1

خاطره‌نگاری رضا بهبودی از عود کردن بیماری هما روستا-حمید سمندریان در نتیجه ممانعت از اجرای آثار دلخواهشان

سینماروزان: رضا بهبودی از جمله بازیگران تئاتری که در سالهای اخیر در سینما و تلویزیون هم حضور داشته است هرچند امسال در جشنواره  فیلم فجر، فیلمی نداشت ولی با نمایش «خرده نان» به کارگردانی کوروش سلیمانی در جشنواره تئاتر فجر حاضر است.

بهبودی در خلال گفتگویی به بهانه «خرده نان» با «اعتماد» به ذکر خاطره ای از عود کردن بیماری هما روستا و همسرش حمید سمندریان در نتیجه ممانعت از آثار دلخواهشان پرداخت. بهبودی بیان داشت: ده سال پيش بعد از شش ماه تمرين نمايشنامه «باغ آلبالو» همراه گروه تئاتر ليو، دو پرده از نمايش را به دوستان هيات انتخاب نشان داديم. آنهايي كه متن را مي‌شناسند، مي‌دانند اين دو پرده به اندازه 10 نمايشنامه تك پرده‌اي سختي دارد. ما دو پرده را نشان داديم و هيأت انتخاب نپسنديد و كار راي نياورد. فراموش نمي‌كنم كه هما روستا آن سال بسيار غمگين شد.

رضا بهبودی ادامه داد: وقتي بيشتر فكر مي‌كنم، مي‌بينم اين دوستان هم به حميد سمندريان جفا كردند كه مي‌توانست نمايش «گاليله» را اجرا كند، هم به خانم هما روستا كه مي‌توانست خيلي زودتر در نمايش «باغ آلبالو» به ايفاي نقش بپردازد. اصلا لازم نبود نمايش اين اندازه با تاخير اجرا شود. من همه اين اتفاق‌ها را در عود كردن بيماري اين عزيزان مرتبط مي‌دانم، چون معتقدم هنرمند به هنرش زنده‌ است.

بهبودی افزود: اين اتفاق هم بايد به وقتش رخ دهد نه سال‌ها بعد. وقتي اجراي «باغ آلبالو» رد شد، خيلي تعجب كردم كه چطور دو پرده از نمايش را ديدند و به اين نتيجه رسيدند، كار شايستگي حضور در جشنواره تئاتر فجر را ندارد.




یادبود هما روستا در کنار رود راین با حضور علی نصیریان، رویا تیموریان، مسعود رایگان، مصطفی زمانی و…+عکس

سینماژورنال: عصر امروز مراسم گلریزان به یاد مرحوم هما روستا در کنار رودخانه راین برگزار شد.
به گزارش سینماژورنال در این مراسم همه هنرمندان و عوامل سریال “شهرزاد” و مهمانان ویژه‌ای که به مناسبت فرش قرمز سریال در آلمان گرد هم آمدند حضور داشتند.

در این مراسم یاد و خاطره مرحوم هما روستا که بازی درخشانش در فیلم ممتاز «از کرخه تا راین» در ذهن مخاطبان سینما ماندگار است، باز هم در جوار رودخانه راین زنده شد.

گل‌های این مراسم یادبود توسط رویا تیموریان بین هنرمندان توزیع شد و علی نصیریان اولین گل را به یاد هما روستا به آب سپرد.

بازیگران، عوامل، و مهمانان سریال “شهرزاد” که برای مراسم فرش قرمز به آلمان رفتند، امروز در هتل پنج ستاره حیات ریجنسی (Hyatt Regency Hotel) مهمان شرکت EM فیلم بودند، این شرکت آلمانی شریک تجاری ساخت سریال بزرگ “شهرزاد” است.

سریال “شهرزاد” به کارگردانی حسن فتحی، بزرگترین پروژه تاریخ شبکه نمایش خانگی است که از بیستم مهرماه همزمان با ایران، در آلمان نیز توزیع می‌شود.

یادبود هما روستا در کنار راین با حضور عوامل "شهرزاد"
یادبود هما روستا در کنار راین با حضور عوامل “شهرزاد”
یادبود هما روستا در کنار راین با حضور عوامل "شهرزاد"
یادبود هما روستا در کنار راین با حضور عوامل “شهرزاد”



کارگردان “کیف انگلیسی”: پدر هما روستا را بهتر از خودش می‌شناختم

سینماژورنال/سیدضیاءالدین درّی(نویسنده و کارگردان): اول بار كه او را ديدم در “ديوار شيشه اى” فيلمى به كارگردانى شادروان ساموئل خاچيكيان بود.

در آ ن فيلم سياه و سپيد، هما روستا بيشتر شبيه يك دختر خارجى جلوه ميكرد و البته سينماى ايران در  آن سالها اين تيپ ها را جذب مي كرد تا شايد ستاره شوند و جالب آن كه در تمام آن تلاش ها ناموفق بودند.

حتى “نانسى كواك” آمريكايى كه همبازى دين مارتين هم شده بود در ايران با سه فيلم موفق نشد چراکه مردم براى فيلم ايرانى ستاره ى ايرانى را مى پسنديدند.

هما خوشحال بود که از آن سینما فاصله گرفته و با سمندریان ازدواج کرده

بعدها نخستين بار كه خود هما را ديدم در سالن انتظار تالار مولوى بود. من كه خيلى جوان بودم و عاشق تئاتر، رفتم جلو و به اندازه فهمم چند كلامى با استاد سمندريان صحبت كردم و هما كنارش ايستاده بود و از اينكه از آن سينما فاصله گرفته و با خوش‌مشرب‌ترين و كارگردان‌ترين كارگردان تئاتر ازدواج كرده بود، احساس غرور ميكرد.

و آن شب آنها بين مشتاقان تئاتر جدى با شور و حرارت حرف ميزدند. نمايشِ “ملاقات بانوى سالخورده” را به اجرا گذاشته بودند با بازىِ ( آذر فخر و…) و من معمولا گاه سمندريان و گاه صحنه را نگاه ميكردم.

تو دانشجوی من نبودی پس به من نگو استاد!

سمندريان بى آنكه بداند با هر نمايشى كه روى صحنه می‌آورد مرا چند گام در كارگردانى جلو مى بُرد  و البته سالها بعد روزي كه او را براى همكارى در فيلم “لژيون” كه ماسون ها آن را سوزاندند و به انبار فارابى انداختند، در دفتر كار ملاقات كردم، او را استاد خطاب كردم  استاد سر حال و قبراق بود و گفت: من حافظه خوبى دارم، تو دانشجوى من نبودى پس نگو استاد!
در پاسخ به فروتنى فوق العاده اش شرح دادم كه من دانشجوى رسمى هيچ استادى نبوده ام اما دزدكى از او آموخته ام و از چند نفر ديگر ، و توضيح دادم چطور دزدكى از او آموخته بودم. برخاست با همان شور و حرارت يك جوان بيست ساله كه مولفه اش بود و مرا در آغوش گرفت و بوسيد.

استاد مرا بوسید
اين لحظات بين من و استاد يك شاهد داشت كه بهتر است نام نبرم. استاد كه سخت تحت تأثير فيلمنامه “لژیون” قرار گرفته بود پرسيد: اين متن را از چه كسى ترجمه كرده اى؟
با شرم پاسخ دادم: ترجمه نيست استاد! تأليف حقيرى است از شاگرد ناچيزتان. يادآورى آن لحظات خيلى تلخ است. استاد فروتن بار ديگر مرا بوسيد!!!
اشک در چشمانم حلقه زد. من كسى نبودم لايق آن همه تشويق. باورم نميشد.

نميگذارند تو حرفت را اينطور كه نوشته اى بيان و تصوير كنى

همين جا بگويم در بيش از سى سال فعاليت حرفه اى خود فقط دو شخصيت  مرا تشويق كردند كه اولين فرد استاد سمندریان بود و شخصيت دوم چون در قيد حيات هستند بيان نمى كنم. تحسين استادم سمندريان به اندازه همه جوائز مهم دنيا برايم ارزش داشت و دارد.

استاد با شعفى خاص از من پرسيد: به نظر خودت، ما بازيگرانى كه بتوانند اين نقش ها را در حد كمال اجرا كنند داريم؟

پوستر فیلم "لژیون"
پوستر فیلم “لژیون”

سكوت كردم و كمك خواستم.
استاد ادامه دادند: بنظر من نداريم. اين فيلمنامه در معرض خطرات است. اول اينكه نميگذارند تو حرفت را اينطور كه نوشته اى بيان و تصوير كنى. پول كافى هم نميدهند تا وقت صرف كنى و در نهايت بضاعت بازيگران ما از حيث  تنوع چهره و تيپ و صدا به اندازه كافى نيست و جمع اوردن بهترين هاى سينما و صحنه در يك فيلم هم شدنى نيست.

تو قانون سینمای ایران را تغییر نده

بار ديگر با همان تواضع آموزنده اش گفت: من هم نباشم كنارت بهتر است. تو قانون سينماى ايران را تغيير نده و نخواه من بازيگردانت باشم. من شك ندارم اگر اسبابش مهيا شود به سهولت از عهده كار برميايي. اين متن را تو نوشته اى ….
و در نهايت روى چند بازيگر همفكرى و مشورت كرديم و … و هما براى ايفاى رل اول “كتى” انتخاب شد. استاد متن را دوباره بردند تا هما بخواند.

پدر هما را خیلی خوب می شناختم

پدر هما روستا را خيلى خوب مى شناختم و از زندگى او پيش از ازدواج با مادر هما، بيش از خودِ هما اطلاعات داشتم. اطلاعات من را شايد هيچ كس نداشت به جز معدود افراديكه من آنها را مى شناختم و آنها هم كسانى نبودند كه روزى از ٦ سال تبعيد رضا روستا يكى از اعضاى ٥٣ نفر توده ای هاى اوليه دوران رضا شاه ، جايي سخن بگويند.
رضا روستا ٦ سال در شهرستان ساوه محل تولد پدر و مادر من تبعيد بود. در تاريخ معاصر فقط همين قيد شده و  هيچ جا از چگونگى زندگى وى در ساوه سخنى به ميان نيامده است.

دستهای پنهان فعال شدند تا جلوی کار را بگیرند…
وقتى با هما مواجه شدم در منزل شان و با حضور استاد و تهيه كننده فيلم، هما، داستان و نقش اش در “لژیون” را خيلى پسنديده بود و آن را مناسب خود و در فراز هايى مشابه زندگى خود يافته بود. حرف هم را ميفهميديم و من براى انتقال مفاهيمِ مورد نظرم مشكلى نداشتم.
“لژيون” سرانجام شروع شد و پيش بينى هاى استاد هم يكى يكى اتفاق افتادند. حالا كه آن فيلم به هر سختى كليد خورده بود گويى دست هاى پنهان ماسونى هم فعال شده بودند تا به هر نحو ممكن اخلال كنند. ما بى پول بوديم. همه قبول كرده بودند با فقر ما همكارى كنند اما گويى يك ويروس خزنده در گروه افراد را دچار بحران ميساخت؛ كاري كه با عشق آغاز شده بود به علت بى‌پولى متوقف شد.

فارابی فیلم را فقط دو هفته روی پرده فرستاد تا از شرّ کاری روشنگرانه خلاص شود

كنار رفتن محمد بهشتى از فارابى آن بنياد را براى مدتى يتيم ساخت ، اگر ايشان كنار نرفته بود اجازه نميداد كار متوقف شود.

ما تقريبا بهترين هاى سال ٧٣ را داشتيم. توقف فيلم نزديك به ٤ سال طول كشيد و پس از آن به همت عبدا.. اسفنديارى و مديری دیگر به نام محمدحسن پزشك آن كار بدون مشكل خاتمه يافت ولى هما سخت افسرده و دلشكسته شد.

فارابى فيلم را بدون دلسوزى و بدون تبليغات فقط براى خلاصى خودش اكران كرد و ظرف دو هفته آن را برداشت تا از شّر كارى روشنگرانه خلاص شود اما بازى هما با دوبله ى حيرت انگيز شادروان ژاله كاظمى در ان به يادگار ماند تا تاريخ روزى درباره آن قضاوت كند.

آدم واقعا پدر خودش را هم با اين همه تأخير بايد بشناسه
در ايام فيلمبردارى “لژیون” روزى با هما درباره  پدرش حرف زدم. شايد يك ساعت مات و مبهوت به من نگاه ميكرد.

وقتى داستان ٦ سال اقامت پدرش در تبعيدگاه ساوه و مطالب ديگر را شنيد با همان لحن آلمانى – فارسى اش گفت: تعجب ميكنم. من اينها را نميدانستم اما در بين حرفهايت به نكاتى اشاره كردى كه پدرم بطور ناقص و ابتر و تيره برايم چيز هايى گفته بود و من با توجه به همان وجوه مشترك در حرفهايت، همه را باور ميكنم. تو ميتونى از زندگى پدرم در ساوه يك فيلمنامه جنجالى و تاريخى بنويسى. او اولين رهبر حزب توده بود و در اولين كودتاى درون حزبى كنار رفت ولى زندگى اش در ساوه به مراتب سينمايى تر از فعاليت هاى سياسى او بوده!!

هما خنديد سری تكان داد و ادامه داد: عجب؟ آدم واقعا پدر خودش را هم با اين همه تأخير بايد بشناسه… تو ديگه كى هستى ضياء!




اشکهای مادر هما روستا در روز بدرقه فرزند/غیبت برخی از همکاران به دلیل سفر به شمال!+عکس

سینماژورنال: پیکر هما روستا بازیگر فقید ایران که هفته قبل در لس آنجلس درگذشته بود(اینجا را بخوانید) بعد از بازگشت به ایران از برابر خانه هنرمندان تشییع شد و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.

به گزارش سینماژورنال در مراسم تشییع این بانوی بااخلاق عرصه بازیگری برخی از همکاران سالهای دور و نزدیک وی غایب بودند که البته برگزاری همزمان جشنواره فیلمهای ویدیویی یاس در مازندران و جذابیتهای سفر به شمال!!! در این امر دخیل بوده است.

جالب و البته ناراحت کننده است که برخی از این همکاران، صفحات اجتماعیشان را پر کرده اند با سلفی‌های سفر به شمال بدون اینکه یادی کنند از تشییع هما روستا!!!

از میان حاضران مراسم تشییع اما می توان به چهره هایی چون بهمن فرمان آرا، رضا کیانیان، علی رفیعی، علی دهکردی و مهدی سلطانی اشاره کرد و البته افسانه بایگان، پرویزپورحسینی، فرشته طائرپور، مسعود فروتن، نوید محمدزاده، افسانه چهره آزاد، لیلی رشیدی، آتش تقی پور، ایرج راد، الهام کردا، سعید چنگیزیان، منیژه محامدی و رضا بهبودی. پوری بنایی بازیگر قدیمی سینمای ایران نیز از جمله حاضران در مراسم تشییع بود.

مادر هما: دردانه من! خداحافظ!

نکته مهم این مراسم تشییع اما حضور مادر هما روستا و اشکهایی بود که او در رثای فرزند ریخت.

مادر هما روستا سالهاست از ایران مهاجرت کرده اما تشییع پیکر فرزند باعث بازگشت او به وطن شد. او در سخنانی کوتاه در این مراسم گفت: سلامِ من، سلام مادر غم دیدهای است که غمی بسیار بزرگ دارد. اما شما گوشه گوشههای غم مرا گرفتید و از شما سپاسگزارم.

او ادامه داد: همیشه به دنبال همایم دویدم؛ خیلی از من دور بود. اما امروز برای همیشه دور میشود. او را به خدا و حمید میسپارم و از همه شما ممنونم که قدمهایتان را روی چشمهای ناقابل من گذاشتید.

مادر هما روستا سخنانش را اینگونه به پایان برد: دردانه من! خداحافظ!

تشییع هما روستا
مادر هما روستا در تشییع فرزند/عکسها: محمدرضا ندیمی(ایسنا)
تشییع هما روستا

مادر هما روستا در تشییع فرزند

تشییع هما روستا
تشییع هما روستا



سلفی زیبای مرتضی پاشایی، هادی نوروزی، هما روستا و دیگران+عکس

سینماژورنال: درگذشت ناگهانی هادی نوروزی کاپیتان جوان پرسپولیس و مرگ هفته قبل هما روستا بازیگر فرهیخته ایرانی زمینه ای شده است برای یک تصویرسازی  زیبا توسط شهاب جعفرنژاد گرافیست توانای وطنی.

به گزارش سینماژورنال جعفرنژاد در تصویرسازی خود یک سلفی خلق کرده است.

در این سلفی که “سلفی در بهشت” نام گرفته و در “هفت صبح” منتشر شده، هم هما روستا هست و هم همسرش حمید سمندریان.

ناصر حجازی، خسرو شکیبایی و هادی نوروزی دیگر حاضران در این سلفی اند و تصویربرداری سلفی را هم مرتضی پاشایی انجام داده است!!!

محل تصویربرداری هم جایی است در نزدیکی ابرها…

سلفی خاطره انگیز چهره های محبوب مرحوم
سلفی خاطره انگیز چهره های محبوب مرحوم



روایتی از دهه ۶۰ و روزی که هما روستا فرار را بر قرار ترجیح داد

سینماژورنال: درگذشت هما روستا بازیگر سرشناس ایرانی حجم انبوهی از یادداشتها و نظرگاهها پیرامون کارنامه هنری وی را به دنبال داشت.

به گزارش سینماژورنال از جمله یادداشتهایی که درباره هما روستا نوشته شده را احمد طالبی نژاد منتقد پیشکسوت نگارش کرده.

نکته جالب یادداشت طالبی نژاد اشاره او به خاطره ای از دهه60 است و جشنواره فجری که فیلمهایی از تارکوفسکی را بدون زیرنویس نمایش می داد!

هما روستا در آن نمایش فیلم به دلیل دانستن زبان روسی نقش مترجم را بازی می کرده و البته همین مساله ماجرای جالبی را هم رقم زده است.

سینماژورنال متن خاطره نگاری طالبی نژاد در این باره را ارائه می کند:

هما روستا زیرلب دیالوگها را ترجمه می کرد

در اواسط دهه ١٣٦٠ که تب تارکوفسکی بر فضای سینمایی ما غالب شد، در یکی از دوره‌های جشنواره فیلم فجر، برنامه مرور بر آثار این سینماگر غیرمتعارف روس برگزار شد.

هماخانم از جمله مشتریان این برنامه بود. به خاطر دارم در روز نخست فیلم “آینه” به نمایش درآمد و من که پشت‌سر او و یکی از دوستانش نشسته بودم، متوجه شدم که دارد زیرلبی، دیالوگ‌های فیلم را که به زبان روسی بود، برایش ترجمه می‌کند. کمی به جلو خم شدم تا حدی که صدایش را می‌شنیدم. این امتیازی بود که هیچ‌یک از تماشاگران نداشتند.

برخی از او خواستند بلندتر ترجمه کند

روز بعد به چندنفری از دوستان ندا دادم که پشت‌سر، جلو یا این طرف و آن طرف او بنشینند. کم‌کم کار به آنجا رسید که برخی از او خواستند بلند‌تر ترجمه کند. در آن غربت زبانی، حضور او نعمتی بود.

از جمله تماشاگران دائمی این برنامه، یک فرد جوان و از علاقه‌مندان جدی سینما بود. گویا صدای هماخانم واضح به گوش ایشان نمی‌رسید. بنابراین، دو روز مانده به پایان برنامه مرور، ایشان لب به اعتراض گشود و از هماخانم خواست ساکت شود تا بتواند تمرکز کند. هماخانم ترسید و سکوت کرد، درحالی‌که اغلب تماشاگران به دفاع از او پرداختند و از او خواستند ادامه دهد.

فرار را بر قرار ترجیح داد…

من که پشت‌سرش نشسته بودم، می‌دیدم که مثل بید می‌لرزید و بالاخره هم طاقت نیاورد و فرار را بر قرار ترجیح داد.




ماجرای سیلی جانانه هما روستا به صورت مدیر روزنامه ای که به او ابراز عشق کرد!+عکس

سینماژورنال: هما روستا چه در تئاتر و چه در سینما بازیگر گزیده کاری بود و همین گزیده کاری یکی از رموز ماندگاری وی بود.
به گزارش سینماژورنال این بازیگر زن فقید در اواخر دهه هفتاد در درامی تاریخی-سیاسی به نام “لژیون” بازی کرد.

این فیلم از ساخته های سینمایی سیدضیاءالدین دری بود و هما روستا در آن در برابر خسرو شکیبایی، دانیال حکیمی و محمدعلی کشاورز ایفای نقش می کرد.

شاهرخ دستورتبار که در سالهای اخیر بیش از هر چیز بواسطه همکاری با کیانوش عیاری شناخته می شود و البته مجری طرح جنجالی ترین فیلم این کارگردان “خانه پدری” بوده است در “لژیون” ایفاگر یکی از نقشهای مکمل بود.

دستورتبار در “لژیون” نقش یک مدیر روزنامه فراماسونر را بازی می کرد و در سکانسی از فیلم سیلی جانانه ای هم از هما روستا خورد.

خیانت مدیر روزنامه

دستورتبار درباره ماجرای آن سیلی به سینماژورنال می گوید: در “لژیون” نقش یک مدیر روزنامه و دراصل فراماسونر را ایفا می کردم که  در مقابله با کاراکتر مقابلش(خسرو شکیبایی) توطئه کرده و به شخصیت زن داستان(هما روستا) اظهار عشق می کند که البته همین عشق ورزی خائنانه، سیلی محکمی را نصیبش می کند.

شاهرخ دستورتبار در شرح فیلمبرداری سکانس سیلی خوردن بیان می دارد: هما روستا اصرار داشتند که به هنگام سیلی زدن من صورتم را به گونه ای کنار بکشم که آسیب نبینم اما من از ایشان خواهش کردم که برای این که صحنه به خوبی از آب درآید سیلی واقعی را نثارم کنندکه بعد از هفت برداشت، ایشان دلسوزی را کنار گذاشت و  بالاخره موفق شد سیلی جانانه ای به من بزند!

وجدان درد باعث شد مرا دعوت کنند

دستورتبار که سال قبل “موقت” را بعنوان مجری طرح در جشنواره داشت با اشاره به روحیات خاص هما روستا می افزاید: بعد از آن قضیه سیلی زدن به من، ایشان انگار وجدان دردگرفته بود و برای همین یک روز به من زنگ زد و برای شام مرا به منزل شان دعوت کردند.

پوستر فیلم "لژیون"
پوستر فیلم “لژیون”

تو با هما چه کرده ای که خواب و خوراکش را گرفته ای؟

دستورتبار ادامه می دهد:  به هنگام ورود به خانه ایشان همسرشان مرحوم سمندریان گفتند: تو با هما چه کردی که خواب و خوراکشوگرفتی؟!
من هم باخنده گفتم، به ایشان اظهارعشق کردم و ایشان هم پاسخ جانانه ای به من دادند.

این سینماگر پیشکسوت خاطرنشان می کند: سرانجام بعد از صرف شام توانستم ایشان را قانع کنم که نه تنها از سیلی خوردن دلخور نیستم بلکه با سیلی ایشان یادگرفتم که نقش ام را خوب بازی کنم و برای سکانس بعد راکورد خود راکه جای سیلی برگونه ام بود با نوازش حفظ کنم.

دستورتبار در پایان گپ خود با سینماژورنال می گوید: ماجرای سیلی خوردن من به دست نازنین زن نازک دلی از دیار هنر که در روز تولدش به آسمان ها پرواز کرد همواره در خاطرم باقیست. روان اش شاد، که خاطره اش برای من ماندنی است.

شاهرخ دستورتبار
شاهرخ دستورتبار



درگذشت بازیگر زن تئاتر و سینما در روز تولدش و در لس‌آنجلس+عکس

سینماژورنال: هما روستا بازیگر زن پیشکشوت چهارم مهرماه همزمان با سالروز تولدش درگذشت.

به گزارش سینماژورنال هما روستا نیز به مانند برخی از بازیگرانی که در سالهای اخیر فوت شده اتد به سرطان مبتلا بود و حین معالجه در  لس آنجلس آمریکا درگذست.

قرار است پیکر این بازیگر برای خاکسپاری به ایران منتقل شود، اما از آنجا که او در آمریکا فوت کرده، این انتقال چند روزی زمان می‌برد.

هما روستا، 4 مهرماه 1323 متولد شد. او که بازیگری و کارگردانی تئاترهای مختلفی را در کارنامه‌اش داشت همسر مرحوم حمید سمندریان، کارگردان نامدار تئاتر ایران بود. استاد سمندریان نیز سال 1391 از دنیا رفت.

هما روستا در کارنامه هنری خود ایفای نقش در نمایش‌هایی همچون “باغ آلبالو” و “ازدواج آقای می‌سی‌سی‌پی” و همچنین بازی در فیلم‌هایی نظیر “پرنده کوچک خو‌شبختی” و “از کرخه تا راین” را ثبت کرده بود.

روستا در تنها ساخته سینمایی همسرس “تمام وسوسه های زمین” نیز در برابر رضا کیانیان ایفای نقش کرده بود.

هما روستا و همسرش حمید سمندریان
هما روستا و همسرش حمید سمندریان