1

اظهارات رامبد جوان که در مدت زمانی چندماهه در تولید سه فیلم شراکت کرده، پیش روی دادستان⇐شک ندارم در سینما پول‌شویی اتفاق افتاده و بازهم می‌افتد!/می‌دانم {پولشویان} چه کسانی هستند و در کدام پروژه‌ها مشغول‌اند!!

سینماروزان: خیلی جالب است همانها که خودشان درباره چگونگی تأمین سرمایه های تولید آثارشان با پرسش مواجهند رفته رفته به جرگه تأییدکنندگان پولشویی در سینمای ایران می پیوندند و در عین حال خود را از پولشویی مبرا میدانند.

رامبد جوان که بعد از اجرای «خندوانه» چنان رشدی داشت که توانست ظرف چند ماه در تولید سه فیلم «نگار»، «قانون مورفی» و «طلا» شراکت کند بی آن که درباره چگونگی تأمین سرمایه تولید این پروژه ها سخن گوید پولشویی در سینمای ایران را تأیید کرده و حتی گفته میداند پولشویان چه کسانی هستند!! این اظهارات رامبد میتواند مورد توجه عباس جعفری دولت آبادی دادستان تهران قرار گیرد که پیشتر از تأیید پولشویی در سینما سخن گفته بود.

رامبد جوان با اشاره به وجود پولشویی در سینمای ایران به «مهر» گفت: من شک ندارم در سینما پول‌شویی اتفاق افتاده و بازهم می‌افتد. در این زمینه که شک ندارم، همه هم می‌دانیم این واقعیت است و حتی می‌دانیم چه کسانی هستند و در کدام پروژه‌ها مشغول‌اند…

جوان درباره اینکه چرا با وجود اطلاع از پولشویان فعال در سینما آنها را به دادستان معرفی نمیکند بیان داشت: (می‌خندد) مگر من پلیسم! حرفم هم چیز دیگری است. اساساً گردش مالی سینما مگر چقدر است که بخواهیم این‌قدر روی آن حساس شویم. به نسبت خیلی از صنایع دیگر، گردش مالی سینما شوخی است.

رامبد جوان بدون آن که در چگونگی تأمین سرمایه تولید سه فیلم حرف بزند ادامه داد:  ما حساب کرده بودیم با پولی که داریم می‌توانیم ۴ فیلم بسازیم اما خروجی آن شد ۳ فیلم! این خیلی مهم است که ما آگاه باشیم در فرآیند تولید و سرمایه‌گذاری یک فیلم دقیقاً چه مراحلی طی می‌شود. نباید تصور این باشد که مثلاً این ۳.۵ میلیارد که ما اعلام می‌کنیم برای «قانون مورفی» هزینه شده، در جیبمان بوده و آن را درآورده و خرج فیلم کرده‌ایم! ‌ نه، جمع‌آوری و تأمین این بودجه خودش یک تخصص است و بلدی می‌خواهد. اینکه شما از روی فیلم‌نامه بتوانید برآورد مالی داشته باشیم و بدانید از چه فرآیندی می‌توانید بودجه آن را تأمین کنید، نیاز به آموزش دارد. مثل سرمایه‌گذاری در ساختمان‌سازی است که پیش‌بینی و تنظیم آن با شرایط بازار، واردی می‌خواهد. آموزش کافی در این زمینه پیش‌شرط آن شفافیتی است که از آن صحبت می‌کنیم.

رامبد در نهایت خود را مبرا از پولشویی دانسته و افزود: من سعی می‌کنم آلوده نشوم. نهایت کاری که می‌توانم بکنم این است که فیلم‌هایم را در منطقه امنی محافظت کنم تا به این جریان آلوده نشود. همیشه معتقدم که باید سعی کنم کاری نکنم  فردا از صحبت درباره آن احساس شرمندگی داشته باشم. دقیقاً مانند «دروغ».




حمله همزمان «کیهان» به ۸ فیلم روی پرده⇐از «خانه دختر» و «ملی…» تا «ایتالیا ایتالیا»، «نگار» و…⇔«زرد» تنها فیلم پرمخاطب است که از حمله «کیهان» در امان مانده!

سینماروزان: هرچند بسیاری از مخاطبان روزگار ما خودشان هستند که در مقام پیشنهاددهنده ظاهر میشوند و میکوشند بعد از دیدن آثار به اظهارنظر بپردازند اما انتقادات موسمی رسانه های مختلف به برخی آثار خاص روی پرده که میتواند پیشنهادی به نظر برسد برای مخاطبان برای آن که به تماشای آن فیلم خاص ننشیند همچنان ادامه دارد.

به گزارش سینماروزان در یک مورد تازه رسانه ای اصولگرا به نام «کیهان» بخش عمده ای از فیلمهای روی پرده را با یک چوب زده است.

«کیهان» در گزارشی با عنوان «حمله به زن و خانواده در فیلمهای روی پرده» نزدیک به 15 فیلم اکران 96 را نقد کرده است؛ 8 فیلم از این میان که «خانه دختر»، «ایتالیا ایتالیا»، «نگار»، «مالاریا»، «ملی…»، «ائو/خانه»، «سارا و آیدا» و «تابستان داغ» همچنان روی پرده هستند و 7 فیلم دیگر شامل «پا تو کفش من نکن»، «ماجان»،«خوب، بد، جلف»، «گشت 2»، «رگ خواب»، «نهنگ عنبر» و «اکسیدان» یا اکرانشان پایان یافته یا به صورت محدود ادامه دارد.

فارغ از آن که محتوای ارائه شده در این رسانه درباره فیلمی مانند «خانه دختر» به گونه ای است که حس ندیده شدن نسخه تعدیل شده فیلم توسط نگارنده را تداعی میکند یا محتواهایی دیگر درباره «ملی…» یا «ایتالیا…» به گونه ای نگاشته شده که انگار فقط خلاصه داستانی فیلم خوانده شده، اینکه فیلم پرفروش اکران پاییزی یعنی «زرد» از تیغ تیز حمله این رسانه در امان مانده است جالب توجه به نظر میرسد.

متن گزارش «کیهان» را بخوانید:

سینمای بعد از انقلاب اسلامی در ایران، تجربه‌ای کم نظیر و قابل ستایش را در نحوه نمایش زن در هنر هفتم ترسیم کرد. تجربه فیلمسازهای ایرانی در دو دهه اول پس از پیروزی انقلاب، نشان داد که می‌توان بدون تعرض به حریم انسان‌ها و حفظ عفت و حجاب و ارزش‌های اسلامی، به اوج جذابیت و زیبایی در سینما رسید. اما از اواسط دهه 70 رفته رفته این الگو دستخوش تغییر قرار گرفت. سوداگران و جریانی که صرفا در پی اهداف تجاری است و شبه روشنفکرهای غربگرا در یک اتحاد نانوشته، کودتایی نرم و تدریجی را علیه این تصویرسازی اجرا کردند، به طوری که اکنون آنچه از زن و خانواده در فیلم‌های روی پرده می‌بینیم، کاملا با سینمای سال‌های ابتدایی انقلاب در تعارض است. از این تاریخ به بعد، رفته رفته نقش‌هایی چون مادر و همسر، یا بانوانی که نقش مثبت اجتماعی بر عهده‌دارند در فیلم‌های ما کمرنگ و کمرنگ‌تر شد و به جای آن دختران فراری، زنان خیابانی، زن‌هایی که نقش‌های مردانه دارند، زن‌هایی به دنبال مهاجرت، خانم‌های سیگاری یا معتاد، بانوان مجرم و زندانی، زنان اغواگر، زنان ضد مرد و موارد مشابه دیگر، غلبه یافتند. برخی از بانوان فیلمساز نیز در‌اشاعه این نوع نگاه و بازنمایی زن در سینما موثر بودند. نکته مهم این است که هویت و ماهیت سینمای ایران تا حد زیادی وابسته به نوع نمایش زن و نهاد خانواده است. به همین دلیل هم مخدوش شدن این نقش، به معنی تخریب بخش زیادی از هویت و شخصیت سینمای ایران است.
انحراف در نوع نمایش زن و خانواده در فیلم‌های سال 96 شدت یافته است. کافی است تا فیلم‌های درحال نمایش سینما را مرور کنیم تا به عمق فاجعه پی ببریم.
اوج خانواده ستیزی را می‌توان در فیلم «خانه دختر» دید. نکته قابل تأمل این است که کارگردان این فیلم، یکی از پر کارترین کارگردان‌های تلویزیون در زمینه تولید سریال‌های خانوادگی است. اما این فیلمساز از خودش دو چهره متفاوت نشان داده است. در تلویزیون برای جلب توجه مدیران صداوسیما و چنگ انداختن به بودجه، خود را دلسوز خانواده و پیگیر آسیب‌های خانوادگی نشان می‌دهد و در سینما برای فتح گیشه و جذب مخاطب به هر ترفندی دست می‌زند و در فیلم آخرش به طور مستقیم، نهاد خانواده را هدف گرفته است. این کارگردان دو چهره در این فیلم که چند سالی از اکران دور نگه داشته شده بود و به لطف سیاست نمایش فیلم‌های مشکل دار در سازمان سینمایی به پرده سینماها نزدیک شده، چهار سوژه ارزشی را هدف تخریب و تخطئه قرار داده است. اول خانواده را محیطی ترسناک و مرکز آزار و اذیت نمایش داده است. دوم، پدر را به عنوان ستون و سرپرست این نهاد مقدس، به عنوان عامل سقوط و نابودی زندگی دختر خود معرفی می‌کند. ازدواج، دیگر محور تخریبی این فیلم است. دختری که قبلا در خانواده و از سوی پدرش آزار دیده بود، برای ازدواج و به خاطر سنت‌ها و باورهایی که حول این مقوله وجود دارد، به اوج بدبختی می‌رسد و راهی جز فرار و مرگ نمی‌یابد. تکمیل‌کننده این پازل، قشر متدین جامعه است که باز هم در این فیلم در قالب هیولاهایی منفور به نمایش در آمده است!
فیلم «مَلی و راه‌های نرفته‌اش» هم همچون سایر فیلم‌های تهمینه میلانی، با الگوهای شبه‌فمینیستی، روایتگر تضاد و جنگ بی‌پایان زن و مرد است. در این فیلم، زنان موجوداتی به نمایش در می‌آیند که به راحتی فریب مردان را می‌خورند از سوی آنها قربانی می‌شوند. این فیلم هم نهاد خانواده را قربانگاه زنان و دختران نمایش می‌دهد. به طوری که همه زنان در فیلم -بدون استثنا- از سوی اعضای خانواده خود آسیب‌های جسمی و روانی می‌بینند.
فیلم «مالاریا» تازه‌ترین ساخته پرویز شهبازی هم تقریبا چنین وضعیتی دارد. این فیلم هم سعی در ترسیم ماجراهای یک دختر و پسر جوان را دارد که از دست خانواده‌های متعصب خود فرار می‌کنند و گرفتار مصائبی می‌شوند. اما مشکل فیلم این است که به جای دادن درکی درست و جدید از روابط انسانی، به ترویج و تأیید آسیب‌های اجتماعی می‌پردازد. ورود فیلم به جشن‌های مربوط به برجام، وصله‌ای بی‌ربط است که مشخص نیست چرا به داستان بسته شده است. به‌طور کلی در فیلم «مالاریا» هیچ داستانی تعریف نمی‌شود. آنچه به خورد مخاطب داده می‌شود، یک روایت مغشوش و بی‌منطق و فاقد تفکر و متظاهر است. نکته قابل تأمل این است که همه فیلم‌ها هم خانواده سنتی و مردان -پدر، شوهر و برادر- را متهم ردیف اول آسیب دیدن زنان معرفی می‌کنند. مثل فیلم «مالاریا» که همچون اسمش، دچار بیماری محتوایی است.
فیلم «تابستان داغ» اثر ابراهیم ایرج‌زاد، تحت تأثیر سینمای اصغر فرهادی به تقابل دو خانواده از طبقه فرودست و فرادست می‌پردازد.در خانواده مرفه، زن کتک می‌خورد، در خانواده فرودست هم زن قربانی خودخواهی شوهرش است و باید به جای او بار زندگی را بر دوش بکشد. بحران در کانون خانواده محور درام فیلم است، بحرانی که ناشی از شاغل بودن زن و دوری زن و شوهر از یکدیگر معرفی می‌شود. هر چند که‌اشارات فیلم درست و به‌جا هستند اما «تابستان داغ» فاقد تحلیلی عمیق درباره معضلات چنین خانواده‌هایی است. ضمن اینکه حجم بالای توهین و حملات هیستریک همسران به یکدیگر، فضای فیلم را به شدت خشن و بی‌رحم کرده است.
فیلم «ایتالیا، ایتالیا» هم بدون ارائه تحلیلی عمیق در آسیب‌شناسی مسائل خانواده، صرفا به نمایش درگیری و تنش در روابط زن و شوهر می‌پردازد. اولین ساخته کاوه صباغ زاده نمایش دهنده یک رابطه عاطفی است که بدون هیچ دلیل قانع‌کننده‌ای شکل می‌گیرد، اوج می‌گیرد و به ازدواج می‌انجامد، سرد می‌شود و در نهایت از هم می‌پاشد. اما آموزه یا دلیل مشخصی برای این فروپاشی، ترسیم نشده است.
فیلم «سارا و آیدا» ساخته مازیار میری هم اثر دیگری تحت تأثیر سینمای اصغر فرهادی است. این فیلم هم روایتگر زنانی تنها در میان مردان دیوسیرت است. همچنانکه در فیلم «خفگی» فریدون جیرانی باز هم شاهد زنانی تنها و بی‌کس و مبتلا به بیماری‌های روانی هستیم که اسیر مردهایی گرگ صفت هستند.
در فیلم «نگار» رامبد جوان هم شخصیت زن از ابتدا تا انتها درحال نمایش حرکات محیرالعقول رزمی است. در این فیلم هم هیچ نشانی از یک خانواده یا زن به معنای واقعی نیستیم.
فیلم «ائو»(خانه) به کارگردانی اصغر یوسفی‌نژاد به طور کلی فیلمی درباره باطن پلید انسان است. انسان‌هایی که در وانفسای فوت یک فرد و با حضور بر بالین متوفی، گویی فرصتی برای برملا ساختن ذات خود می‌یابند! در این میان زنان نیز نقش پررنگی دارند. به طوری که در پایان فیلم مشخص می‌شود که دختر فرد متوفی، برای رسیدن به ارث و میراث، با شراکت و همراهی شوهرش، پدر خود را مسموم کرده‌اند!
به جز این فیلم‌ها، اغلب آثاری که طی ماه‌های اخیر اکران شدند نیز دچار چنین وضعیتی هستند. فیلم‌هایی چون «پا تو کفش من نکن»، «ماجان»،«خوب، بد، جلف»، «گشت 2»، «رگ خواب»، «نهنگ عنبر»، «اکسیدان» و… همه تصویری مغشوش از خانواده یا نگاهی منفی به زن را نمایش دادند.
آنچه مشخص است، همه این فیلم‌ها درپی القای بن‌بست بودن زندگی خانوادگی هستند. این وضعیت گویای آن است که بازنمایی خانواده و به طور خاص زن در سینمای ایران، درحال انحراف از معیار است و به یک بازنگری و آسیب‌شناسی جدی نیاز دارد. این نوع تصویرسازی از زنان و خانواده در اغلب فیلم‌های سینمای ما با واقعیت جاری در بخش بزرگ جامعه در تضاد است. به صراحت باید گفت که فیلم‌های سینمای ایران آینه تمام نمای فضای اجتماعی ما نیستند و تنها به روایت و گزارش اقلیت‌ می‌پردازند. از طرف دیگر، از آنجایی که به هر حال سینما یک رسانه تأثیرگذار است، جهت‌گیری بسیاری از فیلم‌ها تأثیری منفی و مخرب بر فرهنگ عمومی ما خواهد گذاشت.
البته تعداد انگشت شماری از فیلم‌ها هم هستند که برخلاف این مسیر، محتوایی پاک و اصیل دارند. ازجمله فیلم‌های در حال اکران می‌توان به فیلمی‌اشاره کرد که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از آن یاد کرده است. سیدعباس صالحی وزیر ارشاد در فضای مجازی نوشته است: «دخترم با مادرش به دیدن فیلم قهرمانان کوچک رفته بود، سینمای کودک موضوع نویی را تجربه می‌کند: خرید کالای ایرانی. فیلم را پسندیده بود.»
با این حال باید از وزیر محترم ارشاد و همچنین معاون محترم سینمایی شان، محمدمهدی حیدریان پرسید که آیا همسر و فرزندان دختر ایشان به دیدن سایر فیلم‌های درحال اکران رفته اند؟ آیا مسئولان فرهنگی و سینمایی به فرزندان خود اجازه می‌دهند تا به دیدن فیلم‌هایی بروند که تماما تصویری زشت و غیراخلاقی از زنان و دختران ایرانی نمایش می‌دهند و در هیچ کدام از آنها چیزی به نام خانواده دیده نمی‌شود؟! آیا مسئولان نمی‌دانند که سینما یک هنر و رسانه مسلط و تأثیرگذار است و روی ذهن و روح دخترانی که در سنین پایین هستند تأثیر بسیار زیادی می‌گذارد؟ وقتی در یک بازه زمانی، ده‌ها فیلم روی پرده سینما می‌رود که محتوای آنها، مملو از نگاه جنسی و غیرانسانی به زن است، قطعا این تصویرسازی در جامعه رواج می‌یابد. وقتی بچه‌های ما می‌بینند که در سینما فیلم‌هایی اکران می‌شود که موضوع اغلب آنها به اغوا شدن مردان توسط زنان یا قربانی شدن زنان توسط مردان، جلوه فروشی و خودنمایی جنسی بانوان، دعوا و جدایی همسرها و… بدون هیچ آسیب‌شناسی است، قطعا روی ذهنیت آنها درباره جنس مخالف و خانواده تأثیر می‌گذارد. ‌ای‌کاش وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و رئیس‌سازمان سینمایی، همه فرزندان ایران را همچون فرزند خود می‌پنداشتند و زمینه را برای تولید و نمایش فیلم‌های پاکیزه و خانوادگی فراهم می‌کردند.
فراموش نکنیم که سینمای ما در روزگاری نه چندان دور، به لطف انقلاب اسلامی و دم مسیحایی امام خمینی(ره) مظهر و سمبل خانواده دوستی و نمایش تصویر زیبا و انسانی از زن بود. در همان دورانی که سینمای ما این چنین بود، مردم جلوی گیشه سینماها صف‌های طولانی می‌بستند و سالانه ده‌ها میلیون نفر از مردم به سینماها می‌رفتند.




توصیف رسانه اصلاح‌طلب درباره کارگردانی رامبد جوان در «نگار»⇐راه رفتن کبک!!⇔از بی‌منطقی محرز اتفاقات تا بافت مغشوش و تیپهای کارتونی!

سینماروزان: تازه ترین ساخته سینمایی رامبد جوان با عنوان «نگار» هرچند به لطف تیزرهای فراوان تلویزیونی و در کنارش استفاده از آنتن «خندوانه» برای معرفی و به اصطلاح تهییج مخاطبان برای تماشایش رقم فروش 2 میلیارد را رد کرده است اما از ابتدای اکران نظرات متفاوت و گاه متناقضی درباره آن وجود داشته است.

از جمله اظهارنظرات صورت گرفته درباره «نگار» در قالب یادداشتی در روزنامه اصلاح طلب «شرق» ارائه شده؛ یادداشتی با تیتر «راه رفتن کبک» که یادآور ضرب المثل «کلاغ می خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد راه رفتن خودش را هم فراموش کرد» می‌باشد!!

متن یادداشت «شرق» که نگاهی کاملا انتقادی به «نگار» دارد را بخوانید:

راه‌رفتن کبک

فرم‌گرایی، ارجحیت فرم به روایت و اجتناب عامدانه از روایت ساده و متکی بر ساختار روان قصه‌گو به‌خودی‌خود ارزش و امتیازی به حساب نمی‌آید. مانند تمام هنرهای دیگر مهم، حرکت در چارچوب‌های درست و آزمودن مسیرهای نرفته به شکلی قابل‌فهم و از همه مهم‌تر احترام به مخاطب، آن‌سوی اثر هنری هستند که ارزش یا کم‌ارزشی یک اثر هنری را تعیین می‌کنند و نه صرف تلاش برای فاصله‌گرفتن از مسیر استاندارد و افتادن در دام متفاوت جلوه‌کردن تا آن حد که راه‌رفتن خودت هم فراموشت شود.
مرگ مرموز یک مرد متمول و ذی‌نفوذ در ابتدای داستان و سپس تلاش بازماندگان برای رمزگشایی از آن، دست‌مایه بکری نیست و در تاریخ سینما و تلویزیون خودمان و آن‌سوی آبی‌ها نمونه‌های فراوانی دارد که شاید در مدیوم سینما فیلم «هملت/ هر دو نسخه روسی و انگلیسی» و در تلویزیون، مجموعه «راه بی‌پایان»، ساخته همایون اسعدیان، از مهم‌ترین و مشهورترین آنها باشند، به‌لحاظ فرم هم شیوه مورد استفاده قرارگرفته متأثر از پیشینه‌های شناخته‌شده‌ای نظیر «تلقین/کريستوفر نولان» و «گاو خونی/ بهروز افخمی» است که درهم‌آمیختن مرز واقعیت و خیال و نوسان دائمی میان این دو اتمسفر مهم‌ترین شاخصه آنها به حساب می‌آید، اما آیا صرف اینکه یک مضمون داستانی مشهور فقط در یک قالب وسوسه‌کننده و به ظاهر نزدیک‌تر به جریان سینمای هنری دنیا ریخته شده و به نام «فیلم سینمایی» به مخاطب، حتی از نوع خاص آن عرضه شود را می‌توان به حساب فیلم‌سازی خلاقانه گذاشت؟
«نگار» در سوگ پدری که ظاهرا به دلیل خودکشی از دنیا رفته، گرفتار دنیای مالیخولیایی پیچیده‌ای می‌شود و تماشاگر بخت‌برگشته آن‌سوی پرده را هم با خود در این دنیای کابوس‌وار و نامفهوم غرق می‌کند. فضاسازی خوب سکانس آغازین فیلم که حرکات متنوع دوربین، گفتار متن (نریشن) وهم‌آمیز و موسیقی استفاده‌شده بجا از مهم‌ترین عناصر آن هستند، به ادامه گنگ و مغشوشی می‌انجامد که هیچ‌چیز از بطن آن حاصل نمی‌شود و طرفداران هر دو سینمای سرراست قصه‌گو و فرم‌گرای متمایل به سینمای ضدقصه را با هم مغبون می‌کند.
بگذارید با میزان انطباق مهم‌ترین سکانس داستان با اصل باورپذیری که از اصول غیرقابل‌ارفاق یک اثر نمایشی است شروع کنیم؛ اینکه نگار پس از یکی از نخستین توهم/ کابوس‌هایش از مکالمه با پدر درگذشته، زمانی که به خود می‌آید برگه چکی را در مشت خود می‌بیند که نشان‌دهنده بدهی هفت میلیاردتومانی یکی از رفقای کاری پدر به اوست! چگونه می‌توان چنین اتفاقی را در مناسبات دنیای مادی و قوانین آن باور کرد؟! اتفاقی که در حکم کلید رمزگشایِ اثر برای پرده‌برداری از علت واقعی مرگ پدر طرح شده و تمام ادامه مسیر فیلم برمبنای آن بنا می‌شود.

اگر به‌عنوان‌مثال در هملتِ شکسپیر شاهد ارتباط بازماندگان با درگذشتگان در جهت کشف معمای مرگ در گذشته یا پوشیده‌های مهم دیگری بودیم بدیهی بود که چنین مایه داستانی پس‌زمینه چندهزارساله‌ای تحت عنوان «ارتباط با دنیای مردگان» داشته که صرف‌نظر از میزان مطابقت یا عدم تطبیق آن با اصول علمی، ولی به‌هرحال مقوله‌ای باورپذیرتر و قابل‌استنادتر در مقایسه با ردوبدل‌کردن اجسام دارای جرم میان دو عالم قبل و بعد از مرگ می‌نماید. از این بی‌منطقی محرز که بگذریم، می‌رسیم به نحوه چینش و معرفی شخصیت‌های دیگر فیلم؛ از دوست/ نامزد نگار (محمدرضا فروتن) گرفته تا مادر و شوهرخاله‌اش و سرانجام تا رفیق بدهکار پدرش (مانی حقیقی) که در بافت مغشوش فیلم شخصیت‌پردازی نشده‌اند و همه به‌مثابه جلوه‌های کارتونی از تیپ‌های موردنظر فیلم‌ساز طراحی شده و در داستان حضور دارند.

با چنین چینشی، یک اصل مهم دیگر فیلم‌سازی؛ یعنی همذات‌پنداری تماشاگر با اثر نمایشی هم مخدوش می‌شود و حالا بیننده‌ای که نه مایه اصلی قصه باورش شده و نه آدم‌های داستان را به‌جا می‌آورد، می‌ماند با خود نگار به‌عنوان نقش اصلی فیلم و مسیری که برای رسیدن به اصل ماجرای مرگ پدرش برای او ترسیم شده است. اگر بر فرض مثال در فیلم تلقینِ نولان، پرسوناژ اصلی قادر به ورود به دنیای ذهنی افراد و اطلاع از رازهای آنان بود، اما در بافت همان اثر شبه‌سوررئال به علتی قابل استناد برای برخورداری از چنین قدرتی؛ یعنی همان دستگاهی که ورود به لایه‌های ذهنی دیگران را امکان‌پذیر می‌کرد، فکر شده بود، اما حالا و در اینجا نگار با تکیه به چه نیرویی به دنیای آدم‌های پیرامونش و اتفاقات گذشته ورود مي‌كند؟! چرا از تمهیدِ بخشیدن هرچند بی‌پایه چنین نیرویی به قهرمان فیلم این‌قدر بد استفاده شده و در رفت‌وبرگشت‌ها و کابوس/ واقعیت‌هایی که نشانمان داده می‌شود فیلم جلو نمی‌رود؟ شنیدن صدای شخص سوم درحالی‌که نگار در حال گفت‌وگو با فرد دیگری است چه کمکی به حل معما كرده جز اینکه به اغتشاش بیشتر و نامفهومی کامل‌تر فیلم منجر شود؟ قهرمانی که شبیه یک بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی تصویر می‌شود که دائم صداهای ذهنی می‌شنود و با توهماتش حرف می‌زند، چگونه در انتهای یک مسیر پرپیچ‌وخم مالیخولیایی به قهرمانی شبیه به قهرمانِ فیلم: «بیل را بکشِ» تارانتینو بدل می‌شود که درعین بی‌تجربگی حتی در به‌دست‌گرفتن اسلحه، جیمزباندوار وارد مقر یک تبهکار شده و چند مرد مسلح را ناک‌اوت می‌کند و بسیاری چراها و چگونگی‌های دیگر که کارگردان ناآشنا با هر دو حوزه فرم و ماورا در پاسخ به تمامی آنها ناکام می‌ماند.




گلایه‌های یک فرزند شهید که فیلمش مشارکت فارابی را داشته اما قعرنشین اکران است⇐فقط روزی چند سانس مرده به ما داده‌اند /در مقابل ما فیلم «نگار»رامبد جوان قرار دارد که کارگردانش تریبونی ۷۰ میلیونی برای تبلیغ دارد/امثال احمد مسجدجامعی و جواد حق‌شناس فیلم ما را پسندیده‌اند/اگر معيار خوب بودن، فحش دادن كاراكتر‌ها به همديگر است كه ما حرفی برای گفتن نداریم/از همان زمان جشنواره نشانه رفته بودند که دیده نشویم!

سینماروزان: اگر آمار فروش سینماها در روزهای اخیر را مرور کرده باشیم با فیلمی به نام «دریاچه ماهی» روبروییم که قعرنشین جدول فروش است و در ده روزی که از اکران آن میرسد به زحمت به فروش ده میلیون تومان رسیده است!!!

به گزارش سینماروزان این فیلم که مشارکت ویژه فارابی را در تولید داشته توسط مريم دوستي ساخته شده که فرزند شهید مسلم دوستی است.

مریم دوستی در گفتگو با «جوان» از اجحاف و تبعيض در اكران فيلمش گلايه دارد و معتقد است فيلمش اگر در شرايط عادلانهاي از اكران برخوردار ميشد، ميتوانست مخاطب بيشتري را جذب كند؛ گلایه های دوستی درباره شرایط اکران به این منتهی شده که از همان زمان جشنواره بنا بوده فیلم دیده نشود بدون پاسخگویی به این پرسش که اگر بنا بود فیلم بایکوت شود اصلا چرا در زمره معدود فیلمهای مشارکتی فارابی قرار گرفت؟ مشارکتی که هر ساله فقط شامل 4 تا 5 فیلمساز خاص می شود و بسیاری از کارکشته های سینمای ایران بعد از دو دهه، در حسرت یکی از این مشارکتها هستند.

متن گفتگوی این کارگردان جوان را بخوانید:

از وضعيت اكران چقدر رضايت داريد؟

بايد بگويم كه از شرايط اكران نارضايتي كامل دارم، فيلم درياچه ماهي با دو سانس اكرانش را آغاز كرد و اين شكل از اكران از همان ابتدا نفس فيلم را ميگيرد. چند سانس تقريباً مرده را به فيلم «درياچه ماهي» اختصاص دادهاند، آن هم همزمان با سانسهايي كه فيلمهاي كمدي بفروش در حال نمايش هستند و اين وضعيت به طور كامل به ضرر فيلم است. سانس 10 صبح و ساعت 13 جزو بدترين سانسهاي اكران هستند و اين جور برنامهريزي به فيلمهايي كه صرفاً براي گيشه ساختهنميشوند، لطمه ميزند. ما فقط يك سانس سينما آزادي را داريم كه خوب است. البته سانس عصر هم داريم، ولي همزماني با فيلمهاي كمدي اجازه نميدهد تماشاگر انتخاب ديگري داشته باشد. اين شرايط واقعاً ناجوانمردانه است، برخي فيلمها روزي 20 تا 40 سانس دارند و «درياچه ماهي» اصلاً در رقابتي برابر با آنها قرار ندارد.

اگر معيار خوب بودن آثار سينمايي كمدي و فحش دادن كاراكترها به همديگر است كه اصلاً حرفي باقي نميماند، به نظرم آنقدر سطح ذائقه سينماگران را پايين آوردهايم كه اساساً مردم براي تماشاي شوخي و خنده به سينما ميروند، چون ديگر فكر نميكنند كه ممكن است فيلمهاي جدي و سينماي داراي انديشه هم حرفي براي گفتن داشته باشد. وقتي مردم را عادت ميدهيم به اينكه فيلمهاي سطحي ببينند، ديگر نبايد انتظار داشته باشيم دنبال مفاهيم جدي در سينما باشند. البته از ماست كه بر ماست، خود فيلمسازان سطح ذائقه مخاطب را پايين آوردهاند. من قصد عقبنشيني ندارم و تا آخرين لحظه سعي ميكنم از فيلمم در اكران حمايت كنم. ما در مقابل فيلم «نگار» آقاي جوان با تريبون 70ميليوني كه ايشان در اختيار دارند، واقعاً چقدر ميتوانيم رقابت كنيم، ضمن اينكه از تبليغات مؤثري هم برخوردار نيستيم.

خودتان فكر ميكنيد چقدر مولفههاي عامهپسند بودن را براي جذب مخاطب عام رعايت كردهايد؟

من به دنبال مؤلفههاي رايج عامهپسند بودن در فيلمم نبودم.

بالاخره سينما هنر عامهپسند است و بايد به مردم تا حدي حق داد كه در وهله اول براي سرگرم شدن به سينما بروند و فيلمساز هم الزاماً بايد پيام و انديشه و حتي فلسفهاش را از كانال سرگرمي به مخاطب ارائه دهد.

بله. اگر منظور شما رعايت قواعد قصهگويي، شخصيتپردازي و اصول كارگرداني است كه به نظرم تا حد قابلقبولي اين مؤلفهها در فيلم رعايت شده است. البته من ادعا نميكنم كه فيلمي درخشان ساختهام، ولي از بازخوردهايي كه تا به حال براي نمونه از سوي افرادي چون آقاي احمد مسجد جامعي، محمدجواد حق شناس و حتي برخي نمايندگان مجلس و مديران سينمايي داشتم، به نظرم فيلم توانسته رضايت مخاطب را برآورده كند.

چقدر خلق قهرمان برايتان اهميت داشت؟

زياد به قهرمانپروري در سينماي دفاع مقدس اعتقاد ندارم.

مگر ميشود قهرمان را از ژانر دفاع مقدس حذف كرد؟ مخاطب بايد با چه چيزي ارتباط برقرار كند؟

«درياچه ماهي» بيشتر فيلمي قصهمحور است و بار اصلي روي داستان قرار دارد.

يعني قصد نداشتيد شخصيت «رضا روشن» قهرمان فيلم باشد و مخاطب را درگير كند؟

نه. چنين قصدي نداشتم. شخصيت رضا بيش از اينكه قهرمان باشد، آگاهيدهنده است و قصه را پيش ميبرد، به نظرم اگر قهرمان در فيلم پررنگ بود، بايد اتفاقات ديگري رقم ميخورد و فيلم قدري مردانه ميشد.

قهرمان الزاماً نبايد مرد باشد، مثلاً قهرمان فيلم «شيار 143» يك زن است.

من خيلي به اين قائل نيستم كه آنجا هم قهرمان زن است، داستان فيلم «درياچه ماهي» دو شخصيت محوري دارد، رضا و فروغ در كنار هم قصه را پيش ميبرند.

فكر نميكنيد پر و بال دادن به داستانكها قدري به انسجام داستاني فيلم لطمه وارد كردهاست؟

ما دو تا داستان بيشتر نداريم و به نظرم به شكل كاملي هم به سرانجام ميرسند. در واقع ما داستانك اضافي نداريم.

در فيلم «درياچه ماهي» از امروز به زمان جنگ پل زدهايد، زمان حال و گذشته چقدر دست شما را در پرداختن به موضوع دفاع مقدس باز گذاشت؟

من سعي كردم معضلاتي كه خانوادههاي شهداي گمنام در جامعه امروز با آن دست به گريبان هستند، در فيلم «درياچه ماهي« در قالب يك ملودرام نشان بدهم. جنگ بالاخره آثار اجتماعي زيادي دارد. دوست داشتم انگشت روي تنهايي بازماندگان جنگ بگذارم و براي اين منظور كوشيدم به زندگي چند خانواده بپردازم. البته فيلم داستاني زنانه دارد. به نظرم سنگيني و بار اصلي درام روي تم عاشقانه داستان است، البته ما در فيلم معدود صحنههاي اكشن هم داريم.

فكر ميكنيد در مقايسه با آثار فاخر سينماي دفاع مقدس چقدر «درياچه ماهي» حرف براي گفتن دارد؟

من سعي كردم نگاهي تازه به سينماي جنگ داشته باشم و براي زدن حرفم هم تقريباً مستقل عمل كردم و از ارگانها كمك نگرفتم و فقط فارابي به ما كمك مالي كرد.

از ساخت فيلم دفاع مقدسي پشيمانيد يا باز هم در اين ژانر فيلم خواهيد ساخت؟

اصلاً پشيمان نيستم و قرار است فيلم دومم هم دفاع مقدسي باشد.

در جشنواره فيلم فجر هم به راهنيافتن «درياچه ماهي» به بخش سوداي سيمرغ اعتراض داشتيد.

بله. چون ميديدم كه آثاري به مراتب كماهميتتر و پايينتر از درياچه ماهي به بخش مسابقه راه پيدا كردهاند، عملكرد هيئت انتخاب فيلمها به نظرم قابل انتقاد بود، چون «درياچه ماهي» ميتوانست با فيلمهاي ديگر رقابت كند. از همان ابتدا به نظرم نشانه رفته بودند تا فيلم ديده نشود. فيلم «درياچه ماهي» يك فيلم فرهنگي است و بايد به آن به عنوان كالايي فرهنگي نگاه شود و لازمه اين مسئله حمايت است. به خصوص اينكه فيلمساز اثر يك زن است و بايد از زنان فيلمساز حمايت بيشتري صورت بگيرد. همينطور فيلمسازان اول كه نشان دادهاند ميتوانند حرفهاي زيادي براي گفتن داشته باشند.




آیا رپورتاژ رامبد و «خندوانه» برای «فیلمیران» و شرکای آن، با سانسهای فراوان «نگار» در پردیس کورش مرتبط است؟+فیلم

سینماروزان/مهدی فلاح‌صابر: این روزها موسسه پخش فیلمیران و علی سرتیپی مدیرعامل آن با دراختیار داشتن مدیریت برخی از پردیسهای مهم و از جمله پردیس کورش، نقش مهمی در مناسبات اکران بازی میکنند و شاید برای همین باشد حتی رامبد جوان که فیلم تازه اش «نگار» با پخش هدایت فیلم یکی از رقبای قدیمی فیلمیران روی پرده است به ناگاه از رسول صدرعاملی یکی از شرکای فیلمیران دعوت میکند که مهمان «خندوانه» باشد!

به گزارش سینماروزان حضور رسول صدرعاملی در «خندوانه» هرچند به بهانه مرور کارنامه فعالیتهای فرهنگیش از روزنامه نگاری تا فیلمسازی صورت گرفت اما پایان بندی برنامه که بنا بود با ضبط واکنش صدرعاملی نسبت به برخی واژگان همراه باشد کاملا در خدمت فیلمیران و شرکای آن قرار گرفت.

نخستین واژه‌ای که صدرعاملی باید درباره اش سخن میگفت غلامرضا موسوی از شرکای فیلمیران بود(!) و سومین واژه هم محمدرضا تخت‌کشیان یکی دیگر از شرکا!!! آخرین واژه هم «فیلمیران» بود تا رپورتاژی حسابی برای فیلمیران صورت گیرد چون نه فقط شخص رامبد جوان به معرفی این شرکت پخش پرداخت و در مدح آن سخن گفت بلکه صدرعاملی نیز کوشید تا میتواند هم از فیلمیران تعریف کند و هم از سختیهایی بگوید که پسرخاله اش علی سرتیپی در فیلمیران میکشد!

اگر «خندوانه» در جهتی پیش میرفت که تمامی فعالان صنعت پخش فیلم بتوانند مجالی برای معرفی در این برنامه داشته باشند خیلی هم خوب بود و شائبه جانبداری از یک شرکت پخش را شکل نمیداد اما در شرایطی که فیلم «نگار» رامبد یک هفته است روی پرده است و در این مدت در پردیسی مانند کورش هم سانسهای فراوانی برای آن تدارک دیده شده این نوع رپورتاژ به شدت شبهه برانگیز است و خلاف عنصری به نام عدالت که باید زیربنای تولید محتوا در رسانه ای باشد که نام ملی گرفته است.

برای دیدن بخشهایی از «خندوانه» که کاملا در خدمت فیلمیران بود اینجا را ببینید.




خداحافظی «ساعت ۵عصر»، «فصل نرگس» و «زادبوم» با سرگروه از همین هفته/آغاز اکران «من و شارمین»، «نگار» و «ماجان»+نیم بها شدن بلیت تمام سینماها از ۱۹ شهریور تا انتهای همین ماه

سینماروزان: در تازه ترین جلسه شورای صنفی نمایش مصوب شد بلیت تمامی سینماهای سراسر کشور به مناسبت روز ملی سینما از 19 شهریور تا پایان شهریور نیم بها عرضه شود.

به گزارش سینماروزان همچنین شورای صنفی نمایش مقرر کرد اکران فیلم‌های «ماجان» به کارگردانی  رحمان سیفی آزاد در گروه استقلال به جای فیلم «فصل نرگس»، فیلم «نگار» به کارگردانی رامبد جوان به جای «زادبوم» در گروه زندگی و فیلم «من و شارمین» به جای «ساعت 5 عصر» در گروه قدس از روز چهارشنبه 15 شهریور آغاز شود.

همچنین قرارداد فیلم «حقه‌باز دم دراز»به کارگردانی مرحوم پرویز صبری نیز در گروه ماندانا برای اکران بعد از فیلم «تابستان داغ» ثبت شد.




با یک «نهنگ…»سیری‌ناپذیر، اکران نیمه اول سال را سوزاندند تا⇐برای نیمه دوم، وضعیت قرمز اعلام کنند؟

سینماروزان: اینکه یکی از پخش‌کنندگان فعال این سالهای سینمای ایران که در این سالها در هر فیلمی که شراکت داشته آن فیلم به لطف حجم بالایی از سالن و سانس که بهش تخصیص یافته تبدیل به رکوردشکن اکران سینماها شده است به ناگاه در آستانه آغاز اکران نیمه دوم سال از پتانسیل پایین فیلمهای باقیمانده برای جلب مخاطب بگوید عجیب می‌نماید.

به گزارش سینماروزان اینکه این پخش کننده تا جایی پیش می‌رود که برای نیمه دوم سال به دلیل عدم وجود آثار کمدی بفروش یا محصولات مملو از حرکات موزون، وضعیت قرمز اعلام می کند غریب به نظر می‌رسد.

کافیست به فیلمهایی که در ماههای ابتدایی سال96 روی پرده رفته‌اند نگاهی بیندازیم تا دریابیم بخش عمده فیلمهایی که در همین جشنواره پرحاشیه اخیر متفاوت جلوه کردند از «فراری» گرفته تا «سد معبر»، «بدون تاریخ بدون امضاء»، «ایتالیا ایتالیا»، «نگار»، «اسرافیل»، «خفگی» و «کمدی انسانی» هنوز به اکران نرسیده‌اند تا عدم فروششان عامل غصه داری این پخش کننده شود.

اما چرا آثار قابل تامل جشنواره نتوانستند در 5 ماه ابتدایی سال روی پرده بروند؟

یک دلیل این امر «نهنگ…»گرسنه ای بود(!) که به ناگاه از اواسط بهار روی پرده رفت و تاب تحمل دیدن هیچ رقیب ششدانگی را کنار خودش نداشت تا جایی که در مدت سه ماهی که این نهنگ مشغول بلعیدن سانسها و سالنها بوده، به جز چند فیلم خوش ساخت، سبد اکران با کلی فیلم ضعیف و متوسط و حتی یک سری آثار که با پروانه ویدیویی تولید شده بودند(!!!) چیده شد تا مبادا حتی بخشی از سالنهای این «نهنگ…» خوش اشتها حذف شود.

نتیجه هم که پیش روست. همانها که با وارد کردن این نهنگ مانع اکران بسیاری از درامهای غیرکمدی خوش ساختی که می‌توانستند مانند «رگ خواب» یا حتی «برادرم خسرو» بفروشند، شدند حالا غمگسار اکران نیمه دوم شده اند که چه نشسته‌اید که فیلمهایی مانند «سلام بمبئی» برای اکران دوم نمانده!!!

واقعیت چیست؟

واقعیت همان است که درباره اکران نمونه هایی مانند «رگ خواب» و پیشتر «تیک آف» دیده ایم؛ کافیست کمی شرایط عادلانه در تخصیص سانس و سالن در اکران برقرار باشد تا درامهای جدی خوش ساخت که اتفاقا تعدادشان کم هم نیست بفروشد.

پس پیش از آن که فرار رو به جلو کنید و زنگ خطر را به صدا درآورید ابتدا فقط نیمی از سانسهایی را که به «نهنگ»گرسنه تان می‌دهید در اختیار یکی از ده ها آثار جدی خوش ساخت پشت خط اکران قرار دهید و آن گاه اگر این آثار نفروختند کاسه چه کنم چه کنم دست بگیرید…




تازه‎ترین خروجی شورای صنفی نمایش⇐افزودن دو هفته‌ای بر اکران «اکسیدان» بخاطر تحریم کامل حوزه هنری/«گذر موقت» و «۲۱ روز بعد» از چهارشنبه روی پرده می‌روند/ثبت قرارداد «خفگی» و «خانه کاغذی»/اعمال محدودیت برای سینما فرهنگ در اکران فیلمهای هنروتجربه

سینماروزان: با توجه به مصوبه شورای نمایش مبنی بر آن که فیلمهای تحریمی حوزه هنری به دلیل از دست دادن بخشی از سالنهای سینماهای کشور، می توانند در صورت حفظ کف فروش، دو هفته اضافی روی پرده باشند اکران کمدی «اکسیدان» که در روزهای اخیر فروشش قابل توجه بوده ظرف شش هفته آینده ادامه خواهد داشت.

به گزارش سینماروزان «اکسیدان» تا چهارشنبه 11 مرداد شش هفته نمایشش پر میشود اما بخاطر کمبود تعداد سینماها که ناشی از تحریم حوزه هنری بوده است بعد از ده هفته اکران در سینماهای غیرسرگروه، دو هفته دیگر هم روی پرده خواهد ماند و به بیان دیگر ظرف شش هفته آینده می تواند روی پرده باشد.

همچنین شورای صنفی نمایش مقرر کرد فیلم سینمایی «بیست و یک روز بعد» به کارگردانی محمدرضا خردمندان از همین چهارشنبه ۱۱ مردادماه به جای فیلم سینمایی «کارگر ساده نیازمندیم» در گروه سینمایی کوروش اکران می شود.

همچنین فیلم «گذر موقت»افشین هاشمی  نیز از یازدهم مردادماه در گروه آزاد نمایش داده می شود.

 قرارداد فیلم سینمایی «خفگی» به کارگردانی فریدون جیرانی، بعد از فیلم سینمایی «نگار» به کارگردانی رامبد جوان در گروه سینمایی زندگی ثبت شد.

همچنین قرارداد فیلم سینمایی «خانه کاغذی» به کارگردانی مهدی صباغ زاده بعد از فیلم سینمایی «قشنگ و فرنگ» در گروه سینمایی کوروش بسته شد.

شورا این را هم تصویب کرد که سینما فرهنگ از چهارشنبه ۱۱ مردادماه فقط ۲ سانس ۱۴ و ۱۶ خود را به گروه سینمایی «هنر و تجربه» اختصاص می دهد و برای اکران فیلم های دیگر باید حواله نمایش دریافت کند.




بعد از سفارش بنرهای فراوان و تخصیص تیزرهای فله‌ای⇐ حالا تشبّث به «خندوانه» برای جلب توجه به جشنواره‌ای که می‌گویند جهانی است!

سینماروزان: برنامه پنجشنبه شب “خندوانه” شاهد تعریف و تمجیدهای فراوان رامبد جوان بر جشنواره ای موسوم به جهانی فجر بود؛ تعریفهایی پر از اغراق و بزرگ نمایی درباره استقبال فراوان فیلمسازان و مخاطبان از این جشنواره!

اگر این بیانات اغراق آلود را کنار بیانات قبلی رامبد جوان درباره لزوم حضور هنرمندان در این جشنواره بگذاریم و البته این را هم بدانیم که فیلم “نگار” رامبد جوان یکی از فیلمهای بخش مسابقه بین الملل این جشنواره است قطعا به کنه ماجرا پی خواهیم برد.

به هر حال رامبد جوان بخاطر فیلمش هم که شده باید هوای این جشنواره کم مخاطب را داشته باشد اما پرسش این است که چرا دست اندرکاران یک جشنواره در نام “جهانی” که اتفاقا بودجه میلیاردی هم داشته برای کمک به رونق باید دست به دامن رامبد جوان و “خندوانه” شوند؟

مگر نه اینکه دست اندرکاران جشنواره مدام درباره افزایش علاقه جهانیان برای حضور در جشنواره گفته اند پس چنین جشنواره ای را چه نیاز به ایجاد گمانه بر سر امتیازدهی به “نگار” برای حضور رپورتاژگونه در “خندوانه”؟؟؟

این جشنواره از همین آغاز انبوهی تیزر حمایتی در تلویزیون داشته تا مدام مخاطبان را به خود فرابخواند و البته دست اندرکاران جشنواره کلی تبلیغات هم به رسانه های کاغذی و مجازی سفارش دادند.
یعنی همه این تبلیغات و آن همه تیزر و البته آن بودجه ای که صرف برگزاری دو دوره قبلی شد فایده ای نداشته و چاره ای نمانده جز تشبث به “خندوانه”؟؟؟

همان زمانی که بنا شد بخش بین الملل از جشنواره فجر جدا شود یکی از اصلی ترین دلایل مخالفت با این جدایی عدم توانایی جذب مخاطب برای چنین جشنواره بدون محصول دست اولی بود.

حالا که پس از سه سال اصرار بیهوده بر این جدایی می بینیم برای دیده شدن باید از “خندوانه” استمداد خواست فقط تلخند است که باید تحویل دبیر و تیم حدودا سی نفره مدیر و معاون و مشاور این جشنواره دهیم.




به هر دري مي‌زنند تا ديده شوند؟؟؟⇔ اگر آوینی زنده بود حاضر بود نامش مجالی شود برای حمایت از چنین جشنواره‌ای؟

سینماروزان: جشنواره سما از جمله جشنواره های ارزشی است که با محوریت آثار کوتاه برگزار میشود و دوره اخیر آن نیز به سبک زندگی ایرانی-اسلامی اختصاص داده شده! با این حال این دوره از جشنواره شامل اتفاقاتی بوده بی ربط با اهداف.

به گزارش سینماروزان از جمله این اتفاقات نکوداشت مجری «خندوانه» در اختتامیه این جشنواره است که مشخص نیست با کدام ملاکی صورت گرفته است؟ آیا این مسأله در این جهت است که رامبد جوان هم در برنامه اش به پرزنت جشنواره بپردازد؟ یا آن که رامبد در حیطه فیلمهای کوتاه مرتبط با سبک زندگی ایرانی-اسلامی فعالیتی داشته که نادیده مانده است؟

آخرین اثر سینمایی رامبد جوان «نگار» که اتفاقا بلحاظ تکنیکی در حیطه اکشن اثری قابل ملاحظه است کاملا بی‌ربط بود با سبک زندگی ایرانی-اسلامی و اتفاقا فضاسازیهای زندگی آدمیان آن کاملا متأثر از آنچه بود که سالها در آثار آمریکایی می بینیم. نکوداشت رامبد چه ربطی دارد به جشنواره ای با محوریت سبک زندگی ایرانی-اسلامی؟

از آن سو در آخرین روز از جشنواره سما فیلمی رونمایی میشود به نام «کاکا» به کارگردانی علی سرآهنگ و تهیه کنندگی امیر سماواتی از محصولات مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی که درباره میزان ممیزیهای وارده به اثر به خاطر مضمونش فراوان حرف و حدیثها شنیده شده و حتی برخی رسانه ها از اصلاحیه های نزدیک به 40 موردی اثر سخن گفته اند!

حجم ممیزی «کاکا» آن قدر بوده که نزدیک به دو سال بعد از تولید هنوز شرایط اکران آن فراهم نشده است؛ چرا؟ مضمون فیلم مبتنی بر یک مثلث عاشقانه است که دو ضلع آن یک جوان و پدرش هستند! این خط داستانی هم حکایت از آن دارد که نه با محصولی بکر و ویژه که اتفاقا با فیلمی روبروییم که بیش از هر چیز خط داستانی فیلمی به نام «طوقی» از ساخته های علی حاتمی را یادآور می شود.(اینجا را بخوانید)

اینکه فیلم «کاکا» در جشنواره رونمایی شود چه ارتباطی دارد با اهداف چنین جشنواره ای؟

اینها همه عناصر بی ربطی که در این جشنواره گردهم آمده اند نیستند و کافیست نگاهی بیندازیم به هیأت داوران یا سخنرانان جشنواره تا چشممان به نامهایی بخورد کاملا بی ربط با اهداف! مثلا هیأت داوران بخش فیلمنامه جشنواره با افرادی پر شده که در طی سه دهه روی هم رفته حتی ده فیلمنامه مطرح در کارنامه شان به چشم نمی خورد! یا سخنرانان مراسم که با حداقل کارنامه مرتبط با محوریت «سبک زندگی ایرانی-اسلامی» برگزیده شده اند.

اگر همه این اتفاقات در جشنواره ای برگزار میشد متعلق به بخش خصوصی شاید می شد ساده تر از کنار آن گذشت اما در مورد جشنواره سما که با حمایت موسسه ای برگزار میشود که نام شهید آوینی را بر خود دارد این اتفاقات ناراحت کننده است! آیا انصافا اگر خود آوینی در قید حیات بود موافق بود نامش مجالی شود برای حمایت از چنین جشنواره هایی!؟




«نگار»⇔چرا رامبد بیخیال فیلمنامه شد و همّ و غمش را بر اجرا گذاشت؟ احتمالا برای ساختارشکنی تمام و کمال از شمایل «طلا و مس»ی همسرش!

سینماروزان: رامبد جوان شاید یک بازیگر خوب برای نقشهایی در دامنه متفاوت از جدی ترین آنها در «گناهکاران» تا مفرح ترین در «مومیایی3» باشد اما رامبد نویسنده نیست!

رامبد جوان شاید کارگردانی باشد که اجرایی بی نقص از اصول کلاسیک کارگردانی در تمامی ساخته هایش از «پسر آدم دختر حوا» تا «ورود آقایان ممنوع» و همین «نگار» ارائه داده اما رامبد نویسنده نیست!

رامبد شاید حتی به واسطه تکیه بر فن بازیگری توانسته باشد مجری خوبی به نظر برسد که بخش عمده موفقیت «خندوانه» را به پای او بنویسند اما رامبد نویسنده نیست.

موفق ترین تجربه کارگردانی سینمایی رامبد در یک کمدی به نام «ورود آقایان ممنوع» رقم خورد؛ فیلمی که یک سناریست کارکشته ژانر طنز به نام پیمان قاسم خانی را داشت و همان فیلمنامه شسته رفته و منطبق بر منطق دراماتیک داستان پردازی کمدی بود که اسباب موفقیت فیلم در گیشه و جشنواره را رقم زد.

«نگار» به لحاظ کارگردانی اوج تواناییهای تکنیکی رامبد جوان است. طراحی و اجرای درست نماهای اکشن «نگار» در کنار ایجاد  فضای بصری مناسب برای فانتزی هایی که گاه و بیگاه ذهن کاراکتر اصلی یا همان «نگار» را آلوده می کند موجب شده این فیلم را در زمره یکی از به روزترین مظاهر پیشرفت تکنیکی سینمای ایران باشد.

مشکل فیلم اما درامی است که درست و حسابی شکل نمی گیرد و در فضایی مابین داستانگویی کلاسیک و خرده پیرنگ دست و پا می زند.

رامبد یک شروع عالی برای فیلمش ایجاد کرده با مونولوگ یک بازپرس جنایی با بازی علیرضا آقاخانی که در حال شرح ماجرای قتل یک مرد میانسال است. مونولوگ آقاخانی در این افتتاحیه یادآوری مونولوگهای آتیلا پسیانی در نقش افسر راهنمایی و رانندگی «مسافران» بیضایی است اما این گرته برداری چون منطبق با ساختار وهم آلود فیلم است آزاردهنده به نظر نمی رسد.

این افتتاحیه خیلی سریع و با فاش شدن شک و شبهه ای که دختر مرد میانسال درباره به قتل رسیدن پدرش دارد امتداد یافته و نوید تماشای یک درام معمایی اصیل را می دهد اما مشکل آنجاست که از یک سو همان فانتزی هایی که گاه و بیگاه ذهن کاراکتر اصلی را آغشته می کند و فراوانی شان ماهیت جدی فیلم را به کمدی بدل می کند و از طرف دیگر ضعف فراوان در داستان پردازی جنایی  «نگار» را به محصولی بدل کرده که نیاز مخاطب علاقمند به سینمای قصه گو را برآورده نمی کند.

رامبد جوان که خودش در یکی از بهترین درامهای جنایی سالیان اخیر با نام «گناهکاران» در کنار فرامرز قریبیان که از کارکشته های این ژانر است ایفای نقش کرده می توانست با اعطای بازنویسی فیلمنامه به نویسنده ای که این ژانر را بشناسد محصولی قابل تأمل تر خلق کند اما آنچه احسان گودرزی برای رامبد نوشته فقط و فقط یک ربع زمان فیلم را به خود اختصاص می دهد و مابقی تصویرسازی است و بس.

رامبد جوان نویسنده نیست و این کمبود در «نگار» که نویسنده ای آشنا به اصول ژانر کنار او نبوده به شدت خود را نشان داده! فقط کافیست دقت کنیم بر جعبه سیاه قتل مرد میانسال که کیفی حاوی اسناد و مدارک است و به خوبی می توانست زمینه ای باشد برای خلق داستانکهایی کاملا به روز در جهت افشای اهمیت این کیف اما رامبد و سناریستش آن قدر ساده از کنار همین جعبه سیاه گذشته اند که نظیر ندارد.

 چرا رامبد بیخیال فیلمنامه شد و همّ و غمش را بر اجرا گذاشت؟ آیا او متوجه خلأهای فیلمنامه نشد؟ برای بازیگری که نقشها را با خواندن فیلمنامه انتخاب می کند بعید است کاستیهای مشهود سناریوی «نگار» به نظرش نیامده باشد. پس ماجرا چیست؟

آیا رامبد می خواسته با ساخت این فیلم و به کارگیری همسرش در قالبی مرموز و البته متکی بر واکنشهای فیزیکی شمایلی جدید از همسر ارائه دهد؟ شمایلی فرسنگها دورتر از قالبهای آشنای «طلا و مس» و «حوض نقاشی»؟ اگر هدف این بوده قطعا موفقیت تمام و کمال برای رامبد حاصل شده چون نگار جواهریان نشان داده به شدت مستعد ایفای نقشهای پر اکت در فضاهایی است مابین واقعیت و خیال! نمونه ای که شاید وجه فانتزی آن پیشتر در «اعترافات ذهن خطرناک من» هم تجربه شده بود اما نه به اندازه «نگار» گل درشت و با تأکید بر اکشنهایی با اجرایی دقیق و حساب شده.




تازه‌ترین توضیحات رامبد جوان درباره تولید فیلم سینمایی “من و جناب خان” و وضعیت اکران “نگار”

سینماژورنال: چندی قبل خبری رسید مبنی بر آن که رامبد جوان قصد دارد یک فیلم سینمایی با حضور جناب خان و با عنوان “من و جناب خان” را بسازد؛ فیلمی که در آن با برخی مفاهیم روز و از جمله داعش شوخی خواهد شد.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال رامبد جوان که این روزها همچنان درگیر “خندوانه” است درباره وضعیت تولید این فیلم کمدی به “باشگاه خبرنگاران” گفت: طبق برنامه ریزی‌های انجام شده در سال ۹۶  این فیلم را کلید خواهیم زد.

رامبد جوان پیشتر درباره “من و جناب خان” گفته بود: فیلمنامه، ماجرای من و جناب خان است و به نظرم  موقعیت درخشانی در درام و شخصیت پردازی ست. به‌خصوص در جهان امروز از آن قصه‌ها خواهد شد که به نظرم خیلی می‌تواند تکان‌دهنده باشد، چون همه‌چیز در آن وجود دارد؛ داعش می‌آید وسط، بحث جنگ می‌آید وسط، صلح هم هست. در کل ابعاد خیلی جذابیت دارد. در حال حاضر سناریوی آن در حال طراحی و نگارش است اما برنامه‌ریزی دقیقی برای شروع این اثر سینمایی نداریم.

رامبد جوان که یک فیلم با عنوان “نگار” را هم آماده اکران دارد درباره این فیلم گفت:  این فیلم اکران را نمی‌‎کنیم تا به سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر ارائه دهیم بنابراین اولین نمایش فیلم در آن جا خواهد بود.




تازه‌ترین گفته‌های رامبد جوان درباره آینده “خندوانه” و رفقای جدید “جناب خان”

سینماژورنال: رامبد جوان می‌گوید همچنان‌که مشغول ساختن فیلم «نگار» است و کارهای مربوط به سری جدید «خندوانه» را پیگیری می‌کند، همچنان به دنبال فراگیر کردن انجمن فراغت است. او خبر داده است که اضافه شدن عروسک‌های جدید، موضوع جدیدی است که برای سری جدید این برنامه در نظر گرفته شده است.
به گزارش سینماژورنال و به نقل از “خبرآنلاین” رامبد جوان روزهای شلوغی را پشت سر می‌گذارد. او در حال حاضر فیلم «نگار» را می‌سازد و می‌خواهد تا قبل از سال جدید، “خندوانه” را هم روی آنتن ببرد.
از طرف دیگر این روزها به طور جدی‌تر درگیر انجمن اوقات فراغت است و قرار است کارهای تازه‌ای در این انجمن انجام دهد. کارهایی که به قول خودش می خواهد حال آدم‌ها را خوب کند و بهانه ای باشد برای بازی کردن و شاد بودن. به همین بهانه و البته در روزهایی که رامبد جوان حسابی گرفتار ساخت فیلم «نگار» است با او گفت‌وگو کردیم. حال جناب‌خان را پرسیدیم و درباره انجمنی حرف زدیم که خبرهایش قرار است یکی یکی به گوش مردم برسد.
این روزها همه منتظر خبری از “خندوانه” هستند. شما چه تاریخی را برای شروع قطعی سری جدید “خندوانه” اعلام می‌کنید؟
من قبلاً هم در شبکه‌های اجتماعی اعلام کردم که یک تیم تقریبا 100 نفری از برنامه‌های گذشته، درگیر آماده‌سازی سری جدید برنامه خندوانه هستند که کمی زمان می‌برد. ضمن اینکه خودم هم در حال حاضر مشغول ساخت فیلم «نگار» هستم و بنابراین نمی‌توانم تاریخ دقیقی برای شروع آن اعلام کنم. ولی گمان می‌کنم که تا پایان سال 94 خندوانه شروع شود و بتوانیم تا قبل از شروع سال جدید روی آنتن برویم.
تغییراتی هم در سری جدید دادید؟
بله. طبیعتاً یکی از انگیزه‌های ما بعد از پایان هر فصل “خندوانه” این است که بتوانیم برای سری جدید کارهای بهتر و درست‌تری انجام دهیم. در واقع خلاقیت بیشتری به خرج دهیم و متفاوت از قبل باشیم. در حال حاضر هم رویکرد ما در مورد فصل سوم “خندوانه” همین است. ضمن اینکه تغییراتی هم در دکور و در شکل اجرا داریم که مردم در سری جدید “خندوانه” آن را می‌بینند.
محوریت “خندوانه” در سری سوم بیشتر روی چه موضوعاتی خواهد بود؟
“خندوانه” یک برنامه کاملا جدی در مورد خنده است. بنابراین برنامه “خندوانه” را باید اینطور تحلیل کنیم که محور همیشگی‌اش در حوزه خنده، خوشروئی و شوخ طبعی است و در بحث اجتماعی روی موضوعات نشاط اجتماعی و حال خوب مردم کار می‌کند که همیشه در “خندوانه” ثابت بوده است. این محورها معمولا در فصل‌های مختلف فرقی نمی‌کند و ما فقط در شکل اجرا نسبت به فصل‌های قبلی تفاوت‌هایی داریم.
در مورد استندآپ کمدی‌ها هم تغییری به وجود آمده؟
راجع به شیوه و کسانی که استندآپ کمدی اجرا می‌کنند، فکر‌هایی کرده‌ایم و دنبال تغییراتی هستیم اما به صورت کلی باید بگویم که استندآپ کمدی سر جایش هست و در سری جدید هم با قدرت ادامه می‌دهد.
همانطور که خودتان هم اشاره کردید، شما این روزها مشغول ساخت فیلم «نگار» هم هستید، فکر نمی‌کنید همزمانی این کار با پیش تولید خندوانه، از کیفیت کار کم کند؟
نه. اصلاً قرار نیست درگیری من سر فیلم «نگار» صدمه‌ای به روند “خندوانه” بزند چون همانطور که گفتم یک تیم حرفه‌ای در این دو سال “خندوانه” را همراهی کرده که در حال حاضر هم آن را با قدرت پیش می‌برد. من هم هفته‌ای یک روز در جلسه‌ها شرکت می‌کنم و روی کارها نظارت دارم. ضمن اینکه گزارش‌ها روزانه به من منتقل می‌شود تا بدانم روند کلی ماجرا از چه قرار است. البته تمرکز اصلی‌ام در حال حاضر روی فیلم «نگار» است اما از خندوانه هم بی‌خبر نیستم.
یک ماه پیش و بعد از پایان سری دوم “خندوانه”، شما پستی در اینستاگرام منتشر کردید که مربوط به اردوهای دانش‌آموزی می‌شد. ماجرای این اردوها چه بود؟
واقعیت این است که نزدیک به سه سال پیش ما انجمنی را به اسم «انجمن اوقات فراغت» راه اندازی کردیم. یک بخشی از کارهایی که این انجمن انجام می‌دهد برگزاری اردوهای دانش‌آموزی است، یعنی انجمن ما به نحوی مجری برگزاری اردوهای دانش آموزی در تهران است که به زودی قرار است به کل کشور هم برسد.
واقعیت شکل‌گیری این ایده هم این بوده که ما احساس کردیم موضوع اردوهای دانش آموزی متولی مشخصی در کشور ندارد. در واقع بهتر است بگویم، اصولاً اوقات فراغت متولی مشخصی ندارد. ما یک واحدی را در انجمن راه اندازی کردیم به اسم واحد دانش‌آموزی که کار آنها به شکل متمرکز طراحی ایده برای برگزاری اردوهای دانش‌آموزی است.
یعنی در بخش‌های مختلف اردوی تفریحی، علمی، فرهنگی، هنری، طبیعت گردی، نجوم، اردوهای آشنایی با مشاغل و … طراحی می‌شود، بعد با جاهای مختلف مذاکره می‌کنیم و آنها را به مدارس پیشنهاد می‌کنیم.
این کار شما با فعالیت های آموزش و پرورش هم پوشانی ندارد؟
با وزارت آموزش و پرورش هم یک هماهنگی‌های اولیه انجام شده است، ما با آنها غریبه نیستیم ضمن اینکه انجمن و آموزش پرورش قرار نیست روبروی هم باشند. بلکه ما دوست داریم کنار هم کاری انجام دهیم. خب وظیفه اصلی آموزش و پرورش اجرای اردو نبوده و نیست. به همین دلیل ما این بخش را به عنوان یک سازمان مردم نهاد یا (NGO) به عهده گرفتیم و تا اینجای کار هم موفق بوده‌ایم. از سال گذشته تا به امروز بیش از 100 هزار نفر را به اردوهای مختلف بردیم. البته امیدوارم که این عدد بالاتر برود و به دیگر شهرهای کشور هم برسد.
ایده راه‌اندازی انجمن اوقات فراغت برای خود شما بود؟
ماجرا از این قرار بود که یکی از نزدیکترین دوستان من، هومن رازدار، که در حال حاضر مدیرعامل انجمن هم هست، چند سال پیش موضوع انجمن اوقات فراغت را مطرح کرد. ایده جذابی که باعث می شد با یک تیم خوب کنار هم ایستاد و آن را راه‌اندازی کرد. ما هم آن را راه‌اندازی کردیم و تصمیم گرفتیم به عنوان یک نهاد مدنی اهمیت موضوع اوقات فراغت را به مسئولان و مردم گوشزد کنیم.
انجمن اوقات فراغت به غیر از برگزاری اروهای دانش‌آموزی روی چه مسائل دیگری متمرکز است؟
انجمن در حوزه‌های مختلف که ذیل مسائل مربوط به اوقات فراغت است کار می‌کند. یکی از اهداف این انجمن این است که مردم حال خوبی داشته باشند و بتوانند از زمان آزاد خودشان استفاده درست کنند.
ما معتقدیم که ریشه حل بسیاری از مشکلات در کشور به اوقات فراغت گره خورده است. اوقات فراغت یکی از مهم‌ترین کارکردهاش بحث کیفیت زندگی و سبک زندگی است. کیفیت زندگی رابطه مستقیمی با حال خوب مردم دارد. اگر قرار باشد در این حوزه کار کنیم پس باید در حوزه انسجام خانواده و آشنایی و شناخت برای اشتغال هم کار کنیم.
 باید برای فرهنگ استعدادسنجی و استعدادیابی هم کار کنیم. باید فاصله بین نسل‌ها را کاهش دهیم و سعی کنیم مشکلاتی که در حوزه اوقات فراغت هست را با تعامل با سازمان‌های مختلف رفع کنیم. بالاخره ما معتقدیم که اوقات فراغت به کاهش جرم و بزه در مملکت کمک می‌کند. اگه مردم بلد باشند از اوقات فراغت‌شان استفاده کنند کمتر به سمت استفاده های ضد اجتماعی از وقتشان می روند و کمتر افسرده می شوند.
یکی از کارهایی که انجمن در نظر دارد بحث ترویج موضوعاتی مثل بازی، قصه‌گویی، فعالیت‌های گروهی و . . . است که باعث جمع شدن آدم‌ها و خانواده‌ها در کنار همدیگر است. ما بنا داریم برای کم شدن فاصله‌هایی که به دلیل گسترش تکنولوژی‌های جدید مثل موبایل و … ایجاد شده قدم برداریم. ما کلی برنامه‌ریزی خوب داریم که اخبارش آرام آرام به گوش مردم خواهد رسید. البته از مردم هم می‌خواهیم که کمی به ما مهلت بدهند و با صبوری اخبار را دنبال کنند. مطمئناً اتفاقات هیجان‌انگیزی در راه خواهد بود.
گروه هدف شما در انجمن اوقات فراغت چه کسانی هستند؟
آرزوی ما این است که در انجمن از کودکان تا سالمندان را به عنوان مخاطبین خودمان در نظر بگیریم و برایشان یک سری کارها بکنیم. در واقع چه به لحاظ سنی، چه به لحاظ صنفی در گروه‌های مختلف و در کارهای مختلف بتوانیم برای همه ی اقشار جامعه برنامه داشته باشیم.
یکی از اعتراض‌هایی که قبلاً به ما شده این است که چرا مثلاً برای خانم‌های خانه دار یا سربازها و دانشجوها برنامه‌ای نمی گذارید؟ در واقع ما داریم به همه این گروه‌ها فکر می‌کنیم و برایشان برنامه طراحی می‌کنیم. اما طبیعتاً در حال حاضر با بحث اردوهای دانش آموزی بیشتر روی کودکان و نوجوانان کار می‌کنیم. برای جوان‌ها و سایر گروه‌های سنی هم ایده‌هایی داریم که به مرور زمان به آنها هم خواهیم رسید.
انجمن اوقات فراغت چقدر قرار است که از حرف و شعار فاصله بگیرد و در عمل برنامه‌های جذاب داشته باشد؟
ما دقیقاً هدف اصلی را روی همین موضوع گذاشته‌ایم که فقط حرف نزنیم. شاید یکی از دلایلی هم که تا کنون خیلی راجع به انجمن حرفی نزده‌ایم همین است. در حال حاضر هم کلی ایده هیجان‌انگیز داریم که اجازه بدهید در وقت مشخص از آنها رونمایی کنیم. ولی برای نمونه یکی از برنامه‌های مهم این روزهایمان برگزاری «جشنواره فراغت زمستانی» است.
این جشنواره قرار است در چندین مجموعه تفریحی فرهنگی شهر تهران و اگر بشود در چند شهر دیگر به شکل همزمان برگزار شود که شامل تخفیف در ارائه خدمات برای عموم مردم و گروه‌های خاص مثل دانشجویان و سربازان و … و برگزاری یک قرعه‌کشی بزرگ و اهداء جایزه و این‌هاست که البته در خلال این جشنواره مسابقه ساخت آدم برفی در روزهای تعطیل برفی زمستان را هم خواهیم داشت.
ماجرای فراخوان اعطای شعبه که در اینستاگرام منتشر کردید چه بود؟
یکی از گله‌های اصلی از ما، در شبکه‌های اجتماعی این است که همه امکانات برای تهرانی‌هاست و شهرهای دیگر فراموش شده‌اند. اما ما از اول هم یک نگاه کلی به کشور داشتیم و قرار نبود تنها به تهرانی‌ها فکر کنیم. برای همین هم فراخوان رسمی دادیم و از کسانی که داوطلب گرفتن شعبه انجمن در شهرهای دیگر هستند؛ خواستیم تا فرم‌های ما را پر کنند تا بعد از بررسی‌های قانونی شعبه انجمن در شهرشان دایر شود و فعالیت های انجمن هم گسترده شود.
این انجمن قرار است کار علمی هم انجام دهد؟
بله قطعاً، در انجمن کارهای علمی و پژوهشی هم تعریف شده، یکی از مهم‌ترین اولویت‌های ما همین موضوع است. در همین راستا هم قرار است «اولین کنفرانس ملی اوقات فراغت» را در پایان فروردین‌ماه برگزار کنیم. بد نیست بدانید که در دنیا جایی با عنوان «سازمان جهانی اوقات فراغت» وجود دارد و البته از انجمن ما هم باخبرند و ان‌شاءالله رئیس این سازمان برای افتتاح این کنفرانس مهمان ما خواهد بود.
در کشور ما انجمن‌ها خیلی سخت می‌توانند به نتیجه برسند. چقدر امیدوار هستید که انجمن اوقات فراغت به اهدافش برسد؟
بله، این واقعیت وجود دارد. هرچند که مسئولان، نهادها، دستگاه‌ها و سازمان‌ها موظفند که از انجمن‌ها حمایت کنند، ولی در عمل این اتفاق نمی‌افتد. البته ما نا امید نیستیم. انجمن همین الان هم اوضاع خوبی دارد، خدا را شکر سر پاست و در حال اداره شدن. البته از جاهایی که بتواند مثل بخش خصوصی، دولتی و شهرداری‌ها هم کمک می‌گیرد. اما در کل ناامید نیستیم و معتقدیم که با گذشت زمان بیشتر شناخته می‌شویم و اهمیت کاری که انجام می‌دهیم برای مسئولان و مردم بیشتر روشن می‌شود.
برای آینده نزدیک خبر خوبی هست که در رابطه با انجمن بخواهید بگویید؟
یکی از بهترین خبرها برای آینده نزدیک این است که ما به زودی اولین «خانه ی فراغت» را در منطقه 12 تهران و در عمارت دبیرالملک افتتاح می‌کنیم. این ساختمان را شهرداری تهران به ما داده و کارهای اولیه‌اش در حال انجام شدن است. دبیر الملک یکی از عمارت‌های قدیمی تهران در زمان قاجار است که می‌خواهیم کلی کارهای هیجان‌انگیز در آنجا بکنیم. فکر می‌کنم در آینده‌ای نه چندان دور یعنی ظرف همین یکی دو ماه آینده این خانه افتتاح شود.
خانه فراغت قرار است چه‌جور جایی باشد؟
خانه فراغت یک جای خیلی باحال است. یک جایی که قرار است به همه خوش بگذرد، در واقع آدم‌ها قرار است با کلی موضوع جدید مواجه شوند. ما در خانه فراغت می‌خواهیم به علائق مخاطبان بپردازیم و آنها را خوشحال کنیم.
یکی از مهم‌ترین اهداف انجمن این است که مردم حال خوبی داشته باشند و ما در حال حاضر سعی می‌کنیم که ابزار آن را فراهم کنیم. این اولین خانه فراغتی است که داریم راه می‌اندازیم پس احتمال دارد که کامل‌ترین خانه فراغت ما نباشد.
 ما این قول را گرفتیم که بتوانیم در مناطق دیگر هم خانه فراغت داشته باشیم و بعد هم به کل کشور برسیم. خلاصه اینکه خانه فراغت جای باحالی خواهد بود و مردم حتماً کلی کیف می‌کنند، شما هم اجازه بدهید من بیشتر از این طرح را لو ندهم تا در زمان افتتاح مردم آنجا را ببینند.
مردم شما را قرار است در خانه‌های فراغت ببینند؟
بله، قطعاً! من یکی از طرفدارهای پر و پا قرص خانه فراغت هستم. یک بخش عمده‌ای از ایده‌پردازی اتفاقات آنجا برای خود من است که دوست دارم آنجا بروم و وقتم را آنجا بگذرانم. پس قطعاً زیاد به آنجا سر خواهم زد.
فعالیت شما در انجمن اوقات فراغت ممکن است این شائبه را ایجاد کند که شما به وسیله انجمن درآمد زیادی به‌دست می‌آورید و البته اینکه همه اینها را مدیون شهرتتان هستید. این موضوع شما را ناراحت نمی‌کند؟
البته همین الان خود شما اشاره کردید به اینکه انجمن‌ها در ایران خیلی سخت اداره می‌شوند. اما بله، همیشه گروهی از مردم هستند که دوست دارند، به بعد عجیبی از ماجرا که اصولاً ساخته و پرداخته ذهن خودشان است بپردازند. مثلاً اینکه بگویند ما این انجمن را راه انداختیم تا از آن بهره اقتصادی ببریم و پولدار شویم. البته تعداد این افراد خیلی زیاد نیست اما هستند کسانی که همه‌چیز را به چشم توطئه نگاه می‌کنند.
 البته این موضوعات خیلی من را ناراحت نمی‌کند؛ چراکه در این بیست و چند سال فعالیت، به این جور شایعات عادت کردم. بیشتر سعی می‌کنم گوشم به این حرف‌ها بدهکار نباشد و کار خودم را بکنم. کاری که بتواند به نفع مردم و حال خوب آنها تمام شود. اما نکته‌ای وجود دارد که بد نیست شما و مردم هم آن را بدانید. واقعیت این است که من چون رئیس و عضو هیأت مدیره انجمن هستم، هیچ‌گونه رابطه مالی با این انجمن ندارم.
در واقع هیچ‌کس از مؤسسان و اعضای هیأت مدیره این انجمن هیچ رابطه مالی با انجمن نخواهند داشت و هر درآمدی که کسب شود صرف گسترش انجمن و فعالیت‌های آن خواهد شد. ضمن اینکه من اگر قرار بود بخواهم پولدار شوم یا کار اقتصادی انجام دهم، روش‌های کم دردسرتری از راه‌اندازی انجمن وجود داشت.
کارهای انجمن را هم با همان قدرت و انرژی خندوانه پیش خواهید برد؟
کارهای انجمن را با همان قدرتی که همیشه همه کارهایم را پیش می گیرم پیش می برم. بله با همان قدرت خندوانه، فیلم‌سازی و با همان انگیزه‌های همیشگی و حتی بیشتر؛ چراکه موضوعات مختلف مثل برنامه‌سازی (خندوانه) یا فیلم‌سازی بالاخره یک روزی تمام می‌شود ولی فکر می‌کنم انجمن هیچ‌وقت تمام نشود. پس همین باعث می‌شود که انگیزه من برای تمرکز روی انجمن بیشتر هم باشد.
بدون شک در سری جدید خندوانه، انجمن نقش پر رنگی خواهد داشت؟
خندوانه و انجمن طبیعتاً به دلیل اهداف مشترکی که دارند با هم همیشه در ارتباط هستند و موضوع‌هایی بین آنها رد و بدل می‌شود. در فصل‌های قبل هم انجمن کمک‌هایی به خندوانه کرده یا بالعکس، اما اینکه انجمن یک اتفاق تازه باشد و در سری جدید خندوانه نقش داشته باشد اینطور نیست؛ چراکه انجمن قبل از خندوانه تأسیس شده. انجمن اوقات فراغت نزدیک به سه سال است که مراحل قانونی‌اش طی شده و فعالیت‌هایش روز به روز پررنگ‌تر می‌شود؛ اما به طبع هر جایی که انجمن و “خندوانه” بتوانند هم‌افزایی داشته باشند، رابطه برقرار خواهد شد و کارشان ادامه دارد.
راستی از جناب‌خان چه خبر؟
از جناب‌خان خبر خاصی ندارم چون درگیر فیلم هستم و او هم احتمالاً درگیر کارهای خودش است مثل گسترش شعبه‌های لبو فروشی. شاید هم کارهای تیم پاری‌سن‌ژرمن را انجام می‌دهد. به هر حال می‌دانم که حالش خوب است.
عروسک جدیدی به فصل تازه خندوانه اضافه خواهد شد؟
بله ما برای سری جدید، تعدادی عروسک جدید پیش‌بینی کردیم. البته همانطور که می‌دانید طراحی خود عروسک و کاراکتر عروسک خیلی کار پیچیده و دشوای است. بنابراین باید خیلی با دقت انجام شود. الان هم ما در این مرحله هستیم و بچه‌هایی که در خندوانه متمرکز هستند، موضوع اضافه شدن عروسک‌ها را هم پیگیری می‌کنند.
 برای اضافه شدن عروسک‌ها این دفعه داریم کمی با تدبیر بهتری کار را پیش می‌بریم. در سری قبل “خندوانه” اتفاقات بدی افتاد که باعث شد گونه‌های نازلی از عروسک جناب‌خان به شکل غیرقانونی ساخته و به بازار ارائه شود. این دفعه سعی داریم که برای عروسک‌های جدید این اتفاق نیفتد. در هر صورت موضوع اضافه شدن عروسک‌های جدید هم، موضوع جدیدی است که در پیش داریم و امیدوارم خوب پیش برود.



تشریح آخرین وضعیت تولید فصل سوم “خندوانه” از زبان رامبد جوان

 سینماژورنال:رامبد جوان از آخرین وضعیت سری سوم برنامه «خندوانه» گفت.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “باشگاه خبرنگاران جوان” «خندوانه» و «خندوانه»هایی این روزها در چه حالی هستند و چه می‌کنند؟ این سوالی است که شاید با نزدیک شدن به اواخر ماه صفر و فرارسیدن ماه ربیع الاول به ذهن اکثر مخاطبانی که ماه‌ها چشم انتظار پخش مجدد برنامه بودند، خطور کند.

باید منتظر ماند و دید برنامه «خندوانه» بعد از سپری کردن حدود دو ماه و  اتمام همه حواشی‌ بزرگ و کوچک، حالا دیگر چه شگفتانه‌ای جدای از حضور جناب خان و مهمان‌های شگفت خود می‌خواهد، ارائه دهد.

رامبد جوان کارگردان و مجری برنامه تلویزیونی «خندوانه» گفت: سری سوم «خندوانه» در حال حاضر در مرحله پیش تولید قرار دارد.

وی بیان کرد: این برنامه با پشت سر گذاشتن سری دوم قبل از فرارسیدن ماه محرم و صفر، در حال آماده سازی استودیو،‌ دکور و طراحی ایده برای بخش‌های مختلف فصل سوم است.

گفتنی است آخرین برنامه “خندوانه” قبل از ماه محرم پخش شد و بعد از آن بود که رامبد جوان از ساخت فیلم سینمایی خود برای جشنواره فیلم فجر خبر داد اما این پایان کار نبود چراکه بعد از آن نیز اخباری مبنی بر حضور علی کریمی در سری سوم رسید که باز هم این خبر تکذیب شد.

با توجه به اینکه عوامل «خندوانه» همچنان در مرحله پیش تولید به سر می برند و در حال آماده سازی دکور و نگارش فیلم نامه هستند انتظار می رود که فصل سوم در مدت زمان طولانی‌تری مهمان خانه‌های مردم شود…




فصل تازه “خندوانه” با شکلی جدید روی آنتن می‌رود

سینماژورنال: رامبد جوان بازیگر-کارگردانی که در یکی دو سال اخیر بخاطر راه اندازی برنامه طنز “خندوانه” در کانون توجهات قرار گرفته است این روزها درگیر تولید فیلم تازه اش “نگار” است.

به گزارش سینماژورنال با این حال گروه طراح “خندوانه” این روزها درگیر طراحی ایده برای فصل بعدی این برنامه است؛ از جمله اعضای این گروه بهروز بقایی است.

روی چند طرح مختلف برای تغییر شکل برنامه «خندوانه» کار می کنم

بهروز بقایی بازیگر و کارگردان سینما و تلویزیون در رابطه با جدیدترین فعالیت هایش به “سینماپرس” گفت: این روزها روی چند طرح مختلف برای تغییر شکل برنامه «خندوانه» کار می کنم که با تصویب آنها تصور میکنم «خندوانه» با شکلی جدید روی آنتن خواهد رفت.

در سری تازه این برنامه هم به عنوان گزارشگر و هم در سمت نویسنده حضور جدی دارم
بقایی افزود: همان طور که در مجموعه قبلی «خندوانه» به عنوان گزارشگر در استان های کشورمان، با رامبد جوان همکاری بسیار خوبی را داشتم، در سری تازه این برنامه هم به عنوان گزارشگر و هم در سمت نویسنده حضور جدی دارم و امیدوارم آنچه اتفاق می افتد بتواند مخاطبان تلویزیون را مثل برنامه گذشته به سوی خود جذب کند.

خوشبختانه کسی مشکلی با “خندوانه” پیدا نکرد

وی سپس با تأکید بر اینکه جامعه ما به خنده و شادی نیاز دارد و تولید چنین برنامه هایی جزو ضروریات امروز کشور محسوب می شود اظهار داشت: خوشبختانه بسیاری از مسئولان و مدیران برای تولید این برنامه همکاری خوبی با ما داشتند و کسی مشکلی با «خندوانه» پیدا نکرد. این روزها اغلب مردم در گرفتاری های روزمره زندگی به سر می برند و این گونه برنامه ها می تواند یأس و ناامیدی را از فضای جامعه کم کند؛ لذا امیدوارم که تولید برنامه های این چنینی روز به روز بیشتر شود.




حمید نعمت ا.. پروانه ساخت “مینا” را گرفت/ مصطفی کیایی پروانه ساخت “صاف کننده” را/رامبد جوان پروانه ساخت “نگار”

سینماژورنال: شورای پرونده ساخت سازمان سینمایی برای شش فيلمنامه پروانه ساخت صادر كرد.

به گزارش سینماژورنال خروجی جلسه دیروز شورای پروانه ساخت، صدور مجوز تولید برای این فیلمنامه ها بود؛

–” صاف کننده” به نویسندگی مصطفی کیایی و مهیار شاهرخی و تهیه کنندگی و کارگردانی مصطفی کیایی

–” نرگس مست” به نویسندگی و کارگردانی سیدجلال الدین دری و تهیه کنندگی عبدالله اسفندیاری

–“مینا” به نویسندگی معصومه بیات و کارگردانی و تهیه کنندگی حمید نعمت ا..

–“زاپاس” به نویسندگی و کارگردانی برزو نیک نژاد و تهیه کنندگی سید امیر پروین حسینی

— “نگار” به نویسندگی احسان گودرزی و کارگردانی و تهیه کنندگی رامبد جوان و “دعوتنامه” به نویسندگی، کارگردانی و تهیه کنندگی مهرداد فرید.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “سینما” مصطفی کیایی در حالی برای “صاف کننده” پروانه ساخت گرفته که مدتها تلاش کرده بود رضایت ارشاد را برای ساخت فیلمنامه “پارازیت” جلب کند.
اتفاقی که درنهایت رخ نداد و شورای پروانه ساخت، مجوز تولید فیلمنامه “پارازیت” را صادر نکرد. کیایی در پی ناامیدی از تولید این اثر اجتماعی، سراغ فیلمنامه کمدی “صاف کننده” رفته است.
پیش تولید این فیلم به زودی آغاز خواهد شد و کیایی قصد دارد فیلمش را به جشنواره امسال برساند.

فيلم “نرگس مست” هم اولین ساخته بلند جلال الدین دری است که پیش از این چند فيلمنامه نوشته و در تلویزیون نیز سریال ساخته است. جلال الدین دری برادرزاده ضیاءالدین دری است و در فیلمهای عمویش نیز تجربیاتی اندوخته است. قرار است عبدالله اسفندیاری تهیه کنندگی این فیلم را برعهده داشته باشد. مدیر اسبق بخش فرهنگی فارابی پس از سالها دوری از سینما با “نرگس مست” به عرصه تولید بازمیگردد.

فيلم “مینا” هم توسط حمید نعمت الله ساخته میشود. فیلمنامه “مینا” که مدتی در ارشاد معطل مانده بود سرانجام پروانه ساخت دریافت کرد. نعمت الله فیلم تازه اش را بر اساس فيلمنامه همسرش میسازد.

با صادر شدن پروانه ساخت “نگار” هم مشخص شد که رامبد جوان همچنان ساخت فیلمنامه “خندنده” را به زمانی مناسب تر موکول کرده است.
“نگار” با حضور رامبد جوان، نگار جواهریان و پیمان معادی ساخته میشود.
بیش از این گفته میشد جواد فرحانی، تهیه کننده “خندوانه” تهیه این فیلم را بر عهده خواهد داشت ولی درنهایت خود جوان تصمیم به تهیه کنندگی چهارمین فیلم بلند سینماییش گرفت.




عوامل اصلی “خندوانه” یک درام جنایی می‌سازند!!!

سینماژورنال: بعد از موفقیت برنامه کمدی “خندوانه” و اثرگذاری فراوان این برنامه در میان مخاطبان، حالا هسته اصلی تولید این برنامه به فکر تولید یک درام جنایی-پلیسی افتاده اند.

به گزارش سینماژورنال این درام جنایی که “نگار” نام دارد توسط رامبد جوان مجری “خندوانه” کارگردانی شده و توسط جواد فرحانی تهیه کننده “خندوانه” تهیه می شود.

بنا به اطلاعات ارائه شده در “سینما” فیلمنامه این فیلم را احسان گودرزی بر اساس طرحی از رامبد جوان نوشته است.

به تازگی تهیه کننده فیلم درخواست پروانه ساخت “نگار” را به اداره نظارت و ارزشیابی ارسال کرده و قرار است به محض صدور پروانه ساخت، پیش تولید آن آغاز شود.

رامبد جوان علاوه بر کارگردانی قرار است نقش اصلی “نگار” را خودش بازی کند.

او پیش از این در فیلم “گناهکاران” فرامرز قریبیان بازی در یک فیلم جنایی را تجربه کرده بود و حالا برای دومین بار است که بازی در چنین ژانری را تجربه می کند.

او تاکنون سه فیلم ساخته که در دوتای آن (اسپاگتی در هشت دقیقه و پسر آدم، دختر حوا) بازی کرده است. نقش زن فیلم هم گفته می شود نگار جواهریان بازی خواهد کرد

در حالیکه بعد از موفقیت “خندوانه” انتظار می رفت رامبد جوان کمدی “خندنده” را که اتفاقا شباهت اسمی به استنداپ کمدی اش دارد بسازد اما این کارگردان فیلمنامه دیگری را برای ساخت انتخاب کرد.

فيلم “خندنده” حتی پروانه ساخت هم دارد و در مقطعی وارد مرحله پیش تولید هم شد اما در نهایت جوان و فرحانی تصمیم گرفتند فیلمنامه دیگری را جایگزین کنند. به نظر می رسد رامبد جوان ساخت فیلمنامه “خندنده” را به سال آینده موکول کرده باشد.




رامبد جوان یک درام جنایی با بازی همسرش می‌سازد!

سینماژورنال: رامبد جوان بازیگر-کارگردانی که در ماههای اخیر درگیر “خندوانه” بوده قصد دارد یک درام جنایی بسازد.

به گزارش سینماژورنال وی که پیشتر بنا بود یک کمدی با عنوان “خندنده” را بسازد به دلیل آماده نشدنفیلمنامه آن کار،درگیر یک درام جنایی شده است.

جوان با اعلان خبر ساخت این فیلم به “آی سینما” گفت:  قرار است فیلمی سینمایی در ژانر معمایی-جنایی را بسازم. احسان گودرزی در حال نگارش  فیلم‌نامه است.

رامبد جوان که فیلم پر فروش “ورود آقایان ممنوع” را در کارنامه دارد، در پاسخ به این‌که آیا همسرش نگار جواهریان در این فیلم نقش خواهد داشت یا خیر؟ گفت: اصلا اسم این فیلم «نگار» است!

به گزارش سینماژورنال احسان گودرزی سناریست “نگار” سال قبل نمایش “مثل شلوار جین آبی” را به تهیه کنندگی رامبد جوان کارگردانی کرده بود.