1

خروجی تازه‌ترین گفتگوی بهروز افخمی⇐اینکه “عروس”، خط‌شکن بوده، مبالغه است!/خط‌شکنی برای “هامون” بود که یک سال زودتر ساخته شد؛ آن هم توسط مهرجویی که پشتیبانی حکومت را نداشت!/مهرجویی توانست “هامون” را بسازد چون محمد بهشتی موافق باز کردن فضا بود!/به‌محض اینکه مهدی نصیری و “کیهان” به حمایت از “عروس” پرداختند، تمام شبه‌روشنفکران موافق فیلم به مخالفش بدل شدند!/با بازگشایی سینماها “فرزند صبح” را به‌صورت محدود در دو یا سه سینمای فول‌سانس نمایش می‌دهیم و اواخر تابستان هم روانه اکران آنلاین خواهد شد/سینمای این روزگار آن قدر تاثیرگذار نیست که بتواند جلوی رفتاری خاص{مثل رفتار پدر رومینا اشرفی} را بگیرد

سینماروزان: بهروز افخمی این سالها را بیشتر از آن که به‌عنوان فیلمساز بشناسیم به‌عنوان مجری برنامه‌های سینمایی مختلف تلویزیون از “هفت” تا “نقدسینما” دیده‌ایم؛ برنامه‌هایی که اغلب به‌واسطه حمایت‌های مالی هنگفت تولید شده‌اند ولی در بیشتر موارد جز بازنشر مباحث مطروحه در رسانه‌های مستقل، دستاوردی نداشته‌اند.

اینکه چرا سازنده “عروس” که در زمان خود فیلم تاثیرگذاری بود به تاثیرپذیری رسیده را خود افخمی در گفتگویی تازه پاسخ داده.

بهروز افخمی با تردید در خط‌شکنی “عروس” به تینا جلالی در اعتماد گفت: صحبت‌هايي مبني بر اينكه فيلم «عروس» خط‌شكن بوده از آن حرف‌هايي است كه همان موقع يك عده مي‌گفتند ولي هر چه از آن مقطع دور شديم، مشخص شد بيشتر در اين حرف‌ها مبالغه كردند چون فكر مي‌كردند كه ديگر مردم آن زمان را به ياد نمي‌آورند. كافي است به شما يادآوري كنم فيلم «هامون» مهرجويي يك سال قبل از فيلم «عروس» با تمام جذابيت‌ها و به اصطلاح نكات ممنوعه فيلم ما ساخته شده است، اتفاقا در جشنواره هم نمايش داده شده بود و جايزه هم گرفته بود و خط‌شکنی برای آن فیلم بود.

افخمی ادامه داد: در آن فيلم بيتا فرهي بازي مي‌كرد و همه‌ چيز در «هامون» از ديالوگ تا نماي نزديك تا آرايش غليظ بازيگر زن و هر چيز ديگر كه قرار بود در فيلم «عروس» براي اولين ‌بار ديده شود يك سال قبلش ديده شده بود. تازه داريوش مهرجويي كه آن فيلم را ساخته بود، فيلمساز صاحب كارت سبز و آزادي يا صاحب اختيار در مقابل سانسور نبود و به پشتيباني و حمايت حكومت پشتش گرم نبود. وقتي هامون را ببينيد متوجه مي‌شويد وزارت ارشاد آن زمان – در دوران آقاي بهشتي – نه به خاطر اينكه رفاقت با كسي يا حمايت حكومتي از ديگري بلكه به طور كلي موافق باز كردن فضا بود. منظورم اين است كه آن زمان سانسوري به شکل امروز وجود نداشت. اين حرف‌هايي را كه بعد درباره «عروس» مي‌گفتند بيشتر محصول كار ژورناليست‌ها مي‌دانم؛ كساني كه مي‌خواهند الكي فضا درست كنند يا روايت جعلي جا بيندازند و یک فیلم را نادیده بگیرند تا فیلمی دیگر را مطرح کنند.

افخمی افزود: افسانه ديگري كه درباره فيلم «عروس» درست كرده بودند اين بود كه كيهان مخالف فيلم بوده و اين كاملا دروغ بود. واقعيت اين است كه كيهان و سردبير آن زمانش آقاي مهدي نصيري فيلم را خيلي پسنديدند و نقد موافق درباره اين فيلم نوشتند و اين باعث شد «عروس» هنگام نمايش عمومي مورد حمله سراسري منتقدان آن زمان قرار بگيرد. يعني در زمان جشنواره كه هنوز كيهان اظهارنظر نكرده بود ما يك نقد منفي هم نداشتيم، درست همان طور كه در زمان نمايش عمومي يك نقد مثبت نداشتيم، به اين دليل كه كيهان از فيلم تعريف كرده بود. اگر نقدهاي دوران جشنواره فيلم فجر سال 69 را كه درباره فيلم «عروس» نوشته شده بخوانيد، برايتان جالب خواهد بود. آن نقدها را يك طرف بگذاريد و نقدهايي كه در تابستان 70 هنگام نمايش فيلم منتشر شد يك طرف ديگر. بعد آنها را ورق بزنيد. انگار با دو فيلم مختلف مواجه هستيم. در نقدهاي اوليه هنگام جشنواره يك نظر مخالف درباره فيلم موجود نيست و همه دارند ازش تعريف مي‌كنند اما چهار ماه بعد فقط به اين دليل كه كيهان از فيلم «عروس» تعريف كرده لابه‌لاي نوشته‌ها يك نقد موافق هم پيدا نمي‌شود و همه دارند به فيلم بد وبيراه مي‌گفتند. با يك مورد باليني مواجه هستيم كه براي بررسي وضعيت شبه‌روشنفكران در سينماي ايران يا منتقدان در سينماي ايران بسيار خوب است. يعني اينكه اصلا بلد نيستند فيلم تماشا كنند. آنها فقط موضع سياسي خود را اعلام مي‌كنند. نكته جالب اينكه بعد از سال‌ها وارونه هم حرف مي‌زنند و مي‌گويند كيهان به فيلم «عروس» حمله كرد و خواستار سانسور آن بود ولی واقعیت این بود که به‌محض اینکه مهدی نصیری و “کیهان” به حمایت از “عروس” پرداختند، تمام شبه‌روشنفکران موافق فیلم به مخالفش بدل شدند!

بهروز افخمی با رد شایعات مرتبط بر تاثیرپذیری پدر رومینا اشرفی از “خانه پدری” و رد اینکه سینما می‌تواند جلوی رفتارهای متعصبانه را بگیرد اظهار داشت: به نظر من سينما ديگر آن سينماي 30 سال پيش نيست که بتواند باعث رفتاری خاص شود يعني اگر الان فيلم جسورانه ساخته شود هم آنقدر‌ها تاثير نمي‌گذارد كه 30 سال پيش مي‌توانست بگذارد. براي اينكه فيلم سينمايي را بايد روي پرده بزرگ ديد و در سالن تاريك و با حضور جمعيت. الان فيلم‌ها تماشاچي اصلي خود را گاهي در فضاي اينترنت پيدا مي‌كنند و گاهي وقت‌ها هم مخاطبان در صفحه‌هاي موبايل فيلم را تماشا مي‌كنند. من اگر جوان بودم و مي‌دانستم وقتي شصت و پنج سالم مي‌شود و تماشاگران قرار است از روي موبايل فيلم‌هايم را نگاه كنند اصلا دنبال فيلمسازي نمي‌رفتم (مي‌خندد) يعني آن تاثيراتي كه از آن صحبت مي‌كنيد و آن ابهت و امكان تاثير‌گذاري فيلم بستگي به شرايطي دارد كه فيلم با آن به مخاطب عرضه مي‌شود. پرده بزرگ جزو لوازم سينما و عرضه به مخاطب است. تاريك بودن سالن سينما جزو لوازم سينما است، حضور جمعيت جزو لوازم سينما است. اينكه مخاطب در سالن سينما موبايل نداشته باشد هم جزو لوازم سينما است. اگر همه اين نكات حاضر باشد ولي 10‌درصد تماشاگران در وسط فيلم، موبايل خود را روشن كنند و يواشكي با هم حرف بزنند اين ديگر اسمش سينما نيست و آن فيلم هم فيلم نيست. بنابراين معتقدم اين صحبت‌ها درباره سينماي امروز گزافه‌گويي است و به عقيده من آن سينما به معنايي كه مي‌شناختيم ناپديد شده است.

بهروز افخمی پیرامون وضعیت نمایش “فرزند صبح” گفت: با بازگشايي سالن‌هاي سينما نمايش «فرزند صبح» را آغاز مي‌كنيم، آن هم به صورت محدود.‌ “فرزند صبح” را به هنروتجربه نمی‌دهیم بلکه به‌صورت آزاد اکران خواهد شد با دو يا سه سينمای فول. سانس در تهران و يك سينما در مشهد و يك سينما هم در اصفهان « فرزند صبح» را اكران مي‌كنيم. اواخر تابستان هم آنلاين نمايش داده مي‌شود.




خاطره‌نگاری تهیه‌کننده “هامون” از اجرای آیین شب یلدا در زندان قصر!

سینماروزان: آخرین روز پاییز منتهی می‌شود به شب یلدایی که بلندترین شب سال است و گرامیداشت این شب از دیرباز در میان ایرانیان، آیینی ویژه و سبک و سلوکی داشته که حتی زندانیان هم پای‌بند اجرای آن بوده‌اند.

هارون(پرویز) یشایایی تهیه‌کننده فیلمهایی نظیر “هامون” و “ناخدا خورشید” در یادداشتی برای “اعتماد” از اجرای آیین شب یلدا در روزگاری گفته که در زندان قصر دوران محکومیتش را می‌گذرانده.

متن یادداشت هارون یشایایی را بخوانید:

بعد از كودتاي 28 مرداد 1332 مامورين انتظامي ما چند نفر را دستگير و در بند 4 زندان قصر زنداني كردند. دانستيم به شب يلدا نزديك شده‌ايم، با دوستان قرار گذاشتيم شب يلداي سال 1333 را برگزار كنيم. هر هفته يك بار زندانيان با خانواده‌هاي خود ملاقات داشتند، هر كسي به خانواده خود يادآور شده بود در ملاقات بعدي به فراخور، سور و سات شب يلدا را براي‌مان بياورد. هر كدام به سليقه خود چيزي براي شب يلدا آوردند؛ شيريني، آجيل، هندوانه‌، انار دانه كرده و ديگر نيازهاي شب يلدا فراهم شد. قرار شد نيازهاي شب يلدا را در اتاق يكي از دوستان بگذاريم تا به موقع آنها را بياورند. اتاق‌هاي سلول‌هاي زندان يك‌نفره بود ولي به دليل افزايش تعداد زندانيان هر اتاق محل سكونت دو نفر و درهاي اتاق‌ها هميشه باز بود. شب يلدا فرا رسيد. ما با خواهش و التماس از مدير بند چهار اجازه گرفتيم چند ساعت شب يلدا دور هم باشيم. شب يلدا شد و همه در يكي از اتاق‌هاي بند چهار جمع شديم، سفره پهن كرديم، خوراك‌ها را يكي يكي آوردند‌ و هر چه داشتيم به سفره آمد ولي از كاسه انار دانه شده خبري نشد. همه دوستان رو به يكي از دو نفر اتاق كردند كه پس كاسه انار كجاست؟ كسي جواب نداد؛ دوستان از يكي از دو نفر اتاق پرسيدند چرا كاسه انار را نمي‌آوري؟ دوست‌مان سوگند خورد كه من نمي‌دانم. حاضرين ناچار از نفر ديگر همين سوال را پرسيدند. دوست‌مان با سرافكندگي صدايش را پايين آورد و گفت: دوستان ببخشيد كاسه انار را من خوردم. جمع برآشفته به طرف او نيم‌خيز شدند. گفتند: يعني چه؟ چرا اين كار را كردي؟ اين حق همه بود. تو همه را به تنهايي خوردي…؟ خورنده انارها خود را جمع و جور كرد و با عذرخواهي گفت: اشتباه كردم‌، ببخشيد، انتقاد شما را قبول دارم. نبايد اين كار را مي‌كردم، تكرار نخواهد شد …! مي‌رفت كه جمع به هم بريزد كه بزرگ جلسه پادرمياني كرد و گفت: حالا خورده است…! شب يلدا را به هم نزنيد، بدون انار هم مي‌شود. براي ختم ماجرا كتاب حافظ را آورد و فال گرفتيم. آن شب به خوبي و خوشي گذشت. زنداني‌ها روزي يك ساعت وقت هواخوري در حياط زندان داشتند. بعد از شب يلدا بچه‌ها طبق معمول در حياط زندان مشغول هواخوري بودند كه صداي فرياد و داد و بيداد از داخل بند شنيده شد. نگران شديم و سراسيمه داخل بند رفتيم. معلوم شد سروصدا از اتاقي كه نيازهاي شب يلدا در آن نگهداري شده بود، مي‌آمد. به طرف اتاق مذكور رفتيم، معلوم شد نفر ديگر ساكن در آن اتاق كه در خوردن كاسه انار نقشي نداشت براي جبران آبروي خود، نفر انارخور را زير مشت و لگد گرفته و بي‌رحمانه مي‌زند. دوستان يك صدا اعتراض كردند كه درست نيست براي كمي انار زنداني ديگري را كتك بزني…! نفر كتك زننده وقتي كارش تمام شد رو به دوستان معترض خود گفت: دوستان حق با شماست، من نبايد اين كار را مي‌كردم‌، تكرار نخواهد شد، انتقاد شما را قبول دارم و با اين گفته سلول زندان را ترك كرد و در حياط به هواخوري رفت!




حمایت تهیه‌کننده “هامون” و “ناخدا خورشید” از مواضع اخیر رهبر انقلاب+ذکر خاطره‌ای از دیدار با امام(ره)

سینماروزان: هارون یشایایی تهیه‌کننده‌ای که تولید آثاری همچون “هامون”، “ناخدا خورشید”، “ای ایران” و “دیوار” را برعهده داشته در یادداشتی به حمایت از مواضع اخیر رهبر انقلاب پرداخت.

یشایایی که از جمله یهودیان ایران به شمار میرود از اینکه رهبر انقلاب حساب یهودیان از صهیونیست‌ها را جدا کرده قدردانی نموده و آن را موضع دائمی نظام در تمام چهل سال اخیر دانسته است.

متن یادداشت هارون یشایایی را بخوانید:

سخنان حضرت آيت‌الله خامنه‌اي، رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران در حضور نمايندگان كشورهاي مسلمان به مناسبت هفته وحدت و ولادت پيامبر گرامي اسلام، با آنكه تأكيد بر مواضع جمهوري اسلامي ايران از نخستين روزهاي موجوديت آن بوده است، باوجود‌این در شرايطي كه باندهای امپرياليستي و نوچه‌هاي آنها در منطقه سعي مي‌كنند با نمايش معكوس عقايد و مواضع ملت و دولت ايران در مسائل و موارد مختلف و تخطئه امنيت آنها، چهره حق‌به‌جانب به خود بگيرند و در ثبات و اعتماد‌به‌نفس مردم سنگ‌اندازي كنند و به‌طور معمول هروقت در بيان نظر و تبليغات خود كم مي‌آورند، موضوع تبعيض عليه اقليت‌هاي ديني و مخصوصا يهوديان ايران و جهان را دستمايه هياهوي روزانه خود مي‌كنند، موضع‌گيري رهبر معظم انقلاب از اهميت بيشتري برخوردار است، ايشان در سخنراني مذكور فرمودند «از ابتداي انقلاب اسلامي تا امروز همچنان بر اين موضع باقي هستيم؛ يعني بدون ملاحظه و رودربايستي به فلسطيني‌ها كمك كرده و خواهيم كرد و اين كار را وظيفه دنياي اسلام مي‌دانيم. ما طرفدار فلسطین، استقلال و نجات آن هستیم. محو اسرائیل به معنی محو مردم یهودی نیست؛ چراکه با آنها هیچ کاری نداریم، همچنان که در کشور ما جمعی از یهودیان در کمال امنیت زندگی می‌کنند». در ادامه نیز فرمودند «مردم فلسطين چه مسلمان چه مسيحي و چه يهودي كه صاحبان اصلي آن سرزمين هستند، بايد بتوانند خودشان دولت خود را انتخاب كنند و بيگانه‌ها و اراذل‌واوباشی مانند نتانياهو را بيرون و كشورشان را اداره كنند كه البته اين اتفاق خواهد افتاد».

بنده به‌عنوان نويسنده اين مختصر كه يهودي هستم و در جريان انقلاب اسلامي و موجوديت جمهوري اسلامي ايران حضور و مشاركت داشته‌ام، لازم مي‌دانم حقايقي مربوط به رابطه ملت ايران و جمهوري اسلامي ايران و مديران آن با اقليت‌هاي ديني خصوصا يهوديان ايران را با خوانندگان عزيز در ميان بگذارم.‌فارغ از مواضع سياسي و بيان حوادث مربوط به آن گفتني است قبل از جنگ دوم جهاني تقريبا در تمام كشورهاي مسلمان از آسيا تا شمال آفريقا يهوديان زندگي مي‌كردند و از شرايط رعايت حقوق شهروندي و انجام فرایض مذهبي خود برخوردار بودند.

با پايان جنگ دوم و تشكيل اسرائيل، در تمام كشورهاي مذكور تحولات مهم سياسي و اجتماعي اتفاق افتاد و نظاميان مسلط بر اوضاع آن كشورها شدند. يكي، دو سال بعد از اين تحولات تمام يهوديان اين كشورها به آمريكا و بعضي به اسرائيل مهاجرت كردند و تمام نهادهاي مربوط به امور شرعي آنها تعطيل شد. گو اینکه گوشه‌و‌كنار اين كشورها بعضی يهوديان به‌صورت انفرادي زندگي مي‌كردند ولي زندگي اجتماعي آنها از ميان رفته بود و اينك نيز شرايط چنين است كه بيان كردم. در ايران، انقلاب اسلامي در سال 1357 در اوج تحولات پي‌در‌پي در منطقه به پيروزي رسيد و رهبر انقلاب، روحاني مسلمان شناخته‌شده‌‌اي بود. در آن روزهاي انقلاب بلندگوهاي خارجي كه در اختيار منابع صهيونيستي بودند، لحظه‌اي از ترساندن يهوديان ايران و واداركردن آنها به فرار از كشورشان دريغ نداشتند، با اين‌همه هرچند تعداد يهوديان ايران به لحاظ عددي كمتر شده ولي نهادهاي مذهبي آنها از گذشته استوارتر است و يهوديان در شهرهاي يهودي‌نشين تهران، شيراز، اصفهان، كرمانشاه، يزد، كرمان و رفسنجان انجمن‌هاي مخصوص به خود را دارند و در ارتباط دوستانه با ساير هم‌وطنان خود هستند. براي اهميت حضور يهوديان در ايران بعد از استقرار جمهوري اسلامي ايران ذكر خاطره‌اي بي‌مناسبت نيست.

در ارديبهشت‌ماه 1358 بروز يك واقعه يهوديان ايران را سخت نگران و دلواپس كرده بود. روحانيون و بزرگان جامعه يهودي ايران از طريق آيت‌الله امامی‌كاشاني تقاضاي ملاقات با حضرت امام (راحل) را کردند. ايشان در قم اقامت داشتند. آيت‌الله امامي‌كاشاني خبر دادند كه حضرت امام با ملاقات نمايندگان كليميان ايران موافقت کردند و روز بعد 24 ارديبهشت 1358 حضرت امام در منزل مسكوني خود در شهر قم ما را پذيرفتند. دو نفر روحاني يهودي، نماينده يهوديان كه بعدها به‌عنوان نماينده كليميان در مجلس خبرگان انتخاب شد و مهندس عزيزالله دانش، رئيس بيمارستان دكتر سپیر نماينده كليساهاي تهران و بنده در اين ملاقات حضور داشتیم. اصل اين ملاقات همان شب از سيماي جمهوري اسلامي پخش شد. در اهميت اين ملاقات فقط به قسمتي از آنچه امام راحل فرمودند، اكتفا مي‌كنم. اصل فرمايش امام: «يهوديان شهروندان ايراني هستند و با رعايت قوانين جمهوري اسلامي در ايران زندگي خواهند كرد. ما حساب جامعه يهود را از حساب صهيونيست‌ها جدا مي‌دانيم».




انتقاد تهیه کننده «ناخدا خورشید» از آثار متأخر اصغر فرهادی⇐«همه می‌دانند» جالب نبود!!/ «فروشنده»  افت داشت!

سینماروزان: علیرغم نقد و نظرهای متفاوتی که میان روزنامه نگاران و فعالان رسانه درباره آثار اخیر اصغر فرهادی وجود دارد ولی کمتر سینماگر شناخته شده ای جرأت کرده و به صراحت پیرامون فیلمهایی مانند “فروشنده” و “همه میدانند” نظرش را گفته است.

هارون یشایایی تهیه کننده “هامون”، “ناخدا خورشید” و “اجاره نشینها” از این حیث جزو استثنائات است چون با تمجید از “درباره الی” از فیلمهای اخیر فرهادی انتقاد کرده است.

هارون یشایایی به شرق گفت: باید سینمای جهان امروز را بشناسیم تا درباره سینمای فرهادی قضاوت کنیم. سینمای فرهادی در روال سینمای امروز است؛ چیزی که عباس کیارستمی به سینمای جهان داده بود. کیارستمی واقعا خدمت بزرگی به سینمای ایران و جهان کرد.

این تهیه کننده ادامه داد: فیلم‌های فرهادی خوب‌اند، ولی فیلم «همه می‌دانند» به نظرم جالب نبود. حتی «فروشنده» هم افت داشت. فیلم اساسی فرهادی «درباره الی» بود.




روایت تهیه‌کننده «هامون» از دو برابری شدن نرخ توالتهای بین‌راهی به‌خاطر افزایش قیمت دلار!!!

سینماروزان: افزایش سرسام آور نرخ دلار در کشور که مشخص نیست تا کجا ادامه خواهد داشت به کنار؛ اینکه این افزایش نرخ تأثیری مستقیم بر نرخ اغلب کالاهای در دسترس مردم گذاشته جای تعجب دارد!

هارون یشایایی تهیه کننده قدیمی که تولید آثاری همچون «هامون»، «ناخدا خورشید» و «ای ایران» را در کارنامه دارد با گلایه از این تأثیرپذیری در «اعتماد» نوشت: اينكه چه عواملي موجب شده قيمت دلار و سكه به شكلي افسارگسيخته هر روز اضافه و اضافه‌تر بشود بحث پيچيده‌اي است و به راحتي جوابي نمي‌توان برايش پيدا كرد. با اينكه گفت‌وگوي روزانه مردم كوچه‌ و بازار حول اين مشكل مي‌چرخد اما معمولا پاسخ قانع‌كننده‌اي نمي‌شنويم. افزايش قيمت ارز و سكه و تداوم مشكل بيكاري و تورم و… زندگي شهروندان را تا حدودي گرفتار نابساماني كرده است؛ از آن طرف تحريكات و تحركات بعضي دولت‌ها از جمله ايالات متحده امريكا در معارضه با مردم و دولت ايران را نبايد دست‌كم گرفت. ترامپ به دروغ از ملت ايران و تمدن كهنسال آن تعريف مي‌كند اما در عين حال با اعمال شديدترين تحريم‌هاي اقتصادي فرودست‌ترين اقشار جامعه ايراني را در تنگنا و بيم و هراس قرار داده است…

یشایایی ادامه داد: اما مهم‌تر از همه اينها ما دچار مساله دلارزدگي شده‌ايم. دلارزدگي مثل گرمازدگي عارضه روزانه ما مردم شده و متاسفانه به آن مبتلا شده‌ايم…! در اين گير و دار عكس‌العمل مردم ما هم در مقابل اين نابساماني‌ جاي درنگ دارد. حقيقت اينكه ارتباط زندگي روزانه مردم با افزايش قيمت ارز و سكه به شكلي باورنكردني بزرگ‌نمايي شده و موجب سوءاستفاده بعضي افراد شده است. ذكر مثالي از اين دلارزدگي شايد در بيان موضوع بتواند كمك كند.

این تهیه کننده افزود: طي هفته اخير سفري كوتاه‌ به مازندران كردم و از طريق جاده هراز به آن مناطق رفتم. در اواسط جاده مجتمع رفاهي نسبتا بزرگي است كه مسافرها براي رفع خستگي و انجام كارهاي متداول در برابر آن توقف مي‌كنند. يكي از قسمت‌هاي اين مجتمع سالن مربوط به توالت و دستشويي‌ها است كه تميز و مرتب است. در مقابل درب ورودي اين سالن ميز كوچكي قرار دارد و شخصي به عنوان مسوول پشت ميز نشسته است و مبلغي به عنوان وروديه مي‌گيرد. تا يك هفته قبل وروديه دستشويي‌ها n تومان بود اما اوايل اين هفته با كمال تعجب ديدم كه مبلغ ورودي دو برابر شده است…! كنجكاوانه از مرد پشت ميز پرسيدم چه خبر شده؟ نگاهي عاقل اندر سفيه به من كرد و گفت شما از قيمت دلار خبر نداريد…؟ حرفي براي گفتن نداشتم، به نظرم گفت‌وگو هم بي‌فايده بود ولي چند روز است كه اين فكر رهايم نكرده كه قيمت دلار چه ربطي به دستشويي‌‌ها دارد؟




روایت تهیه‌کننده «هامون» و «ناخدا خورشید» از تولید فیلمی با منش جهان پهلوان تختی با حضور پرویز پرستویی

سینماروزان: هارون یشایایی تهیه کننده ای که تولید برخی از آثار ماندگار سینمای ایران و از جمله «هامون»، «ناخدا خورشید» و «اجاره نشینها» را در کارنامه اش دارد به تازگی تولید «شهسوار» با محوریت زندگی غلامرضا تختی را به پایان رسانده است.

به گزارش سینماروزان «شهسوار» مستندی است به کارگردانی علی شاه‌محمدی که پرویز پرستویی هم در آن حضور داشته است.

یشایایی در یادداشتی برای «اعتماد» از دریچه صحبت درباره این مستند درباره تختی سخن گفته است.

متن یادداشت یشایایی را بخوانید:

پوشيده نماند نويسنده اين يادداشت در تمام عمر تهيه‌كننده فيلم‌هاي سينمايي و مستند بوده و هست و امسال هم به مناسبت روز ١٧ دي‌ماه پنجاهمين سالروز درگذشت جهان پهلوان غلامرضا تختي فيلمي مستند از منش پهلواني جهان پهلواني به ياد و به احترام او ساخته و ان‌شاءالله به نمايش گذاشته خواهد شد. كارگردان جوان آقاي علي شاه‌محمدي و هنرمند گرامي پرويز پرستويي و بسياري ديگر از دوستان همكاري كرده‌اند تا فيلمي درخور مقام جهان پهلوان تختي و در ستايش جوانمردي و پهلوان صفتي (و نه قهرمان‌پروري) ساخته شده تا مورد قضاوت دوستداران قرار گيرد.

نام اين فيلم را «شهسوار» انتخاب كرده‌ايم كه يادآور بسيار حوادثي است كه در فيلم ديده خواهد شد.  اما دليل نوشتن اين مطلب يادي از درگذشت مرحوم حسين شاه‌حسيني است كه در اين روزها با سربلندي جان به جان آفرين تسليم كرد. حضور موثر و تاريخ‌ساز زنده‌ياد حسين شاه‌حسيني در فيلم «شهسوار» جلوه‌هايي از زندگي اين پيشكسوت آبرومند ورزشي و فعال سياسي در گوشه‌هايي از دوستي و رابطه نزديك با غلامرضا تختي را نشان مي‌دهد.

شاه‌حسيني انسان پاك‌دامني است كه نام او مخصوصا در سال‌هاي ملي شدن صنعت نفت و تاريخ مبارزات رهايي‌بخش ملت ايران همواره به نيكي ياد خواهد شد و شاه‌حسيني در اين فيلم مطالبي درباره تختي گفته كه مويد شخصيت خود شاه‌حسيني است. نقل قول‌هايي از مرحوم شاه‌حسيني در فيلم شهسوار بدون هيچ كم و كاستي خواهم آورد، البته در هر مورد با توضيحي مختصر…!

درباره ورزش كشتي و نقش غلامرضا تختي مي‌گويد «اگر كشتي ما در جهان آبرويي دارد جامعه روي انديشه‌هاي تختي فكر مي‌كند نه روي تشك نشستن و يا پهلو گرفتن»  در سال‌هايي كه كشتي محبوب‌ترين و به روايتي ورزش ملي ايرانيان بود، موضوع بيمه كشتي‌گيران از راه‌هاي قانوني مطرح شد و وقتي كشتي‌گيران ايراني به پيشنهاد تختي درخواست‌هاي خود را با فدراسيون در ميان مي‌گذارند و با مخالفت مواجه مي‌شوند شاه‌حسيني مي‌گويد «تختي اضافه حرفي نمي‌زند، او حق ورزشكاران را مي‌خواست، دوستي ورزشكاران را داشت.  او مي‌گفت بسيار خوب فقط ورزش اين نيست كه حالا ما رفتيم و ورزشكار شديم و رسيديم به سن ٧٠-٦٠ سالگي حالا تو خانه‌هاي‌مان بنشينيم كشتي را تماشا كنيم، اين خيلي خوبه ولي بايد كشتي‌گيران قبلي- فعلي و بعدي به همه احترام بگذاريم و زندگي آنها را تامين كنيم تا رفاه و آسايش داشته باشند و موفقيت به دست بياورند…»
البته اين درخواست با وجود حمايت حسين شاه‌حسيني و حبيب بلور، مربي نامدار كشتي ايران به نتيجه نرسيد و اعتصاب كشتي‌گيران با دخالت ساواك به رغم مقاومت تختي به شكست انجاميد كه شاه‌حسيني درباره آن بسيار گفته است و ديگران نيز در نقش و تاثير شاه‌حسيني در موضع‌گير‌ي‌هاي تختي بسيار ديگر گفته‌اند.

با نقل خاطره‌اي از شادروان شاه‌حسيني در زندگي دوستانه او بار ديگر ياد و خاطره حسين شاه‌حسيني را گرامي مي‌داريم و براي او آرامش و خوشنامي جاودان آرزو مي‌كنيم. «با غلامرضا تختي سوار تاكسي شديم، وقت رسيدن به مقصد خواستيم از تاكسي پياده شويم، راننده گفت از شما دو نفر يعني تختي و من پول نمي‌گيرم. تختي قبول نكرد، به من گفت اگر تو مي‌خواهي كرايه تاكسي را ندهي خود داني، اما من بايد كرايه تاكسي را بدهم، همراه خودش پول نداشت، به من گفت تو به من قرض بده تا من پول تاكسي را بدهم، من گفتم به خاطر توست كه پول كرايه من را هم نمي‌خواهد بگيرد، تختي گفت باشد من حتما بايد كرايه تاكسي را بدهم تا اينكه راننده بداند من براي آن قهرمان نشده‌ام كه حق كسي را به او ندهم؛ كرايه تاكسي حق راننده است و بايد بدهيم.»




همسر سابق مهرجویی درباره همه چیز سخن گفت⇐از سفر به سرزمین رمبو و تولید پردردسر «هامون» تا تراشیدن موهای گلشیفته، ماجرای جنایی یک چاه‌کن و روزهای پس از طلاق

سینماروزان: فریار جواهریان همسر سابق داریوش مهرجویی در ٩ اثر از داریوش مهرجویی در مقام طراحی صحنه و در یک اثر هم در مقام طراح لباس کار کرده است. جواهریان در خراسان متولد و در فرانسه بزرگ شده است.

به گزارش سینماروزان و به نقل از «شرق» جواهریان تحصیلات آکادمیک خود را در آمریکا و در دانشگاه‌های تگزاس در آستین، ام‌آي‌تي و هاروارد به پایان رساند و پس از بازگشت به ایران اقدام به راه‌اندازی یک دفتر معماری و مطالعه در زمینه باغ ایرانی کرد.

١٧ آذر سالروز تولد مهرجویی بود و جواهریان به مناسبت هفتادوهشتمین سال تولد این فیلم‌ساز درباره سالهای همراهی با او سخن گفت.

  فکر می‌کنم اولین تجربه شما با جناب مهرجویی، فیلم «سفر به سرزمین آرتور رمبو» باشد که ما در ایران آن را ندیده‌ایم. چگونه تجربه‌ای است؟
بله، یک ساعت فیلم برای تلویزیون فرانسه است که اتفاقا می‌خواستند با مرحوم ساعدی کار کنند که در یک کافه می‌گذشت و در آنجا شخصیت‌هایی می‌آیند و می‌روند. تلویزیون فرانسه از چهارتا خارجی خواست که راجع‌ به فرهنگ فرانسه کار کنند و رویکردشان این بود که نگاه شما به فرانسه چیست؟! روی آن کار نشد و نشد… خلاصه دچار وضعیت بحرانی بودیم و من از آنجا که از بچگی در فرانسه بزرگ شده بودم و به شخصیت آرتور رمبو ارادت داشتم و می‌دانستم که او شاعر فرانسوی است که به فلسفه اشراق و به شرق علاقه‌مند و سال‌ها در عدن (یمن) زندگی کرده بود، به داریوش پیشنهاد کردم که بیا مثل یک مستند کار کن، او قبلا هم درباره الموت مستندی ساخته و در آن زندگی حسن صباح را بازسازی کرده بود و در آنجا عده زيادي روشنفکر رفته و درباره‌اش نظر داده بودند. حالا هم تصمیم بر این شد که این آدم‌های روشنفکر درباره رمبو صحبت کنند و درکل نسبتا فیلم جمع‌وجور، ساده و خوبی شد و از همان‌جا کار من هم به‌عنوان طراح صحنه آغاز شد. بعد هم اجاره‌نشین‌ها در سال ٦٥ اتفاق افتاد.
  این طراح‌شدن، انتخاب شما یا پیشنهاد جناب مهرجویی بود؟
انتخاب من نبود، چون من آدم نسبتا خجالتی‌اي هستم و خیلی زیاد میل ندارم که خودم را جلو بیندازم و اسمم را به‌عنوان سناریست و طراح صحنه بگذارند. بیشتر دوست دارم آن پشت‌ها در سایه کارم را بکنم، ولی چون «اجاره‌نشین‌ها» درباره ساختمان بود و به حرفه من ربط داشت، من راحت‌تر می‌توانستم آن را کار کنم. همچنین می‌توانستم راجع ‌به لباس‌ها کمک بدهم و درمجموع فیلم‌سازی برایم مثل یک ماجرای خانوادگی بود، چون بعدها هم کارگردان‌هاي مختلف به‌عنوان طراح صحنه به سراغم آمدند؛ به آنها گفتم که من به‌خاطر شوهرم و خانواده‌ام این کار را کرده‌ام. این درست مثل آشپزی است که در خانه می‌کنم و سعی می‌کنم که غذای خوشمزه‌ای بپزم و غذایم هرگز نسوزد، همچنین بدمزه درنیاید. من دیگر آشپز حرفه‌ای نیستم که بخواهم در بیرون از خانه در رستوران کار کنم یا برای خودم رستورانی داشته باشم. بنابراین به دنبال چسبانیدن اسمی نبوده‌ام، اما درهرحال کارم مهم بوده است و آنچه در توان داشته‌ام انجام داده‌ام و داریوش هم خیلی راضی بود و از نظر دیگران بی‌خبرم!
  حساس‌ترین کارتان در کنار مهرجویی کدام است؟
سخت‌ترین کارم «هامون» است که دارای ٦٢ لوکیشن بود و در آن شخصیت‌های متفاوتی حضور داشتند و فیلم از دوره فیلم‌برداری طولانی‌مدتی برخوردار بود و فکر می‌کنم اواخر خرداد یا اوایل تیرماه شروع شد و در دی‌ماه هنوز داشتیم صحنه‌های کنار دریا را فیلم‌برداری می‌کردیم. خوشبختانه این فیلم در سینمای ایرانی خیلی خوب شد.
  اهمیت آن برای خودتان در چیست؟
اهمیتش این بود که من با ژیلا مهرجویی-خواهر مهرجویی- کار کردم و ما در سینمای ایران طراح صحنه و لباس را از هم جدا کردیم و این دوتا حرفه مقوله‌های کاملا متفاوتي با هم هستند. ژیلا هم خیاط خوبی بود و لباس عروسش در «هامون» خیلی قشنگ بود و فکر می‌کنم همکاری من با ژیلا بسیار اهمیت داشت و ما تقریبا رویکرد مدرنی به صحنه و لباس داشتیم و سلیقه‌هایمان اروپایی بود و این نگاه ما را از فکر کاملا کهنه ایرانی دور می‌کرد. بعد از همکاری من و ژیلا دیدیم که در سینمای ایران خیلی‌ها از روی کار ما کپی کرده‌اند و این خودش علامت خوبی بود، وقتی می‌دیدیم که خیلی‌ها مثل ما کار می‌کنند.
  این تأثیرگذاری برایتان جالب بوده است؟
بله.
  بعدا بحث ساخت یک فیلم دیگر به نام «کارآگاه یحیی» پیش آمد که معلوم نیست چه سرنوشتی یافت.  
آن فیلم هرگز ساخته نشده است. فیلم‌نامه‌اش بر اساس یک رمان از رضا جولایی بود که رمانش خیلی عالی است؛ یک ماجرای پلیسی.
  چرا کار نشد؟
فکر کنم هیچ‌گاه بودجه‌اش پیدا نشد و هیچ‌وقت هم نشد… حتی آن را به روسی ترجمه کردیم و به باکو فرستادیم. داریوش دوست داشت در آنجا یا یک جای خیلی سرد و کوهستانی کار شود. این فیلم درباره یک چاه‌کن (مقنی) بود.
  فکر کنم آخرین کارتان با آقای مهرجویی درخت گلابی و در سال ٧٦ بود؟
خیلی «درخت گلابی» را دوست دارم و پیشنهاد من بود که قصه گلی ترقی را فیلم کنیم و ما با گلی و داریوش روی سناریویش خیلی کار کردیم؛ مثلا پیشنهاد من این بود که این دختر همه‌اش سرش پوشیده نباشد، برای همین سرش را تراشیدیم و کلاهی بر سرش گذاشتیم، اما آن خانه‌باغ را خود داریوش در آبعلی پیدا کرد، اما ‌ایده کلاه از من بود.
  بهترین کارتان در میان این کارها هنوز هم کدام است؟
هامون! در آنجا دستیارم معصومه وثوق بود که او هم آرشیتکت و تحصیل‌کرده معماری از پاریس بود و کمتر پیش می‌آید دو آرشیتکت در یک کار در کنار هم برای یک فیلم کار کنند. او آدم با دانش و مطالعه‌ای بود و اطلاعات گسترده‌ای راجع‌ به تمام سبک مبل‌ها داشت و این باعث می‌شد که اطلاعات فوق‌العاده‌ای را به فیلم بدهد.
  چرا بعد از آن با آقای مهرجویی کار نکردید؟
ما از هم جدا شدیم و دیگر همکاری‌مان با هم قطع شد.
  با دیگران چرا کار نکردید؟
طراحی، حرفه من نبود و من این کار را از سر لطف برای شوهرم می‌کردم. اصلا با هیچ‌کس دیگر نمی‌توانستم کار کنم. بعد از جدایی هم شرایط ديگر طوری نبود که با داریوش کار کنم.
  آیا هنوز رابطه‌تان با جناب مهرجویی حفظ شده است؟
بله. رابطه خوبی با هم داریم و هر دو، سه روز به هم زنگ می‌زنیم و هر دو، سه ماه یک‌بار همدیگر را می‌بینیم، چون ما سه فرزند داریم و همچنان با هم در ارتباطیم.
  درباره تولدشان چه حرفی دارید؟
تولدش را تبریک می‌گویم و برایش آرزوی سلامتی، سلامتی، سلامتی و آرامش، آرامش و آرامش… می‌کنم… . داریوش مهرجویی برای این کشور یک سرمایه ملی است و دوست دارم که مسئولان واقعا حواسشان به او باشد و از داریوش تا می‌توانند مراقبت کنند و به نظرم تا مادامی که زنده هستیم باید قدر یکدیگر را بدانیم.




واکنش به افشای ۱۱شغلگی منوچهر شاهسواری؟⇐ریاست جشن خانه سینما به تهیه‌کننده «ناخدا خورشید» رسید+یک فرضیه تازه درباره تعامل خانه سینما برای دراختیارگیری دبیرخانه فجر

سینماروزان: دو هفته قبل که با مرور مسئولیتهای مختلفی که منوچهر شاهسواری مدیرعامل خانه سینما دارد از تعدد این مسئولیتها که به عدد «11» می رسید گفتیم(اینجا را بخوانید) شنیده هایی وجود داشت مبنی بر آن که شاهسواری بناست ریاست جشن خانه سینما را هم برعهده گیرد.

به گزارش سینماروزان با این حال امروز با اعلام خبر حضور هارون یشایایی تهیه کننده آثاری همچون «ناخدا خورشید» و «هامون» به عنوان رییس جشن خانه سینما مشخص شد که شاهسواری خواسته یا ناخواسته و تحت تأثیر مشاوره اطرافیان تصمیم گرفته بیش از این در کانون توجه قرار نگیرد.

در امتداد این روند پرسشهایی هم شکل میگیرد درباره شایعات حضور شاهسواری به عنوان دبیر جشنواره سی و ششم فجر.

آیا شاهسواری در صورت پیشنهاد رییس سازمان سینمایی قید دبیری فجر را هم خواهد زد(اینجا را بخوانید) و به همین 11 مسئولیت فعلی بسنده می‌کند یا جایگاه جشنواره فجر در مناسبات سینمای ایران آن قدر هست که او را وسوسه کند علیرغم همه حرف و حدیثها دبیری را بپذیرد؟

شاید هم روشی سوم که شبیه آن در جشن خانه سینما رخ داده در پیش گرفته شود.

آیا درست به مانند حضور هارون یشایایی که علیرغم کارنامه ای موجه در حیطه تهیه کنندگی در ده سال اخیر فعالیتی جدی در حیطه سینمای بلند نداشته بر ریاست جشن خانه سینما، دبیری فجر هم به یک سینماگر بازنشسته خواهد رسید اما حلقه بالادستی خانه سینما برای پیشبرد منویات خویش تیم اجرایی جشنواره را با نفرات خود می‌چینند؟؟؟




تهیه کننده “ناخدا خورشید”، “در مسیر تندباد” و “هامون” بیان کرد⇐برای کمک به یک جوان پروانه ساخت گرفتم اما حمایتی ندیدم

سینماروزان: هارون یشایایی از جمله تهیه کنندگان پیشکسوت سینمای ایران است که سابقه تولید آثاری خاطره انگیز نظیر «ناخدا خورشید»، «هامون»، «در مسیر تندباد» و «ای ایران» را در کارنامه دارد.

این تهیه کننده که از سال 86 و بعد از ساختن «دیوار» فیلم دیگری را تهیه نکرده بود شهریور امسال پروانه ساخت فیلمنامه ای به نام «توده پرفشار» به کارگردانی یک جوان فیلم اولی به نام مهرداد موفق را گرفت ولی در نهایت نتوانست اثر را به تولید برساند.

یشایایی درباره چرایی دریافت پروانه ساخت و چرایی عدم تولید به “فرهنگ نیوز” گفت: وقتی پروانه ساخت فیلمی را می گیرید قاعدتا به دنبال آن هستید که به تولید برسید و ایده هایتان را عملیاتی کنید. ما هم با همین نیت پروانه ساخت را گرفتیم اما قرارگیری در دست اندازهای مالی باعث شد کار به تولید نرسد.

برای کمک به جوانان آمدم اما حمایتی ندیدم

هارون یشایایی با اشاره به اینکه قرارگیری اش در کنار یک کارگردان جوان به نام مهرداد موفق که پیشتر نامش به عنوان فیملنامه نویس در «گیرنده» آمده بود برای کمک به جوانترها بود بیان داشت: از طریق یکی از دوستانم با این جوان مشتاق و علاقمند به فیلمسازی آشنا شدم و از من خواست که کمکش کنم برای تولید «توده پرفشار» و من هم مضایقه نکردم اما در نهایت مشکلات مالی بود که باعث شد فیلم به تولید نرسد و حداقل در جشنواره امسال که حاضر نخواهیم بود.

تهیه کننده «کیمیا» درباره چرایی دوری خود از سینما در دهه اخیر گفت: از سینمای بلند دور بوده ام وگرنه در حیطه مستندسازی یک سری فعالیتها داشته ام و دور نبوده ام و از جمله مستندی را تولید کردم به نام «از بندرترکمن تا آستارا» با مضمون محیط زیست.

علاقه ای به تولید فیلمهای ضررده ندارم

وی ادامه داد: سینما در سالهای اخیر هزینه زا شده است و از آن سو مناسباتی در اکران وجود دارد که باعث می شود نتوان به راحتی بر روی بازگشت سرمایه حساب باز کرد. یادم می آید بر سر فیلم آخرم «دیوار» مشکلاتی پیش آمد که موجب شد اکران فیلم خیلی زود تمام شود و نتوانم به سوددهی مالی برسم. مشکلات مالی، بخش خصوصی سینما را ضعیف کرده و کمتر تهیه کننده ای را می بینیم که در بخش واقعا خصوصی مشغول فعالیت باشد.

این تهیه کننده خاطرنشان ساخت: می توان مدام در بخش دولتی فیلم ساخت و به فکر بازگشت سرمایه هم نبود اما من از آن تهیه کنندگانی هستم که بر روی بازگشت ریال به ریال سرمایه ام برنامه ریزی می کنم و نمی توانم آثاری تولید کنم که ضرر دهند. از طرف دیگر این را هم نباید از یاد برد که تولید آثار با پروداکشن بالا به انرژی جوانی و شادابی هم نیاز دارد که فکر میکنم در این زمینه باید تهیه کنندگان جوانتری را تربیت کرده باشیم که بتوانند مسیر امثال ما را ادامه دهند.

چرا کارگردانان کارکشته به سمت کمدی نمی آیند؟

یشایایی درباره چگونگی حمایت مدیران بخش دولتی سینما از پیشکسوتان تهیه کنندگی گفت: خودم تصمیم داشتم با کمک به یک جوانتر باز هم فعالیت سینمایی ام را با «توده پرفشار» از سر گیرم اما به هر حال حمایتی شامل حال ما نشد. البته شخصا هم آدمی نیستم که بخواهم به دنبال رایزنی و لابی گری با مدیران دولتی و روسای این ارگان یا آن ارگان باشم بلکه به من کمک کنند.

این تهیه کننده که تولید کمدی خاطره انگیز «اجاره نشینها» را در کارنامه دارد درباره دورنمایش نسبت به سینمای کمدی این سالها اظهار داشت: گونه کمدی در همه این سالها جایی ثابت در سینما و تلویزیون داشته است و هرازگاه کمدی های خوب و استانداردی هم ساخته شده است ولی نکته اینجاست که معمولا کارگردانان کارکشته ما بیشتر به سمت ملودرام رفته اند و زیاد به سمت کمدی نمی آیند در صورتی که یک کارگردان حرفه ای اگر واهمه را کنار بگذارد شاید بتواند یک کمدی متفاوت بسازد.




تکذیب شایعه ابتلای بازیگر “اجاره‌نشینها” به آلزایمر

سینماژورنال: در ساعات گذشته شایعه‌ای در برخی شبکه های اجتماعی منتشر شد که حکایت از آلزایمر فردوس کاویانی داشت؛ بازیگر پیشکسوت ایرانی که تجربه ایفای نقش در آثاری پرمخاطب همچون “اجاره نشینها” و سریال “همسران” را دارد.

به گزارش سینماژورنال با این حال همسر فردوس کاویانی در گفتگو با “باشگاه خبرنگاران” ابتلای این بازیگر به آلزایمر را تکذیب کرد و گفت: همسرم چند وقتی است که جلوی دوربین نرفته است.

فردوس کاویانی از جمله بازیگران ایرانی است که کارش را از تئاتر شروع کرده است. این بازیگر که حزو اقلیتهای مذهبی بوده و زرتشتی است سابقه ایفای نقش در برخی از آثار مطرح سینمای ایران و از جمله “سگ کشی”، “بانو”، “میکس”، “هامون” و “در مسیر تندباد” را دارد.

آخرین کار اکران شده کاویانی در سینما “نارنجی پوش” داریوش مهرجویی است. ضمن اینکه آخرین کار تلویزیونی وی نیز سریال “هفت سین” یدا.. صمدی است.




هشت ماه پس از آغاز اکران⇐انتقاد داریوش مهرجویی از “محمد رسول ا..(ص)” مجیدی

سینماژورنال: اکران فیلم “محمد رسول ا..(ص)” مجیدی که شهریور سال قبل با در اختیار گرفتن دو سرگروه سینمایی آغاز شده بود همچنان در سینما آفریقا ادامه دارد.

به گزارش سینماژورنال حین اکران این فیلم کارگردانانی را داشتیم مانند شهرام اسدی که نقدهای صریح خود نسبت به اثر را بیان کردند(اینجا را بخوانید) و حالا در شرایطی که حدودا هشت ماه از آغاز اکران فیلم گذشته داریوش مهرجویی نیز در سخنانی کوتاه نسبت به این فیلم موضع گرفته است.

مهرجویی در جریان نمایش “دایره مینا”یش در خانه هنرمندان با اشاره به ضعف فیلمنامه این اثر بیان داشت: یکی از ایرادهایی که من به فیلم «محمد (ص)» داشتم این بود که از فیلمنامه خوبی برخوردار نبود.

وی ادامه داد: به نظرم اگر به جای اینکه فیلمبردار و عوامل دیگری را از خارج بیاوریم که در خدمت فیلم باشند، به جای آن باید افرادی را برای کمک به نوشتن سناریو و بهتر شدن آن می‌آوردیم. در سینمای ایتالیا هم این‌طور است که همیشه چندین سناریست کنار کارگردان می‌نشینند و متن را به او می‌دهند.




“سنتوری۲” دی ماه کلید می‌خورد

سینماژورنال: داریوش مهرجویی اعلام کرد فیلم جدیدش با نام «سنتوری مرد پاییز» اوایل دی ماه جلوی دوربین می‌رود.
 به گزارش سینماژورنال داریوش مهرجویی  با اشاره به جدیدترین پروژه سینمایی خود به “مهر” گفت: «سنتوری مرد پاییز» در حال حاضر در مرحله پیش تولید قرار دارد و با توجه به اینکه ریتم کار و زندگی این روزها بسیار کند است به همین دلیل پیش تولید این فیلم هم کمی طول کشیده است.

بازیگران انتخاب شده اند اما…

وی در پاسخ به اینکه آیا انتخاب بازیگران انجام شد؟ بیان کرد: حضور اکثر بازیگران در «سنتوری مرد پاییز» قطعی شده است اما ترجیح می دهم درباره آن چیزی نگویم.

کارگردان فیلم سینمایی «هامون» تاکید کرد: براساس پیش بینی انجام شده فیلمبرداری اوایل دی ماه آغاز می شود.

این احتمال هست که فیلم به جشنواره برسد

مهرجویی در پایان گفت: فیلمبرداری یک ماه به طول می انجامد و با توجه به اینکه تدوین فیلم همزمان با فیلمبرداری انجام می شود. این احتمال وجود دارد که «سنتوری مرد پاییز» در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر حضور دارد.




داریوش مهرجویی: رحمانیان و دیگر عوامل نمایش “هامون بازان” هیچ محلی به ما نگذاشتند/شوخیهای رحمانیان با مانی حقیقی مرا دلخور کرد

سینماژورنال: محمد رحمانیان سال‌ها پیش می‌خواست «هامون‌بازها» را روی صحنه بیاورد و این اتفاق نیفتاد تا اینکه به‌تازگی این نمایش را با الهام از مستند مانی حقیقی درباره فیلم «هامون» داریوش مهرجویی بر صحنه تالار وحدت آورد.

داریوش مهرجویی و دیگر عوامل «هامون» به تماشای این تئاتر نشستند و آن را در قیاس با اثر خودشان، ضعیف دانستند.

داریوش مهرجویی، کارگردان «هامون» پس از تماشای نمایش، در مصاحبه‌ای نارضایتی‌اش از این اجرا را ابراز کرد و محمد رحمانیان پس از انتشار مصاحبه مهرجویی، در نامه‌ای از او عذرخواهی کرد. او نوشت: «آقای داریوش مهرجویی عزیز، متأسفم که نمایش «هامون‌بازها» را دوست نداشتید. در بقیه موارد هم حق با شماست. ما کوتاهی کردیم. امیدوارم عذرخواهی مرا بپذیرید. «هامون» برای من همچنان یکی از دوست‌داشتنی‌ترین فیلم‌های جهان است…».

مهرجویی حالا در گفتگو با زینب محسنی در “شرق” کوشیده بیشتر از قبل درباره دلایل نارضایتی خود از این نمایش حرف بزند؛ حرفهایی که بیشتر گلایه هایی است از محمد رحمانیان و گروهش.

سینماژورنال متن کامل گفتگوی مهرجویی را ارائه می دهد:

 پاسخ شما به عذرخواهی آقای رحمانیان، کارگردان تئاتر «هامون‌بازها» در برابر نارضایتی‌تان از این اجرا چه خواهد بود؟ 
به‌هرحال از ایشان تشکر می‌کنم که به گلایه من، جواب دادند. البته من نگفتم نمایش ایشان را دوست نداشتم. فقط گفتم این نمایش به‌شدت مغشوش است و تمرکز ندارد. به‌هر‌حال در اجرائی که بهانه‌اش فیلم «هامون» است، جا داشت که گهگاهی تصاویر «هامون» را می‌دیدیم و صدایش را می‌شنیدیم.
 دعوت از شما و دیگر عوامل «هامون» برای تماشای تئاتر «هامون‌بازها» چطور صورت گرفت؟ 
وقتی من و آقای تورج منصوری وقتی فهمیدیم چنین نمایشی اجرا می‌شود چندین روز‌ درصدد بودیم تا بازیگرانی را که در «هامون» بازی کرده‌اند دعوت کنیم و دورهم به تماشای این نمایش برویم و نهایتا اعضای گروه «هامون» را روی سن ببریم و دوباره پس از سال‌ها از آنها تشکر کنیم، اما گلایه‌ای که من داشتم این بود که آقای رحمانیان و دیگر عوامل این نمایش، هیچ محلی به ما نگذاشتند. انگار ما یک تماشاچی معمولی هستیم که به دیدن نمایش‌شان رفته‌ایم. بچه‌های گروه «هامون» با ذوق‌وشوق و پس از تحمل ترافیک تهران خودشان را برای تماشای این نمایش به تالار وحدت رسانده بودند، اما اتفاقی که انتظارش را داشتند نیفتاد و من واقعا از این بابت تعجب کردم. به‌هرحال بهانه اجرای این نمایش، فیلم من بوده، اما روزی که ما به تماشای این نمایش رفتیم هیچ اشاره‌ای به حضور من و دیگر افراد گروه سازنده این فیلم نشد. انگارنه‌انگار که ما آنجا حضور داشتیم. با ما طوری رفتار شد که بچه‌ها همه دمغ شدند و درواقع آن اتفاقی که باید می‌افتاد، نیفتاد.
 به‌طورکلی نمایش «هامون‌بازها» را چطور ارزیابی می‌کنید؟ 
عوامل این نمایش، زحمت زیادی کشیده‌اند اما «هامون» در این نمایش زیاد نمود پیدا نکرد و تصاویری که پشت‌سر بازیگران می‌آمد ارتباطی با دیالوگ‌ها و صحنه‌هایی که اجرا می‌شد، نداشت و ضعف دیگر این بود که صدای آن تصاویر را هم نمی‌شنیدیم. انگار تصاویر کارکردی نداشتند و برای خالی‌نبودن صحنه پخش می‌شدند.
 شما در جریان روی‌صحنه‌آمدن این نمایش قرار گرفته بودید؟ از شما اجازه گرفته شده بود؟
متأسفانه خیر. نکته دیگری که مرا ناراضی کرد، همین بود که من اصلا در جریان این نمایش قرار نگرفتم. به‌هرحال وقتی براساس یک اثر، اثری دیگر ساخته می‌شود، باید مؤلف آن در جریان قرار بگیرد، اما برای اجرای این تئاتر، هیچ تماسی با من گرفته نشد.
وقتی آقای مانی حقیقی مستند «هامون‌بازها» را می‌ساخت، از شما اجازه گرفت؟ 

بله. ما درباره آن مستند کلی با هم حرف زده بودیم. مانی حقیقی واقعا کارگردانی توانمند و باهوش است. بعد از مستند «هامون‌بازها» هم یک کتاب راجع به من نوشت و مستندی درباره من ساخت و واقعا بر کارهای من اشراف دارد.
 در مقایسه فیلم و تئاتر «هامون‌بازها»، اثر آقای حقیقی را در مقایسه با اثر آقای رحمانیان چطور می‌بینید؟ 
در تئاتر «هامون‌بازها»، چیزی که به‌شدت کم بود، رد پای فیلم «هامون» است. تماشاگر نباید بفهمد «هامون» چه بوده که عده‌ای شده‌اند «هامون‌باز»؟ باید چرایی هامون‌بازی شخصیت‌ها در این تئاتر نشان داده می‌شد. در طول نمایش خیلی کم به این مسئله ارجاع داده شد. انگار این تئاتر برای خواصی ساخته شده بود که وجب‌به‌وجب سینمای ایران را می‌شناسند و خیلی پیگیرانه سینمای ایران را دنبال کرده‌اند، درحالی‌که تماشاگر عادی با تماشای این تئاتر گیج می‌شود. لازم بود در این تئاتر، اول «هامون» به بیننده معرفی شود و بیننده دریابد که چرا این آدم‌ها جذب چنین فیلمی شده‌اند. درحالی‌که در این تئاتر، انگار نه انگار که «هامون» مسئله این شخصیت‌هاست! این درحالی است که در خاطر دارم که در مستند آقای حقیقی، صدا و موسیقی «هامون» پخش می‌شد و تماشاگر می‌توانست بفهمد چرا این افراد، دیوانه‌وار «هامون» را دوست دارند. در ضمن، در نمایش آقای رحمانیان شوخی‌هایی با مانی حقیقی و اثرش می‌شد که مرا بسیار دلخور کرد. مانی حقیقی یکی از بهترین کارگردان‌های امروز سینماست و تا امروز آثار درخور اعتنایی ساخته است. نباید به او حمله می‌کردند و او را به سخره می‌گرفتند. این مرا مأیوس و دلسرد کرد. چرا باید کارگردانی که یکی از بهترین‌های امروز سینماست، در این تئاتر دست انداخته می‌شود؟ راستش توقع داشتم یک اثر داینامیک و هم‌تراز «هامون» روی صحنه ببینم اما متأسفانه این توقع برآورده نشد.
 به‌عنوان مؤلف «هامون» فکر می‌کنید چرا فیلم شما این همه شیفته سرسخت دارد؟ 
این فیلم نمونه بارز ایده‌ای است که می‌گوید سینما آینه‌ای است از اجتماع که آدمی خودش را در آن می‌بیند؛ سینمایی که برگردان زندگی آدمی است. بعد از اینکه «هامون» ساخته شد، خیلی‌ها به من گفتند تو این فیلم را از روی زندگی ما درست کردی! این فیلم درگیری‌های بنیادین بشر نظیر مسئله زناشویی و جدایی‌ای که بعد بینشان صورت می‌گیرد را به نمایش می‌گذارد. این اضطراب و تشویشی در حمید هامون نهفته است هم از غم نان می‌آید و هم اینکه گرفتار مشتی ایده‌های خاص است که پایمال شده‌اند، مردم ما به‌ویژه قشر دانشجو و روشنفکر را متأثر می‌کند. عباس میلانی پس از تماشای «هامون» به من گفت، من هم وقتی داشتم دوران جدایی از همسرم را تجربه می‌کردم، این تشویش و دلهره‌ای که در وجودم نهفته بود را با رجوع به «ترس و لرز» کیر که‌گور التیام بخشیده بودم. یک هم‌زمانی و تصادف جالبی رخ داده و آن هم اینکه من یک جای دنیا داشتم این فیلم را با چنین حال‌وهوایی می‌ساختم و او همان وقت داشته در جایی دیگر، همین مسیر را طی می‌کرده است. خیلی‌ها بعد از تماشای این فیلم با من قهر کردند، ازجمله رضا براهنی که گفت تو این فیلم را از زندگی من برداشتی و همان وقت به فیلم شدیدا حمله کرد. درحالی‌که من اصلا از زندگی او باخبر نبودم. درواقع «هامون» حدیث نفسی بود که توانست در جامعه ما رسوخ کند و تعلیقی را نشان دهد که همه در حال تجربه‌کردن آن هستند؛ تعلیق ناشی از سرگردانی بین ایده‌های وسیع و آرمانی و واقعیت‌های زندگی روزمره و تضاد میان این دو. اینها مردم را در هر زمانه‌ای جذب می‌کند. این فیلم، بیست‌وچند سال پیش ساخته شده اما نسل جدید هم دلباخته این فیلم هستند.
 خودتان راز این ماندگاری را چه می‌دانید؟ 
وقتی یک اثر هنری به بطن زندگی افراد رسوخ کند و دغدغه‌های اگزیستانسیال داشته باشد و وضع وجودی بشر را بیان کند، اثری خواهد شد مختص همه زمانه‌ها و ماندگار می‌شود.
 نسبت دغدغه‌های نسل جوان امروز را با دغدغه‌های نسل جوان دهه ٦٠ که نمونه‌اش حمید هامون بود، چه می‌دانید؟ 
کمابیش دغدغه‌ها یکی است. صرفا بستر تاریخی عوض شده است. مسائل زندگی اگزیستانسیال کماکان همان چیزی است که در زندگی حمید هامون دیدیم. تجربه‌های او، تجربه‌هایی هستند که هرکسی در سال‌های عمرش پشت‌سر می‌گذارد. عشق و عاشقی و بعد جدایی و حرمان، تجربه‌ای انسان‌شمول است، فارغ از جغرافیا و زمان. اینها، تجربه‌هایی است که زمان و مکان نمی‌شناسد. دقیقا مثل آنچه «لیلا» برای تماشاگرانش داشت. «لیلا» طوری در زندگی تماشاگرش رسوخ می‌کند که تماشاچی حین تماشای فیلم، فراموش می‌کند این یک فیلم است. همین‌طور «دایره مینا» و «سارا» و… این ویژگی آثاری است که دغدغه‌های وجودی و وضعیت بشری دارند.




پسرعموی فرخ‌نژاد در نقش فرخ‌نژاد!+عکس

سینماژورنال: از جمله نمایشهایی که در هفته های اخیر روی صحنه رفته “عاشقانه های ناآرام” بوده است؛ نمایشی که به دلیل عدم سابقه کافی کارگردانش مریم جلالی و اینکه با وجود تازه کار بودن به او امکان اجرا در تالار وحدت داده شده به شدت حاشیه ساز شده بود و البته انتقاد خانه تئاتر را هم برانگیخت.

به گزارش سینماژورنال این نمایش برای آن که بتواند مخاطبان عام را به سالن بکشاند جمعی از چهره های سرشناس سینمای ایران و از جمله محمدرضا فروتن، فریبرز عرب نیا و نیکی کریمی را بعنوان بازیگر به خدمت گرفته بود.

“عاشقانه های ناآرام” با گرته برداری مستقیم از آنچه محمد رحمانیان انجام می دهد با تلفیق موسیقی و اجرا به بازسازی صحنه ای سکانسهای عاشقانه برخی از آثار مهم سینمای ایران و جهان و از جمله “روسری آبی”، “عروس آتش” و “هامون” پرداخته بود.

فارغ از اجرای نمایشی بی ربط با فضای معنوی ماه رمضان در این ماه، ایفای نقش بازیگران با هاچ.اف(!) و البته جدایی فروتن از کار از جایی به بعد، یکی از نکات این نمایش حضور پسرعموی حمید فرخ نژاد بعنوان یکی از بازیگران بود.

پسرعمو بجای پسرعمو

علی مردانه پسرعموی فرخ نژاد که در سینمای ایران بیشتر به عنوان دستیار کارگردان و کمتر به عنوان بازیگر فعالیت داشته است در اپیزودی از این نمایش که بازسازی “عروس آتش” خسرو سینایی بود در نقش “فرحان” که در منبع اقتباس توسط فرخ نژاد ایفا شده بود بازی کرد.

جالب اینجاست که بازی مردانه به اعتقاد برخی از مخاطبان نمایش در حد و اندازه های ستارگانی بود که بلیت نمایش بخاطر حضور آنها به 100 هزار تومان رسیده بود!! البته که این مساله نه به کیفیت بالای کار مردانه که به کیفیت پایین کار چهره های مطرح حاضر در کار بازمیگشت.

اغلب آنها که “عاشقانه های ناآرام” را دیده اند از تپقهای این ستارگان سابق گلایه داشته اند و این نکته را مطرح کرده اند که بازیگرانی که تسلط بر اجرای زنده ندارند چرا بازی در این نمایش را پذیرفته اند.

علی مردانه در کنار دستیاری آثاری چون “همخانه”، “گشت ارشاد”، “بیتابی بیتا”، “برلین منهای هفت” و “صندلی خالی” سابقه ایفای نقش در آثاری چون “زادبوم”، “تاج محل” و “زندگی با چشمان بسته” را هم داشته است.

مردانه سال گذشته در نقش “آرش” در سریال “پرده نشین” بازی کرده بود و اخیرا هم در دومین ساخته سینمایی ابراهیم ابراهیمیان به نام “عادت نمی کنیم” بازی کرده است.

علی مردانه
علی مردانه در کنار حامد کمیلی در نمایی از “پرده نشین”



مانی حقیقی: اصلا “هامون” جزء فیلم‌های موردعلاقه‌ام هم نیست/ساخت “هامون‌بازها”{از طرف میرکریمی} به من سفارش شد و من هم پذیرفتم این فیلم را بسازم!/”مهرجویی؛ کارنامه چهل ساله” هم در ابتدا سفارش میرکریمی بود

سینماژورنال: محمد رحمانیان به تازگی تصمیم گرفته نمایش «هامون بازها» براساس مستندی از مانی حقیقی را روی صحنه ببرد.

به گزارش سینماژورنال ماني حقيقي اما مي‌گويد مستند «هامون‌بازها» جزء بزرگ‌ترين شكست‌هاي كاري اوست.

كارگرداني كه سهم زيادي در شناساندن دلدادگان «هامون» به دوستداران سينما داشته، اين‌روزها از مستندي كه سال‌ها قبل ساخته، راضي نيست؛ هرچند او پس از «هامون‌بازها» نيز سراغ ساخت مستندي درباره «مهرجويي» رفت كه حاصلش شد «مهرجويي؛ كارنامه چهل‌ساله».

عسل عباسیان در “شرق” با او به‌مناسبت اجراي نمايشي اقتباس شده از «هامون‌بازها»ي او توسط محمد رحمانيان، گفت‌وگو كرده‌ است.

حقیقی در این گفتگو از یک طرف گفته که «هامون» اصلا فیلم مورد علاقه او نیست و این سفارش رضا میرکریمی بوده که باعث شده فیلم را بسازد و از طرف دیگر از این حرف زده که اصلا نمی داند رحمانیان چطور می تواند از مستند او اقتباس کند.

سینماژورنال متن کامل گفتگوی حقیقی را ارائه می دهد.

‌ در جریان تولید تئاتر «هامون‌بازها» بودید؟
بله، در سال ٨٨ آقای رحمانیان با من تماس گرفتند و گفتند می‌خواهند نمایش‌نامه‌ای براساس مستند من بنویسند و من هم اجازه دادم که به‌خاطر حوادث سال ٨٨، آن تئاتر اجرا نشد. دوباره در سال ٨٩ که ما سر پیش‌تولید فیلم «پذیرایی ساده» بودیم، ایده ساخت این تئاتر را مطرح کردند و حتی صدایی هم از من ضبط کردند برای پخش در تئاترشان، که باز هم مشکلاتی وجود داشت و تئاترشان روی صحنه نرفت، تا اینکه حالا برای بار سوم برای اجرای این تئاتر اقدام کرده‌اند.
‌ از محتوای نمایش‌نامه محمد رحمانیان باخبرید؟ آن را خوانده‌اید؟
نه، اصلا نمی‌دانم چطور می‌شود از فیلمی که من ساخته‌ام، اقتباس کرد. عمدا هیچ دخالتی در پروسه شکل‌گیری این تئاتر نداشتم تا خود کار را ببینم. برایم خیلی جالب است ببینم از روی فیلم من، چه تئاتری ساخته شده.
‌ مهرجویی آثار شاخص سینمایی کم ندارد. چطور شد که شما «هامون» را برای ساخت مستندی درباره یکی از فیلم‌های مهرجویی انتخاب کردید؟
مسئله این است که من اصلا «هامون» را انتخاب نکردم. سال‌ها پیش، اواسط دهه ٨٠، آقای میرکریمی، پروژه‌ای داشتند که از کارگردان‌های جوان‌تر دعوت می‌کردند راجع به فیلم‌های مطرح تاریخ سینمای ایران مستند بسازند و راجع به خیلی فیلم‌ها، مستند ساخته شد، حتی خاطرم هست درباره «چهارشنبه‌سوری» هم مستندی ساخته شد که خود من هم در آن همکاری کوتاهی داشتم. آقای میرکریمی از من خواستند درباره «هامون» مستند بسازم. راستش اصلا «هامون» جزء فیلم‌های موردعلاقه‌ام هم نیست، فقط به من سفارش شد و من هم پذیرفتم این فیلم را بسازم. چالش اصلی چنین سفارشی این بود که چطور می‌توان راجع به فیلمی که این‌همه محبوب است، یک مستند ساخت؟ وقتی شروع به ‌کار کردم، متوجه شدم محبوبیت این فیلم، برایم از خود فیلم جذاب‌تر است و این محبوبیت، برایم از خود فیلم مهم‌تر بود. بعد دیدم درباره خود فیلم به‌قدری قصه گفته شده و نقد و نظر نوشته شده که دیگر نکته‌ای باقی نمانده که قرار باشد در مستند مطرح شود. بنابراین تصمیم گرفتم درباره محبوبیت «هامون» فیلم بسازم. همان زمان فراخوانی دادم با عنوان «هامون‌بازان جهان کجایید؟» و از طرف‌داران این فیلم خواستم از طریق ایمیل و فکس برایم توضیح دهند که چرا از این فیلم خوششان می‌آید. تعداد خیلی زیادی نامه به من رسید که براساس آن نامه‌ها با چند نفر قرار گذاشتم که نهایتا پنج‌نفرشان، سوژه‌های مستندم شدند.
‌ سرانجام «هامون‌بازها» چه شد؟
فیلم را که ساختیم، یک فیلم ٥٢ دقیقه‌ای بود که از طریق رضا میرکریمی برای پخش در شبکه چهار داده شده بود و وقتی فیلم از تلویزیون پخش شد، ٢٥ دقیقه از آن سانسور شده بود. در نسخه‌ای که از تلویزیون پخش شد تقریبا ٥٠‌ درصد فیلم سانسور شده بود و نهایتا فیلم تکه‌پاره‌ای از تلویزیون پخش شد به اسم فیلم من.
‌ به این سانسور اعتراضی نکردید؟
اعتراض کردم اما طبق روتین صداوسیما، اعتراضم اثری نداشت. فکر می‌کنم این فیلمم، فیلم خیلی بدی هم هست. شاید «هامون‌بازها» جزء بزرگ‌ترین شکست‌های کاری من است.
‌ فکر می‌کنید دلیل این شکست چه بوده؟
خیلی سال طول کشید تا دلیلش را بفهمم. یک روز بالاخره فهمیدم هامون‌بازهای واقعی و خیلی افراطی، آدم‌هایی نیستند که به فراخوانی که من داده‌ام جواب دهند. آنها آن‌قدر آدم‌های عجیب‌وغریبی‌اند که فراخوان من برایشان هیچ اهمیتی ندارد و اصلا برایشان مهم نیست که عشقشان با «هامون» در یک فیلم منعکس شود. بنابراین اساسا سیستم انتخاب سوژه من اشتباه بوده. باید می‌فهمیدم هامون‌بازهای افراطی، محال است به فراخوان من پاسخ دهند. ما بعد از آن فراخوان، با هامون‌بازهای غیرافراطی‌تر مواجه بودیم، به همین دلیل، فیلمم سوژه‌های قوی‌ای نداشت و شکست خورد. البته امیدوارم نمایش آقای رحمانیان نمایشی خوب باشد و لااقل یک ققنوسی از خاکستر فیلم من سر بلند کند. چون خود فیلمم که خیلی ضعیف است و البته که سانسورهای تلویزیون ضعیف‌ترش هم کرده.
‌ شما بعدها هم «مهرجویی؛ کارنامه چهل ساله» را درباره مهرجویی ساختید. در واقع جدا از اینکه مستندی راجع به فیلم مهرجویی ساختید، درباره خودش هم یک مستند کارگردانی کردید. آن فیلم چطور شکل گرفت؟
اتفاقا گاهی سوءتفاهمی پیش می‌آید و بعضی‌ها این دو فیلم را با هم اشتباه می‌گیرند. ماجرا از این قرار است که «مهرجویی؛ کارنامه چهل ساله» هم در ابتدا سفارش آقای میرکریمی بود. درواقع آقای کریمی دو سری فیلم تهیه کردند، یک‌سری فیلم درباره یک‌سری فیلم و یک‌سری فیلم درباره یک‌سری کارگردان که در این بین دو مستند مربوط به «هامون» و «مهرجویی» را به من سپردند. اول «هامون‌بازها» را به سفارش ایشان ساختم و در مدت‌زمانی که «هامون‌بازها» مسیر کانال‌های اداری برای پخش را طی می‌کرد، مستند «مهرجویی» را کلید زدم، منتها اواسط مستند «مهرجویی» وقتی «هامون‌بازها» پخش شد و دیدم چه بلایی سر فیلم آمده و هیچ کس هم هوای فیلم را نداشت، تصمیم گرفتم فیلم «مهرجویی» را از آن دایره فیلم‌هایی که داشت ساخته می‌شد، بیرون بیاورم. پس قراردادم را با دلخوری فسخ کردم و خودم با بودجه شخصی، فیلم «مهرجویی» را ادامه دادم که خیلی موفق‌تر از «هامون‌بازها» بود و سیمرغ بهترین کارگردانی مستند را در جشنواره همان سال گرفت و پروسه ساختش هم طولانی بود. حدودا پنج سال طول کشید. در این فیلم با سی‌ودو، سه‌ نفر از همکاران مهرجویی صحبت کردم. علاوه بر این، سه فیلم او را برای استفاده در فیلمم اسکن دیجیتال کردم و حتی کتابی هم براساس آن فیلم منتشر شد.
‌ قرار نیست «مهرجویی؛ کارنامه چهل ساله» اکران شود؟
قرار شده به‌زودی در گروه «هنر و تجربه» اکران شود، منتها وضعیت «هنر و تجربه» کمی نامشخص است. فعلا گفته شده این فیلم اکران خواهد شد.
‌ راستی بازیگر شخصیت علی عابدینی فیلم «هامون»، یعنی اکبر مشکاتی در مصاحبه‌ای گفته بود که «هامون‌بازها» مستند ضعیفی است… .
اکبر مشکاتی اصلا این فیلم را ندیده. البته هیچ‌کدام از این دو مستند را ندیده. آن‌طور که یادم است، او در همان مصاحبه فکر می‌کرد برای فیلم «هامون‌بازها» با ما همکاری داشته. در حالی که من با او برای «مهرجویی؛ کارنامه چهل ساله» مصاحبه کردم. در واقع اکبر مشکاتی فکر می‌کند برای «هامون‌بازها» با او مصاحبه شده، که شنیده «هامون‌بازها» فیلم خوبی نیست. درحالی‌که در مستند «مهرجویی» حضور داشته و هیچ‌یک از دو فیلم را هم ندیده!
‌ بالاخره شما با ساخت مستند «هامون‌بازها» متوجه شدید حرف حساب طرف‌داران این فیلم چیست و چرا فکر می‌کنند «هامون» شاهکار است؟
نه، دلیلش را نفهمیدم و هنوز هم نمی‌دانم چرا این فیلم این همه طرف‌دار دارد. به‌نظر خودم، «هامون» جزء فیلم‌های محبوب من نیست و درک نمی‌کنم که در این فیلم چی است که گروه به این بزرگی را درگیر خود کرده و در عین حال می‌دانم که جزء اقلیتم و برای رأی اکثریت، احترام قائلم.
‌ خودتان طرف‌دار کدام‌یک از فیلم‌های داریوش مهرجویی هستید؟
«لیلا» و «دایره مینا». فکر می‌کنم این دو فیلم، فیلم‌های قوی مهرجویی و دستاوردهای بزرگ این کارگردان هستند.
‌ راستی از آخرین فیلمتان «اژدها وارد می‌شود» چه خبر؟ در چه مرحله‌ای است؟
هنوز چیزی معلوم نیست. فیلم در مرحله صداگذاری است. صداگذاری، مرحله‌ای است که در فیلم‌های من همیشه طولانی می‌شود و این بار هم مثل همیشه طولانی شده. صداگذاری، برای من مرحله جذابی است و عمدا آن را طول می‌دهم، چون به من خوش می‌گذرد.
‌ واکنش‌ها در برابر این فیلم را چطور پیش‌بینی می‌کنید؟
به‌نظرم فیلم جالبی شده، اما هیچ‌وقت نمی‌توانم واکنش‌ها را پیش‌بینی کنم. اگر هم پیش‌بینی کنم پیش‌بینی‌ام اشتباه است. برای همین صبر می‌کنم تا در نخستین اکران‌ها ببینم چه کرده‌ام. در مجموع خودم از این فیلم خیلی راضی‌ام.




داریوش مهرجویی: نظارت سینمایی تبديل به رد كردن شده است/فقط مي‌شود نشست و دعا كرد كه مشكلي پيش نيايد

سینماژورنال: داريوش مهرجويي قرار است «غرب واقعي» را روي صحنه ببرد. اين كارگردان برجسته كه آثار سينمايي درخشاني چون «گاو»، «هامون» و «اجاره‌نشين‌ها» را در كارنامه‌اش دارد براي دومين بار در مقام كارگردان تئاتر اثري از سام شپارد را اجرا خواهد كرد.

به گزارش سینماژورنال او كه پيش‌تر نمايش «درس» اثر يونسكو را با بازيگران مطرحي چون امير جعفري و طناز طباطبايي در مجموعه تماشاخانه ايرانشهر به صحنه برده بود، اين بار مسير متفاوتي را در پيش گرفته است که درباره آن به “اعتماد” می گوید: « دوستان كرج برنامه‌اي گذاشته بودند. متني نوشته بودند و مرا دعوت كردند. خب به نظر من بچه‌هاي با استعداد و حرفه‌اي آمدند و قرار شد با هم همكاري كنيم. من قبلا دوتا از كارهاي سام شپارد را يكي كودك مدفون و ديگري غرب واقعي را از مجموعه آثار اين نمايشنامه‌نويس انتخاب و ترجمه كردم كه توسط نشر هرمس چاپ شد. هميشه دوست داشتم آنها را به صحنه ببرم. خوشبختانه فرصتي پيش آمد كه توانستم غرب واقعي را با مجموعه‌اي از بچه‌هاي كرج كار كنيم و اميدوارم كه بتوانيم بعد از اينجا، اين كار را در سالن‌هاي ديگر هم به صحنه ببريم.»

کرج فرقی با تهران ندارد
در سال‌هاي اخير كه مركزگرايي بدل به يكي از مشخصه‌هاي هنر در ايران شده است، اين رفتار مي‌تواند بسيار معنادار و البته قابل تحسين باشد. مركزگرايان غالبا عدم امكانات و عدم استقبال را علت مركزگرايي‌شان مي‌دانند. واقعيت هم اين است كه در اين نگرش هر جايي حتي كرج مي‌تواند به عنوان يك مكان حاشيه‌اي تلقي شود. داريوش مهرجويي اما نگاهي كاملا متفاوت دارد. «كرج يكي از شهرهايي است كه خيلي پيشرفت كرده و فرقي با تهران ندارد. نه تنها فرقي ندارد بلكه مشكلاتي مثل آلودگي هوا هم در اينجا وجود ندارد. به هيچ‌وجه حس نمي‌كنم كه جاي حاشيه‌اي و بدون امكاناتي دارم كار مي‌كنم. يك شهر خيلي مدرن و امروزي است كه برج‌هاي بلند، فروشگاه‌هاي بزرگ و خوب و همه آنچه يك شهر مدرن امروزي بايد داشته باشد را دارد.»

در فرانسه در تئاتر بازی هم میکردم
سينما و تئاتر خويشاوندي ديرسالي با هم دارند. سينماگراني كه در حوزه تئاتر فعال بوده‌اند، بسيارند. اما مهرجويي در ايران بيش از هر چيز به عنوان يك سينماگر شناخته شده است. مهرجويي با اشاره به اينكه به عنوان بازيگر تئاتر هم فعاليت كرده است، گفت كه تئاتر دلمشغولي و علاقه‌مندي هميشگي او بوده است. « رشته اصلي تحصيلي من فلسفه بود ولي رشته فرعي من هنرهاي تئاترال بود كه شامل تئاتر، سينما و تلويزيون مي‌شود. بنابراين از همان قديم پيگير آثار درام‌نويسان برجسته‌اي مثل يونسكو، آلبي، ويليامز و ميلر، اونيل، بكت و غيره بودم. حتي در دانشگاه UCLA  من نمايشنامه مادمازل ژولي را كه از معروف‌ترين آثار استرينبرگ است، به صحنه بردم كه خودم هم در آن بازي كردم. به همين دليل من هميشه تئاتر را هم دوست داشتم هم پيگير بودم و دوست داشتم كه كار كنم.»

دی.وی.دی “درس” به زودی منتشر می شود
كارگردان فيلم ماندگار «اجاره‌نشين‌ها» در گفت‌وگويش يك خبر هم دارد و آن هم اینکه «قرار است فايل تصويري تئاتر «درس» به زودي منتشر شود. در اين كار نظر تماشاچي‌ها، پشت صحنه، تمرين‌ها و خود اجرا هم هست.»

سینما هم وارد کار شده
از فضاي اين اثر پرسيدم و او گفت: « در اين كار يعني غرب واقعي من سينما را هم وارد كار كرده‌ام. در واقع تكه‌هايي از فيلم را با كار قاطي كرده‌ام كه فكر مي‌كنم خوب از آب درآمده.»

در تئاتر کارگردان هنگام اجرا کاری از دستش برنمی آید
بي‌ترديد وقتي كارگرداني برجسته از سينما پا به عرصه كارگرداني تئاتر مي‌گذارد، مي‌تواند پاسخي قابل تامل درباره شباهت و تفاوت‌هاي اين دو حوزه داشته باشد. پرسشي كه همواره كم‌و‌بيش وجود داشته و حتي گاهي در ارزش‌بخشي به يكي در مقابل ديگري نيز به كار رفته است. «به نظر من هر كدام خصوصيت خودشان را دارند و وجوه خاص خودشان را. هم تئاتر و هم سينما ولي خب از طرفي هم شبيه به هم هستند. اما در تئاتر كارگردان بعد از انجام تمرينات و وقتي تئاتر روي صحنه مي‌رود كاري از دستش برنمي‌آيد و كاملا دست بازيگرهاست. فقط مي‌تواند اميدوار باشد كه همه‌چيزهايي كه در تمرينات انجام شده روي صحنه هم اجرا شود چون به هر حال گاهي بازيگران تحت تاثير فضا و مواجهه بي‌واسطه‌اي كه با تماشاچي دارند، ممكن است اكت‌هاي متفاوتي بروز دهند يا چيزي را اضافه و كم كنند. عدم كنترل لحظه‌اي يكي از مسائل تئاتر است كه كارگردان نمي‌تواند اثري در لحظه اجرا بگذارد».

موقع اجرا فقط مي‌شود نشست و دعا كرد كه مشكلي پيش نيايد

اما تاكيد مي‌كند كه «شما در سينما مي‌توانيد پلاني را بارها تكرار كنيد تا به آنچه مي‌خواهيد برسيد. ولي اين اتفاق در تئاتر تنها در تمرين ممكن است. موقع اجرا فقط مي‌شود نشست و دعا كرد كه مشكلي پيش نيايد. البته وقتي بچه‌ها حرفه‌اي باشند و خوب تمرين شده باشد اين امكان خيلي كمتر است.» هرچند وي معتقد است اساسا فضاي تئاتر نسبت‌به‌قبل تفاوت چشمگيري پيدا كرده است. «خب فضا وامكانات تئاتر هم مثل سابق نيست كه مثلا لازم باشد بازيگر داد بزند تا صدايش به همه جاي سالن برسد. مي‌توانند ميكروفن‌هاي مخصوص داشته باشند و صداي خوبي را به مخاطب منتقل كنند. تئاتر مديوم جالبي است و براي من خيلي جذاب است. هر چند در نهايت كم و بيش مثل فيلم است. برايم فرقي ندارد. هر دو هوش و ذكاوت و حس و بقيه موارد لازم براي خلق يك اثر خوب را لازم دارند.»

نظارت تبديل به رد كردن شده است
مهرجويي فيلمساز اما دل خوشي از حال‌و‌روز سينماي ايران ندارد. «سيستم كنوني نظارت اصلا مناسب نيست. نظارت تبديل به رد كردن شده است. تمام موهبت‌هايي كه دولت در اختيار اين نهادها گذاشته مثل هزينه‌هايي كه بايد صرف سينما شود، صرف جوان‌هاي تازه‌كاري شود كه قرار است باعث تعالي سينما شوند، الان به عده خاصي مي‌رسد. برخي از اين مديران فقط به فكر خودشان هستند. فقط مي‌گويند خودي خودي خودي! و ما هم اين وسط شده‌ايم نخودي!»

يك سيستم انحصارگراي زشت كه بر سينماي ما حاكم شده
مترجم «جهان هولوگرافيك» كه دل ‌پري از برخي مديران و دست‌اندركاران اين روزهاي سينما دارد، مي‌گويد: «اين يك سيستم انحصارگراي زشت است كه بر وضع سينماي ما حاكم شده. امتيازات فقط به عده خاصي تعلق مي‌گيرد. خودشان اكران دارند، خودشان سالن‌هاي خوب سينما را دارند، خودشان بهترين سرگروه‌هاي سينمايي را دارند و ما نخودي و بيخودي هستيم و بايد كنار برويم. اين زشت و وقيح است. اميدوارم هرگز سينماي جهان نفهمد ما چه وضعي داريم. در بقيه جهان، جاهايي مثل مركز سيناتوگرافيك فرانسه اين‌طور نيست. آنها توجه مي‌كنند، هزينه مي‌كنند، ميدان مي‌دهند به جوان‌هايي كه مي‌خواهند وارد اين حوزه شود تا هنر سينما تعالي پيدا كند.»

اجرای “غرب واقعی” در شبهای مهرجویی
نمايش «غرب واقعي» قرار است در «شب‌هايي مهرجويي» از عوامل و بازيگران خود رونمايي كند. هادي خوانساري، مدير اجرايي اين نمايش گفت كه قرار است فيلم‌هاي «گاو»، «هامون» و«سنتوري» از پنجم تا هفتم خردادماه در برنامه‌اي با عنوان «شب‌هاي مهرجويي» با حضور خود آقاي مهرجويي و چهره‌هاي مطرح سينما اكران شوند.

اين برنامه در سال «سيروس صابر» در اداره فرهنگ و ارشاد استان البرز اجرا خواهد شد. وي همچنين از آغاز اجراي اين اثر از ٢٧ تيرماه مصادف با عيد فطر خبر داد كه قرار است به مدت يك ماه روي صحنه باشد. خوانساري تاكيد كرد كه پس از اجراي كرج، اين اثر در مجموعه «كوروش» تهران و پس از آن احتمالا در شهرهاي ديگر و در نهايت هم خارج از كشور اجرا خواهد شد.




تهیه‌کننده “ناخدا خورشید”: هیچ‌وقت با حمایت دولت فیلم نساختم/حتی پول مواد خامی که فارابی در اختیارم گذاشته بود را تا ریال آخر پس دادم/آخرین فیلم‌ام “دیوار” به‌دلیل حضور آن بازیگر سفر کرده{گ.ف} به هنگام اکران دچار مشکل شد و بعدش هم تولید فیلم را کنار گذاشتم

سینماژورنال: سینمای ایران هرچند در پرورش کارگردان یا بازیگران صاحب سبک و حتی امور پشت صحنه از فیلمبردار گرفته تا صدابردار، چهره پردازی،  موزیسین و تدوینگر، به اندازه خود حرف برای گفتن دارد اما متاسفانه در حیطه تهیه کنندگی و پرورش تهیه کنندگان کاربلد چندان قوی عمل نکرده است.

به گزارش سینماژورنال البته که به مانند هر قاعده دیگری در این زمینه نیز استثنائات خاصی وجود دارد اما کلیت فضای حاکم بر سینمای ما این طور بوده که عموما تهیه کنندگان کاربلد بیشتر از یک دهه نتوانسته اند حضور پررنگ و جدی در سینما داشته باشند و مرتب تهیه کنندگان جدید و بی تجربه یا کم تجربه وارد عرصه شده اند.

از جمله تهیه کنندگان سینمای ایران که در دهه های شصت و هفتاد برای خود نامی به هم زده بود و بواسطه تولید آثاری چون “هامون”، “ناخدا خورشید”، “اجاره نشینها”، “در مسیر تندباد” و “کیمیا” در قد و قامت یک تهیه کننده تمام عیار ظاهر شده بود هارون یشایایی است.

خودآگاهانه از سینمای بلند فاصله گرفته ام

یشایایی اما از اواسط دهه هشتاد هیچ حضوری در سینمای ایران نداشته و تقریبا گوشه گیر شده است. خودش درباره این دوری از سینمای حرفه ای به سینماژورنال می گوید: خودآگاهانه از سینمای بلند فاصله گرفته ام و به صورت اندک و تک و توک کارهای مستندی که فرزندم آرش درگیر آنهاست را تهیه می کنم. دلیل اصلی دوری ام هم آن است که ترجیح می دهم کار نکنم تا مجبور شوم به تولید با هر شرایطی تن دهم.

هیچ ارگانی از من کمک نخواسته است

وی درباره اینکه آیا در سالهای دوری از سینمای بلند هیچ مدیر سینمایی به سراغ او نیامده که ازش بخواهد تجربیات خود را در اختیار جوانترها بگذارد بیان می دارد: به طور جدی کسی از من نخواسته که مثلا کارگاهی برای انتقال تجربیات تهیه کنندگی ام راه بیندازم. البته خودم شخصا آدمی هستم که حتی اگر جوانی بی تجربه هم سراغم آمد و کمک بخواهد حتما کمکش می کنم اما اینکه ارگانهای دولتی فضایی را برای تبادل تجربیات فراهم کنند، هیچ گاه به صورت جدی صورت نگرفته است.

تولیدکنندگان ارگانی بیشتر از 500 میلیون تومان را صرف تولید نمی کنند.

هارون یشایایی با اشاره به شیوع پروژه های سفارشی در سینمای ایران که عاملی است بر دوری پیشکسوتان مستقل، اظهار می دارد: سفارشی سازی در گذشته هم بود اما در سالهای اخیر بیشتر شده است و اغلب هم چهره هایی را درگیر خود می کند که به سینما به چشم کار هنری نمی نگرند با این حال شخصا هیچ گاه با این گونه تولیدات موافق نبودم و خودم را هم درگیر آن نکردم.

وی ادامه می دهد: اغلب تهیه کنندگان ارگانی همه تلاش خود را می کنند که سودشان در تولید باشد شاید برای همین است که طوری برنامه ریزی می کنند که نهایت بودجه ای که صرف فیلم میشود از 500 میلیون تومان بیشتر نشود تا مابقی بودجه نوعی اندوخته باشد برای ادامه حضورشان در سینما.

به حمایتهای ارگانی از تولید در سینما اعتقاد ندارم

این تهیه کننده 80 ساله می افزاید: من به حمایتهای ارگانی از تولید در سینما اعتقاد ندارم و هیچ گاه هم با این حمایتهای دولتی فیلم نساختم. هیچ کس نمی تواند بگوید که حتی یکی از آثارم با وامهای ارگانی تولید شده است. تنها حمایتی که از بنیاد فارابی می گرفتم مواد خام بود که مبلغ آن هم تا ریال آخر پرداخت می شد.

هارون یشایایی
هارون یشایایی

هزینه تسهیلات را پرداخت می کردم

وی می افزاید: من از تسهیلات سینمایی برای تولید آثار استفاده می کردم مثلا نگاتیو می گرفتم یا دوربین فیلمبرداری و مواد خام ولی هزینه استفاده از این تسهیلات را پرداخت می کردم تا شبهه ای پیش نیاید.

11 فیلم تهیه کردم؛ برخی از آنها سودآور بود و برخی، نه

یشایایی پیرامون اینکه آیا همین استقلال طلبی و تلاش برای روی پا ایستادن نبود که باعث شد از جایی به بعد قید کار در سینما را بزند بیان می دارد: من در دوران تهیه کنندگی ام حدودا 11 فیلم سینمایی تولید کردم که هزینه تولید تمامی آنها را خودم دادم؛ برخی از این آثار بلحاظ تجاری برایم سودآور بود و برخی، نه اما هیچ گاه شکست تجاری عاملی نشد که بروم سراغ تولید پروژه های ارگانی چون این کار را با ذات کار هنری در تناقض می دانستم.

به دلیل حضور آن بازیگر سفرکرده برای فیلم مشکل ایجاد کردند

یشایایی با اشاره به آخرین تجربه تهیه کنندگی اش “دیوار” که اثری خوش ساخت بود اما بازدهی خوبی در فروش نداشت به سینماژورنال می گوید: محاسبات من و کارگردان کار آن بود که فیلم بلحاظ سوژه داستانی جذابش و فضای نسبتا پرتعلیقش این خاصیت را دارد که بفروشد اما متاسفانه فیلم علیرغم استقبال مخاطبان در جشنواره فجر به هنگام اکران با یک سری مشکل مواجه شد و به دلیل حضور آن بازیگر سفرکرده {“گ.ف”} در مسیر اکران آن سنگ اندازی شد و همین محدودیت باعث شد انتظارات مالی ام برآورده نشود و بعد از آن هم تولید فیلم را کنار گذاشتم.