1

توصیه جدی عبدالجبار کاکایی به محسن چاووشی!

سینماروزان: عبدالجبار کاکایی ترانه‌سرای موسیقی به محسن چاووشی تاکید کرده که خارج از اشعار مولانا، کاری نکند.

به گزارش سینماروزان عبدالجبار کاکایی درباره کیفیت آثار چاووشی به روزنامه فرهیختگان گفت: استثنائا آنچه محسن چاووشی از مولانا خوانده را دوست دارم. سایر کارهای او را یا نشنیده‌ام یا یکبار شنیده‌ام و دیگر گوش نکردم. به نظرم کارهایی که از مولانا می‌خواند حس و حال و لحن و به‌خصوص ملودی‌هایی که انتخاب می‌کند با ریتم کارهای مولانا هماهنگ است.

ترانه‌سرای “کبوتر” و “بوی سیب” فریدون و “سالهای مشروطه”سالار عقیلی ادامه داد: اگر بخواهم توصیه‌ای هم به چاووشی داشته باشم این است که خارج از مولانا کار دیگری را نخواند. حتی شعرهایی که رنگ شعر مولانا را دارد نخواند. مستقیم به اصل برود و سراغ فیک نرود. برخی مواقع شعری شبیه مولاناست ولی حس و حال شعر مولانا را ندارد. درباره ایشان نظرم این است که بیشتر کارهای مولانا را بخواند.

به گزارش سینماروزان کاکایی که مدیر دفتر ادبیات موسسه نشر آثار امام(ره) است با اشاره به رواج مولاناخوانی در ایران گفت: چاووشی اولین کسی نیست که مولوی می‌خواند. خواننده‌های حق‌الزحمه‌ای و آزادی که سال‌هاست با سازمان صداوسیما همکاری می‌کنند، مولانا، حافظ و سعدی می‌خوانند. این که صدای چاوشی یه یکباره می‌گیرد و مورد اقبال است به نظر من به دلیل تاثیرگذاری موسیقی است و نوع انتخاب موسیقی‌اش مهم است. شکل اجرای ایشان با تلفیقی از رنگ صدای او تاثیرگذار است. برخی خواننده‌های دیگر این استعداد را دارند حتی خواننده‌ای به نام شهرام شکوهی بود که گفتم اگر مولانا بخوانند با توجه به تن و رنگ صدایی که دارد مورد اقبال قرار می‌گیرد. آن صلابت را صدای آنها دارد.




مولانا؛ بهانه است؟؟⇐از فرانسه تا ترکیه و از ژان کلود کریر تا حسن فتحی؛ همه در نخ کیمیاخاتون؟؟+عکس

سینماروزان/حامد مظفری: اینکه پاییز۹۸ را طوری پشت سر می‌گذاریم که از یک طرف حسن فتحی در ترکیه مشغول ساخت فیلمی مرتبط با مولانا است و از آن طرف خبر رسیده ژان کلود کریر فرانسوی هم نگارش فیلمی در حال تولید مرتبط با مولانا را انجام داده، هم مسرت‌بخش است و هم پرسش‌ساز.

مسرت‌بخش از این جهت که بالاخره و بعد از مدتها اهمال درباره مولانا و ابتر ماندن سریال “جلال الدین”، حالا دو سینماگر مختلف یکی ایرانی و محصول سنت سریال‌سازی تلویزیون جمهوری اسلامی ایران و دیگری فرانسوی و مزدوج با یک بانوی ایرانی نیت دارند بر دامنه بصری مرتبط با مولانا بیفزایند.

پرسش آنجا شکل می‌گیرد که با عقبه‌ای که از هر دو کارگردان داریم ظن اصلی درباره محتوای محصولات‌شان بیش از سیر و سلوک عرفانی مولانا و شمس به شبهه‌های جسمانی غیرمتعارف پیرامون این دو و البته اغراق در نقش زنی به نام کیمیاخاتون در زندگی آنها کشیده شود؟؟

تکلیف ژان کلود کریر که مشخص است. او همسر فرانسوی بانویی ایرانی به نام نهال تجدد است. نهال تجدد فرزند رضا تجدد از رجال فرهنگی سیاسی و دولتی پهلوی اول و دوم، بیش از هر چیز دیگر به واسطه نگارش رمان “عارف جان سوخته” شناخته می‌شود.

نهال تجدد همسر ایرانی ژان کلود کریر در کتاب “عارف جان سوخته” بیش از ارتباط معنوی مولانا و شمس، درباره ارتباط مادی این دو چنان داستان‌بافی کرده تا جایی که حتی مهستی بحرینی (مترجم فارسی کتاب تجدد) هم بر عامیانه بودن کتاب و کاربردی نبودن به عنوان مرجعی برای پژوهش‌های تاریخی تاکید کرده.

حسن فتحی هرچند به صراحت درباره تاثیرپذیری از رمانی خاص برای فیلمش سخن نگفته ولی عنوانی که برای این فیلم انتخاب شده یعنی “مست عشق” بیش از هر چیز یادآور کتابی است به نام “ملت عشق/چهل قانون عشق” از نویسنده‌ای ترک به نام”الیف شافاک/الو شعله(شفق)”.

الیف شافاک بعد از دکتر دیپاک چوپرا قصد کرده بود که به خیال خود با مولانا مشکلات روحی مردم این هزاره را درمان کند و آن هم فقط با معجزه عشق و نه متکی بر کلام عرفانی یک شیفته پیامبر اسلام(ص).

“ملت عشق” که از یک سو داستان شمس و مولانا و از سوی دیگر داستان ارتباط عاشقانه یک بانوی ویراستار متاهل با نویسنده یک رمان(!) را روایت می‌کند به‌لحاظ داستان‌پردازی بیش از هر چیز شباهت دارد به سریال‌های ترک.

ملت عشق
ملت عشق

ترک بودن نویسنده “ملت عشق” و همچنین تأکیدات مبتنی بر شراکت ترک‌ها در سرمایه‌گذاری “مست عشق” و استفاده از یک بازیگر زن ترک با نام “هانده ارچل” برای ایفای نقش کیمیاخاتون دخترخوانده مولانا، بیش از هر چیز احتمال زنانه بودن فیلم و ارائه روایت ارتباط مولانا-شمس از دریچه نگاه کیمیاخاتون را شکل می‌دهد. به خصوص اگر درنظر داشته باشیم فتحی پیش از این فیلم، درگیر تولید سریال “شهرزاد” با محوریت یک زن بوده و بعد از این فیلم هم به سراغ تولید سریال “جیران” خواهد رفت باز با محوریت زندگی اولین سوگلی ناصرالدین‌شاه.

اگر ژان کلودکریر و حسن فتحی به‌دنبال پررنگ کردن ارتباط مادی شمس-مولانا و مانور بر داستان دخترخوانده مولانا باشند(؟) از همین حالا می‌شود پیش‌بینی کرد که نتیجه کار در حد و اندازه رمانی خواهد بود با عنوان “کیمیا خاتون” نوشته سعیده قدس که اتفاقا فرهاد توحیدی نویسنده همکار فتحی هم نامش را در فهرست منابع “مست عشق” آورده!

سعیده قدس روایتی پرسوزوگداز ارائه می‌دهد از شمس تبریزی متعاقب کشتن همسرش(کیمیاخاتون)و مادی‌گرایی رمان تا آنجا پیش می‌رود که مولانا به سفارش شمس چنان ریاضتی می‌کشد که از آذوقه خانواده هم می‌زند. در تخیلی بودن رمان همین بس که با وجود اینکه سعیده قدس مدتها قبل رایتش را به داریوش مهرجویی واگذارده با این حال مهرجویی که خود فلسفه خوانده تاکنون بهش اعتنایی نکرده چون فیلم ساختن درباره شمس و مولانا، کار بسیار ظریف و‌ دقیقی می‌طلبد که با پرداختن به بخش‌های نامشخص، غیرموثق و شخصی زندگانی آنها که پاورقی نویسان را به خودش جلب می کند، وهن مولانا است و بس.

کیمیاخاتون

آیا از فرانسه تا ترکیه و از ژان کلود کریر تا حسن فتحی؛ همه در نخ کیمیاخاتون و در نهایت مصور کردن تعبیرات ذهنی سعیده قدس هستند یا اینها در نگارش فیلمنامه‌های خود از حضور لازم و ضروری آرای مولاناپژوهانی مثل محمدعلی موحد، کریم زمانی و بدیع‌الزمان فروزانفر بهره‌مند شده‌اند تا به تصویری شفاف‌تر از چگونگی ذوب مولانا در شمس و پرهیز از درغلتیدن به مایه‌های مد روزی عاشقان “کتاب سبز” برسند؟

امید که عزم نیک امثال حسن فتحی و ژان کلودکریر برای ساخت فیلم مولانا، عین پاورقی‌های مجلات عامیانه و کتابهای راسته شاه آباد و بازار بین الحرمین، تبدیل نشود به یک سری داستانهای آغشته به افسانه از زندگی شخصی شمس و‌ مولانا که محل جولان زنهاست تا خود این دو‌ نفر.




مولانا به شبکه خانگی می‌آید/ خالق “آواز قو” در شبکه خانگی

سینماژورنال: شورای صدور پروانه نمایش خانگی با عرضه 8 عنوان موافقت کرد.

به گزارش سینماژورنال در میان پروانه نمایشهای صادر شده نام فیلم “پشت نیمه شب” به کارگردانی سعید اسدی خالق درام خاطره انگیز “آواز قو” هم به چشم می خورد.

این فیلم البته سینمایی نیست و تله فیلمی است که سعید اسدی آن را حدود 5 سال قبل ساخته است. تهیه کنندگی این فیلم را حمید جمدر انجام داده است که از کارمندان قدیمی بنیاد سینمایی فارابی است.

به جز این نام “جلال الدین” سریال پرحاشیه ای که با محوریت بخشهایی از زندگی مولانا ساخته سد و در برهه ای از زمان به دلیل شرایط نامناسب تولید کارگردان اصلی آن شهرام اسدی قید کار را زد و آرش معیریان کار را ادامه داد نیز در فهرست آثار پروانه نمایش گرفته آمده است.

گویا بناست نسخه ای فشرده از این سریال به صورت یک تله فیلم به بازار عرضه شود.

دیگر آثار پروانه نمایش گرفته

در جلسه 3مرداد شورای پروانه نمایش خانگی كه با حضور اكثريت اعضاء برگزار شد، با عرضه فیلمهای دیگری هم موافقت شد و از آن جمله:

–“خشم و هیاهو”  به تهيه كنندگي سعید سعدی و کارگردانی هومن سیدی

–“بیداری”به تهيه كنندگي سعید حاجی میری و به کارگردانی فرزاد موتمن

–“گام‌های معلق” به تهيه كنندگي مجید دولایی و به کارگردانی شهرام شاه حسینی

–“بگذارید میترا بخوابد”به تهيه كنندگي  میثم معراجی و به کارگردانی آرش سنجابی

–“الیما”به تهيه كنندگي  و کارگردانی نازیلا حدیقی

 




…و بالاخره اجرای زنده محسن چاووشی+ فیلم و توضیحات مفصل چاووشی درباره این اجرا

سینماژورنال: محسن چاووشی خواننده موسیقی پاپ در تمام این سالها از زمان انتشار “نفرین” و “متاسفم” در دنیای غیرمجاز گرفته تا “سنتوری” و بعدتر مجاز شدن با “یه شاخه نیلوفر” و انتشار آلبومهای مختلف از “حریص” و “ژاکت” گرفته تا “پرچم سفید” و “پاروی بی قایق” و “امیر بی گزند” همواره با این اتهام روبرو بوده که صدایش برآمده از فیلترهای رایانه ای است و توانایی اجرای زنده ندارد.

به گزارش سینماژورنال این اتهام دیرپا که همه این سالها با چاووشی بود در نهایت موجب شد وی به تازگی با انتشار کلیپی 51 ثانیه ای از اجرای زنده قطعه “متاسفم” به همه نقدهایی که صدای وی را فیلترزده می دانند پاسخ دهد.

ساعاتی بعد از انتشار کلیپ هم چاووشی در گفتگو با “مدآنلاین” از دلایلش برای انتشار این کلیپ اجرای زنده حرف زد و از این گفت که فقط بخاطر هوادارانش این کار را کرده.

برای دیدن فیلم اجرای زنده چاووشی اینجا را کلید کنید.

تازه ترین گفتگوی چاووشی را در ادامه بخوانید:

چرا تصمیم گرفتید کاری را که در این چندسال نکردید، بکنید؟
در تمام این سیزده‏‌چهارده‏‌سال، که همیشه خواسته و ناخواسته درگیر این شایعات بودم، هیچ‏‌وقت حتی به ذهنم نرسید که باید برای ثابت‏‌کردن خودم کاری انجام بدهم یا جواب کسی را بدهم. شما اگر بخواهید جواب کسی را بدهید، یک روز متوجه می‏‌شوید که باید جواب هفتاد میلیون نفر را بدهید. فکر می‏‌کنید عقلانی است که من کار و زندگی و تولید موزیکم را بگذارم یک طرف و از صبح تا شب فقط جواب این حرف‏‌ها را بدهم؟ تا امروز واقعاً خیلی تحمل کرده‌ام. من اصولاً آدم صبوری هستم. بعضی وقت‏‌ها آن‏قدر صبور هستم که لج اطرافیان و دوستان نزدیکم را در می‏‌آورم. می‏‌گویند: «چرا جواب نمی‏‌دهی؟ محسن یک چیزی بگو». و من به خودم می‏‌گویم که چی؟ و می‏‌روم توی اتاقم و کار می‌‏کنم. اما می‌‏پرسید چرا حالا بعد از این همه سال این کار را کردم؛ واقعاً جوابش یک کلمه است. به خاطر هوادارانم. آن‏‌ها تمام این سال‌ها انواع و اقسام این تهمت‌ها و شایعات را شنیدند. نمی‌توانستم بیشتر از این تنهایشان بگذارم. محسن چاوشی نه از چیزی هراس دارد، نه از چیزی فرار می‌کند. من فقط به قلب وحسم تکیه می‌کنم. طرفداران من، بهترین طرفدارهای دنیا هستند. بخش عمده ‏ای از خوشبختی من هستند. همیشه با منطق، ادب و متانتشان پشت من هستند و می‌‏خواهم این‌جا باز هم از آن‌ها تشکر کنم و بگویم اگر محسن چاوشی را واقعاً دوست دارید، هیچ وقت ادب و این متانت را از خودتان دور نکنید. من مخلص تک‌‏تک‌شان هستم.

سبک زندگی مجازی شما شامل چه باورهایی است؟ گاهی در صفحه تان در رسانه‌‏های اجتماعی عصبانی می‌‏شوید.
هر کسی عصبی می‌شود. من از بحث‌ها و حرف‌های حاشیه‌ای بدم می‌آید. من آدمی نیستم که مدام به فکر تاییدگرفتن باشم یا این مسأله خیلی ذوق‏‌زده‏‌ام کند. نه اتفاقاً نقدهای سازنده و دلسوزانه و بدون حب و بغض بیش‌تر به جان من می‌نشیند. رفتار مجازی البته نمی‌دانم منظورتان چیست.

این‌‏که آیا شما ایده یا رفتاری به‏‌خصوص خود در این رسانه‏‌های عصر جدید دارید؟
من یکی از قدیمی‌های فضاهای مجازی هستم. از همان روز اول از طریق فیس بوک و… با مخاطبانم ارتباط داشتم. رفتارم هم مثل بقیه آدم‌هاست. فقط بیش‌تر دیده می‌شوم. وگرنه که هیچ فرقی با بقیه ندارم. اما باور من چه در فضای مجازی چه در فضای واقعی اصل احترام‌گذاشتن است. من از حاشیه فراری هستم. لطفاً این را بزرگ بنویسید. محسن چاوشی نه کاری به کسی دارد نه آزاری به کسی می‌رساند و یک گوشه این دنیا دارد کار خودش را می‌کند. کم‌ترین حق‌اش این است که آزار نبیند. این خواسته زیادی نیست. با من از موسیقی حرف بزنید. از شعر. از تنظیم از آهنگ‌سازی… همه دنبال کشف چاوشی هستند؟ مگر چاوشی کیست؟ هیچ‌‏کس. آدمی که اگر کار نکند و نخواند می‌میرد. محسن چاوشی یک نفر از هفتاد میلیون جمعیت ایران است.

چهره‏‌های بزرگی در دنیای موسیقی و ادبیات، این سبک زندگی را اتخاذ کرده‏‌‏اند که کم‏‌تر جلوی چشم رسانه‌‏ها و مردم باشند. این استراتژی در رفتار حرفه‌‏ای شما مبتنی بر چیست؟
ماجرا برای من حسی‏‌تر از این حرف‌‏هاست. هر چند باید اول دید منظورتان از حرفه‏‌ای‏‌بودن چیست. اگر به معنی کار درست باشد و بر اساس استاندارد بله. تمام سعی‌ام این است که موزیکم حرفه‌ای باشد.

حرفه، نه فقط در معنای اشتغال‌‏تان به موسیقی؛ بلکه همه رفتارهایی که برازنده استایل شخصی شماست.

رفتار حرفه‌ای خیلی به من نمی‌آید. اهلش نیستم. دوستان نزدیکم می‌دانند که اگر حرفه‌ای‌بودن به معنی نقشه و سیاست داشتن است، من خیلی اهل‌اش نیستم. هر چه هست از حس آدم‌ها می‌آید. اما این حس، حس بی‌منطقی نیست. باوری پشت آن وجود دارد. من با مخاطبانم اتفاقاً همیشه رفتار حسی داشته‌ام. هیچ وقت به خاطر این‌که این رفتار ممکن است به زعم شما حرفه‌ای نباشد خودم را سانسور نکردم. هر طور که عشق کنم رفتار می‌کنم و بزرگ‌ترین آرزویم این است که هر چه هستم باشم، اما منافق نباشم. با هیچ کس و هیچ چیز.

به هر حال باوری هست که می‏‌گوید «هر کی مد خودش رو داره. مد شما چیست؟
من هیچ وقت به این قضیه حتی فکر هم نکردم. اولین بار هم هست با چنین سوالی روبه‌رو می‌شوم اما راستش من وقتی می‌خواهم از خانه بیرون بیایم اولین چیزهایی را که دم دستم باشد، می‌پوشم و می‌آیم بیرون.کلاً فکر می‌کنم در این قضیه خیلی ضعف دارم [می‌خندد] از بچگی همین‌طور بودم. این چیزها معذبم می‌کند. ترجیح می‌دهم راحت باشم. راحتی خیلی خوب است.من عاشق مولانا و شمس هستم. حکایت جالبی در مقالات شمس هست با این مضمون که یک نفر از یک نفر دیگر می‌پرسد چرا حالت خوب نیست؟ مگر بی‌لباس موندی یا…؟ و فرد مقابل جواب می‌دهد که: کاش همین یک لباس را هم از من می‌گرفتند و خلاص! داستان ما هم این‌طوری است.




واکنش کارگردان “روز واقعه” به تولید “مولانا”ی هالیوود توسط یک شرکت تُرک

سینماژورنال: روز گذشته گزارشی در سینماژورنال منتشر شد درباره ردّپای پررنگ یک شرکت فیلمسازی ترک به نام «وای» در تولید پروژه «رومی» که پیشتر سناریستش “دیوید فرانزونی” از حضور لئوناردو دی کاپریو و رابرت داونی جونیور در نقشهای اصلی آن سخن گفته بود.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال در گزارش موردنظر با پیگیری سوابق “استیفن براون” تهیه کننده “رومی” به دو واقعیت رسیدیم؛ یکی تولید “رومی” توسط شرکت ترک “وای” و دیگری سمت مشاوره ای که آقای براون در یک شرکت عرب بحرینی دارند!(اینجا را بخوانید)

این اتفاق، قابل پیش بینی بود

حالا شهرام اسدی کارگردانی که بیش از هر چیز به واسطه ساخت “روز واقعه” بیضایی شناخته می‌شود و البته دو سالی از عمرش را صرف سریال «جلال‌الدین» کرد و نتوانست این سریال را به سرانجام برساند در گفت‌وگو با «صبح نو» درباره حضور ترک‌ها در عقبه تولید فیلم «رومی» بیان داشته است: این اتفاق کاملاً قابل پیش‌بینی بود. شخصاً پیش‌بینی می‌کردم آنها سراغ مولانا بروند. به هر حال در سال‌های اخیر کلی کارهای دیگر کرده‌اند و از جمله انتشار کتاب، تا این شاعر ایرانی را مال خود کنند.

وی درباره پیش‌بینی‌اش از محصول نهایی که با حمایت ترک‌ها و توسط هالیوود ساخته می‌شود اظهار داشت: طبیعی است هر کسی که سراغ این شخصیت برود از کانال ذهنی خود و بر اساس جهت‌گیری نسبت به جریان متبوع خودش فیلم می‌سازد. آمریکایی‌ها منویات خودشان را درباره چنین شخصیتی به کار خواهند گرفت و البته که ترک‌ها هم اندیشه‌های خودشان درباره مولانا را سینمایی خواهند کرد همان‌طور که اگر بنا باشد تاجیک‌ها این فیلم را بسازند مولانایی دیگر خلق می‌شود.

اسدی خاطرنشان ساخت: البته اینکه درباره یک شخصیت فیلم‌های مختلف ساخته شود بد هم نیست و هرچه بیشتر فیلم ساخته شود بهتر است چون باعث جلب توجه بیشتر مخاطبان می‌شود ولی به هر حال لازم است ما نیز مولانای خود را به تصویر بکشیم.

این کارگردان درباره سرنوشت سریال «جلال‌الدین» و اینکه آیا تولید فازهای دوم و سوم سریال «جلال‌الدین» ممکن است دوباره به جریان بیفتد گفت: آن سریال نشد آنچه باید می‌شد. تولید آن فازها کاملاً منتفی است و بعید می‌دانم دوباره به جریان بیفتد.




مشاور تجاری اعراب⇔تهیه‌کننده “مولانا”ی هالیوود برای یک شرکت ترک+عکس

سینماژورنال: چندی قبل خبر تولید فیلمی براساس زندگی مولانا شاعر و عارف ایرانی قرن هفتم هجری قمری منتشر شد.

به گزارش سینماژورنال “دیوید فرانزونی” سناریستی که بیش از هر چیز به خاطر نگارش فیلمنامه “گلادیاتور” شهرت دارد در گفتگو با “گاردین” خبر از نگارش فیلمنامه‌ای براساس زندگی مولانا داده بود و البته که تهیه کننده این کار را هم “استیفن براون” معرفی کرده بود.

این سناریست از علاقه خود نسبت به حضور لئوناردو دی‌کاپریو و رابرت داونی جونیور به عنوان بازیگران نقشهای “مولانا” و “شمس” سخن گفته بود و بیان کرده بود: تصویر کردن شخصیت “شمس” هم کار پیچیده‌ای است. با وجود این که عوامل این کار او را شخصیتی منفی نمی‌دانند، اما معتقدند او تاثیر مخربی در دور کردن “مولانا” از تدریس و خانواده‌اش داشته است. این پیچیدگی و گنگی، فضای هنری‌تری را برای نویسندگان و تهیه‌کنندگان این فیلم ایجاد می‌کند.

این ادعا در کنار سابقه قبلی دی‌کاپریو در ایفای نقش شاعری با رفتارهای غیرمتعارف در درامی با عنوان “کسوف کامل” ساخته “آگنیشکا هلند” کارگردان لهستانی، موجب این گمانه زنی از سوی سینماژورنال شد که آیا دیوید فرانزونی هم در فیلم مولانا بنا دارد یک رابطه غیرمتعارف را به تصویر بکشد؟(اینجا را بخوانید)

البته که تاکنون “فرانزونی” هیچ توضیح شفافی در این باره نداده است.

از سوی دیگر کندوکاو در سوابق کاری “استیفن براون” تهیه کننده کار، سینماژورنال را به دو شرکت رساند؛ یکی شرکتی ترک به نام “وای” که این تهیه کننده آمریکایی مدیر اجرایی آن است و بناست فیلم زندگی مولانا را برای این شرکت تولید کند و دیگری شرکتی عرب به نام “وحید و شرکا” که استیفن براون به عنوان مشاورش مشغول به کار است.

تولید در کمپانی ترک

 “استیفن جوئل براون” که فارغ التحصیل مقطع کارشناسی تاریخ از دانشگاه کالیفرنیاست به واسطه تولید آثاری مانند “هفت”، “وکیل مدافع شیطان”، “فراری” و “آدمکش کامل” شناخته می‌شود.

براون که مدتی است به عنوان مدیر اجرایی کمپانی “وای” که مقرش در استانبول ترکیه است مشغول فعالیت است تهیه کنندگی اولین محصول سینمایی بلند این کمپانی ترک‌ که در لس آنجلس و نیویورک دفتر دارد را هم انجام داده است.

نام این محصول “سرجوخه  عثمانی” است که داستانش در خلال جنگ جهانی اول می‌گذرد و داستان عشق میان یک پرستار آرمانگرای آمریکایی و یک افسر ترک را روایت می‌کند. این فیلم را کارگردانی نیویورکی به نام “جوزف روبن” می سازد و در کنار “جاش هارتنت”، “میشل هسمان” و “بن کینگزلی” تعدادی بازیگر ترک هم نقشهای فرعی آن را ایفا می کنند.

همین کمپانی ترک است که تولید فیلم زندگی “مولانا” را برعهده گرفته و البته سفارش نگارش فیلمنامه را هم به “دیوید فرانزونی” داده است!

مشاور “وحید و شرکا…”

به گزارش سینماژورنال به جز اینها “استیفن براون” نه فقط به واسطه فعالیتهای سینمایی و تلویزیونی بلکه به واسطه حضورش به عنوان مشاور یک شرکت در حاشیه خلیج فارس هم شخصیتی کنجکاوی‌برانگیز به نظر می‌رسد.

استیفن براون حدودا هشت سالی می‌شود که به عنوان مشاور شرکتی بحرینی با عنوان “وحید و شرکای پیشرو” فعالیت می‌کند.

این شرکت که مدیر آن یک ایرانی به نام وحید مهرانی‌فر است کارش مشاوره دادن به اشخاص حقیقی یا شرکتهایی است که می‌خواهند در منطقه خلیج فارس درگیر فعالیتهای تجاری شوند.

اینکه مشاور یک شرکت عرب قصد تولید پروژه “مولانا” را دارد هم به قدر کفایت عجیب به نظر می‌رسد به خصوص که کار تولید هم در یک شرکت ترک انجام می‌شود و به همین دلیل تاکنون این پروژه با عنوان “رومی” معرفی شده!!

با این حال حضور یک ایرانی در مدیرعاملی شرکت “وحید و شرکا…” جای امیدواری پیش می آورد بلکه مراودات براون با این ایرانی بتواند وی را از حساسیتهای ایرانیان نسبت به شخصیت مولانا آگاه سازد تا در نهایت محصولی خلق شود که قبل از تمام مردم دنیا، این ایرانیان باشند که آن را اثری صادق و وفادارانه به تاریخ قلمداد کنند.

استیفن براون
استیفن براون



چاووشی همه چیز را گفت⇐از اذان موذن‌زاده تا زمان برگزاری کنسرت، از حالی که مولانا در او ایجاد کرد تا ترانه‌سرایانی که پشت نام خود پنهان شده‌اند و…

سینماژورنال: محسن چاووشی سال قبل را با فراگیری قطعاتی گذراند که برای “شهرزاد” خوانده بود و امسال و همزمان با ماه مبارک رمضان هم با “امیر بی گزند” مخاطبانش را سورپرایز کرد.

به گزارش سینماژورنال هنوز مدت کوتاهی از انتشار این آلبوم نگذشته بود که برخی از قطعات آن و به خصوص قطعه “امیر بی گزند” در فهرست پرمخاطب ترین قطعات این سالها قرار گرفت.

چاووشی در اولین گفتگویی که بعد از انتشار این آلبوم با “شرق” انجام داده پاسخگوی سوالات مختلفی درباره این آلبوم و برخی از مباحث تکراری‌تر مثلا چرایی عدم برگزاری کنسرت بوده است.

چاووشی در این گفتگو به صراحت به نقد برخی از ترانه‌سرایان ایرانی پرداخته که فقط نامشان هست که قیمتشان را بالا برده، او همچنین از قرار دادن اذان موذن زاده در افتتاحیه آلبومش سخن گفته است و به تحسین جوانانی پرداخته که در این آلبوم کنارش بوده اند.

سینماژورنال متن کامل گفتگوی چاووشی را به نقل از “شرق” ارائه می دهد:

معمولا برای هنرمندانی که با یک اثر گل کرده‌اند، انتشار اثری دیگر بلافاصله بعد از آن، ریسک بالایی دارد، آلبوم تازه‌ای از شما منتشر شده و می‌خواهم به‌عنوان اولین سؤال حس درونی شما را درباره آن بدانم، آیا این ریسک شامل حال شما هم بود؟ نگران نبودید از اینکه نتوانید به رکورد «کجایی» برسید؟
در وهله اول در پاسخ به سؤال شما باید بگویم که هویت و ذات این دو اثر با هم تفاوت بسیاری دارد. به هر صورت آثاری که برای سریال «شهرزاد» تولید شد، براساس اصول، قواعد و منطقی که بر سریال حاکم بود، ساخته و در قالب سریال یا به‌عنوان کلیپ آن منتشر شد و در واقع به شکلی سفارشی بود که البته من شکل و شیوه این سفارش را که از قالب فیلم بیرون می‌آمد، دوست داشتم و این را قبلا هم گفته‌ام؛ اما درباره ریسکی که می‌گویید؛ فکر می‌کنم برای هرکس می‌تواند این ریسک وجود داشته باشد؛ اما آمار بالا و رکوردهایی که ترانه‌های شهرزاد زدند، هیچ‌وقت برای من نگران‌کننده نبود؛ چون با این اتفاقات آشنا هستم و بدون اینکه درگیر و به گفته شما نگران شوم، سعی می‌کنم که روی کارهای بعدی‌ام تمرکز کنم. «شهرزاد» راوی شهرزاد بود و «امیر بی‌گزند» راوی محسن چاوشی.
  در آلبوم تازه، ما با شما نه فقط در مقام یک خواننده، بلکه در مقام یک آهنگ‌ساز هم مواجهیم و اتفاقا آهنگ‌هایی که ساخته‌اید، تم‌های تازه‌ای در خود دارد، یک جور رنگ‌آمیزی شرقی در بعضی از آهنگ‌ها به گوش می‌رسد که کمتر در موزیک ایرانی جایی برای خود داشته. این تجربه از کجا آماده است؟ محسن چاوشی چطور به این ترکیب رسیده؟
اولا خوشحالم که شما این درک و دریافت را از این تم‌ها داشته‌اید و این فضا را حس کرده‌اید. در این آلبوم سعی شد از تم‌های مختلفی استفاده شود، از شرق تا غرب، از گوشه‌های مختلف و نواهای بومی و فولک ایران تا کشورهای دیگر. شاید یک بخش‌ آن به این دلیل باشد که خود من اصولا موزیک‌های روز دنیا را زیاد گوش می‌کنم و علاوه بر گوش‌دادن، سطح کیفیت و ارزش هنری آنها هم برایم مهم است. آنها هم مولانا می‌خوانند و اگر صدای خواننده را در نظر نگیریم، باید به این نکته توجه کنیم که در تنظیم‌ها و آهنگ‌سازی‌هایشان چه می‌کنند و از چه کیفیت و دانشی بهره می‌برند. اتفاقا من فکر می‌کنم خیلی از موزیک‌هایی که در ایران تولید می‌شوند صدای بهتری از موزیک‌هایی که در اروپا و آمریکا تولید می‌شوند دارند، یا حداقل دست‌کمی از آنها ندارند. از روز اول که برای این آلبوم روی شعرهای مولانا کار می‌کردم، دلم می‌خواست مرزها حداقل در اجرای شعر مولانا برداشته شود؛ همان‌طور که خود مولانا مرزی ندارد و تمام جهان شیفته او هستند. موسیقی، زبان مشترک همه دنیاست و اگر شما اشراف داشته باشید، حتما می‌توانید جایی برای خودتان در این زبان مشترک پیدا کنید؛ حال هرکس به اندازه و نوعی و براساس قدر و تجربه‌اش.
  آلبوم تازه کمی هم با تأخیر بیرون آمد، علت آن چه بود؟ پای مسائل فنی در میان بود یا چیزی دیگر؟
بیشتر فنی بود. خوشبختانه با تیمی کار کردم که به اندازه یا حتی بیشتر از من در این کار از خود وسواس نشان دادند و سعی کردیم نهایی‌ترین شکل ممکن را به مردم عرضه کنیم. واقعا اگر قرار باشد شما آلبومی را سرهم‌بندی کنید و بیرون بدهید، دو هفته بیشتر وقت نمی‌برد؛ اما اگر قرار باشد ریزبه‌ریز و نُت‌به‌نُت از صبح تا شب درگیر آهنگ‌ها باشید، این تأخیرها طبیعی به نظر می‌رسد. «امیر بی‌گزند» برای من آلبومی ویژه بود. تک‌تک شعرهایی را که در آن آمده ‌هزاران بار با خودم و در خلوت با موزیک و بی‌موزیک، خواندم و با آنها زندگی کرده‌ام. مولانا ویژه است. جای دیگری ایستاده است. خودش را بر من تحمیل می‌کرد. بگذریم… به‌هرصورت من از همه مردمی که تحمل و صبوری کردند، تشکر می‌کنم و امیدوارم بدانند همه این تأخیرها و دیرشدن‌ها در وهله اول به خاطر احترام به آنها و شعور و گوش و هوششان است.
  در انتخاب اشعار هم گویی سخت‌گیرتر شده‌اید؛ حالا دیگر ترانه‌سرای ثابت ندارید و گاه حتی به سراغ اشعار کلاسیک شاعران کهن ایران هم می‌روید، این انتخاب از یک نگاه جهانی برمی‌آید یا صرفا کاری بومی و برای فاصله‌گرفتن از جنجال دنیای ترانه‌سراهاست؟
متأسفانه خیلی وقت‌ها این اسم‌ها هستند که حرف می‌زنند و ادعا دارند، نه رسم‌ها. اما برای من اصلا مهم نیست که اسم چه کسی پای شعر یا ترانه است. همان‌طور که در جواب سؤال قبلی‌تان گفتم، شخصا دنبال شعری می‌روم که خودش را بر من تحمیل کند و استخوانش استخوان‌هایم را خرد کند. حالا چه فرقی می‌کند که شاعر آن چه کسی است؟ متأسفانه چیزی که من خیلی وقت‌ها می‌بینم این است که آدم‌ها پشت اثرشان ایستاده‌اند و خیلی از شعرها بدون حضور شاعرشان آن‌چنان چنگی به دل نمی‌زنند.
  به صورت خصوصی این سؤال هم پیش می‌آید که چه شده دیگر خبری از ترانه‌سراهای پیشین‌تان نیست؟ آن رفاقت‌ها هنوز بر سر جای خود هستند؟
بله. هیچ مشکلی وجود ندارد و همچنان با هم دوست و در ارتباط هستیم.
  بازدید ١٨‌میلیونی از آهنگ«کجایی» یک پیام پنهان هم برای منِ مخاطب شما داشت؛ اینکه گاهی اوقات برای ارتباط نزدیک‌تر یک خواننده با مخاطبانش نیاز به یک عنصر واسطه هست، مثلا سریال «شهرزاد» برای شما عنصر واسطه‌ای شد تا قطعه‌هایی مانند «کجایی»، مخاطب گسترده‌ای پیدا کند. اگر با این ایده موافقید، فکر می‌کنید تابه‌حال چه عنصرهای واسطه دیگری می‌توانستید برای ارتباط‌گرفتن بیشتر با مخاطب تجربه کنید که از آنها غافل بوده‌اید؟
من فکر می‌کنم هیچ واسطه‌ای وجود ندارد و اثر مهم‌ترین واسطه بین این دو است. فقط‌وفقط مسئله فنی مهم است و اینکه شما و مخاطبتان سعی کنید در کنار هم رشد کنید و نه اینکه درجا بزنید. خیلی فروتنانه می‌گویم من اهل درجازدن نیستم. برای من بیشترین لذت در تجربه‌کردن است؛ مدام تجربه‌کردن. حتی اگر آن تجربه خوب نباشد و بعدا از آن کاملا ناراضی باشم، باز هم تجربه‌ای بوده که در زمان خودش فکر کردم باید انجامش دهم اگر این کار را نکنم، می‌پوسم و مرداب می‌شوم.

محسن چاووشی امیر بی گزند
محسن چاووشی/امیر بی گزند


  در لحن و انتخاب ترانه‌های شما، غمی وجود دارد که برای بسیاری از مخاطب‌هایتان به نوستالژی عشق‌های ازدست‌رفته، تعبیر می‌شود، اما بیشتر به نظر می‌رسد این غم، غمِ ازدست‌رفتن چیزی در تاریخ و حتی جغرافیای سیاست است. وقتی از شیر می‌گویید، وقتی از امیر می‌خوانید، اینها آیا معنای دیگری هم دارند؟ آیا انتخاب شعری از مولانا بهانه‌ای نیست برای آنکه نگاه خود را به دنیای امروز به صورت پنهان بیان کنید؟
خودتان خوب جواب خودتان را دادید. غم ازدست‌رفتن چیزی… معنی‌اش را شما بنویسید.
  احتمالا‌ هزار بار به این سؤال جواب داده‌اید یا لااقل از شما پرسیده شده است، اما به نظرم بعد از ماجرای شهرزاد و انتشار این آلبوم، وقتش رسیده باشد که به طور جدی و کامل به این سؤال پاسخ دهید که چرا ارتباط با مخاطب خود را به صورت زنده نمی‌پسندید؛ آن هم در بازاری که خوانندگان، عموما از کنسرت درآمد بسیار خوبی دارند؟
الان حال خوبی دارم. تمام روزوشب وقت دارم کار کنم و در خلوتم چیزی خلق کنم. یک روز که وقت کنسرت‌دادن برسد، حتما این کار را خواهم کرد. اما فعلا برای آن عجله‌ای ندارم.
  یکی از ترانه‌هایی که در آلبوم وجود دارد و اتفاقا سر آلبومی است و خیلی هم این روزها مورد توجه قرار گرفته، همان «امیر بی‌گزند» است. آواها از اذان مؤذن‌زاده شروع می‌شود و به آواهای دیگری که ایرانی نیستند و بیشتر شبیه دعا هستند، ختم می‌شوند. می‌خواستم با این مقدمه درباره تنظیم‌هایی که در این آلبوم داشتید، بپرسم. در تنظیم‌هایتان به چه چیزی بیشتر توجه داشتید؟
تنظیم چیزی نیست که بشود درباره‌اش خیلی فنی حرف زد و گفت مثلا شامل این چیزهاست. حداقل برای من این‌طور است و خیلی وقت‌ها نمی‌شود برای همه‌چیز متر و معیار و خط و شکل ریاضی در نظر گرفت. شما با این کار فقط به کیفیت اثر می‌توانید کمک کنید اما حال‌وهوای هر اثری چیزی است و رای اینها. من نمی‌توانم خیلی از جزئیات این مسائل حرف بزنم. یک حالی است به آدم دست می‌دهد و شما در تعریف آن حال و چگونه‌رسیدن به آن حال، زبان و کلمات قاصری دارید. حال من با مولانا مخصوصا این‌طوری بود. در بخش ترانه‌ها روایتی وجود دارد و آن روایت خیلی وقت‌ها به شما می‌گوید چه کنید و چه نکنید. به‌ویژه اینکه متن ترانه‌ها با بخشی از زندگی مادی ما در ارتباط است و می‌شود گفت تجربه مشترک آدم‌هاست که به شعر تبدیل شده. اما درباره شعرهای مولانا علی‌الخصوص فقط روح و جان محض است. در ذهن من در قطعه «امیر بی‌گزند»، همه دارند عبادت می‌کنند. هیچ قضاوتی درباره هیچ آدمی وجود ندارد. همه اجزا در حال پرستش و سجده هستند؛ چه آن صدای مؤذن‌زاده و چه صدای آن دیگری. هیچ قضاوتی وجود ندارد. همه به یک جا وصل شده‌اند و با اجزای طبیعت یکی شده‌اند. همه مورد لطف و عنایت هستند. آدم‌ها در این قطعه، امنیت و آرامش دارند. حالشان خوب است. من خوشحالم به گفته شما، این حال خوب به دیگرانی که آلبوم را شنیده‌اند، رسیده است. همان‌طور که گفتم، خیلی وقت‌ها مهندسی‌کردن و خط‌کشیدن واقعا جواب نمی‌دهد و فقط باید دل بدهی و دل بگذاری. این قطعه را اولین قطعه از آلبوم گذاشتم تا بی‌معطلی همه را شریک این آرامشی که به من می‌داد، کنم.
  در تنظیم قطعات آلبوم نام بهروز صفاریان که چهره شناخته‌شده‌ای در عرصه موسیقی است دیده می‌شود تا فرشاد حسامی و جوانی به نام عادل روحنواز که نوازنده گیتارالکتریک این آلبوم هم بوده است. به نظر می‌رسد در این مسئله هم روی معرفی چهره‌های جوان و تازه‌نفس خیلی تأکید دارید… .
من واقعا از همه دوستانی که در این آلبوم دلسوزانه و درنهایت صمیمیت با من همکاری داشتند، تشکر می‌کنم. واقعا تک‌تکشان از هیچ کمکی برای این آلبوم فروگذار نکردند، به‌ویژه بهروز، فرشاد و عادل. بهروز صفاریان همیشه دلسوزانه نظرش را درباره تک‌تک قطعه‌ها به من ارائه می‌داد و با هم همفکری‌های زیادی داشتیم تا به شکل نهایی که مدنظرمان بود، برسیم. بهروز با همه دغدغه‌ها و مشغله‌هایش از کم‌تحملی من خبر داشت و دارد و همیشه در اسرع وقت کارها را پیش می‌برد و اگر مشکلی پیش می‌آمد به‌سرعت آن را حل می‌کرد و کارهای دیگرش را کنار می‌گذاشت. فرشاد حسامی در بخش میکس و مستر واقعا با خلوص نیت تجربه‌هایش را در اختیار من گذاشت و بارها و بارها کارها را باهم مرور می‌کردیم و درباره آن حرف می‌زدیم تا به نتیجه نهایی برسیم. فرشاد حسامی بی‌نهایت انسان قابل احترام و اعتمادی است. عادل هم واقعا برای خودش نابغه‌ای است و حقش است خیلی بیشتر از این معرفی و استعدادش شناسایی شود. رابطه من و عادل، رابطه‌ای دوستانه و صمیمی است از بس که این پسر ماه است و البته خیلی هم خوش‌تیپ. فکر می‌کنم عادل روحنواز در ایران بهترین است. این فقط نظر و حرف من نیست جوایز جهانی‌ای که او در نوازندگی گیتارالکتریک به دست آورد، این را می‌گوید. من از وجود این دوستان در کنار خودم واقعا خوشحالم و دستشان را به‌گرمی می‌فشارم.

 




مولانای هالیوود⇐باز هم “دی‌کاپریو”ی شاعر، باز هم رابطه غیرمتعارف؟؟؟+عکس

سینماژورنال: در بحبوحه انتشار خبری مبنی بر علاقه “دیوید فرانزونی” سناریست “گلادیاتور” به حضور “لئوناردو دی‌کاپریو” و “رابرت داونی جونیور” به عنوان بازیگران نقش اصلی فیلمنامه ای با عنوان “رومی” با مضمون بخشهایی از زندگی مولانا شاعر پارسی گوی قرن هفتم، چند نکته اساسی کمتر مورد توجه قرار گرفت.

به گزارش سینماژورنال نکته اول درباره این است که چطور می‌شود در طی همه این سالها سینما و تلویزیون خودمان با انفعال کامل نسبت به این شاعر حرکت می‌کنند و کار به جایی می‌رسد که یکی از هالیوود بخواهد به بازسازی تصویری زندگی این شاعر و احتمالا آن طور که غربیون وی را شناخته اند بپردازد؟

چرا تنها محصول بصری ما درباره مولانا که سریال “جلال الدین” بود و بنا بود در سه فاز به مرور بخشهای مختلف زندگی این شاعر از کودکی تا جوانی و سپس میانسالی بپردازد در همان فاز نخست گرفتار تعلیق تولید و تعویض کارگردان شد؟

چرا ابتدا  شهرام اسدی کارگردانی که بیش از هر چیز بخاطر ساخت “روز واقعه” شناخته می شود درگیر کارگردانی “جلال الدین” شد و چند ماهی هم کار را پیش برد اما از میانه به بعد به دلیل عدم تزریق بودجه به سریال شهرام اسدی قید تولید را زد و آرش معیریان کارگرداني كه  همه سواقبش تولید آثاری مانند “کما”، “شیروعسل”، “چپ دست” و “دریاکنار” است به عنوان جانشین اسدی تولید را به انتها رساند؟!

چرا پخش فاز اول “جلال الدین” که در زمستان 93 روی آنتن رفت کمترین بازخورد رسانه ای را داشت و چرا تولید فازهای بعدی آن باز هم به دلیل همان کمبود بودجه متوقف شد؟

چطور است در سینما و تلویزیون ما بودجه برای تولید سریالهای صدقسمتی که حتی یک چهره پردازی مناسب هم ندارند هست اما برای سریالی به عظمت “جلال الدین” که بنا بوده برای ثبت تصویری میراثی تولید شود که همسایه غربی ما مدام در حال جا زدن آن به نام خود است، بودجه‌ای وجود ندارد؟

آیا نمی شد هزینه چند سریال کمدی روتینی که یکی از آنها در همین ماه رمضان روی آنتن می رود و متأسفانه حتی در خلق کاراکتر جز بازنشر یک سری کاراکتر از مجموعه ای محصول دو سال قبل چیزی برای مخاطب ندارد صرف ادامه تولید “جلال الدین” شود؟

آیا این نویسنده آمریکایی به دنبال تصویرسازی یک رابطه غیرمتعارف است؟

این کم کاری سینما و تلویزیون خودمان درباره این شاعر را که کنار بگذاریم می رسیم به اینکه جناب فرانزونی نویسنده “رومی” در توصیف علاقه به استفاده از دی‌کاپریو و داونی جونیور در “رومی” با اشاره به کاراکترهای این دو و چگونگی تأثیرگذاری این دو بر هم به “گاردین” گفته است: تصویر کردن شخصیت “شمس” هم کار پیچیده‌ای است. با وجود این که عوامل این کار او را شخصیتی منفی نمی‌دانند، اما معتقدند او تاثیر مخربی در دور کردن «مولانا» از تدریس و خانواده‌اش داشته است. این پیچیدگی و گنگی، فضای هنری‌تری را برای نویسندگان و تهیه‌کنندگان این فیلم ایجاد می‌کند.

آنچه این نویسنده از پیچیدگی و گنگی دور كردن مولانا از خانواده اش توسط شمس گفته همان قدر مبهم است که معنای شهودی واژه “گنگی”! اما اینکه او رکن اصلی تصویرسازی این گنگی را دی‌کاپریو می داند می تواند حدس و گمانهایی را ایجاد کند.

این نخستین بار نیست که دی کاپریو نقش یک شاعر را بازی می کند.

او پیش از این و در میانه دهه 90 در درام “کسوف کامل” ساخته “آگنیشکا هلند” کارگردان لهستانی، نقش “آرتور رمبو” شاعر فرانسوی قرن نوزدهم را بازی کرده بود.

“کسوف کامل” که به جز دی کاپریو از حضور “دیوید تیولیس” و  “یان کاچماریک” هم سود می‌برد، مروری داشت بر رابطه غیرمتعارفی که میان آرتور رمبوی جوان و شاعری به نام “پل ورلین” به وجود می‌آید و دی‌کاپریو حین بازی در آن فیلم، چنان غرق آن رابطه غیرمتعارف شده بود که حتی نگاهش در برابر دوربین هم حکایت از ماهیت رفتارهای آرتور رمبو داشت!

حالا اینکه دیوید فرانزونی از علاقه خود به حضور دی کاپریو در این نقش حرف می‌زند می‌تواند ذهن را به سمت این پرسش ببرد که آیا این نویسنده قصد دارد به تجسم بخشیدن تصورات غلطی بپردازد که در سالهای اخیر در کشورهای غربی درباره رابطه شمس و مولانا وجود داشته است؟

البته که فرانزونی در گفتگویش با “گاردین” در این باره به صراحت حرف نزده و فقط این را گفته که دوست ندارد از این دو کاراکتر ماهیتی شریر بیرون بکشد اما همین صریح حرف نزدن است که این پرسش را پررنگ تر می کند.

دی کاپریو و در نمایی از "کسوف کامل"
دی کاپریو و “دیوید تیولیس” در نمایی از “کسوف کامل”




علاقه مهرجویی برای ساخت سریال زندگی کاشف الکل

سینماژورنال: داریوش مهرجویی برای ساخت “سنتوری2” همچنان مشکل پیدا نشدن سرمایه گذار را دارد و گویا فروش دور از انتظار ساخته های اخیرش باعث شده نتواند سرمایه گذاری مطمئن برای این فیلم جلب کند.

به گزارش سینماژورنال جالب اینجاست که در همین اوضاع مهرجویی دو طرح برای ساخت سریال درباره  چند شخصیت علمی-ادبی ایران هم دارد. یکی از این شخصیتها زکریای رازی کاشف الکل و اسیدسولفوریک است و دیگری محمود حسابی ریاضیدان برجسته معاصر. مولانا و عطار دو شخصیت ادبی ایران زمین هم دیگر چهره هایی هستند که مهرجویی علاقه به ساخت سریالهایی برمبنای زندگی شان دارد.

“سنتوری2” سرمایه گذار ندارد

داریوش مهرجویی درباره آخرین وضعیت ساخت “سنتوری2” به “ایسنا” گفت: همچنان به دنبال سرمایه‌گذار و تهیه‌کننده هستم و در صورت انجام این کار مقدمات ساخت فیلم را می‌توان فراهم کرد.

مهرجویی با بیان اینکه در حال حاضر شش فیلمنامه را برای ساخت آماده دارد، درباره‌ی نمایشی که پیش از این اعلام شده بود قرار است اجرا کند، نیز افزود: طبق هماهنگی و مذاکراتی که سال گذشته صورت گرفت، قرار است نمایش «غرب واقعی» را با همان گروه بازیگران قبلی (از جمله امین حیایی،‌ محمدرضا خلج،‌ جمال مرتضوی و جمیله فردین) در خانه هنرمندان ایران به صحنه ببرم.

فیلمنامه مولانا

وی درباره فیلمنامه‌هایی که آماده دارد نیز گفت: چند فیلمنامه و سریال را در مدت هشت سال گذشته نوشته‌ام که یکی از آن‌ها درباره مولانا است و از آنجا که متن آن را به انگلیسی نوشته‌ام، قصد دارم ابتدا آن را به فارسی منتشر و بعد برای ساختش اقدام کنم.

سریالهای زکریای رازی و دکتر حسابی

او همچنین ادامه داد: دو سریال هم درباره‌ زکریای رازی و دکتر حسابی آماده دارم که امیدوارم یک سرمایه‌گذار پیدا شود و بتوانم آن‌ها را هم بسازم. البته برای سریال دکتر حسابی صحبت‌هایی پیش از این با تلویزیون انجام شد اما به نتیجه نرسید.

سریال عطار

مهرجویی با اشاره به اینکه در صورت همکاری یک سرمایه‌گذار ممکن است برای ساخت این سریال‌ها با شبکه نمایش خانگی هم مذاکره کند‌، فیلمنامه‌ خود درباره عطار را یکی دیگر از آثاری دانست که برای ساخت آماده دارد تاکید کرد: این‌ها همگی شخصیت‌هایی بودند که از نظر فرهنگی، علمی و فلسفی در تاریخ ما تاثیرگذار بودند و مردم باید آن‌ها را بشناسند.