1

یک کارگردان سرشناس تئاتر اظهار داشت⇐بودجه تولید ده تله‌تئاتر از یک سریال متوسط هم کمتر است ولی تلویزیون رغبتی ندارد!/بی‌توجهی تلویزیون به تئاتر، به سال‌ها پیش برمی‌گردد و ربطی هم به کرونا ندارد!/علی دایی از من خوش‌شانس‌تر است که زنجیرش بعد از دو روز پیدا شد ولی زنجیر طلای من بعد از یک ماه هنوز پیدا نشده!!

سینماروزان: هادی مرزبان کارگردان سرشناس تئاتر با انتقاد از بدقولی‌های تلویزیون در تولید تله‌تئاتر به مقایسه وضعیت خود با علی دایی پرداخت.

به گزارش سینماروزان هادی مرزبان با اشاره به تلاشهایش برای تولید تله‌تئاتر به ندا آل‌طیب در ایسنا گفت: حدود دو ماه پیش به مدیر اداره کل هنرهای نمایشی پیشنهاد کردم که برای ساخت تله تئاتر با تلویزیون هماهنگ کنند و ایشان هم استقبال کردند ولی تصورم این است که تلویزیون رغبتی ندارد و این بی‌اعتنایی، تاسف‌برانگیز است بخصوص که بودجه ساخت 10 تله تئاتر بارها از یک سریال متوسط هم پایین‌تر است.

این هنرمند اضافه می‌کند: بی‌توجهی تلویزیون به تئاتر، به سال‌ها پیش برمی‌گردد و ربطی هم به کرونا ندارد. گاهی این ذهنیت ایجاد می‌شود که اصلا تئاتر نمی‌خواهند.

مرزبان که بعد از همه‌گیری کرونا احتمال می‌داد تله تئاتری بر اساس «دکتر نون» ضبط کند، در این زمینه هم توضیح می‌دهد: صحبت‌هایی با یکی از دست اندرکاران تلویزیون داشتیم و در حال گفتگو برای ضبط حدود ده تله‌تئاتر به کارگردانی هنرمندان مختلف بودیم و من نیز چند کار آماده داشتم که «دکتر نون» مقدم بر همه آنها بود ولی بعد از گذشت مدتی، هیچ خبری نشد و من هم نمی‌توانم یک جانبه و هر روز پیگیر این همکاری باشم چراکه از آن طرف هم باید اشتیاقی وجود داشته باشد.

این هنرمند با لحنی طنزآمیز ماجرای ربوده شدن گردن‌بندش را که شبیه سرقت گردن بند علی دایی است روایت می‌کند و می‌گوید: بدون اغراق شاید یک ماه است پایم را از خانه بیرون نگذاشته‌ام ولی متاسفانه شرایط دشوار اقتصادی باعث افزایش ناامنی‌ها شده و همان یک ماه پیش که از خانه بیرون زدم، دو موتورسوار زنجیر طلایم را دزدیدند. جالب است که چندی پیش هم همین اتفاق برای علی دایی افتاد، با این تفاوت که ایشان از من خوش‌شانس‌تر است و گردنبندش ظرف چند روز پیدا شد ولی از گردنبند من هیچ خبری نشد…




خاطرات حبیب اسماعیلی از تجربیات تئاتریش به بهانه همکاری اخیر با هادی مرزبان⇐در دهه پنجاه خیلیها در کاخ جوانان بودند؛ از پرویز پرستویی و عبدالرضا اکبری تا ضیاءالدین دری و محمد کاسبی و صدرالدین شجره!/چهار دهه قبل برای بازی در نقش گاندی زندگی زاهدانه ای را انتخاب کردم؛ نه گوشت میخوردم و نه تفریح میکردم!!/در بحبوحه انقلاب در نمایشی با محوریت محاکمه گلسرخی ایفای نقش کردم؛ حین اجرای این نمایش مخاطبان عکس شاه را پایین کشیدند!!/راه اندازی سالنهای خصوصی کمکی است به نیروهای مستقل تئاتر/برای شبی ۹۰ دقیقه اجرا، روزی پنج ساعت تمرین میکنم!!/اکبر رادی اعتقادی به بد یا شر مطلق نداشت و جالب است که سالها بعد از وی تازه برخی دنباله روی این نگاه شده اند/شاید اگر اکبر رادی زنده بود حالا نگاهش به همه چیز تغییر یافته بود!

سینماروزان: حبیب اسماعیلی بعد از چهل سال دوباره با نمایش “آهسته با گل سرخ” بازی در صحنه را تجربه کرده است. او را اغلب مخاطبان با بازیگری و تهیه و پخش فیلم های سینمایی می شناسند؛ در حالی که او در در دهه پنجاه حضور درخشانی در صحنه نمایش داشته است.

به گزارش سینماروزان و به نقل از “ایران تئاتر” حبیب اسماعیلی که خاطرات بسیاری از فعالیت در تئاتر دارد پس از سال ها دوری از صحنه با نمایش “آهسته با گل سرخ” نوشته اکبر رادی  به صحنه بازگشته است. نمایش ماجرای زندگی خانواده ای است که در سال 57 روزهای  نزدیک انقلاب زندگی می کنند. دیلمی بزرگ و پدر خانواده، چایی‌فروش عمده در یکی از بازارهای تهران است. ساسان پسر او به آلمان رفته و به خواسته پدر نمایندگی پخش چای دایر کرده است. سینا به همراه نامزد خود، ساناز قرار است به خواسته پدر، به اتریش برود و حین درس خواندن نمایندگی چای نیز دایر کند. جلال، برادرزاده دیلمی از رشت برای تحصیل در رشته معماری به تهران می‌آید، اما به علت بسته بودن دانشگاه‌ها، به خانه دیلمی می‌آید. در بیرون از خانه  مدام صدای شعارهای مردم و انقلاب و شلیک گلوله می آید؛ اما اعضای این خانواده نسبت به صداها بی تفاوت هستند. در نمایش “آهسته با گل سرخ” به کارگردانی هادی مرزبان میترا حجار، محمد حاتمی، سام قریبیان، فریبا کوثری، حبیب اسماعیلی و بازیگر نوجوان سروش میرزایی بازی دارند. در سالن سنگلج روی صحنه رفته است.

حبیب اسماعیلی در گفتگو با احمد محمداسماعیلی در “ایران تئاتر” درباره عقبه اش در تئاتر و ایفای نقش عبدالحسین دیلمی حرف زده است.

*بازیگری تئاتر را از جوانی و از دهه پنجاه آغاز کردید؟

تئاتر را از کاخ جوانان در دهه پنجاه شروع کردم. در آن دوران اغلب بزرگان بازیگری همچون پرویز پرستویی، محمود جعفری، محمد کاسبی، عبدالرضا اکبری، رحمان رضایی، ضیاء الدین دری، ابوالقاسم معارفی، صدرالدین شجره، تورج مهرزاد، کاظم افرندنیا، معصومه تقی پور و خیلی از دوستان دیگر کارشان را از تئاتر و فعالیت در کاخ جوانان شروع کردند. یادم می آید در آن  سال ها یکی از نمایش هایی که بازی کردم و خیلی مورد توجه قرار گرفت نمایش گاندی بود که من در نقش گاندی ظاهر شدم. برای ایفای این نقش چند ماهی زندگی زاهدانه ای انتخاب کردم و نه گوشت می خوردم و نه تفریح می رفتم و فقط و فقط تمرکزم روی نقش  بود. به سفارت هند هم مراجعه کردم،  درباره گاندی کلی فیلم مستند دیدم و مطلب مطالعه کردم. نمایش روی صحنه رفت و خیلی مورد توجه قرار گرفت. بصورت تور کشوری در چند شهر دیگر هم روی صحنه رفت. در این نمایش داستان از جایی شروع می شود که گاندی ترور می شود. در فاصله زمانی گلوله خوردن تا مرگ  یعنی طی چند ثانیه کل زندگی گاندی را مرور می کند. همچنین نمایش “مترسک” را در بحبوحه انقلاب در سال 1356 بازی کردم که مربوط به محاکمه خسرو گلسرخی بود. در اجرای نمایش در کرمان و اعلام کردن برگزیدگان چون این نمایش منتخب نبود مردم عکس شاه را پایین کشیدند. یادم می آید هیات داوران جشنواره که اسماعیل شنگله، پرویز تاییدی و ایرج زهری بودند و در جایی قبل از اعلام برندگان به ما گفتند نمایشتان تند و انتقادی است و نمی توانیم به آن جایزه بدهیم. ما در آن دوران برای یک شب اجرا چند ماه تمرین می کردیم و همه کار نمایش اعم از ساخت دکور را هم خودمان انجام می دادیم. یادم می آید همان سال در نمایش “آندروا” هم بازی کردم. نمایش “پرواز در قفس” را در کاخ غربی جوانان بازی کردم و در شب اجرا همه بچه های اداره تئاتر دعوت بودند. هادی اسلامی، فیروز بهجت محمدی و تعدادی دیگر از موثرین افراد در این اجرا حضور داشتند. “دکتر فاستوس” هم نمایش موفق دیگری بود که در آن دوران بازی کردم و برای هوشنگ حسامی هم نمایشی بازی کردم. بالاخره دوران پرکاری برایمان بود.

*بعد از چهل سال دوباره با نمایش “آهسته با گل سرخ” به صحنه برگشتید؛ تئاتر نسبت به دهه پنچاه چه تفاوت هایی پیدا کرده است؟

شرایط تئاتر به خصوص در سال های اخیر تحولات زیادی داشته است و با ایجاد سالن های خصوصی متعدد فرصت کار برای تئاترهای مستقل فراهم شده است. از طرفی سطح کیفی نمایش ها هم ارتقا پیدا کرده است. استقبال خوب مردم هم نشان می دهد تئاتر جایگاهش را به دست آورده است.

*تمرینات طولانی و سخت تئاتر برایتان بعد از این سالها چه ویژگی هایی داشت؟

خیلی لذت بخش بود و روز اول تمرین نمایش خاطرات خوب گذشته برایم تکرار شد. قبل از شروع اجرا هر روز از 3 تا 8  شب تمرین داشتیم.

*آیا کارهای هادی مرزبان را دنبال کرده بودید؟

بله، اغلب اجراهای ایشان را دیده بودم و دیدم فرصت خوبی است که بعد از سالها دوباره تجربه بازی در صحنه را به دست بیاورم. همیشه در سنگلج تئاتر دیده بودم و این دفعه خودم روی سن بودم. به نظرم متن  اکبر رادی خیلی جامع و خوب بود و به چالش های اجتماعی به درستی پرداخته بود و آن قدر خوب نوشته که امروز هم مابه ازا دارد.

*آیا پیش از این هم در متن های اکبر رادی بازی کرده بودید؟

بله،  در نمایش “مرگ در پاییز” بازی کرده بودم.

*در نمایش “آهسته با گل سرخ”  به بهانه نشان دادن وضعیت زندگی یک خانواده نوکیسه، تاریخ انقلاب و حواشی آن نیز مرور میشود.

نگاه رادی درست است و به نظرم بعد از گذشت چهار دهه هنور نو و جذاب است؛ در همه دوران آدم هایی مثل عبدالحسین دیلمی وجود داشته و همچنان وجود خواهد داشت و البته نمایش مروری دارد به شرایط پرنوسان جامعه در سال 1357.

*آیا در این نمایش نگاه محافظه کارانه و سنتی در تقابل با نگاه عمل گرا و روشنفکر مآب دیده میشود؟

همه جوانها سر پر شوری دارند و دوست دارند بدون محابا در شرایط مختلف اجتماعی حضور داشته باشند. خیلی از خانواده های متمول هم نگران شرایط و وضعیت فرزندانشان بوده و هستند. عبدالحسین دیلمی هم با توجه به شرایط جامعه 57 پسرانش را به خارج می فرستد و در ضمن میخواهد به تجارت چای هم بپردازند و روحیه کاسبکارانه ای دارد. او شم تجاری خوبی دارد و آدم زحمتکشی است و از هیچ به اینجا رسیده و کسی نبوده که با ارثیه پدری تاجر شده باشد. برادرش نقطه مقابل او است و هنوز یک کارگر ساده است. به هر حال فرق این دو برادر زیاد بوده و این تفاوت میان دو پسر عبدالحسین دیلمی دیده می شود؛ یکی خوشگذران و تن آسا و دیگری درس خوان و تاجر موفق است.

*در آثار رادی معمولا پدران نقش مهمی در خلق درام دارند و در “آهسته با گل سرخ” پدر هم محور اتفاقات نمایش است.

پدر آدم منفی نیست و رفتارهایش توجیه دارد و هر آدمی نقطه قوت و ضعف دارد. در کلیت در آثار رادی شر و بد مطلق وجود ندارد و در بطن ماجراها است که به اغلب شخصیت های منفی کارهای رادی حق می دهیم. نگاه رادی به آدم ها معصومانه و توام با احترام است و جالب اینکه اخیرا و سالها بعد از رادی برخی نویسندگان سینما چنین نگاهی را ترویج میدهند. البته این نگاه‌ رادی مربوط به دهه های پنجاه و شصت بود و شاید اگر رادی هنوز زنده بود و می نوشت شخصیت هایش به گونه دیگری بودند. نقش من در متن اخیر رادی متعلق به طبقه مرفه جامعه است. او بیشتر یک بیزنسمن موفق است و مدام در حال توسعه شغلش بدون هیچ نوع نگاه مقتصدانه ای است.




همکاری بازیگر احمدی‌نژادنما با کارگردان نمایش توقیفی!

سینماروزان: محمود بصیری بازیگری که مخاطبان او را با بازی در نقشهای خاطره انگیزی در سریالهای «آرایشگاه زیبا» و «هزاردستان» و آثار سینمایی چون «مادر» و «سوته دلان» به یاد دارند و بنا به دلایلی بیش از دوازده سال از عرصه بازیگری تئاتر دور مانده بود با حضور در نمایشی تازه بار دیگر به صحنه باز میگردد.

به گزارش سینماروزان بصیری که در گفتگوهایی مدعی شده بود به علت شباهت با محمود احمدی نژاد رییس جمهور دولتهای نهم و دهم نتوانسته در آن برهه زمانی چنان که باید در سینما و تلویزیونی حضور داشته باشد و البته برخی شنیده ها از واریز حقوق ثابت برایش در آن دوران خبر داده اند، در دولت روحانی هم چندان پرکار نبوده است.

بصیری بناست با نمایشی به نام «بنگاه تئاترال» که هادی مرزبان از چهره های سرشناس تئاتر آن را کارگردانی می کند به عرصه تئاتر برگردد.

هادی مرزبان که آخرین بار 3 سال قبل با نمایش توقیفی و نیمه کارع «تانگوی تخم مرغ داغ» در تالار وحدت اجرا داشت «بنگاه تئاترال» را در قالب یک نمایش کمدی ایرانی و به نوعی تخته حوضی اجرا می کند. در این شیوه اجرایی بهره‌گیری از موسیقی زنده در الویت قرار دارد.

این نمایش کمدی-موزیکال از هفته دوم تیرماه در تالار سنگلج اجرا می شود.

به مانند اغلب تئاترهای مرزبان در «بنگاه تئاترال» هم همسرش فرزانه کابلی است که طراحی حرکات موزون را برعهده دارد و سعید امیر سلیمانی، فرزانه کابلی، امین زندگانی، میرطاهر مظلومی، محمود بصیری، داود فتحعلی بیگی، علی فتحعلی و نیز سامان تیر انداز، آیه قبادیان، مجید غفاری، فائقه شلالوند و جمعی از هنرجویان تئاتر در این اثر ایفای نقش می کنند.

محمد حشمتی خواننده ای که با قطعه «اذان می گویند» شناخته می شود خواننده این تئاتر است و علی المعی به عنوان آهنگساز در آن حضور دارد.




مریلا زارعی و فرهاد اصلانی در وردآورد کرج+عکس

سینماروزان: فیلمبرداری فیلم سینمایی «زیر سقف دودی» جدیدترین اثر اجتماعی پوران درخشنده با اتمام 70 درصد فیلمبرداری در لوکیشن‌های مختلف در تهران به کارخانه‌ای در منطقه وردآورد کرج رسید.

به گزارش سینماروزان «زیر سقف دودی» فیلمبرداری فیلم سینمایی «زیر سقف دودی» به نویسندگی، تهیه‌کنندگی و کارگردانی پوران درخشنده، با مدیریت فیملمبرداری مسعود سلامی با اتمام 70 درصد فیلمبرداری در لوکیشن‌های مختلف در تهران، روز گذشته یکشنبه 16 آبان ماه جاری با بازی فرهاد اصلانی، هادی مرزبان، فرشید زارعی فرد و ابوالفضل میری به کارخانه‌ مواد اولیه در منطقه وردآورد کرج رسید و فیلمبرداری آن تا روزهای دوشنبه و سه‌شنبه 17 و 18 آبان ماه نیز در این لوکیشن ادامه خواهد داشت و پس از آن گروه ساخت این پرژه، برای ادامه فیلمبرداری به تهران باز خواهند گشت.

«زیر سقف دودی» به موضوع طلاق عاطفی میان زوج‌ها می‌پردازد و تاکنون تعدادی از بازیگران سرشناس سینمای ایران، از جمله؛ فرهاد اصلانی، مریلا زارعی، هوشنگ توکلی، مریم بوبانی، هادی مرزبان، فریبا متخصص، شهرام حقیقت دوست، رسول نجفیان و نفیسه روشن جلو دوربین رفته‌اند و حدود 70 درصد فیلمبرداری آن در دو خانه واقع در منطقه الهیه، یک خانه در منطقه جردن، در دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات واقع در منطقه پونک و همچنین یک خانه در منطقه فرشته تهران به پایان رسیده است.

در پروژه «زیر سقف دودی» تعدادی دیگر از بازیگران سینمای ایران از جمله؛ آزیتا حاجیان، حسام نواب صفوی و فرشید زارعی فرد به ایفای نقش می‌پردارند و همچنین در این فیلم، ابوالفضل میری و لاله مرزبان معرفی می‌شوند.

تعدادی از عوامل فیلم سینمایی «زیر سقف دودی» عبارتند از:

نویسنده، تهیه‌کننده و کارگردان: پوران درخشنده، مدیرفیلمبرداری: مسعود سلامی، دستیار اول کارگردان و برنامه‌ریز: جلیل شعبانی، منشی صحنه: سیمین آزادی، مدیر صدابرداری: عباس رستگارپور، صدابردار: امید عاشوری، طراح گریم: ایمان امیدواری، طراح صحنه: حجت اشتری، طراح لباس: گلناز گلشن، دستیاران کارگردان: علی جودی و لیلا درخشنده، مدیر تولید: عباس درخشنده، عکاس: بابک برزویه، مدیر تبلیغات: پیام ایرایی و مشاور رسانه‌ای: منصور جهانی.

زیر سقف دودی
زیر سقف دودی
زیر سقف دودی
زیر سقف دودی



فرهاد اصلانی و مریلا زارعی “زیر سقف دودی”+عکس

سینماروزان: فیلمبرداری فیلم سینمایی «زیر سقف دودی» جدیدترین اثر اجتماعی پوران درخشنده با بازی هادی مرزبان، فریبا متخصص، شهرام حقیقت دوست، رسول نجفیان و نفیسه روشن از 50 درصد گذشت.

به گزارش سینماروزان فیلمبرداری فیلم سینمایی «زیر سقف دودی» به تهیه‌کنندگی و کارگردانی پوران درخشنده، با مدیریت فیملمبرداری مسعود سلامی و با بازی هادی مرزبان، فریبا متخصص، شهرام حقیقت دوست، رسول نجفیان و نفیسه روشن در منطقه فرشته تهران از 50 درصد گذشت و از امروز یکشنبه 9 آبان ماه جاری دیگر مراحل فیلمبرداری آن به خیابان‌ها و لوکیشن‌های متفاوت در پایتخت رسید.

«زیر سقف دودی» به موضوع طلاق عاطفی میان زوج‌ها می‌پردازد و تاکنون تعدادی از بازیگران سرشناس سینمای ایران، از جمله؛ فرهاد اصلانی، مریلا زارعی، هوشنگ توکلی، مریم بوبانی، هادی مرزبان، فریبا متخصص، شهرام حقیقت دوست، رسول نجفیان و نفیسه روشن در دو خانه واقع در منطقه الهیه و همچنین دو خانه در منطقه فرشته تهران جلو دوربین رفته‌اند.

در پروژه «زیر سقف دودی» تعدادی دیگر از بازیگران سینمای ایران از جمله آزیتا حاجیان، حسام نواب صفوی و فرشید زارعی فرد به ایفای نقش می‌پردارند و همچنین در این فیلم، ابوالفضل میری و لاله مرزبان معرفی می‌شوند.

تعدادی از عوامل فیلم سینمایی «زیر سقف دودی» عبارتند از: تهیه‌کننده و کارگردان: پوران درخشنده، مدیرفیلمبرداری: مسعود سلامی، دستیار اول کارگردان و برنامه‌ریز: جلیل شعبانی، منشی صحنه: سیمین آزادی، مدیر صدابرداری: عباس رستگارپور، صدابردار: امید عاشوری، طراح گریم: ایمان امیدواری، طراح صحنه: حجت اشتری، طراح لباس: گلناز گلشن، دستیاران کارگردان: علی جودی و لیلا درخشنده، مدیر تولید: عباس درخشنده، عکاس: بابک برزویه، مدیر تبلیغات: پیام ایرایی و مشاور رسانه‌ای: منصور جهانی.عکس: بابک برزویه

زیر سقف دودی
زیر سقف دودی



جعفر والی: سال گذشته به علی نصیریان گفتند چرا در نمایشی کار کرده‌ای که توقیف شده برای همین امسال حاضر نیست در هیچ نمایشی بازی کند

سینماژورنال: عباس جوانمرد پس از گذشت نیم‌قرن از تأسیس و راه‌اندازی تالار سنگلج در شامگاه شنبه سوم مرداد در مراسمی با حضور چهره های سرشناس تئاتر، گزارشی از حال‌وهوای این تالار، اجراها و آدم‌هایش داد.

درباره عباس جوانمرد و دو اجرای ممتاز عروسکی‌اش  در دهه‌ی ٤٠ خورشیدی که در دهه‌ی ٩٠ میلادی در تورنتو مجددا اجرا شدند فراوان صحبت شده است.

جعفر والی از هم‌نسلان جوانمرد در گفتگو با “شرق” کشیده مروری داشته باشد بر این اجراها. در این بین والی نکاتی کوتاه را هم درباره اوضاع و احوال کنونی تئاتر بیان کرده و با اشاره به توقیف نمایش “تانگوی تخم مرغ داغ” که در سال گذشته روی صحنه رفت، این توقیف را عامل دلخوری علی نصیریان و دوری اش از تئاتر دانسته است.

سینماژورنال متن کامل گفتگوی والی را ارائه می کند:

‌ جناب والی آیا شما دو اجرای «غروب در دیار غریب» و «قصه ماه پنهان» را که جناب جوانمرد برای بار دوم کار کرده بودند، به‌عنوان آخرین اجراهای نمایشی‌اش دیده بودید؟
نه متأسفانه!
‌ در تهران چه؟
بله… .
‌ برای اولین‌بار از تلویزیون پخش شده بود یا در سنگلج اجرا شده بود؟
در سنگلج اجرا شد.
‌ چگونه اجرائی بود؟
کاری جدید و نو بود. به این دلیل که عروسک‌ها در خیمه‌شب‌بازی، آدم گرفته شده بود و این فضایی بود که بهرام بیضایی نوشته بود و عباس جوانمرد هم کارش کرده بود. هم نوشته و هم اجرا، هردو خوب بودند. در اینجا حالت عروسکی و بدن در هم قاطی شده و فضای نویی را در تئاتر ایران ایجاد کرده بود. به‌نظرم کار عباس جوانمرد بسیار باارزش بود.
‌ آن زمان استقبال از آن دو نمایش عروسکی چگونه بود؟
استقبال خیلی خوب بود چون نمایشی منطقی بود و قصه قشنگی داشت و دو بازیگرش به چشم می‌آمدند. هم حسین کسبیان و هم نصرت پرتوی بازی‌شان در چشم بود. خود عباس جوانمرد هم با دو حالت ماسک و صورت خودش نقش پهلوان را بازی می‌کرد. این اجراها بسیار درست و تمیز بود و خیلی تأثیرش ماندگار شد چون خیلی نوآورانه بود.
‌ الان طوری درباره آن نمایش با شوق و ذوق می‌گویید که انگار همین دیشب به تماشایش رفته‌اید؟
بله. چون از آنها خیلی خوشم آمد و همچنین به یاد دارم که گوینده‌اش مرحوم جمشید لایق بود که خیلی فوق‌العاده در آنجا حضور داشت. همچنین جوانمرد با نور و صدا کاری نوآورانه کرد. در آنجا سایه‌هایی در تئاتر به کار گرفته شده بود که در بک‌گراند عروسک‌هایی شبیه آدم شکل می‌گرفت که واقعا به دل می‌نشست.
‌ آیا چنین حرکت‌های تجربی و خلاقانه‌ای بعدها هم توسط دیگران تکرار شد؟
نه! به‌هیچ‌وجه تکرار نشد چون دیگر نه آن محتوا و قصه بود و نه دیگر آن شور کاری وجود داشت.
‌ چرا آن دوره را عصر طلایی می‌دانند و افرادی مثل شما چه کرده‌اید که همچنان به نیکی و زیبایی از آن یاد می‌شود؟
به‌هرحال دورانی بوده که افرادی مثل بیضایی و جوانمرد در آن کار کرده‌اند. اینها هردو آدم‌های مبتکر و خلاقی هستند و شاید این دلیل مهمی برای این عنوان باشد که از آن به‌عنوان عصر طلایی یاد کنند.
‌ آیا این عصر طلایی بعدها هم تکرار شده است؟
ما همیشه در هنر با اوج و افول مواجه بوده‌ایم و این دلیلی بوده که هر حرکتی دوباره از نو شروع شود و البته کمتر پیش‌آمده که حرکات گذشته دوباره تکرار شود برای اینکه هر حرکتی از نو پیگیری شده است. شاید این اواخر بخشی از آن گذشته به نسل‌های نوتر منتقل شده باشد و آن تجربیات در اختیار نسل نو قرار گرفته باشد.
‌ چرا آن عصر طلایی به‌درستی تداوم نیافته است؟
شاید دلیلش این باشد که برخی خواسته‌اند آن دوره را تکرار کنند اما بیشتر سعی کرده‌اند آن دوران را شبیه‌سازی کنند بنابراین کاریکاتوری از آن دوره را ساخته‌ و نتوانسته‌اند مثل آن دوره کار کنند. این هم نتیجه این بوده که چیزی شبیه هنر خلق شود تا اینکه شاهد خود هنر باشیم. متأسفانه آن نسل و همه حرکاتش متوقف شده و این آغاز جدید با کمی از گذشته قاطی شده است. به‌هرحال ما تعصب داشتیم برای اینکه نمایش‌های ایرانی را به‌درستی اجرا کنیم و همه کارهای سنگلج با همین هدف رعایت اصالت‌های ایرانی شکل می‌گرفت. بنابراین ما می‌خواستیم بنیان تئاتر ایرانی را بنا کنیم که بشود رویش تئاتری از خودمان را بسازیم. همین تعصب و پافشاری بر انجام کارها باعث ایجاد فضایی ایرانی شد.
‌ این‌روزها تئاتر ما را چگونه می‌بینید؟
الان نوعی وحشت، تئاتر را فراگرفته و همه مانده‌اند که چه بگویند و چه نگویند. حوادث اخیر هم همه را به‌نوعی ترسانده و امروز انگار قرار نیست زندگی روی صحنه دیده شود. چنانچه نماینده مجلس می‌گوید ایبسن جاسوس موساد بوده، آن‌هم کسی که ٢٠٠سال پیش زندگی می‌کرده، اینها شده‌اند منتقد و تهیه‌کننده تئاتر که باعث کژراهه در این فضا شده‌اند. سال گذشته یادتان هست که به علی نصیریان گفتند چرا در یک نمایش کار کرده‌ای که توقیف شده و او هم پاسخ داد که شما مجوز داده‌اید و تصویب کرده‌اید و من بی‌تقصیر هم در آن بازی کرده‌ام. برای همین امسال حاضر نیست بازی کند چون از این برخوردها خوشش نمی‌آید. اینها مسائلی است که تئاتر ما را فراگرفته و بسیار هم دست‌وپاگیر است.
‌ آیا همچنان قصد دارید تئاتر کار کنید؟
بله. سال گذشته می‌خواستم کار کنم و به‌دلیل مریضی نشد اما باید دوباره بخواهم چون آدم‌ها و تفکرات و ایده‌ها عوض شده‌اند. امروز فقط نمی‌دانیم با مسائل بغرنج چطور کنار بیاییم. نمی‌شود مسائل اجتماعی را ابراز کرد و برخی خیلی زود به تریج قبایشان برمی‌خورد.
‌ عباس جوانمرد؟
کسی بود که زحمت کشید و عمرش را در تئاتر گذاشت و غیر از تئاتر کاری نکرد و مدام هم در این فضا و هوا تنفس کرده است. او از پایه‌گذاران و متعصبان تئاتر ملی است و این امتیاز بزرگی است.




حامد بهداد با علی بی‌غم همبازی شد!+عکس

سینماژورنال: حامد بهداد بازیگر جوان سینمای ایران بعد از پشت سر گذاشتن همکاری با داوود میرباقری در مینی سریال “دندون طلا”(اینجا را بخوانید) این روزها مشغول بازی در درام عاشقانه “نیمه شب اتفاق افتاد” تینا پاکروان است.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال به جز این بهداد بناست در یک نمایش به صورت تصویری حضور داشته باشد. نمایشی به نام “در انتهای کوچه تاریک” که توسط ناصح کامکاری کارگردانی میشود.

نکته جالب این نمایش که از 12 مردادماه در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه می رود آن است که بازیگری به نام علی بی غم هم در آن حضور دارد.

علی بی غم از جمله بازیگران قدیمی تئاتر است که از اواخر دهه 50 در حیطه نمایش حضور داشته و سابقه همکاری با کارگردانانی چون منیژه محامدی، هرمز هدایت، هادی مرزبان، شکرخدا گودرزی و حمید مظفری را در کارنامه داشته است.

بی غم یک تجربه بازیگری سینمایی هم داشته است در فیلمی به نام “پرستار شب” محصول دهه شصت سینمای ایران به کارگردانی محمدعلی نجفی.

توماج دانش بهزادی، ریحانه سلامت، مینووش رحیمیان، هدی والی و سوسن مقصودلو دیگر بازیگران نمایش هستند. به جز بهداد،  گوهر خیراندیش نیز در این نمایش بصورت تصویری و با پخش فیلم حضور خواهد داشت. اینکه پخش تصویر در تئاتر چه معنایی دارد و آیا تناقضی ندارد با روح اصلی حاکم بر تئاتر که اجرای زنده است بعد از دیدن نمایش است که مشخص خواهد شد.
داستان نمایش در مورد یک جوان خواننده و ترانه‌سرای موسیقی راک است که دچار بیماری سختی می‌شود. توماج دانش بهزادی در نقش جوان خواننده و گوهر خیراندیش در نقش مادر این خواننده، ایفای نقش می کنند.
علی بی غم
علی بی غم