کنسرت همچنان نیازمند مجوز اداره اماکن است

سینماژورنال: در حالی که در روزهای گذشته وزیر ارشاد در ديدار دوستانه‌اي كه با هنرمندان موسيقي داشت از اصلاح ماده ۲۰ اداره اماكن نيروي انتظامي درباره برگزاري كنسرت‌ها خبر داده و گفت كه از اين پس نيروي انتظامي فقط درباره مسائل انتظامي و ترافيكي كنسرت‌ها اظهارنظر خواهد كرد(اینجا را بخوانید) اما سردار منتظرالمهدی معاون اجتماعی ناجا از این موضوع ابراز بی اطلاعی کرد.

به گزارش سینماژورنال سردار سعید منتظرالمهدی در اختتامیه نخستین جشنواره چادرهای آسمانی، حرف‌هاي وزير را رد كرد و گفت:  تاكنون درباره تغيير قوانين برگزاري كنسرت‌ها به ناجا ابلاغي نشده است.

سردار سعيد منتظرالمهدي درباره شرايط جديد برگزاري كنسرت‌ها كه در آن ديگر نيازي به اخذ مجوز پليس اماكن وجود ندارد، گفت: هيچ ابلاغي تا اين لحظه مبني بر تغيير مقررات در اين حوزه نشده است. بنابراين قوانين كماكان لازم‌الاجراست و پليس به وظايف قانوني خود در اين حوزه عمل خواهد كرد.




پس از ۱۱ سال انتظار بی‌حاصل برای دریافت مجوز از ارشاد⇐”ملک جمشید” کوروش یغمایی در آمریکا منتشر می‌شود!!!

سینماژورنال: صبح جمعه 21 خردادماه آخرین آلبوم کوروش یغمایی نه توسط شرکت‌های داخلی، بلکه از سوی یک شرکت آمریکایی قدرقدرت در حوزه انتشار موسیقی، منتشر خواهد شد.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “شرق” انگار بخت یار ایرانی‌ها نبود که اثرِ هنرمند خود را مستقیم از مراکز مجاز فروش موسیقی تهیه کنند چراکه آن‌طور که کوروش یغمایی می‌گوید، شرکت آمریکایی Now-Again Records قرار است آلبوم این استاد موسیقی راک را صبح جمعه در سراسر جهان به‌جز ایران، توزیع کند.

نکته غم‌انگیز اینجاست که تمام اشعار این آلبوم به زبان فارسی هستند و نامش، یعنی «ملک جمشید» یادآور اثر بزرگ و ملی ایران، شاهنامه، بوده، اما ایرانی‌ها که سال‌ها آثار کوروش یغمایی را دنبال کرده و از طرفداران بی‌شمار او محسوب می‌شوند، نمی‌توانند از آخرین اثرش بهره‌مند شوند. 

یازده سال در دست انداز مجوز

بروشور «ملک جمشید»، با گزارشی به قلم کوروش یغمایی به پیشگاه مردم ایران آغاز می‌شود؛ گزارشی کوتاه اما پر از درد؛  او در این گزارش از دلایل انتشار این آلبوم در فضایی خارج از زادگاهش می‌گوید: «آلبوم ملک جمشید با وجود داشتن مجوز شعر و موسیقی، از آغاز کار دولت پیشین، به شیوه سلیقه‌ای به مدت هشت سال از پخش آن جلوگیری شد و در پی آن در معاونت هنری دولت تازه، پس از گرفتن مجوز شعر و موسیقی برای بار دوم و باز‌سازی آن در استودیو، تاکنون مدت سه سال است که با بهانه‌گیری‌های گوناگون از پخش آن جلوگیری شده است».

با وقت کشی مواجه شدم و ارائه ندادن هر گونه پاسخ رسمی

یغمایی می‌گوید: «از سوی دیگر، همان‌گونه که معاونت هنری وزارت ارشاد نیز آگاه است، سه سال از درخواست پخش همین آلبوم (ملک جمشید) از سوی کمپانی پژوهشی آمریکایی (Now-Again Records) برای پخش در جهان (به‌جز ایران)، در جایگاه یک آلبوم جهانی با شعر پارسی که برای نخستین‌بار نام ایران را در گستره موسیقی روز جهان مطرح می‌کند، می‌گذرد.از آنجا که من همواره در اندیشه آن بوده‌ام که آثار هنری‌ام، به دست صاحبان اصلی‌اش یعنی مردم ایران برسد، از کمپانی یادشده درخواست کردم برای هم‌زمانی پخش آلبوم در ایران و جهان تا گرفتن مجوز پخش در ایران، کار را به تعویق بیندازد اما سرانجام وقت‌کُشی‌های اداری بدون قید زمان از سوی معاونت هنری، یعنی ارائه‌ندادن هرگونه پاسخ رسمی تاکنون، گریبانگیر این کمپانی آمریکایی هم شد و مدیریت و دست‌اندرکاران آن پس از سه سال انتظار بیهوده، با بهت و حیرت هنوز چشم‌به‌راه صدور مجوز آلبوم در ایران هستند!»

حتی گذشت 11 سال هم نتوانسته بهانه ای برای صرفنظر از انتشار باشد
کوروش یغمایی، پیش‌تر به نقل خاطره‌های ساخت و شکل‌گیری آلبوم «ملک جمشید» پرداخته و از مسئولان وقت گله کرده بود که چرا با وجود اخذ مجوزهای لازم، راه را برای انتشار این اثر هموار نمی‌کنند ولی حالا گویی نه او که کمپانی خارجی که قرار بود هم‌زمان با انتشار این اثر در ایران، آن را به صورت جهانی نیز منتشر کند، کاسه صبرش لبریز شده و جمعه (بیست‌ویکم خرداد) را روز رونمایی از این آلبوم عنوان کرده است، چراکه به گفته یغمایی «این اثر در تاریخ موسیقی مدرن پاپ ایران یک اثر بی‌نظیر است که حتی گذشت زمان ١١ ساله هم نتوانسته بهانه‌ای برای صرف‌نظر شرکت آمریکایی در انتشار آن شود».

با پوزش از مردم ایران از این به بعد آثارم را به شیوه جهانی منتشر خواهم کرد
آهنگ‌ساز و خواننده‌ای که موسیقی‌اش مبتنی‌بر راک ایرانی است که شاید بتوان آن را راکِ «سایکدلیک/روانگردان» نامید و در آثارش همیشه جلوه‌های جدال روشنایی و تاریکی که از قدیمی‌ترین ویژگی‌های هنر ایرانی بوده را می‌شنویم، حالا نگاهی به تاریخچه سال‌ها ممنوعیت فعالیتش می‌اندازد و اضافه می‌کند: «هرچند که در ٣٧ سالی که پشت‌سر نهاده‌ایم، ٢٧ سال ممنوعیت‌های گوناگون هنری را با شکیبایی و ایستادگی گذرانده‌ام، اما برپایه وظیفه‌ای ملی و هنری که همواره بر دوش خود احساس می‌کنم، برای ثبت و حفظ این دستاورد مهم فرهنگی که نام ایران را برای نخستین‌بار در رسانه‌های موسیقی روز جهانی مطرح می‌کند، ناگریز و ناگزیر، با پوزش از پیشگاه مردم فرهیخته و گران‌مایه ایران، آلبوم «ملک جمشید» و در پی آن، دیگر آثار موسیقی خود را در خارج از ایران و به شیوه‌ای جهانی منتشر خواهم کرد».

برای اولین بار موزیک مدرن ایران وارد عرصه جهانی شد

انتشار «ملک جمشید» در نوع خود هم غم‌انگیز و هم شادی‌بخش است؛ از یک‌سو، آلبوم کوروش یغمایی بعد از سال‌ها انتظار روانه بازار شده و از سوی دیگر، گویی پدرخوانده موزیک راک ایران از نوع انتشار آن که خارج از سرزمین مادری‌اش است، ناراضی است: «به‌هررو آلبوم ملک جمشید منتشر شد، اما نه آن‌گونه که می‌خواستم در سرزمین و میهنم ایران، بلکه در کشوری دیگر و برای جهانیان. بااین‌همه، با پخش این آلبوم، برای اولین‌بار موزیک مدرن ایران وارد عرصه جهانی شد و حال من آرزویی جز پیروزی و سربلندی برای ایران و هم‌میهنان عزیزم ندارم».

هم‌وطنان این آهنگ‌ساز و خواننده بزرگ چه زمانی می‌توانند «ملک جمشید» را بشنوند؟
کوروش یغمایی برای اهالی موسیقی دنیا، نام ناآشنایی نیست و استقبال گسترده از آلبوم او، خصوصا با توجه به شرایط انتشارش، از همین حالا قابل‌پیش‌بینی است اما سؤال اینجاست که هم‌وطنان این آهنگ‌ساز و خواننده بزرگ چه زمانی می‌توانند «ملک جمشید» را بشنوند؟

آیا قرار است ممنوعیت غیررسمی فعالیت کوروش یغمایی همچنان ادامه پیدا کند درحالی‌که براساس پژوهش‌ها، او در فهرست معتبرترین موسیقی‌دانان راک جهان قرار گرفته است؟ 




ورود ده‌نمکی و سازمان ارزشی اوج به GEM⇐ همزمان با انتشار شایعه توقیف “عادت نمی‌کنیم”

سینماژورنال: ماجرای پخش تیزرهای سینمایی از شبکه جم وارد فاز تازه ای شده است.

به گزارش سینماژورنال در حالی که “بادیگارد” و “رسوایی2” تنها فیلمهایی بودند که تا اینجا تیزرهایشان از جم پخش نشده بود اما در چهارشنبه شب بیستم خردادماه تیزر “رسوایی2” از جم پخش شد.

از آن طرف هرچند گمان می شد دومین محصول سینمایی اکران شده سازمان هنری-رسانه ای اوج یعنی “ایستادده در غبار” هم مانند “بادیگارد” فیلم قبلی این ارگان به تیرهای داخلی بسنده کند اما در بیستم خردادماه تیزر “ایستاده در غبار” هم از جم پخش شد.

تابو شکسته شد؟

به این ترتیب تابوی پخش تیزر محصولات ارزشی از جم هم شکسته شد و “ایستاده در غبار”ی که علیرغم کیفیت ساختاری بالایش تولیدکنندگانش به زحمت توانسته بودند اکران رمضان را برای فیلم تدارک ببینند اولین محصول سینمای دفاع مقدسی بود که تیزرش از جم پخش شد.

از آن سو تیزر “رسوایی2” تازه ترین فیلم مسعود ده نمکی کارگردانی که او نیز به طیف ارزشی سینمای ایران تعلق دارد هم از جم روی آنتن رفت تا سرفصل تازه ای در پخش تیزرهای سینمایی از این شبکه آغاز شود.

واکنش تهیه‌کنندگان هر دو فیلم هم کاملا بدیهی بود؛ تکذیب عدم درخواست از شبکه ماهواره ای مذکور برای پخش تیزرها!

…اما ماجرای “عادت نمی کنیم”
به گزارش سینماژورنال این اتفاق در حالی رخ داده که در ساعتهای گذشته شایعاتی منتشر شده بود درباره توقیف “عادت نمی کنیم” به دلیل پخش تیزرهایش از جم.
مدتی بعد از طرح شایعه هم روابط عمومی این فیلم مدعی شد توقیف اثر برآمده از حکم دادستانی است؛ با این حال تهیه کنندگان “عادت نمی کنیم” در بیانیه ای درج خبر به نقل از روابط عمومی را زیر سوال بردند و گفتند: درج هرگونه خبر درباره این فیلم به نقل از مشاور رسانه ای، منابع آگاه و یا هر شخص دیگری مورد تایید تهیه کنندگان نیست و صحتش مورد تایید نخواهد بود.
در شایعه ابتدایی منتشر شده در این باره از این گفته شده بود که نامه دادستانی درباره توقیف اثر به شورای عالی تهیه کنندگان ابلاغ شده است اما سیدضیاء هاشمی رییس شورایعالی تهیه کنندگان در گفتگو با سینماژورنال چنین ابلاغی را تکذیب کرد و گفت: ما چنین نامه ای را ندیده ایم و فقط درباره اش شنیده ایم.

مشکلی که در حال حل است
در شایعه بعدی از ابلاغ نامه دادستانی به وزارت ارشاد و سازمان سینمایی سخن رفته بود.
با این حال هیچ منبع رسمی نه در دادستانی کل کشور و نه در وزارت ارشاد این شایعه را تایید نکردند.
یکی از مسئولان میانی ارشاد که نخواست نامش فاش شود اما بدون اینکه توقیف فیلم به دلیل پخش تیزرهای ماهواره ای را تایید کند، به سینماژورنال گفت: توقیف لفظی است که درباره لغو پروانه نمایش به کار می رود و درباره این فیلم باید از عبارت توقف اکران استفاده کنیم.
وی بدون اشاره به جزییات مشکل ادامه داد: مشکلی برای “عادت نمی کنیم” به وجود آمده که در حال رفع است.

آیا بنا بوده توقیف این فیلم زمینه ای باشد برای نمایش صراحت در برخورد؟
اگر بخواهیم با تکیه بر اتفاقات پیش رو به ارزیابی بپردازیم به نظر می رسد توقیف فیلم “عادت نمی کنیم” به دلیل مشکلی جز پخش تیزر از جم باشد چون اگر بپذیریم که این فیلم به دلیل پخش تیزر از جم دچار توقیف یا توقف اکران شده است آن گاه می بایست تمامی فیلمهایی که این روزها روی پرده هستند به جز “بادیگارد” دچار توقف اکران شوند چون تیزر تمامی آنها در حال پخش از جم است.
پس این ظن که ایجاد مشکل برای “عادت نمی کنیم” به دلیلی جز پخش تیزر بوده عقلانی تر به نظر می رسد.
مگر آن که دادستانی خواسته باشد با برخورد با یکی از فیلمهایی که تیزرهایش مکرر در جم پخش می شود، شرایطی را فراهم کند تا تیزرهای سایر آثار هم از جم پخش نشود.




جناب ایوبی! آیا ادعاهای همه این دو سال درباره “عصبانی نیستم” تعارف بود؟

سینماژورنال: حجت ا.. ایوبی رییس سازمان سینمایی که در دو سال گذشته مرتب سعی می کرد مستقیم یا دوپهلو از امیدواری برای حل مشکل “عصبانی نیستم” حرف بزند در تازه ترین گفتگوی خود که با فریدون جیرانی در “35” انجام شده دیگر حتی دوپهلو حرف زدن که یکی از خصلتهای وی در برخورد با پرسشهای مخاطره آمیز است را نیز کنار گذاشته و به صراحت آب پاکی را روی دست صاحبان فیلم و از جمله رضا درمیشیان کارگردان آن ریخت.

به گزارش سینماژورنال در پاسخ به این سوال که آیا مشکل “عصبانی نیستم” حل می شود گفت: با وضع فعلی نه. حل مشکل “عصبانی نیستم” در دستور کار ما نیست.

وی سپس با طعنه ای به جیرانی گفت: شما هم آن را {یعنی حل مشکل “عصبانی نیستم” را} در دستور کار ما نگذارید.

این نوع ادبیات ایوبی که در همه دو سال و چند ماه گذشته مرتب از تلاشهایش برای حل مشکل اکران این فیلم سخن می گفت به شدت پرسش برانگیز است.

اگر نقطه نظرات ایوبی درباره “عصبانی نیستم” در دو سال و چند ماه گذشته را مرور کنیم بیش از همه “تشکر از درمیشیان بخاطر درک شرایط ایشان و گذشتن از خیر داوری فیلمش در جشنواره سی و دوم” و این عبارات که “عصبانی نیستم یک فیلم اجتماعی خوب است” و “تلاش برای ایجاد تمهیدات اکران” بود که جلب نظر می کرد.

البته که ایوبی پیشتر و در گفتگویی از مخالفت دو قوه کشور با اکران این فیلم سخن گفته بود ولی باز هم از تلاش خود برای حل مشکل حرف زده بود.

با اظهارنظر تازه ایوبی این پرسش طرح می شود که آیا آن ادعاهای قبلی فقط از سر تعارف بوده است؟

آیا به فکر وزارت هستید؟
یا آن که ایوبی کنار گذاشتن حل مشکلات اکران آثاری مجوزدار مانند “عصبانی نیستم” را با داشتن آرامش در سال انتهایی حضور خود در سازمان سینمایی تاخت زده است؟

می توان این احتمال را هم طرح کرد که ایوبی از حالا به فکر دولت آینده است و برای رسیدن به مناصب مدیریتی بالاتر حتی وزارت در دولت بعد نیاز دارد به جلب نظر طیفی که مخالف سفت و سخت اکران “عصبانی نیستم” بوده‌اند.

هر کدام از این احتمالات که درست باشد آنچه در تاریخ می ماند مسامحه آزاردهنده ایست که در سازمان سینمایی در برخورد با حل مشکل چنین آثاری صورت گرفت؛ مسامحه ای برآمده از محافظه کاری مدیرانی که بی شناخت سینما وارد حیطه مدیریتی آن شدند و وقتی به مشکل خوردند به‌جای حل آن بهترین راه را پاک کردن صورت مسأله دیدند.




انتقاد محمود دولت‌آبادی از بازی تلخ وزارت ارشاد و اعتراض به سرقت سینمایی و انتشار نسخه جعلی تازه‌ترین اثرش

سینماژورنال: در آستانه بیست‌ونهمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، بِناگاه نسخه پی‌دی‌اف مجموعه‌داستان «بنی‌آدمِ» محمود دولت‌آبادی، که اخیرا در نشر چشمه منتشر شده، به بازار آمد. خبر کوتاه است و در این آشفته‌بازار کتاب و نشر شاید نه‌چندان غریب.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “شرق” اما ماجرای «بنی‌آدم» با ماجراهای دیگری پیوند خورده و از این اتفاق به‌ظاهر ساده و مکرر، «بازی تلخ» ساخته است. روایت خودِ نویسنده از این ماجرا خواندنی است.

«طبعا آن مرد سرش را بالا خواهد گرفت ببیند من که هستم، همین که نگاهم کند از چشم‌هایش می‌فهمم که هموطن است یا نیست. آدم‌های هر سرزمینی نگاه خاصی دارند، نه چشم‌های خاصی، ته چشم‌های‌شان یک‌ چیزی هست که می‌گوید اهل کجا هستند. دست‌کم هموطن‌های ما این‌جورند و این به‌گُمان من مربوط می‌شود به زبان و لحنی که با آن فکر می‌کنند و گذشته‌ای دور که در ژنِ چشم‌ها باقی مانده… ته چشم‌های هموطن‌های ما نشانه‌ای است که داد می‌زند ایرانى هستند و هرچه فکر کردم علت‌اش چه هست چیز دیگری به نظرم نرسید جز گذشته و زبان و لحنی که با آن فکر و خیال می‌کنند.» محمود دولت‌آبادی در داستانِ «اتفاقى نمی‌افتد»

در مجموعه‌داستانِ اخیرش، «بنی‌آدم» از گذشته‌ای حرف می‌زند که آدم‌های یک خاک را، دست‌کم در فکر و خیال به‌هم نزدیک می‌کند. اما خود این روزها در وطن، میان هم‌وطنانش مانند غریبه‌ای است که هر روز بلای تازه‌ای بر سر آثارش نازل می‌شود. دیگر سالیانی بود که خبر تازه از دولت‌آبادی، نویسنده بِنام پیرامون «کلنل» و چندوچون چاپ و عبور این رمان از سد ممیزی است، تا‌اینکه مجموعه‌داستان بنی‌آدم چاپ شد.

می‌خواهم به نوشتن ادامه دهم
سال گذشته هنوز اهالی ادبیات و رسانه با حکایتِ پرماجرای رمان «زوال کلنل» خو نکرده بودند، که خبر چاپِ نسخه‌ای از این رمان آمد. نسخه‌ای جعلی، که ترجمه‌ای بود از نسخه برگردانِ آلمانی «کلنل». کمی پیش‌تر از آن، در آستانه نوروز سال نودوسه، خبر رسید که کلنلِ دولت‌آبادی با اصلاحات و تغییراتی مجوز گرفت و آن زمان بنابر سیاست‌های فرهنگی تازه‌ای که اهل فرهنگ گمان می‌بردند دولت اعتدال در پیش گرفته است،

این خبر چندان غریب نبود. زمانی نگذشت که خبر انکار شد و سرآخر هم کسی یا نهادی زیر بار مسئولیتِ اعلام خبر نرفت. دولت‌آبادی اما به چاپ رمانِ معروفِ نخوانده‌اش، در خارج از کشور به زبان فارسى، تن نداد. او معتقد بود «فلسفه من، روش کار من، مقابله نیست. می‌خواهم به نوشتن ادامه دهم و همچنان رمان‌نویسی باشم که در اینجا، در وطن زندگی می‌کند و می‌نویسد.» او به نوشتن ادامه داد و سرانجام بعد از هفت‌سال انتظارِ چاپ کلنل و عاقبت مبهم آن، مجموعه‌داستانِ «بنی‌آدم» از دولت‌آبادی چاپ شد.

هنوز درست نمی‌دانم چه خبر است اما ناشر پیگیر ماجراست

مجموعه‌ای از شش قصه که جملگی در سال‌های اخیر نوشته شده‌اند. چندی از انتشار «بنی‌آدم» نرفته بود، قصه‌های تازه دولت‌آبادی چندان خوانده نشده بود که خبر رسید نسخه پی‌دی‌اف آن هم به بازار آمده است. دولت‌آبادی خود می‌گوید «پریروز خبر را شنیدم».

گویا یکى از همکاران مطبوعاتى خبرش کرده بود که چه نشسته‌ای همین مجموعه‌داستان کوتاه هم از بازار آشفته‌حال کتاب سر سلامت بِدر نبرد. حتی زمانی که خبر دادند بیا و اصلاحاتِ رمان را ببر بازبینى کن، چه‌بسا مجوز بیاید، همان روزهایی که رسانه‌ها خبر از تغییر فصل دادند و با فونتِ درشت نوشتند: «عبور کلنل از سد سانسور» هم، نویسنده کلیدر به‌شدت آزرده شد اما چندان خم به ابرو نیاورد که امروز.

«از دوستان شنیده‌ام که بنی‌آدم هم چنین‌ و‌ چنان. آن‌هم درست در آستانه نمایشگاه کتاب، که بنا بود جشن کتاب باشد. هنوز درست نمی‌دانم چه خبر است اما ناشر پیگیر ماجراست.»

بازی تلخی را ترتیب دادند
در نمایشگاه کتاب امسال، دولت تدبیر و امید بر وجه بین‌المللی نمایشگاه کتاب تهران تاکید بیشتر گذاشت و نسبت به سال‌های اخیر هیئت‌های ادبی، از ناشر و مدیر نمایشگاه تا نویسنده و منتقدِ بیشتری به نمایشگاه کتاب آمدند. در تمام این جلسات چهره‌های ادبی ایران حضور دارند و در سرِ فهرست نام محمود دولت‌آبادی. اما خودش نه! نویسنده رمان‌های بلند و چندجلدی که دیگر از پسِ چندین دهه نویسندگی، از معروف‌ترین نویسندگان معاصر و در قید حیاتِ ایران است.
باز به گذشته بازگردیم. از روی‌کار‌آمدن دولت کنونی چندی نگذشته بود که نشستی ترتیب دادند برای دیدار رئیس‌ دولت و مسئولان فرهنگ با نویسندگان و صاحب‌اثران. مطبوعاتِ همسو و نزدیک به دولت در روایت‌های خود از این دیدار نوشتند روشنفکر ایرانی جای خود را به نویسنده ایرانی داده است و از رندی نویسنده، سخن گفتند.
لقبِ «شیخ ادبیات» را همان ایام به دولت‌آبادی دادند. محمود دولت‌آبادی با حضور در آن نشست و نشستن در ردیف اول نشان داد اهلِ «مقابله» نیست و آمده است تا کمک کند در سایه «امیدِ» دولت ماجرای میان اهلِ نظارت و سیاست با اهل قلم، اگرنه حل‌وفصل که دست‌کم روال منطقی پیدا کند. اما ماجرای مجوزگرفتن و بعدتر نگرفتن کلنل پیش آمد.

دولت‌آبادی مدت‌ها به سکوت گذراند و بعد از قریبِ دو سال ماجرای مجوزِ کلنل را «بازی تلخ» خواند و در گفت‌وگویی با “شرق” به‌مناسبتِ انتشار “بنی‌آدم” گفت: «وزارت ارشاد دو سال پیش به‌اتفاق برخی مطبوعات به‌اصطلاح تجددطلب، بازی تلخی را ترتیب دادند و به اجرا گذاشتند!»یعنى انتشار خبر انتشار کلنل و همزمان انتشار نسخه جعلی کتاب!

متاسف‌ام بابتِ تمام این پایمال‌‌شدن‌ها

خبر پخش‌شدن نسخه پی‌دی‌افِ «بنی‌آدم» آن‌هم در روزهای نمایشگاه نویسنده را برآشفته است، او می‌گوید: «بسیار متاسف‌ام بابتِ تمام این پایمال‌‌شدن‌ها، پایمال‌شدنِ حقوق انسانی من در این مملکت، که دیگر برای من غریبه نیست در این بى‌قانونى!. قانون سرش به کار خودش گرم است و کاری به امور مربوط به منِ نویسنده ندارد.

همه این اتفاقات اخیر، از آمدن نسخه جعلی کلنل تا نسخه اینترنتی بنی‌آدم به بازار، همه دست به دست هم داده‌اند تا آشکارا حقوقِ نویسنده را انکار کنند. این‌ها ریشخندی است به قانون. اهانت به خودشان است، به هر آن‌کس که در این اتفاقات سهم داشته. بنابراین من، محمود دولت‌آبادی در آستانه نمایشگاه کتاب، از حقوق خلاقه خودم که قانون هیچ توجهی به آن ندارد، دفاع می‌کنم.»

مایه شرم است که هر کس هر کار می‌خواهد با آثار من می‌کند

دولت‌آبادی از نبودِ قانون مناسب به حالِ مؤلف و مترجم می‌گوید و معتقد است: «همه از کپی‌رایت می‌گویند، اما من فکر می‌کنم پیش از هر چیز باید قانون کپی‌رایت را به‌صورت قانون داخلی در بیاورند تا بعد برسند به بخش بین‌المللی آن که مراحلِ خاص و اجتناب‌ناپذیر خود را دارد و ممکن است مدت‌ها زمان ببرد.»

پرسش دولت‌آبادی اما پرسش ساده‌ای است. او که حسن‌نیت خود را اثبات کرده، پیش‌فرض‌ها و تجربیاتِ تلخِ گذشته را کنار گذاشته و پای سخنِ مسئولان فرهنگ نشسته است، امروز می‌پرسد: چه‌کسی مسئول این اتفاقات است؟ «اینجا کجاست، چه‌کسی به منِ نویسنده پاسخگوست؟ مایه شرم است که هر کس هر کار می‌خواهد با آثار من می‌کند و هیچ آب از آب تکان نمی‌خورد! گاه گمان می‌کنم این‌ها دیگر خارج از اراده ما است، لابد این آدم‌ها حمایت جایی را پشت سر خود دارند. شاید هم از ما بهتران‌اند؟!»

برخى رفتارها از حدِ حیرت هم گذر کرده‌اند
محمود دولت‌آبادی در آستانه هفتادو‌ششمین سالِ زندگی‌اش و بیش از پنج دهه نوشتن به جعل آثارش اعتراض دارد و مردم، مسئولان و مسببان این کار را خطاب می‌کند و می‌گوید: «تدبیر و سیاستِ فرهنگی بر این قرار گرفت که نه‌تنها کلنل درنیامد، که نسخه جعلی آن نیز به بازار آمد و بر بنی‌آدم هم چنین رفت که رفت و امیدوارم ناشر بتواند جلوى چنان خبطى را بگیرد.»

دولت‌آبادی در ماجرای ترجمه کلنل به فارسی یا به‌قولِ خودش جعلِ کلنل، البته بیکار ننشست. وکیل گرفت و برای عاملان این کار حکمِ غیابی هم صادر شد اما هنوز همه‌چیز در حد همان برگه حکم مانده است. در مورد ماجرای کتاب بنی‌آدم هم می‌گوید ناشر پیگیر است اما خودم هم پیگیر هستم. «یک‌بار مشخصاً و با احترام از دوستداران خواهش کرده‌ام آثار مرا بدون رعایت قوانین روى سایت‌ها نگذارند، دیگر چه کنم؟».

از نظر دولت‌آبادی این ماجرای کتاب‌هایش که دیگر خود رمانی چندجلدی به‌وسعتِ” کلیدر” است یا شاید در قواره حکایاتِ “هزارویک‌شب”، حیرت‌آور است: «گرچه مدت‌هاست که برخى رفتارها از حدِ حیرت هم گذر کرده‌اند.»

سرقتهای سینمایی بسیاری از آثارم شده
نویسنده «جای خالی سلوچ» هنوز سه کتاب در انتظار مجوز دارد: دو رمان، کلنل و طریق بسمل شدن و یک خود- زندگینامه با نامِ عبور از خود. او خطاب به عاملانِ جعل آثارش می‌گوید: اگر قصد و غرض‌تان ضربه اقتصادی به من است، بدانید که من با نان خشک هم زندگی کرده‌ام.

«تنها کتاب‌هایم نبوده، در این سال‌ها سرقت‌های سینمایی بسیاری هم از آثار من شده. من اینجا دارم غارت می‌شوم… به‌قول خراسانی‌ها ما را یکه گیر آورده‌اند!»

دولت‌آبادی درباره قصه‌های بنی‌آدم گفته بود «آنچه بر فضای این قصه‌ها حاکم است، عصاره زندگی‌ای است که من در این دوره تجربه کرده‌ام و تجربه می‌کنم. عصاره دفرماسیون، بیگانه‌شدن و بی‌سرانجامی.» انگار نویسنده پیشاپیش تصویر بیگانه‌شدن را دیده بود

 




مدتی بعد از تعریف و تمجید ناطق نوری از مهاجرانی⇐ یک روزنامه اصولگرا از بازگشت وزیر ارشاد دولت اصلاحات به کشور خبر داد+واکنش مهاجرانی به این خبر

سینماژورنال: یازده سال بعد از خروج از کشور عطاءا.. مهاجرانی وزیر ارشاد دولت اصلاحات که بسیاری از اهالی سینما دوران وی را بواسطه سیف ا.. داد معاون سینمایی اش به یاد دارند، روزنامه اصولگرای “جوان” خبر از بازگشت وی به کشور داده است.

به گزارش سینماژورنال این روزنامه نوشته است: شنیده ها حاکی از آن است که عطاءا.. مهاجرانی – وزیر ارشاد دولت اصلاحات – قول‌های مساعد و محکمی را از جانب برخی مسئولان و افراد تأثیرگذار داخلی برای بازگشت بی‌سروصدا به کشور دریافت کرده است.

این روزنامه افزوده است: بر همین اساس، اقدامات چند ماهه اخیر وی نظیر خاتمه کار سایت جرس و بستن حساب‌های کاربری شبکه‌های مجازی از جمله فیس‌بوک، توئیتر، پلاس و کانال تلگرام آن از سوی برخی تحلیلگران، به عنوان زمینه‌سازی برای دستیابی به این هدف ارزیابی شده است.

او غفلت کرد…
به گزارش سینماژورنال خبر بازگشت به کشور مهاجرانی در حالی شنیده می شود که حجت الاسلام علی اکبر ناطق نوری به تازگی در گفتگویی با روزنامه اصلاح طلب “اعتماد”  خروج او از کشور را اشتباه خواند و با ابراز تاسف گفت: او غفلت کرده و هم به خودش و هم به کشور جفا کرد. او نیروی بسیار با استعداد و باهوشی بود و می شد که بماند و جامعه از او استفاده کند.

او در پاسخ به سوال دیگری به مقایسه جلسه استیضاح مهاجرانی و عبدالله نوری پرداخت و این بار نیز مهاجرانی را «یک فرد مسلط، خوش ذوق و سلیقه» نامید که در سخنانش گاهی لطیفه می گوید و گاهی هم شعر حافظ می خواند که این نکات در جلب نظر مستمعان مجلس پنجم در رای نیاوردن استیضاحش بسیار موثر افتاد.

امیدوارم این شایعه به واقعیت تبدیل شوو
به گزارش سینماژورنال واکنش مهاجرانی به خبر روزنامه جوان هم جالب است. وی در گفتگو با سایتی به نام “انصاف نیوز” که در مرداد 92 راه افتاده اما از اردیبهشت تا آذرماه امسال توقیف بوده بیان داشته است: امیدوارم این شایعه تبدیل به واقعیت شود!

مهاجرانی در ادامه ادعاهایی را هم درباره رسانه های وابسته به وی چنین اظهار داشته است: من در تاسیس و یا تعطیل جرس هیچ نقشی نداشته ام. هیچگاه صفحه فیس بوک نداشته ام. مطالبم را در سایت مکتوب می نویسم که در تلگرام مکتوب هم باز نشر می شود. صفحه ی تویترم هم کم و بیش فعال است.

مهاجرانی درباره توصیفات ناطق از خودش نیز گفته است: از لطف و مروّت و صفای سرور عزیز و دوست شفیق جناب آقای ناطق نوری بسیار ممنونم.




دبیر اسبق جشنواره فجر: مدیران “هفت” مي‌خواستند من فقط از وزارت ارشاد انتقاد كنم

سینماژورنال: محمدرضا عباسيان مدیر اسبق موسسه رسانه های تصویری و دبیر جشنواره سی و یکم فیلم فجر كه در برنامه جمعه شب «هفت» در انتقاد از راه اندازي VOD سخن گفته بود، در گفت و گو با “جوان” به تشريح مواضعش در خصوص سامانه «سند» پرداخت و گفت: برخلاف آنچه در گزارش «جوان» ( تلويزيون به دنبال سرقفلي ويدئو كلوپ اينترنتي ارشد) آمده من صرفاً به انتقاد از ارشاد نپرداختم، بلكه از صداوسيما نيز انتقاد كردم در صورتي كه مديران برنامه «هفت» مي‌خواستند من فقط از وزارت ارشاد انتقاد كنم.

به گزارش سینماژورنال وي گفت: بحث دانلود فيلم با آنچه نماينده حقوقي صداوسيما در «هفت» به عنوان پخش برنامه عنوان كرد، متفاوت است و نمي‌توان VOD را تلويزيون ناميد در صورتي كه اين سامانه همان ويدئو كلوپ است.

ارشاد هيچ كاري تا امروز انجام نداده است

عباسيان ادامه داد: راه اندازي VOD تنها در سطح همان حرف بوده و ارشاد هيچ كاري تا امروز انجام نداده است. اين در حالي است كه ما VOD را چند سال پيش در مؤسسه رسانه‌هاي تصويري راه‌اندازي كرديم، اما به دليل نبود سرمايه‌گذار كار اجرايي نشد.

دبير سابق جشنواره فيلم فجر افزود: راه‌اندازي VOD بر بستر اينترنت همان كاري است كه مدت‌ها توسط سايت‌ها در حال انجام است و به صرفه نيست در صورتي كه مي‌توان براي آن ستاپ باكس طراحي كرد و علاقه‌مندان با پرداخت آبونمان از آن استفاده كنند و ديگر هزينه‌اي براي دانلود فيلم‌ها نپردازند.

هر چقدر دانلود بيشتر شود، سود بيشتري به جيب شركت‌هاي ارائه كننده خدمات اينترنت و وزارت ارتباطات واريز مي‌شود

وي با انتقاد از عملكرد وزارت ارتباطات در فيلتر نكردن سايت‌هاي غيرمجاز دانلود فيلم گفت: يكي از دلايلي كه وزارت ارتباطات تمايلي به فيلتر كردن سايت‌هاي دانلود فيلم غيرمجاز ندارد، فروش پهناي باند اينترنت است و هر چقدر دانلود بيشتر شود، سود بيشتري به جيب شركت‌هاي ارائه كننده خدمات اينترنت و وزارت ارتباطات واريز مي‌شود، اين درحالي است كه دانلود‌هاي غيرمجاز به صنعت سينماي ايران ضربه مي‌زند.

هيچ كدام ظرفيت ارائه حجم بالاي فيلم براي دانلود را ندارند

عباسيان گفت: وزارت ارشاد نام چند شركت را براي فعاليت در VOD معرفي كرده كه هيچ كدام ظرفيت ارائه حجم بالاي فيلم براي دانلود را ندارند، اين در حالي است كه هم اكنون سايت‌هايي وجود دارند كه چند هزار فيلم را براي دانلود قرار داده‌اند.

اين كارشناس سينما يكي از عواملي را كه باعث ايجاد نگراني درباره VOD شده است، احتمال توليد محتواي خارج از ارائه فيلم دانست و خواستار شفافيت در اين زمينه شد. لازم به ذكر است راه‌اندازي VOD توسط وزارت ارشاد، اعتراض صداوسيما را در پي داشته است.




واکنش سخنگوی ارشاد به استعفای احمدرضا درویش از شورایعالی سینما⇐این کشور دارای نخبه های زیادی است که می‌توانند جای افراد استعفادهنده را پر کنند

سینماژورنال: استعفای احمدرضا درویش از شورایعالی سینما هرچند شهریور94 صورت گرفت اما خیر این استعفا هفته قبل رسانه ای شد.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال دلیل این استعفا که دلخوری درویش از توقیف “رستاخیز” در روز ابتدایی اکران بود سبب ساز آن شد که حسین نوش‌آبادی سخنگوی وزارت ارشاد در نشست هفتگی خود پاسخگوی سوالی در این باره باشد.

حسین نوش آبادی، سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در جلسه هفتگی خود با خبرنگارها، با اشاره به استعفای برخی اعضای شورای عالی سینما از جمله احمدرضا درویش از این شورا گفت: بنده سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هستم که وظیفه‌ام فقط تبیین و تبلیغ سیاست‌ها و مواضع وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و اصولاً هم قرار نیست درباره تمامی جزئیات و حوادث مربوط به زیرمجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پاسخگو باشم.

از فرد مستعفی بپرسید چرا استعفا داده
براساس گزارش “سینماپرس” وی در عین حال بدون اشاره به زمان برگزاری جلسه این شورا در دولت یازدهم و نیز علت عدم حضور رئیس‌جمهور در شورای عالی سینما اضافه کرد: از من انتظار نداشته باشید که اطلاعات جزئی را پیرامون حوزه‌ها به شما اطلاع‌رسانی کنم. لذا اگر کسی از شورای عالی سینما استعفا داده باید از فرد مستعفی بپرسید که دلیل ماجرا چه بوده است.

این کشور دارای نخبه های زیادی است که می‌توانند جای افراد استعفادهنده را پر کنند

وی افزود: موضوع استعفا اساساً چیز جدیدی نیست، اما به هر حال این کشور دارای نخبه‌ها و افراد صاحبنظر زیادی است که می‌توانند جای افراد استعفا‌ دهنده را پر کنند، البته ما بطور طبیعی از موضوع استعفا استقبال نمی‌کنیم ولی بعضی از افراد هستند که با بهانه‌های غیرجدی گاهاً از عضویت در شورا انصراف و استعفا می‌دهند و به هر ترتیب نمی‌توان مانع این فضا شد.

نوش آبادی تأکید کرد: من بر این عقیده‌ام آنهایی که دلشان برای سینما می‌تپد باید تحمل و تلاش کنند تا مشکلات حل شود. گرچه من باز هم به این موضوع اشاره می‌کنم که افراد دیگری هستند که از وظیفه و تجربیات آنها می‌توانیم استفاده کنیم. به هر ترتیب شورای عالی سینما آن‌قدر جایگاه ارزشمندی دارد که رئیس‌جمهور به عنوان رئیس این شورا فعالیت می‌کند.




درویش مدعي شد⇐نابودي تمام فرصت‌های داخلي و خارجي نمایش “رستاخیز” به‌خاطر تصمیمات وزارت ارشاد

سینماژورنال: سخنگوی وزرات ارشاد در نشست خبری روز گذشته‌اش نسبت به اکران فیلم “رستاخیز” موضع جدیدی گرفت. او گفت که حالا توپ در زمین کارگردان و تهیه کننده فیلم است. این اظهار نظر با واکنش جدی درویش همراه بوده است.

به گزارش سینماژورنال دیروز بیستمین نشست خبری حسین نوش آبادی سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سالن جلسات حوزه وزارتی این وزارتخانه برگزار شد.

یکی از سوالاتی که نوش آبادی به آن پاسخ داد، مسئله اکران فیلم رستاخیز بود. سخنگوی وزارت ارشاد گفته بود: «وزارت ارشاد تلاش خود را تاکنون انجام داده و شخص وزیر برای اکران فیلم با اصلاحات لازم مصمم است، اما دوستان هم لازم است انعطاف پذیری به خرج دهند، اکنون توپ در زمین کارگردان و تهیه کننده است. در نهایت فکر می‌کنم که فیلم اکران شود».

احمدرضا درویش در گفت‌وگو با روزنامه “سینما” پاسخ تندی به حرف‌های نوش‌آبادی داده است و البته ادعا کرده که تصمیم ارشاد باعث نابودی تمامی فرصتهای داخلی و خارجی برای اکران فیلم بوده است.

سینماژورنال متن کامل گفته های درویش را ارائه می دهد:

آقای درویش آقای نوش آبادی در بخشی از صحبت‌ های خود گفته‌اند: «حالا توپ در زمین سازندگان فیلم «رستاخیز» است» ، ماجرای این توپ که به زمین شما افتاده چیست ؟

سخنگوی محترم وزارت ارشاد ابتدا باید معلوم کند توپی که به پای سازندگان “رستاخیز” انداخته‌اند ، توپ فوتبال است یا توپ جنگی ؟

نظر خودتان چیست ؟

اگر تشبیه آقای نوش‌آبادی را قبول داشته باشیم، ظاهرا ایشان فضای فرهنگ و سینما را مسابقه فوتبال فرض گرفته‌اند و الان توپ را زیر پای سازندگان «رستاخیز» انداخته‌اند. سازندگان “رستاخیز” بر مبنای قوانین حاکم بر یک مسابقه فوتبال که در اینجا قوانین ارشاد و شرعی است و به تایید ارشاد نیز رسیده وارد این مسابقه شده‌اند. متاسفانه داور این بازی که وزارت ارشاد است وسط مسابقه کاری کرده که همه زحمات و محصول یک تیم بر باد رفته است! حالا هم می‌گویند توپ زیر پای تیمی است که حقوقش پایمال شده ، اصلا حواسشان نیست این توپی که زیر پای ما انداخته‌اند توپ جنگی است. از نظر سازندگان «رستاخیز» این فیلم در تاریخ 24 تیر ماه 1394 اکران شده است و توسط ارشاد که نقش داوری داشته و مجوز برای مسابقه صادر کرده به تعلیق درآمده است. ولی وقتی یک تیم وارد بازی می‌شود مسئولان باید در نظر بگیرند که آنان مجوزها را صادر کرده‌اند و این مجوزها تبعات قانونی دارد و هر نوع تصمیم‌گیری برخلاف مفاد مجوز صادره می‌تواند خسارت و تبعات معنوی و مادی داشته باشد. تمام فرصت‌های نمایش فیلم «رستاخیز» در داخل و خارج از کشور با تصمیم وزارت ارشاد نابود شده است. مثال می زنم: در این ایام که مصادف با اربعین حسینی است حدود بیست و چهار پنج میلیون نفر پای پیاده برای زیارت عتبات عالیات از نجف به کربلا می‌روند. یکی از فرصت های جدی که تهیه‌کننده «رستاخیز» با تلاش زیاد و سفرهای متعدد و هماهنگی با استاندار کربلا و مسئولان عراقی و تولیت آستان مقدس حضرت سیدالشهدا (ع) و پشتیبانی سازمان حج و زیارت ایجاد کرد توزیع حداقل پنج میلیون DVD  این فیلم در روز اربعین در میان عاشقان امام حسین (ع) بود. اتفاقی که قرار بود بعد از نمایش عمومی این فیلم در ایران و خارج از ایران رخ دهد اما به واسطه تصمیم وزارت ارشاد از «رستاخیز» گرفته شد.

احتمالا قبل از آن هم در ایران توزیع می‌شد.

بله ، بسیاری از دی وی دی ‌های این فیلم در داخل کشور پیش ‌فروش شده بود اما همه این‌ها با تصمیم ارشاد مسکوت مانده است و نمایش خارجی نیز نمی‌تواند صورت بگیرد ، زیرا اگر فیلم در خارج به نمایش درآید بعد از دانلود وارد بازار قاچاق می‌شود و به ایران می‌آید. سخنگوی محترم وزارت ارشاد متوجه نیستند که ساختار نمایش برای هر فیلمی ساختاری صنعتی و موازی است. شما ابتدا باید فیلم را در همه سالن‌‌ها در داخل و خارج نمایش دهید و بعد وارد عرصه نمایش خانگی و بعد اینترنت و بعد شبکه‌های تلویزیونی شوید. این‌ها به طور همزمان و موازی است  و این طور نیست که یک بار فیلم در ایران اکران شود و مدتی بعد در اروپا و بعد جهان عرب. برای نمایش  فیلم «رستاخیز» ساختار و ساز و کار نمایشی در سطحی وسیع طراحی شده بود. سخنگوی محترم وزارت ارشاد در سخنان اخیرشان می گویند مجوزی که به فیلم «رستاخیز» داده شده بر اساس اصول ، قوانین و چارچوب های وزارت ارشاد بوده است و اشکالی که وجود دارد از نظر فتاوای فقهی است. من از این گفته سخنگوی محترم وزارت ارشاد تعجب می‌کنم. ضروری است که بگویم بنا بر نامه رئیس سازمان سینمایی جناب آقای ایوبی به یکی از مراجع بزرگوار در تاریخ 13 خرداد سال 93 یعنی یک سال و یک ماه قبل از اکران فیلم «رستاخیز»، این نکته از سوی ایشان نوشته شده: «نظر به اینکه حذف چهره قمر بنی‌هاشم (ع) از این فیلم غیر ممکن بوده و به ساختار فیلم آسیب جدی می‌زند با رعایت همه اصول اعلام شده و با استناد به همه فتاوای موجود از جمله فتوای مقام معظم رهبری چاره‌ای جز نمایش چهره حضرت وجود ندارد.» این را رئیس سازمان سینمایی در قالب یک نامه رسمی به یکی از مراجع عالی قدر نوشته است.

این نامه نشان می‌دهد که وزارت ارشاد موضوع تصویر شدن چهره حضرت ابوالفضل (ع) را پذیرفته بودند؟

بله و پروانه نمایش بعد از آن صادر شده است. آقای ایوبی یک روز قبل از نمایش فیلم اعلام کردند فیلم «رستاخیز» هم مجوز قانونی دارد و هم حجت شرعی. این حجت شرعی بر اساس فتاوایی است که در نامه خودشان ذکر کرده‌اند. سئوال اینجاست که چرا طی 50 نمایش اختصاصی فیلم «رستاخیز» برای روحانیون و بزرگان و حتی جمع هیات محترم دولت، حتی یک نفر هم اشاره نکرد که این فیلم با اصول فقهی و شرعی مطابقت ندارد. سئوال این است که آیا حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی بدون در نظر گرفتن حجت شرعی ، مسئولیت پخش سراسری فیلم «رستاخیز» را در سرتاسر ایران برعهده گرفته است؟ و همه امکانات خود را برای اکران ملی «رستاخیز» بسیج کرده است؟ آیا رسانه ملی که ماه مبارک رمضان در شب ضربت خوردن حضرت علی(ع) تبلیغات فیلم را پخش کرده ، بدون مجوزهای قانونی و شرعی عمل کرده است؟ من از آقای نوش‌آبادی سئوال می کنم که شما سخنگوی دولت در حوزه فرهنگ هستید یا سخنگوی خودتان؟ به شما توصیه می کنم قبل از سخنرانی از افرادی که در این خصوص مستندات زیادی در اختیار دارند استفاده کنید. سازنده و تهیه‌کننده «رستاخیز» را دعوت کنید تا اسناد را نشانتان دهند تا وضعیت این فیلم رابه زمین فوتبال تشبیه نکنید. زمینی که با تصمیم خود ایجاد کرده‌اید زمین فوتبال نیست، زمین جنگ است. این توپ توپ فوتبال نیست، توپ جنگی است. سازندگان فیلم «رستاخیز» با نیت ترویج فرهنگ اهل بیت (ع) این فیلم  را ساخته‌اند و این اثر حق‌الناس است و متعلق به یک تشکیلات دولتی نیست. قبلا آقای وزیر محترم وزارت ارشاد در صحبت خود در شبکه یک تلویزیون گفته اند: «ما می‌توانیم الگویی که تلویزیون در «مختارنامه» عمل کرده بود را انجام دهیم.» به ایشان یاداوری می کنم فیلم «رستاخیز» متعلق به بخش خصوصی است. تلویزیون می‌تواند هر سریالی را تولید کند و بنا به مصالحی تصمیم بگیرد آن را نشان ندهد. اما «رستاخیز» با خون دل و در مدت 10 سال ساخته شده است. خود شما اعلام کرده‌اید که این فیلم جهانی است و برای آن نمایش اختصاصی گذاشتید. دوایر امنیتی و نهادهای لشکری را به استناد مجوز قانونی و شرعی وزارت ارشاد پیش خرید کرده اند. دولت براساس منویات و مصالحی که مورد احترام ماست تصمیم گرفته نمایش فیلم «رستاخیز» را تعویق کند. ما این فیلم را اکران کردیم و بعد آن را از پرده پایین کشیده‌اند. تبعات و خسارات این تصمیم و مصلحت ‌جویی بر عهده خود تصمیم‌ گیرندگان است. متاسفم وزارت ارشاد یک فیلمساز را مقابل دولت قرار داده است و سخنگوی وزارت ارشاد فضای فرهنگی و هنری و خلاقیت و احساس را در حد یک بازی با توپ نازل می‌کند! ایشان متوجه نیستند که عرصه سینما عرصه فرهنگ، اندیشه و هنر است و تولید اثر سینمایی فراتر از زَد و بندهای جناحی و سیاسی است آن هم اثری با موضوع و مضمون بلند عاشورا.

در بخشی از صحبت‌های نوش آبادی از شما به عنوان سازنده فیلم خواسته شده تا انعطاف به خرج دهید.

ما چه باید می کریدم که نکردیم ؟ یازده سال قبل پروژه‌ای را شروع کردیم که تولید این نوع فیلم ها به دلیل اهمیت موضوعی و مضمونی وظیفه همه دولت ‌هاست. کما اینکه با عنوان پروژه‌های فاخر فیلم هایی با بوجه دولتی ساخته شد ، از جمله فیلم “ملک سلیمان”، “راه آبی ابریشم” و “استرداد”. سازندگان «رستاخیز» بر اساس غیرت دینی خود بدون اتکا به ریالی از بودجه بیت‌المال و با صد در صد سرمایه‌گذاری در این فیلم و با ایجاد تعهدات بسیار به افراد حقوقی و حقیقی و سیستم بانکی و تعهد به منابع خارجی که همه از عاشقان اباعبدالله هستند به مدت 10 سال این فیلم را ساخته‌اند. آیا این جای تشکر از سوی دولت ندارد؟ وضع موجود پاسخ زحمت 10 ساله سازندگان «رستاخیز» است ؟ آیا تولید این فیلم همکاری نیست؟ سازندگان «رستاخیز» فیلمی ساختند که دولت تدبیر و امید در سال اول حضور خودش در عرصه خدمتگزاری به آن  9 سیمرغ بلورین از جمله بهترین فیلم ، بهترین کارگردانی ، بهترین فیلمبرداری ، بهترین طراحی صحنه ، بهترین گریم ، بهترین بازیگر نقش مکمل ، بهترین جلوه های ویژه میدانی ، بهترین موسیقی و جایزه ویژه مصطفی عقاد را اهدا کرده است ، این بد است این همکاری نیست ؟ فیلم «رستاخیز» در فستیوال بین‌المللی بغداد و در قلب کشور عراق نمایش داده شد و ندای لبیک یا حسینِ هزاران نفر از تماشاگران در تالار “مسرح الوطنی” بغداد را به دنبال داشت. تا جائیکه «رستاخیز» تواتست جایزه بهترین فیلم فستیوال را به خود اختصاص دهد. آیا این حضور و جایزه برای دولت محترم افتخار نیست؟ آیا این همکاری نیست؟ فیلم «رستاخیز» بعد از اخذ پروانه نمایش به سه زبان عربی ، فرانسه و آذری دوبله و زیرنویس انگلیسی شد و قرادادهای اکران برای جهان شیعه و جهان اسلام و دنیای عرب در اروپا و آمریکا سازمان ‌دهی شد که به فاصله چهار هفته بعد از ایران در عرصه بین المللی به نمایش درآید. بدون کوچک ترین هزینه و زحمتی برای دولت. آیا این همکاری نیست؟ مصاحبه‌های وزیر محترم ارشاد و جناب آقای ایوبی را بخوانید و ببنید در مواضع مختلف چه امیدهایی درباره این فیلم آفریدند؟ اما چه اتفاقی افتاد که با فضاسازی و حواشی موضوع این فیلم تبدیل به ماجرای امنیتی شد؟ جناب آقای جنتی هم در مصاحبه خود گفتند که دولت نمی خواست توافق هسته ‌ای تحت‌الشعاع ماجرای «رستاخیز» قرار گیرد. از سوی دیگر ماهیت معترضین هم معلوم شد. بنا به نظر خود آقای وزیر و دستگاه‌های نظامی و امنیتی مشخص شد که معترضین چه ماهیتی داشتند. آن‌ها به بهانه «رستاخیز» تابلوی سیاسی خود را بالا بردند و هتاکی و قمه‌زنی کردند. دولت محترم باید بپذیرد که پایین کشیدن فیلم «رستاخیز» از پرده اکران به هر دلیل و مصلحتی تبعات و خسارات فراوانی را به سازندگان فیلم «رستاخیز» تحمیل کرده است. این تبعات معنوی و مادی یقینا بر عهده تصمیم گیرندگان است. فیلم «رستاخیز» بنا بر ادعای مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی متکی بر چارچوب های قانونی و شرعی یک بار اکران شده است. ابتدا لازم است که تبعات این تصمیم دولت روشن و معلوم گردد. اکران مجدد فیلم «رستاخیز» با هر شکل و ماهیتی در اولویت دوم قرار دارد.

شما پیگیری‌هایی در سطحی خارج از سازمان سینمایی برای ایجاد زمینه اکران فیلم انجام دادید؟

در کشور مسئولی نیست که در جریان مسائل و حواشی این فیلم نباشد. در عالی‌ترین سطوح نظام و قوای لشگری کشوری و امنیتی و انتظامی رایزنی شده و ماجرا در دست پیگیری است. متاسفانه موضوعی که دامنه‌ آن بدین حد گسترش یافته جناب آقای نوش‌آبادی به عنوان سخنگوی محترم وزارت ارشاد این معضل پیچیده را در عرصه فرهنگ و هنر به توپ فوتبال تعبیر می‌کنند ! ایشان می‌گویند: «کارگردان فیلم شاید فکر نمی‌کرد که بر اثر حواشی فیلم «رستاخیز» نقل محافل شود و افکار عمومی را تحریک کند.» باید بگویم: خیر آقای نوش‌آبادی ! این فیلم با نیت ترویج فرهنگ اهل بیت (ع) ساخته شده و این حواشی جز ایجاد ابهام و پرسش و تضعیف حریم قوانین و حرمت مراجع بزگوار نتیجه دیگری نداشته است.




اسدا.. یکتا: فردین پیغام داد که بیا کمکت کنم اما پیغام دادم از شما به ما رسیده/ارشاد گفت سیگارفروشی نکنم و به‌جایش ماهی ۱۲۰هزارتومان به حسابم می‌ریزد؛ نمی‌دانم با این همه پول چه کنم؟!!

سینماژورنال/علی کیانی‌موحد: کوچه پس کوچه های محله کارخانه قند ورامین را که قدم بزنید و از مردم درباره اش بپرسید، همه خانه اش را می شناسند. مردم با عزت و احترام فراوان از وی یاد می کنند و چنان با افتخار از همسایگی با وی صحبت می کنند که گویی یکی از سران کشور است!

دوست داشتنی بودن شخصیتش باعث شده که تا این حد بین مردم محبوب باشد و همه از وی به نیکی یاد کنند.

از اسدالله یکتا صحبت می کنم. هنرپیشه دوست داشتنی که در بسیاری از فیلمهای کمدی پیش و پس از انقلاب حضور داشته اما این روزها از وی خبری نیست. عکسی تکان دهنده از وی در حال فروختن سیگار چندسال پیش منتشر شد و بسیاری از مردم با دیدن آن متاثر شدند اما این تاثر هیچ سودی برای وی نداشت. وی مدتهاست که در سینما و تلویزیون حضور ندارد و به خاطر مشکلات جسمی حتی دیگر سیگار هم نمی تواند بفروشد…

این گفتگو همزمان در “اطلاعات هفتگی” منتشر شده است.

*چند وقت است که کار سینمایی یا تلویزیونی نداشتید؟

کار هست اما چه فایده؟! سه ماه پیش در یک فیلم سینمایی بازی کردم اما هنوز حقوق من را نداده اند. ده شب از ورامین به فشم رفتم اما آخرش هیچ! کاری هم که پول بدهند، خیلی زیاد نیست. مبلغ اندکی در ابتدای کار می دهند و باید دنبال طلبمان بدویم.

*چند سال پیش عکسهایی از شما منتشر شد که در تهران مشغول سیگار فروشی هستید. جریان آن عکسها چه بود؟

اتفاقا خیلی ها از من این سوال را می پرسیدند. مگر امورات زندگی من نباید بگذرد؟ مدتی این کار را انجام دادم اما از لحاظ عصبی تحت فشار قرار گرفتم و سیگار فروشی را هم جمع کردم. همان زمان سکته کردم و مدتها در بیمارستان بستری شدم. هیچ حرکتی نمی توانستم انجام دهم. هیچ فردی هم سراغ من نیامد. سراغ خانه هنرمندان رفتم، گفتند چشم، به فکر شما هستیم. اما هیچ خبری هم از آنها نشد. هرجایی مراجعه می کنم می گویند از دست ما کاری برنمی آید. زمانی مانند فردین و بیک اسم من در سینمای ایران مطرح بود و برای بودن من در کارهایشان سرودست می شکستند اما امروز وضعیت زندگی من اینگونه است.

*سراغ وزیر ارشاد و وزراتخانه رفتید؟

بله، سراغ هرکسی که فکر کنید رفتم. همان زمان که سیگار می فروختم از وزارت ارشاد با من تماس گرفتند که شما شأن خود را حفظ کنید و به عنوان یک بازیگر باسابقه نباید در کنار خیابان سیگار بفروشید. اگر امکان دارد این کار را دیگر انجام ندهید. من هم گفتم از خدا می خواهم که دستفروشی نکنم اما چگونه زندگی ام را بگذرانم؟ خرج زن و بچه هایم را از کجا بیاورم؟! آنها هم گفتند یک کاری می کنیم. الان چهار سال است که قرار شده یک کاری بکنند. سیگار فروشی حداقل این حسن را داشت که آب باریکه ای در زندگی ام بود که به خاطر شرایط جسمی آن کار را دیگر نمی توانم انجام دهم. البته ارشاد ماهی 120 هزار تومان به حساب من پول می ریزد! (باخنده)مانده ام با این همه پول چه کنم؟!

*یارانه هم که می گیرید…

آنهم که دلشوره داریم می دهند یا نمی دهند؟! شنیده ام آن هم قرار است دیگر پرداخت نشود.

*بیمارستان که بستری بودید، کسی سراغ شما آمد؟

هیچ فردی. از مسوولان که دیگر قطع امید کرده ام و می دانم که به طور کل من را فراموش کرده اند.

*سراغ سالهای دور برویم. چه شد که اسدالله یکتا بازیگر شد؟

من در یک مغازه زرگری، شاگردی می کردم. عمویم فوت شده بود و از صاحب مغازه خواستم اجازه دهد در مراسمش شرکت کنم. وی مخالفت کرد چراکه خیال می کرد بهانه الکی آورده ام تا از زیر کار در بروم. به بهانه چای آوردن از مغازه خارج شدم و رفتم! دیر به مراسم رسیدم و عمویم را خاک کرده بودند. به خانه رفتم و حالم اصلا خوب نبود. برای آنکه حالم بهتر شود، به تئاتر پارس رفتم. وضع مالی ام خوب نبود و یواشکی وارد تئاتر شدم. مدیر تئاتر متوجه شد و پس از آنکه برنامه تمام شد، مچم را گرفت. گفت کجا می ری؟! گفتم خانه! گفت دوست داری وارد تئاتر شوی؟! گفتم بدم نمی آد اما هیچ چیزی بلد نیستم. وی گفت به همراه گروه تمرین کنم. از من خواست یک بزرگترم را همراه خودم ببرم تا رضایتنامه امضا کند. می دانستم که خانواده ام مخالفت می کنند، پس به آنها حرفی نزدم و خودم سراغ مدیر تئاتر رفتم. گفتم خودم بزرگتر خودم هستم! شما با من کار دارید، با خانواده چه حرفی می خواهید بزنید؟ وی هم حرف من را قبول کرد و مرا به یک گروه تئاتر معرفی کرد و کار من شروع شد. حضور من در آن گروه باعث شد چندتا تماشاگر به کار اضافه شود و از بودن من راضی بودند. یک شب پس از پایان نمایش فردی سراغ من آمد و گفت می خوای کار کنی؟! گفتم من که دارم کار می کنم. گفت نه، یه کاری هست توی سینما. مثل همین تئاتر اما راحت تره! خرابکاری هم بکنی، راه برگشت داره! مردد بودم اما قبول کردم. اسم پروژه “مراد و لاله” بود.

اسدا.. یکتا
اسدا.. یکتا/عکس: علی کیانی موحد

*کار در سینما چطور بود؟

آن زمان ولنجک بیابان بود و برای فیلمبرداری به آنجا رفتیم. قرار بود از یک تیر چراغ برق پایین بپرم و یک دیالوگ بگویم. از تیر که پایین پریدم، خوردم زمین و سرم شکست. تمام صورتم خونین شد. کارگردان می گفت چرا رویت را به سمت دوربین نمی کنی؟! کات داد و وقتی من را دید تعجب کرد. مرا به بیمارستان رساندن و گفتند هروقت حالت خوب شد، دوباره بیا. فردایش سر لوکیشن رفتم. کارگردان متعجب شد و گفت تو دیگه چه اعحوبه ای هستی؟! مگه حالت خوب شده؟ گفتم که صحیح و سالم هستم. گفت معلومه به این کار علاقه داری، خودم هواتو دارم. در آن کار قرار بود یک سکانس داشته باشم اما کارگردان از من خوشش آمد و نقش من پررنگ شد. پس از اکران فیلم مشهور شدم. چند سالی با شاه فالوده نمی خوردم! وضع مالی ام هم خوب شد.

*پول خوبی می گرفتید؟

بله! برای اولین کارم 1500 تومان دستمزد گرفتم. پس از گرفتن دستمزد خیلی خوشحال شدم. چند دست لباس برای مادر و پدر خریدم و به خانه رفتم. پدر با تعجب گفت اینا رو از کجا آوردی؟! گفتم کار کردم. گفت کار خلاف نکنی! گفتم خیالت راحت، کار خلاف نیست. فیلم بازی می کنم! گفت فیلم؟ چی هست؟! فیلم بازی کردن چیه؟! آن زمان تلویزیون هم نداشتیم. به سختی به وی فهماندم که داستان چیست.

*جزو بازیگران ثابت اکثر فیلمهای سینمایی کمدی آن زمان بودید…

بله، خیلی از کارگردانها دنبال من بودند. با تمام هنرمندان بزرگ همبازی بودم. اسم من در تیتراژها همیشه جز بازیگران اول بود. جذب سینما شده بودم و تئاتر را هم کنار گذاشتم. برای خودم چهره شده بودم و مردم در خیابان من را می شناختند.

*از چه زمانی اسدالله یکتا کمتر دیده شد؟!

وقوع انقلاب اسلامی باعث شد مدتی همه خانه نشین شوند. برخی از هنرپیشه ها را دادگاه انقلاب احضار کرد که البته من جزو آنها نبودم. پیش از انقلاب کار خاصی نداشتم که بخواهند من را احضار کنند، البته استرس هم داشتم. چندصباحی پس از انقلاب بیکار بودم. آن زمان چاپخانه ای داشتم و زندگی ام از آن راه می گذشت. البته یک بوتیک هم چندصباحی پیش از انقلاب تاسیس کرده بودم که در ایام حکومت نظامی تمام اجناس آن غارت شد و هیچ چیزی برایم نماند. برای کسب درآمد مجبور شدم خانه ام را به قیمت 570 هزارتومان بفروشم تا کار دیگری راه بیندازم که آنهم نگرفت.

*و کی دوباره به تلویزیون راه یافتید؟

تا سال 63 یا 64 بود که پیشنهاد بازی با “چاق و لاغر” به من رسید. پیش از آن خیلی ذهنم درگیر بود. فکر به اینکه قرار نیست دیگر بازی کنم واقعا اذیتم می کرد. پس از “چاق و لاغر” به تدریج در کارها حضور داشتم. به تدریج کار کمتر و کمتر شد. البته به این هم فکر می کردم که فردین با آن عظمت بیکار بود. همین فکر کمی به من آرامش داد.به هرحال سالی یا دوسالی یک نقش به من پیشنهاد می شود و در کارهای سینمایی و تلویزیونی حضور داشتم. خودم هم پیگر این قضیه نبودم که چرا کمتر به من کار می دهند.

*گفتید چاپخانه داشتید، چرا آنرا جمع کردید؟

چهار شریک بودیم که یکی از آنها کلاه بردار از آب درآمد و تمام اموال من و دیگر شرکا را بالا کشید. خودش هم بعد مدتی معتاد شد و از شدت اعتیاد فوت کرد. به تدریج اوضاع مالی هم بدتر می شد.

*گفتید به تدریج کم کار شدید. در این ایام کم کاری پیشنهاد می شد یا در کل پیشنهادی نداشتید؟

پیشنهادها که بود اما خیلی از آنها به نتیجه نمی رسید. مثلا قرار بود “چاق و لاغر 2 ” ساخته شود که سرنوشتش مشخص نشد. یا برای سریال “مختارنامه” از من تست گریم هم گرفته شد. سر لوکیشن هم حاضر شدم اما بعد از مدتی دیگر خبری از آنها نشد. این مدل کار به من پیشنهاد می شد اما خودم هنوز نمی دانم چرا دیگر صدایم نمی کردند.

*شنیده ام فردین به شما کمک می کرد…

نه، چنین چیزی نبوده. یکبار فردین به من پیغام داد که سراغش بروم. می دانستم که وی دست به خیر دارد و بچه های قدیمی سینما را دور خود جمع کرده و ماهیانه به آنها کمک می کند. حتی برخی نمی دانستند که این کمک از جانب فردین است و پس از فوتش متوجه این قضیه شدند. من هم می دانستم که می خواهد به من کمک مالی کند. آن زمان وضع مالی ام آنچنان بد نبود که احتیاج به کمک داشته باشم. پیغام دادم که از شما به ما رسیده، هنوز دستم به دهنم می رسد!

*فردین وضع مالی خوبی داشت؟

بله، فردین وضع مالی خیلی خوب داشت. اگر اشتباه نکنم فردین از راه قنادی که داشت، درآمد خوبی کسب می کرد و به همین دلیل می توانست به بقیه کمک کند. خدا فردین را بیامرزد، مرامی که داشت فقط در فیلم نبود بلکه در زندگی واقعی نیز همانند فیلمهایش مرد بود،یک مرد واقعی.

*باهمدوره ای های پیش از انقلاب در ارتباط نیستید؟

اکثر آنها که مرحوم شده اند، آنهایی هم که هستند آنقدر درگیر زندگی شخصی شان هستند که من توقعی ندارم تا حالی از من بپرسند. برخی دورادور حال من را می پرسند. فقط تماس می گیرند و می گویند چه کار می کنی؟ من هم می گویم خانه نشسته ام! در همین حد ارتباط با دیگران وجود دارد. برخی هم می آیند فقط حرف می زنند و می روند. یک سری پیشنهاد می دهند اما هیچکدام را عملی نمی کنند.

*چه زمانی ازدواج کردید؟

سال 57. آن زمان چهره بودم. آقایی به نام عباس عباسی من را به خانواده همسرم معرفی کرد. به وی گفتم اول با خانواده همسرم صحبت کن و بگو که قدم کوتاه هست و هنرپیشه هستم و ممکن است مردم در خیابان من را بیش از حد تحویل بگیرند. وی هم با خانواده همسرم صحبت کرد و آنها هم گفتند که مشکلی ندارند. ازدواج ما هم جالب بود. تمام مراسم ما در یک روز بود. صبح خواستگاری کردیم و شب عروسی گرفتیم! حاصل ازدواج ما هم شش بچه هست، دو دختر و چهار پسر. پسر کوچک من علاقه زیادی به بازیگری دارد. هرچه هم به وی می گویم از سرنوشت من عبرت بگیر، حرف گوش نمی دهد!

*فکر می کنید دلیل این کمرنگ شدن شما چیست؟

در بین مردم کمرنگ نیستم. آنها هنوز من را دوست دارند و سراغم را می گیرند اما همکاران بی معرفت شده اند. فکر می کنم به دلیل اینکه پس از انقلاب کم کار شده ام، بسیاری از دوستان هم دیگر سراغم را نمی گیرند. برخی فکر می کردند که شاید من عضو لیست سیاه ارشاد باشم! من عضو خانه سینما هستم، اگر مشکلی بود که آنجا مرا عضو نمی کردند. یک روز از آنجا تماس گرفتند که به ما سر بزن، گفتم چرا؟ گفتند اگر سر نزنی همین حقوق اندکت را هم قطع می کنیم. به سختی آنجا رفتم و گفتم نمی شود با تماس تلفنی حالی بپرسید و مطمئن شوید که هستم؟ گفتند نه، شما باید سالی دو سه بار در اینجا حاضر شوید. گفتم تا اینجا آمده ام، حداقل به من وام بدهید. خندیدند و گفتند بهت خبر می دهیم! قرار است خبر بدهند!

*این روزها اسدالله یکتا چه توقی از دیگران دارد؟

من از هیچ فردی توقعی ندارم. توقع این را ندارم که فردی بیاید به من کمک مالی کند چراکه خود را فقیر نمی دانم! من یک بازیگر هستم و تنها توقع من این است که پیشنهاد کار به من شود و به تخصصم برسم. من بازیگر هستم و سالی در دو فیلم یا سریال بازی کنم، برای من کافی است. من به دنبال کار هستم نه کمک مالی از فردی.




داریوش فرهنگ: شرايطي بسيار رياكارانه، بي‌اخلاق و دروغ رایج شده/تلويزيون و وزارت ارشاد دچار بحران شديد مالي شده‌اند

سینماژورنال: «دغدغه من جدا از دغدغه مردم نيست و آن انتظار يك گشايش در كارها است.»

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “اعتماد” داريوش فرهنگ شرح‌دغدغه‌هاي اين‌روزهايش را با گفتن اين جمله كوتاه آغاز كرد و به اينجا رسيد كه از خبرهاي تلخي بگويد كه اين روزها شنيده:«مدت‌هاست خبر سرطان همكاران و هموطنان‌مان را به‌صورت خيلي غيرطبيعي مي‌شنويم و به راحتي از كنار آن مي‌گذريم. يا خبر خشكسالي و بي‌آبي كشورمان را مي‌شنويم و بدون اينكه كاري انجام دهيم، از كنار آن مي‌گذريم. مدت‌هاست عادت كرده‌ايم هر روز و هر ساعت خبري از اختلاس‌هاي كلان چند هزار ميلياردي را بشنويم، به سرعت از اين خبر مهم بگذريم و فردا هم يك اختلاس جديد از جاي ديگر سر باز كند و هيچ‌كس هم كاري نكند.»

مدتهاست یک خبر خوش نمی شنویم

فيلمساز ايراني اين‌روزها نگران احوال مردم است و تعريف مي‌كند: «مدت‌هاست يك خبر خوشي كه لبخند فراموش شده مردم را به لبان آنها برگرداند، نمي‌شنويم. چشم‌هاي مردم بي‌فروغ شده و دل‌هاي آنها خسته است. نشانه‌اي از اميد، كار، نشاط و سعادت در اوضاع زندگي مردم ديده نمي‌شود.»

شرايطي بسيار رياكارانه، بي‌اخلاق و دروغ اين طرف و آن‌طرف جاري شده و با قدرت درحال تاختن است

دغدغه‌هاي فرهنگ از مردم فراتر نمي‌رود و باز ادامه مي‌دهد: «وقتي مردم با اين دغدغه‌ها روبه‌رو هستند، نمي‌توان دغدغه‌ شخصي داشت. شرايطي بسيار رياكارانه، بي‌اخلاق و دروغ اين طرف و آن‌طرف رایج شده و با قدرت درحال تاختن است. به نظر مي‌رسد ارزش‌ها با كلمات جابه‌جا شده مثلا انگار شريف بودن جاي خودش را به چاپلوسي و دلالي داده. ساده‌دلي جاي خودش را به ساده‌لوحي داده است. اگر كسي بخواهد احترام براي خود و كارش قايل باشد، انگار عقب‌مانده است و از آن‌ قافله عقب مانده. همه‌چي درهم و برهم و شلوغ است و آدم‌ها سرجاي خود قرار ندارند. در اين شرايط انتظار داريد دغدغه من چه باشد. انگار همه در يك رقابت بي‌اخلاقي مسابقه مي‌دهيم كه از قافله عقب نمانيم. امروز را بگذرانيم و فردا دوباره روز از نو به همين منوال ادامه دهيم.»

همه ما از دولت، مسوولان و مجلس دربرابر آينده و تاريخ ايران مسوول هستيم

نگراني حرف اصلي داريوش فرهنگ است و همه را درباره آينده كشور مسوول مي‌داند، آينده‌اي كه معلوم نيست چه ميراثي براي آن به جا گذاشته شود: «من اعتقاد دارم همه ما از دولت، مسوولان و مجلس دربرابر آينده و تاريخ ايران مسوول هستيم و بايد جواب دهيم. كدام ميراث را مي‌خواهيم براي آيندگان به جا بگذاريم، هر سال بيشتر به اهميت اين جمله مي‌رسم كه انگارهر سال دريغ از پارسال شده است.»

تلويزيون و وزارت ارشاد دچار بحران شديد مالي شده‌اند

اين كارگردان به كم‌كاري‌هاي فرهنگي هم اشاره مي‌كند و مي‌گويد: «تلويزيون و وزارت ارشاد دچار بحران شديد مالي شده‌اند، بحراني كه باعث شده كارها با كيفيت ساخته نشوند وخيلي از كارها به‌صورت باري به هرجهت و خنثي توليد شوند. در دهه ٦٠و ٧٠ توليدات سينما و تلويزيون جذاب‌تر و حرفه‌اي‌تر بود و موضوعات و مضاميني كه سوژه قرار مي‌گرفت، براي مردم بيشتر اهميت داشت. فرهنگ ما به خصوص تلويزيون از مردم عقب‌تر است، بايد يك خانه‌تكاني اساسي و يك برنامه‌ريزي درست در رسانه‌ها و مخصوصا تلويزيون انجام شود، جهان و انديشه‌ها تغيير كرده و ما بايد اين را بپذيريم.»

ديگر كسي فاصله يك متري خودش را هم نمي‌بيند

فرهنگ، اشاره‌اي هم به تقويت انگيزه مردم مي‌كند: «بايد انگيزه‌ها را به‌حركت دربياوريم. مردم درگير روزمرّگي شده‌اند كه ديگر كسي فاصله يك متري خودش را هم نمي‌بيند، چه برسد به ديدن دورنما.»

اين كارگردان از چند طرح و پروژه سينمايي و تلويزيوني‌اش خبر مي‌دهد كه به دليل بحران مالي كنار گذاشته شده اما او همچنان منتظر است كه در كارها گشايشي ايجاد شود.




یک تناقض عجیب: سایت زیرمجموعه سازمان سینمایی، صحنه‌های سانسور شده توسط همین سازمان را به نمایش می‌گذارد!+عکس

سینماژورنال: هرچند هیچ عقل سلیمی موافق ممیزی های سلیقه ای یا اعمال فشار با ابزار ممیزی نیست اما اینکه اداره نظارت سازمان سینمایی بخشی از نماهای یک فیلم را حذف کند و نمایش آنها را در سینماهای کشور مجاز نداند یکی از حقوق قانونی این نهاد است.

به گزارش سینماژورنال اما حالا اینکه سایتی که تنها مرجع فروش اینترنتی بلیت سینماهاست و البته با حمایت مستقیم سینماشهر و تحت نظر سازمان سینمایی اداره می شود همان بخشهای حذف شده را عرضه کند چه حکمی دارد؟

در یک اقدام جالب توجه این اتفاق افتاده است و این سایت مرجع فروش اینترنتی، بخشهای سانسور شده یکی از فیلمهای روی پرده را برای تماشای مخاطبان عرضه کرده است.

سوال اینجاست که اگر این بخشها سانسور شده دیگر عرضه آنها آن هم از طریق سایتی کاملا رسمی چه معنایی دارد؟ شاید هم برای این عرضه مجوزی جداگانه صادر شده است که ما از آن بی خبریم.

البته ممکن است این بخشها به خاطر حفظ ریتم فیلم از آن حذف شده باشد که در این صورت هم ذکر عبارت قسمتهای سانسورشده برای عرضه آن بی معنا است.

عصر یخبندان
ارائه بخشهای سانسور شده “عصر یخبندان” از سایت مرجع فروش اینترنتی بلیت



روابط عمومی “رستاخیز”: ارشاد… دقت کن

سینماژورنال: با توجه به اینکه سخنان اخیر حسین نوش آبادی سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره اکران مجدد فیلم سینمایی «رستاخیز» به کارگردانی احمدرضا درویش به ایجاد برخی ابهامات درباره این فیلم و اعمال برخی تغییرات در نسخه ای که مجوز اکران گرفته است، منجر شده است لذا روابط عمومی فیلم «رستاخیز» در اطلاعیه ای به این ابهامات پاسخ داد.

 به گزارش سینماژورنال نوش آبادی در تازه ترین نشست خود از اصلاح برخی تصاویر فیلم و اکران آن تا جلب رضایت مراجع خبر داد و حالا روابط عمومی “رستاخیز” به صراحت اعلام کرده هیچ سند رسمی مبنی بر شرایط تعلیق تعویق اکران آن به دست اندرکاران این پروژه ارائه نشده است.

روابط عمومی “رستاخیز” همچنین از سخنگوی ارشاد خواسته است در اطلاع رسانی رویدادهای فرهنگی دقت بیشتری را مبذول دارد.

سینماژورنال متن کامل اطلاعیه روابط عمومی “رستاخیز” خطاب به سخنگوی ارشاد را ارائه می دهد:

در پی سخنان سخنگوی محترم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در تاریخ 05/05/1394 در خصوص اکران مجدد فیلم سینمایی “رستاخیز” و توصیه به انجام برخی تغییرات در این فیلم، پرسشهای فراوانی از سوی اصحاب رسانه و عموم مردم محترم از سازندگان فیلم یاد شده مطرح شده است. از آنجا که هرگونه اقدام یا تقاضای متقابل بین سینماگران حقیقی یا حقوقی با سازمان امور سینمایی، با مکاتبات رسمی وجهه‌ی قانونی پیدا می کند،  لذا به اطلاع می رساند:

از تاریخ 24/04/1394 که با دستور معاونت نظارت و ارزشیابی سازمان امور سینمایی، نمایش عمومی فیلم سینمایی “رستاخیز” تعلیق گردیده ؛ علیرغم برگزاری جلسات متعدد و پیگیری های انجام شده؛ هنوز هیچ سند رسمی مبنی بر شرایط تعلیق تعویق و احقاق حق این فیلم در اکران؛ از هیچ مرجع صالح قانونی صادر نشده است.

بنابراین سخنان سخنگوی محترم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که به اشتباه در برخی رسانه ها به منزله‌ی انجام تغییراتی در فیلم سینمایی “رستاخیز” تلقی گردیده است؛ در حد یک گمانه زنی قلمداد شده و امید می‌رود ایشان در اطلاع‌رسانی رویدادهای فرهنگی کشور دقت بیشتری مبذول کنند.




علیرغم تغییر موضع شتابزده، بهرام رادان به ارشاد احضار شد

سینماژورنال: موضع گیری بهرام رادان نسبت به اقدام سوء تفاهم برانگیز رییس جمهور آمریکا در قانونی کردن ازدواجهای غیرمتعارف در تمام ایالات آمریکا حواشی خاصی را برای این بازیگر خوش چهره رقم زد.

به گزارش سینماژورنال امتداد این حواشی هرچند سبب ساز آن شد که رادان با نگارش یادداشتی به صورت تلویحی موضع قبلی خود را پس بگیرد ولی  این تغییر رویه هم بجای آن که حواشی را کم کند بر دامنه آن افزود چون مخاطبان این بازیگر را مواجه کرد با دو اظهارنظر متناقض منسوب به یک نفر در یک بازه زمانی کوتاه.

حالا هم “کیهان” خبر داده که این بازیگر برای ادای توضیحات درباره این موضع گیری به وزارت ارشاد احضار شده است.

این روزنامه با توصیف رادان به عنوان بازیگری که تابعیت کانادا دارد در مطلبی کوتاه با اشاره به اتفاقاتی که منجر به حذف موضع گیری اولیه رادان از صفحه اجتماعی اش شده این مطلب را بیان کرده که یکی از زیرمجموعه‌های وزارت ارشاد دیروز یعنی روز سه شنبه نهم تیر ماه بابت برخی توضیحات رادان را احضار نموده است.

روزنامه اصولگرای “کیهان” ادامه انتقادات خود نسبت به این بازیگر را به سمت این برده که چرا می بایست تصویر چنین بازیگری به عنوان آگهی تبلیغاتی در سطح شهر نصب شده باشد.

بهرام رادان این روزها درام بلحاظ ساختاری غیرخطی “عصر یخبندان” را روی پرده دارد؛ فیلمی که در آن نقش منفی ماجرا را بازی می کند. نقش جوانی که با ورود به زندگی یک زن متأهل گرفتار عاقبتی عجیب می شود.