1

تازه‌ترین توضیحات فیض‌الله عرب‌سرخی درباره شلاق خوردن عبدالله علیخانی در ارشاد⇐فرحبخش می‌خواهد من در خانه بنشینم و از اصلاح‌طلبی حرف نزنم ولی هنرمندان، طرفدار اصلاح‌طلبان هستند!!/من اصلا به لحاظ شغلی، ارتباطی با هنرمندان نداشته‌ام!

سینماروزان: حدود سه سال قبل بود که عبدالله علیخانی تهیه‌کننده پیشکسوت سینما در گفتگویی با “میزانسن” به شرح اتفاقی تلخ از شلاق خوردن در ارشاد در دهه شصت پرداخت.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماروزان عبدالله علیخانی که سابقه تولید آثاری همچون «کما»، «آواز قو» و «زندگی خصوصی» را در کارنامه دارد در تشریح شلاق خوردن در ارشاد به اتهام حمل فیلمهای مجاز خارجی به میزانسن اظهار داشته بود: بعد از دستبند زدن، لوله‌ای بین دست و پایم گذاشتند و شروع کردند به شلاق زدن! متأسفانه شلاق زدن هم بلد نبودند چون هم پشت و هم روی پایم سیاه شد و من هم داد میزدم امام خمینی(ره) کجایی که دارند جهود را مسلمان می‌کنند. آمران این ماجرا سه ضلع بودند؛ فخرالدین انوار، فیض الله عرب سرخی و نفر سومی که الان هم مدیر است؛ نشان به آن نشان که عرب سرخی یک دمپایی پایش بود!

فیض‌الله عرب‌سرخی که آن زمان در حراست ارشاد بود و در سالهای اخیر از سران اصلاح‌طلبی است پیشتر در گفتگویی کوتاه، حرفهای علیخانی را تکذیب کرده بود با این حال علیخانی و شریکش در پویافیلم یعنی حسین فرحبخش همچنان بر صحت ماجرا تاکید دارند و همین باعث شده عرب‌سرخی در گفتگوی تازه‌اش در “شرق” باز هم مخاطب پرسشی درباره شلاق‌زنی قرار گیرد و باز هم تکذیب کند و عجیب‌تر از آن که بی توجه به حرفهای صریح علیخانی، کلیت ماجرا را گردن حسین فرحبخش بیندازد.

عرب‌سرخی درباره دوران فعالیتش در حراست ارشاد دهه شصت گفت: من آن زمان ارتباط زیادی با هنرمندان نداشتم و هنرمندان هم درباره من حرف نزده‌اند؛ تنها یک تهیه‌کننده سینما به نقل از دوستش ادعایی کرده و او نیز تأیید کرده است. آقای حسین فرح‌بخش گفته من آقای عبدالله علیخانی را شلاق زده‌ام‌؛ ادعایی که نه مستندی دارد و نه منطقی. شما غیر از این چیزی شنیده‌اید؟ آیا هنرمندان درباره اینکه من محدودیتی ایجاد کرده‌ام، چیزی گفته‌اند؟ من اصلا به لحاظ شغلی ارتباطی با هنرمندان نداشتم.

عرب‌سرخی ادامه داد: قبل از اینکه من در حراست ارشاد مسئولیت بپذیرم، هنرمندان چون با پاسپورت دولتی در جشنواره‌ها شرکت می‌کردند، با مشکلاتی روبه‌رو بودند و باید تأیید صلاحیت می‌رفتند. من راه جدیدی ایجاد کردم که افراد با پاسپورت شخصی می‌توانند بروند.

عرب‌سرخی افزود: علت ادعای آقای فرح‌بخش هم برای من روشن است. ایشان به من پیغام داده‌اند که اگر می‌خواهی درباره تو حرفی نزنیم، در خانه‌ات بشین و دم از اصلاح‌طلبی نزن. به‌ نظر شما این حرف از جانب یک هنرمند است یا از جانب بازجوی من؟ ایشان در مصاحبه‌اش رسما گفته بود که عرب‌سرخی به خانه‌اش برود و از اصلاح‌طلبی حرف نزند تا من با او کاری نداشته باشم ولی اتفاقا هنرمندان عمدتا هوادار اصلاح‌طلبان بوده‌اند. شما ببینید متن استعفای آقای خاتمی از وزارت ارشاد چیست. نگاه کنید در مراسم تودیع آقای خاتمی چه کسانی حضور داشتند. با رجوع به تاریخ و کنار هم گذاشتن خیلی از قضایا، مشخص می‌شود این شایعه از کجا و به چه هدفی منتشر شده است؛ آن‌هم زمانی که من در زندان هستم!!




در حالی که بخش انبوهی از محصولات تولیدی سینمای ایران، مجال پخش در رسانه ملی را نمی‌یابند⇐در آستانه جشنواره فجر، رسانه ملی پر شده از برنامه‌هایی با محوریت سینما!!!

سینماروزان/محمدصادق عابدینی: در حالی که بخش انبوهی از محصولات تولیدی سالهای سینمای ایران مجال پخش در رسانه ملی را پیدا نمیکنند و همچنان تعلق خاطر رسانه ملی به محصولات دهه های شصت و هفتاد سینماست که به چشم میخورد اینکه به ناگاه در آستانه جشنواره فجر کلی از شبکه های تلویزیونی به سراغ تولید برنامه با محوریت سینما رفته اند جای سوال دارد.

به گزارش سینماروزان و به نقل از «جوان» زمانی که شبکه ۳سینما سیما اقدام به راه اندازی برنامه «هفت» کرد و قرار بود این برنامه تلویزیونی به عنوان «نود» سینمایی مطرح شود، سایر شبکه‌های تلویزیونی نگاه جدی به سینما نداشتند، اما اکنون رقابت بی‌معنایی در میان شبکه‌های تلویزیونی برای راه اندازی برنامه سینمایی به وجود آمده است. این رقابت در روز‌های نزدیک به جشنواره فیلم فجر، باعث ایجاد موج مصنوعی از فضاسازی برای سینما می‌شود. جالب این است که با وجود چنین پرداخت‌هایی در تلویزیون، همچنان اغلب  محصولات سالهای اخیر سینما جایی در رسانه ملی ندارند و از آن سو رسانه ملی همسو با برخی از اهالی سینما نسبت به فراگیر شدن ابتذال در سینما هشدار می‌دهد.

زمانی که تلویزیون تنها دو شبکه تلویزیونی داشت، شبکه یک سیما برنامه «هنر هفتم» را با اجرای اکبر عالمی تولید می‌کرد؛ برنامه‌ای که در آن به جای پرداخت‌های ژورنالیستی به سینما، تلاش می‌شد سواد سینمایی بینندگان تلویزیون افزایش پیدا کند. این برنامه که در دهه ۷۰ از تلویزیون پخش می‌شد، از نظر پرداخت علمی به سینما، یکی از فاخرترین آثار سیماست. شبکه اول سیما بعد‌ها برنامه «سینما یک» را روی آنتن برد. این برنامه که رویکرد تحلیلی دارد تا به حال با چند تیم تولید شده و در نهایت غلام‌عباس فاضلی، منتقد کم حاشیه سینما اجرای آن را عهده دار شد. سینما یک نیز رویکرد خبری نداشته است.
راحت‌ترین نوع اسم‌گذاری برای برنامه‌های تلویزیونی انتخاب پسوند شماره شبکه برای عنوان برنامه است، مانند «سینما دو» که قرار بود رقیب برنامه «هفت» باشد، اما هیچ وقت موفق نبود. این برنامه تلویزیونی از ۱۱ آذرماه سال ۹۵ با سردبیری و اجرای «محمد خزاعی» آغاز به کار کرد. قرار بود سینما دو با رویکرد «بررسی سینمای اجتماعی ایران با نگاهی جامعه‌شناسانه» هر هفته تازه‌های سینمای ایران را مورد بررسی قرار دهد. محمد خزاعی در همان روز‌ها مصاحبه‌ای انجام داد و درباره رقابت با «هفت» گفت: رقابت «سینما دو» با «هفت» مثل این است که بگوییم، چون الان چند روزنامه سینمایی درمی‌آید دیگر نیازی به انتشار یک روزنامه جدید نیست، البته ممکن است رقابت بین روزنامه‌ها به وجود بیاید، اما من فکر می‌کنم مأموریت هر برنامه سینمایی که در حال شکل گرفتن است باید متفاوت باشد. ولی خیلی زود خزاعی ترجیح داد به کار‌های مهم تری، چون تهیه کنندگی فیلم در سینما و دبیری جشنواره مقاومت بپردازد. سینما‌دو هم بعد از مدتی تعطیلی به حامد عنقا، فیلمنامه نویس سریال‌های تلویزیونی سپرده شد. نه خزاعی و نه عنقا نتوانستند «سینما دو» را از حد یک برنامه متوسط بالاتر ببرند. سینما دو قرار است با ویژه برنامه جشنواره فجر، حضور جدی در فضای تلویزیون داشته باشد. این برنامه همچنین نگاهی به ۴۰ سالگی سینمای بعد از انقلاب اسلامی خواهد داشت.
سال ۸۹ بود که راه اندازی برنامه تخصصی نقد سینما در شبکه ۳ سیما مطرح شد. پیش از آنکه نامی برای این برنامه مطرح شود، عنوان «نود» سینمایی برای آن انتخاب شد؛ استدلالی که بر اساس آن قرار بود برنامه‌ای در قواره «نود» که برند فوتبالی شبکه ۳ بود، برای سینما تولید شود. فریدون جیرانی سردبیر و مجری این برنامه که «هفت» نامگذاری شده بود، رویکرد جدیدی را برای برنامه‌های سینمایی در تلویزیون در پیش گرفت. در همان ماه اول، جمشید گرگین مجری تلویزیون در یادداشتی به مانور «نود» سینمایی بودن برنامه هفت حمله کرد و نوشت: «آیا سینما به آن درجه از جذب تماشاگر رسیده که با فوتبال مقایسه کنیم؟!»، هفت تا امروز چند دوره حیات را پیش رو داشته است. حضور فریدون جیرانی، محمود گبرلو، بهروز افخمی و رضا رشیدپور، چهار فصل جداگانه را در تاریخ این برنامه رقم زده است که البته دوره رشیدپور بسیار کوتاه‌تر از آن بود که عنوان فصل به آن تعلق بگیرد و به یک جشنواره فجر ختم شد. شبکه ۳ سعی کرده به رغم تعطیلی‌های متعدد، برند «هفت» را حفظ کند. «هفت» قرار است با اجرای محمدحسین لطیفی برای جشنواره فجر به آنتن شبکه ۳ بازگردد.
علی اصغر پورمحمدی، پدر معنوی شبکه ۳ سیما و معاونت سابق سیما نمی‌خواست برنامه «هفت» رقیبی در تلویزیون داشته باشد برای همین زمانی که غلامرضا غلامی، مدیر وقت شبکه ۴ سیما اعلام کرد این شبکه برنامه «سینمای ایران» را تولید خواهد کرد، میان معاون و مدیر شبکه دعوا شد و در نهایت مدیر شبکه با حالت قهر استعفا کرد. در نهایت لابی‌های غلامی توانست نظر پورمحمدی را عوض کند و «نقد چهار» (سینمای ایران) با اجرای امیر شهاب رضویان از مهر ۱۳۹۴ روی آنتن رفت. مدتی بعد رضویان جای خود را به شجاع‌نوری داد و شجاع‌نوری هم بعد از چند اجرا رفت تا امیرحسین ندایی جایگزین وی شود. شبکه ۴ سیما بعد از تعطیلی بی‌سر و صدای این برنامه مدتی بدون برنامه سینمایی بود تا اینکه با تغییر مدیریت شبکه، برنامه جدیدی با عنوان «سینماگرام» را از هفته اول آبان ۹۷ روی آنتن فرستاده است. مجری اصلی این برنامه «شاهرخ دولکو» منتقد سینماست.
بهروز افخمی مجری فصل سوم برنامه هفت، در مصاحبه‌ای اعلام کرد قرار است برنامه‌ای را در شبکه ۵ سیما با محوریت سینما اجرا کند. بهروز افخمی گفت: «برنامه شبکه ۵ برنامه‌ای سینمایی با فضایی کاملاً متفاوت در خصوص سینمای بین‌الملل و هنر و فرهنگ است و به‌زودی وارد فاز تولید خواهد شد.» روابط عمومی سیما نام این برنامه را «فیلمساز» عنوان کرده که مأموریتش استعدادیابی در سینماست و در عین حال ویژه برنامه شبکه ۵ برای جشنواره فجر خواهد بود.
حمیدرضا مدقق خبرنگار و مجری شبکه خبر سیما از سال ۹۴ برنامه تلویزیونی «شهر فرنگ» را به منظور بررسی اخبار سینما اجرا می‌کند. امسال مدقق به عنوان یکی از مجری‌های نشست‌های رسانه‌ای فیلم‌های جشنواره فجر انتخاب شده و معلوم نیست آیا در کنار جلسات نقد برنامه شهرفرنگ را اجرا خواهد کرد یا خیر!
شبکه نمایش سیما در سال ۹۲ برنامه‌ای سینمایی با عنوان «سینمایش» را برای پوشش زنده جشنواره فجر راه اندازی کرد. این شبکه بعد از ۱۷ سال توانست پوشش زنده افتتاحیه و اختتامیه جشنواره فجر را داشته باشد. سینمایش با وجود اینکه فصل جدیدی در تلویزیون به وجود آورد، برنامه ماندگاری نبود.
جدید‌ترین برنامه تلویزیونی با رویکرد سینما، برنامه «میزانسن» شبکه شماست. این برنامه سینمایی با تهیه‌کنندگی پدرام کریمی جمعه شب‌ها از شبکه شما پخش می‌شود و علاوه بر سینما به تئاتر نیز می‌پردازد. این برنامه نیز برای جشنواره فجر ویژه برنامه خواهد داشت.
با توجه به تعدد برنامه‌های سینمامحور شبکه‌های سینما، این سؤال را باید مطرح کرد که سینمای ایران مگر چقدر ظرفیت دارد که شبکه‌های متعدد تلویزیونی سعی دارند حتماً برنامه سینمایی داشته باشند؟!



منصور لشکری قوچانی در «میزانسن» بیان کرد⇐پخش تیزر در صداوسیما به هدف تحریک مخاطب برای فیلم دیدن نیست/از خلأ تبلیغات سینمایی در صداوسیما، شبکه هایی که با نظام مشکل دارند استفاده کردند/GEM خودش را با سینمای جمهوری اسلامی بالا کشید اما صداوسیما از این کار پرهیز دارد/«بی بی سی» و «من و تو» عقبه فکری دارند اما GEM وابسته به شخص است/حرفهای ده‌نمکی درباره مشکوک بودن عقبه جم هم می‌تواند توهم توطئه باشد و هم ناشی از ضربات نفوذیها!/نفوذ تا شورایعالی امنیت ملی هم پیش رفته بود/۵۰ سال باید بگذرد تا یکی مثل بهشتی، یکی مثل مطهری و یکی مثل هاشمی‌نژاد ظهور کند!!/چرا هزینه اجاره بیلبورد از هزینه پخش تیزر در GEM بالاتر است؟؟/برای آن که بیلبوردها را متری ۵ میلیون اجاره دهند جلوی بنرهای رونده را گرفتند/بعد از لاریجانی در صداوسیما کیفیت فدای کمیت شد!/کردان به هنگام حضور در صداوسیما دغدغه این را داشت که آگهی‌دهندگان حتما به درآمدزایی برسند/صداوسیما واگذاری شبکه‌ها را با واگذاری شبکه‌های استانی آغاز کند/سرافراز چابک‌سازی را با سرعت شدید پیش برد و همین برایش دردسرساز شد/به‌جای کمک به تبلیغات سینما، بودجه جشنواره را ۴ برابر می‌کنند و به هیچ کجا هم پاسخگو نیستند/سامانه ۳۰۷۰ را در خانه سینما راه انداختند اما به جایی نرسید/اگر به اندازه استقلال و پرسپولیس به سینما بها دهند قطعا پایه‌های نظام محکمتر خواهد شد/طرف چهار فیلم ساخته و هیچ کدام به سود نمیرسد و بعد بهش سریال صدقسمتی میدهند!!!/چرا داریوش که ترانه انقلابی می‌خواند را جذب نکردیم؟/چرا نتوانستیم حبیب را حتی بعد از بازگشت به ایران مدیریت کنیم؟/اگر «۵۰ کیلو آلبالو» در آشفتگی اکران پاییز۹۶ روی پرده می‌رفت محال بود ۵ میلیارد هم بفروشد/چه آنها که از داخل سفارش می‌گیرند و چه آنها که از خارج سفارش می‌گیرند هدفشان نابودی بخش خصوصی است

سینماروزان: منصور لشکری قوچانی از جمله تهیه کنندگان سینماست که تقریبا تمامی فیلمهایش از «خط ویژه» و «عصر یخبندان» گرفته تا «کوچه بی نام» و «هفت ماهگی» توانسته اند فروشی قابل قبول داشته باشند. آخرین فیلم تولید لشکری قوچانی «قاتل اهلی» بود که به دلیل اختلافات دامنه دار با کارگردانش مسعود کیمیایی بسیاری تصور فروش یک میلیاردی هم برای آن نداشتند اما این فیلم فروش خود را از 2.5 میلیارد عبور داد.

به گزارش سینماروزان بخش عمده موفقیت محصولات لشکری قوچانی در گیشه را مرهون تجربیات فراوان او در کار تبلیغات دانسته‌اند؛ ارتباط بی واسطه با مخاطب در موضوع تبلیغات باعث شده لشکری قوچانی هم بر مضامینی کار کند که قابلیت کار تبلیغاتی را داشته باشند و هم حین اکران با طراحی و اجرای اله‌مانهای متفاوت تبلیغاتی شرایط دیده شدن بیشتر محصولاتش را فراهم کند.

منصور لشکری قوچانی در گفتگویی با ژورنال تصویری «میزانسن» درباره کمبودهای تبلیغاتی برای سینمای ایران گفت: صداوسیما خودش را باور ندارد وگرنه بیش از اینها مثمرثمر بود. مثلا صدها و هزاران بار آگهی فیلمهای ارگانی و سفارشی را پخش میکند اما این فیلمها اغلب به نتیجه ای نمی رسند چون برنامه ریزی مناسب ندارند؛ مثلا قبل خبر21 تیزر پخش کردن فایده ندارد و  زمان خوبی مثل میانه فوتبال هم به علت گرانی به سینما نمیرسد.

برای تماشای فیلم گفتگوی لشکری قوچانی با «میزانسن» اینجا را ببینید.

این تهیه کننده ادامه داد: پخش تیزر در صداوسیما به هدف تحریک مخاطب برای فیلم دیدن نیست و باید این دغدغه به وجود بیاید که صداوسیما کاری کند تا فروش فیلمها افزایش یابد. از خلأ تبلیغات سینمایی در صداوسیما، شبکه هایی که با نظام مشکل دارند استفاده کردند و با پخش آگهی های سینمایی خودشان را برند کردند و به این ترتیب به گونه غیرمستقیم سطح سلیقه مردم را شبکه های ماهواره ای تعیین می‌کنند. محصولات فرهنگی باعث افزایش مخاطب شبکه میشوند و محصولات تجاری باعث ریزش مخاطب. عکس العمل منفی مقامات به پخش آگهی‌های سینمایی در جم ناشی از همین است. جم خودش را با سینمای جمهوری اسلامی بالا کشید اما صداوسیما از این کار پرهیز دارد. چرا؟ چون با هنر زاویه دارد؟ فقط در دوران حضور علی کردان در معاونت صداوسیما بود که دغدغه درآمدزایی صاحبان آگهی‌ها در تلویزیون وجود داشت ولی بعد، نه.

لشکری قوچانی با اشاره به تغییر و تحولات مدیریتی در صداوسیما بیان داشت: بعد از لاریجانی در صداوسیما کیفیت فدای کمیت شد! و همین عاملی شد بر رخوت کنونی حاکم بر رسانه ملی. مسئولان رسانه ملی فراموش کرده اند عامه مخاطب به محصول کار دارند و نه شبکه. مثلا «خندوانه» و «نود» پرمخاطب میشوند به خاطر ویژگیهای خودیشان اما صداوسیما، نه. تازه این برنامه ها هم الف نیستند و از منظر ارزش‌گذاری جیم محسوب میشوند.

این تهیه کننده درباره پیشنهاد خودش برای بهبود اوضاع رسانه ملی به «میزانسن» گفت: سازمان در جهت چابک سازی شبکه‌ها را را واگذار کند البته واگذاری محتوایی، نه واگذاری مدیریتی. بلکه براساس سیاستگزاریها تولید محتوا را واگذار کنند؛ این کار را از شبکه های استانی آغاز کنند. البته محمد سرافراز چابک سازی را راه انداخت ولی آن را با سرعت شدید پیش برد و همین برایش دردسرساز شد. قدم اول ارتقای کیفیت است؛  ابتدا باید یک شبکه را الگو و نمونه کرد و بعد رفت به سمت تعدیل شبکه ها.

منصور لشکری قوچانی با تأکید بر خلأ تبلیغات در معرفی محصولات سینمایی بیان داشته: شخصا به حجت ایوبی رییس معزول سینما پیشنهاد راه اندازی بازرگانی سینما را دادم در جهت پرزنت و حتی درآمدزایی اما استقبال نشد چون دغدغه شان این نبود و همین که چهار فیلم کمدی بفروشد برایشان کافیست. بازرگانی سینما را باید با مشارکت مستقیم بخش خصوصی عملیاتی کرد وگرنه جواب نمیدهد. مثلا سامانه 3070 را در خانه سینما راه انداختند ولی به جایی نرسید چون هدفشان ارتقای اوضاع سینما نبود.

وی ادامه داد: راه اندازی بازرگانی سینما و صرف هزینه جهت کمک به تبلیغات سینما، برای مدیران دردسرزاست چون باید بابت ریال به ریالش جوابگو باشند؛ به جایش ترجیح میدهند بودجه جشنواره چند برابر شود و هیچکس هم جزییات بودجه را نگوید.

لشکری قوچانی با گلایه از اینکه سینما هیچ گاه دغدغه جدی سیاستگزاران بالادستی نبوده خاطرنشان ساخت: اگر مدیران به اندازه استقلال و پرسپولیس به سینما بها دهند قطعا پایه های نظام محکمتر خواهد شد و اگر احیانا سینما به نظام ضربه زده به خاطر جدی نگرفتن آن است. البته مشکل مدیران سینما نیستند؛ مشکل سیاستگزاران اند! عین این وضعیت درباره فضای مجازی وجود دارد یعنی به جای ساماندهی به فکر قلع و قمعند.

آفت سودآوری در تولید از دیگر مباحثی است که لشکری قوچانی در «میزانسن» درباره آن گفت: سینمای سفارشی چه که از داخل سفارش می گیرد و چه نوعی که از خارج سفارش میگیرد بخش خصوصی را نابود کرده اند. یک سری تهیه کننده هم در تولید به سود میرسند و خلاص؛ یعنی اصلا برایشان مهم نیست که فیلم بفروشد. طرف چهار فیلم ساخته و هیچ کدام به سود نمیرسد و بعد بهش سریال صدقسمتی میدهند!!! یک سری هم از آن طرف آبها مایه بهشان میرسد برای ساخت فیلمهای جشنواره ای.

برای تماشای فیلم گفتگوی لشکری قوچانی با «میزانسن» اینجا را ببینید.

منصور لشکری قوچانی با اشاره به خود و غیرخودی راه انداختن که از ابتدای انقلاب جامعه هنری را تحت تأثیر قرار داده به «میزانسن» بیان داشت: ابتدای انقلاب خیلی از بازیگران و خوانندگان در صف انقلاب بودند. بعد از انقلاب به جای جذب هنرمندان دفعشان کردیم.خواننده داشتیم ترانه انقلابی میخواند و جوانان انقلابی داشتیم که متاثر از این ترانه ها همراه شدند با انقلاب! اما این هنرمندان را بایکوت کردند. چرا فردین بایکوت شد؟ چرا نتوانستیم داریوش را که ترانه انقلابی خوانده بود جذب کنیم و به جایش شرایطی پیش آوردیم که او تبدیل شد به ضدانقلاب. مگر قرار نبود اکثریت را جذب کنیم؟ یا بر سر حبیب چه آمد؟ حتی بعد از بازگشت هم مدیریت نتوانست از او استفاده کنیم و حتی در قطعه هنرمندان بهش مزار ندادند! اینها همه ناشی از نبود تخصص است. متخصصان را خانه نشین کردند. یک سری نفوذی از تعهد سوءاستفاده کردند و متخصصین را خانه نشین کردند!!

این تهیه کننده درباره شبکه های ماهواره ای بیان داشت: شبکه های آن طرفی دو دسته اند؛ یک سری عقبه فکری دارند و یک سری وابسته به شخص اند. «بی بی سی» و «من و تو» عقبه فکری دارند اما جم وابسته به شخص است و برای همین است که بعد از ماجرای ترور مدیرش با افت مواجه شد. در صداوسیما هم عقبه فکری داریم اما در اتاقهای فکر سازمان چنان که باید از متخصصین استفاده نمیکنند و همین است که دردسرساز است.

لشکری قوچانی درباره ادعای مسعود ده نمکی درباره پشت پرده مشکوک جم گفت: حرفهای ده‌نمکی درباره مشکوک بودن عقبه جم شاید ناشی از توهم توطئه و همان ماجرای وابستگی سیستمهای موفق به جاهای عجیب و غریب باشد. مثل فوتبال که خودمان نمی توانیم گل بزنیم و گل خوردن حریف را تحلیل می کنیم!! توهم توطئه همیشه هم درست نیست. البته منافقان نفوذی باعث ایجاد بدبینی در من و ده‌نمکی شده اند و شکی در این نیست که همچنان با نفوذ روبروییم. شاید برای همین است که در کنار پولشویی، نفوذ هم از موضوعات موردعلاقه ام در تولید بوده است. بهشتی مغز متفکر نظام بود و شهیدش کردند! نفوذ تا شورایعالی امنیت ملی پیش رفته بود و دوست دارم نفوذ کلان در سیستم را سینمایی کنم. چند بهشتی داریم؟ چند هاشمی نژاد داریم؟ چند مطهری داریم؟ پنجاه سال می گذرد تا دوباره یکی مثل آنها پیدا شود.

تأثیر مثبت پخش آگهی در جم با افزایش فروش سینماها موضوع بعدی مطروحه در «میزانسن» بود. لشکری قوچانی در این باره گفت: اول باید به ترفند مدیران جم اشاره کنم؛ پخش آگهی از جم در ابتدا هزینه نداشت چون دنبال جلب مخاطب بودند اما به تدریج هزینه گرفتند اما با این حال هزینه های اجاره بیلبورد و تبلیغات محیطی از هزینه تیزر جم بیشتر است! نباید فراموش کرد که بازخورد مثبت گرفتن از پخش آگهی در جم هم کاملا وابسته است به پخش سریالهای پرمخاطب. فروش بالای سال گذشته سینماها در کنار تبلیغات جم به رونق کمدی سازی در سینما و افت شدید تلویزیون مربوط بود؛ بماند که همان «50 کیلو آلبالو» و «سالوادور…» هم محال است در زمان فعلی بتوانند پروانه ساخت بگیرند و اکران شوند. همین الان اگر در تراکم اکران نیمه دوم سال «…آلبالو» اکران شود و بهش ده سالن بیشتر ندهند 5 میلیارد هم میفروشد؟؟ پس فروش بالای نوروز95 فقط به جم مربوط نبود.

لشکری با اشاره به زمینه های تبلیغاتی مغفول در عرصه شهری بیان داشت: اتوبوس میتواند جایگزین جم شود! مترو میتواند جای جم را بگیرد. سردر کیوسکها میتواند جای جم را بگیرد. این همه فضای تبلیغی در شهر است و اگر در اختیار سینما قرار بگیرد میتواند موثر باشد ولی گاهی می بینیم به جای حمایت با ایده های تازه تبلیغی برخورد حذفی میکنند. زمانی ما در «هفت ماهگی» بنر رونده راه انداختیم برای معرفی فیلم اما برنتافتند و جلوی کار را گرفتند. بیلبورد را متری 5میلیون میفروشند و برای همین تا دیدند بنر رونده با ارزانترین قیمت میتواند جای بیلبورد را بگیرد تعطیلش کردند! یعنی ارگانها به جای همراهی جلوی خلاقیتها را می گیرد. اخیرا لایت باکسها را در پردیس آزادی راه انداختیم که به جای تشویق مخالفت کردند! در حالی که هزینه استفاده از لایت باکس به مراتب کمتر از استفاده از بنر است.

وی ادامه داد: شهرداری نه تنها کمک نمیکند که 5درصد پول بلیت را برمیدارد و باید به طور جدی برای حذف این مسأله چاره ای اندیشید. شهرداری و صداوسیما به شدت میتوانند به تبلیغات محصولات سینمایی کمک کنند اما نمی کنند چون دغدعه آنها سینما نیست و فقط به فکر کرسی هستند. مدیران «نه» می گویند و راحت می خوابند.

منصور لشکری قوچانی درباره شایعات مبتنی بر وابستگیش اظهار داشت: نه آقازاده ام و نه به جایی وصلم! به جایی وصل نیستم ولی بارها در مزایده ها دیدم برندگان با رانت انتخاب شده اند. اما من چه؟ به «قاتل اهلی» چه رانتی دادند؟ اکران خوب ندادند و حتی در ماجرای اختلاف با کارگردان و تغییر فیلمنامه، حمایتی ندیدم.

«میزانسن» به تهیه کنندگی غفور پورغفور و کارگردانی حامد مظفری ژورنالی تصویری است که از سامانه «نماشا» عرضه میگردد. تصویر و تدوین این ژورنال برعهده مهرداد مهری و مسئولیت تحریریه آن را مهدی فلاح‌صابر برعهده دارد. مدیریت تولید ژورنال مسعود احمدی است.

برای تماشای فیلم گفتگوی لشکری قوچانی با «میزانسن» اینجا را ببینید.




حقایقی تراژیک از روزگار سینمای گلخانه‌ای⇐عبدالله علیخانی: حین شلاق خوردن داد می‌زدم امام خمینی(ره) کجایی که دارند جهود را مسلمان می‌کنند+فیلم

سینماروزان: ماجرای اتفاقاتی که در دهه شصت و با سیاستهای خاص مدیران سینمایی برای برخی سینماگران رخ داد ماجرایی دنباله دار است و به نظر می رسد حالا حالاها باید درباره آن بشنویم و البته که هر کدام از سینماگران هم باید از زاویه دید خود به تشریح اتفاقات آن دوران بپردازد.

 یکی از اتفاقات آن روزگار دستگیری و بازداشت تعدادی از فعالان حیطه پخش فیلمهای خارجی در ایران بود؛ پخش کنندگانی که فیلمهایی با درونمایه انقلابی را وارد کرده و بعد از دریافت مجوز آنها را برای پخش در اختیار سینماداران یا تلویزیون قرار میدادند.

عبدالله علیخانی تهیه کننده این سالهای سینمای ایران و از شرکای «پویافیلم» در آن دوران از جمله فعالان حیطه پخش فیلمهای خارجی بود و البته که در ماجرای دستگیری پخش کنندگان در دهه 60 هم بازداشت شد؛ بازداشتی که درباره آن حرف و حدیثها فراوان است و حسین فرحبخش شریک علیخانی از شلاق خوردن فرحبخش در آن غائله صحبت کرده بود.

علیخانی بعد از مدتها سکوت در این باره به تازگی در گفتگو با ژورنال تصویری «میزانسن» روایتی کامل از ماجرای دستگیری و شلاق خوردن در حراست ارشاد را ارائه کرده است.

برای تماشای گفته های عبدالله علیخانی اینجا را ببینید.

علیخانی با اشاره به فعالیتش به عنوان پخش کننده فیلم خارجی در سالهای ابتدایی انقلاب بیان داشت: در زمان حضور فخرالدین انوار در معاونت سینمایی یک روز صبح از من و تعدادی دیگر از همکاران خواستند که به وزارت ارشاد برویم و اسناد مربوط به فیلمهایمان را ارائه دهیم. به همراه 50-60 همکار به ارشاد رفتیم و خواستیم با انوار صحبت کنیم اما ایشان علیرغم حضور در دفتر ما را نپذیرفتند!

علیخانی ادامه داد: ظهر همان روز یک سری لباس شخصی وارد دفتر ما شدند آن هم با با ساکهایی که وقتی بازشان کردند متوجه شدیم در آنها یوزی و کلاشینکف است. من حس کردم اینها را قبلا در حراست ارشاد دیده بودم و بعد از اینکه سراغ شریکم را گرفتند به من دستبند زدند و روانه ارشاد شدیم. ما را سوار یک بلیزر کردند و به خانه مان رفتیم. خانه مان را گشتند و تنها چیزی که در خانه ما پیدا کردند یک نوار وی.اچ.اس بود…جلوی پدر و مادرم چشمانم را بستند و به من دستبند زدند! پدر و مادر پیرم حالشان بد شد و تا مرز سکته پیش رفتند.

این تهیه کننده بیان داشت: ابتدا به من دستبند زدند و اجازه نشستن هم ندادند ولی بعد از خستگی مجبور شدم بنشینم و همین با اعتراض آنها روبرو شد و آمدند بعد از بلند کردن به من فحش مادر دادند و من هم جوابشان را دادم!!! چون مادر و پدرم را تا سرحد مرگ دوست دارم.

علیخانی که سابقه تولید آثاری همچون «کما»، «آواز قو» و «زندگی خصوصی» را در کارنامه دارد در تشریح شلاق خوردن اظهار داشت: بعد از دستبند زدن، لوله‌ای بین دست و پایم گذاشتند و شروع کردند به شلاق زدن! متأسفانه شلاق زدن هم بلد نبودند چون هم پشت و هم روی پایم سیاه شد و من هم داد میزدم امام خمینی(ره) کجایی که دارند جهود را مسلمان می‌کنند. آمران این ماجرا سه ضلع بودند؛ فخرالدین انوار، فیض الله عرب سرخی و نفر سومی که الان هم مدیر است؛ نشان به آن نشان که عرب سرخی یک دمپایی پایش بود!

عبدالله علیخانی در تشریح ادامه ماجرا گفت: می‌خواستند ما را مجبور کنند به اعتراف به رشوه دادن به کارمندان ارشاد که زیر بار نرفتم. اینجا بود که یک سیلی از عرب سرخی خوردم! بعد از یک هفته از بازداشت، آقایی با لباس شخصی برای تحقیق آمد و بعدتر فهمیدم ایشان دادستان وقت تهران است. تازه آن موقع بود که معلوم شد هیچ مجوزی برای بازداشت ما نداشتند. جالب بود که به ما اتهام قاچاق ویدیو را زدند اما کار ما در آن زمان پخش فیلمهای 35 م.م. بود!! اصلا خبر نداشتند که برخی از فیلمها را من با مجوز محمد هاشمی رییس وفت تلویزیون خریداری کرده بودم!

این تهیه کننده تأکید کرد: در دادسرا حکم آزادی ما را دادند اما شانتاژهای عرب سرخی موجب شد که ما را به زندان قصر بفرستند؛ چندین بار به دادگاه رفتم اما در نهایت هیچ اتهامی به اثبات نرسید. اگر تا بحال حرف نزدم به خاطر این بود که مادرم در قید حیات بود و نمی‌خواستم آن ماجرا دوباره برایش زنده شود.

علیخانی با ابراز تأسف از اتفاقات آن دوران بیان داشت: در آن زمان کلی فیلم متفاوت را آتش زدند اما الان فیلمخانه دربدر به دنبال ده فریم از هر کدام از آن فیلمهاست!!

«میزانسن» به تهیه کنندگی غفور پورغفور و کارگردانی حامد مظفری ژورنالی تصویری است که از سامانه «نماشا» عرضه میگردد. تصویر و تدوین این ژورنال برعهده مهرداد مهری و مسئولیت تحریریه آن را مهدی فلاح‌صابر برعهده دارد. مدیریت تولید ژورنال مسعود احمدی است.

برای تماشای گفته های عبدالله علیخانی اینجا را ببینید.