1

قرص «تدبیر و امید» رسید؛ عرضه در سینماهای سراسر کشور!+فیلم

سینماروزان: اکران نوروزی با هفت فیلم مختلف که از کمدی تا سیاسی و انیمیشن را دربرمیگیرد هرچند ولرم، آغاز شده ولی رفته رفته دمای سینماها گرمتر هم خواهد شد.

به گزارش سینماروزان و به نقل از «تریتانیوز» در میان فیلمهای روی پرده رفته هم کمدی «مصادره» را داریم که ریشخندی همدلانه ارائه میدهد با زندگی یک ساواکی و هم فیلم مقاومتی «به وقت شام» که در فضایی مدمکسی تصویرساز افراطیگری است اما فیلمی که نقدحالی در باب اوضاع پیش روی جامعه ارائه دهد چنان که باید یافت نمیشود.

در این بین فقط کمدی-فانتزی «خرگیوش» است که تولیدکنندگانش با پناه بردن به تخیلات طعنه‌هایی زده اند به اوضاع و احوال جامعه و بخصوص بلاتکلیفی جوانان.

در «خرگیوش» که مانی باغبانی به تهیه کنندگی حبیب اسماعیلی آن را ساخته با سه جوان با بازی جواد عزتی، بابک حمیدیان و سیامک انصاری روبروییم که هرچند هر کدام پتانسیلی بالا در حیطه کاری خویش دارند اما برای انبساط روحی پناه می برند به یک دورهمی و صرف «قرص»هایی که آنها را به عالم هپروت می برد؛

هپروتی که «خرگیوش» به تصویر کشیده همه جور فانتزی سازی از فانتزی های اکشن گرفته تا زناشویی را در خود دارد و اشارات خاصی هم به اوضاع جامعه دارد.

در همین هپروت است که وقتی کاراکتر جواد عزتی درباره قرصی که بین رفقایش توزیع کرده محل پرسش واقع میشود میگوید این قرص «تدبیر و امید» است!!! و در جایی دیگر کاراکتر بابک حمیدیان میگوید اگر رییس جمهور میشد این قرص را میان ملت توزیع میکرد!!

این اشارات صریح که اتفاقا با توجه مخاطبان سینماها هم مواجه شده معنایی ندارد جز آن که پرداختن به مسائل مبتلابه جوانان حتی در فانتزی میتواند کمک کند به محصولات سینمایی در همذات پنداری مخاطب! همین الان دو کمدی دیگر هم روی پرده اند ولی هیچ کدام با این صراحت شعارهایی که مدام درباره تزریق امید به جامعه داده میشوند را این چنین ساده و سرراست نقد نکرده اند.

«خرگیوش» خیلی ساده این شعارها را که باید از مرحله حرف به عمل درآینده نقد کرده آن هم با پناه بردن به ژانر فانتزی که یکی از ژانرهای مغفول سینمای ایران است.

برای تماشای این بخش از «خرگیوش» اینجا را ببینید.




ادعاهای کارگردان جوان «هاری»⇐گفتند باید مینا ساداتی را حذف کنید چون در «محمد…» نقش «آمنه» را بازی کرده!!!/به فیلم درجه «۱۸+» داده‌اند اما در سانس مدارس، روی پرده است/ممیزی ۲۹ دقیقه‌ای را با گفتگو به ۳دقیقه کاهش دادیم!!!

سینماروزان: از جمله فیلمهایی که بعد از جشنواره روی پرده رفته «هاری» است؛ یک نوآر ایرانی با مایه های تبهکارانه که سعی دارد یک ضدقهرمان کلاسیک را پیش روی مخاطب بگذارد اما فیلم به دلایل مختلف که اصلی ترینش کمبود سالن است نتوانسته فروش قابل توجهی داشته باشد.

به گزارش سینماروزان «هاری» سه سال قبل تولید شد و منطقی تر آن بود که زودتر از اینها اکران شود. امیراحمد انصاری کارگردان «هاری» درباره تأخیر پیش آمده در اکران فیلم به «ایلنا» گفت: «هاری» سال 1393 ساخته شد و از آن زمان برای دریافت پروانه نمایش اقدام کردیم و منتظر صدور پروانه نمایش بودیم تا اینکه سرانجام 10 اسفند 95 پروانه نمایش فیلم صادر شد. با پیگیری‌های فراوان بعد از حدود هشت ماه از صدور پروانه نمایش توانستیم مجوز اکران فیلم را بگیریم.

وی درباره دلایل توقیف سه‌ساله این فیلم گفت: در زمینه ممیزی هیچ چارچوب مشخصی در وزارت ارشاد وجود ندارد اما سوژه فیلم و برخی صحنه‌های آن از نظر وزارت ارشاد دارای مشکل بود. در ابتدا که فیلم را به وزارت ارشاد ارائه کردیم گفتند حدود 29 دقیقه از باید حذف شود اما در طی سه سال مذاکره توانستیم این 29 دقیقه را به سه دقیقه کاهش بدهیم.

انصاری با اشاره به برخی ایرادهایی که در زمان معاون معزول نظارت به این فیلم وارد کرده، افزود: در یکی از ممیزی‌هایی که به فیلم وارد شد به ما اعلام کردند که نقش آمنه باید از فیلم حذف شود درحالیکه ما در فیلم بازیگری به نام آمنه و نقشی به نام آمنه نداشتیم. بعد از بررسی‌ها مشخص شد که منظور ارشاد؛ مینا ساداتی است که در فیلم «محمد(ص)» به کارگردانی مجید مجیدی نقش آمنه را بازی کرده است.  ارشاد معتقد بود به دلیل آنکه مینا ساداتی در این فیلم نقش آمنه را بازی کرده، صلاح نیست که در فیلم دیگری با یک نقش منفی حضور پیدا کند درحالی‌که مینا ساداتی یکی از نقش‌های اصلی فیلم هاری را بازی می‌کند.

انصاری با اشاره به اینکه حذف صحنه‌های خشن و ممیزی آنها در سینمای دنیا معیار دارد اما در وزارت ارشاد و سینمای ایران هیچ معیار مشخصی ندارد، افزود: بسیاری از فیلم‌ها مورد ممیزی قرار می‌گیرد و به آنها اجازه داده نمی‌شود تا در سینما اکران شوند اما این سوال پیش می‌آید که اگر نمایش خشونت غلط است پس چگونه برخی سریال‌های خوب همچون «مختارنامه» و فیلم‌های جنگی ساخته و پخش می‌شوند؟

وی با اشاره به وضعیت فعلی اکران فیلم گفت: ما انتخاب دیگری نداشتیم بلکه به ما اعلام شد فقط در زمان فعلی یعنی بعد از جشنواره فیلم فجر و قبل از اکران نوروزی امکان نمایش فیلم را داریم در غیر این‌صورت اجازه اکران نداشتیم و مشخص نبود چه بر سر فیلم می‌آمد. ما در زمان اکران شاهد یک دوگانگی هستیم از طرفی پروانه نمایش فیلم ما به گونه‌ای صادر شده که تماشای آن فقط برای افراد بالای 18 سال مجاز باشد اما زمانی که به سینماها مراجعه می‌کنیم؛ متوجه می‌شویم هرچند سانس‌های عصر با استقبال خوبی مواجه است اما سانس‌های 10 صبح که ویژه مدارس است نیز به این فیلم اختصاص پیدا کرده است.




بابک حمیدیان و مینا ساداتی در یک خانه سوبلکس بزرگ و مجلل+عکس

سینماژورنال: مانی باغبانی فیلمنامه نویسی که سال گذشته کمدی پرفروش “نهنگ عنبر” را روی پرده داشت اخیرا کار فیلمبرداری نخستین فیلم خود “شیب/خرگیوش” را به پایان رساند.

به گزارش سینماژورنال بابک حمیدیان و همسرش مینا ساداتی در کنار سیامک انصاری و جواد عزتی بازیگران اصلی این فیلم هستند و حبیب اسماعیلی تهیه کننده فیلم.

آن طور که اسماعیلی گفته بخش عمده این فیلم در یک خانه سوبلکس فیلمبرداری شده است. حبیب اسماعیلی به “مهر” گفت: ۷۰ درصد از «خرگیوش» در یک خانه سوبلکس بزرگ و مجلل روایت می شود که همان خانه حدود ۱۰ مکان متفاوت دیگر برای فیلمبردای داشت. این فیلم روایت کننده داستان سه جوان از سه طیف مختلف جامعه به صورت طنز است البته طنز  «خرگیوش» بسیار خلاقانه و بدیع به تصویر کشیده شده است.

حبیب اسماعیلی درباره روند تولید “خرگیوش” بیان داشت: به تازگی تدوین این فیلم سینمایی به پایان رسیده و در حال حاضر صداگذاری آن توسط حسین مهدوی و جلوه های ویژه‌اش توسط بهنام خاکسار در حال انجام است و این فیلم تا یک ماه دیگر آماده نمایش می شود.

باغبانی تمام توان خود را به کار بست و فیلم آبرومندی ساخت

این تهیه‌کننده ادامه داد: با توجه به اینکه مانی باغبانی پیشتر در دیگر آثار سینمایی با ما همکاری کرده بود ما هم امکانات زیادی در اختیار او گذاشتیم تا بتواند به کار بپردازد که او هم تمام توان خود را به کار بست و فیلم آبرومندی ساخت. البته به جرات می توانم بگویم که من تاکنون با بیش از ۱۰ کارگردان صاحب نام کار کرده ام به طوری که این افراد بعد از آن فیلم ها توانستند قدم های محکم تری در سینما بر دارند، برای مثال سیامک شایقی، محمد علی سجادی و رخشان بنی اعتماد و … از جمله همین افراد هستند.

اسماعیلی در پایان خاطرنشان کرد: به نظرم نیاز جامعه ما این است که به جوانان اعتماد کنیم؛ در همین راستا با توجه به استعدادی که در مانی باغبانی دیدم او در آینده یکی از فیلمسازان خوب ما می شود.

خرگیوش
سیامک انصاری، بابک حمیدیان و جواد عزتی در نمایی از “خرگیوش”

فهرست عوامل

در این فیلم که پیش از این «شیب» نام داشت بابک حمیدیان، سیامک انصاری، جواد عزتی، مینا ساداتی، پانتا سیروس، همایون ارشادی، امید روحانی، ملیکا شریفی نیا، مانیا علیجانی به ایفای نقش پرداختند. اولین ساخته باغبانی یک فیلم کمدی-اجتماعی است و در خلاصه داستانش آمده: این شبی که می گم شب نیست رو بذار… .

سایر عوامل اصلی پروژه عبارتند از مدیر فیلمبرداری: علی تبریزی، صدابردار: امین میرشکاری، طراح گریم: عظیم فراین، طراح صحنه و لباس: ملودی اسماعیلی، سرمایه گذاران: حبیب اسماعیلی، بیژن لاهوتی، جلوه های ویژه: بهنام خاکسار، دستیار اول کارگردان و برنامه ریز: آلاله هاشمی، عکاس: احمدرضا شجاعی، منشی صحنه: سعیده دلیریان، مدیر تولید: مهدی چراغی.




طراحی بنری شوخ و شنگ برای فیلم کاملا جدی و کم‌فروش “امکان مینا”+عکس

سینماژورنال: در شرایطی که تازه ترین فیلم کمال تبریزی با عنوان “امکان مینا” که با مشارکت فارابی تولید شده در اکران عمومی مورد توجه قرار نگرفته است و فروش آن به شدت پایین است، دست اندرکاران پخش فیلم برای کمک به رونق آن بنری را برای آن طراحی کرده اند که کمترین ربطی به فضای درونی فیلم ندارد.

به گزارش سینماژورنال “امکان مینا” با بازی میلاد کیمرام و مینا ساداتی فضایی کاملا جدی دارد و داستانی درباره اعضای گروهک منافقین در ابتدای انقلاب اسلامی را بیان می کند اما در بنری که اخیرا برای فیلم طراحی شده فضایی شاد و سرخوشانه می بینیم حاوی لبخندهای دو بازیگر اصلی فیلم.

اینکه برای فیلمی که رگه هایی کاملا جدی دارد چنین بنری انتخاب می شود از کلیشه ترین راهها به شمار می رود برای جلب نظر مخاطبی که علاقه ای ندارد به تماشای چنین آثاری بنشیند؛ آیا این ترفندی است برای کمک به رونق مخاطب؟ آیا با چنین ترفندهایی می توان مخاطب دهه نودی را جلب کرد؟

بنر تازه امکان مینا
بنر طراحی شده برای “امکان مینا”



توضیحات بابک حمیدیان درباره حضور خود و همسرش در فیلمی با مضمون انتخابات ۸۸

سینماژورنال: در حالی که اخیرا شایعاتی درباره حضور بابک حمیدیان و همسرش مینا ساداتی در پروژه “ماه گرفتگی” به کارگردانی مسعود اطیابی با موضوع انتخابات 88 شنیده شده بود این بازیگر از این گفت که فقط فیلمنامه این کار را خوانده است.

به گزارش سینماژورنال حمیدیان در گفتگو با “مهر” بیان داشت: فيلمنامه آقای اطيابی به دست ما رسيده و تاكنون هيچ توافقی ميان ما و اين كارگردان محترم صورت نگرفته است.

وی ادامه داد: انتظار ما از همكاران حرفه ای خودمان در سينما و دوستان خوبمان در مطبوعات اين است كه برای ثبت اخبار فعاليت های هنری و سينمايی در دنيای حرفه ای صداقت، دقت و وسواس پيشه كنند تا خدايی ناكرده درج و انعكاس يک خبر موجب قضاوت شدن و يا ايجاد سوءتفاهم در خانواده سينمای كشور نشود.

حميديان درباره فعاليت های تازه اش گفت: اين روزها به همراه مينا ساداتی مشغول بازی در فيلم «شيب» به كارگردانی مانی باغبانی هستيم و هيچ قرارداد تازه ای ثبت نكرديم.

پروژه ای که چند ماه است در پیش تولید است

به گزارش سینماژورنال “ماه گرفتگی” که توسط جوانی کم سن و سال و کم‌تجربه نوشته شده است(اینجا را بخوانید) هرچند با بودجه انجمن سینما دفاع مقدس تولید خواهد شد اما چندین ماه است که در پیش تولید به سر می برد و هنوز وارد پروسه فیلمبرداری نشده است.

شنیده ها حکایت دارد یکی از دلایل عدم تولید فیلم عدم علاقمندی بازیگران مطرح برای حضور در فیلمنامه ای با رگه های سیاسی خاص است بخصوص که تجربه ای چون “پایان نامه” و سرنوشت بازیگران آن پیش روی آنهاست.




ازدواج بابک حمیدیان و مینا ساداتی؛ دو بازیگر سینما

سینماژورنال: بعد از خبر ازدواج یکتا ناصر و منوچهر هادی بازیگر و کارگردان سینما، حالا خبر رسیده که بابک حمیدیان بازیگری که نوروز با “بادیگارد” به سینماها خواهد آمد با مینا ساداتی بازیگر نقش “آمنه” در فیلم “محمد” مجیدی ازدواج کرد.

به گزارش سینماژورنال مینا ساداتی که متولد 60 کاشان است امسال یک فیلم انتقادبرانگیز به نام “امکان مینا” را هم در جشنواره داشت ضمن اینکه در “فروشنده” اصغر فرهادی ایفای نقش کرده است.

بابک حمیدیان متولد 59 تهران که اصالتا گیلانی است در جشنواره امسال علاوه بر “بادیگارد” درام سیاسی-تاریخی “سیانور” را هم داشت.
سینماژورنال برای این زوج بازیگر آرزوی خوشبختی می کند و امیدوار است که به اندازه زندگی حرفه ای در زندگی مشترک هم موفق باشند.




مینا ساداتی: تمایل داشتم که آقای مجیدی مرا از نزدیک ببینند/مديون شيرخوارگاه آمنه هستم

سینماژورنال: مینا ساداتی بازیگر جوانی که این روزها همچنان با فیلم اخیر مجید مجیدی روی پرده سینماهاست در یکی از معدود گفتگوهایش که با “اعتماد” انجام شده درباره حضور در “محمد رسول ا..(ص)” و همکاری با مجیدی نکات خاصی را بیان کرده است.

به گزارش سینماژورنال مهمترین نکته که در ابتدای گفتگو مطرح شده این است که برمبنای عکسهایی که با تست گریم “آمنه” از او گرفته شده مجیدی او را رد کرده اما بعد از اینکه با مجیدی دیدار حضوری داشته، مجیدی او را پذیرفته است.

ساداتی که در آثاری چون “عیار14″، “خانه پدری” و “عصر یخبندان” هم بازی داشته است حضور در شیرخوارگاه آمنه و در جمع نوزادان بی سرپرست را عاملی مهم در نزدیک شدن به نقش دانسته است.

سینماژورنال متن کامل گفتگوی ساداتی را ارائه می دهد:

چطور شد كه شما به عنوان بازيگر نقش حضرت آمنه برگزيده شديد؟
زماني كه اين نقش به من پيشنهاد شد، تعدادي از گزينه‌ها از ميان عكس‌ها انتخاب شدند و تعدادي ديگر از آنها حضوري تست بازيگري دادند. وقتي از من هم خواستند، در دفتر پيش‌توليد حاضر شدم و تست گريم دادم. بعد از چند روز آقاي مجيدي عكس‌هاي من را ديدند ولي من تاكيد داشتم كه به دفتر بروم و من را با تست گريم ببينند. ايشان گفته بودند كه چهره‌اش به نقش نزديك نيست ولي من تمايل داشتم كه از نزديك من را ببينند و اين گونه حضور من به عنوان بازيگر اين نقش ميسر شد.
  امروز براي مخاطب نام مينا ساداتي با دو نقش، ليلاي سريال «تنهايي ليلا» و ديگري حضرت آمنه در فيلم محمد رسول‌الله (ص) شناخته مي‌شود. هر دوي اين نقش‌ها در ناخودآگاهش تِمي معنوي دارد. اين موضوع مسير حرفه‌اي شما را به عنوان بازيگر سخت‌تر نمي‌كند؟
هدف‌گذاري‌ام را در مسير بازيگري از خيلي وقت پيش تعيين كرده‌ام. از همان زمان كه نخستين كار حرفه‌اي‌ام را با فيلم عيار١٤ به كارگرداني پرويز شهبازي آغاز كردم. بعد از اين دو اثر افراد بيشتري من را مي‌شناسند اما براي خودم همان قدر كه اين كارها دوست‌داشتني و ارزشمند محسوب مي‌شود، عيار١٤ هم به همان ميزان دوست‌داشتني است. فيلم خانه پدري كه مقطع كوتاهي در خدمت آقاي عياري بودم به همان اندازه برايم مهم است، تك‌تك كارهايي كه انجام داده‌ام مثل فيلم‌هاي «عصر يخبندان» و «برف» يا نمايش‌هايي كه روي صحنه اجرا كردم در شكل‌دهي من در مسير بازيگري تاثير داشته‌اند. اين طوري نبوده كه كاملا ناآگاه بروم و در سريال «تنهايي ليلا» ايفاي نقش كنم يا همين طور ندانسته در فيلم «محمد رسول‌الله(ص)» نقش حساسي را ايفا كنم. به خودم ثابت شده كه قرار نيست نگاه‌هاي مردم من را جوزده كند و مسير حرفه‌اي بازيگري‌ام را تحت تاثير قرار دهد. منظورم اين است، سريالي از من پخش شده و خوشبختانه پرمخاطب هم بوده است، من را تحريك نمي‌كند كه بلافاصله بعد از آن بروم يك سريال ديگري كه صرفا مخاطب زيادي دارد، بازي كنم. يكسري از كارها را از روي علاقه انجام مي‌دهم و الان هم اين كار را ادامه خواهم داد.
  در سينماي ايران پيش‌تر اين گونه بوده است كه وقتي كسي در يك نقش مذهبي قرار مي‌گيرد ناخودآگاه آن نقش برايش هاله‌اي مي‌سازد كه هم به خاطر مخاطب و هم به خاطر آن نقش، مسير بازيگري تحت تاثير قرار مي‌گيرد. حالا شما نقشي را بازي كرده‌ايد كه نه فقط در ايران، در جهان نيز ديده شده است. چه تاثيري حضور شما در نقش حضرت آمنه در فيلم «محمد رسول‌الله (ص)» در ادامه مسيرتان داشته است؟
مفروضات سوال شما غلط است. متاسفانه ميان سينماگران ما، تقسيم‌بندي‌هاي مختلفي وجود دارد. با فيلم‌هاي روشنفكري يك جور و با فيلم‌هاي مذهبي هم به گونه‌اي خاص رفتار مي‌شود. اما يك نكته‌اي را نبايد فراموش كنيم كه همه ما بازيگران و سينماگراني هستيم كه در ايران كار مي‌كنيم و همه پايبند به يك‌سري اصول و چارچوب هستيم. همه در فيلم‌هايي كار مي‌كنيم كه با هر نوعي از روايت و مضمون از يك فيلتر عبور مي‌كند، آن هم فيلتر فرهنگي اين جغرافيا. من براي كارم خيلي تقسيم‌بندي‌هاي اين شكلي نمي‌گذارم و نقش براي من مهم است. در مورد فيلم محمد رسول‌الله(ص) در واقع چيزي كه در درجه اول من را خيلي تشويق كرد حضور آقاي مجيدي بود. مجيد مجيدي قبل از آن فيلم «بچه‌هاي آسمان» را هم ساخته است و نبايد فراموش كنيم. اين فيلم يكي از محبوب‌ترين فيلم‌هاي زندگي من است. امروز وقتي اسم مجيد مجيدي مي‌آيد، همه مي‌گويند كارگردان فيلم محمد رسول‌الله (ص)، در حالي كه آقاي مجيدي نخستين فردي بودند كه از طرف ايران نماينده اسكار شدند و در جشنواره‌هاي فيلم كن، برلين و… حضور داشته است. كارگرداني كه فيلم‌هايي همانند «آواز گنجشكها»، «رنگ خدا»، «بچه‌هاي آسمان» را در كارنامه خود دارد، براي من آقاي مجيدي آن است. فكر كردم فيلم حضرت محمد(ص) از نگاه آقاي مجيدي حتما فيلم متفاوتي خواهد شد. اين كار فاكتورهاي ديگري داشت مثل حضور ويتوريو استرارو به عنوان فيلمبردار و تيم حرفه‌اي كه در كنار او قرار داشتند. حضور در كنار تك تك اين عوامل براي من ارزشمند بوده است.
  فكر نمي‌كنيد كار در اين پروژه كمتر از كار در پروژه‌اي به قول خودتان روشنفكري اجازه نقد بازي‌تان را به منتقدان بدهد؟
گاهي اوقات پيش مي‌آيد، دوستان و همكاران شما در بخش سينمايي مطبوعات، فيلمي را ظاهرا نقد مي‌كنند ولي درواقع همه‌چيز را از بنا نابود مي‌كنند. در حالي كه كار در اين پروژه سختي‌هاي زيادي براي تك‌تك عوامل به همراه داشت و حتي دوستان حرفه‌اي‌تر كه به عنوان بازيگر در كنار من حضور داشتند اذعان داشتند كه كار در اين فيلم براي آنها مثل خدمت سربازي مي‌ماند. اتفاقا حضور من در اين پروژه باعث شد تا تجربه چند ساله بازيگري‌ام را تكميل كنم اما اينكه بگويم چون دريك فيلم اينچنيني حضور داشتم، پس مسير حرفه‌اي من از آن به بعد تحت تاثير قرار خواهد گرفت كه راهم را ادامه بدهم، نه، بايد بگويم كه من براساس نقش‌ها، كارم را انتخاب مي‌كنم. يعني فيلمنامه را مي‌خوانم و اگر احساس كردم پله‌اي است براي ادامه كارم در اين حرفه جذاب و پرفراز و نشيب، پس انتخابش مي‌كنم.
  البته كه شما از ابتداي حضور حرفه‌اي‌تان هم با كارگردانان خوبي مثل آقايان شهبازي، كيانوش عياري، مجيد مجيدي و لطيفي كار انجام داده‌ايد.
بله كاركردن با اين بزرگان سعادت بوده. ديگر به اين جريان خيلي فكر نمي‌كنم كه اين فيلمي كه مي‌خواهم بازي كنم يك اثر مذهبي، جشنواره‌اي يا روشنفكري است. البته كه كاركردن با همكاران حرفه‌اي و با سابقه درخشان در اين حرفه هميشه برايم جذاب بوده و خواهد بود. به هر حال ايفاي نقش حضرت آمنه در فيلم محمد رسول‌الله(ص)، نقش بسيار ارزشمندي براي من بوده است و خيلي خوشحالم كه بازي كرده‌ام و احساس مي‌كنم يكي از موهبت‌هاي خداوند بوده است.
  به گمانم بسياري از بازيگران سينماي ايران دوست داشتند در چنين چينشي قرار بگيرند.
احتمالا همكاران زيادي دوست داشتند كه در اين پروژه كار كنند. خيلي از دوستان، قبل از من به آن دفتر مراجعه كرده و تست گريم داده بودند. زماني كه من براي اين فيلم انتخاب شدم و جلوي دوربين رفتم، جلوي دوربين «استرارو»اي مي‌رفتم كه بازيگران بزرگي در دنيا جلوي دوربين او رفته بودند. از طرفي تا به حال در تاريخ سينما بازيگري نبوده است كه در قالب حضرت آمنه به ايفاي نقش بپردازد. راجع به حضرت مسيح و حضرت مريم فيلم‌هاي بسياري ساخته شده است اما راجع به مادر حضرت محمد(ص) تصويري وجود نداشته است و اين حضور براي من جذابيت داشت.
بله، در سينماي جهان اسلام هم تا به حال تصويري از حضرت آمنه خلق نشده بود.
براي نخستين‌بار قرار بود كه چهره حضرت آمنه را ببينيم. اين كار براي من چالش بازيگري در ژانري كه تاكنون تجربه نكرده بودم را نيز به همراه داشت و كار در اين پروژه جزو سخت‌ترين كارهايي بود كه تا آن زمان انجام دادم.
  پس از انتخاب شدن به عنوان بازيگر نقش حضرت آمنه، مجيدي به عنوان كارگردان براي اينكه اين نقش را براي شما تشريح كنند و حضرت آمنه را به شما بشناسانند، جدا از فيلمنامه به چه نكاتي اشاره كرد؟ و نگاهش به اينكه اين نقش بايد چگونه باشد، چه بود؟
تا آنجايي كه من مي‌دانم در تاريخ چيزهاي زيادي راجع به جزييات شخصيت حضرت آمنه وجود ندارد اما يك اصل مشتركي كه در همه جا نوشته شده بود: آرامش شاعرانه اين شخصيت بزرگ، پاكدامني و خصايص والاي انساني ايشان بوده است. زماني كه با آقاي مجيدي صحبت كردم و تمام مراحل گريم، تست بازيگري و دوربين انجام شد و قرار شد كه من در اين نقش بازي كنم، آقاي مجيدي از من خواستند كه فقط آرامشي كه مدنظر ايشان بود براي اين شخصيت، در تمام طول فيلمبرداري با من همراه باشد و من تمام تلاشم را كردم كه اين اتفاق بيفتد.
  اين تلاش شما چگونه بود؟
نخستين اقدامي كه انجام دادم اين بود كه خود را نسبت به دنياي اطرافم ايزوله كردم. از طرفي، تعداد عواملي كه در اين فيلم حضور داشتند، از يك پروژه سينمايي معمولي و شهري خيلي بيشتر بود. بنابراين زماني كه سر صحنه حاضر مي‌شدم، عوامل محرك بسياري وجود داشت كه بازيگر را درگير و ذهن او را مشغول مي‌كرد و من سعي ‌كردم خود را از اين فضا جدا كنم. وقتي دورهم در يك اتاق جمع مي‌شديم، گوش دادن به موسيقي و كتاب خواندن و كارهايي از اين قبيل باعث مي‌شد تا با آرامش عميق‌تري جلوي دوربين بروم.
از جمله كارهايي كه براي نزديك شدن به نقش حضرت آمنه انجام دادم اين بود كه تلاش كردم فيلم‌هاي مذهبي مهم و در دسترس را ببينم، بخشي از آن را خودم فراهم كردم و ديدم و تعدادي از آنها را به پيشنهاد آقايان بيژن ميرباقري و كامبوزيا پرتوي گرفتم و تماشا كردم. قبل از فيلمبرداري فيلم محمد رسول‌الله (ص) سعي كردم تعدادي از كتاب‌هايي را كه راجع به اين شخصيت وجود دارد مطالعه كنم و هر مطلبي كه به من معرفي مي‌شد با دقت مي‌خواندم. نكته ديگري كه در اين سال‌ها تجربه نكرده بودم و ميسر شد، كاركردن با كودكان بود. براي اينكه بتوانم با آنها ارتباط برقرار كنم و براي نزديك شدن به نقش و در آمدن احساس مادرانه، تصميم بر اين شد كه به شيرخوارگاه آمنه بروم. بعد از يك ماه و نيم نامه‌نگاري، سرانجام اين اتفاق رقم خورد و اين فرصت براي من فراهم شد تا به اين مكان عجيب و پرشور بروم. روزهاي اول حضورم در شيرخوارگاه آمنه، به سختي گذشت. آنجا كودكاني نگهداري مي‌شوند كه به‌شدت خواستار آغوش هستند. در مدت زمان اندكي به بچه‌ها علاقه‌مند شدم. اين يك اتفاق ويژه‌اي بود در زندگي‌ام، كه آن را مديون شيرخوارگاه آمنه هستم و البته فيلم محمد رسول‌الله (ص).
   بعد از نمايش فيلم، چه در مونترال و چه در ايران، چه بازخوردي گرفتيد؟ آيا آن اتفاقي كه بايد مي‌افتاد، افتاد و به آنچه مي‌خواستيد رسيديد؟
بازخوردهاي اجتماعي در زندگي من در وهله دوم قرار دارند چرا كه نقد در شكل حرفه‌اي هم گاهي دستخوش دلايل شخصي و غيرحرفه‌اي قرار مي‌گيرد. هميشه سعي كردم مسير درست را در كار حرفه‌اي دنبال كنم و بازيگري براي ذات بازيگري برايم مهم باشد نه جو حاكم. تعدادي بودند كه خيلي فيلم را دوست داشتند و نظرهاي خود را صريح و شفاف اعلام كردند و تعدادي نه. در ميان مردم ديدگاه‌هاي شفاف و بدون حاشيه‌اي وجود دارد. يك روزي به شيريني‌فروشي نزديك منزل رفته بودم و در آنجا پسربچه‌اي شش، هفت ساله ايستاده بود و من را نگاه مي‌كرد. مادرش به او مي‌گفت بيا برويم، مي‌گفت نه آمنه است، مي‌خواهم نگاهش كنم. بعد از آن مادرش نگاه كرد و تا آن لحظه اصلا متوجه من نشده بود. اتفاق‌هاي اينچنيني بخشي از كار ما است اما اين اتفاقات خيلي براي من ملاك تعيين‌كننده‌اي نيست كه به خود بگويم كه ديگر تمام شد، اين اتفاق‌ها خاطره مي‌شود و مي‌گذرد.
  همان طور كه اشاره كرديد هم نقش‌تان در فيلم مجيدي نقش سختي بوده است و هم اينكه شما با عواملي كار كرده‌ايد كه از دنياي سينماي حرفه‌اي آمده‌اند. دنياي سينماي بيگ پروداكشن و صنعت سينما با سلايقي متفاوت از سينماي ايران و به قطع حرفه‌اي‌تر. همين موضوع هم بايد سطح توقع شما را بسيار بالاتر برده باشد.
صددرصد، همكاري در كنار بزرگاني كه تجربه بزرگ دارند براي ما هم در خودآگاه و هم ناخودآگاه پر است از تجربه‌هاي نو و قابل اعتنا. البته ما در سينماي ايران به لحاظ تكنيكال، سينمايي بسيار حرفه‌اي داريم اما در يك موردهايي هنوز سستي‌هايي وجود دارد. گهگاه يكي از اين سستي‌ها در توليد و تداركات است. در پشت صحنه افرادي را داريم كه حرفه‌اي هستند و در حوزه خود مطالعه دارند، اميدوارم كه حضور اين افراد در سينما روز به روز پر رنگ‌تر شود. به جرات مي‌توانم بگويم كه فيلم محمد رسول‌الله(ص) تاثيرات ناخودآگاهي روي سينماي ايران گذاشت كه ما الان متوجه آن نيستيم. مثل يك سرمايه‌گذاري بود كه در مدت طولاني به نتيجه خواهد رسيد. يعني خيلي از كساني كه در صحنه كار مي‌كردند، در گروه لباس كار مي‌كردند، در گروه فيلمبرداري كار مي‌كردند اينها علاوه بر تجربيات تكنيكالي كه با خودشان در گروه‌هاي ديگر آورده‌اند يك‌سري تجربيات رفتاري هم گرفته‌اند. يك‌سري چيزهايي ديده‌اند كه آنها را با خودشان به سينماي ايران آورده‌اند و اين اتفاق بزرگي است. اميدوارم پروژه‌هاي بيشتري پيش بيايد كه ما با سينماي دنيا كار كنيم؛ پروژه‌هاي مشترك بيشتر با كشورهايي كه در سينما فعال هستند و كار مي‌كنند.
  اگر زمان بازگردد و شما با همين تجربه به عقب بازگرديد و بخواهيد دوباره نقش آمنه را بازي كنيد، در بازي‌تان چه اضافه مي‌كنيد و چه كم مي‌كنيد؟
نمي‌دانم چه چيزي اضافه مي‌كنم، اما آدم بايد در موقعيت قرار بگيرد تا بداند. حتي پيش‌توليد يك فيلم هم با توليد آن متفاوت است. نقش آمنه يك نقش استرليزه‌اي بود و خيلي با نقش‌هاي ديگر فرق مي‌كرد. با آن لباس و در آن ظاهر، با آن كلمات و با آن تصويري كه به‌ جز بازيگر چيزهاي ديگري هم در آن مهم است. گاهي فكر مي‌كردم براي بيان احساسي بيشتر، قبل يا بعد از بعضي سكانس‌ها يك چيزهايي لازم دارد براي اينكه حس من در اين لحظه بهتر نشان داده شود اما آيا شرايطش براي من بازيگر پيش مي‌آيد كه در يك چنين پروژه‌اي با آن پروداكشن و آن اضطراب و استرس، خواسته‌هاي خودم رابراي ايفاي نقش پياده كنم يا نه؟!اين پروژه خيلي چيدماني است. ما حتي در مورد ديالوگ‌ها هر بحثي مي‌كرديم بايد قبل از آن انجام مي‌داديم كه چگونه گفته شود اما سر پلان هم به همان ترتيب گرفته مي‌شد و با همان حس و حال. من كاري‌ را مي‌كردم كه آقاي مجيدي مي‌خواست و با او به يك نقطه نظر مشترك رسيده بوديم. در فيلم‌هاي ديگر بيشتر مي‌توان گفت؛ مثلا در فيلم عصر يخبندان در سكانس‌هاي ماشين شايد، كار ديگري مي‌كردم، بهتر بود. من اين روزها سر فيلم «امكان مينا» به كارگرداني آقاي تبريزي هستم. در زمان پيش‌توليد فيلم صحبت مي‌كنيم كه اين كار را انجام بدهيم، آن كار را انجام ندهيم، اين تصوير را بگيريم. اما زماني كه براي توليد مي‌رويم متوجه مي‌شويم آن سكانسي كه در موردش ساعت‌ها صحبت مي‌كرديم بنا به يك شرايطي حذف مي‌شود، بايد در موقعيتش قرار بگيريد.
  گفتيد كه مسير حرفه‌اي‌تان را بر اساس آن چيز كه پيش مي‌آيد انتخاب مي‌كنيد. گمان‌تان اين است كه از اين پس چه پيش خواهد آمد؟
از اينجا به بعد هيچ‌كس نمي‌تواند بگويد كه فرداي زندگي خود چه كار مي‌كند.
  در ذهن خودتان كه قطعا ايده‌اي براي ادامه مسير حرفه‌اي‌تان داريد؟
بله، صددرصد. من از سال ٧٨ وارد دانشگاه هنر شدم و در فضايي آرتيستي نفس كشيدم، نوازندگي ‌كردم، پايان‌نامه‌ام هم در مقطع كارشناسي و هم كارشناسي ارشد در مورد سينما بوده و قبل از اينكه وارد بازيگري شوم به كلاس‌هاي فيلمسازي مي‌رفتم و فيلم كوتاه مي‌ساختم. حضور در ورك‌شاپ‌هاي عباس كيارستمي به من كمك كرد كه سينما را به شكل حرفه‌اي شروع كنم.
در دنياي هنر يك آدم ايده‌آليست هستم يعني فكر مي‌كنم در آينده اگر نقش‌هايي كه من دوست دارم به من پيشنهاد نشود، حتما كار ديگري را براي انجام دادن خواهم داشت. اولويت من الان كار بازيگري است و اين حرفه بسيار مقدس است و به عنوان بازيگر يك مسووليت خيلي سنگيني روي دوش ما است كه يك چيزهايي را بتوانيم نشان دهيم و يك دردهايي را بتوانيم حل كنيم، اما اگر فردا ببينم آن فيلمي كه بايد به من پيشنهاد شود نمي‌شود با ويديوآرت اين حرف را مي‌زنم، با پوستر كار كردن اين حرف را مي‌زنم، با نوشتن اين كار را انجام مي‌دهم.
  نقشي كه دوست داريد به شما پيشنهاد شود، چيست؟
خيلي نقش‌هاست اما نقش معلول را خيلي دوست دارم. نمي‌گويم دور است ولي خيلي دوست دارم تجربه‌اش كنم، از سوي ديگر نقش افراد ناشنوا را خيلي دوست دارم. نقش‌هايي كه مجبور باشم كار فيزيكي انجام دهم و از اين ظاهري كه دارم دور شوم.
  مي‌شود اين گونه استنتاج كرد كه سيرت را بر صورت ترجيح مي‌دهيد؟
بازيگران واقعا بايد براساس توانايي‌هاي‌شان انتخاب شوند نه براساس ظاهر فيزيكي. توانايي‌ها با كاركردن شكل مي‌گيرد. شايد چندنفر در سينما باشند كه بگوييم بازيگران غريزي هستند مثل اكبر عبدي كه وقتي به دنيا آمده است انگار بازيگر به دنيا آمده است، بقيه آن سواد و مطالعه و كاركردن است. به جرات مي‌توانم بگويم كه من نسبت به چهار يا هشت سال پيش متفاوت هستم و بايد باشم اگر غير از اين باشد غلط است. به همين دليل است كه الان جرات اين را دارم كه بگويم مي‌خواهم نقش يك معلول را بازي كنم. به خاطر اينكه احساس مي‌كنم يك وجه ديگر از بازيگري را بايد تجربه كرد و يك دنياي ديگر را. مثلا وقتي مريل استريپ، كه خيلي بازيگر توانمندي است، در يك فيلمي نقش يك معتاد را بازي مي‌كند در واقع، به لحاظ كار بازيگري لحظه‌هايي برايش رقم مي‌خورد كه غير‌قابل توصيف است. من جزو آدم‌هاي به‌شدت احساسي هستم. هنوز هم كه هنوز است موقع تماشاي فيلم گريه مي‌كنم. لحظه‌هايي كه به لحاظ حسي من را برانگيخته مي‌كند و بازيگر احساس درستي را به من منتقل مي‌كند، تحت تاثير قرار مي‌گيرم. وقتي نقش‌هايي شبيه مريل استريپ در فيلم«August: osage county»مي‌بينم هميشه مي‌گويم مي‌شود من اين نقش را تجربه كنم؟ به نظر من بايد بازيگري را يك مقدار وراي ظاهر آن نگاه كنيم. همان طور كه گفتم يك حرفه مقدس است و من وقتي در نقش آمنه بازي مي‌كنم، وقتي در نقش ليلا بازي مي‌كنم، وقتي در نقش ستاره عصر يخبندان بازي مي‌كنم در واقع يك كنش و رفتار را نشان مي‌دهم، كاراكتري را به آدم‌ها معرفي مي‌كنم كه مابه‌ازاي بيروني دارد؛ براي همين بازيگري حرفه پراهميتي است. يعني اجازه ندارم صرف يك قالب و صورت به آن نگاه كنم و بگويم همين است و تمام شد و رفت يا آدم‌ها چهره من را دوست دارند، لازم نيست كاري انجام دهم. نه اين نيست، يك مقدار مسووليت را سنگين مي‌كند كه براي دنيا چه داري كه روكني؟ براي اينكه آدم‌ها را تحت تاثير قرار بدهي چه داري؟ دستاورد من از آن سريالي كه پخش شد براي خودم شخصا اين بود كه توانسته بودم از يك سريال نسبتا معمولي يك‌سري از آدم‌ها را تحت تاثير قرار بدهم كه داستان من را باور كنند. بخش زيادي از سريال سرگرمي است. اگر بتواني در قالب همين سرگرمي احساسات انسان‌ها را كنترل كني، يعني راه درستي را طي كرده‌اي.




“سينماگران مستقل سينماي ايران: فيلم مجيدي را بايكوت كنيد”⇐ توهم توطئه؟شگرد تبليغاتي؟ يا واقعيت؟/ چرا شفاف‌سازي با انتشار تصوير اصل نامه صورت نمي‌گيرد؟/واکنش خانه سینما به این ادعا چیست؟

سینماژورنال/غفور پورغفور: درست یک روز بعد از آن که شورای صنفی نمایش بعد از حدودا دو ماه و نیم سرگروه آزادی را از فیلم مجیدی گرفت و به “شیفت شب”ی داد که مدتها بود پشت خط اکران مانده بود(اینجا را بخوانید) خبرگزاری اصولگرای “فارس” گزارش خاص و در عین حال پرسش‌برانگیزی را منتشر کرد.

به گزارش سینماژورنال در این گزارش ادعا شده است نامه‌ای با امضای “سینماگران مستقل ایران” علیه فیلم اخیر مجیدی به جشنواره‌های سینمایی و نیز رسانه‌های خبری بین‌المللی ارسال شده است.

سینماژورنال ابتدا متن گزارش این رسانه اصولگرا را ارائه می‌کند:

چندی پیش نامه‌ای با امضای فیلم‌سازان و سینماگران مستقل ایران به موسسات و نهادهای رسانه‌ای و برگزارکنندگان جشنواره‌های سینمایی در سطح جهان ارسال شده است که در آن فیلم سینمایی “محمد رسول ا..(ص)” نماینده معرفی شده ایران به آکادمی اسکار -فیلمی غیرمرتبط با بدنه سینمای ایران و فیلمی حاکمیتی خوانده شده است.

 یک منبع آگاه در این زمینه بدون اشاره به جزئیات این نامه به خبرنگار سینمایی فارس گفت:در این نامه فیلم سینمایی “محمد رسول ا..(ص)” به عنوان یک فیلم حاکمیتی معرفی شده و درخواست شده است که رسانه‌های بزرگ خبری جهان و همچنین برگزارکنندگان جشنواره‌ها و جوایز سینمایی به عظیم‌ترین پروژه سینمایی جهان اسلام نپردازند. در این نامه به صراحت درخواست شده است که این محصول سینمایی بایکوت شود.

 در پی ارسال این نامه، دو رسانه بزرگ از انتشار و پخش مصاحبه با مجید مجیدی کارگردان این فیلم خودداری کرده و برخی دیگر از رسانه‌ها که درخواست انجام گفتگو با این چهره سینمایی را داشته اند دعوت خود را پس گرفته اند.

 پس از پیگیری‌های انجام شده از سوی چند کارگردان که به لابی با افراد و چهره‌های سرشناس سینمایی جهانی پرداخته‌اند،هویت برخی از نویسندگان این نامه مشخص شده است.

این در حالی است که نامه مزبور بدون داشتن اسم و نشانی از نویسندگان آن و صرفا به امضای مبهم سینماگران مستقل ایران رسیده است.

چرا تصویر اصل نامه منتشر نشده؟؟؟

اولین پرسشی که بعد از خواندن این گزارش برای مخاطب ایجاد می‌شود آن است که چرا تصویر اصل نامه منتشر نشده است؟ اصول حرفه‌ای کار رسانه‌ای ایجاب می‌کند که تصویری از این نامه به دست سرویس فرهنگی رسانه مذکور رسیده باشد و بعد از اطمینان از صحت تصویر، اقدام به انتشار این گزارش نمایند.

طبیعی است که برای جلوگیری از بروز هر گونه شبهه و سوء‌تفاهم اولین کاری که رسانه مذکور باید انجام می‌داد ضمیمه کردن تصویر نامه به متن گزارش است. چرا تصویر نامه، ضمیمه گزارش نشده است؟

نامه بدون اسم و نشانی چگونه می‌تواند منبعی شود برای تولید گزارش خبری؟

دومین پرسش به خط آخر گزارش مذکور بازمی‌گردد یعنی آنجا که ادعا شده ” نامه مزبور بدون داشتن اسم و نشانی از نویسندگان آن و صرفا به امضای مبهم سینماگران مستقل ایران رسیده است”!

پرسش اینجاست وقتی نامه ای بدون داشتن اسم و نشانی از نویسنده نوشته شده است، رسانه مذکور از کجا فهمیده است که این نامه را جمعی از سینماگران ایران نوشته‌اند؟

این مصداق دوم کنار گذاشتن اصول حرفه‌ای کار رسانه‌ای و اکتفا به حدس و گمان است. اگر این طور باشد که هر شخصی بدون افشای هویت حقیقی خود و صرفا با استفاده از عبارات کلی مانند سینماگر یا فیلمساز مستقل طرح ادعا نماید و ادعایش هم رسانه‌ای شود که دیگر سنگ روی سنگ بند نمی‌شود.

چرا اسامی کارگردانهای لابی‌گر را اعلام نمی‌کنید؟

البته رسانه مذکور چنین توجیهی را برای گزارش خویش آورده که “پس از پیگیری‌های انجام شده از سوی چند کارگردان که به لابی با افراد و چهره‌های سرشناس سینمایی جهانی پرداخته‌اند،هویت برخی از نویسندگان این نامه مشخص شده است.”

اما خود این توجیه هم پرسش سوم را ایجاد می‌کند که کدام کارگردانها بوده‌اند که با چهره‌های سرشناس جهانی لابی کرده‌اند؟ حداقل نام یکی از این کارگردانها به همراه سندی مبنی بر همکاری رسانه‌ای شود.

شگرد تبلیغاتی؟ توهم توطئه؟ هر چه زودتر تصویر اصل نامه منتشر شود

اینکه گزارشی شش پاراگرافی، چهار پرسش کلیدی ناقض حرفه‏‌ای گری رسانه‌ای را موجب می‌شود به شدت قابل تأمل است و البته این حدس را پیش‌رو قرار می‌دهد که نکند این هم یک شگرد تبلیغاتی تازه برای در کانون توجه قرار دادن فیلم است؟

حتی اگر فرض بگیریم که این روند برآمده از یک شگرد تبلیغاتی هم بوده، شگرد تبلیغاتی بدون سند نه تنها به نفع فیلم تمام نمی‌شود که به ضرر آن است.

شاید هم ماجرا برآمده از توهم توطئه‌ای است که سالهاست برخی از چهره های فرهنگی-هنری ما با توسل به آن گریزگاهی می‌یابند برای طفره رفتن از پاسخگویی به پرسشهای مرتبط با کم کاری خود در یافتن بازاری ولو منطقه‌ای برای محصولات هنری وطنی.

سینماژورنال پیشنهاد می‌کند که تصویر اصل نامه هر چه زودتر منتشر شود تا جلوی این حدس و گمان‌های احتمالی هم گرفته شود.

پی نوشت:

باید منتظر ماند و دید واکنش خانه سینما به عنوان تنها نهاد صنفی سینمای کشور به ادعاهای طرح شده در گزارش مذکور چیست؟

به هر حال در این گزارش اتهاماتی درباره لابی‌گری  با جشنواره‎‌ها و رسانه‌های جهانی برای بایکوت یک فیلم ایرانی به جمعی از سینماگران ایرانی زده شده است و البته که این حق اهالی صنف سینما است که پاسخ رسمی نهاد خویش به این اتهامات که متوجه بخشی از سینماگران است را شنوا باشند.




درخواست تهیه‌کننده “عصر یخبندان” از قاچاقچیان محترم(!) محصولات ویدیویی+چرایی ذکر نام مینا ساداتی{بازیگر فیلم اخیر مجیدی} قبل از نام مهتاب کرامتی روی جلد دی.وی.دی

سینماژورنال: جدیدترین فیلم مصطفی کیایی با عنوان “عصر یخبندان” در حالی از صبح امروز دهم آبان وارد شبکه نمایش خانگی شده که پشت صحنه جذابی نیز به ضمیمه محصول تولید شده و در نسخه خانگی قرار گرفته است.

منصور لشکری قوچانی تهیه کننده “عصر یخبندان” درباره این پشت صحنه به سینماژورنال بیان می دارد: میلاد کیایی نماهای جذابی از پشت صحنه کار گرفته که این نماها با نظارت کارگردان اثر تدوین شده و در پکیج ویدیویی قرار گرفته است.

قاچاقچیان محترم یادشان باشد خدا از حق الناس نمی‌گذرد

لشكرى قوچانی با اشاره به اینکه فیلمش را کاملا با سرمایه بخش خصوصی تولید کرده خواهشی را هم از قاچاقچیان محصولات ویدیویی طرح می کند. وی می گوید: از قاچاقچیان محترم(!!!) تقاضا دارم از کپی کردن فیلم و فروش کپی بپرهیزند چراکه “عصر یخبندان” با سرمایه شخصی تولید شده و مصداق بارز حق الناس است.

وی ادامه می دهد: برخی از گردانندگان شبکه های تکثیر غیرمجاز با توجیهاتی نظیر اینکه سرمایه تولید فیلمها از بیت المال تامین شده برای سرقت خود کلاه شرعی می تراشند اما به این قاچاقچیان بصراحت می گویم “عصر یخبندان” مصداق بارز حق الناس است و یادشان باشد خدا از حق الناس نمی گذرد.

این تهیه کننده می افزاید: ما شرایطی را فراهم کرده ایم که قاچاقچیان به جای نسخه فروش کپی به سراغ توزیع کننده رفته و نسخه های اصل را دریافت کرده و با پورسانت خوب به فروش برسانند.

منصور لشکری قوچانی که اخیرا تولید “هفت ماهگی” را در دستور کار قرار داده با اشاره به اینکه توزیع “عصر یخبندان” از یکشنبه 10 آبان ماه در شهرستانها آغاز شده اظهار می دارد: توزیع را با شبکه ویدیورسانه در شهرستانها آغاز کرده ایم و به تدریج و نهایتا تا سیزدهم آبان ماه توزیع در تهران هم انجام خواهد شد.

عصر یخبندان
عصر یخبندان

چرا روی جلد دی.وی.دی نام مینا ساداتی زودتر از نام فرهاد اصلانی آمده؟!

به گزارش سینماژورنال یکی از نکات عجیب مربوط به نسخه خانگی “عصر یخبندان” که از سوی موسسه هنرهای تصویری سوره وابسته به حوزه هنری عرضه شده، ذکر نام مینا ساداتی بازیگر فیلم “محمد رسول ا..(ص)” مجیدی که در “عصر یخبندان” نقش فرعی را بازی کرده، روی پوستر و جلد فیلم قبل از نام فرهاد اصلانی و مهتاب کرامتی است.

تحقیقات سینماژورنال حکایت از آن دارند که این چینش برآمده از طراح پوستر کار بوده که نام بازیگران را براساس ترتیب قرارگیری تصاویر آنها زیر تصاویر نوشته است.

چون در تصویر اصلی عکس مینا ساداتی اولین عکس گوشه سمت راست است بر این اساس نام او هم ابتدا نوشته شده است.

عرضه با تیراژ بالای نیم میلیون

به گزارش سینماژورنال “عصر یخبندان” که از حضور بازیگرانی نظیر  بهرام رادان، مهتاب كرامتى، آنا نعمتی، سحر دولتشاهی، محسن کیایی، مینا ساداتی، بابک بهشاد، علی میلانی، پوریا رحیمی سام، صدف طاهریان، علی کوچکی و فرهاد اصلانی و ژاله صامتی سود می برد با تیراژ بالای نیم میلیون به شبکه خانگی عرضه شده است.




محصول تازه تولیدکنندگان “مارمولک” با کپی‌برداری از نام رمان برنده نوبل

سینماژورنال: کمال تبریزی که رمضان امسال بعد از مدتها توانست فیلم توقیفی “پاداش” را روی پرده بفرستد این روزها درگیر پیش تولید تازه ترین پروژه سینمایی اش است.

به گزارش سینماژورنال پروژه تازه تبریزی “کوری” نام دارد که همنام رمان برنده نوبل خوزه ساراماگوی است.

جالب است که طبق اطلاعات ارائه شده در “تماشاگران امروز” منوچهر محمدی تهیه کننده باسابقه ایران که به همراه تبریزی کمدی پرحاشیه “مارمولک” را تولید کرده بود در “کوری” به عنوان تهیه کننده حضور دارد.

یک خبرنگار محور قصه است

“کوری” یک درام سیاسی است که میلاد کیمرام و مینا ساداتی نقشهای اصلی آن را بازی خواهند کرد؛ گویا کیمرام نقش یک خبرنگار را در آن ایفا می‌کند و ساداتی نقش همسر این خبرنگار را.

با توجه به سابقه ذهنی که از همکاری محمدی-تبریزی داریم هیچ بعید نیست که “کوری” هم یک کمدی موقعیت باشد.

شنیده های سینماژورنال حکایت از آن دارند یکی از وزارتخانه هایی که در سالهای اخیر در تولید برخی از محصولات سینمایی و تلویزیونی مرتبط با ژانر جاسوسی از سینماگران حمایت کرده است اسپانسر اصلی تولید این فیلم است.

روند پیش تولید “کوری” طوری پیش می رود که برای نمایش در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر آماده شود.

کورهایی که می توانند ببینند اما نمی بینند

به گزارش سینماژورنال رمان “کوری” که توسط خوزه ساراماگو نگاشته شده داستان نابینایی تدریجی مردمان یک شهر و سپس قرنطینه شدن آنها را بیان می کند؛قرنطینه ای که در آن یک زن بینا هم وجود دارد.

براساس این رمان در سال 2008 درامی توسط “فرناندو مریلس” ساخته شد و “جولین مور” و “مارک رافالو” نقشهای اصلی آن را بازی می کردند؛ البته که این اقتباس سینمایی به اندازه رمان مورد توجه قرار نگرفت.

معلوم نیست وجه تسمیه فیلمنامه جدیدی که تبریزی در دستور کار قرار داده با رمان ساراماگو چیست که نام این رمان را بر پروژه خود گذاشته است اما شاید بتوان جمله ای که قهرمان اصلی داستان در پایان رمان بیان می کند را بی ربط با مضمون فیلم تبریزی ندانست.

جمله ای با این مضمون که “ما کور هستیم؛ کور اما بینا، کورهایی که می‌توانند ببینند، اما نمی‌بینند.”




بازیگران فیلم تازه مجیدی در کانادا+عکس

سینماژورنال: در حالی که اکران فیلم سینمایی “محمد رسول ا..(ص)” تازه ترین اثر مجید مجیدی از دیروز در سینماها آغاز شده است عوامل اصلی فیلم به کانادا رفته اند.

به گزارش سینماژورنال سفر به کانادا برای حضور در جشنواره مونترال بوده است.

مهدی پاکدل، علیرضا شجاع نوری، مینا ساداتی و ساره بیات که به ترتیب نقشهای ابوطالب، عبدالمطلب، آمنه و حلیمه را در فیلم ایفا کرده اند برای حضور در جشنواره مونترال به کانادا رفته اند.

فیلم تازه مجیدی اثریست که برای نمایش در افتتاحیه جشنواره مونترال انتخاب شده است.

عوامل "محمد رسول ا.." در مونترال
بازیگران “محمد رسول ا..” در مونترال/از راست: مینا ساداتی(مادر پیامبر)، مهدی پاکدل(ابوطالب عموی پیامبر)، علیرضا شجاع نوری(عبدالمطلب پدربزرگ پیامبر) و ساره بیات(حلیمه دایه پیامبر)
مینا ساداتی بازیگر نقش مادر پیامبر در جشنواره مونترال
مینا ساداتی بازیگر نقش مادر پیامبر(ص) در جشنواره مونترال



ادعاهای سناریست سریال “تنهایی لیلا”: تنها کسی هستم که در هر ژانری به شکل غیرخطی به روایت پرداخته‌ام/سال قبل به طور مستقیم “من و تو” را زدم و حالا دردشان گرفته!/مینا ساداتی خیلی دیر متوجه شد که دارد سریال پرمخاطبی را بازی می‌کند

سینماژورنال: یکی از سریالهایی که این شبها روی آنتن است “تنهایی لیلا” است. سریال که محمدحسین لطیفی کارگردانی آن را برعهده داشته و محمدرضا شفیعی هم تهیه کننده آن بوده است.

به گزارش سینماژورنال حامد عنقا نویسنده این سریال به تازگی در گفتگو با مرتضی اسماعیل دوست در “وطن امروز” نکات خاص و ادعاهایی را درباره این سریال مطرح کرده است.

سال قبل “من و تو” را زدم و حالا دردشان گرفته

عنقا با طرح این ادعا که سریالی که نوشته پرمخاطب است بیان داشته: مردم در فضای مجازی، واکنش‌های متعددی نسبت به سریال «تنهایی لیلا» نشان می‌دهند، متوجه می‌شوم این کار توانسته موفق باشد. من که برای چند نفر محدود در کافه‌های شبانه نمی‌نویسم، من برای همین مردم کوچه و خیابان کار می‌کنم، برای آن شاگرد نانوایی کار می‌کنم که در برازجان بعد از خستگی کار می‌خواهد شب در کنار خانواده‌اش سریال ببیند.

خوشحالم که “من و تو” علیه سریال برنامه می گذارد

وی درباره واکنش شبکه های ماهواره ای درباره سریالش می گوید: اتفاقا من خوشحال می‌شوم شبکه‌هایی مانند «من و تو» حدود 10 دقیقه علیه سریال «تنهایی لیلا» و نوع روابط ارائه‌شده در آن برنامه می‌گذارند! من سال پیش هم به طور مستقیم در سریال «انقلاب زیبا» داشتم آنها را می‌زدم و حالا دردشان گرفته و شکلی از زندگی را هدف گرفته‌اند که من در این سریال نشان می‌دهم.

تنها کسی هستم که در هر ژانری به شکل غیرخطی به روایت پرداخته ام

حامد عنقا در جایی دیگر از گفتگویش با اشاره به توانایی اش در نویسندگی ادعایی را هم درباره این بیان می کند که نخستین کسی است که در سریال سرا روایت غیرخطی رفته است. وی می گوید: من و امثال من به دلیل ضعف در روایت‌پردازی و نداشتن تکنیک نویسندگی، تماشاگر را در سطح پایینی فرض می‌کنیم. امروز مخاطبان ما متفاوت از گذشته هستند و به انواع فیلم‌ها با فرمی متفاوت دسترسی دارند. من باید بتوانم برای این سلیقه جدید قصه‌ای متفاوت بگویم.

وی ادامه می دهد: شاید اگر 20 سال پیش می‌خواستم «تنهایی لیلا» را روایت کنم به شکلی کلاسیک این کار را انجام می‌دادم. ما فیلم‌های غیرخطی در ایران داریم اما در زمینه سریال من تنها کسی هستم که در هر ژانری به شکل غیرخطی به روایت پرداخته ام و واکنش تماشاگر نشان داده این نوع روایت را دوست دارد.

با مینا ساداتی برای گفتن یک دیالوگ کلنجار می‌رفتیم!

این نویسنده جوان نکته ای را هم درباره بازی مینا ساداتی بازیگر زن کار بیان می کند. وی می گوید: خانم ساداتی خیلی دیر متوجه شد که دارد سریال پُرمخاطبی را بازی می‌کند. امروز خودش نسبت به سکانس‌هایی نقد دارد ولی فراموش نکنید که خودش یکی از دلایل این اتفاقات بوده است.

عنقا می افزاید: ما با خانم ساداتی در ماه‌های اول برای گفتن یک دیالوگ کلنجار می‌رفتیم! و اتفاقا امروز آن دیالوگ همان چیزی است که مردم دوست دارند. ما در این کار بخشی از انرژی‌مان صرف این مسائل شد.




انگشت‌سوزان “میرداماد” در شبکه سوم نتیجه عکس داد یـــا آقای جوان! برای آن که به گناه نیفتی انگشتانت را بسوزان!

سینماژورنال/مارتا ثناوش: تازه ترین محصول تلویزیونی محمدحسین لطیفی سریالی است با عنوان “تنهایی لیلا”؛ ملودرامی که داستان جوانی معتقد با بازی بهروز شعیبی را روایت می کند.

جوانی که شبی از شبها بانویی از فرنگ برگشته به حجره او پناه آورده و جوان قصه لطیفی از ترس اینکه به گناه آلوده نشود به کوچه و خیابان می زند و در نهایت چون جایی را برای اسکان نمی یابد به حجره خویش بازگشته و در آستانه تحریک است که می کوشد با سوزاندن انگشتان خود هوس را از وجود خویش بیرون کند…

فارغ از تیپ تکراری بهروز شعیبی بازیگر اصلی سریال که پیش از این عینا در آثاری چون “طلا و مس”، “گزارش یک جشن” و “مهمان داریم” تکرار شده بود شباهت داستانی سریال با اتفاقی منسوب به یکی از فیلسوفان دوران صفوی است که بدجوری جلب توجه می کند.

میرداماد آنها و میرداماد ما…

در زمان حکومت صفویه فیلسوفی ملقب به میرداماد زندگی می کرد. فیلسوفی با نام کامل “میر برهان‌الدین محمدباقر استرآبادی” که اصالتا به گرگان کنونی تعلق داشت و از سادات حسینی این شهر بود.

میرداماد در کودکی به توس هجرت کرد و علوم دینی را نزد سیدعلی فرزند ابی‌الحسن موسوی عاملی و دیگر اساتید آن دیار آموخت. در کنار علوم دینی، علوم فلسفه و ریاضیات را نیز در دوران حضورش در توس آموخت. میرداماد سپس راه قزوین پیش گرفت و بعد از مدتی زندگی در آنجا به خراسان بازگشت و پس از آن مدتی هم در کاشان زندگی کرد.

درباره صفتی به نام “میرداماد” که بر روی این فیلسوف ایرانی گذاشته شده است در میان عوام ماجرای جالبی رواج یافته است؛ ماجرایی به این شرح که شبی از شبهای سرد و برفی زمستان که میرداماد در حجره خود مشغول درس خواندن بوده است دختر یکی از چهره های متنفذ شهر-برخی گفته اند دختر شاه عباس صفوی- که راه بازگشت به خانه را گم کرده برای اینکه از گزند راهزنان در امان باشد به حجره میرداماد پناه می آورد.

میرداماد چاره ای نمی بیند جز پناه دادن به این دخترک جوان و اما از آنجا که می ترسیده به گناه افتد به هنگام حضور دختر در حجره اش، انگشتانش را می سوزاند مبادا نفسانیات بر او غلبه کند. بعدتر وقتی پدر دختر-شاه عباس- ماجرا را می فهمد شرایط ازدواج دخترش با وی را فراهم کرده و به او لقب “میرداماد” می دهد!

ماجرایی مربوط به ظرف زمانی 5 قرن پیش را رها کرده اند در روزگار معاصر

فارغ از اینکه چقدر صحت و سقم این اتفاق می توانسته درست باشد داستان پرداز این روایت آن را برای ظرف زمانی حداقل پنج قرن پیش روایت کرده و طبیعی است که در آن شرایط زمانی و با توجه به محدودیتی که در روابط میان زنان و مردان وجود داشته این داستان می توانسته بار دراماتیک و اخلاقی داشته باشد.

اما در روزگار ما که دختران و پسران نه فقط در محیطهای دانشگاهی با هم معاشرت می کنند بلکه در سطح شهر نیز در کنار یکدیگر دیده می شوند این روایت کاربرد لازم را ندارد.

در تهران بلواری هم به نام میرداماد نامگذاری شده است؛ بلواری نسبتا عریض که در محله داوودیه واقع شده است.

نویسنده “تنهایی لیلا” و کارگردان آن اگر گذارشان به این بلوار و خیابانهای منتهی به آن افتاده باشد قطعا با کافی شاپها و رستورانهایی روبرو شده اند که در آنها زن و مرد و جوان و میانسال در کنار هم یا به تنهایی مشغول صرف غذا یا نوشیدنی هستند.

طبیعی است که این وضعیت در بسیاری از نقاط دیگر شهر و کشور دیده می شود و هیچ کس هم نیست از ترس گناه آلوده شدن به کوچه و خیابان نیاید یا اگر می آید با شمعی در دست بیاید که مبادا به گناه بیفتد.

تنهایی لیلا
بهروز شعیبی در “تنهایی لیلا”

به جای انگشت‌سوزی می‌شد در پارک قدم بزنید یا چند ساعتی در یک اتوبوس بین شهری استراحت کنید

از آن گذشته جوانی که محور “تنهایی لیلا” شده می توانسته به جای ماندن در حجره و سوزاندن انگشت، از حجره بیرون زده و در این همه پارک و فضای سبزی که در شهر وجود دارد قدم زده و پیاده روی کند تا انرژی برآمده از نفسانیات را از بدن خارج کند.

تازه حتی اگر آب و هوا هم مساعد نبود و نمی توانست در فضای سرباز قدم زند به یکی از پایانه های مسافربری رفته و سوار اتوبوسی می شد به مقصدی نزدیک؛ هم راحت تا صبح می خوابید و هم نیازی نبود که انگشتانش را بسوزاند.

آقای جوان! برای آن که به گناه نیفتی انگشتانت را بسوزان

این گرفت و گیرهای دراماتیک که ناشی از نشناختن روزگار معاصر و نشستن در اتاقهای دربسته و نگارش سناریو است را که کنار بگذاریم این سوال هم پیش روی ماست که آیا تصویری که از جوان اول سریال ارائه می شود بناست الگویی باشد برای جوانان روزگار ما که به سادگی به گناه نیفتد؟

اگر این طور است آیا عوامل سریال از تهیه کننده گرفته تا کارگردان و نویسنده آن قصد داشته اند این بسته پیشنهادی را پیش روی جوانان قرار دهند که هر وقت در آستانه گناه قرار داشتند با سوزاندن انگشتان خود، هوس را از درون خود بیرون کنند؟

حالا اگر این اتفاق برای عوامل سریال بیفتد و آنها هم در آستانه گناه قرار گیرند به انگشت سوزی می پردازند؟

طبیعی است که حتی تصور چنین فرضیاتی در روزگار ما کاربرد ندارد چه برسد به اینکه بخواهیم به آنها بار عملی داده و در درامی که در روزگار معاصر می گذرد آنها را به تصویر بکشیم.

تعلق خاطرتان به‌جای خود اما تصویری که از میرداماد خلق کرده اید به کاریکاتور شباهت دارد

 تعلق خاطر حامد عنقا نویسنده این سریال به داستان میرداماد، تعلق خاطر محترمی است اما آیا نمی شد اصل داستان را با درنظر گرفتن اقتضائات زمانی آن به تصویر درآورد؟

طبیعی است که در آن حالت هزینه تولید به مراتب بیشتر می شد اما این حسن را داشت که حداقل نام میرداماد را که فیلسوفی بزرگ برای خود بوده با چهره رنگ باخته کاراکتری که انگار از چهارصد سال و اندی قبل به دل روزگار مدرن آمده گره نخورد.

از آن بدتر تصویری است که از جوانان متشرع و دیندار روزگار ما در کار تصویر شده است. همین الان بسیاری از جوانان مذهبی ما که اتفاقا سفت و سخت پای بند اصول دینی هستند در انظار ظاهر شده و با رعایت حدود به گفت و شنود با همتایان خود می پردازند. طبیعی است تصویری که سریال “تنهایی لیلا” از یک جوان معتقد ارائه می دهد با این جوانان ملموس و باورپذیر پیرامونی کمترین نسبتی ندارد.

شما که معتمد رسانه ملی هستید آدمهای دوروبرتان را بیشتر بشناسید

فرصت تولید “تنهایی لیلا” که از دست رفت؛ امید که دست اندرکاران تولید این فیلم از تهیه کننده گرفته تا نویسنده و کارگردان که اتفاقا جزو چهره های مورد اعتماد مسئولان رسانه ملی در تمامی ادوار هستند(!) در کارهای آینده فقط اندکی واقع گرایانه تر آدمهای آثارشان را به نظاره بنشینند.

برای ایجاد این نگاه واقع گرایانه لازم نیست کارشناسان متخصص علوم اجتماعی و شوراهای ارزیابی فیلمنامه را به یاری طلبید. گاهی کافیست فقط یک شبانه روز به دل شهر زد و در مراکزی مانند پارکها، تاکسیها، مترو و اتوبوسهای درون شهری به گپ و گفت با آدمها پرداخت.این گپ و گفتهاست که واقعیت خلق می کند.




حمایت دلواپس معروف از “تنهایی لیلا”!

سینماژورنال: “دلواپس” در ادبیات سیاسی حامیان دولت یازدهم به آنهایی که اطلاق می شود که اغلب به نقد فعالیتها و عملکردهای دولت می‌پردازند.

به گزارش سینماژورنال از جمله چهره های نزدیک به محمود احمدی نژاد که در سالهای اخیر  از طریق رسانه اش “وطن امروز” بیشتر باب انتقاد از عملکرد دولت اعتدال و تدبیر را گشوده مهرداد بذرپاش است.

بذرپاش که در زمان احمدی نژاد تا مدیرعاملی سایپا هم پیش رفته بود کمتر پیش آمده که درباره موضوعات هنری اظهارنظر کند اما ایشان در یک بدعت درباره سریال تازه محمدحسین لطیفی با عنوان “تنهایی لیلا” یک متن اجتماعی را منتشر نموده است.

روایت کسانی که خدا را فراموش کرده اند

وی با انتشار تصویری در صفحه اجتماعی اینستاگرامش نوشت: “تنهایی لیلا” روایت تنهایی کسانی است که گرچه گاهی خدارا فراموش کرده اند اما همواره او را احساس کرده اند.

وی ادامه داد: تم سریال با لحنی دلنشین به ذهن مخاطب می نشیند و همراه فطرت حق طلب او با شخصیت ها همذات پنداری یا مقابله می کند. اما در این میان گاهی جزئیات کلیشه وار آزار دهنده است. اگر برخى از دیالوگها از قالب کلیشه اى خارج و قالب واقعى تری مى گرفت،ب طور قطع اثر را دیدنی تر مى کرد.

بذرپاش در نهایت بیان داشت: درنهایت اثر خوب و قابل تحسینی است و از همه عوامل فیلم صمیمانه تشکر و قدردانى میکنم.




مهتاب کرامتی و ژاله صامتی فردا شب در پردیس شکوفه

سینماژورنال: سومین آیین دیدار مردمی هنرمندان و عوامل “عصریخبندان “به کارگردانی مصطفی کیایی در پردیس سینمایی شکوفه شامگاه چهارشنبه 24 تیرماه برگزار می شود.

به گزارش سینماژورنال مهتاب کرامتی، محسن کیایی، ژاله صامتی ، مصطفی کیایی نویسنده و کارگردان فیلم سینمایی ” عصریخبندان ” و… چهارشنبه شب در پردیس سینمایی شکوفه ساعت 22 گرد هم می آیند تا مردم دیدار داشته باشند.

مهتاب کرامتی کاندیدای دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن ، محسن کیایی کاندید دریافت سیمرغ بلورین نقش مکمل مرد، مصطفی کیایی نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی در سی و سومین جشنواره فیلم فجر بودند. همچنین “عصر یخبندان” دومین فیلم منتخب آرای مردمی در جشنواره فجر سال گذشته شد.

“عصر یخبندان” در کل در سی وسومین جشنواره فیلم فجر ، کاندیدای دریافت هفت سیمرغ شد.

بهرام رادان، فرهاد اصلانی، سحر دولتشاهی، آنا نعمتی، مینا ساداتی و بابک بهشاد دیگر بازیگران حاضر در این فیلم هستند.

” عصریخبندان ” به تهیه کنندگی منصور لشکری قوچانی است.

در خلاصه داستان این فیلم آمده است : خارپشت ها تصمیم گرفتند رنج خارهای یکدیگر را تحمل کنند اما کنار هم باشند و به هم گرما بدهند ، خارپشت ها تنها جاندارانی بودند که در عصر یخبندان زنده ماندند.




فیگور دیدنی سحر دولتشاهی در میان مخاطبان+عکس

سینماژورنال: دومین آیین دیدار مردمی “عصریخبندان” شامگاه جمعه در سینما استقلال برگزار شد.

به گزارش سینماژورنال دومین آیین دیدار مردمی هنرمندان “عصر یخبندان” شامگاه جمعه 12 تیرماه در سینما استقلال ساعت 21:30 برگزار شد.

این مراسم با توجه به همزمانی پخش مسابقه والیبال، با استقبال بی نظیری از سوی مخاطبین روبه روشد.

سحردولتشاهی ( برنده سیمرغ بلورین نقش مکمل زن از جشنواره سی وسوم فجر) ، محسن کیایی ( کاندیدای دریافت سیمرغ بلورین نقش مکمل مرد از جشنواره سی و سوم فجر )، مصطفی کیایی (کاندید بهترین کارگردانی از جشنواره سی و سوم فجر)، پوریا رحیمی سام و منصور لشگری قوچانی (کاندید بهترین فیلم مردمی از جشنواره سی و سوم فجر) از جمله هنرمندان حاضر در این مراسم بودند.

فروش فیلم سینمایی « عصریخبندان » با تبلیغات چهره به چهره روبه افزایش است و با توجه به انتخاب دومین فیلم برگزیده مردمی در سی و سومین جشنواره فجر قابل پیش بینی بوده است.

سحر دولتشاهی در اکران "عصر یخبندان"
سحر دولتشاهی با فیگوری خاص در اکران “عصر یخبندان”

مهتاب کرامتی، بهرام رادان، فرهاد اصلانی، آنا نعمتی، مینا ساداتی و بابک بهشاد از دیگر بازیگران ” عصریخبندان ” هستند.

این فیلم  از 3 تیرماه اکرانش را در گروه سینمایی استقلال آغاز کرده است.

در خلاصه داستان این فیلم آمده است: خارپشت ها تصمیم گرفتند رنج خارهای یکدیگر را تحمل کنند اما کنار هم باشند و به هم گرما بدهند ، خارپشت ها تنها جاندارانی بودند که در عصریخبندان زنده ماندند.




سحر دولتشاهی و همکاران در سینما استقلال

سینماژورنال: دومین آیین دیدار با عوامل « عصریخبندان » به کارگردانی مصطفی کیایی جمعه 12 تیرماه ساعت 22 در سینما استقلال برگزار می شود.

به گزارش سینماژورنال فروش فیلم سینمایی « عصریخبندان » با تبلیغات چهره به چهره روبه افزایش است و با توجه به انتخاب دومین فیلم برگزیده مردمی در سی و سومین جشنواره فجر قابل پیش بینی بوده است.

این فیلم ، از 3 تیرماه اکرانش را در گروه سینمایی استقلال آغاز کرده و دومین آیین دیدار مردمی همراه با هنرمندان فیلم جمعه 12 تیرماه ساعت 22 در سینما استقلال برگزار خواهد شد .

مصطفی کیایی کارگردان، منصور لشکری قوچانی تهیه کننده، سحر دولتشاهی ( برنده سیمرغ بلورین نقش مکمل زن در جشنواره پیشین ) ، محسن کیایی ( کاندید بهترین بازیگر نقش مکمل مرد ) و مینا ساداتی ( کاندید بهترن بازیگر نقش مکمل زن ) بازیگران فیلم در این مراسم حضور دارند.

« عصریخبندان » به قلم مصطفی کیایی به نگارش درآمده ، این فیلم در سی و سومین جشنواره فیلم فجر کاندیدای دریافت هفت سیمرغ بلورین شد.

در خلاصه داستان این فیلم آمده است: خارپشت ها تصمیم گرفتند رنج خارهای یکدیگر را تحمل کنند اما کنار هم باشند و به هم گرما بدهند ، خارپشت ها تنها جاندارانی بودند که در عصریخبندان زنده ماندند.