1

طعنه‌های تند و تیز جمشید مشایخی به عزت‌الله انتظامی⇐در دوران سابق جلوی شهبانو تنبک می‌زد و حالا…+فیلم

سینماروزان: جمشید مشایخی برخلاف برخی دیگر از همنسلان خود تا حد امکان سعی کرده اسباب دست سیاسیون و ملعبه بازیهای سیاسی نشود و شاید یک دلیل اینکه او به مانند برخی از همان همنسلان بلحاظ مکنت مالی رشد نداشته همین است.

مشایخی که همواره سیاسی بازی همنسلان را در محافل خصوصی نقد کرده به تازگی در جریان جشن انجمنی موسوم به منتقدان خانه سینما بشدت به گلایه از یکی از آن همنسلان پرداخته و به او طعنه زده که در دوران سابق جلوی شهبانو پهلوی تنبک میزد و حالا خانه اش را خراب میکند!!

بهانه این گلایه البته پرداخت بیش از حد برخی از نویسندگان به آن همنسل بوده و مشایخی گلایه کرده از کمبود آگاهی برخی از این نویسندگان که بدون عقبه برخی را متورم میکنند.

مشایخی در انتقادات خود گلایه کرد از پرداخت بیش از پیش تیزر جشن فوق به یک همنسل و از همین جا بود که مشخص گشت هدف، عزت انتظامی بوده!

انتقادات مشایخی دنباله روی یکی از منتقدان حاضر در جشن را به دنبال داشت که روی سن رفته و کوشید با ذکر خاطره از برخورد بد انتظامی با خویش، با وی تسویه حسای کند اما مدتی بعد این نوید محمدزاده بود که روی سن رفت و با لحنی لمپن مآبانه به حمایت از انتظامی پرداخت و البته بدون نقد مشایخی که آغازگر بحث بود، منتقد مذکور را آماج حملات خود قرار داد و این چنین بود که باز هم کاسه و کوزه شکست بر سر یک منتقد!

منتقدی که البته به جای آن که در رسانه اش، صریح و شفاف و در عین حال پیشروانه به گلایه از آن برخورد بپردازد تازه بعد از انتقادات مشایخی در یک جشن محفلی بود که زبانش به انتقاد باز شد و طبیعی بود که این شور فاقد شعور هم فقط میتوانست محملی شود برای تغییر هدف از مشایخی به منتقدان.

برای دیدن طعنه های جمشید مشایخی به انتظامی اینجا را ببینید.




پايان کار «مغزهاى كوچك زنگ زده»؛ از احمدآباد مستوفی تا اکباتان+عکس

سینماروزان: فيلمبردارى «مغزهاى كوچك زنگ زده» جديدترين ساخته سينمايى هومن سيدى كه از فروردين ماه آغاز شده بود، پس از ٧٠ جلسه فيلمبردارى روز گذشته به پايان رسيد.

اكثر سكانس هاى فيلم در احمدآباد مستوفى جلوى دوربين پيمان شادمانفر رفت و برخى سكانس ها نيز در شهرك اكباتان فيلمبردارى شد. به زودى مراحل فنى فيلم آغاز مى شود تا احتمالاً اولين نمايش فيلم در جشنواره فجر امسال باشد.

به غیر از نوید محمدزاده که پیشتر و در «سیزده» و «خشم و هیاهو» با سیدی همکاری داشت فرهاد اصلانی و همچنین فرید سجادی حسینی بازیگر نقش پیرمرد خطاکار «فروشنده» هم در «مغزها…» ایفای نقش داشته اند.

بازیگران:
نوید محمدزاده، فرید سجادی حسینی، علی علایی و فرهاد اصلانی
با معرفی:
مرجان اتفاقیان، نوید پورفرج.
هامون سیدی، لادن ژاوه وند، مهیار راحت طلب، مهرداد بهاالدینی، معیین شاهچراغی، اشکان حسن پور، پیمان پازوکی، امید شیری، آرمین بهجت،منصوره ایلخانی،مهران ملكوتي، صفر محمدی، محمود کیان.
با حضور:  نازنین بیاتی.

عوامل «مغزهاى كوچك زنگ زده» عبارتند از:
نويسنده و كارگردان: هومن سيدى، تهيه كننده و مدير توليد: سعيد سعدى، جانشين توليد: ياسر سليمانى، سرپرست گروه كارگردانى: فريد سجادى حسينى، برنامه ريزودستيار اول كارگردان: هانيه بساتينى، دستياران كارگردان: ميثم بيدقى – محمدجواد سعدى، مدير فيلمبردارى: پيمان شادمانفر،فيلمبردار:اديب سبحاني، مدير صدابردارى: مهران ملكوتى، طراح صحنه: محسن نصرالهى، طراح گريم: ايمان اميدوارى، طراح لباس: مارال جيرانى، صداگذار: عليرضا علويان، آهنگساز: بامداد افشار، جلوه هاى ويژه ميدانى: ايمان كريميان، جلوه هاى ويژه بصرى: بهنام خاكسار، طراح بدلكارى: امير بدرى، منشى صحنه: شيدا باسمه چى، تدوين: مهدى سعدى – هومن سيدى، مدير تداركات: مهدى بحرى، عكاس: اميرحسين شجاعى، فيلم پشت صحنه: ريحانه طراوتى، مشاور رسانه اى: آريان اميرخان.

مغزهای کوچک زنگ زده-هومن-سیدی
مغزهای کوچک زنگ زده



نوید محمدزاده و فرهاد اصلانی همکار شدند!

سینماروزان: نوید محمدزاده جوان و فرهاد اصلانی میانسال که هر دو در سالهای اخیر رشدی قابل توجه در عرصه بازیگری داشته اند و در آخرین دوره جشن حافظ به مدیریت علی معلم برای بازی در «ابد و یک روز» و «دوران عاشقی»-«کوچه بی نام» توانسته بودند جایزه بازیگری را بگیرند در تازه ترین فیلم هومن سیدی با نام «مغزهای کوچک زنگ زده» همبازی شدند.

به گزارش سینماروزان فرید سجادی حسینی بازیگر نقش پیرمرد هوسباز فیلم «فروشنده» اصغر فرهادی دیگر بازیگر اصلی این فیلم است ضمن اینکه سجادی حسینی سرپرستی گروه کارگردانی کار را هم برعهده دارد.

به جز این بخشی از تیم بازیگران «مغزها…» از میان هنرجویان کارگان بازیگری هومن سیدی و همچنین توسط یک فراخوان اجتماعی و از میان علاقمندان بازیگری انتخاب شده اند. علاقمندانی که نزدیک به 15 هزار ویدیو از توانایی بازیگری خود را برای عوامل فیلم ارسال کرده بودند!

به این ترتیب در فیلم «مغزهای کوچک زنگ‌زده» نوید محمدزاده، فرید سجادی حسینی، علی اعلایی و فرهاد اصلانی با معرفی مرجان اتفاقیان، نوید پورفرج، هامون سیدی، لادن ژاوه‌وند، مهیار راحت‌طلب، مهرداد بهاالدینی، معیین شاهچراغی، اشکان حسن‌پور، پیمان پازوکی، امید شیری، آرمین بهجت، تیام منیری،  تبسم جمالی‌پور، منصوره ایلخانی، کامران دبیری، صفر محمدی، محمود کیان و با حضور نازنین بیاتی بازی می‌کنند.

عوامل این فیلم عبارتند از: نویسنده و کارگردان: هومن سیدی، تهیه‌کننده و مدیر تولید: سعید سعدی، جانشین تولید: یاسر سلیمانی، سرپرست گروه کارگردانی: فرید سجادی حسینی، برنامه‌ریز: هانیه بساتینی، دستیاران کارگردان: میثم بیدقی – محمدجواد سعدی، مدیر فیلمبرداری: پیمان شادمانفر، مدیر صدابرداری: مهران ملکوتی، طراح صحنه: محسن نصرالهی، طراح گریم: ایمان امیدواری، طراح لباس: مارال جیرانی، صداگذار: علیرضا علویان، آهنگساز: بامداد افشار، جلوه‌های ویژه میدانی: ایمان کریمیان، جلوه‌های ویژه بصری: بهنام خاکسار، طراح بدلکاری: امیر بدری، منشی صحنه: شیدا باسمه‌چی، تدوین: مهدی سعدی – هومن سیدی، مدیر تدارکات: مهدی بحری، عکاس: امیرحسین شجاعی، فیلم پشت صحنه: ریحانه طراوتی و مشاور رسانه‌ای: آریان امیرخان.




حمید گودرزی طعنه به نوید محمدزاده را تکذیب کرد اما نگفت در ده سال اخیر به جز نوید کدام بازیگر با کاراکتری -زیرپیراهن به تن و رگی بیرون زده از گردن- سیمرغ گرفته؟!

سینماروزان: حضور حمید گودرزی در «دورهمی» و طعنه هایش به بازیگری با زیرپیراهن که چون در فیلم داد زده و رگ گردنش بیرون زده، سیمرغ گرفته، بیش از همه یادآور نوید محمدزاده در «ابد…» بود(اینجا را بخوانید) و همین موضوع با واکنش طرفداران نوید روبرو شد و کار را به جایی رساند که حمید گودرزی مجبور شود تکذیبیه بدهد.

به گزارش سینماروزان حمید گودرزی با تکذیب اشاراتش به بازیگری خاص گفت: مصاحبه من را کنار یکی از فیلمهای خیلی خوب و ارزنده سینمای ایران گذاشتند و در واقع خواستند حرفهای مرا ربط دهند به آن فیلم و بازیگر موردنظر اما من این موضوع را تکذیب میکنم چون انتقادم به کلیت فضای سینمای ایران بود!

گودرزی در حالی اشارات رخ داده درباره نوید محمدزاده و «ابد..» را تکذیب کرده که در سالهای اخیر مهمترین بازیگری که به واسطه ایفای نقشی با زیرپیراهن و البته داد زدن با بیرون زدن رگ گردن(!) سیمرغ گرفته نوید محمدزاده بوده است برای همان فیلم «ابد…».

اگر برندگان جشنواره فیلم فجر در دهه اخیر که با بالا رفتن دوز تلخی در سینما مواجه بوده ایم را مرور کنیم به نامهایی برخورد میکنیم همانند محسن تنابنده(فراری)، نوید محمدزاده(ابد…)، سعید آقاخانی(خداحافظی طولانی)، رضا عطاران(طبقه حساس)، رضا عطاران(دهلیز)، فرهاد اصلانی(خرس، زندگی خصوصی)، مهدی هاشمی(آقایوسف)، محسن تنابنده(سنگ اول و هفت دقیقه تا پاییز)، شهاب حسینی(سوپراستار)، امین حیایی(شب) و بهرام رادان(سنتوری).

در این میان هم به جز نوید محمدزاده و همان تجربه «ابد…» برنده سیمرغ دیگری را سراغ نداریم که کاراکتری زیرپیراهن به تن را ایفا کرده باشد و در عین حال حین دادن زدن در فیلم رگ گردنش هم بیرون زده باشد!!!




طعنه‌های تند حمید گودرزی به نوید محمدزاده و «ابد…»؟؟؟+فیلم

سینماروزان: حضور حمید گودرزی بازیگر سینما و تلویزیون در یکی از برنامه های اخیر «دورهمی» موجب باز شدن درددل او و گلایه از وضعیت سینمای بدون قهرمان و پر از تلخی سالهای اخیر شد.

گودرزی با مقایسه سینمای ایران در دو دهه اخیر گفت: دهه هشتاد که امثال ما بازی میکردیم آدمهایی که روی پرده می‌دیدیم قهرمان بودند و خوش قیافه و خوش تیپ. مردم اگر 4 تومان پول بلیت می دادند در نهایت خوشحال از سالن بیرون می آمدند.

گودرزی با طعنه‌هایی که معلوم نبود اشاره دارد به بازی نوید محمدزاده در «ابد…» یا شخص دیگر(؟) اظهار داشت: الان 8 تومان میدهند تا آدمهایی چرک و کثیف ببینند که زیرپیراهن تنشان است!!! پسر جوان با زیرپیراهن فیلم بازی میکند. پایان فیلم هم که تلخ است و باز و بدون قهرمان…بعد هم میگویند این بهتر بازی کرده. چرا؟ چون دو تا داد بیشتر زده و رگ گردنش بیشتر بیرون زده!

این بازیگر ادامه داد: مرد که از سالن بیرون می آید به زن مشکوک است! چرا؟ چون در فیلم این را دیده! در سریالهای ترکی خیانت را نشان میدهند و نویسندگان ما هم همان را کپی می کنند و خیانت را تم قرار میدهند و مردم هم با دردسر میروند که خیانت ببینند و بعد با حال بد از سالن بیایند.

بازیگر «چپ دست»، «قرنطینه» و «ایران برگر» افزود: در سینمای این روزها نه قهرمانی وجود دارد. نه پسر خوش تیپی. فقط میگویند این خوب بازی کرده. چرا؟ همه جای دنیا مردم به سینما میروند که رویا ببینند و نه برای تماشای آنچه در زندگی طبیعی می بینند اما در اینجا…

 برای دیدن فیلم صحبتهای گودرزی اینجا را ببینید.




رونمایی از پوستر فیلمی مخوف به اشتراک نوید محمدزاده و الناز شاکردوست+عکس

سینماروزان: نخستین پوستر «خفگی» تازه ترین فیلم فریدون جیرانی رونمایی شد.

به گزارش سینماروزان «خفگی» که از حضور نوید محمدزاده و الناز شاکردوست سود می برد مایه های نوآر دارد و تیزر منتشره از آن حکایت از فضایی مخوف و وهم انگیز برای مخاطب دارد.

فيلمنامه اين فيلم را جيرانى خود به نگارش درآورده و پولاد كيميايى، ماهايا پطروسيان و پرديس احمديه نيز در فیلم حضور دارند.

فهرست عوامل اصلى اين پروژه عبارتند از:
نويسنده، كارگردان: فريدون جيرانى/مجرى طرح: الهام صفوى زاده/مدير فيلمبردارى: مسعود سلامى/طراح چهره پردازى: ايمان اميدوارى/طراح صحنه: محسن نصراللهى/طراح لباس: مارال جيرانى/تدوين: بهرام دهقانى/صدابردار: داريوش صادقپور/صداگذار: حسين ابوالصدق/موسيقى: كارن همايون فر/مديرتوليد: عبدالله شهباززاده/دستيار اول كارگردان و برنامه ريز: آلاله هاشمى/منشى صحنه: سعيده دليريان/عكاس: احمدرضا شجاعى/انتخاب بازيگران: احسان ظلى پور/بازيگران: نويد محمدزاده، الناز شاكردوست، پرديس احمديه، غلامحسين لطفى، احسان امانى، اسدالله يكتا. با هنرمندى ماهايا پطروسيان و با حضور افتخارى پولاد كيميايى/مدير پروژه: حميد پنداشته/تهيه كننده: فريدون جيرانى

خفگی
خفگی



درگیری نوید محمدزاده و الناز شاکردوست با «خفه گى» از نیمه گذشت

سینماروزان: فيلمبردارى فيلم سينمايى “خفه گى” به كارگردانى و تهيه كنندگى فريدون جيرانى در نيمه راه قرار دارد.

به گزارش سینماروزان فيلمنامه اين فيلم را جيرانى خود به نگارش درآورده كه مضمونى اجتماعى دارد. الناز شاكردوست و نويد محمدزاده ايفاگر نقش هاى اصلى اين فيلم هستند و در كنار اين دو پولاد كيميايى، ماهايا پطروسيان و پرديس احمديه نيز حضور دارند.

گروه “خفه گى” اين روزها در لوكيشنى واقع در شهرك غرب مشغول فيلمبردارى هستند و در تلاشند فيلم را براى نمايش در جشنواره سي و پنجم فجر آماده كنند. همزمان با فيلمبردارى بهرام دهقانى تدوين، حسين ابوالصدق صداگذارى و كارن همايون فر ساخت موسيقى “خفه گى” را انجام ميدهند.

فهرست عوامل اصلى اين پروژه عبارتند از:
نويسنده، كارگردان: فريدون جيرانى/مجرى طرح: الهام صفوى زاده/مدير فيلمبردارى: مسعود سلامى/طراح چهره پردازى: ايمان اميدوارى/طراح صحنه: محسن نصراللهى/طراح لباس: مارال جيرانى/تدوين: بهرام دهقانى/صدابردار: داريوش صادقپور/صداگذار: حسين ابوالصدق/موسيقى: كارن همايون فر/مديرتوليد: عبدالله شهباززاده/دستيار اول كارگردان و برنامه ريز: آلاله هاشمى/منشى صحنه: سعيده دليريان/عكاس: احمدرضا شجاعى/انتخاب بازيگران: احسان ظلى پور/بازيگران: نويد محمدزاده، الناز شاكردوست، پرديس احمديه، غلامحسين لطفى، احسان امانى، اسدالله يكتا. با هنرمندى ماهايا پطروسيان و با حضور افتخارى پولاد كيميايى/مدير پروژه: حميد پنداشته/تهيه كننده: فريدون جيرانى




اکران فیلم توقیفی “عصبانی نیستم” در ایالات متحده

سینماروزان: “عصبانی نیستم” درام ملتهب رضا درمیشیان از جمله فیلمهای سالهای اخیر است که به دلیل نوعی سوءمدیریت سینمایی علیرغم داشتن پروانه نمایش از اکران بازماند.

به گزارش سینماروزان این بازماندن از اکران اما جلوی ادامه کار توأم با صراحت درمیشیان را نگرفت و او امسال “لانتوری” را روی پرده فرستاد که جزو آثار پرمخاطب سینمای ایران بوده است.

در یک اتفاق جالب حالا بناست “عصبانی نیستم” با همکاری موسسه فرهنگی و هنری آرام آرت در سینماهای آمریکا اکران شود.

این موسسه که برگزار کننده جشنواره فیلم‌های فارسی زبان «شید» است، فیلم سینمایی «عصبانی نیستم» را برای اکران در شهرهای دالاس، شیکاگو، واشنگتن و … آماده کرده است.

اولین اکران این فیلم روز سیزدهم اکتبر (22 مهرماه) ساعت هشت شب به وقت محلی در دالاس خواهد بود و پس از آن اکران در شهرهای دیگر آمریکا ادامه خواهد داشت.

«عصبانی نیستم» با بازی نوید محمدزاده و باران کوثری داستان جوانی به نام نوید را روایت می کرد که بحران بیکاری و تلاش برای ازدواج با دختر محبوبش او را با اتفاقات مختلفی روبرو می کند.




خاطره تلخ نوید محمدزاده از سیمرغی که مدیران سینمایی دولت یازدهم به ناحق از او گرفتند⇐گفتند انصراف بدهید یا ندهید، سیمرغ را نمی‌دهیم

سينماژورنال: ماجرای محافظه کاری بیش از حد مدیران سینمایی دولت یازدهم در جشنواره سی و دوم اتفاق تلخی را رقم زد.

به گزارش سینماژورنال در آن جشنواره بنا بود جوایز اصلی به “عصبانی نیستم” رضا درمیشیان برسد اما ترس علیرضا رضاداد دبیر آن جشنواره از واکنشهای مخالفان باعث شد جوایز این فیلم حذف شود!

نوید محمدزاده نزدیک به دو سال و نیم بعد از آن اتفاقات برای نخستین بار در برنامه “35” از شب تلخی گفت که دبیر جشنواره فجر جایزه او برای «عصبانی نیستم!» را از فهرست جوایز حذف کرد و حتی اصرار داشت که او انصراف خود را از دریافت جوایز کتبا اعلام کند!!

متن کامل گفته های محمدزاده در این باره را بخوانید:

ماجرا بین سینمایی ها پیچیده بود
من دو شب قبل از اختتامیه می دانستم جایزه سیمرغ بهترین بازیگر مرد را برای «عصبانی نیستم» می گیرم. شب قبلش رفتیم سینما فرهنگ برای آخرین اکران فیلم که دیدم بین سینمایی ها پچ پچ افتاده که «آخی حقشو خوردن» خواستم ببینم چی می گویند، حق کی را خوردند، شبش فهمیدیم می گویند برای این فیلم کسی نباید جایزه بگیرد و این پیچیده بود بین سینمایی.

تلاش حیدری برای حل مشکل
آقای کیومرث مرادی دوست آقای حیدری بود و می گفت آقای حیدری و آقای مرادی دارند تلاش می کنند تو جایزه بگیری گفتم: اختتامیه نشده هنوز. چی را دارند تلاش می کنند، چی شده؟

کجای دنیا امضا می گیرند که جایزه ندهند؟
روز بعد یعنی روز اختتامیه، ساعت 3 یکی از دوستان گفت سیمرغ را می گیری و مشکل حل شده. یک ربع بعد رضا درمیشیان گفت: باید نامه ای را امضا کنیم و از جوایزمان انصراف بدهیم. من گفتم جایزه ندهند اما سندیت هم ازمن نگیرند که حقم را نمی خواهم. چی را امضا کنم؟کجای دنیا از تو امضا می گیرند که جایزه ات را نگیر؟

با هفت رای از هفت داور سیمرغ گرفتم
از بچگی و سال 82 که دوره های بازیگری می دیدم لحظه گرفتن جایزه سیمرغ را تمرین می کردم و در بیست و هفت سالگی به من گفته شد با هفت رای از هفت داور سیمرغ گرفتی اما باید امضا کنی که این را نمی خواهی.

گفتند انصراف بدهید یا ندهید سیمرغ را نمی دهیم

از ساعت 3_6 روز اختتامیه تلخ ترین لحظات زندگی کاری ام بود و ساعت 6 بدون اینکه امضا کنیم گفتند امضا کنید یا نکنید سیمرغ را نمی دهیم.

گفتند گروه فیلم انصراف داده

گفتند گروه فیلم انصراف داده. انصراف چیزی است که به خواست فرد باشد نه اینکه به شما بگویند انصراف بدهید. من بیست و هفت سالم بود و آن شب همین طور گریه می کردم. این اولین نقش اصلی ام بود و به اتفاق آرا سیمرغ گرفتم؛ فیلمی که محبوب ترین کارم هست و به خاطرش به رضا درمیشیان مدیونم.

شما هنور سیمرغ “عصبانی نیستم” را بدهکارید

من اقای ایوبی را خیلی دوست دارم. پارسال که رفتم سیمرغ« ابد و یک روز» را بگیرم گفتند: «ما دیگر چیزی به شما بدهکار نیستیم.» نه هستید! من برای «ابد و یک روز» جایزه گرفتم شما هنوز سیمرغ «عصبانی نیستم»را به من بدهکارید.

خانم بنی اعتماد با من حرف زدند…

آن شب و بعد از اینکه ما را از جوایز کنار گذاشتند. حالم بد بود خانم بنی اعتماد که مثل مادرم هستند بامن حرف زدند و من گریه می کردم. آقای گلمکانی که از داوران بودند و اولین نفری بودند که گفتند سیمرغ مال تو بوده با من صحبت کردند.

تلخ ترین تصویر در حوزه کاری ام
تلخ ترین تصویر در حوزه کاری من همان ساعت های نزدیک اختتامیه است که پیراهن و کتم اتو شده روی در ماند و فقط داداشم و علی سرابی که خانه ما بودند این تصویر را دیدند. چه کسی می داند سه ساعت بر من و رضا درمیشیان و باران کوثری چه گذشت؟

آن شب تشویق شدم اما…

آن شب تئاتر “شکلک” کیومرث مرادی بود و جواد عزتی لطف کرد و قرار بود شبی که من جایزه میگیرم جای من بازی کند بعد از این اتفاقات کیومرث مرادی گفت نمی شود و باید بیایی بازی کنی من را سوار ماشین کرد و من را که اشک می ریختم برد روی سن و آنجا بود که همه چیز یادم رفت. آن شب تشویق شدم اما نه در اختتامیه جشنواره فجر بلکه روی سن تئاتر.




خاطره نگاری فرهاد اصلانی از قایم شدن در جشن حافظ/ادای دین بازیگر “لانتوری” به علی نصیریان+عکس

سینماژورنال: ضیافت شانزدهمین جشن حافظ شب گذشته در باشگاه باروک و در فضایی گرم و صمیمی و با حضور چهره‌های شاخص سینمای ایران برگزار شد تا هم برندگان تندیس حافظ در فضایی متفاوت هدایای خود را دریافت کنند و هم فرصتی باشد برای آشنایی و معاشرت بیشتر و خودمانی سینمایی‌ها. مراسمی که با حضور آذر معماریان، تهیه‌کننده‌ی جشن حافظ، بر روی صحنه برای معرفی و قدردانی از حامیان مالی و معنوی این جشن شروع شد.

به گزارش سینماژورنال از جمله نکات این مراسم جایی بود که فرهاد اصلانی با اشاره به سالها پیش که برای اولین بار نامزد دریافت جشن حافظ شده بود از خجالتی گفت که به هنگام خواندن نام برندگان جوایز گریبانش را گرفته است.

فرهاد اصلانی که امسال برای اولین بار برنده‌ تندیس حافظ شده خاطره‌ای را از اولین حضورش در این جشن تعریف کرد؛ زمانی که برای سریال «خانه‌ای در تاریکی» نامزد جایزه بازیگر بهترین بازیگر مرد تلویزیونی بوده اما تندیس در آن دوره برای سریال «دایره تردید» به فرامرز صدیقی می‌رسد.

فرهاد اصلانی با اشاره به آن روزگار گفت: وقتی که دیدم که آقای معلم اهداکنندگان جایزه را به صورت بداهه و از میان حاضران در سالن صدا می‌زند، از ترس و خجالت رفتم بیرون از سالن و قایم شدم که آقای صدیقی مرا دیدند…

ادای دین بازیگر “لانتوری” به علی نصیریان

نوید محمدزاده بازیگری که “لانتوری” را آماده اکران دارد و خود را از سر صحنه تئاتر به این ضیافت رسانده بود نیز بعد از دریافت جایزه اش اعلام کرد بازیگران جوان امثال خودش با دیدن نقش‌آفرینی درخشان بزرگانی چون علی نصیریان برای بازی کردن جان می‌گیرند.

جشنی برای ادامه دهندگان منش حافظ

  علی معلم، مدیر مسئول و سردبیر نشریه دنیای تصویر و دبیر جشن حافظ در این مراسم لحظاتی را درباره‌ی چرایی وجود این جشن و نسبت نام حافظ با آن صحبت کند.

وی گفت: مشخص است که پدیده‌ی سینما در عصر حافظ وجود خارجی نداشته اما سینما در دنیای امروزی کامل‌ترین تجسم هنر و از سوی دیگر حافظ هم سمبل و الگوی کامل هنرمند در فرهنگ ایرانی است.

معلم ادامه داد: حافظ منتخب عام و خاص و عارف و عامی فارسی‌زبانان و ایرانیان است. شعر در زمان حافظ آییه اوضاع و احوال آن روزگار است و امروز سینما این آیینگی را بر عهده دارد. حافظ از یک سو روایتگر اوضاع و احوال روزگار خویش و از سوی دیگر هنرش فراتر از مرزهای مکان و زمان جغرافیایی است. حافظ هنرمند دینی و وام‌دار کلام وحی است. حقایقی دینی را بیشتر از تعصب، قشری‌گری و زهد خشک قبول دارد. پیرو مکتب رندی است و عشق.»

سردبیر دنیای تصویر خاطرنشان ساخت:  از همین رو جهان‌بینی و نگرش هنری و اجتماعی متاثر از خواجه شیراز خط مشی جشن سینمایی حافظ است؛ جشنی که در سینمای ایران به دنبال تقدیر و کشف آثاری است که علاوه بر تکنیک، واجد معنا و مفهوم درست باشد و اگر نگاه نقادانه‌ و موضع اجتماعی دارند این رویکرد منصفانه و هوشمندانه به زبان سینما تصویر شود. این رویکرد جشن حافظ نه به ادعا بلکه بنا به کارنامه‌ی چندساله‌ی این مراسم سینمایی و تلویزیونی قابل اثبات است. جشن سینمایی حافظ با این امید و انگیزه تاسیس شده که بتواند با کشف و تقدیر آثار سینمایی ایران، به رشد جریانی در فرهنگ و هنر کمک کند که در دنیای معاصر خود ادامه‌ دهنده منش و هنر حافظ باشند.

علی نصیریان: اوضاع فرهنگ آن قدرها هم بد نیست

بعد از آن نوبت به تقدیر از برگزیدگان جشن امسال رسید و چهره‌هایی چون علی نصیریان، مهران مدیری، فرهاد اصلانی، مهتاب کرامتی، علیرضا رئیسیان، شهرام مکری، سعید روستایی، سعید ملکان، پریناز ایزدیار، ستاره اسکندری، مسعود بهبهانی نیا، نسرین نصرتی، بایرام فضلی، آرش لاهوتی، لقمان خالدی، بهرام دهقانی و نوید محمدزاده به روی صحنه رفتند.

علی نصیریان روی صحنه بار دیگر اشاره کرد که فرهنگ پدیده‌ای مردمی است: «اوضاع فرهنگ امروز آن‌‌قدرها هم بد نیست. اگر با دیدی بازتر به وضعیت و شرایط فرهنگ و هنر امروز ایران نگاه کنیم، اتفاقا می‌توانیم شاهد پیشرفت‌ها و رشد چشمگیر در حوزه‌های مختلف باشیم.»

هم‌چنین در این ضیافت از اعضای هیئت داوران و چهره‌هایی چون رضا یزدانی، حجت اشرف‌زاده، رسول نجفیان، ارشا اقدسی، سپند امیرسلیمانی، کوروش تهامی، رضا سورتیجی و تیم دوبله همزمان تهران داب شو تقدیر شد که به جشن حافظ آمدند و برنامه اجرا کردند تا خاطره‌ای فراموش نشدنی را برای سینمایی‌ها رقم بزنند.




“لانتوری” ۱۶+ شد

سینماژورنال: “لانتوری” تازه ترین فیلم رضا درمیشیان کارگردان فیلم توقیفی “عصبانی نیستم” با درجه بندی سنی اکران خواهد شد.

به گزارش سینماژورنال این فیلم با درجه 16+ اکران خواهد شد و معنای آن این است که تماشای این فیلم فقط برای افراد 16 سال به بالا امکان پذیر است.

“لانتوری” که داستانی ملتهب و البته واقع گرایانه درباره اسیدپاشی یک پسر خلافکار به دختری روزنامه نگار را روایت می کند پرمخاطب ترین فیلم جشنواره سی و چهارم در کاخ جشنواره بود.

مریم پالیزبان نقش اصلی زن این فیلم است و باران کوثری، نوید محمدزاده ، مهدی کوشکی، بهرام افشاری، رضا بهبودی ، بهناز جعفری، فاطمه نقوی، پریوش نظریه، نادر فلاح، اردشیر رستمی، حسین پاکدل، بهرنگ علوی ، ستاره پسیانی، سیاوش چراغی پور و کاظم سیاحی از بازیگران «لانتوری» هستند.

نمایش «لانتوری» پس از پایان نمایش عمومی فیلم سینمایی «عادت نمی‌کنیم» در مرداد ماه به سرگروهی سینما آفریقا آغاز خواهد شد.




تلاشهای پیمان معادی برای رسمیت بخشیدن به یک کارگردان کم سن و سال⇐بچه ها را در حیاط جمع کردم و گفتم این آقا امپراتور صحنه است

سینماژورنال: کم سن و سال بودن سعید روستایی کارگردان فیلم “ابد و یک روز” بخصوص وقتی او سیمرغهای بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه بخش اصلی جشنواره را گرفت باعث شگفتی بسیاری شد که فکر نمی کردند یک کارگردان 25 ساله با همان اولین فیلم بلندش به چنین دستاوردی برسد.

به گزارش سینماژورنال حضور بازیگرانی چون نوید محمدزاده، ریما رامین فر و پیمان معادی در گروه بازیگران این پرسش را هم پیش روی مخاطب می گذاشت که این کارگردان چطور توانسته به هدایت چنین بازیگرانی بپردازد که هر کدام از آنها چند سالی از او بیشتر سابقه فعالیت در سینمای حرفه ای دارند. در همان زمان بسیاری فرضیه ای درباره نقش معادی در تیم تولید این کار را مطرح کردند و اینکه او بوده که سعی کرده با حضور کنار این کارگردان جوان شرایط تمکین بازیگران از وی را فراهم آورد و به بیان بهتر کارگردان در سایه کار باشد.

مسائلی که میان کارگردان جوان و اعضای گروه باتجربه اش پیش آمد

پیمان معادی در گفتگویی با “فیلم” انجام داده به صراحت از اختلافاتی صحبت کرده که در بخشهایی از کار به دلیل همین مسأله پیش آمده است و البته تلویحا نقش در سایه خود را تأیید کرده است.

معادی می‌گوید: روزی مسأله ای بین سعید روستایی و فرد دیگری در گروه اتفاق افتاد و دوباره فردایش با نفر سومی پیش آمد که احساس کردم که باید الان جلوی این اتفاق گرفته شود. با آن آدم صحبت کردم. همه بچه ها را در حیاط جمع کردم و گفتم این آقا امپراتور صحنه است. پذیرفته ایم که با او کار کنیم؛ این آقا دارد کاری را انجام می دهدکه همه مان اعتقاد داریم درست پیش می رود. اگر جایی کار از دستش دربرود همه مان بدبختیم. پس باید همه کمک کنیم کاری که او دوست دارد انجام شود.

ایشان باید برای ما همان آدم سن و سال دارد معتبر باشد

وی ادامه می دهد: چون او در این فیلم که پر از استرس است به صد چیز فکر می کند…شاید هم جایی او اعصابش خرد است و صدایش را بالا برده. مگر همه کارگردانهای دیگر این کار را نمی کننند؟ نکته این است که سیعد روستایی باید برای ما مثل همان آدم سن و سال دارد مهم و معتبری باشد که می گوییم که اگر او اینکار را بکند اشکالی ندارد.

بهش گفتم وقتی میخواهی نکته ای را بگویی از همان جا که نشسته ای بگو

معادی در تشریح رسمیت بخشیدن به کارگردانی روستایی مثال دیگری را هم زده و می گوید: وقتی می خواست نکته ای را در گوشم بگوید گفتم از همان جا بلند بگو. اینکه از جایت بلند شوی و به من نکته بگویی احترام گذاشتن به من نیست. من مثل کارمند تو هستم و باید کاری کنم که تو راضی باشی.




بهترین بازیگران جشنواره سی و چهارم به انتخاب یک فارغ‌التحصیل اُپرا

سینماژورنال/ثنا حاجی‌زاده(فارغ‌التحصیل اُپرا و کارشناس بازیگری): در مرور بازیگری جشنواره فیلم فجر برخلاف مرور آثار آن که جز چند مورد استثنایی حلقه‌ای تکراری از محصولاتی در فرمت تلویزیونی را شاهد بودیم اتفاقات نسبتا خوبی رخ داد.

از یک طرف چهره‌هایی جوان هم میان بازیگران مرد و هم میان بازیگران زن را شاهد بودیم که توانستند با بازیهای جانانه خود مخاطب را برای لحظاتی هم که شده از دام میزانسنهای بسته و قابهای تلویزیونی رهایی بخشند و از طرف دیگر پیشکسوتان بازیگری هم علیرغم حضور در آثاری متوسط و ضعیف گلیم خود را از آب بیرون کشیدند.

در ادامه به معرفی بهترین بازیگران مرد و زن جشنواره می‌پردازیم.

بازیگران مرد

–امیر جدیدی/اژدها وارد میشود

در”اژدها وارد میشود” خیلی ملموس و همذات پندارانه توانست شخصیتی را که در دل اتفاقی معلق بین رئال و سوررئال رخ می دهد خلق کند. او خیلی خوب ویژگیهای شخصیتی یک مأمور امنیتی در دوران پیش از وقوع انقلاب اسلامی را درک کرده بود و سعی کرد این درک را در ترکیب با استایلی که یادآور نوآرهای کلاسیک است به ثمر بنشاند.

–هادی حجازی فر/ایستاده در غبار

“ایستاده در غبار” دیالوگ چندانی نداشت و حجازی فر که از طریق یک فراخوان تلگرامی یافت شده بود باید فقط و فقط با تکیه بر اکتش ایفاگر یک فرمانده کاریزماتیک به نام احمد متوسلیان می شد.

صدا یکی از اساسی ترین عناصر در بازیگری است و بازیگران می دانند که بازی بدون دیالوگ و متکی بر اکتهایی که باید از میمیک صورت گرفته تا زبان بدن را پوشش دهد چقدر دشوار است. هادی حجازی فر اما خیلی راحت و البته با فهم درست از شرایط ساختاری “ایستاده در غبار” نقش را خلق کرد.

–نوید محمدزاده/لانتوری+ابد و یک روز

هم در “لانتوری” و هم در “ابد و یک روز” محمدزاده تلاش زیادی برای قرارگیری درست در مسیر درام انجام داد. او در “لانتوری” نقش یک خلافکار زمین‌خورده که با کنار گذاشتن شعور، سراسر شور می شود و صورت معشوق را از بین می برد را چنان واقع گرایانه ایفا کرد که گویی تصویرش را همین امروز در صفحه حوادث یکی از روزنامه های صبح دیده ایم.

در “ابد و یک روز” هم این محمدزاده است که فیلم را پیش می برد؛ کاملا مشخص است در سکانسهایی که او حضور دارد این بداهه ها و استفاده از تجربه بازیگری اش بخصوص در تئاتر است که باعث شده کارگردان او را رها کند تا نقش را چنان که می‌خواهد ایفا کند و یکی از تفاوتهای محمدزاده “لانتوری” با محمدزاده “ابد…” همین است؛ در “لانتوری” رضا درمیشیان کنترل دقیقی روی او داشته و اجازه نداده حتی یک بداهه اغراق آمیز داشته باشد اما در “ابد…” محمدزاده سعی کرده با بداهه های فرامتنی تصویری واقع گرایانه از یک معتاد را ایفا کند.

–آرمان درویش/چهارشنبه

“چهارشنبه” از جمله آثار جشنواره بود که متکی بر بازیگری پیش رفت و در این تکیه بربازیگری در کنار شهاب حسینی جوانی به نام آرمان درویش هم حضور داشت که خیلی موثر و در خدمت متن کاراکتر آفریده بود. تلخ بودن بیش از حد متن که مطمئنا با یک تدوین مجدد قابل اصلاح است را که کنار بگذاریم درویش سعی نکرده بود متأثر از شیوه تیپ سازی کلیشه پردازانه آدمهای پایین که نمونه ای از آن را اتفاقا از سوی پیمان معادی در “ابد…” دیده بودیم رفتار کند.

به جایش سعی کرده بود ابتدا بدنه حاشیه اجتماع را بشناسد و سپس یکی از آدمهای این بدنه را بیرون کشیده و شخصیتش در “چهارشنبه” را منطبق با چنین الگویی خلق کند. دقیقا در امتداد همین رفتارشناسی بود که بغض و کینه سراسری این کاراکترِ به سیم آخر زده، که با پایان بندی غیرمنتظره اثر به نوعی بهت و عذاب وجدان منتهی می‌شود با دریافتی سمپاتیک از سوی مخاطب روبرو می‌شود.

سایرین

بهروز شعیبی(سیانور)، محسن کیایی(نقطه کور) و پدرام شریفی(متولد65) دیگر بازیگران مردی هستند که فارغ از کیفیت محصولی که در آن حضور داشته اند کاراکترهای خویش را با شناخت کامل و پرداخت شده خلق کرده اند.

بازیگران زن

–مریم پالیزبان/لانتوری

همین که جرأت کرد و اجازه دارد صورتش اتودی شود برای اولین گریمی که سینمای ایران از یک قربانی اسیدپاشی ارائه می دهد شایسته تقدیر است. پالیزبان می توانست به مانند اسلاف خود با ایفای نقش دخترکانی از طبقه پایین اجتماع که به اعتیاد دچار گشته اند یا زنانی از طبقه متوسط که با خیانت یا اتهام خیانت روبرو می‌شوند به سینما بازگردد اما این بازیگر زن ترجیح داد ایفاگر روزنامه‌نگار شبه‌روشنفکری باشد که تک‌بعدی نگری اش به قضایاست که کار دستش داده و البته او را با یک دگردیسی تمام عیار روبرو می‌کند.

یک دگردیسی که هزینه گرانی را هم بر وی تحمیل می‌کند.

سکانسهای نهایی “لانتوری” بخصوص در لحظاتی که این کاراکتر در مرز انتخاب میان گذشت یا قصاص قرار می‌گیرد وجهه دیگری از هنر بازیگری پالیزبان را رو می‌کند و  نشان می‌دهد حتی چهره‌ای که یکی از سنگین ترین گریمهای تاریخ سینمای ایران را بر خود دارد هم می‌تواند مجالی باشد برای القای حس بازیگر به مخاطب.

–رویا نونهالی/نیمه شب اتفاق افتاد+نیم رخها

ایفای نقش نونهالی در “نیمه شب اتفاق افتاد” و “نیم رخها” هر دو همذات پندارانه است.

او در “نیمه شب…” ایفاگر زنی است میانسال که در یک محیط کاملا سنتی قرار گرفته اما برای انتخاب مسیر زندگیش در مرز زیرپا گذاشتن سنت قرار می گیرد و البته با یک واقع نگری تمام عیار نه تنها نمی‌تواند به سنت پشت پا زند که اتفاقا مجبور می شود ضربه ای محکم از سنت بخورد.

نونهالی به لحاظ سنی شناخت کاملی از طبقه سنی کاراکترش داشته و البته موقعیتی که او در آن قرار گرفته را هم شناخته است. همین می شود که کنتراست ظریفی ایجاد می کند میان عشوه زنی میانسال که مورد توجه پسری جوان و دچار کمبود عاطفی قرار گرفته با واهمه ای که این زن از آشکار شدن عشقش پیش فرزند و آشنایان دارد.

نونهالی در “نیم رخها” باز هم زنی میانسال است که البته اینجا عشقش را نثار فرزند در احتضارش می کند؛ اهمیت بازی نونهالی در “نیم رخها” به تصویرسازی آشنای حسادتی بازمی گردد که در سینمای ایران از ازل میان عروس-مادرشوهر وجود داشته است!

–لیلا حاتمی/من

خلق شخصیتهای اختاپوس گونه چه مرد و چه زن همواره دشوار است. این شخصیتها هرچند معادل حقیقی هم دارند اما چون به سادگی نقش یک معتاد یا زن درمانده نمی‌توان در تحقیقات پیش از ایفای نقش با آنها برخورد داشت و الهام گرفت این می‌شود اینکه بازیگری بتواند چنین نقشی را ایفا کند و به فانتزی پهلو نزند، خیلی دشوار باشد.

لیلا حاتمی اما توانسته با شناختی کاملا ذهنی از این کاراکتر او را تحلیل کند و با درنظر گرفتن این واقعیت که چنین شخصیتی ماهیتی چندگانه دارد و در هر موقعیتی یک طور برخورد می‌کند او را بیافریند. در این ایفای کاراکتر حاتمی سعی کرده به دام سانتی مانتالیزمی که معمولا پایان بندی‌های چنین نقشهایی را به خواست ممیزی یا صلاح‌دید تهیه کنندگان پیشکسوت(!) شکل می‌دهد نیفتد و تا لحظه آخر خودِ کاراکتر باشد.

شاید اگر حجم فانتزی به کار رفته در روایت داستانی “من” زیاد نبود و سعی می شد با رجوع به پرونده های واقعی داستانی واقعگرایانه تر را پیش روی مخاطب قرار داد تلاش حاتمی برای این ایفای نقشی چندبعدی هم بیشتر به بار می نشست.

–سهیلا رضوی/خانه ای در خیابان چهل و یکم

سهیلا رضوی پیش از این هم بارها ایفاگر نقش مادران دلسوز و فداکار بوده است اما برگ برنده او در “خانه ای…” آن است که این فداکاری مادرانه آن قدر پیش می رود که او برای کسب رضایت خاطر همسر پسر مقتولش راضی به قصاص پسر دیگرش که قاتل است، می شود!

رضوی با مکثهای دقیق و بجایی که برای ایفای نقش درنظر گرفته بخصوص در لحظاتی که می باید میان خواسته قلبی کاراکتر و منطق مداری اش بالانس ایجاد کند نشان داده که یک هنرپیشه توانا قادر است حتی یک کاراکتر مکمل را هم با جان بخشی حتی بیشتر از کاراکتر اصلی ایفا کند.

سایرین

سحر دولتشاهی(نیم رخها)، بهنوش بختیاری(من)، طناز طباطبایی(خشم و هیاهو) و ریما رامین فر(زاپاس) دیگر بازیگران زنی بودند که تلاش مثبت و مفیدی را برای جانبخشی به کاراکترهایشان انجام داده بودند.




رسانه وابسته به شهرداری⇐جشنواره تصویری سیاه از جوانان نشان می‌داد

سینماژورنال: تلخ بودن از یک طرف و فرار از داستانگویی کلاسیک و رفتن به سراغ خرده پیرنگ از جمله ویژگی اغلب آثار جشنواره سی و چهارم بود و البته اعضای هیأت انتخاب هم پیش از آغاز جشنواره جسته و گریخته آن را تأیید کردند.

به گزارش سینماژورنال هفته نامه “همشهری جوان” وابسته به شهرداری تهران هم با توجه به گستره سنی مخاطبانش که باید جوان باشند به تصویرسازی سیاه از جوانان در آثار جشنواره اشاره کرده است.

این رسانه روی جلد شماره اخیر خود را اختصاص داده به تصویرسازی با کاراکترهایی که نوید محمدزاده، بهرام رادان، طناز طباطبایی و حامد بهداد در فیلمهای “لانتوری”، “بارکد”، “خشم و هیاهو” و “نیمه شب اتفاق افتاد” ارائه داده بودند.

تیتر مربوط به این تصویر چنین است: به جرم جوانی

و در روتیتر آمده است: جشنواره سی و چهارم در بیشتر فیلمهایش تصویری سیاه و اغراق آمیز از جوانان نشان می‌دهد.

روی جلد همشهری جوان
روی جلد همشهری جوان



آقاي سيدي! منطق كشتن بيمار شِبه‌كمايي با چاقو را از كجا آورده‌ايد؟

سینماژورنال/مهدی فلاح‌صابر: ماجرای زندگی ناصر محمدخانی و آنچه در جریان قتل همسر اولش لاله سحرخیزان توسط همسر صیغه‌ایش شهلا جاهد رخ داد زمینه‌ای شده است برای آن که هومن سیدی در تازه ترین فیلمش “خشم و هیاهو” که در بخش مسابقه جشنواره سی و چهارم حضور داشت به مرور آن اتفاق تلخ بپردازد.

به گزارش سینماژورنال البته که سیدی برای آن که خودش را از گزند مقایسه دور بدارد به جای یک فوتبالیست مطرح، یک خواننده به نام خسرو پارسا را محوریت درام قرار داده اما اتفاقاتی که در زندگی این خواننده روی می دهد شباهت فراوانی دارد به آنچه ناصر محمدخانی در زندگی خود تجربه کرد.

“تینا نوریان” همسر اول این خواننده به دلیل آگاهی از خیانت شوهرش نسبت به خود، درگیر یک تصادف اتومبیل مرگبار شده و به کما می‌رود و مدتی بعد از به کما رفتن، “حنا سرافراز” همسر صیغه‌ای این خواننده وارد زندگی وی شده و علاوه بر مراقبت از فرزند وی، پرستاری از همسری که در کماست را هم انجام می‌دهد.

اما دیری نمی‌گذرد که بنا به روايت یک حسادت زنانه باعث می‌شود همسر صیغه‌ای، همسر اول را با ضربات چاقو به قتل برساند؛ قتلی که البته به دلیل برخی شواهد به پرونده ای جنجالی از سوی دستگاه قضا بدل می شود و دادستان پرونده نیز که تردیدهایی درباره تنها بودن حنا در انجام این قتل دارد به شدت پرونده را واکاوی می کند چرا كه به يك روايت ديگر، قاتل، خسرو پارساست و تينا بخاطر عشقي كه به خسرو دارد قتل را به گردن مي‌گيرد.

نکته “خشم و هیاهو” اما نه این واکاوی و نه رونمایی از برخی زشتیهای زندگی خسرو پارسا كه شیوه انجام قتل است که به شدت غیرواقعی به نظر می‌رسد.

دلیل تأکید فیلمنامه و کارگردان بر قتل با ضربات چاقو چه بوده است؟
اینکه بنا به نقل مشهور ،شهلا جاهد انسانی سالم و سرحال به نام لاله سحرخیزان را با ضربات چاقو به قتل برساند کجا و اینکه حنا سرافراز زنی به کما رفته که از شدت ناتوانی زخم بستر گرفته و حتی از سخن گفتن هم عاجز است را با همین شیوه به قتل برساند کجا؟

منطق درام حکم می کند حنا سرافراز برای رسیدن به منویات خویش یا صبر کند تینا نوریان به مرگی که در یک قدمی اش است دچار شده و به آن دنیا برود یا آن که به راحتی و با جدا کردن دستگاه تنفس مصنوعی او را به قتل برساند. دلیل تأکید فیلمنامه و کارگردان بر قتل با ضربات چاقو چه بوده است؟

ضربه به منطق روایی فیلم

آیا چاقو به دلیل ماهیت خشن و بیرحمانه اش انتخاب شده یا آن که سیدی می خواسته در نوع قتل هم شباهتهایی وجود داشته باشد میان “خشم و هیاهو” و ماجرای ناصر محمدخانی؟ اما هر چه كه باشد این بخش ضربه اساسي را به منطق روايي فيلم زده است.

برای تحقق هر دو امر یعنی هم خشن کردن داستان و هم شباهت با ماجرای ناصر محمدخانی می شد خیلی راحتتر قتل را جور دیگری در روایت قرار داد. مثلا به جای آن که تینا نوریان ابتدا به کما برود و بعد کاردآجین شود، با حضور ناگهانی حنا در خانه اش مواجه شده و به قتل برسد؟ کارکرد به کما رفتن تینا در اینجا چیست؟

هومن سیدی در حال هدایت نوید محمدزاده در پشت صحنه "خشم و هیاهو"
هومن سیدی در حال هدایت نوید محمدزاده در پشت صحنه “خشم و هیاهو”

پی نوشت اول: ماجرای تصادف تینا نوریان که ایفای نقش اش را رعنا آزادی‌ور برعهده دارد درست به مانند آنچه در فیلم توقیفی”خانه دختر” از او دیده بودیم تصویرسازی شده است. در “خانه دختر” هم دخترکی با بازی آزادی‌ور که در معرض آزمایش دوشیزگی قرار گرفته برای فرار از تهمتها با حالتی پریشان وارد خیابان می‌شود و در اثر تصادف خودرو می میرد. در “خشم و هیاهو” هم زن جوان بعد از افشای خیانت شوهرش در خیابان راه می افتد و باز هم در اثر تصادف خودرو به کما می رود.

پی نوشت دوم: عنوان فیلم سیدی یادآور رمان “خشم و هیاهو”ی ویلیام فاکنر است و فیلم با جمله ای از همین رمان با این مضمون که “زندگی به من آموخت که هیچ چیز از هیچ کس بعید نیست!” آغاز می شود اما تصویرسازی ماجراها از نگاه دو کاراکتر مختلف یعنی حنا سرافراز و خسرو پارسا، تنها نقطه اشتراک این فیلم و آن رمان است.

پي نوشت سوم:  پس از “پل خواب” كه برگرفته از صفحات حوادث روزنامه بود و خود را به داستايفسكي منتسب كرد، “خشم و هياهو” هم كه در سكانس هاي واپسين بخاطر مضمون و يكي بودن بازيگر به “هيس…” شبيه شده بود كاملاً وامدار صفحات حوادث نشريات بود اما آدرس ويليام فاكنر را مي داد.




یک فیلم ایرانی⇐برنده جایزه ویژه هیأت داوران جشنواره ساندنس/شباهت‌هایی وجود دارد میان داستان این فیلم و “ابد و یک روز” از آثار حاضر در جشنواره فجر!/هر دو اثر تکراری هستند از “مادیان” که آن هم برگرفته از رمان محمود دولت‌آبادی بود+عکس

سینماژورنال: جشنواره فیلم ساندنس که هر سال در ده روز آخر ماه ژانویه توسط موسسه ساندنس که پایه گذار آن رابرت ردفورد است در ایالت یوتا برگزار می‌شود شب گذشته برندگان 2016 خود را معرفی کرد.

به گزارش سینماژورنال نکته جالب درباره برندگان آن است که نام یک زن ایرانی هم در فهرست برندگان دیده می شد.

این زن رخساره قائم مقامی نام دارد که جایزه ویژه هیأت داوران بخش مستند جشنواره را به خاطر ساخت مستندی به نام “سونیتا” از آن خود کرد.

داستان تراژیک یک دختر افغان

“سونیتا” که محصول آلمان، سوئیس و ایران قلمداد شده است داستان تراژیک یک دختر افغان با بازی سونیتا علیزاده را روایت می‌کند.

دختری 18 ساله به نام “سونیتا” که به همراه والدین خود به ایران پناهنده شده و علاقه زیادی به موسیقی خوانندگان آمریکایی نظیر مایکل جکسون و ریحانا دارد. رویای این دخترک آن است که به یک خواننده رپ بدل شود و البته در این بین تجربیاتی هم کسب کرده است و رپ هم خوانده است…

اما مشکل اینجاست که خانواده او قرار است او را در قبال دریافت مبلغی حدود 9 هزار دلار به عقد مردی درآورند که سونیتا هیچ علاقه ای به وی ندارد!

همین مسأله است که گره مستند قائم مقامی را شکل داده و ماجراهای مختلفی را درباره تعارضات زندگی این دختر جوان شکل می دهد.

فیلم برگزیده مخاطبان جشنواره مستند آمستردام

“سونیتا” که براساس زندگی واقعی یک مهاجر افغان به نام سونیتا علیزاده ساخته شده است، پیش از این جایزه بهترین فیلم از نگاه مخاطبان جشنواره مستند آمستردام را از آن خود کرده بود و حالا جایزه اش از ساندنس دومین جایزه مهمی است که به آن دست یافته است.

جالبرت اینجاست که علیزاده بعد از انتشار چند قطعه رپ توانست بورسی در یک دانشگاه آمریکایی دریافت کرده و برای تحصیل به این کشور برود.

سونیتا
نمایی از “سونیتا”

فیلمبرداران ایرانی در گروه تولید

“گرگ هاک” و “کرستین کریگ” تهیه‌کنندگان “سونیتا” هستند و به جز “تاربن برنارد” یک سری فیلمبردار ایرانی نظیر علیمحمد قاسمی، بهروز بادروج، محمد حدادی، ارسطو گیوی، پرویز عارفی و علاء محسنی در تیم تصویربرداری کار حضور داشته اند.

از کودکان نارس تا فروش دختران

رخساره قائم مقامی پیش از این مستندهایی مانند “سیانوز” هم ساخته بود که سوژه این مستند که درباره کودکان نارس بود باعث شد در جشنواره های متعددی شرکت کند.

پوستر سونیتا
پوستر سونیتا

شباهتهای “سونیتا” به “ابد و یک روز”

به گزارش سینماژورنال نکته مهم درباره خط روایی “سونیتا” شباهتهایی است که به بخشی از داستان “ابد و یک رو” ساخته سعید روستایی دارد. “ابد و یک روز” از جمله فیلمهای اول جشنواره سی و چهارم است که در بخش مسابقه اصلی هم حضور دارد.

در “ابد و یک روز” که پیمان معادی و نوید محمدزاده بازیگران اصلی آن هستند زندگی خانواده ای در جنوب شهر روایت می شود؛ خانواده ای که اوضاع مالی نامناسب و اعتیاد یکی از فرزندان باعث اوضاع نابسامانی در خانواده شده است.

ابد و یک روز
ابد و یک روز

در “ابد و یک روز” نیز برای رفع برخی مشکلات مالی یکی از برادران تصمیم می گیرد خواهر خود را در قبال دریافت 30 میلیون تومان به عنوان شیربها به عقد یک مرد افغان درآورد و همین مسأله است که ماجراهای متعددی را شکل می‌دهد.

برداشت آزاد از “مادیان” که آن هم خود برآمده از “جای خالی سلوچ” دولت آبادی بود

ریشه های داستانی که هم “سونیتا” و هم “ابد و یک روز” از آن الهام گرفته‌اند در سینمای ایران به “مادیان” علی ژکان برمیگردد؛ فیلمی با بازی سوسن تسلیمی و حسین محجوب که در میانه دهه 60 ساخته شد؛ در آنجا ماجرای زندگی دختری روستایی را می‌دیدیم که به علت گرفتاریهای اقتصادی خانواده اش در قبال دریافت یک مادیان به عنوان شیربها به عقد مردی درمی‌آمد که علاقه‌ای به وی نداشت.

البته ژکان نیز خط اصلی داستان “مادیان” را از “جای خالی سلوچ” محمود دولت‌آبادی برداشته بود؛ به گزارش سینماژورنال در نیمه دوم “جای خالی سلوچ” هم فروش یک دختر در قبال دریافت شیربها درام را شکل می داد و حالا با دو اثر جدید یکی مستند و دیگری داستانی روبروییم که ردّپایی پررنگ از اثر مشهور دولت آبادی را بر خود دارند.

رخسازه قائم مقامی و سونیتا علیزاده در حال گرفتن جایزه ساندنس
رخسازه قائم مقامی و سونیتا علیزاده در حال گرفتن جایزه ساندنس

 




اسیدپاشی به صورت یک روزنامه‌نگار+عکس

سینماژورنال: رضا درمیشیان کارگردان جوان و جسور ایرانی که با “عصبانی نیستم” نشان داده بود خیلی خوب ویژگیهای شخصیتی جوانان متولد دهه 60 را می‌شناسد، امسال با “لانتوری” به جشنواره فجر می آید.

به گزارش سینماژورنال در “لانتوری” هم به مانند ساخته توقیف شده این فیلمساز این باران کوثری و نوید محمدزاده هستند که نقشهای اصلی را بازی می‌کنند و البته که ضلع سوم داستان توسط مریم پالیزبان ایفا می‌شود.

مریم پالیزبان دوازده سال پیش از این و با ایفای نقش در “نفس عمیق” پرویز شهبازی تا نامزدی دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگری جشنواره فجر پیش رفته بود با این حال در سالهای بعدی او فعالیت بازیگری چندانی نداشت و تنها در “لرزاننده چربی” محمد شیروانی ایفای نقش کرد.

گره تراژیک درام و عواقب برآمده از آن

پالیزبان در “لانتوری” قطب مقابل نوید محمدزاده را ایفا می‌کند و گره اصلی درام هم با تقابل این دختر و پسر جوان است که شکل می‌گیرد؛ عشق پسر داستان به دختر که ژورنالیست هم هست سرانجام خوشی ندارد و اسیدپاشی به صورت دختر است که امتداد درام را شکل می‌دهد.

وجه اشتراک با ده‌نمکی، طالبی و اوج

به گزارش سینماژورنال نکته جالب درباره “لانتوری” درمیشیان آن است که در کنار “رسوایی2” مسعود ده‌نمکی، “یتیم خانه ایران” ابوالقاسم طالبی و “اژدها وارد میشود” مانی حقیقی جزو آثاری است که در سانس 12 شب کاخ جشنواره به نمایش در‌می‌آید!

“لانتوری” پنجشنبه 15 بهمن ماه در سانس 12 شب در کاخ جشنواره به نمایش درمی‌آید و دو روز بعد یعنی شنبه 17 بهمن ماه در سانس 8 شب در کاخ مردمی جشنواره واقع در پردیس ملت اکران خواهد شد.

جالبتر اینکه در روز 17 بهمن ماه در کاخ مردمی قبل از “لانتوری”، “ایستاده در غبار” محمدحسین مهدویان به نمایش درمی آید و بعد از آن “بادیگارد” ابراهیم حاتمی کیا که هر دو از محصولات سازمان هنری رسانه ای اوج هستد!

اسیدپاشی از “رستگاری…” تا “لانتوری”
به گزارش سینماژورنال هرچند اخبار اسیدپاشی در سالهای اخیر بیشتر شنیده می شود اما اسیدپاشی سوژه تازه ای در سینما نیست.
سالها پیش از این در اوایل دهه هشتاد سیروس الوند درامی با رگه های تند سیاسی به نام “رستگاری در هشت و بیست دقیقه” را براساس سناریوی محمدهادی کریمی ساخت که بهرام رادان، شهاب حسینی و مهتاب کرامتی بازیگران آن بودند.
در این درام برای اولین بار در تاریخ سینمای ایران در بخشی از سیر روایی فیلم، توطئه اسیدپاشی به صورت شخصیت اصلی پیش برنده داستان بود.

مریم پالیزبان در "لانتوری"؛ کاراکتری که اسیدپاشی زندگیش را دگرگون می کندمریم پالیزبان در  نمایی از”لانتوری”؛ کاراکتری که اسیدپاشی زندگیش را دگرگون می کند




زندگی ناصر محمدخانی به‌روایت بازیگر “عصبانی نیستم”؟!+عکس

سینماژورنال: تازه ترین فیلم هومن سیدی با عنوان “خشم و هیاهو” طی ده روز آینده آماده نمایش می شود.

به گزارش سینماژورنال در هفته های اخیر شنیده هایی وجود داشت بر این مبنا که سیدی بخشهایی از درام خود را با گرته برداری از اتفاقی که برای ناصر محمدخاتی فوتبالیست سرشناس پرسپولیس رخ داده پیش برده است.

ناصر محمدخانی حدودا سیزده سال قبل مواجه شد با ماجرای قتل همسر اولش لاله سحرخیزان توسط شهلا جاهد همسر صیغه ایش؛ این ماجرا کل زندگی ورزشی وی را متاثر ساخت.

پیش از این در نمایش “هم هوایی” افسانه ماهیان اشاراتی به ماجرای محمدخانی وجود داشت و اخیرا نیز شنیده شده کاراکتر اصلی “خشم و هیاهو”ی هومن سیدی که یک خواننده است اتفاقی مشابه اتفاق زندگی محمدخانی را تجربه می کند.

تأیید الهام گیری از حوادث پیرامون

سعید سعدی تهیه کننده “خشم و هیاهو” در این باره به “سینما” گفته است:  هر فیلمسازی از حوادث پیرامونش برای ساخت فیلم الهام می‌گیرد. اما به طور قطع می گویم کاراکتر اصلی ما ناصر محمدخانی نیست و هومن سیدی در روایت داستان “خشم و هیاهو” در مسیر زندگی این فوتبالیست حرکت نکرده است.

وی ادامه داده است: داستان این فیلم موضوع مستقلی است که بر اساس الهامات هومن سیدی از کتاب “خشم و هیاهو” و اتفاقات پیرامونش شکل گرفته است.

زوال یک خانواده به روایت چهار شخصیت

به گزارش سینماژورنال “خشم و هیاهو” چهارمین رمان ویلیام فاکنر رمان نویس مشهور آمریکایی داستان زندگی خانواده کامپسون را روایت می‌کند. این خانواده که سابق بر این مرفه بوده اند، حالا در جفرسون می‌سی‌سی‌پی زندگی می‌کنند در شرایطی که از یک طرف کانون خانواده شان در حال فروپاشی است و از طرف دیگر شهرت سابقشان.

در طی روایتی 30 ساله از زندگی این خانواده در رمان از یک سو درگیری های اقتصادی آنها طرح می شود و از سوی دیگر کاهش باورهای مذهبی آنها و از بین رفتن احترامشان در میان مردمان محل سکونت شان.

رمان “خشم و هیاهو” در چهار فصل اتفاقات خانواده کامپسون را از طریق سه فرزند و یک پیشخدمت سیاهپوست خانواده مرور می کند.

نقطه اشتراک رمان “خشم و هیاهو” با زندگی مهاجم پرسپولیس

به گزارش سینماژورنال هرچند به طور مستقیم نمی توان هیچ شباهتی میان زندگی محمدخانی و رمان ویلیام فاکنر پیدا کرد اما بلحاظ معنایی و در بحث زوال اعتبار میان زندگی خانواده کامپسون و فوتبالیست سابق پرسپولیس اشتراکات فراوانی وجود دارد.

به نظر می رسد هومن سیدی هم سعی کرده همین اشتراکات را زمینه ای کند برای خلق فیلمنامه بخصوص که تهیه کننده فیلم هم به صراحت بر الهام فیلمساز از اتفاقات پیرامونش اشاره داشته است.

این را هم درنظر داشته باشید که در فیلمنامه اولیه هومن سیدی زندگی یک بازیگر سینما موشکافی می شد و به توصیه اداره نظارت، بازیگر به خواننده بدل شده است!!!

بازیگر “عصبانی نیستم” در قامت یک خواننده
خواننده ای که نقش او را نوید محمدزاده بازیگر فیلم همچنان توقیفی “عصبانی نیستم” بازی کرده است. محمدزاده که پیش از این در “سیزده” هومن سیدی هم ایفای نقش کرده بود با گریمی متفاوت نقش خواننده ای مواجه با بحران را به تصویر کشیده است.

سعدی درباره تغییر حرفه کاراکتر اصلی گفته است: شخصیت اصلی در ابتدا یک بازیگر بود اما برای دریافت پروانه نمایش مشکلاتی ایجاد شد و گفتند با توجه به بحثها و حواشی که پیرامون سینما وجود دارد، بهتر است فیلمی ساخته نشود که به این ماجرا دامن بزند در نتیجه تصمیم به بازنویسی فیلمنامه و تغییر شغل کارکتر اصلی گرفتیم و این کارکتر تبدیل به خواننده شد.

مثلث محمدزاد-طباطبایی-آزادی‌ور
طناز طباطبايى ، سعيد چنگيزيان، رضا بهبودى و رعنا آزادى ور دیگر بازیگران فیلمند و به نظر می رسد سه گانه نوید محمدزاده-طناز طباطبایی-رعنا آزادی‌ور است که اتفاقات درام را پیش می‌برد.

بمرانی هم هست

جالب اینجاست که بهزاد عمرانی خواننده و هسته اصلی گروه “بمرانی” نیز در این فیلم نقش کوتاهی را ایفا کرده است.

رونمایی “خشم و هیاهو” در جشنواره سی و چهارم فیلم فجر صورت خواهد گرفت و برای دانستن درباره اینکه اشارات این فیلم به اتفاقات پیرامونی(!) چقدر بوده باید تا جشنواره منتظر ماند.

خشم و هیاهو
نوید محمدزاده در نمایی از “خشم و هیاهو”



روایت یک کارگردان زن از برخورد با سرمایه‌گذاری که گفت پول ندارد اما او را به شام دعوت کرد!!!

سینماژورنال: هرچقدر درباره سوءاستفاده‌هایی که از علاقمندان به سینما و بخصوص طیف بانوان صورت می‌گیرد سخن گفته می‌شود باز هم هستند سینماگرانی که سریع در برابر این سخنان واکنش نشان می‌دهند و سعی می کنند فضای سینما را آرمانی نشان دهند.

به گزارش سینماژورنال حالا اما دیگر فقط آن دسته از بازیگرانی که از ایران مهاجرت کرده اند نیستند که درباره برخی مراودات غیراخلاقی سینما و تلویزیون حرف می زدند بلکه برخی از بازیگران سالهای دور و کارگردانان نیز در این باره اظهارنظر می کنند.

در یک مورد تازه آیدا پناهنده کارگردان زنی که با نخستین فیلمش “ناهید” تنها نماینده ایرانی جشنواره کن 2015 بود و موفق شد جایزه ای به نام “آینده نویدبخش” را از این جشنواره بگیرد درباره برخی دردسرهایی گفته که برای پیدا کردن بودجه فیلم اولش با آن روبرو بوده است.

فیلمنامه را برای امکانیان فرستادم؛ او فیلمنامه را دوست داشت اما پول نداشت

پناهنده که با همراهی همسرش ارسلان امیری سناریوی “ناهید” را نوشته به “شرق” می گوید:  تابستان ٩٠، با «ارسلان امیری» شروع کردیم به نوشتن فیلم‌نامه. قبلا ایده‌هایی داشتیم و طرح‌هایی زده بودیم. پاییز ٩١ نسخه اولیه فیلم‌نامه آماده بود اما باز هم مرتب روی متن کار می‌کردیم و فیلم‌نامه را بارها و بارها ویرایش کردیم. اواخر پاییز٩١، فیلم‌نامه را برای «بیژن امکانیان» فرستادم. امکانیان فیلم‌نامه را خیلی دوست داشت و قول همکاری داد. قبلا در فیلم تلویزیونی «آبروی از دست‌رفته آقای صادقی» بازیگرم بود. مانع بزرگ پیش روی تولید «ناهید» بحث بودجه بود. امکانیان پول نداشت و توان جذب سرمایه را هم نداشت.

رویارویی با تاجر جوانی که مرا به شام دعوت کرد…

این کارگردان زن سپس درباره معرفی شدن به سرمایه گذاری که از نظر اخلاقی فاسد بوده ادامه می دهد: به آب و آتش زدم اما آنچه نبود، پول بود و درهایی که یکی از بعد از دیگری به رویم بسته می‌شد. همه فیلم‌نامه را می‌خواندند و احسنت می‌گفتند، اما دریغ از یک پاپاسی پول! یک‌بار معرفی‌ام کردند به یک تاجر جوان که داروهای انرژی‌زا وارد می‌کرد. با مدیر تولید فیلم رفتم به دفترش. روی میزش پر از فیلم‌نامه بود و مرتب لبخند می‌زد و گفت متأسفانه پول‌هایش را برای یک فیلم دیگر خرج کرده؛ اما به شام دعوتم کرد و من هم لبخند زدم و گفتم شب‌ها شام نمی‌خورم!

مسئولان امور فرهنگی بانکهای خصوصی مدام شعر می خواندند…

آیدا پناهنده می افزاید: به دفتر امور فرهنگی چند بانک خصوصی رفتیم که مسئولانش مدام شعر می‌خواندند و از تابلوهای گران‌قیمتی که در حراجی برای بانک خریده بودند حرف می‌زدند، اما نتیجه‌ای حاصل نشد؛ هم‌زمان به چند مرکز دولتی سر می‌زدم که بدجور سوت‌وکور بودند و پولی در صندوق ایشان باقی نمانده بود.

زنی را ملاقات کردیم که همه جای صورتش عمل شده بود…

پناهنده خاطرنشان می سازد: زنی را ملاقات کردیم که اسم مستعار داشت، همه‌جای صورتش را عمل کرده بوده و با شرط‌بندهای مسابقات اسب‌دوانی رابطه نزدیک داشت. مکالمات تلفنی با آدم‌های عجیب‌وغریب داشتیم که شیتیل‌های کلان می‌گرفتند تا از شرکت‌های صوری، وام‌های غیرصوری برایمان بگیرند و البته که ما نپذیرفتیم، دنبال دردسر نبودیم.

با همکاری مرکز گسترش تیرم به هدف خورد

این کارگردان که در نهایت با مراجعه به مرکز گسترش توانسته بودجه تولید فیلمش را فراهم کند می گوید: بهار ٩٣، فیلم‌نامه را به مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی دادم که متصدی فیلم‌های اول شده بود. با همکاری و مساعدت آقای طباطبایی‌نژاد و رزاق‌کریمی و اعضای شورای فیلم‌نامه، تیرم بالاخره به هدف خورد و قصه بی‌پولی‌مان تمام شد. دوستان مرکز هم فیلم‌نامه را دوست داشتند و هم از سابقه کارهایم به‌خوبی باخبر بودند و به من اعتماد داشتند. اگر حسن‌نیت طباطبایی‌نژاد و سعی و اهتمام رزاق‌کریمی نبود، شاید «ناهید» حالا نبود.




با بنر، پوستر و استند عکس بگیرید و از عوامل “ناهید” جایزه بگیرید…

سینماژورنال: مسابقه عکاسی اینستاگرامی ویژه هواداران فیلم سینمایی «ناهید» برگزار می‌شود و چهارشنبه هر هفته به دو نفر از برندگان، در یکی از پردیس‌های سینمایی و توسط عوامل فیلم، جوایز نفیسی اهدا می‌شود.

به گزارش سینماژورنال فیلم سینمایی «ناهید» به نویسندگی و کارگردانی آیدا پناهنده، به تهیه‌کنندگی بیژن امکانیان و همچنین با بازی ساره بیات، پژمان بازغی و نوید محمدزاده که هم اکنون در سینماهای مختلف تهران روی پرده است؛ مسابقه عکاسی اینستاگرامی ویژه مخاطبان برگزار می‌کند و چهارشنبه هر هفته در یکی از پردیس‌های سینمایی و هر بار، دو نفر از برندگان این مسابقه، جوایز خود را از عوامل فیلم دریافت می‌کنند.

با بنر و پوستر و استند عکس بگیرید و برای عوامل “ناهید” بفرستید
کلیه علاقمندان می‌توانند با گرفتن عکس سلفی در کنار پوستر، استند، بنر و سایر موارد مرتبط با فیلم سینمایی «ناهید» در این مسابقه شرکت کنند.
برای شرکت در این مسابقه کافی است عکس سلفی خود با تبلیغات «ناهید» را در اینستاگرام گذاشته و پیج رسمی فیلم سینمایی «ناهید» با آیدی nahidthemovie@ را تگ کنید؛ همچنین از هشتگ #nahidthemovie یا #nahid استفاده کنید.

قرعه‌کشی مسابقه عکاسی اینستاگرامی «ناهید» به صورت هفتگی بین کلیه شرکت کنندگان در این طرح انجام می‌شود و برندگان هر هفته در یکی از پردیس‌های سینمایی جوایز خود را از دست عوامل فیلم دریافت می‌کنند.

مدیریت فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی فیلم سینمایی «ناهید» بر عهده امید عشیری است که پیش از این نیز تبلیغات مجازی و روابط عمومی چندین فیلم سینمایی و جشنواره‌های متعدد را بر عهده داشته است.